اشارات قرآن به داستان قوم ثمود

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اشارات قرآن به داستان قوم ثمود

بسم الله الرحمن الرحيم

اشارات قرآن به داستان قوم ثمود ( قسمت اول)

در متن مقدس قرآن کريم، داستان اقوام گذشته و سرگذشت آنان به کرات ذکر شده است. در اين ميان داستان قوم ثمود نيز که در اطاعت و فرمان پذيري از ولايت الهي به واسطه ارسال رسولش، کفر و طغيان را بر گزيدند از جمله اين موارد تکرار است، اگر چه که اين چندباره گوئي، صرفا براي تكرار و تنوع بياني نيست، بلكه قرآن كريم متناسب با اهداف هدايتي و شيوه هاي تبليغي و تربيتي خود با رويكردهاي گوناگون و در حوزه هاي مختلف معرفتي به آن پرداخته است. خداشناسي، راهنماشناسي، فرجام شناسي، انسان شناسي و روش شناسي تبليغ حوزه هاي عمده اي هستند كه از سرگذشت و نام ثمود براي بيان آموزه ها و مفاهيم مربوط به آن ها استفاده شده است:
1ـ1ـ اصل توحيد : اصل توحيد به عنوان يکي از اصول اصلي و بنيادين ارسال رسولان الهي و حتي در برخي از ديدگاههاي کلامي – تفسيري ، هدف اصلي تبليغي انبياء الهي دانسته شده است. در ذکر داستان قوم ثمود در قرآن و پرداخت به مسئله ي «توحيد»؛ آيات نوراني کلام الهي در ابعاد زير به اين موضوع اشاره دارند:

1ـ1ـ1ـ وحدت در محتواي دعوت توحيدي: آيات آغازين سوره هود، آموزه هاي قرآن را داراي حقيقت و پيام واحدي مي خواند كه در قالب شش آموزة اصلي خلاصه شده و آيات ديگر به نوعي شرح و بسط آن ها هستند؛ دعوت به يگانه پرستي به عنوان اصلي و اساسي ترين آموزه و در پي آن دعوت به استغفار از گناه، توبه و بازگشت به درگاه الهي، وعدة عذاب كافران، نجات و پاداش مؤمنان و سرانجام، بازگشت نهايي همگان به سوي خدا پيام هاي اصلي قرآن اند(هود: 1- 4). در آيات ديگري از قرآن کريم، افزون بر ترسيم پيوستگي و سير تاريخي دعوت به توحيد و وحدت محتوايي آن در دوره هاي گوناگون، نمونه هايي متفاوت از شرح و بسط آموزه هاي شش گانه مزبور و تصوير عيني و تاريخي آن ارائه شده اند (طباطبائي،1417ق، ج 10، ص 135، ذيل آيات 25 تا100 سوره هود) ، بر اين اساس در آيات مربوط به قوم ثمود، با اشاره به بخش هاي اصلي سرگذشت آن ها، آغاز و انجام آن به شكل كلي، گزارش شده است.

1ـ1ـ2ـ گزارش واكنش انسان نسبت به دعوت توحيدي در طول تاريخ: در پرداختن به گزارش قرآن از واکنش به دعوت توحيدي انبياء، در سوره اعراف پس از گزارش آفرينش انسان و اشاره به زمينه هاي دشمني شيطان با وي و سوگند او مبني بر گمراه سازي آدميان، از هدايت الهي و دعوت انسان به يگانه پرستي و نافرماني از شيطان سخن گفته شده است. در ادامه با روايت رانده شدن آدم و حوا از بهشت در پي فريب شيطان و سرگذشت بسياري از پيامبران و اقوام گذشته، چگونگي برخورد انسان با دعوت الهي ياد شده در دوره هاي مختلف تاريخي، ايمان اقليت و انكار اكثريت و پيامد رفتار هر يك از دو گروه در دنيا و آخرت ترسيم شده است (طباطبائي،1417ق، ج 8، ص 6 ـ 7، ذيل آيات سوره اعراف: 11 ـ 30)، بر اين اساس، در آيات مربوط به قوم ثمود پس از گزارش دعوت آنان به خداپرستي، رويارويي اشراف خود برتربين و كافر قوم با مؤمنان مستضعف، گفت و گوي آنان بر سر رسالت حضرت صالح عليه السلام ، تأكيد مؤمنان بر ايمان خويش به ايشان، اظهار كفر كافران و نابودي آن ها در پي كشتن ناقه و سركشي پس از آن روايت شده است. در اين آيات كه ظاهرا اغلب آن ها مربوط به دورة مياني دعوت حضرت صالح عليه السلام اند، پيدايش دو دستگي ميان قوم ثمود در پي ايمان گروهي از آنان و درگيري آن ها با يكديگر برجسته تر شده است. (اعراف:73 تا78)

1ـ1ـ3ـ توحيد در ربوبيت: بيان توحيد در ربوبيت و پاسخ به پنداري ناروا در اين باره از ديگر زمينه هاي توحيدي مطرح شده در داستان قوم ثمود است. ظاهر آيات و گزارش هاي تفسيري نشان مي دهند كه يكي از مسلمانان در راه خدا انفاق مي كرد. برخي ضمن سرزنش و ترساندن وي از تمام شدن دارايي و دچار شدنش به فقر، گفتند كه در صورت خودداري از انفاق، گناه وي را به گردن مي گيرند. قرآن چنين پنداري را نادرست خوانده و در بيان توحيد ربوبي، تدبير همة امور آفريدگان از جمله فقر و بي نيازي افراد و عذاب و هلاكت اقوام گوناگوني مانند عاد و ثمود را به خداوند نسبت مي دهد. (طباطبايي،1417ق، ج 19، ص 26، 45.) در اينجا بدون اشاره به جزئيات داستان، فقط هلاكت همه كافران ثمود به خداوند نسبت داده شده است: «و انّه اهلك عادا الاولي * و ثمودا فما ابقي»(نجم :50و51)؛ «(و آيا به انسان نرسيده است كه در كتب انبياى پيشين آمده) كه خداوند قوم «عاد نخستين» را هلاك كرد(50) و همچنين قوم «ثمود» را، و كسى از آنان را باقى نگذارد! (51)

1ـ1ـ4ـ صفت عزيز بودن خداوند: وصف شكست ناپذيري و بي نيازي مطلق خداوند که با عنوان «عزيز» از آن ياد مي شود،از ديگر محورهاي توحيدي بيان شده در داستان قوم ثمود است. (طباطبائي،1417ق،ج 12، ص 6، 17)در آياتي از قرآن کريم، حضرت موسي عليه السلام با بي نياز خواندن خدا از ايمان همه ساكنان روي زمين، و اشاره به سرگذشت اقوامي مانند ثمود، به بني اسرائيل هشدار مي دهد كه در صورت كفر ورزيدن، خداوند آنان را نيز نابود كرده، اقوام ديگري را جايگزين آنان مي كند، در اين آيات بدون پرداختن به شرح جداگانه، به محورهاي مشترك دعوت، استدلال و پاسخ پيامبران و برخوردهاي يكسان اقوام كافر با آنان و فرجام همانند آن ها اشاره شده است،‌ آيات 8 تا18 سوره ابراهيم اين گفتگو را اين چنين به ترسيم مي کشند: و موسى (به بنى اسرائيل) گفت: «اگر شما و همه مردم روى زمين كافر شويد، (به خدا زيانى نمى‏رسد چرا كه) خداوند، بى‏نياز و شايسته ستايش است!» (8) آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها كه پس از ايشان بودند همانها كه جز خداوند از آنان آگاه نيست پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها (از روى تعجّب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شده‏ايد، كافريم! و نسبت به آنچه ما را به سوى آن مى‏خوانيد، شكّ و ترديد داريم!» (9) رسولان آنها گفتند: «آيا در خدا شكّ است؟!........ »

1ـ1ـ5ـ نفي درخواست معجزات اقتراحي : در بسياري از آيات قرآن، به اين مسئله اشاره شده است که درخواستهاي مشرکان از پيامبران الهي به دليل علم خداوند بر انکار و بهانه جوئي آنان همواره مردود گرديده است. از آن جمله مي توان به درخواست مشرکان قریش اشاره کرد که می گفتند: چنان که پیامبر صلي الله عليه و آله معجزات درخواستی آنان مانند جاری ساختن چشمه را بیاورد، ایمان می آورند( اسراء:90تا93) خداوند این درخواست را نپذیرفته، در بیان سبب آن از اقوام پیشین و به طور مشخص قوم ثمود یا می کند که به رغم دیدن معجزات درخواستی، آن ها را تکذیب و در پی آن با عذاب استیصال نابود شدند و از آنجا که معجزات برای بیم دادن مردم است و خداوند نمی خواهد قریش را نابود سازد، به معجزات درخواستی آنان پاسخ مثبت نمی دهد (طباطبائي،1417ق،ج 13، ص 134 ـ 136). در داستان قوم ثمود، فقط از دادن ماده شتر به ثمود، وصف آن به عنوان آیتی روشن و ستم ثمود به خویشتن در پی تکذیب آن یاد شده است: « وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ إِلاَّ أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلاَّ تَخْويفاً»( اسراء:59) ؛« هيچ چيز مانع ما نبود كه اين معجزات (درخواستى بهانه‏جويان) را بفرستيم جز اينكه پيشينيان (كه همين درخواستها را داشتند، و با ايشان هماهنگ بودند)، آن را تكذيب كردند (از جمله،) ما به (قوم) ثمود، ناقه داديم (معجزه‏اى) كه روشنگر بود اما بر آن ستم كردند (و ناقه را كشتند). ما معجزات را فقط براى بيم دادن (و اتمام حجت) مى‏فرستيم».

1ـ1ـ6ـ آزمايشي براي ايمان انسانها: در بيان اين محور از محورهاي توحيدي، در سوره عنکبوت با اشاره به تلاش مشرکان مکه برای جلوگیری از ایمان و نیز ارتداد برخی از مسلمانان، ابراز زبانی ایمان به خدا در تحقق آن ناکافی دانسته شده است و از سنت دیرین خداوند مبنی بر آزمایش عملی ایمان افراد با سختی های این راه برای آشکار کردن میزان صداقت آنان سخن گفته شده است (طباطبايي،1417ق، ج 16، ص 98ـ 99، ذيل آيات 2ـ13 سوره عنکبوت) در ادامه با اشاره به سرگذشت شماری از اقوام گذشته مانند ثمود، پیشینة این آزمون و کارنامة گذشتگان در این باره ترسیم می شود. بر این اساس برخی اقوام همگی در آزمون الهی مردود و هلاک و برخی دیگر دو گروه شدند؛ دسته ای سربلند از آزمون بیرون آمده، نجات یافتند و دسته دیگر مردود و هلاک گشتند(عنکبوت:14-37)، که ظاهرا قوم ثمود از دستة‌ اول و نابود شدگان جمعي هستند:« ما طايفه «عاد» و «ثمود» را نيز (هلاك كرديم)، و مساكن (ويران شده) آنان براى شما آشكار است شيطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، از اين رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى كه بينا بودند.» پرداختن به نقش شیطان در جلوگیری از ایمان ثمود و زیبا جلوه دادن کارهای زشت در نظر آن ها می تواند اشاره به موانع پیش رو و زمینة آزمون الهی آنان باشد.(عنکبوت:38)

:sun::sun:

[=arial]بسم الله الرحمن الرحيم


[=arial black]اشارات قرآن به داستان قوم ثمود ( قسمت دوم)


[=arial black]

1ـ2ـ نبوت يا راهنماشناسی:

يکي ديگر از محورهاي يادکرد قوم ثمود در قرآن کريم، اشاره به مسئله « نبوت » يا رهنما شناسي است که درشماري از آيات قرآن به چشم مي خورد. در محوريت اين موضوع، آيات در دو دسته کلي قابل دسته بندي است:
الف ـ دسته اول: آياتي که در آن به روش برخوردي معاندان با پيامبران الهي اشاره دارد؛
ب ـ دسته دوم: ٱياتي که در آن به گزاره هاي تبليغي انبيا با تکذيب کنندگان و معاندان اشاره دارد؛
1ـ2ـ1ـ دسته اول؛ روش برخوردي معاندان با پيامبران :گزارش شیوه های مختلف مشرکان در تکذیب پیامبر اکرم صلي الله عليه وآله و دلداری دادن به آن حضرت با اشاره به تکذیب همة پیامبران گذشته از سوی کافران قوم، رویکرد اصلی شماری دیگر از آیات با محور توحيدي است. یاد کرد داستان ثمود در قرآن، با این جهت که در موقعیت ها، زمان ها و با چند و چونی متفاوت صورت گرفته است، در مباحث مربوط به نبوت جای می گیرد:
1ـ2ـ1ـ1 ـ سنت تکذیب انبیا: در سورة حجر پس از گزارش استهزای پیامبران پیشین به عنوان شیوة رایج تبهکاران و برخی مصادیق تاریخی آن اشاره و انذار و تبشیر می شود. در آيات80 تا84 این سوره از ثمود با عنوان، «اصحاب الحجر»، رویگردانان از معجزة الهی، خانه سازی آنان در دل کوه ها برای مصون ماندن از خطرهای گوناگون، ناکارآمدی کامل این خانه ها و نابودی ثمود با یک خروش آسمانی یاد شده است)»( طباطبائي، 1417ق،ج 12، ص 171 ـ 186)« وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلينَ (80)وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضينَ (81) وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنينَ (82) فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحينَ (83) فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ(84)» ؛ و «اصحاب حجر» [قوم ثمود] پيامبران را تكذيب كردند! (80) ما آيات خود را به آنان داديم ولى آنها از آن روى گرداندند! (81) آنها خانه‏هاى امن در دل كوه‏ها مى‏تراشيدند. (82) امّا سرانجام صيحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت (83) و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهى نجات نداد! (84)»
1ـ2ـ1ـ2ـ غرور، علت اصلي تکذیب انبیا: نسبت جادوگری و دروغگویی به پیامبر صلي الله عليه و آله از سوی مشرکان، ابراز شگفتی آنان از دعوت به یگانه پرستی و نفی چندگانه پرستی، بی سابقه خواندن چنین دعوتی و توصیه یکدیگر به مقاومت سرسختانه بر سر آیین شرک آلود، سبب دیگری برای آزار به آن حضرت بود. خداوندبرای دلداری پیامبر صلي الله عليه وآله ریشة این برخوردها را نه کوتاهی قرآن در بیان معارف بلکه خود برتربینی دشمنان می خواند و اینکه اگر آنان نیز همانند اقوام گذشته عذاب الهی را ببینند به حقانیت قرآن اعتراف می کنند. در ادامه، مشرکان به گروه های تشکّل یافته پیشین همانند شده اند که در پی دشمنی با پیامبران خویش نابود شدند. اینان نیز تنها با یک خروش آسمانی نابود می شوند: « وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ (13) إِنْ كُلٌّ إِلاَّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ (14)وَ ما يَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ» (ص:13-15)؛«و (نيز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الأيكه [قوم شعيب‏]، اينها احزابى بودند (كه به تكذيب پيامبران برخاستند)! (13)هر يك (از اين گروه‏ها) رسولان را تكذيب كردند، و عذاب الهى درباره آنان تحقق يافت! (14) اينها (با اين اعمالشان) جز يك صيحه آسمانى را انتظار نمى‏كشند كه هيچ مهلت و بازگشتى براى آن وجود ندارد (و همگى را نابود مى‏سازد)! (15)»
1ـ2ـ1ـ3ـ ارادة الهی بر ارادی بودن ایمان: حرص شدید پیامبراکرم صلي الله عليه وآله ، به ایمان آوردن مشرکان و در نتیجه اندوه شدید وی در پی ایمان نیاوردن آنان، زمینه دیگری برای دلداری دادن خداوند به آن حضرت با اشاره به سرگذشت اقوام گذشته، مانند ثمود است و اینکه مشرکان قریش نیز همان راه اقوام پیشین را می روند (طباطبائي،1417ق، ج 15، ص 249 ـ 254) ، بر این اساس خداوند می فرماید: که اگر اراده کند می تواند با فرستادن آیتی مقهور کننده، همة آنان را به تسلیم وادارد؛ ولی ارادة الهی بر آن نیست که مردم به هر شکل گرچه از سر اجبار ایمان بیاورند. در ادامه از ایمان نیاوردن بیشتر مشرکان و عذاب الهی تکذیب کنندگان خبر داده، سرگذشت کامل اقوامی چون ثمود، ایمان نیاوردن و نابودی اکثریت آنان را به اجمال از آغاز تا پایان گزارش می کند.( شعراء:141- 158) براساس آیات مربوط به قوم ثمود، حضرت صالح عليه السلام، از یک سو آنان را به تقوای الهی، پیروی از او، دنباله روی نکردن از مسرفان فسادانگیز دعوت و خود را رسولی امین می خواند و از سوی دیگر دربارة ناکارآمدی امکانات و دارایی های آنان در برابر عذاب خداوند، پرهیز از آسیب رسانی به ناقه و دچار آمدن به عذاب الهی هشدار می دادند؛ اما در مقابل، بیشتر قوم ثمود وی را جادو شده، بی خرد و بشری مانند خود خوانده و سرانجام در پایان موعد مقرر هلاک شدند.
1ـ2ـ1ـ4ـ عداوت تبهکاران با انبیا: در باز پرداخت اين موضوع، آیات سورة فرقان پس از گزارش درخواست و استدلال های ناموجّه مشرکان در مواجهه با پیامبر اکرم صلي الله عليه وآله و دلگیری آن حضرت، برای دلداری وی، از دشمن داشتن همة انبیا خبر می دهد و اینکه خداوند در پاسخ هر مثل و تنظیر آنان در طرح حقایق تحریف شده، حق و بهترین تفسیر را بیان می کند(فرقان :31تا33). در ادامه از اقوامی مانند عاد و ثمود یاد می شود که برای هدایت و روشنگری آنان نیز مثل هایی آورده شد؛ ولی آن ها در پی نپذیرفتن آن با عذاب الهی نابود شدند(طباطبائي، 1417ق، ج 15، ص 205 ـ 206، ذيل آيات 38و39سوره فرقان) « وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَيْنَ ذلِكَ كَثيراً (38) وَ كُلاًّ ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ وَ كُلاًّ تَبَّرْنا تَتْبيراً (39)» ؛ « و عاد و ثمود و اصحاب «رسّ» و نسلهاى بسيارى را در ميان آنان [نابود ساختيم‏]و براى هر كدام مثلها زديم و هر يك [از آنان‏] را به سختى نابود كرديم و براى هر يك از آنها مثلها زديم و (چون سودى نداد،) همگى را نابود كرديم!»
1ـ2ـ1ـ5 ـ تکذیب انبیا از سوی اقوام گذشته: در پی آزاد و اذیت پیامبر صلي الله عليه وآله و مسلمانان و اخراج آن ها از خانه و کاشانة خویش، خداوند ضمن تأکید بر دفاع خود از مؤمنان و دادن اذن جهاد به مسلمان ها، برای دلداری و تقویت روحیة پیامبر صلي الله عليه وآله و مؤمنان، از تکذیب پیامبران پیشین به وسیله اقوامی مانند عاد و ثمود و در نتیجه نابودی آنان با عذاب الهی اشاره می کند: «وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ ثَمُودُ» (حج:42) در ادامه، مشرکان ترغیب می شوند که با گشت و گذار در روی زمین و مشاهده ویرانه های برجای مانده از اقوام نابود شده از آن پند و اندرز گیرند.

ادامه دارد....

بسم الله الرحمن الرحيم

[=arial black]اشارات قرآن به داستان قوم ثمود ( قسمت سوم)


[=arial]
در بحث قبلي در محور آياتي از قرآن با محوريت نبوت و راهنما شماسي در آيات پيرامون قوم ثمود به يک دسته از روايات اشاره شد، اينک به بررسي دسته دوم اين روايات مي پردازيم:

[=arial]1ـ2ـ2ـ دسته دوم ؛ گزاره هاي تبليغي انبيا : در شماری دیگر از آیات قرآن، سرگذشت اقوامی مانند ثمود به عنوان داستانی عبرت انگیز با هدف هشدار و انذار در زمینه های گوناگون مورد استناد و اشاره پیامبران الهی قرار گرفته است. تکذیب آیات الهی، اقدام به شکنجه و کشتن پیامبران و مؤمنان، اثبات صادق بودن وعده خداوند درباره عذاب قیامت، اتمام حجت با کافران و بیان پیامد ناگوار طغیانگری و فسادانگیزی از جمله زمینه های یاد شده اند. این آیات را می توان با توجه به هدف از یادکرد ثمود در آن ها، مربوط به حوزة روش شناسی تبلیغ انبیا دانست.

1ـ2ـ2ـ1ـ انذار در مورد قتل انبياء و شکنجه مومنان : در پی تصمیم فرعونیان برای کشتن حضرت موسی عليه السلام ، مؤمن آل فرعون تلاش کرد تا با سخنان خود آنان را از این کار بر حذر دارد. وی در ضمن گفته های خویش با اشاره به نابودی اقوامی مانند عاد و ثمود در پی تکذیب پیامبران خویش، دربارة دچار شدن به چنین سرنوشتی هشدار داد: « وَ قالَ الَّذي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ (30) مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُريدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ» (غافر:30و31) ؛« و كسى كه ايمان آوره بود، گفت: اى قوم من، من بر شما [از روزى‏] مانند روز [ديگر] گروه‏هاى [پيشين‏] بيمناكم. مانند [وضع و] حال قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنان بودند. و خداوند در حقّ بندگان ستم نمى‏خواهد»
هنگامی که مسلمانان صدر اسلام با شدیدترین شکنجه ها و آزار و اذیت های مشرکان مکه روبه رو بودند، سوره بروج نازل شد و با گزارش داستان اصحاب اخدود و تصویر یکی از شدیدترین برخوردهای صورت گرفته با مؤمنان در طول تاریخ (سوزندان در گودالی از آتش)، از عذابی خبر داد که در انتظار همه کافران شکنجه گر است؛ عذابی که همانند عذاب فرعونیان و ثمود در مقایسه با شکنجه های کافران بسیار شدیدتر است. اشاره به نابودی فرعون و ثمود برای انذار همه کافران شکنجه گر و دلداری به همه مؤمنان شکنجه شده است: « هَلْ أَتاكَ حَديثُ الْجُنُودِ (17) ؛ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ» (بروج :17و18)؛ « آيا خبر لشكرها به تو رسيده است.كه (همان‏) فرعون و ثمود باشند »
در آيات 69 و 70 سورة توبه نیز دربارة پیامد توطئة قتل پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله هشدار داده شده است. وقتی توطئة نافرجام منافقان برای ترور پیامبر صلي الله عليه و آله در بازگشت از جنگ تبوک و سخنان کفرآمیز آنان آشکار شد، منافقان گفتند که قصد شوخی و بازی داشتند. خداوند این کار آنان را استهزای خدا، پیامبر صلي الله عليه و آله و آیات الهی خوانده و با تشبیه آن ها به کافرانی مانند قوم ثمود درباره پیامد کارشان هشدار داد؛ با تأکید بر اینکه آنان به رغم ثروت، قدرت و جمعیت بیشتر نسبت به شما، در پی تکذیب آیات و پیامبران الهی با عذاب خدا نابود شدند: « كَالَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذي خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (69)أَ لَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ قَوْمِ إِبْراهيمَ وَ أَصْحابِ مَدْيَنَ وَ الْمُؤْتَفِكاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (70)» ؛ « مانند پيشينيانتان كه توانمندتر و ثروتمندتر و پر فرزندتر از شما بودند. آرى از نصيب خويش بهره‏مند شدند، كه شما نيز از بهره خويش بهره‏مند شديد، چنان كه پيشينيانتان نيز از بهره‏مند شدند. و همانند كسانى كه در [باطل‏] فرو رفتند، در [باطل‏] فرو رفتيد. اينان اعمالشان در دنيا و آخرت بر باد رفت و اينانند كه زيانكارند. آيا خبر كسانى كه پيش از آنها بودند، به آنان نرسيده است؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و «قوم ابراهيم» و «اصحاب مدين» [قوم شعيب‏] و «شهرهاى زير و رو شده» [قوم لوط] پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، (ولى نپذيرفتند) خداوند به آنها ستم نكرد، امّا خودشان بر خويشتن ستم مى‏كردند.»
در آيات 45 تا 53 سورة نمل نیز با این رویکرد به گزارش اجمالی داستان ثمود پرداخته شده است؛ با این تفاوت که در اغلب آیات اين سوره، اقدامات کافران قوم در مقابله با حضرت صالح عليه السلام در قالب خنثي سازی آن ها و نابودی کافران روایت شده است. قسمت شدن قوم به دو گروه متخاصم مؤمن و کافر، نسبت بدشگونی به صالح عليه السلام و مؤمنان، هم پیمانی تبهکاران قوم برای کشتن شبانه صالح عليه السلام و سپس اظهار بی اطلاعی از آن، خنثي شدن دسیسه کافران، نابودی همه آنان، نجات مؤمنان و خالی ماندن خانه های ثمود از سکنه، درونمایه های اصلی آیات اند. این گونه پرداخت از داستان ثمود، در کنار آيات تبشيري، عمدتا صبغة انذاری دارد و درباره برخورد با انبیا و دسیسه بر ضدّ آنان هشدار می دهد. (طباطبائي، 1417ق،ج 15، ص 372)

1ـ2ـ2ـ2ـ انذار در تبعات عدم ايمان : حضرت موسی و شعیب عليهما السلام، هر یک در جریان دعوت توحیدی و نافرمانی قوم با اشاره به نابودی اقوامی مانند ثمود دربارة دچار شدن به سرنوشتی مشابه آنان هشدار داده، قوم خويش را از کفرورزی بر حذر داشتند: « وَ يا قَوْمِ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقي‏ أَنْ يُصيبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعيدٍ»(هود:89)؛ « و اى قوم من، دشمنى من (اين وصف را) در شما ايجاد نكند كه به شما (نيز) برسد آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد. و قوم لوط از شما دور نيستند»

1ـ2ـ2ـ3ـ انذار پيرامون تکذیب آیات الهي: در پی تکذیب معجزة «شق القمر» و سحر و جادو خواندن هر معجزه الهی، خداوند مشرکان را پیرو هوا و هوس خوانده و با اشاره به سرگذشت اقوام پیشین و رخدادهای روز قیامت به آنان هشدار می دهد و از جمله به تکذیب صالح عليه السلام از سوی ثمود، علل ایمان نیاوردن، نسبت های ناروانی آنان به صالح عليه السلام و نابودشدنشان با عذاب الهی اشاره می کند. در این پرداخت، اوج ناتوانی ثمود در برابر عذاب و تصویر رقت انگیز آنان برای اثرگذاری بیشتر ترسیم شده است:« فَكَيْفَ كانَ عَذابي‏ وَ نُذُرِ (30) إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشيمِ الْمُحْتَظِرِ» ؛ « پس (بنگر) عذاب من و هشدارهايم چگونه بود؟ بى گمان ما بانگ مرگبارى بر آنان فرستاديم، در نتيجه مانند خاشاكى شدند كه از سايه‏بان ساز بازماند»( قمر :30و31)
چنین هشداری از زبان پیامبراکرم صلي الله عليه و آله نیز داده شد؛ هنگامی که تقابل کلامی مشرکان با پیامبر صلي الله عليه و آله به اوج خود رسید، آنان با این سخن که گفته های پیامبر صلي الله عليه و آله را نمی فهمند و گوش هایشان سنگین است از وی خواستند هر کاری که می خواهد انجام دهد. خداوند با ارائه برخی پاسخ ها برای روشنگری آنان، از پیامبر صلي الله عليه و آله می خواهد به آنان هشدار دهد که در صورت نپذیرفتن دعوت توحیدی به صاعقه ای مانند صاعقه عاد و ثمود گرفتار خواهند شد؛ آن گاه به سبب نابودی ثمود اشاره می کند که به رغم هدایت الهی، به بیراهه رفتند و با عذاب خوار کننده نابود شدند: « فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ (13)» ؛ « پس اگر روى بگردانند، بگو شما را از [كيفر] صاعقه‏اى مانند صاعقه عاد و ثمود بر حذر مى‏داريم»( فصلت :13)

1ـ2ـ2ـ4ـ هشدار درباره پیامد سرکشی و فسادانگیزی: در سورة فجر ضمن سرزنش وابستگی به دنیا، آن را مایة طغیانگری و کفرپیشگی دانسته، با دعوت مردم به پرهیز از طغیانگری و فسادانگیزی، دربارة پیامدهای ناگوار آن شدیدا هشدار می دهد، بر این اساس از اقوامی مانند عاد، ثمود و فرعونیان با اشاره به مظاهر قدرت و عظمت فراوانی مادی آنان یاد می کند که چگونه در پی سرکشی در برابر خداوند و فسادانگیزی کاملاً نابود شدند(طباطبائي، 1417ق، ج 3، ص 137 ـ 148؛ ج 20، ص 278 ـ 281) « وَ ثَمُودَ الَّذينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ (9)... الَّذينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ (11) فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَسادَ (12) فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ» ؛ « و با ثمودى كه صخره‏ها را در وادى [قرى‏] تراشيده بودند. (همان‏) كسانى كه در شهرها سركشى كردند.و در آنها بسيار به تباهى پرداختند. سرانجام پروردگارت آنان را به انواع عذاب گرفتار ساختد» (فجر:9و11و12و13)

1ـ2ـ2ـ5ـ انذار در عدم باوربه وعده هاي الهي: خداوند در سوره ذاریات با شیوه انذار و برای فراهم ساختن زمینه روانی لازم برای پذیرش آموزه های معادشناختی، سوگندهایی متعدد یاد می کند که وعده هایش صادق است و حتما محقق خواهد شد؛ آن گاه وعده عذاب به اقوامی مانند ثمود و تحقق آن را به عنوان نمونة عینی یادآور می شود: « وَ في‏ ثَمُودَ إِذْ قيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حينٍ (43) فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ» ؛ « و در مورد ثمود چون به آنان گفته شد: تا مدّتى بهره‏مند باشيد.آن گاه از فرمان پروردگارشان سرپيچى كردند، در نتيجه صاعقه آنان را در حالى كه آنان را مى‏ديدند، فرو گرفت»( ذاريات: 43و44)

ادامه دارد......:Gol::Gol::Gol:[=arial]

[=arial]بسم الله الرحمن الرحيم

[=arial black]اشارات قرآن به داستان قوم ثمود ( قسمت چهارم)

[=arial black][=arial]محور سومي که آيات قرآن در خصوص آن به داستان قوم ثمود اشاره دارد، بحث از معاد است در ادامه به ذکر آيات اين بخش مي پردازيم:

[=arial]1ـ3ـ معاد: خداوند متعال در بسياري از آيات قرآن به بحث از معاد و جهان ماوراء اشاره داشته است . از سوي ديگر،‌ در باور انگيزي و ايجاد اعتقاد در مردم عصر نزول و پس از آن،‌ از گزاره ها و انذارهاي پيرامون معاد در امت هاي گذشته ياد کرده تا به جهانشمولي و اصيل بودن اين اصل اعتقادي در امت هاي گذشته و پس از آن اشاره کند. به عنوان مثال در سوره حاقّه که هدف اصلی آن بیان ویژگی های روز قیامت است، سرگذشت اقوامی چون عاد و ثمود نیز به اجمال آمده است(حاقه :1تا 12). هدف اصلی از این یادکرد، ارائة تصویری عبرت انگیز از پیامد تکذیب روز قیامت و هشدار به مخاطبان است تا زمینه مناسب روانی برای طرح و پذیرش آموزه های معادشناختی فراهم شود، از این رو به جای گزارش مبسوط، به گزارش گزیده ای درباره هلاکت همة کافران عاد و ثمود با عذاب خارق العاده الهی در پی تکذیب روز قیامت بسنده شده است: «كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ (4) فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ (5) »(حاقه :4و5) « (اقوام‏) ثمود و عاد قيامت را دروغ انگاشتند.پس امّا ثمود، به فريادى مرگبار نابود شدند».

[=arial]
پايان
:ask1:

بسیار جالب
با اجازه شما با درج لینگ مطلب، ان را در انجمنی که معاونت آن را بعهده دارم ارسال کردم

موضوع قفل شده است