مصبـــــاح الــــهدی *** نکات مهم اخلاقی و عرفانی از استاد دولابی

تب‌های اولیه

165 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مصبـــــاح الــــهدی *** نکات مهم اخلاقی و عرفانی از استاد دولابی

به نام خدا

مصباح الهدی نام کتابی ارزشمند، حاوی چکیده ی مطالبی که مؤلّف (مهدی طیب) طیّ قریب ۲۰ ‏سال، از محضر عارف بزرگ معاصر شیعی، مرحوم حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی (از شاگردان عارف واصل آیت الله محمدجواد انصاری همدانی)، استفاده نموده و اولین مجلّد آن را ذیل قریب ۸۰ ‏عنوان، که در برگیرنده ی اساسی ترین موضوعات در شناخت جهان بینی عرفانی شیعه و نحوه ی سلوک الی االله به شیوه اهل محبّت و جذبه است، تنظیم و دسته بندی کرده است.

در این تاپیک سعی بر این است که نکات مهم این کتاب درج شود ، ان شالله.

استاد دولابی در سرگذشت سیر عرفانی خود چنین میفرماید:

در ایام جوا نی همراه پدرم به نجف اشرف مشرف شده بودم . در آن زمان به
شدت تشنه ي علوم و معارف دینی بودم و با تمام وجود خواستار این بودم که در
نجف بمانم و در حوزه تحصیل کنم، ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگري
نداشت که بتواند در کارها به او کمک کند، با ماندنم در نجف موافق نبود . در حرم
امیرالمؤمنین به حضرت التماس می کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم .
حالم به گونه اي بود که احتمال نمی دادم به ایران
برگردم. به خودم می گفتم یا در نجف می مانم و مشغول تحصیل می شوم یا اگر مجبور
به بازگشت شوم ، همین جا جان می دهم و می میرم. با علماي نجف هم که مشکلم را
در میان گذاشتم تا مجوزي براي ماندن در نجف از آنها بگیرم ، به من گفتند که
وظیفه ي تو این است که رضایت پدرت را تأمین کنی و براي کمک به او به ایران
بازگردي. در نتیجه نه التماس هایم به حضر ت امیر کاري از پیش برد و نه متوسل
شدنم به علما مرا به خواسته ام رساند . تا این که با همان حال ملتهب همراه پدرم به
کربلا مشرف شدیم. در حرم حضرت اباعبدالله در بالاسر ضریح حضرت همه چیز
حل شد و هر چه را می خواستم، به من عنایت کردند ؛ به طوري که هنگام مراجعت
حتّی جلوتر از پدرم و بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم.
در ایران اولین کسانی که بر اي دیدن من به عنوان زائر عتبات، به منزل ما
آمدند، دو نفر آقا سید بودند. آنها را به اتاق راهنمایی کردم و خودم براي آوردن
وسایل پذیرایی رفتم . وقتی داشتم به اتاق برمی گشتم ، جلوي در اتاق پرده ها
کنار رفت و حالت مکاشفه اي به من دست داد و در حا لیکه سفره دستم بود ،
حدود بیست دقیقه در جاي خود ثابت ماندم . دیدم بالا ي سر ضریح امام
حسین هستم و به من حالی کردند که آنچه را می خواستی، از حالا به بعد
تحویل بگیر. آن دو آقا سید هم با یکدیگر صحبت می کردند و می گفتند او در
حال خلسه است . از همان جا شروع شد؛ آن اتاق شد بالاي سر ضر یح حضرت
و تا سی سال عزاخانه ي اباعبدالله بود و اشخاصی که به آنجا می آمدند ،
بی آن که لازم باشد کسی ذکر مصیبت بکند ، می گریستند. در اثر عنایات
حضرت اباعبدالله کار به گونه اي بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج
ملاّ آقاجان زنجانی، مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی بافقی و مرحوم آیت الله
شاه آبادي، بدون اینکه من به دنبال آنها بروم و از آنها التماس و درخواست
کنم، با علاقه ي خودشان به آنجا می آمدند.
بعد از آن مکاشفه به تر تیب به چهار نفر برخوردم که مرا دست به دست به
یکدیگر تحو یل دادند . اولین فرد آیت الله سید محمد شریف شیرازي بود . همراه
او بودم تا این که مرحوم شد . وقتی جنازه ي او را به حضرت عبدالعظیم بردیم،
آیت الله شیخ محمدتقی بافقی آمد و بر او نماز خواند . من که دیدم شیخ هم بر
عزیزم نماز خواند و هم از مرحوم شیرازي قشنگ تر است، جذب او شدم ؛ به
گونه اي که حتی همراه جنازه به قم نرفتم . خانه ي شیخ را پیدا کردم و از آن پس با
شیخ محمدتقی بافقی مرتبط بودم تا اینکه او هم مرا تحو یل آیت الله شیخ
غلامعلی قمی ملقّب به تنوماسی داد. من هم که او را قشنگ تر دیدم، از آن
پس همراه وي بودم . در همین ایام با آیت الله شاه آبادي هم آشنا و دوست شدم و
با وي نیز ارتباط داشتم . تا اینکه بالأخره به نفر چهارم آیت الله شیخ محمدجواد
انصاري همدانی برخوردم که شخص و طریق بود. او با سایرین متفاوت بود . چنین
کسی از پوسته ي بشري خارج شده و آزاد است و هر ساعتی در جایی از عالم است.
او یک استوانه ي نور است که از عرش تا طبقات زمین امتداد دارد
و نور همه ي اهل بیت در آن میله ي نور قابل وصول است.
اول، اهل عبادت ، مسجد رفتن ، محراب ساختن و امام جماعت بردن بودم . بعد
اهل توسل به اهل بیت و گریه و عزاداري و اقامه ي مجالس ذکر
اهل بیت شدم . تا اینکه در پایان به شخص برخوردم و به او دل دادم و از
وادي توحید سر در آوردم. خداوند لطف فرمود و در هر یک از این کلاس ها افراد
برجسته و ممتاز آن کلاس را به من نشان داد ، ولی کاري کرد که هیچ جا متوقّف
نشدم، بلکه تماشا کردم و بهره بردم و عبور کردم تا اینکه به وادي توحید رسیدم.
در طول این دوران همیشه یکه شناس بودم و به هر کس که دل می دادم، خودم و
زندگی و خانواده ام را قربان او می کردم تا اینکه خود او مرا به بعدي تحویل میداد
و من که وي را بالاتر از قبلی می دیدم، از آن پس دور او می گشتم.
به هر تقدیر، همه ي عنایاتی که به من شد ، از برکات امام حسین بود .
ازراه سایر ائمه هم می توان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین خیلی سریع
انسان را به نتیجه می رساند.
چون کشتی امام حسین در آسمان هاي غیب
خیلی سریع راه می رود. هر کس در سیر معنوي خود حرکتش را از آن حضرت آغاز
کند، خیلی زود به مقصد می رسد

    [*=center]سلام نام خداست و سلام علیکم یعنی خدا با شماست ، چه خوب است که ادمی در همه کس خدا را ببیند

    [*=center]ایمان و ولایت ، امن و آرامش می آورد. وادي امن، ایمان است نه سرزمین مکه . مگر
ندیدي در مراسم حج در مکّه چقدر حاجی را کشتند؟ این امن براي بندگانی است که ظالم نباشند
الذين آمنوا ولم يلبسوا ايمانهم بظلم اوليك لهم الامن وهم مهتدون
كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده ‏اند برای انهاست که امن وجود دارد و ايشان راه‏ يافتگانند
،هرچند حق کسی را از بین بردن و یا سیلی به کسی زدن ظلم است، ولی ظلم بزرگی که به آن توجه نداریم
پوشاندن پیدا و پیدا نمودن پوشیده است. رب پنهانی است که هرگز پیدا نشود و عبد پنهانی است که هرگز پیدا نشود ،
عبد گم شده اي است که هرگز پیدا نخواهد ،هر کس تلاش کند که خود را بیابد، خدا را خواهد یافت و خودش همچنان گم
خواهد بود . عبد از خودش موجودیی ندارد که پیدا شود. خدا هم پیدایی است که هیچ وقت پوشیده نخواهد شد.
عبد از خود چیزي ندارد که پیدا باشد لذا پیامبرمان فرمود : الفقر فخری .... بی چیزی و تهیدستی مایه افتخار من است
همه ي ما فخرمان همین نداري و فقر است . اگر در هر امري خدا را فاعل دیدي و به غیر نسبت ندادي، در اینصورت
لباس ظلم به ایمان خود نپوشانده اي. یعنی خدا را باش نه خود را؛ تا به امن ومقام ولایت برسی.
به همه چیز از منظر الهی نگاه کن و تنها از او بگو.

✍در محضر استاد

دلهای شکسته

از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست . نکند خدا را بپوشانی و
آن را به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این
نکته را رعایت کنی، از وادي امن سر در می آوري. هر وقت خواستی از کسی یا چیزي
تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او .
هر زیبایی و خوبی که د یدي ر بت را یاد کن، همان طور که امیرالمؤمنین در دعاي
دهه ي اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه ي چیزهاي عالم "لا اله الا الله "


چه خوب است که انسان جز از خدا سخن نگوید. همیشه حرفت را ذکر خدا قرار
بده و اگر هم خواستی با دیگر انسان ها صحبت کنی، با لسان خدا حرف بزن . ان شاء الله
دیدهایتان باز شود تا فقط با خدا حرف بز نید. فقیر مگر دیوانه است که با فقیري
همچون خود حرف بزند ؟ خواسته ات را از خدا بخواه که غنی است . خلق، آلت و اسبابی
در دست خدا هستند و مخلوق اویند.

هر مصنوعی صانعش را نشان می دهد. به هر چیز نگاه کنی، سازنده ي آن را یاد
می کنی. قالی را می بینی، می گویی عجب قالی بافی داشته است . ساختمان را می بینی،
می گویی عجب معمار ي داشته است . خودت را چه؟ اگر خودت را هم جلوي آیینه نگاه کنی، یاد خدا می افتی
«من عرف نفسه فقد عرف ربه» یعنی هر کس نفس خودش را نگاه کند،خدا را دیده است .
وقتی یاد خدا افتاد ، خدایی می شود؛ گوشت و پوستش هم صدا می زنند "لا اله الا الله "

نیستی من ز هستی من است؛ پس هستی من ز نیستی است. یعنی تا وقتی هستی و
شئوناتی بر اي خود قائلم ، ارزشی ندارم و چیزي نیستم. اما وقتی هستی و شئوناتی براي خود
قائل نیستم، باارزشم . عبد هر وقت پیدا شود، یک شاهی هم نمی ارزد و وقتی گم شد ، خیلی ارزشمند است
"لا اله الا الله "همین است.

کسی نتوانسته از خدا جدا شود . خدا هم از کسی جدا نشده است . چون اگر کسی
از خدا جدا شود، او می شود فرزند خدا و اگر خدا از کسی جدا شود، خدا می شود بچه ي او " لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ"

**********

«ان الله معنا» هرآینه خدا با ماست .
ما با خدا نیستیم، او با ماست. او غالب است، ما
غالب نیستیم که با او باشیم.

عقد ر ا در دنیا می بندند؛ ولی انعقاد مربوط به عالم بالاست. تا انعقاد نباشد ، عقد
صورت نمی گیرد. پس همسري را که دارید، اول خدا برایتان بریده بود که عقد شما هم
عملی شد . خدا هم که جز خوب براي بنده ي مؤمن نمی برد. پس قدر آنچه خدا به شما
. عطا کرده است را بدانید. ارزش هدیه به هدیه دهنده است
هر چه از دوست می رسد، نیکوست.

از دنیا نگو!
از خلق نگو!
از خودت هم نگو!
فقط از خدا بگو...
چند وقت که فقط از خدا بگویی...
اگر غیر خداهم در وجودت باشد...
از یادت میرود و پاک میشود...
"مرحوم حاج اسماعیل دولابی"

خدا یک تار و یک تور و یک تیر دارد، با تار و تور و تیر خود آدم ها را جذب میکند
تار خدا قرآن است. نغمه های قرآن آسمانی است خیلی ها از طریق قرآن جذب می شوند.
خیلی ها را با تور جذب خودش میکند مثا مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر
تیر خدا همان بار های مشکلات است غالب آدم ها را از این طریق جذب خودش میکند اولیای خداوند برای مشکلات لحظه شماری میکردند

عارف ربانی حاج اسماعیل دولابی

مرحوم حاج محمّداسماعیل دولابی:

مرحوم حاج محمّداسماعیل دولابی دربارهٔ توکّل به خدا می فرمایند :

اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری به تو بگوید نگران نباش و غصه بدهی‌هایت را نخور ، خیالت راحت باشد ، من هستم
ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می‌ بخشد و راحت می‌ شوی.

خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است
الیسَ الله بکافٍ عبدَه
آیا خداوند برای کفایت امور بنده‌اش بس نیست؟

یعنی ای بنده من !!
برای همه کسری و کمبودهای دنیوی و اخرویت من هستم.
این سخن خدا چقدر انسان را راحت می‌کند و به او آرامش ‌می ‌بخشد.

لذاست که فرمود :

الا بِذکر الله تطمئنّ القلوب.

ندیدید که فرمود:(هرکس بین خود و خدارا اصلاح کند،خداوند هم بین او و مردم را اصلاح می کند)نهج البلاغه قصار 89.
فرمود:من در مورد حق الناس هیچ کاری ندارم؛باید حقش را بدهی.این هم بیچاره می شود،مضطر می شود،طرف هم ول کن نیست؛می گوید تو پدر مرا دراوردی،سوزاندی،چه کردی.ناچار و مضطر می شود،خدا هم رحم می کند.
یک مرتبه میبینی میگوید خدایا! اورا بیامرز! پدر و مادر اوراهم بیامرز!
بیخود نیست خدا حق الناس را نبخشید...
حاج محمد اسماعیل دولابی

✅ﺳﻌﯽ ﮐﻦ #ﻧﻤﺎﺯ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽ #ﺩﻫﺎﻧﺖ ﭘﺮ ﺍﺯ #ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻗﻮﺭﺕ ﺑﺪﻫﯽ
#ﺗﻮﺟﻪ_ﺑﻪ_ﻧﻤﺎﺯ_ﻧﻤﺎﺯ_ﺍﺳﺖ.
ﺍﮔﺮ ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﺭﯼ، ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﻭ ﺍﻻ‌ ﺩﻝ ﻫﺮ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻦ، ﺑﮕﻮ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺗﻮ ﻏﻨﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻦ ﻓﻘﯿﺮ؛
ﺗﻮ ﻋﺰﯾﺰ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺫﻟﯿﻞ، تو ﻣﺎﻟﮏ ﻫﺴﺘﯽ ﻭﻣﻦ ﻣﻤﻠﻮﮎ...
#ﺑﺎ_ﺧﺪﺍ_ﮐﻪ_ﺻﺤﺒﺖ_ﮐﻨﯽ_ﻧﻄﻘﺖ_ﺑﺎﺯ_ﻣی_ﺷﻮﺩ_ﻭﺑﺎ_ﺧﻠﻖ_ﻫﻢ_ﺧﻮﺏ_ﺻﺤﺒﺖ_ﺧﻮﺍﻫﯽ_ﮐﺮﺩ

#حاج_اسماعیل_دولابی

✅ﺳﻌﯽ ﮐﻦ #ﻧﻤﺎﺯ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽ #ﺩﻫﺎﻧﺖ ﭘﺮ ﺍﺯ #ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻗﻮﺭﺕ ﺑﺪﻫﯽ

مرحوم حاج محمّداسماعیل دولابی دربارهٔ توکّل به خدا می فرمایند :

اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری به تو بگوید نگران نباش و غصه بدهی‌هایت را نخور ، خیالت راحت باشد ، من هستم
ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می‌ بخشد و راحت می‌ شوی.

خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است
الیسَ الله بکافٍ عبدَه
آیا خداوند برای کفایت امور بنده‌اش بس نیست؟

یعنی ای بنده من !!
برای همه کسری و کمبودهای دنیوی و اخرویت من هستم.

این سخن خدا چقدر انسان را راحت می‌کند و به او آرامش ‌می ‌بخشد.

لذاست که فرمود :
✔️ الا بِذکر الله تطمئنّ القلوب.

مرحوم حاج محمّداسماعیل دولابی دربارهٔ توکّل به خدا می فرمایند :

▪️

حاج آقا دولابی

موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

این دنیا در مقابل آخرت یک ارزن است.وقتی گفته می شود موت مارا به آخرت می رساند،یعنی مارا از یک ارزن بیرون می آورد و می برد.این دنیایی که نه ته آسمانش را پیدا کرده اند نه زمین آن را کامل دیده ایم،این دنیای به این بزرگی ،پیش عالم آخرت به اندازه یک ارزن است.خداوند مومن را مالک اخرت به آن بزرگی قرار داده است.مومن به خدا ایمان دارد.وقتی به آخرت می رود میبیند آنجا چقدر بزرگ است.
این مثل را خودشان گفته اند.وقتی یک ارزن به زمین می افتد دیگر نمیتوان آن را پیدا کرد،از بس ریز است.
همه ی این دنیا پیش عظمت خدا یک دانه ی ارزن است.همه مخلوقات،حیوانات،نباتات،جمادات،شیاطین،آسمانها و زمین پیش آخرت به اندازه ی یک ارزن است.ما چون آخرت را نمیبینیم دنیا را بزرگ میدانیم.
از آن جهت آخرت اگر پیدا شود سرگرم آن می شویم...
حاج محمد اسماعیل دولابی

اینکه خدا چیزی را میدهد و میگیرد به این دلیل است که به هوش بیایند،آگاه شوند و کفران نکنند.والا صرف دادن و ندادن نعمت مطرح نیست،بیدار شدن عباد است که قیمت دارد.
یکی گفت:خدا نعمتهای زیادی به ما داد و نعمت های زیادی را هم گرفت.مهم نیست.مهم این است که مارا با خودش آشنا کرد.عمری که از انسان می گذرد تازه میفهمد که این دادن و ندادن چیزی نبود.اصل کار آشنا کردن با خودش بود.در حالی که ما گریه کردیم که چرا گرفتی؟چرا کم دادی؟...
حاج محمد اسماعیل دولابی

✅امام زمان علیه السلام،شریک اعمال خوب❗️

آیا نمیدانی که امام زمان علیه السلام در همه اعمال خیر،باما شریک است⁉️
#زیرا_این_اعمال_نیت_های_اوست،باهمه #شریک است
هرکس دورکعت #نماز میخواند #او در آن #شریک است،او #شریک_القرآن است و #شریک_الاعمال است
اگر #حضرت باما در #اعمال_خیر_شریک نباشد چیزی از شما #پذیرفته_نمی_شود، #قبولی کار شما بخاطر #اوست
امام زمان (عج ) روح عالم است،شما تصور می کنید که زیبایی و شادابی روح شما مال #خودتان است⁉️ مال اوست❗️
السلام علیک یا روح العالم
امام زمان علیه السلام شریک الانبیاست

#حاج_اسماعیل_دولابی

✅امام زمان علیه السلام،شریک اعمال خوب❗️

بسم الله...
اینکه خدا چیزی را میدهد و میگیرد به این دلیل است که به هوش بیایند،آگاه شوند و کفران نکنند.والا صرف دادن و ندادن نعمت مطرح نیست،بیدار شدن عباد است که قیمت دارد.
یکی گفت:خدا نعمتهای زیادی به ما داد و نعمت های زیادی را هم گرفت.مهم نیست.مهم این است که مارا با خودش آشنا کرد.عمری که از انسان می گذرد تازه میفهمد که این دادن و ندادن چیزی نبود.اصل کار آشنا کردن با خودش بود.در حالی که ما گریه کردیم که چرا گرفتی؟چرا کم دادی؟...
حاج محمد اسماعیل دولابی

✅بهترین کتاب بعداز قران

امیدوارم #نهج_البلاغه را قبل از هر کتاب دیگر #بخوانید. #کلام_مرد است

⚜✨❄️❄️✨⚜

✅هر وقت #غصّه_دار شدید :

برای #خودتان و برای همه #مؤمنین و مؤمنات از #زنده ها و #مرده ها و آنهایی که بعداً خواهند آمد ، #استغفار کنید
غصّه ‌دار که می ‌شوید ، گویا #بدنتان_چین_می‌_خورد و استغفار که می‌کنید ، این چین ها #باز میشود

#مرحوم_دولابی

✴️ مرحوم حاج محمّد اسماعیل دولابی:

خدا یک تار و یک تور و یک تیر دارد، با تار و تور و تیر خود آدم ها را جذب میکند
تار خدا قرآن است. نغمه های قرآن آسمانی است خیلی ها از طریق قرآن جذب می شوند.
خیلی ها را با تور جذب خودش میکند مثا مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر
تیر خدا همان بار های مشکلات است غالب آدم ها را از این طریق جذب خودش میکند اولیای خداوند برای مشکلات لحظه شماری میکردند

عارف ربانی حاج اسماعیل دولابی

خدا عبادت وعده بعد را نخواسته است ؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم

در حالی که معلوم نیست تا یک وعده بعد زنده باشیم.

حاج اسماعیل دولابی رحمه الله

نظر مرحوم حاج محمّد اسماعیل دولابی دربارهٔ اهمیت ذکر صلوات

✅ ۵ اصل دین در صلوات وجود دارد :

1⃣ اللّهُمَّ : توحید است.

2⃣ صلِّ علی محمدٍ : نبوت است.

3⃣ و آلِ محمدٍ : یعنی امیرالمومنین و یازده اولادش ، این هم امامت.

4⃣ و چون حقّ محمد و آل محمّد را ادا کردید ، عدالت است.

5⃣ و کسی که به دو اصل "توحید" و "نبوت" اعتقاد داشته باشد ، مسلّما در مورد "معاد" تردیدی نخواهد داشت.

✅ قربان این مستحبّ که با آن به هر پنج اصل دین اقرار می کنیم.

آنانی که علم دارند و میدانند،میگویند:خدایا تورا شکر که هیچ خواسته ام را اجابت نکردی.آن خواسته هایی را که اجابت کردی شکر،آنهایی را که اجابت نکردی چقدر باید شکر کنیم زیرا من چیزهای مضر برای خودم میخواستم.
اگر کسی چیزی به او رسید خوشحال نشود.چون خدا از قبل برایش بریده و کسی هم نمیتوانست آن را تغییر دهد.پس بیزحمت بگیریم،خوشحالی نکنیم،چون به دنبال آن میخواهد یک نعمت بزرگتر بدهد و اگر بنا شد من کم دل باشم،دومی نمی آید.انسان بایستی استخوان دار باشد...
حاج محمد اسماعیل دولابی

✅ مرحوم حاج محمّد اسماعیل دولابی :

این که خدا چیزی را می دهد و می گیرد به این دلیل است که به هوش بیایند ، آگاه شوند و کفران نکنند.
واِلّا صِرف دادن و ندادن نعمت مطرح نیست ،
بیدار شدن عباد است که قیمت دارد.

یکی گفت : خدا نعمت های زیادی به ما داد و نعمت های زیادی را هم گرفت.
مهمّ نیست.
مهمّ این است که ما را با خودش آشنا کرد.
عمری که از انسان می گذرد تازه می فهمد که این دادن و ندادن چیزی نبود.
اصل کار آشنا کردن با خودش بود.
♦️ در حالی که ما گریه کردیم که چرا گرفتی؟ چرا کم دادی؟...

در فرازی از حدیث داوود فرمود:
ای داوود،توچیزی را اراده میکنی،من هم چیزی را.این نمی شود،الا آن چیزی را که من اراده میکنم.
اراده ی خدا مقدم است،چون او به ما حیات داده است و ما را بهتر از خودمان می شناسد.اگر نپذیری در فتنه می افتی.اغلب شنیده اید که گلایه می کنندو می گویند:هرچه ما می خواهیم،خدا نمی خواهد.هرچه ما نمی خواهیم خدا می خواهد.
مچش را بگیر،حتی اگر مچ خودت باشد.بگوییم آیا این خوب است؟"ان هی الا فتنتک"،این یک فتنه است.
فتنه یعنی چاله های زیاد،چاله پس از چاله.
خسته می شوی.
آیا میدانی تا چه زمانی در این چاله هستی؟وقت آن را هم تعیین کرده است،می گوید:تا زمانی که تسلیم شوی.وقتی تسلیم شدی،هر کاری را که تو بخواهی،من هم همان کار را می کنم.هرکاری هم که من بخواهم تو انجام می دهی.ببینید جنگ به آن شدیدی تبدیل به صلح به این لطیفی شد.
گفت؛خدایا چقدر تو آماده ای،هر کاری را که من می خواهم تو هم همان کار را انجام می دهی.خدا هم اگر بخواهد پاسخ دهد می فرماید:بنده ی من،تو هم هر کاری که انجام می دهی همان است که من می خواهم.
ما با هم صلح کرده ایم.پیشترهمه اش جنگ بود...
حاج محمد اسماعیل دولابی

حاج آقا اسماعیل دولابی :

مصلحت انسان این است که با خدا آشتی کند.فکر را به دل تحویل دهید.فکر را به باطن بدهید،نترسید.این شنوایی ظاهر را بدهید به باطن.باطن محل محبت خداست و از آن اوست.کاش باطنهای ما با خدا کار داشت.آنوقت آن درسها خودش می آمد.باطن مال خداست.
ظاهر برای عبادت خداست و اینکه فرمان ببرد.گوش بشنود،چشم ببیند.اماباطن اختصاص به محبت خدا دارد.این دل است که مثل برق می گیرد و تصدیق می کند و می گوید درست است،درست است و تو را تشویق می کند و می گوید:بگیر،بگیر.
میدانی از کجا به کجا آمده ای؟
معنای آن این است که با این صلح اگر پیر پانصد ساله باشی،برمیگردی به جوانی.
فقیر بودی،غنی شدی....
حاج محمد اسماعیل دولابی

مادرت را ببوس ،
دستش را بوسه بزن ،
پایش را ببوس تا به گریه بیافتد .
وقتی گریه افتاد، خودت هم به گریه می افتی .
آن وقت کارت روی غلتک می افتد ...
و همه درهایی را که به روی خودت بسته ای ،
خدا باز می کند .

اینکه فرمود بهشت زیر پای مادران است ... ... یعنی تواضع کن . عارف ربانی، حاج محمد اسماعیل دولابی .

بسم الله...
خوب فکر کنید!!!
جنگ چه چیزی نصیب صاحبش میکند!؟آیا به جز عذاب،فقرو بدبختی؟
شما هنوز جنگی را آغاز نکرده اید،فقط چین به ابرویتان افتاده است،به خدا هم چیزی نگفته اید.اما انصافا ناراحتی دیده اید و عذاب کشیده اید.خوب بود همین مقدار را هم نمی کشیدید.چون غصه های دنیا همه ناشی از جهل انسان است.غصه های آخرت هم به دلیل جهل انسان است.نکند با خود بگویید چرا پیغمبران گریه می کردند.اخبار را با گوش بگیرید،نگه دارید و سعی کنید بفهمید.آنها هم کمک می کنند تا ما بفهمیم.
گریه،گریه ی شوق است.یعنی خدایا حالا که دادی،باقی آن را هم بده!این خوب است.گریه ای که اعتراض باشد،غصه ای که اعتراض باشد و گفته شود چه خاکی بر سرم بریزم،بدبخت شدم،این خوب نیست.مومنین چون فهم دارند و دوست اهل بیت اند و حسن فریبای دنیا و آخرت را در صلح با خدا می یابند،اینطور نیستند...
حاج محمد اسماعیل دولابی

✅اگر یک وقت در #زندگیتان در #عباداتتان در در #کارهای_خیرتان_حال_یاس_و_ناامیدی به شما رو کرد بدانید که مطلب دارد #خیلی_روشن میشود وخدا دارد به شما #پاداش می دهد نه اینکه تصور کنید خدا به شما چیزی نخواهد داد.

#مرحوم_دولابی

دو جور طلب داریم، یکی به ضرر آدمی است یکی به نفع اوست. طلبی که با صدق و ادب باشد به نفع عبد است و او با آن مثل سلمان طلبه ی فقه آل محمّد صلّ الله علیه و آله و سلّم می شود. اگر طلب توإم با ادب نباشد و شلوغ کند مثل دومی می شود که طلبکار بود و در را سوزاند و شکست. هرچه ادب و صفای عبد بهتر، ریزش رحمت از جانب خدا بیشتر.

منبع:
مهدی طیّب، مصباح الهدی، سخنان مرحوم حاج اسماعیل دولابی رضوان الله تعالی علیه،
مبحث تنها خدا را خواستن، ص 207.

تاجری همراه با غلامش برای سفر تجاری به کشتی سوار شدند. وقتی کشتی به وسط دریا رسید و در اثر موج دریا به تکان خوردن افتاد، غلام دریا ندیده شیون و بی قراری کرد و هر چه به او گفتند کشتی امن است و جای ترس و نگرانی نیست، اثر نکرد. حکیمی که در کشتی بود، به بازرگان گفت: اجازه بده تا او را آرام کنم. تاجر هم موافقت کرد. حکیم دستور داد دست و پای غلام را بگیرند و او را به دریا بیاندازند. مقداری که غلام در آب دریا بالا و پایین رفت، حکیم دستور داد او را گرفتند و به کشتی آوردند. غلام وقتی به کشتی بازگشت، قدر کشتی را فهمید و آرام و راضی در گوشه ای ساکت نشست. اهل بیت علیهم السلام کشتی های الهی اند و در دریای متلاطم دنیا مایه ی نجات ما میباشند. کُلُنا سُفُنُ النَجاة : همه ی ما اهل بیت کشتی های نجاتیم.
اگر قدر این نعمت را ندانیم، خدای حکیم ما را از کشتی تسلیم و رضای اهل بیت علیهم السلام به دریای ابتلائات دنیوی میاندازد و وقتی طعم تلخ غوطه ور شدن در دنیا و جدایی از اهل بیت علیهم السلام را چشیدیم، دوباره ما را به این کشتی نجات باز می‌گرداند.
آن وقت قدر نعمت محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام را خواهیم دانست و دیگر تکان های ناشی از امواج ابتلائات دنیوی ما را بی قرار و ناآرام نمی کند.
حاج اسمائيل دولابى رحمة الله عليه
مصباح الهدی، 53

✅اگر یک وقت در #زندگیتان در #عباداتتان در در #کارهای_خیرتان_حال_یاس_و_ناامیدی به شما رو کرد بدانید که مطلب دارد #خیلی_روشن میشود وخدا دارد به شما #پاداش می دهد نه اینکه تصور کنید خدا به شما چیزی نخواهد داد.

#مرحوم_دولابی

✅خیلی نگو من گناهکارم.
هی نگو من گنهکارم. این را ادامه نده تا خودت هم به این یقین برسی.

بسم الله...
گاهی اوقات عمل کم اگر با خلوص نیت همراه باشد،خداوند به آن پاداش بزرگ می دهد.
امام صادق "علیه‌السلام" کوچک بود،به مسجدالحرام رفت و تا صبح مشغول نماز شد.
امام باقر"علیه السلام" تشریف برده بود منزل،صبح آمد،دید فرزندش تاصبح نخوابیده و عبادت کرده است.
خطاب به امام صادق" علیه السلام" فرمود:
"فرزندم! خداوند بعضی اوقات به عمل کم پاداش بزرگ می دهد"
اگر خلوص باشد،خدا به عمل کم هم جزای زیاد می دهد.همین که عمل هایتان را کم می شمارید،این خودش خلوص می آورد.عمل هایی را که خوب نمی دانیم و کوچک می شماریم،خداوند آن را بزرگ می شمارد و برای خودش بر می دارد....
حاج محمد اسماعیل دولابی

کار بعضی ها بی نماز کردن مردم است.
جوانان این زمان،تحریک را دوست ندارند.نمی خواهد آنها را خیلی امر به معروف و نهی از منکر بکنید،آنها فطرتاً در راه هستند.با اخلاق و صفات شایسته و با نیّت خوب و دعای خیر در حق آنها کار کنید و آنها را به سمت کمالات ببرید.آنها را باید با نماز دوست کنید،نه اینکه فقط نمازخوان کنید.کار بعضی ها بی نماز کردن مردم است.آنها با امر و نهی زیاد و مردم آزاری،جوان ها را تارک الصلاه می کنند،مقدس مآب ها و افراد سخت گیر کارها را خراب تر می کنند.
موضوع قفل شده است