يك خواستگار هم نداشته ام‌

تب‌های اولیه

79 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
يك خواستگار هم نداشته ام‌


با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


با سلام

من یه دختر ساله از فارس و دارای لیسانس شيمي هستم.
من به مدت 18 سال هست که در اوج شهوت هستم و زمینه ایی هم برای ازدواج نداشتم ، خواستگاری هم ندارم ازدواج کنم . دختر زشتی هم نیستم اما نمیدونم چرا مهرم توی دل هیچکس نمیشینه
تمام موازاین دینی هم رعایت میکنم و اطرافیان روی من درمورد تمام امور زندگی و دینی ومشکلات و راه حل حساب میکنن و کمک میخواهن اما موقع بحث ازدواج میشه منو نمیبین!!!
هرکار هم بگی که باخودم که بختم بسته باشن وباخوندن قران ودعا نوشتن ذکر وروایات وهرچی که فکر کنید انجام دادم تا بختم بازبشه اما انگارخدا قربونش برم خوابش برده
ومن درخانواده ای کاملا مذهبی بزرگ شدم وخیلی هم نسبت به گناه و راه خلاف حساس هستم تا کنون هم به خودم اجازه هیچ خیانت نداده ام
و همیشه گفتم عالم درمحضرخداست من چون درسم خوب هست و درهمه برنامه هاشرکت میکنم و با مردها هم خیلی درارتباط هستم

زمانی که دراجتماع حاضر میشم باید به هدفم برسم وبرام فرق نداره کسی که با او کارتحقیقاتی انجام میدهم مرد ویازن هست ومن دراجتماع اصلا یادم میره قوه شهوت وجو دداره ولی وقتی تنها میشم چون خواهران وبرادرم ازدواج کرده و با مادر و پدر موجی درخانه تنها هستم میشم اوج شهوت:Narahat:

خیلی دوست دارم ازدواج کنم همه جا به ادم مطمئن هم سپردم یا مشکل سن هست ویا اینکه دختر روستایی نمیپسندن
مشاوره هم رفتم همه کار کردم اما هیچکدوم مفید نبوده
ضمنا من درفضای مجازی با فردی که او را برادر میدانم صحبت میکنم تبادل اطاعات دارم و از او هم مشاوره میگیرم البته نه در این مورد.

خلاصه الان سردرگم وگیجم نمیدونم چه کنم.
شما منو راهنمایی کنید.

با تشکر

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما خواهر گرامي
واقعيت امر اين است كه نمي توان انكار كرد كه شما در شرايطي بسيار بسيار سختي هستيد. خواندن چنين متن ها و نامه هايي براي افرادي كه آدم باشد سخت است مگر اين كه از دايره انسان بودن خارج شده باشد:


تو كز محنت ديگران بي غمي
نشايد كه نامت نهند آدمي

با توجه به تجارب مشاوره هاي و علمي اي، بايد بگويم كه چنين امري به دلائل مختلف اتفاق مي افتد و شما بايد با خودكاوي و تأمل و بازنگري شرايط و موانع را بسنجيد ببيند كدام ممكن است در زندگي شما باشد و متناسب با آن راه حل درنظر بگيريد.
1- شروط و انتظارات بالا،
2- كم بودن پسران در محل زندگي،
3- نداشتن مهارت ارتباطي و اجتماعي ( خود يا خانواده)
4- گرم گرفتن ناخودآگاه با ديگران (براي يافتن همسر مورد نظر و فراري شدن آنها)

5- نداشتن هم كفو (گاهي دختر مشكل ندارد ولي وقتي دختر باورهاي ديني خاصي دارد كه پسران زيادي با آن باورها بيگانه هستند طبيعي است سمت آن دختر نروند)
6- ناآراستگي و شلخته بودن و در برابر آرايش جلف و زننده،
7- اعضاي خانواده با بيماري شديد ژنتيكي يا اعتياد و..
8- بازتاب برخي از گناهان،
9-زيادتر بودن تعداد دختران در يك منطقه( البته در كل تعداد دختران بيشتر است)
10-
....
شيوه هاي شهوت شكن
غالبا افراد با اندكي تأملي متوجه مي شوند كه چه اموري شهوتشان را زياد و چه اموري شهوتشان را كاهش مي دهد. شما هم با توجه به اين امور به اضافه جدي گرفتن، نماز، كم خوري، ورزش و... شهوت خود را مديريت كنيد.

تمركز بر حل مشكل
به جاي توجه به مشكل به حل مشكل تمركز كنيد.

ازدواج دوم
اگر در محل زندگي شما ازدواج دوم متداول است و شرايط ازدواج برايتان مهيا نيست به ازدواج دوم فكر كنيد البته هر مردي شايستگي داشتن دو همسر را ندارد. مردي كه ثبات هيجاني ندارد دم دمي مزاج است به همسر خود ظلم مي كند، روابط اجتماعي درستي با ديگران ندارد. مشكل اقتصادي دارد و همسرش از نظر شخصيتي ناسازگار و بد دهان و فحاش است براي ازدواج دوم صلاحيت ندارد. گاهي در خانواده ها هستند مرداني كه همسر اولشان بيماري سختي دارند خود همسر اول رضايت مي دهد كه شوهرش ازدواج كند يا زن به دليل وجود ازدواج هاي متعدد در خانواده يا در محل زندگي اش و قدرت سازگاري مي تواند حضور هوو را راحت تر قبول كند.

سخني با والدين بي انصاف و سنگ دل: برخي از والدين برخورد احساسي مي كنند يعني توجه ندارند كه مثلا 18 سال منتظر خواستگار بودن يعني چه؟ پدر يا مادري كه خود نمي تواند غيبت همسرش را كه چند روز مهمان برادر يا دخترش شده است تحمل كند چگونه انتظار دارد دخترش شرايط يك ازدواج دوم مناسب را از دست بدهد. قبول داريم كه بسياري از مردان شرايط ازدواج دوم را ندارند و با ازدواج دوم دو زندگي را خراب مي كنند ولي اين طور نيست كه واقعا هيچ مردي در جامعه شرايط را نداشته باشد اگر چنين باشد كه پناه بر خدا بايد بگوييم خداوند حكمش در قرآن بيهوده است. جواز ازدواج متعددي را داده كه در بيرون موقعيتش محقق نمي شود هرگز.
چند روز قبل يكي از.....
چند روز قبل يكي از همكارانم مي گفت حدود 17-18 سال قبل بنده به خواستگاري دختري رفتم. خواهر بزرگتر داشت پدرش اجازه نداد او ازدواج كند. اين دختر هنزو ازدواج نكرده است. كارمندي با شخصيت و منش عالي كه اخلاقش زبانزد اداره است مي گفت سال ها است كه همسرم بيمار است و من به ازدواج دوم فكر نكردم الان خود همسرم كه اميدي به بهبودي ندارد به من اصرار مي كند كه ازدواج كنم و شرايط زندگي و فرزندان را بهتر كنم. من براي ازدواج دوم به خواستگاري اين دختر رفتم. پدرش اصلا اجازه نداد با دختر و ايشان درباره شرايطم حرفي بزنم. همكارم مي گفت. الان دختر من در عقد است ولي آپا ان پدر متوجه نيست كه چه زماني از وقت ازدواج دخترش گذشته است؟!! آيا اين دختر فهميده و رشيده نشده است لااقلي در حدي كه بتوان درباره خواستگارهايش با او صحبت كرد و با هم انديشي جمعي در خانواده تصميمي معقول گرفت؟!!
اگر شرايط ازدواج دوم سالم و سازگار براي دختري كه سنش بالا است فراهم شد و زمينه ازدواج براي او مهيا نيست حق شرعي او است كه شرايط اين ازدواج را زير نظر مشاور ازدواج متدين ( نه لائيك كه زنا را بي عيب مي داند و حكم خدا را خيانت) بسنجد و با دفتر يا سايت مرجع تقليدش مشورت كند. اين امر خلاف اخلاق اسلامي هم نيست كه دختران باسن بالا نگران بي حرمتي و عاق شدن باشند. بلكه بايد بترسند كه والدين گرفتار عاق فرزند به طور تكويني و وضعي با ظلم ناخواسته نشوند

ازدواج موقت
دختران با سن بالا بايد در نظر بگيرند كه پديده دختران با سن بالا در ايران و بسياري از كشورها رواج دارد. ممكن است با توجه به بافت زندگي پسراني با سن بالا به خواستگاري ايشان بيايند ازدواج موقت براي وقتي است كه واقعا شرايط براي دختري كه در موقعيت خاص زندگي مي كند تغيير نكنديعني نه بتواند ازدواج دائم كند و نه توفيق همسر دوم شدن با شرايطي كه بيان شد را داشته باشند.
دختران رشيده اي كه سنشان بالا رفته و شرايط ازدواج دائم را ندارند و ممكن است به گناهان جنسي آلوده شوند. اگر مرجع تقليدشان اذن پدر را براي ازدواج موقت لازم مي دانند بهتر است با تبيين شرايط پر فشار و موقعيت سخت خود براي ازدواج موقت با دفتر مرجع تقليد خود نامه نگاري كنند نظر ايشان را درباره اذن پدر جويا شوند.
البته بايد دقت كنند كه با برخورد احساسي فرصت ازدواج را از خود نگيرند و حتما قبل از اقدام به ازدواج موقت مشاوره حضوري بروند.
از ازدواج موقت بسيار كوتاه مدت برحذر باشند.
در ازدواج موقت هميشه به خود موقت بودن ان را القا كنند تا وابسته نشوند.
به شدت مراقب باشند گرفتار تنوع طلبي نشوند.
در ضمن اين ازدواج از واسطه كمك بگيرند براي تحقق ازدواج دائم. ( در ازدواج موقت شرط ضمن عقد كنند كه وكالت در طلاق را به زن بسپارد.)
براي مصون بودن از فريب كاري ازدواج موقت را در محضر ثبت كنيد و تسامح نكنند و نيرنگ امروز و فردا و...را نخورند

............................
تذكر: باز احتمال مي دهم برخي از خانم ها احساسي برخورد كنند به نظرم اگر شرايط خاص خانمي را در نظر بگيرند كه اگر ازدواج نكند ممكن است گرفتار زنا شود و يا موجب تولد فرزند حرام زاده شود و يا بارداري از حرام و سقط و.... كمي در نظر دادن يا نقد با تأمل وارد شوند.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سال هاي زيادي مشاوره تلفني داشتم
الان گوشم اسيب ديده و چشم پزشك منع كرده گفته ديدم كه پرده گوشت آسيب ديده:Nishkhand:
از شوخي كه بگذريم
در مشاوره هاي تلفني پرونده تشكيل مي دادم و مثلا خانم هايي را كه براي ازدواج دوم تماس مي گرفتند يا ازدواج موقت ثبت مي كردم اميد داشتم كه روزي از دل اينها يك كار پژوهشي خوب در بياورم كه توفيق نشد.
ان شاالله دوست سنگر را حفظ كنند.
بارها ميشد از خانم هايي كه مستأصل شده بودند و مجبور بودن ازدواج دوم يا موقت را قبول كنند مي پرسيدم كه
شما قبلا موافق اين ازدواج بوديد؟
همگي مي گفتند نه
دوست داشتيم به تنهايي در دل شوهرمان جا داشته باشيم
گفتم: خب الان زنان نمي پسندند شما اين ازدواج ( دوم يا موقت ) را داشته باشيد
مي گفتند: اگر زني شرايط من فلك زده را داشت و نظرش عوض نشد اون وقت شرطه. شرايط سخت و دشوار زندگي ادم ها را نظرها و....عوض مي كنه.
يادم است يكي اين شعر را خواند خطاب به زناني كه همسر دارند و به فكر اين گروه بي همسر نيستند

اي سير تو را نان جوبن خوشش ننمايد
معشوق من است آن كه به نزديك تو زشت است

[/]

بارها در سايت گفته ام
كه خانم هاي محترم نگران نباشيد
به خود و شوهران تان نگيريد
چون هر زني و هر مردي نمي توانند زني را به عنوان همسر دوم پذيرند.
مرد بايد خيلي پخته باشد و بالغ و سازگار باشد بسيار از ما مردان در دوان كودكي مجمد شده ايم و ان پختگي و رسش را نداريم. هسمر اول او هم بايد تا حدودي عادله باشد و بتواند بر احساسات و هيجانات خود كنترل داشته باشد اين كار هر زني نيست. زني كه از نظر روان شناختي مديريت هيجاني متناسب با جنسيت خود ندارد و از نظر اخلاقي رشد نكرده مهر تأييد براي هوو دار شدن را نمي گيرد.
[HL]
هوو دار شدن براي زن اول و داشتن همسر دوم براي مرد عادل يك آزمايش سخت الهي است[/HL] و افرادي كه دهنشان بوي شير مي دهد بهتر است به اين ازدواج نزديك نشوند. خانم هايي هم كه مي خواهند زن دوم شوند بايد دقت كنند كه اگر ثبات هيجاني و انصاف و قدرت سازگاري و اخلاقي نداشته باشند ممكن است سر ناسازگاري بگذارند
يعني يادشان برود عطش رسيدن به شوهر را
يادشان برود گريه هايي كه مي كردند و دعاهايشان را
يادشان برود از خداوند يك تكيه گاه مي خواستند هر چند هفته اي يك بار بالاي سرش باشد
يادشان مي رود كه مي گفتند حاضرم نوكري زن اول را بكنم و از خيلي از حقوق بگذرم و به شوهرم بگويم او اوليت دارد و نبايد در حقش نامردي كنيم.

خانمي از همين سنخ با كمال پررويي زندگي را به هم ريخته بود و براي همسر اول كه زن بسيار نجيب و محترم و با آبرويي بود خط و نشان مي كشيد مي گفت 15-16 سال اين مرد با تو بوده الان بايد بيشتر وقتش را با من باشد
و حتي به عدالت هم راضي نبود( حق چنين زناني زندان تنگ و تاريك تنهايي است و نان حسرت و خوردن جرعه هاي آه)

فقر مستمر
ظريفي ( وزير امور خارجه نه ها ) مي گفت:
براي ازدواج دوم من عدالت را نمي دونم دارم يا نه، ولي مي دونم شرايط اقتصادي را يقينا ندارم .
چون همسرم نفرين كرده كه فقير باشم و از نظر اقتصادي قد علم نكنم:Nishkhand:. به خاطر همين همسر اساسا با اضافه كاري مخالف است و اعتقاد زيادي به رازق بودن بلكه رزاق بودن خداوند دارد و پيوسته مي خواند هر انكس كه دندان دهد نان دهد. روزي به تلاش زياد هم نيست من هم مرده اين عقل معادش و معاش همسرم هستم:khandeh!:.
همسرم اول پشت سرم نماز مي خواند ترسيد كه مهر عدالت من را امضا كرده باشد و با دست خودش قبرخودش را كنده باشد براي همين اساسا اعتقاد دارد من اساس ملكه عدالت را معصوم به دست مي آورم و كار هركسي نيست. من هم هنوز نگفتم عدالت همسران فرق ماهوي دارد با عدالت امام جماعت... بالاخره ما به اميد زنده ام. خدا را چه ديديد شايد روزي هم ما ملكه عدالت را به دست اورديم. بزرگان اعتقاد دارند نبايد در زندگي در جا زد بايد تلاش كرد به ملكات اخلاقي آراسته شويم و من مرده آراسته شدن هستم.:khandeh!:

دوست عزیزم واقعا از شرایطی که واست پیش اومده ناراحت شدم منم برات دعا میکنم خیلی زود با یه پسره خیلی خیلی خوب ازدواج کنی

[="Arial"]

حامی;754472 نوشت:
يادم است يكي اين شعر را خواند خطاب به زناني كه همسر دارند و به فكر اين گروه بي همسر نيستند

اي سير تو را نان جوبن خوشش ننمايد
معشوق من است آن كه به نزديك تو زشت است


بله ...در جواب ایشون یاد این شعر افتادم که...

[TD="class: b"]یکی روبهی دید بی‌دست و پای[/TD]
[TD="class: b"]که چون زندگانی به سر می‌برد؟[/TD]
[TD="class: b"]در این بود درویش شوریده رنگ[/TD]
[TD="class: b"]شغال نگون‌بخت را شیر خورد[/TD]
[TD="class: b"]دگر روز باز اتفاقی فتاد[/TD]
[TD="class: b"]یقین، مرد را دیده بیننده کرد[/TD]
[TD="class: b"]کز این پس به کنجی نشینم چو مور[/TD]
[TD="class: b"]زنخدان فرو برد چندی به جیب[/TD]
[TD="class: b"]نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست[/TD]
[TD="class: b"]چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش[/TD]
[TD="class: b"]برو شیر درنده باش، ای دغل[/TD]
[TD="class: b"]چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر[/TD]
[TD="class: b"]چو شیر آن که را گردنی فربه است[/TD]
[TD="class: b"]بچنگ آر و با دیگران نوش کن[/TD]
[TD="class: b"]بخور تا توانی به بازوی خویش[/TD]
[TD="class: b"]چو مردان ببر رنج و راحت رسان[/TD]
[TD="class: b"]بگیر ای جوان دست درویش پیر[/TD]
[TD="class: b"]خدا را بر آن بنده بخشایش است[/TD]
[TD="class: b"]کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست[/TD]
[TD="class: b"]کسی نیک بیند به هر دو سرای[/TD]

[/TD]
[TD="class: b"]فرو ماند در لطف و صنع خدای
[/TD]
[TD="class: b"]بدین دست و پای از کجا می‌خورد؟
[/TD]
[TD="class: b"]که شیری برآمد شغالی به چنگ
[/TD]
[TD="class: b"]بماند آنچه روباه از آن سیر خورد
[/TD]
[TD="class: b"]که روزی رسان قوت روزش بداد
[/TD]
[TD="class: b"]شد و تکیه بر آفریننده کرد
[/TD]
[TD="class: b"]که روزی نخوردند پیلان به زور
[/TD]
[TD="class: b"]که بخشنده روزی فرستد ز غیب
[/TD]
[TD="class: b"]چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست
[/TD]
[TD="class: b"]ز دیوار محرابش آمد به گوش
[/TD]
[TD="class: b"]مینداز خود را چو روباه شل
[/TD]
[TD="class: b"]چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟
[/TD]
[TD="class: b"]گر افتد چو روبه، سگ از وی به است
[/TD]
[TD="class: b"]نه بر فضلهٔ دیگران گوش کن
[/TD]
[TD="class: b"]که سعیت بود در ترازوی خویش
[/TD]
[TD="class: b"]مخنث خورد دسترنج کسان
[/TD]
[TD="class: b"]نه خود را بیگفن که دستم بگیر
[/TD]
[TD="class: b"]که خلق از وجودش در آسایش است
[/TD]
[TD="class: b"]که دون همتانند بی مغز و پوست
[/TD]
[TD="class: b"]که نیکی رساند به خلق خدای

حامی;754476 نوشت:
هوو دار شدن براي زن اول و داشتن همسر دوم براي مرد عادل يك آزمايش سخت الهي است و افرادي كه دهنشان بوي شير مي دهد بهتر است به اين ازدواج نزديك نشوند. خانم هايي هم كه مي خواهند زن دوم شوند بايد دقت كنند كه اگر ثبات هيجاني و انصاف و قدرت سازگاري و اخلاقي نداشته باشند ممكن است سر ناسازگاري بگذارند
يعني يادشان برود عطش رسيدن به شوهر را

به نظرم خانم هاي محترم به امر دقت كنند زياد حساس نمي شوند
خوشم مياد از اعتماد به نفس بسياري از خانم ها كه خودشو و شوهرشان را عادل مي دانند نه بابا اين خبر مبرا نيست زندگي تونو بكنيد اين حكم براي افراد خيلي با انصاف است( مگر اين كه شوهرتان اين طور باشد كه ديگه كاريش نميشه كرد فقط خيلي هواشون را داشته باشيد:ok:)
واقعا
واقعا
واقعا
كم ديدم افرادي را كه زن دوم داشته باشند و پخته و بالغ باشند اصلا اينها قاچاقي زن دوم گرفته اند و در درس با انصاف بودن بارها مشروط شده اند:Nishkhand:
اگر فرد بي انصافي برخلاف نظر اسلام زن دوم گرفته ما بايد با اسلام در بيفتيم؟ حاشا و كلا، اسلام خودش زخم خورده اين افراد است ما نمك بر زخم اسلام نريزيم.
اگر كسي پرخواب
و پرخور شود و بعد بيمار شود بايد حكم كنيم خواب و غذا بد است يا عملكرد فرد؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

guest;754488 نوشت:
برو شیر درنده باش، ای دغل مینداز خود را چو روباه شل

به نظرم آنها مي گويند ما به مصرع اول عمل كرده ايم:Nishkhand:[/]

با سلام خدمت خواهر عزیز و محترم پاسخ به این موضوع از نظر روانشناسی و مشاور

گاه برخي از دختر خانم ها به علل مختلفي چون خجالتي بودن، كمرويي، درونگرايي و... از حاضر شدن در جمع هاي خانوادگي يا دوستان سر باز مي زنند و به قولي انزواجو مي شوند. در اين حالت نيز اولاً به دليل اين مشكل شخصيتي شان و ثانياً به خاطر ديده نشدن توسط واسطه ها دچار تاخير در ازدواج مي شوند. راه چاره اين مشكل، توسعه روابط اجتماعي دختر و خانواده او است. در چنين مواردي پيشنهاد مي گردد چنين دختراني با حفظ عفت و رعايت ضوابط اخلاقي و شرعي در مجامع و محافل زنانه نظير روضه هاي خانگي، مراسم هيأت هاي مذهبي و ... حضور يابند تا زمينه آشنايي مادران نيازمند عروس و يا واسطه ها با چنين دختري مهيّا گردد.
همچنين شركت در جمع هاي جديد به شما فرصت ديده شدن مي دهد و در محيط هاي جديد مي توانيد عقايد خود، شخصيت و ظرفيت اداره يك زندگي را به ديگران نشان دهيد.
به عبارتي، پختگي شما تا زماني كه پشت پرده باشد، كسي را به سوي شما جلب نمي كند. شما بايد در محيط هاي اجتماعي سالم رفت و آمد داشته باشيد و قابليت هاي خود را نشان دهيد. حتما منظورمان را از قابليت متوجه مي شويد. يعني آن چه كه احترام ديگران را نسبت به شما برمي انگيزد و نشان مي دهد شما يك سر و گردن از ديگر دختران بالاتريد و آمادگي يك زندگي واقعي را داريد.
- مشكل ديگر برخي از دختران ايراد گرفتن هاي زياد از خواستگاران است. البته هيچ دختري در خودآگاهش خود را يك آدم سخت گير نمي داند. پاي صحبت بيشتر اين دخترها كه بنشينيد مي شنويد: «مگر من چه توقعي دارم؟ من كه خانه و ويلا و مهريه و شيربها نخواستم. همين قدر كه پسري مرد زندگي باشد براي من كافي است»
اما خيلي از همين دختران پاي انتخاب كه مي رسد، دچار وسواس هاي بيهوده مي شوند: «نكند تك پسر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نكند پرجمعيت بودن خانواده او بعدها برايم مشكل تراشي كند؟ اين خواستگار را نمي پسندم چون چاق است... اين يكي پدرش را از دست داده و بايد سرپرست خانواده خودش هم باشد ... مگر مي شود با پسري كه دانشجو است ازدواج كرد؟ و...» همين وسواس هايي كه به نظر خيلي از خانواده ها منطقي به نظر مي رسد، باعث بالا رفتن سن دخترها و در نهايت نبود خواستگار مي شود.

با تشکر از مدیر ارجاع سؤالات ( طاهر )

بازم سلام و عرض ادب ازدواج براي همسر دوم شدن

عمر به خوبی و خوشی کنار هم زندگی می کنند و تقریباً
در یـک زمـان دار فـانی را وداع می گـویند. در چنین دنیایی
نیازی به ازدواج دوم وجود نخواهد داشـت. اما ما در دنیایی
زنـدگی مـی کنیم که فـرسنگ ها از حد کـمال فـاصله دارد.
گاهی اوقات افراد در جـوانی می میـرند و همسـرانشان را
غمگین و غصه دار باقی میگذارند. و خیلی از ازدواجـها هم
دوام نمی آورند و منجر به طلاق می شود.

ازدواج های دوم هم عواقب مختلفی ممکن است داشته باشد: ازدواج های دومی که کامیاب شده، ازدواج های دومی که از همان ابتدا محکوم به فنا بوده، ازدواج های دومی که توسط بچه ها خراب می شود، ازدواج های دومی که بچه های دو طرف به خوبی با هم خو می گیرند و کنار می آیند، ازدواج های دومی که به خاطر محدودیت های مالی شکست می خورند، و ازدواج های دومی که دوام می یابند اما افراد در آن سعادتمند نیستند.
جالب توجه است که آمار طلاق بین ازدواج های دوم بیشتر از ازدواج های اول است. معمولاً تصور مي شود کسی که یکبار طلاق گرفته و تجربه دارد، دیگر اشتباه قبل را تکرار نمی کند. اما در اکثر موارد این مسئله صادق نیست.
افرادی که برای برطرف کردن نیازهای خاصی ازدواج می کنند، اما آمادگی دَهِش را در قبال چیزی که می گیرند ندارند، معمولاً دفعه بعد هم با همان نیت ادواج می کنند. ازدواج دوم برای این افراد دقیقاً مثل پایین آمدن از یک پرتگاه است که به تباهی می انجامد.
گاهی اوقات موضوع دیگری در کار است. کسی که به خاطر بی ثباتی مالی یک زندگی را ترک میکند، ممکن است مثلاً یک شریک جدید برای زندگی پیدا کند که به او وعده امنیت مالی بدهد. درمورد سایر مسائل و مشکلات زناشویی نیز وضع به همین منوال است—ارضاء جنسی، فقدان ارتباط احساسی، مشکل با خانواده همسر، و از این قبیل. از آنجا که زوجین به خاطر یک مشکل خاص از هم جدا می شوند، می خواهد مطمئن شود که در ازدواج بعدی دیگر با این مشکل روبه رو نشود. اما زندگی معمولاً بازی های مسخره ای با مردم می کند. افراد در ازدواج دوم بعد از مدتی، که البته خیلی دیر است، درمی یابند که همسر جدیدشان کاملاً با قبلی متفاوت است. و با اینکه ممکن است فقدانی که در ازدواج قبلی داشته برطرف شده باشد، اما این فرد جدید هم فاقد خصوصیاتی است که همسر سابق داشته است.

[="Purple"]سلام

حامی;754489 نوشت:
خوشم مياد از اعتماد به نفس بسياري از خانم ها كه خودشو و شوهرشان را عادل مي دانند

استاد به نظرم آقایونی که فکر میکنن عادل ن باید برن با خواهران اهل تسنن ازدواج کنن چون واقعا خیلی انگشت شمارن خانمای شیعه ی عادل در این موردخاص!!!!!!!!! :Cheshmak:

طاهر;750769 نوشت:
با سلام
من یه دختر ساله از فارس و دارای لیسانس شيمي هستم.
من به مدت 18 سال هست که در اوج شهوت هستم و زمینه ایی هم برای ازدواج نداشتم ، خواستگاری هم ندارم ازدواج کنم . دختر زشتی هم نیستم اما نمیدونم چرا مهرم توی دل هیچکس نمیشینه
تمام موازاین دینی هم رعایت میکنم و اطرافیان روی من درمورد تمام امور زندگی و دینی ومشکلات و راه حل حساب میکنن و کمک میخواهن اما موقع بحث ازدواج میشه منو نمیبین!!!
هرکار هم بگی که باخودم که بختم بسته باشن وباخوندن قران ودعا نوشتن ذکر وروایات وهرچی که فکر کنید انجام دادم تا بختم بازبشه اما انگارخدا قربونش برم خوابش برده
ومن درخانواده ای کاملا مذهبی بزرگ شدم وخیلی هم نسبت به گناه و راه خلاف حساس هستم تا کنون هم به خودم اجازه هیچ خیانت نداده ام
و همیشه گفتم عالم درمحضرخداست من چون درسم خوب هست و درهمه برنامه هاشرکت میکنم و با مردها هم خیلی درارتباط هستم

زمانی که دراجتماع حاضر میشم باید به هدفم برسم وبرام فرق نداره کسی که با او کارتحقیقاتی انجام میدهم مرد ویازن هست ومن دراجتماع اصلا یادم میره قوه شهوت وجو دداره ولی وقتی تنها میشم چون خواهران وبرادرم ازدواج کرده و با مادر و پدر موجی درخانه تنها هستم میشم اوج شهوت

خیلی دوست دارم ازدواج کنم همه جا به ادم مطمئن هم سپردم یا مشکل سن هست ویا اینکه دختر روستایی نمیپسندن
مشاوره هم رفتم همه کار کردم اما هیچکدوم مفید نبوده
ضمنا من درفضای مجازی با فردی که او را برادر میدانم صحبت میکنم تبادل اطاعات دارم و از او هم مشاوره میگیرم البته نه در این مورد.

خلاصه الان سردرگم وگیجم نمیدونم چه کنم.
شما منو راهنمایی کنید.

با تشکر


اوه ... چقدر اعصاب خرد کن و ناراحت کننده ن این تاپیک ها ...
میدونم شرایط سختی رو می گذرونین و حرف از امید شاید مسخره بیاد واستون!
ولییییی میشناسم کسانی رو که توی سن 37،38،حتی 40 ازدواج کردن و بااینکه خیلییییییی دیر ولی لااقل بعد از این همه ازدواج موفقی داشتن!
من گاهی بعضی از اینجور تاپیک هارو برای دوستام تعریف میکنم قضیه مشابهی بود و یکی از دوستام گفت من اگه بخوام به اونجا و به اون سن برسم دیگه اجازه نمیدم بازم بابام واسم تصمیم بگیره! نمیدونم شاید غلط باشه این نظر! ولی خیلیا عامل تاخیرش پدرو مادرشونن!
به نظرم توی سنی هستین که هرتصمیمی که بخواین برای آیندتون بگیرین! چون گفتین توی روستاهستین من حدس میزنم احتمالا دخترای روستا توی سن پایین تری ازدواج کردن و پسراش یا الان همه متاهل ن یا ازتون کوچکتر...
بهتره پدرو مادرتونو راضی کنین و محل زندگیتونو عوض کنین ... اگرم نشد خودتون مستقل زندگی کنید ... چه عیبی داره؟؟؟
به نظرم اینجوری موقعیت بهتری پیدا میکنین ... اگرم کسی باز برای دائم پیدا نشد مطمئنا برای ازدواج دوم ویا صیغه پاپیش میزارن!
فقط باید حواستون باشه باعث از هم پاشیدن زندگی کسی نشین ...
درهرحال امیدوارم به همین زودیا امکان ازدواج دائم براتون فراهم بشه ...[/]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;754526 نوشت:
ولییییی میشناسم کسانی رو که توی سن 37،38،حتی 40 ازدواج کردن و بااینکه خیلییییییی دیر ولی لااقل بعد از این همه ازدواج موفقی داشتن!

بله ممکنه.اما گناه رو چی کار میشه کرد.لطفا نگید باید تحمل کرد.اگر درد شهوت جنسی رو چشیده باشین نمیگین تحمل کن.این خاهرمون که میگم تا حالا صبر کردم واقعا باید بهشون آفرین گفت من خودم نمیتونم تحمل کنم.من خودم هم ازدواج برام مهمه و حداکثر سعیمو میکنم تا ازدواج کنم اونم برای فرار از گناه.
اونایی که شما میگید تا 40 سال صبر کردن.یا از نظر جنسی سر بودن یا هم یه جایی فول کردن.وگرنه امکان نداره آدم تا 40 سال اونم با این وضع پاک بمونه.

طاهر;750769 نوشت:
خیلی دوست دارم ازدواج کنم همه جا به ادم مطمئن هم سپردم یا مشکل سن هست ویا اینکه دختر روستایی نمیپسندن

سلام علیکم
دوستان برادر و خواهر
منصفانه پست بزارید...
........
گاهی لازم نیست دنبال نقطه عیبی باشیم یا خود را مقصر بدانیم
گاهی اصلا لازم نیست تا محیط رو تغییر بدیم
فقط باید صبر کرد...
اتفاقا صبر اینجا معنی می دهد
جایی که تو وظیفه ات رو انجام دادی
ظاهرا کوتاهی هم نکردی
با این وجود نتیجه رو هنوز تحصیل نکردی و اثری از اون رو نمی بینی
مشابه شما در ابعاد دیگه ای مثل کار, بچه دار شدن, محبوب واقع شدن, پولدار شدن و....
هستند
با اینکه تمام سعی شون رو کردند و همه راه های ممکن رو رفتند اما نتیجه اصلا راضی کنننده نیست
خواهر گرامی:Gol:
من دلم به صبر و خویشتن داری شما روشن هست که حتما تقدیر بهتری از اونچه الان به حداقل آن راضی هستید در انتظار شما هست...
این وعده خداست

[="Purple"]

محسن امیری;754622 نوشت:
اما گناه رو چی کار میشه کرد.لطفا نگید باید تحمل کرد.

منم واسه همین گفتم هرچه زودتر تغییر توی زندگیشون بدن تا از این فشار بتونن رهایی پیدا کنن ... کی گفتم تحمل کن؟؟؟؟
محسن امیری;754622 نوشت:
اونایی که شما میگید تا 40 سال صبر کردن.یا از نظر جنسی سر بودن یا هم یه جایی فول کردن.وگرنه امکان نداره آدم تا 40 سال اونم با این وضع پاک بمونه.

اولا که شما از کجا میدونین امکان نداره؟؟؟ غیر ممکن وجود نداااااااااااااره ....
نخیر نه سرد بودن نه ازجایی تامین شدن ولی بودن کسایی که پاک موندن البته قبول دارم درکش واسه آقایون سخته ...[/]

حامی;754464 نوشت:
سلام خدمت شما خواهر گرامي

من سی دفعه متن استارتر رو خوندم آخرش نفهمیدم کجای متنش از شما درخواست چنین مشاوره ای کرده !!!
[h=2]يك خواستگار هم نداشته ام‌( مشاوره ازدواج براي همسر دوم شدن) :Gig:[/h]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

شبـنم;754667 نوشت:
من سی دفعه متن استارتر رو خوندم آخرش نفهمیدم کجای متنش از شما درخواست چنین مشاوره ای کرده !!!
يك خواستگار هم نداشته ام‌( مشاوره ازدواج براي همسر دوم شدن)

سلام
حق با شما است اين را براي اين گفتم كه افراد سر از خود ازدواج دوم نكنند و مشاوره ازدواج مانع مشكلات اين ازدواج شود
نگران هستيد برش داريم؟[/]

حامی;754694 نوشت:
حق با شما است اين را براي اين گفتم كه افراد سر از خود ازدواج دوم نكنند و مشاوره ازدواج مانع مشكلات اين ازدواج شود
نگران هستيد برش داريم؟

بله لطفا برش دارید این دلیل نمیشه هر کسی ازدواج نکرد سریع به ازدواج دوم روی بیاورد

با خرجای الان یه مرد به زور ازپس یک زن ویک بچه برمیاد چه برسه به دوتاش :Narahat:
منم دوست ندارم همسرم زنه دوم بگیره:Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::Narahat:

حامی;754694 نوشت:

سلام
حق با شما است اين را براي اين گفتم كه افراد سر از خود ازدواج دوم نكنند و مشاوره ازدواج مانع مشكلات اين ازدواج شود
نگران هستيد برش داريم؟

سلام. من هم با آیدی شبنم موافقم. پرسشگر اصلاً چیزی در مورد همسر دوم ننوشته. اگر خصوصی نخواسته باشد در این مورد هم به او مشاوره بدهید، باید توجه کنید که این سخن برای کسی در شرایط ایشان، بسیار آزاردهنده است.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

شبـنم;754695 نوشت:
بله لطفا برش دارید این دلیل نمیشه هر کسی ازدواج نکرد سریع به ازدواج دوم روی بیاورد

البته در سر پاسخ بنده سريع توصيه نشده بود
ولي تازه اين كه چه كسي باشه و چه شرايطي خودش و خانم اولش داشته باشه كل حرف و حديث داشتيم[/]

کاری از دستمون بر نمیاد فقط از خدا میخوام به حق این ماه عزیز شماهم برید سرزندگیتون

دوباره یه بنده خدایی به ازدواج دوم اشاره کرد و فورا خانم های محترم جبهه گرفتند

متاسفانه شرایط فرهنگی جوری شده که بعضی از زنان حاضر به زنا هستند اما همین که اسم ازدواج موقت رو میشنوند، برافروخته میشن!

خواهر گرامی!

در مقایسه با جمعیت زنان، مرد کم داریم! اون هم نه یکی دو تا. حدود 7 میلیون نفر!

به نظر شما چیکار کنیم تا همه زنان بتونن طعم لذت جنسی رو بچشن؟

با نام و یاد دوست

سلام علیکم

Anoushiravan;754796 نوشت:
به نظر شما چیکار کنیم تا همه زنان بتونن طعم لذت جنسی رو بچشن؟


می بخشید اما زندگی فقط همینه؟ :Moteajeb!:

یا من اشتباه فکر می کنم؟ :Gig:

[SPOILER]

الانه که بگید:

مدیر ارجاع رو چه به اظهار نظر :Nishkhand:

[/SPOILER]

:Gol: :Gol: :Gol:

طاهر;754870 نوشت:
می بخشید اما زندگی فقط همینه؟

باسلام.
همینوبگید.

طاهر;754870 نوشت:
مدیر ارجاع رو چه به اظهار نظر

این چه حرفیه!!!!!!!!!همه حق اظهارنظردارند.

طاهر;750769 نوشت:
ضمنا من درفضای مجازی با فردی که او را برادر میدانم صحبت میکنم تبادل اطاعات دارم و از او هم مشاوره میگیرم البته نه در این مورد.

خب این چه ربطی داشت حالا!حتما منظور خاصی داری که اینو گفتی و انتظار داری اون اقا با خوندن این جمله توجهش به تو جلب بشه و ازت خاستگاری کنه!اگه پسره دوزاریش کج نباشه خودش پیشنهاد میاد میده.
در ضمن با خانمها هم میتونی تبادل اطلاعات کنی.بعضی خانمهای سایت واقعا اطلاعات بالایی دارن اینجور که مطالبشونو میخونم.لازم نیست حتما مذکر باشه!!!

طاهر;750769 نوشت:
زمانی که دراجتماع حاضر میشم باید به هدفم برسم وبرام فرق نداره کسی که با او کارتحقیقاتی انجام میدهم

شاید همین دلیل باشه!
اینجوری توضیح بدم که اکثر مردها(یا حداقل اونایی که من دیدم) از زنهایی که همش با مردها کارای به قول شما تحقیقاتی یا درسی انجام میدن و حرف میزنن و میخان خودشونو نشون بدن.یه جوری که انگاری فرقی براشون نمیکنه با هم جنس خودشون میصحبتن (ولو اینکه صحبتی عادی باشه) خوششون نمیاد.ما اینجور دخترا را تو یونی جلف میدونستیم و به هم میگفتیم :طرف چقدر دلش شوهر میخاد.و اینجوری حتی اگه واقعا دختر خوبی هم بود کسی به اون دختر پیشنهاد نمیداد.چون بعدش تو جمع دوستان ضایعش میکردیم.میگفتیم :رفتی اینو گرفتی .خخخخخخ.

طاهر;754870 نوشت:
با نام و یاد دوست

سلام علیکم


می بخشید اما زندگی فقط همینه؟ :Moteajeb!:

یا من اشتباه فکر می کنم؟ :Gig:

[SPOILER]

الانه که بگید:

مدیر ارجاع رو چه به اظهار نظر :Nishkhand:

[/SPOILER]

:Gol: :Gol: :Gol:


گل گذاشتی اخره نظرت که اینو نگیم:Nishkhand:
اخه مدیر ارجاع را چه به اظهار نظر.شما ارجاعتو بده برادر.:khandeh!:
(شوخی بید.ببخشید با دوم شخص خطابیدم :Cheshmak: )

طاهر;754870 نوشت:
می بخشید اما زندگی فقط همینه؟

یا من اشتباه فکر می کنم؟

همه زندگی این نیست، اما بخش قابل توجهی از اون هست!

ما برای بیش از هفت میلیون زن حول و حوش 30 سال، مرد کم داریم!

شما راه حل دیگه ای دارید بفرمایید

حامی;754464 نوشت:
واقعيت امر اين است كه نمي توان انكار كرد كه شما در شرايطي بسيار بسيار سختي هستيد. خواندن چنين متن ها و نامه هايي براي افرادي كه آدم باشد سخت است

سلام
گرچه برچسب آدم بودن به بنده حقیر نمی چسبد ، ولی واقعاً این مسأله خیلی سخت است.
یکی از دعاهای روزانه من و یکی از نیتهایی که موقع صدقه دادن می کنم ، ازدواج بی همسر و بچه دار شدن زوجین بی فرزند است.

این مسایل ، دل بشر را به درد می آورد. خصوصاً که طرف ، یک خانم باشد. ما جز دعا چه کاری از دستمان ساخته است؟
البته یکی هست که بیشتر از همه ، دلش برای مشکلات افراد می سوزد: خدا.

راستی استاد حامی بزرگوار
کاربران این سایت ، هم از برادران و هم از خواهران ، در این شرایط خیلی سخت قرار دارند... شرایط دردآور.... که شاید فقط اهل علم مثل حضرتعالی به عمق آن پی ببرند...
عموماً هم افرادی که این جا می آیند ، علقه دینی دارند...

می دانم ، همسریابی و این حرفها از طریق اینترنت ، مفاسدی دارد که سایت می خواهد از آن برکنار باشد....
حق هم دارید و بحثی در آن نیست...

اما خوب ، هیچ کاری در این زمینه ( حتی کارهای سنتی ) کاملاً بی مفسده نیست و نمیشه به خاطر احتمال مفسده ، اصل قضیه را رها کرد و شاهد وضعیتهای دردناک بود...

شما که اهل علمید ، و این دردها را هم می بینید ، و جانشین ائمه اطهار هم هستید ، نمی شود بنشینید و تلاش فکری بکنید و یک طرحی تهیه کنید که حداقل احتمال آن مفاسد را داشته باشد و قابل اجرا باشد؟

نمی گویم یک "یا علی" بگویید ، بلکه استدعا دارم یک "یا حسین" بگویید.

Anoushiravan;754918 نوشت:
همه زندگی این نیست، اما بخش قابل توجهی از اون هست!

ما برای بیش از هفت میلیون زن حول و حوش 30 سال، مرد کم داریم!

شما راه حل دیگه ای دارید بفرمایید

راه حل: واردات مرد از کشور دوست و برادر نه چندان همسایه، چین.
کافیه اشاره کنید! در کمتر از 24 ساعت 7 میلیون مرد چینی توسط تاجران بسیار منصف ایرانی وارد کشور میشود با هر سن ، قد، وزن و تفکر سیاسی (حزب اللهی، بسیجی، اصلاح طلب ، پایداری ، بی حزب ، اعتدال گرا ، اینوری ، اونوری ، نخودی، بیخودی و...) و اخلاق (دست به زن داشته باشد، نداشته باشد، ظرف بشورد، نشورد، هوو سرتان بیاورد، نیاورد و...) البته مدیونید فکر کنید بازرگانای ما جنس درجه سه میارنا همشون درجه یکن کم کمش 100 سال عمر میکنن 50 سالم گارانتی دارن.

البته راه حل دومش اینه که شما برادران متعهد کمر همت ببنید و یکی دو جین همسر اختیار کنید و لذت هوو را به آن ها بچشانید که البته بعید میدانم با توجه به وضعیت اقتصادی، کسی قادر به این کار باشد مگر اینکه خیلی آقازاده باشد!

خواهر من بهتره دنبال جواب سوالت نگردی عزیزم! ببین شرایط خیلی از دخترها مثل شماست حتی خود بنده:Nishkhand: پس تنها نیستی من به یقین رسیدم ازدواج تنها اتفاقیه تو زندگی
که تا خود خدا نخواد هیچکس وهیچ چیز نمیتونه اون رو جلو یا عقب بندازه! پس شما هم راهی نداری جز صبر یا میخواد یا نمیخواد باید قبول کنی سخته میدونم ولی چاره ای نداریم:Ghamgin:
مطلب دیگه هم سعی کن دنبال عیب وایراد توی خودت نگردی همیشه هم عیب وایراد مانع ازدواج یه دختر یا پسر نیست بلکه این شانس وقسمت وتقدیر ماست که خواسته این سرنوشتمون باشه
منم تمام راهها رو امتحان کردم نتیجه نداد به خاطر همین برام ثابت شد خود خدا نمیخواد بابا نمیخواد مگه زوره:crying:

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;754526 نوشت:
[="Purple"]سلاماستاد به نظرم آقایونی که فکر میکنن عادل ن باید برن با خواهران اهل تسنن ازدواج کنن چون واقعا خیلی انگشت شمارن خانمای شیعه ی عادل در این موردخاص!!!!!!!!! :Cheshmak:اوه ... چقدر اعصاب خرد کن و ناراحت کننده ن این تاپیک ها ...میدونم شرایط سختی رو می گذرونین و حرف از امید شاید مسخره بیاد واستون!ولییییی میشناسم کسانی رو که توی سن 37،38،حتی 40 ازدواج کردن و بااینکه خیلییییییی دیر ولی لااقل بعد از این همه ازدواج موفقی داشتن!من گاهی بعضی از اینجور تاپیک هارو برای دوستام تعریف میکنم قضیه مشابهی بود و یکی از دوستام گفت من اگه بخوام به اونجا و به اون سن برسم دیگه اجازه نمیدم بازم بابام واسم تصمیم بگیره! نمیدونم شاید غلط باشه این نظر! ولی خیلیا عامل تاخیرش پدرو مادرشونن!به نظرم توی سنی هستین که هرتصمیمی که بخواین برای آیندتون بگیرین! چون گفتین توی روستاهستین من حدس میزنم احتمالا دخترای روستا توی سن پایین تری ازدواج کردن و پسراش یا الان همه متاهل ن یا ازتون کوچکتر...بهتره پدرو مادرتونو راضی کنین و محل زندگیتونو عوض کنین ... اگرم نشد خودتون مستقل زندگی کنید ... چه عیبی داره؟؟؟به نظرم اینجوری موقعیت بهتری پیدا میکنین ... اگرم کسی باز برای دائم پیدا نشد مطمئنا برای ازدواج دوم ویا صیغه پاپیش میزارن!فقط باید حواستون باشه باعث از هم پاشیدن زندگی کسی نشین ... درهرحال امیدوارم به همین زودیا امکان ازدواج دائم براتون فراهم بشه ...[/]
ترگل خانم نظرتون کاملا اشتباه هستش وشدیدا محکوم میکنم، اخه خواهر عزیز ایشون چطور مستقل زندگی کنن من پسر هم جرات ندارم مستقل از خونواده زندگی کنم چون هزا تا مشکل و بدبختی وجود داره چه برسه به یه دختر،البته مجردی رو میگم تو متاهلی پسر باس از خونوادش جدا زندگی کنه

پسری از جنس غم;755008 نوشت:
ترگل خانم نظرتون کاملا اشتباه هستش وشدیدا محکوم میکنم، اخه خواهر عزیز ایشون چطور مستقل زندگی کنن من پسر هم جرات ندارم مستقل از خونواده زندگی کنم چون هزا تا مشکل و بدبختی وجود داره چه برسه به یه دختر،البته مجردی رو میگم تو متاهلی پسر باس از خونوادش جدا زندگی کنه

چرا میشه مستقل زندگی کرد چیز عجیبی نیست تا دلتون بخواد دختر که مستقل دارن زندگی میکنن به شرط اینکه کار باشه وبتونه هزینه زندگیش در بیاره
فکر کردین دختری که شرایط ازدواج رو پیدا نکنه وسنش بره بالا کسی رو هم نداشته باشه حمایتش کنه باید سرش بزار زمین بمیره؟؟؟؟
این همه دختر تو تهران دارن مستقل زندگی میکنن که شاغل هستن از شهرهای دیگه اومدن بله مشکلات خاص خودش داره ولی چاره ای نیست بعضی از دخترا مجبورن خرج زندگیشون خودشون در بیارن
به خاطر همین از شهرهای کوچیک میرن شهرهای بزرگ ومستقل میشن.

من دوست دارم همسرم دو یا سه سال از خودم بزرگتر باشه نمیدونم من بیمارم یا کار خوبی هستش?

[="Purple"]

پسری از جنس غم;755008 نوشت:
ترگل خانم نظرتون کاملا اشتباه هستش وشدیدا محکوم میکنم، اخه خواهر عزیز ایشون چطور مستقل زندگی کنن من پسر هم جرات ندارم مستقل از خونواده زندگی کنم چون هزا تا مشکل و بدبختی وجود داره چه برسه به یه دختر،البته مجردی رو میگم تو متاهلی پسر باس از خونوادش جدا زندگی کنه

ببینید بستگی داره چه سنی؟؟؟؟
سن من وشما بله ... هرچند الان واقعا دیگه مخصوصا تو شهرای بزرگ عادی شده ولی بازم به قول شما هم خطر داره هم کلی حرف وحدیث!
ولی ایشون میگن تو روستاهستن ... حتما اقوامی دارن توی شهر که میتونن مثلا جدا از اونها ولی درعین حال مستقل ازشون زندگی کنن ...
من منظورم این بود محل زندگیشونو تغییر بدن ... اولم گفتم با پدرومادر ولی خب گاهی امکانش نیست ایشون که نمیتونه تاخر عمر جایی زندگی کنه که امکان گذشتن کسی از اونجا صفر درصد باشه!!!!![/]

پسری از جنس غم;755018 نوشت:
من دوست دارم همسرم دو یا سه سال از خودم بزرگتر باشه نمیدونم من بیمارم یا کار خوبی هستش?

نه بیمار نیستید این هم چیز عجیبی نیست الان اختلاف سنی معکوس تا جدودی جا افتاد ازدواجهای زیادی من دیدم با این اختلاف سنی که اتفاقا خوشبخت هم هستن حتی با اختلاف سنی بالای 5 سال.

اما شما بایدبگردید ببینید دلیل این تمایل چیه؟

ترنم باران*;755025 نوشت:
نه بیمار نیستید این هم چیز عجیبی نیست الان اختلاف سنی معکوس تا جدودی جا افتاد ازدواجهای زیادی من دیدم با این اختلاف سنی که اتفاقا خوشبخت هم هستن حتی با اختلاف سنی بالای 5 سال.اما شما بایدبگردید ببینید دلیل این تمایل چیه؟
یکی از دلایل شاید اصلی ترین دلیلش رو میدونم ولی جاش نیست بگم،کلا علاقه خیلی زیادی دارم که دختر از خودم بزرگتر باشه اصلا یه حس بی نظیری هستش

[="Navy"]

ترنم باران*;754976 نوشت:
پس شما هم راهی نداری جز صبر یا میخواد یا نمیخواد باید قبول کنی سخته میدونم ولی چاره ای نداریم:Ghamgin:
مطلب دیگه هم سعی کن دنبال عیب وایراد توی خودت نگردی همیشه هم عیب وایراد مانع ازدواج یه دختر یا پسر نیست بلکه این شانس وقسمت وتقدیر ماست که خواسته این سرنوشتمون باشه
منم تمام راهها رو امتحان کردم نتیجه نداد به خاطر همین برام ثابت شد خود خدا نمیخواد بابا نمیخواد مگه زوره:crying:

با سلام خدمت شما خواهر بزرگوارم
درسته که این مشکل درحال حاضر جوانان بسیاری رو درگیر کردده،ولی به این معنا نیست که غیر قابل حل هست!
به قول دکتر فرهنگ خداوند برای هرکدام از ما چندین راه رو قرارداده،اینکه ما کدوم مسیر رو انتخاب کنیم کاملا اختیاری هست،باید به دنبال راهی بود برای تغییرشرایط،نه اینکه تسلیم شد،این تسلیم شدن دخترها،و اینکه همش فکر می کنند،تعدادشون زیاد هست باعث افسردگیشون میشه و با ازدست رفتن نشاط فرصت ازدواجشون هم کمتر میشه،اصلا امیدتون رو از دست ندید،روزهای خوب آینده ،درانتظار شما نشسته اند..
باور کنید حتی کوچکترین قدم ها هم میتوانند تحولات بزرگ ایجاد کنند،از قدم های خودتون غافل نباشید،شما هم حرکتی کنید،نه تنها برای خودتون بلکه برای کل جامعه تلاش کنید
بنده یک متنی رو در یک گروه تبادل نظر دوستانه در ارتباط با ازدواج و افکار و معیارهای غلط نوشته بودم،کاملا نظر شخصیم بود داشتیم با دوستان بحث می کردیم،،و اصلا فکر نمی کردم این متن منتشر بشه،شاید باور نکنید،ولی تا چند روز توسط افراد مختلف و درگروه های مختلف میدیدم در حال کپی شدن هست!شاید چیزی حدود1000نفر یا بیشتر این پیام ها رو خوندن،و بازتاب مثبتش هم به بنده منتقل شد،
اونجا بود که با خودم فکر کردم چقدر یک جرکت کوچک می تواند تاثیر گذار باشد،درحالی که بنده اصلا اون متن رو برای انتشار ننوشته بودم،و صرفا یک نظر شخصی بود،حالا اگر با کمی مطالعه وقت نظر ،متنی رو تهیه می کردم قطعا بازتابش بیشتر هم میشد،پس شما هم به اندازه ی وسعتون تلاش کنید برای حل این مشکلات

البته درکنار همه ی اینها دولت و مسئولین هم بایستی برنامه ی جدی برای این مسئله داشته باشند وگرنه آماربالای تجرد بسیار نگران کننده هست.[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;754628 نوشت:
[="Purple"]
نخیر نه سرد بودن نه ازجایی تامین شدن ولی بودن کسایی که پاک موندن البته قبول دارم درکش واسه آقایون سخته ...
[/]

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:[/]

یا زینب کبری;755063 نوشت:
:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

گفتم درکش سخته ... ولی فکر نمیکردم در این حد سخت باشه Fool
نمونه عینی شو دیدم و مطمئنم از پاکیش ... البته نه این یه نفر خیلیا ولی خب از این مطمئنم !

سلام
من واقعا توصيه ميكنم به توصيه آيت الله بهجت در خصوص راه حل تاخير ازدواج دختران عمل كنيد و اين رو به كساني كه نمي دونند برسونيد .من خودم تا حالا به چند دختر خانم سن بالا گفتم وتقريبا ميتونم بگم همشون ازدواج هاي موفقي داشتند در سنين بالا .
فقط به توصيه ايت الله بهجت بايد دقيق عمل كنند نه اينكه يكي دو بار يا تا يكي دوماه عمل كنند خبري نشد برند پي كارشون ، نه ، تا حصول نتيجه بايد عمل كنند .توصيه ايشون در مورد خواندن نماز جعفر طيار عليه الرحمة است توي نت بگرديد پيدا ميكنيد الان عين مطلب دم دستم نيست .اگه پيدا نكرديد بگيد براتون بذارمش .

كساني كه من بهشون توصيه كردم ، چون مستاصل شده بودند دقيقا به اين توصيه تا زماني كه خواستگار خوب اومد و ازدواج كردند ، عمل كردند .
توصيه ي اين عبد صالح خدا روجدي بگيريد .اونهم موقعي كه نتيجه داده و ميده .
به عنوان يك مسلمان كه موظفم براي حل مشكلات ديگران قدمي بردارم ، قدمم رو برداشتم .
ديگه خود دانيد .

طاهر;750769 نوشت:
با مردها هم خیلی درارتباط هستم

همین یک نکته منفیه براتون! زن نباید با مردان نامحرمان خیلی ارتباط داشته باشه!

طاهر;750769 نوشت:
ضمنا من درفضای مجازی با فردی که او را برادر میدانم صحبت میکنم تبادل اطاعات دارم و از او هم مشاوره میگیرم البته نه در این مورد.

ربطش به موضوع؟!:Gig:

طاهر;750769 نوشت:
من به مدت 18 سال هست که در اوج شهوت هستم و زمینه ایی هم برای ازدواج نداشتم ، خواستگاری هم ندارم ازدواج کنم . دختر زشتی هم نیستم اما نمیدونم چرا مهرم توی دل هیچکس نمیشینه

این رو بخونید می تونه مفید باشه براتون

http://www.askdin.com/thread52492.html

طاهر;750769 نوشت:
الان سردرگم وگیجم نمیدونم چه کنم.

سردرگمی نداره که! سن ازدواج رفته بالا:ok:

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;755114 نوشت:
گفتم درکش سخته ... ولی فکر نمیکردم در این حد سخت باشه :|نمونه عینی شو دیدم و مطمئنم از پاکیش ... البته نه این یه نفر خیلیا ولی خب از این مطمئنم !
نمونه عینی رو به ما معرفی کن تا تو یه ثواب هم شریک باشی

[="Purple"]

پسری از جنس غم;755301 نوشت:
نمونه عینی رو به ما معرفی کن تا تو یه ثواب هم شریک باشی

Fool اولا لطف کنین مفرد خطاب نکنین ممنون میشم ...
بعدشم مثلا من بگم دخترخاله مامانم شما الان شناختین Fool نفهمیدم کجاش ثواب داره الان؟؟؟؟ ثواب چی؟؟ Fool
من حرفم اینه اقایون شاید به سن 30 وخورده ای برسن و حدااقل صیغه داشته باشن (مذهبیا) ولی خیلی از خانمها هستن که مرز 35 روهم رد میکنن بدون اینکه به ازدواج دوم و یا صیغه و یا روابط غلط فکر کنند و دختران پاک و مومنی هستن![/]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;755307 نوشت:
[="Purple"]
Fool اولا لطف کنین مفرد خطاب نکنین ممنون میشم ...
بعدشم مثلا من بگم دخترخاله مامانم شما الان شناختین Fool نفهمیدم کجاش ثواب داره الان؟؟؟؟ ثواب چی؟؟ Fool
من حرفم اینه اقایون شاید به سن 30 وخورده ای برسن و حدااقل صیغه داشته باشن (مذهبیا) ولی خیلی از خانمها هستن که مرز 35 روهم رد میکنن بدون اینکه به ازدواج دوم و یا صیغه و یا روابط غلط فکر کنند و دختران پاک و مومنی هستن!
[/]

یعنی آقایونی که صیغه دارن
همون مذهبی هایی که میگید

پاک و مومن نیستن؟؟؟
چرا چون صیغه کردن؟؟؟

[="Purple"]

علی 23;755313 نوشت:
یعنی آقایونی که صیغه دارن
همون مذهبی هایی که میگید

پاک و مومن نیستن؟؟؟
چرا چون صیغه کردن؟؟؟


ای بابا ... کلا آقایون منتظرن یه چیزی بگیم گیر بدن به این بحث صیغه ...
منظورم اینه یه خانم و یه اقای مذهبی رو در نظر بگیرین هردو 35ساله ... خانم میتونه تا اون سن فشار رو تحمل کنه و پاک بمونه ولی اقایون معمولا نمیتونن اگه مذهبی باشن صیغه میکنن غیر مذهبیم که دیگه جای بحث نداره ...
چندتا کامنت بالا پایین رو بخونین بعد بپرین وسط حرف ...
یکی از دوستان گفت امکان نداره مگه اینکه طرف سرد باشه یا از جایی تامین باشه گفتم خیلیم امکان داره چون دیدم!!!!!!!!!![/]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;755314 نوشت:
[="Purple"]
ای بابا ... کلا آقایون منتظرن یه چیزی بگیم گیر بدن به این بحث صیغه ...
منظورم اینه یه خانم و یه اقای مذهبی رو در نظر بگیرین هردو 35ساله ... خانم میتونه تا اون سن فشار رو تحمل کنه و پاک بمونه ولی اقایون معمولا نمیتونن اگه مذهبی باشن صیغه میکنن غیر مذهبیم که دیگه جای بحث نداره ...
چندتا کامنت بالا پایین رو بخونین بعد بپرین وسط حرف ...
یکی از دوستان گفت امکان نداره مگه اینکه طرف سرد باشه یا از جایی تامین باشه گفتم خیلیم امکان داره چون دیدم!!!!!!!!!!
[/]

کل تاپیک رو تقریبا خوندم
کامل که نه ولی سرسرکی به جایی رسوندم
پس نپریدم وسط حرف
لحن گفتارتون بد بود و بد گفتید
بد رساندید منظورتون رو

دوما
خانم شااید بتونه ولی اقا رو شک،دارم!!!!
خانمش هم تا یه حدی فکررکنم بتونه
اخرش چی؟؟

ضمنا
چرا حالت تهاجمی میگیرید؟؟
میشه مهربون تر و آرام تر برخورد کرد!!!

موفق باشید [emoji4]

نقل قول:
به نظر شما چیکار کنیم تا همه زنان بتونن طعم لذت جنسی رو بچشن؟


اگر اون زن ازدواج کرده مردش باید بره یاد بگیره چطور زنش رو به لذت جنسی برسونه.همینطور زن هم باید با مردش رو راست باشه.
اگر ازدواج نکرده باید ازدواج کنه.البته اگر نتونه خودش رو کنترل کنه.از نظر جنسی کنترل شهوت جنسی برای زن ها بسیار
آسونتر از مردها است.اما اگر از این نظر شهوت بالایی داشت باید ازدواج کنه اگر دائم نبود موقت.
موضوع قفل شده است