فضيلت مجرد ماندن در آخر الزمان

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فضيلت مجرد ماندن در آخر الزمان

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

با سلام
حديثي شنيدم از كه تشويق كرده است در آخر زمان مجرد باشيد چون گرفتاري هايي مانند خيانت ها و تشريفات و وابستگي هاي زياد و مشاجرات مانع دينداري است:
«عليكم بالعزوبت في اخر الزمان»
آيا اين حديث درست است؟ تفسير و تأويلش چيست؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد پیام


البته روایت ذکر شده در منبع معتبری یافت نشد گرچه روایات دیگر بیان شده نیز که از جهت اعتبار ضعیف وغیر قابل استناد است مانند این روایت:

عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَیَأْتِیَنَّ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یَسْلَمُ لِذِی دِینٍ دِینُهُ إِلَّا مَنْ یَفِرُّ مِنْ شَاهِقٍ إِلَى شَاهِقٍ وَ مِنْ جُحْرٍ إِلَى جُحْرٍ کَالثَّعْلَبِ بِأَشْبَالِهِ قَالُوا وَ مَتَى ذَلِکَ الزَّمَانُ قَالَ إِذَا لَمْ تُنَلِ الْمَعِیشَةُ إِلَّا بِمَعَاصِی اللَّهِ فَعِنْدَ ذَلِکَ حَلَّتِ الْعُزُوبَةُ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَرْتَنَا بِالتَّزْوِیجِ قَالَ بَلَى وَ لَکِنْ إِذَا کَانَ ذَلِکَ الزَّمَانُ فَهَلَاکُ الرَّجُلِ عَلَى یَدَیْ أَبَوَیْهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ أَبَوَانِ فَعَلَى یَدَیْ زَوْجَتِهِ وَ وَلَدِهِ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ لَهُ زَوْجَةٌ وَ لَا وَلَدٌ فَعَلَى یَدَیْ قَرَابَتِهِ وَ جِیرَانِهِ قَالُوا وَ کَیْفَ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ یُعَیِّرُونَهُ بِضِیقِ الْمَعِیشَةِ وَ یُکَلِّفُونَهُ مَا لَا یُطِیقُ حَتَّى یُورِدُوهُ مَوَارِدَ الْهَلَکَةِ
التحصین ابن‌فهدحلی ص30

از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل شده که فرمود:
قطعا زمانی بر مردم خواهد آمد که دین‌دار، دینش سالم نمی‌ماند مگر کسی که از بلندی به بلندی و از سوراخی به سوراخ دیگر فرار میکند بسان روباهی که از شیر درنده فرار میکند
اصحاب گفتند چه زمانیست آن زمان؟!فرمود: در آن زمان زندگی جز با معصیت نیست پس در آن زمان مجردماندن رواست اصحاب گفتند اما ای فرستاده خدا، شما ما را به ازدواج امر کردیدفرمود: بله اما در آن زمان، هلاکت یک مرد به دست والدینش است اگر والدینش فوت کرده بودند بدست زن و فرزندانش اگر زن و بچه‌ای نداشت، بدست فامیل‌ها و همسایگانش تنگی زندگی را عیب او میخوانند و برای همین سرزنشش میکنندو او را به آنچه طاقتش را ندارد مکلف میکنندتا در مواردی هلاکتش در آن است، او را وارد کنند.

سلام
مضمون روايت بدون اشكال به نظر مي رسد چون روايت به روشني حلال بودن عزوبت در آخر الزمان را در صورتي روا دانسته كه ازدواج و تشكيل خانواده موجب به هلاكت افتادن و انجام حرام به جهت برآورده كردن خواسته هاي معيشتي خانواده باشد نه به صورت مطلق.به عبارت ديگر مي توان گفت ازدواج چهار حالت مي تواند داشته باشد:
1. انجام ازدواج موجب انجام حرام براي تحصيل معيشت باشد و ترك ازدواج حرامي را در پي نداشته باشد. در اين صورت مسلم است كه ترك ازدواج لازم است چون ازدواج في نفسه واجب نيست و مستحب مؤكد است و اگر انجام آن موجب ارتكاب حرامي باشد قطعا جايز نيست.
2. ترك ازدواج براي شخص مستلزم ارتكاب معصيت و حرام باشد و انجام آن نيز مستلزم انجام حرام به جهت تحصيل معيشت و يا غير آن باشد در اين صورت بايد سنجيده شود انجام يا ترك ازدواج كدام يك مستلزم حرام بزرگتر و بيشتري مي شود همان را ترك كند.
3. ازدواج موجب ارتكاب حرام نشود و ترك آن موجب انجام حرام باشد در اين صورت قطعا ازدواج واجب مي شود.
4. ازدواج كردن و ترك آن هيچ كدام موجب آلوده شدن به گناه نباشد در اين صورت ازدواج مستحب مؤكد و سنت پيامبر مي باشد و انجام آن بهتر است.

روايت ياد شده از موارد فوق تنها ناظر به صورت اول است و اين حكم اختصاصي هم به آخر الزمان ندارد مگر اين كه در آخر الزمان موارد گرفتاري به حرام به جهت تحصيل مخارج خانواده نسبت به ديگر زمان ها به فرموده پيامبر اكرم(ص) بيشتر خواهد بود.
مقصود روايت ،توجه به اين نكته است كه دين داري در آخرالزمان مشكل تر است ومراقبت بر اينكه همسر گرفتن سبب بي ديني نشود،در هر صورت بايد ازدواج كرد ولي به خواسته هاي خلاف جامه عمل نپوشيد.

من مجردم لابد گمراه شدم :ok:

وقتی به خودی خود به مسئله نگاه کنیم همیشه سعادت در تاهل و ازدواج است

اما گاهی اوقات شرایط به گونه ای رقم میخورد که عزوبت راه نجات یا احتیاط است.
بزرگانی بوده اند که مجرد زندگی کردند یا زنشان را طلاق داده اند مثل شیخ بهلول گنابادی به خاطر مصالح مهم تر

یا اصلا سوال پیش می اید که در این دوره اخر الزمان

ایا بسیاری از مردان متاهل جهنمی خواهند شد؟

به همین دلیل است که اوضاع اخر الزمان فرق میکند

http://www.askdin.com/thread49747.html

توصیه به ازدواج از اصول مسلم دین اسلام است مانند این روایت:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:


اذا تزوج الرجل احرز نصف دینه.

کسی که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است.

مستدرک الوسائل، ج 14، ص 154.

سلام

ازدواج دائم و موقت دو نوع ازدواج شرعی بوده و به خودی خود کار ناپسندی نیست اما هر یک از این دو ازدواج ها می توانند اهداف غیر قابل قبولی داشته باشند.


ازدواج برای انسان از نظر فقهی به خودی خود منعی ندارد بلکه برخی فقهاء به جهت توصیه هایی که در روایات وجود دارد ، قائل به استحباب ازدواج نیز شده اند که می توان در بستر شرایط و ضوابط خود بدان عمل کرد.

اگر ازدواج را مستحب بدانیم هم ردیف دیگر مستحبات آن را قرار خواهیم داد یعنی عمل به آن مانند سایر مستحبات تنها یک توصیه و تابع شرایط خاص خود است اگر انفاق کردن یا به زیارت رفتن (به عنوان مشخصه شیعه) عملی نیکو و مستحب باشد بدین معنا نیست که برای همه و در همه جا و در هر شرایطی چنین است بلکه گاهی همین انفاق یا زیارتِ نیکو، نباید انجام گیرد و شرعا جایز نیست.

انجام عمل مستحب اگر بخواهد به واجبی صدمه بزند ، قطعا ناپسند است و نباید انجام شود و از طرف دیگر اگر یک عمل مستحب مانع انجام گناهی گردد ، انجام دادنش لازم می شود اما نباید در عمل به واجبات مهم تر خدشه ای وارد سازد.

هر حکم دینی اعم از واجب و مستحب و ... حکمی اولیه محسوب شده و ممکن است در شرایط خاصی تغییر کند و واجب یا مستحب به حرام و یا حرام و مکروه به واجب تبدیل گردد.


بسیاری از بزرگان ازدواج نکرده اند
به عنوان نمونه دو نفر از
مردان عبارتند از حضرت عیسی و حضرت یحیی و دو نفر از بانوان عبارتند از حضرت مریم و حضرت معصومه

مرحوم فيض كاشاني در المحجة‌البيضاء پس از برشمردن فوايد ازدواج، يكي از آفات آن را نيز بازداشتن انسان از عبادت معرفي مي‎كنند؛ زيرا ممكن است ازدواج، باعث غفلت انسان شده و يا كسب و كار براي خانواده باعث جمع آوري مال و دنيا دوستي بشود،
وی سپس مي‎گويد:
پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين توانايي را داشتند كه هم ازدواج كنند و هم از عبادت الهي غافل نشوند و اين به خاطر علوّ درجه حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‎باشد و كسي هم قابل مقايسه با ايشان نيست؛ ولي حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ احتياط كردند و براي آنكه دچار غفلت نشوند ازدواج را ترك كردند و يا شايد براي ايشان كسب روزي حلال و تأمين زندگي يك خانواده ممكن نبوده است و لذا اقدام به ازدواج نكرده‎اند و يا اين كه شايد حال معنوي ايشان به گونه‎اي بوده كه ازدواج مانع عبادت ايشان بوده است.

فيض كاشاني المحجة‌البيضاء في تهذيب الاحياء، ج 3، ص 79

یکتای بی همتا;771442 نوشت:

وی سپس مي‎گويد:
پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين توانايي را داشتند كه هم ازدواج كنند و هم از عبادت الهي غافل نشوند و اين به خاطر علوّ درجه حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‎باشد و كسي هم قابل مقايسه با ايشان نيست؛ ولي حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ احتياط كردند و براي آنكه دچار غفلت نشوند ازدواج را ترك كردند و يا شايد براي ايشان كسب روزي حلال و تأمين زندگي يك خانواده ممكن نبوده است و لذا اقدام به ازدواج نكرده‎اند و يا اين كه شايد حال معنوي ايشان به گونه‎اي بوده كه ازدواج مانع عبادت ايشان بوده است.

فيض كاشاني المحجة‌البيضاء في تهذيب الاحياء، ج 3، ص 79



در نهج البلاغه خطبة 160 نيز عبارتي آمده است كه به نوعي مؤيد سخن فوق مي‎باشد:
امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در توصيف حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ مي‎فرمايند:
«...لم تكن له زوجة تفتنه و لا ولد يحزنه...»
يعني عيسي ـ عليه السّلام ـ نه همسري داشت كه او را فريفته خود سازد و نه فرزندی كه باعث حزن و اندوه او شود.


چنانچه در قرآن هم آمده است که
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ
محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ اینها سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست.

یکتای بی همتا;771443 نوشت:

در نهج البلاغه خطبة 160 نيز عبارتي آمده است كه به نوعي مؤيد سخن فوق مي‎باشد:
امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در توصيف حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ مي‎فرمايند:
«...لم تكن له زوجة تفتنه و لا ولد يحزنه...»
يعني عيسي ـ عليه السّلام ـ نه همسري داشت كه او را فريفته خود سازد و بفریبد و نه فرزندی كه باعث حزن و اندوه او شود.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (التغابن: ١٤)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید!قطعا بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را می‌بخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است!

بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَغْلَبُ الْأَعْدَاءِ لِلْمُؤْمِنِ زَوْجَةُ السَّوْء
امام صادق (ع): بيشتر دشمنان مردم مؤمن همسر بد است.
مکارم الاخلاق

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ النِّسَاء

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: سر آغاز نافرمانى خداى عز و جل شش چيز است، 1- دوستى دنيا 2- دوستى رياست. 3- دوستى خوراك 4- دوستى خواب 5- دوستى استراحت 6- دوستى زنان.

الکافی

[="Blue"]

یکتای بی همتا;771442 نوشت:
بسیاری از بزرگان ازدواج نکرده اند

سلام
در رد مدعای شما مثال های نقض زیادی هست مثلا:

یکتای بی همتا;771442 نوشت:
به عنوان نمونه دو نفر از مردان عبارتند از حضرت عیسی و حضرت یحیی

خود پیامبر صل الله علیه و اله و سلم
امام علی علیه السلام
و .....
کدام یک مقامش نزد خدا بالاتر است؟ امام علی ع یا حضرت عیسی؟

یکتای بی همتا;771442 نوشت:
دو نفر از بانوان عبارتند از حضرت مریم و حضرت معصومه

حضرت زهرا سلام الله علیها سرور زنان عالم

یکتای بی همتا;771442 نوشت:
يكي از آفات آن را نيز بازداشتن انسان از عبادت معرفي مي‎كنند؛ زيرا ممكن است ازدواج، باعث غفلت انسان شده و يا كسب و كار براي خانواده باعث جمع آوري مال و دنيا دوستي بشود،

غذا خوردن هم ممکن آفات داشته باشد
وقتی زیاد بخورید دیگر نمیتوانید از سنگینی عبادت کنید
حالا غذا می خورید یا نه؟

یکتای بی همتا;771442 نوشت:
پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين توانايي را داشتند كه هم ازدواج كنند و هم از عبادت الهي غافل نشوند و اين به خاطر علوّ درجه حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‎باشد و كسي هم قابل مقايسه با ايشان نيست؛

اگر از پیامبر مثال میزنید پس سخنان ایشان را هم باید بپذیرید
اگر که ایشان را به عنوان انسان وارسته ای قبول دارید پس این سخن را که فرموده ایشان است بخوانید

مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ عَلَى‏ فِطْرَتِی فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِی، وَ إِنَّ مِنْ سُنَّتِی النِّکَاحُ»؛ هر کس دوست ‏دارد که بر اساس فطرت (و دین) من باشد، حتماً باید سنّت مرا برگزیند، و نکاح از سنت من است.

محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 496، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.[/]

[="Blue"]

در اسلام رهبانیت نداریم

[/]

[="Blue"]


مَا مِنْ شَابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَدَاثَةِ سِنِّهِ إِلَّا عَجَّ شَیْطَانُهُ یَا وَیْلَهُ یَا وَیْلَهُ عَصَمَ مِنِّی ثُلُثَیْ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ فِی الثُّلُثِ الْبَاقِی
(النوادرللراوندی، ص12)

(هر جوانى در اوایل جوانى خود ازدواج کند، شیطانى که در کمین اغفال او بود به ناله در مى‏آید، و فریاد مى‏زند: اى واى! اى واى! این جوان دو ثلث دین خود را از نفوذ من حفظ کرد. پس باید در یک سوم باقی آن تقوا داشته باشد.)

[/]

یکتای بی همتا;771443 نوشت:
در نهج البلاغه خطبة 160 نيز عبارتي آمده است كه به نوعي مؤيد سخن فوق مي‎باشد:
امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در توصيف حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ مي‎فرمايند: «...لم تكن له زوجة تفتنه و لا ولد يحزنه...»
يعني عيسي ـ عليه السّلام ـ نه همسري داشت كه او را فريفته خود سازد و نه فرزندی كه باعث حزن و اندوه او شود.

بسمه البصیر

با سلام

این فراز از خطبه شریف مؤیدی بر روایت مذکور نیست،رچرا که اولا فریفته شدن به همسر و غم اولاد خوردن در هر زمانی بوده

است و اختصاصی به آخر الزمان ندارد،آیا در زمان خود رسول الله صلی الله علیه و اله کسانی نبودند که به خاطر اشتغال به امور

زن و فرزند از جهاد سر باز می زدند آنقدر که در سرزنش آنان آیه نازل شد؟

ثانیا در همین خطبه و در فرازهای بعدی آن حضرت مردم را به تبعیت و الگو گیری از روش زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله

دعوت می فرمایند:"پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن، كه راه و رسم او الگويى است براى الگو طلبان........................

پرده‏ اى بر در خانه او آويخته بود كه نقش و تصويرها در آن بود، به يكى از همسرانش فرمود، اين پرده را از برابر چشمان من دور كن

كه هر گاه نگاهم به آن مى‏ افتد به ياد دنيا و زينت‏هاى آن مى‏ افتم."

یکتای بی همتا;771457 نوشت:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (التغابن: ١٤)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید!قطعا بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را می‌بخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است!

بسمه البصیر

این آیه شریفه شاهدی بر منظور حضرتعالی نیست،زیرا با حرف من که برای تبعیض است کلیت آن تخصیص خورده است

یعنی بعضی از همسران دشمن شما هستند نه همه ی آنها،این همه دستور دین برای ازدواج با هم کفو و تکیه بر دین

همسر نه دارایی و زیبائیش برای همین است که گرفتار دشمن نشوند.

یکتای بی همتا;771457 نوشت:
بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَغْلَبُ الْأَعْدَاءِ لِلْمُؤْمِنِ زَوْجَةُ السَّوْء
امام صادق (ع): بيشتر دشمنان مردم مؤمن همسر بد است.
مکارم الاخلاق

قید سوء برای همسر،بیان شده است،همسر بد تخصیصی به آخر الزمان ندارد،مگر امام حسن علیه السلام را آن شقیه

(همسرشان مسموم نکرد؟)

یکتای بی همتا;771457 نوشت:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ النِّسَاء

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: سر آغاز نافرمانى خداى عز و جل شش چيز است، 1- دوستى دنيا 2- دوستى رياست. 3- دوستى خوراك 4- دوستى خواب 5- دوستى استراحت 6- دوستى زنان.

دوستی زنان هم که مقصودش پرهیز از ازدواج نیست بلکه آن نوع دوستی است که مانع دوستی و محبت خداوند و یا جایگزین آن شود.

با سلام
چه زیبا فرمود امیر المومنین:
الناس اعدا ما جهلوا. (حكمت 172)مردم دشمن آن چيزي هستند كه نمي دانند.
اما در مورد مطالب نسبت داده شده به عرایض بنده و برداشت ها و نقد های ذکر شده، باید عرض کنم اگر به دقت و درستی مطالب پیشین ما مورد مطالعه واقع شود دانسته می شود که ما هرگز درصدد آن نبودیم که بگوییم ازدواج به طور کلی خوب نیست و باید ترک شود سخن ما این بود که ازدواج هم مانند سایر امور مستحب می تواند عناوین چهار گانه حتی حرام به خود بگیرد و از این دست امور.
یکی از معضلاتی که همیشه دامن گیر عرفان بوده است این است که ظرایف نکات و دقایق آن مورد دقت و توجه کافی عموم قرار نمی گیرد و از این حیث دائما به رد و انکار و الحاد متهم می شود. حال آنکه عارف حقیقی سخنی جز قران و روایات ندارد و هرگز در صدد ارائه سنتی غیر از سنت رسول و ال مطهر او نیست اما چه کنیم که عوام از درک آن معانی والا غافل اند.
آنچه هست این است که عارف حقیقی گاه در برابر اسمای جلالی حق سبحانه و تعالی قرار گرفته و مقتضای دوام سلوکش را بر ترک و انزوا و سکوت و خلوت و دوری از ازدواج می بیند چناچه شیوه برخی از بزرگان عرفان نیز چنین بوده از جمله شیخ جعفر مجتهدی و صمصام و و و و و

زینبیون;771478 نوشت:
در رد مدعای شما مثال های نقض زیادی هست مثلا:

جالب است،مدعای بنده چه بود که مثال نقضش زیاد است؟!
بنده ازدواج را دارای عناوین پنج گانه مستحب حرام و واجب و مکروه و مباح می دانم و برای هر یک مثالی هم دارم

زینبیون;771478 نوشت:
خود پیامبر صل الله علیه و اله و سلم
امام علی علیه السلام
و .....
کدام یک مقامش نزد خدا بالاتر است؟ امام علی ع یا حضرت عیسی؟

قبلا هم عرض شد لا يقاس بآل محمّد صلّى اللّه عليه وآله وسلّم من هذه الاُمّة أحد
احدی از این امت با آل محمد قیاس نمی شود که آنان چه کردند و چه نکردند،قطعا ازدواج در آنان مانع توجه به حق نبوده است!

زینبیون;771478 نوشت:
حضرت زهرا سلام الله علیها سرور زنان عالم

ایشان نیز قابل قیاس نیست چنانچه در روایت داریم که
هیچ زنی چون فاطمه سلام الله علیها نیست فاطِمَة لَیْسَتْ کَنِساءِ الآدَمیّین

زینبیون;771478 نوشت:
غذا خوردن هم ممکن آفات داشته باشد
وقتی زیاد بخورید دیگر نمیتوانید از سنگینی عبادت کنید
حالا غذا می خورید یا نه؟

خوردن غذا از باب اضطرار و برای زنده ماندن است حتی عرفا از این لذت هم دوری می جویند حتی برخی به امام خمینی این کار را منتسب می کنند که ایشان یکبار فرمودند که بنده هوس هندوانه کردم خواستم برای اینکه بر نفسم مسلط باشم، مقداری نمک بروی آن پاشیدم تا مطابق هوا و هوس من نباشد.
متاسفانه امروزه کار به جایی رسیده که دین را با هوا و هوس های خود تفسیر می کنیم.
البته ما منکر موارد واجب یا مستحب ازدواج نیستیم بلکه موارد مکروه و حرام آن را نفی می کنیم!

زینبیون;771478 نوشت:
اگر از پیامبر مثال میزنید پس سخنان ایشان را هم باید بپذیرید
اگر که ایشان را به عنوان انسان وارسته ای قبول دارید پس این سخن را که فرموده ایشان است بخوانید

سند روایت ضعیف است راوی حدیث
محمد بن الحسن بن شمون‏ به شدت تضعیف شده است!
اما آنچه که توصیه شده مربوط به زمانی است که نکاح واجب یا مستحب باشد اما گاهی اوقات نکاح حرام یا مکروه یا مباح است صحبت بنده ناظر به آن موارد است و گرنه در آن مواردی که ازدواج واجب است و شخص آنقدر ضعیف النفس است که به واسطه ترک ازدواج به حرام می افتد باید ازدواج کند.

زینبیون;771482 نوشت:
در اسلام رهبانیت نداریم

گاهی اوقات ازدواج حرام است مثل چیزی که در روایت اشاره شده در ابتدای تاپیک که برای انجام ازدواج مجبور به امور حرام می شود و صحبت ما در مورد اینگونه موارد است که متاسفانه در آخر الزمان هم زیاد می شود!

زینبیون;771483 نوشت:
مَا مِنْ شَابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَدَاثَةِ سِنِّهِ إِلَّا عَجَّ شَیْطَانُهُ یَا وَیْلَهُ یَا وَیْلَهُ عَصَمَ مِنِّی ثُلُثَیْ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ فِی الثُّلُثِ الْبَاقِی

این روایت هم
مرسل است!

حبیبه;771485 نوشت:
این فراز از خطبه شریف مؤیدی بر روایت مذکور نیست

دقت بفرمایید این روایت به به عنوان موید بر کلام مرحوم فیض آوردیم نه روایت ابتدایی،فتدبر!

حبیبه;771485 نوشت:
ثانیا در همین خطبه و در فرازهای بعدی آن حضرت مردم را به تبعیت و الگو گیری از روش زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله
دعوت می فرمایند:"پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن، كه راه و رسم او الگويى است براى الگو طلبان........................

عمل عیسی منافاتی با عمل پیامبر ندارد،عیسی در موقعیتی بود و پیامبرما هم در موقعیت و فعل هر دو با توجه به موقعیتشان صحیح بود و هر دو طریق صحیح را پیموده اند ، اگر قرار باشد بنا به گفته شما به پیامبر اقتدا نمود که باید بیش از چهار زن در یک زمان داشت که این مطالب مختص نبی اسلام بود نه شخص دیگر!
نمی توان هر جا دلمان خواست و مطابق هوا و هوسمان بود بگوییم پیامبر،تعدد زوجات داشت ما هم چهار همسر بگیریم!

حبیبه;771488 نوشت:
این آیه شریفه شاهدی بر منظور حضرتعالی نیست،زیرا با حرف من که برای تبعیض است کلیت آن تخصیص خورده است

«من» در این آیه مبارکه می تواند «من نشویه» باشد نه «من تبعیضیه»، مثلاً کسی می ‌ گوید:« خاتم من فضة» این «من» در اینجا تبعیضه نیست، بلکه نشویه است و معنایش این است که این خاتم و این انگشتر از جنس فضه است« ناش من فضة».در واقع آیه اینگونه است ان لکم عدوا من ازواجکم و اولادکم «عدوا من ازواجکم و اولادکم» که اینجا من نشویه می شود (دشمنی از جنس همسر و فرزند) اما به دلیل تاکید بر عدوان ازواج و اولاد ابتدا ذکر شده و خوانده می شود ان من ازدواجکم و اولادکم عدوا لکم!

حبیبه;771488 نوشت:
قید سوء برای همسر،بیان شده است،همسر بد تخصیصی به آخر الزمان ندارد،مگر امام حسن علیه السلام را آن شقیه

می توانداین سوء جور دیگری معنا شود یعنی زوجی که به ذاته سوء است و صفت ذاتی هر زوجی است نه زوجی که دارای صفت سوء است.
به عنوان مثال زمانی می گوییم خدای حکیم این حکیم به این معنا نیست که دو خدا داریم یکی حکیم و یکی فاقد این صفت،زوج هم می تواند اینگونه تفسیر شود که زوجی که سوء است نه به این معنا باشد که دو گونه زوج داریم زوجی که سوء است و زوجی که سوء نیست!

حبیبه;771488 نوشت:
دوستی زنان هم که مقصودش پرهیز از ازدواج نیست بلکه آن نوع دوستی است که مانع دوستی و محبت خداوند و یا جایگزین آن شود.

دقیقا همین است،برای همین گفتیم که پیامبر ازدواجش مانع دوستی و محبت خدا نیست چون معصوم است اما در مورد دیگران می توان چنین چیزی را تصور کرد؟
ضمنا معنای آن دعای زیبایی که در امضایتان وجود دارد چیست که می فرماید
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک؟ آیا با ازدواج کمال انقطاع حاصل می شود یا کمال وابستگی به دنیا و مادیات حاصل می شود؟!

ضمنا باز تاکید کنم سخن بنده مربوط به مواردی از ازدواج که واجب یا مستحب است نیست بلکه ناظر به مواردی است که ازدواج حرام یا مکروه و یا مباح است نه موارد واجب ازدواج که شخص ضعیف النفسی به دلیل ترک ازدواج به حرام می افتد و یا دینش در تزلزل است و به قول آقایان می خواهد نصف دینش را تکمیل کند!

دیگر به مطالب مطرح شده در تاپیک که به طور قطع به دلیل عدم فهم صحیح کلام بنده و عدم دقت در معارف عرفانی و دینی به وجود خواهد آمد جوابی نخواهم داد اگر خواستید یک موضوع در انجمن عرفان باز کنید که چرا برخی از عرفا ازدواج نکرده اند،آیا نصف دینشان ناقص بوده؟! تا آنجا به ادامه این بحث پرداخته شود!

[="Blue"]

یکتای بی همتا;771535 نوشت:
قبلا هم عرض شد لا يقاس بآل محمّد صلّى اللّه عليه وآله وسلّم من هذه الاُمّة أحد
احدی از این امت با آل محمد قیاس نمی شود که آنان چه کردند و چه نکردند،قطعا ازدواج در آنان مانع توجه به حق نبوده است!

سلام
یعنی کرده ها و نکرده های آل محمد برای شما مهم نیست؟
الگوی شما اگر آنها نیستند پس چه کسانی هستند؟[/]

[="Blue"]

یکتای بی همتا;771535 نوشت:
ایشان نیز قابل قیاس نیست چنانچه در روایت داریم که هیچ زنی چون فاطمه سلام الله علیها نیست فاطِمَة لَیْسَتْ کَنِساءِ الآدَمیّین

قیاس چیست؟
آنها الگو هستند!
اصلا معنای شیعه یعنی پیرو![/]

[="Blue"]

یکتای بی همتا;771535 نوشت:
این روایت هم مرسل است!

خب شما که مرسل بودن حدیث را مطرح می کنید پس چرا این قسمت از فرمایشات استاد را در نظر نگرفتید؟!

پیام;771347 نوشت:
البته روایت ذکر شده در منبع معتبری یافت نشد گرچه روایات دیگر بیان شده نیز که از جهت اعتبار ضعیف وغیر قابل استناد است مانند این روایت:

این قسمت رو میگم!

هر چیزی حرام باشد باید از آن دوری کرد، خوراک، پوشاک، پول و حتی ازدواج ، مثلا ازدواج با افراد بی دین!
اما اینکه پیامبر چنین چیزی فرموده باشند که

طاهر;771276 نوشت:
عليكم بالعزوبت في اخر الزمان

از انجائیکه با ضروریات دین در تضاد است و سندش هم مشکل دارد
پس قابل استناد نیست فلذا قابل دفاع نیست
والسلام[/]

زینبیون;771538 نوشت:
یعنی کرده ها و نکرده های آل محمد برای شما مهم نیست؟
الگوی شما اگر آنها نیستند پس چه کسانی هستند؟

با سلام
متاسفانه منشا اينگونه ايرادات عدم تعمق در مطالب عرض شده می باشد!
الگوی ما ایشان هستند اما آنها از روی هوسها و شهوات دنبال ازدواج بودند نعوذ بالله؟آیا در آنها ازدواج باعث عدم توجه به حق می شد؟ مردم هم همانگونه که ال محمد بودند هستند؟
هر وقت در تمام امور پیرو آنها شدند و عاری از توجه غیر به ایشان تاسی نمایند!
نه اینکه مردم دنبال شهوات و هوس های نفسانی خود و غفلت از حق بروند و نعوذ بالله ادعای مضحک پیروی از سنت پیامبر و ائمه معصومین را بنمایند! کجا سنت پیامبر این مطالب بوده؟ حاشا و کلا که اینگونه دیدی که عوام به نکاح دارند اهل بیت داشته باشند!

زینبیون;771541 نوشت:
قیاس چیست؟
آنها الگو هستند!
اصلا معنای شیعه یعنی پیرو!

ما هم گفتیم اگر می توانند آنگونه باشند ایرادی ندارد اما برخی از جمله مطالبی که قبل آوردیم اشاره داشت که پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين توانايي را داشتند كه هم ازدواج كنند و هم از عبادت الهي غافل نشوند و اين به خاطر علوّ درجه حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‎باشد و كسي هم قابل مقايسه با ايشان نيست؛ ولي حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ احتياط كردند و براي آنكه دچار غفلت نشوند ازدواج را ترك كردند.

زینبیون;771543 نوشت:
خب شما که مرسل بودن حدیث را مطرح می کنید پس چرا این قسمت از فرمایشات استاد را در نظر نگرفتید؟!

روایت شما فقهی است اما روایت مورد اشاره مربوط به اخلاق و عرفان است و آنچه که متبحرین این فنون اعلام می دارند این است که در فقه در درجه اول سند اهمیت دارد اما در اخلاق متن
متن آن روایت مورد قبول است هر چند که سند هم دارد و متاسفانه کارشناس بحث سند آن را در کتاب اصلی بررسی ننمودند،چون در کتب دیگری برای این روایت سند هم ذکر شده

زینبیون;771543 نوشت:
هر چیزی حرام باشد باید از آن دوری کرد، خوراک، پوشاک، پول و حتی ازدواج ، مثلا ازدواج با افراد بی دین! اما اینکه پیامبر چنین چیزی فرموده باشند که
عليكم بالعزوبت في اخر الزمان
از انجائیکه با ضروریات دین در تضاد است و سندش هم مشکل دارد
پس قابل استناد نیست فلذا قابل دفاع نیست

بنده در این روایت بر فرض که با این لفظ باشد که نیست مخالفتی با ضروریات دین نمی بینم،چون روایت ناظر به قضایای خارجیه است و اشاره می کند که ازدواج در آخر الزمان چه بسا در بیشتر موارد باعث دوری از حق و توجه به غیر و تلاش برای مال حرام و مسائلی از این دست باشد یعنی خبر می دهد از این موضوع که بیشتر ازدواج ها به همان موارد سوق پیدا خواهد کرد که در فقه تحت عنوان نکاح حرام یا شاید مکروه از آن یاد می شود و بهتر آن باشد که ازدواج ننمود!
هر چند که این روایت با این لفظ نیامده و بنده هم با این لفظ دفاعی نداشتم و توضیحات فوق هم از این جهت است که متن این روایت استبعادی ندارد،توضیحات بنده در اولین مطلبی که در این تاپیک امده پیرامون روایت مورد اشاره جناب پیام امده و اتفاقا از ازدواج هم در آن دفاع شد!

بحث با شما را هم همینجا خاتمه می دهم شاید بعدا موضوعی در این رابطه در سایت ایجاد کردم،چون اشکالات شما ناشی از عدم تدبر در مطالب بنده است بنده با ازدواج واجب یا شاید مستحب مخالفتی نداشته و ندارم بلکه بحث بر ازدواج حرام یا مکروه یا مباح است.

«و من کل شیءٍ خلقنا زوجین لعلّکم تذکّرون» (الذاریات/ ۴۹)

نظام ترکیب و تزویج در جمادات

اراده عالمانه و حکیمانه و عادلانه حضرت حق، در نظام متقن هستی و پهن دشت میدان خلقت و آفرینش، از هر چیزی جفت آفرید.

در این بساط جفت بودن و زوج بودن هر چیزی حقیقتی است که استثنا برنداشته، و پیش از آنکه دانش بشر، و تحقیقات علمی به آن دست یابد، قرآن مجید در آیات متعددی از جمله در آیه چهل و نهم سوره مبارکه الذاریات، از این واقعیت، که نسبت به تمام موجودات هستی، اعم از جماد و نبات و حیوان و انسان فراگیر است خبر داده.

این خبر عظیم، و گفتار علمی، و این بیان روشن، آن هم نسبت به تمام موجودات خانه خلقت، و کاشانه و لانه آفرینش، با توجه به اینکه مربوط به قرنها قبل از رنسانس علمی است، و در شهری چون مکه و مدینه که خط نویس و خواننده ای، و کتاب و مدرسه ای در آن نبوده، از معجزات قرآن مجید، و دلیلی محکم بر اصالت این کتاب، و برهانی بزرگ بر علمی بودن این دفتر، و عاملی بس قوی بر صدق نبوت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و سلم است.

قرآن مجید در زمینه های دیگر مسائل آفرینش آیاتی دارد، که علوم امروز بشر، در برابر آن شگفت زده و غرق در تعجب و حیرت است، و برای احدی از افراد انسان در هر مقام و مرتبه ای که باشد، جای شک و تردید، در حقانیت خود، و اینکه چراغ هدایت فرا راه حیات آدمیان است، باقی نمی گذارد.

(ذلِکَ الکِتابُ لا رَیبَ فیهِ)

عنایت و رحمت او، در ذات زوج ها و جفت ها از هر نوعی، کشش و جاذبه و رابطه عاشقانه، و میل به یکدیگر برقرار نموده است، تا این جاذبه و کشش، و این میل و رابطه، تحت نظامی خاص و شرایطی معین، چه در نظام تکوین، چه در عرصه گاه تشریع منتهی به ازدواج و جفت گیری و توالد و تناسل، و تکثیر نوع شود، و از این راه باعث بقاء نظام عالی آفرینش گردد، و هم اینکه تمام موجودات از هر جنس و نوعی که هستند به لذت زندگی، و خوشی در حیات، و بهره مندی از وجود خود و دیگران برسند.

رابطه توالد و تناسل در عالم جمادات، به هر صورتی که هست، به صورت میل ترکیب عنصری با عنصر دیگر، و در نتیجه پدید آمدن عنصر سوم، مانند ترکیب اکسیژن و هیدروژن که دو عنصر سوزان و سوزنده است، و نتیجه ترکیب و ازدواج این دو گاز سوزان و سوزنده، به صورت آب سرد و خنک و مایه حیات و نشاط است، یا به صورت جذب و انجذاب، همراه با نتایج بسیار زیاد آن، یا به صورت دو جریان مثبت و منفی، و پدید آمدن منافع بی شمار، از عجایب و شگفتی های هستی، و محصول اراده و رحمت حضرت رب العالمین است، و همین رابطه بین دو عنصر با عناصر، و میل به یکدیگر، و خلاصه خط عشقی که بین جمادات نسبت به یکدیگر حاکم است، باعث تکثیر نسل و تداوم نوع، و برپا بودن نظام عالی خلقت و عرصه گاه زیبای هستی است.

راستی این چه قدرت شگرف و چه اراده عظیمی است، که بین دو عنصر سوزان و سوزنده، آنچنان الفت و رابطه و حالت عشق برقرار می کند که از ازدواج آن دو عنصر، آب سرد و چشمه سار با صفا، و رودهای خروشان، و دریاهای عظیم، و اقیانوس های بی کران، و باران لطیف بوجود می آید؟!!

این چه نیروی شگفت انگیزی است که با ترکیب عناصر با یکدیگر در دل خاک سیاه و تیره، و در قلب سنگ خارا، و در بستری قیرگونه و تیره تر از شب الماس بوجود می آورد؟!!

این چه اراده قاهری است که از ترکیب چند ماده، در تاریکی معادن یمن عقیق سرخ، و از عمق خاک نیشابور فیروزه آسمانی رنگ، و از آمیختن خاک با فسیل حیوانات هزاران جنس مورد نیاز بشر پدید می آورد؟!!

این چه رحمت و لطفی است، که با ترکیب سنگ و خاک و سایر مواد با سنگ و خاک، مولودی با منفعت چون طلا و نقره، و مس و آهن، تحویل خانه هستی می دهد؟!!

و این چه اراده و حکمتی است که از ترکیب و تزویج عناصر با یکدیگر این همه نعمت به بندگانش عنایت می فرماید؟!!

این چه اراده و حکمتی است که بین خورشید و زمین و مجموعه عناصر این گوی آتشین، و عناصر زمین، این همه مهر و الفت، و عشق و محبت برقرار ساخته، که از ترکیب عناصر خورشید با عناصر زمین، و ازدواج مواد خورشید با مواد زمین نعمت هائی پدید آورده که به فرموده خودش در قرآن مجید، کسی را قدرت و قوت شماره کردن آنها نیست.

اوست خداوندی که آسمانها و زمین را آفرید، و از عالم بالا آب فرو ریخت، و به سبب آن میوه ها را روزی شما قرار داد، و کشتی را در تسخیر شما درآورد تا در دریا به دستور او حرکت کند، و نهرها را در پهنه گاه زمین در اختیار شما قرار داد، و خورشید و ماه را که در حرکتند، و در دریای هستی روانند مسخر شما نمود، و شب و روز را در اختیارتان گذاشت، و از آنچه از او خواستید به شما عنایت فرمود، و اگر در مقام شماره کردن نعمت های خداوند برخیزید، شما را توان احصاء نعمت او نیست…!! ۲

میزان میل و کشش، و جذب و انجذاب، و مثبت و منفی بودن عناصر، و رابطه عاشقانه بین آنها، برای توالد و تناسل، بر اساس نظمی معین و قوانینی خاص، و مقرراتی عادلانه است.

این میل و کشش از افراط و تفریط به دور است، و هرگز این رابطه و محبت به سردی نمی گراید، و قهر و دعوا و به هم خوردگی و اختلاف در این عرصه گاه زیبا و عاشقانه، و طلاق و جدائی در این ازدواج جانانه معنا و مفهومی ندارد.

اگر در این صحنه از پهنه آفرینش زمینه اختلاف و قهر و طلاق، و جدائی و بی مهری راه داشت، بدون تردید فساد و افساد سفره لعنتی خود را می گستراند، و اوضاع را به هم می پیچید، و بساط را از بیخ و بن ریشه می زد.

عناصر در جهان جمادات هر کدام دارای حجم و وزن معین، و فاصله به اندازه و رشد و گردشی متناسب با وضع خود هستند، و ترکیب هر یک با دیگری بر اساس کفویت است.

عناصر از نظام معین به خود دست برنمی دارند، با یکدیگر به دشمنی و دعوا برنمی خیزند، و در هر کجای از این نظام احسن قرار دارند حد وجودی و قانونی خود را رعایت می کنند.

(لَا الشَّمسُ یَنبَغی لَها اَن تُدرِکَ القَمَرَ وَ لَا اللَّیلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلُّ فی فَلَکٍ یَسبَحُونَ)

نه خورشید را شاید که به ماه فرا رسد، و نه شب را که بر روز سبقت گیرد، و همه در مدار معین به خود شناورند.

در وزن و حجم و طول و عرض و عمق، و رنگ و صفات، و فاصله های عناصر عالم بالا از یکدیگر، از جمله فاصله خورشید و زمین که نزدیک به صد و پنجاه میلیون کیلومتر است، و هیچ گاه این فاصله را کم و زیاد نمی کنند، که زیاد شدنش باعث منجمد شدن تمام موجودات زمین، و کم شدنش علت سوختن تمام عناصر کره خاکی است غیر از علم و عدل و حکمت بی نهایت که بر اساس اراده حضرت حق در وجود تمام موجودات در تجلی است چیزی مشاهده نمی شود، این است که هر وقت اهل حال و بصیرت، و اهل انصاف و وجدان، و بیداران و بینایان، و پاکان و پاکیزگان با دیده سر، و چشم دل به نظام هستی می نگرند با کمال خضوع و خشوع و با تمام وجود از صاحب آفرینش و خالق هستی، و نظام دهنده این نظام اعجاب انگیز یاد می کنند و از عمق جان فریاد برمی آورند.

1- پیامبر اسلام در حدیث معروف و مشهور میفرمایند: النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی: ازدواج سنت من است و هرکس از سنت من روی برگرداند از من نیست.
اینم توضیح در خصوص این حدیث:
هم متن رو قرار میدم هم آدرسش:
نقل مشهوری از پیامبر اکرم(ص) درباره تشویق به ازدواج به این بیان وجود دارد:
«النِّکَاحُ‏ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ‏ عَنْ‏ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»‏؛ ازدواج سنت من است، هرکس از سنت من روی برگرداند، از من نیست.
1. عین این عبارت هرچند در منابع شیعی، مرسل و بدون سند نقل شده است،[1] ولی در متون اهل سنت این روایت با ذکر سلسله سند به پیامبر اکرم(ص) نسبت داده شده است:
«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْأَزْهَرِ قَالَ: حَدَّثَنَا آدَمُ قَالَ: حَدَّثَنَا عِیسَى بْنُ مَیْمُونٍ، عَنِ الْقَاسِمِ، عَنْ عَائِشَةَ: النِّکَاحُ مِنْ سُنَّتِی، فَمَنْ لَمْ یَعْمَلْ بِسُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی،...».[2]
2. درباره محتوای این روایت باید گفت؛ احادیث دیگری در منابع روایی وجود دارد که مشابه این سخن است، به گونه‌ای که حتی در بخشی از الفاظ با روایت مورد بحث مشترک هستند:
الف. «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ عَلَى‏ فِطْرَتِی فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِی، وَ إِنَّ مِنْ سُنَّتِی النِّکَاحُ»؛ هر کس دوست ‏دارد که بر اساس فطرت (و دین) من باشد، حتماً باید سنّت مرا برگزیند، و نکاح از سنت من است.
این روایت که شباهت محتوایی بسیاری با روایت مورد بحث دارد؛ در منابع شیعه[3] و اهل سنت[4] نقل شده است.
ب. امام‌ صادق‌(ع) فرمود: سه‌ زن‌ نزد پیامبر خدا آمدند.
یکی‌ از آنان‌ گفت‌: شوهرم‌ گوشت‌ نمیخورد. دیگری‌ گفت‌: شوهرم‌ از بوی‌ خوش‌ استفاده‌ نمی‌کند. سومی‌ گفت‌: شوهرم‌ با زنان‌ آمیزش‌ نمی‌کند.
پیامبر خدا(ص) پس‌ از شنیدن سخن‌ آنان،‌ خشمگین‌ شد، در حالی‌ که‌ عبایش‌ بر زمین‌ کشیده‌ می‌شد، به‌ مسجد آمد، بر منبر بالا رفت‌ و خدا را حمد و ستایش‌ کرد، آن‌ گاه‌ فرمود:
چرا عدّه‌ای‌ از اصحابم‌ گوشت‌ نمی‌خورند، از بوی‌ خوش‌ استفاده‌ نمی‌کنند و با زنان‌ آمیزش‌ ندارند: «أَمَا إِنِّی آکُلُ اللَّحْمَ وَ أَشَمُّ الطِّیبَ وَ آتِی النِّسَاءَ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»؛[5] بدانید! من‌ گوشت‌ می‌خورم‌، از بوی خوش‌ استفاده‌ می‌کنم‌ و با زنان‌ آمیزش‌ دارم‌؛ پس‌ هر کس‌ از سیره‌ و سنّت‌ من‌ روی‌ گرداند، از من‌ نیست.
ج. در منابع اهل سنت نیز روایتی این‌گونه آمده است:
سه نفر نزد همسران پیامبر(ص) آمده و درباره روش و اندازه عبادت آن‌حضرت پرسیدند، وقتی همسران پیامبر، آنان را [از روش عبادت حضرتشان] خبردار نمودند، گویا که آنان [این مقدار عبادت را] کم دیدند، [لذا] گفتند: ما کجا و پیامبر خدا(ص) کجا؟ ایشان گناهان پسین و پیشینشان بخشیده شده است!
یکی از آنان گفت: من شب‌ها را [نمی‌خوابم و] تا پایان عمر نماز می‌خوانم!
دیگری گفت: من تمام عمرم را روزه گرفته و از غذا‌خوردن خودداری می‌کنم!
سوّمی هم گفت: من از زنان دوری نموده و هرگز ازدواج نمی‌کنم!
رسول خدا(ص) [بعد از شنیدن خبر] نزد ایشان آمده و پرسیدند: آیا شما چنین و چنان گفته‌اید؟!
به خدا سوگند بدانید که من بیشتر از همه شما از خداوند می‌ترسم و پرهیزگارتر هستم، ولی با این وجود گاهی روزه می‌گیرم و گاهی روزه نمی‌گیرم، قسمتی از شب را نماز می‌خوانم و قسمت دیگری را می‌خوابم، همچنین با زنان ازدواج می‌کنم و هر کس از این شیوه‌ام روگردانی نماید، از من نیست.[6]
در نتیجه این روایت از جهت محتوایی در روایات فریقین تواتر معنوی دارد و کاملاً می‌توان به محتوای آن اعتماد نمود؛ ‌به همین دلیل، بسیاری از فقهای شیعه نیز بدان استناد کرده‌اند.[7]

[1]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 101، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا.
[2]. ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تحقیق، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 1، ص 592، بی‌جا، دار إحیاء الکتب العربیة، بی‌تا.
[3]. محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 496، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
؛ کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات(الأشعثیات)، ص 89، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بی‌تا؛‌ ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، محقق، مصحح، فیضی، آصف،‏ ج 2، ص 189، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
[4]. بیهقی،‌ أحمد بن حسین بن علی، السنن الکبرى، محقق، عبد القادر عطا، محمد، ج 7، ص 124، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق؛ أبو یعلى موصلی، أحمد بن علی، مسند أبی یعلى، محقق، سلیم أسد، حسین، ج 5، ص 133، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ اول،‌ 1404ق.
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 496. مشابه این حدیث در منابع دیگر نیز وجود دارد
[6]. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، محقق،‌ الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 7، ص 2، بیروت، دار طوق النجاة،‌ چاپ اول، 1422ق؛ بیهقی،‌ أحمد بن حسین بن علی، شعب الإیمان، محقق، عبد الحمید حامد، عبد العلی، اشراف، ندوی، مختار أحمد، ج 7، ص 334، ریاض، هند، مکتبة الرشد للنشر و التوزیع، الدار السلفیة ببومبای، چاپ اول، 1423ق.
[7]. کرکی (محقق ثانی)، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج 12، ص 9، قم، مؤسسه آل البیت(ع) ، چاپ دوم، 1414ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق، مصحح، قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ‌ج 29، ص 12، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق.
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa51438

2- دوما باید به رفتار و سخن و دستور پیشوایان دینی و الگوهای دینی توجه کنیم.
آیا امامان ازدواج نکردن؟ آیا مراجع تقلید ازدواج نکردن؟ آیا آیت الله بهجت، امام خمینی، آیت الله خامنه ای ازدواج نکردن؟
به فرض که باز قبول نکنید و بگید ما نمیتونیم مثل اونها زندگی کنیم. سخن و توصیه شون رو چی میگید مثل این سخنان از رهبری:

* هدف زندگی
زندگی یک کاروان طولانی است که منازل و مراحلی دارد، هدف والایی نیز دارد. هدف انسان در زندگی باید این باشد که از وجود خود و موجودات پیرامونش برای تکامل معنوی و نفسانی استفاده نماید.
اصلاً ما برای این به دنیا آمده‌ایم. ما در حالی وارد دنیا می شویم که از خود اختیاری نداریم. کودکیم و تحت تأثیر هستیم، اما تدریجاً عقل ما رشد می کند و قدرت اختیار و انتخاب پیدا می‌کنیم. این جا آن جایی است که لازم است انسان درست بیندیشد و درست انتخاب کند و بر اساس این انتخاب حرکت کند و به جلو برود.
اگر انسان این فرصت را مغتنم بشمرد و از این چند صباحی که در این دنیا هست خوب استفاده کند و بتواند خودش را به کمال برساند، آن روزی که از دنیا خارج می‌شود، مثل کسی است که از زندان خارج شده و از این جا زندگی حقیقی آغاز می‌شود.1

* ازدواج، یک ارزش اسلامی
مطلب اصلی و اول، این است که این ازدواجی که خدای متعال سنت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا می‌کند، یکی از نعمتها و اسرار الهی و یکی از پدیده‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی بشری است. می‌شد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و مجاز کند و مردم را رها کند تا یکی یکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است. بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده، یعنی کسی که ازدواج نمی‌کند خود را از این ارزش محروم نموده است.2

* خداوند اصرار دارد
از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگر چه شرعاً در در زمره‌ی واجبات ذکر نشده، اما به قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان می‌فهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه به عنوان یک کارگزاری، بلکه به عنوان یک حادثه‌ی ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه. لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص کرده و جدایی را مذمت نموده است.3

* خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید
خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید، مخصوصاً آنهایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوانها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید.4
آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همه‌ی عمر را به تنهایی می‌گذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره‌ی انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه‌ی پیکره‌ی جامعه باشد نه فرد تنها.5

* سنت پیامبر: ازدواج به موقع
روایت معروفی داریم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند: نکاح سنت من است. البته این سنت آفرینش است، سنت میان انسانها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرموده‌اند سنت من؟ چه اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر تأکید بیشتری ورزیده و این تأکید در ادیان الهی دیگر کمتر است. شما ملاحظه می کنید این تأکیدی که اسلام بر ازدواج کرده در این مکاتب اجتماعی و فلسفه‌های رایج اجتماعی و سیاستهای معمولی دنیا، وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج آماده‌اند ازدواج نمایند.6
نکاح، علاوه بر یک تقاضای طبیعی، یک سنت دینی و اسلامی نیز هست. بنابراین خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب می‌کند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این امر اقدام نماید.7
ازدواج یک سنت طبیعی و الهی است. این را پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به سنت خودشان تعبیر می‌کنند. معنایش این است که در اسلام بر روی این مسئله تأکید ویژه‌ای شده. چرا؟ به خاطر اهمیت این مسئله، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری، روحی و تربیتهای بعدی.8

* ازدواج در حال شور و شوق
پیامبر اکرم اصرار داشتند جوانها زود ازدواج کنند –‌ چه دخترها و چه پسرها – البته با میل خوشان و اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه‌ی خودمان این را رواج دهیم. جوانها در سنین مناسب،‌ وقتی از دوران جوانی خارج نشده‌اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این بر خلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال می‌کنند ازدواجهای دوران جوانی، ازدواجهای زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواجهای بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانواده‌ای کاملاً با هم صمیمی خواهند بود.9

* ازدواج در آغاز احساس نیاز
اسلام اصرار دارد بر این که این پدیده در اوان خود، هر چه زودتر، از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. این هم از اختصاصات اسلام است، هر چه زودتر بهتر. زود که می گوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز می‌کنند به داشتن همسر؛ هر چه این کار زودتر انجام بگیرد، بهتر است. علت چیست؟ علت این است که اولاً برکات و خیراتی که در امر ازدواج وجود دارد در وقت خود و زودتر از این که زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاً جلوی طغیانهای جنسی را می‌گیرد. لذا می فرماید: «من تزوّج احرز نصف دینه»[1].طبق این روایت معلوم می‌شود که نصف تهدیدی که انسان درباره‌ی دین خود می‌بیند از طرف طغیانهای جنسی است که خیلی رقم بالایی است.10

* برکات و فواید ازدواج
فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه‌ی خانواده، یکی از فرصتهای مهم زندگی است. برای زن و مرد – هر دو – این یک وسیله‌ی ارامش و آسایش روحی و وسیله‌ی دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله‌ی تسلّی، وسیله‌ی پیدا کردن یک غمخوارِ نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی می باشد، مسأله‌ی تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشیهای بزرگ زندگی است.
پس می‌بینید از هر دو طرف که انسان نگاه می‌کند، ازدواج یک امر مبارک و یک پدیده‌ی بسیار مفید است. البته مهمترین فایده‌ی ازدواج، همان تشکیل خانواده است و بقیه‌ی مسائل، فرعی و درجه‌ی دو و یا پشتوانه‌ی این مسئله است؛ مثل تولید نسل یا ارضای غرایز بشری، اینها همه درجه دو است، درجه‌ی اول همان تشکیل خانواده است.11
بنای نسل بشری به ازدواج است. انتقال تمدنها و فرهنگها به ازدواج است. بقای استقلال جوامع – چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر – به ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج است.12

یک مسئله‌ای که اخیراً مطرح کردند، مسئله‌ی ازدواج جوانها بود که خب، همه -پسر و دختر- مطمئنّاً علاقه‌مندند. من همین‌جا به توصیه‌ی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری میکنند؛ هیچ سخت‌گیری لازم نیست. بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد -مسئله‌ی مسکن، مسئله‌ی شغل و از این مسائل- لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛(۴) خب، این قرآن است. ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند.

البتّه یکی از مسائل مهم این است که رسم خواستگاری رفتن و وساطت کردن برای ازدواج دخترها، متأسّفانه کمرنگ شده؛ این چیز لازمی است. افرادی هستند -سابقها همیشه معمول بود، حالا هم با کثرت نسل جوان در جامعه‌ی ما، باید این رواج داشته باشد- پسرهایی را می‌شناسند، به خانواده‌ی دختر معرّفی میکنند؛ دخترهایی را می‌شناسند، به خانواده‌ی پسر معرّفی میکنند؛ تسهیل میکنند و آماده‌سازی میکنند ازدواج را؛ این کارها را بکنند. هرچه که ما بتوانیم در جامعه مسئله‌ی مشکل جنسی جوانها را حل کنیم، این به نفع دنیا و آخرت جامعه‌ی ما است؛ به نفع دنیا و آخرت کشور ما است؛ بعد هم برای مسئله‌ی نسل که من رویش خیلی تکیه دارم [مهم است]. باز من همین‌جا هم به آقای وزیر محترم بهداشت عرض میکنم؛ گزارشهایی به من میرسد که آن خواسته‌ی شما که همان خواسته‌ی ما است، [یعنی] مسئله‌ی جلوگیری از منع باروری -که منع باروری یک سیاستی بود؛ بنا بر این گذاشته شد که از این سیاست جلوگیری بشود- درست انجام نمیگیرد؛ بعضی جاها همچنان در بر پاشنه‌ی قبل میگردد.

عنوان تاپیک یه مقدار گمراه کننده هست ، و گرنه مطالبی که در مخالفت و موافقت گفته شد همگی درست هستند . اسلام و احلام و عقایدش برای همه افراد در تمام سطوح نازل شده و نمیشه برای همه شیوه زندگی یکسانی توصیه کرد . کارهایی که برای مردم عادی حسنه و ثواب محسوب میشه ممکنه برای عرفا گناه باشه و بالعکس . حرفم کلی هست و ربطی به ازدواج کردن و نکردن و ... نداره .

چه زیبا فرمود :

حسنات الأبرار سيّئات المقرّبين

.

سوال : مشکل ازدواج موقت چیه ؟؟؟؟ چرا حاج اقا از جواب دادن این سوال طفره میرن همش مشکل دارش میکنن :ok:

اگه مشکل داره خدا و پیغمبرش چرا گفتن ؟؟؟

یک سوال میخوام بدونم کجای قران نوشته دختره باکره باید با اجازه و اذن پدر ازدواج کنه یا صیغه بشه ؟ چرا زن مطلقه اجازه نمیخواد ؟؟؟ چه فرقی داره یعنی زن یا خانم فقط به خاطر یک ........ این همه دردسر میکشن ؟؟؟؟ دختر های زیادی دیدم رابطه جنسی نامشروع داشتن و .............. از دست دادن و زن محسوب میشن اگه این جور باشه باید این ها هم بدون اذن پدر صیغه کرد ؟؟؟؟؟فرق یک خانم با زن در .......... هست وقتی یک دختر ....... نداره پس زن محسوب میشه ؟؟؟؟؟و میتونه صیغه بشه ؟؟؟؟

دوم: عذر میخوام از همه قصد بی ادبی نبود واقعا برام سوال هست چرا باید این جور باشه ممنون میشم کامل با مستند بهم توضیح بدین نه جواب های من در اوردی

میخوام جواب کاملی به دوستم بدم اخه با دخترهای زیادی رابطه داشته و داره میگفت خیلی هاشون ..... تو رابطه جنسی نامشروع از دست دادن و من صیغه اشون کردم و مشکلی ندارن من جوابی نداشتم دوستان کمک کنید ایا در اسلام فرق دختر و زن فقط در داشتن و یا نداشتن پرده ............. هست ؟؟؟؟ این جور باشه که خیلی ها به راحتی صیغه میکنن

[="Blue"]


وَأَنكِحُوا الْأَیَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن یَكُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿۳۲﴾
مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و كنیزان صالح و درستكارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز می‏سازد، خداوند واسع و آگاه است. (۳۲)

[/]

Farzandeh-Shahid;771712 نوشت:
سوال : مشکل ازدواج موقت چیه ؟؟؟؟ چرا حاج اقا از جواب دادن این سوال طفره میرن همش مشکل دارش میکنن :ok:

اگه مشکل داره خدا و پیغمبرش چرا گفتن ؟؟؟

یک سوال میخوام بدونم کجای قران نوشته دختره باکره باید با اجازه و اذن پدر ازدواج کنه یا صیغه بشه ؟ چرا زن مطلقه اجازه نمیخواد ؟؟؟ چه فرقی داره یعنی زن یا خانم فقط به خاطر یک ........ این همه دردسر میکشن ؟؟؟؟ دختر های زیادی دیدم رابطه جنسی نامشروع داشتن و .............. از دست دادن و زن محسوب میشن اگه این جور باشه باید این ها هم بدون اذن پدر صیغه کرد ؟؟؟؟؟فرق یک خانم با زن در .......... هست وقتی یک دختر ....... نداره پس زن محسوب میشه ؟؟؟؟؟و میتونه صیغه بشه ؟؟؟؟

دوم: عذر میخوام از همه قصد بی ادبی نبود واقعا برام سوال هست چرا باید این جور باشه ممنون میشم کامل با مستند بهم توضیح بدین نه جواب های من در اوردی

میخوام جواب کاملی به دوستم بدم اخه با دخترهای زیادی رابطه داشته و داره میگفت خیلی هاشون ..... تو رابطه جنسی نامشروع از دست دادن و من صیغه اشون کردم و مشکلی ندارن من جوابی نداشتم دوستان کمک کنید ایا در اسلام فرق دختر و زن فقط در داشتن و یا نداشتن پرده ............. هست ؟؟؟؟ این جور باشه که خیلی ها به راحتی صیغه میکنن

کسی میتونه کمکم کنه ؟

موضوع قفل شده است