جمع بندی فلسفه حجاب دختران مجرد با توجه به وجود صیغه چیست؟!

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فلسفه حجاب دختران مجرد با توجه به وجود صیغه چیست؟!

اهل سنت صیغه را قبول ندارند و با توجه به اینکه نهایت میتوان 4 زن گرفت و بسیاری محرومند از چند همسری (بنا به دلایل مالی یا عدم توان در رعایت عدالت) پس میتوان گفت که زنان مجرد و متاهل باید حجاب را رعایت کنند تا شرایط فحشا فراهم نشود.

اما در مورد شیعه در صورت شرعی دانستن صیغه با یک تناقض روبرو میشویم! یک مرد میتواند بینهایت زن مجرد را صیغه کند (چه همسر داشته باشد چه نداشته باشد) و طبق روایات صیغه ثواب هم دارد! خب چرا باید زنان مجرد حجاب را رعایت کنند؟! وقتی ترسی از فحشا وجود ندارد و مرد میتواند با خواندن چند جمله دختر مجرد را صیغه کند و از جماع با او حتی ثواب هم ببرد (!) چرا باید زن مجرد حجاب را رعایت کند؟! پس بهتر نیست که زن مجرد تا قبل از ازدواج یا صیغه شدن لباس های تنگ و بدن نما و نیمه برهنه بپوشد تا مردان تحریک شوند و او را صیغه کنند تا هم خودش به پولی برسد هم مردان ثوابی ببرند؟!

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صدیقین

سلام به شما پرسشگر گرامی

بنده از نوع نگارشتان و از نحوه طرح پرسشتان، اینگونه برداشت می کنم که نگاه فرودستانه ای به مساله ازدواج موقت دارید و این مساله درست برایتان تبیین نشده! اینکه ازدواج موقت برای چه تشریع شده؟ کجا کارآیی دارد؟ تفاوتش با زنا (معاذ الله) چیست؟ به نظرم بهتر است از زاویه دیگری به پاسخ شما بپردازیم. ان شاء الله که مساله برایتان حل شود.

تفاوتی که دستورات اسلام با مسیحیت انحرافی کنونی دارد اینست که اسلام به جای سرکوب غریزه جنسی یا ارضای بی‌ضابطه آن، راهکار مناسبی پیش روی انسان ها قرار داده است.

راهبان مسیحی در عمل طرفدار سرکوب غریزه جنسی هستند و خود را تا پایان عمر، ملزم به ترک ازدواج می کنند! گرچه این غریزه سرکش، راهب و غیر راهب نمی شناسد و هر از چند گاهی، فسادهای برخی کشیشان مسیحی فاش می شود و یک مرتبه دنیا مواجه می شود با برخی کشیشانی که در طول عمر بابرکتشان، تجاوزهای بسیاری به زنان و کودکان داشته اند و البته به برکت رسانه های غربی، سر و ته ماجرا را به سرعت می پیچانند و قصه تمام می شود! از سوی دیگر، دنیای غرب _که کانون مسیحیت است_ را می بینیم که در عمل با وقاحت تمام به فرهنگ بی‌لباسی (!) و بی‌فرهنگی عریانگری رو آورده و در آزادی بی حد و حصر جنسی غوطه می خورد و با اعتقاد به خرافاتی مثل فدیه و صلیب و امثال آن، خود را اهل نجات و بخشش می پندارند! حالا بماند قصه آمار وحشتناکی که خود غربی ها اذعان دارند و درصد بالایی از متولدین برخی کشورهای غربی را حاصل شراکت جنسی نامشروع و غیر قانونی اعلام می کنند که در اصطلاح ما، چنیین افرادی حرامزاده نامیده می شوند! ارتباط های نامشروع و حرامزادگی، دو موضوعی است که در رسانه های صوتی و تصویری و نوشتاری غرب به شدت روی آن تبلیغ می شود و با جاذبه های فراوان، دنیای شرق را هم به آن دعوت می کند! (در این مورد نکته ها دارم که فعلا مجال واگویه کردنش نیست!)

اسلام نه سرکوب غریزه را قبول دارد (همچنانکه کشیشان مسیحی بدان قائلند)، و نه آزادی بی حد و حصر و ولنگاری جنسی را (همانگونه که در دنیای کنونی غرب رواج دارد)! دو راه پیش روی ما قرار داده: 1- ازدواج 2- پاکدامنی. بنده راه سومی سراغ ندارم.

با کمی عقل و انصاف، خودمان هم به همین نتیجه می رسیم که ولنگاری جنسی، چیزی جز نابودی بنیان جامعه و خانواده _که مهمترین و کوچکترین رکن یک جامعه است_ را در پی ندارد! با کمی تفکر بدون پیشداوری به این نتیجه می رسیم که چاره ای جز عفاف یا ارضای ضابطه‌مند این غریزه خداداد _که حافظ نسل بشر و مایه پیوند زوجین است_ نداریم. این ارضای ضابطه‌مند در اسلام، به صورت قانون ازدواج تشریع شده است. ازدواج هم به دو شکل است: 1- ازدواج دایم 2- ازدواج موقت (یا همان صیغه). ازدواج موقت؛ نوعی ازدواج است که شرایط نسبتا آسان‌تری نسبت به ازدواج دایم دارد. حالا فلسفه تشریع ازدواج موقت چه بوده؟ این پرسشی است که اکنون باید آن را بررسی کنیم و پاسخ دهیم.



ازدواج موقت همان طور که از نامش هم پیداست، یک راه حل موقت و محدود است. اگر مروری داشته باشیم به آموزه‌های قرآن کریم و راهنمایی های روایات اهل بیت و سیره عملی و روش زندگانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام)، به روشنی در می‌یابیم که در دین مبین اسلام، تلاش و تأکید ویژه‌ای بر تشکیل دایمی خانواده و توجه ویژه به همسر و فرزندان شده است و در این مسأله تردیدی وجود ندارد؛ اما به طور طبیعی، عده‌ای هم در جامعه وجود دارند که به هر دلیل _ مثلا فوت همسر یا نداشتن توان مالی یا نداشتن شرایط مناسب ازدواج دایم و ... _ از دسترسی به همسر دایمی محروم اند. به نظر شما، این افراد باید چکار کنند و تکلیفشان چیست؟

یا باید بگوییم: خویشتن‌داری کنید و عفاف بورزید! (که گفتنش آسان است اما غریزه سرکش، همیشه تاب این امر و نهی‌های زاهدانه را ندارد و طغیان‌ها می‌کند!)
و یا باید بگوییم: شما معذور هستید و می‌توانید با انحراف اخلاقی، غریزه سرکش خود را تأمین کنید (که باطل بودن این پیشنهاد روشن است و نیاز به توضیح ندارد)
یا این که یک راه محدود و موقت، فراروی این افراد قرار دهیم و مشکل آن‌ها را موقتا حل کنیم. این راهِ حلِ موقت و حلال، همان ازدواج موقت است که با شرایط معینی که احکامش در رساله‌های عملیه آمده، تجویز شده است.

بسیاری از پرسش‌هایی که در این زمینه دارید را در لینک زیر ـ به نقل از بیان توانای استاد مطهری ـ پاسخ داده‌ام که ان شاء الله مطالعه می‌فرمایید:

Pitbull;685465 نوشت:
وقتی ترسی از فحشا وجود ندارد و مرد میتواند با خواندن چند جمله دختر مجرد را صیغه کند و از جماع با او حتی ثواب هم ببرد (!) چرا باید زن مجرد حجاب را رعایت کند؟! پس بهتر نیست که زن مجرد تا قبل از ازدواج یا صیغه شدن لباس های تنگ و بدن نما و نیمه برهنه بپوشد تا مردان تحریک شوند و او را صیغه کنند تا هم خودش به پولی برسد هم مردان ثوابی ببرند؟!

این نوشتار شما پارادوکس دارد و تناقض نماست! یعنی خودش، خودش را نفی می کند! مطلبی که شما می گویید چیزی جز رواج فحشا نیست! می گویید فحشا را رواج دهیم تا ازدواج موقت _که راه مشروعی برای ارضای غریزه است_ سریع تر شکل بگیرد! یعنی از راه نامشروع می خواهید امری مشروع را سامان دهید! پیشنهاد بی‌منطقی است! هدف مقدس و مطلوب، هیچ وسیله نامشروعی را توجیه نمی کند! این همان عقیده ماکیاولی‌هاست که می گفتند: "هدف وسیله را توجیه می کند! شما می توانید از وسیله نامشروع برای تامین هدف مشروع بهره وری کنید!" در جای خود، باطل بودن این پندار، ثابت شده است.

از سوی دیگر، مگر ازدواج موقت _معاذ الله_ زناست که می خواهید با ترویج برهنگی و فحشا آن را فراهم سازید؟! فلسفه تشریع ازدواج موقت _به توضیحی که گذشت_ جلوگیری از فحشا و زناست، آن وقت شما می گویید از راه فحشا به ازدواج موقت برسیم؟!

در ازدواج موقت، شرایط ازدواج دایم مراعات می شود مگر چند استثنا مثل ارث نبردن زن از شوهر، طلاق نداشتن پس از اتمام عده؛ ازدواج موقت صیغه مخصوص دارد؛ مدت معین و مهریه معین دارد؛ در صورت عقد موقت، زن نمی تواند به عقد دیگری در آید؛ در صورت دخول با زنی که یائسه نیست، پس از اتمام زمان عقد، زن باید عده نگه دارد و نمی تواند در آن مدت با مرد دیگر ازدواج دایم یا موقت داشته باشد و خیلی تفاوت های ماهوی دیگر که در زنا _که هیچگونه ضابطه ای ندارد_ هیچیک از این امور وجود ندارد و مراعات نمی شود!

همانطور که در پست قبلی عرض کردم، ازدواج موقت راه حلی موقت، برای ارضای مشروع غریزه جنسی بخشی از اجتماع است که به دلایلی از از ازدواج دایم محروم اند. در دنیای به ظاهر متمدن غرب، غریزه این بخش اجتماع، با فحشا و زنا ارضا شده و اکنون با آسیب های بی شمارش دست به گریبان اند! راه حلی که اسلام برای این بخش از جامعه _که شرایط ازدواج دایم برایش فراهم نیست و از سوی دیگر، نمی تواند عفاف پیشه کند_ ازدواج موقت است.

فلسفه حجاب دختران مجرد با توجه به وجود صیغه چیست؟!

چند نکته دیگر درباره این پرسش شما و مطالبی که در پست اول آوردید، عرض می کنم:

نکته اول اینکه سر و ته این پرسش، با هم بی ارتباط است! حجاب برای کنترل اوهام و خیالات افراد جامعه است. برای اینست که محیط اجتماع، محیط هرزگی و ولنگاری و تحریک مداوم غریزه جنسی نباشد! معنا ندارد به جامعه ای که زنانش، بی حجاب و نیمه عریان و با هزار زینت و عشوه و ناز و کرشمه، خیابان های شهر را بالا و پایین می روند، بگوییم: عفاف پیشه کنید! قصه غریزه جنسی و آن ناز و عشوه های زنانه و چه و چه، قصه باروت و کبریت است! جرقه همانا و انفجار همانا! غریزه جنسی اگر سرکشی کند، دین و ایمان و خدا و پیغمبر نمی شناسد! راهی جز پیشگیری منطقی و کنترل معقول ندارد و آن هم ممکن نیست مگر از طریق ارضای مشروع که همان ازدواج است. ازدواج هم دو گونه است: دایم و موقت. حجاب و ازدواج موقت، هر دو به هدف کنترل صحیح غریزه جنسی تشریع شده اند. حجاب در واقع برای پیشگیری از طغیان غریزه فرد و جامعه است و زمینه های سرکشی غریزه جنسی را تا حد چشمگیری کاهش می دهد، ازدواج دایم و موقت هم در واقع برای کنترل این غریزه است و با ارضای صحیح و مشروع، آن را تعدیل می نماید.

نکته دوم اینکه دختران مجرد _که نمی دانم چرا به این قشر گیر داده اید_ خصوصیتی ندارند! مطابق دستورات اسلام، همه بانوان _حالا چه دختر مجرد و چه غیر مجرد_ باید حجاب را مراعات کنند؛ در وجوب رعایت حجاب، بین آنها تفاوتی وجود ندارد.

نکته سوم اینکه توصیه ای به ازدواج موقت دختران مجرد نداریم! در کدام دستور یا فتوا آمده که دختران مجرد را به ازدواج موقت سفارش نماید؟! توصیه اسلام، ازدواج دایم است. ازدواج موقت راه حل موقت است، به توضیحی که عرض شد.

نکته چهارم اینکه در ازدواج دختر باکره _به نظر اکثر مراجع عظام_ اذن ولی شرط است. معمولا هم هیچ ولی‌ای راضی به ازدواج موقت دختر باکره اش نمی شود و چنین اذنی نمی دهد! خدای متعال هم حکیمانه این اذن را به ولی دختر داده (حالا اگر ولی ای شرایط خاصی مد نظرش بود و مصلحت خاصی در نظر داشت و به ازدواج موقت دخترش راضی شد، خودش می داند، و قطعا من و شما از او نسبت به دخترش، باغیرت‌تر نیستیم و نخواهیم بود!)

نکته پایانی اینکه کسی که به هر دلیل به ازدواج موقت رو می آورد، آسیب های ازدواج موقت را هم باید بپذیرد. بخشی از حکمت تشریع ازدواج موقت را عرض کردم. اصلا به خاطر آسیب های موجود در ازدواج موقت است که دوشیزگان نوعا تمایلی به این نوع ازدواج ندارند و ولیّشان هم نوعا اجازه و اذن چنین ازدواجی را نمی دهد (و درست هم هست).

Pitbull;685465 نوشت:
فلسفه حجاب دختران مجرد با توجه به وجود صیغه چیست؟!

آیت الله موسوی بجنوردی:مشکل بی حجابی در مصر با ازدواج موقت حل شد.

به گزارش «شیعه نیوز» ، آیت‌الله دکتر سید محمد موسوی‌بجنوردی، استاد حوزه و دانشگاه، از شاگردان حضرت امام خمینی(ره) و عضو سابق شورای عالی قضایی است. وی به قدری از وضعیت موجود حجاب در جامعه شکایت دارد که می‌گوید برای حل این مساله باید کار فرهنگی کرد و با فشار نمی‌توان برای طولانی مدت این مشکل را رفع کرد. البته در کنار این، آیت‌الله سوی‌بجنوردی بر ازدواج به عنوان عامل پیش‌گیرنده از فساد تاکید فراوان دارد و می‌گوید که در حال حاضر ازدواج کم شده است.

نظر شما درباره حجاب اسلامی ‌چیست؟

حجاب در جاهلیت هم این طور نبود که زنان بی‌روسری باشند، روسری داشتند اما پشت گوش‌شان می‌انداختند؛ اسلام آمد و این مساله را با پوشش کامل ارائه کرد یعنی زن روسری داشته باشد، قرص صورتش هم بیرون باشد. این حجاب اسلامی ‌است. چه اشکالی دارد؟ بله، ممکن است بهتر باشد اما آنچه برای زن واجب است باید روسری زیر گردن ببندد، آستین بلند هم بپوشد، شلوار بلند و جوراب داشته باشد و مانتو هم کوتاه نباشد. چادر یکی از انواع حجاب است.

تجربه دیگر کشورها در موضوع حجاب را چطور ارزیابی می‌کنید؟

حدود 40سال پیش به قاهره رفته بودم، وضع حجاب بسیار بد و ناجور بود. تقریبا 14سال پیش آقای طنطاوی بنده را برای یک سمیناری در قاهره دعوت کرد، سمینار درباره «آنچه غرب از اسلام گرفته» بود. پنج روز در آنجا بودم. دیدم که قاهره اصلا زیر و رو شده، حجاب اسلامی ‌الی ماشاءالله. حجاب که می‌گویم، همان حجابی که اسلام می‌گوید، حجاب حسابی. خیلی تعجب کردم. به آقای طنطاوی گفتم قضیه چیست؟ آن 40سال پیش که آمدم، هم فساد اخلاقی فراوان بود، بعد هم تحول اینچنینی در وضع حجاب. طنطاوی گفت یادت هست که چند سال قبل در سمیناری در مراکش درباره ازدواج موقت گفته بودید، من همان را الان تجویز کرده‌ام، اسم آن را هم «زواج العرفی» گذاشته‌ام. چون اینجا ازدواج خیلی خرج دارد و مردم هم توانایی ندارند. الان حتی ازدواج موقت 30‌،40ساله می‌کنند و خیلی رواج پیدا کرده است. من جو را بسیار سالم دیدم و حجاب هم مرتب شده بود. خود مردم به خودی خود به سمت حجاب آمده‌اند، چون مردم ذاتا مسلمان هستند. بعد هم مسائل خلاف و آن چیزها خیلی کم شده بود. چرا؟ چون ازدواج موقت را در آنجا به طور عاقلانه اجرا کرده‌اند، حتی 20، 30 یا 40ساله.

خب اگر بچه‌دار بشوند چه؟

چه اشکالی دارد؟ بچه خودش است، شناسنامه هم می‌دهند، اشکالی ندارد. تقریبا مثل دائم است، فقط چون موقت شد، دیگر تشریفات ندارد. این وضع است که ما درست کرده‌ایم؟ اولا پدر دختر باید یک جهیزیه کامل بدهد! پدر دختر اگر کارمند باشد از کجا 70‌، 80 میلیون تومان بیاورد که جهیزیه برای دختر درست کند؟ کسی که چهار تا دختر دارد چه کار کند؟ او تمام سعی خودش این است که بتواند هزینه زندگی خود را بدهد. همین‌ عامل می‌شود که خواستگار می‌آید هی رد می‌کنند، تا دختر به 25، 30، 35 و 40سالگی می‌رسد و دیگر وقت شوهر کردن نیست. آنچه جلوی فساد را می‌گیرد، ازدواج است؛ ازدواج باید زیاد بشود.

یعنی این مساله روی حجاب هم تاثیر دارد؟

روی همه چیز تاثیر می‌گذارد. الان شما ببینید، ازدواج نسبت به قبل کم است، این فرهنگ باید عوض شود که پدر دختر باید جهیزیه بدهد. کجای اسلام چنین چیزی می‌گوید؟ شخص اول عالم امکان بعد از رسول اکرم(ص)، علی ابن ابیطالب(ع) به خواستگاری حضرت زهرا(س) رفت، حتی برای آغاز زندگی حضرت امیر(ع) زره خود را به 460 درهم فروخت. در کانادا که تدریس می‌کردم، 14نفر از دانشجویانم مسلمان شدند که چند نفرشان دختر بودند، من هم اصرار داشتم که آنها ازدواج کنند و چندتایشان هم ازدواج کردند. باور کنید که وقتی مهریه را در زمان عقد می‌گفتم، به آنها برمی‌خورد، بنابراین مهریه آنها مثلا می‌شد یک ادکلن؛ بعد خودشان با هم می‌رفتند و زندگی خود را درست می‌کردند. مهریه را می‌بریم بالا! یک جایی برای عقد رفته بودم، دختر شاگرد من بود و پدرش خواسته بود که عقد بخوانم. گفتم مهریه چقدر است؟ گفت 124هزار سکه بهار آزادی به عدد انبیای الهی. فکر کردم شوخی می‌کند، اما گفت همین مقدار است. گفتم داماد کدام است؟ نشانم دادند، نگاهش کردم دیدم شلوارش را اتو کرده، گفتم بیا اینجا. آمد، گفتم مهریه چقدر است؟ گفت 124هزار سکه. گفتم تو داری که بدهی؟ گفت کی تا به حال داده؟ من دیدم از حالا بنا دارد که ندهد. معمولا مردها اولش گیج هستند، اول می‌گویند بله، بعد متوجه می‌شوند که کلاه سرشان رفته. اما دیدم از حالا بنای ندادن دارد. بلند شدم و گفتم که یک کار فوری پیش آمده و عقد نکرده از مجلس بیرون رفتم. این مسخره است، یک بچه‌ای که یک سکه ندارد، بیاییم 124هزار سکه بهار آزادی مهریه بنویسیم. اینها کار خوبی نیست، ارزش دختر به پول و مال نیست.
http://www.shia-news.com/fa/news/39641/%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B5%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%85%D9%88%D9%82%D8%AA-%D8%AD%D9%84-%D8%B4%D8%AF

[="Tahoma"]

Pitbull;685465 نوشت:
پس بهتر نیست که زن مجرد تا قبل از ازدواج یا صیغه شدن لباس های تنگ و بدن نما و نیمه برهنه بپوشد تا مردان تحریک شوند و او را صیغه کنند تا هم خودش به پولی برسد هم مردان ثوابی ببرند؟!

سلام
متاسفانه سوال شما نشانه عدم اطلاع شما از ازدواج موقت دارد چرا که ازدواج موقت هم مانند ازدواج دائم بوده و تنها تفاوت ناچیزی با آن دارد!
یعنی از نظر شما دختران مجرد که می توانند ازدواج دائم کنند بیایند لباس های تنگ و بدن نما بپوشند تا شوهر برای ازدواج دائم پیدا کنند؟!!!!!
به نظر شما هدف وسیله را توجیه می کند؟! یعنی فرض را هم بگیریم که ازدواج موقت یا ازدواج دائم (چون ازدواج موقت خصوصیت خاصی ندارد که شما تنها در مورد آن بحث کنید) هدف گروهی باشد باز هم نمی شود از هر وسیله ای برای رسیدن به آن استفاده کد.
انسان برای رسیدن به هدفهای خودش ، ناچار از وسائلی بايد استفاده بكند.از نظر اسلام و کسانی که تربیت شده این مکتب هستند براي حق بايد از حق استفاده کرد. همان طور که هدف بايد مقدس باشد، وسايلي هم که براي اين هدف مقدس استخدام مي شود بايد مقدس باشد.
هدف، هرگز وسيله را توجيه نمي‌كند و بايد براي‌ رسيدن به اهداف، از ابزار و روشهاي‌ مباح و مشروع و مجاز استفاده كرد و طاعت و قرب و رضاي‌ الهي‌ را هرگز نمي‌‌توان با معصيت و گناه تحصيل نمود.

Pitbull;685465 نوشت:
اما در مورد شیعه در صورت شرعی دانستن صیغه با یک تناقض روبرو میشویم! یک مرد میتواند بینهایت زن مجرد را صیغه کند (چه همسر داشته باشد چه نداشته باشد) و طبق روایات صیغه ثواب هم دارد! خب چرا باید زنان مجرد حجاب را رعایت کنند؟! وقتی ترسی از فحشا وجود ندارد و مرد میتواند با خواندن چند جمله دختر مجرد را صیغه کند و از جماع با او حتی ثواب هم ببرد (!) چرا باید زن مجرد حجاب را رعایت کند؟! پس بهتر نیست که زن مجرد تا قبل از ازدواج یا صیغه شدن لباس های تنگ و بدن نما و نیمه برهنه بپوشد تا مردان تحریک شوند و او را صیغه کنند تا هم خودش به پولی برسد هم مردان ثوابی ببرند؟!

اتفاقا تناقش آشکار در این مطلب خودتان مشهود است اول نوشتید زن مجرد بعد مردان !!!! مگر صیغه یعنی چند شوهری ؟!

پس اول معنی ومفهوم کلمات و آیات و وروایات را یاد بگیرید تا آیه صیغه را رد نکنید :

فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى ...24 نساء

متعه (ازدواج موقت ) در قرآن + صحاح آثار =دین اسلام :

Download

[="Times New Roman"][="Black"]

Pitbull;685465 نوشت:

مرد میتواند با خواندن چند جمله دختر مجرد را صیغه کند

Pitbull;685465 نوشت:

تا هم خودش به پولی برسد هم مردان ثوابی ببرند

ان شاء الله که من اشتباه کرده باشم و غرضی پشتش نباشه.[/]

[="Tahoma"]

Pitbull;685465 نوشت:
اما در مورد شیعه در صورت شرعی دانستن صیغه با یک تناقض روبرو میشویم!

Pitbull;685465 نوشت:
تا هم خودش به پولی برسد هم مردان ثوابی ببرند؟!

Pitbull;685465 نوشت:
مرد میتواند با خواندن چند جمله دختر مجرد را صیغه کند

اگر درباره تشريع ازدواج موقت، مصالح و ضرورت‏هايى كه در آن لحاظ شده، با ديده انصاف نگريسته شود به اين واقعيت اعتراف خواهيم كرد كه قانون ازدواج موقت نه تنها هيچ‏گونه نقص و كاستى ندارد بلكه بهترين و عالى‏ترين خدمتى است كه اسلام براى زن و مرد و بيشتر براى زن انجام داده است، زيرا در دنيايى كه آزادى جنسى و فحشاء براى جبران خلاء ناشى از ازدواج دايم تلقّى مى‏شود، ازدواج موقت همراه با تعهّدات حقوقى، اخلاقى و پاك‏دامنى و در عين سهولت و سادگى در كنار ازدواج دايم و در واقع مكمّل آن، بهترين كار ممكن است.

استاد مطهرى مى‏گويد: «ازدواج موقت از آن جهت تشريع شده است كه ازدواج دايم به تنهايى قادر نبوده است كه در همه شرايط و احوال رفع احتياجات بشر را بكند و انحصار به ازدواج دايم مستلزم اين بوده است كه افراد يا به رهبانيت موقت مكلّف گردند و يا در ورطه كمونيسم جنسى غرق شوند. بديهى است كه هيچ پسر يا دخترى آنجا كه برايش زمينه يك زناشويى دايم و هميشگى فراهم است، خود را با يك امر موقتى سرگرم نمى‏كند» نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، چاپ نهم، دى ماه 1359، ص 47..

بنابراين، ازدواج موقت يك نوع عقد شرعى است كه ويژگى‏هاى خود را دارد و نبايد آن را جايگزين ازدواج دايم دانست و همان انتظارها و توقع‏هاى ازدواج دايم را از آن داشت.

و اما در مورد زنان كرايه ‏اى در اروپا و زنان خيابانى در ايران مى‏توان گفت: هر دو غيرمشروع، آسيب رسان و درهم شكننده نهادهاى اجتماعى خانواده است. البته زنان خيابانى با زنانى آبرومند كه به عقد ازدواج موقت درمى‏ آيند متفاوت هستند و به هيچ عنوان نمى‏ توان آن را با زنان كرايه‏ اى در غرب مقايسه نمود، چرا كه عقد موقت از نظر ماهيت همانند ازدواج دايم و يك رابطه تعريف شده توأم با حقوق و امتيازاتى است كه زن و مرد با اختيار و اراده‏ شان آن را پديد مى‏ آورند و بدين ‏ترتيب عفت و كرامت انسانى خويش را پاس مى‏دارند. اگرچه امروز غرب متعه را ارتجاعى مى‏شمارد و در مقابله با اسلام آن را مورد ايراد قرار مى ‏دهند، اما برخى انديشمندان دنياى غرب، به كمال و برترى قوانين ازدواج و خانواده در اسلام اعتراف مى‏كند و براى سامان‏دهى نظام خانواده و رهايى از بى‏بند و بارى جنسى، راهكارهاى اسلام را پيشنهاد مى‏كند.

از باب مثال «گوستاولوبون» فرانسوى يكى از مزاياى آيين اسلام را نوع ازدواج و تعدد زوجات، آن هم به صورت محدود و مشروط راهگشا و نظام‏مند مى‏شمارد و در قسمتى از اعترافات خود اين‏گونه مى‏گويد: «در غرب هم با وجود اينكه آب و هوا و طبيعت هيچ يك مقتضى براى وجود چنين رسمى نيست، مع‏ذلك رسم وحدت زوجه رسمى است كه ما آن را فقط در كتاب‏هاى قانون مى‏بينيم درج است، خيال نمى‏كنم بشود اين را انكار كرد كه در معاشرت واقعى ما اثرى از اين رسم (رسم وحدت زوجه) نيست.
راستى من متحيّرم و نمى‏دانم كه تعدد زوجات مشروع مشرق از تعدد زوجات سالوسانه اهل مغرب چه كمى دارد و چرا كمتر است؟ بلكه من مى‏گويم كه اولى از هر حيث بهتر و شايسته‏تر است» ر.ك: تازه‏هاى انديشه، ش 2، ص 47..

گفتنى است كه صنعت روسپى‏گرى نخستين‏ بار توسط بانك جهانى، صندوق بين‏ المللى پول و آژانس‏ هاى توسعه بين‏ المللى آمريكا برنامه ‏ريزى و حمايت شد. در نهايت كار را به جايى رسانده ‏اند كه ازدواج را به نوعى، عامل بدبختى زنان دانسته و روابط آزاد جنسى را نشانه استقلال فردى و دورى از اسارت مى‏پندارند.
روشن است كه در اين نگرش، بازنده حقيقى، زن است چرا كه اين روند به ضربات عاطفى در محيط خانواده و جامعه منتهى مى‏شود و اين به معناى به بازى گرفتن عشق و محبت خانوادگى و تُهى كردن هر يك از زن و مرد از خصوصيات فطرى و انسانى‏شان مى‏باشد و بدون ترديد نگرانى‏ها، ناهنجارى‏هاى روحى و روانى و اختلالات در شخصيت زنان را چند برابر خواهد نمود. براى آگاهى بيشتر ر.ك: اسلام، زن و جستارى تازه، علامه سيد محمدحسين فضل الله، صص224 به بعد.

زندگى شايسته انسان، به صورت اجتماعى و در گرو برقرارى روابط با يكديگر است. اين روابط، خواه تجارى باشد، يا عاطفى، جنسى و... زمانى سالم، عادلانه و پايدار خواهد بود كه قانونمند باشد؛ وگرنه در معرض هرج و مرج، ستمگرى، سست‏بنيادى و زوال و تعدّى به يكديگر خواهد بود.
در همه مسلك‏هاى بشرى يا الهى، براى قانون‏مندى اين روابط، مقرّراتى وضع شده است. در قرآن مجيد نيز به اين مهمّ اشاره شده است «و زنان شوهردار [بر شما حرام است]؛ مگر آنها را كه [از راه اسارت] مالك شده‏ايد؛ [زيرا اسارت آنها در حكم طلاق است] اينها احكامى است كه خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان ديگر غير از اينها [كه گفته شد]، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختياركنيد؛ در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا، خوددارى نماييد. و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت ]مى‏كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد. و گناهى بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يكديگر توافق كرده‏ايد [بعداً مى‏توانيد با توافق، آن را كم يا زياد كنيد خداوند، دانا و حكيم است]». تا اصل پيدايش و نحوه اين روابط، قابل اثبات باشد و اين تعهّدات، ضمانت اجرايى يافته، علاوه بر اينكه، نظام اجتماعى را سامان دهد. بنابراين اجراى صيغه عقد، يك علامت و نشانه و وسيله‏اى براى ابراز خواست‏هاى درونى است كه نظام اجتماعى آن را به رسميت شناخته است و پس از اجراى صيغه، علاوه بر تعبّد شرعى، اعلام پايبندى به قوانين اجتماعى آن جامعه است. براساس اين انگاره، ازدواج دائم يا موقّت، تنها با گفتن دو كلمه تمام نمى‏شود؛ بلكه مقرّرات و اهداف خاص خودش را دارد كه عبارت است از:
1. زن و مرد در تمام مدّت ازدواج در كنار يكديگر هستند؛
2. زن بعد از طلاق يا پايان مدّت ازدواج موقّت، بايد عدّه نگه دارد. يكى از دلايل عدّه چه بسا اين باشد كه اگر از مرد اول باردار شده، وضعش مشخص شود؛
3. پدر و مادر موظف‏اند از فرزندى كه از ناحيه ازدواج پديد مى‏آيد، حمايت كنند؛
شايد براى عده‏اى، هدف ابتدايى ازدواج دائم ارضاى شهوت جنسى باشد؛ ولى غالباً هدف از آن آرامش و تكامل در كنار همسر و تربيت نسل صالح است؛ لذا از نكاح به «عقد» تعبير مى‏شود.

«عقد» پيمانى دو سويه است كه طرفين را به انجام امورى متعهّد مى‏كند و براى هر يك حقّى را به عهده ديگرى مى‏نهد. بنابراين عقد ازدواج، تنها جارى كردن صيغه خاص بر زبان نيست؛ بلكه تعهّدى است كه از آن صيغه ناشى شده و دو طرف آن را مى‏پذيرند.
بديهى است اهداف و مقرّرات ياد شده، در فحشا وجود ندارد؛ و طرفين تعهّدى نسبت به همديگر ندارند؛ بلكه براى هر دو يا يكى از آنان، لذّتى زودگذر حاصل مى‏شود و پس از آن هم بدون آنكه وظيفه و تكليفى داشته باشند، از يكديگر جدا مى‏شوند! اسلام بيش از هر چيز، مى‏خواهد اين روابط را قانون‏مند كرده و از ظلم و تجاوز و بهره‏ كشى جلوگيرى كند؛ بنابراين صيغه و زنا از جهت پيش‏زمينه‏ ها و پيامدها بسيار متفاوت مى ‏باشد.

صدیقین;686013 نوشت:
راهبان مسیحی در عمل طرفدار سرکوب غریزه جنسی هستند و خود را تا پایان عمر، ملزم به ترک ازدواج می کنند! گرچه این غریزه سرکش، راهب و غیر راهب نمی شناسد و هر از چند گاهی، فسادهای برخی کشیشان مسیحی فاش می شود و یک مرتبه دنیا مواجه می شود با برخی کشیشانی که در طول عمر بابرکتشان، تجاوزهای بسیاری به زنان و کودکان داشته اند و البته به برکت رسانه های غربی، سر و ته ماجرا را به سرعت می پیچانند و قصه تمام می شود!

این مساله امروز و دیروز نیست. در قرون وسطی هم در حد شایعه مطرح بود که بعد از آمدن رسانه های آزاد حقیقت برملا شد. الان هم شایعاتی در مورد روحانیون و طلبه ها در حوزه های علمیه وجود دارد که اگر روزی در ایران رسانه های واقعا آزاد بیاید معلوم نیست چه حقایقی برملا شود!

صدیقین;686013 نوشت:
از سوی دیگر، دنیای غرب _که کانون مسیحیت است_ را می بینیم که در عمل با وقاحت تمام به فرهنگ بی‌لباسی (!) و بی‌فرهنگی عریانگری رو آورده و در آزادی بی حد و حصر جنسی غوطه می خورد و با اعتقاد به خرافاتی مثل فدیه و صلیب و امثال آن، خود را اهل نجات و بخشش می پندارند! حالا بماند قصه آمار وحشتناکی که خود غربی ها اذعان دارند و درصد بالایی از متولدین برخی کشورهای غربی را حاصل شراکت جنسی نامشروع و غیر قانونی اعلام می کنند که در اصطلاح ما، چنیین افرادی حرامزاده نامیده می شوند! ارتباط های نامشروع و حرامزادگی، دو موضوعی است که در رسانه های صوتی و تصویری و نوشتاری غرب به شدت روی آن تبلیغ می شود و با جاذبه های فراوان، دنیای شرق را هم به آن دعوت می کند! (در این مورد نکته ها دارم که فعلا مجال واگویه کردنش نیست!)

ازدواج ماهیت را تغییر نمیدهد. حرامزاده واقعی از نظر من بچه ای هست که از راه تجاوز به دنیا آمده وگرنه از نظر من و اندیشمندان واقعی که ذهنشان در بند هیچ مسلکی نیست عشق بین دختر و پسر کافیست که آن دو را به هم محرم کند و بچه شان حلال زاده باشد. خیلی مسخره است بین دو نفری که عشق وجود دارد بگوییم اگر این چند تا جمله را بگی بچت میشه حلال زاده و اگر این چند تا جمله را نگی بچت میشه حرامزاده! کلا این برچسب های حلال زادگی و حرامزادگی بی معناست.

صدیقین;686200 نوشت:
ازدواج موقت همان طور که از نامش هم پیداست، یک راه حل موقت و محدود است. اگر مروری داشته باشیم به آموزه‌های قرآن کریم و راهنمایی های روایات اهل بیت و سیره عملی و روش زندگانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام)، به روشنی در می‌یابیم که در دین مبین اسلام، تلاش و تأکید ویژه‌ای بر تشکیل دایمی خانواده و توجه ویژه به همسر و فرزندان شده است و در این مسأله تردیدی وجود ندارد؛ اما به طور طبیعی، عده‌ای هم در جامعه وجود دارند که به هر دلیل _ مثلا فوت همسر یا نداشتن توان مالی یا نداشتن شرایط مناسب ازدواج دایم و ... _ از دسترسی به همسر دایمی محروم اند. به نظر شما، این افراد باید چکار کنند و تکلیفشان چیست؟

یا باید بگوییم: خویشتن‌داری کنید و عفاف بورزید! (که گفتنش آسان است اما غریزه سرکش، همیشه تاب این امر و نهی‌های زاهدانه را ندارد و طغیان‌ها می‌کند!)
و یا باید بگوییم: شما معذور هستید و می‌توانید با انحراف اخلاقی، غریزه سرکش خود را تأمین کنید (که باطل بودن این پیشنهاد روشن است و نیاز به توضیح ندارد)
یا این که یک راه محدود و موقت، فراروی این افراد قرار دهیم و مشکل آن‌ها را موقتا حل کنیم. این راهِ حلِ موقت و حلال، همان ازدواج موقت است که با شرایط معینی که احکامش در رساله‌های عملیه آمده، تجویز شده است.

استدلالتان مناسب ولی راه حلتان بی معنی هست. در غربی که شما تخطئه اش میکنید دو نفر از همدیگه خوششون میاد و میرن یه مکانی و با هم رابطه جنسی برقرار میکنند و هر دو ارضا میشوند. در اسلامی که شما سنگش را به سینه میزنید دو نفر از همدیگه خوششون میاد و چند تا جمله میخونن که ماهیت را تغییر نمیدهد بعد میرن یه مکانی و با هم رابطه جنسی برقرار میکنند و هر دو ارضا میشوند. خب! نقش این چند تا جمله چیست؟! آیا ماهیت را تغییر میدهد؟!

صدیقین;686202 نوشت:
این نوشتار شما پارادوکس دارد و تناقض نماست! یعنی خودش، خودش را نفی می کند! مطلبی که شما می گویید چیزی جز رواج فحشا نیست! می گویید فحشا را رواج دهیم تا ازدواج موقت _که راه مشروعی برای ارضای غریزه است_ سریع تر شکل بگیرد! یعنی از راه نامشروع می خواهید امری مشروع را سامان دهید! پیشنهاد بی‌منطقی است! هدف مقدس و مطلوب، هیچ وسیله نامشروعی را توجیه نمی کند! این همان عقیده ماکیاولی‌هاست که می گفتند: "هدف وسیله را توجیه می کند! شما می توانید از وسیله نامشروع برای تامین هدف مشروع بهره وری کنید!" در جای خود، باطل بودن این پندار، ثابت شده است.

بله هدف وسیله را توجیه نمیکند ولی وقتی پیاده کردن زمینه ازدواج موقت مشروع هست پس چرا باید جلویش گرفته شود؟! پس وسیله نامشروع نیست و تناقض واقعی این است که بگوییم دختران حق ندارند با لباس های شهوت برانگیز در جامعه حضور یابند حال آنکه خود این مساله زمینه ساز ازدواج موقت و لذت دختر و پسر و ثواب بردن و پول درآوردن میشود که همگی مشروع هستند البته از نظر شیعه!

صدیقین;686202 نوشت:
در صورت دخول با زنی که یائسه نیست، پس از اتمام زمان عقد، زن باید عده نگه دارد و نمی تواند در آن مدت با مرد دیگر ازدواج دایم یا موقت داشته باشد و خیلی تفاوت های ماهوی دیگر که در زنا _که هیچگونه ضابطه ای ندارد_ هیچیک از این امور وجود ندارد و مراعات نمی شود!

خودتان گفتید در صورت دخول با زنی که یائسه نیست. ریشه نگه داشتن عده هم همین است که مشخص شود اگر زن بچه دار شد باباش کیست و وقتی که در دنیای امروز با آزمایش ژنتیک میتوان فهمید که بابای بچه کیه پس عده نگه داشتن هم بی معنی میشه. تنها فرق ازدواج موقت با فحشا هم همینه! در فحشا پسر به دختر پولی میدهد یا با هم دوست هستند و پولی رد و بدل نمیشود و با او رابطه برقرار میکند. در ازدواج موقت هم یا مهریه ای هست یا نیست و دو طرف با هم رابطه برقرار میکنند. حتی دختران هرزه هم میتوانند بوسیله ازدواج موقت عملشان شرعی شود و مثلا بیان با یک پسر ازدواج موقت یک ساعته داشته باشند با مهر معلوم و بعد یک ساعت با پسری دیگر ازدواج موقت داشته باشند با مهر معلوم! تنها تفاوتی که وجود دارد این است که دختر نمیتواند همزمان با چند پسر رابطه داشته باشد.

صدیقین;686203 نوشت:
نکته دوم اینکه دختران مجرد _که نمی دانم چرا به این قشر گیر داده اید_ خصوصیتی ندارند! مطابق دستورات اسلام، همه بانوان _حالا چه دختر مجرد و چه غیر مجرد_ باید حجاب را مراعات کنند؛ در وجوب رعایت حجاب، بین آنها تفاوتی وجود ندارد.

بنده روی دختران مجرد تاکید کردم چون هنوز ازدواج نکردند تا همسری داشته باشند که باید به او وفادار باشند ولی دختران متاهل ازدواج کردند و باید وفادار باشند و نمیتوانند با لباس های شهوت برانگیز ظاهر شوند تا مثلا صیغه شوند.

صدیقین;686203 نوشت:
نکته سوم اینکه توصیه ای به ازدواج موقت دختران مجرد نداریم! در کدام دستور یا فتوا آمده که دختران مجرد را به ازدواج موقت سفارش نماید؟! توصیه اسلام، ازدواج دایم است. ازدواج موقت راه حل موقت است، به توضیحی که عرض شد.

نداشتن توصیه هم تناقضی دیگر است! وقتی در ازدواج موقت شرایط پولداری دختر و ثواب پسر فراهم است چرا نباید توصیه شود؟!

صدیقین;686203 نوشت:
نکته چهارم اینکه در ازدواج دختر باکره _به نظر اکثر مراجع عظام_ اذن ولی شرط است. معمولا هم هیچ ولی‌ای راضی به ازدواج موقت دختر باکره اش نمی شود و چنین اذنی نمی دهد! خدای متعال هم حکیمانه این اذن را به ولی دختر داده (حالا اگر ولی ای شرایط خاصی مد نظرش بود و مصلحت خاصی در نظر داشت و به ازدواج موقت دخترش راضی شد، خودش می داند، و قطعا من و شما از او نسبت به دخترش، باغیرت‌تر نیستیم و نخواهیم بود!)

نکته پایانی اینکه کسی که به هر دلیل به ازدواج موقت رو می آورد، آسیب های ازدواج موقت را هم باید بپذیرد. بخشی از حکمت تشریع ازدواج موقت را عرض کردم. اصلا به خاطر آسیب های موجود در ازدواج موقت است که دوشیزگان نوعا تمایلی به این نوع ازدواج ندارند و ولیّشان هم نوعا اجازه و اذن چنین ازدواجی را نمی دهد (و درست هم هست).

بله معمولا ولی اجازه نمیدهد چرا که میداند ماهیت ازدواج موقت با فحشا تفاوتی ندارد! هیچ کدام از این روحانیونی که برای جلوگیری از فحشا پسران را به ازدواج موقت دعوت میکنند حاضر نیستند دخترشان صیغه کسی شود یعنی صداقت ندارند و خودشان خوب میدانند که ازدواج موقت یعنی فحشای توجیه شده! در جامعه ای مثل جامعه های سنتی اسلامی هم کمتر پسری حاضر است با دختری که قبلا حتی روابط مشروع از نوع موقت داشته ازدواج کند. این مساله حتی در مورد زنانی که قبلا ازدواج دائم هم داشته اند در جوامع عقب مانده از نظر فرهنگی مثل جوامع اسلامی صدق میکند و از نظر پسران یک محل دختری که طلاق گرفته انگار به شوهر سابقش حرام و به پسران محل حلال شده! چنین دختری دائما پیشنهاد های جماع چه بصورت فحشا چه بصورت صیغه از اطرافیانش میگیرد و حتی دوستان و فامیلش را هم از دست میدهد چرا که دخترانی که با او دوست یا فامیل هستند اگر شوهر داشته باشند میترسند شوهرشان با دیدن آن دختر تحریک شود (بخاطر همان پیش زمینه ذهنی) و به آنها خیانت کند.

هرچند مساله اذن ولی هم راه حل دارد! مثلا خود دختر میتواند بکارتش را ازاله کند تا نیاز به اذن ولی نباشد.

نظرتان راجع به دخترانی که بدون پرده به دنیا میایند چیست؟! نظرتان در مورد دخترانی که پرده شان انقدر نازک است که با یک غافلگیری مثل شنیدن یکباره صدایی بلند بکارتشان ازاله شده چیست؟! حتما در جامعه ای که بکارت در آن ارزش است چنین دخترانی ارزششان را از دست میدهند و مجبورند رو به هرزگی بیاورند (فحشا) یا رو به هرزگی شرعی بیاورند (صیغه)

واقعا چقدر نظر اسلام در مورد زنان عقب مانده هست!

Pitbull;685465 نوشت:
اهل سنت صیغه را قبول ندارند و با توجه به اینکه نهایت میتوان 4 زن گرفت و بسیاری محرومند از چند همسری (بنا به دلایل مالی یا عدم توان در رعایت عدالت) پس میتوان گفت که زنان مجرد و متاهل باید حجاب را رعایت کنند تا شرایط فحشا فراهم نشود. اما در مورد شیعه در صورت شرعی دانستن صیغه با یک تناقض روبرو میشویم! یک مرد میتواند بینهایت زن مجرد را صیغه کند (چه همسر داشته باشد چه نداشته باشد) و طبق روایات صیغه ثواب هم دارد! خب چرا باید زنان مجرد حجاب را رعایت کنند؟! وقتی ترسی از فحشا وجود ندارد و مرد میتواند با خواندن چند جمله دختر مجرد را صیغه کند و از جماع با او حتی ثواب هم ببرد (!) چرا باید زن مجرد حجاب را رعایت کند؟! پس بهتر نیست که زن مجرد تا قبل از ازدواج یا صیغه شدن لباس های تنگ و بدن نما و نیمه برهنه بپوشد تا مردان تحریک شوند و او را صیغه کنند تا هم خودش به پولی برسد هم مردان ثوابی ببرند؟!

فحشا در تعریف دینی با تعریف عرفی و اخلاقی آن متفاوت است.
برای اینکه یک ازدواج فحشا نباشد یک عقد لازم است که در آن تعهدات دو طرف مشخص میشود که یک امر هر دم بیلی نیست.
برای نشان دادن تفاوت :مثلا زنی می تواند در یک روز با ده ها مرد از طریق ازدواج دائم باشد.
و ده ها مرد می توانند از یک زن با عقد دائم کام بگیرند و این امر به دو صورت قابل تصور است.
در صورت اول دخول نباشد اما استمتاع باشد.
و در صورت دوم حتی دخول باشد اما عدم الحمل نباشد مثلا ( کاندوم یا یائسه بودن) اگرچه باز همان بحث خواهد بود که علت حکم برای عده چیست ؟
پس شما باید تعریف فقهی را از تعریف اخلاقی آن جدا کنید Lol
یک اصل مهم برای فحشا نبودن حفظ انتساب فرزند و مسئله عده است.
و اگر مجتهدی به این نتیجه برسد که علت حکم تنها نسبت فرزند است. و این مسئله با علم روز به صورت قطعی حل میشود پس می توان گفت عده لازم ندارد مثلا زن یائسه عده ندارد.
اما مسئله ای که باز نباید از آن غافل شد این است که حتی اگر نسبت مشخص شود این تعهد به گونه ای است که می تواند ولایت فرزند را به پدر ناتنی اش ملحق کند.
توضیح اینکه مثلا اگر زنی از شوهر قبلی اش حامله شده و طلاق بگیرد و بدون عده ، به همسری شوهر دیگری درآید. ولایت فرزندی که در شکم مادر است به عهده ی پدر جدید خواهد بود. و پدر جدید باید طبق تعهد ازدواج تمام هزینه های مادی و معنوی ان را به دوش بکشد.
مگر اینکه بگوییم در تعهد ازدواج این مسئله قید شود که باید بررسی شود آیا اصلا این قید می تواند در عقد لحاظ شود یا خیر ؟
این مسئله در مورد فروش اسپرم نیز مطرح است. که در فروش اسپرم، پدر واقعی با ولی فرزند متفاوت میشود.

Pitbull;685465 نوشت:
اهل سنت صیغه را قبول ندارند و با توجه به اینکه نهایت میتوان 4 زن گرفت و بسیاری محرومند از چند همسری (بنا به دلایل مالی یا عدم توان در رعایت عدالت) پس میتوان گفت که زنان مجرد و متاهل باید حجاب را رعایت کنند تا شرایط فحشا فراهم نشود.

اما در مورد شیعه در صورت شرعی دانستن صیغه با یک تناقض روبرو میشویم! یک مرد میتواند بینهایت زن مجرد را صیغه کند (چه همسر داشته باشد چه نداشته باشد) و طبق روایات صیغه ثواب هم دارد! خب چرا باید زنان مجرد حجاب را رعایت کنند؟! وقتی ترسی از فحشا وجود ندارد و مرد میتواند با خواندن چند جمله دختر مجرد را صیغه کند و از جماع با او حتی ثواب هم ببرد (!) چرا باید زن مجرد حجاب را رعایت کند؟! پس بهتر نیست که زن مجرد تا قبل از ازدواج یا صیغه شدن لباس های تنگ و بدن نما و نیمه برهنه بپوشد تا مردان تحریک شوند و او را صیغه کنند تا هم خودش به پولی برسد هم مردان ثوابی ببرند؟!

اما مسئله دوم

دراینکه علت حجاب داشتن جلوگیری از فحشا است ، بحث است. بلکه می توان گفت یکی از حکمت های مسئله است.

اما

فرض کنید همه ی دختران بی حجاب باشند. خوب وجود دختران بی حجاب لزوما به این معنا نیست که صیغه ی شما بشوند Smile

موانعی وجود دارد.

ممکن است دختری که شما خواهان صیغه ی او می شوید در عقد دیگری باشد که در این صورت ...
ممکن است دختری که شما خواهان صیغه ی او می شوید در عده باشد.
ممکن است پدر او اجازه ندهد
ممکن است دختر از شما خوشش نیاید
ممکن است شما پول در خواستی او را نداشته باشید.
و ....
وقتی از این زاویه بنگریم. تنها کسانی برای شما بی حجاب می شوند که صیغه ی شما هم باشند.
پس اگر با هزار دختر صیغه کرده اید آنها برای تنها شما بی حجاب خواهند بود.

اما روشن است که در گذشته غیر مسلمانان در جامعه اسلامی بوده اند اما لزوما حجاب نداشته اند.
حتی کنیزان حجاب نداشته اند.

Pitbull;686261 نوشت:
این مساله امروز و دیروز نیست. در قرون وسطی هم در حد شایعه مطرح بود که بعد از آمدن رسانه های آزاد حقیقت برملا شد.
بله، مساله امروز و دیروز نیست و همیشه به صورت حقیقی و نه شایعه، مایه ننگ کلیسا بوده زیرا اصل مساله اشتباه است؛ سرکوب غریزه و ترک ازدواج _چیزی که مبنای رهبانیت مسیحی است_ بر خلاف طبیعت بشر و بر خلاف عقل و منطق است. غریزه جنسی به خودی خود، چیز بدی نیست بلکه یک نعمت خداداد و حافظ نسل بشر و مایه الفت زوجین است، پس چاره ای جز کنترل صحیح آن از طریق ارضای مشروع و معقول وجود ندارد. سرکوبش چیزی جز ننگ برخی کشیشان هوسباز به بار نمی آورد!

Pitbull;686261 نوشت:
الان هم شایعاتی در مورد روحانیون و طلبه ها در حوزه های علمیه وجود دارد که اگر روزی در ایران رسانه های واقعا آزاد بیاید معلوم نیست چه حقایقی برملا شود!
خودتان می فرمایید شایعه! این روزها در مورد همه چیز و همه کس بازار شایعه پراکنان داغ است، اما شایعه از نظر علمی، کمترین بهایی ندارد! گر چه با این مطلب موافقم که همیشه افرادی وجود دارند که از قانون شرع و مملکت، سوء استفاده می کنند، چه طلبه باشند و چه غیر طلبه!

Pitbull;686261 نوشت:
ازدواج ماهیت را تغییر نمیدهد. حرامزاده واقعی از نظر من بچه ای هست که از راه تجاوز به دنیا آمده
پس بفرمایید فرق جماع حیوان با جماع انسان چیست؟ حیوان هم مثل یک مرد و زن، با حیوان دیگر جماع می کند! چه چیزی میان این دو عمل تفاوت ایجاد می کند! هر دو یک کار را انجام می دهند و ظاهر عملشان هیچ تفاوتی ندارد! بنا بر مبنای شما، بنده، هیچ تفاوتی میان این دو نمی بینم. بنا بر مبنای شما، انسان یک حیوان پیشرفته تر است با استعدادهای بیشتر. همین! اگر غیر از اینست، مستدل توضیح بفرمایید.

Pitbull;686261 نوشت:
حرامزاده واقعی از نظر من بچه ای هست که از راه تجاوز به دنیا آمده...
حرامزاده؟! شما که صیغه ازدواج را مسخره دانستید، پس طبیعتا نباید به چیزی به نام "مشروع و نامشروع، و حلال زاده و حرامزاده" معتقد باشید! وقتی قانون شرع را مضحک می دانید، پس قاعدتا نباید تعبیراتی که مربوط به حوزه شرع است را بکار ببرید و از حلال زاده یا حرامزاده سخن بگویید! این تعبیرات تنها در حوزه شرع، مفهوم و معنا دارد.

ضمن اینکه شما چه جایگاهی از نظر قانونگذاری دارید که می گویید حرامزاده اینست و حلال زاده آنست! خدایید؟! پیغمبرید؟! یا مالک الرقاب انسان ها؟! وقتی از این نظر، هیچ جایگاهی برای قانونگذاری و تعیین مشروعیت و نامشروعیت عملی ندارید، پس نمی توانید نظر شخصی خود را به عنوان یک نظریه علمی و در ردیف اندیشمندان واقعی عالم طرح نمایید! آیا این مبنای بی منطق، مضحک تر به نظر نمی رسد؟! بله، اگر صرف اعتقاد شخصی خودتان است، به خودتان مربوط است و طرحش در این انجمن نامربوط است و کسی با اعتقاد شخصی شما کاری ندارد!

ضمنا با این مبنا، چطور می توانید حرامزاده یا حلال زاده بودن افراد را تعیین کنید؟! در هر عمل جنسی، هر کسی می تواند ادعا کند به او تجاوز شده! آیا همه آن افراد از نظر شما حرامزاده اند؟! مبنایتان حتی کاربرد و ثمره عملی هم ندارد.

Pitbull;686261 نوشت:
از نظر من و اندیشمندان واقعی که ذهنشان در بند هیچ مسلکی نیست
تواضع می فرمایید! خودتان را در صدر اندیشمندان واقعی قرار داده اید تا سخنتان را به کرسی بنشانید؟! آیا اندیشمند واقعی کسی است که هیچ دین و اعتقادی نداشته باشد؟! مضحک است! پس با آن همه اندیشه اش، چه چیزی بدست آورده و به چه چیزی معتقد شده؟! به هیچ؟!

عموما اندیشمندان دنیا افرادی معتقد و با ایمان بوده و هستند. بو علی سینا، خواجه نصیر الدین طوسی، انیشتین و بسیاری از نامداران دنیا، افرادی بسیار معتقد و با ایمان بوده اند. آیا اینگونه افراد از نظر شما اندیشمند واقعی نیستند؟!

Pitbull;686261 نوشت:
ازدواج ماهیت را تغییر نمیدهد. حرامزاده واقعی از نظر من بچه ای هست که از راه تجاوز به دنیا آمده وگرنه از نظر من و اندیشمندان واقعی که ذهنشان در بند هیچ مسلکی نیست عشق بین دختر و پسر کافیست که آن دو را به هم محرم کند و بچه شان حلال زاده باشد. خیلی مسخره است بین دو نفری که عشق وجود دارد بگوییم اگر این چند تا جمله را بگی بچت میشه حلال زاده و اگر این چند تا جمله را نگی بچت میشه حرامزاده! کلا این برچسب های حلال زادگی و حرامزادگی بی معناست.
دوست خوب، ظاهرا به نوشتارتان توجه کافی ندارید و دچار تناقض گویی شده اید! شما در قسمت قرمز رنگ، ملاک حرامزادگی را از نظرگاه خود ارائه کرده اید و انسان ها را به دو دسته حرامزاده و حلال زاده تقسیم کرده اید، آنگاه در قسمت آبی رنگ گفته اید: حلال زادگی و حرامزادگی بی معناست! دُم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟! ابتدا حرامزاده را تعریف می کنید که چه کسی است، و بعد می گویید این تعبیر بی معناست؟!

Pitbull;686261 نوشت:
عشق بین دختر و پسر کافیست که آن دو را به هم محرم کند و بچه شان حلال زاده باشد.

باز هم همان اشکالات سابق!

اول اینکه تعبیر محرم و نامحرم، و حلال زاده و حرامزاده، تعبیراتی شرعی است و شما که قانون شرع را مسخره می دانید، نمی توانید چنین تعبیراتی بکار ببرید، چون در مبنای شما «محرم و نامحرم، و حلال زاده و حرامزاده» معنا و مفهومی ندارد. این ها مفاهیمی شرعی است که با تعریفی که شرع ارائه داده معنا و مفهوم پیدا می کنند.

دوم اینکه شما هیچ جایگاهی از نظر قانون گذاری ندارید و طبیعتا نمی توانید این مطلب را به عنوان یک قانون همگانی ارائه دهید که دایره محرم و نامحرم و حلال زاده و حرامزاده اینگونه است!

سوم اینکه فرض کنیم دو مرد عاشق یک زن شوند، آیا همه آنها به هم محرم اند و بچه شان حلال زاده است؟! مبنای شما همین را می گوید! ماشاء الله فیلم های هالیوودی پر است از عشق های مثلثی و مکعبی و عشق چند مرد به یک زن! (معلوم می شود مبنای شما ریشه در کجا دارد! احتمالا زیاد فیلم می بینید!)

می شود از آن طرف هم فرض کرد مثلا چند زن عاشق یک مرد زیبا رو شوند! راه دوری نرویم. قرآن کریم از عشق همسر عزیز مصر و عشق زنان مصری به یوسف یاد کرده! یک گله زن هوسباز، عاشق یوسف زیبا رو شدند!

وَ قالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدينَةِ امْرَأَتُ الْعَزيزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا إِنَّا لَنَراها في‏ ضَلالٍ مُبينٍ
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَ آتَتْ كُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّيناً وَ قالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاَّ مَلَكٌ كَريمٌ (یوسف/30و31)
گروهى از زنان شهر گفتند: «همسر عزيز، جوانش [غلامش‏] را بسوى خود دعوت مى ‏كند! عشق اين جوان، در اعماق قلبش نفوذ كرده، ما او را در گمراهى آشكارى مى ‏بينيم!»
هنگامى كه (همسر عزيز) از فكر آنها با خبر شد، به سراغشان فرستاد (و از آنها دعوت كرد) و براى آنها پشتى (گرانبها، و مجلس باشكوهى) فراهم ساخت و به دست هر كدام، چاقويى (براى بريدن ميوه) داد و در اين موقع (به يوسف) گفت: «وارد مجلس آنان شو!» هنگامى كه چشمشان به او افتاد، او را بسيار بزرگ (و زيبا) شمردند و (بى‏توجه) دستهاى خود را بريدند و گفتند: «منزّه است خدا! اين بشر نيست اين يك فرشته بزرگوار است!»

آیا همین عشق برای حلال بودن رابطه کافی بود؟! مبنای شما می گوید بله!

توهین نمی کنم اما به نظر بنده، واقعا مبنای خنده دار و مضحکی دارید! مبنایی که در عمل، هیچگونه تعریف و مرزی نمی شناسد! امروز این آقا عاشق آن خانم می شود و با هم می روند زیر یک سقف و رابطه! چندی بعد، که از لب و لوچه هم خسته شدند _و چه خوب گفته اند که "وصال مدفن عشق است"_ ، همان خانم چشمش به مرد خوشتیپ‌تری می افتد و عشقش در قلبش تب و تاب می کند و می رود سراغ او، یا همان آقا، به برق چشم زیباروی دیگری دل می بازد و به دنبالش می رود و به همین ترتیب، خیانت های عشقی شکل می گیرد! وقتی قرار شد مبنای رابطه «عشق» باشد و نه هیچ قانون مشروعی، معنا ندارد که این آقا یا آن خانم، دروازه دلش را برای طرف مقابلش بسته نگه دارد! بازش نگه می دارد تا هر دم از این باغ بر تازه ای برسد و در پی او روانه گردد!

مبنای شما، شالوده عشق و عاشقی را هم بر باد می دهد، رفیق!

اما بنا بر مبنای شرع، میان این آقا و آن خانم عاشق پیشه و دلبسته، پیوند دایمی برقرار می شود و در همان ابتدای راه، با صیغه نکاح، این پیوند دایمی گوشزد می شود و آن را دستور خدای متعال اعلام می نماید: «النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی...»

و اعلام می دارد که این غریزه را خدا به شما داده و دستور داده از همین راه، تامینش نمایید:


وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ
إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ
فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (مؤمنون/5تا7)
و آنها كه دامان خود را (از آلوده ‏شدن به بى‏ عفتى) حفظ مى ‏كنند
تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره ‏گيرى از آنان ملامت نمى ‏شوند
و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند!

چشم آن آقا و چشم آن خانم را هم با آموزش های صحیح به روی نامحرمان می بندد تا دروازه قلبشان را به روی بیگانه باز نکنند و پیوند عاشقانه شان را مستدام بدارند:

قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُن‏ (نور/30و31)
به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگيرند، و عفاف خود را حفظ كنند اين براى آنان پاكيزه‏تر است خداوند از آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است!
و به آنان با ايمان بگو چشم هاى خود را (از نگاه هوس ‏آلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند

حالا بفرمایید مبنای شرع مسخره است _آنگونه که شما پنداشته اید_ ، یا مبنای شما؟! (خوانندگان عزیز قضاوت کنند)

Pitbull;686261 نوشت:
استدلالتان مناسب ولی راه حلتان بی معنی هست. در غربی که شما تخطئه اش میکنید دو نفر از همدیگه خوششون میاد و میرن یه مکانی و با هم رابطه جنسی برقرار میکنند و هر دو ارضا میشوند. در اسلامی که شما سنگش را به سینه میزنید دو نفر از همدیگه خوششون میاد و چند تا جمله میخونن که ماهیت را تغییر نمیدهد بعد میرن یه مکانی و با هم رابطه جنسی برقرار میکنند و هر دو ارضا میشوند. خب! نقش این چند تا جمله چیست؟! آیا ماهیت را تغییر میدهد؟!
نقش آن جملات، ایجاد تعهد و مسؤولیت است. صیغه ازدواج، بی‌معنا نیست بلکه همراه با ضابطه‌های مشخصی است و برای طرفین ازدواج، تعهد و مسؤلیت های متعددی ایجاد می کند و آنها را ملزم به انجام آن می نماید و در صورت تخلف، از طریق محاکم قضایی قابل پیگیری و رسیدگی است، و همین موارد با رفتار زناگونه غربی _که اشاره نمودید و خالی از هر گونه مسؤولیت و تعهد است و تنها بر اساس یک هوس آلوده شکل می گیرد_ تفاوت ماهوی ایجاد می کند.

در زنا، هیچ الزامی برای پذیرش مسؤولیت و پرداخت وجه وجود ندارد، در حالیکه در عقد دایم، نفقه زن (خوراک و پوشاک و مسکن خانم و بچه ها) بر عهده همسر است و مهریه او هم واجب است و از همدیگر ارث می برند و در عقد موقت هم پرداخت مهریه واجب است.

طرفین زناکار، هیچ الزامی به پذیرفتن مسؤولیت بچه زنازاده ندارند و چه بسیار مواردی که به سقط آن بینوا رو می آورند و چه بسیار مواردی که معلوم نیست پدر آن بچه کیست و حسب و نسبش چه کسانی است زیرا چه بسا زن زناکار با چند مرد دیگر هم رابطه داشته باشد، اما در ازدواج آن فرزند منتسب به آن پدر و مادر است و بزرگ کردن و آموزش صحیح دادن او، وظیفه شرعی والدین است و آن فرزند از آنان ارث می برد و نسب مشخصی دارد. (در این باره خیلی می شود حرف زد ولی طولانی می شود و تلگرافی عرض می کنم؛ عاقل را اشارتی کافی است)

اساس زنا بر خیانت است و هیچگونه تعهد جنسی وجود ندارد، اما اساس پیوند مبارک ازدواج بر اعتماد متقابل است و هر گونه آلودگی جنسی آنها با تنبیه شرعی پاسخ داده می شود.

زنا با هزار و یک گناه و کثافت دیگر آلوده و همراه است (شرابخواری، میگساری، قماربازی، دروغگویی، خیانت، بی عفتی کلامی و رفتاری و ...)، اما پیوند مبارک ازدواج، با همه گونه رحمت و خوبی همراه است و از همه این آلودگی ها به دور است.

خیلی موارد دیگر هم می توان اشاره کرد که تفاوت ماهوی زنا با پیوند مبارک ازدواج را به آسانی هر چه تمام تر نشان می دهد و ذکر همین چند نکته کفایت می کند.

شما در فرض مساله، به جای رابطه ضابطه مند ازدواج موقت، رابطه بی ضابطه و هوس آلود زنا را معرفی می کنید که با هزار و یک آفت دیگر همراه است! آیا راه کنترل غریزه آن دسته از افراد جامعه _که در اینجا #4 اشاره شد_ زناست؟!

Pitbull;686261 نوشت:
بله هدف وسیله را توجیه نمیکند ولی وقتی پیاده کردن زمینه ازدواج موقت مشروع هست پس چرا باید جلویش گرفته شود؟! پس وسیله نامشروع نیست و تناقض واقعی این است که بگوییم دختران حق ندارند با لباس های شهوت برانگیز در جامعه حضور یابند حال آنکه خود این مساله زمینه ساز ازدواج موقت و لذت دختر و پسر و ثواب بردن و پول درآوردن میشود که همگی مشروع هستند البته از نظر شیعه!

خودتان هم متوجه فرمایشتان شدید؟! ازدواج موقت تشریع شده تا غرایز آن دسته از افراد جامعه که امکان ازدواج دایم را ندارند و از طرفی نمی توانند عفاف پیشه کنند را تامین نماید (که توضیحش در اینجا #4 گذشت)، آن وقت شما می فرمایید زنان و دختران مردم، با لباس های شهوت آلود بیایند وسط خیابان؟! که چه بشود؟! آیا این چیزی جز رواج فحشا و زنا نتیجه می دهد؟! لطفا طوری نگارش کنید که ارزش نقد و بررسی داشته باشد!

Pitbull;686261 نوشت:
خودتان گفتید در صورت دخول با زنی که یائسه نیست. ریشه نگه داشتن عده هم همین است که مشخص شود اگر زن بچه دار شد باباش کیست و وقتی که در دنیای امروز با آزمایش ژنتیک میتوان فهمید که بابای بچه کیه پس عده نگه داشتن هم بی معنی میشه. تنها فرق ازدواج موقت با فحشا هم همینه! در فحشا پسر به دختر پولی میدهد یا با هم دوست هستند و پولی رد و بدل نمیشود و با او رابطه برقرار میکند. در ازدواج موقت هم یا مهریه ای هست یا نیست و دو طرف با هم رابطه برقرار میکنند. حتی دختران هرزه هم میتوانند بوسیله ازدواج موقت عملشان شرعی شود و مثلا بیان با یک پسر ازدواج موقت یک ساعته داشته باشند با مهر معلوم و بعد یک ساعت با پسری دیگر ازدواج موقت داشته باشند با مهر معلوم! تنها تفاوتی که وجود دارد این است که دختر نمیتواند همزمان با چند پسر رابطه داشته باشد!
در ازدواج موقت، زن نمی تواند با چند مرد رابطه داشته باشد اما در زنا این هرزگی وجود دارد.

در ازدواج موقت، تعیین مهر و مدت لازم است، اما در زنا نه وجهی لازم است و نه مدتی معین می شود!

در ازدواج موقت، بچه ای که احیانا متولد می شود، منتسب به آن دو است و وظیفه بزرگ کردن و تامین نفقه اش بر عهده آنان است، به ویژه بر عهده پدرش، و از آن دو ارث می برد و دارای حسب و نسب روشن و مشخص و معین است، اما در زنا تعهدی برای بزرگ کردن زنازاده بی بینوا وجود ندارد، حسب و نسبش هم در بسیاری از موارد مشخص و معین نیست چون معمولا زن زناکار به یک مرد قناعت نمی کند. نوعا افراد زناکار، بچه های بینوایشان را سقط می کنند و اصلا به طرح مساله بزرگ کردن و تعهد و اینها نمی رسد!

گرچه توصیه شده از راه ازدواج موقت بچه دار نشوید، اما به هر حال بچه ای که از ازدواج موقت پدید می آید، در محیط سالم دینی آموزش می بیند و بزرگ می شود اما بچه زنازاده، زیر دست فردی زنا کار و آلوده رشد می کند و سر آخر هم می شود یکی مثل پدر یا مادر آلوده اش! تازه اگر بپذیرند که بزرگش کنند!

جلوگیری از تداخل انساب و اینکه حسب و نسب فرد مشخص و معین باشد، یکی از حکمت های عده است و نه تمام علت آن، لذا آزمایش ژنتیک و قطع لوله رحم و وسایل جلوگیری از بارداری و مانند آن، تغییری در حکم مساله ایجاد نمی کند.

Pitbull;686261 نوشت:
بنده روی دختران مجرد تاکید کردم چون هنوز ازدواج نکردند تا همسری داشته باشند که باید به او وفادار باشند ولی دختران متاهل ازدواج کردند و باید وفادار باشند و نمیتوانند با لباس های شهوت برانگیز ظاهر شوند تا مثلا صیغه شوند.
این «باید وفادار باشند» را از کجا آوردید؟! شما که شرع را مسخره کردید، این "باید ِ" شما از کجا آمد؟! از نظر شما، مبنای یک رابطه درست، عشق است! خودتان گفتید:
Pitbull;686261 نوشت:
عشق بین دختر و پسر کافیست که آن دو را به هم محرم کند و بچه شان حلال زاده باشد.
، پس مجرد و متاهل و ازدواج کرده و ازدواج نکرده، در این مورد تفاوتی با هم ندارند! خانم یا آقای متأهل هم می تواند بنا بر مبنای شما، به طرف مقابلش خیانت کند و فردا برود سراغ عشق جدیدش! باید و نبایدی نمی توانید تعریف کنید چون هیچ ضابطه ای غیر از عشق، ارائه نکرده اید. هیچ کس را هم نمی توانید بر خیانت عشقی تنبیه یا سرزنش کنید چون هر خائنی می تواند رابطه جدیدش را بر مبنای عشق تازه اش قلمداد نماید! (مبنای کشک، چنین نتایج کشکی را هم به دنبال دارد!)

Pitbull;686261 نوشت:
هرچند مساله اذن ولی هم راه حل دارد! مثلا خود دختر میتواند بکارتش را ازاله کند تا نیاز به اذن ولی نباشد.
ازالت بکارت از طریق نامبرده، اذن ولی را ساقط نمی کند. ضمن اینکه هیچ دختری اینقدر احمق نیست که چنین بلایی سر خودش بیاورد تا به فتوای شما، بتواند رابطه مشروعی برقرار نماید!

Pitbull;686261 نوشت:
نظرتان راجع به دخترانی که بدون پرده به دنیا میایند چیست؟! نظرتان در مورد دخترانی که پرده شان انقدر نازک است که با یک غافلگیری مثل شنیدن یکباره صدایی بلند بکارتشان ازاله شده چیست؟!
اولا نظر بنده مهم نیست، بنده حاکم شرع نیستم! دوم اینکه اگر چنین مواردی هم وجود داشته باشد، دوشیزه محسوب می شوند و اذنشان با ولیشان است. (برای اطلاعات بیشتر می توانید از پاسخگوی محترم احکام پرسش نمایید)

Pitbull;686261 نوشت:
حتما در جامعه ای که بکارت در آن ارزش است چنین دخترانی ارزششان را از دست میدهند و مجبورند رو به هرزگی بیاورند (فحشا) یا رو به هرزگی شرعی بیاورند (صیغه)
آنچه مایه ارزش است پاکدامنی است. بکارت، یک علامت روشن برای پاکدامنی است. کسی هم که بر اثر حادثه ای دچار زوال بکارت شده، اولا دوشیزه محسوب می شود، دوم اینکه راه درمان دارد، سوم اینکه لزوما چنین فردی به فحشا رو نمی آورد! ظاهرا شما در فضای دیگر و با مردمانی از جنس دیگر زیست می کنید که اینچنین همه را به فحشا و آلودگی متهم می نمایید!

Pitbull;686261 نوشت:
واقعا چقدر نظر اسلام در مورد زنان عقب مانده هست!
با توضیحاتی که عرض کردم روشن شد که عقب ماندگی از آن کدام تفکر است! پیشنهاد می کنم قدری فضای فکری تان را تغییر دهید و منطقی تر بیندیشید، بلکه عقلانی تر موضوع را بررسی نمایید! با این نحوه اندیشیدن، چیزی جز تاریکی نصیبتان نمی شود.

Pitbull;685465 نوشت:
اهل سنت صیغه را قبول ندارند و با توجه به اینکه نهایت میتوان 4 زن گرفت و بسیاری محرومند از چند همسری (بنا به دلایل مالی یا عدم توان در رعایت عدالت) پس میتوان گفت که زنان مجرد و متاهل باید حجاب را رعایت کنند تا شرایط فحشا فراهم نشود.

اما در مورد شیعه در صورت شرعی دانستن صیغه با یک تناقض روبرو میشویم! یک مرد میتواند بینهایت زن مجرد را صیغه کند (چه همسر داشته باشد چه نداشته باشد) و طبق روایات صیغه ثواب هم دارد! خب چرا باید زنان مجرد حجاب را رعایت کنند؟! وقتی ترسی از فحشا وجود ندارد و مرد میتواند با خواندن چند جمله دختر مجرد را صیغه کند و از جماع با او حتی ثواب هم ببرد (!) چرا باید زن مجرد حجاب را رعایت کند؟! پس بهتر نیست که زن مجرد تا قبل از ازدواج یا صیغه شدن لباس های تنگ و بدن نما و نیمه برهنه بپوشد تا مردان تحریک شوند و او را صیغه کنند تا هم خودش به پولی برسد هم مردان ثوابی ببرند؟!

سلام

فلسفه صیغه اینست که هیچ زن بی همسری ارتباط نامشروع نداشته باشد.

به فرض که اذن پدر هم نیاز نباشد اگر دختری خود را برای نامحرمان بیاراید خود اینکار ترویج تجاوز و روابط نامشروع است. چون همه مردان معصوم نیستند تا با دیدن این دختران بتوانند خود را حفظ کنند.

حتی امکان این هم وجود دارد که خود دختر بخواهد با میل و رغبت با بعضی از این مردانی که شیفته خود کرده همزمان روابط جنسی برقرار کنند. برای این معضل چه راهکاری دارید؟

Pitbull;686261 نوشت:
وگرنه از نظر من و اندیشمندان واقعی که ذهنشان در بند هیچ مسلکی نیست عشق بین دختر و پسر کافیست که آن دو را به هم محرم کند و بچه شان حلال زاده باشد. خیلی مسخره است بین دو نفری که عشق وجود دارد بگوییم اگر این چند تا جمله را بگی بچت میشه حلال زاده و اگر این چند تا جمله را نگی بچت میشه حرامزاده! کلا این برچسب های حلال زادگی و حرامزادگی بی معناست.

عجب!!!

اونوقت در جاییکه پسر دختر را گول زده و عشقش دروغین بوده و بعدها قضیه برملا میشه تکلیف چیه؟ از نظر شما و اون اندیشمندان واقعی اینا به هم محرم بودند یا نبودند؟ بچه اشون حلال زاده است یا حرام زاده؟

اصلا بفرمایید چطور باید تشخیص داد که این عشق واقعیه یا دروغین تا دختر و پسر بتوانند با هم رابطه برقرار کنند و از نظر شما محرم باشند؟

صدیقین;686904 نوشت:
آنچه مایه ارزش است پاکدامنی است. بکارت، یک علامت روشن برای پاکدامنی است

بزرگ
وار پس تکلیف دختران ی که بدون بکارت و یا با بکارت حلقوی به دنیا می ایند چیست ؟
اگر خدا بکارت را فقط برای علامت دوشیزه بودن خلق کرده پس چرا دخترانی بدون بکارت و یا با بکارت حلقوی خلق کرده ؟

**گلشن**;687588 نوشت:
بزرگ
وار پس تکلیف دختران ی که بدون بکارت و یا با بکارت حلقوی به دنیا می ایند چیست ؟
اگر خدا بکارت را فقط برای علامت دوشیزه بودن خلق کرده پس چرا دخترانی بدون بکارت و یا با بکارت حلقوی خلق کرده ؟

سلام
در همان جمله ای که از بنده نقل فرمودید پاسخ پرسشتان بود. عرض کردم «آنچه مایه ارزش است، پاکدامنی است»؛ پاکدامنی یعنی دوری از فحشا، دوری از گناهان جنسی. آیا دخترانی که به طور طبیعی مشکل بکارت دارند، نمی توانند از فحشا و گناه دوری کنند؟! مسلما می توانند. مسلما چنین دخترانی پاکدامن هستند و همان ارزش را دارند. مهم موضوع پاکدامنی است.

در دخترانی که چنین مشکل طبیعی وجود ندارد، مسلما یکی از نشانه های پاکدامنی سلامت بکارت است.

Pitbull;685465 نوشت:
اهل سنت صیغه را قبول ندارند و با توجه به اینکه نهایت میتوان 4 زن گرفت و بسیاری محرومند از چند همسری (بنا به دلایل مالی یا عدم توان در رعایت عدالت) پس میتوان گفت که زنان مجرد و متاهل باید حجاب را رعایت کنند تا شرایط فحشا فراهم نشود.

اما در مورد شیعه در صورت شرعی دانستن صیغه با یک تناقض روبرو میشویم! یک مرد میتواند بینهایت زن مجرد را صیغه کند (چه همسر داشته باشد چه نداشته باشد) و طبق روایات صیغه ثواب هم دارد! خب چرا باید زنان مجرد حجاب را رعایت کنند؟! وقتی ترسی از فحشا وجود ندارد و مرد میتواند با خواندن چند جمله دختر مجرد را صیغه کند و از جماع با او حتی ثواب هم ببرد (!) چرا باید زن مجرد حجاب را رعایت کند؟! پس بهتر نیست که زن مجرد تا قبل از ازدواج یا صیغه شدن لباس های تنگ و بدن نما و نیمه برهنه بپوشد تا مردان تحریک شوند و او را صیغه کنند تا هم خودش به پولی برسد هم مردان ثوابی ببرند؟!


بسم الله
تفاوت صیغه و ازدواج دائم عموماً در وظایف و شرایط بعد از جاری شدن عقد هست و نه قبل از آن احکام پیش از ازدواج و حین ازدواج ... بنابراین این حرف خودتان را برای ازدواج دائم هم مطرح بفرمایید اگر به نظر خودتان قابل قبول بود بعد در مورد صیغه هم مطرحش نمایید ...
حجاب حریم شخصی است ... کسی که ازدواج موقت می‌کند موقتاً بر کس دیگری حلال می‌شود و به طور دائم و همزمان بر همگان حلال نمی‌شود، با رضایت خودش و با انتخاب خودش ... آنچه شما پیشنهاد می‌دهید به تمام معنا فحشا و فساد است ....

سؤال شما مثل این است که کسی بگوید اگر هتل را همه می‌توانند استفاده کنند پس دیگر برای هتل درب و قفل و کلید نگذارند تا همه بتوانند سریع از آن استفاده کنند ... اگر پاسخ این سؤال واضح و بدیهی است پاسخ سؤال شما هم واضح و بدیهی است ...

پیش‌قضاوت و سوء ظن نسبت به خدا و دین خدا گاهی چشم انسان را نسبت به مسائل ساده هم می‌بندد ...
خدا رحم کند که کسی بخاطر اینکه نمی‌تواند یک حکم خدا را بپذیرد در صف کسانی که علم دشمنی با دین خدا را برداشته‌اند جای نگیرند ... منظورم به مؤمنان و مسلمینی هست که در این جور تاپیک‌ها زیر هر حرف مخالف اسلامی صلوات می‌فرستند ... و البته ان شاء الله در این سایت اصلاً دشمن خدا و دین خدا نداریم ولی گاهی حرف آن دشمنان از زبان مسلمانان و جوانان حقیقت‌طلب جاری می‌شود و این مطلب قلب انسان‌ها را به درد می‌آورد ...

یا علی علیه‌السلام

صدیقین;687811 نوشت:
در دخترانی که چنین مشکل طبیعی وجود ندارد، مسلما یکی از نشانه های پاکدامنی سلامت بکارت است.

ممنون الان جملتون درست شد

Pitbull;686261 نوشت:

ازدواج ماهیت را تغییر نمیدهد. حرامزاده واقعی از نظر من بچه ای هست که از راه تجاوز به دنیا آمده وگرنه از نظر من و اندیشمندان واقعی که ذهنشان در بند هیچ مسلکی نیست عشق بین دختر و پسر کافیست که آن دو را به هم محرم کند و بچه شان حلال زاده باشد. خیلی مسخره است بین دو نفری که عشق وجود دارد بگوییم اگر این چند تا جمله را بگی بچت میشه حلال زاده و اگر این چند تا جمله را نگی بچت میشه حرامزاده! کلا این برچسب های حلال زادگی و حرامزادگی بی معناست.

بنگرید ازدواج در نگاه فقه شیعی یک شرایط عامه دارد به قولی یک تعریف دارد.

برای اینکه این مسئله را بیان کنند از عقد یا همان چند جمله استفاده میشود.

در اینکه آیا برای فهماندن و القاء ازدواج لزوما باید الفاظی رد و بدل شود یا خیر ؟ اقوالی وجود دارد.

که اکثرا گفته اند عقد باید به زبان بیاید. و الفاظ خاصی برای بیان مراد لازم است.

اما عده ای از فقها نیز هستند که تنها فهماندن ازدواج را کفایت می دانند. حتی اگر با یک چشمک باشد.

اما هر دو قول، گفته اند که باید شرایط ازدواج وجود داشته باشد.

یعنی هر پسری با هر دختری نمی تواند ازدواج کند. و هم چنین تحت هر شرایط دلبخواهی نیست.

مثلا محارم مستثنا هستند. اجازه ولی در مواردی شرط است. مهر و مدت و وضیعت فررند و ...

و باز شما باید تفاوت تعریف حرام زادگی در فقه مسلمانان یا شیعه را با دیگر تعاریف دینی یا عرفی در نظر بگیرید.

مثلا کافران نه صیغه ی ازدواج می خوانند و نه در مورد ولایت و ارث و فرزند و حق طلاق و غیره ، نظرشان مثل ماست.

اما دلیل نمیشود که حرام زاده باشند.

البته این به نوعی سوال از کارشناس هم هست.

مثلا در روایتی دیدم که مضمومنش این بود شخصی به دنبال امام می رفتند و به قولی مرید ایشان بود.
اما یکجا وقتی کسی را می بیند تعبیر حرام زاده یا شبیه این را به کار می برد و امام او را توبیخ می کند و اشاره می کند هر کس در آیین خودش به نوعی ازدواج می کند
و امام ناراحت می شوند و از او دور می شوند.

و طاها;687884 نوشت:
مثلا کافران نه صیغه ی ازدواج می خوانند و نه در مورد ولایت و ارث و فرزند و حق طلاق و غیره ، نظرشان مثل ماست. اما دلیل نمیشود که حرام زاده باشند.
سخن ما در قیاس با غربی هایی بود که بدون ازدواج از طریق آیین مسیحیت، با هم دوست و همخانه می شوند و بچه دار می گردند! برخی از افراد مشهور در دنیا _بدون هیچ عقد شرعی_ ابتدا بچه دار می شوند و بعد تصمیم می گیرند که با هم زندگی کنند! از این بدتر و حیوانی‌تر تصور نمی شود! مثلا همین آنجلینا جولی و برات پیت _که از معروف ترین بازیگران هالیوود اند_ را ببینید! صدها صفحه وب تنها درباره این مطلب بحث می کنند که آیا این دو با هم ازدواج می کنند یا نه؟! در حالی که این دو نفر، همین حالا چند فرزند حرام زاده دارند! البته این رخدادها در مورد افراد مشهور دنیا بی دلیل اتفاق نمی افتد بلکه برای مهندسی اذهان دنیا و شکستن قبح روابط نامشروع و رواج حرامزادگی صورت می گیرد که در اینجا #8 قدری اشاره ای کرده ام. این چیزی جز زنا نیست!

در مورد بقیه مطالبتان چیزی نمی دانم و بهتر است از پاسخگوی محترم دیگر سؤال بفرمایید.

و طاها;687884 نوشت:
مثلا کافران نه صیغه ی ازدواج می خوانند و نه در مورد ولایت و ارث و فرزند و حق طلاق و غیره ، نظرشان مثل ماست.

اما دلیل نمیشود که حرام زاده باشند.

سلام

درصورتی حرامزاده نیستند که طبق عقیده خودشان ازدواج کنند

پرسش : انسان هايي كه در كشورهاي كفر زندگي مي كنند، چون بين پدر و مادر آنان صيغة عقد خواند نمي شود، حرامزاده هستند؟ آيا حرامزاده در جهنم خواهد بود؟
پاسخ : اگر كفار مطابق عقايد خودشان ازدواج كرده باشند، ازدواجشان درست است و فرزندان شان حلال زاده هستند.(1)

.پي نوشت ها: 1. امام خميني، تحريرالوسيله، ج 2، ص 285، مسئلة 2.

منبع

Serat;688330 نوشت:
سلام

درصورتی حرامزاده نیستند که طبق عقیده خودشان ازدواج کنند

پرسش : انسان هايي كه در كشورهاي كفر زندگي مي كنند، چون بين پدر و مادر آنان صيغة عقد خواند نمي شود، حرامزاده هستند؟ آيا حرامزاده در جهنم خواهد بود؟
پاسخ : اگر كفار مطابق عقايد خودشان ازدواج كرده باشند، ازدواجشان درست است و فرزندان شان حلال زاده هستند.(1)

.پي نوشت ها: 1. امام خميني، تحريرالوسيله، ج 2، ص 285، مسئلة 2.

منبع

سلام

سپاس از راهنمایی شما و کارشناس محترم

[="Arial"][="Blue"] سوال من اینست که در فرض سوال شما آیا زنان فقط برای بهره مندی مردان آفریده شده اند؟
چون صیغه حلال است حجاب نداشته باشند.............
زن صرف نظر از زن بودنش انسان است واهداف والایی برای دنیا وآخرت خود دارد...
شما می گویید:
صیغه کردن ثواب دارد......صغری
زنان به خاطر تحریک شدن مردان بایدحجاب داشته باشند....کبری
پس می توانند حجاب نداشته باشند وبه ازدواج موقت مردان مختلف درآیند....نتیجه
ظاهرا همه چیز درست است ولی در واقع کبری ایراد دارد چون حجاب برای حفظ ارزش های انسانی زن واجب شده نه صرفا برای اینکه مردان به گناه بیفتند
در این صورت خداوند به مردان هم نمی فرمود غض بصر داشته باشید چرا که هرکس را که بخواهید می توانید به ازدواج موقت خود دربیاوریدوبعد از مدتی دور بیندازید.
[/]

پرسش:
چرا صیغه (یا همان ازدواج موقت)، تشریع شده.؟

پاسخ:
تفاوتی که دستورات اسلام با مسیحیت انحرافی کنونی دارد این است که اسلام به جای سرکوب غریزه جنسی یا ارضای بی‌ضابطه آن، راهکار مناسبی پیش روی انسان ها قرار داده است.

راهبان مسیحی در عمل طرف دار سرکوب غریزه جنسی هستند و خود را تا پایان عمر، ملزم به ترک ازدواج می کنند! گرچه این غریزه سرکش، راهب و غیر راهب نمی شناسد و هر از چند گاهی، فسادهای برخی کشیشان مسیحی فاش می شود و یک مرتبه دنیا مواجه می شود با برخی کشیشانی که در طول عمر با برکتشان، تجاوزهای بسیاری به زنان و کودکان داشته اند و البته به برکت رسانه های غربی، سر و ته ماجرا را به سرعت می پیچانند و قصه تمام می شود! از سوی دیگر، دنیای غرب _که کانون مسیحیت است_ را می بینیم که در عمل با وقاحت تمام به فرهنگ بی‌لباسی! و بی‌فرهنگی عریان گری رو آورده و در آزادی بی حد و حصر جنسی غوطه می خورد و با اعتقاد به خرافاتی مثل فدیه و صلیب و امثال آن، خود را اهل نجات و بخشش می پندارند! حالا بماند قصه آمار وحشتناکی که خود غربی ها اذعان دارند و درصد بالایی از متولدین برخی کشورهای غربی را حاصل شراکت جنسی نامشروع و غیر قانونی اعلام می کنند که در اصطلاح ما، چنیین افرادی حرام زاده نامیده می شوند! ارتباط های نامشروع و حرام زادگی، دو موضوعی است که در رسانه های صوتی و تصویری و نوشتاری غرب به شدت روی آن تبلیغ می شود و با جاذبه های فراوان، دنیای شرق را هم به آن دعوت می کند! (در این مورد نکته ها دارم که فعلا مجال واگویه کردنش نیست!.)

اسلام نه سرکوب غریزه را قبول دارد (همچنان که کشیشان مسیحی بدان قائلند)، و نه آزادی بی حد و حصر و ولنگاری جنسی را (همان گونه که در دنیای کنونی غرب رواج دارد)! دو راه پیش روی ما قرار داده:
1- ازدواج
2- پاکدامنی. بنده راه سومی سراغ ندارم.

با کمی عقل و انصاف، خودمان هم به همین نتیجه می رسیم که ولنگاری جنسی، چیزی جز نابودی بنیان جامعه و خانواده _که مهم ترین و کوچک ترین رکن یک جامعه است_ را در پی ندارد! با کمی تفکر بدون پیش داوری به این نتیجه می رسیم که چاره ای جز عفاف یا ارضای ضابطه‌مند این غریزه خداداد _که حافظ نسل بشر و مایه پیوند زوجین است_ نداریم. این ارضای ضابطه‌مند در اسلام، به صورت قانون ازدواج تشریع شده است.

ـ ازدواج هم به دو شکل است:
1- ازدواج دایم
2- ازدواج موقت (یا همان صیغه). ازدواج موقت؛ نوعی ازدواج است که شرایط نسبتا آسان‌تری نسبت به ازدواج دایم دارد.

ـ فلسفه تشریع ازدواج موقت چه بوده؟
ازدواج موقت همان طور که از نامش هم پیداست، یک راه حل موقت و محدود است. اگر مروری داشته باشیم به آموزه‌های قرآن کریم و راهنمایی های روایات اهل بیت و سیره عملی و روش زندگانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام)، به روشنی در می‌یابیم که در دین مبین اسلام، تلاش و تأکید ویژه‌ای بر تشکیل دایمی خانواده و توجه ویژه به همسر و فرزندان شده است و در این مسأله تردیدی وجود ندارد؛ اما به طور طبیعی، عده‌ای هم در جامعه وجود دارند که به هر دلیل _ مثلا فوت همسر یا نداشتن توان مالی یا نداشتن شرایط مناسب ازدواج دایم و ... _ از دسترسی به همسر دایمی محروم اند. به نظر شما، این افراد باید چکار کنند و تکلیفشان چیست؟

یا باید بگوییم: خویشتن‌داری کنید و عفاف بورزید! (که گفتنش آسان است اما غریزه سرکش، همیشه تاب این امر و نهی‌های زاهدانه را ندارد و طغیان‌ها می‌کند!.)
و یا باید بگوییم: شما معذور هستید و می‌توانید با انحراف اخلاقی، غریزه سرکش خود را تأمین کنید (که باطل بودن این پیشنهاد روشن است و نیاز به توضیح ندارد.)
یا این که یک راه محدود و موقت، فرا روی این افراد قرار دهیم و مشکل آن‌ها را موقتا حل کنیم. این راهِ حلِ موقت و حلال، همان ازدواج موقت است که با شرایط معینی که احکامش در رساله‌های عملیه آمده، تجویز شده است.

ازدواج موقت راه حلی موقت، برای ارضای مشروع غریزه جنسی بخشی از اجتماع است که به دلایلی از از ازدواج دایم محروم اند و نمی توانند عفاف پیشه کنند. در دنیای به ظاهر متمدن غرب، غریزه این بخش اجتماع، با فحشا و زنا ارضا شده و اکنون با آسیب های بی شمارش دست به گریبان اند!.

موضوع قفل شده است