چرا در رابطه با خدا و دعا باید اهل بیت را واسطه قرار داد؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا در رابطه با خدا و دعا باید اهل بیت را واسطه قرار داد؟

چرا در رابطه با خدا و دعا باید اهل بیت را واسطه قرار داد؟


توسل و استغاثه كردن به معصومان و آنان را براي برآورده شدن حاجت‌هاي دنيايي و شفاعت، وسيله درگاه خداوند قرار دادن، تنها به منظور ارتباط و پيوند با اين بندگان صالح و پاك الهي است؛ زيرا خداوند مي‌فرمايد:
يا أيها الّذين آمنوا اتّقوا الله و ابتغوا إليه الوسيلة؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد از خدا پروا داشته‌باشيد و به سوي او وسيله‌اي براي تقرب برگزينيد.1

و اين وسيلة تقرب، همان وجود مقدس معصومان(ع) به ويژه خاندان پيامبرند، به طوري كه در معناي «وسيله» از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه فرمود:

«(معني آن) امامان از فرزندان حسين‌اند. كسي كه از آنان اطاعت كند از خداوند اطاعت كرده است و كسي كه از فرمان آنان سرپيچد، خدا را نافرماني نموده است. آنان عروةالوثقي و وسيله به سوي خداوند تعالي هستند».2

ضرورت اين نوع ارتباط

راه نجات از دام‌هاي شيطان و همچنين دست‌يابي به حاجت‌هاي خود در دنيا و بهره‌مندي از شفاعت معصومان(ع) در جهان بازپسين، پيوندي تنگاتنگ و از سر عشق و محبت با آنان را مي‌طلبد. پيوندي كه در توسل به آنان، نمود و جلوه دارد؛ زيرا چنان‌كه پيش از اين گفتيم؛ خاندان پيامبر، بندگان مقرب خداوندند و واسطه فيض از سوي او هستند. پس شفاعت آنان نزد پروردگار پذيرفته شده است. از اين رو، براي بهره‌مندي از فيض اين خاندان، توسل به آنان ضروري است. در اينجا شبهه‌اي وجود دارد كه گاهي از سوي برخي افراد همسو با انديشه «وهابيان» مطرح مي‌شود. اشكال آنان اين است كه چرا ما حاجت‌هاي خود را بدون واسطه از خداوند نمي‌خواهيم. در كل، توسل و استغاثه بهغير خداوند، شرك و با توحيد در تعارض است.

در پاسخ مي‌توان گفت كه هيچ مانع و حجابي ميان خالق و مخلوق وجود ندارد، جز گناه و عصيان بندگان كه آنان را از درگاه الهي دور مي‌كند. از اين رو، انسان گناهكار براي نزديك شدن دوباره به درگاه الهي بايد همراه انسان‌هاي معصوم به درگاه الهي روي آورد، انسان‌هايي كه به جهت عصمت، عبادت و بندگي پروردگار، به مقام «واسطه ميان خدا و بندگان» دست‌يافته‌اند. بدين جهت، تمسك و توسل به آنان نه تنها شرك نيست، بلكه عين اطاعت و تسليم بودن در برابر اوامر الهي است. براي نمونه، مانند آن است كه كارمندي در اداره مرتكب خلاف قانوني شده و مدير خود را سخت آزرده است. او مي‌داند كه اگر شخصاً پيش مدير برود، عذرش قبول نمي‌شود. از اين رو همراه شخص آبرومندي كه نزد مدير داراي اعتبار است، پيش مدير مي‌رود و از اين طريق رضايت مدير را جلب مي‌كند. قبول عذر در اين هنگام علاوه بر نشان دادن رحمت و عقو مدير، معرف الگو براي ديگران خواهد بود. باتوجه به مثال، جايگاه معصومين(ع) در نزد خدا نيز چنين است. به عبارت ديگر، ايشان با عبادت و بندگي خداوند، آن‌چنان به حضرت حق تقرب جسته‌اند كه براي ديگران به الگوي بندگي تبديل شده‌اند و خداوند نيز آنان را واسطه بخشش خطاهاي بندگان و برطرف‌كننده موانع اجابت دعاها قرار داده است.

شيوه‌هاي ارتباط استمدادي

الف) توسل به اهل بيت(ع): پيامبر(ص) و اهل بيت گرامي‌اش از چنان مقام و جايگاهي نزد خداوند برخوردارند كه حتي پيامبران الهي براي برآورده شدن حاجت‌هاي خود به نور وجود مقدس آنان متوسل مي‌شدند. ابن عباس مي‌گويد:

«از رسول خدا(ص) درباره تفسير كلماتي كه آدم(ع) از پروردگار تلقي كرد و توبه‌اش پذيرفته‌شد، پرسيدم، فرمود: از خدا به حق محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين تقاضا كرد تا توبه‌اش را بپذيرد و خدا نيز توبه‌اش را پذيرفت».3

به همين جهت، خداوند به مسلمانان امر فرمود كه همچون حضرت آدم(ع) براي بخشش گناهان خود به رسول خدا(ص) متوسل شوند تا گناهانشان را ببخشد. خداوند در اين‌باره خطاب به پيامبرش مي‌فرمايد:

«و اگر اينان كه به خود ستم كردند نزد تو مي‌آمدند و از خدا درخواست استغفار و بخشش كرده و رسول خدا نيز براي آنان طلب بخشش مي‌كرد، خدا را توبه‌پذير و مهربان مي‌يافتند».4

و در آيه‌اي ديگر وجود مقدس پيامبر اكرم(ص) را در ميان مردم، سبب دفع بلا و عذاب از آنان دانسته است:
«اي پيامبر! تا تو در ميان آنها هستي، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد و (نيز) تا وقتي كه استغفار مي‌كنند، خدا عذابشان نمي‌كند».5

همچنين در روايت‌هاي ائمه اطهار(ع) چگونگي توسل و استغاثه به درگاه الهي براي برآورده شدن دعا را آموزش داده‌اند. سماعة بن مهران مي‌گويد:

«امام كاظم(ع) به من فرمود: هرگاه به درگاه خداوند حاجتي داشتي بگو: اللّهمّ إنّي أسألك بحقّ محمّد و علي(ع).6
خداوندا! تو را به حق محمد و علي(ع) مي‌خوانم؛ زيرا براي آن دو در نزد تو مقام و منزلتي والاست. پس به حق همان منزلت، مي‌خواهم كه بر محمد و آل محمد درود بفرستي و حاجاتم را برآورده سازي».

داوود برقي مي‌گويد:
«من به دعاهاي امام صادق(ع) گوش فرا دادم، شنيدم كه آن حضرت در دعا به درگاه خداوند، بيشتري الحاء و اصرار را به حق پنج تن؛ يعني رسول خدا(ص) و اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين(ع) مي‌كرد».7

ب) توسل به پيامبر اكرم(ص) در زمان حيات: انس‌بن مالك مي‌گويد:
«در زمان رسول خدا(ص) در يكي از سال‌ها مردم به خشك‌سالي مبتلا شدند. در يكي از روزهاي جمعه كه آن حضرت در حال خواندن خطبه نماز جمعه بود، مردي اعرابي وارد شد و گفت: اي رسول خدا! اموالمان نيست و نابود شد و خانواده‌ها گرسنه‌اند، براي ما دعا كن. رسول خدا دست‌ها را براي دعا به سوي آسمان بلند كرد، در حالي كه قطعه‌اي ابر در آسمان ديده نمي‌شد. امّا قسم به خدايي كه جانم در دست اوست! هنوز دست‌ها را پايين نياورده بود كه ديديم ابرها مانند كوه به راه افتاده‌اند و هنوز از منبر پايين نيامده بود كه ديديم قطره‌هاي باران بر محاسن حضرتش چكيد. از آن روز تا جمعه بعد، باران باريد كه باز همان مرد يا مردي ديگر آمد و گفت: اي رسول خدا! ساختمان‌ها ويران و اموالمان غرق شده، براي ما دعا كن. باز حضرت دست به سوي آسمان بلند كرد و فرمود: بار پروردگارا! به نفع ما ابرها را به اطراف بفرست و بر عليه ما قرار مده. سپس با دستان خود به بخشي از ابرها اشاره نمي‌كردند مگر اينكه از هم متلاشي شده به اطراف شهر مدينه پراكنده شدند».8

در روايت ديگري از عثمان‌بن حنيف نقل شده است:
«مردي نابينا نزد پيامبر آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا شفا دهد. پيامبر فرمود: اگر بخواهي برايت دعا مي‌كنم و اگر بخواهي به تأخير بيندازم كه به سود توست. نابينا گفت: دعا كن. پيامبر به وي دستور داد كه وضويي نيكو بسازد و دو ركعت نماز بخواند و آن‌گاه اين دعا را بخواند:

بار خدايا! از تو مي‌خواهم و به وسيله پيامبرت محمد كه پيامبر رحمت است به تو رو آورده‌ام تا حاجتم را برآورد. بار پروردگارا! او را شفيع من قرار بده».
عثمان به حنيف مي‌گويد:
«به خدا قسم! كه ما هنوز پراكنده نشده بوديم و مدت زيادي نگذشته بود كه ديديم آن مرد شفا يافته نزد ما آمد و چنان نشان مي‌داد كه هرگز نابينا نبوده است».9

ج) توسل به اهل بيت(ع) پس از رحلت پيامبر: پس از رحلت پيامبر(ص) و خاندان او مسلمانان همواره نزد قبر آنان حاضر شده به وجود مقدس آنان متوسل مي‌شدند. علي(ع) مي‌فرمايد:

«سه روز پس از دفن رسول خدا(ص) عربي بياباني نزد ما آمد و خود را روي قبر پيامبر انداخت و از خاك قبر بر سرش ريخت و گفت: اي رسول خدا! تو از خدا وحي را دريافت كردي و به ما رساندي و ما هم شنيديم و دريافتيم. از جمله آيه‌هايي كه بر ما خواندي، اين بود: اگر آنان كه بر خود ظلم كردند، نزد تو مي‌آمدندو از خداوند طلب بخشش مي‌كردند و رسول خدا(ص) نيز براي آنان طلب استغفار مي‌كرد، خداوند را توبه‌پذير و مهربان مي‌يافتند. حال اي پيامبر! من به خود ظلم كردم و نزد تو آمدم كه برايم طلب بخشش كني».10

ابوعلي خلال، يكي از بزرگ‌ترين علماي حنبلي مي‌گويد:
هرگاه كار مهمي براي من پيش مي‌آمد، نزد قبر موسي‌بن جعفر(ع) مي‌رفتم و متوسل مي‌شدم، حاجتم برآورده مي‌شد.11

ابوبكر محمدبن مؤمل مي‌گويد:
روزي در خدمت پيشواي اهل حديث، يعني ابوبكربن خزيمه و همتايش ابوعلي ثقفي با گروهي از بزرگانمان به سوي قبر علي‌بن موسي‌الرضا(ع) به طوس رفتيم. اين خزيمه را ديدم كه چنان در برابر قبر آن حضرت تعظيم، و تواضع و گريه و زاري مي‌كند كه همه ما را به تعجب و حيرت واداشت.12

با بيان اين روايت‌ها روشن مي‌شود كه توسل به اهل بيت(ع) تنها ويژه شيعيان نيست، بلكه افرادي همچون ابن‌خزيمه و ابوعلي خلال نيز به آنان متوسل مي‌شدند. ابن ادريس شافعي بنيانگذار مذهب شافعي نيز در توسل به اهل بيت(ع) مي‌گويد:
آل النّبي ذريعتي
وهم إليه وسيلتي
أرجو بهم أعطي غداً
بيد اليمين صحيفتي13

خاندان پيامبر(ص) دست‌آويز من هستند
آنان در پيشگاه حق، وسيله تقرب من مي‌باشند
اميد دارم كه به سبب آنان در فرداي قيامت
نامه عمل من به دست راستم سپرده شود

د) درخواست شفاعت از معصومين(ع): يكي از درجاتي كه خداوند در سايه عبوديت به پيامبر اكرم(ص) و خاندان وي عطا فرمود، مقام «شفاعت امت» است.

مصداق بارز عبوديت پروردگار نماز است، به ويژه نماز شب. از اين رو، خداوند به پيامبرش دستور داد براي دريافت مقام شفاعت به نماز شب برخيزد:

و من الليل فتهجّد به نافلةً لك عسي أن يبعثك ربّك مقاماً محموداً؛ (اي پيامبر) ... و پاره‌اي از شب براي نافله، به شب‌زنده‌داري قيام كن تا خداوند مقام محمود (شفاعت) را به تو بدهد.14

علامه طبرسي در تفسيرش مي‌گويد:
«مفسران اجماع دارند كه مراد از مقام محمود، همان مقام شفاعت است».15

آنچه درباره حقيقت شفاعت مي‌توان گفت آن است كه شفاعت پيامبر(ص) و ساير شفيعان، همان دعا به درگاه الهي و طلب مغفرت براي گناهان است و خداوند نيز در شرايط خاصي دعايشان را اجابت مي‌كند و آنان نيز در غير آن مواردي كه اجازه دعا دارند، دعا نمي‌كنند. ما احاطه علمي به حقيقت شفاعت در روز قيامت نداريم، شايد در آنجا مرتبه‌اي ديگر در كار باشد، ولي هر چه باشد، دعا يكي از مراتب آن است. از اين رو، كلام گوينده در مقابل قبر پيامبر(ص) كه مي‌گويد: «يا وجيهاً عندالله إشفع لنا عندالله؛ اي آبرومند در نزد خدا، مرا در نزد خدا شفاعت بنما.» چيزي جز همين دعا را قصد و اراده نمي‌كند.16

ه‍) نذر براي معصومين(ع): نذر، يكي ديگر از راه‌هاي ارتباط استمدادي با معصومان است. در اصطلاح، نذر عهدي است كه نذركننده با خدا مي‌بندد كه اگر به اذن پروردگار حاجتي از حاجت‌هايش توسط يكي از بندگان پاك و صالحش برآورده شودم، به زيارت قبر آن فرد صالح برود و يا براي تعمير و آباداني قبرش مقداري پول اهدا كند يا مالي را به عنوان صدقه بدهد و ثوابش را به روح پاك آن بنده صالح هديه كند. چنين نذري در صورت برآورده شدن حاجت، «لازم‌الوفاء» است. اين مسئله داراي احكامي است كه در رساله‌هاي علميه مراجع، به طور گسترده به آن پرداخته شده است.

آثار و نتايج رابطه استمدادي

شيوه‌هاي سه‌گانه استمداد از معصومين؛ يعني: توسل، درخواست شفاعت و نذر آثار و پي‌آمدهاي دنيايي و آخرتي زيادي به هماره دارد كه در اين قسمت به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم:

الف) برآورده شدن حاجت‌هاي دنيايي: بايد گفت در اين زمينه، بسيار نيازمنداني بودند كه پس از توسل و يا نذر براي اهل بيت(ع)، حاجت‌هاي آنان برآورده شود و يا مشكل و رنجش‌هايشان كه در ظاهر حل‌نشدني و بي‌پايان مي‌نمود، برطرف گرديد كه فرصت بازگويي آن در اين نوشتار ممكن نيست. ولي خوش‌بختانه در اين موضوع كتاب‌هاي خوبي نوشته شده است.17 در اين بخش از نوشتار، يك نمونه جالب از اين‌گونه داستان‌ها را نقل مي‌كنيم:

آيت‌الله العظمي مرعشي نجفي(ره) از مراجع معاصر نقل كرده است:
«در سال 1339 (قمري) يك سال پس از فوت پدرم، هنگامي كه در مدرسه «قوام» نجف اشرف طلبه بودم و تدريس مي‌كردم، مشكلات و ناراحتي‌هايي بر قلبم سنگيني مي‌كرد كه عبارت بودند از:

ـ سوءظن نسبت به مردم، چنان كه با كسي ارتباط برقرار نمي‌كردم و حتي نماز جماعت پشت سر افراد عادل را نيز ترك كرده بودم.
ـ يكي از منسوبين من از تدريس جلوگيري مي‌كرد و به استادم نيز گفته بود كه مرا به درس خود راه ندهد.
ـ مبتلا به بيماري حصبه شده بودم و بعد از شفا دچار كندذهني و نسيان شده بودم.
ـ بينايي چشم‌هايم بسيار كم شده بود.
ـ از تند نوشتن عاجز شده بودم.
گرفتار فقر و تنگدستي شديد بودم.
ـ در قلبم نوعي احساس بيماري روحي دائمي مي‌نمودم.
ـ تزلزلي در عقيده‌ام نسبت به برخي از امور معنوي به تدريج روي مي‌داد.

از طرفي آرزو داشتم به اينكه اوّلاً: خداوند سفر حج بيت‌الله الحرام را نصيبم كند. به شرط آنكه در مكه يا مدينه بميرم و در يكي از اين دو شهر دفن شوم. ديگر آنكه خداوند توفيق علم و عمل صالح را به ن عنايت كند.

آن مشكلات و اين آرزوها لحظه‌اي مرا آرام نمي‌گذاشت. از اين رو، به فكر توسل به سالار شهيدان افتادم و به كربلا رفتم. پس از تجديد وضو به حرم مشرف شدم وشب در حرم، پايين پاي آن حضرت و در كنار قبر علي‌اكبر(ع) نشستم. اندكي از نشستنم نگذشته بود كه صداي حزين قرائت قرآن را از پشت روضه مقدس شنيدم. به آن طرف متوجه شدم. پدر مرحومم را ديدم كه نشسته بود ... از من پرسيد، در ايام درسي براي چه كاري آمده‌اي؟ علت را شرح دادم. به من امر كرد كه حاجتم را با امام(ع) در ميان بگذارم. به طرف ضريح رفتم و آن حضرت را ديدم. سلام كردم و جوابم را داد و تبسمي مليح بر لبانش نقش بست. از من پرسيد: چه مي‌خواهي؟ من اين شعر فاريس را خواندم:
آن را كه عيان است
چه حاجت به بيان است

آن حضرت، قطعه‌اي نبات به من عنايت كرد و فرمود: تو مهمان مايي. سپس فرمود: چه چيز از بندگان خدا ديده‌اي كه به آنها سوءظن پيدا كرده‌اي؟ با اين سؤال در من يك دگرگوني پيدا شد و احساس كردم كه ديگر به كسي سوءظني ندارم.

سپس فرمود: به درس خود بپرداز زيرا آن شخص كه مانع تدريس كردن تو بود، ديگر نمي‌تواند كاري كند. (و چون به نجف بازگشتم همان شخص به ديدنم آمد و گفت من فكر كردم كه تو جز تدريس كردن راهي نداري) آن حضرت مرا شفا داد و بينايي‌ام قوي‌تر شد و قلمي به من بخشيد و فرمود بگير و با سرعت بنويس و ناراحتي قلبي‌ام نيز برطرف گرديد. دعا كرد كه در عقيده‌ام ثابت‌قدم بمانم. ديگر حاجاتم را نيز برآورده ساخت، غير از مسئله حج كه شايد به دليل شرطي كه نموده بودم، معترض نگرديد».18

ب) مسئله رسيدن به مقام‌هاي بلند عرفاني: در اين‌باره مطالب و آثار فراواني نوشته شده است، ولي هيچ سخني در اين مقام، همچون گفتار سالك اين راه، رهگشا نيست. از اين رو، در اين قسمت از سخنان شيخ رجب‌علي خياط بهره گرفته‌ايم. ايشان مي‌فرمايد:

«... غالب مردم نمي‌دانند توسل به اهل بيت(ع) براي چيست؟ آنها براي رفع مشكلات و گرفتاري‌هاي زندگي به اهل بيت متوسل مي‌شوند، در صورتي كه ما (اهل سير و سلوك) براي طي كردن مراحل توحيد و خداشناسي بايد در خانه اهل بيت(ع) برويم. راه توحيد، صعب (دشوار) است و انسان بدون چراغ راهنما قادر به طي كردن اين راه نيست».19
ج) بهره‌مندي از شفاعت در قيامت: هنگامي كه به ائمه(ع) توسل مي‌جوييم و با برقرار كردن پيوند و ارتباط با ايشان، مي‌گوييم: «يا وجيهاً عندالله إشفع لنا عندالله»، با اين عبارت به وسيله آنان از خدا درخواست شفاعت مي‌كنيم. در اين صورت ممكن نيست كه از خوان كرم آن بزرگواران، دست تهي برگرديم و در آخرت از ما شفاعت نكنند.

د) عامل افزايش ايمان ديني: توسل به انسان‌هاي معصوم و پاك و بهره‌مندي از نتايج آن، سبب تقويت ايمان ديني خواهد بود؛ زيرا شخص در مي‌يابد كه بندگي پروردگار بي‌ثمر نيست، بلكه خداوند عزتي جاودانه به بندگان برگزيده خود مي‌بخشد، به طوري كه ديگران نيز از اين موهبت بندگي و عبوديت آنان بهره‌مند مي‌شوند. آري! خداوند برطرف شدن مشكل و نيازهاي انسان را به دست چنين بندگان پاكي فراهم كرده است.

آفت‌هاي رابطه استمدادي
بايد گفت، ارتباط استمدادي با وجود آثار مثبت و فراواني كه به برخي از آنها اشاره شد، آفت‌هايي نيز دارد كه متأسفانه برخي را از رسيدن به چنين ارتباطي با معصومين(ع) محروم كرده يا به راه‌هاي كج كشانده است. در اينجا به طور خلاصه به اين آفت‌ها و موانع مي‌پردازيم:

الف) نداشتن درك درست از مقام معصومين(ع) نزد خداوند: خداوند براي اينكه مقام تقرب پيامبران و ائمه اطهار(ع) نمايانده شود تا ديگران با الگو گرفتن از اين خاندان به سوي اعمال خير و نيكو تشويق شوند، ولايت تكويني را به آنان عطا فرمود. (ائمه اطهار(ع) با اين ولايت، مي‌توانند كراماتي را حتي پس از مرگ، از خود ظاهر كنند). در اين ميان، برخي به دليل نداشتن آگاهي و درك صحيح از جاودانگي روح انسان به ويژه ارواح مطهر پيامبران و ائمه اطهار(ع)، منكر اين مقام معنوي شدند و توسل و استغاثه و طلب حاجت از آنان را كفر و شرك دانستند و با اين عقيده، خود را از فيض معنوي بندگان پاك خداوند محروم كردند. در نتيجه، نبود درك و آگاهي، مانعي در راه دين‌شناسي و بهره‌مندي از الطاف الهي محسوب مي‌شود.

ب) عقيده به استقلال اولياي خدا در فيض‌رساني: در برابر گروه پيشين، برخي نيز به افراط رو آورده و از روي ناداني معتقدند كه پيامبران و معصومين(ع) در فيض‌رساني به خود متكي‌اند، غافل از اينكه آنان واسطه‌اي براي رسيدن به فيض الهي‌اند و از خود هيچ استقلال و تدبيري ندارند، و با اذن الهي مي‌توانند شفا دهند يا دعايي را اجابت كنند. از اين رو، خداوند نيز در قرآن، معجزه‌ها و كرامت‌هاي حضرت عيسي(ع) را به اذن خويش وابسته دانسته است:

«و هنگامي كه به اذن من از گل، چيزي به صورت پرنده مي‌ساختي و در آن مي‌دميدي و به اذن من، پرنده‌اي مي‌شد و كور مادرزاد و مبتلا به بيماري پيسي را به اذن من شفا مي‌دادي و مردگان را به اذن من زنده مي‌كردي».20

ج) فريب و كلاه‌برداري: آفت ديگري كه در اين راه وجود دارد، اين است كه برخي افراد مغرض يا سودجو براي فريب دادن افراد ساده‌دل و رسيدن به اهداف پليد خود، هر از چند گاهي با برپايي مراسمي مدعي مي‌شوند كه يكي از ائمه(ع) به آن مراسم توجه داشته و آن را پذيرفته است. آنان براي اثبات ادعاي خويش به آثار به جا مانده از دست يا انگشت بر روي پرچم، يا آش نذري آن مراسم استناد مي‌كنند. ايشان با اين ترفند در پي به دست آوردن آبرو و تقدس هستند تا بتوانند به اهداف و مطامع دنيايي خود دست يازند. از اين رو، بايد با هوشياري، هر ادعايي را نپذيرفت و ديگران را نيز در اين‌باره راهنمايي كرد.

د) عقيده به توسل بدون عمل صالح: توسل به معصومين(ع) در صورتي كارگشا و مفيد است كه انسان گفتار خود را با عمل نيسك و صالح همراه كند تا بدين وسيله آبرويي نزد آنان به دست آورد؛ وگرنه تنها با تقاضاي شفاعت بدون عمل نيك راه به جايي نمي‌برد. همچنان كه علي(ع) در فرازي از دعاي كميل مي‌فرمايد: «گناه مانع اجابت دعاست.» همچنين گناه از رسيدن صداي استغاثه ما به سوي معصومان(ع) نيز جلوگيري مي‌كند.

ه‍) نااميدي پس از برآورده نشدن دعا: يكي ديگر از كج‌روي‌ها در اين زمينه، نااميدي حاجتمنداني است كه پس از توسل به ائمه اطهار(ع) دعاي آنان برآورده نشده است. گاهي اين مسئله باعث سست شدن پايه‌هاي اعتقادي فرد مي‌شود. در حالي كه، آن شخص به پي‌آمدهاي خواسته و دعاي خويش توجه ندارد زيرا چه بسا برآورده شدن حاجت براي آن شخص خير و مصلحتي به دنبال نداشته باشد يا آلوده شدن به گناهي در پي آن باشد. بدين جهت، هر دعا و توسلي به اجابت نمي‌رسد.

و) توسل، تنها به هنگام دچار شدن به بلاها: برخي، تنها هنگام بلا و رنج به معصومين(ع) توسل مي‌جويند و پس از برآورده شدن حاجت خود، توجهي به دين و ارزش‌هاي آن نمي‌كنند، مگر آنكه دوباره به مشكل و گرفتاري دچار شوند. بايد گفت متأسفانه چنين توسل و ارتباطي با ائمه(ع) خود مانعي براي برآورده شدن دعاهاي بعدي و آفتي براي ادامه اين ارتباط است.

رابطه عهد و پيمان با اهل بيت(ع)

منظور از اين ارتباط، حضوري آگاهانه بر مزار پاك آنان و تجديد عهد و پيمان با تعاليم و آموزه‌هاي زندگي ايشان و پاي‌بند بودن به آن است. امام رضا(ع) در اين‌باره مي‌فرمايد:

«براي هر امامي عهد و پيماني با شيعه وي است كه وفاي كامل به عهد و اداي نيكوي آن، زيارت قبور آنان است. پس كسي كه آنان را با شوقو ميل و تصديق آنچه ائمه بدان تمايل داشته‌اند، زيارت كند، (ايشان) شفاعت‌كننده وي در روز قيامت خواهند بود».21

معصومان، قله كمال انساني

احترام گزاردن و گراميداشت بزرگان دين و دانش و انسان‌هاي برجسته، فرهيختگان، مصلحان، هنرمندان، فداكاران ملي و... در همه اقوام و ملت‌ها مهم بوده است. اين رسم نيكو را نه تنها در دوران زندگي فرهيختگان و بزرگان برپا مي‌داشتند، بلكه پس از مرگ آنان در قالب همايش، سخنراني و نصب تنديس‌هاي يادبود نيز مي‌توان ديد. بايد گفت اينها همه ريشه در سرشت انسان‌ها داشته و از فطرت، عشق، محبت به كمال و نيكي‌ها سرچشمه مي‌گيرد.

انبيا به ويژه خاتم آنان، حضرت محمد(ص) و فرزندان مطهرش جامع همه كمال‌هاي انساني بودند، به گونه‌اي كه گوي سبقت را در فضيلت‌هاي انساني از همگان ربوده‌اند. از اين رو، در دعاها خطاب به آنان مي‌خوانيم:

سلام بر شما! اي خاندان نبوت و موضع ودايع رسالت و محل نزول ملائكه و هبوط انوار وحي خدا و معدن رحمت حق و گنج‌هاي علم و معرفت الهي و صاحبان منتهاي حلم و اصول صفات كريمه و پيشواي امت‌ها و ممالك و وليّ نعمت‌هاي روحاني و اركان بزرگواري و نيكوكاري و جهاد و ستون نيكويان جهان و بزرگ و سياست‌گذار براي بندگان و ستون‌هاي محكم شهرهاي ايمان و امين اسرار الهي... رحمت و بركت خدا بر شما باد.22

در واقع، احترام و تكريم پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)، احترام گزاردن به انسانيت است. در نتيجه، زيارت كردن بارگاه و مزار آنان، يادآوري فضيلت‌هاي انساني و تجديد ميثاق با اصول و زيورهاي كمال اخلاقي است كه ايشان به آن آراسته بودند و ديگران را نيز بدان فرا مي‌خواندند. از اين رو، ضرورت زيارت بارگاه نوراني آنان به عشق به خوبي‌ها و فضيلت‌ها برمي‌گردد كه در سرنوشت انسان‌ها نهفته است. به همين جهت، مشتاقان ائمه(ع) به زيارت با معرفت ايشان سفارش شده‌اند:

من أتي قبر الحسين‌بن علي(ع) عارفاً بحقّه غفر الله له ما تقدّم من ذنبه و ما تأخّر؛23 كسي كه با معرفت به حق حيسن به زيارتش بشتابد، خداوند گناهان اوّل و آخر او را مي‌بخشد.

حقيقت زيارت

در اين زمينه، يكي از انديشمندان اسلامي حقيقت زيارت را اين‌گونه توصيف كرده‌اند:
زيارت، حضور عارفانه عاشقانه زائر از سراي مزور، اظهار عشق و ارادت محب و محبوب، دل دادن صميمانه دلداده در كوي دلدار، سر سپرده سرباز فداكار در پيش پاي سردار، اعلان فروتني دين‌دار در برابر دين و پيشوايان ديني و اذان ايمان و دين‌داري است. زيارت، عرضه خويشتن بر ترازو و ابزار سنجش است، ايستادن در برابر آينه و معيار كمال و نشاني كوي كمال به انسان تعالي طلب است كه به كجا مي‌توان رسيد. زيارت، سفري مشتاقانه، آگاهانه و عاشقانه است كه از سراي دل آغاز مي‌شود از راه دل عبور مي‌كند و سرانجام نيز در منزل دل به مقصد و مقصود مي‌رسد و بار بر زمين مي‌نهد.24

پي‌نوشت‌ها:
٭ برگرفته از: راه‌هاي ارتباط با معصومين(ع)، علي‌باقر شيخاني، مركز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما، 1384، با تلخيص.
1. سورة مائده (5)، آية 35.
2. علي‌بن جمعه حويزي، نورالثقلين، قم، مطبعه علميه، چ2، ج1، ص626.
3. تفسير الدرالمنثور، ج1، ص6.
4. سورة نساء (4)، آية 64.
5. سورة انفال (7)، آية 33.
6. حر عاملي، وسائل الشيعه، ج7، ص102.
7. همان، ص97.
8. صحيح بخاري، ج1، ص259.
9. المستدرك، ج1، ص458.
10. سمهودي، نورالدين علي‌بن عبدالله‌بن احمد، وفاء الوفاء، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1401 ق، چ3، ج4، ص1361.
11. خطيب بغدادي، احمدبن علي، تاريخ بغداد، بيروت، دارالكتب العلميه، ج1، ص120.
12. عسقلاني، احمدبن حجر، تهذيب التهذيب، بيروت، دارالفكر، ج7، ص339.
13. جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، ج4، ص368.
14. سورة اسراء (17)، آية 79.
15. طبرسي، فضل‌بن حسن، مجمع البيان، بيروت، اعلمي، 1415 ق، چ1، ج6، ص284.
16. سبحاني، جعفر، بحوث في الملل و النحل، ج4، ص280.
17. از جمله مي‌توان در اين زمينه به كتاب داستان‌هاي شگفت شهيد دستغيب و كرامات معصوميه و ديگر نمونه‌ها اشاره كرد.
18. رفيعي، علي، بر ستيغ نور، قم، كتابخانه آيت‌الله مرعشي، 1375، چ2، صص81ـ83.
19. محمدي ري شهري، محمد، كيمياي محبت، قم، دارالحديث، 1380، چ10، ص203.
20. سورة مائده (5)، آية 11.
21. مفيد، محمدبن محمد، مقنعه، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق، ص486.
22. قمي، عباس، مفاتيح‌الجنان، زيارت جامعه كبيره، ص899.
23. حر عاملي، همان، ج14، ص418.
24. جوادي آملي، عبدالله، ادب فناي مقربان، قم، اسراء، 1381. چ2، ج1،‌ ص17.

بنام خدا




پاسخ:

توسل در لغت؛ یعنی تقرب به چیزی به وسیله ی عملی. آنچه را در توسل به اولیای خدا باید در نظر داشت، این است که توسل و واسطه قرار دادن اهل بیت (ع) برای تقرب به خداوند است و این توسل، هیچ منافاتی با صحبت کردن با خدا بدون واسطه ندارد؛ یعنی انسان از دو راه می تواند با پروردگار و خالق خود ارتباط برقرار کند: 1. با واسطه قرار دادن اولیای خداوند 2. بدون واسطه.

موجود ارزشمندی که به او متوسل می شویم، گاهی اعمال صالح انسان است که ما را به پروردگار جهان نزدیک می سازد و گاه یک انسان آبرومند است که در پیشگاه خداوند از جایگاه و احترام ویژه ای برخوردار است.

توسل جستن به غیر خدای سبحان، و یاری خواستن از پیامبران و اولیای الهی که در زمان های مختلف نزد مسلمانان معمول و متعارف بوده، به معنای شریک قرار دادن آنان در افعال خداوند نیست. بلکه مقصود، آن است که خداوند حاجات و خواسته های مردم را به برکت وجود آنان برآورده می سازد. در حقیقت آنان به وسیلۀ اولیا، به خود خداوند متوسل می شوند. و خدا را می خوانند تا خواسته های آنان را برآورده سازد، و اولیای خدا را می خوانند تا اجابت خواسته های آنان را از خدا بخواهند. این معنی در قرآن مجید از مؤمنین خواسته شده است: "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ"(1).یعنی: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏اى براى تقرب به او بجوئيد.»

بدون شک، تقرب به خداوند به وسیله ی اولیایش که مورد محبت اویند، چه بسا آسان تر باشد و باعث شود انسان راحت تر به خواستۀ خویش و به بارگاه قرب الاهی برسد. که علاوه بر نمونه ها و مصادیق بسیاری که در قرآن و روایات ذکر شده، در زندگی عادی بشری نیز موضوعی روشن، بدیهی و ضروری است چنانکه انسان، گاهی برای رسیدن به حق خود و نزدیک شدن به شخص بزرگ و محترمی از واسطه های خاص که دارای جایگاه و احترام نزد آن بزرگ هستند استفاده می کند.

بعلاوه ارتباط انسان با امامان معصوم (ع) و اولیای الهی و توسل به ایشان بعنوان کاملترین الگوهای انسانی و واسطه های فیض خداوند، می تواند دغدغه ها و کاستی های انسان را کاهش داده و بعنوان ذکر مدام و ارتباط لحظه به لحظه با خدای سبحان، زمینه های تقرب به خدا، معنویت افزائی و تحول در زندگی دنیوی و اخروی انسان را فراهم سازد.

در نتیجه از آنجائی که خداوند برای ارتباط بندگان با خود، توصیه ی به اختیار نمودن وسیله و واسطه نموده است این امر یعنی توسل به اهل بیت (ع)، راه و طریق ویژه ای است که در اختیار همگان قرار دارد و همه می توانند از آن استفاده کنند. و چون امری همگانی است شبهۀ بی عدالتی و پارتی بازی نیز از آن منتفی است.(2)

موفق باشید

پاورقی________________________


[=Calibri]

بسمه تعالی
در درخواست دانی از عالی وطلب از او مناسب است چیزی را به نزد او بیاوری که مورد قبول اوست .ما که سراپپپا تقصیر و گناهیم ودر عین حال سراپا درخواست وطلب .پس در جهت رسیدن به حاجات خویش افرادی را در نزد خداوند وسیله قرار دهیم که ابرومند هستند در درگاه الهی .افرادی که سرآمد نظام خلقتند وهدف آفرینش .که با توجه به آنها خداوند به ما نیز نظری وعنا یتی کند.

زمزم;2478 نوشت:
بسمه تعالی
در درخواست دانی از عالی وطلب از او مناسب است چیزی را به نزد او بیاوری که مورد قبول اوست .ما که سراپپپا تقصیر و گناهیم ودر عین حال سراپا درخواست وطلب .پس در جهت رسیدن به حاجات خویش افرادی را در نزد خداوند وسیله قرار دهیم که ابرومند هستند در درگاه الهی .افرادی که سرآمد نظام خلقتند وهدف آفرینش .که با توجه به آنها خداوند به ما نیز نظری وعنا یتی کند.

اگر قرار است كسي واسطه گردد. بايد آن كس حرف شما را بشنود و دعاي شما را بشنود. حال اين سوال باقي است آيا آنهايي كه از اين دنيا ميروند (مرگ) هنوز ميشنوند؟ مي بينند؟ قدرت برآورده كردن حاجات را براي ما دارند؟ نظر قرآن در اين مورد چيست؟

iman2010;74753 نوشت:
اگر قرار است كسي واسطه گردد. بايد آن كس حرف شما را بشنود و دعاي شما را بشنود. حال اين سوال باقي است آيا آنهايي كه از اين دنيا ميروند (مرگ) هنوز ميشنوند؟ مي بينند؟ قدرت برآورده كردن حاجات را براي ما دارند؟

سلام دوست گرامی :Gol:

من نظر قرآن رو در این رابطه نمیدونم

ولی

در یکی از جنگ ها،بعد از اتمام جنگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم با مردگان مشغول صحبت کردن بودند،که یکی از یارانشون خدمت ایشون میرسن و میپرسن که ایا شما با مردگان سخن میگویید؟
پیامبر میفرمایند به خدا سوگند که اینان از شما به مسائل آگاه تراند

پس مرده ها بعد از مرگ سخنان ما رو میشنون ولی خوب فرشته هایی که باهاشون همراهن اجازه نمیدن مسائل ناراحت کننده رو ببینن که باعث آزردگی خاطرشون بشه(این هم باز حدیثی از امام صادق هستش اگه اشتباه نکرده باشم)

[="YellowGreen"]شاد و پیروز باشید

التماس دعا[/]:Gol:

سوال;74756 نوشت:
سلام دوست گرامی :gol:

من نظر قرآن رو در این رابطه نمیدونم

ولی

در یکی از جنگ ها،بعد از اتمام جنگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم با مردگان مشغول صحبت کردن بودند،که یکی از یارانشون خدمت ایشون میرسن و میپرسن که ایا شما با مردگان سخن میگویید؟
پیامبر میفرمایند به خدا سوگند که اینان از شما به مسائل آگاه تراند

پس مرده ها بعد از مرگ سخنان ما رو میشنون ولی خوب فرشته هایی که باهاشون همراهن اجازه نمیدن مسائل ناراحت کننده رو ببینن که باعث آزردگی خاطرشون بشه(این هم باز حدیثی از امام صادق هستش اگه اشتباه نکرده باشم)

شاد و پیروز باشید

التماس دعا:gol:

دوست گرامي. طبق قرآن مرده ها نميشنوند و توانايي براورده كردن هيچ حاجتي را ندارند.

در ضمن اينكه مرده ها به مسائل آگاهتر از من و شما هستند چيز واضحي است. زيرا آنها مرده اند و
حال دارند مي بينند كه وعده خداوند حق بود و به آن آگاهي يافتند ولي چه دير! پس اين دو مورد را با هم قاطي نكنيد

iman2010;74760 نوشت:
دوست گرامي. طبق قرآن مرده ها نميشنوند و توانايي براورده كردن هيچ حاجتي را ندارند.


سلام:Gol:

iman2010;74760 نوشت:
دوست گرامي. طبق قرآن مرده ها نميشنوند و توانايي براورده كردن هيچ حاجتي را ندارند.

میشه ایه شو بفرمایید؟

iman2010;74753 نوشت:
ت آيا آنهايي كه از اين دنيا ميروند (مرگ) هنوز ميشنوند؟ مي بينند؟

iman2010;74760 نوشت:
در ضمن اينكه مرده ها به مسائل آگاهتر از من و شما هستند چيز واضحي است.

این سوالی بود که خودتون پرسیده بودید،بنده هم جوابش رو عرض کردم!!!

بسمه تعالی
البته بنده به جناب آقای ایمان توصیه می کنم وارد این گود نشوند چون بیرون نمی آیند.
به هر حال ما استقبال می کنیم، آیات را بیان کنند منتهی نظر مفسرین و محدثین اهل سنت را نیز بیان بفرمایند
.

سوال;74761 نوشت:

این سوالی بود که خودتون پرسیده بودید،بنده هم جوابش رو عرض کردم!!!

بنده نپرسيدم كه آيا آنها به مسائل بعد از مرگ از ما آگاهتر هستند يا خير؟ بنده پرسيدم كه آيا آنها صداي ما را ميشنوند؟ ما را مي بينند؟ توانايي برآورده كردن حاجات ما را دارند يا خير؟ كه شما چيز ديگري گفتيد و من هم موافق راي شما در آن مورد بودم و هستم.

در مورد آياتي كه خواستيد لطفا فعلا به چند مورد زير نگاه كنيد:

سوره نحل/ آيات 20-21
وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ﴿۲۰﴾ أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْيَاء وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴿۲۱﴾

و كسانى را كه جز خدا مى‏خوانند چيزى نمى‏آفرينند در حالى كه خود آفريده مى شوند
(۲۰)
مردگانند نه زندگان و نمى‏دانند كى برانگيخته خواهند شد (۲۱)

سوره فاطر/ 13-14
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ﴿۱۳﴾ إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ﴿۱۴﴾

شب را به روز درمى‏آورد و روز را به شب درمى‏آورد و آفتاب و ماه را تسخير كرده است [كه] هر يك تا هنگامى معين روانند اين است‏خدا پروردگار شما فرمانروايى از آن اوست و كسانى را كه بجز او مى‏خوانيد مالك پوست هسته خرمايى [هم] نيستند(۱۳)
اگر آنها را بخوانيد دعاى شما را نمى‏شنوند و اگر [فرضا] بشنوند اجابتتان نمى‏كنند و روز قيامت‏شرك شما را انكار مى‏كنند و [هيچ كس] چون [خداى] آگاه تو را خبردار نمى‏كند(۱۴)

البته آيات ديگري هم هستند. ولي براي شلوغ نشدن سرنگار بهتر است به همين دو مورد اكتفا كنيم.


در مورد توسل به پیامبران و امامان .
توضیح اینکه هیچکدام از امامان که ما به انها توسل می جوییم نمرده اند چون همه انها شهید شده اند و خداوند می فرماید انها که در راه خدا شهید شده اند نمرده اند بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند.پس کسی که زنده است صدا را می شنود .البته خود امام علی تکیه اش برای توسل به امام حاضر است .امام حاضر با توجه به علمی که خداوند نزد او قرار داده است .از هرجا که او را صدا بزنند اگاه می شود.
ولی این را به جد می گویم شفاعت این بزرگواران در شنیده شدن و اجابت دعای ما همان قدر تاثیر گذار است که روح در کالبد.روح به کالبد جان می دهد .و عنایت این بزرگواران به دعای ما باعث جاری شدن و حرکت به سوی بالای ان می شود و تسریع اجابت.
انها مرده و زنده ندارند.

نقل قول:
اگر قرار است كسي واسطه گردد. بايد آن كس حرف شما را بشنود و دعاي شما را بشنود. حال اين سوال باقي است آيا آنهايي كه از اين دنيا ميروند (مرگ) هنوز ميشنوند؟ مي بينند؟ قدرت برآورده كردن حاجات را براي ما دارند؟ نظر قرآن در اين مورد چيست؟

با سلام

خدای سبحان در سوره منافقون ، آيۀ 5 مي‌فرمايد :

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ .

آيا وهابي‌ها اين آيه را در قرآن مي‌خوانند يا نمي‌خوانند ؟ وقتي به منافقين مي‌گويند كه بياييد تا پيامبر براي شما استغفار كند ، سرشان را برمي‌گردانند .

اين خيلي صراحت دارد و واضح و روشن است . مي‌گويد كه پيامبر براي آن‌ها استغفار كند . قضيه حضرت يعقوب كاملاً صراحت دارد .

بنص قرآن کریم ، حتی فرشتگان نیز برای مومنین دعا وطلب غفران میکنند .

موقعي كه انسان را در قبر مي‌گذارند و اطرافياناو از كنار آدم مي‌روند ، آن‌ مرده حتي صداي پاي دوستانش را مي‌شنود .

اصلا بحث اولياء و انبياء هم نيست . هر مرده‌اي را كه در قبر مي‌گذارند ، او اين اندازه ادراك دارد كه صداي پاي افراد را هم مي‌شنود .

و در بسياري از كتاب‌هاي اهل سنت اين روايت هست كه :
من صلى علي عند قبري سمعته ومن صلى علي نائيا بلغته .
هر كس در كنار قبر من بر من صلوات بفرستد ، من مي‌شنوم .

فتح الباري - ابن حجر - ج 6 - ص 352 و شرح سنن النسائي - جلال الدين السيوطي - ج 4 - ص 110 و تخريج الأحاديث والآثار - الزيلعي - ج 3 - ص 135 و عون المعبود - العظيم آبادي - ج 6 - ص 21 و الجامع الصغير - جلال الدين السيوطي - ج 2 - ص 618 و كنز العمال - المتقي الهندي - ج 1 - ص 492 و تذكرة الموضوعات - الفتني - ص 90 و فيض القدير شرح الجامع الصغير - المناوي - ج 6 - ص 220 و تفسير ابن كثير - ابن كثير - ج 3 - ص 523 و الدر المنثور - جلال الدين السيوطي - ج 5 - ص 219 و تاريخ بغداد - الخطيب البغدادي - ج 4 - ص 59 و ميزان الاعتدال - الذهبي - ج 4 - ص 33 .

اما فلسفه توسل :

[=Traditional Arabic]عن الاصبغ بن نباته قال: كنت جالسا عند
[=Traditional Arabic]أمير المؤمنين عليه السلام فجاءه ابن الكوا فقال: يا أمير المؤمنين قول الله عزوجل
[=Traditional Arabic](4): (وليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها ولكن البر من اتقى وأتوا البيوت من
[=Traditional Arabic]أبوابها (5)) فقال: نحن البيوت التي أمر الله أن تؤتى من أبوابها نحن باب الله
[=Traditional Arabic]وبيوته التي يؤتى منه، فمن بايعنا وأقر بولايتنا فقد أتى البيوت من أبوابها (6) ومن
[=Traditional Arabic]خالفنا و

[=Traditional Arabic]فضل علينا غيرنا فقد أتى البيوت من ظهورها
[=Traditional Arabic]_____________________
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic](1) في نسخة: هؤلاء شيعتنا واخواننا. (2) تفسير القمى 216 - 217 والايات في الاعراف[=Traditional Arabic]
[=Traditional Arabic]46 - 4[=Traditional Arabic]9. (3) انوار التنزيل 1: 424 (4) في المصدر: من البيوت في قول الله عزوجل.
[=Traditional Arabic](5) البقرة: 189. (6) سقط عن نسخة امين الضرب قوله نحن باب الله إلى هنا. بحار الأنوار / جزء 24 / صفحة[249]

[=Traditional Arabic]اختصاص ، بصائر ، : الحسين بن محمد عن المعلى عن محمد بن جمهور عن عبد الله بن عبد
[=Traditional Arabic]الرحمان عن الهيثم بن واقد عن مقرن قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: جاء
[=Traditional Arabic]ابن الكواء إلى أمير المؤمنين عليه السلام فقال: يا أمير المؤمنين: (وعلى الاعراف
[=Traditional Arabic]رجال يعرفون كلا بسيماهم) فقال: نحن الاعراف، نعرف أنصارنا بسيماهم، ونحن الاعراف
[=Traditional Arabic]الذين لايعرف الله عزوجل إلا بسبيل معرفتنا، ونحن الاعراف يعرفنا الله عز وجل يوم
[=Traditional Arabic]القيامة على الصراط (2)، فلا يدخل الجنة إلا من عرفنا، ونحن عرفناه، ولا يدخل النار
[=Traditional Arabic]إلا من أنكرنا وأنكرناه، إن الله لو شاء لعرف العباد نفسه[=Traditional Arabic]، ولكن جعلنا أبوابه[=Traditional Arabic] وصراط
[=Traditional Arabic]وسبيله والوجه الذي يؤتى منه، فمن عدل عن [=Traditional Arabic]ولايتنا[=Traditional Arabic] أو فضل علينا غيرنا فإنهم عن
[=Traditional Arabic]الصراط لناكبون،

بنابراین خداوند متعال خواسته ودوست داشته که اولیایی برای مردم معرفی کند تا مردم از طریق راهنمایی وهدایت آنان به کمال برسند : انما ولیکم الله ورسوله والذین ....

بقول حافظ عارف :

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ،،،ظلمات است بترس از خطر گمراهی

[=Times New Roman]بزبان فارسی مطالب جامع در باره توسل از قرآن وسنت :

[=Times New Roman]http://hojjah.googlepages.com/tavasol1.zip

iman2010;74764 نوشت:
در مورد آياتي كه خواستيد لطفا فعلا به چند مورد زير نگاه كنيد:
سوره نحل/ آيات 20-21
وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ
﴿۲۰﴾ أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْيَاء وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴿۲۱﴾
سوره فاطر/ 13-14
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ﴿۱۳﴾ إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ﴿۱۴﴾البته آيات ديگري هم هستند. ولي براي شلوغ نشدن سرنگار بهتر است به همين دو مورد اكتفا كنيم.


با سلام در مورد همین دوآیه

1- نظر مفسرین اهل سنت چیست؟
2- مراد از تدعون چیست؟
3- سیاق آیات در مورد چه کسانی است؟
جواب این سه مورد رابیان کنید تا به موارد دیگر برسیم.
متشکرم

محمد;517 نوشت:
چرا در رابطه با خدا و دعا باید اهل بیت را واسطه قرار داد؟

با سلام خدمت همه دوستان برای مشروعیت توسل ما آیاتی از قران دال بر جواز بلکه امر به توسل داریم و می توان گفت توسل نه تنها جایز است بلکه مورد توجه قرآن بوده وبه ان امر می کند از جمله آیات ،این آیه است خداوند در سوره المائدة (5): آيه 35 می فرماید :"يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ "ترجمه:"اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد پرهيزگارى پيشه كنيد و وسيله‏اى براى تقرب به خدا انتخاب نمائيد و در راه او جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد".چون در تفسیر این آیه مطالب قشنگی بود بنده متن تفسیر نمونه از آیت الله مکارم را برای استفاده عزیزان نقل می کنم :
حقيقت توسل
در اين آيه روى سخن به افراد با ايمان است و به آنها سه دستور براى رستگار شدن داده شده:
نخست مى‏گويد:" اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد: تقوا و پرهيزگارى پيشه كنيد.
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ).
سپس دستور مى‏دهد كه" وسيله‏اى براى تقرب به خدا انتخاب نمائيد" (وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ).
و سرانجام" دستور به جهاد در راه خدا مى‏دهد". تفسير نمونه، ج‏4، ص: 364
(وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ).
و نتيجه همه آنها اين است كه" در مسير رستگارى قرار گيريد".
(لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).
موضوع مهمى كه در اين آيه بايد مورد بحث قرار گيرد دستورى است كه در باره انتخاب" وسيله" در اين آيه به افراد با ايمان داده شده است.
" وسيله" در اصل به معنى تقرب جستن و يا چيزى كه باعث تقرب به ديگرى از روى علاقه و رغبت مى‏شود مى‏باشد.
بنا بر اين وسيله در آيه فوق معنى بسيار وسيعى دارد و هر كار و هر چيزى را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مى‏شود شامل مى‏گردد كه مهمترين آنها ايمان به خدا و پيامبر اكرم ص و جهاد و عبادات همچون نماز و زكات و روزه و زيارت خانه خدا و همچنين صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهاى پنهانى و آشكار و همچنين هر كار نيك و خير مى‏باشد. همانطور كه على ع در" نهج البلاغه" فرموده است:
" ان افضل ما توسل به المتوسلون الى اللَّه سبحانه و تعالى الايمان به و برسوله و الجهاد فى سبيله فانه ذروة الاسلام، و كلمة الاخلاص فانها الفطرة و اقام الصلاة فانها الملة، و ايتاء الزكاة فانها فريضة واجبة و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب و حج البيت و اعتماره فانهما ينفيان الفقر و يرحضان الذنب، و صلة الرحم فانها مثراة فى المال و منساة فى الاجل، و صدقة السر فانها تكفر الخطيئة و صدقة العلانية فانها تدفع ميتة السوء و صنائع المعروف فانها تقى مصارع الهوان.
." يعنى:" بهترين چيزى كه به وسيله آن مى‏توان به خدا نزديك شد ايمان به خدا و پيامبر او و جهاد در راه خدا است كه قله كوهسار اسلام است، و همچنين جمله اخلاص (لا اله الا اللَّه) كه همان فطرت توحيد است، و بر پا داشتن نماز كه آئين اسلام است، و زكاة كه فريضه واجبه است، و روزه ماه تفسير نمونه، ج‏4، ص: 365
رمضان كه سپرى است در برابر گناه و كيفرهاى الهى، و حج و عمره كه فقر و پريشانى را دور مى‏كند و گناهان را مى‏شويد، و صله رحم كه ثروت را زياد و عمر را طولانى مى‏كند، انفاقهاى پنهانى كه جبران گناهان مى‏نمايد و انفاق آشكار كه مرگهاى ناگوار و بد را دور مى‏سازد و كارهاى نيك كه انسان را از سقوط نجات مى‏دهد «1».
و نيز شفاعت پيامبران و امامان و بندگان صالح خدا كه طبق صريح قرآن باعث تقرب به پروردگار مى‏گردد، در مفهوم وسيع توسل داخل است، و همچنين پيروى از پيامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها زيرا همه اينها موجب نزديكى به ساحت قدس پروردگار مى‏باشد حتى سوگند دادن خدا به مقام پيامبران و امامان و صالحان كه نشانه علاقه به آنها و اهميت دادن به مقام و مكتب آنان مى‏باشد جزء اين مفهوم وسيع است.
و آنها كه آيه فوق را به بعضى از اين مفاهيم اختصاص داده‏اند در حقيقت هيچگونه دليلى بر اين تخصيص ندارند، زيرا همانطور كه گفتيم" وسيله" در مفهوم لغويش به معنى هر چيزى است كه باعث تقرب مى‏گردد.
لازم به تذكر است كه هرگز منظور اين نيست چيزى را از شخص پيامبر يا امام مستقلا تقاضا كنند، بلكه منظور اين است با اعمال صالح يا پيروى از پيامبر و امام، يا شفاعت آنان و يا سوگند دادن خداوند به مقام و مكتب آنها (كه خود يك نوع احترام و اهتمام به موقعيت آنها و يك نوع عبادت است) از خداوند چيزى را بخواهند اين معنى نه بوى شرك مى‏دهد و نه بر خلاف آيات ديگر قرآن است و نه از عموم آيه فوق بيرون مى‏باشد. (دقت كنيد)
__________________________________________________
(1) نهج البلاغه خطبه 110.
تفسير نمونه، ج‏4، ص: 366
قرآن و توسل
از آيات ديگر قرآن نيز به خوبى استفاده ميشود كه وسيله قرار دادن مقام انسان صالحى در پيشگاه خدا و طلب چيزى از خداوند به خاطر او، به هيچوجه ممنوع نيست و منافات با توحيد ندارد، در آيه 64 سوره نساء مى‏خوانيم:
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً:
" اگر آنها هنگامى كه به خويشتن ستم كردند (و مرتكب گناهى شدند) به سراغ تو مى‏آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش مى‏كردند و تو نيز براى آنها طلب عفو مى‏كردى، خدا را توبه‏پذير و رحيم مى‏يافتند".
و نيز در آيه 97 سوره يوسف مى‏خوانيم كه: برادران يوسف از پدر تقاضا كردند كه در پيشگاه خداوند براى آنها استغفار كند و يعقوب نيز اين تقاضا را پذيرفت.
در آيه 114 سوره توبه نيز موضوع استغفار ابراهيم در مورد پدرش آمده كه تاثير دعاى پيامبران را در باره ديگران تاييد مى‏كند و همچنين در آيات متعدد ديگر قرآن اين موضوع منعكس است
روایات اسلامی وتوسل
از روايات متعددى كه از طرق شيعه و اهل تسنن در دست داريم، نيز به خوبى استفاده مى‏شود كه توسل به آن معنى كه در بالا گفتيم هيچگونه اشكالى ندارد، بلكه كار خوبى محسوب مى‏شود، اين روايات بسيار فراوان است و در كتب زيادى نقل شده و ما به عنوان نمونه به چند قسمت از آنها كه در كتب تفسير نمونه، ج‏4، ص: 367
معروف اهل تسنن مى‏باشد اشاره مى‏كنيم:
1- در كتاب" وفاء الوفاء" تاليف دانشمند معروف سنى" سمهودى" چنين مى‏خوانيم كه: مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پيشگاه خداوند از پيامبر ص و از مقام و شخصيت او، هم پيش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ، و هم در روز رستاخيز، سپس روايت معروف توسل آدم را به پيامبر اسلام ص از عمر بن خطاب نقل كرده كه: آدم روى اطلاعى كه از آفرينش پيامبر اسلام در آينده داشت به پيشگاه خداوند چنين عرض كرد:
" يا رب اسئلك بحق محمد لما غفرت لى" «1».
" خداوندا به حق محمد ص از تو تقاضا مى‏كنم كه مرا ببخش.1
(1)-ناصر مکارم شیرازی،تفسیر نمونه ،دارالکتب الاسلامیه ،تهران ،1374،

باسلام
برادر کاملا مشخص است که شما در زمینه ی تفسیر کار نفرمودید و به معنای ظاهری بسنده فرمودید
اما آیات سوره ی نحل : تمام مفسران شیعه و سنی خطاب این آیات و آیات مشابه را (...من دون الله...) به مشرکین و کسانی که از بت ها استغاثه کرده اند میدانند و کسی غیر از این نگفته ( وهم یخلقون ... یعنی به دست بشر به این صورت خلق شده اند و یا .. اموات غیر احیاء .. هیچ زمان زنده نبوده اند .. در حالیکه امامان ما مظهر ..قتلوا فی سبیل الله ..هستند که ..بل احیاء عند ربهم ..)
اما آیات سوره ی فاطر : خود آیه میفرماید ... مایملکون من قمطیر.. مالک پوست خرما هم نیستند.. اشاره دارد به سلب هر گونه ملکیت و اختیار که نشانه ی بتهاست نه انسانها که حتی مرده ی آنها نیز حد اقل مالک کفن و قبر خود و حتی قسمتی از اموال بجا مانده ی خود هستند که میتوانند وصیت به آنها کنند!
اما اینکه آیا آنها ما را میبینند و یا صدای ما را میشنوند علاوه بر روایات بسیار زیادی که در این باره آمده از طریقین حتی ادیان دیگر نیز بر این باورند و این جای هیچ انکاری باقی نمیگذارد وانگهی عقل نیز حکم می کند که واضح است کسی که اشراف بر عالم معنا دارد و بر حقایق آگاه شده است بر وقایع و اتفاقات در حال رخ دادن نیز آگاه است و اشراف دارد چرا که آنها هم یکی از حقایق موجودند مانند صدا زدن ما یا اعمال ما ... اما اینکه آیا میتوانند حاجات ما را برآورند باید بگویم کسی قائل به این نیست که آنها بدون واسطه و شخصا حاجات ما را برآورده میکنند بلکه ما آنها را واسطه ی فیض و شفیعان به درگاه خدا میدانیم و معتقدیم که خداوند به واسطه ی آنها به ما حتی روزی میدهد کما اینکه در روایات در مورد آقا امام زمان عج داریم که ..به رزق الوری.. به واسطه ی او روزی داده میشود... پس ما آنها را واسطه میدانیم و آبرومند و بقول خودمانی پارتی !!!! نه اینکه بگوییم بدون اذن خداوند کسی بتواند حاجت برآورده کند.
والسلام علی من اتبع الهدی

iman2010;74753 نوشت:

ا[="green"]گر قرار است كسي واسطه گردد. بايد آن كس حرف شما را بشنود و دعاي شما را بشنود. حال اين سوال باقي است آيا آنهايي كه از اين دنيا ميروند (مرگ) هنوز ميشنوند؟ مي بينند؟ قدرت برآورده كردن حاجات را براي ما دارند؟ نظر قرآن در اين مورد چيست؟


البته این نظر که مردگان نمیشنوند ممکن است مربوط به مردگانی باشد که در راه خدا کشته نشده و یا از افراد صاحب نفس نیستند (ممکن است). ولی نه مربوط به شهدا همچنان که خداوند متعال در قرآن می فرمایند: ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون (سوره 3 آیه 169) هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند (۱۶۹)
لذا دلیل ایچنین است که میبینیم در احادیث به سخن گفتن پیامبر (ص) با مردگان (در جنگ و در راه خدا یعنی شهدا) اشاره شده. در مورد ایمه اطهار (ع) نیز میدانیم که این بزرگواران همگی الا امام عصر (عج) در راه خدا و حفظ دین کشته شده و به شهادت رسیدند و در تاریخ نیز ثبت شده که اکثرا توسط حکام فاسد مسموم شده اند. لذا این بزرگواران علاوه بر مقامات بالایی که در نزد خداوند دارند از شهدا نیز میباشند و طبق قرآن در حقیقت زنده اند و نزد پروردگار خود روزی میخورند و میبینند و میشنوند. (که البته این خود برای اهل تعقل رمز و دلیلی است که چرا همگی و بدون استثنا و بیشتر بطرز مکارانه و با سم شهید شده اند و همگی بدون استثنا در تاریخ مظلوم واقع شده اند).
در مورد بعضی از آیات نیز که از آنها بر دلیل ندیدن و نشنیدن همه مردگان استفاده میشود غالبا در مورد مشرکین و کسانی که بتها را و افرادی را (مانند فرعون) خدا میدانند میباشد. ولی توسل مقوله دیگری است و ایمه اطهار (ع) را که در نزد خدا وجیه هستند وسیله و واسطه قرار میدهیم نه اینکه آنها را کسی با این کار خدا بداند!
در زندگی روزمره نیز ما وقتی مشکلی در جامعه مثلا در یک اداره برمیخوریم در درجه اول به خدا توکل میکنیم و بعد از شخصی که صاحب اعتبار است میخواهیم با مدیر مربوطه صحبت کند و او را وسیله قرار میدهیم حال باید این عمل را نیز شرک بدانیم چرا که از غیر خدا خواسته ایم و کسی نباید از کسی چیزی بخواهد چون شرک است و باید همه در خانه بشینیم و فقط بر خدا توکل کنیم!
لذا دوستان عنایت داشته باشند که وسیله و واسطه قرار دادن با شرک داشتن به خدا دو مقوله جدا میباشند و ربطی به هم ندارند.[/]
موضوع قفل شده است