[=microsoft sans serif]از طلا کن با قدم هایت زمین شهر را
نور مطلق! پس بکن روشن جبین شهر را [=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]تو همان ختم امامانی که در فصل ظهور
می رسی کامل کنی یکباره دین شهر را
[=microsoft sans serif]مطمئنم در کلاس معرفت، روز ازل
پای درست دیده ام روح الامین شهر را
[=microsoft sans serif]عاقبت خواهی رسید، آن روز می بیند جهان
خاک زیر پای تو بالا نشین شهر را [=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]میرسی همپای تو فصل بهاران می رسد
خشکسالی می رود، آوای باران می رسد
[=microsoft sans serif]نیمه خرداد با چشم انتظاران فرج
بوی شعر پیر ایران از جماران می رسد
[=microsoft sans serif]مطمئن هستیم ای آقای گندمگون شبی
با حضورت بر تنور خانه مان نان می رسد
[=microsoft sans serif]چشم بگشا از کنار مستجار آقا ببین
لشکر یاران تو از قلب ایران می رسد
[=microsoft sans serif]می شود پیدا علامت های پر رنگ ظهور
سیدی هم دارد از سمت خراسان می رسد [=microsoft sans serif]
کلبه احزان گلستان می شود، حافظ نوشت
یوسف گمگشته یک روزی به کنعان می رسد
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=book antiqua][=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=book antiqua][=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=book antiqua][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=book antiqua]مرحبا ماه خرم شعبان ،مرحبا روز عید این مولود
کز قدوم مبارکش هستند ،شیعیان شادو خرم و خشنود
بهر تبریک مقدمش در باغ ،بلبل از شاخ گل چنین بسرود صاحب عصر والزمان آمد ،آنچه در پرده بود آن آمد
بر آینه ی زلال هستی صلوات
بر لحظه ناب عشق و مستی صلوات
خواهی كه شوی یاور او پس بفرست
بر روی گل حضرت مهدی صلوات
[h=1]آرامشِ طوفانی[/h]
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
شنیده ام که می آید کسی به مهمانی
کسی، شگفت کسی، آن چنان که می دانی
تویی که در سفر عشق، خط پایانی
بیا که صاف شود این هوای بارانی
بیا که می رود این شهر رو به ویرانی
کنار نام تو، لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
[=microsoft sans serif]
نور مطلق! پس بکن روشن جبین شهر را
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]تو همان ختم امامانی که در فصل ظهور
می رسی کامل کنی یکباره دین شهر را
[=microsoft sans serif]مطمئنم در کلاس معرفت، روز ازل
پای درست دیده ام روح الامین شهر را
[=microsoft sans serif]عاقبت خواهی رسید، آن روز می بیند جهان
خاک زیر پای تو بالا نشین شهر را
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]میرسی همپای تو فصل بهاران می رسد
خشکسالی می رود، آوای باران می رسد
[=microsoft sans serif]نیمه خرداد با چشم انتظاران فرج
بوی شعر پیر ایران از جماران می رسد
[=microsoft sans serif]مطمئن هستیم ای آقای گندمگون شبی
با حضورت بر تنور خانه مان نان می رسد
[=microsoft sans serif]چشم بگشا از کنار مستجار آقا ببین
لشکر یاران تو از قلب ایران می رسد
[=microsoft sans serif]می شود پیدا علامت های پر رنگ ظهور
سیدی هم دارد از سمت خراسان می رسد
[=microsoft sans serif]
کلبه احزان گلستان می شود، حافظ نوشت
یوسف گمگشته یک روزی به کنعان می رسد
[=microsoft sans serif]
شاعر : ایمان کریمی
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=book antiqua][=microsoft sans serif]
کز قدوم مبارکش هستند ،شیعیان شادو خرم و خشنود
بهر تبریک مقدمش در باغ ،بلبل از شاخ گل چنین بسرود
صاحب عصر والزمان آمد ،آنچه در پرده بود آن آمد
میلاد
فرخنده حجت حق مبارک باد[b]content[/b]
شاید اگه خوب بودم میتونستم لحظه ای لبخند برلبانت بنشانم ای یار همیشه غایبم مهدی جان