آیا زن ابزاری در دست خدا، برای جذب مشتری است؟

تب‌های اولیه

190 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

آبـرنـگـ;679697 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
سپاس به خاطر چکیده نویسی:Gol:
آیا از دید شما، مکان‌هایی که در اون زنان هدف هستند و مردان میرن اونجا و با زن‌ها آمیزش میکنن، ایرادی نداره؟
تو کشورهای غربی جاهای زیادی هست، مثه «استریپ کلاب» (strip club) که توی خیابون اندام این زن‌ها رو تبلیغ میکنن و مردان رو برای رسیدن به این زن‌ها (نه کالایی دیگه) تشویق میکنن.
این کار، دقیقا عین تبلیغ قرآنی هست؛ آیا به نظر شما این‌که اندام زن هدف باشه، ایرادی نداره؟

بسم الله ... الرحمن الرحیم
درود
این یک سؤال دیگر است ... و احتمالاً پاسخم برایتان عجیب خواهد بود ... ولی آیا در پاسخ سؤال قبلی به توافق رسیده‌ایم؟
:Gol:

حبيبه;679716 نوشت:
اگر زنان هم از نا محرم پرهيز كنند صورت عملشان متناسب با همان پرهيز خواهد بود

ولی ظاهرا در قران صورت عمل خانمها بیان نشده برای تشویق نشدن به گناه

این مثل این است که مردان و زنان از گناه پرهیز داده شده اند جایزه ان را برای مردان اعلام کرده اند ولی برای زنان نه
البته این در صورتی هست که حور فقط متعلق به مردان باشد
الله اعلم

**گلشن**;679735 نوشت:
ولی ظاهرا در قران صورت عمل خانمها بیان نشده برای تشویق نشدن به گناه

این مثل این است که مردان و زنان از گناه پرهیز داده شده اند جایزه ان را برای مردان اعلام کرده اند ولی برای زنان نه
البته این در صورتی هست که حور فقط متعلق به مردان باشد
الله اعلم

با سلام گلشن عزيز:

اين چيزي كه مي خواهم بگويم به ذهن خودم خطور كرده و يك استنباط شخصي است

بنابراين خيلي روي صحت آن نمي توانم مطمئن باشم،گرچه در پستهاي قبل اياتي در باره

ازواج بهشتي گذاشتم و عموميت ان ثابت است،اما در ذكر جفت بخصوص براي زنان بهشتي:

ببينيد زن حكم ناموس الهي را دارد،فكر كنيد خداوند مي فرمود:ما براي زنان

مثلا غلمان بهشتي را قرار داديم،كه در زيبايي چنين و چنانند وووو

فكر نمي كنيد هيچ مردي ايمان نمي آورد؟و پيش خودش فكر مي كرد اين چه خداي است

كه مي خواهد حريم ما را در آن دنيا به كس ديگري تزويج كند؟!

خب مرده و غيرتش ديگه!!!

آن هم قرار بوده اعراب جاهلي را پيامبر هدايت بفرمايد كه دخترانشان را به اين

دليل زنده به گور مي كردند كه مايه ي ننگ خويش مي دانستند،چرا؟

چون در جنگها به دست دشمن اسير مي شدند و ننگ و عار به بار مي آوردند!!!!

به قول شما الله اعلم

اما در كل از طريق عقلي ثابت است كه مورد خطاب آيات الهي روح انسان است كه آنهم جنسيت ندارد

گذشته از آن كه بعضي مفسرين حور را مشترك بين مذكر و مؤنث مي دانند.

آبـرنـگـ;679697 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
حقوق زنان که بیش از حد استاندارد از دست رفته؛ ولی هدف من چیزی که شما فرمودی نیس.
استفاده ابزاری از مردا هم، چیز نادرستیه.
کلا استفاده ابزاری از انسان، برای رسیدن به یک هدف، نادرسته.
امیدوارم جناب هادی تشریف بیارن ...

درود
اینکه حقوق زن از دست رفته یا نه بحث دیگه ایه اما من هم همین رو گفتم که این تاپیک ربطی به فقط مسئله زنان نداره که برخی هر تاپیکی که اسمی از زن توش میاد یاد برابری دیه و ارث و تعداد همسر و ... می افتند که مردها حقمون رو خورندند و ...درباره اون حرف می زنن.

[="Tahoma"]

حبيبه;679752 نوشت:
گذشته از آن كه بعضي مفسرين حور را مشترك بين مذكر و مؤنث مي دانند.

سلام
این تاپیک رو از اول بخونید مطالب خوبی دوستان گفتند
http://www.askdin.com/thread45617-12.html#post617051

علــی;679778 نوشت:

سلام
این تاپیک رو از اول بخونید مطالب خوبی دوستان گفتند
http://www.askdin.com/thread45617-12.html#post617051

با سلام و احترام:

ببينيد برادر بزرگوار،مشكل از جاي ديگري است

كل بهشت و همه نعمتهاي آن،(همه اش)حقيقت ظهور يافته ي

افكار و نيات،اخلاق و اعمال خود ماست،بنابراين جداي از ما نيست

آيت الله علامه بزرگوار جوادي املي مي فرمايند:در قيامت باطن انسان

مي شود ظاهر او ،يعني چه؟

اين يعني :نظامات آن عالم با اين دنيا فرق كلي و غير قابل تصور دارد

اگر انديشه شما اين باشد كه ازواج بهشتي همان اعمال خود ما هستند

ديگر اشكال چند همسري پيش نمي آيد.

در انجا كه اين حرفهاي دنيايي نيست!

آنها همنشينان بهشتي ها هستند،يك تعبير ديگر هم داريم

غلمان مخلدون كه خدمتگزاران بهشتي ها هستند.

در كل اين نوع بحث كردن موضوعيتي در مسائل معاد ندارد!

[="Tahoma"]

حبيبه;679785 نوشت:
اگر انديشه شما اين باشد كه ازواج بهشتي همان اعمال خود ما هستند ديگر اشكال چند همسري پيش نمي آيد. در انجا كه اين حرفهاي دنيايي نيست! آنها همنشينان بهشتي ها هستند،يك تعبير ديگر هم داريم غلمان مخلدون كه خدمتگزاران بهشتي ها هستند. در كل اين نوع بحث كردن موضوعيتي در مسائل معاد ندارد!

سلام
اگه اون تاپیک رو از اول بخونید به این سوالات جواب داده شده از طریق استدلال به فطرت که فطرت تبدیل پذیر نیست بنا بر این تجلی اعمال نمی تواند چیزی خلاف فطرت باشد بنا بر این چند شوهری معنا نداره و غلمان هم زوج نیست و به معنای غلام است که کارهای بهشتیان را انجام می دهند و در قرآن فقط از حور العین تعبیر به زوج شده و زوجناهم بحور عین و حور العین هم مونث است طبق نظر اکثر علما که در اون تاپیک بحث شده و دلیل آورده شده.

[=Microsoft Sans Serif]

باء;679718 نوشت:

بسم الله ... الرحمن الرحیم
درود
این یک سؤال دیگر است ... و احتمالاً پاسخم برایتان عجیب خواهد بود
پرسش من یکیه؛ شاید تو رسوندن منظورم ناموفق بودم؛ یا اینکه شما منظور منو درست متوجه نشدید.
نقل قول:
ولی آیا در پاسخ سؤال قبلی به توافق رسیده‌ایم؟
منظورتون از «پاسخ» اینه:
نقل قول:
اگر بگویند در بهشت زن هست و زن موجودی است که شما خیلی دوست دارید پس انسان خوبی باشید تا به زن برسید این می‌شود نگاه ابزاری به دین برای رسیدن به آنچه که دوست دارید که همان عشق زنان است، حالا به نظر شما این نگاه ابزاری به زن است یا نگاه ابزاری به دین؟
اگر آره، باید بگم که: دین تشکیل شده از اصولی هست که یکیش «معاد» هستش.
حوری هم جزو معاد قرار میگیره و خارج از دین نیست. اگرچه دین خودش یک ابزاره.
اما انسان -یا فرشته‌ی در قالب انسان- نباید ابزار باشه و توصیف‌های شهوت‌ناک ازش بشه.

علــی;679808 نوشت:

سلام
اگه اون تاپیک رو از اول بخونید به این سوالات جواب داده شده از طریق استدلال به فطرت که فطرت تبدیل پذیر نیست بنا بر این تجلی اعمال نمی تواند چیزی خلاف فطرت باشد بنا بر این چند شوهری معنا نداره و غلمان هم زوج نیست و به معنای غلام است که کارهای بهشتیان را انجام می دهند و در قرآن فقط از حور العین تعبیر به زوج شده و زوجناهم بحور عین و حور العین هم مونث است طبق نظر اکثر علما که در اون تاپیک بحث شده و دلیل آورده شده.

باشه چشم من آن پست مذكور را مي خوانم

اما لطفا شما هم پستهاي من را دقيق بخوانيد

چند شوهري؟

من كجا چنين چيزي گفتم(استغفر الله)

غلمان ازواج بهشتيند؟

ايضا استغفر الله

عرض كرده بودم خدمتگزاران بهشتيان!!!!!!

حبيبه;679836 نوشت:
چند شوهري؟
من كجا چنين چيزي گفتم(استغفر الله)

حبيبه;679594 نوشت:
روايتي هم ديدم از قول پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله كه زنان مؤمن بهشتي در جمال
و زيبايي درخشنگي گوي سبقت از حور العين مي برند طوري كه حوريه در پرتو نور جمال آنها
نمودي ندارند(مضمون).

این دو مطلب شما هم اثبات دیگری است بر اینکه حور مونث است و مذکر نیست

  1. همانطور که زنان بهشتی از حور العین افضل هستند اگر هم فرض کنیم حور مذکر باشد (فرض) مرد مومن هم از حور مذکر افضل است.
  2. در بهشت چند شوهری نیست و تنها یک شوهر برای هر زن وجود دارد بنا بر این زنان بهشتی شوهر افضل را که مردان دنیایی هستند انتخاب می کنند.
  3. قرآن از حور به زوج تعبیر می کند و چون در شماره دو گفتیم که برای زنان زوج از نوع حور نیست پس مونث بودن حور ثابت شد!!!

علــی;679855 نوشت:

این دو مطلب شما هم اثبات دیگری است بر اینکه حور مونث است و مذکر نیست

  1. همانطور که زنان بهشتی از حور العین افضل هستند اگر هم فرض کنیم حور مذکر باشد (فرض) مرد مومن هم از حور مذکر افضل است.
  2. در بهشت چند شوهری نیست و تنها یک شوهر برای هر زن وجود دارد بنا بر این زنان بهشتی شوهر افضل را که مردان دنیایی هستند انتخاب می کنند.
  3. قرآن از حور به زوج تعبیر می کند و چون در شماره دو گفتیم که برای زنان زوج از نوع حور نیست پس مونث بودن حور ثابت شد!!!

با سلام:

مطمئن شدم ،شما اصلا پستهاي من را نمي خوانيد!!!!

[="Tahoma"]

حبيبه;679859 نوشت:
با سلام:

مطمئن شدم ،شما اصلا پستهاي من را نمي خوانيد!!!!


سلام
کل صحبت های من ناظر به این یک جمله شماست
حبيبه;679752 نوشت:
گذشته از آن كه بعضي مفسرين حور را مشترك بين مذكر و مؤنث مي دانند.

حور مونث است و مذکر نیست در همون تاپیکی هم که گفتم بحث شده، والسلام

آبـرنـگـ;679825 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]پرسش من یکیه؛ شاید تو رسوندن منظورم ناموفق بودم؛ یا اینکه شما منظور منو درست متوجه نشدید.منظورتون از «پاسخ» اینه:
...

اگر آره، باید بگم که: دین تشکیل شده از اصولی هست که یکیش «معاد» هستش.
حوری هم جزو معاد قرار میگیره و خارج از دین نیست. اگرچه دین خودش یک ابزاره.
اما انسان -یا فرشته‌ی در قالب انسان- نباید ابزار باشه و توصیف‌های شهوت‌ناک ازش بشه.

بسم الله ... الرحمن الرحیم
درود
اگر حوری و وصف تحریک‌آمیز آن ابزار است بعد این ابزار برای رسیدن به چه هدف دیگری است که قابل قیاس با کالاهایی مانند کیف و کفش و عینک و ماشین و غیره باشد؟ آیا جز این است که برای رسیدن به خود همان حوری با همان اوصاف تحریک‌آمیز است و نه چیزی دیگر؟ مثلاً آیا از نهر عسلی صحبت شده است که فلان حوری زیبا در آن آب‌تنی کند و برای شما تنها همان نهر عسل بشود که بگوییم وصف ان حوری از جهت تبلیغ برای آن نهر بوده است و این یک نگاه ابزاری است؟ یا اینکه اگر وصف حوری کرده‌اند این وصف در واقع وعده‌ی خود همان حوری است برای کسانی که آن کارهای خواسته شده را انجام می‌دهند؟ اگر قبول دارید پس وصف یک چیز ابزار برای رسیدن به خود آن چیز شده است، آیا این به نظرتان مصداق نگاه ابزاری داشتن است؟
آیا سعی دارید بگویید که خود حوری هدف است ولی تبلیغ برای حوری ابزار است؟ یعنی فقط توصیف شهوت‌ناک از او را ابزار اشتباه می‌دانید؟ در این صورت همان بحث بالا مطرح است که وصف کردن یک چیز برای رسیدن به عین همان چیز غیراخلاقی نیست اگر وصفش از خودش بزرگتر نباشد (اگر باشد مصداق فریب می‌شود که در مورد دنیا داریم متاع آن متاع فریب است: «وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُ‌ورِ‌» ولی در مورد آخرت گفته شده است هر نعمت بهشتی خودش از وصفش بهتر و بالاتر است) ... با این حساب حقیر مسأله‌ی غیراخلاقی در این وصف تحریک‌آمیز نمی‌بینم ... در دنیا به شما یک لذت بالایی را به اسم لذت جنسی می‌چشانند و می‌گویند بهترش در آخرت است ... و مطابق اعتقادات اسلامی هم واقعاً بهترش در آخرت هست و مطابق همین وصف انجام شده یا بهتر از آن برای کسانی که مؤمن و متقی باشند فراهم است ... این چه استفاده‌ی ابزاری است؟ اینجا وصف زن ابزار است برای رسیدن به خود زن نه به چیز دیگر، این نگاه ابزاری نیست.
یا علی علیه‌السلام

علــی;679861 نوشت:

سلام
کل صحبت های من ناظر به این یک جمله شماست

حور مونث است و مذکر نیست در همون تاپیکی هم که گفتم بحث شده، والسلام

سلام:

چه منبع موثقي است آن پست مورد استدلال حضرتعالي!!!!!

اگر با دقت پستها را مي خوانديد متوجه مي شديد در پاسخ خانم گلشن

عرض كرده بودم از نصوص قراني بر مي آيد كه حور خاص مردان بهشتي باشد

جمله اخير من هم اشاره به اختلاف اقوال مفسرين بود!!!!!!

آبـرنـگـ;679825 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]پرسش من یکیه؛ شاید تو رسوندن منظورم ناموفق بودم؛ یا اینکه شما منظور منو درست متوجه نشدید.منظورتون از «پاسخ» اینه:
اگر آره، باید بگم که: دین تشکیل شده از اصولی هست که یکیش «معاد» هستش.
حوری هم جزو معاد قرار میگیره و خارج از دین نیست. اگرچه دین خودش یک ابزاره.
اما انسان -یا فرشته‌ی در قالب انسان- نباید ابزار باشه و توصیف‌های شهوت‌ناک ازش بشه.

با سلام:

ببخشيد كه بين بحث شما آمدم.

ببينيد قران كريم براي هدايت همه انسانها نازل شده است لذا تعاليم آن

هر يك متناسب با ميزان درك و درجه وجودي انسانها است.

بعضي جز با تشبيه معقول به محسوس پيام خداوند را درك نمي كنند و جز با

وعده به لذايذ جسماني ايمان نمي آورند اين دسته آيات موجب توجه آنها به قران

و انگيزه آنها براي ايمان است،ترك لذتهاي حرام دنيا براي رسيدن به لذتهاي جاويد آخرت.

اينها يك طبقه و يك گروه از اهل ايمانند،ظرفيت وجودي آنها همين قدر است به همين حد همت دارند.

اما آياتي نظير يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضية مرضية فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي

آن ياء متكلم عبادي و جنتي جان آنها را شعله ور مي كند،اينها كساني نيستند كه طمع حور و قصور

داشته باشند،به تعبير حضرت امير سلام الله عليه در دعاي شريف كميل:"صبرت علي عذابك فكيف اصبر

علي فراقك"خدايا به جهنمت صبر مي كنم اما فراق تو را چگونه تاب بياورم؟

و اين شبيه همان روايت معروف است كه مي فرمايد:"عابدان سه دسته اند:گروهي خدا را از سر ترس

عبادت مي كنند"عبادت ترسوها"گروهي به طمع بهشت"عبادت تجار"و گروهي به عشق خدا"عبادت احرار"

پس اهل ايمان در يك درجه قرار ندارد و تعاليم قران به فراخور حال همه طبقات است.

به تعبيري قران مأدبه ي الهي است هر كسي سر سفره معارف قران بنشيند به قدر اشتها و ظرفيت خودش

بهر مند مي شود.

آبـرنـگـ;679825 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]پرسش من یکیه؛ شاید تو رسوندن منظورم ناموفق بودم؛ یا اینکه شما منظور منو درست متوجه نشدید.منظورتون از «پاسخ» اینه:
اگر آره، باید بگم که: دین تشکیل شده از اصولی هست که یکیش «معاد» هستش.
حوری هم جزو معاد قرار میگیره و خارج از دین نیست. اگرچه دین خودش یک ابزاره.
اما انسان -یا فرشته‌ی در قالب انسان- نباید ابزار باشه و توصیف‌های شهوت‌ناک ازش بشه.

با سلام:

ببخشيد كه بين بحث شما آمدم.

ببينيد قران كريم براي هدايت همه انسانها نازل شده است لذا تعاليم آن

هر يك متناسب با ميزان درك و درجه وجودي انسانها است.

بعضي جز با تشبيه معقول به محسوس پيام خداوند را درك نمي كنند و جز با

وعده به لذايذ جسماني ايمان نمي آورند اين دسته آيات موجب توجه آنها به قران

و انگيزه آنها براي ايمان است،ترك لذتهاي حرام دنيا براي رسيدن به لذتهاي جاويد آخرت.

اينها يك طبقه و يك گروه از اهل ايمانند،ظرفيت وجودي آنها همين قدر است به همين حد همت دارند.

اما آياتي نظير يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضية مرضية فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي

آن ياء متكلم عبادي و جنتي جان آنها را شعله ور مي كند،اينها كساني نيستند كه طمع حور و قصور

داشته باشند،به تعبير حضرت امير سلام الله عليه در دعاي شريف كميل:"صبرت علي عذابك فكيف اصبر

علي فراقك"خدايا به جهنمت صبر مي كنم اما فراق تو را چگونه تاب بياورم؟

و اين شبيه همان روايت معروف است كه مي فرمايد:"عابدان سه دسته اندكگروهي خدا را از سر ترس

عبادت مي كنند"عبادت ترسوها"گروهي به طمع بهشت"عبادت تجار"و گروهي به عشق خدا"عبادت احرار"

پس اهل ايمان در يك درجه قرار ندارد و تعاليم قران به فراخور حال همه طبقات است.

به تعبيري قران مائده الهي است هر كسي سر سفره معارف قران بنشيند به قدر اشتها و ظرفيت خودش

بهر مند مي شود.

عارف;679338 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله
یک سوال از استارتر محترم:
به خارج کاری ندارم, به کتاب و قرآنو بهشت و جهنم هم کاری ندارم.
به اقلیت خانمهای قبل و بعد از انقلاب هم کاری ندارم.
سوالم در مورد اکثریت زنان هست که تو این دهه اخیر هم که ماشالله سنگ تموم گذاشته اند....
سوال: الآن آمار خرید و فروش لوازم آرایش و تعداد لوازم آرایش فروشیها و تعداد خانمهائی که روزانه به کلینیکهای عمل جراحی از مو و پیشانی گرفته تا ناخنهای پا (پیشانی, بینی,گونه, ابرو, چشم,خط چشم, گردن,سینه, پهلو, ......ناخنهای دست و پا) حاکی از چیست؟
هزینه ای که برای مد و لباس و کفش و .....می کنن, حاکی از چیست؟
شما بفرمائید, صادقانه بگید...حاکی از چیست؟
این رو خدا گفته؟ یا اسلام دعوت به عفت و حجاب میکنه؟
یا خدا گفته که "ای زن! خودت را بازیچه مردان نکن؟!"
هدف بودن زن,هنگامی ضد ارزشه که از چارچوبی که شرع براش تعیین کرده خارج بشه.
مثلا قوه شهوت و میل به جنس مخالف زمانیکه در سنت نبی اکرم و طبق شرع باشه, نیمه از دینه ولی وقتی که خارج از آن باشه,جرمه و مکافات داره...هم در نیا و هم در آخرت.
لذا به همین منوال, وقتی خداوند متعال زن را به عنوان بهای اعمال نیک مردان بیان میکنه, ارزشه و زمانی که زن ابزار فروش , جاروبرقی و ماکارانی باشه, ضد ارزشه.
به این تاپیک هم سری بزنید.
بهترین دلیل برای حفظ حجاب .
موفق باشید

سید محمد جواد;679372 نوشت:
تمام دلایلی که گفنید بر مبنای تقاضا پیش میاد
ببینید کی تقاضا داره یه بار هم شده به اون گیر بدین عوض خانومها

سلام علیکم و رحمه الله
شما اگر متاع گرانبهائی داشته باشید ممکن است در کوچه و خیابان خیلیها چشم بد به آن داشته باشند و بخواهند که مفت و رایگان و یا حتی به زور و ظلم آن را از شما بگیرند.....یا به قول شما یعنی تقاضای زیاد!
حالا شما راهکارهای زیر را دارید:
1-تا آنجا که می توانید, در مخفی کردن و محافظت آن بکوشید.
2-در مقابل متعدی و ظالم در حد توان مقابله کنید.
3-هیچ مقاومتی نداشته باشید و بی تفاوت باشید و بدون هیچ مقاومتی شی گرانبها را به متقاضی(!) بدهید.
4-چوب حراج به متاع خود بزنید و آن را بزک دوزک کرده و التماس کنید که آن را ببرند.
حالا اگر کسی گزینه چهارم را انتخاب کرد مفهومش اینه که چون تقاضا زیاده, اینطوری شده!
واگر کسی این کار را کرد و شخص متعدی اموالشو برد شما میگی بیا به آقا دزده گیر بده؟!
کسی که درب ماشینشو باز میذاره . جلوش میایسته و شروع میکنه به تبلیع که این ماشین خیلی خوبه و و چه و چه و ...ممکنه کسی هم که دزد نیست, وسوسه بشه و ماشینو برداره و بره....شمااگه باشی, به صاحب ماشین گیر میدی یا به آقا دزده؟!
حالا این متاع میتونه حیا باشه, غیرت باشه, زنانگی یک زن باشه...یا مردانگی یک مرد...
حالااین موضوع ربطی به تاپیک نداشت و اصل منظور بنده چیز دیگه ای بود.
منظور بنده اینه که زن و مرد ذاتا یک جاذبه و کششی نسبت به هم دارن هم از نظر جنسی و هم روحی و عاطفی ...کما اینکه در بعد جنسی طبیعت (حیوانات و گیاهان و حتی ذرات مثبت و منفی در ذرات باردار و یا قطبین مغناطیس شمال و جنوب) همینطور هستند.
و تکامل و آرامش در وصل این دو قطب هستش و تا زمانی که وضل صورت نگیره, یک بیقراری و کشش دائمی برقراره.
اسلام به انسانها دستور داده که این جاذبه باید مدیریت و هدایت بشه.اگر ازدواج از راه صحیح و سنت نبوی باشه, ارزش داشته و نیمی از دین هستش و برعکس آن مجازاتهای خیلی سنگینی داره هم در دنیا و هم در آخرت.
بنابراین صرف اینکه زن و مرد به هم جاذبه دارند یک امری فطری و ذاتی هستش و این به مفهوم تحقیر هیچیک از طرفین نیست.که ما بگیم یکی شده ابزار رشد دیگری!
ولی اگر از همین خصوصیت استفاده ابزاری بشه برای فروختن کالا , آن دیگه بحث دیگه ایه.
ولی یک نکته دیگه هم هست ...و آن اینکه:چه بسا به دلیل عشقی که خداوند به جنس زن دارد و اینکه حیا و شخصیت او برایش خیلی با ارزش است, هیچوقت نخواسته مستقیما در مورد کامیابی و لذت جوئی جنس زن در دنیا یا آخرت صحبتی به میان بیاره و آن را مثل گوهری در صدف نگه داشته....که این موضوع در زندگی روزمره هم مصداق داره و خیلی از خانمها هستند که خیلی براشون سخته حتی بخوان برای محارم و یا دوستان صمیمیشون از اینگونه مسائل صحبتی به میان بیارن.
البته بگذریم در روزگار فعلی که متاسفانه به برکت ماهواره و اینترنت و .... اون حیا و پرده های عفت و عصمت دریده شده و قبح قضیه از بین رفته و دختران و زنها از ترس اینکه مبادا از زنهای پیشرفته (اروپا و آمریکا) عقب نمونن ....خیلی چیزا رو زیر پا گذاشتن و برخی از زنها آنقدر وقیح و بی حیا شده اند که چیزی از مردها کم نمیارن (که البته در روایات از نشانه های آخرالزمان بیان شده است)
در برخی از روایات اسلامی در خصوص مسائل زناشوئی و مسائل جنسی احادیثی داریم,که امامان نیز به همان دلیل حیا و شخصیت زن هیچوقت در مورد جزئیات و خصوصیات و لذایذ جنس زن صحبتی به میان نیاورده اند و در حد کلی گوئی بوده (مثلا روایتی داریم که لذت بردن زن بیش از مرد است) و در کل اگر در قرآن یا روایات مستقیما در مورد لذت بردن مرد از زن گفته شده, به مفهوم این نیست که زن فقط برای لذت جوئی مرد آفریده شده است ....چه بسا افرادی که متاهل هستند می دانند که اصلا چنین چیزی صحت نداره و چه بسا لذت جوئی زن بیشتر باشه...
حالا این خدای مظلوم بایداینجا محاکمه بشه که بهش درس اخلاق بدیم که چرا از زن استفاده ابزاری میکنی تا مشتری هات زیاد شه و سود زیادی ببری؟؟!!

[="Tahoma"]

حبيبه;679899 نوشت:
سلام:
چه منبع موثقي است آن پست مورد استدلال حضرتعالي!!!!!
اگر با دقت پستها را مي خوانديد متوجه مي شديد در پاسخ خانم گلشن
عرض كرده بودم از نصوص قراني بر مي آيد كه حور خاص مردان بهشتي باشد
جمله اخير من هم اشاره به اختلاف اقوال مفسرين بود!!!!!!

سلام
دقت بفرمایید حداقل در مطالب خودتون!
شما در همان پست فرمودید که این چیزی که می گم به ذهن خودم خطور كرده و يك استنباط شخصي است که خداوند ملاحظه غیرت عرب را کرده و از حوری برای زنان صحبتی نکرده و گذشته از آنکه مفسرین در معنای حوری اختلاف دارند که بنده به این قسمت از سخنان شما اشکال وارد دانستم.
اشکال در جمله اول این بود که وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ خدا از بیان حق خجالت نمی کشد و در قسمت دوم هم تاپیک معرفی شده پاسخ بود به نظر آن عده نادر از مفسرین!
اما اینکه قبلا هم فرموده باشید که از نصوص قرآنی بر می آید که حور خاص مردان بهشتی باشد که بنده هم آن را دیدیم اما در آن پست مورد بحث احتمال دیگری را مطرح کردید که پاسخ ما به آن احتمالات بود.

با تشکر از همه دوستان بحث جالب ی بود
بنظر هم بحث حور بهشتی یک لذتی در ردیف شراب و میوه و خوردنی ها و .... و عملا یک لذتی کنار لذتهای دیگه است

و اینکه جای زن بهشتی کجاست واقعا متوجه نشدم.. چرا که در بهشت هم مردان از حقوق بالاتری از زنان ظاهرا برخوردارند که میتونند صدها حوری داشته باشند

کلا شاید چیزی که به چشم میاد اینه که زن کلا همیشه جنس درجه دوم حساب شده و همیشه حضورش در کنار مردان تعریف میشه و ذاتا دارای ارزشی نیست

بحث حوری و زن شاید باهم بایستی فرقهایی زیاد داشته باشند ولی مجموعا زن هنوز در سایه مرد قرار خواهد گرفت

علــی;679933 نوشت:

سلام
دقت بفرمایید حداقل در مطالب خودتون!
شما در همان پست فرمودید که این چیزی که می گم به ذهن خودم خطور كرده و يك استنباط شخصي است که خداوند ملاحظه غیرت عرب را کرده و از حوری برای زنان صحبتی نکرده و گذشته از آنکه مفسرین در معنای حوری اختلاف دارند که بنده به این قسمت از سخنان شما اشکال وارد دانستم.
اشکال در جمله اول این بود که وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ خدا از بیان حق خجالت نمی کشد و در قسمت دوم هم تاپیک معرفی شده پاسخ بود به نظر آن عده نادر از مفسرین!
اما اینکه قبلا هم فرموده باشید که از نصوص قرآنی بر می آید که حور خاص مردان بهشتی باشد که بنده هم آن را دیدیم اما در آن پست مورد بحث احتمال دیگری را مطرح کردید که پاسخ ما به آن احتمالات بود.

با سلام:

يك توصيه خواهرانه:

بحث علمي را به جدل نكشيد

غرض كسب معرفت است و روشن شدن حق

نه سركوب رقيب،سخن بشر وحي منزل نيست

آنهم از نوع نادانش(خودم را عرض مي كنم)

اما پاسخ اشكال حضرتعالي براي حسن ختام

بحث حور در آنچه به نظرم رسيد نبود بحث برسر

سؤال خانم گلشن بود كه چرا در قران صراحتا به

حور به عنوان پاداش آقايان اشاره شده است

اما به پاداش خانمها اشاره صريح نشده كه پاسخ دادم.

موفق و مؤيد باشيد.

[="Tahoma"]

حبيبه;679943 نوشت:
اسؤال خانم گلشن بود كه چرا در قران صراحتا به
حور به عنوان پاداش آقايان اشاره شده است
اما به پاداش خانمها اشاره صريح نشده كه پاسخ دادم.

سلام
به هر حال هر مطلبی را که گفته باشید و به هر دلیلی هم باشد اشکالی بر آنچه که گفتم وارد نیست.

شیخ رجبعلی;679939 نوشت:
با تشکر از همه دوستان بحث جالب ی بود
بنظر هم بحث حور بهشتی یک لذتی در ردیف شراب و میوه و خوردنی ها و .... و عملا یک لذتی کنار لذتهای دیگه است

و اینکه جای زن بهشتی کجاست واقعا متوجه نشدم.. چرا که در بهشت هم مردان از حقوق بالاتری از زنان ظاهرا برخوردارند که میتونند صدها حوری داشته باشند

کلا شاید چیزی که به چشم میاد اینه که زن کلا همیشه جنس درجه دوم حساب شده و همیشه حضورش در کنار مردان تعریف میشه و ذاتا دارای ارزشی نیست

بحث حوری و زن شاید باهم بایستی فرقهایی زیاد داشته باشند ولی مجموعا زن هنوز در سایه مرد قرار خواهد گرفت

با سلام:

چنين كه فرموديد نيست:ايه 97/نحل

من عمل صالحا من ذكر و انثي و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة

و لنجزينهم بأحسن ما كانوا يعملون

در آيه شريفه فوق و نظائر آن،دريافت

پاداش الهي ايمان و عمل صالح ذكر شده

است و جنسيت تاثيري در آن ندارد

چرا كه اصولا روح جنسيت ندارد.

شیخ رجبعلی;679939 نوشت:
در بهشت هم مردان از حقوق بالاتری از زنان ظاهرا برخوردارند میتونند صدها حوری داشته باشند

درصورتی میتوانند که واجد شرایطش باشند. در پستهای قبلی درموردش بحث شد.

حبيبه;679752 نوشت:
با سلام گلشن عزيز:

اين چيزي كه مي خواهم بگويم به ذهن خودم خطور كرده و يك استنباط شخصي است

بنابراين خيلي روي صحت آن نمي توانم مطمئن باشم،گرچه در پستهاي قبل اياتي در باره

ازواج بهشتي گذاشتم و عموميت ان ثابت است،اما در ذكر جفت بخصوص براي زنان بهشتي:

ببينيد زن حكم ناموس الهي را دارد،فكر كنيد خداوند مي فرمود:ما براي زنان

مثلا غلمان بهشتي را قرار داديم،كه در زيبايي چنين و چنانند وووو

فكر نمي كنيد هيچ مردي ايمان نمي آورد؟و پيش خودش فكر مي كرد اين چه خداي است

كه مي خواهد حريم ما را در آن دنيا به كس ديگري تزويج كند؟!

خب مرده و غيرتش ديگه!!!

آن هم قرار بوده اعراب جاهلي را پيامبر هدايت بفرمايد كه دخترانشان را به اين

دليل زنده به گور مي كردند كه مايه ي ننگ خويش مي دانستند،چرا؟

چون در جنگها به دست دشمن اسير مي شدند و ننگ و عار به بار مي آوردند!!!!

به قول شما الله اعلم

اما در كل از طريق عقلي ثابت است كه مورد خطاب آيات الهي روح انسان است كه آنهم جنسيت ندارد

گذشته از آن كه بعضي مفسرين حور را مشترك بين مذكر و مؤنث مي دانند.

با سلام بر دوست عزیز

استدلال شما کلا بر مبنای مرد سالاری حاکم بر جامعه عربستان استوار است و اینکه خداوند ملاحضه ایمان اوردن مردان را کرده ولی زنان را نه

ولی روایت جالبی دیدم که ممکن است دلیلی بر چند شوهری زنان در بهشت باشد

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود:
»در بهشت بازاري است كه در آن خريد و فروشي نيست، تنها در آن جا تصوير مردان و زنان وجود دارد. هر كس كه تمايلي به آنان پيدا كند، از همان جا بر او وارد مي‏شود»، (بحار الانوار، ج 1، ص 148).

به نام خدا

و فرشتگان گفتند پاك و منزهي تو

ما را علمي جز آنچه تو به ما آموختي نيست

آنگاه شايستگي انباء يافتند و خداوند بهترين

خلقش را از مكمن غيب امر فرمود:

اي آدم حقايق اسماء را به آنها بياموز.

و تا ابد اين سنت الهي شد،هر كه در

پيشگاه علم زانوي ادب زد آموخت.

علــی;679855 نوشت:
در بهشت چند شوهری نیست و تنها یک شوهر برای هر زن وجود دارد

سلام

دلایل در اینباره زیاد است. اما آیا شما میتوانید از قرآن کریم دلیلی بر اثبات این سخن بیاورید تا دیگر جای تردیدی باقی نماند؟

باتشکر

**گلشن**;679950 نوشت:
با سلام بر دوست عزیز

استدلال شما کلا بر مبنای مرد سالاری حاکم بر جامعه عربستان استوار است و اینکه خداوند ملاحضه ایمان اوردن مردان را کرده ولی زنان را نه

ولی روایت جالبی دیدم که ممکن است دلیلی بر چند شوهری زنان در بهشت باشد

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود:
»در بهشت بازاري است كه در آن خريد و فروشي نيست، تنها در آن جا تصوير مردان و زنان وجود دارد. هر كس كه تمايلي به آنان پيدا كند، از همان جا بر او وارد مي‏شود»، (بحار الانوار، ج 1، ص 148).

سلام عزيزم اين به هيچ وجه استدلال نيست

ابدا كلا فراموش بفرماييد عرض كردم تنها چيزي بود

كه به نظرم رسيد.من هم كه صاحب نظر نيستم.

این متن رو من از مرکز ملی پاسخگویی اوردم ایا غلط است ؟

طبق آموزه‌های وحیانی در بهشت هر کدام از مرد و زن از نعمت و لذات مناسب خود از جمله همسران پاکیزه برخوردارند و این موهبت اختصاص به مردان ندارد، مثلاً قرآن کریم فرمود:
«و لهم فیها ازواج مطهره؛(1) برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاکیزه است».
ضمیر «هم» در آیه به همه بهشتیان اعم از زن و مرد برمی‌گردد، نه فقط به مردان بهشتی.
ازواج جمع زوج به معنای همسر است ،نه زوجه به معنای زن. در آیه دیگر هم می‌فرماید:
«و زوجناهم بحورعین؛(2) آنها را با همسرانی درشت و زیبا چشم تزویج گردانیم»
در این آیه هم ضمیر به همه بهشتیان برمی‌گردد. «حورعین» وصف زیبایی همسران بهشتی اعم از زن و مرد است، زیرا واژه «حور» جمع احور (مرد سیاه چشم) و جمع حوراء (زن سیاه چشم) است. واژه «عین» جمع اعین (مرد درشت چشم) و جمع عیناء (زن درشت چشم) است
.
(3) پس داشتن همسر در بهشت برای مرد و زن مطرح است.( براي اطلاعات بيشتر به اين آيات نگاه كنيد يس 56، رعد 23، غافر8و..)
بنا بر این تا اینجا وعده همسران پاک و زیبا چشم بود هم برای زنانی که بهشتی می شوند و هم برای مردانی که بهشتی می شوند.

[="Tahoma"]

Serat;679954 نوشت:
سلام

دلایل در اینباره زیاد است. اما آیا شما میتوانید از قرآن کریم دلیلی بر اثبات این سخن بیاورید تا دیگر جای تردیدی باقی نماند؟

باتشکر


سلام

وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ

و نزد آنان همسرانی است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته‌اند، و همسن و سالند! این همان است که برای روز حساب به شما وعده داده می‌شود (وعده‌ای تخلّف ناپذیر)!

جمله و عندهم ، اطلاق دارد و هم شامل زن دنیوی و هم شامل حور العین می شود و در پایان هم تاکید شده است که این وعده خداست و تخلفی هم از این وعده که همسرانی که در قیامت مردان دارند تنها به همسرانشان چشم دوخته اند نیست.

آبـرنـگـ;679280 نوشت:
من در مورد استفاده از زن سخن گفتم. اینکه چکسانی مخاطب زنان هست، فکر نمی‌کنم زیاد اهمیتی داشته باشه.
شرکت‌ها از بدن زن استفاده میکنن تا مشتری جذب کنن.
اما برخی از مشتری‌ها، بدون توجه به تبلیغات اون‌ها، بازهم میرن طرف محصولات اون شرکت. ولی رفتن این گروه، نادرست بودن استفاده ابزاری از زن رو، درست نمی‌کنه.
در اسلامم هم همین‌طوریه؛ اگر تعداد اندکی از مسلمونا حوری نارپستان و نازدار و ... براشون مهم نیست، نمیشه گفت استفاده ابزاری زن در قرآن، درسته.

من در مورد چرایی این موضوع پرسش پرسیدم.
چرا خدا برای جذب مردم، از اندام زنان توصیف‌های شهوت برانگیز کرده؟

با سلام مجدد
اگر دقت کرده باشید در پست شماره 4 عرض کردیم که نعمات بهشتی ظهور و بروز اعمال انسان در همین دنیا است، خداوند چیزی جز حقیقت ذکر نفرموده چرا که حقیقت و باطن برخی اعمال، حوری است؛ چنانکه باطن ظلم آتش خوری است.
در پست شماره 3 هم مختصرا عرض شد که بهشت دارای نعمات بی شماری است که خداوند در آیات شریفه قران کریم این نعمات را تک تک نام برده و نعمات بهشتی را توصیف می کند که یکی از نعمات بهشت حورالعین است.
همچنانکه برخی دوستان هم ذکر فرمودند در مواردی که از زنان به عنوان ابزار تبلیغ استفاده می کنند، زن و جمال زن باعث می شود برخی آن کالا را خریداری کنند، ولی در این جا هدف، خود حورالعین است یعنی فرد با انجام فلان عمل به حوری می رسد، حورالعین واقعیت عینی دارد که حقیقت عمل خود فرد است و انسان با انجام ان عمل به حقیقت عمل خودش می رسد.

ان شاء الله بعد از مطالعه پست ها، فرمایشات دوستان پاسخ داده خواهد شد .

با تشکر از حضور گرم شما

[="Tahoma"]

**گلشن**;679960 نوشت:
این متن رو من از مرکز ملی پاسخگویی اوردم ایا غلط است ؟

سلام
در تاپیکی که معرفی کردم چواب داده شده که حور العین هم لفظا دلالت بر مونث دارد و هم در قرآن به عنوان مونث استعمال شده و هم صفات مونث در قرآن برای آنها آمده،این متن هم که توسط یکی از کارشناسان این سایت احتمالا نوشته شده آن کارشناس می تواند در همین تاپیک بیاید و جواب سوالات ما را بدهد.

علــی;679968 نوشت:
سلام
در تاپیکی که معرفی کردم چواب داده شده که حور العین هم لفظا دلالت بر مونث دارد و هم در قرآن به عنوان مونث استعمال شده و هم صفات مونث در قرآن برای آنها آمده،این متن هم که توسط یکی از کارشناسان این سایت احتمالا نوشته شده آن کارشناس می تواند در همین تاپیک بیاید و جواب سوالات ما را بدهد.

سلام
اینها جواب علمی و قابل استناد نشد و نیست

اگر می توانید با منبع معتبر از لغت نامه معتبر و دلائل معتبر با سند مطلب زیر را رد کنید
«و زوجناهم بحورعین؛(2) آنها را با همسرانی درشت و زیبا چشم تزویج گردانیم»
در این آیه هم ضمیر به همه بهشتیان برمی‌گردد. «حورعین» وصف زیبایی همسران بهشتی اعم از زن و مرد است، زیرا واژه «حور» جمع احور (مرد سیاه چشم) و جمع حوراء (زن سیاه چشم) است. واژه «عین» جمع اعین (مرد درشت چشم) و جمع عیناء (زن درشت چشم) است
.

یعنی ثابت کنید حور جمع احور نیست و عین جمع اعین نیست

[=Times New Roman][="Arial"]
[=Times New Roman][="Arial"]از این بهشت بیزارم
[=Times New Roman][="Arial"]از بهشتی که توصیف می شود بیزارم بیزارم از این که وجودم در بهشت درطی دوران صرف جوانان و حور عین شود بیزارم از این که فقط شهوت باشد بیزارم از خوراکیهایش. بیزارم از شکم پروری در بهشت بیزارم از بهشتی که شما دارید.بیزارم وقتی ناممرد و زن برده می شود فقط شهوت متجلی میشود. به این فکر می کنم اگر مدت مدیدی در این بهشتشما صرف کنم چه چیزی عایدم میشود. بیزارم ازاین که به شکم و شهوت واگذارده شوم ومن با اینها سیر نمی شوم هیچ تغییری در خود احساس نمی کنم فقط راکد بودن را احساسمی کنم با این اوصاف از بهشت شما من دوستدارم بسوزم در جهنمی بسوزم که از دلها سر می کشد چون می دانم در من تغییری ایجادخواهد کرد و مرا سوق خواهد داد چون با سوختن ارام می شوم من به شوق اوج گرفتن زندههستم نه به اوج گرفتن در شهوت و شکم در بهشت . به این فکر کن میلیاردها سال عمرخود را صرف خوردن و نوجوانان بهشتی کنی هر لحظه در بهشت با میلیاردها نوجوان باشیباز هم احساس سرافکندگی می کنم بیزارم از این که شهوت از پرمخاطب ترین مباحث اینانجمن باشد. ازاین شهوتی که توصیف می شود بیزارم به جان خودم سوگند جهنم برای مناز بهشتی که توصیف می شود گواراتر است. بیزارم از این که شهوت هدف باشد نه وسیلهای برای هدف بزرگ. بار الها مرا تا ابد بسوزان به اتشی که دوست داری می خواهم باسوختن و با ان یکی شوم. بزرگترین لذت برای من ان است که با ان یکی شوم که از بی کران در هر لحظه از لحظه هایش از آنسیر میشوم

[=Times New Roman]

علــی;679965 نوشت:

سلام

وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ

و نزد آنان همسرانی است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته‌اند، و همسن و سالند! این همان است که برای روز حساب به شما وعده داده می‌شود (وعده‌ای تخلّف ناپذیر)!

جمله و عندهم ، اطلاق دارد و هم شامل زن دنیوی و هم شامل حور العین می شود و در پایان هم تاکید شده است که این وعده خداست و تخلفی هم از این وعده که همسرانی که در قیامت مردان دارند تنها به همسرانشان چشم دوخته اند نیست.

سلام علیکم

از کجا معلوم میشود که اطلاق این جمله هم به حورالعین است و هم به زن دنیوی؟

جهنم;679992 نوشت:
بیزارم از این که شهوت از پرمخاطب ترین مباحث اینانجمن باشد. ازاین شهوتی که توصیف می شود بیزارم به جان خودم سوگند جهنم برای مناز بهشتی که توصیف می شود گواراتر است

حالا کی گفته پاداشهای بهشتی همین شهوت دنیوی هست؟ شما رفتین دیدین؟

شما دوس داری جهنم بری لازمه اش اینست که در این دنیا از دستورات خدا سرپیچی کنی و مرتکب هر گناهی بشی و به بندگان خدا ظلم کنی. این جهنم رو دوست داری؟ یا اینکه دوست داری بنده باشی و بندگی کنی و در آخرت هم همچنان بنده باشی اما بخاطر وجود نیازهای نفسانیت به جهنم بری؟؟؟

[="Tahoma"]

**گلشن**;679987 نوشت:
اینها جواب علمی و قابل استناد نشد و نیست

سلام
در این تاپیک دوستان دلایل متعددی آورده اند:
http://www.askdin.com/thread45617-12.html#post617051

در کتب لغت هم آمده که تنها به زن حور العین گفته می شود و معنای لغوی آن چنین است اما ابن ادعایی که شما کردید ریشه لغوی نداره و لغت شناس ها چنین چیزی را نمی گویند:

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]و إِنَّمَا قيل للنِّساءِ حُورُ العِين
و تنها به زنان حور العین گفته می شود.
تاج العروس من جواهر القاموس، ج‏6، ص: 313

[="Tahoma"]

Serat;679997 نوشت:
سلام علیکم

از کجا معلوم میشود که اطلاق این جمله هم به حورالعین است و هم به زن دنیوی؟


سلام
تو همون تاپیک گفتند که اگر هم فرض کنیم که جمله اطلاق نداشت حداقل این آیه این صفت را برای حورالعین ثابت می کند که یا این صفت ، صفت خوبی است یا صفت بدی هست اگر صفت بدی هست وعده آن برای بهشت خلاف حکمت خداست پس صفت خوبی هست و در جای خود ثابت شده که زنان مومنه از حور العین برتر هستند پس یقینا این صفت خوب را هم اگر به همان اندازه نداشته باشند بیشتر از حور العین دارند.

[="Tahoma"]

جهنم;679992 نوشت:
از این که فقط شهوت باشد بیزارم

حالا کی گفته شهوته فقط؟ و رضوان من الله اکبر

Serat;680001 نوشت:
حالا کی گفته پاداشهای بهشتی همین شهوت دنیوی هست؟ شما رفتین دیدین؟

شما دوس داری جهنم بری لازمه اش اینست که در این دنیا از دستورات خدا سرپیچی کنی و مرتکب هر گناهی بشی و به بندگان خدا ظلم کنی. این جهنم رو دوست داری؟ یا اینکه دوست داری بنده باشی و بندگی کنی و در آخرت هم همچنان بنده باشی اما بخاطر وجود نیازهای نفسانیت به جهنم بری؟؟؟

با اوصافی که شما و امثال شما از بهشت میکنید برای من همین جهنم نوش و گواراست و خوش دارم در کمال سربلندی از بهشت شما رانده شوم و به جهنم درایم و از بهشتی که شما دم می زنید برای من همان جهنمی که با طاعت بدستش اوردم در ان سیر کنم و تو چه دانی این جهنم را به هزار بهشت شما معاوضه نکنم

جهنم;679992 نوشت:
[=Times New Roman][="Arial"]
[=Times New Roman][="Arial"]از این بهشت بیزارم
[=Times New Roman][="Arial"]از بهشتی که توصیف می شود بیزارم بیزارم از این که وجودم در بهشت درطی دوران صرف جوانان و حور عین شود بیزارم از این که فقط شهوت باشد بیزارم از خوراکیهایش. بیزارم از شکم پروری در بهشت بیزارم از بهشتی که شما دارید.بیزارم وقتی ناممرد و زن برده می شود فقط شهوت متجلی میشود. به این فکر می کنم اگر مدت مدیدی در این بهشتشما صرف کنم چه چیزی عایدم میشود. بیزارم ازاین که به شکم و شهوت واگذارده شوم ومن با اینها سیر نمی شوم هیچ تغییری در خود احساس نمی کنم فقط راکد بودن را احساسمی کنم با این اوصاف از بهشت شما من دوستدارم بسوزم در جهنمی بسوزم که از دلها سر می کشد چون می دانم در من تغییری ایجادخواهد کرد و مرا سوق خواهد داد چون با سوختن ارام می شوم من به شوق اوج گرفتن زندههستم نه به اوج گرفتن در شهوت و شکم در بهشت . به این فکر کن میلیاردها سال عمرخود را صرف خوردن و نوجوانان بهشتی کنی هر لحظه در بهشت با میلیاردها نوجوان باشیباز هم احساس سرافکندگی می کنم بیزارم از این که شهوت از پرمخاطب ترین مباحث اینانجمن باشد. ازاین شهوتی که توصیف می شود بیزارم به جان خودم سوگند جهنم برای مناز بهشتی که توصیف می شود گواراتر است. بیزارم از این که شهوت هدف باشد نه وسیلهای برای هدف بزرگ. بار الها مرا تا ابد بسوزان به اتشی که دوست داری می خواهم باسوختن و با ان یکی شوم. بزرگترین لذت برای من ان است که با ان یکی شوم که از بی کران در هر لحظه از لحظه هایش از آنسیر میشوم

[=Times New Roman]

کسی مجبورت نکرده بری بهشت
تو جهنم خوش بگذره بهت
والا

کنجکاو بی گناه;680019 نوشت:
کسی مجبورت نکرده بری بهشت
تو جهنم خوش بگذره بهت
والا

دوستان خواهشا به هم توهین نکنید
اگر هم جوابی خوشایندتون نیست جواب بد به هم ندید
من و شما کی هستیم که اینطور جواب بدیم

کنجکاو بی گناه;680019 نوشت:
کسی مجبورت نکرده بری بهشت
تو جهنم خوش بگذره بهت
والا

و در کمال افتخار ان جهنم را میپذیرم و شما را با همتایان بهشتیتان وا می گذارم و تو چه دانی از جهنمی که در پیش دارم و ان را با دل و جان پذیرفتم ودل به ان دادم باشد که به اوج برسم در جهنم من خبری از حوریان شما نیست ولی بالاتر از ان در انتظار من است و تو چه دانی .....

جهنم;680016 نوشت:
با اوصافی که شما و امثال شما از بهشت میکنید برای من همین جهنم نوش و گواراست و خوش دارم در کمال سربلندی از بهشت شما رانده شوم و به جهنم درایم و از بهشتی که شما دم می زنید برای من همان جهنمی که با طاعت بدستش اوردم در ان سیر کنم و تو چه دانی این جهنم را به هزار بهشت شما معاوضه نکنم

شما به اوصاف ما چیکار دارید. ما که از اون دنیا نیامدیم. بحث سر این هست که حورالعین هر چه که باشد به چه کسانی تعلق میگیرد.

[="Tahoma"]یکی از نعمت های بزرگی که خداوند برای بندگان مؤمن و باتقوا در نظر گرفته است بهشت و نعمت های فراوان و جاویدان آن است. البته رضا و خشنودی خداوند از آنها، بالاترین پاداش است. تنها چیزی که باعث ورود به بهشت است، ایمان و عمل صالح انسان در این دنیا است و هر چه ایمان انسان، بیشتر و اعمال صالحش فراوان تر باشد، مقام او در بهشت بالاتر است و فرقی میان زن و مرد نیست و هر انسانی می تواند به چنین مقاماتی برسد. خداوند می فرماید: «هر کس از مردان یا زنان که عمل صالحی انجام دهد، و ایمان هم داشته باشد به درستی که وارد بهشت می شوند و بدون حساب در آنجا روزی دریافت می کنند.»[1]

بهشت جای تکلیف نیست، چرا که با وجود تکلیف و اختیار باید بهشت و جهنم دیگری پدید آید تا نتیجه ی اعمال جدید در آن به انسان داده شود و این امر همین گونه ادامه خواهد داشت. در حالی که خداوند تمام نعمت های بهشتی را پاداش اعمال همین دنیای ما و ایمان و عمل ما می داند. از مجموع آیات و روایات استفاده می شود که هر چه بهشتیان بخواهند در اختیارشان گذاشته می شود[2]، از جمله یکی از نعمت های بهشتی، حور العین های بهشتی است که در اختیار مردان مؤمن گذاشته می شود.

حور جمع حوراء به معنای زنی است که سفیدی چشمش بسیار سفید و سیاهی آن نیز بسیار سیاه باشد و یا به معنای زنی است که دارای چشمان سیاه چون چشم آهو باشد، «عین» جمع کلمه ی «عیناء» به معنی درشت چشم می باشد، و ظاهراً حور العین موجوداتی غیر از زنان دنیایند.[3] خداوند در مورد آنان می فرماید: «حور العین را به ازدواج آنها درمی آوریم.»[4] بنابر تفسیر اغلب مفسّران، ازدواج به معنای دنیوی آن، در بهشت وجود ندارد. پس اینجا، نزدیک کردن و عطا کردن حور العین از طرف خداوند به بندگان بهشتی اش مراد است.[5]

از صفات بیان شده برای حور العین در قرآن و بعضی روایات می توان چنین استفاده کرد که حورالعین در بهشت بیش از یک همسر ندارد زیرا خداوند در مورد صفات حور العین می فرماید: «...نه هیچ انسانی قبل از ایشان (قبل از آن شخص بهشتی) آنها را لمس کرده و نه هیچ جنّی.»[6]

مرحوم مجلسی در تفسیر «قاصرات الطرف» که در ابتدای همین آیه آمده است، می فرماید: «یعنی زوج هایی هستند که نگاه شان فقط برای شوهران شان است و به هیچ کس غیر از شوهران شان رغبتی ندارند.»[7]

اما آیا زنان دنیایی هم همین گونه اند یا نه ؟ شاید بتوان گفت که

اگرچه اهل بهشت هر آنچه در بهشت بخواهند بر ایشان آماده است[8] اما هرگز درخواستی به عنوان تعدّد زوجات ندارند و همانگونه که زنان پاک در دنیا، چشم به غیر از همسر خود ندارند، در بهشت هم که جای پاکان است، خواهان زوجهای متعدد برای خود نیستند.

در روایتی از امام صادق(ع) در مورد ازدواج مرد و زن زمینی در بهشت سؤال شد، حضرت فرمودند: «اگر رتبه ی زن بالاتر بود و خواست با مرد زمینی اش ازدواج کند می تواند او را انتخاب کند (و مرد نمی تواند وی را انتخاب کند) که در این صورت مرد همسر او می گردد ولی اگر رتبه ی مرد بالاتر بود او می تواند زن را اختیار کند (اینجا زن چنین حقّی ندارد) که در این صورت، زن یکی از همسران مرد می شود.»[9] یعنی زن یکی از همسران مرد می شود ولی مرد، تنها همسر زن می گردد، این مطلب را برخی دیگر از روایات نیز بیان می کند.

همچنین در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «زن اگر در دنیا دو شوهر داشته باشد در آخرت هر کدام را که بهتر دید (از حیث اخلاق) انتخاب می کند»[10]. حضرت نفرموده اند که می تواند هر دو را انتخاب کند بلکه فرمود بهترین آنها را انتخاب می کند.

در پایان تذکر این نکته بجاست که برای خدمتگزاری بهشتیان، «غلمان» هایی وجود دارد و در این بین فرقی میان زن و مرد نیست.

قرآن مجید در این باره می فرماید: پیوسته بر گردشان نوجوانانی برای(خدمت)آنان گردش می کنند که چون مروارید های درون صدفند[11].

ظاهر این آیه آن است که پسران زیبای بهشتی فقط برای خدمتگزاری بهشتیان آفریده شده اند.


[/HR] [1] . غافر، 40.
[2] . فصلّت، 31.
[3] . ترجمه ی المیزان، ج 18، ص 228.
[4] . دخان، 54.
[5] . بحار الانوار ، ج 8، ص 99؛ ترجمه ی المیزان، ج 18، ص 228.
[6] . "فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَان‏" در این قصرهاى بهشتى زنانى هستند که جز به همسران خود چشم ندوخته، و جز به آنها عشق نمى‏ورزند، الرحمن، 56.
[7] . بحار الانوار، ج 8، ص 97.
[8] . فصلّت، 31.
[9] . همان، ص 105.
[10] . بحار الانوار، ج 8، ص 119
.[11] "وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ " طور،24 .

منبع

علــی;680005 نوشت:

سلام
تو همون تاپیک گفتند که اگر هم فرض کنیم که جمله اطلاق نداشت حداقل این آیه این صفت را برای حورالعین ثابت می کند که یا این صفت ، صفت خوبی است یا صفت بدی هست اگر صفت بدی هست وعده آن برای بهشت خلاف حکمت خداست پس صفت خوبی هست و در جای خود ثابت شده که زنان مومنه از حور العین برتر هستند پس یقینا این صفت خوب را هم اگر به همان اندازه نداشته باشند بیشتر از حور العین دارند.

سلام

پس نمیتوانید اطلاق آن را به زن دنیوی ثابت کنید؟

چگونه ثابت میکنید که خطاب آیه دو گروه مرد و زن دنیوی نیست و به لحاظ ادبیات عرب ضمیر غالب که مذکر است ، نیامده ؟ یعنی منظور آیه این باشد که نزد زنان و مردان بهشتی حوریانی است که به هیچ کسی غیر از آنها نگاه نمیکنند (به این دلیل که ظهور اعمال خودشان هستند)

2- آیا زن دنیوی هم پاداش محسوب میشود، با توجه به اینکه پاداشهای اخروی تجسم اعمال خود انسان میباشد؟

[="Tahoma"]

جهنم;680026 نوشت:
و شما را با همتایان بهشتیتان وا می گذارم

حور نفس عمل انسان است یعنی حقیقت تقوا در قیامت به صورت حور تجلی پیدا می کند حال اگر شما تقوا را همتایتان نمی دانید یا نفس اعمالتان را چیزی جز حور مثلا آتش می بینید باید در آن عمل خود تجدید نظر کنید نه اینکه دیگران را متهم کنید به شهوت پرستی و ...

Serat;680031 نوشت:
پس نمیتوانید اطلاق آن را به زن دنیوی ثابت کنید؟

سلام
جمله اطلاق دارد صدور کلام از گوینده بدون هیچ قید و شرطی را اطلاق گویند و زمانی که گفته می شود که نزد آنان (بهشتیان) همسرانی هست و این همسران را مقید نکرده است به حور العین اطلاق جمله واضح است که شامل همه نوع همسری می شود یعنی هم همسر دنیوی و هم همسر از نوع حور
Serat;680031 نوشت:
چگونه ثابت میکنید که خطاب آیه دو گروه مرد و زن دنیوی نیست و به لحاظ ادبیات عرب ضمیر غالب که مذکر است ، نیامده ؟ یعنی منظور آیه این باشد که نزد زنان و مردان بهشتی حوریانی است که به هیچ کسی غیر از آنها نگاه نمیکنند (به این دلیل که ظهور اعمال خودشان هستند)

به دلیل اینکه قاصرات جمع مونث است بنا بر این در مورد زن به کار می رود و زمانی که از همسر بودن وی صحبت شده می توان فهمید خطاب اولیه هم به مردان است.
Serat;680031 نوشت:
2- آیا زن دنیوی هم پاداش محسوب میشود، با توجه به اینکه پاداشهای اخروی تجسم اعمال خود انسان میباشد؟

همنشینی با زن و مرد دنیوی پاداش محسوب می شود همانطور که همنشینی با خدا پاداش محسوب می شود یعنی همانطور که نگاه خدا در قیامت پاداش محسوب می شود که این نگاه از برخی دریغ می شود وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ نگاه زن مومنه که همسر انسان است در بهشت هم نعمت محسوب می شود که آیه می تواند اشاره به همین داشته باشد.

علــی;680030 نوشت:
حور جمع حوراء به معنای زنی است که سفیدی چشمش بسیار سفید و سیاهی آن نیز بسیار سیاه باشد و یا به معنای زنی است که دارای چشمان سیاه چون چشم آهو باشد، «عین» جمع کلمه ی «عیناء» به معنی درشت چشم می باشد، و ظاهراً حور العین موجوداتی غیر از زنان دنیایند.[3] خداوند در مورد آنان می فرماید: «حور العین را به ازدواج آنها درمی آوریم.»[4] بنابر تفسیر اغلب مفسّران، ازدواج به معنای دنیوی آن، در بهشت وجود ندارد. پس اینجا، نزدیک کردن و عطا کردن حور العین از طرف خداوند به بندگان بهشتی اش مراد است.[5]

علــی;680030 نوشت:
اگرچه اهل بهشت هر آنچه در بهشت بخواهند بر ایشان آماده است[8] اما هرگز درخواستی به عنوان تعدّد زوجات ندارند و همانگونه که زنان پاک در دنیا، چشم به غیر از همسر خود ندارند، در بهشت هم که جای پاکان است، خواهان زوجهای متعدد برای خود نیستند.

در روایتی از امام صادق(ع) در مورد ازدواج مرد و زن زمینی در بهشت سؤال شد، حضرت فرمودند: «اگر رتبه ی زن بالاتر بود و خواست با مرد زمینی اش ازدواج کند می تواند او را انتخاب کند (و مرد نمی تواند وی را انتخاب کند) که در این صورت مرد همسر او می گردد ولی اگر رتبه ی مرد بالاتر بود او می تواند زن را اختیار کند (اینجا زن چنین حقّی ندارد) که در این صورت، زن یکی از همسران مرد می شود.»[9] یعنی زن یکی از همسران مرد می شود ولی مرد، تنها همسر زن می گردد، این مطلب را برخی دیگر از روایات نیز بیان می کند.

همچنین در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «زن اگر در دنیا دو شوهر داشته باشد در آخرت هر کدام را که بهتر دید (از حیث اخلاق) انتخاب می کند»[10]. حضرت نفرموده اند که می تواند هر دو را انتخاب کند بلکه فرمود بهترین آنها را انتخاب می کند.

ازدواج به معنای دنیوی در بهشت نیست به این دلیل که حورالعین تجسم اعمال خود انسان هستند. در مورد زن و شوهرهای دنیوی هم که طبق فرموده کلام الهی به ایشان گفته میشود با ازواجتان وارد بهشت شوید.

لطفا دقت بفرمایید بحث ما ازدواج بین
زنان دنیوی با مردان دنیوی نیست.

بحث سر پاداشهای بهشتی است که فرموده: هذا ما توعدون لیوم الحساب.

این وعده ای است برای روز حساب و قید نشده که این وعده مطلق مردان است و به زنان تعلق ندارد

Serat;680029 نوشت:
شما به اوصاف ما چیکار دارید. ما که از اون دنیا نیامدیم. بحث سر این هست که حورالعین هر چه که باشد به چه کسانی تعلق میگیرد.

پس شما را با اوصاف من چه کار است که از چه سخن می رانم. باز هم نه.....

حورالعین؟ از چیزی سخن می رانی که نه چشمی دیده و نه دلی ان را درک کرده. مرا چه سودی دهد که بدانم که چیست من که دهنده و صاحب ان نیستم ان دل که به هوای حورالعین سیر کند بدان واگذار شود. و من از چیزی که بدان علم ندارم دم نزنم ولی می دانم که اسم بلند مرتبه ای هست حورالعین و من از درک ان عاجزم و می دانم عقل و دل در دنیا از درک ان عاجز است

این هر کسی از ان دم می زند که چیست

موضوع قفل شده است