جمع بندی اخلاص عمل

تب‌های اولیه

47 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اخلاص عمل

سلام و تبریک عید فرخنده نیمه شعبان.

سوالی ذهن مرا بسیار مشغول کرده است.

عمل و عبادت ما باید برای خدا باشد؟؟؟
یا برای تقرب به خدا؟؟؟
یا برای رضایت خدا؟؟؟
یا در راه خدا؟؟؟
برای قبول خدا؟؟؟

[SPOILER]جلو جلو بگم بخاطر تعدد سوال مرتبط با این بحث و قوانین انجمن ممکن است چند تاپیک دیگر هم مرتبط به همین تاپیک خلق شود.[/SPOILER]

طبیعتا یکی از موارد فوق و مواردی که نام برده نشده
صد حساب میشود
و چون صد اید نود هم پیش ماست.
میخواهم بدانم ان صد کدام است که همه پیشش نود هستند و رسیدن به ان رسیدن به باقی را هم دارد!!!

[=Georgia]با سلام

1- وقتی در انجام عملی نیت قربه الی الله (برای رضای خدا) می کنیم، چطور بفهمیم که این نیت از ته دلمان بوده؟ یعنی از کجا بدانیم واقعا به نیت رضای خدا که در دل می کنیم آن کار را انجام می دهیم، نه به طمع و امید فواید احتمالی آن عمل و یا ترس از مضرات انجام ندادنش؟

مثلا نماز، وقتی بدانیم که وظیفه است و بالاخره باید بجا آورده شود، و بجا نیاوردنش باعث مضرات بسیار است ، و بجا آوردن هر چه با کیفیت ترش موجب ثواب و خیرات بسیار است، پس طبیعتا هر نفسی از مضرات عدم انجامش می ترسد ، به فوایدش طمع و دل می بندد، وهرعقلی خواندنش در موقع مقرر را منطقی می بیند.

حال وقتی انسان در دل می گوید نماز را به نیت رضای خدا میخوانم ، از کجا بفهمد خواندنش واقعا ناشی از همین نیتی است که میگوید ، نه تاثیر تمایلات نفسانی مذکور؟

2- هرقدر که آن تمایلات نفسانی علاوه بر نیت قربه الی الله [=Georgia]در انجام عمل دخیل شوند، از خلوص نیت قربه الی الله کاسته میشود؟ پس آیا باید سعی کنیم برای حفظ هرچه بیشتر خلوص نیت ، نفسی را که میل به ثواب اعمال و ترس از مضرات ترکش دارد سرکوب کنیم؟! در حالی که کسی که عملی را به نیت رضای خدا انجام می دهد، خوب می داند که از محسنات و ثواب آن عمل محروم نمی ماند، پس چطور از این مساله لذت نبرد که اگر ببرد نفسش به آن مایل میشود؟!

باتشکر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد سینا

BABY;685073 نوشت:
سلام و تبریک عید فرخنده نیمه شعبان.

سوالی ذهن مرا بسیار مشغول کرده است.

عمل و عبادت ما باید برای خدا باشد؟؟؟
یا برای تقرب به خدا؟؟؟
یا برای رضایت خدا؟؟؟
یا در راه خدا؟؟؟
برای قبول خدا؟؟؟

[SPOILER]جلو جلو بگم بخاطر تعدد سوال مرتبط با این بحث و قوانین انجمن ممکن است چند تاپیک دیگر هم مرتبط به همین تاپیک خلق شود.[/SPOILER]

طبیعتا یکی از موارد فوق و مواردی که نام برده نشده
صد حساب میشود
و چون صد اید نود هم پیش ماست.
میخواهم بدانم ان صد کدام است که همه پیشش نود هستند و رسیدن به ان رسیدن به باقی را هم دارد!!!

آنچه که شما در رابطه با عمل فرموده اید تنها ازحیث واژه ها متفاوتند وگرنه در معنا مشابه می باشند . وقتی می گوییم عملی برای خداوند انجام گیرد منظور همان قصد تقرب است و چنانچه عمل انسان با قصد تقرب باشد نتیجه ی این عمل رضایت الهی و قبولی عمل خواهد بود پس قطعا عملی که در راه خدا باشد چنین ویژگی هایی را دارد.

البته باید توجه کنیم که نیت و انگیزه ی انسان از انجام عمل به میزان خلوص او برمی گردد و اخلاص در عمل امری است که دارای مراتب می باشدو عالى‌ترين مرتبه آن، خلوص محض و كامل براى خداوند است كه هيچ انگيزه و خواست نفسانى با آن آميخته نيست‌؛ مرتبه‌اى كه براى رسيدن به آن راه طولانى و سختى را بايد طى كرد.

xxxx4;686386 نوشت:
[=Georgia]با سلام

1- وقتی در انجام عملی نیت قربه الی الله (برای رضای خدا) می کنیم، چطور بفهمیم که این نیت از ته دلمان بوده؟ یعنی از کجا بدانیم واقعا به نیت رضای خدا که در دل می کنیم آن کار را انجام می دهیم، نه به طمع و امید فواید احتمالی آن عمل و یا ترس از مضرات انجام ندادنش؟

مثلا نماز، وقتی بدانیم که وظیفه است و بالاخره باید بجا آورده شود، و بجا نیاوردنش باعث مضرات بسیار است ، و بجا آوردن هر چه با کیفیت ترش موجب ثواب و خیرات بسیار است، پس طبیعتا هر نفسی از مضرات عدم انجامش می ترسد ، به فوایدش طمع و دل می بندد، وهرعقلی خواندنش در موقع مقرر را منطقی می بیند.

حال وقتی انسان در دل می گوید نماز را به نیت رضای خدا میخوانم ، از کجا بفهمد خواندنش واقعا ناشی از همین نیتی است که میگوید ، نه تاثیر تمایلات نفسانی مذکور؟

2- هرقدر که آن تمایلات نفسانی علاوه بر نیت قربه الی الله [=Georgia]در انجام عمل دخیل شوند، از خلوص نیت قربه الی الله کاسته میشود؟ پس آیا باید سعی کنیم برای حفظ هرچه بیشتر خلوص نیت ، نفسی را که میل به ثواب اعمال و ترس از مضرات ترکش دارد سرکوب کنیم؟! در حالی که کسی که عملی را به نیت رضای خدا انجام می دهد، خوب می داند که از محسنات و ثواب آن عمل محروم نمی ماند، پس چطور از این مساله لذت نبرد که اگر ببرد نفسش به آن مایل میشود؟!

باتشکر

اخلاص همان پاک کردن نیت از غیر خدا و انجام عمل برای خداست.گاهی اشخاص عملی را برای خداوند انجام می دهند اما در عین حال نیتشان رسیدن به بهشت و یا ترس از دوزخ است این حالت مرتبه ی پایینی از اخلاص است در حالی که در علم اخلاق، به نيّت اهميّت ويژه‌اى داده شده و از آن به عنوان ‌ركن و روح عمل ياد‌شده است تا جایی که نبودن نيّت درست باعث بى‌ارزش شدن عمل مى‌شود.
بنابراین حقيقت اخلاص، انجام دادن عمل براى خدا و به انگيزه تقرّب به او می باشد در جامع السعادات آمده است:
( اخلاصى كه از هر آميختگى پيراسته است، اخلاص مطلق و اخلاص صدّيقان شمرده مى‌شود و اخلاصى كه با قصد ثواب و رهايى از عذاب همراه است، اخلاص اضافى نام دارد.)1
نمازگزار بايد نماز خود را با اخلاص و قربةً إلي الله، يعني به قصد قربت و نزديک شدن به خداوند انجام دهد.چرا که عامل اصلی در پذیرش عمل ،اخلاص است در واقع عملی قابل عرضه به درگاه الهی است که همراه با اخلاص باشد وگرنه عملی که در آن رنگ اخلاص وجود نداشته باشد قابل عرضه به محضر خداوند نیست.
توجه کنیم که اخلاص داشتن در نماز و عبادات فقط به این معنا نیست که در نیت خود چنین بر زبان آوریم که خدایا برای رضای تو نماز می گذارم بلکه وجود اخلاص حالتی معنوی در انسان است که نیازمند پیش زمینه است در واقع ترک گناه در طول روز عامل موثری است تا ما باحضور قلب بیشتر مشغول نماز شویم و نیتمان را خالص تر نماییم.
هرچقدر میزان معرفت و شناخت انسان از خداوند بالا رود میزان اخلاصش نیز افزون تر خواهد شد تا جایی که جز خداوند هیچ نمی بیند و عمل را نه برای بهشت و نه حتی از ترس جهنم بلکه تنها برای رضایت الهی و لقاء خداوند برپا می دارد که این درجه ی بالایی از اخلاص است.

1 جامع‌السعادات، ج‌2، ص‌403.

xxxx4;686386 نوشت:
[=Georgia]با سلام

1- وقتی در انجام عملی نیت قربه الی الله (برای رضای خدا) می کنیم، چطور بفهمیم که این نیت از ته دلمان بوده؟ یعنی از کجا بدانیم واقعا به نیت رضای خدا که در دل می کنیم آن کار را انجام می دهیم، نه به طمع و امید فواید احتمالی آن عمل و یا ترس از مضرات انجام ندادنش؟

مثلا نماز، وقتی بدانیم که وظیفه است و بالاخره باید بجا آورده شود، و بجا نیاوردنش باعث مضرات بسیار است ، و بجا آوردن هر چه با کیفیت ترش موجب ثواب و خیرات بسیار است، پس طبیعتا هر نفسی از مضرات عدم انجامش می ترسد ، به فوایدش طمع و دل می بندد، وهرعقلی خواندنش در موقع مقرر را منطقی می بیند.

حال وقتی انسان در دل می گوید نماز را به نیت رضای خدا میخوانم ، از کجا بفهمد خواندنش واقعا ناشی از همین نیتی است که میگوید ، نه تاثیر تمایلات نفسانی مذکور؟

2- هرقدر که آن تمایلات نفسانی علاوه بر نیت قربه الی الله [=Georgia]در انجام عمل دخیل شوند، از خلوص نیت قربه الی الله کاسته میشود؟ پس آیا باید سعی کنیم برای حفظ هرچه بیشتر خلوص نیت ، نفسی را که میل به ثواب اعمال و ترس از مضرات ترکش دارد سرکوب کنیم؟! در حالی که کسی که عملی را به نیت رضای خدا انجام می دهد، خوب می داند که از محسنات و ثواب آن عمل محروم نمی ماند، پس چطور از این مساله لذت نبرد که اگر ببرد نفسش به آن مایل میشود؟!

باتشکر

انسان وقتی عملش همراه با اخلاص باشد دیگر شرایط زمانی و مکانی فرقی برای او ندارد .اگر خواستیم بفهمیم عمل ما از خلوص برخوردار است یا نه باید ببینیم در حضور دیگران چگونه نماز می خوانیم ودر خلوت چگونه؟ ایا زمانی که افراد ما را می بینند به نوع دیگری نماز می خوانیم؟ ایا تاکید ما بر طولانی کردن نماز و اول وقت خواندن نماز و همراه با خضوع و خشوع بودنش صرفا مربوط به فضاهایی هست که دیده می شویم ودر خلوت هیچ یک از این امور را مد نظر نمی گیریم؟
بنابراین وقتی اخلاص داشته باشیم دیگربراي خوشحالي ديگران، کسب رضاي مخلوقين، و جلب توجّه آنها نماز نمی خوانيم.
در مرتبه ی دیگری از اخلاص که بالاتر از مرتبه ی قبل است شخص عملش را برای رسیدن به مقاصد مادی انجام نمی دهد مثلا برخی از افراد نماز می خوانند تا خداوند رزق آنها را زیاد کند این نوعی معامله است و چنین نیتی مخل به اخلاص می باشد.
البته گاهی افراد نیز عبادت را نه برای رسیدن به منافع و پاداشهایی دنیایی بلکه برای رسیدن به ثواب اخروی بجا می اورند که در این حالت نیز هرچند عمل مورد پذیرش است اما از حیث اخلاص از درجه ی پایینی برخوردار است.وهمینطور است کسی که برای دورشدن از عذاب الهی نماز بگذارد.علما و عرفا، این مراتب را مراتب پاييني از درجات اخلاص مي‌دانند وتاکید می کنند که انسان مخلص براي نيل به قرب الهي، بايد از اين اهداف نازل گذر کند.
برای نماز آثار و خواصی بیان شده است، از جمله این که قرآن، نماز را ناهی فحشا و منکر میداند یعنی نماز بازدارنده از انحراف و گناه است حال اگر نماز انسان همراه با خلوص باشد چنین اثری نیز بعد از نماز برای انسان مشهود است بگونه ای که انسان متوجه می شود که چقدر به خاطر نمازی که خوانده از گناه دور شده است اما گاهی می بینیم نمازها خوانده می شود ودر نیت هم قربه الی الله گفته می شود اما این نماز ما را از گناه باز نداشته است که در این حالت باید نسبت به میزان اخلاص خود شک کنیم.
درست است كسانى كه به دليل ترس از عذاب يا طمع رسيدن به بهشتْ خدا راعبادت مى‌كنند، به اخلاص كامل نرسيده‌اند و مرتبه خلوصشان با حب ذات و توجه به خويشتن آميخته است اما فراموش نکنید که این نوع نیات مذموم نیستند بلکه ماندن در این مرتبه ها مذموم است بنابراین باید برای رسیدن به اخلاص از همین مراتب پایین تمرین کرده و کم کم فارغ از شوق بهشت و ترس جهنم نیت خود را خالص تر نماییم.

[=comic sans ms][=comic sans ms]
با عرض سلام مجدد و تشکر از پاسخ های کارشناس محترم

سینا;687353 نوشت:
( اخلاصى كه از هر آميختگى پيراسته است، اخلاص مطلق و اخلاص صدّيقان شمرده مى‌شود و اخلاصى كه با قصد ثواب و رهايى از عذاب همراه است، اخلاص اضافى نام دارد.)

1- چطور می توانیم میزان اخلاص نیتمان را متوجه شویم، یعنی بفهمیم چقدر نزدیک به اخلاص مطلق و چقدر اخلاص اضافی است؟

2- چطور می توان رسیدن [=comic sans ms]به اخلاص مطلق برای انسانی که دارای نفس میباشد را، منطقا توجیه کرد؟
زیرا هرگز حالتی پیش نخواهد آمد که فرد عملی را برای رضای خدا انجام دهد و از عذاب جهنم دور و به نعمت های بهشت نزدیک نشود؛
پس نمی توان گفت برای رسیدن به اخلاص مطلق، آن ترس و حب را در خودش سرکوب کرده، بلکه از بابت هردو خیال نفسش راحت است.

3- در آیات و روایات بسیار اهمیت ترس از خدا را شنیده ایم، آیا معنی این ترس، همان ترس از جهنم ، عقوبت و خشم خدا نیست؟
پس آیا سعی در نترسیدن از جهنم، بجهت رسیدن به اخلاص بیشتر، به منزله ی از بین بردن ترس از خدا در خود نمی شود؟

سینا;687354 نوشت:
اگر خواستیم بفهمیم عمل ما از خلوص برخوردار است یا نه باید ببینیم در حضور دیگران چگونه نماز می خوانیم ودر خلوت چگونه؟

راهکارفوق برای فهمیدن خلوص نیت از ریا کاربرد دارد یا میزان اخلاص مطلق و اضافه را نیز در نیت مشخص می کند؟

باتشکر

[="Tahoma"][="DarkGreen"]خوب ممکن است من به نیت قرب الهی بخوانم و ادای عمل کنم
و خدا هم مرا به این فیض برساند
و دیگر دست از تلاش بکشم(یعنی یک ازمون باشد)

ولی اگر برای خدا باشد انسان به سیری نمیرسد.

..............

نکته دیگر اینکه
در ایات قران به کدام کلمه اشاره شده ؟؟؟
برای خدا
برای تقرب
برای رضا[/]

یکی از مهمترین عواملی که می تواند به وجود یا عدم امری دلالت کند نشانه ها و آثار می باشد.تشخیص هر بیماری از روی آثار و نشانه های آن است. در رابطه با مسائل اخلاقی نیز وضع به همین شکل است. اگر شما بخواهید وجود و یا عدم فضیلت یا رذیلت اخلاقی را در خود جستجو کنید باید به آثار آن توجه کنید.
در رابطه با این که ایا عمل انسان دارای اخلاص است یا نه نیز باید به ویژگی های عمل خود مراجعه نماییم.گاهی عمل ما همراه با ریا است که برای شخص ریاکار نشانه هایی ذکر می شود از جمله این که از تعریف و تمجید لذت برده و کار را برای تعریف دیگران انجام می دهد و چنانچه از او تعریف نشود دلگیر می شود و یا در جمع با نشاط به عملی مشغول شده ودرتنهایی دارای کسالت است بنابراین انسان بیش از هر کس دیگری با مراجعه ی به خود و بررسی نیتش می تواند بفهمد که ایا عملش دارای خلوص بوده یا خیر.

انسان با اخلاص، بدون در نظر گرفتن پسند و رضایت این و آن، به وظیفه ی خود عمل مى‏كند و در راه خدا، از هیچ ملامتى هم نمى‏ترسد: «یُجَهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَا ئِمٍ»(1)

علاوه بر این که اخلاص در عمل، حین انجام عمل مشهود است و نیت شخص برای انجام فعل فقط و فقط رضای خداوند است بازتاب این اخلاص در زندگی روزمره ی شخص نیز مشهود است.

بنابراین نحوه ی عملکرد ما بعد از نماز و میزان بازداشته شدن ما از گناه می تواند ما را نسبت به میزان اخلاصمان آگاه نماید.انسان با اخلاص از گناه فاصله می گیرد پس هرچقدر که از گناه فاصله گرفته ایم به همان نسبت در نماز اخلاص داشته ایم.


1 مائده، آیه 54.

قبلا هم متذکر شدیم که اخلاص دارای مراتب است .برخی از مردم به هوای رسیدن به بهشت عبادت می کنند و برخی از ترس دوزخ اما توجه کنید که این نیات نیز در جای خود می تواند کمک کننده ی انسان باشد و در واقع مقدمه ای باشد تا انسان به درجات بالاتر برسد.

اتفاقا در قرآن نیز آیات تعذیب بیشتر ازآیات تبشیر است چرا که انذار هسته ی اصلی تبلیغ می باشد.بنابراین مخاطب قرآن عموم مردم می باشند و لذا وجود نیاتی که نشان از ترس از عذاب و شوق رسیدن به بهشت دارند بخودی خود مذموم نیست.

اما در عین حال انسان این پتانسیل و استعداد را دارد که از این مراتب پایین عبور کرده و به مراحل بالای اخلاص برسد تا جایی که جز خدا هیچ نبیند.
قطعا درک این حالت برای ما که تجربه اش نکرده ایم بسیار سخت است و گاهی محال بنظر می رسد اما از دایره ی نگاه اوحدی از مردم که قدم در این مسیر گذاشته اند امری ناممکن نیست.

ارتباطی که اولیاء الله با خداوند دارند به گونه ای است که از نفس ارتباط لذت می برند و این ارتباط ارتباطی دوسویه است تا جایی که«يحب الرب أن يسمع كلامهم كما تحب الوالدة ولدها»؛ یعنی خدا دوست دارد سخن و دعاي اينها را بشنود مثل مادري كه بچه‏اش را دوست مي‏دارد. يعني آن خواص نهايت لذّتشان شنيدن سخن خداست قطعا تصوّر این حالت هم براي ما مشكل است.

توجه کنیم که همین نیت ترس از عذاب و شوق رسیدن به بهشت برای ما که از همه جا دستمان کوتاه است می تواند مقدمه و پیش زمینه ی خوبی باشد برای جلب محبت الهی وهمین امور می تواند زمینه ساز اخلاص بیشتر باشد چرا که این حالات انسان را براى دريافت رحمت الهى مستعد مى‏كند.

اگر بخواهیم برای تقریب ذهن مثالی بیاوریم اینگونه می توانیم بیان کنیم که انسان در هر دوره ای از زندگی از میزان خاصی از ادراک برخوردار است برخی لذتها را در زمان خاصی متوجه می شود که در سایر زمانها از آن بی خبر بوده .کودکی که در حال بازی کردن است بهترین لذت برایش بازی با اسباب بازیهاست اما ایا کودک درکی از لذت عشق و عاشقی و یا مثلا لذت جنسی دارد؟ در حالی که ادراک این لذت برای بزرگسال کاملا واضح است .بنابراین وجود انسان در هر مرتبه‏اي يك بلوغي دارد. به يك بلوغ كه رسيد، خواسته ‏هايي در او پيدا مي‏شود كه در افراد ديگر نيست. بزرگان و اولیاء الله نیز به یک بلوغی رسیده اند که ما از درک آن عاجزیم همچون عاجز بودن کودک از درک لذات بزرگسالی.

بنابراین ما در حد مرتبه ی خود عبادتمان عبادت تجار و بردگان است اما روح ما ظرفیت لازم برای پذیرش و درکی بالاتر از این مرتبه را نیز دارد که از طریق فراموش کردن گناه می توانیم خود را به آن مقام برسانیم.

حال سوال اینجاست که از طرفی در روایات ترس از خداوند و ترس از آتش آمده است واز طرف دیگر می گوییم نیت باید خالص باشد و برای ترس از عذاب نباشد واین دو چگونه قابل جمع است؟آنچه که در قران و روایات در رابطه با ترس از عذاب مطرح شده بدین دلیل است که از حیث روانی عموما انسان وقتی از امری ترس داشته باشد انگیزه ی خوبی برای انجام یا ترک فعل دارد . خداوندبيش از هر چيز از راه خوف بشر را تربيت کرده است. چون عوامل غفلت بيشتر از هر چيز بوسيله‏ي خوف برطرف مي‏شود. بهترين عامل غلبه بر هواي نفس و وساوس شيطاني، توجه به خطرهايي است كه مي‏تواند انسان را تهدید كند. بنابراین آیات تعذیب و روایاتی که در رابطه با ترس از جهنم بیان شده ناظر به همین ویژگی فطری انسان است که انسان فطرتا منفعت طلب است و بدنبال جلب منفعت و دفع ضرر است و جهنم وعذابش را ضرر می بیند و به همین دلیل سعی می کند خود را از آتش جهنم دور نماید اما زمانی که در رابطه با مراتب اخلاص سخن می گوییم اشاره به این امر است که انسان چنان ظرفیتی دارد که ارتباط خود را بگونه ای با خداوند برقرار کند که حتی این ارتباط بعد منفعت طلبی او را نیز تحت سیطره ی خود قرار دهد تا جایی که تنها برای خداوند عبادت کند فارغ از بهشت و جهنم. در مرحله ی اول و برای عموم مردم هیچ کار اختیاری نیست كه عامل ترس يا اميد در آن مطرح نباشد و گاهي هر دو مؤثرند. اما در حالات خاص، در اشخاصي كه معرفت‏هاي بالاتري دارند، ترس‏هاي ديگري هم وجود دارد. برای کسانی که قدم در این راه می گذارند دریچه های جدیدی باز می شود.

xxxx4;687513 نوشت:
[=comic sans ms][=comic sans ms]
با عرض سلام مجدد و تشکر از پاسخ های کارشناس محترم

راهکارفوق برای فهمیدن خلوص نیت از ریا کاربرد دارد یا میزان اخلاص مطلق و اضافه را نیز در نیت مشخص می کند؟

باتشکر

ریا را نقطه ی مقابل اخلاص می دانیم .بنابراین کسی که اهل ریا باشد و عبادتش را برای جلب منفعت مادی بجا آورد از هیچ درجه ای از اخلاص نه اضافی و نه مطلق برخوردار نیست.اما کسی که عبادتش نه برای جلب منفعت مادی بلکه برای کسب منافع معنویست مثل ترس از جهنم و یا شوق رسیدن به بهشت اگر به او بگویند بدون عبادت تو را به بهشت میبریم و از عذاب جهنم دور میشوی براحتی عبادت را کنار می گذارد چرا که او اخلاصش از نوع اضافی است اما کسی همچون حضرت علی علیه السلام که اخلاص مطلق دارند فلسفه ی عبادت خود را اینگونه بیان می کنند که نه از ترس جهنم و نه از شوق بهشت تو را عبادت می کنم بلکه چون تو را شایسته ی عبادت دیدم ،مورد عبادت قرار می دهم بنابراین مشکل ما این است که درکی از شایستگی خداوند برای عبادت نداریم.

اگر در نیت ما ترس از عذاب و شوق بهشت مطرح باشد اخلاص ما اخلاص اضافی است و اگر این امور مطرح نباشد اخلاص مطلق که البته رسیدن به اخلاص مطلق برای شماری اندک از بندگان خداست که معرفتشان نسبت به خداوند کامل است چرا که هر چه معرفت قوي‏تر باشد انسان به همان نسبت احساس حقارت بيشتري در برابر خداوندمي‏كند.
در زندگی روزمره ما اموری اتفاق می افتد که با اطاعت از خداوند در تزاحم است آنان که اخلاص واقعی در عمل دارند هنگام مواجهه ی با تزاحمات قطعا اطاعت الهی را برمی گزینند چرا که در دلشان محبتی جز محبت خدا نیست اما برای ما که در کنار محبت خداوند ،دوست داشتنی های دیگری نیز داریم گاهی ممکن است موقع تزاحم جانب امور محبوب مادی را بگیریم و از لذات معنوی صرف نظر کنیم در این حالت اخلاص ما اخلاص واقعی نیست.
ميوه‏ى محبت شوق لقاء است، هر اندازه پايه‏ي معرفت انسان بالاتر رود محبتش نسبت به خدا بيشتر مي‏شودو هرچقدر محبتش بیشتر شد شوق لقا برایش افزون تر می شود .اين طبيعي است كه انسان هر كه را دوست دارد مي‏خواهد او را ببيند.

[=book antiqua]
با عرض سلام

ضمن کمال تشکر از پاسخ های کارشناس محترم ، جهت رساندن بهتر برخی از منظورهای سوالاتم ، توضیحات زیر را عرض میکنم :

انسان طبیعتا نفسش مایل به کسب نعمات(اخروی و دنیوی) و ترسان از رنج و عذاب است، حال اخلاص مطلق یعنی فقط و فقط عمل را (هر عملی ،نماز فقط من باب مثال بود) به نیت تقرب به خدا انجام دادن ، یعنی شخص برای رسیدن به اخلاص مطلق نباید نسبت به موارد فوق میل(علاقه) و ترسی داشته باشد.از طرفی شخص خوب می داند تقرب به خدا ، به هیچ وجه از کسب نعمات (اخروی و دنیوی) و ایمنی از رنج و عذاب جدا نیست ؛ بنابراین:

چنین شخصی از کجا باید مطمئن شود که خالص کردن نیتش، فقط و فقط بخاطر خود خدا بوده و علاقه ی رسیدن به فضائلِ تقرب به خدا در آن دخیل نبوده؟ زیرا مگر میشود خدا را از مهربانی، زیبایی، گذشت، قدرت، عزت، بخشندگی و... جدا کرد؟؟!! پس شخص نمیتواند بگوید من فقط تقرب به خدا را دوست دارم و میخواهم، و هیچگونه علاقه ای به قدرت، عزت، زیبایی و... ندارم!

1) اگر واقعا علاقه فوق وجود داشته باشد، چگونه از عدم تاثیرش در انجام عمل مطمئن شود تا بتوان گفت حقیقتاً در عملش خلوص مطلق داشته؟

2) اگر علاقه فوق وجود نداشته باشد، پس به قسمتی از ذات خدا بی علاقه است! مگر می شود نیل به خلوص نیت اینگونه و به این قیمت باشد؟!

سینا;687354 نوشت:
كسانى كه به دليل ترس از عذاب يا طمع رسيدن به بهشتْ خدا راعبادت مى‌كنند، به اخلاص كامل نرسيده‌اند و مرتبه خلوصشان با حب ذات و توجه به خويشتن آميخته است اما فراموش نکنید که این نوع نیات مذموم نیستند بلکه ماندن در این مرتبه ها مذموم است بنابراین باید برای رسیدن به اخلاص از همین مراتب پایین تمرین کرده و کم کم فارغ از شوق بهشت و ترس جهنم نیت خود را خالص تر نماییم.

سینا;688434 نوشت:
قطعا درک این حالت برای ما که تجربه اش نکرده ایم بسیار سخت است و گاهی محال بنظر می رسد اما از دایره ی نگاه اوحدی از مردم که قدم در این مسیر گذاشته اند امری ناممکن نیست.

همینطور که شما فرمودید، ماندن درمرتبه ی داشتن خلوص اضافی مذموم است و باید برای خروج از آن تمرین کرد، که لازمه ی این امر سعی در خروج از مرحله ی عدم درک خلوص مطلق، و شناخت زوایای آن است .

توجه کنید که وقتی می گوییم انسان قادر است خود را به مرتبه ی بالای اخلاص برساند بدین معنا نیست که چنین شخصی بهشت یا جهنم خدا را زیر سوال ببرد و یا انها را اموری بی ارزش و منافی با عدالت تلقی کند.در اخلاص مطلق نمی گوییم فرد نباید نسبت به رفتن به بهشت و نرفتن به جهنم علاقه ای نداشته باشد بلکه می گوییم نتیجه ی اخلاص مطلق این است که انسان حتی از این نعمات اخروی هم می گذرد.

پس در اخلاص مطلق بحث ما نفی نعمات اخروی و یا مذموم دانستن آنها نیست بلکه منظور این است که شخص بحدی از ظرفیت روحی و کمال بالا می رسد که لقاء خداوند را از هر چیزی باارزش تر می داند.

دقت کنید آنچه که منجر به اخلاص مطلق می شود کسب معرفت است بنابراین تا شخص از معرفت و یقین نسبت به خداوند و اوصاف الهی و درک بهشت و جهنم عبور نکند نمیتواند به چنین درجه ای از اخلاص برسد لذا شخص مخلص از بهشت و جهنم عبور می کند نه بدین معنا که آنها را قبول ندارد بلکه بدین معنا که معرفتش بحدی رسیده که گویا روح بلند و با ظرفیت او را این امور غنی نمی سازد و همچنان تشنه ی امری دیگر است.

در پست های قبلی هم اشاره کردیم اولا رسیدن به این مقام مخصوص اوحدی از بندگان است و اندک شماری توانایی رسیدن به این درجه از اخلاص را دارند و ثانیا این مسیر مسیری است دارای مراتب و هر کس با توجه به معرفت خود می تواند نیت خود را خالص و خالص تر کند.

این که انسان بخواهد بفهمد ایا در عملش خلوص مطلق است یا خلوص اضافی کافیست از خود سوال کند که ایا اگر جهنمی در کار نباشد و خداوند من را عذاب ندهد ایا باز هم عبادت می کنم؟شاید در پاسخ شفاهی بگوییم آری اما در مقام عمل بسیاری از عبادات را از دست خواهیم داد. چرا که ما عباداتمان برای ترس از عذاب و یا شوق رسیدن به بهشت است و این همان اخلاص اضافیست.

سینا;688453 نوشت:
اگر در نیت ما ترس از عذاب و شوق بهشت مطرح باشد اخلاص ما اخلاص اضافی است

با سلام و احترام

استاد سینا ابتدا از پاسخ های بسیار خوب حضرتعالی تشکر می کنم

در منابع اخلاقی-عرفانی خوانده ام امید به نعیم بهشت و خوف از عذاب دوزخ مراتب بالایی از

یقین و معرفت را می طلبد و بیانگر اعتقاد راسخ نسبت به معاد است،چنین شخصی بسیاری از

مراتب حجب ظلمانی شرک و کفر و تردید اعتقادی و عملی را خرق نموده و بخش

عظیمی از اخلاص را کسب کرده است،شما استاد فن هستید و بهتر از مثل منی می دانید

اینها (طمع به بهشت و ترس ازدوزخ)مقامات بلندی هستند که دست بسیاری از خلق الله از

آن کوتاه است و از مراتب عالی تقوا است.

و آنچه راجع به اخلاص در مرتبه تنزیه روح از توجه به غیر حق بیان می شود مقام

مخلصین به فتح لام است(لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین) و خلوص

خاص الخاص از عباد الله است.

این بحث جایگاهش برای مانند من که تاپیک را دنبال می کنم و شاید قصد بهره

گیری در عمل را دارم سنگین و نا ممکن می نماید لذا اگر ممکن است بحث

اخلاص را برای استفاده بنده و امثال بنده از همان مراحل ابتدایی آن_اخلاص در عمل_

پی بگیرید.

با سپاس

پابوس زوار اربعین;687549 نوشت:
خوب ممکن است من به نیت قرب الهی بخوانم و ادای عمل کنم
و خدا هم مرا به این فیض برساند
و دیگر دست از تلاش بکشم(یعنی یک ازمون باشد)

ولی اگر برای خدا باشد انسان به سیری نمیرسد.

..............

نکته دیگر اینکه
در ایات قران به کدام کلمه اشاره شده ؟؟؟
برای خدا
برای تقرب
برای رضا

در نگاه قرآن اخلاص و خلوص نیت انسان ها دارای مراتب است و هر کس متناسب با میزان معرفت خود از آن بهره می برد.
بالاترین مرتبه ای که خداوند برای اخلاص مطرح کرده است رسیدن به درجه ی مخلصین (به فتح لام) است البته قبل از آن انسان باید از پل مخلص (به کسر لام)بودن عبور کرده باشد.در واقع مخلصین (به فتح لام) کسانی هستند که خداوند آنها را برای خود خالص کرده است.در واقع مخلصین خالص شده ی خداوند هستند و بدلیل دارا بودن پیش زمینه ها و ظرفیت های لازم خداوند به آنها عنایت ویژه ای داشته است تا جایی که آنها را برای خود خالص کرده است.
در تعبير قرآني مخلصين (به فتح لام) پيامبران و اماماني هستند كه مورد عنايت الهي بوده اند و براي رهبري و راهنمايي بشر ساخته و پرداخته شده اند.و سایر انسان ها با تبعیت از آنها می توانند در آن مسیر قرار بگیرند.


با سلام و تشکر فراوان از پاسخ های زیبای کارشناس محترم

نکات زیر را از توضیحات شما برداشت کردم، که اگر اشتباه یا ناقص است لطفا راهنمایی بفرمایید :

1- برای کسی که قصد کند نیتش را به اخلاص مطلق نزدیک کند(بدلیل نماندن در خلوص اضافی که مذموم است)، راهکارهایی مثل تکمیل معرفتش به خدا و دل بریدن از غیرخدا ، وجود دارد.

2- از نشانه های حرکت ازخلوص اضافی به سمت خلوص مطلق ، ایجاد احساس حقارت بيشتر در برابر خداوند،
محبت زیادتر به خدا و شوق لقا است.

3- با توجه به مثال کودکی انسان، می توان گفت حتی بدون داشتن قصد ایجاد خلوص مطلق در نیات، با بالا رفتن معرفت و ادراک، ترک معصیت و انجام محسنات(با همان خلوص اضافی )، این ویژگی به خودی خود درانسان پدید می آید.

مرتبه ی اخلاص مطلق برای مخلَصین (به فتح لام) است یا مخلِصین (به کسر لام)؟ اگر برای مخلَصین (به فتح لام) باشد پس ماندن مخلِصین (به کسر لام) در خلوص اضافی نباید مذموم باشد؟

سینا;689166 نوشت:
در اخلاص مطلق نمی گوییم فرد نباید نسبت به رفتن به بهشت و نرفتن به جهنم علاقه ای نداشته باشد بلکه می گوییم نتیجه ی اخلاص مطلق این است که انسان حتی از این نعمات اخروی هم می گذرد.

پس در مخلص مطلق ، حب وترس به بهشت و جهنم نیز وجود دارد. پس یعنی به چیزی غیر خدا علاقه دارد، که این نه تنها مخل درجه ی خلوصش نیست بلکه لازمه ی آن است. پس چرا کسی که قصد اخلاص مطلق در نیتش را بکند ، نباید غیر خدا را دوست داشته باشد؟!

سینا;689166 نوشت:
این که انسان بخواهد بفهمد ایا در عملش خلوص مطلق است یا خلوص اضافی کافیست از خود سوال کند که ایا اگر جهنمی در کار نباشد و خداوند من را عذاب ندهد ایا باز هم عبادت می کنم؟

آیا تصور در کار نبودن بهشت و جهنم (یا نعمات و رنج های دنیوی)، خدایی بی عدالت، بی حکمت، بی قدرت و... را در ذهن متصور نمی کند؟! آیا امید به خدا را از بین نمی برد؟! این درست است که محکِ خلوص مطلق نیت، علاقه ی یک انسانِ نا امید به خدای بی عدالت و... باشد؟!!

سینا;688453 نوشت:
در اشخاصي كه معرفت‏هاي بالاتري دارند، ترس‏هاي ديگري هم وجود دارد.

چه ترس های دیگری؟

نقل قول:
وقتی می گوییم عملی برای خداوند انجام گیرد منظور همان قصد تقرب است و چنانچه عمل انسان با قصد تقرب باشد نتیجه ی این عمل رضایت الهی و قبولی عمل خواهد بود پس قطعا عملی که در راه خدا باشد چنین ویژگی هایی را دارد.

ببخشید میان بحثتون سوال می پرسم، ولی یک سوال داشتم ممنون میشم جواب بدید.
شما فرمودید اخلاص یعنی نیت فقط برای رضایت و تقرب به خدا باشه؛ تقرب یعنی نزدیکی به خدا. ما نیازمندیم و خدا بی نیاز، هدف ما هم از تقرب، رفع نیاز هامون هست.
خوب الان باز هم برای برآورده کردن نیاز های خودمون داریم کار می کنیم دیگه، نه رضایت خدا که!
شاید هم من هنوز معنی قرب رو متوجه نشدم...ولی هر کاری می کنیم برای رفع نواقص و نیاز های خودمونه دیگه. پس چطور فقط خدا رو هدف قرار بدیم؟ و به خودمون توجه نکنیم؟

mohammad hosein;690190 نوشت:
شما فرمودید اخلاص یعنی نیت فقط برای رضایت و تقرب به خدا باشه؛ تقرب یعنی نزدیکی به خدا. ما نیازمندیم و خدا بی نیاز، هدف ما هم از تقرب، رفع نیاز هامون هست.
خوب الان باز هم برای برآورده کردن نیاز های خودمون داریم کار می کنیم دیگه، نه رضایت خدا که!

با سلام و احترام:

این سؤال آنقدر خوب و تامل برانگیز و عبرت آموز است

که حیف بود رسما از شما بابت آن تشکر نکنم.

[="Georgia"][="Blue"]

حبیبه;689635 نوشت:
با سلام و احترام

استاد سینا ابتدا از پاسخ های بسیار خوب حضرتعالی تشکر می کنم

در منابع اخلاقی-عرفانی خوانده ام امید به نعیم بهشت و خوف از عذاب دوزخ مراتب بالایی از

یقین و معرفت را می طلبد و بیانگر اعتقاد راسخ نسبت به معاد است،چنین شخصی بسیاری از

مراتب حجب ظلمانی شرک و کفر و تردید اعتقادی و عملی را خرق نموده و بخش

عظیمی از اخلاص را کسب کرده است،شما استاد فن هستید و بهتر از مثل منی می دانید

اینها (طمع به بهشت و ترس ازدوزخ)مقامات بلندی هستند که دست بسیاری از خلق الله از

آن کوتاه است و از مراتب عالی تقوا است.

و آنچه راجع به اخلاص در مرتبه تنزیه روح از توجه به غیر حق بیان می شود مقام

مخلصین به فتح لام است(لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین) و خلوص

خاص الخاص از عباد الله است.

این بحث جایگاهش برای مانند من که تاپیک را دنبال می کنم و شاید قصد بهره

گیری در عمل را دارم سنگین و نا ممکن می نماید لذا اگر ممکن است بحث

اخلاص را برای استفاده بنده و امثال بنده از همان مراحل ابتدایی آن_اخلاص در عمل_

پی بگیرید.


با کسب اجازه از محضر سرور گرامی ام جناب استاد سینا
از جمله رهزنیهای نفس اماره برای توقف و عدم سلوک در مسیر راستین صدق بندگی، سنگین و ناممکن انگاشتن قدم در این صراط حقیقت است. درست است که تنزیه روح از توجه به اغیار مقصد عالیِ بلند مرتبگانِ اخلاص در عمل است اما این مقصد عالی چنان نیست که از دسترسی ما بندگان رهپوی حقیقت دور و ناممکن باشد.
ما در این انجمن گرد هم آمده ایم تا با کسب همت و تعمق بخشیدن به افق دیدگانمان نور بصیرت معرفتمان را بیشتر کرده و دست به دست هم ناممکنها را ممکن سازیم نه آن که خود و ظرفیت بهره برداری خود را اندک پنداشته و با کوته نگری خود عمر باقیمانده را به ساحل پیمایی بگذرانیم.
امید آن که در تمامی شئون زندگی خود، قدر منادیان تعالی را بیشتر دانسته و به جای واپس زنی، آن حقایق را ذخیره توشه راهمان نماییم که لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ

[/]

تشکر از همراهی اعضای محترم ، و همچنین تشکر از پاسخ های زیبای کارشناسان ،که موجب درک بیشتر حقایق مساله ی خلوص نیت می شود .

به نام خدا

با سلام و ادب و احترام خدمت استاد سینا و استاد اویس:

به این انجمن آمده بودم تا از محضر اساتید حوزه کسب فیض

کنم چرا که به عنوان یک خانم نمی توانستم جایی امن تر و پر

بارتر از انجمن دینی برای بهره های علمی و معرفتی بیابم

اما ظاهرا من کوته اندیش تر و بی ظرفیت تر از آنم که بتوانم

در محضر شما جنابان معرفت کسب کنم.

لذا در همین جا از شما و سایر کاربران اسک دین که این مدت

مزاحم وقت گرانقدرشان شده خداحافظی و حلالیت می طلبم

در پناه حق سربلند باشید.

سینا;687354 نوشت:
البته گاهی افراد نیز عبادت را نه برای رسیدن به منافع و پاداشهایی دنیایی بلکه برای رسیدن به ثواب اخروی بجا می اورند که در این حالت نیز هرچند عمل مورد پذیرش است اما از حیث اخلاص از درجه ی پایینی برخوردار است.وهمینطور است کسی که برای دورشدن از عذاب الهی نماز بگذارد.علما و عرفا، این مراتب را مراتب پاييني از درجات اخلاص مي‌دانند وتاکید می کنند که انسان مخلص براي نيل به قرب الهي، بايد از اين اهداف نازل گذر کند.

سلام. در اينكه با چه نيت اعمال رو انجام بديم درجه اخلاص متفاوته . براي پاداش چطور؟ يعني پاداش كار نيك من كه با هدف دوري از جهنم و اتش بوده با كسي كه هدفش رضايت و لقا خدا بوده يكي هست؟(فقط خود پاداش عمل منظورمه نه جنبه هاي ديگه اش)
اگه كسي صرفا بخاطر راحتي و اسايش بهشت اعمال رو انجام بده چقدش مورد قبوله؟

من انگيزه اي براي اينكه اعمالم رو با اين نيت انجام بدم ندارم... و اين باعث شده دقت و جديت به خرج ندم. درنتيجه هميشه محرك نيست براي انجام كارنيك و انجام ندادن يه سري اعمال . خيلي دوست دارم نگرشمو عوض كنم

m.mohebi;690393 نوشت:
سلام. در اينكه با چه نيت اعمال رو انجام بديم درجه اخلاص متفاوته . براي پاداش چطور؟ يعني پاداش كار نيك من كه با هدف دوري از جهنم و اتش بوده با كسي كه هدفش رضايت و لقا خدا بوده يكي هست؟(فقط خود پاداش عمل منظورمه نه جنبه هاي ديگه اش)
اگه كسي صرفا بخاطر راحتي و اسايش بهشت اعمال رو انجام بده چقدش مورد قبوله؟

من انگيزه اي براي اينكه اعمالم رو با اين نيت انجام بدم ندارم... و اين باعث شده دقت و جديت به خرج ندم. درنتيجه هميشه محرك نيست براي انجام كارنيك و انجام ندادن يه سري اعمال . خيلي دوست دارم نگرشمو عوض كنم


آن چیزی که میزان پاداش در قیامت را معین و مشخص می کند کمیت و کیفیت عمل است. حال درجات متفاوت اخلاص مهمترین بخش کیفی عمل می باشد لذا انسان در هر درجه ای باشد متناسب با آن درجه از نعمات بهشت بهره می برد در واقع همانگونه که می گوییم اخلاص مراتب و درجات گوناگونی دارد بهشت نیز دارای مراتب گوناگون است و هر کس متناسب با عمل در درجه ای از درجات بهشت خواهد بود بنابراین کسی که نیتش انجام عمل برای خداست با کسی که نیتش بخاطر ترس از عذاب و رسیدن به بهشت است چون در نوع نیت متفاوتند قطعا در نوع بهره گیری از درجات بهشت نیز متفاوت خواهند بود.

اگر کسی عملی را برای رسیدن به بهشت بجا آورد از حیث فقهی عبادتش مورد پذیرش است اما سعی او باید بر این باشد که خود را بدرجات بالاتری برساند.

mohammad hosein;690190 نوشت:
ببخشید میان بحثتون سوال می پرسم، ولی یک سوال داشتم ممنون میشم جواب بدید.
شما فرمودید اخلاص یعنی نیت فقط برای رضایت و تقرب به خدا باشه؛ تقرب یعنی نزدیکی به خدا. ما نیازمندیم و خدا بی نیاز، هدف ما هم از تقرب، رفع نیاز هامون هست.
خوب الان باز هم برای برآورده کردن نیاز های خودمون داریم کار می کنیم دیگه، نه رضایت خدا که!
شاید هم من هنوز معنی قرب رو متوجه نشدم...ولی هر کاری می کنیم برای رفع نواقص و نیاز های خودمونه دیگه. پس چطور فقط خدا رو هدف قرار بدیم؟ و به خودمون توجه نکنیم؟

در رابطه با سوال مطرح شده باید به نکته ی ظریف و دقیقی دقت نمود. در مرحله ی اول شناخت جایگاه انسان به حکم انسان بودنش از یک طرف و شناخت خداوند به حکم واجب الوجود بودن و قادر مطلق بودن از طرفی دیگر.

بنابراین در این که انسان وجودش سراسر نیاز است و هم در حدوث و هم در بقا نیازمند فیاض علی الاطلاق است شکی نیست ما در همه حال نیازمندیم و یک لحظه اگر نظر الهی از ما برگردد توان حفظ وجود را نخواهیم داشت.

اما خداوند برای همین موجود محتاج تعیین مسیر کرده است و راه کمال را برای او مشخص نموده است. روحی در او دمیده و چنان ظرفیت بالایی به او بخشیده است که او توانایی گذشتن از نیازها را نیز در خود دارد.

تقرب یعنی نزدیک شدن بخدا و انسان در مسیر تقرب از چنان ظرفیتی برخوردار است که می تواند تنها برای لقا ی خداوند کاری را انجام دهد رسیدن به این مقام و ندیدن خود به معنی عدم نیاز انسان نیست بلکه منظور این است که انسان نیازمند و انسان منفعت طلب می تواند در اثر تمرین و ممارست نوع نیاز خود را تغییر دهد نه این که نیازش را نفی نماید.

در واقع کسانی که اخلاص مطلق دارند نیاز خود را به خوبی درک کرده اند و جایگاه خود و خدا را بخوبی شناخته اند آنها به این نتیجه نمی رسند که نیاز ندارند بلکه به این نتیجه رسیده اند که نیازشان متفاوت با سایر مردم است.

پس تقرب و لقای الهی نیاز روح انسان است و کسانی که اخلاص اضافی دارند نیاز را کمتر درک کرده و با بهشت وجهنم نیازشان رفع می شود اما آنانکه درک بالاتری دارند نیازشان متفاوت و قطعا راه رفع نیاز نیز برای آنهامتفاوت خواهد بود.

xxxx4;690127 نوشت:
مرتبه ی اخلاص مطلق برای مخلَصین (به فتح لام) است یا مخلِصین (به کسر لام)؟ اگر برای مخلَصین (به فتح لام) باشد پس ماندن مخلِصین (به کسر لام) در خلوص اضافی نباید مذموم باشد؟

مخلصین (به فتح لام) کسانی هستند که از درجه ی بالای اخلاص برخوردارند. انسان اگر بخواهد به درجه ی مخلصین (به فتح لام) برسد لاجرم باید از پل مخلص(به کسر لام) بودن عبور نماید بنابراین آنچه که در رابطه ی با خلوص اضافی گفتیم مذموم نیست بلکه پیش زمینه است.

xxxx4;690127 نوشت:

پس در مخلص مطلق ، حب وترس به بهشت و جهنم نیز وجود دارد. پس یعنی به چیزی غیر خدا علاقه دارد، که این نه تنها مخل درجه ی خلوصش نیست بلکه لازمه ی آن است. پس چرا کسی که قصد اخلاص مطلق در نیتش را بکند ، نباید غیر خدا را دوست داشته باشد؟!
؟


بزرگوار بحث باید و نباید نیست بلکه بحث رسیدن به مقام است . اخلاص اینگونه نیست که ما بگوییم حالا می خواهیم اخلاص اضافی داشته باشیم پس باید حواسمان به بهشت و جهنم باشد و بار دیگر بگوییم قصدمان این است که اخلاص مطلق داشته باشیم پس نباید به جهنم و بهشت فکر کنیم. نه اینگونه نیست بلکه اخلاص رسیدن به مقام است کسی که به مقام مخلص(به فتح لام ) برسد خواه ناخواه چیزی غیر از خدا برایش مهم نیست نه این که نباید باشد. اصلا نتیجه ی اخلاصش همین می شود که غیر خدا را مد نظر نمی گیرد.

xxxx4;690127 نوشت:

آیا تصور در کار نبودن بهشت و جهنم (یا نعمات و رنج های دنیوی)، خدایی بی عدالت، بی حکمت، بی قدرت و... را در ذهن متصور نمی کند؟! آیا امید به خدا را از بین نمی برد؟! این درست است که محکِ خلوص مطلق نیت، علاقه ی یک انسانِ نا امید به خدای بی عدالت و... باشد؟!!



این که می گوییم برای سنجش میزان خلوص خود تصور نمایید نه بهشتی هست و نه جهنمی ایا در این حالت باز خداوند را عبادت می کنید به معنی تصور خداوند بی عدالت نیست بلکه برای تقریب ذهن میخواهیم میزان خلوص شما در عمل برای خودتان مشخص شود.

در واقع با اینگونه تصور قصدمان تصدیق خدای بی عدالت نیست بلکه قصدمان تصدیق این امر است که عبادتهای ما برای رسیدن به بهشت و ترس از جهنم است این تصور به ما کمک می کند که خود را و نوع عبادت ومیزان خلوص خود را بیشتر و بهتر بشناسیم و نسبت به ناسپاسی خود در درگاه الهی بیشتر واقف شویم و همین امر می تواند مقدمه ای باشد برای این که خود را در این حالت نگه نداریم وسعی کنیم از این مرتبه عبور نماییم.

[QUOTE=xxxx4;690127

نوشته اصلی توسط سینا
در اشخاصي كه معرفت‏هاي بالاتري دارند، ترس‏هاي ديگري هم وجود دارد.

چه ترس های دیگری؟

مهمترین دغدغه و ترس برای اولیاء الهی این است که هر لحظه خود را در برابر خداوند محتاج می دانند و به این اندازه از معرفت رسیده اند که انسان محتاج که در همه چیز ش و حتی در همین عبادتش نیازمند است چگونه می تواند شکر خالق خویش را بجا بیاورد لذا مهمترین ترس و نگرانی و بی قراری انها همین احساس ناتوانی نسبت به سپاسگزار بودن در برابر خداوند است.زیرا انها می دانند که هرچقدر هم عبادت کنند و هرمیزان هم حمد خداوند را بگویند باز هم قادر نیستند شکر نعمات او را بجا اورند.

xxxx4;690126 نوشت:

با سلام و تشکر فراوان از پاسخ های زیبای کارشناس محترم

نکات زیر را از توضیحات شما برداشت کردم، که اگر اشتباه یا ناقص است لطفا راهنمایی بفرمایید :

1- برای کسی که قصد کند نیتش را به اخلاص مطلق نزدیک کند(بدلیل نماندن در خلوص اضافی که مذموم است)، راهکارهایی مثل تکمیل معرفتش به خدا و دل بریدن از غیرخدا ، وجود دارد.

2- از نشانه های حرکت ازخلوص اضافی به سمت خلوص مطلق ، ایجاد احساس حقارت بيشتر در برابر خداوند،
محبت زیادتر به خدا و شوق لقا است.

3- با توجه به مثال کودکی انسان، می توان گفت حتی بدون داشتن قصد ایجاد خلوص مطلق در نیات، با بالا رفتن معرفت و ادراک، ترک معصیت و انجام محسنات(با همان خلوص اضافی )، این ویژگی به خودی خود درانسان پدید می آید.


از بین نکاتی که مطرح فرمودید نکته ی شماره ی دو و سه کاملا صحیح است اما در رابطه با نکته ی شماره یک قبلا هم تذکر دادیم که اخلاص اضافی امری مذموم نیست بلکه مقدمه ای برای رسیدن به اخلاص مطلق است و اگر می گوییم در مرتبه ی پایینی قرار دارد از این حیث است که انسان توانایی رسیدن به بالاتر از آن را هم دارد و نباید در این مرتبه بماند.همانگونه که استاد اویس گرامی به این نکته بخوبی اشاره فرمودند.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

سینا;689643 نوشت:
در نگاه قرآن اخلاص و خلوص نیت انسان ها دارای مراتب است و هر کس متناسب با میزان معرفت خود از آن بهره می برد.
بالاترین مرتبه ای که خداوند برای اخلاص مطرح کرده است رسیدن به درجه ی مخلصین (به فتح لام) است البته قبل از آن انسان باید از پل مخلص (به کسر لام)بودن عبور کرده باشد.در واقع مخلصین (به فتح لام) کسانی هستند که خداوند آنها را برای خود خالص کرده است.در واقع مخلصین خالص شده ی خداوند هستند و بدلیل دارا بودن پیش زمینه ها و ظرفیت های لازم خداوند به آنها عنایت ویژه ای داشته است تا جایی که آنها را برای خود خالص کرده است.
در تعبير قرآني مخلصين (به فتح لام) پيامبران و اماماني هستند كه مورد عنايت الهي بوده اند و براي رهبري و راهنمايي بشر ساخته و پرداخته شده اند.و سایر انسان ها با تبعیت از آنها می توانند در آن مسیر قرار بگیرند.

توضیح شما در رابطه با این ایه قران چیست؟؟؟

سوره مایده ایه 162
قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین

بگو به درستی که نماز و عبادت و زندگی و مرگ من برای پروردگار جهانیان است

[SPOILER]لینک تفسیر برای سایر شرکت کنندگان در بحث[/SPOILER]

میشود اشارت کنید مخلصین (فتح به لام) و مخلصین (کسر به لام ) در کدام ایات قران هستند؟؟؟

..............

چه ایاتی در قران همانند ایه 162 مایده هست؟؟؟
چه ایاتی هستند که اشارت به در راه خدا
تقرب به خدا
قبول خدا
رضای خدا

داشته باشد

.................
[SPOILER]این عنوان سر دراز دارد و امیدوارم از سوالاتی که زنجیر وار بهم وصلند کسل نشوید[/SPOILER][/]

سینا;690604 نوشت:
انسان اگر بخواهد به درجه ی مخلصین (به فتح لام) برسد
درجه ی مخلصین (به فتح لام) فقط مخصوص بندگان محدودی (پیامبران و امامان) است یا رسیدن به آن برای سایر انسان ها نیز ممکن است؟!

سینا;690626 نوشت:
- برای کسی که قصد کند نیتش را به اخلاص مطلق نزدیک کند(بدلیل نماندن در خلوص اضافی که مذموم است)، راهکارهایی مثل تکمیل معرفتش به خدا و دل بریدن از غیرخدا ، وجود دارد.
منظورم در نکته ی فوق (همانطور که شما فرموده بودید) مذموم بودن ماندن در این خلوص است ، بنابراین نکته را اصلاح میکنم: ...(بدلیل عبور از اخلاص اضافی که ماندن در آن مذموم است)...

سینا;690610 نوشت:
بزرگوار بحث باید و نباید نیست بلکه بحث رسیدن به مقام است
بخشی از سوالات بنده روی باید ها ونباید ها برای رسیدن به خلوص مطلق است (زیرا وقتی ماندن در خلوص اضافی مذموم است، لازم است راهکار های خروج از آن را دانست)

سینا;690619 نوشت:
این که می گوییم برای سنجش میزان خلوص خود تصور نمایید نه بهشتی هست و نه جهنمی ایا در این حالت باز خداوند را عبادت می کنید به معنی تصور خداوند بی عدالت نیست بلکه برای تقریب ذهن میخواهیم میزان خلوص شما در عمل برای خودتان مشخص شود...

رسیدن انسان به آثار اعمالش نشانه ای از عدالت ،حکمت و... خداست، اگر این مساله نبود عدالت و حکمت خدا زیر سوال می رفت. حال در این تصور به دنبال حذف رسیدن به آثار اعمال، طبعاً عدالت خدا نیز حذف شده متصور می شود، وما برای این سنجش ذهنی داریم خدایی غیر حقیقی را در نظر می آوریم. یعنی داریم ارزش خدایی غیر حقیقی را در خود می سنجیم.

نیت قربه الی الله= تقرب به خدا= نزدیک شدن به خدا= نزدیک شدن به لذت ها و کمالات بی نهایت و ایمنی از هر گونه رنج و غم= نزدیکی به بالاترین مراتب بهشت

با جدا کردن مرحله ی رسیدن به بهشت و دوری از جهنم، معنی نیت قربه الی الله عوض می شود، پس چطور چنین سنجشی می تواند میزان خلوص این نیت را مشخص کند!!

با دقت در آیات قرآن به این نتیجه می رسیم که جاهایی که خداوند در رابطه با مخلصین (به کسر لام ) سخن گفته ناظر به درجه ای از اخلاص است که شخص در مراحل اولی و ابتدایی می باشد.

خداوند در قرآن می فرماید: فاذا ركبوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ: هنگامى كه بر كشتى سوار مى‏شوند خدا را با اخلاص مى‏خوانند .(1)

ویا در جای دیگر می فرماید: وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ: به آنها فرمان داده نشد مگر اينكه خدا را با اخلاص پرستش كنند (2)


خداوند در جای دیگر همه مسلمانها را مخاطب ساخته و می فرماید: «فادعوا الله مخلصین له الدین و لو کره الکافرون؛ خداوند (یگانه) را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند. » (3)

در سوره ی زمر نیز، شخص پیامبراسلام صلی الله علیه و آله را مخاطب ساخته و بطور قاطع به او دستور می دهد: «قل انی امرت ان اعبد الله مخلصا له الدین؛
بگو من مامورم خدا را پرستش کنم، در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم! »(4)


این آیات همگی اشاره به مقام مخلصین (به کسر لام )دارد.


1 (عنكبوت- 65)
2 (بينه- 5 )
3 (سوره غافر، آیه 14)
4 (سوره زمر، آیه 11)

مقام مخلص (به فتح لام) مخصوص کسانی است که مسیر خودسازی را طی نموده اند و بدین وسیله به جایی می رسند که حتی شیطان هم از فریب دادن آنها مایوس می شود. در حقيقت (بنده مُخْلَص) بيمه الهي مي گردد.


در آیه 39 و 40 سوره حجر می خوانیم که شیطان بعد از رانده شدن از درگاه خدا می گوید:

قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِين ؛

شيطان گفت به عزتت سوگند كه همه آنها را گمراه مى‏كنم مگر بندگان مخلصت را (1)

مرحوم علامه طباطبایی در باره مخلصین(به فتح لام ) چنین توضیح می دهد :
مخلصين آنهايند كه پس از آنكه ايشان خود را براى خدا خالص كردند خدا آنان را براى خود خالص گردانيده، يعنى غير خدا كسى در آنها سهم و نصيبى ندارد، و در دلهايشان محلى كه غير خدا در آن منزل كند باقى نمانده است، و آنان جز به خدا به چيز ديگرى اشتغال ندارند، هر چه هم كه شيطان از كيدها و وسوسه ‏هاى خود را در دل آنان بيفكند همان وساوس سبب ياد خدا مى‏شوند، و همانها كه ديگران را از خدا دور مى‏سازد ايشان را به خدا نزديك مى‏كند.(2)

1 سوره حجر آیات 39 و 40
2 ترجمه الميزان، ج‏12، ص: 244

در آیه 39 و40 سوره صافات، به مخلَصین وعده پاداش داده شده است و خداوند می فرماید:

«و ما تجزون الا ما کنتم تعملون - الا عباد الله المخلصین؛ شما جز به آنچه انجام می دادید جزا داده نمی شوید، مگر بندگان مخلص خدا »

و در آیه 127 و 128 سوره (صافات) مقام مخلَصین را چنان والا شمرده که از حضور در دادگاه الهی در قیامت معافند و یکسره به بهشت جاویدان پروردگار روانه می شوند.


فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ‏ ‏آنان الياس را تكذيب كردند ، پس ايشان ( توسّط فرشتگان در دوزخ ) گرد آورده مي‌شوند .‏

‏ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ‏
مگر بندگان مخلص خدا ( كه ايشان رستگار و كامگارند ) .‏

در آیات 159 و 160 سوره صافات تنها مخلَصین را شایسته ی توصیف خداوند دانسته است می فرماید:

«سبحان الله عما یصفون - الا عباد الله المخلصین؛ منزه است خداوند از آنچه آنها توصیف می کنند، مگر (توصیف) بندگان مخلص خدا! »

بنابراین، باید مخلَصین به جایی رسیده باشند که در وصف خداوندماذون باشند.انسان برای توصیف هر چیز نیازمند چشم و گوش و زبان و قلب است بنابراین باید مخلَصان قلب و چشم و گوش و زبانشان چنین قابلیتی را پیدا کرده باشد تا بتوانند از جانب خدا چنین اذنی را برای توصیف داشته باشند.

اگركسی در مسير بندگي به كمال نرسيده باشد به شناخت واقعي خداوند دست نیافته است و از آن جایی که توصيف بايسته خدا متوقف بر شناخت است پس می توان گفت اين شناخت را مخلَصين بدست آورده اند؛ لذا خداوند شايستگي توصيف خود را به آنان عطا فرموده است.

خداوند در آیه 24 سوره یوسف، هنگامی که سخن از حمایت الهی در برابر وسوسه های خطرناک همسر عزیز مصر به میان می آورد

می فرماید: «کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصین؛

اینچنین کردیم، تا بدی و زشتی را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود. »

بنابراین مخلَصین از توفیق ویژه ای از جانب خداوند برخوردارند که این عنایت منجر می شود گرد گناه نگردند.


بالاترین مقام اخلاص مختص امامان و انبیا علیهم السلام است اما در عین حال انسان می تواند قدم در راه مخلّص شدن بردارد و رسیدن به مقامات بالا برای انسان محال نیست و اگر محال بود هرگز به آن دعوت نمی شدیم اما باید بدانیم که رسیدن به چنین مقامی نیازمند رعایت تقوا و خارج نشدن از مسیر شریعت و پیروی بی چون و چرا از دستورات دین در همه ی ابعاد می باشد. توجه کنید که مخلِص بودن قدم و مقدمه‌اي است براي مخلَص بودن.


به تعبیر دیگر می توان اینگونه گفت که «مخلِصان» کسانی هستند که خود در راه خالص سازی خود تا آنجا که در توان دارند پیش می روند؛ اما «مخلّصان» کسانی هستند که امدادهای الهی نصیب آنها شده وبه لطف پروردگار از هر نظر خالص می شوند البته آنها برای دریافت امدادهای الهی باید مراحل ابتدایی را طی کرده باشند.

در حدیثی از حضرت محمد صل الله علیه و اله می خوانیم که اخلاص از اسرار الهی است:

«الاخلاص سر من اسراری استودعه قلب من احببته من عبادی؛

اخلاص یکی از اسرار من است و آن را در قلب هر کس از بندگانم را که دوست بدارم به ودیعه می گذارم. » (1)

بنابراین باید بدانیم که برای رسیدن به اخلاص باید از مسیر تبعیت و دینداری بگذریم و همانطور که از روایت بر می آید رسیدن به چنین مرحله ای از اسرار خداوند است و در واقع می توان گفت درکش برای عموم بسیار سخت لذا برای ما که با عقل معاش همه چیز را مورد سنجش قرار می دهیم چنین معامله ای با خداوند و انجام عبادت بدون هیچ چشم داشتی امری محال بنظر می رسد در حالی که برای آنها که در این مسیر قدم برداشته اند امور ناشدنی به اموری سهل و آسان تبدیل می شود.


1- محجة البیضاء، جلد 8، صفحه 125

اخلاص برخاسته از ایمان و یقین است؛ هر قدر یقین انسان به توحید افعالی خدا بیشتر باشد اخلاص شخص نیز بیشتر خواهد بود.

امام علی بن ابیطالب علیه السلام در حدیثی می فرماید: «الاخلاص ثمرة الیقین؛ اخلاص میوه درخت یقین است. (1)

در پست های قبلی نیز تاکید کردیم که دوری از هوای نفس مهمترین راه بدست آوردن اخلاص است .

در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم:


«کیف یستطیع الاخلاص من یغلبه الهوی؛


چگونه توانایی بر اخلاص دارد کسی که هوای نفس بر او غالب است؟ » (2)

بنابراین تا وقتی هوای نفس بر انسان غالب باشد انسان توانایی درک مقام مخلِصین را ندارد چه برسد به این که بخواهد به درجه ی مخلّصین برسد.

1 غرر الحکم جلد 1، صفحه 30
2غرر الحکم، جلد 2، صفحه 553،

وقتی می گوییم تصور کنید اگربهشت وجهنمی نباشد ایا باز هم خداوند را عبادت می کنید در واقع قصدمان این است که با این تصور میزان شناخت خود را از خداوند محک بزنید چرا که اگر کسی خداوند را درست بشناسد و جایگاه خود و خدا برایش معین باشد قطعا خود را فقر محض می داند و وقتي انسان، حق را به خوبي شناخت، عظمت خداوند در چشم او نمودار مي شود و به بندگي خدا اهتمام مي ورزد.بنابراین این تصور اصلا بحث اعتقادی نیست که بگوییم ما خدای بدون عدالت را تصور کرده ایم.چون اخلاص در پرتو شناخت خداوند حاصل می شود و اصلا نتیجه ی معرفت صحیح اخلاص خواهد بود حال وقتی انسان خدا را بدرستی شناخت به جایگاه خود در برابر خداوند پی خواهد برد و خداوند را نیز شایسته ی پرستش خواهد دید.

پست جمعبندی:

سوال:
عمل و عبادت ما باید برای خدا باشد؟؟؟یا برای تقرب به خدا؟؟؟یا برای رضایت خدا؟؟؟یا در راه خدا؟؟؟برای قبول خدا؟؟؟

پاسخ:

آنچه که شما در رابطه با عمل فرموده اید تنها ازحیث واژه ها متفاوتند وگرنه در معنا مشابه می باشند . وقتی می گوییم عملی برای خداوند انجام گیرد منظور همان قصد تقرب است و چنانچه عمل انسان با قصد تقرب باشد نتیجه ی این عمل رضایت الهی و قبولی عمل خواهد بود پس قطعا عملی که در راه خدا باشد چنین ویژگی هایی را دارد.
البته باید توجه کنیم که نیت و انگیزه ی انسان از انجام عمل به میزان خلوص او برمی گردد و اخلاص در عمل امری است که دارای مراتب می باشدو عالى‌ترين مرتبه آن، خلوص محض و كامل براى خداوند است كه هيچ انگيزه و خواست نفسانى با آن آميخته نيست‌؛ مرتبه‌اى كه براى رسيدن به آن راه طولانى و سختى را بايد طى كرد.

سوال:
وقتی در انجام عملی نیت قربه الی الله (برای رضای خدا) می کنیم، چطور بفهمیم که این نیت از ته دلمان بوده؟ یعنی از کجا بدانیم واقعا به نیت رضای خدا که در دل می کنیم آن کار را انجام می دهیم، نه به طمع و امید فواید احتمالی آن عمل و یا ترس از مضرات انجام ندادنش؟آیا باید سعی کنیم برای حفظ هرچه بیشتر خلوص نیت ، نفسی را که میل به ثواب اعمال و ترس از مضرات ترکش دارد سرکوب کنیم؟! در حالی که کسی که عملی را به نیت رضای خدا انجام می دهد، خوب می داند که از محسنات و ثواب آن عمل محروم نمی ماند، پس چطور از این مساله لذت نبرد که اگر ببرد نفسش به آن مایل میشود؟!

پاسخ:

اخلاص همان پاک کردن نیت از غیر خدا و انجام عمل برای خداست.گاهی اشخاص عملی را برای خداوند انجام می دهند اما در عین حال نیتشان رسیدن به بهشت و یا ترس از دوزخ است این حالت مرتبه ی پایینی از اخلاص است در حالی که در علم اخلاق، به نيّت اهميّت ويژه‌اى داده شده و از آن به عنوان ‌ركن و روح عمل ياد‌شده است تا جایی که نبودن نيّت درست باعث بى‌ارزش شدن عمل مى‌شود.
بنابراین حقيقت اخلاص، انجام دادن عمل براى خدا و به انگيزه تقرّب به او می باشد در جامع السعادات آمده است:
( اخلاصى كه از هر آميختگى پيراسته است، اخلاص مطلق و اخلاص صدّيقان شمرده مى‌شود و اخلاصى كه با قصد ثواب و رهايى از عذاب همراه است، اخلاص اضافى نام دارد.)1
نمازگزار بايد نماز خود را با اخلاص و قربةً إلي الله، يعني به قصد قربت و نزديک شدن به خداوند انجام دهد.چرا که عامل اصلی در پذیرش عمل ،اخلاص است در واقع عملی قابل عرضه به درگاه الهی است که همراه با اخلاص باشد وگرنه عملی که در آن رنگ اخلاص وجود نداشته باشد قابل عرضه به محضر خداوند نیست.
توجه کنیم که اخلاص داشتن در نماز و عبادات فقط به این معنا نیست که در نیت خود چنین بر زبان آوریم که خدایا برای رضای تو نماز می گذارم بلکه وجود اخلاص حالتی معنوی در انسان است که نیازمند پیش زمینه است در واقع ترک گناه در طول روز عامل موثری است تا ما باحضور قلب بیشتر مشغول نماز شویم و نیتمان را خالص تر نماییم.
هرچقدر میزان معرفت و شناخت انسان از خداوند بالا رود میزان اخلاصش نیز افزون تر خواهد شد تا جایی که جز خداوند هیچ نمی بیند و عمل را نه برای بهشت و نه حتی از ترس جهنم بلکه تنها برای رضایت الهی و لقاء خداوند برپا می دارد که این درجه ی بالایی از اخلاص است.
انسان وقتی عملش همراه با اخلاص باشد دیگر شرایط زمانی و مکانی فرقی برای او ندارد .اگر خواستیم بفهمیم عمل ما از خلوص برخوردار است یا نه باید ببینیم در حضور دیگران چگونه نماز می خوانیم ودر خلوت چگونه؟ ایا زمانی که افراد ما را می بینند به نوع دیگری نماز می خوانیم؟ ایا تاکید ما بر طولانی کردن نماز و اول وقت خواندن نماز و همراه با خضوع و خشوع بودنش صرفا مربوط به فضاهایی هست که دیده می شویم ودر خلوت هیچ یک از این امور را مد نظر نمی گیریم؟
بنابراین وقتی اخلاص داشته باشیم دیگربراي خوشحالي ديگران، کسب رضاي مخلوقين، و جلب توجّه آنها نماز نمی خوانيم.
در مرتبه ی دیگری از اخلاص که بالاتر از مرتبه ی قبل است شخص عملش را برای رسیدن به مقاصد مادی انجام نمی دهد مثلا برخی از افراد نماز می خوانند تا خداوند رزق آنها را زیاد کند این نوعی معامله است و چنین نیتی مخل به اخلاص می باشد.
البته گاهی افراد نیز عبادت را نه برای رسیدن به منافع و پاداشهایی دنیایی بلکه برای رسیدن به ثواب اخروی بجا می اورند که در این حالت نیز هرچند عمل مورد پذیرش است اما از حیث اخلاص از درجه ی پایینی برخوردار است.وهمینطور است کسی که برای دورشدن از عذاب الهی نماز بگذارد.علما و عرفا، این مراتب را مراتب پاييني از درجات اخلاص مي‌دانند وتاکید می کنند که انسان مخلص براي نيل به قرب الهي، بايد از اين اهداف نازل گذر کند.
برای نماز آثار و خواصی بیان شده است، از جمله این که قرآن، نماز را ناهی فحشا و منکر میداند یعنی نماز بازدارنده از انحراف و گناه است حال اگر نماز انسان همراه با خلوص باشد چنین اثری نیز بعد از نماز برای انسان مشهود است بگونه ای که انسان متوجه می شود که چقدر به خاطر نمازی که خوانده از گناه دور شده است اما گاهی می بینیم نمازها خوانده می شود ودر نیت هم قربه الی الله گفته می شود اما این نماز ما را از گناه باز نداشته است که در این حالت باید نسبت به میزان اخلاص خود شک کنیم.
درست است كسانى كه به دليل ترس از عذاب يا طمع رسيدن به بهشتْ خدا راعبادت مى‌كنند، به اخلاص كامل نرسيده‌اند و مرتبه خلوصشان با حب ذات و توجه به خويشتن آميخته است اما فراموش نکنید که این نوع نیات مذموم نیستند بلکه ماندن در این مرتبه ها مذموم است بنابراین باید برای رسیدن به اخلاص از همین مراتب پایین تمرین کرده و کم کم فارغ از شوق بهشت و ترس جهنم نیت خود را خالص تر نماییم.

1 جامع‌السعادات، ج‌2، ص‌403.

پست جمعبندی:

سوال:
چطور می توانیم میزان اخلاص نیتمان را متوجه شویم، یعنی بفهمیم چقدر نزدیک به اخلاص مطلق و چقدر اخلاص اضافی است؟چطور می توان رسیدن به اخلاص مطلق برای انسانی که دارای نفس میباشد را، منطقا توجیه کرد؟آیا سعی در نترسیدن از جهنم، بجهت رسیدن به اخلاص بیشتر، به منزله ی از بین بردن ترس از خدا در خود نمی شود؟

پاسخ:
یکی از مهمترین عواملی که می تواند به وجود یا عدم امری دلالت کند نشانه ها و آثار می باشد.تشخیص هر بیماری از روی آثار و نشانه های آن است. در رابطه با مسائل اخلاقی نیز وضع به همین شکل است. اگر شما بخواهید وجود و یا عدم فضیلت یا رذیلت اخلاقی را در خود جستجو کنید باید به آثار آن توجه کنید.
در رابطه با این که ایا عمل انسان دارای اخلاص است یا نه نیز باید به ویژگی های عمل خود مراجعه نماییم.گاهی عمل ما همراه با ریا است که برای شخص ریاکار نشانه هایی ذکر می شود از جمله این که از تعریف و تمجید لذت برده و کار را برای تعریف دیگران انجام می دهد و چنانچه از او تعریف نشود دلگیر می شود و یا در جمع با نشاط به عملی مشغول شده ودرتنهایی دارای کسالت است بنابراین انسان بیش از هر کس دیگری با مراجعه ی به خود و بررسی نیتش می تواند بفهمد که ایا عملش دارای خلوص بوده یا خیر.
انسان با اخلاص، بدون در نظر گرفتن پسند و رضایت این و آن، به وظیفه ی خود عمل مى‏كند و در راه خدا، از هیچ ملامتى هم نمى‏ترسد: «یُجَهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَا ئِمٍ»(1)
علاوه بر این که اخلاص در عمل، حین انجام عمل مشهود است و نیت شخص برای انجام فعل فقط و فقط رضای خداوند است بازتاب این اخلاص در زندگی روزمره ی شخص نیز مشهود است.
بنابراین نحوه ی عملکرد ما بعد از نماز و میزان بازداشته شدن ما از گناه می تواند ما را نسبت به میزان اخلاصمان آگاه نماید.انسان با اخلاص از گناه فاصله می گیرد پس هرچقدر که از گناه فاصله گرفته ایم به همان نسبت در نماز اخلاص داشته ایم.
اخلاص دارای مراتب است .برخی از مردم به هوای رسیدن به بهشت عبادت می کنند و برخی از ترس دوزخ اما توجه کنید که این نیات نیز در جای خود می تواند کمک کننده ی انسان باشد و در واقع مقدمه ای باشد تا انسان به درجات بالاتر برسد.اتفاقا در قرآن نیز آیات تعذیب بیشتر ازآیات تبشیر است چرا که انذار هسته ی اصلی تبلیغ می باشد.بنابراین مخاطب قرآن عموم مردم می باشند و لذا وجود نیاتی که نشان از ترس از عذاب و شوق رسیدن به بهشت دارند بخودی خود مذموم نیست.
اما در عین حال انسان این پتانسیل و استعداد را دارد که از این مراتب پایین عبور کرده و به مراحل بالای اخلاص برسد تا جایی که جز خدا هیچ نبیند.
قطعا درک این حالت برای ما که تجربه اش نکرده ایم بسیار سخت است و گاهی محال بنظر می رسد اما از دایره ی نگاه اوحدی از مردم که قدم در این مسیر گذاشته اند امری ناممکن نیست.
ارتباطی که اولیاء الله با خداوند دارند به گونه ای است که از نفس ارتباط لذت می برند و این ارتباط ارتباطی دوسویه است تا جایی که«يحب الرب أن يسمع كلامهم كما تحب الوالدة ولدها»؛ یعنی خدا دوست دارد سخن و دعاي اينها را بشنود مثل مادري كه بچه‏اش را دوست مي‏دارد. يعني آن خواص نهايت لذّتشان شنيدن سخن خداست قطعا تصوّر این حالت هم براي ما مشكل است.
توجه کنیم که همین نیت ترس از عذاب و شوق رسیدن به بهشت برای ما که از همه جا دستمان کوتاه است می تواند مقدمه و پیش زمینه ی خوبی باشد برای جلب محبت الهی وهمین امور می تواند زمینه ساز اخلاص بیشتر باشد چرا که این حالات انسان را براى دريافت رحمت الهى مستعد مى‏كند.
اگر بخواهیم برای تقریب ذهن مثالی بیاوریم اینگونه می توانیم بیان کنیم که انسان در هر دوره ای از زندگی از میزان خاصی از ادراک برخوردار است برخی لذتها را در زمان خاصی متوجه می شود که در سایر زمانها از آن بی خبر بوده .کودکی که در حال بازی کردن است بهترین لذت برایش بازی با اسباب بازیهاست اما ایا کودک درکی از لذت عشق و عاشقی و یا مثلا لذت جنسی دارد؟ در حالی که ادراک این لذت برای بزرگسال کاملا واضح است .بنابراین وجود انسان در هر مرتبه‏اي يك بلوغي دارد. به يك بلوغ كه رسيد، خواسته ‏هايي در او پيدا مي‏شود كه در افراد ديگر نيست. بزرگان و اولیاء الله نیز به یک بلوغی رسیده اند که ما از درک آن عاجزیم همچون عاجز بودن کودک از درک لذات بزرگسالی.
بنابراین ما در حد مرتبه ی خود عبادتمان عبادت تجار و بردگان است اما روح ما ظرفیت لازم برای پذیرش و درکی بالاتر از این مرتبه را نیز دارد که از طریق فراموش کردن گناه می توانیم خود را به آن مقام برسانیم.
حال سوال اینجاست که از طرفی در روایات ترس از خداوند و ترس از آتش آمده است واز طرف دیگر می گوییم نیت باید خالص باشد و برای ترس از عذاب نباشد واین دو چگونه قابل جمع است؟آنچه که در قران و روایات در رابطه با ترس از عذاب مطرح شده بدین دلیل است که از حیث روانی عموما انسان وقتی از امری ترس داشته باشد انگیزه ی خوبی برای انجام یا ترک فعل دارد . خداوندبيش از هر چيز از راه خوف بشر را تربيت کرده است. چون عوامل غفلت بيشتر از هر چيز بوسيله‏ي خوف برطرف مي‏شود. بهترين عامل غلبه بر هواي نفس و وساوس شيطاني، توجه به خطرهايي است كه مي‏تواند انسان را تهدید كند. بنابراین آیات تعذیب و روایاتی که در رابطه با ترس از جهنم بیان شده ناظر به همین ویژگی فطری انسان است که انسان فطرتا منفعت طلب است و بدنبال جلب منفعت و دفع ضرر است و جهنم وعذابش را ضرر می بیند و به همین دلیل سعی می کند خود را از آتش جهنم دور نماید اما زمانی که در رابطه با مراتب اخلاص سخن می گوییم اشاره به این امر است که انسان چنان ظرفیتی دارد که ارتباط خود را بگونه ای با خداوند برقرار کند که حتی این ارتباط بعد منفعت طلبی او را نیز تحت سیطره ی خود قرار دهد تا جایی که تنها برای خداوند عبادت کند فارغ از بهشت و جهنم. در مرحله ی اول و برای عموم مردم هیچ کار اختیاری نیست كه عامل ترس يا اميد در آن مطرح نباشد و گاهي هر دو مؤثرند. اما در حالات خاص، در اشخاصي كه معرفت‏هاي بالاتري دارند، ترس‏هاي ديگري هم وجود دارد. برای کسانی که قدم در این راه می گذارند دریچه های جدیدی باز می شود.
ریا را نقطه ی مقابل اخلاص می دانیم .بنابراین کسی که اهل ریا باشد و عبادتش را برای جلب منفعت مادی بجا آورد از هیچ درجه ای از اخلاص نه اضافی و نه مطلق برخوردار نیست.اما کسی که عبادتش نه برای جلب منفعت مادی بلکه برای کسب منافع معنویست مثل ترس از جهنم و یا شوق رسیدن به بهشت اگر به او بگویند بدون عبادت تو را به بهشت میبریم و از عذاب جهنم دور میشوی براحتی عبادت را کنار می گذارد چرا که او اخلاصش از نوع اضافی است اما کسی همچون حضرت علی علیه السلام که اخلاص مطلق دارند فلسفه ی عبادت خود را اینگونه بیان می کنند که نه از ترس جهنم و نه از شوق بهشت تو را عبادت می کنم بلکه چون تو را شایسته ی عبادت دیدم ،مورد عبادت قرار می دهم بنابراین مشکل ما این است که درکی از شایستگی خداوند برای عبادت نداریم.اگر در نیت ما ترس از عذاب و شوق بهشت مطرح باشد اخلاص ما اخلاص اضافی است و اگر این امور مطرح نباشد اخلاص مطلق که البته رسیدن به اخلاص مطلق برای شماری اندک از بندگان خداست که معرفتشان نسبت به خداوند کامل است چرا که هر چه معرفت قوي‏تر باشد انسان به همان نسبت احساس حقارت بيشتري در برابر خداوندمي‏كند.
در زندگی روزمره ما اموری اتفاق می افتد که با اطاعت از خداوند در تزاحم است آنان که اخلاص واقعی در عمل دارند هنگام مواجهه ی با تزاحمات قطعا اطاعت الهی را برمی گزینند چرا که در دلشان محبتی جز محبت خدا نیست اما برای ما که در کنار محبت خداوند ،دوست داشتنی های دیگری نیز داریم گاهی ممکن است موقع تزاحم جانب امور محبوب مادی را بگیریم و از لذات معنوی صرف نظر کنیم در این حالت اخلاص ما اخلاص واقعی نیست.
ميوه‏ى محبت شوق لقاء است، هر اندازه پايه‏ي معرفت انسان بالاتر رود محبتش نسبت به خدا بيشتر مي‏شودو هرچقدر محبتش بیشتر شد شوق لقا برایش افزون تر می شود .اين طبيعي است كه انسان هر كه را دوست دارد مي‏خواهد او را ببيند.

1 مائده، آیه 54.

پست جمعبندی:

سوال:

آیا تصور در کار نبودن بهشت و جهنم (یا نعمات و رنج های دنیوی)، خدایی بی عدالت، بی حکمت، بی قدرت و... را در ذهن متصور نمی کند؟! آیا امید به خدا را از بین نمی برد؟! این درست است که محکِ خلوص مطلق نیت، علاقه ی یک انسانِ نا امید به خدای بی عدالت و... باشد؟!!

پاسخ:

توجه کنید که وقتی می گوییم انسان قادر است خود را به مرتبه ی بالای اخلاص برساند بدین معنا نیست که چنین شخصی بهشت یا جهنم خدا را زیر سوال ببرد و یا انها را اموری بی ارزش و منافی با عدالت تلقی کند.در اخلاص مطلق نمی گوییم فرد نباید نسبت به رفتن به بهشت و نرفتن به جهنم علاقه ای نداشته باشد بلکه می گوییم نتیجه ی اخلاص مطلق این است که انسان حتی از این نعمات اخروی هم می گذرد.
پس در اخلاص مطلق بحث ما نفی نعمات اخروی و یا مذموم دانستن آنها نیست بلکه منظور این است که شخص بحدی از ظرفیت روحی و کمال بالا می رسد که لقاء خداوند را از هر چیزی باارزش تر می داند.

سوال:

مرتبه ی اخلاص مطلق برای مخلَصین (به فتح لام) است یا مخلِصین (به کسر لام)؟ اگر برای مخلَصین (به فتح لام) باشد پس ماندن مخلِصین (به کسر لام) در خلوص اضافی نباید مذموم باشد؟

پاسخ:

مخلصین (به فتح لام) کسانی هستند که از درجه ی بالای اخلاص برخوردارند. انسان اگر بخواهد به درجه ی مخلصین (به فتح لام) برسد لاجرم باید از پل مخلص(به کسر لام) بودن عبور نماید بنابراین آنچه که در رابطه ی با خلوص اضافی گفتیم مذموم نیست بلکه پیش زمینه است. اخلاص اینگونه نیست که ما بگوییم حالا می خواهیم اخلاص اضافی داشته باشیم پس باید حواسمان به بهشت و جهنم باشد و بار دیگر بگوییم قصدمان این است که اخلاص مطلق داشته باشیم پس نباید به جهنم و بهشت فکر کنیم. نه اینگونه نیست بلکه اخلاص رسیدن به مقام است کسی که به مقام مخلص(به فتح لام ) برسد خواه ناخواه چیزی غیر از خدا برایش مهم نیست نه این که نباید باشد. اصلا نتیجه ی اخلاصش همین می شود که غیر خدا را مد نظر نمی گیرد.
مقام مخلص (به فتح لام) مخصوص کسانی است که مسیر خودسازی را طی نموده اند و بدین وسیله به جایی می رسند که حتی شیطان هم از فریب دادن آنها مایوس می شود. در حقيقت (بنده مُخْلَص) بيمه الهي مي گردد.
مرحوم علامه طباطبایی در باره مخلصین(به فتح لام ) چنین توضیح می دهد :
مخلصين آنهايند كه پس از آنكه ايشان خود را براى خدا خالص كردند خدا آنان را براى خود خالص گردانيده، يعنى غير خدا كسى در آنها سهم و نصيبى ندارد، و در دلهايشان محلى كه غير خدا در آن منزل كند باقى نمانده است، و آنان جز به خدا به چيز ديگرى اشتغال ندارند، هر چه هم كه شيطان از كيدها و وسوسه ‏هاى خود را در دل آنان بيفكند همان وساوس سبب ياد خدا مى‏شوند، و همانها كه ديگران را از خدا دور مى‏سازد ايشان را به خدا نزديك مى‏كند.(1)
بالاترین مقام اخلاص مختص امامان و انبیا علیهم السلام است اما در عین حال انسان می تواند قدم در راه مخلّص شدن بردارد و رسیدن به مقامات بالا برای انسان محال نیست و اگر محال بود هرگز به آن دعوت نمی شدیم اما باید بدانیم که رسیدن به چنین مقامی نیازمند رعایت تقوا و خارج نشدن از مسیر شریعت و پیروی بی چون و چرا از دستورات دین در همه ی ابعاد می باشد. توجه کنید که مخلِص بودن قدم و مقدمه‌اي است براي مخلَص بودن.
به تعبیر دیگر می توان اینگونه گفت که «مخلِصان» کسانی هستند که خود در راه خالص سازی خود تا آنجا که در توان دارند پیش می روند؛ اما «مخلّصان» کسانی هستند که امدادهای الهی نصیب آنها شده وبه لطف پروردگار از هر نظر خالص می شوند البته آنها برای دریافت امدادهای الهی باید مراحل ابتدایی را طی کرده باشند.

1 ترجمه الميزان، ج‏12، ص: 244

موضوع قفل شده است