دلایل عقلی نبوت

تب‌های اولیه

420 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلایل عقلی نبوت

سلام.
کسی که به خدا باور دارد چطور یقین پیدا کند که محمد بن عبدالله قطعا از جانب خدا فرستاده شده و دینی که معرفی نموده آخرین دین از جانب خداست؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تقدیر از پرسش خوبتان

برای اثبات نبوت پیامبر اسلام راه های متعددی ذکر فرمودند به چند راه اشاره می شود:

الف: معجزات
یكی از راههای اثبات نبوت پیامبر اسلام این است كه او ادعای نبوت كرده و معحزه‌ای كه خارق عادت و مطابق ادعای او بوده است را اظهار كرده و آورده است در حالی كه دیگران از آوردن مثل آن عاجز بوده‌اند. معجزات پیامبر اسلام به حدّی است كه قابل شمارش نیست و كسی كه به دیده انصاف بنگرد جای هیچ گونه شك و تردیدی در صدق و راستی ادعای نبوت پیامبر (ص) برای او باقی نمی‌ماند(كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، تحقیق حسن حسن زاده آملي، قم، موسسه نشر اسلامي، 1422، چاپ نهم، ص 480)

ب: اخبار و بشارت پیامبران گذشته و كتب آسمانی آنها در مورد مبعوث شدن پیامبر اسلام

پیامبران گذشته راجع به مبعوث شدن پیامبر اسلام خبر داده‌اند به طوری كه در تاریخ نقل شده است كه پیامبر گرامی اسلام بر یهود و نصاری احتجاج می‌كرد كه در تورات و انجیل راجع به مبعوث شدن او بشارت داده شده است و اینكه حضرت موسی و حضرت عیسی به رسالت و پیامبری او بشارت داده‌اند و این كه اگر اهل كتاب به كتاب های خودشان رجوع كنند این بشارتها را در آن كتاب ها خواهند یافت و می‌شناسد و به آن اعتراف می‌كنند در مقابل این احتجاج پیامبر علمای یهود و نصاری هیچ جوابی نداشتند بلكه تنها جواب آنها سكوت و كتمان حق و عدم انتشار این بشارتها و كتب در بین پیروان خودشان بود. قرآن كریم در این رابطه می‌فرماید:
«الذّین آتیناهم الكتابَ یعْرفُونَه كما یعرِفونَ أبناءَهم و انّ فریقاً منهم لَیكتُمونَ الحقّ و هم یعْلَمون» (بقره/ 146)گروهی كه ما بر آنها كتاب فرو فرستادیم محمد و حقانیت او را به خوبی می‌شناسند همان گونه كه فرزندان خود را می‌شناسند ولی گروهی از آنها به خاطر دشمنی حق را كتمان می‌كنند در صورتی كه به آن علم دارند.
قرآن كریم راجع به بشارت دادن حضرت عیسی به بنی اسرائیل در رابطه با مبعوث شدن پیامبر اسلام می‌فرماید:
«و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل انّی رسول الله الیكم مصدقاً لما بین یدی من التوراة و مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد» (صف/ 6) و هنگامی كه عیسی بن مریم به بنی اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت كتاب تورات كه مقابل من است تصدیق می‌كنم و نیز شما را بشارت می دهم كه بعد از من رسولی می‌آید كه نام او احمد است (سبحاني،‌ جعفر، الالهيات، قم، موسسه امام صادق، 1384، چاپ ششم،، ج 3، ص 447)


ج: قرائن و نشانه‌هایی كه دلالت بر پیامبری اسلام می‌كند

قرائنی از قبیل: سوابق زندگی او، اطرافیان و اصحاب، وسائل پیشبرد هدف، میزان تأثیر او در محیط، میزان اعتقاد و فداكاری او در برابر هدف خویش، كه گواه بسیار روشنی است كه می‌تواند ما را از صداقت او در این ادَعا آگاه سازد.[ مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، مدرسه امام علي بن ابي طالب، 1375، ج 8، ص 75]
هركس در سیره عملی و افعال و اخلاق و حالاتی كه از پیامبر گرامی اسلام به ما رسیده است و در روایات و اخباری كه دلالت بر شیوه هدایت و رهبری او بر مردم و انس و الفت او با مردم دارد و یا جوابهایی كه در مسائل گوناگون از او نقل شده و تدبیرهای بدیعی كه او در مصالح و امور زندگی مردم داشته و نكته‌ها و اشاراتی كه او در بیان كردن شرع مقدس اسلام داشته، دقت کند، جای هیچ شك و تردیدی باقی نمی‌ماند كه این امور با نیروی بشری حاصل نشده است بلكه با استمداد الهی همراه بوده و همه این امور به فضل خداوند به او عنایت شده است، در حالی كه او یك مرد امَی بیش نبوده و اینكه اصلاً علمی نیاموخته و به مكنب نرفته است. همه این امور گواهی می‌دهد كه اینها از خواص نبوت و دریافت وحی بوده است كه فقط به دست پیامبران حاصل می‌شود. (شبّر، سيد عبدالله، حق اليقين في معرفه اصول الدين، قم، انتشارات انوار الهدي، 1426 هـ ق، چاپ چهارم، ص 159)

اثبات اینکه دینی که پیامبر خاتم ص معرفی نموده آخرین دین از جانب خداست:

دليل اين امر خاتميت پيامبر اسلام است و وقتي آخرين فرستاده الهي براي بشر آمده باشد، امكان نزول دين جديدي وجود نخواهد داشت؛ اما در مورد دلائل خاتميت پيامبر اسلام و شريعت آن حضرت مي توان از طريق نقلي استفاده كرد:

دلايل نقلي‌ كه مي توان به آيات و روايات وارده در اين زمينه اشاره كرد:
1. "مَّا كَان‌َ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُم‌ْ وَ لَـَكِن رَّسُول‌َ اللَّه‌ِ وَ خَاتَم‌َ النَّبِيِّين‌َ وَ كَان‌َ اللَّه‌ُ بِكُل‌ِّ شَي‌ْءٍ عَلِيمًا؛(1) محمّد، پدر هيچ‌يك از مردان شما نبود، ولي رسول خدا و خاتم و آخرين پيامبران است. خداوند بر هر چيز آگاه است‌."

2. "قُلْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهيدٌ بَيْني‏ وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ...؛(2)(به اين كفار) بگو: چه چيزى در شهادت بزرگ تر است (تا من او را براى شما گواه بر رسالت خود بياورم؟) بگو خدا گواه بين من و شما است، و اين قرآن به من وحى شده كه شما و هر كه را كه اين قرآن به گوشش بخورد انذار كرده...".
از ضمير "كم‌" كه براي مخاطبان و جملة "و من بلغ‌" كه شامل غايبان است (يعني تا قيامت‌) فهميده مي‌شود كه قرآن‌، عمومي‌، ابدي و جهاني است. ديگر وحي نازل نخواهد شد. لازمة انقطاع وحي‌، (به اين شكل‌) ختم نبوت است‌(3). البته در اين زمينه آيات ديگري وجود دارد كه براي اختصار از ذكر آن ها خودداري مي كنيم.

3-در بسيارى از خطبه هاى نهج البلاغه نيز خاتميت پيامبر اسلام (ص) به صراحت تاكيد شده است. حضرت در خطبه 173 مي فرمايد:
"أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِه‏؛ امين وحى اوست و خاتم فرستادگانش، رحمت او را مژده دهنده و از كيفر او ترساننده."(4)

در خصبه 1 مي فرمايد:
"إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً [ص‏] رَسُولَ اللَّهِ ص لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِه‏...؛(5) تا اين كه خدا، براى وفاى به وعده خود، و كامل گردانيدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد..." .
در اين زمينه مي توان به خطبه معروف پيامبر اسلام (ص) نيز اشاره كرد: "أَلَا فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمْ غَائِبَكُمْ لَا نَبِيَّ بَعْدِي؛(6) حاضران به غائبان اين سخن را برسانند كه بعد از من پيامبرى نيست".

پي‌نوشت‌ها:

1. احزاب‌(33)آيه 40 .
2. انعام (6) آيه 19.
3. موسوى همدانى، ترجمه الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه، قم‏ 1374 ش‏، ج 7، ص 52.
4. شهيدي، سيد جعفر، ترجمه نهج البلاغه، چ انتشارات علمى و فرهنگى‏،تهران 1378 ه ش، ص 179.
5. همان، ص 39.
6. مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 ه ق، ج 21، ص 380.

منبع: http://www.pasokhgoo.ir/node/86616

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
وحي و نبوت در قرآن آیت الله جوادی آملی
الالهیات آیت الله سبحانی
پیام قران آیت الله مکارم

سلام.

هادی;666817 نوشت:
معجزات پیامبر اسلام به حدّی است كه قابل شمارش نیست

ممنون میشم هر تعدادی رو که میشه ذکر بفرمایید و در صورت امکان بفرمایید چطور میشه به صحت وقوع این معجزات یقین پیدا کرد.

هادی;666817 نوشت:
كسی كه به دیده انصاف بنگرد جای هیچ گونه شك و تردیدی در صدق و راستی ادعای نبوت پیامبر (ص) برای او باقی نمی‌ماند

بیان این جملات اونهم در ابتدای بحث کمک چندانی نمیکنه و مسلما بحث رو به حاشیه میبره. میدونم که جمله شما نیست و صرفا نقل قول فرمودید. ولی هر نقل قولی مربوط به بحث نمیشه.

هادی;666818 نوشت:
ب: اخبار و بشارت پیامبران گذشته و كتب آسمانی آنها در مورد مبعوث شدن پیامبر اسلام

توضیحات شما بسیار کلی بود. امکانش هست بفرمایید در کدوم کتاب و کجای اون کتاب چه مطلبی در این زمینه اومده؟
ضمنا از اونجایی که بحث ما عقلیه، بیان آیات قرآن کریم کمکی به پیشبرد بحث نمیکنه.

هادی;666820 نوشت:
قرائنی از قبیل: سوابق زندگی او، اطرافیان و اصحاب، وسائل پیشبرد هدف، میزان تأثیر او در محیط، میزان اعتقاد و فداكاری او در برابر هدف خویش

باز هم توضیحات بسیار کلی هستند.
ممنون میشم توضیح بیشتری بفرمایید که کدوم یک از اینهایی که فرمودید امکان انجامش با نیروی بشری وجود نداره؟

هادی;666824 نوشت:
اما در مورد دلائل خاتميت پيامبر اسلام و شريعت آن حضرت مي توان از طريق نقلي استفاده كرد

پس در این مورد اثبات عقلی وجود نداره و صرفا باید به طریق نقلی بسنده کرد.

divoone1985;667200 نوشت:
ممنون میشم هر تعدادی رو که میشه ذکر بفرمایید و در صورت امکان بفرمایید چطور میشه به صحت وقوع این معجزات یقین پیدا کرد.


رسول خدا (صل الله علیه و اله) پس از نبوت معجزات بسیاری به نشانه ارتباطش با عالم غیب از خود نشان داد، از جمله در جلسه دعوت خویشاوندان چهل نفر دعوت شده بودند که به تعداد آن ها غذا لازم بود . رسول خدا به امام علی (ع) دستور داد ران گوسفندی بپزد و ظرف شیری تهیه کند. بعد ده نفر ده نفر آنان را به طعام خواند و فرمود:
«به نام خدا بخورید» همگی خوردند تا سیر شدند و نوشیدند، بدون اینکه مقدار شیر کم شود، که ابولهب گفت: ببینید شما را چگونه سحر کرد! (طباطبايي، المیزان، جامعه مدرسين، قم،1417ه.ق،، ج 15، ص 335 به نقل از تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 27.)
جریان معراج و سفر شبانه حضرت از دیگر معجزات ایشان بود. (علامه طباطبایى، ترجمه تفسیر المیزان، سيدمحمد باقر موسوي همداني، جامعه مدرسين، قم، 1374ه.ش، ج 13، ص 19 ـ 20) جریان شکافتن ماه و شق القمر از دیگر معجزات پیامبر است. (علامه طباطبایى، ترجمه تفسیر المیزان، سيدمحمد باقر موسوي همداني، جامعه مدرسين، قم، 1374ه.ش، همان، ج 19، ص 94)
شيخ عباس قمي نيز معجزات ايشان را به سه بخش تقسيم كرده و براي هر يك مثال هايي ذكر مي كند. او می نویسد : پیامبر اعظم (ص) دارای معجزاتی بوده که در پیامبران دیگر وجود نداشته است. بزرگ ترین معجزه حضرت، قـرآن مجید است که از آن به عنوان معجزه جاودانه یاد می شود. اما معجزات ديگر:
نوع اول
مـعـجـزاتـى اسـت کـه مـتـعلّق است به اجرام سماویّ مانند , شقّ قمر و ردّ شمس ‍و سایه انداختن ابر و نزول باران و نازل شدن مائده و طعام ها و میوه ها از آسمان و ...
نوع دوم
معجزاتى است که از در جمادات و نباتات ظاهر شده ،مانند سلام کردن سـنـگ و درخـت بـر حـضـرت . حـرکـت کـردن درخـت . تـسـبـیـح سـنـگـریـزه در دسـت حـضـرت .صدای شاخه درخت . شـمـشـیـر شـدن چـوب بـراى عـُکـّاشـه در بـَدْر و براى عـبـداللّه بـن جـَحـْش در اُحـُد. شـمـشـیـر شـدن بـرگ نـخـل بـراى ابـودُجـانـه . فرو رفتن دست هاى اسب سـُراقـه بـر زمـیـن در وقـتـى کـه بـه دنـبـال حـضـرت رفـت و ...
نوع سوم
زنده کردن مردگان و شفاى بیماران و معجزاتى که از اعضاى شریف حضرت به ظهور آمده مانند خوب شدن درد چشم امیرالمؤمنین علیه السـّلام بـه بـرکـت آب دهـان حـضرت ؛ زنده کردن آهوئى که گوشت آن را میل فرمود ؛زنده کردن بزغاله مرد انصارى که حضرت را میهمان کرده بـود ؛ تـکـلّم فـاطـمـه بـنت اَسَد ـ س ـ با حضرت در قبر ؛ زنده کـردن جوان انصارى که مادر کور و پیرى داشت ؛ شفا یافتن زخم سلمة بن الا کوع ؛ خوب شدن دست بریده معاذ بن عفرا و پاى محمّد بن مسلمة و پاى عبداللّه عتیک و چشم قتاده که از حدقه بیرون آمده بود ؛ سیر کردن چندین هزار کس از چند دانه خرما ؛ سیراب کردن جماعتى با اسبان و شتران شان از آبى که از بین انگشتان مبارکش جوشید ....( قمي، شيخ عباس، منتهی الآمال ، مومنين، قم، 1381ش، ج 1 ص 66 به بعد)

divoone1985;667200 نوشت:
س در این مورد اثبات عقلی وجود نداره و صرفا باید به طریق نقلی بسنده کرد.


خاتمیت را از چند راه می‌توان توجیه عقلانی کرد:
الف: از راه علل فاعلی، یعنی پیامبر تحت تربیت و ربوبیت حق تعالى به آخرین درجات کمال بار یافته است، چنان که از آیات به دست می‌آید، بنابراین کسی که بالاتر و برتر از او باشد ،به دنیا نیامده و نمی‌آید. او شایسته خاتمیت یعنی این کمال نهایی است..
ب: از راه علل قابلی؛ بهترین میوه جهان طبیعت به نام پیامبر خاتم عرضه شده است . ابر و باد و مه و خورشید و فلک افتخار دارند که بهترین خلق اولین و آخرین را در دامن خود پرورده و جهان را از چنین نعمتی بهره‌مند ساخته‌اند.
ج: از راه علل غایی :با آمدن پیامبر اسلام نیاز بشر تأمین شده ، زیرا اراده حق از طریق وحی و قرآن و سنت و عقل کشف شده است و نیاز به شریعت جدید و اعزام رسولان و انزال کتاب‌های آسمانی نیست. 1

امام خمینی در تحلیل خاتمیت بیان زیبایی دارد و گفته است

اگر بعد از خاتم الانبیا، شریعت و نبوتی فرض شود، از سه صورت بیرون نیست
1ـ اگر در حد کم‌تر و پایین‌تر از شریعت ختمی باشد، نه تنها موجب هدایت نمی‌شود، بلکه پیامد آن نقص و گمراهی بشر است، زیرا بعد از شریعت ختمی فراخواندن بشر به سوی شریعت ناقص و پایین‌تر، دعوت از کمال به نقص و از کامل به ناقص است. این کار خلاف حکمت الهی و مخالف سرشت تکامل و کمال‌خواهی انسان است . آمدن چنین شریعتی بر خلاف مصلحت عالم و آدم است.
2ـ اگر شریعت و نبوت مفروض در سطح شریعت ختمی و مساوی آن باشد، این موجب تکرار در تجلی و برخلاف حکمت الهی است، چه این که بر اساس قاعده «صرف الشیء لا یتکرر = شیء خالص، تکرارپذیر نیست» فرض چنین پدیده ناممکن است.
اگر شریعت جدید کاملاً مساوی و عین شریعت ختمی باشد، پس همان است و شریعت جدید محسوب نمی‌شود. اگر تفاوتی به لحاظ نقص و یا کمال دارد، پس مساوی و هم سطح نبوده است و این خلاف فرض به حساب می‌آید.
3ـ اگر شریعت مفروض، کامل‌تر از شریعت ختمی باشد، این غیر ممکن است زیرا نبوت ختمی، ظهور نبوت روح اعظم بلکه جلوة نبوت اسم اعظم است . همه نبوت‌ها تجلی نبوت آن حضرت است که در بستر زمان‌ها و زمین‌های خاصی ظهور کرده و با گذشت زمان، مدت اعتبار آنها سپری گردیده تا بالاخره نبوت به صورت کامل خود در جهان تجلی کرده است.
بنابراین فرض نبوت برتر و کشف و بسط شریعت کامل‌تر از نبوت و شریعت ختمی قابل تصور نیست، گذشته از این، زیاده بر کمال، نقص محسوب می‌شود. از این رو گفته شده: اقتضا و هدف نهفته در فطرت آدمیان، رسیدن به مقام قرب الهی است . این خواست فطری بدون هدایت و راهنمایی انبیا تأمین نمی‌شود. به همین دلیل، نبوت جزئی نظام هستی به حساب می‌آید، البته مراد کامل‌ترین و آخرین مرحله نبوت است و نه مراحل آغازین آن، زیرا نبوت طبق سنت الهی تدریجاً کامل می‌شود ،همچنان که یک عمارت تدریجاً ساخته می‌شود، اصل نبوت با آدم ابوالبشر آغاز شده و پیوسته رشد کرد تا با نبوت حضرت محمد به صورت کامل خود ظاهر گردید که مقصود و هدف اصلی نبوت بود .سایر نبوت‌ها همه مقدمه و راه رسیدن به این مرحله بوده است. به همین جهت حضرت محمد ختم انبیا شد و نبوت پایان پذیرفت، چون زیاده بر کمال نقص است و درست مثل انگشت اضاله (انگشت ششم) در دست موجب نقص است و نه کمال. به همین دلیل آن حضرت خاتم انبیا است چون نبوت با وجود او به کمال نهایی خود رسیده است.( پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 280، نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1386ش)

هادی;673239 نوشت:
رسول خدا (صل الله علیه و اله) پس از نبوت معجزات بسیاری به نشانه ارتباطش با عالم غیب از خود نشان داد،

سلام.
برای فردی که در زمان حاضر زندگی میکنه و این معجزات رو ندیده چطور؟ بخشی از همین معجزات مثل معراج رو همون زمان هم کسی ندیده.

هادی;673241 نوشت:
خاتمیت را از چند راه می‌توان توجیه عقلانی کرد:
الف: از راه علل فاعلی، یعنی پیامبر تحت تربیت و ربوبیت حق تعالى به آخرین درجات کمال بار یافته است، چنان که از آیات به دست می‌آید، بنابراین کسی که بالاتر و برتر از او باشد ،به دنیا نیامده و نمی‌آید. او شایسته خاتمیت یعنی این کمال نهایی است..
ب: از راه علل قابلی؛ بهترین میوه جهان طبیعت به نام پیامبر خاتم عرضه شده است . ابر و باد و مه و خورشید و فلک افتخار دارند که بهترین خلق اولین و آخرین را در دامن خود پرورده و جهان را از چنین نعمتی بهره‌مند ساخته‌اند.
ج: از راه علل غایی :با آمدن پیامبر اسلام نیاز بشر تأمین شده ، زیرا اراده حق از طریق وحی و قرآن و سنت و عقل کشف شده است و نیاز به شریعت جدید و اعزام رسولان و انزال کتاب‌های آسمانی نیست. 1

این دلایل که هیچکدوم عقلی نیستند. در همون مورد اول فرمودید بر اساس آیات. که میشه نقلی. موارد بعدی هم صرفا رواییه و از عقل نمیشه به اونها رسید.

هادی;673242 نوشت:
امام خمینی در تحلیل خاتمیت بیان زیبایی دارد و گفته است

هادی;673242 نوشت:
3ـ اگر شریعت مفروض، کامل‌تر از شریعت ختمی باشد، این غیر ممکن است زیرا نبوت ختمی، ظهور نبوت روح اعظم بلکه جلوة نبوت اسم اعظم است . همه نبوت‌ها تجلی نبوت آن حضرت است که در بستر زمان‌ها و زمین‌های خاصی ظهور کرده و با گذشت زمان، مدت اعتبار آنها سپری گردیده تا بالاخره نبوت به صورت کامل خود در جهان تجلی کرده است.

همین هم باز عقل نیست. چطور عقل به اینها میرسه؟ جز از طریق آیات و روایات؟ کسی که به اسلام ایمان نیاورده چطور میتونه اینها رو بپذیره؟

-----------------
ضمنا به این سوالات هم در پست قبلی بنده پاسخ ندادید. جهت یادآوری مجددا عرض میکنم.

هادی;666818 نوشت:
ب: اخبار و بشارت پیامبران گذشته و كتب آسمانی آنها در مورد مبعوث شدن پیامبر اسلام

توضیحات شما بسیار کلی بود. امکانش هست بفرمایید در کدوم کتاب و کجای اون کتاب چه مطلبی در این زمینه اومده؟
ضمنا از اونجایی که بحث ما عقلیه، بیان آیات قرآن کریم کمکی به پیشبرد بحث نمیکنه.

هادی;666820 نوشت:
قرائنی از قبیل: سوابق زندگی او، اطرافیان و اصحاب، وسائل پیشبرد هدف، میزان تأثیر او در محیط، میزان اعتقاد و فداكاری او در برابر هدف خویش

باز هم توضیحات بسیار کلی هستند.
ممنون میشم توضیح بیشتری بفرمایید که کدوم یک از اینهایی که فرمودید امکان انجامش با نیروی بشری وجود نداره؟

سلام.
با توجه به اینکه قبلا در پست اول سوالی مطرح کردم که کارشناس محترم پس از پاسخگویی اولیه، به سوالات بعدی پاسخی ندادند لذا اقدام به پرسیدن مجدد سوالاتم میکنم.
به امید دریافت پاسخ.

سوال اولیه بنده این بود که : "کسی که به خدا باور دارد چطور یقین پیدا کند که محمد بن عبدالله قطعا از جانب خدا فرستاده شده و دینی که معرفی نموده آخرین دین از جانب خداست؟"

پاسخ کارشناس محترم 3 دلیل بود:
1- معجزات
2- اخبار و بشارت پیامبران گذشته و كتب آسمانی آنها در مورد مبعوث شدن پیامبر اسلام
3- قرائنی از قبیل: سوابق زندگی او، اطرافیان و اصحاب، وسائل پیشبرد هدف، میزان تأثیر او در محیط، میزان اعتقاد و فداكاری او در برابر هدف خویش ... كه این امور با نیروی بشری حاصل نشده است.
...
توضیحات کارشناس محترم در این 3 مورد بسیار کلی بود.
...
و اما سوالات بنده:
1- ممنون میشم هر تعدادی از معجزات رو که میشه ذکر بفرمایید و در صورت امکان بفرمایید در حال حاضر چطور میشه به صحت وقوع این معجزات یقین پیدا کرد؟
2- ممنون میشم فرمایید در کدوم کتاب و کجای اون کتاب چه مطلبی در مورد مبعوث شدن پیامبر اسلام اومده؟
3- ممنون میشم توضیح بیشتری بفرمایید که کدوم یک از اینهایی که فرمودید امکان انجامش با نیروی بشری وجود نداره؟

البته کارشناس محترم دلایل فراوانی رو از آیات و روایات آوردن ولی با توجه به اینکه بحث ما عقلیه، کمکی به پیشبرد بحث نکرد و بنده هم از پرداختن به اونها خودداری میکنم.

divoone1985;683178 نوشت:
کسی که به خدا باور دارد چطور یقین پیدا کند که محمد بن عبدالله قطعا از جانب خدا فرستاده شده


با سلام و عرض ادب
از تأخیر در پاسخگویی از محضر شما عذرخواهی می کنم ...
برای اینکه اثبات کنیم پیامبر اکرم ص قطعا از جانب خداوند ارسال شده است بایستی در ابتدا نبوّت عامه را با دلیل عقلی ثابت کنیم:
دلیل بر وجوب بعثت نبی :
- شکی نیست که انسان موجودی دارای دو جنبه فردی و اجتماعی است و از هر دو جهت نیازهایی دارد ؛ از جهت فردی محتاج دستور العملهایی است تا بتواند در سایه آنها به رشد جسمی و روحی لازم برسد؛ و از جهت اجتماعی نیازمند قانون کاملی است تا بتواند نیازهای اجتماعی جامعه بشری تأمین نماید و به ویژه عدالت را در اجتماع برقرار نماید.
- کسی که می خواهد برای رفع نیازهای فردی و اجتماعی انسان دستور العمل تجویز کند ،به حکم عقل ،باید دارای شرائط زیر باشد:
1.علم کامل به تمام نیازهای روحی و جسمی و اجتماعی بشر داشته باشد؛ تا بتواند قانون و دستور العملی جامع و بی عیب و نقص وضع کند. 2.خودش از قانونی که وضع می کند و دستورالعملی که می دهد نفعی نبرد. چون در غیر این صورت قانون را به نفع خود وضع می کند.
- تنها کسی که دارای این شرائط است خداست و بس ؛ چون او خالق بشر ، و خالق نیازهای اوست و از تمام نیازهای بشر مطلع است ؛ و هیچ نفعی هم از دستورات و قوانین نمی برد چرا که او بی نیاز محض و کمال مطلق است .
-خداوند متعال ، حکیم است ؛ و محال است حکیم موجودی را بیافریند،و در او نیازی قرار دهد ، ولی راه بر آوردن آن نیاز را بر روی آن موجود ببندد ؛چون این کار ، کاری عبث و لغو است ؛ و حکیم کار عبث و لغو نمی کند ؛ پس محال است خدا نیاز افراد انسانی و جامعه انسانی به دستور العمل زندگی و قانون اجتماعی را بی پاسخ بگذارد.


- دو راه برای بر آوردن نیاز به دستور العمل فردی و قانون اجتماعی از جانب خدا وجود دارد ؛ 1. اینکه خدا آن دستور العمل و قانون را در ذات خود انسان قرار دهد ؛ مثل غریزه موجود در مورچه ها و زنبورها و ... 2. اینکه خدا آن دستور العمل و قانون را از طریقی دیگر که خارج از ذات انسان است ،در اختیار انسان قرار دهد. ما علم حضوری می یابیم که خداوند متعال ، دستور العمل و قانون مورد نیاز بشر را در ذات او قرار نداده است ؛ گرچه ما در درون خود یک نوع آگاهی فطری داریم ؛ ولی می یابیم که این آگاهی فطری برای برآوردن این نیازها کافی نیست ؛ این آگاهی فطری صرفا ما را بر می انگیزد که دنبال به دست دستور العملهای تکامل فردی و قوانین اجتماعی باشیم ؛ بنا بر این خداوند متعال باید آن دستور العملها و قوانین را از طریقی به انسان برساند ؛ که برای آن راههای متعددی قابل تصور است ؛مثلا ممکن است از راه ملائک آن را به تک تک افرادبشر برساند یا از راهِ انداختن یک کتاب از آسمان یا از راه تماس مستقیم خدا با همه انسانها یا ... یا از راه تماس خدا یا ملائک با یکی از انسانها و واسطه قرار دادن او ،پیام خود را به انسانها تعلیم دهد ؛اما هیچکدام از این مفروضات ، به جز مورد آخر تا به حال رخ نداده است ؛ و عملا در طول تاریخ فقط همین قسم آخر رخ داده است ؛ و افرادی ادعا کرده اند که از جانب خدا برای بشر دستور العمل و قانون الهی آورده اند.
- بنا بر این عقل ما حکم می کند که سخن این مدعیان را مورد بررسی قرار دهیم ؛ چون شک نداریم که خدا باید از طریقی بشر را مورد هدایت قرار دهد. پس اجمالا باید برخی از مدعیان نبوت در ادعای خود صادق باشند؛ و الّا لازم می آید که خدا نیاز انسان را بی پاسخ بگذارد ؛ و این خلاف حکمت خداست.
ژان ژاك روسو، فيلسوف و انديشمند نامي و يكي از پشتوانه‌هاي فكري انقلاب فرانسه، در اين باره بر آن باور است كه «براي كشف بهترين قوانيني كه به درد ملل بخورد، يك عقل كل لازم است كه تمام شهوات انساني را ببيند و خود هيچ حس نكند، با طبيعت هيچ رابطه‌اي نداشته باشد ولي آن را كاملا بشناسد، سعادت او مربوط به ما نباشد، ولي حاضر باشد به سعادت ما كمك كند و
در سایه ی خبر متواتر و بلکه فوق متواتر شکی نداریم که شخصی به نام محمد ابن عبدالله (ص) در هزار و چهارصد سال قبل در مکّه ادعای نبوت داشته است ؛ و اخباری از معجزات او به ما رسیده است و تعداد زیادی از این اخبارِ بیان کننده یِ معجزه یِ او ، اخبار متواترند؛ یعنی افراد زیادی مستقیما آن معجزه را دیده و هر کدام جداگانه آن را نقل نموده اند و با سلسله اسناد مشخّصی این اخبار به ما رسیده است ؛ لذا ما از راه خبر متواتر یقین داریم که پیامبر اسلام معجزاتی داشته است ؛ کما اینکه معجزات امیرالمومنین (ع) نیز به تواتر به ما رسیده است .

divoone1985;683178 نوشت:
ممنون میشم هر تعدادی از معجزات رو که میشه ذکر بفرمایید و در صورت امکان بفرمایید در حال حاضر چطور میشه به صحت وقوع این معجزات یقین پیدا کرد؟

برخی از معجزات پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
معجزه شقّ القمر ، معجزه ردّ الشمس ،بروز خشکسالی به مدت هفت سال بر قبیله مضرّ به دعای آن حضرت ، و باریدن باران شدید به دعای آن حضرت پس از هفت سال ، شمشیر شدن چوب در دست عکاشه در جنگ بدر و در دست عبدالله بن جحش در جنگ اُحد، سخن گفتن و ناله کردن ستونی که در مسجد بود و پیامبر به آن تکیه می داد ،آنگاه که برای پیامبر منبری ساختند ، و پیامبر به جای تکیه بر آن ستون روی منبر نشستند و... ابن شهر آشوب در تاریخش چهار هزار و چهار صد و چهل معجزه از پیامبر (ص) نقل نموده است ؛ بنابر این ، با این همه اخبار زیاد ،حتی اگر تک تک معجزات آن حضرت هم متواتر نمی بود ،باز اصل صدور معجزه از آن حضرت متواتر بود ؛ در حالی که بسیاری از معجزات او به تنهایی نیز متواترند ؛ بنابراین اگر کسی در کتب تاریخ و روایات شیعه و سنی اندکی توجه نماید برایش یقین حاصل می شود که پیامبر اسلام صاحب معجزات بوده است.

divoone1985;683178 نوشت:
ممنون میشم فرمایید در کدوم کتاب و کجای اون کتاب چه مطلبی در مورد مبعوث شدن پیامبر اسلام اومده؟


در کتاب قران کریم معجزه جاوید اصل رسالت نبی مکرّم صل الله علیه و آله تصریح شده و همچنین تصریح شده است که پیامبر اکرم ص برای تبشیر و تنذیر و همچنین برای رساندن وحی به مردم ارسال شده است:

« إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقّ‏ِ بَشِيرًا وَ نَذِيرًا وَ لَا تُسَْلُ عَنْ أَصحَْابِ الجَْحِيم‏» (بقره 119) اى پیامبر، تو را به حق فرستادیم که مردم را به نعمت بهشت جاوید مژده دهى و از عذاب جهنم بترسانى و تو مسئول کافران که به راه جهنم رفتند، نیستى ...

« مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَ أَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ كَفَى‏ بِاللَّهِ شهَِيدًا » (نساء 79) هر خيرى كه به تو رسد از جانب خداست و هر شرى كه به تو رسد از جانب خود تو است. تو را به رسالت به سوى مردم فرستاديم و خدا به شهادت كافى است‏.

«كَذَالِكَ أَرْسَلْنَاكَ فىِ أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَاْ عَلَيهِْمُ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَ ... » (رعد 30) ‏
همچنين تو را به ميان امتى كه پيش از آنها امتهاى ديگر بوده‏اند، به رسالت فرستاده‏ايم تا آنچه را كه بر تو وحى كرده‏ايم بر ايشان تلاوت كنى ... .

اگر کتاب های دیگری از قران کریم مدب نظرتون بود بفرمایید معرّفی کنم...

divoone1985;683178 نوشت:
ممنون میشم توضیح بیشتری بفرمایید که کدوم یک از اینهایی که فرمودید امکان انجامش با نیروی بشری وجود نداره؟


همان طور که از ریشه لغوی معجزه پیداست، اعجاز یعنی امری که افراد عادی از انجام آن عاجز و ناتوان هستند، برای مثال معجزاتی از قبیل شقّ القمر، زنده کردن مرده ها، ناله کردن ستون در فراق پیامبر، اخلاق شگفت انگیزه پیامبر اکرم ص و از همه مهم تر معجزه جاوید «قران کریم» که هیچ یک از افراد عادی توان انجام چنین کارهایی را ندارند، گزارشات زیادی نیز در کتب تاریخ و سیره وجود دارد که عده ی زیادی با دیدن اخلاق شگفت پیامبر (ص) به او ایمان آورده و تصدیق نموده اند که هیچ انسان عادی نمی تواند تا این اندازه بر نفس خود مسلّط باشد ؛ تا جایی که کسی چندین سال پیاپی هر روز به او دشنام دهد و بر سر او زباله بریزد و او ذرّه ای ناراحتی از خود بروز ندهد؛ در حالی که به کمک اصحاب و عشیره ی قدرتمندخود می تواند آن شخص را تنبیه کند. تاریخ پر است از اعتراف دوست و دشمن بر این که خُلق و خوی آن حضرت و به ویژه تسلط آن حضرت بر خشم و غضب در حدّ اعجاز بوده است ؛ و کسی را توان داشتن آن خلق و خو نیست .
و همچنین است سایر معجزات پیامبر اکرم که دیگران از انجام آن ها عاجز و ناتوان هستند ... .

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
راهنماشناسى، محمد تقى مصباح يزدى
خاتميت؛ شهید مطهری
ختم نبوت؛ شهید مطهری


اگر برای تاریخ اعتبار قائل باشیم

می توان گفت برخی معجزات پیامبر متواتر هستند.
و البته معجزه آشکار ایشان قرآن است که نیازمند اعتبار تاریخی هم نیست. اعجاز

و نیز بر اساس تاریخ ، صداقت و راستگویی او نیز تایید میشود. ( یعنی نمی توان گفت ساحر یا مجنون یا شاعر بوده است )
یعنی اگر گفته اند من رسول خدا هستم حتما راست گفته اند. ( پس نبوت اثبات میشود )
مگر اینکه بگوییم جهل مرکبی در کار باشد که نیازمند اثبات است.
مگر اینکه بگوییم ابتدا مدعی باید اثبات کند که جهل مرکب ندارد.

آیا خداوند به مدعی دروغگو ( کسی که می گوید من رسول خدا هستم ) قدرت معجزه را میدهد ؟

هادی;687863 نوشت:
اگر کتاب های دیگری از قران کریم مدب نظرتون بود بفرمایید معرّفی کنم...

سلام. در این مورد ظاهرا متوجه منظورم نشدید. شاید به علت فاصله زمانی زیاد بین سوال من و پاسخ شما بوده.
پیرو فرمایش شما که فرمودید : "اخبار و بشارت پیامبران گذشته و كتب آسمانی آنها در مورد مبعوث شدن پیامبر اسلام"
سوال بنده این بود که در کتاب کدوم پیامبر پیشین و در کجاش چه اشاره ای به رسالت پیامبر اسلام شده؟ منظورم به هیچ عنوان قرآن نبود.

هادی;687865 نوشت:
همان طور که از ریشه لغوی معجزه پیداست، اعجاز یعنی امری که افراد عادی از انجام آن عاجز و ناتوان هستند

در مورد این سوال هم ظاهرا اشتباهی در برداشت بوده.
شما فرموده بودید:"سوابق زندگی او، اطرافیان و اصحاب، وسائل پیشبرد هدف، میزان تأثیر او در محیط، میزان اعتقاد و فداكاری او در برابر هدف خویش ... كه این امور با نیروی بشری حاصل نشده است"
که بنده پرسیدم هیچیک از موارد فوق الذکر خارج از حیطه نیروی بشری نیست و اصلا بحث در مورد معجزه نبود. چون مبحث معجزه در سوال اول مورد بررسی قرار گرفت.
ضمنا اینکه میفرمایید اخلاق خوب پیامبر مثل معجزه بوده، افراد زیادی از مسلمان و غیر مسلمان در تاریخ داریم که اخلاق بسیار خوبی داشتند. داشتن اخلاق حسنه (در حد کمال) معجزه نیست. کما اینکه در مورد افراد بیشماری که در تاریخ به حسن خلق مشهورند از لغت معجزه استفاده نمیشه.

و طاها;688037 نوشت:
آیا خداوند به مدعی دروغگو ( کسی که می گوید من رسول خدا هستم ) قدرت معجزه را میدهد ؟

سلام. پس به نظر شما دلیل اصلی برای پذیرفتن پیامبری ایشون معجزه است؟

divoone1985;688083 نوشت:

سلام. پس به نظر شما دلیل اصلی برای پذیرفتن پیامبری ایشون معجزه است؟

سلام عزیز

تصورم این است که می توان از طریق این سه راه، پیامبری یک شخص را پذیرفت. در طول تاریخ این سه نوع نگاه وجود داشته است.

نگاه اول : صداقت است. که به عرض رسید. همین که شخصی صادق و راستگو بود حرفش پذیرفته می شود.

نگاه دوم : اعجاز است که از شواهد تاریخی معتبر یا همین قرآن ( که حتی نیازمند اعتبار تاریخی نیست ) اثبات میشود.

نگاه سوم : نگاه از بالا به پایین است. یعنی با دلایل عقلی یا فطرت و وجدان می گوییم رسولی باید باشد. و لذا تنها به دنبال بهترین دین و آخرین دین می گردیم.

البته این سه نگاه می تواند یکدیگر را تایید یا تقویت کند.

البته به نظرم باید ببینیم قرآن دلیل صدق رسالت پیامبر را چه چیزهایی بیان می کند.
مثلا یک مورد همین نگاه تاریخی است. یعنی برخی می دانستند رسول می آید اما باید برایشای ثابت می شد که این شخص ِ خاص رسول است.
و البته معجزات زیادی از پیامبر برای اثبات آمد اما یک نمونه از استشهاد قرآن، ارجاع دادن ِ مثلا اهل کتاب یا مشرکان به تورات بود. ( که می فرماید حتی با اسم و مشخصات در تورات آمده است البته نه این تورات کنونی)
و برخی نیز اصلا رسالت و نبوت را قبول نداشتند. و می گفتند خداوند رحمان هیچ چیزی نازل نمی کند. ( ما انزل الرحمن من شیء )
که خداوند آنها را به خداشناسی بهتر ارجاع می دهد. ( ما قدر الله حق قدره ....)
که البته این ارجاع به خداشناسی برای هردو دسته صدق می کند.
و البته خداوند در کنار اینها به شهادت فعلی خداوند اشاره می کند. و آیاتی در این زمینه در قرآن هست. یعنی خداوند به دروغگو قدرت خارق العاده نمی دهد.
البته در این مورد، به صورت کامل تر ، آیاتش در آن لینک گفته شده است و البته می توانید با جستجو در قرآن آیات دیگری نیز پیدا کنید.
بنده خودم شهادت فعلی را از زبان ایت الله جوادی آملی نیز در خاطر دارم.

و طاها;688304 نوشت:
نگاه سوم : نگاه از بالا به پایین است. یعنی با دلایل عقلی یا فطرت و وجدان می گوییم رسولی باید باشد. و لذا تنها به دنبال بهترین دین و آخرین دین می گردیم.

سلام.
اینکه رسولی باید باشد دلیلی بر این نیست که پیامبر اسلام فرستاده خدا باشد. این رو نمیشه به عنوان دلیلی برای سوال بنده پذیرفت.

و طاها;688304 نوشت:
نگاه اول : صداقت است. که به عرض رسید. همین که شخصی صادق و راستگو بود حرفش پذیرفته می شود.

و طاها;688304 نوشت:
یعنی خداوند به دروغگو قدرت خارق العاده نمی دهد.

این دو جمله شما، نگاه اول رو مشروط به نگاه دوم یعنی اعجاز میکنه. بنابراین دلیل اصلی شما برای اثبات رسالت پیامبر همونطور که قبلا عرض کردم اعجازه.

و طاها;688304 نوشت:
البته به نظرم باید ببینیم قرآن دلیل صدق رسالت پیامبر را چه چیزهایی بیان می کند.

البته قبل از پذیرش رسالت پیامبر نمیشه چندان به آیات قرآن استناد کرد و بحث از حالت عقلی خارج میشه. البته مشکلی با ایده گرفتن از قرآن برای بحثهای عقلی ندارم. اما استناد بهش دیگه میشه نقلی.

divoone1985;688399 نوشت:
سلام.

سلام

نقل قول:
اینکه رسولی باید باشد دلیلی بر این نیست که پیامبر اسلام فرستاده خدا باشد. این رو نمیشه به عنوان دلیلی برای سوال بنده پذیرفت.

بله درست است اما منظور من حصر عقلی یک مصداق است.
توضیح اینکه وقتی شما با عقل بپذیرید که پیامبری هست. می خواهید مصداق آن را به دست آورید.
حال ادیان توحیدی را بررسی می کنید مثلا و از بین آنها دینی که ادعا می کند آخرین دین است را بررسی می کنید و بعد سایر ادیان.
و با توجه به محتوای دین و شخصیت مدعی نبوت مثل همین صداقت، درستی یا درست تر بودن آن دین را به دست می آورید.
شبیه تست های چهار گزینه ای که می دانید جواب سوال یکی از این گزینه ها است و با تفکر و تحقیق به حقیقت می رسید.
مثلا ممکن است کسی به راحتی بگویید گزینه ها تورات و انجیل و قرآن است و انجیل که مسلما تحریف شده است. تورات نیز همینطور پس قرآن باقی می ماند. !

نقل قول:
این دو جمله شما، نگاه اول رو مشروط به نگاه دوم یعنی اعجاز میکنه. بنابراین دلیل اصلی شما برای اثبات رسالت پیامبر همونطور که قبلا عرض کردم اعجازه.

خوب ممکن است دلیل اصلی من این باشد اما خوب است دلایل غیر اصلی را هم بگوییم.

دلیل غیر اصلی : شخصی خوش اخلاق و صادق است. می گوید من فرستاده خدا هستم. من حرف او را می پذیرم . اگر دروغگو بود خداوند کذبش را آشکار می کرد. ( گرچه اصراری بر این دلیل ندارم )
البته بعد از این دلیل هزار سوال دیگر هم ممکن است پیش بیاید.

نقل قول:
البته قبل از پذیرش رسالت پیامبر نمیشه چندان به آیات قرآن استناد کرد و بحث از حالت عقلی خارج میشه. البته مشکلی با ایده گرفتن از قرآن برای بحثهای عقلی ندارم. اما استناد بهش دیگه میشه نقلی.

بله مقصودم همین ایده گرفتن بود تا ببینیم خود قرآن چه دلایلی بر درستی خود و الهی بودش دارد.

فکر می کنم دلایل گفته شد. حالا شما دلیل اصلی را همان اعجاز بدانید تا از گفتگو بهره ببریم.

پس تا به اینجا از سه دلیل ، دو دلیل باقی ماند :
حصر عقلی
اعجاز

و طاها;688411 نوشت:
و با توجه به محتوای دین و شخصیت مدعی نبوت مثل همین صداقت، درستی یا درست تر بودن آن دین را به دست می آورید.

سلام. برای سنجش راستی و درستی گزینه ها هم باز باید به اعجاز رجوع کنیم. همونطور که خود شما فرمودید:
و طاها;688037 نوشت:
آیا خداوند به مدعی دروغگو ( کسی که می گوید من رسول خدا هستم ) قدرت معجزه را میدهد ؟

پس دلیل حصر عقلی هم نهایتا به بررسی اعجاز ختم میشه.
...
هادی;687859 نوشت:
با سلام

خوشحال میشم نظر کارشناس محترم بحث رو هم بدونم.
اگرچه ایشون ظاهرا ما رو قابل نمیدونن و هر چند ماه یکبار سری به ما میزنن.

divoone1985;690376 نوشت:
سلام. برای سنجش راستی و درستی گزینه ها هم باز باید به اعجاز رجوع کنیم. همونطور که خود شما فرمودید:

پس دلیل حصر عقلی هم نهایتا به بررسی اعجاز ختم میشه.

سلام

وقتی اعجاز اثبات نشود، دیگر نمی توان از طریق اعجاز، یک گزینه را انتخاب کرد.

بلکه باید با معیارهای دیگر به شناخت گزینه ی درست دست یافت.

پس برای شناخت گزینه درست، اعجاز تنها راه تشخیص نیست. و بایدی هم در کار نیست.

اما اگر اعجاز اثبات شود چرا که نه ؟ دیگر نیازی به استفاده از روش حصر عقلی نیست.

اما اگر اعجاز اثبات نشد ما از روشهای دیگر به گزینه ی درست می رسیم.

و طاها;690408 نوشت:
اما اگر اعجاز اثبات نشد ما از روشهای دیگر به گزینه ی درست می رسیم.

سلام. سوال هم همینه. این روشهای دیگه که فرمودین چه روشهایی هستند؟

divoone1985;690576 نوشت:
سلام. سوال هم همینه. این روشهای دیگه که فرمودین چه روشهایی هستند؟

سلام

پس تا به حال دو دلیل داریم

حصر عقلی

اعجاز

در حصر عقلی ، از بین گزینه های موجود، باید گزینه ی درست را انتخاب کرد.

در این جا باید دو چیز بررسی شود کتابها و فرستادگان.

در مورد خود رسولان الهی یا مدعیان رسالت می توان به تاریخ رجوع کرد. و آنها را از هر جنبه ای که تاریخ در اختیار ما می گذارد مقایسه کرد.
البته در اینجا تقدم و تاخر آنها می تواند نقش مهمی در نتیجه گیری ها داشته باشد.

در مورد کتابهای الهی ( چه درست چه نادرست) نیز می توان آنها را مقایسه کرد. ( مثلا تورات، انجیل ، قرآن و ...)

تفصیل آن باید در یک جستارِ جداگانه بررسی شود و شاید همین جستار.

مثلا شما گزینه های موجود را مطرح می کنید و بعد بررسی می شود که کدام یک می تواند گزینه ی درست یا درست تر باشد.

و هر زمان گزینه ی جدید و معقولی اضافه شد، می توانید آن گزینه را نیز اضافه کنید و دوباره ، گزینه ها را مقایسه کنید.

اما می توان گفت در بین ادیان توحیدی، اسلام و مسیحیت و یهودیت، پر رنگتر باشند. و البته با هم تقابلی ندارند.

ولی به هر حال می توان آنها را بررسی کرد یا اگر گزینه های دیگری وجود دارد به اینها افزود.

و طاها;690734 نوشت:
در این جا باید دو چیز بررسی شود کتابها و فرستادگان.

سلام.
در مورد فرستادگان که نمیشه یکی رو بر دیگری برتری داد. چون اونچه که ما شنیدیم اینه که همگی انسانهای درستکاری بودند و حتی در منابع دینی اسلام هم این نکته هست.
جز اینکه بخوایم وارد جزییات بشیم و بگیم فلان کار فلان پیامبر از فلان عمل فلان پیامبر بهتر بوده. که در جزییات بحث و صحبت زیاده و نمیشه مسلما به نتیجه ای رسید.
اما در مورد کتابها: از چه نظر باید اونها رو بررسی کرد؟
...
پس فعلا دو مورد برای بررسی و یافتن پاسخ مونده:
مقایسه کتب پیامبران (با فرض پذیرش حصر عقلی)
اعجاز پیامبران

divoone1985;690761 نوشت:
سلام.
در مورد فرستادگان که نمیشه یکی رو بر دیگری برتری داد. چون اونچه که ما شنیدیم اینه که همگی انسانهای درستکاری بودند و حتی در منابع دینی اسلام هم این نکته هست.
جز اینکه بخوایم وارد جزییات بشیم و بگیم فلان کار فلان پیامبر از فلان عمل فلان پیامبر بهتر بوده. که در جزییات بحث و صحبت زیاده و نمیشه مسلما به نتیجه ای رسید.
اما در مورد کتابها: از چه نظر باید اونها رو بررسی کرد؟
...
پس فعلا دو مورد برای بررسی و یافتن پاسخ مونده:
مقایسه کتب پیامبران (با فرض پذیرش حصر عقلی)
اعجاز پیامبران

سلام

بگذارید یک مروری بر فروض گذشته داشته باشیم.

شما در سوال اصلی خود این چنین گفتید :

divoone1985;665177 نوشت:
سلام.
کسی که به خدا باور دارد چطور یقین پیدا کند که محمد بن عبدالله قطعا از جانب خدا فرستاده شده و دینی که معرفی نموده آخرین دین از جانب خداست؟

فرض بنده این بود که خدایی را بپذیریم و لزوم بعث انبیا نیز پذیرفته شود.

و سخن بر روی تشخیص یک مصداق باشد.

حال ممکن است در بین گزینه های ما فرد صادقی یا کاذبی باشد.

برای تشخیص کاذب از صادق ( بدون استفاده از اعجاز) می توانیم دست به مقایسه بزنیم.

در این مقایسه شخصیت تاریخی این دو فرد و کتابهای این دو را بررسی می کنیم.

و به گزینه درست میرسیم.

در اینجا مقایسه در جایی اهمیت دارد که ارتباط مستقیمی با رسالت شخص یا تقابل او با رسولان دیگر باشد.

مثلا یک رسول دینی بیاورد که در تقابل و ضدیت با دین دیگر باشد.
( تقابل بین دو گزینه، مثلا ثابت شود موسی، محمد را قبول ندارد یا محمد موسی را رسول نمی داند یا یکی بگوید من آخرین دین هستم و دیگری بگوید من اخرین دین هستم و... )

یا مثلا رسولی در زندگی خود دروغگو باشد و از نظر شخصیت اخلاقی به گونه ای باشد که صداقت او زیر سوال برود.

پس اگر تقابلی نباشد می توان گفت هر دو صادق باشند اما مربوط به زمان های متفاوت باشند که باهم تقابلی نخواهند داشت.
یعنی می توان پذیرفت که شخصی به نام موسی پیامبر بوده است
و بعد از او شخصی به نام عیسی و بعد از او شخصی به نام محمد.
( البته اینجا بحث در مورد صدق رسالت است و میتوانند هر سه صادق باشند با اینکه دستورات متفاوتی داشته باشند که به دستوری عمل میشود که به روز تر باشد. لذا به دنبال آخرین رسول هستیم )
حالا ما اگر بخواهیم بدانیم که چرا شخصی به نام محمد آخرین پیامبر است چگونه متوجه شویم ؟

مثلا سوال می کنیم آیا ادیان گذشته ادعا کرده اند که آخرین دین هستند ؟
آیا محمد ادعا کرده است آخرین دین است ؟
آیا بعد از محمد افرادی ادعای رسالت کرده اند ؟ یا مثلا ادعا کرده اند آخرین دین هستند ؟

باید اینها را تحلیل و بررسی کرد.

مثلا می توان این سوال را مطرح کرد :

آیا کسی می تواند در کنار گزینه ی زیر یک گزینه ی دیگر قرار بدهد ؟

دین محمد آخرین دینی است که کتاب دارد و ادعای ختمیت کرده است
و با ادیان توحیدی گذشته ی خود موافق است و تنها در شریعت تفاوتهایی دارد.
و دین های گذشته نه تنها با این دین تضادی ندارند بلکه آن را تایید هم می کنند.
و شخصی وجود ندارد بعد از محمد که بتواند ادعای رسالت کند مگر اینکه در تقابل با دین محمد باشد. چرا که دین محمد ادعای ختمیت دارد.
پس اگر گزینه ای بعد از محمد هست معرفی کنید

نکته پایانی : با توجه به آنچه گفته شد. در حصر عقلی تنها نمی توان به کتاب اکتفا کرد. و شخصیت تاریخی نیز قابل بررسی است.

و طاها;690847 نوشت:
با توجه به آنچه گفته شد. در حصر عقلی تنها نمی توان به کتاب اکتفا کرد. و شخصیت تاریخی نیز قابل بررسی است.

سلام.
به سوال بنده پاسخ ندادید. مطالب کلی رو بیان فرمودید که استفاده کردم.
میفرمایید شخصیت تاریخی رو باید بررسی کرد.
خب شخصیت تاریخی پیامبر اسلام چه برتری بر سایر پیامبران داره؟ اصلا میتونید بگین برتر بوده؟ البته شاید شما اعتقاد به برتری ایشون داشته باشید. ولی این اعتقاد شما شاید از اعتقاد به برتری دین نشات میگیره. ولی از نظر تاریخی لطفا بگین که چه برتری از لحاظ شخصیت تاریخی وجود داره؟
ضمنا به نظرم ابتدا در مورد بخش اول سوال بحث کنیم بهتر باشه. اینکه ایشون قطعا از جانب خدا فرستاده شدن. چون تا حالا هم رو همین بخش صحبت کردیم. بعد میتونیم در مورد آخرین بودن صحبت کنیم.

divoone1985;691010 نوشت:
سلام.
به سوال بنده پاسخ ندادید. مطالب کلی رو بیان فرمودید که استفاده کردم.
میفرمایید شخصیت تاریخی رو باید بررسی کرد.
خب شخصیت تاریخی پیامبر اسلام چه برتری بر سایر پیامبران داره؟ اصلا میتونید بگین برتر بوده؟ البته شاید شما اعتقاد به برتری ایشون داشته باشید. ولی این اعتقاد شما شاید از اعتقاد به برتری دین نشات میگیره. ولی از نظر تاریخی لطفا بگین که چه برتری از لحاظ شخصیت تاریخی وجود داره؟
ضمنا به نظرم ابتدا در مورد بخش اول سوال بحث کنیم بهتر باشه. اینکه ایشون قطعا از جانب خدا فرستاده شدن. چون تا حالا هم رو همین بخش صحبت کردیم. بعد میتونیم در مورد آخرین بودن صحبت کنیم.

سلام

ما وقتی بین چند گزینه بررسی می کنیم هدفمان چیست ؟

یک هدف اصلی، پیدا کردن تقابل بین این گزینه ها است. می خواهیم بدانیم آیا این گزینه ها قابل جمع شدن هستند یا خیر ؟

مثلا اگر متوجه شویم یک رسول قولا یا فعلا با رسول دیگر جمع نمیشود. یعنی یک گزینه اشتباه است. و باید گزینه ی درست را انتخاب کنیم.

آیا این گزینه های غیر قابل جمع و متضاد وجود دارند؟ یعنی آیا گزینه هایی که در آن، انسان هایی ادعای رسالت کنند و معجزه بیاورند و کتاب داشته باشند اما در تقابل با یکدیگر باشند ؟

ظاهر الامر این چنین گزینه هایی پیدا نمیشود.

اما بررسی شخصیت پیامبران

اگر گزینه هایی که برای پیامبری انتخاب شده اند،
قابل جمع شدن باشند ما باید به دنبال چه کسی برویم ؟

اگر در زمانهای مختلف باشند به آخرین پیامبر رجوع می کنیم
و اگر در یک زمان باشند اگر متوجه شویم یکی بهتر است به او مراجعه می کنیم
و الا تفاوتی نمی کند.

اگر گزینه ها، قابل جمع شدن نباشند و در تضاد با یکدیگر باشند.
باید یکی را بر دیگری ترجیح بدهیم یا کذب یکی را به دست آوریم اما چگونه ؟

این یک امر نسبی است.

می توان سبک زندگی، خاندان و خانواده ، اخلاقیات و صداقت آن دو را بررسی کرد تا گزینه ی درست یا درست تر را انتخاب کرد.

یا می توان خبر پیامبران گذشته را جستجو کرد ، شاید آنها نشانه هایی گفته باشند که به تشخیص پیامبر راستین کمک کند.

یا ممکن است یکی اصلا معجزه منقول نداشته باشد یا کتاب نداشته باشد. خوب مسلما اینها نقطه ی ضعف خواهند بود.

یا ممکن است یکی در تضاد با پیامبران بسیاری باشد و به قولی تک و تنها باشد.

و ....

اگر شما گزینه هایی را مطرح کنید بهتر بحث پیش می رود

مثلا

در نگاه اول ما چند دین توحیدی بیشتر نداریم

اسلام و یهودیت و مسیحیت

و هر سه در زمانهای مختلف هستند.

آیا گزینه ی دیگر وجود دارد تا به آن بیفزاییم ؟ و بگوییم شاید دین واقعی و رسول واقعی در جای دیگری است ؟

آیا بین این سه تقابلی هست ؟

اگر بپذیریم که فعلا گزینه ی سومی وجود ندارد
و بپذیریم که این سه تقابلی ندارند.
باید به کدام یک رجوع کنیم ؟ به آخرین رسول.

و پیامبر اسلام هم مشخص است که چه کسی است.

حال شاید در نگاه های بعدی و البته دقیقتر گزینه های بیشتری افزوده شود
یا ممکن است کسی بگوید بین این ادیان تقابل وجود دارد
به هر حال تاکنون گزینه ی دیگری به ذهن بنده نرسیده است.
لذا در برهان حصر عقلی، رسول واقعی را تشخیص دادم.

مثالی برای تقابل :

مثلا مسیلمه کذاب که در زمان پیامبر ادعای پیامبری کرد. شما همین مواردی که جهت مقایسه گفته شد را بررسی کنید تا گزینه ی درست را پیدا کنید.
مثال دیگر، البته در زمان بعد از رسول خدا (ص) برخی افرادی هستند که ادعای پیامبری داشته اند (مثلا فرقه بهائیت )
و در تضاد با ادیان توحیدی هستند. من باب مثال یک وجه تقابل ِآنها نفی ختمیت نبوت در دین اسلام است.
این افراد را می توان از جهاتی که گفته شد بررسی کرد.

البته شاید شما بگویید ممکن است در این مقایسه ها ، به تحیر برسیم و قدرت تشخیص یک گزینه را نداشته باشیم.
بله فرض آن بی اشکال است.
اما وقتی پذیرفتیم که خداوند رسول می فرستد و حقیقت باید الان موجود باشد.
پس حتما راهی برای تشخیص هست. و نیازمند تحقیق بیشتر خودمان است.
اما به هر روی شنیده ایم از علمای دینی و غیر دینی که فرق است بین جاهل قاصر یا جاهل مقصر.

divoone1985;691010 نوشت:
سلام.
به سوال بنده پاسخ ندادید. مطالب کلی رو بیان فرمودید که استفاده کردم.
میفرمایید شخصیت تاریخی رو باید بررسی کرد.
خب شخصیت تاریخی پیامبر اسلام چه برتری بر سایر پیامبران داره؟ اصلا میتونید بگین برتر بوده؟ البته شاید شما اعتقاد به برتری ایشون داشته باشید. ولی این اعتقاد شما شاید از اعتقاد به برتری دین نشات میگیره. ولی از نظر تاریخی لطفا بگین که چه برتری از لحاظ شخصیت تاریخی وجود داره؟
ضمنا به نظرم ابتدا در مورد بخش اول سوال بحث کنیم بهتر باشه. اینکه ایشون قطعا از جانب خدا فرستاده شدن. چون تا حالا هم رو همین بخش صحبت کردیم. بعد میتونیم در مورد آخرین بودن صحبت کنیم.

ممکن است نتوانیم برتری اخلاقی یکی را بر دیگری به دست آوریم.

و ممکن است بتوانیم.

باید موردی بررسی شود.

و اگر نتوانیم ( از جهت اخلاقی و شخصیت )، سراغ محتوا (کتاب و تعالیم ) و میزان اعتبار سندی این کتابها و تعالیم خواهیم رفت.

تا از میان دروغ و راست، راست و از میان راست و راست تر ، راست تر را بر گزینیم.

و طاها;691083 نوشت:
سلام

سلام.
دقت کردید چند بار از "اگر" و "ممکن است" و "آیا" و "شاید" استفاده کردید؟
بیان احتمالات و شاید و اگر و اما کمکی به پیشبرد بحث نمیکنه. لطفا صریح تر و دقیق تر صحبت کنید.
بله. میتوان مقایسه کرد. پس مقایسه کنید لطفا. اینکه میتوان مقایسه کرد رو همه قبول دارن. ولی مهم مقایسه کردنشون و رسیدن به نتیجه است.
اینه میشه چیکار کرد و چیکار باید کرد و شاید بشه نتیجه ای گرفت و ممکنه به نتیجه رسید یا نه رو کنار بگذارید و این کارها رو انجام بدین تا برای بنده هم روشن بشه.

و طاها;691085 نوشت:
ممکن است نتوانیم برتری اخلاقی یکی را بر دیگری به دست آوریم.
و ممکن است بتوانیم.
باید موردی بررسی شود.

مجددا همون صحبتها. بررسی کنید تا بنده هم بفهمم که پیامبر اسلام فرستاده خداست.

[="Microsoft Sans Serif"]

هادی;666817 نوشت:
معجزات پیامبر اسلام به حدّی است كه قابل شمارش نیست و كسی كه به دیده انصاف بنگرد جای هیچ گونه شك و تردیدی در صدق و راستی ادعای نبوت پیامبر (ص) برای او باقی نمی‌ماند
آیه‌های فراوانی هستند که معجزه آوردن پیامبر اسلام را رد میکنند؛ پس طبق سنت اسلامی اگر روایتی در برابر آیه قرآن قرار بگیرد، نادرست تلقی می‌شود.
در آیه‌های زیر، مردم از پیامبر اسلام چند نوع معجزه می‌خواهند تا پیامبر اسلام به دلخواه یکی از آنان را انجام دهد. ولی ایشان از انجام همه‌ی آن‌ها طفره می‌روند.
(اسرا 93-90): «و گفتند: ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آن‌که از زمین برای ما (به اعجاز) چشمه آبی بیرون آری. (۹۰)یا آن‌که تو را باغی از خرما و انگور باشد که در میان آن باغ نهرهای آب جاری گردانی. (۹۱)
یا آن‌که بنا بر پندار و دعوی خودت پاره‌‏ای از آسمان را بر سر ما فرود آوری یا آن‌که خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر آری. (۹۲)
یا آن‌که خانه‌ای از زر (و کاخی زرنگار) دارا باشی یا آن‌که بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم تا آن‌که بر ما کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو: خدای من منزه است (از آن‌که من، او یا فرشتگان او را حاضر سازم) آیا من فرد بشری بیشترم که (از جانب خدا) به رسالت آمده‌‏ام؟ (۹۳)»

در آیه‌ی زیر دلیل معجزه نیاوردن را، انکار پیشینیان می‌داند. که دلیلی کاملا بی‌پایه است؛ زیرا گذشتگان به امروزیان چه ربطی دارند؟
چرا قرآن از مردم می‌خواهد که از دین و راه گذشتگانشان دوری گزینند؛ ولی امروزیان رو هم‌چو وگذشتگان گمراه می‌خواند؟
هنگامی که معجزه‌ای آورده نشده، ازکجا معلوم که مردم حال، همچون پیشینیان، معجزه را انکار کنند؟ (قصاص پیش از گناه)

اسرا (59): «و ما را از فرستادن آیات و معجزات (دلخواه آنان) جز تکذیب پیشینیان چیزی مانع نبود، و به ثمود (قوم صالح) آن ناقه را که آیتی روشن بود (و همه مشاهده کردند) بدادیم، اما درباره آن ظلم کردند (و ناقه را پی نمودند)، و ما معجزات و آیات را جز برای آن‌که (مردم از خدا) بترسند (و هدایت شوند) نمی‏فرستیم

مردم ترسو نیازی به معجزه ندارند و بدون آن‌هم به خدا و پیامبرش ایمان می‌آورند. پس معجزه تنها و تنها برای کسانی‌ست که موضوعی را با دلیل می‌پذیرند و از وعده‌های ترس‌آفرین نمی‌ترسند.
اما اینکه قرآن می‌گویند فقط برای کسانی که می‌ترسند معجزه می‌آوریم، چیزی جز گریز از آوردن معجزه نمی‌تواند باشد.

و ...

divoone1985;691248 نوشت:
سلام.
دقت کردید چند بار از "اگر" و "ممکن است" و "آیا" و "شاید" استفاده کردید؟
بیان احتمالات و شاید و اگر و اما کمکی به پیشبرد بحث نمیکنه. لطفا صریح تر و دقیق تر صحبت کنید.

سلام

وقتی در مورد مسائل کلی و حکم کلی یک موضوع بحث می کنیم نمی توانیم قضاوتی و حکمی داشته باشیم. بلکه فروض مسئله را با "ااگر" مطرح می کنیم و حکمش را بیان می کنیم.

اما به صراحت در مورد سه دین ( اسلام و مسیحیت و یهودیت ) به شما توضیح کافی داده شد. بفرمایید کجایش نامفهوم بود تا بیشتر بررسی کنیم.
می توانیم هر جا نامفهوم بود از کارشناس نیز نقل و قول بگیریم و از ایشان سوال می کنیم.

نقل قول:
بله. میتوان مقایسه کرد. پس مقایسه کنید لطفا. اینکه میتوان مقایسه کرد رو همه قبول دارن. ولی مهم مقایسه کردنشون و رسیدن به نتیجه است.
اینه میشه چیکار کرد و چیکار باید کرد و شاید بشه نتیجه ای گرفت و ممکنه به نتیجه رسید یا نه رو کنار بگذارید و این کارها رو انجام بدین تا برای بنده هم روشن بشه.

مقایسه کردم.
ادیانی که قابل جمع بودند گفته شد. و گفته شد گزینه ی دیگری در کنار آن گزینه که به شما گفته شد ، وجود ندارد. اگر وجود دارد بفرمایید تا بررسی کنیم.

و چون فعلا وجود ندارد. تنها گزینه برای رسول بودن خواهد بود.

مگر مدعی رسالت و خاتمیتی، غیر از رسول الله وجود دارد که در تقابل با او باشد تا نیاز به بررسی داشته باشیم ؟

خیر وجود ندارد.

divoone1985;688083 نوشت:
سلام. در این مورد ظاهرا متوجه منظورم نشدید. شاید به علت فاصله زمانی زیاد بین سوال من و پاسخ شما بوده.
پیرو فرمایش شما که فرمودید : "اخبار و بشارت پیامبران گذشته و كتب آسمانی آنها در مورد مبعوث شدن پیامبر اسلام"
سوال بنده این بود که در کتاب کدوم پیامبر پیشین و در کجاش چه اشاره ای به رسالت پیامبر اسلام شده؟ منظورم به هیچ عنوان قرآن نبود.

با سلام و عرض ادب

بنده کم توفیق هستم و به خاطر فرصت کم توفیق حضور پیدا نمی کنم لذا از این بابت از شما عذرخواهی می کنم:
محققان اسلامی می‌گویند: بشارتی که این آیه از حضرت مسیح نقل می‌کند، در انجیل یوحنا در باب‌های 14 و 15 و 16 وارد شده است، و حضرت مسیح (ع) به نقل انجیل یوحنا از آمدن شخصی به نام فارقلیط، پس از خود خبر داده است و قراین زیادی گواهی می‌دهد که مقصود از آن پیامبر اسلام است.

برای مطالعه بیشتر در این زمینه لینک زیر را ملاحظه بفرمایید:
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/5934

divoone1985;688083 نوشت:
در مورد این سوال هم ظاهرا اشتباهی در برداشت بوده.
شما فرموده بودید:"سوابق زندگی او، اطرافیان و اصحاب، وسائل پیشبرد هدف، میزان تأثیر او در محیط، میزان اعتقاد و فداكاری او در برابر هدف خویش ... كه این امور با نیروی بشری حاصل نشده است"
که بنده پرسیدم هیچیک از موارد فوق الذکر خارج از حیطه نیروی بشری نیست و اصلا بحث در مورد معجزه نبود. چون مبحث معجزه در سوال اول مورد بررسی قرار گرفت.
ضمنا اینکه میفرمایید اخلاق خوب پیامبر مثل معجزه بوده، افراد زیادی از مسلمان و غیر مسلمان در تاریخ داریم که اخلاق بسیار خوبی داشتند. داشتن اخلاق حسنه (در حد کمال) معجزه نیست. کما اینکه در مورد افراد بیشماری که در تاریخ به حسن خلق مشهورند از لغت معجزه استفاده نمیشه.


حضرت عالی فرمودید«ممنون میشم توضیح بیشتری بفرمایید که کدوم یک از اینهایی که فرمودید امکان انجامش با نیروی بشری وجود نداره؟» بنده هم معجزاتی از حضرت رسول ص نقل کردم مانند معجزه شقّ القمر،زنده کردن مرده ها و ... که هیچ کدام از این کارها با نیروی بشری امکان پذیر نیست.
شما معتقد هستید بشر عادی می تواند چنین معجزاتی را انجام دهد؟ مرده زنده کند و ...
مقام پيامبر اكرم (ص)، دون خالق و فوق همه مخلوقات است و بنابراين، همان طوري كه اسوه بودن او ضروري است، معجزه بودن اخلاقش هم قطعي است.

مقاله زیر را دانلود و مطالعه فرمایید:
maaref.ac.ir/upload/Quarterly/ArticleFile/124383346253.doc

هادی;687859 نوشت:
دلیل بر وجوب بعثت نبی :
- شکی نیست که انسان موجودی دارای دو جنبه فردی و اجتماعی است و از هر دو جهت نیازهایی دارد ؛ از جهت فردی محتاج دستور العملهایی است تا بتواند در سایه آنها به رشد جسمی و روحی لازم برسد؛ و از جهت اجتماعی نیازمند قانون کاملی است تا بتواند نیازهای اجتماعی جامعه بشری تأمین نماید و به ویژه عدالت را در اجتماع برقرار نماید.

جناب divoone1985

لطفا نظرتان را در باب برهان بعثت بیان کنید، اگر برهان وجوب بعثت را قبول داشته باشید راحت تر می توانیم به بعثت خاص حضرت رسول بپردازیم .

با تشکر

حصر عقلی

با توجه به پست های گذشته :

در چهار چوب ادیان توحیدی
یک فرد به نام محمد ادعای رسالت می کند
و کتابی می آورد
و رسولان گذشته را می پذیرد و با آنها موافق است
و خود را آخرین پیامبر و رسول معرفی می کند
و معجزات مختلفی از او نقل شده است.
و در کتابش تحدی کرده است.

هر کس می تواند یک گزینه ی دیگر اضافه کند.
تا آن را بررسی کنیم.

و الا تنها گزینه ی موجود و معتبر
برای دین خداوند ، دین اسلام خواهد بود.

و طاها;691391 نوشت:
اما به صراحت در مورد سه دین ( اسلام و مسیحیت و یهودیت ) به شما توضیح کافی داده شد. بفرمایید کجایش نامفهوم بود تا بیشتر بررسی کنیم.
می توانیم هر جا نامفهوم بود از کارشناس نیز نقل و قول بگیریم و از ایشان سوال می کنیم.

سلام. بنده که توضیحی ندیدم. شما صرفا یه سری امکان و احتمال و گزینه رو مطرح کردین.

و طاها;691391 نوشت:
مگر مدعی رسالت و خاتمیتی، غیر از رسول الله وجود دارد که در تقابل با او باشد تا نیاز به بررسی داشته باشیم ؟

بنده هم میدونم که پیامبر ادعای رسالت و خاتمیت کردن. سوال بنده این بود که از کجا بفهمیم ادعای ایشون درسته؟

و طاها;691523 نوشت:
و الا تنها گزینه ی موجود و معتبر
برای دین خداوند ، دین اسلام خواهد بود.

بسیار خوب. فرض کنید این تنها گزینه باشه. چشم بسته که نمیشه گزینه ای رو پذیرفت. بحث بر سر اینه که این گزینه درسته یا نه؟ وگرنه همه میدونیم این گزینه وجود داره.
شما اصرار دارید که بفرمایید این گزینه وجود داره و تنها گزینه هست.
بر فرض قبول فرمایشات شما، همین تنها گزینه موجود رو بررسی کنید که بفهمیم ادعای مورد نظر صحت داره یا نه.

هادی;691444 نوشت:
برای مطالعه بیشتر در این زمینه لینک زیر را ملاحظه بفرمایید:

سلام.
در لینکی که فرمودین ، به طور خلاصه 3 دلیل مجزا و اصلی وجود داره:
1- چند خط از تورات آورده شده و به گونه ای تفسیر شده که منطبق بر پیامبر اسلام باشه. که البته میتونه هزاران تفسیر دیگه داشته باشه. ضمن اینکه به گواهی همین متن در هیچ کجا نامی از پیامبر اسلام نیومده و حتی اشاره ای به اومدن هیچ پیامبری نشده.
2- جملاتی از انجیل برنابا آورده شده که البته گرچه به طور واضح نام پیامبر اسلام در اونها آورده شده، اما در صحت این انجیل تردید هست. چون قدیمیترین انجیل برنابا موجود مربوط به قرن هجدهمه. گذشته از این، اگر اعتقاد داشته باشیم این انجیل، انجیل واقعی هست باید گفت که تعارضاتی هم با متن قرآن داره.
3- اشاره به پریقلیطوس یا پارقلیطا در انجیل یوحنا. این نام هم کمک چندانی نمیکنهو به فرض صحت هم تنها چیزی که میشه از این جملات فهمید اومدن فردی به این نام هست. و زمان و مکان براش معلوم نشده تا بدونیم منظور پیامبر اسلام هست یا نه.

هادی;691445 نوشت:
شما معتقد هستید بشر عادی می تواند چنین معجزاتی را انجام دهد؟ مرده زنده کند و ...
مقام پيامبر اكرم (ص)، دون خالق و فوق همه مخلوقات است و بنابراين، همان طوري كه اسوه بودن او ضروري است، معجزه بودن اخلاقش هم قطعي است.
مقاله زیر را دانلود و مطالعه فرمایید:

دلیل نخست شما برای اثبات نبوت معجزه بود و دلیل سوم شما این بود: "سوابق زندگی او، اطرافیان و اصحاب، وسائل پیشبرد هدف، میزان تأثیر او در محیط، میزان اعتقاد و فداكاری او در برابر هدف خویش ... كه این امور با نیروی بشری حاصل نشده است"
بنابراین دو دلیل جداگانه اوردین.
پس بیان معجزات پیامبر در توضیح دلیل سوم درست نیست.
سوال بنده این بود که سوابق زندگی پیامبر و اطرافیان ایشون و وسایل پیشبرد هدفشون و میزان تاثیر ایشون بر محیط و میزان اعتقاد و فداکاری ایشون کدومش خارج از حیطه توان بشریه؟
صحبت به هیچ عنوان در مورد معجزه نیست. ما حول دلیل سوم شما بحث میکنیم و نه معجزه.
مجددا تاکید میکنم در مورد معجزات ایشون صحبت نمیکنیم و صرفا در مورد دلیل سوم شما سوال مطرح شده. پس خواهشا وارد موضوع معجزات نشید و این دو مبحث رو با هم خلط نکنین.
...
اما در مورد مقاله ای که فرمودید مطالعه کنم.
در مقاله هم ذکر شده که برای اثبات نظریه باید با "رهیافت برون‌دینی و مراجعه به تجربه تاریخی" هم نظریه رو اثبات کرد که خود نگارنده گفته که این کار رو نکرده. مقاله مورد اشاره شما صرفا به معرفی این نظریه پرداخته و اثباتی بر این نظریه نیاورده. همونطور که از عنوان مقاله :"مبانی نظریه معجزه ‌انگاری اخلاق نبوی" مشخصه صرفا مبانی نظریه عنوان شده و در مورد اثباتش صحبتی نشده.

هادی;691448 نوشت:
لطفا نظرتان را در باب برهان بعثت بیان کنید، اگر برهان وجوب بعثت را قبول داشته باشید راحت تر می توانیم به بعثت خاص حضرت رسول بپردازیم .

شما با این فرض که بنده این برهان رو پذیرفتم به این سوال بنده پاسخ بدین.

divoone1985;691705 نوشت:
سلام

بنده هم میدونم که پیامبر ادعای رسالت و خاتمیت کردن. سوال بنده این بود که از کجا بفهمیم ادعای ایشون درسته؟

بسیار خوب. فرض کنید این تنها گزینه باشه. چشم بسته که نمیشه گزینه ای رو پذیرفت. بحث بر سر اینه که این گزینه درسته یا نه؟ وگرنه همه میدونیم این گزینه وجود داره.
شما اصرار دارید که بفرمایید این گزینه وجود داره و تنها گزینه هست.
بر فرض قبول فرمایشات شما، همین تنها گزینه موجود رو بررسی کنید که بفهمیم ادعای مورد نظر صحت داره یا نه.

سلام

شما مطمئنید منظور من از حصر عقلی را متوجه شده اید ؟

وقتی خدایی هست و پیامبری می فرستد. باید آن پیامبر قابل شناسایی باشد.

وقتی ما در این عصر اطلاعات تحقیق می کنیم و تنها گزینه ی موجود و معتبر برای دینِ الهی، اسلام است، یعنی گزینه ی درست ( حضرت محمد ص ) را شناخته ایم.

و به عبارتی دیگر

ما می دانیم حتما از بین افرادی که ادعای رسالت کرده اند (گزینه ها ) یکی پیامبر است.

ما به یک گزینه اطمینان داریم و آن اسلام است . شما یک گزینه بیفزایید در کنار دین اسلام ؟

و اگر نیفزودید پس تنها گزینه ی موجود و معتبر که امکان دارد دین الهی باشد، همان اسلام خواهد بود.

و سایر گزینه ها اگر مطرح شوند حتما یا معتبر نیستند یا اعتبار کمتری دارند.

divoone1985;691705 نوشت:
سلام. بنده که توضیحی ندیدم. شما صرفا یه سری امکان و احتمال و گزینه رو مطرح کردین.

سلام.

بنده توضیح دادم.

اما به طور خلاصه وار

کتاب تورات و انجیل تحریف شده اند. اما قرآن به نقل تواتر به ما رسیده است و تحریف نشده است.

در تعالیم دین موسی و عیسی ادعای خاتمیت نشده است پس با دین اسلام از این جهت تضادی ندارند.

در برخی نقل های تاریخی گفته میشود موسی و عیسی به پیامبری بعد از خود که خاتم است و نام احمد دارد اشاره کرده اند
و گفته می شود عده ای از اهل کتاب به همین دلیل به مدینه مهاجرت کرده اند.

در بین این سه دین، آخرین دین ، اسلام است.

از جهت محتوایی، قرآن بر تورات و انجیل کنونی ( تحریف شده ) برتری دارد.

نتیجه : تنها گزینه ی موجود و معتبر همان اسلام است.

حصر عقلی

با توجه به پست های گذشته :

در چهار چوب ادیان توحیدی
یک فرد به نام محمد ادعای رسالت می کند
و کتابی می آورد
و رسولان گذشته را می پذیرد و با آنها موافق است
و خود را آخرین پیامبر و رسول معرفی می کند
و معجزات مختلفی از او نقل شده است.
و در کتابش تحدی کرده است.

هر کس می تواند یک گزینه ی دیگر اضافه کند.
تا آن را بررسی کنیم.

و الا تنها گزینه ی موجود و معتبر
برای دین خداوند ، دین اسلام خواهد بود.

و طاها;691814 نوشت:
شما مطمئنید منظور من از حصر عقلی را متوجه شده اید ؟

سلام. بنده متوجه فرمایش شما شدم.
ولی ظاهرا منظورم رو درست بیان نکردم تا شما هم متوجه منظور بنده بشین.
اجازه بدین روشنتر بیان کنم و اونطوری که شما گفتین احتمال جدیدی رو مطرح کنم. چون ظاهرا شما به امکان و احتمال و ... علاقه مندید.
...
شما میفرمایید که حضرت موسی و عیسی ادعای خاتمیت نکردند. و حتی گفتند که بعد از اونها پیامبر دیگه ای میاد.
اما اونها به زمان و مکان و ... اون پیامبر که اشاره ای نکردند.
بنابراین این احتمال رو در نظر بگیرید که هنوز پیامبر موردنظر اونها نیومده.
پس با ادعای پیامبر اسلام باید چه کرد؟ کاملا واضحه که باید راستی ادعای ایشون رو مبنی بر پیامبری بررسی کرد.
تصور میکنم واضح و قابل درک گفته باشم. امیدوارم اینطور باشه.

divoone1985;693431 نوشت:
سلام. بنده متوجه فرمایش شما شدم.
ولی ظاهرا منظورم رو درست بیان نکردم تا شما هم متوجه منظور بنده بشین.
اجازه بدین روشنتر بیان کنم و اونطوری که شما گفتین احتمال جدیدی رو مطرح کنم. چون ظاهرا شما به امکان و احتمال و ... علاقه مندید.
...
شما میفرمایید که حضرت موسی و عیسی ادعای خاتمیت نکردند. و حتی گفتند که بعد از اونها پیامبر دیگه ای میاد.
اما اونها به زمان و مکان و ... اون پیامبر که اشاره ای نکردند.
بنابراین این احتمال رو در نظر بگیرید که هنوز پیامبر موردنظر اونها نیومده.
پس با ادعای پیامبر اسلام باید چه کرد؟ کاملا واضحه که باید راستی ادعای ایشون رو مبنی بر پیامبری بررسی کرد.
تصور میکنم واضح و قابل درک گفته باشم. امیدوارم اینطور باشه.

سلام

نکته اول :

همانطور که عرض کردم

گزینه ها اینگونه انتخاب میشوند :

هر کس که ادعای رسالت بکند جزو ِ گزینه ها قرار میگیرد.

پس پیامبر اسلام جزو گزینه های ما قرار می گیرند.

بعد از آن، لزوما، ضرورتی ندارد صحت و سقم ِتک تک گزینه ها، به صورت جداگانه و مستقل بررسی شود.

بلکه با مقایسه ی این گزینه ها به طرد یا جمع گزینه ها می پردازیم.

نکته ی دوم :

گفتید این احتمال رو بدیم که " ممکن است پیامبر وعده داده شده از سوی موسی یا عیسی نیامده باشد. "

بله ممکن است نیامده باشد به همین خاطر گفتیم :

گزینه های احتمالی را پیدا کنیم.

فعلا یک گزینه ی موجود و معتبر بیشتر نداریم. و آن هم اسلام است.

شما یک گزینه ی موجود و معتبر، غیر از اسلام بفرمایید تا آن را به گزینه هایمان بیفزاییم.

نکته سوم :

بین سه دین مسحیت و یهودیت و اسلام

مشخص است که اسلام معتبر یا معتبر تر است.

و پیش تر گفته شد.

نکته چهارم :

می دانیم باید یک دین معتبر، وجود داشته باشد و فعلا گزینه ای بهتر از اسلام وجود ندارد.

سلام.

و طاها;693437 نوشت:
هر کس که ادعای رسالت بکند جزو ِ گزینه ها قرار میگیرد.
پس پیامبر اسلام جزو گزینه های ما قرار می گیرند.

بله. قبلا هم عرض کردم که پیامبر اسلام جزو گزینه ها هستند. که اگر نبودند اصلا بنده این سوال رو در مورد ایشون مطرح نمیکردم و این تاپیک ایجاد نمیشد.

و طاها;693437 نوشت:
بعد از آن، لزوما، ضرورتی ندارد صحت و سقم ِتک تک گزینه ها، به صورت جداگانه و مستقل بررسی شود.

شاید از نظر شما ضرورتی نداشته باشه.ولی به نظرم بررسی اون مشکلی ایجاد نمیکنه. مگه شما به حقانیت پیامبر اسلام شک دارین؟ اگر در مورد ایشون بحث و بررسی انجام بشه احیانا به عدم راستگویی ایشون که نمیرسیم. پس اجازه بدین این بررسی موردی در مورد ایشون انجام بشه.

و طاها;693437 نوشت:
فعلا یک گزینه ی موجود و معتبر بیشتر نداریم. و آن هم اسلام است.

بنده میدونم که شما به این گفته خودتون اعتقاد دارین و اشکالی هم درش نمیبینم. ولی اینکه بنده اعتقاد شما رو بپذیرم نیاز به دلیل دارم. من گزینه های دیگه رو هم مطرح کردم که نمیدونم چرا میگین فقط یک گزینه داریم و باید چشم بسته بپذیریم. علاوه بر دین های مرسوم مثل مسیحیت و یهودیت و حتی دین زرتشت و ... این احتمال هم هست که دین خاتم هنوز نیومده.

و طاها;693437 نوشت:
شما یک گزینه ی موجود و معتبر، غیر از اسلام بفرمایید تا آن را به گزینه هایمان بیفزاییم.

در بالا چند گزینه عرض کردم.

و طاها;693437 نوشت:
بین سه دین مسحیت و یهودیت و اسلام
مشخص است که اسلام معتبر یا معتبر تر است.

بسیار خوب. این ادعای شماست. در موردش بحث کنید و ثابت کنید دین اسلام بهتر از بقیه دینهاست. چرا از بحث فرار میکنید؟

و طاها;693437 نوشت:
می دانیم باید یک دین معتبر، وجود داشته باشد و فعلا گزینه ای بهتر از اسلام وجود ندارد.

کماکان اینکه اسلام بهترین گزینه است یک ادعاست.
خوب ثابت کنید.
...
پس
1- پیامبر اسلام یک گزینه است و البته تنها گزینه نیست. بنابراین این گزینه باید بررسی بشه تا ببینیم ایشون از طرف خداست یا نه.
2- بنابر گفته شما اسلام بهترین دین هست که این باید با مقایسه ای دقیق اثبات بشه. حتی به فرض اثبات این گزاره پاسخ سوال بنده داده نشده. چون بنده پرسیدم از کجا بفهمیم ایشون از طرف خداوند اومدن؟

divoone1985;693740 نوشت:
سلام.

سلام

نقل قول:
بله. قبلا هم عرض کردم که پیامبر اسلام جزو گزینه ها هستند. که اگر نبودند اصلا بنده این سوال رو در مورد ایشون مطرح نمیکردم و این تاپیک ایجاد نمیشد.

چون شما گفتید این احتمال را در نظر بگیرم که پیامبر اسلام همان پیامبر وعده داده شده نباشند

لذا گفتم پیامبر اسلام به هر حال جزو گزینه ها هستند. یعنی احتمالی که مطرح کرده اید را پذیرفته بودم.

و به خاطر وجود این چنین احتمالی سخن از گزینه های موجود می زنیم.

نقل قول:
شاید از نظر شما ضرورتی نداشته باشه.ولی به نظرم بررسی اون مشکلی ایجاد نمیکنه. مگه شما به حقانیت پیامبر اسلام شک دارین؟ اگر در مورد ایشون بحث و بررسی انجام بشه احیانا به عدم راستگویی ایشون که نمیرسیم. پس اجازه بدین این بررسی موردی در مورد ایشون انجام بشه.

حرف شما دو تا شد. در این جملات می گویید : "مشکلی ایجاد نمی کند" و ایرادی بر جملات شما نیست.

اما شما در آن پست گفتید : باید بررسی شود.

من گفتم بایدی در کار نیست. یعنی ضرورت بررسی به صورت مستقل را نفی کردم.

نمونه ی دم دست همین تست های چهار گزینه ای.

نقل قول:
بنده میدونم که شما به این گفته خودتون اعتقاد دارین و اشکالی هم درش نمیبینم. ولی اینکه بنده اعتقاد شما رو بپذیرم نیاز به دلیل دارم. من گزینه های دیگه رو هم مطرح کردم که نمیدونم چرا میگین فقط یک گزینه داریم و باید چشم بسته بپذیریم. علاوه بر دین های مرسوم مثل مسیحیت و یهودیت و حتی دین زرتشت و ... این احتمال هم هست که دین خاتم هنوز نیومده.

خوب من چندین بار به شما گفتم. ( سه دین )
شما از همان جملات بنده نقل بگیر و ایراد وارد کن.
مطمئن باشید اصراری ندارم که همه ی جملات بنده را بپذیرید.
می خواهیم یاد بگیریم و ببینیم تفاوت تفکر بین ما چیست.

نقل قول:
در بالا چند گزینه عرض کردم.

ایا تورات و انجیل و اوستای اصلی با زبان اصلی خودش موجود است ؟ خیر.

اگر بخواهیم بین این سه دین جمع کنیم. کدام سخن، اعتبار بیشتری دارد ؟ قرآن

ما در روایات به همین شکل پیش می رویم و هر کدام اعتبار بیشتری داشته باشد را پیروی می کنیم.

نقل قول:
بسیار خوب. این ادعای شماست. در موردش بحث کنید و ثابت کنید دین اسلام بهتر از بقیه دینهاست. چرا از بحث فرار میکنید؟

اثبات شد.

نقل قول:
کماکان اینکه اسلام بهترین گزینه است یک ادعاست.
خوب ثابت کنید.

بهترین گزینه ی موجود اسلام است و اثبات شد.

نقل قول:
پس
1- پیامبر اسلام یک گزینه است و البته تنها گزینه نیست. بنابراین این گزینه باید بررسی بشه تا ببینیم ایشون از طرف خداست یا نه.

تنها گزینه ی موجود و معتبر دین اسلام است.
تا به حال هیچ گزینه ی معتبر دیگری ارائه نگردیده است.

نقل قول:

2- بنابر گفته شما اسلام بهترین دین هست که این باید با مقایسه ای دقیق اثبات بشه. حتی به فرض اثبات این گزاره پاسخ سوال بنده داده نشده. چون بنده پرسیدم از کجا بفهمیم ایشون از طرف خداوند اومدن؟

ما با مقایسه ی دقیق، مخالفتی نداریم.

اما همیشه برای مقایسه ی چند گزینه از کلیات شروع می کنند و بعد به جزئیات می رسند.

بنده تا به حال کلیات را مقایسه کرده ام و تنها گزینه ی موجود اسلام بود.

حال ممکن است کسی بگوید وقتی اصول بررسی شد نیازی به بررسی فروع نیست.
و ممکن است کسی بگوید نیاز است.

به هر حال ابتدا از کلیات شروع می کنند.
اثبات بنده نیز موجود است.

ما می دانیم دین درستی وجود دارد.
می خواهیم مصداق دین درست را پیدا کنیم.
در میان ادیان توحیدی، تنها گزینه ی موجود و معتبر که در تضاد با ادیان دیگر نیست، اسلام است.

حصر عقلی

با توجه به پست های گذشته :

در چهار چوب ادیان توحیدی
یک فرد به نام محمد ادعای رسالت می کند
و کتابی می آورد
و رسولان گذشته را می پذیرد و با آنها موافق است
و خود را آخرین پیامبر و رسول معرفی می کند
و معجزات مختلفی از او نقل شده است.
و در کتابش تحدی کرده است.

هر کس می تواند یک گزینه ی دیگر اضافه کند.
تا آن را بررسی کنیم.

و الا تنها گزینه ی موجود و معتبر
برای دین خداوند ، دین اسلام خواهد بود.

سلام.

و طاها;693820 نوشت:
حرف شما دو تا شد. در این جملات می گویید : "مشکلی ایجاد نمی کند" و ایرادی بر جملات شما نیست.

عرض کردم که از نظر شما. نظر بنده همچنان همینه که باید بررسی بشه. گفتم که حتی اگر از نظر شما این باید و ضرورت وجود نداشته باشه ایرادی هم نداره.
بنابراین حرف بنده دو تا نشده و همچنان حرفم همونه. این "مشکلی ایجاد نمیکنه" رو برای شما عرض کردم.

و طاها;693820 نوشت:
لذا گفتم پیامبر اسلام به هر حال جزو گزینه ها هستند. یعنی احتمالی که مطرح کرده اید را پذیرفته بودم.

و طاها;693820 نوشت:
تنها گزینه ی موجود و معتبر دین اسلام است.
تا به حال هیچ گزینه ی معتبر دیگری ارائه نگردیده است.

دقت بفرمایید که حرف شما دوتا شده. البته اعتبار رو باید ثابت کرد. شاید از نظر شما اسلام تنها گزینه معتبر باشه. ولی تا زمانی که گزینه ها بررسی نشدند اعتباری برای هیچکدوم نمیشه قائل شد.

و طاها;693820 نوشت:
ایا تورات و انجیل و اوستای اصلی با زبان اصلی خودش موجود است ؟ خیر.
اگر بخواهیم بین این سه دین جمع کنیم. کدام سخن، اعتبار بیشتری دارد ؟ قرآن

و طاها;693820 نوشت:
اثبات شد.

و طاها;693820 نوشت:
بهترین گزینه ی موجود اسلام است و اثبات شد.

و طاها;693820 نوشت:
تنها گزینه ی موجود و معتبر دین اسلام است.
تا به حال هیچ گزینه ی معتبر دیگری ارائه نگردیده است.

اگر کل اثبات شما همین دو خط باشه که بحث رو تموم کنید.
ضمنا حتی با فرض اینکه اثبات شما رو بپذیریم هم پاسخی به سوال بنده داده نشده.چون بنده پرسیدم از کجا بفهمیم ایشون از طرف خداوند اومدن؟

تا آخر این جستار منتظر هستم تا اگر کسی توانست استدلال ما بر بی اعتباری سایر ادیان و بهتر بودن اسلام را نفی کند، از بنده نقل و قول بگیرد.

ما استدلال کردیم و نشان دادیم بهترین گزینه اسلام است.

و در آخر می گویم :

هر کس توانست یک گزینه ی دیگر به آن چه گفته شد بیفزاید یا استدلالهای گذشته ما را نقد کند.

:pirooz: :ok:

و طاها;694174 نوشت:
تا آخر این جستار منتظر هستم تا اگر کسی توانست استدلال ما بر بی اعتباری سایر ادیان و بهتر بودن اسلام را نفی کند، از بنده نقل و قول بگیرد.

سلام.
شما همچنان حرف خودتون رو میزنید.
لطفا یک بار دیگه پست اول رو بخونید.
سوال این نبود که کدوم دین بهتره (حتی اگر سوال این بود هم شما اثباتی نکردید. صرفا دو خط ادعا مطرح کردید)
سوال اینه که چطور بفهمیم این دین و پیامبرش (حتی به قول شما بهتر از بقیه) از طرف خداست؟

divoone1985;703461 نوشت:
سلام.
شما همچنان حرف خودتون رو میزنید.
لطفا یک بار دیگه پست اول رو بخونید.
سوال این نبود که کدوم دین بهتره (حتی اگر سوال این بود هم شما اثباتی نکردید. صرفا دو خط ادعا مطرح کردید)
سوال اینه که چطور بفهمیم این دین و پیامبرش (حتی به قول شما بهتر از بقیه) از طرف خداست؟

سلام

عزیزم شما ابتدا توجه بکنید از همان ابتدا من چه گفته بودم تا با مشکل مواجه نشویم.

سوال شما به جا است و کارشناس محترم باید پاسخگو باشد.

و منافاتی با استدلال بنده نداشت چون بحث بنده یک پیش فرض داشت
که از همان ابتدا به عرض رسید. و چندین بار متذکر شدم. ( ضرورت هدایت و رسالت از سوی خدا )

گفتم که این استدلال حصر عقلی برای تشخیص مصداق است.
اگر با هر دلیل یا روشی ، پذیرفتیم که نبوت و هدایت الله، ضرورت دارد.
متوجه میشویم که باید رسولی و دین حقی وجود داشته باشد.
تنها باید مصداق آن را متوجه شد ( یا اعجاز یا حصر عقلی )

وقتی ضرورت نبوت و خدای حکیم که هادی مردم هست زیر سوال برود.
چگونه می توانیم ارتباط یک فرد با خدا را متوجه شویم ؟

مثلا برخی می گویند عقل کافی است و خداوند پیامبر نمی فرستد.

یکی هم می گوید :

[=&quot] روزها فکر من این است و همه شب سخنم
[=&quot]که چرا غافل از احوال دل خویشتنم[=&quot]
[=&quot]از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود[=&quot]
[=&quot]به کجا می روم ؟ آخر ننمایی وطنم[=&quot]
[=&quot]مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا[=&quot]
[=&quot]یا چه بود است مراد وی از این ساختنم [=&quot]
موضوع قفل شده است