╰✿╮ کلبه فیروزه اﮮ ஜ محفلی پر از عطر حضور اسک دینی ها

تب‌های اولیه

18145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام کلهم جمیعا اخواتهم و اخوانهم
.

.
.

.

همانطور که مستحضر هستید . . .

بـــــوی ماه مهر کوچه به کوچه و ایوان به ایوان و تراس به تراس در گردش هست . . . .
.

.

شما وقتی که کودک بودید چه حسی داشتید نسبت به بوی ماه مدرسه ؟

وقتی رادیوی کهنه دو موج قدیمی باتری دار اعلام میکرد . .

اهای بچه ها دیگر بوی ماه مهر به مشام میرسد و عصر دل انگیز 31 شهریور در کمین هست . . .
.
.
.
.

نظر یه نفر هگذر :

.

من حاضررم گاز امونیاک ( nh3 ) تنفس کنم ولی بوی ماه مهر تنفس ننمایم . . .

.

چگونه باید توبه کرد؟

حقیقت توبه، پشیمانى قلبى است؛ پشیمانى که در عمل خود را نشان مى‏دهد که مهم‏ترین نُمود آن انجام واجبات و تدارک و قضاى آن چه عمل نشده و ترک محرّمات است که با همین مقدار توبه تحقق پیدا مى‏کند. توبه آداب خاصى دارد که باید آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
1- سه روز روزه گرفتن؛ امام صادق(ع) مى‏فرماید: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است.(1)
2- غسل توبه؛ پیامبراکرم(ص) مى‏فرماید: بنده‏اى نیست که گناهى کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشیمان شود و توبه کند مگر این که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پیامبر به شخصى که مى‏خواست توبه کند فرمود: «برخیز و غسل کن و براى خدا سجده نما».(2)
3- خواندن دو یا چهار رکعت نماز؛ امام صادق (ع) مى‏فرماید: «هر بنده‏اى که گناهى کرد، پس برخیزد و طهارت کند (وضو بگیرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نماید، بر خدا است که توبه‏اش را بپذیرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتى کند یا به خودش ستم نماید، پس استغفارکند، خدا را آمرزنده و مهربان مى‏یابد».(3)
در روایت است که در روز یکشنبه ماه ذى‏قعده رسول‏خدا(ص) به یارانش فرمود: کیست که بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه مى‏خواهیم توبه کنیم، حضرت فرمود: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز بخوانید. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو الله را سه مرتبه و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را یک مرتبه بخوانید، پس هفتاد مرتبه استغفار کنید و آخرش بگویید: لا حول ولا قول الا باالله العلى العظیم، نیز این دعا را بخوانید: یا عَزِیزُ، یا غَفّارُ، اغْفِرلىِ ذُنُوبِى وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فانه لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ. هر کس از امت من این عمل را به‏جا آورد، از آسمان ندا مى‏شود که توبه‏ات پذیرفته و گناهانت آمرزیده شد. اصحاب گفتند: اگر کسى این عمل را در غیر این ماه به‏جا آورد چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بیان کردم. این کلمات را جبرئیل در شب معراج به من یاد داد.(4)
4- دعاهاى توبه؛ مناسب است کسى که مى‏خواهد توبه کند دعاهاى توبه‏اى را که از ائمه معصومین: وارد شده‏است، به ویژه دعاهاى صحیفه سجادیه، مخصوصاً دعاى 31 و یا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبین را بخواند.
5- استغفار (درخواست بخشش)؛ قرآن مجید مى‏فرماید: وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ؛ اى قوم، از خدا آمرزش بخواهید، سپس به سوى او توبه کنید.(5)
پی نوشت ها:
1. وسائل الشیعه، ج 11، ص 362.
2. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 513.
3. وسائل الشیعه، ج 11، ص 363.
4. سید بن طاووس، اقبال، ص 308.
5. هود (11) آیه 3 و 52 و 90.

آره واقعا ما که معتاد نیستیم !!

شما چطور؟

[=Microsoft Sans Serif]یارقیہ جان‌‌

↯بابا بیا که خــواب به چشمم نمی رود↻

↯یک لحـظـه از نگاه تو یـــادم نمی رود↻

↯شد گیــسویم سفید به ما هم سری بزن↻

↯از خانه ی یزید به ما هـــم سری بزن↻

↯تا زنده ام به دور تو می گــردم ای پدر↻

↯بایـد تو را به دسـت می آوردم ای پدر↻

↯اینجا کسی بدون تو خوابش نبرده است↻

↯اصلاً کسی نمانده که سیلی نخورده است↻

↯عــمه به جای تــک تــک ما تازیــانه خورد↻

↯عـــمه برای تــک تـــک ما تازیــانه خورد↻

↯بابا ببیـــن که زجــر چه آورده بر ســـرم↻

↯از مــــن نمانده غــیر نفــسهای آخـــرم↻

↯جرمـــم فـــقط بـهانه ی بابا گرفـــتن است↻

↯افتــادن ز ناقــه خودش پا گـــرفتن است↻

↯آنجا که مـن ز ناقه زمین خوردم ای پدر↻

↯گـــر مادرت نــبود که می مــردم ای پدر↻

↯ســـیلی دســت زجــر که پیدام کرده است↻

↯دور از عــــمو یک عالــــمه دعوام کرده است↻

↯موی مــرا کشـــــید ســرم درد می کند↻

↯از آن لگـــد که زد کمـــرم درد می کند↻

↯رویـــم شبـــیه صورت زهـــرا کبــود شد↻

↯مویـــم ســفید قبــل ســفر که نبـــود شد↻
⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩
با....با....با....با....
بابااگربالکنت سخن گفته ام ببخش........ دندان،زبان،لبم،دهنم دردمی کند........یا اللہ......

بنام خدا
یا امام هادی ع

سلام

كبوتر حرم;727256 نوشت:
دیگه متاهلی برای آدم وقت نمیذاره که:ok::Kaf::Kaf::Kaf:
جناب کبوتر حرم محترم
گفته باشم بی خود دلتان را صابون نزنید
اگه این پست رو گذاشتید به امید اینکه الان جماعت یکی یکی میان میگن بههههههههههههههههه مبارکه انشالله:tavallod: ...خوشبخت باشید ان شالله:tavallod: ...بابا کی ؟ :Kaf:چطور ؟ :Moteajeb!::Kaf:عجب شما هم !!! :Kaf:چقدر خوب !عاقبت بخیر بشید ان شالله:tavallod: ...به به چقدر خوش حال شدیم و از این حرفا ...سخت در اشتباهید:Labkhand:
ملت بیکار نیستند که بزرگوار :Narahat az:
اون قدیما بود الان از این خبرا نیست معطلش نکنید با خیال راحت برید دنبال وام خانه و ازدواج و از این حرفهایتان .....و خودتان شاد باشید :khandeh!:
اینجا درسته خانواده اسک دینه ولی دیگه از این سوسول بازیا خبری نیست بیخود برای جواب دادن و ذوق کردن سرکشی نکنید من قول میدم کسی پیام تبریک مبریک نمی ذاره ...فوق فوقش یه جناب مهدی ممکنه ...ممکنه یه پیامکی بذارند (اگه شما رو بجا بیارن ):khaneh:
چه خبره مگه ؟!!:Narahat az:
خدا به ما یه بچه داد داشتیم از ذوق می مردیم آمدیم اینجا خبر دادیم از بس فضا آروم بود خدا رو شکر آروم شدیم...شما هم آروم می شید ان شالله :khaneh:
خودتان برای خودتان دست زدید بسه :Narahat az::khaneh:
برید دنبال زندگیتان ...اون قدیما گذشت که خطر می کردند و ..الان فرق کرده ..قدیمیا همه عاقل و باکلاس شده اند ،نسل جدید هم که شما رو نمی شناسند الحمدلله :ok::khandeh!:
چندبار بگم تا برید :Gig::khandeh!:
حالا برای اینکه هنوز ما تو قدیما موندیم و شما هم گناهدارید :
حالا پیوند مقدستان مبارک باشه ...
:Kaf::Kaf::Kaf:
:Hedye::khandeh!:[SPOILER]از شلوغکاری گذشته :
واقعا" خوش حال شدیم ..عاقبتتان بخیر و سعادت باشه ان شاء الله ..
خیلی مبارک باشه ان شاء الله :ok::tavallod::Kaf::Gol::Gol::Gol:[/SPOILER]

اهمیت مطالعه تاریخ در نگاه قرآن ؟
قرآن مجید دورانهاى گذشته را با زمان حاضر و زمان حاضر را با تاریخ گذشته پیوند می دهد، و پیوند فکرى و فرهنگى نسل حاضر را با گذشتگان براى
درک حقایق لازم و ضرورى می داند، زیرا از ارتباط و گره خوردن این دو زمان (گذشته و حاضر) وظیفه و مسئولیت آیندگان روشن مى‏شود، در آیه ذیل می گوید:
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ ...
" خداوند سنت هایى در اقوام گذشته داشته که هرگز جنبه اختصاصى ندارد و به صورت سلسله قوانین حیاتى در باره همگان، گذشتگان و آیندگان، اجرا مى‏شود" در این سنن پیشرفت و تعالى افراد با ایمان و مجاهد و متحد و بیدار پیش‏بینى شده، شکست و نابودى ملت هاى پراکنده و بى ایمان و آلوده به گناه نیز پیش‏بینى گردیده که در تاریخ بشر ثبت است.
تاریخ براى هر قومى اهمیت حیاتى دارد. تاریخ خصوصیات اخلاقى و کارهاى نیک و بد و تفکرات گذشتگان را براى ما بازگو مى‏کند، و علل سقوط و سعادت، کامیابى و ناکامى جامعه‏ها را در اعصار و قرون مختلف نشان مى‏دهد. تاریخ گذشتگان آینه زندگى روحى و معنوى جامعه‏هاى بشرى و هشدارى است براى آیندگان.
قرآن مجید به مسلمانان دستور مى‏دهد" بروید در روى زمین بگردید و در آثار پیشینیان و ملت هاى گذشته و زمامداران و فراعنه گردنکش و جبار دقت کنید، و بنگرید پایان کار آنها که کافر شدند، و پیامبران خدا را تکذیب کردند و بنیان ظلم و فساد را در زمین گذاردند، چگونه بود و سرانجام کار آنها به کجا رسید"؟.
آثار گذشتگان، حوادث پند دهنده‏اى براى آیندگان است و مردم مى‏توانند با بهره‏بردارى از آنها از مسیر حیات و زندگى صحیح آگاه شوند.
آثارى که در نقاط مختلف روى زمین از دوران هاى قدیم باقى مانده اسناد زنده و گویاى تاریخ هستند، حتى از آنها بیش از تاریخ مدون بهره‏مند مى‏شویم، آثار باقى مانده از دوران هاى گذشته، صورت ها و نقوش، روح و دل و تفکرات و قدرت و عظمت و حقارت اقوام را به ما نشان می دهد، در صورتى که تاریخ فقط حوادث وقوع یافته و عکس هاى خشک و بى روح آنها را مجسم مى‏سازد.
ویرانه کاخ هاى ستمگران، و بناهاى شگفت‏انگیز اهرام مصر و برج بابل و کاخ هاى کسرى و آثار تمدن قوم سبا و صدها نظائر آن که در گوشه و کنار جهان پراکنده‏اند، هر یک در عین خاموشى هزار زبان دارند و سخن ها مى‏گویند. شاعران نکته سنج هنگامى که در برابر خرابه‏هاى این کاخ ها قرار مى‏گرفتند، تکان شدیدى در روح خود احساس کرده و اشعار شورانگیزى مى‏سرودند چنان که" خاقانى" و شعراى معروف دیگرى این آوازها را از درون ذرات کاخ شکست ‏خورده کسرى و مانند آن با گوش جان شنیده، و آنها را در شاهکارهاى ادبى سرودند «1».
مطالعه یک سطر از این تاریخ هاى زنده معادل مطالعه یک کتاب قطور تاریخى است . اثرى که این مطالعه در بیدارى روح و جان بشر دارد با هیچ چیز دیگرى برابرى نمى‏کند، زیرا هنگامى که در برابر آثار گذشتگان قرار مى‏گیریم گویا یک مرتبه ویرانه‏ها جان مى‏گیرند و استخوان هاى پوسیده از زیر خاک زنده مى‏شوند، و جنب و جوش پیشین خود را آغاز مى‏کنند.
بار دیگر نگاه مى‏کنیم ،همه را خاموش‏ و فراموش شده مى‏بینیم . مقایسه این دو حالت نشان مى‏دهد افراد خودکامه‏ چه کوتاه‏فکرند که براى رسیدن به هوس هاى بسیار زودگذر آلوده هزاران جنایت مى‏شوند.
قرآن مجید دستور مى‏دهد که مسلمانان روى زمین به سیر و سیاحت بپردازند و آثار گذشتگان را در دل زمین و یا در روى خاک با چشم خود ببینند و از مشاهده آن عبرت گیرند.
آرى در اسلام نیز جهانگردى وجود دارد، و به آن اهمیت زیادى داده شده اما نه بسان توریست هاى هوسران و هوسباز امروز بلکه براى تحقیق و بررسى آثار و سرنوشت پیشینیان و مشاهده آثار عظمت خداوند در نقاط مختلف جهان، و این همان است که قرآن نام آن را" سیر فى الارض" گذارده و طى آیات متعددى به آن دستور داده است از جمله:
1-" قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ":
بگو بروید روى زمین گردش کنید. سپس بنگرید عاقبت و سرانجام گناهکاران چگونه بوده است (سوره نمل: 71)
2-" قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ" بگو در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است (سوره عنکبوت : 20)
3-" أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها ..."
(سوره حج : 46) و آیات دیگر ...
این آیه مى‏گوید: جهانگردى معنوى و سیر در ارض قلب انسان را دانا و چشم انسان را بینا و گوش او را شنوا مى‏گرداند، و از خمودى و جمود، رهایى مى‏بخشد.(2)

__________________________________________________
1 - خاقانى" در قصیده معروف خود به هنگام اشک ریختن در برابر ایوان مدائن مى‏گوید:
بر دیده من خندید کاینجا ز چه مى‏گرید؟ خندند بر آن دیده کاینجا نشود گریان!
عالم معروف مرحوم شیخ ابیوردى در قصیده معروفش در برابر تخت جمشید مى‏گوید:
جم عبرت مردم شد، افسر ز سرش گم شد سر خشت سر خم شد، هان اى سر باهش هان!
این پند خموشان است گر پند زبان خواهى رو آیه" اورثنا" از مکتب قرآن خوان!
2 - تفسیر نمونه، ج‏3، ص 102

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

[/]

به نام خدا

آیا خالق به مخلوق طالب تر است یا مخلوق به خالق ؟

آیا مادر به فرزند خود طالب تر و مشتاق تر است یا فرزند به مادر ؟

دلیل اینکه والدین به فرزندان خود سخت می گیرند و گاهی آنها را تنبیه میکنند چیست ؟
آیا فرزندی که قدرت درک و علت این سختگیری ها و انضباط ها و دستورات از طرف والدین خود را ندارد , فکر نمی کند که آخه چرا ؟ چرا آنها مرا دوست ندراند ؟ چرا مرا اذیت می کنند ؟ آیا قهر نمی کند ؟ در صورتی که نمی داند آنها بخاطر محبت و عشقی که نسبت به فرزندشان دارند است که بر او سخت می گیرند تا صحیح تربیت شود و رشد کند و آدم منضبط و درستی بار بیاید , وگر نه چه نیازی بود ؟ بچه را به حال خود رها میکردند هر غلطی دلش میخواهد بکند.

آیا رابطه خداوند و انسانها هم شبیه همین رابطه والدین و فرزندان نیست ؟
آیا هر آنچه خداوند تکلیف و یا مقدر کرده بخاطر رشد و کمال و آدم شدن ما نیست ؟ آیا تمام سختیها , مشقات , بلاها و تکالیف سر سخت به این خاطر نیست که ما با اطاعت و ابتلا به آنها آب دیده بشویم و در مسیر ملاقات حق تعالی مستحق چنین رویداد وصف ناپذیری شویم و در پرتو هدایت الهی به کمال حقیقی خود نائل شویم ؟

اما ما نمی فهمیم , زجه می زنیم و دعوا می کنیم و با خدا قهریم.

از آن لمعه فروغی بر گل افتاد :Gol: ز گل شوری به جان بلبل افتاد
ز رویش روی خویش آراست لیلی :Gol: به هر مویش ز مجنون خواست میلی
جمال اوست هر جا جلوه کرده :Gol: ز معشوقان عالم بسته پرده (1) .

پی‌نوشت‌:
1. هفت اورنگ، ص 519، انتشارات سعدی، تهران، 1346 ش.

لا حول و لا قوة الا بالله

مبصر;730124 نوشت:
جناب کبوتر حرم محترم
گفته باشم بی خود دلتان را صابون نزنید
اگه این پست رو گذاشتید به امید اینکه الان جماعت یکی یکی میان میگن بههههههههههههههههه مبارکه انشالله ...خوشبخت باشید ان شالله ...بابا کی ؟ چطور ؟ عجب شما هم !!! چقدر خوب !عاقبت بخیر بشید ان شالله ...به به چقدر خوش حال شدیم و از این حرفا ...سخت در اشتباهید
ملت بیکار نیستند که بزرگوار
اون قدیما بود الان از این خبرا نیست معطلش نکنید با خیال راحت برید دنبال وام خانه و ازدواج و از این حرفهایتان .....و خودتان شاد باشید
اینجا درسته خانواده اسک دینه ولی دیگه از این سوسول بازیا خبری نیست بیخود برای جواب دادن و ذوق کردن سرکشی نکنید من قول میدم کسی پیام تبریک مبریک نمی ذاره ...فوق فوقش یه جناب مهدی ممکنه ...ممکنه یه پیامکی بذارند (اگه شما رو بجا بیارن )
چه خبره مگه ؟!!
خدا به ما یه بچه داد داشتیم از ذوق می مردیم آمدیم اینجا خبر دادیم از بس فضا آروم بود خدا رو شکر آروم شدیم...شما هم آروم می شید ان شالله
خودتان برای خودتان دست زدید بسه
برید دنبال زندگیتان ...اون قدیما گذشت که خطر می کردند و ..الان فرق کرده ..قدیمیا همه عاقل و باکلاس شده اند ،نسل جدید هم که شما رو نمی شناسند الحمدلله
چندبار بگم تا برید


سلام خدمت خانوم معلم همیشگی و مهربان سایت
حقیقتاً خیلی هم انتظاری نداشتم ، بعد از مدت تقریباً زیادی به سایت اومدم دیدم نه اعضای سابق هستند و نه شور و اشتیاق و انرژی سابق :ok:
شما که ما رو پیر و قدیمی کردید که البته پیر هم شدیم :Narahat az:
یادش بخیر روزهایی که جناب مهدی به تنهایی هر روز چند صفحه از این تاپیک رو حذف میکرد ، الان هر ده روز این تاپیک دو صفحه هم جلو نمیره:read:
خود جناب مهدی هم خبری ازشون نیست
پروفایلم که عالیه ، پیامی که خرداد ماه برام ارسال شده هنوز در صفحه اول هست
گذشت اون زمان که روزی 30 تا پیام میگرفتیم ، خبری از رفقای جبهه و جنگمون هم نیست :Nishkhand:
دنیا همینه ، ی روزی به همین راحتی فراموش میشیم
باز زمان نی نی شما بهتر بود :Kaf:، خدا ان شاالله سایه پر برکت شما رو بر سر بچه های خوبتون حفظ کنه :ok:
خیلی خیلی ممنون بابت تبریکتون :Hedye:
:Gol::Gol::Gol::Gol:

مرحوم کلینى (ره) در اصول کافی از امام صادق (ع) نقل مى کند :
«أفضل الناس من عشق العبادة و عانقها؛(1) برترین مردم کسى است که به عبادت عشق بورزد و ملازم آن باشد».
پی‌نوشت‌ها:
1. محمد باقر مجلسى، بحار، ج 70، ص 253.

[="Times New Roman"][="Black"]


آمدم مجلس ترحیم خودم،
همه را می دیدم
همه آنها که نمی دانستم
عشق من در دلشان ناپیداست

واعظ از من می گفت،
حس کمیابی بود
از نجابت هایم،
از همه خوبیها
و به خانم ها گفت:
اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر

سینه اش صاف نمود
و به آواز بخواند:
"مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم"

راستی این همه اقوام و رفیق
من خجل از همه شان
من که یک عمر گمان می کردم
تنهایم
و نمی دانستم
من به اندازه یک مجلس ختم،
دوستانی دارم

همه شان آمده اند،
چه عزادار و غمین
من نشستم به کنار همه شان
و چه حالی بودم،
همه از خوبی من می گفتند
حسرت رفتن ناهنگامم،
خاطراتی از من
که پس از رفتن من ساخته اند
از رفاقت هایم،
از صمیمیت دوران حیات
روح من غلغلکش می آمد
گرچه این مرگ مرا برد ولی،
گویا مرگ مرا
یاد این جمله رفیقان آورد
یک نفر گفت:چه انسان شریفی بودم
دیگری گفت فلک گلچین است،
خواست شعری بخواند
که نیامد یادش
حسرت و چای به یک لحظه فرو برد رفیق
دو نفر هم گفتند
این اواخر دیدند
که هوای دل من
جور دیگر بوده است
اندکی عرفانی
و کمی روحانی
و بشارت دادم
که سفر نزدیک است
شانس آوردم من،
مجلس ختم من است
روح را خاصیت خنده نبود

یک نفر هم می گفت:
"من و او وه چه صمیمی بودیم
هفته قبل به او، راز دلم را گفتم"
و عجیب است مرا،
او سه سال است که با من قهر است...

یک نفر ظرف گلابی آورد،
و کتاب قرآن
که بخوانند کتاب
و ثوابش برسانند به من
گرچه بر داشت رفیق،
لای آن باز نکرد
گو ثوابی که نیامد بر ما
یک نفر فاتحه ای خواند مرا،
و به من فوتش کرد
اندکی سردم شد

آن که صدبار به پشت سر من غیبت کرد
آمد آن گوشه نشست،
من کنارش رفتم
اشک در چشم،عزادار و غمین
خوبی ام را می گفت

چه غریب است مرا،
آن که هر روز پیامش دادم
تا بیاید،که طلب بستانم
و جوابی نفرستاد نیامد هرگز
آمد آنجا دم در،
با لباس مشکی،
خیره بر قالی ماند
گرچه خرما برداشت،
هیچ ذکری نفرستاد ولی
و گمان کردم من،
من از او خرده ثوابی، نتوانم که ستاند

آن ملک آمد باز،
آن عزیزی که به او گفتم من
فرصتی می خواهم
خبرآورد مرا،
می شود برگردی
مدتی باشی، در جمع عزیزان خودت
نوبت بعد، تو را خواهم برد

روح من رفت کنار منبر
و چه آرام به واعظ فهماند
اگر این جمع مرا می خواهند
فرصتی هست مرا
می شود برگردم

من نمی دانستم این همه قلب مرا می خواهند
باعث این همه غم خواهم شد
روح من طاقت این موج پر از گریه ندارد هرگز
زنده خواهم شد باز
واعظ آهسته بگفت،
معذرت می خواهم
خبری تازه رسیده ست مرا
گوییا شادروان مرحوم،
زنده هستند هنوز
خواهرم جیغ کشید و غش کرد
و برادر به شتاب،
مضطرب، رفت که رفت
یک نفر گفت: "که تکلیف مرا روشن کن
اگر او مرد،خبر فرمایید،خدمت برسیم
مجلس ختم عزیزی دیگر،منعقد گردیده
رسم دیرین این است،
ما بدان جا برویم،
سوگواری بکنیم"

عهد ما نیست ،
به دیدار کسی،کو زنده است،
دل او شاد کنیم
کار ما شادی مرحومان است

نام تکلیف الهی به لبم بود،
چه بود؟
آه یادم آمد،
صله مرحومان
واعظ آمد پایین،
مجلس از دوست تهی گشت عجیب
صحبت زنده شدن چون گردید،
ذکر خوبی هایم
همه بر لب خشکید

ملک از من پرسید:
پاسخت چیست؟
بگو؟
تو کنون می آیی؟
یا بدین جمع رفیقان خودت می مانی؟

چه سوال سختی؟
بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن
زنده باشم بی دوست؟
مرده باشم با دوست؟
زنده باشم تنها،
مرده. در جمع رفیقان عزیز

در حیرتم از کرده ی این مردم پست
مردم زنده کش مرده پرست.

[/]

باعرض تسلیت شهادت جان کاه امام جواد ع .
امام نهم که نامش محمد و کنیه ‏اش ابوجعفر و لقب او تقی و جواد است، در ماه رمضان سال 195 هجری در شهر مدینه دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش امام رضاعلیه‏السلام و مادرش سبیکه یاخیزران" از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر بود. روزی که پدر بزرگوارش در خراسان به شهادت رسید، حدود هشت سال داشت.
امام مدتی در بغداد بود ،سپس به مدینه رفت و تا آخر عهد مأمون در مدینه بود . پس از درگذشت مأمون که معتصم, زمام خلافت را به دست گرفت, در سال 220 دوباره امام را به بغداد احضار کرده ،تحت نظر گرفت.
حضرت در سال220 در 25 سالگی 17 سال بعد شهادت پدرش در بغداد به شهادت رسید . در کنار قبر جدش موسی بن جعفرعلیه‏السلام به خاک سپرده شد. او معاصر با مأمون و معتصم عباسی بود.
امام رضاعلیه‏السلام درباره فرزندش فرمود: "این مولودی است که برای شیعیان ما با برکت‏تر از او زاده نشده است"
برای آگاهی بیش تر به کتاب سیره پیشوایان از آقای مهدی پیشوایی، ص 529 -564 و کتاب اعیان الشیعه ،ج2، ص 575 مراجعه نمایید.

[="Tahoma"][="Black"]عرض تسلیت شهادت امام جواد علیه السلام

دریای پر تلاطم سخاوت
طلوع علم و دانش از صَباوت

تجلّی درایت و کرامت
جوان ترین سفینه امامت

سرشته ذات تو ز نور عصمت
کلام تو پر از شکوه حکمت

ای نهمین ستاره هدایت
مسیر حق ز مبدأ تا نهایت

امامی و تو مظهر عنایت
جوادی و همه شدند گدایت

شنیده ام ز غربت سرایت
که همسرت نموده هم جنایت

رسیده بر دو گوشم آن ندایت
دلم گرفته در غم عزایت

کبوتران خسته هم فدایت
که بال و پر گشوده اند برایت

چه تر شده دو دیده در هوایت
فقیرم و نیاز من دعایت[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]ﭼــﻪ ﺣﻘﯿــﺮ ﻭ ﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳــﺖ...
ﺁﻥ ﮐﺴــﯽ ﻛــﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻐــﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ !

ﭼــﺮﺍ ﻛـــﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧــﺪ ﺑﻌــﺪ ﺍﺯ ﺑــﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧــﺞ ،
ﺷــــﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑــﺎﺯ ﻫـﻤــﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒــﻪ ﻗــــﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧـــﺪ...
جايگاه شاه وگدا ،
دارا و ندار قبر است...
تقواست كه سرنوشت ساز است.

براے رسیدن به کبریا،
باید نه "کبر"داشت نه "ریا"...

مواظب باشیم که " تقوا"،
بایک "تق" ، "وا" نرود.....

:khandeh!:... ادبیاتش جالب بود... به نظر میاد محتواشم درس باشه...:Kaf::Kaf:[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

ای بازیگر گریه نکن ، ما هممون مثل همیم


صبح ها که از خواب پا میشیم ، نقاب به صورت میزنیم

یکی معلم میشه و یکی میشه خونه به دوش

یکی ترانه ساز میشه ، یکی میشه غزل فروش

کهنه نقاب زندگی تا شب رو صورتهای ماست


گریه های پشت نقاب ، مثل همیشه بی صداست

هر کسی هستی یه دفعه ، قد بکش از پشت نقاب

از رو نوشته حرف نزن ، رها شو از پیله ی خواب

نقش یک دریچه رو ، رو میله ی قفس بکش

برای یک بار که شده ، جای خودت نفس بکش


کاشکی میشد تو زندگی ، ما خودمون باشیم و بس

تنها برای یک نگاه ، حتی برای یک نفس

تا کی به جای خود ما ، نقاب ما حرف بزنه

تا کی سکوت و رج زدن ، نقش نمایش منه

هر کسی هستی یه دفعه ، قد بکش از پشت نقاب


از رو نوشته حرف نزن ، رها شو از پیله ی خواب

نقش یک دریچه رو ، رو میله ی قفس بکش

برای یکبار که شده ، جای خودت نفس بکش

میخوام همین ترانه رو ، رو صحنه فریاد بزنم

نقابمو پاره کنم ، جای خودم داد بزنم.
[/]

كبوتر حرم;727256 نوشت:
لا حول و لا قوة الا بالله



دیگه متاهلی برای آدم وقت نمیذاره که :ok: :Kaf: :Kaf: :Kaf:

بههههههههههههههههه مبارکه انشالله:tavallod: ...خوشبخت باشید ان شالله:tavallod: ...بابا کی ؟ :Kaf:چطور ؟ :Moteajeb!::Kaf:عجب شما هم !!! :Kaf:چقدر خوب !عاقبت بخیر بشید ان شالله:tavallod: ...به به چقدر خوش حال شدیم

[SPOILER]

مبصر;730124 نوشت:
بنام خدا
یا امام هادی ع

سلام جناب کبوتر حرم محترم
گفته باشم بی خود دلتان را صابون نزنید
اگه این پست رو گذاشتید به امید اینکه الان جماعت یکی یکی میان میگن بههههههههههههههههه مبارکه انشالله:tavallod: ...خوشبخت باشید ان شالله:tavallod: ...بابا کی ؟ :Kaf:چطور ؟ :Moteajeb!::Kaf:عجب شما هم !!! :Kaf:چقدر خوب !عاقبت بخیر بشید ان شالله:tavallod: ...به به چقدر خوش حال شدیم و از این حرفا ...سخت در اشتباهید:Labkhand:
ملت بیکار نیستند که بزرگوار :Narahat az:
اون قدیما بود الان از این خبرا نیست معطلش نکنید با خیال راحت برید دنبال وام خانه و ازدواج و از این حرفهایتان .....و خودتان شاد باشید :khandeh!:
اینجا درسته خانواده اسک دینه ولی دیگه از این سوسول بازیا خبری نیست بیخود برای جواب دادن و ذوق کردن سرکشی نکنید من قول میدم کسی پیام تبریک مبریک نمی ذاره ...فوق فوقش یه جناب مهدی ممکنه ...ممکنه یه پیامکی بذارند (اگه شما رو بجا بیارن ):khaneh:
چه خبره مگه ؟!!:Narahat az:
خدا به ما یه بچه داد داشتیم از ذوق می مردیم آمدیم اینجا خبر دادیم از بس فضا آروم بود خدا رو شکر آروم شدیم...شما هم آروم می شید ان شالله :khaneh:
خودتان برای خودتان دست زدید بسه :Narahat az::khaneh:
برید دنبال زندگیتان ...اون قدیما گذشت که خطر می کردند و ..الان فرق کرده ..قدیمیا همه عاقل و باکلاس شده اند ،نسل جدید هم که شما رو نمی شناسند الحمدلله :ok::khandeh!:
چندبار بگم تا برید :Gig::khandeh!:
حالا برای اینکه هنوز ما تو قدیما موندیم و شما هم گناهدارید :
حالا پیوند مقدستان مبارک باشه ...
:Kaf::Kaf::Kaf:
:Hedye::khandeh!:[SPOILER]از شلوغکاری گذشته :
واقعا" خوش حال شدیم ..عاقبتتان بخیر و سعادت باشه ان شاء الله ..
خیلی مبارک باشه ان شاء الله :ok::tavallod::Kaf::Gol::Gol::Gol:[/SPOILER]

[/SPOILER]

[="Tahoma"]

ﭼﻮﺏ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻣﺮﺋﻴﺴﺖ ...
ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﻣﻴﻔﻬﻤﺪ ,ﻧﻪ ﺻﺪﺍﻳﻲ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﻳﻚ ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ ...
ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺑﻐﺾ ,ﻧﻔﺴﺖ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ ...
ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ...
ﻛﻪ ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ ...
ﺑﺎﻋﺚ ﻭ ﺑﺎﻧﻲ ﻳﻚ ﺑﻐﺾ ﺷﺪﻱ
ﻭﺩﻟﻲ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻱ ...
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻱ ﺑﻐﺾ
ﭘﺎﭘﻲ ﺍﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ...
ﻭ ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ ...
ﻣﻴﻨﺸﻴﻨﺪ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﺖ ...
ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎﻻﺟﺒﺎﺭ ...
ﻫﺮ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺻﺪﺑﺎﺭ ...
ﻣﺤﺾ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﺖ ...
ﺑﻐﺾ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻜﻨﻲ ...
ﺁﺭﻱ , ﺍﻳﻦ ﭼﻮﺏ، ﭼﻮﺏِ ﺧﺪﺍﺳﺖ ....

[="Tahoma"]

مهربانی را بکار
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی ….
و اگر جای دانه هایی که کاشتی را فراموش کردی،
روزی
باران
جایشان را به تو نشان خواهد داد …
تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!
اما بی شک کار نیک هر جا که کاشته شود
روزی به بار می نشیند.


بر اساس روایات، توبه آثار گناهان را محو می کند. در این صورت دغدغه ای برای گناهکار باقی نمی ماند. امام باقر (ع) می فرماید: التائب من الذنب کمن لا ذنب له؛ (1) کسی که از گناه توبه کند، مانند کسی است که گناه نکرده باشد.
بر اساس این روایت می توان گفت که با توبه، دیگر اثری از گناه نخواهد بود. امام صادق (ع) می فرماید: وقتی بنده ای توبه نصوح کند، خداوند او را دوست دارد و در دنیا و آخرت برای او پرده پوشی کند.
راوی عرض کرد: چگونه برای او پرده پوشی می کند؟ حضرت فرمود: هر چه از گناهان که دو فرشته موکل بر او نوشته اند، از یادشان ببرد. به جوارح او وحی فرماید که گناهان او را پنهان کنید. به قطعه های زمین وحی فرماید: پنهان دار گناهانی را که روی تو انجام داده است. در این صورت آن شخص خدا را ملاقات می کند در حالی که چیزی به ضررش گواهی نمی دهد. (2)

پی نوشت ها:
1. ثقه الاسلام كليني، الكافي، الناشر: دار الكتب الاسلاميه، طهران، سنه النشر/1365 ه. ش ، ج 4، ص 168.
2. همان، ج 4، ص 164.

[="Tahoma"][="Black"]

:Gol:سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه سلام الله علیهما مبارک باد:Gol:


در آسمان و در زمین
زین خاک تا عرش برین
آذین نمودند عالمین
پیوند زهرا با علی است

حور و ملک خنده کنان
شور و شعف در دو جهان
پر گشته زینجا تا جنان
پیوند زهرا با علی است

والا عروسِ روزگار
دامادِ بهتر از بهار
سرو و صنوبر بی قرار
پیوند زهرا با علی است

آنگه که سفره چیده شد
هفت آسمان آیینه شد
نور ولایت دیده شد
پیوند زهرا با علی است

حیدر شده غرق خدا
زهرا بریده از سوا
پاینده دین مصطفی
پیوند زهرا با علی است[/]

كبوتر حرم;730530 نوشت:
بعد از مدت تقریباً زیادی به سایت اومدم دیدم نه اعضای سابق هستند و نه شور و اشتیاق و انرژی سابق

نقل قول:
مبارکه انشالله:tavallod: ...خوشبخت باشید ان شالله:tavallod: ...بابا کی ؟ :Kaf:چطور ؟ :Moteajeb!::Kaf:عجب شما هم !!! :Kaf:چقدر خوب !عاقبت بخیر بشید ان شالله:tavallod:...به به چقدر خوش حال شدیم

سلام عرض میکنم جناب کبوتر حرم.

من البته خیلی قدیمی نیستم اما مدت عضویتم به دوران پرشور و انرژی سایت میرسه.

یادمه که سخت به فکر مادر بودین برای جوجه کبوترا...!!!:Nishkhand:

بنده هم از طرف خودم و بقیه دوستان نسبتا قدیمی بهتون تبریک میگم. :Gol:واقعا خوشحال شدم. امیدوارم که عاقبت به خیر باشید. :Gol:

حالا راستی نگفتین کجا با خانوم آشنا شدین؟ دانشگاه؟ :Khandidan!:

لا حول و لا قوة الا بالله

Niyaz;731439 نوشت:
سلام عرض میکنم جناب کبوتر حرم.



و علیکم السلام سرکار نیاز بزرگوار

Niyaz;731439 نوشت:
من البته خیلی قدیمی نیستم اما مدت عضویتم به دوران پرشور و انرژی سایت میرسه.



چرا دیگه شما هم قدیمی هستید
البته اون موقع کم هم شلوغکاری نمیکردید:lol:

Niyaz;731439 نوشت:
یادمه که سخت به فکر مادر بودین برای جوجه کبوترا...!!!:Nishkhand:



من تکذیب میکنم :Sokhan:

Niyaz;731439 نوشت:
بنده هم از طرف خودم و بقیه دوستان نسبتا قدیمی بهتون تبریک میگم. :Gol:واقعا خوشحال شدم. امیدوارم که عاقبت به خیر باشید.



خیلی لطف کردید
ان شاالله همه جوانها خوشحال و خوشبخت باشند به حق این ایام مبارک
:Gol:

Niyaz;731439 نوشت:
حالا راستی نگفتین کجا با خانوم آشنا شدین؟ دانشگاه؟ :Khandidan!:



خب کسی چیزی نپرسید
نه خیر ، از خانوم های هییتمون هستند
لطف امام رضا بوده

كبوتر حرم;731443 نوشت:
البته اون موقع کم هم شلوغکاری نمیکردید

اون موقع بچه بودیم دیگه... البته یادمه جو طوری بود که مدیر فرهنگی سابق(اجرایی فعلی) هم شلوغ میکردند چه برسه به بقیه!!

كبوتر حرم;731443 نوشت:
نه خیر ، از خانوم های هییتمون هستند
لطف امام رضا بوده

انشاالله که خوشبخت بشین.
خوشحال میشیم اگه ایشونم بیارین سایت...بیشتر آشنا میشیم. پست های قدیم شما رو هم میخونن...خیلی بیشتر باهاتون آشنا میشن. :Nishkhand:

تاریخ ازدواج حضرت على (ع)و فاطمه (س)؟

مسعودى در مروج الذهب تاریخ ازدواج على با فاطمه (س)را سال دوم هجرت دانسته (1) ومشهورترین نظر در این باره ، اوّل ذى الحجة سال دوم هجرت است .(2)
بنا برقول مشهور فاطمه (س)در سال پنجم بعثت به دنیا آمد و شش ساله بود که مادرش (خدیجه ) از دنیا رفت و در سال دوم هجرت با على (ع)ازدواج کرد. بنابراین سن حضرت زهرا هنگام ازدواج با على (ع)حدود ده سال بوده است
برخی تاریخ تولد حضرت زهرا را چند سال جلوتر و تا سال پنجم پیش از بعثت نیز گفته اند که با این حساب سن ازدواج حضرت فاطمه افزایش پیدا می کند.
.على (ع)در سیزده رجب سال 30عام الفیل متولد شد. ده ساله بود که پیامبر در چهل سالگى به پیامبرى مبعوث شد وسیزده سال همراه پیامبر در مکه و شعب ابى طالب به سر برد و دو سال بعد از هجرت با فاطمه (س)ازدواج کرد.بنابراین 25ساله بود.(3)
پی نوشت==
1 .مسعودى , مروج الذهب , ج 2 ص 295.
2.حسین عمادزاده , چهارده معصوم :, ج 1 ص 256.
3.همان , ص .373

سلام
برای یک کار فرهنگی مشکلی ایجاد شده... نیاز مند کمک فکری هستیم!
من کجا باید ی تاپیک بزنم؟!
لطفا راهنماییم کنید

simia;731633 نوشت:

من کجا باید ی تاپیک بزنم؟!
لطفا راهنماییم کنید

اونجا تاپیک بزن!اونجا نه اونطرف تر...اره همونجا!

توجه !

توجه !

خواهشمندیم لحظه ای به این ور نگاه کنید و توجه فرمایید !

.

و ماه مهر . . .

و بوی ماه مهر از نورون های مغزی به فرزندان دلبندتان نزدیک هست . . .

لطفا با تیپا یا تلنگری با زاویه ی برخورد 86 درجه ( بستگی دارد به جثه فرزند و بچه ی دلبندتان ) انها از خواب خوش تابستانی بیدار نمایید . . .

وگرنه در غروب 31 شهریور احتمال شوک ناگهانی زیاد هست
.

.

اتحادیه انجمن های بوی ماه مهر اسک دین

.

پیام انجمن :

در نظر داشته باشید همیشه پیشگیری بهتر از درمان هست

نماز ی که باعث بهشتی شدن افراد می‌گردد اوصافی دارد . آن اوصاف عبارتند از:

1ـ نمازگزارانی که مداومت و محافظت از نماز دارند، یعنی به نماز اوّل وقت پایبندند و مراقبند که نمازهای واجب را در وقت فضیلت آن بخوانند و نمازهای مستحبی را نیز ادامه دهند.
2ـ فقرا و محرومان را شریک در اموال خود می‌دانند.
3ـ به قیامت ایمان دارند و به خاطر ترس از عذاب پروردگار خود را به گناه آلوده نمی‌کنند.
4ـ غرایز جنسی و شهوات خود را کنترل می‌کنند و به ارضای غرایز جنسی از راه غیر مشروع نمی‌پردازند.
5ـ آنان که در امانت‌های مردم و امانت‌‌های خدا (امامان، قرآن دین و نعمت‌های الهی) خیانت نمی‌کنند.
6ـ آنان که به قول و تعهدات خویش با خدا یا مردم پایبندند.
7ـ کسانی که برای شهادت حق قیام می‌کنند تا بدین وسیله یکی از مهم‌ترین پایه‌های برپایی عدالت در جامعه را استوار سازند.

السلام علیک یا صاحب الزمان.....
----------------------

می گفت که عاشق امام زمان است!
همواره برای سلامتی و تعجیل ظهورش نذر و دعا می کرد...
در وصف امام زمان، شعرها سروده بود و جمله ها نوشته بود
حتی گاهی هم شاید از دوری اش می گریست
دعای سلامتی امام، ذکر قنوت نمازش بود....
هرروز هم برای ظهورش چند صد صلوات می فرستاد....

جملات عاشقانه و ناله های ناشی از دوری امام را هرروز در اینترنت و شبکه های اجتماعی پخش می کرد و احساسات بسیاری از مؤمنان را تحریک می نمود و موجب بیداری آنان می شد...

و این کار هرروز او بود...
-----

دخترخاله اش ازدواج کرد....
بنا بود عروسی مفصلی بگیرند
کارت عروسی را برای او فرستادند...

مجلس عروسی اش طوری نبود که مورد پسند خدا و امام زمان باشد....
به عبارت بهتر، کارت دعوتی برای امام، ارسال نشده بود!
چرا که قرار بود موسیقی حرام، نواخته و پخش شود و اهالی را به رقص وادارد....

وقتی که کارت عروسی را دید ندایی از درونش گفت:
"حضور در مجلس گناه، حرام است!"
اما فوراً پاسخش را داد که:
"نه! زشته! عروسی دخترخالم نرم!!!! همه میگن خودشو میگیره!! دخترخالم ناراحت میشه!!! نه نمی تونم نمی تونم!!! "

قبل عروسی هم عازم آرایشگاه شد و حسابی خود را برق انداخت
بازهم ندایی در درونش گفت که این کار را نکند...
اما بازهم پاسخش را داد که:
"نه نمیشه! دیگه همه همینکارو می کنن دیگه!!! نمیشه که من نکنم!!! اگه من آرایش نکنم همه میگن خودشو میگیره زورش اومده یه کم به خودش برسه!!!! میگن چقد زشته!!! باید یه کاری کنم چشم همه دربیاد!!!!"

در مجلس عروسی، گرم استماع موسیقی بودند که
موقع اذان شد و صدای اذان از موبایلش آمد...
ندایی در درونش گفت:
"نماز اول وقت!"
اما پاسخش را داد که:
"نه زشته! هیچکی نمی خونه! من برم نماز بخونم!!! تازه چه جوری با این همه آرایش، وضو بگیرم!!! ولش کن حالا بعدا می خونیم دیگه! یه شبه دیگه!"

از جای خود برخاست و رقص جانانه ای کرد...
با خودش گفت که :
"زشته! دخترخالمه! نمیشه نشست! اگه من نرقصم میگن خودشو میگیره!!! ناراحت میشن!!! حالا یه شبه دیگه! بذار خوش باشیم!!!"

هنگام اتمام مجلس، ندایی در درونش گفت:
"حداقل آرایشتو پاک کن بعد برو بیرون!"
اما پاسخش را داد که:
"نه زشته! هیچکی پاک نکرده! اگه پاک کنم تابلو میشم! حالا مردم نگاه نکنن!"

شب که به خانه آمد از فرط خستگی خوابش برد و نمازش را نخواند...
صبح هم از فرط خستگی بلند نشد و نماز صبحش هم قضا شد....

ظهر که از خواب برخاست
به سراغ اینترنت رفت و لایک های جملات عاشقانه اش راجع به امام زمان را شمارش کرد....
و به فکر نوشتن جملات جدید افتاد....

و شیطان همچنان قهقهه می زند...

و امام عزیز ما می گرید....
-----------------

یا صاحب الزمان!
اگر ذره ای از ادعاهای ما راست بود...
غیبتت تمام شده بود

افسوس که تنها ادعاهای ما گوش فلک را کر کرده و میدان عمل، همواره خالی است...

------------------

امام کاظم علیه السلام فرمودند:

اگر شیعیانم را زیر و رو کنم، جز ادعا چیز دیگری ندارند و اگر آنان را آزمایش کنم، سر از ارتداد درآورند و اگر ایشان را تصفیه نمایم، از هزار نفر جز یک نفر خالص و بی غش نباشد و اگر غربالشان کنم، با من جز خواص و نزدیکانم نمانند،.
فراوانند افرادی که بر پشتی ها تکیه می زنند و می گویند:
ما شیعه علی علیه السلام هستیم!!!

شیعه علی علیه السلام کسی است که کردارش گواه رفتارش باشد.

روضه کافی ج1 ص471

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

[="Arial"]

اینم اعصاب خط خطیه من

[SPOILER]ما دو تا ادم ..ما دوتا اسمیم ما ها یه روحیم تو دوتا جسمیم .... کسی نیست مث تو .... هنوزم عاشق توام تو که میدونی چی بگم ..... دوست دارم دوباره مث اونروزا بازم عاشق شیم دوست دارم بدونی وقتی نیستی حال من خرابه و مریضم دوست دارم یه لحضه بشینی تو روبه روم من ارزومه باشی

غمگین دله من .... مگه میتونی جدا شی

من و تو تنها منو تو عاشق ... قصه ساحل هوای بارون به تو نزدیکمو تو دور[/SPOILER]

یکی نیست بگه برو بگیر بخواب چی می خوای اینجا این وقت شب:khandeh!: خدارو شکر که نیست اصلا:khandeh!:

[=Times New Roman]همیشه عاشق رو راستی و صداقت جواد رضویان بودم :khaneh::khaneh::khaneh:

قدیمیه ولی خوبه.

[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006474198d1442562522-0002.mp4[/FLV]

فایل: 

[HL]ما را هیچ مدی بــــــــهایی نیست رفیـــــق

پیرهن مشکی ارباب برترین مد عالم است

خواهی گر قدم در ره عشق نَهی رفیــــق

عشق ارباب باب الورود عشق عالم است
[/HL]

[HL]شیخ بوفاضل[/HL]

چگونه گناه نکنیم؟
در این زمینه باید چند چیز را دقیقاً و حتماً بدون سهل‏انگاری عمل نمایید:
1- تصمیم جدی و قاطع بر گناه نکردن؛ تا انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد، چندان توفیقی در عدم ارتکاب گناه به دست نمی‌آورد.
2- ترک زمینه گناه: پیشگیری از گناه آسان‌ترین راه مبارزه با گناه است. جوانی که می‌خواهد گناه نکند باید خود را از صحنه‌های گناه دور نگه دارد.
این خود زیر مجموعه‏ای دارد که مهمترین آن عبارت از است:
* کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوت‏انگیز است، نگاه شود. امام صادق(ع)می فرماید: «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویلة؛(1) نظر دوختن تیری مسموم از تیرهای ابلیس است و چه بسا نگاهی که حسرت درازمدتی را (در دل) به ارث بگذارد».
تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
* کنترل گوش: باید از شنیدنی‏هایی که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه‏ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقی، صدای شهوت‏انگیز نامحرم و...
* ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانی که باعث می‏شوند انسان مزة گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد.
حضرت سجاد(ع) از همراهی و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهی فرموده: «دروغ‌گو، گناهکار، بخیل،
احمق و کسی که قطع رحم کرده است». (2)
البته اینها از مهمترین زمینه‏های گناه هستند که باید ترک شوند ولی به طور کلی هر چیزی که زمینة گناه را فراهم می‏کند باید ترک شود.
3- ترک فکر گناه: ترک زمینة گناه سهم بسزایی در ترک فکر گناه دارد از این‏ رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینة گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان می‏آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد می‏نماید و بعد از شوق ارادة عمل سپس خود گناه محقق می‏شود، مسلّماً تا اراده و شوق و میل نسبت به کاری نباشد انسان مرتکب آن کار نمی‏گردد.
4- اشتغال به برنامة شبانه‏روزی: حتما باید شبانه‏روز خود را با برنامه‏ریزی صحیح و متناسب وضع روحی و جسمی خود پر کنید و هیچ ساعت بیکاری نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکاری وسوسه‏های نفس و شیطان به سراغ انسان می‏آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه می‏کشاند قال امیرالمؤمنین علی(ع): «إنّ هذه النفس لامارة بالسوء، فمن أهملها، جمحت به إلی المآثم؛(3) براستی و حقیقت که این نفس (انسانی) پیوسته و مرتب به بدی امر می‏کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کاری نگمارد) نفس او را به سمت گناهان می‏کشاند».
5- روزه گرفتن: روزه گرفتن قوای حیوانی و شهوانی انسان را تضعیف می‏کند اگر قوای شهوانی ضعیف گشت قهراً فکر گناه هم کم‏رنگ می‏شود. عن ابی جعفر(ع) قال: «اذا شبع البطن طغی؛(4) هرگاه شکم پر شود طغیان می‏کند». مفهومش این است اگر شکم بر نشود طغیان نمی‏کند و بهترین قسم جوع و گرسنگی همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضروری است که اولاً: روزه نباید برای بدن ضرری داشته باشد وگرنه شرعاً حرام است. دوم: برای کارهای روزمره مخل نباشد. سوم: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهای دوشنبه و پنج‏شنبه باشد نه بیشتر ولی در هر صورت اگر برای روزه گرفتن عذری است مورد بعدی یعنی ورزش دو برابر شود.
6- ورزش: هر روز ورزش لازم است. البته ورزش‏هایی باشد که برای بدن ضرری ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت‏های کششی و اگر برای روزه گرفتن عذری هست، زمان ورزشی دو برابر شود مثلاً از
بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
7- فکر در مرگ: این یکی دیگر از چیزهای بسیار مفید است که فکر گناه را یا از بین می‏برد و یا کم می‏کند که این به شدت و ضعف فرو رفتن در فکر مرگ بستگی دارد اگر انسان با این واقعیت انس بگیرد و مردن را باور دل سازد نقشی سازنده و بالا برنده دارد. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «اذکروا هادم اللذات و منغص الشهوات و داعی الشتات؛(5) یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایی‏ها را».
یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا می‏سازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز می‏دارد. بسیار مهم است که اولاً این فکر هر روز و مستدام باشد. اگر شبانه‏روزی نیم ‏ساعت باشد کافی است.
دوم: در مکان خلوتی باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت قبرستان باشد، به هر گونه که این فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد بسیار مطلوب است مثلاً یکی از کیفیت‏های فکر در مرگ را یکی از بزرگان چنین می‏فرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همة اینها گذشت و چند روز باقی مانده عمر هم می‏گذرد. لحظات جان دادن، وقتی که خویشان و نزدیکان را رها می‏سازد و از تمام تلخ و شیرینی‏ها وداع می‏کند و... همه و همه را به خوبی تأمل کند تا دل بلرزند و چشم بگرید.
8- توجه کامل به این که خداوند در همة حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است و حتی بر خطورات قلبی ما (در دل می‌گذرد) احاطه دارد و از آنها هم با خبر است. اگر انسان چنین یقینی داشته باشد، خجالت می‌کشد گناه کند و از دستورهای خالقش سرپیچی نماید.
برای این که انسان به چنین توجهی موفق شود، همیشه به یاد خدا بودن بسیار سودمند است. این که گفته می‌شود انسان باید همیشه به یاد خدا باشد، بدین خاطر است که با یاد خدا انسان از مهلکات دور می‌شود و به عوامل سعادت نزدیک می‌گردد. علی(ع) فرمود: «خدا را در همه جا یاد کنید، زیرا در همه جا با شما است». (6) حضرت در حدیث دیگر فرمود: «ذکر دو گونه است: یاد خدا به هنگام مصیبت و بهتر از آن یاد خدا در رویارویی با حرام است که این یاد خدا مانع از ارتکاب حرام می‌شود». (7) قرآن فرموده است: «آیا (او که اهل گناه و شرک است) ندانست که خدا می‌بیند». (8)
9- تفکر در عواقب زیان بار گناه: اگر انسان توجه کامل داشته باشد که معصیت افزون بر آثار بد دنیوی، چه عذاب‌های غیر قابل تحمل اُخروی به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوری می‌جوید.
قرآن می‌فرماید: « هر کس به خدای خود با حالت گناه وارد شود، جزای او جهنمی است که در آن جا نه می‌میرد و نه زنده می‌ماند». (9) در آیه دیگر فرمود: «(در روز قیامت) گناهکار دوست دارد که فرزندان، زن، برادر، همة خویشان و همة اهل زمین را فدا می‌کرد تا از عذاب نجات می‌یافت، (ولی) چنین نیست، (بلکه) آن آتش شعله کش است و. . . ». (10) در جای دیگر فرمود: «در روز قیامت کافر گوید: ای کاش خاک بودم». (11)
10- مقایسه بین بهشت و جهنم. اگر انسان مطالعه اجمالی در آیات و روایات اهل بیت(ع) در مورد نعمت‌های بهشتی و عذاب‌های جهنمی داشته باشد، به بهشت شوق پیدا می‌کند و از جهنم می‌ترسد. در نتیجه مرتکب گناه نمی‌شود. در این زمینه مطالعه جلد شش کتاب پیام قرآن اثر آیت الله مکارم شیرازی بسیار مفید است. قرآن در مقایسه بین ثواب و عذاب اخروی می‌فرماید:
«وصف بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده (چنین است) که در آن، جوی‌هایی از آب گوارا، و جوی‌هایی از شیری که مزه‌اش تغییر ناپذیر است، و جوی‌هایی از شراب لذت بخش برای آشامندگان، و جوی‌هایی از عسل پاکیزه (وجود دارد) و برای‌شان در آن جا همه گونه میوه هست، نیز آمرزشی از جانب پروردگارشان. (آیا چنین کسی) همانند کسی است که جاودانه در آتش است و به آنان آبی جوشان نوشانده می‌شود که دل و روده‌های‌شان را پاره پاره می‌کند؟!». (12)
امیرمؤمنان(ع) فرمود: «مغبون کسی است که بهشت عالی را به گناه پست بفروشد». (13)
11- باور کردن این که شیطان و نفس امّاره، دشمن انسانند؛ وقتی انسان یقین پیدا کرد که اینان دشمن اویند، به حرف آنان گوش نداده و گناه نمی‌کند. قرآن می‌فرماید: «ای بنی آدم، آیا با شما پیمان نبسته بودم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شما است؟!». (14)
در آیة دیگر فرمود: «نفس امّاره بسیار وادار کننده به بدی است». (15)
12- عمر انسان زودگذر است و در آینده بسیار نزدیک به نتایج اعمالش خواهد رسید؛ اگر انسان به این مسئله عنایت داشته باشد و فکر نکند که فعلاً خبری از سرای آخرت نیست، در عدم ارتکاب گناه مؤثر است، چرا که خیلی از افراد به خیال این که عواقب وخیم معصیت دیر به سراغ انسان می‌آید، مرتکب معصیت می‌گردند. قرآن فرموده: «آنها (کافران) آن (روز عذاب را) دور می‌بینند، و ما آن را نزدیک می‌بینیم». (16)
13- زیاد سبحان الله گفتن، که باعث می‌شود شیطان از انسان دور شود.
وقتی شیطان از انسان دور شود، دیگر گناه نمی‌کند. امام صادق(ع) فرمود: «شیطان گفته است: پنج کس مرا بیچاره ساخته و راه به آنها ندارم و بقیه مردم در اختیار منند:
1ـ کسی که با نیت صادق به خدا چنگ بزند و در تمام کارها به او توکل کند.
2ـ کسی که در شبانه روز زیاد تسبیح گوید.
3ـ کسی که هر چه برای خود می‌پسندد، برای برادر مؤمن خود نیز بپسندد.
4ـ کسی در وقت رویارویی با مصیبت ناله و فریاد نزند.
5ـ کسی که به آن چه خدا قسمتش کرده است راضی باشد». (17)
14- عقل؛ حضرت علی (ع) می‌فرماید: فکرک یهدیک الی الرشاد؛(18) افکار عاقلانه‌ات تو را به راه صواب و هدایت واقعی راهنمایی می‌کند.
15- شناخت زیان‌ها و مفاسد گناه؛ جهل منشأ بسیاری از لغزش‌ها است. علم به آثار و تبعات گناه انسان را ازارتکاب به آن باز می‌دارد.
16- تربیت صحیح؛ تربیت صحیح در محیط خانواده و نیز ادامه آن تحت نظر مربیان اخلاق در جامعه انسان را با عفت و حیا درست می‌کند، چنین فردی به راحتی بر غریزه‌های خودش مسلط میشود.
امام علی (ع) می‌فرماید: «کسی که به ادب‌آموزی وادار شود کار خلاف از او کم‌تر دیده میشود». (19)
17- نماز؛ نماز آدمی را از کارهای زشت و گناه باز می‌دارد. (20)
18- محاسبه و مراقبه ؛ کسی که خواهان رشد و تکامل معنوی است، باید مراقب اعمال خود باشد و هر روز خودش را محاسبه کند تا نقایص و کاستی‌های خود را جبران و نقاط قوتش را تقویت کند.
در پایان حدیثی را که امام حسین(ع) دربارة رهایی از معصیت فرموده می‌آوریم:
مردی به خدمت حضرت حسین(ع) رسیده و عرض کرد: من مردی گناهکارم و صبر بر معصیت (استقامت در برابر آن) ندارم، مرا موعظه فرما. حضرت فرمود: «پنج عمل انجام ده، آن گاه هر گونه که خواستی گناه کن:
1ـ روزی خدا را نخور و هر چه می‌خواهی گناه کن.
2ـ از ولایت خدا بیرون رو و هر چه خواستی گناه کن.
3ـ در جایی گناه کن که خدا تو را نبیند.
4ـ به هنگام مرگ نگذار حضرت عزرائیل جانت را بگیرد و هر چه خواستی گناه کن.
5ـ وقتی مالک دوزخ تو را به آتش می‌اندازد، داخل آتش نرو، آن وقت هر گناهی خواستی انجام ده». (21)
در این حدیث حضرت می‌خواهد بگوید: تو که بر هیچ یک از این پنج چیز قادر نیستی، پس چگونه گناه انجام می‌دهی و خود را بدبخت می‌کنی؟!

پی‌نوشت‌ها:
1. شیخ عباسی قمی، سفینة‏البحار، ماده نظر.
2. همان، ماده صحب.
3. غر ر الحکم ج2 ص 220.
4. المحجة‏البیضاء، ملا محسن فیض کاشانی، ج 5، ص 150.
5. غرر الحکم ج2 ص 270
6. صادق احسان بخش، آثار الصادقین، ج 6، ص 295، شمارة 8567.
7. همان، ص 294، شمارة 8562.
8. علق (95) آیه 14.
9. طه (20) آیه 74.
10. معارج (70) آیه 11 ـ 15.
11. نبأ (78) آیه 40.
12. محمد (47) آیه 15.
13. غررالحکم، ج 1، ص 356.
14. یس (36) آیه 60.
15. یوسف (12) آیه 14.
16. معارج (70) آیه 6.
17. آثار الصادقین، ج 6، ص 290، شمارة 8543.
18. غررالحکم، ج 4 ص 415.
19. همان، ج 5 ص 263.
20. عنکبوت (29) آیه 45.
21. آثار الصادقین، ج 6 ص 349، شمارة 8789.

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]
برای قرار دادن یه سنت حسنه تو عید غدیر چه برنامه ای دارید..!!






روز عید غدير روز عيد آل محمد(ع) مي باشد.
روز عید غدير روزى است كه اگر کسی مؤمنى را اطعام كند مانند اين است كه همه پيامبران و صديقان را اطعام كرده باشد.
روز عید غدير روزى است كه هر كسى روزه‏دار مؤمنى را افطاری دهد، مانند اين است كه گروهى را افطاری داده باشد.
روز عید غدير روزى است كه در آن نسبت به كارهاى خير بايد سبقت گرفت.

روز عید غدير روزى است كه در آن عطاها و بخشش ها داده مى‏شود.
درصورت تمایل در این گروه عضو بشوید و ضمن مطرح کردن ایده های خود.... از نظرات دوستانتان بهرهمند گردید...:ok:

فرصت ها رو دریابیم...[/]

وقتی محرم میشه یا ماه رمضون - چقدر جنب و جوش آدما جالبه . تو سینه زدنها - تو ایستگاههای صلواتی - تو دادن نذریها و....
بعد از اون مناسبتها باز اون عده که در جاده خاکی بودن و سنگلاخهای کنار جاده اجازه نمیدادن از اون انحراف مسیر خلاص بشن - همونجا برگشتن و هیچ تغییری مشاهده نشد .انگار توی اینهمه معرفت رفت و آمد کرده اما ذره ای هم به اونا نچسبید .
دو چیز هست .
یکی اینکه این مراسمات نتونسته نقش باز دارنده از تجاهل قبل را بازی کند و براه بیاورد .
یکی اینکه اینقدر بار مصیبت گران است (مصیبت نفس و آلودگی افکار را میگویم ) که به هیچ صراطی مستقیم نیست .
راستی کدام یک از اینهاست ؟تا حالا فکر کردین ؟
چاره چیست ؟ چه باید کرد ؟

[h=3]
گویند در مجلس یكى از سلاطین طبقى خرما نهاده بودند.

مجنون شیرین كلام وارد شد و گفت :

اى امیر این چیست
؟
امیر دانه اى به سویش افكند، گوارا بود.

گفت : اِذا اَرسَلنا اِلَیهِم اِثنَینِ.

امیر دانه دیگر به او داد.

مجنون گفت :
فَعَززنا بِثالِثٍ

امیر دانه سومى را به او داد.

گفت :
فَخُذ اَربَعَةً مِنَ الطَّیرِ

امیر چهارمى را هم به او داد.

گفت :
وَ یَقُولُونَ خَمسَةٌ وَ سادِسُهُم كَلبُهُم

امیر پنجمى را به او عطا نمود.

گفت :
خَلَقنا السَّمواتِ وَ الاَرضَ وَ مابَینَهُما فى سِتَّةِ اَیامٍ

امیر ششمین دانه خرما را به وى مرحمت كرد.

گفت :
الَّذى خَلَقَ سَبعَ سَمواتٍ طِباقًا
و دانه هفتم را گرفت .

گفت :
وَ اَنزَلَ لَكُم مِنَ الاَنعامِ ثَمانِیَةَ اَزواجٍ و دانه هشتمى را اخذ نمود.

گفت :
وَ كانَ فى المَدینَةِ تِسعَةُ رَهطٍ و دانه نهمى را دریافت كرد.

گفت :
تِلكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ و دهمین دانه را از آن خود ساخت .

گفت :
اِنى رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ كَوكَباً و یازدهمین دانه را تصاحب كرد.

گفت :
اِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللهِ اِثنى عَشَرَ شَهرا
و دوازدهمین را هم گرفت .

گفت :
اِن یَكُن مِنكُم عِشرُونَ صابِرُونَ سلطان عدد را به بیست رساند.

گفت :
یَغلِبُوا مِاءَتَینِ
امیر فرمان داد، همه طبق را در اختیار او بگذارند.

گفت : اگر چنین نمى كردى ، برایت مى خواندم :
فَاَرسَلنا اِلى مِاءَةِ اَلفٍ اَو یَزیدُونَ[/h]

[=Microsoft Sans Serif]

یا‌رقیه;732494 نوشت:
ر[=Microsoft Sans Serif]روز عید غدير روزى است كه در آن نسبت به [=Microsoft Sans Serif]كارهاى خير بايد سبقت[=Microsoft Sans Serif] گرفت.

من که نمی گم... شاعر می گوید:ok::

سخن چو از دل برآید...لاجرم بر دل نشیند

خواندن شعر زیر خالی از لطف نیست:

[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]

باز شد درب کلاس و همچو رخش ..
قامت استاد زد بر دیده نقش ..

گفت بر پا مبصر و ، کلِّ کلاس ..
پر شد از یک ترس و یک بیم و هراس ..

درب را مبصر پس از یک لحظه بست ..
دست بالا برد و در جایش نشست ..

دیده گانی خشک و سرد و سخت گیر ..
بود در سیمای این استاد پیر ..

دیده چرخاند و نگاهی بر همه ..
کرد چون عباس اندر علقمه ..

با تحکّم گفت برجا ای کلاس ..
یک صدا گفتند آنها هم سپاس ..

بعد از آن استاد با لبهای ریز ..
گفت دفترهای انشا روی میز ..

یک به یک سر زد به کل میزها ..
باز گشت از پشت رخت آویزها ..

سر زد و دید و سر جایش نشست ..
چانه را انداخت در چنگال دست ..

گفت جمعا از شماها راضی ام ..
راضی از تدریسهای ماضی ام ..

درس انشای شماها خوب بود ..
هم مرتب بود و هم مرغوب بود ..

گر چه این یک درصد از بین صد است ..
این وسط اما یکی خیلی بد است ..

آخرین بار تو باشد یاسمن ..
مادرت فردا بیاید پیش من ..

دفترت کلا سیاه است و کثیف ..
با چه رویی می گذاری توی کیف ؟..

گر چه انشای تو زیبا بود و بیست ..
نمره ات اما به جز یک صفر نیست ..

زودتر بیرون برو از این کلاس ..
تا نبینم صورتت را ناسپاس ..

یاسمن اما فقط لبخند زد ..
بغض را با خنده اش پیوند زد ..

شرمگین بود و نگاهش غصه دار ..
پشت لبخندش نگاهی بی قرار ..

گفت بابایم پریشب گفته است ..
دفتری در آرزویم خفته است ..

آرزو دارد که مال من شود ..
دفتر انشای سال من شود ..

گر که قسمت بود و او کاری گرفت ..
دستهایش را به دیواری گرفت ..
!!

چون حقوقش را بدادند و نخورد ..
مثل آن قبلی که یکجا خورد و برد ..
!!

پول صاحب خانه را باید دهیم ..
بعد از آن هم نانوا آقا رحیم ..

مانده ی بقالمان حاجی حبیب ..
ذیحسابی های این مرد نجیب ..

بعد از اینها هم که مادر ناخوش است ..
کوره ی آجر پزی پشتش شکست ..

بس که آجر برده در سرما و سوز ..
شب نشد بی ناله هایش وصل روز ..

کاش دارویی به مادر می رسید ..
درد جانکاهش به آخر می رسید ..

بعد از آن دیگر منم با دفترم ..
مطمئنا دفترم را می خرم ..

چون خریدم می نویسم توی آن ..
تانباشد از سیاهی ها نشان ..

نیست لازم تا کنم من بعد از این ..
پاک مشق قبلی ام را نازنین ..

بعد از آن بر دفتر و بر یاسمن ..
آفرین میگویی ای استاد من ..

با اجازه میروم پیش مدیر .....
رو سیاهم من، ببخش استاد پیر

اشک در چشم معلم حلقه بست ..
نرم نرمک بغض قلبش را شکست ..

روی خود را برگرفت از بچه ها ..
شانه می لرزید و بغضش بی صدا ..

با همان چشمان بغض آلود گفت ..
وای از شهری که وجدانش بخفت ..

یاسمن بانو نمی خواهد نرو ..
جای خود بنشین ودیگر پا نشو ..

عینکم را شست اشک پاک تو ..
سوختم از سینه ی صد چاک تو ..

دفترت خوب و قشنگ است و تمیز ..
حیف باشد مانده باشد روی میز ..

مثل قران می گذارم بر سرم ..
دفترت را می فروشی دخترم ؟..


با سلام

این تصویر یه پیام و نکته ای خوب داره !

اگر گفتید . . .

با سلام

.

کسی میتونه در مورد منبع این سخن کمکی کنه ؟
منبع قرانی داره ؟ کدوم ایه ؟

حدیث ؟ منبع ؟

"‌ خداوند فرمودن عزیزترین بنده من کسی است که قدرت انتقام دارد اما به خاطر من میبخشد "

کلمه ی نون در ابتدای سوره ی قلم ؟

ظاهرا این حرف نیز مانند دیگر حروف مقطعه قرآن است و علامه طباطبایی در این که این حرف نیز از حروف مقطعه است، تردید نمی کند . البته روایتی را هم نقل می کند که آن را نام نهری در بهشت می شمارد.
در مورد "ن" که در ابتدای این سوره آمده، نظریاتی داده شده از جمله:
1. اسم سوره است که به هر معنا باشد، خدا بدان قسم خورده است. (1) [ البته در این تفسیر و بعض تفاسیر دیگر آورده اند که خدا به "ن" قسم خورده است. ولی هیچ کدام از نشانه های قسم بر این حرف یا اسم یا... ، وارد نشده است.]
2. از امام صادق روایت شده که "ن" نام نهری است در بهشت که از برف سفید تر و از عسل شیرین تر است و خدا بدان دستور داد جوهر باش و جوهر شد سپس خدا به دست قدرت خود درختی غرس کرد و بدان گفت قلم باش و قلم شد و بعد قلم به امر خدا تقدیرات تا قیامت را نگاشت و خدا بر آن مهر کرد.(2)
3. از امام کاظم نقل شده که "ن" اسم رسول خدا است همچنان که قلم كنايه از امیر مؤمنان است. (3)
4. بعضی چون ماهی در عربی به نام "نون" است این حرف را اسم ماهی یا اسم ماهی خاصی (ماهی ای که حضرت یونس را بلعید یا ماهی ای که زمین را بر پشت خود حمل می کند)، دانسته اند. (4)
به نظر می رسد که صحیح همان است که علامه بدان متمرکز شده یعنی این حرف هم از حروف مقطعه است و اما روایاتی که در مورد آن آمده ، خبر از تاویل و بطن قرآن است.
پی نوشت ها:
1. إرشاد الأذهان ، محمد بن حبیب الله، ص 569 ، بیروت ، دار التعارف ف 1419 ه. ق.
2. البرهان ،سید هاشم بحرانی ، ج‏5، ص 453، تهران ، بنیاد بعثت ، 1416 ه. ق.
3. تأويل الآيات الظاهرة، حسینی استر آبادی، ص 685 ، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1409 ه. ق.
4. أطيب البيان ، عبد الحسین طیب، ج‏13، ص120، تهران، انتشارات اسلام ، 1378 شمسی، ص120،

[="Tahoma"][="Black"]

:Sham:السلام علیک یا باقر العلوم علیه السلام:Sham:

ای سرو بلند علم و دانش
خورشید مسیر اهل بینش

تابنده ترین نور هدایت
روشنگر وادی ضلالت

ای باز کننده گره ها
تشخیص سره ز ناسره ها

باقر شده ای که واشکافی
اسرارِ حقائق از نوافی

از عشقِ نهفته در نهانت
توحید شده ورد زبانت

کم نیست که آن نبی سرمد
هم بر تو سلام می رساند

اما تو نواده کبارش
مدفون نشدی چرا کنارش؟!

حق نیست برای چون تو اعلی
مسموم شدن به دست اعدا

حق نیست بحق چون تو شاهی
ظلم و ستم و جور و تباهی

دل سخت گرفته در عزایت
از ظلم زمان و دردهایت :geryeh:[/]


شمیم مهر :

مهر ای یاد آور نام خدا
مهر ای یاد آور کوی رضا

مهر ای یاد آور مهر وصفا
مهر ای یاد آور لطف ووفا
مهر ای یاد آور درس وکتاب
مهر ای یاد آور گل های ناب
مهر ای یاد آور آموزگار
مهر ای یاد آور گل در بهار
مهر آی یاد آور مشق وقلم
مهر ای یاد آور خانم سنم
مهر ای یاد آور گل های ناز
مهر ای یاد آور راز ونیاز
مهر ای یاد آور چرخ فلک
مهر ای یاد آور شوق ملک
مهر ای یاد آور صد گونه گل
مهر ای یاد آور فرخنده مل
مهر ای یاد آور مهر آوران
مهر ای یاد آور پیر وجوان
مهر ای یاد آور مام وپدر
مهر ای یاد آور ختم سفر
مهر ای یاد آور نظم دقیق
مهر ای یاد آور نام ر فیق

مهر آی یاد آور مشق و کلاس
مهر ای یاد آور شکر وسپاس

ابوالفضل;732608 نوشت:
این تصویر یه پیام و نکته ای خوب داره !

اگر گفتید . . .


از بس برگ جارو کرده تمام افکارش شده برگ .:Nishkhand:

[=arial]دوستان [=arial]دار فنا [=arial]جایگه ماندن نیست

[=arial] ای [=arial]جدا مانده[=arial] از آن قافله ی مرگ بدان

[=arial]فرصتی نیست که بر [=arial]زینت آن [=arial]دل بندی

[=arial]جادّه ی زندگی[=arial] را رهگذر مرگ بدان

[=arial]کاروان [=arial]میرود و رَخت سفر باید بست

[=arial] مانده از قافله را بی خبر از مرگ بدان


[=arial]پُر کن از [=arial]عشق[=arial] درون را ، [=arial]غضب[=arial] از دل برهان

[=arial] زیستن خارج از این مرحله را مرگ بدان

[=arial]«خادم» از بوی [=arial]گلستان علی[=arial] سرمست است

[=arial] زندگی فارغ از [=arial]این رایحه[=arial] را مرگ بدان

این ابیات را سفارش کردم بر سنگ قبرم بنویسند . بنظرتون چطوره ؟

صادق;732797 نوشت:
از امام صادق روایت شده که "ن" نام نهری است در بهشت

صادق;732797 نوشت:
از امام کاظم نقل شده که "ن" اسم رسول خدا است

سلام استاد
سئوالی ذهن مرا مشغول ساخت :
چگونه این مسئله توجیه میشود که این دو بزرگوار « ن » را دو جور معرفی کنند ؟

ابوالفضل;732608 نوشت:
با سلام

این تصویر یه پیام و نکته ای خوب داره !

اگر گفتید . . .


مرید الحسین (ع);733159 نوشت:
از بس برگ جارو کرده تمام افکارش شده برگ .

بنام خداوند جان افرین

حالا بنده نکته ای که مد نظر دارم رو ذکر کنم :

خب برگ ها دی اکسید کربن رو میگرند و اکسیژن به ما میدهند و نفس میکشیم . ..

خب این نشون میده که برگ ها جان داده اند تا ما سبز باشیم

این برگ ها بنوعی با ما هم زیستی دارند

خبر آمد حسین بن علی راهی شد...

8ذی الحجه امام حسین (ع) اعمال حج واجب را به قصد حرکت به سوی کربلا نیمه رها کردند...

موضوع قفل شده است