درس اخلاق اسک دینی ها برای یکدیگر (کاربردی)

تب‌های اولیه

1832 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

اینجا مگه درس اخلاقی به هم دیگه نیست

حالا من میخوام از هر فردی من تو این انجمن میشناسه بیاد معایبم بگه و یک نصیحت بکنه

کسانی هم که نمیشناسن بیان و یک پند و تجربه کاربردی که در زندگیشن دیدن بگن برام ممنون :please:

بسم الله الرحمن الرحيم

«شكوه هاي انتظارم روز و شب

مي زند بر جان شرارم روز و شب

با خيالت اي جلال شور و عشق

روز و شب را زنده دارم روز و شب

همسفر با كاروان اشك و آه

راه خونين مي سپارم روز و شب

آرزوها كاروان در كاروان

بگذرد از هر كنارم روز و شب

روز و شب را روز و شب در خون كشد

ناله هاي بيقرارم روز و شب»

بسم الله الرحمن الرحيم

سید بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بین راه راجع به این مسأله که گریه ی بر امام حسین علیه السلام گناهان را می آمرزد فکر می کرد. همان وقت متوجه شد که شخص

عربی سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد ، بعد پرسید:«جناب سید درباره ی چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مساله علمی است بفرمائید شاید من هم اهل باشم؟»

سید بحرالعلوم عرض کرد:«در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سیدالشهداء علیه السلام می دهد؛ مثلاً در هر قدمی که در راه

زیارت بر می دارند ثواب یک حج و یک عمره در نامه ی عمل شان می نویسند و برای یک قطره ی اشک، تمام گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده می شود؟»

آن سوار عرب فرمود:«تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود. سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت در شکارگاه از لشکریان دور شد و به سختی فوق العاده ای

افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید، وارد آن خیمه شد در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید آنها در گوشه ی خیمه بز شیردهی داشتند و از راه مصرف این بز زندگی خود را می گذراندند.

وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. سلطان شب را همانجا خوابید و روز بعد از ایشان جدا

شد و هرطوری بود خودش را به درباریان رساند و جریان را برای اطرافیان نقل کرد، در نهایت از ایشان سوال کرد ، اگر من بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی باید

انجام بدهم؟

یکی از حضار گفت:به او صد گوسفند بدهید.

دیگری که از وزراء بود گفت:صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.

یکی دیگر گفت:فلان مزرعه را به ایشان بدهید.

سلطان گفت:هرچه بدهم کم است؛ زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام ، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه دارم به ایشان بدهم تا

سر به سر شود.»

یعد سوار عرب به سیّد فرمود:«حالا جناب بحرالعلوم ،حضرت سیدالشهداء علیه السلام هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس

اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن حضرت این همه اجر و ثواب بدهد نباید تعجب کرد، چون خدا که خدایی اش را نمی تواند به سیدالشهداء علیه السلام بدهد پس هرکاری که می تواند آن را

انجام می دهد ؛ یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین علیه السلام ، به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت هم درجاتی عنایت می کند، در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن

حضرت نمی داند.»

وقتی شخص عرب این مطالب را فرمود از نظر سید بحرالعلوم غیب شد.

بسم الله الرحمن الرحيم

سدير صيرفى از امام صادق عليه السلام چنين نقل مي کند: همانا صاحب الامر عليه السلام شباهتهائى بجناب يوسف عليه السلام دارد،

بحضرت عرضكردم: گويا امر زندگى يا امر غيبت آن حضرت را ياد ميكنيد، فرمود:

خوک ‏وشان اين امت چه چيز را انكار ميكنند؟! همانا برادران يوسف نواده ‏گان و فرزندان پيغمبران بودند و با او (در مصر)

تجارت و معامله كردند و سخن گفتند. بعلاوه ايشان برادر او و او برادر ايشان بود، با وجود اين همه او را نشناختند تا آنكه

خودش گفت: «من يوسفم و اين برادر منست»

پس چرا لعنت ‏شدگان اين امت انكار ميكنند كه خداى عز و جل در يك زمانى با حجت خود همان كند كه با يوسف كرد.

(يعنى او را تا مدتى غايب كند كه چون او را ببينند نشناسند).

همانا يوسف سلطان (مشهور و مقتدر) مصر بود و فاصله ميان او و پدرش 18 روز راه بود، اگر ميخواست پدرش را

بياگاهاند مي توانست، ولى يعقوب و فرزندانش پس از دريافت مژده يوسف، فاصله ميان ده خود و شهر مصر را در مدت

نه روز پيمودند. پس اين امت چرا انكار ميكنند كه خداى- جل و عز- با حجت خود همان كند كه با يوسف كرد، بطورى كه

او در بازارهاى ايشان راه رود و پا روى فرش آنها گذارد (با وجود اين او را نشناسند) تا خدا در باره او اجازه دهد، چنان كه

به يوسف اجازه فرمود و آنها گفتند همين تو خود يوسف هستى؟!! گفت: من يوسفم.

راه جو;765807 نوشت:
همیشه یادت باشد خداوند بنا به مصلحت ابدی ما عمل می کند نه به مصلحت دنیوی ما !
بغیر خدا کس نمیدونه که توی دلم غم فراوونه

Farzandeh-Shahid;766126 نوشت:
اینجا مگه درس اخلاقی به هم دیگه نیست

حالا من میخوام از هر فردی من تو این انجمن میشناسه بیاد معایبم بگه و یک نصیحت بکنه

کسانی هم که نمیشناسن بیان و یک پند و تجربه کاربردی که در زندگیشن دیدن بگن برام ممنون :please:

شاید اینو بارها شنیده باشید اما من بارها خودم تو زندگیم تجربه کردم وقتی چیزی رو با اطمینان وایمان از خدا خواستم وتنها امیدم خدا بود بهش ر سیدم اما وقتی از دیگران خواستم نه تنها نرسیدم که عزت نفسم نیز خراب شد

تبسم73;766164 نوشت:
شاید اینو بارها شنیده باشید اما من بارها خودم تو زندگیم تجربه کردم وقتی چیزی رو با اطمینان وایمان از خدا خواستم وتنها امیدم خدا بود بهش ر سیدم اما وقتی از دیگران خواستم نه تنها نرسیدم که عزت نفسم نیز خراب شد

خیلی ممنون از پندتون

آلاء;766144 نوشت:
بحضرت عرضكردم: گويا امر زندگى يا امر غيبت آن حضرت را ياد ميكنيد، فرمود:

خوک ‏وشان اين امت چه چيز را انكار ميكنند؟!

هو السبحان

با سلام و ادب

استاد گرامی این فراز از حدیث چگونه با این کلام مولا علی علیه السلام جمع می شود؟

"و من کلام له عليه السلام و قد سمع قوما من اصحابه يسبون اهل الشام ايام حربهم بصفين

اني اکره لکم ان تکونوا سبابين ، ولکنکم لو وصفتم اعمالهم ،و ذکرتم حالهم ، کان اصوب في القول

و ابلغ في العذر ، و قلتم مکان سبکم اياهم :اللهم احقن دماءنا و دماءهم ، و اصلح ذات بيننا و بينهم

واهدهم من ضلالتهم ، حتي يعرف الحق من جهله ، و يرعوي عن الغي و العدوان من لهج به"

با سپاس

من پند و نصیحت که درست باشه خیلی دوست دارم

اما منم نصیحت کنم خیلی ها رو

زود در مورد دیگران قضاوت نکنید و او را متهم نکنید ممکنه باعث رنجش و ........ بشه

پسر خوشبخت;766149 نوشت:
بغیر خدا کس نمیدونه که توی دلم غم فراوونه

از آنجایی که خداوند به انسان به بلندای ابدیت نگاه می کند , رفتارش با ما متناسب با دیدگاه ابدی است نه دنیوی.

شاید رنجها , غصه ها و سختیها به صورت ظاهر ما را در این دنیا هدف قرار داده باشند , اما در پشت پرده این بعد فطری و ابدی ماست که در حال پاک شدن و رشد و تعالی, و کسب آمادگی برای زندگی ابدی می باشد.

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت دوستان گرامي ؛

خداي متعال در آيه 6 سوره انشقاق بيان مي دارد که :« يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه» ؛ « اي انسان

تو در سختي هستي تا لحظه اي که پروردگارت را ملاقات کي » که عده زيادي از مفسران آن را به لحظه مرگ تفسير

نموده اند .

بر اساس اين آيه و تفسيري که از آن به عمل آمده است زندگي انسان در دنيا همواره با سختي ها همراه است و اصلا

عالم ماده و دنيا ظاهرا از نظر قرآن عالم کدح و سختي است در ان صورت شايد براي همه ما با اين نوع از نگاه همه چيز

بايد عکس بشه يعني همواره بايد منتظر سختي باشيم و اگر سختي نرسيد خدا روشکر کنيم نه اين که فکر کنيم خلق

شده ايم در عالم راحتي و آسايش و اگر زماني هم سختي به ما رسيد بايد شکايت کنيم که خدايا چرا من ؟؟؟؟

اين شکل انتظار از دنيا و وعده اي که خداود به وجود سختي ها در آن داده است حقيقت شکر را براي ما بيشتر جلوه

مي دهد .

هو الله

شاخص ترین علامت اخلاص آن است که در راه حق، از سرزنش سرزنشگران نترسی

"لا یخافون لومة لائم"

و بهترین علامت بندگی آن است که با درک حضور خداوند شاد شوی.

و بزرگترین دلیل کرامت نفس تو آن است که از خطای مردم در گذری.

و آشکارترین حجت بر عقل تو آن است که با مردم مدارا کنی.

[=fixedsys]

[=fixedsys]بر خاک چه نرم می خرامی ای مرد


[=fixedsys]آنگونه که بر کفش تو ننشیند گرد

[=fixedsys]فردا که جهان کنیم بدرود به درد

[=georgia,times new roman,times,serif][=fixedsys]آه،آن همه خاک را چه می خواهی کرد ؟؟

[=georgia,times new roman,times,serif]

[=fixedsys] پرسیدم : بهترین چیزی که میشه از دنیا برداشت چیه ؟

[=fixedsys]کمی فکر کرد و گفت : دست ؛

[=fixedsys]با تعجب گفتم : چی ؟ دست ؟

[=fixedsys]گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم کار بزرگی انجام دادیم که کوچکترین پاداشش رضوان خداونده

[=fixedsys]و ادامه داد که : حب الدنیا راس کل خطیئه
[=fixedsys]

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي و تشکر از دقت نظر و عمق نگاه شما ؛

حبیبه;766192 نوشت:
استاد گرامی این فراز از حدیث چگونه با این کلام مولا علی علیه السلام جمع می شود؟

اگر اجازه بدهيد من در ابتدا اصل عربي حديث را با منبع آن ذکر کنم :

« عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ فِي صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ شَبَهاً مِنْ يُوسُفَ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ كَأَنَّكَ تَذْكُرُهُ حَيَاتَهُ أَوْ غَيْبَتَهُ قَالَ فَقَالَ لِي وَ مَا يُنْكَرُ مِنْ ذَلِكَ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَشْبَاهُ الْخَنَازِيرِ- إِنَّ إِخْوَةَ يُوسُفَ ع كَانُوا أَسْبَاطاً أَوْلَادَ الْأَنْبِيَاءِ تَاجَرُوا يُوسُفَ وَ بَايَعُوهُ وَ خَاطَبُوهُ وَ هُمْ إِخْوَتُهُ وَ هُوَ أَخُوهُمْ فَلَمْ يَعْرِفُوهُ حَتَّى قَالَ‏ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي‏ فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ الْمَلْعُونَةُ أَنْ يَفْعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِحُجَّتِهِ فِي وَقْتٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ كَمَا فَعَلَ بِيُوسُفَ إِنَّ يُوسُفَ ع كَانَ إِلَيْهِ مُلْكُ مِصْرَ وَ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ وَالِدِهِ مَسِيرَةُ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً فَلَوْ أَرَادَ أَنْ يُعْلِمَهُ لَقَدَرَ عَلَى ذَلِكَ لَقَدْ سَارَ يَعْقُوبُ ع وَ وُلْدُهُ عِنْدَ الْبِشَارَةِ تِسْعَةَ أَيَّامٍ مِنْ بَدْوِهِمْ إِلَى مِصْرَ فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَفْعَلَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ كَمَا فَعَلَ بِيُوسُفَ أَنْ يَمْشِيَ فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأَ بُسُطَهُمْ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ فِي ذَلِكَ لَهُ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُفَ قَالُوا- أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ‏.(الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص:336و 337)

که اين بخش از کلام حضرت اشاره به موضوع مورد اشاره شما در ترجمه دارد.

قبل بيان پاسخ شما بايد عرض کنم، ملا صالح ماززندراني يکي از شارحان به نام روايات کتاب شريف کافي است در شرح اين بخش از عبارت روايت مي فرمايند: « امام عليه السلام در اين بخش در بيان باطن و حقيقت باطني کساني بودند که منکر دعوي حجت خدا بر روي زمين هستند گرچه ظاهر آنها شبيه به انسان باشد »(شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج‏6، ص: 232)

اما در پاسخ سوال شما با مقدمه اي که خدمتتان عرض شد بايد بين کنم که اولا در اين روايت امام عليه السلام مي فرمايند «اشباه الخنازير» شبيه به خوکان و اين شباهت همان طور که ملا صالح مازندراني به آن اشاره داشتند بيان حقيقت باطني آنها بوده است آنچه که امام با قدرت و علم لدني خود به ان آگاه است و چيزي جز واقعيت نيست گويي امام عالم باطن آنها را بسان ظاهر آنان که براي ما مکشوف است مي بييند و بيان مي کند . همان طور که خود قرآن کريم نيز در مواردي از همين شيوه يعني اشاره به حقيقت باطني انسان ها استفاده مي کند به طور مثال در آيات 175 تا 179 سوره اعراف مي فرمايد:

« وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوينَ (175)وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (176)ساءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ(177) مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (178)وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (179)

« و بر آنها بخوان سرگذشت آن كس را كه آيات خود را به او داديم ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد!(175) و اگر مى‏خواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا مى‏برديم (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست پس او را به حال خود رها كرديم) و او به پستى گراييد، و از هواى نفس پيروى كرد! مثل او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مى‏آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مى‏كند (گويى چنان تشنه دنياپرستى است كه هرگز سيراب نمى‏شود! (اين مثل گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند اين داستانها را (براى آنها) بازگو كن، شايد بينديشند (و بيدار شوند)! (176) چه بد مثلى دارند گروهى كه آيات ما را تكذيب كردند و آنها تنها به خودشان ستم مى‏نمودند! (177) آن كس را كه خدا هدايت كند، هدايت يافته (واقعى) اوست و كسانى را كه (بخاطر اعمالشان) گمراه سازد، زيانكاران (واقعى) آنها هستند! (178) به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم آنها دلها [عقلها] يى دارند كه با آن (انديشه نمى‏كنند، و) نمى‏فهمند و چشمانى كه با آن نمى‏بينند و گوشهايى كه با آن نمى‏شنوند آنها همچون چهارپايانند بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه‏گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)! (179) به روشني در اين آيات ملاحظه مي کنيد که خداوند متعال مثل کساني را که آيات خداوند را فراموش کرده ودر پي شيطان مي افتند به سگ تشبيه نموده و نيز مثل انسن هاي بي خرد را به حيوانات .

بنابراين استفاد نمدن از تشبيه آن هم تشبيه به حيوانات که در کلام امام صادق عليه السلام موجود است يکي از راه هاي تذکر و توجه وده تا انسان ها را متوجه حقيقت باطني خود نمايند تا مبادا در جرگه انسان نمايان حيوان سيرت باشند .


آلاء;766557 نوشت:
قبل بيان پاسخ شما بايد عرض کنم، ملا صالح ماززندراني يکي از شارحان به نام روايات کتاب شريف کافي است در شرح اين بخش از عبارت روايت مي فرمايند: « امام عليه السلام در اين بخش در بيان باطن و حقيقت باطني کساني بودند که منکر دعوي حجت خدا بر روي زمين هستند گرچه ظاهر آنها شبيه به انسان باشد »(شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج‏6، ص: 232)

اما در پاسخ سوال شما با مقدمه اي که خدمتتان عرض شد بايد بين کنم که اولا در اين روايت امام عليه السلام مي فرمايند «اشباه الخنازير» شبيه به خوکان و اين شباهت همان طور که ملا صالح مازندراني به آن اشاره داشتند بيان حقيقت باطني آنها بوده است آنچه که امام با قدرت و علم لدني خود به ان آگاه است و چيزي جز واقعيت نيست گويي امام عالم باطن آنها را بسان ظاهر آنان که براي ما مکشوف است مي بييند و بيان مي کند .

بسمه علّام الغیوب

"الله أعلم حیث یجعل رسالته"

با سلام و ادب و احترام

استاد گرامی آنقدر از این پاسخ غرق لذت و بهجت شده ام که لسان قاصرم را یارای تشکر به قدر ارزش

این پاسخ نیست.خداوند علّامه ملا صالح مازندرانی را با معادن علم و حکمت علیهم السلام محشور فرماید

و حضرتعالی را توفیق رهروی و تبعیت از سنت و سیره ی عالمان الهی، بیش از پیش عنایت فرماید.

بسمه المنعم

بزرگترین سرمایه ی انسان عمر اوست،چون این سرمایه داری

آن را در کاری سودمند صرف کن،که بطالت،آن را به باد خواهد داد.




رسول الله مظهر رحمت خاصه حضرت حق هستند

بسمه تعالی
ولادت باسعادت خاتم النبیین و صفوة المرسلین، محمد مصطفی صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله و میلاد رییس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه‌السلام مبارک باد.

آیت‌الله‌العظمی بهجت قدس‌سره:
خداوند سبحان می‌فرماید: «

ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُم بِالتِی هِی أَحْسَن؛ با حکمت و اندرز نیکو، [مردم را] به سوی راه پروردگارت بخوان، و با مجادله نیکوتر با آنها مجادله کن»؛ یعنی با زبان نرم و به نرمی و آرامی، حکیمانه و منطقی و یا با موعظه نیکو و زبان شیرین مردم را به سوی خدا دعوت کن. و نیز می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ؛ پس به‌واسطه لطف و رحمت خدا، با آنها به نرمی رفتار نمودی».
پیغمبر اکرم صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌‌ و سلم مظهر صفت خاصه رحمت حضرت حق تبارک‌وتعالی و «
بِالْمُؤْمِنِینَ رَئُوفٌ رحِیمٌ؛ نسبت به مؤمنان بسیار مهربان و دلسوز» و آیینه‌دار جمال حق است که نور رحمت در او به ظهور پیوسته و از او به دیگران می‌تابد و خود بالذات ندارند. نظیر آیینه‌ای که نور آفتاب در آن تابش نماید و از آن به دیگری منعکس شود، که در حقیقت روشنی آفتاب است، نه آیینه. خداوند متعال خطاب به آن حضرت می‌فرماید: «لَعَلک بَاخِعٌ نفْسَک أَلا یکونُواْ مُؤْمِنِینَ؛ چه‌بسا برای اینکه آنان ایمان نمی‌آورند جان خود را می‌فرسایی».
و نیز می‌فرماید: «
فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُک عَلَیهِمْ حَسَرَاتٍ؛ مبادا جان تو به‌خاطر آنها از روی حسرت‌های پی‌درپی بفرساید»؛ یعنی مگر می‌خواهی از سختی و ناراحتی جان دهی که این‌گونه از شدت رحمت و رأفت بر مؤمنین، در هدایت و ایمان‌ آوردن آنها خود خوری می‌کنی؟!
در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۰۹

استاد;768192 نوشت:
رسول الله مظهر رحمت خاصه حضرت حق هستند

بسمه الرحیم

با سلام و ادب و تبریک فرخنده میلاد پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و اله و همینطور میلاد مسعود

امام جعفر صادق علیه السلام خدمت حضرتعالی.

از بیانات حضرتعالی مانند همیشه بهره مند گشتیم.استاد گرامی عبارت "رحمت خاصه" با توجه به معنای "الرحیم=رحمت خاص مؤمنین"

همان مهربانی و تواضع با مؤمنین است؟

استاد;768192 نوشت:
خداوند متعال خطاب به آن حضرت می‌فرماید: «لَعَلک بَاخِعٌ نفْسَک أَلا یکونُواْ مُؤْمِنِینَ؛ چه‌بسا برای اینکه آنان ایمان نمی‌آورند جان خود را می‌فرسایی».
و نیز می‌فرماید: «
فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُک عَلَیهِمْ حَسَرَاتٍ؛ مبادا جان تو به‌خاطر آنها از روی حسرت‌های پی‌درپی بفرساید»؛ یعنی مگر می‌خواهی از سختی و ناراحتی جان دهی که این‌گونه از شدت رحمت و رأفت بر مؤمنین، در هدایت و ایمان‌ آوردن آنها خود خوری می‌کنی؟!
در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۰۹


با سلام

استاد یک سوال دارم، این کار پیامبر صلی الله (تلاش بیش از حد توان جسمی برای هدایت مردم) میشه گفت ترک اولی بوده؟

یک حدیث دیگه هم داریم که ایشان بخاطر مهربانی بیش از حد به یک فرد گدا و بخشیدن لباس خودش به اون فرد نتوانست سر نماز جماعت حاظر شود و جبرئیل بر او نازل شد و به ایشان تذکر داد.

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض سلام و ادب خدمت شما دوست گرامي

و با اجازه استاد نکته اي رو بنده عرض کنم در پاسخ سوال شما که فرموده بوديد:

نکته سنج;768280 نوشت:
استاد یک سوال دارم، این کار پیامبر صلی الله (تلاش بیش از حد توان جسمی برای هدایت مردم) میشه گفت ترک اولی بوده؟

اکثر مفسران شيعه و اهل سنت اين آيه و خطاب در آن را از جهت آرام کردن و آرامش خاطر رسول اکرم صلي الله عليه و آله مي دانند و

اين نظر را دارند که پيامبر صلي الله عليه و آله آنقدر مهربان بود و رحمت داشت که دوست داشت همه کافران هدايت شوند و خوب

حقيقت وجودي آنها چون با ايمان سازگاري نداشت اين آرزو هيچ وقت عملي نشد و کفار ايمان نياوردند .

اگر در صفات خداوند و مهرباني خدا دقت نظر داشته باشيم اين رحمتي که در وجود پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بوده از همان

رحيميت و رحمانيت خدا نشات گرفته است و چون در دستگاه الهي محبت و رحمت يکي از اصول رفتاري با بندگانش است ، نمي شه

که خداوند پيامبرش را به خاطر اين خصلت (رحمت) مورد مواخذه قرار بدهد و اين عمل ترک اولي به حساب بياد .

آلاء;768482 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحيم

عرض سلام و ادب خدمت شما دوست گرامي

و با اجازه استاد نکته اي رو بنده عرض کنم در پاسخ سوال شما که فرموده بوديد:

اکثر مفسران شيعه و اهل سنت اين آيه و خطاب در آن را از جهت آرام کردن و آرامش خاطر رسول اکرم صلي الله عليه و آله مي دانند و

اين نظر را دارند که پيامبر صلي الله عليه و آله آنقدر مهربان بود و رحمت داشت که دوست داشت همه کافران هدايت شوند و خوب

حقيقت وجودي آنها چون با ايمان سازگاري نداشت اين آرزو هيچ وقت عملي نشد و کفار ايمان نياوردند .

اگر در صفات خداوند و مهرباني خدا دقت نظر داشته باشيم اين رحمتي که در وجود پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بوده از همان

رحيميت و رحمانيت خدا نشات گرفته است و چون در دستگاه الهي محبت و رحمت يکي از اصول رفتاري با بندگانش است ، نمي شه

که خداوند پيامبرش را به خاطر اين خصلت (رحمت) مورد مواخذه قرار بدهد و اين عمل ترک اولي به حساب بياد .

با سلام و درود خدمت شما:Gol:
اینارو میدونم استاد که ما میتونیم مظهر همه صفات خدا بشیم
ولی ما که خدا نیستیم باید به ظرف وجودی خودمون و جسم ضغیف خودمون هم نگاه کنیم
من اگه بخوام برای تک تک کسانی که به دست داعشی ها کشته میشن غصه بخورم و باهاشون هم دردی کنم و هم به آلودگی هوای تهران و مزاکرات 5+1 و مشکلات اقتصادی مردم فکر کنم که بدنم در طی دو سه روز نابود میشه
چون خود من بعضی موقع ها همینجوری هستم برای هدایت یک نفر آنقدر حرص و جوش میزنم و انرژی صرف می کنم و بعدا میبینم که کوچکترین تاثیری نداشت
و بعد با خودم فکر میکنم که چه کار احمقانه ای کردم که وقتم رو تلف کردم و خودم رو ضعیف کردم و انرژی ام رو توی چاه ریختم به جاش میتونستم 20 تا کار مفید دیگه انجام بدم

این نظر منه و سطح فکرم تا همین حده ولی من فکر میکنم یه جاهایی باید مهر و عطوفت رو بزاریم کنار تا بتونیم خودمون رو برای عبادت خدا سالم و سرحال نگه داریم

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام مجدد خدمت شما دوست بزرگوار ؛

نکته سنج;768584 نوشت:
ا سلام و درود خدمت شما
اینارو میدونم استاد که ما میتونیم مظهر همه صفات خدا بشیم
ولی ما که خدا نیستیم باید به ظرف وجودی خودمون و جسم ضغیف خودمون هم نگاه کنیم
من اگه بخوام برای تک تک کسانی که به دست داعشی ها کشته میشن غصه بخورم و باهاشون هم دردی کنم و هم به آلودگی هوای تهران و مزاکرات 5+1 و مشکلات اقتصادی مردم فکر کنم که بدنم در طی دو سه روز نابود میشه
چون خود من بعضی موقع ها همینجوری هستم برای هدایت یک نفر آنقدر حرص و جوش میزنم و انرژی صرف می کنم و بعدا میبینم که کوچکترین تاثیری نداشت
و بعد با خودم فکر میکنم که چه کار احمقانه ای کردم که وقتم رو تلف کردم و خودم رو ضعیف کردم و انرژی ام رو توی چاه ریختم به جاش میتونستم 20 تا کار مفید دیگه انجام بدم
این نظر منه و سطح فکرم تا همین حده ولی من فکر میکنم یه جاهایی باید مهر و عطوفت رو بزاریم کنار تا بتونیم خودمون رو برای عبادت خدا سالم و سرحال نگه داریم

بله همين طور هست که شما مي فرماييد اما دوست گرامي ظرفيت وجودي انسان هاي عادي با ظرفيت نبي اکرم و خاتم پيامبران

قطعا متفاوت است . به طور حتم ظرفيت وجودي ايشان آنقدر عظيم بوده که با تحمل مشکلات سياسي و اذيت ها و آزارهاي کفار و

مشرکين و لزوم تبليغ دين ؛ همچنان نگران امت خود بوده و از ايمان نياوردن آنان ناراحت بودند. ما انسان هاي عادي در اين مرتبه

نيستيم و گاه مشکلات کوچک ما، باعث ميشه تنها به خودمون فقط فکر کنيم و بس .

امام سجّاد علیه السلام فرمودند:

نشانه ی کامل بودن دین پنج چیز است:

"سخن بیهوده نگفتن،کمتر جدل کردن،بردباری،شکیبایی و خوی خوش"

"حضرت آیت الله مشکینی رحمة الله علیه،کتاب نصایح ص227"

بسمه اللطیف

با نامحرم طوری سخن مگو که با محرم می گویی


حبیبه;768214 نوشت:
بسمه الرحیم

با سلام و ادب و تبریک فرخنده میلاد پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و اله و همینطور میلاد مسعود

امام جعفر صادق علیه السلام خدمت حضرتعالی.

از بیانات حضرتعالی مانند همیشه بهره مند گشتیم.استاد گرامی عبارت "رحمت خاصه" با توجه به معنای "الرحیم=رحمت خاص مؤمنین"

همان مهربانی و تواضع با مؤمنین است؟


سلام علیکم و رحمة الله
رحمت خاصه معنای عمیقی دارد،یک وقتی می گویند فلان گیاه یا غذا داروست و یک وقتی می گویند شفاست. شفا بودن یعنی تماما خیر است و بی ضرر. رحمت خاصه هم یعنی رحمتی که در تمام منازل سیر انسانی برای انسان مفید و موثر است،بدون استثناء.
همین صلوات را ملاحظه بفرمایید:
در یک نگاه ساده ممکن است گمان شود که خُب ما برای رسول خدا صلوات الله علیه و آله درود می فرستیم و با این کار می خواهیم ذره ای از زحمات ایشان را جبران نماییم. اما اگر خوب تأمل بفرمایید خواهید دید که چه لطف خاصی به ما شده که اجازه و توفیق درود بر اول شخص ممکنات و آل مطهرش به ما داده شده،حال آنکه ایشان هیچ نیازی به صلوات و دعای ما ندارند اما از رحمت خاصه بودنشان اجازه و توفیق چنین کاری را به ما نیز عطا کرده اند.
موفق باشید.





"از شش نفر در شگفتم..."

بسمه تعالی

امام علی علیه السلام فرمودند:

✓ در شگفتم از بخیل؛ به سوی فقری میشتابد كه از آن میگریزد، و سرمایه‌ای را از دست میدهد كه برای آن تلاش میكند، در دنیا چون تهیدستان زندگی میكند، اما در آخرت چون سرمایه‌داران محاكمه میشود.
✓ در شگفتم از متكبری كه دیروز نطفه‌ای بی ارزش و فردا مرداری گندیده خواهد بود!
✓ و در شگفتم از آن كس كه آفرینش پدیده‌ها را می نگرد و در وجود خدا تردید دارد!
✓ در شگفتم از آن كس كه مردگان را می بیند و مرگ را از یاد برده است!
✓ در شگفتم از آن كس كه پیدایش دوباره را انكار میکند در حالی كه پیدایش آغازین را مینگرد.
✓ و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنی، را آباد میكند اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.

عَجِبْتُ لِلْبَخِیلِ یَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ یَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِیَّاهُ طَلَبَ فَیَعِیشُ فِى الدُّنْیَا عَیْشَ الْفُقَرَاءِ وَ یُحَاسَبُ فِى الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِیَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِى كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ یَكُونُ غَداً جِیفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِى اللَّهِ وَ هُوَ یَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى الْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ یَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ

"نهج البلاغه، حکمت 125"

راهی بسیار موثر برای مغفرت و آمرزش

بسمه تعالی
امام سجاد علیه السلام می فرماید:
مردى خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمد و به ایشان عرض كرد: «هیچ كار زشتى نیست كه نكرده باشم و هیچ گناهی نیست که مرتکب آن نشده باشم. آیا راه توبه و بازگشت برایم وجود دارد؟» پیامبر خدا در پاسخ به او فرمود:

«فهَل مِن والِدَیكَ أحَدٌ حَیٌّ؟» ؛ «آیا از پدر و مادرت كسى زنده هست؟»

او پاسخ داد: «آری، پدرم.» حضرت فرمود: برو و به او نیكى كن.

امام سجاد علیه السلام در ادامه می فرماید: هنگامی که آن مرد رفت پیامبر خدا فرمود: «لَو كانَت اُمُّهُ!» «کاش مادرش می‌بود.»
(بحارالأنوار، ج 74، ص82)

بسمه الاحد

انسان موحد،اهل گله نیست،دلش دریاست

حوصله اش آنقدر زیاد است،که خود حوصله هم خسته می شود

امّا او هرگز.



بسمه الکریم

با سلام و ادب

استاد گرامی،پست حضرتعالی قابل رؤیت نیست.

[=arial]بسم الله الرحمن الرحيم

[=arial]امام صادق عليه السّلام فرمود: فقراء مسلمان چهل خريف پيش از توانگرانشان در باغهاى بهشت ميخرامند، سپس فرمود: برايت مثلى بزنم، حكايت اين دو دسته حكايت دو كشتى است كه بگمرك رسند و گمركچى يكى را خالى بيند و گويد رها كنيد برود، و ديگرى را پر از بار بيند و گويد نگهش داريد.
اصول کافي ، ج3 ، ص359


استاد;772317 نوشت:


بسمه المنّان

با سلام و ادب

استاد بزرگوار این تصویر نوشته نباید موضوعش نماز اول وقت در صبح باشد؟

یعنی مقصود حضرت آیت الله بهجت قدّس سرّه الشریف این است که هر گاه نمازهایت را در اول

وقت آن اقامه کردی،از سوی خدا توفیق می یابی که نماز صبحت را هم در اول وقت آن بخوانی؟

بسمه الکریم

سخن اندیشه را می نماید،و اندیشه سطح معرفت را و معرفت قیمت جان را

حبیبه;772338 نوشت:
بسمه المنّان

با سلام و ادب

استاد بزرگوار این تصویر نوشته نباید موضوعش نماز اول وقت در صبح باشد؟

یعنی مقصود حضرت آیت الله بهجت قدّس سرّه الشریف این است که هر گاه نمازهایت را در اول

وقت آن اقامه کردی،از سوی خدا توفیق می یابی که نماز صبحت را هم در اول وقت آن بخوانی؟


سلام علیکم و رحمة الله
گمان نمی کنم مقصود این باشد که می فرمایید. نماز صبح بیشترین نمازی ست که قضا می شود.




بسمه المحیی

خداوند دلهای بندگانش را به آب توبه از کدورات معاصی می شوید

و به بذر اندیشه بارور می کند و به ذکر خالص اعتلا و رشد می دهد

توبه،فکر و ذکر:

پاکی،تابناکی و اعتلا می بخشد.


نگذاریم رسم نیکی کردن بر افتد و نگذاریم نفسمان ناسپاس بار آید.......


برخی آثار تربیتی و معنوی سختی‌ها

بسمه تعالی

از منظر آیات، چون انسان از اسرار غیب آگاهی ندارد و حکمت خیلی از حوادث را نمی‌داند، خیر و شرّ آنها را تشخیص نمی‌دهد؛‌ زیرا برخی چیزها را که به مصلحتش نیست،‌ به شدّت می‌طلبد و چیزهایی را که به صلاح اوست، از خود دور می‌کند و دوست ندارد،
‌«عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون؛[بقره/216] چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است، و خدا می‌داند، و شما نمی‌دانید.»
سلامتی و بیماری از همین نوع است؛ ولی از منظر امام سجاد(علیه السلام)بیماری فوایدی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

1: تحفه‌ای متفاوت
امام سجاد(علیه السلام)در این فراز می‌فرماید: «تَخْفِیفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَیَّ ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ؛ [خدایا! این دردها را به من به عنوان] ارمغان و تحفه‌ای عنایت کرده‌ای تا از بار سنگین گناهان سبک‌بارم کنی!»
خدای متعال می‌فرماید: « وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیر؛[شوری/30.] و هرگونه مصیبتی به شما برسد، به سبب عملکرد خود شماست، و خدا از بسیاری در می‌گذرد.»

2: نجات از آلودگی‌های اخلاقی
امام سجاد (علیه السلام) بیماری و مشکلات را موجب خلاصی از زندان گناهان و تطهیر انسان از آلودگی‌ها معرفی نموده‌اند.

3: بهانه‌ای برای توبه
خدای متعال می‌فرماید: « وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأی به جانبه وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِیض؛ [فصّلت/ 51 ] و هرگاه به انسان (غافل و بی‌خبر) نعمت دهیم، روی می‌گرداند و به حال تکبّر از حق دور می‌شود؛ ولی هرگاه گرفتاری و ناراحتی به او رسد، تقاضای فراوان و مستمرّ (برای برطرف شدن آن) می‌کند و همواره دست به دعا دارد»

4: کفاره گناهان
حضرت زین العابدین(علیه السلام)فرموده است: «مَا اخْتَلَجَ عِرْقٌ وَ لَا صُدِعَ مُؤْمِنٌ قَطُّ إِلَّا بِذَنْبِهِ وَ مَا یَعْفُو اللَّهُ عَنْهُ أَکْثَرُ؛ هیچ مؤمنی دچار ضربان رگ و سردرد نمی‌شود؛ مگر به سبب گناهانش، و آنچه خدا از او می‌بخشد، بیش‌تر است.»

5: یادآوری نعمت‌های گذشته
معمولاً انسان‌ها دو نعمت را بیش‌تر فراموش می‌کنند؛ یکی نعمت سلامتی و دیگری امنیت. رسول خدا(صلی الله علیه و آله)فرمود: «نِعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الأَمْنُ وَالْعَافِیَةُ؛ قدر دو نعمت مجهول است؛ امنیت و سلامتی.» [1] انسان وقتی قدر نعمت سلامتی را می‌داند که بیمار شود.

پی‌نوشت:
[1]: روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، محمّد بن احمد فتال نیشابوری، ط قدیم، قم، اوّل، 1375 ش، ج2، ص472.