ازدواج موقت ؛ خوب یا بد ؟!

تب‌های اولیه

222 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج موقت ؛ خوب یا بد ؟!

باسمه تعالی

با توجه به مباحث زیادی که درباره ازدواج موقت و مجدد (متعدد) در سایت مطرح شده که متأسفانه موجب ناخوشنودی بسیاری از کاربران را فراهم آورده است از این رو بر آن شدم که دیدگاه اسلام و فقه شیعی را در این باره به صورت خلاصه و گویا بیان کنم .

  1. ازدواج دائم و موقت دو نوع ازدواج شرعی بوده و به خودی خود کار ناپسندی نیست اما همان طور که یک ازدواج دائم می تواند انگیزه های نابجایی داشته باشد هدف از ازدواج موقت نیز می تواند کاملا نادرست و غیر قابل توجیه باشد.
  2. ازدواج موقت و مجدد برای مردان از نظر فقهی به خودی خود منعی ندارد بلکه برخی فقهاء به جهت توصیه هایی که در روایات وجود دارد ، قائل به استحباب ازدواج موقت نیز شده اند که می توان در بستر شرایط و ضوابط خود بدان عمل کرد.
  3. اگر ازدواج موقت را مستحب بدانیم هم ردیف دیگر مستحبات آن را قرار خواهیم داد یعنی عمل به آن مانند سایر مستحبات تنها یک توصیه و تابع شرایط خاص خود است اگر انفاق کردن یا به زیارت رفتن (به عنوان مشخصه شیعه) عملی نیکو و مستحب باشد بدین معنا نیست که برای همه و در همه جا و در هر شرایطی چنین است بلکه گاهی همین انفاق یا زیارتِ نیکو، نباید انجام گیرد و شرعا جایز نیست.
  4. انجام عمل مستحب اگر بخواهد به واجبی صدمه بزند ، قطعا ناپسند است و نباید انجام شود و از طرف دیگر اگر یک عمل مستحب مانع انجام گناهی گردد ، انجام دادنش لازم می شود اما نباید در عمل به واجبات مهم تر خدشه ای وارد سازد.
  5. لزومی ندارد اگر کسی در گذشته به مستحبی عمل کرده آن را علنی کند بلکه پنهان کردن آن ، افضل و به نفع زن و شوهر بوده و برای دوام و آسایش زندگی شایسته تر است.
  6. جایگاه ازدواج موقت در منظومه احکام دینی ، کاملا روشن است که این ازدواج برای افرادی که امکان رفع نیاز جنسی را با ازدواج دائم ندارند می تواند مفید باشد و آنان را از دامگاه شیطان و آلودگی به گناهان دور نگاه دارد.

7. ازدواج موقت می تواند بدون هیچ انگیزه منفی و حتی رفع نیاز شهوانی انجام گیرد مثلا به قصد محرم شدن با فرد خاصی (پدری بخواهد با فرزند خوانده اش محرم شود)

8. عبارات پیشین به معنای وجوب و لزوم انجام ازدواج موقت و مجدد نیست بنابراین این مسئله جزء واجبات دینی و اعتقادی محسوب نشده بالتبع از نظر اهمیت به خودی خود در رتبه واجبات دینی نمی باشد و بیش از واجبات دینی و یا در حد آن خصوصا در مقام بیان و شناخت دین نباید به آن پرداخته شود. (کسی ازدواج موقت را به ساندویچ و غذاهای فست فودی در مقابل غذای خانگی تشبیه می کرد!)

9. وقتی چیزی جزء واجبات دینی نشد به خودی خود نمی تواند جزء معیار های اصلی سنجش دین داری در خواستگاری و غیر آن باشد ؛ چه بسا افرادی که کم هم نیستند به مستحبات زیادی مقید هستند اما به واجبات از روی غفلت بی توجه اند!

10. هر حکم دینی اعم از واجب و مستحب و ... حکمی اولیه محسوب شده و ممکن است در شرایط خاصی که تعیین حکم آن بدست فقهای معظم است ، تغییر کند و واجب یا مستحب به حرام و یا حرام و مکروه به واجب تبدیل گردد.

11. ائمه علیهم السلام به توصیه زبانی اکتفاء نکرده و به این مستحب و بسیاری از مستحبات عمل کردند و باید عمل می کردند تا مردم (به تبع اهل سنت) آن را از دین جدا نکرده ، بر خود حرام نسازند و عده ای که شرایطش را دارند بتوانند به راحتی بدان عمل کرده از منافع آن بهره مند گردند.

12. ائمه علیهم السلام همان طور که به ازدواج موقت توصیه کرده اند در مواقع خاصی نیز از آن نهی نموده اند.



حال نگاهی بیندازیم به برخی روایات ازدواج موقت :



احادیث ترغیب به انجام متعه

1) در کافی به سند خود از ابی بصیر روایت کرده که گفت:
من از امام ابی جعفر(ع) از مساله متعه پرسیدم، فرمود: بله در قرآن این مساله نازل شده، و فرموده:" فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ (و زنانى را كه متعه مى كنيد ، واجب است مهریه آنها را بپردازيد و گناهى بر شما نيست نسبت به آنچه با يكديگر توافق كرده ايد بعد از تعيين مهر )" (1).

2) در همان کتاب به سند خود از زراره روایت کرده که گفت: عبد الله بن عمیر لیثی به حضور امام ابی جعفر باقر(ع) آمد، و عرضه داشت: در باره متعه زنان چه می گوئی؟.
امام فرمود، خداوند هم در کتابش آن را حلال کرده، و هم بر زبان پیغمبرش، پس متعه تا روز قیامت حلال است، عبد الله عرضه داشت: ای ابی جعفر آیا مثل تو کسی چنین فتوا می دهد، با اینکه عمر آن را حرام کرد و از آن نهی نمود؟.
حضرت فرمود: هر چند که عمر تحریم کرده باشد، عرضه داشت: من تو را به خدا پناه می دهم از اینکه حلال کنی چیزی را که عمر آن را حرام کرده.
زراره می گوید: امام باقر(ع) در جوابش فرمود: خیلی خوب، تو بر عقیده صاحبت باش، من هم به عقیده رسول خدا(ص) باقی می مانم حال بیا تا با تو بر سر این مساله ملاعنه و مباهله کنم (یعنی بر این که قول رسول خدا(ص) حق، و قول صاحب تو عمر باطل است)
(2).

3) از عبد الرحمان بن ابی عبد الله روایت کرده که گفت: من از ابو حنیفه شنیدم که داشت از امام صادق(ع) از مساله متعه سؤال می کرد، حضرت پرسید.از کدام متعه می پرسی - از متعه زنان، و یا متعه حج - عرضه داشت منظورم متعه حج بود، ولی فعلا مرا خبر ده از مساله متعه زنان، آیا این عمل حق است؟حضرت فرمود: سبحان الله مگر کتاب خدا را نخواندی که می فرماید: "فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة"عرضه داشت: به خدا سوگند مثل اینکه این آیه ای است که تاکنون آنرا نخوانده ام (3).

4) در تفسیر عیاشی از محمد بن مسلم از امام باقر(ع) روایت کرده که فرمود:جابر بن عبد الله از سیره رسول خدا(ص) سخن می گفت: از آن جمله گفت: من و یارانم با رسول خدا(ص) به جنگ می رفتیم، رسول خدا(ص) عمل متعه را برایمان حلال کرد، و تا زنده بود حرامش نکرد، و علی(ع) بارها می فرمود: اگر پسر خطاب یعنی عمر قبل از من خلافت را به دست نمی گرفت، و از دست من نمی ربود، احدی جز شقی مرتکب زنا نمی شد(در نسخه ای دیگر به جای شقی کلمه اشقی - یعنی شقی ترین مردم - آمده) ، و ابن عباس در تفسیر آیه: " فما استمتعتم به منهن الی اجل مسمی فاتوهن اجورهن فریضة"می گفت: این مردم یعنی دستگاه خلافت - به این آیه کفر ورزیدند، ولی رسول خدا(ص) آن را حلال کرد، و تا زنده بود تحریمش نفرمود (4).

احادیث نهی از انجام متعه

در کتاب اصول کافی بابی مرحوم کلینی از روایات ایجاد کرده اند تحت عنوان : بَابُ أَنَّهُ يَجِبُ أَنْ يَكُفَّ عَنْهَا مَنْ كَانَ مُسْتَغْنِياً یعنی باب روایات وجوب خودداری از صیغه کردن برای کسی که از آن بی نیاز است ؛ چند روایت از این باب نقل می کنم هر چند برخی از نظر رجالی ضعیف السند هستند اما محتوای آنها مؤید یکدیگر است و برای دلالت بر مقصود ما کافی است:

1) علی بن یقطین گوید از امام کاظم علیه السلام درباره ازدواج موقت سؤال کردم فرمودند تو را چه به ازدواج موقت ! چرا که خداوند به واسطه ازدواج دائم تو را از آن بی نیاز کرده است . (5)

2) فتح بن یزید گوید از امام کاظم علیه السلام درباره صیغه سؤال کردم فرمودند حلال و مباح است برای کسی که خداوند او را بواسطه ازدواج دائم بی نیاز نکرده باشد پس هر کسی که بی نیاز است باید از متعه خودداری کند و تنها اگر نیاز دارد ، بدان اقدام نماید. (6)

3) امام کاظم علیه السلام برای برخی از یاران نامه ای نگاشتند که بر متعه کردن اصرار نورزید ! شما تنها مأمور به بر پا داشتن سنت شدید ، خود را بدان مشغول نسازید تا از زنان خود باز مانید و موجب دین گریزی آنان شده و نفرین و لعن آنان را نثار متولیان دین نمایید! (7)

4) عبدالله بن سنان گوید از امام صادق علیه السلام درباره متعه پرسیدم فرمودند: خود را بدان آلوده نکن ! (8)

پی نوشت:
1) فروع کافی ج 5 ص 448 حدیث 1 دار الکتب الاسلامیة ط تهران.
2) فروع کافی ج 5 ص 449 حدیث 4 ط بیروت دار التعارف.
3) فروع کافی ج 5 ص 449 حدیث 6 ط بیروت دار التعارف.
4) تفسیر عیاشی ج 1 ص 233 حدیث 85.
5) الكافي ج‌5، ص: 452
6) الكافي ج‌5، ص: 452
7) الكافي ج‌5، ص: 452
Dirol مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج‌14، ص: 455

من احادیث زیادی درباره تشویق به متعه شنیدم، مثلا که اگر کسی در طول عمر خود 3 بار متعه نکند، بدون ایمان از دنیا می رود، و اگر کسی در حال متعه و بعد از مراوده جنسی، غسل جنابت نماید، به اندازه تمام موهای سرش برای او ثواب حساب میشود و به همان اندازه از گناهان او بخشیده می شود.

[="Tahoma"][="Black"]با اجازه جناب استاد حامی عزیز نظرات ایشون رو هم نقل می کنم:

حامی;670321 نوشت:

1- برخي از خانم ها با اصل آن مخالف هستند اما باید پذیرفت که اصل حكم حداقل در مواردي صحيح است مثلا خانمي كه بيماري مانند سرطان يا معلوليت دارد و از ازدواج دائم محروم بوده و خود مايل به رفع نياز به طور مشروع است( اين خودخواهانه است كه ما او را از اين كار مشروع منع كنيم و بگوييم تا اخر عمر مجرد باش و يا دنبال گناه باش)

2- مراقب باشيم آب به آسياب دشمن نريزيم با رد افراطي و يا تشويق افراطي بدون توجه به شرايط

3- اهل تسنن نيز اين ازدواج را رد كرده اند ولي عملا چون جاي آن در جامعه خالي است موارد متعددي جايگزين درست كرده اند.

4- همه افراد متدين قبول دارند كه اگر امر داير مدار گناه و ازدواج موقت باشد دومي مقدم است.

5- روايات و آيات و استفتائات مراجع براي رويارويي با شهوت شيوه هاي مختلفي بيان كرده اند ازدواج دائم، ازدواج موقت، عفاق( شنيداري، ديداري، تخيلي و..)، روزه، بلند گذاشتن مو، ورزش و... .

6- ازدواج متعدد اگر سبب آسيب ديدن فرزندان و مشاجره در زندگي شود ، عاقلانه نيست.

7- اگر چه ازدواج موقت متعدد از نظر شرع اشكالي ندارد ولي از نظر اخلاق دامن زدن به شهوات مشروع اگر سبب غفلت شود و اهداف عالي را به اهداف داني تنزل دهد ، ممنوع است

[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

سجاد;670294 نوشت:
با توجه به مباحث زیادی که درباره ازدواج موقت و مجدد (متعدد) در سایت مطرح شده که متأسفانه موجب ناخوشنودی بسیاری از کاربران را فراهم آورده است

سلام
شما به دنبال خوشنودی حق هستید یا خوشنودی مردم؟
اگر به دنبال خوشنودی مردم هستید به بهانه تضییع حق این آیه کریمه را بخوانید که
وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ ﴿المؤمنون: ٧١﴾
و اگر حق از هوس ها و خواسته های آنها پیروی کند، آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها هستند تباه می‌شوند! ولی ما قرآنی به آنها دادیم که مایه یادآوری (و عزّت و شرف) برای آنهاست، امّا آنان از (آنچه مایه) یادآوریشان (است) رویگردانند!

با توجه به اینکه احکام بر پایه مصالح و مفاسد می باشد بنا بر این نیست که حق تابع مردم شود تا مردم خوشنود شوند بلکه مردم باید تابع حق شوند.
البته یقینا شما به دنبال خوشنودی حق هستید و این را فقط برای یادآوری آنهم نه برای شما بلکه برای کسانی که این متن را می خوانند نوشتم.

سجاد;670294 نوشت:
از این رو بر آن شدم که دیدگاه اسلام و فقه شیعی را در این باره به صورت خلاصه و گویا بیان کنم .

ما هم بر همان مبنا پاسخ شما را خواهیم داد.
سجاد;670294 نوشت:
ازدواج دائم و موقت دو نوع ازدواج شرعی بوده و به خودی خود کار ناپسندی نیست

نه تنها کار ناپسندی نیست بلکه نکاح مطلوب شرعی است طبق اجماع علما و کتاب و سنه متواتره است چنانچه در عروه آمده
النكاح مستحب في حد نفسه بالإجماع والكتاب والسنة المستفيضة بل المتواترة
سجاد;670294 نوشت:
اما همان طور که یک ازدواج دائم می تواند انگیزه های نابجایی داشته باشد هدف از ازدواج موقت نیز می تواند کاملا نادرست و غیر قابل توجیه باشد.

هر چیزی می تواند هدف از آن نادرست باشد حتی نماز حتی عبادت خدا و حج و در کل تمام احکام و عبادات و ازدواج هم از این قاعده مستثنی نیست اما این به معنای این نیست که اشکال در اصل آن باشد.

سجاد;670294 نوشت:
ازدواج موقت و مجدد برای مردان از نظر فقهی به خودی خود منعی ندارد بلکه برخی فقهاء به جهت توصیه هایی که در روایات وجود دارد ، قائل به استحباب ازدواج موقت نیز شده اند که می توان در بستر شرایط و ضوابط خود بدان عمل کرد.

( مسألة ) : الاستحباب لا يزول بالواحدة ، بل التعدد مستحب أيضا قال تعالى * ( فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع ) *والظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع ، بل المستحب أعم منهما ومن التسري بالإماء .

سجاد;670294 نوشت:
اگر ازدواج موقت را مستحب بدانیم هم ردیف دیگر مستحبات آن را قرار خواهیم داد یعنی عمل به آن مانند سایر مستحبات تنها یک توصیه و تابع شرایط خاص خود است اگر انفاق کردن یا به زیارت رفتن (به عنوان مشخصه شیعه) عملی نیکو و مستحب باشد بدین معنا نیست که برای همه و در همه جا و در هر شرایطی چنین است بلکه گاهی همین انفاق یا زیارتِ نیکو، نباید انجام گیرد و شرعا جایز نیست.

این که مستحبات تابع شرایط خاص خود می باشد در آن شکی نیست اما من و شما نمی توانیم از خودمان شرایط برای آن مستحب جعل کنیم بلکه همان شارع اگر استحباب نیاز به شرایط خاصی باشد در آن قید می کند که بنا بر این شرایط استحباب حاصل می شود مثلا همان انفاق کردن که مستحب است شرط آن ذکر شده که انفاق خوب است اما نه به صورت زیاده روی
وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا ﴿الإسراء: ٢٩﴾
یا امثال اینگونه شرایط که خود شارع برای آن مسحب وضع کرده.

در مورد سفر مستحبی یا واجب مثل حج هم همان شرایط در خود حکم قرار گرفته است که مثلا یکی از آن شروط استطاعت است.
وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿آل‌عمران: ٩٧﴾

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

سجاد;670294 نوشت:
انجام عمل مستحب اگر بخواهد به واجبی صدمه بزند ، قطعا ناپسند است و نباید انجام شود و از طرف دیگر اگر یک عمل مستحب مانع انجام گناهی گردد ، انجام دادنش لازم می شود اما نباید در عمل به واجبات مهم تر خدشه ای وارد سازد.

در این هم بحثی نیست و این مربوط به تمام مستحبات بوده که البته در نکاح اگر در صورت عدم انجام نکاح اعم از دائم و منقطع شخص به گناه می افتد واجب است شخص ازدواج کند طبق هرکدام از انواع ازدواج که توانست.
سجاد;670294 نوشت:
لزومی ندارد اگر کسی در گذشته به مستحبی عمل کرده آن را علنی کند بلکه پنهان کردن آن ، افضل و به نفع زن و شوهر بوده و برای دوام و آسایش زندگی شایسته تر است.

این هم صحیح است
سجاد;670294 نوشت:
جایگاه ازدواج موقت در منظومه احکام دینی ، کاملا روشن است که این ازدواج برای افرادی که امکان رفع نیاز جنسی را با ازدواج دائم ندارند می تواند مفید باشد و آنان را از دامگاه شیطان و آلودگی به گناهان دور نگاه دارد.

البته اگر استحباب آن را فقها (نه برداشت من و شما از روایات) منحصر در افراد مجرد بدانند و گرنه می تواند برای سایرین هم مفید باشد.
سجاد;670305 نوشت:
7. ازدواج موقت می تواند بدون هیچ انگیزه منفی و حتی رفع نیاز شهوانی انجام گیرد مثلا به قصد محرم شدن با فرد خاصی (پدری بخواهد با فرزند خوانده اش محرم شود)

بله
سجاد;670305 نوشت:
عبارات پیشین به معنای وجوب و لزوم انجام ازدواج موقت و مجدد نیست بنابراین این مسئله جزء واجبات دینی و اعتقادی محسوب نشده بالتبع از نظر اهمیت به خودی خود در رتبه واجبات دینی نمی باشد و بیش از واجبات دینی و یا در حد آن خصوصا در مقام بیان و شناخت دین نباید به آن پرداخته شود. (کسی ازدواج موقت را به ساندویچ و غذاهای فست فودی در مقابل غذای خانگی تشبیه می کرد!)

در برخی شرایط ازدواج موقت و متعدد واجب می شود اما در حالت معمول طبق فتوای مشهور فقها تعدد زوجات و ازدواج موقت مستحب بوده البته متعه از آنجا که بحثی مهم بوده مخصوصا در برابر اهل سنت و وهابیت که شدیدا در برابر آن موضع می گیرند و جز مباحثی است که نمی توان آن را نادیده گرفت بنا بر این جز اعتقادات شیعه قرار گرفته و تاکید زیادی بر اصل اعتقاد به آن هم شده است حتی روایت از امام معصوم داریم بر اینکه لیس منا من لم یومن بکرتنا و لم یستحل متعتنا
(وسائل ج21ص7 از امام صادق علیه السلام)
کسی که به «بازگشت ما (رجعت پس از در عصر ظهور)» ایمان ندارد و متعه را حلال نشمارد، از ما (اهل بیت) نیست.
قرار گرفتن متعه در ردیف «ایمان به رجعت» که از شاخصه های اعتقادی شیعیان است نشان از اهمیت اعتقاد بر حلیت ازدواج موقت دارد.

بنا بر این از این جهت اعتقاد به حلیت ازدواج موقت از دیگر مستحبات و حلالها فراتر می رود به دلیل مخالفتهایی که با آن می شود.

سجاد;670305 نوشت:
وقتی چیزی جزء واجبات دینی نشد به خودی خود نمی تواند جزء معیار های اصلی سنجش دین داری در خواستگاری و غیر آن باشد ؛ چه بسا افرادی که کم هم نیستند به مستحبات زیادی مقید هستند اما به واجبات از روی غفلت بی توجه اند!

اولا تنها واجبات جز معیار های اصلی سنجش دین داری شخص نیست،یعنی ممکن است کسی بدون چادر حجاب واجب شرعی را رعایت کند اما چون چادری نیست بنده ایشان را داری ملاک لازم برای ازدواج ندانم یا امثال این موارد
ثانیا گفتیم که ازدواج موقت و تعدد زوجات در شرایطی واجب می شود پس طبق گفته شما چون در آن شرایط جز واجبات می شود می تواند جز معیار های اصلی سنجش دینداری قرار گیرد.
ثالثا در مورد اینکه مخالفت زن با تعدد زوجات شرط ایمان هست یا نیست هم توضیح دادیم قبلا دوستان که حداقل سه روایت وجود دارد:
1-
قال علی علیه السلام : غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَغْیْرَةُ الرَّجُلِ إیمَانٌ.(نهج البلاغه ،حکمت 124) غیرت زن كفر است، و غیرت مرد ایمان.
با بررسی سخن عرب زبانان، به این نکته پی خواهیم برد که آنان واژه "غیرت" را در مواردی به کار می گیرند که حساسیت و عکس العمل نسبت به موضوعی پدید آید.ضمناً باید توجه کرد که ایمان و كفر به دو مرحله اعتقادی و عملی تقسیم می شود ، ممكن است فردی به لحاظ اعتقادی ، مطلبی را پذیرفته باشد (مثلا تعدد زوجات را تئوری پذیرفته) اما به جهت عملی به لوازم آن پایبند نباشد لذا در اینجا دچار كفر عملی خواهد شد كه این كفر به معنی كفر اعتقادی نیست اما انسان مومن و مسلمان ملزم است كه میان اعتقاد و عمل، ملازمه ایجاد كند. منظور از «کفر» در روایاتی مانند این حدیث «غیرت زن کفر است» کفر عملی می باشد به معنای مخالفت عملی با تعدد زوجات شوهر و ... است.
2-كافى 5/ 505: عدّة من أصحابنا عن أحمد ابن أبي عبد اللّه عن أبيه عن محمّد بن سنان عن خالد القلانسى قال ذكر رجل لأبى عبداللّه عليه السلام امرأته فأحسن عليها الثناء فقال له أبو عبد اللّه عليه السلام أغرتها، قال لا قال فأغرها، فأغارها فثبتت فقال لأبى عبداللّه عليه السلام انّى قد أغرتها فثبتت فقال هي كما تقول.
شخصی نزد امام صادق از همسرش بسیار خوب تعریف می کند که چنین است و چنان است و امام صادق می پرسد که آیا غیرت زنانه او تحریک شده است اگر نه ببین در برابر این چگونه واکنش نشان می دهد ،شخص جواب می دهد من او را به غیرت آورده ام و او همچنان ثابت قدم مانده است امام می گوید او همانگونه که گفتی (زن خوب و قابل تحسینی) می باشد.
یعنی شرط قبول تعریف های نخستین اول از همسرش را این می داند که در غیرت زنانه هم ثابت قدم باشد
3-روایت از امام معصوم داریم بر اینکه لیس منا من لم یومن بکرتنا و لم یستحل متعتنا
(وسائل ج21ص7 از امام صادق علیه السلام)
کسی که به «بازگشت ما (رجعت پس از در عصر ظهور)» ایمان ندارد و متعه را حلال نشمارد، از ما (اهل بیت) نیست.
قرار گرفتن متعه در ردیف «ایمان به رجعت» که از شاخصه های اعتقادی شیعیان است نشان از اهمیت اعتقاد بر حلیت ازدواج موقت دارد.

رابعا کسی نگفت این تنها معیار است بلکه گفته شد شخص اگر دیگر ملاک های واجب را دارد آیا این ملاک را هم دارا می باشد یا خیر،یعنی این تنها ملاک گفته نشده بلکه یکی از ملاک ها ذکر شده.
خامسا اینکه گفتید کسانی هستند که به مستحبات زیادی مقید هستند تعجب بر انگیز بود لطفا بفرمایید چند زن می شناسید که به انجام این مستحب توسط شوهرش مقید باشد که بعد ببینیم افراد زیادی هستند یا خیر.

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

سجاد;670305 نوشت:
هر حکم دینی اعم از واجب و مستحب و ... حکمی اولیه محسوب شده و ممکن است در شرایط خاصی که تعیین حکم آن بدست فقهای معظم است ، تغییر کند و واجب یا مستحب به حرام و یا حرام و مکروه به واجب تبدیل گردد.

آیا اکنون تبدیل شده است؟ مثلا آیت الله سیستانی یا صافی یا ... حکم تعدد زوجات را حرام اعلام کرده اند؟ فطعا خیر
بنا بر این نمی توان گفت من فعلا نماز نمی خوانم روزه نمی گیرم و خمس نمی دهم و زکات نمی دهم و ... چون این حکمی اولیه محسوب می شود و ممکن است در آینده در شرایط خاصی مراجع عظام این واجب را به حرام تبدیل کنند.
هر وقت مراجع تعدد زوجات و متعه را حرام کردند آنوقت می توانید چنین سختی بگویید.

سجاد;670305 نوشت:
ائمه علیهم السلام به توصیه زبانی اکتفاء نکرده و به این مستحب و بسیاری از مستحبات عمل کردند و باید عمل می کردند تا مردم (به تبع اهل سنت) آن را از دین جدا نکرده ، بر خود حرام نسازند و عده ای که شرایطش را دارند بتوانند به راحتی بدان عمل کرده از منافع آن بهره مند گردند.

بله،حتی منحصر به ائمه نبوده بلکه در مورد انبیاء هم صادق است و روایت صحیح السند داریم که یکی از خصلت های انبیاء کثره الطروقه (تعدد زوجات) بوده
محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن معمر بن خلاد قال : سمعت علي ابن موسى الرضا ( عليهما السلام ) يقول : ثلاث من سنن المرسلين : العطر وأخذ الشعر وكثرة الطروقة .کافی 5 /320
سجاد;670305 نوشت:
ائمه علیهم السلام همان طور که به ازدواج موقت توصیه کرده اند در مواقع خاصی نیز از آن نهی نموده اند.

بله،در مواقع خاص و نادری از ازدواج موقت نهی کرده اند که می تواند با توجه به اینکه عامه مخالف این هستند حمل بر تقیه شود و من و شما نمی توانیم از روایات برداشتی داشته باشیم مگر به درجه اجتهاد برسیم و بهتر است در این زمینه به نظر مراجع رجوع شود البته بنده در مورد تعدد زوجات دائم روایتی بر نهی ندیدم جز روایاتی که از ذواق بودن نهی می کند که آن هم این است که کسی زن بگیرد و بی جهت طلاق دهد نه صرف زن مجدد گرفتن.

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

سجاد;670308 نوشت:
احادیث ترغیب به انجام متعه

1) در کافی به سند خود از ابی بصیر روایت کرده که گفت: من از امام ابی جعفر(ع) از مساله متعه پرسیدم، فرمود: بله در قرآن این مساله نازل شده، و فرموده:" فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ (و زنانى را كه متعه مى كنيد ، واجب است مهریه آنها را بپردازيد و گناهى بر شما نيست نسبت به آنچه با يكديگر توافق كرده ايد بعد از تعيين مهر )" (1).

2) در همان کتاب به سند خود از زراره روایت کرده که گفت: عبد الله بن عمیر لیثی به حضور امام ابی جعفر باقر(ع) آمد، و عرضه داشت: در باره متعه زنان چه می گوئی؟.
امام فرمود، خداوند هم در کتابش آن را حلال کرده، و هم بر زبان پیغمبرش، پس متعه تا روز قیامت حلال است، عبد الله عرضه داشت: ای ابی جعفر آیا مثل تو کسی چنین فتوا می دهد، با اینکه عمر آن را حرام کرد و از آن نهی نمود؟.
حضرت فرمود: هر چند که عمر تحریم کرده باشد، عرضه داشت: من تو را به خدا پناه می دهم از اینکه حلال کنی چیزی را که عمر آن را حرام کرده.
زراره می گوید: امام باقر(ع) در جوابش فرمود: خیلی خوب، تو بر عقیده صاحبت باش، من هم به عقیده رسول خدا(ص) باقی می مانم حال بیا تا با تو بر سر این مساله ملاعنه و مباهله کنم (یعنی بر این که قول رسول خدا(ص) حق، و قول صاحب تو عمر باطل است) (2).

3) از عبد الرحمان بن ابی عبد الله روایت کرده که گفت: من از ابو حنیفه شنیدم که داشت از امام صادق(ع) از مساله متعه سؤال می کرد، حضرت پرسید.از کدام متعه می پرسی - از متعه زنان، و یا متعه حج - عرضه داشت منظورم متعه حج بود، ولی فعلا مرا خبر ده از مساله متعه زنان، آیا این عمل حق است؟حضرت فرمود: سبحان الله مگر کتاب خدا را نخواندی که می فرماید: "فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة"عرضه داشت: به خدا سوگند مثل اینکه این آیه ای است که تاکنون آنرا نخوانده ام (3).

4) در تفسیر عیاشی از محمد بن مسلم از امام باقر(ع) روایت کرده که فرمود:جابر بن عبد الله از سیره رسول خدا(ص) سخن می گفت: از آن جمله گفت: من و یارانم با رسول خدا(ص) به جنگ می رفتیم، رسول خدا(ص) عمل متعه را برایمان حلال کرد، و تا زنده بود حرامش نکرد، و علی(ع) بارها می فرمود: اگر پسر خطاب یعنی عمر قبل از من خلافت را به دست نمی گرفت، و از دست من نمی ربود، احدی جز شقی مرتکب زنا نمی شد(در نسخه ای دیگر به جای شقی کلمه اشقی - یعنی شقی ترین مردم - آمده) ، و ابن عباس در تفسیر آیه: " فما استمتعتم به منهن الی اجل مسمی فاتوهن اجورهن فریضة"می گفت: این مردم یعنی دستگاه خلافت - به این آیه کفر ورزیدند، ولی رسول خدا(ص) آن را حلال کرد، و تا زنده بود تحریمش نفرمود (4).


تعداد کثیری روایت در مورد ترغیب و استحباب متعه وجود دارد اما شما خوش انصافی کردید و تنها روایاتی از باب جواز متعه آوردید!

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

سجاد;670309 نوشت:
در کتاب اصول کافی بابی مرحوم کلینی از روایات ایجاد کرده اند تحت عنوان : بَابُ أَنَّهُ يَجِبُ أَنْ يَكُفَّ عَنْهَا مَنْ كَانَ مُسْتَغْنِياً یعنی باب روایات وجوب خودداری از صیغه کردن برای کسی که از آن بی نیاز است ؛ چند روایت از این باب نقل می کنم هر چند برخی از نظر رجالی ضعیف السند هستند اما محتوای آنها مؤید یکدیگر است و برای دلالت بر مقصود ما کافی است:

اجماع وجود دارد بر جواز متعه برای کسی که همسر دارد بنا بر این روایات شما خلاف اجماع بوده و مضاف بر ضعف سند آنها از لحاظ دلالت هم دلالت لازم را ندارند و عموما تقیه ای بوده و توان مخالفت با آیه قرآن بر جواز متعه و روایات کثیره جواز بلکه استحباب را ندارند.
ثانیا بر فرض ثبوت مدعای شما این حکم بنا بر حکم اولیه می باشد و اگر شخصی متعه انجام ندهد و به گناه بیفتد واجب است متعه انجام دهد
اما تک تک آن روایات مورد استناد شما را از لحاظ سند و متن مورد بررسی قرار می دهیم.
سجاد;670309 نوشت:
1) علی بن یقطین گوید از امام کاظم علیه السلام درباره ازدواج موقت سؤال کردم فرمودند تو را چه به ازدواج موقت ! چرا که خداوند به واسطه ازدواج دائم تو را از آن بی نیاز کرده است . (5)

اولا روایت را ناقص ذکر کرده اید و درست ترجمه نشده
از علي بن يقطين( از ثروتمندترين مردمان دوران خويش و کسي که به دستور حضرت موسي بن جعفر عليه السلام وزارت هارون الرشيد را پذيرفته بود تا بتواند در حد امکان مانع ظلم وي به شيعيان شود - روايـت شده است که گفت از موسي بن جعفر عليه السلام در مورد متعه سوال نمودم پس حضرت فرمود : تو ديگر با متعه چه کار داري در حالی که خداوند تو را از آن بي نياز ساخته است؟ ( تو که از ثروتمنداني و همسران متعدد و کنيزکان بسيار داري ؛ تو ديگر براي چه در مورد متعه سوال مي کني)

پاسخ دادم : مي خواستم بدانم ؛ حضرت فرمودند : در کتاب امير مومنان موجود است ( در نظر ما اهل بيت حلال است ) .
پرسيدم : آيا مي توانيم آن را زياده از چهار عدد بگيريم وآيا زياد مي شود ؟
فرمودند : آيا چيزي غير از اين سبب شيريني متعه مي شود ؟ - همين است که سبب گوارايي متعه شده است که هر تعداد که مايل بودي مي تواني به متعه بگيري -

در روایت ابن یقطین، ما با یک پرسش از سوی او و یک پرسش از سوی امام مواجهیم. روشن است که پرسش ابن یقطین استفهام سؤالی است اما پرسش امام چه؟ استفهام سؤالی است یا استفهام انکاری؟ تمام کسانی که از این قسمت روایت خواسته‌اند نتیجه بگیرند متعه متأهل درست نیست و... این انکاری بودن را مفروض گرفته‌اند و همینطور چیده‌اند روی هم... درحالیکه هیچ قرینه‌ای (نه در خود روایت و نه در بیرون آن) بر انکاری بودن در دست نیست و احتمال سؤالی بودن و انکاری بودن آن توأمان وجود دارد. با این لحاظ، استدلال آن افراد از اساس سست است و قابل اتکا نیست. شاید حضرت واقعاً خواسته‌اند بدانند چه شده که این شخص به فکر متعه افتاده با اینکه بی‌نیاز است و کم‌مشغله هم نیست و خیلی شایدهای دیگر مثل اینکه علی بن یقطین در ادامه اسفهام امام جواب می دهد که می خواهم بدانم که اگر استفهام انکاری بود جواب علی بن یقطین معنا نداشت، آیا یک پاسخگو وقتی با یک پرسش مواجه میشود بلافاصله جواب میدهد؟ آیا نمیشود پیرامون مورد پرسش یکی دو سؤالی هم بکند و چندوچون قضیه دستش بیاید سپس جواب دهد؟ از آن یکی دو سؤال آیا باید برداشت نهی و نفی کرد؟! و... بهرحال احتمالات مختلف است و إذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال.

ثانیا از آنجا که او در درباره هارون الرشید کار می کرده احتمال این وجود دارد که استفهام بر فرض که استفهام انکاری باشد هم از روی تقیه بوده باشد عنایت دارید که تقیه، موارد متعددی دارد. یک موردش جایی است که امام از یک یا چندتن از حاضرین تقیه میکند و خوفاً میفرماید حکم خدا، فلانطور است. یک موردش هم در جایی است که راوی و حاضرین امینند و امام مشکلی با آنان ندارد که بخواهد تقیه کند لکن از باب دلسوزی و خیرخواهی امام برای مأمومین، لازم میداند آنان را از انجام کاری به علت خوف و خطرش منع کند و می‌کند. این منع، بسته به شدت خطر یا نوع حکم یا... لحن متفاوتی ممکن است داشته باشد و گاه تصریحی و قاطع و گاه تلویحی و کنایی است. بر فرض که انکاری بودن استفهام امام اثبات شد یکی از وجوهی که میتوان برای آن حالت نهی، تصور کرد همین است که امام میخواهد به نحو کنایی به خطری که ابن یقطین را تهدید میکند اشاره نماید و او را از انجام کاری پرخطر که فعلاً ضرورتی ندارد (قد اغناک الله عنها) منع نماید. تعلیلی که شده در همین راستا ارزیابی میشود و منافی تقیه‌ای بودن آن نیست. بهرحال وضعیت خطیر ابن یقطین و تقیه‌ای بودن برخی روایات مربوط به او از مسلمات رجال و فقه شیعه است و روش تحذیر و انذار افراد هم ممکن است گاه همین کنایات باشد که آخه چه ضرورتی داره فلان کار رو بکنی؟ در حالی که حتی روایت داریم که همین روای از امام نحوه وضو را می پرسد اما دقیقا به شیوه اهل سنت حکم را به او می گوید.

سجاد;670309 نوشت:
) فتح بن یزید گوید از امام کاظم علیه السلام درباره صیغه سؤال کردم فرمودند حلال و مباح است برای کسی که خداوند او را بواسطه ازدواج دائم بی نیاز نکرده باشد پس هر کسی که بی نیاز است باید از متعه خودداری کند و تنها اگر نیاز دارد ، بدان اقدام نماید. (6)

از نظر سند «فتح بن یزید» توثیق ندارد.
این حدیث به 2 طریق توسط «فتح بن یزید» نقل شده؛
در طریق اول «مختار بن محمد بن مختار همدانی»
در طریق دوم «عبدالله بن حسن»
توثیق نشده هستند.
سجاد;670309 نوشت:
امام کاظم علیه السلام برای برخی از یاران نامه ای نگاشتند که بر متعه کردن اصرار نورزید ! شما تنها مأمور به بر پا داشتن سنت شدید ، خود را بدان مشغول نسازید تا از زنان خود باز مانید و موجب دین گریزی آنان شده و نفرین و لعن آنان را نثار متولیان دین نمایید! (7)

1.راوی اصلی روایت، «محمد بن الحسن بن شمون» است که در کتب علم رجال، چنین وصف شده است: «واقف ثم غلا و کان ضعیفاً جداً فاسد المذهب؛ از فرقه‌ی منحرف واقفه بود سپس به اهل غلو پیوست. راوی بسیار ضعیفی است و از جهت عقیدتی فاسد» (رجال‌النجاشی ص335)
بنا بر این به هیچ طریقی نمی توان به روایت اعتماد نمود.
2.درباره‌ی «سهل بن زیاد» (راوی بعدی) اختلاف نظر رجالی مهمی وجود دارد (الموسوعةالرجالیةالمیسرة ص227)
3.صرف‌نظر از اشکال در سند و با فرض وثاقت روات، راوی اصلی (ابن شمون)، مطلب را نه از کلام، بلکه از کتابت امام(ع) آنهم خطاب به فردی نامعلوم با احوال نامشخص روایت می‌کند. همین امر می‌تواند موجب برخی ابهامات و طرح بعضی سؤالات گردیده و استناد به روایت را مشکل نماید.
4.تعبیر «بر متعه اصرار نکنید» خطاب به مردان متأهل، با تعبیر «متعه نکنید» تفاوت دارد. آنچه که معمولاً مطلوب زنان شوهردار است، «متعه نکنید» است و زنانی که با نفس متعه مخالف‌ند نمی‌توانند در توجیه مخالفت‌شان، به روایتی استناد کنند که نفس متعه را تأیید ولی زیاده‌روی در آن را نفی کرده است.
سجاد;670309 نوشت:
4) عبدالله بن سنان گوید از امام صادق علیه السلام درباره متعه پرسیدم فرمودند: خود را بدان آلوده نکن ! (8)

عبد الله بن سنان می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره ی متعه پرسیدم. فرمود: خود را با آن رسوا نکن.
قال محمد بن أبی عمیر ، عن عبد الله بن سنان ، قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام عن المتعة ؟ فقال : لا تدنس نفسک بها .
النوادر، أحمد بن عیسى الأشعری، ص ۸۷
بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ۱۰۰ ص ۳۱۸ – مستدرک الوسائل، المیرزا النوری، ج ۱۴ ص ۴۵۵
این روایت هرگز به معنای تحریم متعه نیست. اگرچه وهابیت و اهل سنت این حدیث را به این صورت ترجمه می کنند:جعفر صادق می گوید با صیغه زنان خودت را آلود نکن
امادر کتب لغت در معنای “دنس” چیز دیگری آمده است. مثلا زبیدی در “تاج العروس” می نویسد:
دنس به معنای چرک است و گفته می شود: لباس یا آبرویش چرکین شد … و استعمال آن برای آبرو و خُلق از روی مجاز است. و از این رو وقتی گفته می شود: آبرویش را چرکین کرد، یعنی آنچه که او را رسوا می گرداند انجام داد، و این از روی مجاز است.
الدنس ، محرکة : الوسخ ، یقال : دنس الثوب والعرض … واستعماله فی العرض مجاز ، وکذلک فی الخلق . ومن ذلک : دنس ثوبه وعرضه تدنیسا : فعل ما یشینه ، وهو مجاز .
تاج العروس، الزبیدی، ج ۸ ص ۲۹۳ و ۲۹۴
همین سخن را ابن منظور هم در “لسان العرب” می گوید:
الدنس فی الثیاب : لطخ الوسخ ونحوه حتى فی الأخلاق . ودنس الرجل عرضه إذا فعل ما یشینه .
لسان العرب، ابن منظور، ج ۶ ص ۸۸
اما چرا حضرت به عبد الله بن سنان چنین مطلبی را فرموده است؟ زیرا مخالفین از مساله ی متعه سوء استفاده کرده و اصحاب امام را آزار می دادند. شیخ مفید می نویسد:
گاهی متعه از جهت تقیه مکروه بوده، و چه بسا حرام شود.
قد تکره المتعة وقتا ما للتقیة ، وربما حرمت .
خلاصة الإیجاز، الشیخ المفید، ص ۵۷
شیخ مفید تعدادی از این روایات را نقل کرده و در توضیح آن ها روایت زیر را مطرح می کند:
امام صادق (علیه السلام) به عمار ساباطی و اسماعیل جعفی فرمودند: تا وقتی که [در مدینه] بر من وارد می شوید، متعه از طرف من بر شما حرام است. زیرا من می ترسم که شما دستگیر، مجازات و مشهور شوید و بگویند: این ها اصحاب جعفر بن محمد هستند.
عن أبی عبد الله – علیه السلام – أنه قال : لإسماعیل الجعفی وعمار الساباطی : ” حرمت علیکما المتعة من قبلی ما دمتما تدخلان علی ، وذلک لأنی أخاف أن تؤخذا فتضربا وتشهرا ، ویقال : هؤلاء أصحاب جعفر بن محمد .”
فهذه دالة علی صحة المتعة ، و الاستصلاح .
خلاصة الإیجاز، الشیخ المفید، ص ۵۹
و پس از آن می نویسد: که این روایت دال بر صحت متعه است.
بنا بر این روایات بر فرض که دلالت بر کراهت یا حرمت داشته باشند از باب حکم ثانویه تقیه بوده که امروز دیگر آن حکم ثانویه وجود ندارد.
دلایل زیادی می توان برای این تفسیری که ارائه کردیم، ارائه داد. از جمله این که خود عبد الله بن سنان راوی حدیثی درباره ی متعه ی مطلقه از امام صادق (علیه السلام) می باشد. (ر.ک: الکافی، الشیخ الکلینی، ج ۶ ص ۱۰۵) پس تحریم متعه به وی نرسیده است. دیگر این که در شرح حال وی آمده که او خازن خلفای عباسی بوده است (کان خازناً للمنصور والمهدی والهادی والرشید.) پس عمل به متعه برای چنین شخصی می توانسته خطرناک باشد.
نکته ی آخر این که اگر منظور حضرت از عبارت “لا تدنس نفسک” تحریم متعه بود، هیچ گاه نباید آن را این طور مطرح می کرد. زیرا وقتی عملی حرام باشد، امام به شدت با آن برخورد می کند؛ این طور نیست که با یک تذکر ساده از کنار مساله رد شوند. آنچه نویسنده بر این حدیث حمل کرده، مانند این است که یکی از اصحاب از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) درباره ی زنا سوال کند، و حضرت با سادگی و به آرامی و در حدّ یک توصیه بفرمایند: خودت را با زنا آلوده نکن!!

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"][=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]باب 2 استحباب متعه گرچه متعه را با عهد يا نذر ترك كند

[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]69- 38351- (1) على سائى گويد: «به امام كاظم عليه السلام گفتم: فدايت شوم! در گذشته متعه مى‏كردم ولى بعدها از آن بدم آمد و آن را مشؤم دانستم لذا با خداوند در بين ركن و مقام عهد بستم و نذر و روزه بر خود واجب كردم كه ديگر ازدواج موقّت نكنم هم اكنون پس از آن پيمان و عهد، كار بر من سخت شده است و از سوگندى كه خورده‏ام پشيمان هستم و توانايى ازدواج دائم و آشكار را ندارم.

[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]حضرت به او فرمود: تو با خداوند پيمان بسته‏اى كه او را اطاعت نكنى و به خدا سوگند اگر از خداوند اطاعت نكنى قطعاً او را معصيت خواهى كرد.»

[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]70- 38352- (2) جميل بن صالح گويد: «بعضى از ياران‏مان به امام صادق عليه السلام گفت: متعه برايم خوشايند نيست سوگند ياد كرده‏ام كه هرگز زنى را به متعه نگيرم. حضرت به او فرمود: تو اگر از خدا اطاعت نكنى معصيت او را خواهى كرد.»

[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]71- 38353- (3) محمدبن عبداللَّه حميرى از امام زمان عليه السلام كتباً درباره مردى سوال كرد كه معتقد به حقّ است و متعه را مى‏پذيرد و به رجعت اعتقاد دارد. تنها براى او خانواده‏اى است كه با او در همه كارهايش توافق دارد و اين مرد با آن خانمش عهد كرده كه با داشتن او زنى نگيرد و متعه نكند و كنيز نيز نگيرد و نوزده سال است كه چنين كرده و به گفته‏اش وفادار بوده است و چه بسا از منزلش ماه‏ها به سفر مى‏رود ولى متعه نمى‏كند و خودش هم به اين سو تمايلى ندارد و نظرش اين است كه باخبر شدن برادر، فرزند، غلام، وكيل و اطرافيانش از اين كار او را در چشم آنان كوچك مى‏سازد و اين مرد از روى محبتى كه به خانمش دارد و ميل و كششى كه نسبت به او دارد و براى حفظ او و خودش دوست مى‏دارد كه بر همين حالت پايدار باشد نه اينكه متعه را حرام بداند بلكه متعه را پذيرفته آيا بر اين مرد در ترك متعه گناهى است يا نه؟

[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]جواب: «براى او مستحب است كه با متعه كردن از خداوند اطاعت كند تا سوگند در معصيت خدا از او برطرف گردد گرچه يك بار هم كه شده متعه كند.»
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]جامع أحاديث الشيعة، ج‏26، ص: 100

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]امام صادق(ع) فرمودند: مستحبّ است، هرکس متعه بگیرد؛ و دوست ندارم فردی از شما از دنیا برود مگر اینکه یک مرتبه ازدواج موقت کرده باشد. (کتاب متعه، شیخ مفید، بحارالانوار، علامۀ مجلسی، ج103/ ص305/ حدیث13).

اسماعیل هاشمی گفت: امام صادق(ع) به من فرمودند: آیا از وقتی که از کنار همسر خود بیرون آمده ای ازدواج موقت کرده ای؟ عرض کردم: در کنار من دوستان چندی هستند که من سرگرم با آنها هستم؛ فرصت و نیازی احساس نمیکنم! حضرت صادق(ع) فرمودند: «اگر چه نیازی نداری، امّا من دوست دارم سنت پیامبر اکرم(ص) را انجام دهی» (بحارالانوار، علاّمۀ مجلسی، ج103/ ص306/ حدیث16).

امام صادق(ع) می فرمایند:
«هر کس به این سنت الهی عمل کند و آنگاه غسل نماید، خداوند از هر قطره آب غسلش هفتاد ملائکه می آفریند تا برای وی استغفار نمایند تا روز رستاخیز و لعنت کنند بر کسانیکه منکر متعه هستند تا روز قیامت»(سفینة البحار، محدّث قمی،2 /521). [=microsoft sans serif]

عبدالله بن سِنان میگوید: امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند شراب و مُسکِرات را بر شیعیان ما حرام کرده، در عِوَض، مُتعه را برای آنها قرار داده است» (وسائل الشّیعه، شیخ حرّ عاملی،ج21/ ص7).

[=microsoft sans serif]

- موسی هَمْدانی از فردی نقل میکند که:
امام صادق(ع) فرمودند: «هیچ مُتعَه کننده ای نیست مگر اینکه وقتی غسل می کند خدا برای هر قطره آبی که از او می ریزد، هفتاد فرشته می آیند که تا روز قیامت برای او استغفار کنند و بر هر کس که مانع ازدواج موقت شد لعنت بفرستند؛تازه این قدری از ثواب متعه و گناهِ منع کنندۀ آن میباشد» (رسالۀ مُتعه، شیخ مفید، ).

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]یکی از دوستان قبلا این مطلب را زد که جالب بود که سال گذشته مجلس تحقیقی در رابطه با فوائد ازدواج موقت انجام داد که اینجا آن را کپی می کنم:
[=microsoft sans serif]مرکز پژوهش‌های مجلس بررسی کرد
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] ازدواج موقت و تأثیر آن بر تعدیل روابط نامشروع جنسی در جامعه

[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی موضوع ازدواج موقت و تأثیر آن بر تعدیل روابط نامشروع جنسی را بررسی کرد.
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]به گزارش حوزه پارلمان باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات حقوقی این مرکز با بیان این مطلب که نیاز جنسی از جمله نیازهای مهم بشری است که عدم پاسخگویی یا پاسخگویی نادرست به آن موجب مفاسد روانی، اخلاقی و اجتماعی بسیاری می‌شود، افزود: دین اسلام به منظور پاسخ صحیح به این نیاز، ازدواج موقت را در کنار ازدواج دائم تجویز کرده که مورد تأیید عقل و خردمندان صلاح‌جو نیز قرار گرفته و در زمان پیامبر اسلام (ص) نیز به آن عمل شده است.

[=microsoft sans serif]
این نوع ازدواج اگر بر خلاف تبلیغات گسترده‌ای که مروجان آزادی جنسی علیه آن به راه انداخته‌اند، به درستی در باور مردم مستقر و در جامعه ساماندهی شود راه بسیار خوبی است که نیاز جنسی و حتی عاطفی زن و مرد نسبت به یکدیگر را پاسخ می‌دهد و در سلامت جامعه در زمینه روابط جنسی نیز مؤثر است.

این گزارش می‌افزاید: از جمله مسائل اختلافی میان شیعه و اهل سنت مسئله ازدواج موقت (متعه، نکاح منقطع) است. این مسئله از دیرباز در تمام کتب روایی، فقهی و تفسیری معرکه آرا بوده است، لذا به جرئت می‌توان گفت هیچ بعد خرد و کلانی از آن نادیده و ناگفته نمانده تا نیاز باشد رساله‌ای جدید درباره آن ساخته و پرداخته شود.

البته ازدواج موقت زمانی می‌تواند عاملی در کنترل فحشای جنسی باشد که به عنوان یک راه حل مورد قبول فعالان این عرصه قرار گیرد.

در ادامه این گزارش مزایای ازدواج موقت به این شرح برشمرده شده است:

1-به لحاظ مباحث نظری، اسلام دین جاویدان و جهانی است، جاودانگی دین مقتضی آن است که در هر زمان پاسخگوی نیازهای بشر در هر زمینه‌ای باشد. شکی نیست که یکی از نیازهای طبیعی بشر نیاز جنسی است که به حکم عقل و شرع باید از طریق مشروع (صالح و سازگار با فطرت بشر) به آن پاسخ داده شود. راه‌های پیشنهادی شرع، ازدواج و ملک یمین است و هر راهی جز این دو از نظر شرع ممنوع است. ملک یمین در این زمان موضوعیت ندارد، پس می‌ماند ازدواج و ازدواج نیز چنانکه گذشت اعم است از دائم و موقت.

2-به دلائل متعددی، امروزه پاسخ به نیاز لجام گسیخته جنسی از طریق ازدواج دائم، با مشکلاتی مواجه است و زمینه این قسم ازدواج به دلیل مخارج سنگین، مهریه سنگین، احساس اسارت زن و مرد به جهت پایبند شدن آن‌ها به خانه و خانواده وسلب آزادی‌های پیش از ازدواج، تقبل هزینه زندگی (نفقه) که با پیدایش فرزندان رو به ازدیاد می‌گذارد، نبودن شغل و درآمد کافی به طوری که با درآمد حاصل از یک شیفت کار زندگی نمی‌چرخد، بالا بودن سطح توقعات زوجین ازیکدیگر در خرج کردن و مهمانی دادن و چنین و چنان بودن، عدم حمایت والدین از آن‌ها به دلیل ناتوانی یا کمرنگ شدن این سنت در جامعه، تمایل زوجین به استقلال در تصمیم‌گیری و سکونت مجزا از پدر و مادر که سبب بالارفتن قیمت مسکن و اجاره بهای آن شده و فراهم نیست و نشان می دهد این سنت حسنه کاری سخت شده است.

همه این‌ها سبب می‌شوند که ازدواج دائم صورت نگیرد و اگر صورت گرفت دوام نیاورد و منجر به طلاق شود. پس چاره‌ای نیست جز اینکه برای جلوگیری از شیوع روابط جنسی نامشروع و بروز فاجعه طلاق تا فراهم شدن شرایط زندگی و ازدواج دائم به ازدواج موقت روی آورد.

3-اکنون که ازدواج دائم مشکل شده است اگر جایگزین صحیحی نداشته باشد نیاز جنسی، افراد را به طرق دیگری از جمله خودارضایی، هم جنس گرایی، روابط جنسی نامشروع یا زنا و تعدیات جنسی سوق می‌دهد. این شیوه نیز که افراد با روزه گرفتن و ورزش و حتی استفاده از دارو یا عمل جراحی غریزه جنسی خود را کنترل کنند نیز کمتر اتفاق می‌افتد راه خلاصی از همه این عوارض منفی استفاده از ازدواج موقت است.

4-با فرض رایج شدن ازدواج موقت در شرایط کنونی، علاوه بر آزاد شدن روح انسان از فشارهای جنسی و آماده شدن افراد برای پرداختن به امور دیگر:

الف) آمار طلاق نیز کاهش می‌یابد. زیرا بدون شک همه افراد اعم از زن و مرد، به لحاظ تربیتی آمادگی وارد شدن به زندگی مشترک را ندارند، لکن این مسئله برای والدین قابل تحمل نیست که بپذیرند فرزندشان به لحاظ جسمی یا روحی و اخلاقی و تربیتی برای زندگی مشترک آمادگی ندارد؛ چون در مرحله اول فکر می‌کنند اشکال متوجه خود آنان است، حال آنکه ممکن است چندان ربطی به آن‌ها نداشته باشد، از این رو مصرانه تلاش می‌کنند دختر یا پسر خود را مزدوج کنند، به ویژه دختران را؛ زیرا هنوز برابر قانون و حاکمیت فرهنگ سنتی فکر می‌کنند دختران باید توسط شوهرانشان اداره شوند، همچنین واقعیات جامعه ایرانی حداقل در محیط‌های شهری این گونه نیستند و آمار روزافزون دختران شاغل شاهد آن است.

ب) آمار رفتارها و روابط جنسی نامشروع و تعدیات جنسی کاهش می‌یابد، چون وقتی افراد بتوانند به سهولت و بدون تبعات منفی نیاز جنسی‌شان را تأمین کنند به سوی راه‌های مفسد و پرخطر نمی‌روند.

5-با فرض مشکل بودن ازدواج دائم و قابل قبول نبودن ازدواج موقت، آمار افرادی که آمادگی تشکیل زندگی مشترک ندارند و به دلیل تقیدات مذهبی و اخلاقی به راه‌های انحرافی نیز نمی‌روند و نمی‌توانند به نیازهای جنسی و عاطفی‌شان از طریق مشروع پاسخ گویند، سال به سال افزایش می‌یابد. ظاهراً در سال 1388 برابر آمارهای موجود «9 میلیون پسر و 8 میلیون دختر آماده ازدواج (بین 20-29 سال) وجود داشته که در حال حاضر احتمالاً بیشتر شده است». آمار «مردان ازدواج نکرده در سال 1390 به 13 میلیون و 130 هزار و 970 نفر رسیده است».

همچنین با جمعیت رو به فزونی زنان طلاق گرفته و بیوه که اقدام مجدد نداشته‌اند مواجهیم که وضعیت روانی و معیشتی آن‌ها نگران کننده است. در سال 1388 «حدود 6 میلیون زن مطلقه در کشور وجود داشته» که قطعاً بر تعدادشان افزوده شده است و نیز «یک ونیم میلیون» زن بیوه (شوهر مرده) در جامعه وجود دارند که به سبب تلقی منفی در مورد ازدواج موقت حاضر به این اقدام نیستند، در حالی که رسیدگی به افراد آسیب‌دیده و تأمین مادی زنان فاقد همسر و سرپرست در هر سنی که باشند، لازم است.

با ازدواج موقت ممکن است بخشی از این دسته زنان تحت سرپرستی و تأمین مادی مردان متمکن قرار گیرند و بخشی از ثروت جامعه در محل مناسب صرف شود.

در مقابل کسانی که نسبت به ازدواج موقت نظر مثبت دارند، گروهی به دلایلی با موجودیت آن در ساختار قانونی و حقوقی کشور مخالف‌اند و از این رو جایگاهی برای آن در حل بحران جنسی قائل نیستند.

انتهای پیام/

http://www.yjc.ir/fa/news/4874683/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%85%D9%88%D9%82%D8%AA-%D9%88-%D8%AA%D8%A3%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D8%B1-%D8%AA%D8%B9%D8%AF%DB%8C%D9%84-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87

چند سال پیش مطلبی از یک روحانی شنیدم از قول پیامبر اکرم (ص) به این مضمون که بزرگترین لذت دنیوی آمیزش جنسی است درصورت صحیح بودن لطفا منبع آنرا ذکر بفرمایید با تشکر.

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"][=microsoft sans serif]

تسنیـم;670416 نوشت:
چند سال پیش مطلبی از یک روحانی شنیدم از قول پیامبر اکرم (ص) به این مضمون که بزرگترین لذت دنیوی آمیزش جنسی است درصورت صحیح بودن لطفا منبع آنرا ذکر بفرمایید با تشکر.

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مَا تَلَذَّذَ النَّاسُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَكْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّةِ النِّسَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ‏ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ مَا يَتَلَذَّذُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْجَنَّةِ أَشْهَى عِنْدَهُمْ مِنَ النِّكَاحِ لَا طَعَامٍ وَ لَا شَرَابٍ.
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]امام صادق عليه السلام فرمود: «مردم در دنيا و آخرت لذّتى بيشتر از لذّت زنان ندارند و اين همان فرموده خداوند عز و جل است كه: «محبّت امور مادّى، از زنان و فرزندان ... در نظر مردم جلوه داده شده است.» تا آخر آيه سپس حضرت فرمود: لذّتى كه بهشتيان در بهشت از آميزش مى‏برند از هيچ خوردنى و نوشيدنى، آن لذّت را نمى‏برند.»
(کافی ج 5 ص 321)


سجاد;670305 نوشت:
9. وقتی چیزی جزء واجبات دینی نشد به خودی خود نمی تواند جزء معیار های اصلی سنجش دین داری در خواستگاری و غیر آن باشد ؛

:Kaf::Kaf::Kaf:

[=microsoft sans serif]

سجاد;670305 نوشت:
وقتی چیزی جزء واجبات دینی نشد به خودی خود نمی تواند جزء معیار های اصلی سنجش دین داری در خواستگاری و غیر آن باشد

جناب سجاد یعنی شما می خواهید زنان را تشویق کنید که با حکم خدا مخالفت کنند؟ و آیا فکر می کنید کسانی که تسلیم احکام خدا هستند با کسانی که تسلیم نیستند برابر هستند؟
آیا روایاتی که در مورد مذمت غیرت در زنان است را مطالعه نموده اید؟
آیا از آن روایات خبر دارید؟ برای شما در پست بعدی آن روایات را درج خواهم نمود لعلکم تذکرون!

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"][=Microsoft Sans Serif]

سجاد;670305 نوشت:
وقتی چیزی جزء واجبات دینی نشد به خودی خود نمی تواند جزء معیار های اصلی سنجش دین داری در خواستگاری و غیر آن باشد ؛ چه بسا افرادی که کم هم نیستند به مستحبات زیادی مقید هستند اما به واجبات از روی غفلت بی توجه اند!
عطر یـاس;670444 نوشت:
:Kaf::Kaf::Kaf:

دلایل ایشان پاسخ داده شد علاوه بر آن سه روایت چند روایت دیگر هم ضمیمه آن مطالب می شود که زنان کم ایمان یا بی ایمان با تعدد زوجات به وسیله غیرتی که دارند مخالفت می کنند و جالبتر آنکه ریشه مخالفت زنان را روایات حسادت می داند و جناب سجاد می گویند حسادت ریشه بی ایمانی نیست اما روایات می گویند حسادتی که زنان دارند و مانع تعدد زوجات شوهر می شوند از حسادت و حسادت ریشه کفر است حالا خلاف معصوم حرف زدن تشویق داره بگویید ما هم تشویق کنیم جناب سجاد را!!!:Nishkhand:

روى محمد بن الفضيل‏ عن شريس الوابشى عن جابر عن أبي جعفر عليه السلام قال قال لي ان الله تبارك وتعالى لم يجعل الغيرة للنساء وانما جعل الغيرة للرجال لأن الله عز و جل قد أحل للرجل أربع حرائر وما ملكت يمينه، ولم يجعل للمرأة إلا زوجها وحده فان بغت مع زوجها غيره كانت عند الله تعالى زانية وانما تغار المنكرات منهن فأما المؤمنات فلا.
جابر گويد: «امام باقر عليه السلام به من فرمود: خداوند تبارك و تعالى غيرت را براى زنان قرار نداده است و تنها غيرت را براى مردان قرار داده چون خداوند عز و جل براى مردان چهار زن آزاد و هر كنيزى را كه مالك شود حلال ساخته است ولى براى زن تنها شوهرش را قرار داده است در نتيجه اگر علاوه بر شوهرش ديگرى را طلب كند نزد خدا زناكار محسوب مى‏شود [HL]و تنها زنان زشت كردار غيرت نشان مى‏دهند ولى زنان مؤمن غيرت‏شان تحريك نمى‏شود.[/HL]»
من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص: 444//هداية الأمة إلى أحكام الأئمة عليهم السلام، ج-7، ص: 82//مكارم الأخلاق، ص: 239//وسائل الشيعة، ج‏20، ص: 154

عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد عن عثمان بن عيسى عن بعض أصحابه عن أبي عبد الله عليه السلام قال ليس الغيرة إلاللرجال وأما النساء فإنما ذلك منهن حسد والغيرة للرجال ولذلك حرم الله على النساء إلازوجها وأحل‏للرجال أربعا وان الله أكرم أن يبتليهن بالغيرة ويحل للرجال معها ثلاثا.
امام صادق عليه السلام فرمود: «غيرت تنها براى مردان خوب است [HL]و اما زنان، غيرت آنان حسد محسوب مى‏شود[/HL] و غيرت براى مردان است و روى همين جهت خداوند بر زنان، جز شوهرشان را حرام نموده است ولى براى مردان چهار زن را حلال كرده است و خداوند بزرگوارتر از آن است كه آنان را به غيرت مبتلا كند و براى مردان حلال سازد كه سه تاى ديگر علاوه بر همسر خويش داشته باشد.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 505//جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‏25، ص: 1046//تفسير الصافي، ج‏1، ص: 421//روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج‏8، ص: 384

عن علي عليه السلام أ نه قال غيرة الرجل إيمان، غيرة المرأة عدوان، غيرة الرجل على قدر أنفته.
اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: «غیرت مرد ايمان [HL]و غيرت زن ستم و تجاوز محسوب مى‏شود[/HL]، غيرت مرد به اندازه عزّت نفس اوست.»
عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص: 347//غرر الحكم و درر الكلم، ص: 471//مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص: 292

عن علي عليه السلام أ نه لا غيرة في الحلال.
اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: «در حلال غيرت نيست.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 537//دعائم الإسلام، ج‏2، ص: 217//مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص: 293

(عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد معلق) عن محمد بن علي عن محمد بن الفضيل عن سعد الجلاب عن أبي عبد الله عليه السلام قال إن الله عز و جل لم يجعل الغيرة للنساء، وانما تغار المنكرات منهن فأما المؤمنات فلا، انما جعل الله الغيرة للرجال لأ نه أحل للرجل أربعا وما ملكت يمينه، ولم يجعل للمرأة إلازوجها فإذا أرادت معه غيره كانت عند الله زانية. قال ورواه القاسم بن يحيى عن جده الحسن بن راشد عن أبي بكر الحضرمى عن أبي عبد الله عليه السلام إلاأ نه قال فان بغت معه غيره. العلل 505: حدثنا محمد بن الحسن رحمه الله قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار عن أحمد بن محمد بن عيسى عن علي بن الحكم عن محمد بن الفضل عن سعد الجلاب عن أبي عبد الله عليه السلام (نحوه).
امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند عز و جل غيرت را براى زنان قرار نداده [HL]و تنها زنان بد، غيرت به خرج مى‏دهند ولى زنان با ايمان، اینگونه نیست [/HL]؛ تنها خداوند غيرت را براى مردان قرار داده چون براى مرد چهار زن و هر كنيزى را كه مالك شود حلال ساخته است ولى براى زن تنها شوهرش را قرار داده به گونه‏اى كه اگر با وجود اين شوهر ديگرى را طلب كند نزد خدا زناكار محسوب مى‏شود.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 505//وسائل الشيعة، ج‏20، ص: 525//تفسير نور الثقلين، ج‏1، ص: 439

عليّ بن إبراهيم عن أبيه ومحمّد بن إسماعيل عن الفضل بن شاذان جميعاً عن ابن أبي عمير عن عبد الرحمن بن الحجّاج رفعه قال بينا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله قاعد إذ جاءت امرأة عريانة حتّى قامت بين يديه فقالت يا رسول اللّه انّى فجرت فطهرّنى قال وجاء رجل يعدو في أثرها وألقى عليها ثوباً فقال ما هي منك فقال صاحبتى يا رسول اللّه خلوت بجاريتى فصنعت ما ترى فقال ضمّها إليك ثمّ قال إن الغيراء لا تبصر أعلى الوادى من أسفله.
راوى گويد: «در حالى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نشسته بودند زنى عريان آمد تا در برابر رسول خدا ايستاد و گفت: اى رسول خدا! زنا داده‏ام مرا پاك سازيد. راوى گويد: مردى در پى او مى‏دويد او آمد و پارچه‏اى بر زن افكند حضرت فرمود: اين زن چه نسبتى با تو دارد؟ آن مرد گفت: اين همسر من است. من با كنيزم خلوت كردم او چنين كرد حضرت فرمود: او را همراه خويش كن. سپس فرمود: زنى كه به غيرت آمده بالاى دره را از پايين آن تشخيص نمى‏دهد.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 505//بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏22، ص: 145//وسائل الشيعة، ج‏20، ص: 156

بإسناده عن علي عليه السلام قال بينا رسول الله صلى الله عليه و آله جالس ونحن حوله إذ أقبلت امرأة كاشفة عن شعرها وعن نحرها وعن ساقيها وعن قدميها في درع ليس عليها غطاء وزوجها جالس مع النبي صلى الله عليه و آله فقام الرجل فألقى عليها ثوبه وهى تقول يا رسول الله زنيت فأقم على الحد فقال زوجها بأبي وأمى إنها غيراء فقال رسول الله صلى الله عليه و آله ما تدرى الغيراء ما بأعلى الجبل من أسفله.
در كتاب‏ جعفريات‏ به نقل از حضرت على عليه السلام آمده است كه: «در حالى كه رسول خدا نشسته بود و ما اطراف او بوديم زنى آمد كه موها و گردن و ساق پا و روى پايش پيدا بود و پوشش مناسبى نداشت. همسر آن مرد نيز كنار پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بود. در حالى كه آن زن مى‏گفت: اى رسول خدا! زنا كرده‏ام حدّ بر من جارى كن، همسرش لباس خود را بر روى او انداخت و خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت:
پدرم و مادرم فداى تو باد! او زنى با غيرت است. پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «زنى كه به غيرت آمده باشد بالاى دره را از پايين آن تشخيص نمى‏دهد.»
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص: 236//الجعفريات (الأشعثيات)، ص: 96//جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‏25، ص: 582

عدة من أصحابنا عن أحمد ابن أبي عبد الله عن محمد ابن الحسن عن يوسف بن حماد عمن ذكره عن جابر قال قال أبو جعفر عليه السلام غيرة النساء الحسد والحسد هو أصل الكفر ان النساء إذا غرن غضبن وإذا غضبن كفرن إلاالمسلمات منهن.
امام باقر عليه السلام فرمود: [HL]«غيرت زنان حسادت است و حسادت ريشه كفر است زنان اگر به غيرت بيايند خشم مى‏كنند و چون خشم كنند كافر مى‏شوند مگر زنان مسلمان.»[/HL]
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 505//مكارم الأخلاق، ص: 239//وسائل الشيعة، ج‏20، ص: 156//روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج‏8، ص: 385

قال علي عليه السلام غيرة المرأة كفر و غيرة الرجل إيمان.
اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: [HL]«غيرت زن كفر و غيرت مرد ايمان است.»[/HL]
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 491//بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏100، ص: 252//خصائص الأئمة عليهم السلام (خصائص أمير المؤمنين عليه السلام)، ص: 100

عدة من أصحابنا عن أحمد ابن أبي عبد الله عن أبيه عن محمد بن سنان عن خالد القلانسى قال ذكر رجل لأبى عبدالله عليه السلام امرأته فأحسن عليها الثناء فقال له أبو عبد الله عليه السلام أغرتها، قال لا قال فأغرها، فأغارها فثبتت فقال لأبى عبدالله عليه السلام انى قد أغرتها فثبتت فقال هي كما تقول.
مردى از همسرش نزد امام صادق عليه السلام ياد كرد و بسيار او را ستود. امام صادق عليه السلام به او فرمود: «آيا كارى كرده‏اى كه او را به غيرت وادارى؟ مرد گفت: نه. حضرت فرمود: پس او را به غيرت وادار آن مرد چنين كرد ولى زن همچنان ثابت ماند. پس از آن مرد به امام صادق عليه السلام گفت: او را به غيرت كشاندم ولى او همچنان استوار ماند حضرت فرمود: اين زن همان گونه كه مى‏گويى (قابل ستايش) هست.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 505//وسائل الشيعة، ج‏20، ص: 156//جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‏25، ص: 584

بإسناده عن علي عليه السلام قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله المضل باهت والبرى‏ء منه فرقة وما تدرى الغيراء ما بأعلى الوادى من أسفله قالوا يا رسول الله كيف ذاك قال أما المضل إذا ضل منه الشي‏ء رمى به البرى‏ء وأما الغيراء فلا تدرى، الماء يصعد من أسفل الوادى أو من أعلاه.
اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: كسى كه چيزى را گم كرده بهتان مى‏زند (به دروغ مى‏گويد فلان كس برداشته است) و آن كه پاك است از چنين كسى بيمناك است و زن به غيرت آمده آنچه را كه در بالاى دره است از پايين درّه تشخيص نمى‏دهد.
الجعفريات (الأشعثيات)، ص: 96//مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص: 236//جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‏25، ص: 584

الدین القیم;670424 نوشت:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مَا تَلَذَّذَ النَّاسُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَكْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّةِ النِّسَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ‏ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ مَا يَتَلَذَّذُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْجَنَّةِ أَشْهَى عِنْدَهُمْ مِنَ النِّكَاحِ لَا طَعَامٍ وَ لَا شَرَابٍ.
امام صادق عليه السلام فرمود: «مردم در دنيا و آخرت لذّتى بيشتر از لذّت زنان ندارند و اين همان فرموده خداوند عز و جل است كه: «محبّت امور مادّى، از زنان و فرزندان ... در نظر مردم جلوه داده شده است.» تا آخر آيه سپس حضرت فرمود: لذّتى كه بهشتيان در بهشت از آميزش مى‏برند از هيچ خوردنى و نوشيدنى، آن لذّت را نمى‏برند.»

میشه خواهش کنم بازهم نگاه کنید و حدیثی که میخوام بذارید، شما سربسته شو نوشتید. خوب بیاد دارم میگفت بزرگترین لذت دنیا آمیزش جنسی ست که قاعدتا هم برای مرد و هم برای زن است ولی اینجا اومده مَا تَلَذَّذَ النَّاسُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَكْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّةِ النِّسَاءِ مردم در دنيا و آخرت لذّتى بيشتر از لذّت زنان ندارند اگر الناس را مردم (که شامل زنان هم باید بشود) درنظر بگیریم این معنی برداشت میشود که آنها (یعنی زنان) هم از زنان لذت میبرند و اگر اینگونه نیست پس لذت زنان چه میشود. در آخر آیه هم که خاصتا از اون دنیا صحبت میکنه. پس مطمئنا این همان حدیث مورد نظر نیست ولی نزدیک به همان است.

الدین القیم;670455 نوشت:
و تنها زنان بد، غيرت به خرج مى‏دهند ولى زنان با ايمان، اینگونه نیست

الدین القیم;670455 نوشت:
«غيرت زن كفر و غيرت مرد ايمان است.»

الدین القیم;670455 نوشت:
و تنها زنان بد، غيرت به خرج مى‏دهند ولى زنان با ايمان، اینگونه نیست

هر کدام از این احادیث متعلق به شرایط زمانی و مکانی خاص هستند اینگونه نیست این سخن رو برای عوام بیان کنید و به همه نسبت دهید
پیامبر جایی به خوردن خرما تشویق میکردند و در جایی نهی میکردند این نهی و تشویق شامل همه میشد ؟؟؟؟؟؟؟
برخی احادیث، احادیث دیگر را بنا به موقعیت زمانی و شرایطی که پیش می امد رد میکردند
برخی گفته های معصومین برای شخص خاصی بوده مخاطبی داشتند نه اینکه بدون استثناء برای همه مردم بیان شده باشند
مخالفت زنان رو کفر بیان می کنید و پرداختن بی حد و اندازه به بحث تعدد و متعه را شایسته میدانید
همون معصومینی که چنین حدیثی بیان کرده اند در کنارش میفرمایند آنقدر به این مسائل دامن نزنید که به عورت شناخته شوید
یا زنانتان کافر و بی ایمان شوند آیا همه مردان در یک درجه ایمان هستند که انتظار دارید همه زنان از ایمان کامل برخوردار باشند
شمایی که در جلسه ی خواستگاری انتظار دارید دختری جوان در مقابل این حرف مخالفت نکنه تا مبادا بی ایمانیش بر شما ثابت شود
فکر نکردی ممکنه برعکس جلو کنه و بی ایمان و هرزگی مرد مسلمان ثابت شود و البته شناخته شدنش به عورت

الدین القیم;670452 نوشت:
جناب سجاد یعنی شما می خواهید زنان را تشویق کنید که با حکم خدا مخالفت کنند؟

سلام و عرض ادب
بهتر است با ظرافت بیشتر مباحث جناب سجاد رو مطالعه کنید بدون هیچ گونه غرض

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

شبـنم;670472 نوشت:
هر کدام از این احادیث متعلق به شرایط زمانی و مکانی خاص هستند اینگونه نیست این سخن رو برای عوام بیان کنید و به همه نسبت دهید

روایت عام می باشد و اصلا استدلال بر این است که چون خداوند تعدد زوجات را جایز دانسته پس غیرت معنایی ندارد و از عمومیت حکم مورد استدلال به عمومیت نتیجه استدلال می رسیم
روى محمد بن الفضيل‏ عن شريس الوابشى عن جابر عن أبي جعفر عليه السلام قال قال لي ان الله تبارك وتعالى لم يجعل الغيرة للنساء وانما جعل الغيرة للرجال لأن الله عز و جل قد أحل للرجل أربع حرائر وما ملكت يمينه، ولم يجعل للمرأة إلا زوجها وحده فان بغت مع زوجها غيره كانت عند الله تعالى زانية وانما تغار المنكرات منهن فأما المؤمنات فلا.
جابر گويد: «امام باقر عليه السلام به من فرمود: خداوند تبارك و تعالى غيرت را براى زنان قرار نداده است و تنها غيرت را براى مردان قرار داده چون خداوند عز و جل براى مردان چهار زن آزاد و هر كنيزى را كه مالك شود حلال ساخته است ولى براى زن تنها شوهرش را قرار داده است در نتيجه اگر علاوه بر شوهرش ديگرى را طلب كند نزد خدا زناكار محسوب مى‏شود و تنها زنان زشت كردار غيرت نشان مى‏دهند ولى زنان مؤمن غيرت‏شان تحريك نمى‏شود.»
من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص: 444//هداية الأمة إلى أحكام الأئمة عليهم السلام، ج-7، ص: 82//مكارم الأخلاق، ص: 239//وسائل الشيعة، ج‏20، ص: 154

علامه طباطبایی از عرفا و فلاسفه و مفسرین بزرگ می فرماید:
از روايت مذكور روشن مى‏شود كه غيرت يكى از اخلاق حميده و ملكات فاضله است و آن عبارت است از دگرگونى حالت انسان از حالت عادى و اعتدال، بطورى كه انسان را براى دفاع و انتقام از كسى كه به يكى از مقدساتش اعم از دين، ناموس و يا جاه و امثال آن تجاوز كرده، از جاى خود مى‏كند، و اين صفت غريزى، صفتى است كه هيچ انسانى به طور كلى از آن بى‏بهره نيست، هر انسانى را كه فرض كنيم- هر قدر هم كه از غيرت بى بهره باشد- باز در بعضى از موارد غيرت را از خود بروز مى‏دهد، پس غيرت يكى از فطريات آدمى است، و اسلام هم دينى است كه بر اساس فطرت تشريع شده و در آن امور فطرى را گرفته و تعديل مى‏كند، آن مقدارش را كه در حيات بشر لازم و ضرورى است معتبر و واجب مى‏سازد، و آنچه نقص و خلل كه در آن هست و بشر در زندگيش نيازى بدان ندارد حذف نموده، و از اعتبار مى‏اندازد، و هم چنان كه مى‏بينيم همين روش را در فطرياتى چون علاقه به جمع مال و به دست آوردن خوراك و شراب و لباس و همسران و غيره معمول داشته است.اگر ما مى‏بينيم كه خداى عز و جل براى مردان، با داشتن يك زن، سه زن ديگر را حلال كرده،- با در نظر گرفتن اينكه اسلام رعايت حكم فطرت را نموده است- لازمه‏اش اين مى‏شود كه نفرت و انزجارى كه از زنان نسبت به هو و مشاهده مى‏كنيم حسد باشد، نه غيرت، و به زودى در بحث آينده كه راجع به تعدد زوجات است توضيح بيشترى مى‏دهيم، و اثبات مى‏كنيم اين حالت در زنان امرى است عرضى، و حالتى است غير فطرى، كه به آنان دست مى‏دهد (و زنان موظفند با آن مبارزه كنند، آن چنان كه با هر هوايى نفسانى ديگر بايد مبارزه كنند" مترجم").

شبـنم;670472 نوشت:
پیامبر جایی به خوردن خرما تشویق میکردند و در جایی نهی میکردند این نهی و تشویق شامل همه میشد ؟؟؟؟؟؟؟

اولا هر دور روایت را بیاورید ببینیم کجا پیامبر چنین چیزی گفته اند.
بعد هم آیا جایی پیامبر زنان را به مخالفت با حکم تعدد زوجات تشویق کردند؟ چنین روایاتی که زنان را مخالفت با حکم خدا تشویق کنند وجود ندارند.
بهتر است انسان در اموری که تخصص ندارد نظر ندهد مخصوصا امور دینی که روایت داریم
وسائل جلد 27 حدیث 33474 و عنه عن احمد عن محمد بن سنان عن ابن بکیر عن زرارة عن أبی عبدالله ع قال: لو أنّ العباد إذا جهلوا، وقفوا و لم یجحدوا، لم یکفروا.
امام صادق ع فرمود: بندگان خدا (همۀ انسانها) اگر زمانی که (به موردی بر می خوردند که به آن) جاهل بودند، توقف می کردند (و حکم به ردّ آن نمی کردند) کافر نمی شدند.
شبـنم;670472 نوشت:
برخی احادیث، احادیث دیگر را بنا به موقعیت زمانی و شرایطی که پیش می امد رد میکردند

بحث عام و خاص و محکم و متشابه هم اصول خاص خود را دارد که زمانی که روایات متعارضی وارد شوند و یا روایتی عام باشد و دیگری خاص مطرح می شود در حالی که روایتی خلاف آنچه گفتیم وجود ندارد.
شبـنم;670472 نوشت:
برخی گفته های معصومین برای شخص خاصی بوده مخاطبی داشتند نه اینکه بدون استثناء برای همه مردم بیان شده باشند

آن روایات عمومیت ندارد اما روایات مورد استناد ما به صورت کلی مطرح شده است و اسم زن خاص یا شخص خاصی را نیاورده بلکه در مورد تمام زنان صحبت می کند و استدلال هایی هم که آورده می شود مربوط به تمام زنان است و نه یک زن خاص
شبـنم;670472 نوشت:
مخالفت زنان رو کفر بیان می کنید و پرداختن بی حد و اندازه به بحث تعدد و متعه را شایسته میدانید
همون معصومینی که چنین حدیثی بیان کرده اند در کنارش میفرمایند آنقدر به این مسائل دامن نزنید که به عورت شناخته شوید
یا زنانتان کافر و بی ایمان شوند آیا همه مردان در یک درجه ایمان هستند که انتظار دارید همه زنان از ایمان کامل برخوردار باشند
شمایی که در جلسه ی خواستگاری انتظار دارید دختری جوان در مقابل این حرف مخالفت نکنه تا مبادا بی ایمانیش بر شما ثابت شود
فکر نکردی ممکنه برعکس جلو کنه و بی ایمان و هرزگی مرد مسلمان ثابت شود و البته شناخته شدنش به عورت

مطالبی که می گویید مستند به متون دینی باشد تا جواب شما داده شود سخن ما برگرفته از روایات فراوان بوده و همچنین برگفته از نظر فقها می باشد.
صد ها روایت در مورد ازدواج موقت داریم و همچنین در مورد تعدد زوجات و در آیات قرآن هم به هر دو این احکام اشاره شده بنا بر این کسی نباید با اصل حکم مخالفت داشته باشد و همچنین نباید در حلال غیرت داشته باشند طبق همان روایاتی که گفتم
در مورد شناخته شدن به عورت هم متوجه نشدم منظورتان را چون تا آنجایی که به یاد دارم زنان در روایات عورت معرفی شده اند چه در منابع شیعه و چه در منایع اهل سنت به الفاظ گوناگون نقل شده است؛ در منابع روایی اهل سنت با الفاظی مانند «المرأة عورة»،«النساء عورة»و نظیر آن آمده است، اما مضمون آن در منابع حدیثی و فقهی شیعه آمده است؛ مانند این که پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «إِنَّمَا النِّسَاءُ عِیٌّ وَ عَوْرَةٌ فَاسْتُرُوا الْعَوْرَةَ بِالْبُیُوتِ وَ اسْتُرُوا الْعِیَّ بِالسُّکُوت»
در پاسخ به جناب سجاد به روایت نهی از متعه هم پرداختیم که شیخ مفید فرموده متعه در آن روایات که نهی شده از جهت تقیه بوده و چه بسا متعه از جهت تقیه مکروه یا حرام شود اما امروزه دیگر تقیه وجود ندارد و نمی توان به آن روایات که ما ضعف آنها را هم ثابت کردیم استناد کرد.
علاوه بر همه اینها بر فرض که این روایاتی که شما گفتید ثابت هم باشد در مورد ازدواج موقت بوده و نه تعدد زوجات،شما یک روایت نمی توانید بیاورید که از تعدد زوجات نهی شده باشد و یا گفته شده باشد اصرار نکنید و امثال این موارد.

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

عطر یـاس;670488 نوشت:
بهتر است با ظرافت بیشتر مباحث جناب سجاد رو مطالعه کنید بدون هیچ گونه غرض

سلام
شما هم بدون غرض مطالب ما را مطالعه کنید چون ما به تمام سخنان ایشان جواب دادیم.
در مورد غیرت زنانه این مطلب علامه طباطبایی را هم مطالعه کنید برای شما بد نیست.(فکر نکنم بگویید ایشان هم غرض دارند!!)
اسلام زير بناى زندگى بشر و بنيان جامعه انسانى را بر زندگى عقلى و فكرى بنا نهاده است، نه زندگى احساسى و عاطفى، در نتيجه هدفى كه بايد در اسلام دنبال شود رسيدن به صلاح عقلى در سنن اجتماعى است، نه به صلاح و شايستگى آنچه كه احساسات دوست مى‏دارد و مى‏خواهد. و عواطف به سويش كشيده مى‏شود.
و اين معنا به هيچ وجه مستلزم كشته شدن عواطف و احساسات رقيق زنان و ابطال حكم موهبتهاى الهى و غرايز طبيعى نيست، زيرا در مباحث علم النفس مسلم شده است كه صفات روحى و عواطف و احساسات باطنى از نظر كميت و كيفيت با اختلاف تربيت‏ها و عادات، مختلف مى‏شود هم چنان كه به چشم خود مى‏بينيم كه بسيارى از آداب در نظر شرقى‏ها پسنديده و ممدوح، و در نظر غربيها ناپسند و مذموم است. و به عكس آن بسيارى از رسوم و عادات وجود دارد كه در نظر غربيها پسنديده و در نظر شرقى‏ها ناپسند است و هيچگاه يافت نمى‏شود كه دو امت در همه آداب و رسوم نظر واحدى داشته باشند، بالأخره در بعضى از آنها اختلاف دارند.
و تربيت دينى در اسلام زن را بگونه ‏اى بار مى‏ آورد كه هرگز از اعمالى نظير تعدد زوجات ناراحت نگشته و عواطفش جريحه‏ دار نمى‏شود، (او همين كه مى‏بيند خداى عز و جل به شوهرش اجازه تعدد زوجات را داده تسليم اراده پروردگارش مى‏شود، و وقتى مى‏شنود كه تحمل در برابر آتش غيرت، مقامات والايى را نزد خداى تعالى در پى دارد به اشتياق رسيدن به آن درجات، تحمل آن برايش گوارا مى‏گردد).
بله يك زن غربى كه از قرون متمادى تا كنون عادت كرده به اينكه تنها همسر شوهرش باشد و قرنها اين معنا را در خود تلقين نموده، يك عاطفه كاذب در روحش جايگير شده و آن عاطفه با تعدد زوجات ضديت مى‏كند. دليل بر اين معنا اين است كه زن غربى به خوبى اطلاع دارد كه شوهرش با زنان همسايگان زنا مى‏كند و هيچ ناراحت نمى‏شود، پس اين عاطفه‏ اى كه امروز در ميان زنان متمدن پيدا شده، عاطفه ‏اى است تلقينى و دروغين.
و اين، نه تنها مرد غربى است كه هر زنى را دوست داشته باشد (چه بكر و چه بيوه، چه بى‏ شوهر و چه شوهردار) زنا مى ‏كند، بلكه زن غربى نيز با هر مردى كه دوست بدارد تماس غير مشروع برقرار مى‏كند، و از اين بالاتر اينكه زن و مرد غربى با محرم خود جمع مى ‏شوند و مى‏ توان ادعا كرد كه حتى يك انسان غربى از ميان هزاران انسان را نخواهى يافت كه از ننگ زنا بر حذر مانده باشد (چه مردش و چه زنش) انسان غربى به اين هم قانع نيست، بلكه عمل زشت لواط را هم مرتكب مى‏شود و شايد مردى يافت نشود و يا كمتر يافت شود كه از اين ننگ سالم مانده باشد، و اين رسوايى را بدانجا رساندند كه از پارلمان انگليس خواستند تا عمل لواط را برايشان قانونى كند، چون آن قدر شايع شده بود كه ديگر جلوگيريش ممكن نبود، و اما زنان و مخصوصا دختران بكر و بى‏ شوهر كه فحشاء در بينشان به مراتب زننده‏ تر و فجيع‏ تر بود.
و جاى بسيار شگفت است كه چگونه زنان غربى از اين همه بى‏ ناموسى كه شوهرانشان مى‏بينند متاسف نگشته، دلها و عواطفشان جريحه‏ دار نمى ‏شود، و چگونه است كه احساسات و عواطف مردان از اينكه در شب زفاف همسرشان را بيوه مى‏ يابند ناراحت نشده و عواطفشان جريحه‏دار نمى‏گردد؟ و نه تنها ناراحت نمى‏شود بلكه هر قدر همسرش بيشتر زنا داده باشد و مردان بيشترى از او كام گرفته باشند، او بيشتر مباهات و افتخار مى‏كند، و منطقش اين است كه من همسرى دارم كه عاشق‏ هاى زيادى دارد و شيفتگانش بر سر همخوابى با او با يكديگر جنگ و ستيز دارند، همسر من كسى است كه ده‏ها و بلكه صدها دوست و آشنا دارد.
ولى اگر آن نكته كه خاطرنشان كرديم در نظر گرفته شود، اين شگفتى‏ها از بين مى ‏رود، گفتيم عواطف و احساسات با اختلاف تربيت‏ها مختلف مى‏شود، اين اعمال نامبرده از آنجا كه در سرزمين غرب تكرار شده و مردم در ارتكاب آن آزادى كامل دارند، دلهايشان نسبت به آن خو گرفته است، تا جايى كه عادتى معمولى و مالوف شده و در دلها ريشه دوانده، به همين جهت عواطف و احساسات به آن متمايل، و از مخالفت با آن جريحه دار مى‏شود.

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

تسنیـم;670464 نوشت:
میشه خواهش کنم بازهم نگاه کنید و حدیثی که میخوام بذارید، شما سربسته شو نوشتید. خوب بیاد دارم میگفت بزرگترین لذت دنیا آمیزش جنسی ست که قاعدتا هم برای مرد و هم برای زن است ولی اینجا اومده مَا تَلَذَّذَ النَّاسُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَكْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّةِ النِّسَاءِ مردم در دنيا و آخرت لذّتى بيشتر از لذّت زنان ندارند اگر الناس را مردم (که شامل زنان هم باید بشود) درنظر بگیریم این معنی برداشت میشود که آنها (یعنی زنان) هم از زنان لذت میبرند و اگر اینگونه نیست پس لذت زنان چه میشود. در آخر آیه هم که خاصتا از اون دنیا صحبت میکنه. پس مطمئنا این همان حدیث مورد نظر نیست ولی نزدیک به همان است.

معمولا کسانی که روایات را نقل می کنند نقل به مضمون می کنند البته در حدیث دیگری هم آمده که امام صادق علیه‌السلام از اصحاب خود سؤال نمود که لذیذترین چیزها چیست؟ هر کدام چیزی گفتند، حضرت فرمودند: لذیذترین چیزها آمیزش جنسی با زنان است. (کافی ج 5 ص 321 و 496)

[="Tahoma"]بنده برای اینکه قضاوت درستی داشته باشم، تاپیک را مطالعه کردم.
صحبت‌های جناب الدین القیم مطابق با روایات و فتاوای علماست، دوستان به این نکته دقت داشته باشند که اگر حکمی از احکام اسلام به مذاقمان خوش نیامد نباید آن را بدون حجت شرعی توجیه و تاویل کنیم تا نعوذ بالله مصداق این آیه نباشیم:
يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَينْ‏َ ذَالِكَ سَبِيلا

مطالب دوستان خیلی خوب هست فقط چند مورد
لطفا اینقدر کلمات عجیب غریب به کار نبرید بخدا من عرب نیستم یه جوری بنویسید حداقل در مورد اصطلاحات که یه بیسواد هم مثل ما بفهمه
اون دوستی که در اول گفتنه بودن::کسی که زنش بیمار است میشه توضیح بدن زنی که شوهرش بیماره حقش چیه این وسط؟
صیغه شرایط راحتی داده برای مجرد یا شخصی که به هر دلیلی همسر نداره ولی جفا و نامردی مطلق در حق زن هست
و هر شخصی که اتفاقا کم نیست این عمل رو در زمان داشتن همسر انجام بده منظورم روال معمول هست نه شرایط خاص وافعا داره خیانت میکنه
و عملا از دهن زن وبچش میزنه و خوش گذرونی میکنه
خودمون خواهر داریم یا دختر داریم...واقعا چرا قانون درست و مجاب کننده ای برای این جریان خانمانسوز نیست؟
اکثرا در بین اقایون دیده میشه واقعا نامردی هست واقعا خجالت داره بعضی وقتها ادم باید از مرد بودنش خجالت بکشه

الدین القیم;670455 نوشت:
حالا خلاف معصوم حرف زدن تشویق داره بگویید ما هم تشویق کنیم جناب سجاد را!!!

الدین القیم;670452 نوشت:
جناب سجاد یعنی شما می خواهید زنان را تشویق کنید که با حکم خدا مخالفت کنند؟ و آیا فکر می کنید کسانی که تسلیم احکام خدا هستند با کسانی که تسلیم نیستند برابر هستند؟

سلام علیکم
ابتدا از شما کاربر گرامی به خاطر احادیثی که بیان فرمودید سپاسگزاری میکنم

بزرگوار ،بنده حقیر ابدا در مطالب استاد سجاد محترم مخالفتی با این حکم الهی یا سخنی خلاف سخن معصومین (ع)ندیدم!!! یا اینکه ایشان خواسته باشند خانمها را تشویق کرده باشند که با این حکم مخالفت نمایند!!!!!!

مضمون حرف ایشان این بود که این حکم با توجه به یک حکم الهی کاملا پذیرفته شده است اما مانند تمام احکامهای دیگر شرایط خودش را دارد و نباید به صورت افراطی افراد را به این کار تشویق کرد(افرادی که اصلا شرایط متعه را ندارند زیرا باعث فساد میشود!) و با به صورت تفریطی افراد را منع نمود( افرادی که واقعا شرایطش را دارند نباید منع نمود! زیرا باعث فساد میشود) ،یعنی باید برای این حکم شرایط را هم در نظر گرفت!! و دچار افراط و تفریط نشد

کاربر گرامی و محترم الدین القیم، بنده خقیر خانم هستم و تا کنون هرکجا مخالفتی با این حکم شده است از این حکم دفاع نموه ام زیرا از احکام الهی است و کاملا و صددرصد این حکم را قبول دارم زیرا قطعا حکمتی داشته که خداوند آن را قرار داده است و ما موظفیم تسلیم امر الهی باشیم

اما بنده ابدا به کسی که اصلا شرایط متعه کردن را ندارد توصیه نمیکنم و نمیگویم چون مستحب است پس تحت هرشرایطی همه بروند متعه نمایند!! آیا شما چنین توصیه ای را میفرمایید؟! آیا تشویق همه افراد به متعه صحیح است؟! (کسانی که شرایطش را ندارند!)

خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند
یازهرا(س)

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]

یارب;670537 نوشت:
بزرگوار ،بنده حقیر ابدا در مطالب استاد سجاد بزرگوار مخالفتی با این حکم الهی یا سخنی خلاف سخن معصومین (ع)ندیدم! یا اینکه ایشان خواسته باشند خانمها را تشویق کرده باشند که با این حکم مخالفت نمایند!!

یارب;670537 نوشت:
مضمون حرف ایشان این بود که این حکم با توجه به یک حکم الهی کاملا پذیرفته شده است اما مانند تمام احکامهای دیگر شرایط خودش را دارد و نباید به صورت افراطی افراد را به این کار تشویق کرد(افرادی که اصلا شرایط متعه را ندارند زیرا باعث فساد میشود!) و با به صورت تفریطی افراد را منع نمود( افرادی که واقعا شرایطش را دارند نباید منع نمود! زیرا باعث فساد میشود) ،یعنی باید برای این حکم شرایط را هم در نظر گرفت!! و دچار افراط و تفریط نشد

سجاد;670305 نوشت:
وقتی چیزی جزء واجبات دینی نشد به خودی خود نمی تواند جزء معیار های اصلی سنجش دین داری در خواستگاری و غیر آن باشد

سلام
دقت کنید ایشان فرموده اند که پذیرش و یا نپذیرفتن تعدد زوجات و متعه نشانه سنجش دین داری نیست خلاف روایات امام معصوم که ایشان نپذیرفتن تعدد زوجات از روی غیرت زنانه را مذموم دانسته اند و صریحا فرموده اند که وانما تغار المنكرات منهن فأما المؤمنات فلا.و تنها زنان بدکردار غيرت به خرج مى ‏دهند ولى زنان با ايمان، اینگونه نیست و روایات دیگر هم موید همان گذشت و نیازی به تکرار نیست.
در مورد اینکه تعدد زوجات و متعه نیاز به شرایط دارد یا ندارد هم در جواب ایشان گفتم که بنده و جناب سجاد و شما در موضعی نیستیم که بخواهیم برای حکم الهی شرایطی قرار دهیم و هر آنچه فقها برای آن ذکر کرده اند شرط لازم است و اگر کسی شروط لازم را داشت می تواند به حکم عمل کند و من و شما و دیگری در موقعیتی نیستیم که کسی را از کاری که فقها جایز دانسته اند نهی کنیم یا برای حکم خدا شرایط بگذاریم بلکه باید به شروط آمده که توسط فقها استخراج شده عمل نمود.

9

یارب;670537 نوشت:
سلام علیکم
ابتدا از شما کاربر گرامی به خاطر احادیثی که بیان فرمودید سپاسگزاری میکنم

بزرگوار ،بنده حقیر ابدا در مطالب استاد سجاد محترم مخالفتی با این حکم الهی یا سخنی خلاف سخن معصومین (ع)ندیدم!!! یا اینکه ایشان خواسته باشند خانمها را تشویق کرده باشند که با این حکم مخالفت نمایند!!!!!!

مضمون حرف ایشان این بود که این حکم با توجه به یک حکم الهی کاملا پذیرفته شده است اما مانند تمام احکامهای دیگر شرایط خودش را دارد و نباید به صورت افراطی افراد را به این کار تشویق کرد(افرادی که اصلا شرایط متعه را ندارند زیرا باعث فساد میشود!) و با به صورت تفریطی افراد را منع نمود( افرادی که واقعا شرایطش را دارند نباید منع نمود! زیرا باعث فساد میشود) ،یعنی باید برای این حکم شرایط را هم در نظر گرفت!! و دچار افراط و تفریط نشد

کاربر گرامی و محترم الدین القیم، بنده خقیر خانم هستم و تا کنون هرکجا مخالفتی با این حکم شده است از این حکم دفاع نموه ام زیرا از احکام الهی است و کاملا و صددرصد این حکم را قبول دارم زیرا قطعا حکمتی داشته که خداوند آن را قرار داده است و ما موظفیم تسلیم امر الهی باشیم

اما بنده ابدا به کسی که اصلا شرایط متعه کردن را ندارد توصیه نمیکنم و نمیگویم چون مستحب است پس تحت هرشرایطی همه بروند متعه نمایند!! آیا شما چنین توصیه ای را میفرمایید؟! آیا تشویق همه افراد به متعه صحیح است؟! (کسانی که شرایطش را ندارند!)

خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند
یازهرا(س)


ببخشید سرکار خانوم چرا مسءله سخت میکنیم؟
قانون این هست دقیقا:بنده با داشتن یه دختر اگر شرایط خانه را مساعد کنم نفقه همسر را بدهم به راحتی میتوانم 600تا صیغه داشته باشم
حالا شما یه قانون دقیق بیارید که بنده مسلمان را از طریق دینی یا قانونی منع کند
در ضمن در صورت اینکه خانومم بفهمه کاری نمیتونه قانونن انجام بده
بجز وجدان شخص و اینکه عملا داره خیانت میکنه و فقط در حق زن ظلم میشه
چیز دیگری هست که جلوگیری کنه؟
این مسءله بقدری الان شایع هست که حد نداره
بنده شغل ازاد دارم در مشهد و واقعا هیچ اسمی غیر از فهشای مردان روی این عمل نمیشه گذاشت
با دو کلمه هرچی ازداج هم فاتحش خونده میشه...

الدین القیم;670539 نوشت:
دقت کنید ایشان فرموده اند که پذیرش و یا نپذیرفتن تعدد زوجات و متعه نشانه سنجش دین داری نیست خلاف روایات امام معصوم که ایشان نپذیرفتن تعدد زوجات از روی غیرت زنانه را مذموم دانسته اند و صریحا فرموده اند که وانما تغار المنكرات منهن فأما المؤمنات فلا.و تنها زنان بدکردار غيرت به خرج مى ‏دهند ولى زنان با ايمان، اینگونه نیست و روایات دیگر هم موید همان گذشت و نیازی به تکرار نیست.

بنده با توجه به محیطی که در فضای حقیقی در آن فعالیت میکنم ارتباط مستقیمی با خانمهای متدین دارم، بارها شده خانمها با این موضوع مخالف بودند ،وقتی نشستیم و بحث کردیم و بنده دلایل را آوردم آنها پذیرفتند و گفتند ما با اصل حکم مخالفتی نداریم!!! پس بعضا نپذیرفتن آنان به دلیل نداستن شرایط این حکم است نه حسادت زنانه و غیره!!
از طرفی ما نمیتوانیم بگوییم هرکس این را پذیرفت قطعا خانم مومنه ای است !!! بنده در این مورد در این پست قبلا توضیح دادم میتوانید مطالعه بفرمایید

http://www.askdin.com/thread48383-4.html#post669213

الدین القیم;670539 نوشت:
در مورد اینکه تعدد زوجات و متعه نیاز به شرایط دارد یا ندارد هم در جواب ایشان گفتم که بنده و جناب سجاد و شما در موضعی نیستیم که بخواهیم برای حکم الهی شرایطی قرار دهیم و هر آنچه فقها برای آن ذکر کرده اند شرط لازم است و اگر کسی شروط لازم را داشت می تواند به حکم عمل کند و من و شما و دیگری در شرایطی نیستیم که کسی را از کاری که فقها جایز دانسته اند نهی کنیم یا برای حکم خدا شرایط بگذاریم بلکه باید به شروط آمده که توسط فقها استخراج شده عمل نمود.

بله اگر فردی شرط لازم را داشت میتواند به حکم عمل نماید!
حال یک سوال دارم!! نماز شب خواندن یک عمل مستحبی است درست است؟! حال فرض کنید پدری بیاید خدمت شما ! و بگوید پسری دارم که هرشب نماز شب میخواند ،در حالی که من پیرمرد بیمارم و نیاز به مراقبت دارم ،اصلا به من توجه ندارد وقتی نیمه شب صدایش میکنم برایم آب بیاورد آب نمی آورد و فقط نماز میخواند تازه چون خسته میشود برای نماز صبح هم خواب میماند و نمازش قضا میشود!!
شما اینجا چه پاسخی میدهید؟! میفرمایید ما حق نداریم این پسر را از خواند نماز شب منع کنیم زیرا یک عمل مستحبی است و او دارد کار درستی انجام میدهد؟! حال اگر کسی آمد به این آقا پسر گفت پسرم اینجا احسان به والدین واجب تر است و شما باید اول به پدرت برسی درثانی شما نباید واجب را فدای مستحب نمایی و باید اول به نماز صبحت برسی ! پس اگر میتوانی بین این سه یعنی محبت رسیدگی به پدر، نماز صبح و نماز شب جمع ببندی خیلی هم خوب است اما اگر نمیتوانی باید نماز شب را کنار بگذاری تا بتوانی به آن دو واجب برسی!!

حال به نظر شما اگر فردی اینگونه پاسخ این جوان را داد یعنی با دستورات زیادی که معصومین(ع) در مورد نماز شب خواند و فضیلت نماز شب بیان نموده اند دارد مخالفت میکند؟!
نمیدانم چرا اما احساس میکنم شما کمی خلط مبحث نموده اید

اینکه این یک حکم الهی است شکی در ان نیست،اینکه همه میتوانند آن را انجام دهند شکی در آن نیست ، اما اینکه بدون قید و شرط و در نظر گرفتن موقعیت آن را انجام دهند آیاصحیح است ؟!

یازهرا(س)

سید محمد جواد;670542 نوشت:
واقعا هیچ اسمی غیر از فهشای مردان روی این عمل نمیشه گذاشت


سلام علیکم
کاربر گرامی و بزرگوارا!

اینگونه نفرمایید!! ما هرگز حق نداریم برای کسی که دارد به حکم الهی عمل میکند و دچار گناهی نشده است این اصطلاح ناپسند را به کار ببریم !!
اینکه بعضی از مردان هوس ران از آن سوء استفاده میکنند و به نام اسلام این حکم الهی را وسیله هوسرانی خود قرار داده اند بحثش جدا است ،اما این دلیل نمیشود هرکس متعه کرد بگوییم دارد خلاف میکند!! یا به خاطر رفتار اشتباه یک عده کل خکم الهی را زیر سوال ببریم !! اگر خدایی نکرده چند نفر که شغل آزاد دارند دزدی کردند میتوانیم بگویم هرکس شغل آزاد دارد خدایی نکرده دزد است؟ هرگز نمیتوانیم این را بگوییم و قرار نیست اگر چند نفر دزدی کردند و خلاف کردند کل شغل آزاد که شغل شریفی است زیر سوال برود!!

این حکم یک حکم الهی است ،مانند تمام احکام های دیگر، و در جای خودش بسیار هم مناسب و خوب است و باید هم باشد و در این موضوع کسی شکی ندارد
بحث ما برسر افراط و تفریط ها است ،پس ان شاءالله مبحث را بد برداشت نفرمایید!

یازهرا(س)

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

یارب;670556 نوشت:
بنده با توجه به محیطی که در فضای حقیقی در آن فعالیت میکنم ارتباط مستقیمی با خانمهای متدین دارم، بارها شده خانمها با این موضوع مخالف بودند ،وقتی نشستیم و بحث کردیم و بنده دلایل را آوردم آنها پذیرفتند و گفتند ما با اصل حکم مخالفتی نداریم!!! پس بعضا نپذیرفتن آنان به دلیل نداستن شرایط این حکم است نه حسادت زنانه و غیره!!از طرفی ما نمیتوانیم بگوییم هرکس این را پذیرفت قطعا خانم مومنه ای است !!! بنده در این مورد در این پست قبلا توضیح دادم میتوانید مطالعه بفرمایید

چرا به سخنان ما دقت نمی کنید؟ ما در پست 10 توضیح دادیم که کسی نگفته این تنها معیار است بلکه گفته شد شخص اگر دیگر ملاک های دیگر را دارد آیا این ملاک را هم دارا می باشد یا خیر،یعنی این تنها ملاک گفته نشده بلکه یکی از ملاک ها ذکر شده و این شرط لازم است یعنی اگر نبود اشکالی وجود دارد اما اگر بود به این معنا نیست که ایمان کامل است مثل نماز که کسی که نماز نخواند نشانه نقصان ایمان اوست اما اگر نماز خواند نشانه کامل بودن ایمان او نیست بلکه باید دیگر موارد هم بررسی شود یعنی در کل انکار این حکم (تعدد زوجات) و یا هر حکم دیگری نشانه از عدم شناخت صحیح از اسلام دارد در مورد اینکه شما با افرادی صحبت کرده اید و بعد از دلایل تعدد زوجات را پذیرفته اند چیزی را ثابت نمی کند،هر کسی که کافر است فطرتا که کافر نیست شبهه ای برای او ایجاد شده و کافر شده و اگر با او بحث شود ایمان خواهد آورد اما این ثابت نمی کند که زمان قبل از قانع شدن مسلمان او را حساب کنیم علاوه بر آنکه روایات را ذکر کردیم اما چون شما به مطالبی که گفتیم دقت نمی کنید دوباره همان را تکرار می کنیم که در مورد اینکه مخالفت زن با تعدد زوجات شرط ایمان هست یا نیست حداقل سه روایت وجود دارد:
1-
قال علی علیه السلام : غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَغْیْرَةُ الرَّجُلِ إیمَانٌ.(نهج البلاغه ،حکمت 124) غیرت زن كفر است، و غیرت مرد ایمان.
با بررسی سخن عرب زبانان، به این نکته پی خواهیم برد که آنان واژه "غیرت" را در مواردی به کار می گیرند که حساسیت و عکس العمل نسبت به موضوعی پدید آید.ضمناً باید توجه کرد که ایمان و كفر به دو مرحله اعتقادی و عملی تقسیم می شود ، ممكن است فردی به لحاظ اعتقادی ، مطلبی را پذیرفته باشد (مثلا تعدد زوجات را تئوری پذیرفته) اما به جهت عملی به لوازم آن پایبند نباشد لذا در اینجا دچار كفر عملی خواهد شد كه این كفر به معنی كفر اعتقادی نیست اما انسان مومن و مسلمان ملزم است كه میان اعتقاد و عمل، ملازمه ایجاد كند. منظور از «کفر» در روایاتی مانند این حدیث «غیرت زن کفر است» کفر عملی می باشد به معنای مخالفت عملی با تعدد زوجات شوهر و ... است.
2-كافى 5/ 505: عدّة من أصحابنا عن أحمد ابن أبي عبد اللّه عن أبيه عن محمّد بن سنان عن خالد القلانسى قال ذكر رجل لأبى عبداللّه عليه السلام امرأته فأحسن عليها الثناء فقال له أبو عبد اللّه عليه السلام أغرتها، قال لا قال فأغرها، فأغارها فثبتت فقال لأبى عبداللّه عليه السلام انّى قد أغرتها فثبتت فقال هي كما تقول.
شخصی نزد امام صادق از همسرش بسیار خوب تعریف می کند که چنین است و چنان است و امام صادق می پرسد که آیا غیرت زنانه او تحریک شده است اگر نه ببین در برابر این چگونه واکنش نشان می دهد ،شخص جواب می دهد من او را به غیرت آورده ام و او همچنان ثابت قدم مانده است امام می گوید او همانگونه که گفتی (زن خوب و قابل تحسینی) می باشد.
یعنی شرط قبول تعریف های نخستین اول از همسرش را این می داند که در غیرت زنانه هم ثابت قدم باشد
3-روایت از امام معصوم داریم بر اینکه لیس منا من لم یومن بکرتنا و لم یستحل متعتنا
(وسائل ج21ص7 از امام صادق علیه السلام)
کسی که به «بازگشت ما (رجعت پس از در عصر ظهور)» ایمان ندارد و متعه را حلال نشمارد، از ما (اهل بیت) نیست.
قرار گرفتن متعه در ردیف «ایمان به رجعت» که از شاخصه های اعتقادی شیعیان است نشان از اهمیت اعتقاد بر حلیت ازدواج موقت دارد.
یارب;670556 نوشت:
اینکه این یک حکم الهی است شکی در ان نیست،اینکه همه میتوانند آن را انجام دهند شکی در آن نیست ، اما اینکه بدون قید و شرط و در نظر گرفتن موقعیت آن را انجام دهند آیاصحیح است ؟!

آیا بنده در صحبت هایی که داشته ام تاکنون گفته ام که هر کسی می تواند هر حکمی را انجام دهد؟ ما گفتیم که کسی که شرایط آن را دارد می تواند تعدد زوجات و متعه را انجام دهد اما اینکه شرایط آن چیست دیگر به عهده شما نیست و مراجع شرایط آن را تعیین می کنند و در رساله ها نوشته شده است و نه بنده و نه شما نمی توانیم چیزی به شرایط اضافه کنیم یا چیزی از آن کم کنیم.
در مورد نماز شب و دیگر مطالبی که گفتید در پست 10 توضیحاتی وجود دارد.

آیا دین توجهی به عرف جامعه نیز می کند؟ امروز روز متعه کردن قبحش از زنا هم بیشتر است چه بخواهیم چه نخواهیم این یک واقعیت اجتماعی است. کاری به این هم ندارم که "نباید اینگونه باشد" زیرا چیزی که هست غیر از این است مسلما زمانی که عملی مثل کنیز داشتن جایز بوده است و اکنون از میان رفته است حکمی مثل این نیز در این شرایط اما و اگر می طلبد.

سید محمد جواد;670542 نوشت:

قانون این هست دقیقا:بنده با داشتن یه دختر اگر شرایط خانه را مساعد کنم نفقه همسر را بدهم به راحتی میتوانم 600تا صیغه داشته باشم
حالا شما یه قانون دقیق بیارید که بنده مسلمان را از طریق دینی یا قانونی منع کند
در ضمن در صورت اینکه خانومم بفهمه کاری نمیتونه قانونن انجام بده
بجز وجدان شخص و اینکه عملا داره خیانت میکنه و فقط در حق زن ظلم میشه
چیز دیگری هست که جلوگیری کنه؟
این مسءله بقدری الان شایع هست که حد نداره
بنده شغل ازاد دارم در مشهد و واقعا هیچ اسمی غیر از فهشای مردان روی این عمل نمیشه گذاشت

با دو کلمه هرچی ازداج هم فاتحش خونده میشه...

با عرض سلام

فرضا که شما میتوانید 600 تا زن صیغه کنید! بسم الله...با اینکار جلوی فحشاء گرفته میشه نه اینکه به اون دامن زده بشه. زنی که حاضره صیغه بشه هیچ وقت تن به فحشاء نمیده. لااقل صبر میکنه عده اش تموم بشه... اگه بچه دار هم بشه این بچه بی صاحب نیست که هیچ حق و حقوقی نداشته باشه...

ثانیا اینکه زن شما هم میتونه قانونا کاری انجام بده و از شما جدا بشه. به همین دلیل شما اگر با ایشون مشکلی نداشته باشید هیچ وقت کاری نمیکنید که باعث جداییتون بشه

یارب;670564 نوشت:

سلام علیکم
کاربر گرامی و بزرگوارا!

اینگونه نفرمایید!! ما هرگز حق نداریم برای کسی که دارد به حکم الهی عمل میکند و دچار گناهی نشده است این اصطلاح ناپسند را به کار ببریم !!
اینکه بعضی از مردان هوس ران از آن سوء استفاده میکنند و به نام اسلام این حکم الهی را وسیله هوسرانی خود قرار داده اند بحثش جدا است ،اما این دلیل نمیشود هرکس متعه کرد بگوییم دارد خلاف میکند!! یا به خاطر رفتار اشتباه یک عده کل خکم الهی را زیر سوال ببریم !! اگر خدایی نکرده چند نفر که شغل آزاد دارند دزدی کردند میتوانیم بگویم هرکس شغل آزاد دارد خدایی نکرده دزد است؟ هرگز نمیتوانیم این را بگوییم و قرار نیست اگر چند نفر دزدی کردند و خلاف کردند کل شغل آزاد که شغل شریفی است زیر سوال برود!!

این حکم یک حکم الهی است ،مانند تمام احکام های دیگر، و در جای خودش بسیار هم مناسب و خوب است و باید هم باشد و در این موضوع کسی شکی ندارد
بحث ما برسر افراط و تفریط ها است ،پس ان شاءالله مبحث را بد برداشت نفرمایید!

یازهرا(س)

میشه بگید مصرف این جریان برای فرد متاهل چیه؟مجرد که میگیم هیچ میخواد ارتباطی عاطفی و روانی داشته باشه خب خوب هم هست چون همین عمل به نوعی تعهد میاره
ولی یه شخص متاهل چی؟
من سوالم رو خیلی واضح پرسیدم....چه منع قانونی داره؟درضمن این اصلا مثل دزدی نیست اینجوری قیاس نکنید
در اصل این قانون هیچ منعی وجود نداره برای یک شخص متاهل ....چه برداشتی میشه ازش کرد؟جسارتا واقع بین باشیم بهتره سرکار خانوم ....
پس شما هم قبول دارید یک متاهل در حالت عادی نباید این کارو بکنه؟
چه راهکاری براش میبینید وقتی دین هیچ مانعی نداره؟
گفتم مبحث حلال بودن یک چیز هست ولی کاملا این مبحق مقابل وجدان و انسانیت هست و هر راهی بریم اسمش خیانت هیت
هیچ دلیلی نداره مرد اینگونه ازادی عمل داشته باشه اونهم به نام چیز مقدسی مثل دین

با عرض سلام و احترام

خیلی زحمت کشیدید جناب الدین القیم از شما تشکر می کنم.:Gol:

اما چند نکته :

1. روشن است مطالبی که نوشتم برای خوشنودی کسی نبود جز خشنودی خدا و اهل بیت علیهم السلام که جز این انتظاری هم از هیچکدام از ما نمی رود.

2. بنای ورود به مباحث تخصصی فقهی را ندارم و طرح چنین مباحثی را در این جا شایسته نمی دانم (علیرغم اینکه رشته علمی است که آن را دنبال می کنم و تبعا برای بحث حول آن علاقه مند هستم !)

3. قطعا احتمال نمی دهید که روایاتی که بیان کردید و بیش از اینها را حقیر ندیده باشم علاوه بر این ، روایاتی که در ترغیب متعه یا غیرت زن و ... نقل کردید و روایاتی که نقل نکردید ، حتما مورد توجه فقهاء بوده و در عین حال فتوا به استحباب آن داده اند اما فتوا به وجوب نداده اند ! ؛ بنابراین این مسئله تنها یک مستحب است و یک مستحب را باید به چشم یک مستحب دید نه بیش از آن که در ابتدای سخن عرض کردم.

4. بله بحث ازدواج موقت ، مهم است و جزء اعتقادات شیعه است و تأکید زیادی هم بر اعتقاد به آن و عمل به آن شده است اما هیچکدام از این فرمایشات منافاتی با عرایض حقیر ندارد که ازدواج موقت یک مستحب است و باید در حد خود به آن نگاه کرد و درباره اش اندیشید و صحبت کرد !!

5. اگر با لسان روایات مستحبات آشنا باشید به اصطلاح بیانی ترغیبی ترویجی دارند یعنی گاهی می بینیم که روایاتی در بیان برخی مستحبات آمده است که در بیان برخی واجبات نیامده با این که یقین داریم چنین عملی مستحب است نه واجب ! (مانند روایات ترغیب به غسل جمعه که اگر فردی عامی یا حتی متفقهی که هنوز درست با فقاهت آشنا نشده آنها را ببیند شکی در واجب بودن غسل جمعه نمی کند! در حالی که کمتر فقیه مطرحی را از گذشته تاکنون می بینید که غسل جمعه را واجب بداند) از این رو تنها دلیل (به تعبیر بنده) این بیان آتشین اهل بیت علیهم السلام در برخی روایات مستحبات هم می تواند این باشد که ضمن تشویق برای عمل به مستحبات ، مانع منسوخ شدن و تغییر ماهیت دادن حکم استحباب گردند که قطعا جزء وظایف مبین شریعت است بنابراین نباید کسی با دیدن این گونه روایات مستحبات ، فکر کند که تا هر چه بادا باد باید بدان عمل کرد حتی بالاتر از واجبات!

6. بنده هیچ عبارتی مبنی بر حرمت ازدواج موقت نداشتم که موجب برآشفتگی شما شود ؛ سخن حقیر همان سخن فقها مبنی بر استحباب آن است و هدف از نوشتن متن و آوردن روایات نهی از ازدواج موقت در کنار روایات ترغیب به آن ،تنها این بوده که عرض کنم با ازدواج موقت نباید به شکل افراطی برخورد کرد نه در ترغیب به آن و نه در نهی از آن ، همین !

7. منکر جایگاه والای ازدواج موقت در جامعه نیستم و این از عباراتی که داشتم کاملا روشن است همچنین شخصا برای افراد بسیاری که تشخیص دادم شرایطش را داشتند ، عقد موقت خواندم و خواهم خواند !

8. خانمی را که اصل جواز ازدواج موقت را جزء دین و مذهب نداند و با آن مخالف باشد ، به هیچ وجه تأیید و تشویق نمی کنم و فکر هم نکنم اگر کسی به دقت عبارات حقیر را مطالعه کند ، چنین برداشتی داشته باشد همچنین غیرت زنی را در مقابل ازدواج بجای مردی مطابق روایات ، نابجا می شمارم ...
اما این را هم کمال ناپختگی می دانم که کسی معیار دین داری یک دختر جوان را در جلسه حساس خواستگاری ، با یک مستحب هر چند هم به قول شما مهم ، بسنجد !

9. فراموش نکنیم همه این احکام واجب و مستحب برای این است که به کمال انسانی و تعالی که برای آن خلق شده ایم ، برسیم و همه این امیال نفسانی و شهوانی که خداوند در ما قرار داده است ، باید پلی باشد برای رسیدن به آن ؛ پس دقت کنیم که از اهداف عالی دین و زندگی باز نمانیم.

آرزوی توفیقات روزافزون برای جنابعالی و همه بزرگواران سایت دارم :Gol:
همیشه سلامت و موفق باشید

میشه لطفا بگید زن چطور میتونه احقاق حق کنه؟البته بدون اینکه مهریش رو مجبور به بخشیدن بشه؟هیچ منع قانونی وجود نداره کاربر عزیز دوست محترم
اگر قانونی وجود داره به صورت مستقیم در این زمینه بفرمایید

Serat;670581 نوشت:
با عرض سلام

فرضا که شما میتوانید 600 تا زن صیغه کنید! بسم الله...با اینکار جلوی فحشاء گرفته میشه نه اینکه به اون دامن زده بشه. زنی که حاضره صیغه بشه هیچ وقت تن به فحشاء نمیده. لااقل صبر میکنه عده اش تموم بشه... اگه بچه دار هم بشه این بچه بی صاحب نیست که هیچ حق و حقوقی نداشته باشه...

ثانیا اینکه زن شما هم میتونه قانونا کاری انجام بده و از شما جدا بشه. به همین دلیل شما اگر با ایشون مشکلی نداشته باشید هیچ وقت کاری نمیکنید که باعث جداییتون بشه

سجاد;670585 نوشت:
ازدواج موقت یک مستحب است و باید در حد خود به آن نگاه کرد و درباره اش اندیشید و صحبت کرد !!

عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی

در راستای فرمایشات حضرتعالی ذکر این نکته ضروریست که معیار وجوب و استحباب بعضی از اعمال خود اشخاص هستند. یعنی ممکن است عملی برای یک فرد مستحب باشد اما برای دیگری واجب. و بالعکس عملی برای شخصی مستحب باشد و برای دیگری حرام. مثلا غسل جمعه مستحب است اما اگر انسان بداند که با غسل آبی به برای وضو گرفتن و ادای نماز واجب باقی نمیماند استحبابی ندارد. فردی که میداند اگر در پی متعه رود نیازهای همسرش را نمیتواند تامین کند اینکار برای او استحبابی ندارد ...

سید محمد جواد;670587 نوشت:
میشه لطفا بگید زن چطور میتونه احقاق حق کنه؟البته بدون اینکه مهریش رو مجبور به بخشیدن بشه؟هیچ منع قانونی وجود نداره کاربر عزیز دوست محترم
اگر قانونی وجود داره به صورت مستقیم در این زمینه بفرمایید

این از شروط ضمن عقد هست که مرد امضاء میکند البته میتواند امضاء هم نکند

الدین القیم;670574 نوشت:
بلکه یکی از ملاک ها ذکر شده و این شرط لازم است یعنی اگر نبود اشکالی وجود دارد

سلام علیکم
با تشکر از شما
بنده دو مثال برایتان میزنم بفرمایید کدام شرط لازم را برای ایمان دارند!!

1- از خانمی (خانم الف) در جلسات خواستگاری میپرسید نظرتان در مورد متعه چیست؟ میگوید مخالفم!!
2- از خانم (ب) میپرسید نظرتان چیست میگیود موافقم!!

شما الان با یک جواب بله و خیر میتوانید برداشت بفرمایید که نفر الف شرط لازم را ندارد اما نفر دوم شرط لازم را دارد پس با نفر دوم جلسات خواستگاری را ادامه دهیم و بیشتر با او صحبت کنیم بهتر است ! درست است؟!

حال فرض کنید یک نفر از روی کنجکاوی بیاید و دلائل را از این دو نفر بپرسد!
از خانم الف دلیل میخواهید میگوید (فرض) چونکه من شبها تنها میترسم درخانه بمانم!!! پرسشگر میگویید اگر شوهرتان شما را در روزهایی که نیست ببرد پیش مادرش باز هم مخالفت میکنید؟ آن خانم میگوید خیر!!! زیرا تنها دلیل من تنها ماندن شبها در خانه و احساس نا امنی بود!! بعد با پرسشهای بیشتر متوجه شود این خانم فوق العاده اهل رعایت احکام الهی است و نه تنها واجبات را هم رعایت میکند بلکه مستحبات و مکروهات را هم رعایت میکند!

حال پرسشگر از خانم نفر(ب) بپرسد دلیلی که گفتید با این حکم موافقم چه بود؟! بگویداین موضوع یک موضوع رایج در قبیله و قوم ما است و اکثرا اینجا دو زنه هستند و همسران صیغه ای دارند ، بع پرسشگر بگوید اگر بدانید همسرتان نماز نمیخواند مشکلی دارید>بگوید نه نخواند مهم نیست!!! بعد پرسشگر وقتی بررسی میکند میبیند این خانم اصلا واجباتش را انجام نمیدهد چه رسد به موارد دیگر!!

حال شما باشید آیا از اینکه خواسگاری از مورد الف را رهاکردید پشیمان نمیشوید؟!

اینکه کسی صرفا این موضوع را قبول کند ملاک خوبی برای سنجش ایمان نیست !! اما اینکه افراد دلایلشان برای رد کردن یا قبول کردن احکام الهی(به طور کلی نه فقط این حکم!) چیست میتواند نشان از سطح علم و معرفت طرف مقابل داشته باشد و با آن پی به خیلی چیزها برد !

نمیدانم متوجه منظور بنده خقیر شدید یا خیر

یازهرا(س)

Serat;670593 نوشت:
این از شروط ضمن عقد هست که مرد امضاء میکند البته میتواند امضاء هم نکند

اگر منظورتون بند 12 عقد نامه هست برای عقد داءم کاربرد داره و نه عقد موفقت
در دادگاه خانواده برای عقد موقت استناد نمیشه

الدین القیم;670501 نوشت:
معمولا کسانی که روایات را نقل می کنند نقل به مضمون می کنند البته در حدیث دیگری هم آمده که امام صادق علیه‌السلام از اصحاب خود سؤال نمود که لذیذترین چیزها چیست؟ هر کدام چیزی گفتند، حضرت فرمودند: لذیذترین چیزها آمیزش جنسی با زنان است. (کافی ج 5 ص 321 و 496)

این حدیث بر من خیلی گران امد
من انتظار دارم از امام که می گفت
لذیذترین چیزها نماز است و یا کمک به مردم نیازمند
و یا جهاد در راه خدا و یا شهادت و ....

0123456;670310 نوشت:
من احادیث زیادی درباره تشویق به متعه شنیدم، مثلا که اگر کسی در طول عمر خود 3 بار متعه نکند، بدون ایمان از دنیا می رود، و اگر کسی در حال متعه و بعد از مراوده جنسی، غسل جنابت نماید، به اندازه تمام موهای سرش برای او ثواب حساب میشود و به همان اندازه از گناهان او بخشیده می شود.

این احادیث هم خیلی جالبه !!!!!!
میشه متن احادیث رو هم بذارید تا چشممان روشن شود

سلام به همه
راستش نمیخواستم وارد این تاپیک بشم به دلایلی که دوستان همه میدونن (احتمال مشاجره)
اما دیدم انگار جناب
"الدین القیم" تنها هستن! گفتم توازن برقرار بشه :Nishkhand:
(شوخی میکنم ، همه خواهر و برادر هستیم و داریم تبادل نظر میکنیم)

یارب;670537 نوشت:
و یا به صورت تفریطی افراد را منع نمود( افرادی که واقعا شرایطش را دارند نباید منع نمود! زیرا باعث فساد میشود)

خواهر گرامی ، شما میفرمایید نباید افراط و تفریط کرد. اما کاش از خواهرانی که به شما تایید دادن سؤال می پرسیدید که از نظر شما بزرگواران افراط و تفریط دقیقاً یعنی چه؟!

اون وقت می دیدید که اینطور پاسخ میدادند که:
تفریط که اصلاً نداریم ، چون هر چی به 0 متمایل تر ، بهتر!
اما افراط چرا داریم. حتی 1 درصد تمایل به صیغه هم یعنی افراط!

یعنی از نظر این خانمها:
مرد متاهل
=زن داره دیگه صیغه برا چیشه؟!
مرد مجرد
=بره کار کنه پول در بیاره ازدواج دائم کنه
مردی که زنش بیماره
=یا این رو طلاق بده و بره یکی دیگه بگیره یا این رو نگه داره و بره کنارش یه زن دیگه بگیره (منظور زن دائمه)
مردی که از خانه و همسر مدت زیادی دوره
=پس تقوا چی میشه؟ اگه مرده تو این ظرایط خودش رو نگه داره
و.............

در واقع ممکنه خانمها در ظاهر جملهء

"افرادی که شرایطش را دارند حق متعه دارند" رو به زبون بیارن ، اما در عمل از نظرشون هیچ مردی روی کرهء زمین و سایر کهکشان ها شرایط متعه رو نداره!

**گلشن**;670602 نوشت:
این حدیث بر من خیلی گران امد
من انتظار دارم از امام که می گفت
لذیذترین چیزها نماز است و یا کمک به مردم نیازمند
و یا جهاد در راه خدا و یا شهادت و ....

[=Times New Roman]
[=verdana]سلام
[=verdana]
یک حدیثی هم از پیامبر داریم که علاقه ایشان به سه چیز را نشان می دهد:.....

پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نسبت به زن احترام خاصى قايل بود و مرتباً درباره محبت و مهربانى و مداراى با آنها سفارش مى كرد، به زنان سلام مى كرد و مكرر مى فرمود:
[=verdana]من از دنياى شما سه چيز را دوست مى دارم و آن سه چيز عبارت اند از: عطر، زن و نماز كه روشنى چشم من است.

این مطلب هم نقل و قول از استاد بصیر:

بنده حدیث بسیار زیبایی را امام صادق علیه السلام نقل می کنم که می توان گفت امام در این حدیث تمام انواع لذات حلال دنیایی را ذکر نموده اند، و هر لذتی شما به ذهنتان بخورد در این یکی از دسته های این حدیث وجود دارد.
بهترین و حلالترین و مفیدترین لذتهای مادی در این دنیا کدام هستند تا این وقت باارزش را در لذتهای حرام و بی ثمر خرج نکنیم.
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
[=traditional arabic]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: النُّشْرَةُ فِي‏ عَشَرَةِ أَشْيَاءَ الْمَشْيِ وَ الرُّكُوبِ وَ الِارْتِمَاسِ فِي الْمَاءِ وَ النَّظَرِ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ الْأَكْلِ وَ الشُّرْبِ وَ النَّظَرِ إِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ وَ الْجِمَاعِ وَ السِّوَاكِ وَ مُحَادَثَةِ الرِّجَالِ.(وسائل الشیعه، ج 2، ص 11)
[=traditional arabic]نشاط و شادی در 10 چیز است:
[=traditional arabic]1. راه رفتن
[=traditional arabic]2. سواری کردن
[=traditional arabic]3. فرو رفتن در آب
[=traditional arabic]4. نگاه به سبزی و طبیعت
[=traditional arabic]5. خوردن
[=traditional arabic]6. آشامیدن
[=traditional arabic]7. نگاه به زن زیبا روی(البته پیداست که منظور حلال آن است.)
[=traditional arabic]8. جماع
[=traditional arabic]9. مسواک زدن
[=traditional arabic]10. نشست و برخاست با دوستان

و در نهایت اینکه به نظر بنده حقیر.... غرض عنوان کردن بالاترین لذت های حلال در بین لذت های حلال دنیایی است.....

یا علی

Reza-D;670611 نوشت:
خواهر گرامی ، شما میفرمایید نباید افراط و تفریط کرد. اما کاش از خواهرانی که به شما تایید دادن سؤال می پرسیدید که از نظر شما بزرگواران افراط و تفریط دقیقاً یعنی چه؟!

سلام علیکم
با تشکر از شما کاربر گرامی و بزگوار!
بنده اصلا دقت نکردم ببینم کدام خواهر مطلب بنده را تایید کردند! زیرا بنده حقیر به دنبال تایید یا رد خواهران یا برادران بزرگوار سایت نیستم (با نهایت احترامی که برایشان قائل هستم) بنده میخواهم آنچه حق است و رضای الهی در آن است را بگویم،چه رد شود چه قبول گردد!!
حال اینکه ممکن است خانمها اصلا قبول نداشته باشندکه نباید در این امر تفریط کرد و جاهایی که شرایطش وجود دارد افراد را منع نکرد دلیل بر قبول نداشتن این حکم یا دفاع نکردن بنده از این حکم نمیشود!!
صیغه یک امر حلال است ،هم برای آقایان و خانمهای مجرد(خانمها با اذن پدر) و هم برای مردان متاهل! و هیچکس نمیتواند سر سوزنی منکر این موضوع شود!!اگر صیغه هیچ موضوعیتی نداشت خداوند این حکم را قرار نمیداد و احادیث در این باب نمیآمد( خداوند کار بیهوده انجام نمیدهد و حکمی که هیچ کاربردی نداشته باشد نمیدهد!)
مبحث ما بر سر چیز دیگری است (که ان شاءالله از اول تاپیک را مطالع نموده باشید متوجه موضوع بحث شده اید)

یازهرا(س)

یارب;670595 نوشت:
بنده دو مثال برایتان میزنم بفرمایید کدام شرط لازم را برای ایمان دارند!!

1- از خانمی (خانم الف) در جلسات خواستگاری میپرسید نظرتان در مورد متعه چیست؟ میگوید مخالفم!!
2- از خانم (ب) میپرسید نظرتان چیست میگیود موافقم!!

شما الان با یک جواب بله و خیر میتوانید برداشت بفرمایید که نفر الف شرط لازم را ندارد اما نفر دوم شرط لازم را دارد پس با نفر دوم جلسات خواستگاری را ادامه دهیم و بیشتر با او صحبت کنیم بهتر است ! درست است؟!

.......بعد پرسشگر بگوید اگر بدانید همسرتان نماز نمیخواند مشکلی دارید>بگوید نه نخواند مهم نیست!!! بعد پرسشگر وقتی بررسی میکند میبیند این خانم اصلا واجباتش را انجام نمیدهد چه رسد به موارد دیگر!

یارب;670595 نوشت:
پس اینکه کسی صرفا این موضوع را قبول کند ملاک خوبی برای سنجش ایمان نیست
خانم "یارب"!!!
چرا مغالطه میفرمایید؟!

عجیبه که یکبار همین رو فرمودید و جناب "الدین القیم" پاسخ دادند که:


الدین القیم;670574 نوشت:
چرا به سخنان ما دقت نمی کنید؟ ما در پست 10 توضیح دادیم که
الدین القیم;670574 نوشت:
کسی نگفته این تنها معیار است بلکه گفته شد شخص اگر دیگر ملاک های دیگر را دارد آیا این ملاک را هم دارا می باشد یا خیر،یعنی این تنها ملاک گفته نشده بلکه یکی از ملاک ها ذکر شده و این شرط لازم است یعنی اگر نبود اشکالی وجود دارد اما اگر بود به این معنا نیست که ایمان کامل است

و شما باز هم از ایشون نقل قول میفرمایید تا توضیح بدید که اعتقاد به متعه
تنها ملاک نیست!

عجیب تر اینکه حتی جمله ای که نقل قول کردید هم نگفته که این تنها ملاکه
جمله ای که شما از ایشون نقل قول کردید:


یارب;670595 نوشت:
بلکه یکی از ملاک ها ذکر شده و این شرط لازم است یعنی اگر نبود اشکالی وجود دارد
خدا وکیلی دیگه چجوری باید بگن یکی از شروطه ، نه تنها شرط؟!

یارب;670618 نوشت:
مبحث ما بر سر چیز دیگری است (که ان شاءالله از اول تاپیک را مطالع نموده باشید متوجه موضوع بحث شده اید)
بله خواهر گرامی
از ابتدای تاپیک مطالعه کردم و برای همین وارد بحث شدم. دلایلی که جناب الدین القیم آوردن و ردیه هایی که به فرمایشات دوستان از جمله استاد سجاد زدن کاملاً وارده. حاضرم روی تک تک اونها بحث کنم و اثبات کنم که هیچکدوم از دلایل ایشون پاسخی داده نشد

تنها پاسخی که به ایشون داده شد جملاتی مثل اینها بود:
شما اشتباه میکنید ، اینگونه نیست ، شما نباید چنین حرفی بزنید ، دلایل شما درست نیست و.....

فرمودید صحبت های جناب سجاد هیچ مغایرتی با قرآن و احادیث نداشت
عرض کنم بنده در پاکی نیت جناب سجاد سر سوزنی شک ندارم. اما به نظرم ایشون (با نیت خیر) احادیث رو به شکلی انتخاب کردن که بحث متعه اون شکلی که امروزه قابل پذیرش هست معرفی بشه. اگر لطف کنید شما یا جناب سجاد یا هر کدام از اساتید دیگه ، پاسخی به روایات جناب "الدین القیم" بدن و همچنین اینکه ایشون اثبات کردن برخی روایات نقل شده از طرف استاد سجاد ضعیف هست رو ، رد بفرمایند ممنون میشم
موضوع قفل شده است