آیا پوشیه باعث جوان ماندن زن می شود؟!!

تب‌های اولیه

150 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا پوشیه باعث جوان ماندن زن می شود؟!!

سلام
خیلی وقت پیش یک روحانی با همسر و دخترش در یکی از شبکه های رسانه ملی ظاهر شدند

در رسانه ملی که دانشگاه ملی است!!!!! زن پوشیه پوش گفت که چشمان نامحرم دارای اشعه خطرناک هست چشمان مردان اشعه ای دارد که موجب پیر شدن زودرس زنان میشود!!!!!!!
سوال داشتم که این اکتشافات اگر توسط دین مبین اسلام بیان شده و در کدام روایت و حدیث آمده و کدام علمی این مطلب را ثابت کرده است!
البته کاری به واکنش مسئولین و علما به این برنامه ندارم که به عنوان مثال حجت الاسلام و المسلمين رهبر امام جمعه موقت اصفهان در گفت و گو با خبرآنلاين درباره نمايش خانواده روحانيون در تلويزيون با پوشيه گفت: به نظر من هم اينگونه موارد غير عادي است. يعني اگر يک روحاني با يک نکته ها و رفتارهايي که افکار عمومي آن را رد مي کند و از نظر آن ها نوعي ارتجاع و يک نوع تنگ نظري و کار غير عادي است جالب نيست. خانواده روحاني هم بايد در کنار او يک پوشش و حجاب اسلامي در حد آن مقداري که شرع مقدس الزام کرده است داشته باشد. زياد تر از آن اگر باشد يک مقدار غيرعادي جلوه مي کند و با افکار عمومي و با فرهنگ عمومي ما در تضاد است و ممکن است موجب زير سوال بردن و نگاه هاي طنز آميز و تحقير آميز و برداشت ها متفاوتي درباره اين ها بشود. حجاب و پوشش بايد عادي باشد چراکه پوشش غيرعادي ممکن است تبعات منفي در جامعه داشته باشد.
http://www.khabaronline.ir/detail/378503

حالا سوال من این بود که این کشفیات این خانم دلیل عقلی داره یا دلیل نقلی داره و یا علم این مطالب را ثبات کرده است؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما و همه خوانندگان محترم اين سطور
خوشحالم از اين كه با دقت سخنان رسانه اي را دنبال مي كنيد و چكش نقد براي مي زنيد. متأسفانه بي توجهي به اطلاعات دريافتي از از رسانه هاي مختلف داخلي و خارجي مشكلات زيادي در زندگي ما و مسلمانان ايجاد كرده است بله انسان بايد سخنان را بشنود و بعد بدون تعصب با توجه به مدد عقل و وحي بهترين را گزينش كند.
حضور اين خانواده در رسانه با اين سبك براي بسياري از مردم عجيب و غريب بود ولي من خود قبلا در رسانه هاي ديگر به خصوص يمن ديده بودم كه زنان با پوشيه در رسانه تصويري حاضر شده بودند.
نيز يكي از استاد روان شناس كه خانمي آمريكايي بوده و بعد شيعه مي شود را موقع تدريس متون روان شناسي و هنگام سخنراني در رابطه با موضوع حجاب با پوشيه ديده بودم.

شيوه نقد علمي
نقد سبب پيشرفت مي شود اما نه نقدي كه همراه با انگيزه هاي شخصي، برداشت هاي آني و هيجاني و سليقه اي باشد. نقد محتوايي، روشي، شكلي، و مبنايي خود چارچوب خاص خود را دارد كه در روش تحقيق به آن پرداخته مي شود.
برخي در سايت هاي مختلف نوشته بودند كه اين سبك پوشش به اسلام ضربه مي زند. خب من و شما كه اسلام شناس نيستيم بايد سراغ مراجع دين كه عمري با كد يمين و عرق جبين را راه استنباط احكام شرع زحمت كشيده اند برويم و از آنها بپرسيم. مراجع پوشيه داشتن در شهرهايي كه اين حجاب مرسوم نيست را لباس انگشت نما (شهرت) نمي دانند.
من هم با اطلاعاتي كه از سبك زندگي حضرت زينب عقيله بني هاشم سراغ دارم و مطالعه كرده بعيد مي دانم اگر روزي حضرت زينب قرار بود مثلا در رسانه اي تصويري سخنراني كند بدون پوشيه حاضر مي شد.
برخي از طلاب كه معمم نمي شوند نمي گويند اين لباس چيست. مي گويند اين صنف لباس مخصوص دارد و به هرحال لباس هر صنفي مانند لباس نظامي، لباس پرستاري و.. محدود كننده هم هست و افراد با توجه به مزاياي مادي يا معنوي اختيارا آن لباس را با محدوديت هايش مي پذيرند.

اشعه چشمان نامحرم
مجري تلويزيون از آن خانم با تعجب پرسيد كه آيا اين سخن كه چشمان مردان نامحرم اشعه اي دارد كه سبب پيري زودرس مي شود علمي است؟
آن خانم هم گفت: بله
البته براي من هم عجيب است اما در علم روش تحقيق يادگرفته ام به جاي اين كه بگوييم چنين حرفي درست نيست بگوييم در بررسي هايي كه انجام دادم به چنين يافته اي دست نيافتم. چه بسا پژوهشگري بيابد يا فردي با رجوع حضوري بتواند آدرس اين سخن را پيدا كند. بنابراين قبل از تكميل شدن تحقيق و پژوهش از نظر علمي اين حق را نداريم كه نسبت دروغ يا جعل به ان خانم بدهيم چه بسا ايشان واقعا منبعي را مطالعه كرده باشد و يا اشتباهي تصور كند كه چنين مطالعه اي داشته است كما اين كه در منزل موارد زيادي مي شود كه مردان كلي نگر رد مي كنند و زنان به دليل جزيي نگر بودنشان با بيان جزييات به ياد مردشان مي آورند كه مثلا سال قبل روز دوم فروردين اول رفتن منزل مادر شوهر بعد رفتند منزل مادر زن.:Nishkhand:
البته
اگر هم در آخر پژوهشگران به يقين برسند چنين سخني علمي نيست باز هم نمي توان گفت كه اساسا حضور زنان با پوشيه در رسانه اسلامي نيست، هرچند كه ممكن است براي برخي عجيب و غريب باشد.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;657987 نوشت:
نيز يكي از استاد روان شناس كه خانمي آمريكايي بوده و بعد شيعه مي شود را موقع تدريس متون روان شناسي و هنگام سخنراني در رابطه با موضوع حجاب با پوشيه ديده بودم.

دکتر زینب دلیّا (جلالی طهرانی) متولد امریکا, کارشناسی روان شناسی پدیدارشناختی (phenomenological psychology) را از دانشگاه دوکین (Duquesne) و کارشناسی ارشد و دکتری خود را در رشته روان شناسی انسانگرایانه (humanistic psychology) از دانشگاه وست جیاُرجیا (West Georgia) و دانشگاه بین المللی ایالات متحده (United States International University) دریافت کرد. ایشان پس از پانزده سال تحقیق درباره ادیان مختلف دین اسلام و مذهب تشیع را اختیار کرد و پس از اتمام تحصیلات با همسر خود دکتر سید محمدحسین جلالی طهرانی به ایران آمده و به تدریس و انجام روان درمانی و مشاوره, اشتغال ورزید و به همسر خود در نوشتن مقالات تحقیقی یاری رساند. ایشان در حال حاضر در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشغول به نوشتن خاطرات خود, مقاله های علمی روان شناسی و تدریس اینترنتی به علاقه مندان در سطح جهان می باشد.
منبع[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]پوشيه و لباس شهرت
سوال:

تو دانشگاه با پوشيه مي روم دوستانم مي‌گويند اين نقض غرض است؛ تو پوشيه مي زني تا از نگاه نامحرم محفوظ باشي ولي الان انگشت‌نما شده‌اي. آيا با اين وصف پوشيه زدنم از لحاظ شرعي اشکال دارد؟ آيا تو اين شرايط خاص اين پوشيه زدن لباس شهرت به حساب مي‌آيد؟(مرجع: آيت الله خامنه اي).

پاسخ:

پوشيه زدن در محيطي که کمتر مورد استفاده قرار مي گيرد ، مصداق لباس شهرت نيست و از لحاظ شرعي اشکالي ندارد [ 1 ]

ادامه سوال:

لباس شهرت نيست قبول، اما اگر خود اين پوشيه که چشمان و ابروها پيداست و کامل صورت را نپوشانده در جايي سبب شود مردها بيشتر نگاه کند چه طور؟

پاسخ:

در اين حالت نيز به لحاظ شرعي اشکالي در استفاده از پوشيه نيست [ 2 ] .

پي نوشت ها:
-------------------------------------------------
1و2:آيت الله خامنه ‌اي،جزوه پوشش و نگاه جامعه الزهرا(سلام الله عليها)،ص 95 و

پايگاه اطلاع رساني آيه الله خامنه اي در مسائل پوشش و حجاب به آدرس:

http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=49

منبع: احكام روان شناخي، بخش بانوان[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]قربون بروم خدا را كمتر كسي نگران اسلام است هنگامي كه زنان با هفت قلم آرايش در رسانه حاضر مي شوند ولي براي پوشيه نگران اسلام مي شويم

خانم بد حجابي به خانم با حجابي گفت: ببنيم چه طوري تو گرماي تابستان اين حجاب را تحمل مي كنيد:Gig:
خانم با حجاب گفت: همان طوري كه شما در سرماي استخوان سوز زمستان، سرما را با بدن نيمه برهنه تحمل مي كنيد:Moteajeb!:[/]

حامی;657987 نوشت:
حضور اين خانواده در رسانه با اين سبك براي بسياري از مردم عجيب و غريب بود ولي من خود قبلا در رسانه هاي ديگر به خصوص يمن ديده بودم كه زنان با پوشيه در رسانه تصويري حاضر شده بودند.
نيز يكي از استاد روان شناس كه خانمي آمريكايي بوده و بعد شيعه مي شود را موقع تدريس متون روان شناسي و هنگام سخنراني در رابطه با موضوع حجاب با پوشيه ديده بودم.

سلام
البته من هم زیاد در سایت ها زنان داعشی با پوشیه دیدیم اما این دلیل نمیشه که برای من مسلمان ایرانی با تمدن اسلامی ایرانی عجیب نباشد.

اما اصل بحث ما پوشیه نبود که البته ما ثابت هم خواهیم کرد که پوشیه لباس حضرت فاطمه نبوده و حتی یک روایت صحیح السند وجود ندارد که حضرت فاطمه از پوشیه استفاده می کرده اگر یک روایت صحیح السند هست ممنون می شوم با تصحیح سندی برای ما بیاورند.(دقت کنید روایت مرسل و مرفوع از اینجور روایتها نمی خواهم و فراوان دیدم روایت صحیح السند می خواهم)
حامی;657995 نوشت:
قربون بروم خدا را كمتر كسي نگران اسلام است هنگامي كه زنان با هفت قلم آرايش در رسانه حاضر مي شوند ولي براي پوشيه نگران اسلام مي شويم

ما اونجا هم نگران می شیم و بیشتر نگران میشیم اگر اون خانم با هفت قلم آرایش بیاد تو رسانه بعد بگه علم ثابت کرده نگاه به من باعث جوان ماندن آقایان می شود اینجا ما از ایشان می پرسیم که دلیل علمی شما چیست؟ می گوید ممکن است برای شما عجیب باشد اما در علم روش تحقيق يادگرفته ام به جاي اين كه بگوييم چنين حرفي درست نيست بگوييم در بررسي هايي كه انجام دادم به چنين يافته اي دست نيافتم. چه بسا پژوهشگري بيابد يا فردي با رجوع حضوري بتواند آدرس اين سخن را پيدا كند. بنابراين قبل از تكميل شدن تحقيق و پژوهش از نظر علمي اين حق را نداريم كه نسبت دروغ يا جعل به ان خانم بدهيم چه بسا ايشان واقعا منبعي را مطالعه كرده باشد و يا اشتباهي تصور كند كه چنين مطالعه اي داشته است كما اين كه در منزل موارد زيادي مي شود كه مردان كلي نگر رد مي كنند و زنان به دليل جزيي نگر بودنشان با بيان جزييات به ياد مردشان مي آورند كه مثلا سال قبل روز دوم فروردين اول رفتن منزل مادر شوهر بعد رفتند منزل مادر زن.

[h=1]ادعاهایی افراطی نه اسلامی!![/h]


[/HR] چهارشنبه دوم مهرماه در شب شهادت امام جواد(علیه السلام) برنامه ای مستقیماً بر روی آنتن سیما قرار گرفت به نام «زنده باد زندگی» با اجرای مجری توانمند جناب آقای خسروی.


[/HR]
[h=2]این برنامه از سه بخش عمده تشکیل یافته بود:[/h] اول. مصاحبه با سرکار خانم سویزی با موضوع «نقش خانواده در دفاع فرهنگی جامعه»
در این مصاحبه، ایشان خانواده ‌ای را پیروز در جنگ فرهنگی دانستند که «رحمانی» باشد. این کارشناس در حوزه ‌ی مطالعات زنان و معارف اسلامی راه دست یافتن به چنین خانواده ای را در گرو چند امر دانستند:
یکی «عقلانیت جهت دار» که در این باره فرمودند: اگر عبادت عقلانیت را پرورش ندهد نشان از این دارد که ما مواجهه ی درستی با عبادت نداشته ‌ایم.
دیگر اینکه باید از کمند عادات و خواسته های ناشایستِ درون، رها شد و به تعبیر شهید مطهری به آزادی معنوی رسید. در ادامه این بخش روشن شد یکی از مصادیق این آزادی معنوی خارج شدن از توهّم خوب بودن است؛ این خشنودی آمیخته با توهّم که من نماز شب می خوانم، پدرم روحانی است و هشت سال جنگ بودم و ... مانع از خوب شدن انسان می ‌شود. و در مرحله بعد باید به سمت قله تعالی و کمالات انسانی پیش رفت.
و آخر اینکه در تمام این مسیر باید صادقانه عمل کنیم؛ یعنی اگر 15 هستیم خود را 18 ننمایانیم و به تعبیری دیگر نمود ما بیش از بود ما نباشد. واقعیت را درست ببینیم و بر اساس واقع برنامه ریزی رو به رشدی داشته باشیم.
دوم. حضور در میان خانواده شیخ مومنی در مشهد مقدس
در این قسمت در امتداد سخنان سرکار خانم سویزی و نشان دادن الگوی عملی و واقعی برای آنچه ایشان بیان کردند به سراغ یک خانواده متدین و با صفای مشهدی رفتند که از سال ها پیش مجلسی داشتند ماهانه که با چند نفر آغاز شده و اکنون به جمعیتی حدود 150 نفری رسیده بود. محور اصلی این جلسه بهره‌مندی از سخنان دانشمندان دینی، فراگیری احکام و معارف دین و نیز صله رحم و جویا شدن از حال یکدیگر بود.
نوع سخن گفتن و مطالبی که مصاحبه شوندگان بیان می‌کردند و نیز پوشش بانوان این جمع از کوچک تا بزرگ و حتی افراد مسن، خود گویای تأثیرگذاری این مجالس بر شخصیت و سبک زندگی آنها بود.
سوم. مصاحبه با خانواده‌ی حجت الاسلام صادقی از شهر قم (به شکل زنده در برنامه)
اما در این قسمت به یکباره ورق برمی‌گردد و هر چه در دو قسمت قبل رشته گشته بود پنبه می‌شود. بیننده‌ای که از معیارهای خانواده‌ی رحمانی، حاکمیت عقل و نقل در زندگی، رهایی از توهّم خوب بودن و تلاش برای خوب شدن شنیده بود و تمام آن را به درستی در خانواده مومنی دیده بود به یکباره با خانواده‌ای مواجه می‌شود که پذیرش آن به عنوان یک الگوی دینی غیر قابل باور است و حتی در مخیله‌ی او هم نمی‌گنجد که بخواهد روزی مانند آنها شود.
برای بیننده‌ی امروز که ذهنش پر است از شبهات حجاب و فتاوای مراجع هم بر عدم لزوم پوشش صورت ، واضح است روا نیست ادعا شود که این پوشش همان پوشش حضرت زهرا سلام الله علیها است و اسلام بر آن تاکید دارد

این تعارض در ارائه به مخاطب هم در بخش ظاهری رخ داد و هم در بخش محتوایی:
در بخش ظاهر، مخاطب پس از آنکه نوع پوشش اسلامی معقول و معروف خانواده مومنی را می‌بیند و از عادی و راحت بودن حجاب صحیح اسلامی به خصوص حجاب زیبای دختر بچه‌های این خانواده با آن لبخند شیرینشان لذت می‌برد به یکباره با صحنه‌ای سخت و جامد مواجه می‌شود که یا تا به حال ندیده و اگر دیده هیچ گاه تصور نمی‌کرده این حجابی باشد که اسلام دستور داده باشد.
گذشته از آن برای بیننده‌ی امروز که ذهنش پر است از شبهات حجاب و فتاوای مراجع هم بر عدم لزوم پوشش صورت ، واضح است روا نیست ادعا شود که این پوشش همان پوشش حضرت زهرا سلام الله علیها است و اسلام بر آن تاکید دارد
در بخش محتوایی هم بخش قابل توجهی از آنچه این خانواده ی محترم بیان کردند نه برای بیننده ی فهیم قابل پذیرش بود؛ مانند ندیدن چهره ی همسر آینده تا حجله و نه از نظر تخصصی، مبتنی بر مبانی دینی؛ مانند نوع حجاب خانم ها. برخی موارد هم صدای شلیک خنده‌ی بیننده را به هوا بلند می‌کرد (مانند نظر خانم درباره مردان که گفت: مرد هر چی زشت‌تر باشه بهتره). به این مجموعه اضافه کنید مطالب شگفتی که ادعا می‌شد و وقتی با تعجب مجری محترم مواجه می‌گشت پاسخی نداشت جز اینکه «اثبات شده»؛ اما کی؟ کجا؟ و از سوی کدام مرکز تحقیقاتی معتبر؟ معلوم نشد؛ مانند ساطع شدن اشعه‌ ای از چشم مردان که موجب پیری زودرس در زنان می‌شود.

[h=2]سخنی با دست‌اندرکاران پخش این مصاحبه[/h] ابتدا تشکر و قدردانی می‌شود از این برنامه‌ی خوب با موضوعی شایسته به نام «سبک زندگی» که انصافاً با دعوت از کارشناسان فهیم و آشنا با مبانی اسلامی سعی در معرفی شیوه‌ی زندگی اسلامی دارد. گفتگوهای پرمحتوا و پخش گزارش هایی که نشان می‌دهد این سبک از زندگی واقعی است و می‌شود به آن عمل کرد (مانند گزارشی که از خانواده مومنی پخش شد) از نقاط قوت این برنامه است.
اما در دعوت از افراد و خانواده‌ها باید تلاش کرد آن هدف والا فراموش نشود؛ چون در این برنامه و با این موضوع، بیننده انتظار دارد با خانواده‌ای روبرو شود که تلاش دارد بر اساس موازین و احکام اسلامی زندگی کند؛ و الا اگر قرار باشد عده‌ای بیایند شیوه‌ای را که مطابق با سلیقه‌ و نظرات کاملاً شخصی خود برگزیده‌اند را بازگو کنند (معیاری که در این مصاحبه بارها شنیده و یا فهمیده شد) این چه سودی برای مخاطب و چه ربطی به موضوع برنامه دارد؟
اگر گمان دعوت کننده‌ی محترم از این خانواده‌ی بسیار محترم این بوده که ایشان به دلیل حوزوی بودن، داشتن حجابی سخت و زندگی در شهر مقدس قم، نمونه‌ای از زندگی به سبک اسلامی هستند سخت به اشتباه رفته‌اند.
آنچه از این خانواده‌ی محترم دیده و شنیده شد (در کنار سخنان متین و ارزشمندی که حجةالاسلام صادقی، پدر خانواده فرمودند) بیش از آن که جذاب و معرف سبک زندگی اسلامی باشد، شگفت آور و معرف سلایق شخصی این خانواده در روند زندگی بود.
این نکته نیز دارای اهمیت است که ترجیع بند سخنان این خانواده «زندگی بر اساس دستورات اسلام، شهدا و ولایت» بود؛ نکته‌ای که مجری محترم، بسیار تلاش کرد تا بین آن با آنچه از آنها می‌دید و می‌شنید هماهنگی و وفاق برقرار کند که خود او هم ‌متوجه نمی‌شود؛ برای همین چاره‌ای نداشت جز خندیدن و ماله کشیدن.
آنچه از این خانواده‌ی محترم دیده و شنیده شد (در کنار سخنان متین و ارزشمندی که حجةالاسلام صادقی، پدر خانواده فرمودند) بیش از آن که جذاب و معرف سبک زندگی اسلامی باشد، شگفت آور و معرف سلایق شخصی این خانواده در روند زندگی بود

دلیل اینکه مدعی هستیم بخشی از آنچه گفته شد (بر خلاف ادعاهای پی در پی) برگرفته از مبانی دینی نبود و حاصل سلیقه‌ی آمیخته با توهّم دین بود و برای همین نمی‌توان این خانواده را صاحب سبک زندگی دینی دانست، بخشی به اعتراف خود ایشان بر می‌گردد که دلیل رفتارشان را نظر و اعتقاد شخصی عنوان کردند (مانند مرد هر چی زشت‌تر باشه بهتره) و اگر تصریح نکردند روشن بود که سلیقه‌ی شخصی آنهاست (مانند نداشتن تلویزیون و صحبت نکردن با هیچ نامحرمی)؛ زیرا اسلام فی نفسه هیچ منعی برای این امور قائل نیست. بخشی هم به دلیل آوری‌های سست و بی‌اساسی برمی‌گردد که به ویژه مادر خانواده اصرار بر بیان آنها داشت؛ مانند دستور اسلام بر داشتن همان حجابی که او پسندیده است و یا دلالت تعدد زوجات بر بی‌عقلی مردان در زمان قبل از ظهور. بخشی هم مستندات بی سند بود؛ مانند همان اشعه‌ی شگفت‌آور.
همه‌ی این امور دست به دست هم داد تا این برنامه به رغم ادعاهای فراوان میهمانان و نیز تلاش های تحسین برانگیز مجری محترم بر اسلامی جلوه دادن این خانواده، ضمن مخدوش کردن دو بخش پیشین(سخنان کارشناس محترم و خانواده‌ی مومنی) نتیجه‌ای برخلاف هدف به بار‌ آورد که اگر نظر سنجی شود و یا به سایت هایی که این مصاحبه را انعکاس داده‌اند مراجعه شود سوالات متعدد، تعجب، تمسخر، بیزاری از این سبک زندگی بخشی از اظهار نظر بینندگان بوده است.

[h=2]پیشنهاد:[/h] جا دارد برای این گونه گفتگوها کار تخصصی صورت بگیرد و از خانواده‌هایی که به واقع، مبتنی بر معیارهای اسلامی زندگی می‌کنند (که بحمدالله در قم و غیر قم این افراد فراوانند) برای گفتگو و شناساندن به مردم دعوت به عمل آید تا کام مردم ما از دیدن آنها و شنیدن ماجرای زندگی ایشان شیرین به شهد معنوی شود.
توجه علاقه‌مندان به نقد و تحلیل محتوایی آنچه در موضوعات حجاب، تربیت فرزند، ازدواج و ... بیان و به اسلام نسبت داده شد می توانند این تحلیل ها را در مقاله بعدی دنبال کنند.
ادامه دارد ...

[h=1]آیا حضرت زهرا(علیهاالسلام) از روبنده استفاده می کرد؟[/h]
چهارشنبه دوم مهرماه در شب شهادت امام جواد(علیه السلام) برنامه ای مستقیماً بر روی آنتن سیما قرار گرفت به نام «زنده باد زندگی» با اجرای مجری توانمند جناب آقای خسروی در مقاله قبلی، ادعاهایی افراطی نه اسلامی!! به بخشی از ایرادات وارد بر این برنامه پرداختیم.


[/HR]
[h=2]نقدی بر ادعاهای مطرح شده در برنامه ‌ی زنده باد زندگی[/h] دوم مهرماه برنامه ‌ی «زنده باد زندگی» شبکه دو، به صورت زنده میهمان خانواده ای بود از قشر روحانی، در این برنامه خانمی که خود و دخترش دارای پوششی خاص و نامتعارف بودند مدعی شد نوع پوشش آنها همانی است که اسلام به آن سفارش کرده و البته برای گفته ی خود دلایلی هم آورد. در این نوشته برآنیم تا به نقد و بررسی ادعاهای او بپردازیم و این نه برای آن است که او را نقد کرده باشیم؛ بلکه هدف پاسخ به پرسش هایی است که آن سخنان در ذهن برخی ایجاد کرد و نیز کمک کرده باشیم به تصحیح نگاهی که متأسفانه بعد از آن برنامه نسبت به اسلام و آموزه های آن خصوصاً حجاب به وجود آمد.
[h=2]مهمان برنامه، برای اثبات پوشش نامتعارف خود و دخترش چه گفت؟[/h] خانم زینب طیبیان در پاسخ به مجری برنامه که پرسید: «مبنای شما برای این شیوه پوشش چیست؟» گفت:
«قرآن می فرماید: پیامبر اسلام الگوی خوبی است برای شما و همچنین فرزندان پیامبر. حضرت زهرا(علیهاالسلام) می‌فرمایند: بهترین زن کسی است که «أَن لا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ» هیچ نامحرمی او را نبیند و او هیچ نامحرمی را نبیند.»
آنگاه بلافاصله با این جمله که «بر همین مبنا و هیچ دلیل دیگری ندارد.» تأکید می‌کند که این نوع پوشش او هیچ دلیل و مبنای دیگری ندارد. ولی باز برای اغنای مخاطب دلیل آوری را ادامه داد:
«گرچه الآن دلیل پزشکی اش هم پیدا شده که زن هایی که خودشان را می پوشانند جوانتر می مانند. از چشم های مرد اشعه‌‌ای تولید می‌شود که به صورت زن می خورد پیری زودرس می آورد.»!!
او در ادامه با فراموشی آن سخن آغازین خود که «هیچ دلیل دیگری ندارد» باز هم دلیل آوری کرد:
«آن حجابی که مراجع تقلید می فرمایند، حداقل حجابه. من که می‌توانم خودم را به حداکثر برسونم چرا نرسونم؟! حداکثر اونیه که حضرت زهرا می فرمایند و سیره‌ی اهل بیت همین است.»
مجری برنامه می پرسد: «مبتنی بر مستندات شیوه ی پوشش حضرت زهرا(سلام الله علیها) همین بوده است؟»
خانم طیبیان جواب می دهد: «بله. لغیر ذی محرم اربعة أثواب حضرت می‌فرمایند: برای غیر محارم چهار نوع پوشش باید باشد به تعبیر امروز همان مقنعه و روسری و مانتو و چادر و جلبابی که آخرش آمده یعنی پوشش فراگیر. به لسان العرب اگر بریم رجوع بکنیم کلمه ی جلب را به عنوان سیاهی شب معنا کرده سیاهی شب هم خصوصیتش اینه که فراگیره و هم مشکیه یعنی رنگ پوشش را هم می شود از همین کلمه ی جلباب درآورد.»
چون هیچ مرجعی به وجوب چنین پوششی فتوا نداده است؛ ناچار ایشان، خود دست به کار شد و تلاش کرد به جای «نقل فتوا» دست به «صدور فتوا» بزند و با همان آیات و روایاتی که مجتهدین دیدند و فتوا ندادند ایشان با سطح دو حوزه به راحتی وجوب پوشیه و نقاب و نیز رنگ مشکی چادر را از قرآن استنباط کرد و بر لزوم و وجوب آن فتوا داد

آنچه در بالا با رعایت امانت در نقل آوردیم تمام آن چیزی بود که ایشان به عنوان ادله‌ی محکم و مستندات برای حجاب نامتعارف خود بیان می کند و این را هم می گوید: «وقتی امام زمان(عج) ظهور بفرمایند علم مردم بالا می رود و خود به خود قبول می کنند این حجاب را» نقد این ادله و مستندات بر این سخنان دو نقد جدی وجود دارد یکی کلی (نوع بحث) و دیگری جزئی (نقد ادله یاد شده).
نقد کلی اسناد یک رفتار یا یک حکم، مستحب یا واجب، حرام یا مکروه به اسلام در زمان غیبت تنها از طریق استنباط حکم از منابع دینی ممکن است آن هم توسط کسی که این توان را دارد و در این کار خبره و مجتهد است. دیگرانی که مجتهد نیستند حق استنباط احکام از منابع دینی را ندارند و تنها می توانند با پیروی از یافته و یا همان فتوای مجتهدان، اعمال و احکام را به دین نسبت دهند.
این خانم که به تصریح خودش تا سطح دوم حوزه (که معادل کارشناسی می‌شود) بیشتر درس نخوانده است در پاسخ به پرسش مجری می بایست کاری را می‌کرد که شوهر ایشان کرد[1]؛ یعنی فتوای مراجع عظام تقلید را بیان می‌کرد و با استناد به فتوای مرجع تقلیدش، وجوب یا استحباب پوشش خود را توجیه می کرد.
اما چون هیچ مرجعی به وجوب چنین پوششی فتوا نداده است؛ ناچار ایشان، خود دست به کار شد و تلاش کرد به جای «نقل فتوا» دست به «صدور فتوا» بزند و با همان آیات و روایاتی که مجتهدین دیدند و فتوا ندادند ایشان با سطح دو حوزه به راحتی وجوب پوشیه و نقاب و نیز رنگ مشکی چادر را از قرآن استنباط کرد و بر لزوم و وجوب آن فتوا داد.
[h=2]
نقد جزئی یا نقدی بر ادله ای که بیان کردند:[/h] 1ـ روایت «هیچ نامحرمی او را نبیند و او هیچ نامحرمی را نبیند.»
اول اینکه: ترجمه آن روایت این است: «بهترین زنان کسانی اند که مردان آنها را نبینند و آنها [نیز] مردان را نبینند.»
دوم اینکه: از کجای این روایت به دست می آید که زدن روبنده و نقاب برای زنان واجب است؟
شاید بفرمایید: از قسمت اولش چنین چیزی فهمیده می شود. پاسخ این است: با توجه به آیات و روایات حجاب که قرص صورت و دست ها را استثنا می‌کند[2] روایت اطلاقش را از دست داده و روشن می شود مراد همان بخش هایی است که به فتوای مراجع باید پوشاند؛ یعنی کل بدن، مگر قرص صورت، دست ها تا مچ و به نظر برخی مراجع و نیز پاها تا مچ.
و اصولاً این معنای مطلق از روایت که «هیچ مردی زن را نبیند و او نیز هیچ مردی را نبیند» در تعاملات اجتماعی، شدنی نیست و خود ایشان هم در این گفتگو، به راحتی با مجری برنامه که نامحرم بود حرف می زد و مدام به چهره ی او نگاه می‌کرد.
این را هم باید افزود که به نقل شیخ طوسی(ره) در أمالی، سلمان در گزارش حالات زهرای مرضیه(سلام الله علیها) در ساعات پایانی حیات رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می گوید: من دیدم که اشک بر گونه های زهرا(سلام الله علیها) جاری شد «فَاضَ دَمْعُهَا عَلَى خَدِّهَا»[3].
اصل روایت نبوی این است: «لغیر ذی محرم أربعة أثواب درع و خمار و جلباب و إزار» یعنی زن در برابر نامحرم لازم است چهار پوشش داشته باشد: درع، خمار، جلباب و إزار. آیت الله العظمی بروجردی(ره) در معنای این چهار واژه می‌نویسد: «درع یعنی پیراهن و خمار؛ آن چیزی است که زن، سرش را با آن می پوشاند [مانند مقنعه یا روسری] و جلباب؛ پوششی است بزرگتر از مقنعه، و إزار؛ پوششی است که تمام بدن از سر تا پاها را می پوشاند

2ـ «حجاب حداقل و حداکثر»
آنچه را که ایشان تحت عنوان حجاب حداقل و حداکثر بیان کرد از نوآوری های ایشان است و انتساب این سخن به مراجع یا توصیف حکم آن به حداقل از نسبت های ناروای ایشان به مراجع است. و اینکه اهل بیت(علیهم السلام) حجاب حداکثری داشته‌اند با روایت بالا نقض می شود.
3ـ «مستندات پوشش حضرت زهرا(سلام الله علیها)»
ایشان در بیان مستند بودن پوشش حضرت زهرا(علیهاالسلام) به همان شکل که خود پوشیده است تنها به گفتن یک «بله» و یک روایت مربوط به حجاب و نه پوشش حضرت اشاره می کند و بعد هم تلاش می کند از کلمه ی «جلباب»ی که در این روایات و نیز قرآن کریم آمده تمام ادعای خود را ثابت کند.
اول اینکه: کدام مدرک معتبر گفته است که پوشش حضرت زهرا(سلام الله علیها) این گونه و یا همیشه این گونه بوده است؟ بلکه موارد متعدد داریم که ثابت می کند آن حضرت از روبنده و نقاب استفاده نمی کرده است:
الف. در آغاز خطبه ی فدکیه که نوع پوشش حضرت به دقت بیان شده است سخنی از پوشاندن صورت نیست.
ب. روایتی که در بالا بیان شد که نشان می‌دهد صورت مبارک حضرت باز بوده است که سلمان نامحرم توانسته جاری شدن اشک بر گونه های آن بانو را ببیند.
4ـ روایت «لغیر ذی محرم اربعة أثواب»
اصل روایت نبوی این است: «لغیر ذی محرم أربعة أثواب درع و خمار و جلباب و إزار»[4] یعنی زن در برابر نامحرم لازم است چهار پوشش داشته باشد: درع، خمار، جلباب و إزار. آیت الله العظمی بروجردی(ره) در معنای این چهار واژه می‌نویسد: «درع یعنی پیراهن و خمار؛ آن چیزی است که زن، سرش را با آن می پوشاند [مانند مقنعه یا روسری] و جلباب؛ پوششی است بزرگتر از مقنعه، و إزار؛ پوششی است که تمام بدن از سر تا پاها را می پوشاند.»[5]
این روایت نیز لزوم و یا حتی استحباب روبند و نقاب را ثابت نمی کند چه اینکه فقهای عظام نیز چنین استفاده ای از آن نکرده‌اند.
5ـ بحث لغوی و استفاده از واژه «جلباب»
نویسنده لسان العرب که صرفاً یک کتاب لغت است در توضیح یک بیت شعر که در آن «جُلْبُ اللیل‏» به کار رفته است می‌نویسد: مراد از «جُلْبُ اللیل‏» در اینجا سیاهی آن است.[6] حال مراد شاعر در این بیت چه ارتباطی به «جلباب» که عرب آن را برای هر پوشش با هر رنگی به کار می برد[7] دارد روشن نیست و مهم تر اینکه چه ارتباطی با نوع پوشش ادعای این خانم بر لزوم روبنده و نقاب دارد؟
در نهایت اینکه برای داشتن سبک زندگی اسلامی لازم است از قرآن و سیره ی اهل بیت(علیهم السلام) پیروی کنیم که برای غیر مجتهدین تنها راه، رجوع به فتوای مراجع تقلید است تا گرفتار افراط و تفریط سلیقه ای نشویم.

پی نوشت ها:
1. همسر ایشان در ضمن بیان نظر مراجع، مبنی بر واجب نبودن پوشاندن گردی صورت و دست ها تا مچ گفتند: «اگر چه می‌فرمایند پوشاندش بهتر است» که نویسنده در همین جا از ایشان و آگاهان دیگر تقاضا دارد ما را نیز از سند این سخن آگاه کنند.
2. وسائل الشیعة، ج‌20، ص 202‌
3. الأمالی، ص 607
4. مجمع البیان، ج7، ص243
5. نهایة التقریر، ج‌1، ص260 ؛ تقریر بحث السید البروجردی، ج‌1، ص 63
6. لسان العرب ج1،ص270
7. الجلباب: ثوب أَوسَعُ من الخِمار، دون الرِّداءِ، تُغَطِّی به المرأَةُ رأْسَها و صَدْرَها. همان، ص272

امام علی(ع) می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى حَدَّ لَکُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَیِّعُوهَا وَ سَنَّ لَکُمْ سُنَناً فَاتَّبِعُوهَا وَ حَرَّمَ عَلَیْکُمْ حُرُمَاتٍ فَلَا تَهْتِکُوهَا وَ عَفَا لَکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ رَحْمَةً مِنْهُ لَکُمْ مِنْ غَیْرِ نِسْیَانٍ فَلَا تَتَکَلَّفُوهَا»
به راستى که خدای تعالی واجباتى بر شما واجب گردانیده و حدودى معیّن فرموده است شما نباید آن واجبات را ضایع گذارید و از آن حدود تجاوز نمائید و سنت های واجبی را براى شما وضع کرده پس از آنها پیروى کنید، و چیزهایى را بر شما حرام ساخته پس هتک حرمت آنها نکنید، و به خاطر شما از چیزهایى صرف نظر نموده آن‌هم از روى رحمتش نه از روى فراموشى، پس خود را در مورد آنها به زحمت نیندازید».

روایت جابر بن عبداللَّه انصاری و عمران بن حصین و دیگران است که حکایت از آن دارد که آنها حضرت فاطمه صدیقه (س) و حتی زردی سیمای او را که بر اثر گرسنگی ایجاد شده بوده، دیده اند .

۱ کلینی از « عدّة » از برقی از اسماعیل بن مهران از عبید بن معاویه از معاویة بن شریح از سیف بن عمیرة از عمرو بن شمر از جابر از ابوجعفر امام باقر علیه السلام از جابر بن عبداللَّه انصاری روایت کرده است :
«خرج رسول الله صلی اللَّه علیه و آله یرید فاطمة و أنا معه، فلمّا انتهینا إلی الباب وضع یده علیه فدفعه ثمّ قال: السلام علیکم، فقالت فاطمة علیهاالسلام: علیک السلام یا رسول الله، قال: أدخل؟ قالت: ادخل یا رسول الله. قال: أدخل أنا و مَن معی؟ فقالت: یا رسول الله لیس علیّ قناع، فقال: یا فاطمة خذی فضل ملحفتک، فقنّعی به رأسک ففعلت ثمّ قال: السلام علیکم، فقالت: و علیک السلام یا رسول الله قال: أدخل؟ قالت: نعم ادخل یا رسول الله قال: أنا و مَن معی؟ قالت : أنت و من معک، قال جابر: فدخل رسول الله و دخلت أنا و إذا وجه فاطمة أصفر کأنّه بطن جرادة، فقال رسول الله: مالی أری وجهک أصفر؟ قالت: یا رسول الله الجوع، فقال: اللهمّ مُشبع الجوعة و رافع الضیعة، أشبع فاطمة بنت محمد، فقال جابر: فو الله فنظرت إلی الدم ینحدر من قصاصها حتّی عادت وجهها أحمر، فما جاعت بعد ذلک الیوم» ( کلینی،۱۳۶۳ش ، ۵/۲۲۸؛ مجلسی،۱۴۰۳ق، ۴۳ / ۶۲؛ حر عاملی،۱۴۰۳ ق، ۱۴/۱۵۸و ۲۳/۵۵؛ نراقی،۱۴۱۹ ق، ۱۶/۴۷؛ نوری،۱۴۰۸ ق، ۸/۳۶۸و ۱۴/۲۸۲؛ طبرسی،علی، ۱۴۱۸ ق، ۳۴۳).

[رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به سوی فاطمه (س) خارج شد ؛ من با او بودم؛ وقتی به درب خانه او رسیدیم دستش را روی درب گذاشت و آن را کوبید سپس گفت : سلام بر شما ؛ پس فاطمه گفت : علیک السلام ای رسول خدا؛ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گفت : داخل شوم؟ فاطمه علیها السلام گفت یا رسول اللَّه وارد شو ، پیامبر فرمود : من با کسی که با من است وارد شوم؟ فاطمه گفت : یا رسول اللَّه من مقنعه ندارم ، پیامبر فرمود : گوشه لباس خود را مقنعه کن ؛ وقتی فاطمه علیها السلام این کار را کرد رسول خدا فرمود : السلام علیکم؛ فاطمه گفت : وعلیک السلام، ای رسول خدا! فرمود : اجازه هست که داخل شوم؟ فاطمه گفت : آری ای رسول خدا وارد شو؛ فرمود : با این شخص که همراه دارم داخل شوم؟ گفت : آری شما و کسی که همراه شماست با هم وارد شوید ؛ جابر گوید : پیامبر داخل شد و من هم داخل شدم؛ صورت مبارک فاطمه علیها السلام مثل شکم ملخ زرد شده بود؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به او فرمود : چرا صورتت زرد شده است؟! گفت : از شدّت گرسنگی ؛ پس پیامبر دعا کرد و گفت : ای خداوندی که گرسنگان را سیر می کنی و سختی و مشقّت را رفع می نمایی! فاطمه دختر محمّد را سیر گردان؛ جابر گوید: به خدا قسم که خون زیر پوست صورت فاطمه علیها السلام طوری جریان یافت که صورتش قرمز و گلگون شد و پس از آن روز دیگر گرسنه نشد ].
نکته:
طبری آملی و ابو نعیم اصفهانی نیز حدیث « عیادت » را روایت کرده اند با این تفاوت که آن دو از علی علیه السلام و جابر بن سمرة روایت کرده اند ولی مضمون روایتشان نزدیک به مضمون روایت کلینی است؛ طبری این روایت را به سندش از زید بن علی از پدرانش از علی علیه السلام این گونه روایت کرده است :

«فاطمة بنت محمد نبیّ الله صلی اللَّه علیه و آله مرضت فی عهد رسول الله فأتاها نبیّ الله عائداً لها فی نفر من أصحابه فاستأذن فقالت: یا أبة لا تقدر علی الدخول علیّ، إنّ علیّ عباءة إذا غطّیت بها رأسی انکشفت رجلای و إذا غطّیت بها رجلای انکشف رأسی، فلفّ رسول الله ثوبه و ألقاه إلیها فتستّرت به...». (طبری آملی، بی تا، ۲۴۶.)

[فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در دوران حیات رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم بیمار شد ؛ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم همراه با گروهی از اصحابش به عیادت او آمد و اذن ورود خواست ؛ پس فاطمه گفت : ای پدرم! نمی توانی بر من وارد شوی زیرا عبایی بر تن دارم که هرگاه سرم را با آن بپوشانم دو پایم آشکار می گردد و هرگاه دو پایم را با آن بپوشانم سرم پیدا می شود؛ پس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم لباس خود را پیچید و آن را سوی او انداخت و فاطمه علیها السلام خود را با آن پوشاند... ].

ابو نعیم نیز این روایت را در « حلیة الأولیاء » به سندش از جابر بن سمرة این گونه روایت کرده است :

«جاء نبیّ الله صلی اللَّه علیه و آله فجلس فقال: «إنّ فاطمة وجعة فقال القوم: لو عدناها، فقام مشی حتّی انتهی إلی الباب، و الباب علیها مصفق قال: فنادی: شدّی علیک ثیابک فإنّ القوم جاؤوا یعودونک فقالت: یا نبیّ الله ما علیّ إلّا عباءة قال: فأخذ رداءه فرمی به إلیها من وراء الباب فقال: شدّی بهذا رأسک فدخل و دخل القوم...». (ابونعیم،۱۴۰۷ق، ۲/۴۲)

[ پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم آمد و نشست و گفت : فاطمه نا خوش است و کسالت دارد؛ ای کاش از او عیادت می کردیم؛ پس برخاست و رفت تا این که به درب خانه او رسید ؛ روی درب کوبه ای بود؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ندا سر داد : با لباسهایت خوب خودت را بپوش زیرا این قوم آمده اند تا عیادتت کنند؛ پس گفت : ای پیامبر خدا! من فقط عبایی بر تن دارم ؛ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ردای خود را گرفت و آن را از پشت درب به سوی او انداخت و گفت : با این سرت را خوب بپوش ؛ پس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وارد شد و سپس قوم آن وارد شدند... ].

خوارزمی نیز این روایت را از عمران بن حصین روایت کرده و در آن آمده است :

«فقالت: یا أبتاه فوالله ما علیّ إلّا عباءة فقال لها: اصنع بها کذا اصنعی بها کذا، و علمها کیف تسترها فقالت: و الله ما علی رأسی من خمار فأخذ خلق ملاءة کانت علیه فقال: اختمری بها» (خوارزمی، بی تا، ۳/۷۹)

[پس فاطمه علیها السلام گفت : ای پدرم! به خدا سوگند که جز عبایی بر تن ندارم ؛ پس پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمود : این طوری که من نشانت می دهم خودت را بپوش ؛ پیامبر صلی الله علیه وآله به فاطمه علیها السلام یاد داد که چگونه خود را بپوشاند ؛ پس فاطمه گفت : من مقنعه بر سر ندارم؛ پس پیامبر صلی الله علیه وآله ملحفه کهنه ای را که به خود بسته بود گرفت و به او داد و گفت : این را مقنعه خودت قرار بده ].

غزالی نیز این روایت را در إحیاء العلوم نقل کرده به گونه ای که در فرازی از آن آمده است :

« فقالت: هذا جسدی قد واریته فکیف برأسی فألقی إلیها ملاءة کانت علیه خلقه، فقال: شدّی بها رأسک...» (غزالی،۱۴۱۲ ق، ۴/۱۱۷)

[پس فاطمه گفت : من بدنم را پوشاندم، پس سرم را چگونه بپوشانم؟ پس پیامبر صلی الله علیه وآله ملحفه کهنه ای را که به خود بسته بود گرفت و به سوی او انداخت و گفت : با این سرت را خوب بپوش... ].

۲ از عمران بن حصین نقل شده است :

«إنّی لجالس عند النبیّ إذا أقبلت فاطمة فقامت بحذاء النبیّ صلی اللَّه علیه و آله مقابله فقال: «ادنی یا فاطمة، فدنت دنوّه ثمّ قال: ادنی یا فاطمة، فدنت دنوّه ثمّ قال: ادنی یا فاطمة فدنت دنوّه حتّی قامت بین یدیه، قال عمران: فرأیت صفرة قد ظهرت علی وجهها و ذهب الدم، فبسط رسول الله صلی اللَّه علیه و آله بین أصابعه ثمّ وضع کفّه بین ترائبها فرفع رأسه قال: اللهمّ مشبع الجوعة و قاضی الحاجة و رافع الوضعة لا تجع فاطمة بنت محمد، فرأیت صفرة الجوع قد ذهبت عن وجهها و ظهر الدم، ثمّ سألتها بعد ذلک فقالت: ما جعت بعد ذلک یا عمران». (هیثمی،۱۴۰۸ ق، ۹/۲۰۴؛ ؛ زرندی،۱۳۷۷ق، ۱۹۱؛ ابن یوسف حلی،۱۴۰۸ ق، ۲۵۵)

[من نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بودم که فاطمه آمد و مقابل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ایستاد؛ پس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گفت : « ای فاطمه! نزدیک بیا پس نزدیک او شد؛ سپس گفت : ای فاطمه! [ باز هم ] نزدیک بیا، پس نزدیک او شد؛ سپس گفت : ای فاطمه! [ باز هم ] نزدیک بیا؛ پس نزدیک شد تا این که مقابل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ایستاد؛ عمران گوید : دیدم که زردی ای در صورت او نمایان گشته و کم خون شده است؛ پس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم میان انگشتان خود را باز کرد و سپس کف دستش را میان سینه او گذاشت و سرش را بلند کرد و گفت : خداوندا! ای سیر کننده گرسنه و ای روا کننده حاجت و ای برطرف کننده مشکلات و زداینده خواری و پستی ! فاطمه دختر محمّد را گرسنه نگذار ! پس دیدم که زردی گرسنگی از صورت او رفت و خون در زیر پوست صورتش هویدا شد [ و کم خونی اش بر طرف گردید ] ؛ سپس از فاطمه علیها السلام بعد از آن قضیه پرسیدم و او گفت : ای عمران ! پس از آن روز دیگر گرسنه نماندم ].

[h=2]نکته:[/h]همین روایت در بحارالانوار نقل شده و در فراز ابتدایی آن این گونه آمده:

«إذا أقبلت فاطمة و قد تغیّر وجهها من الجوع...»( مجلسی،۱۴۰۳ق، ۴۳/۲۷).

[وقتی فاطمه آمد(س)، درحالی که رنگ صورتش از شدّت گرسنگی تغییر کرده بود...].

۳ مرحوم مجلسی به نقل از « مهج الدعوات » از عبداللَّه بن سلمان فارسی از پدرش (سلمان فارسی) نقل کرده است :

«خرجت من منزلی یوماً بعد وفاة رسول الله صلی اللَّه علیه و آله بعشرة فلقینی علیّ بن أبی طالب علیه السلام ابن عمّ الرسول محمد فقال لی: «یا سلمان جفوتنا بعد رسول الله صلی اللَّه علیه و آله فقلت: حبیبی أباالحسن مثلکم لا یُجفی غیر أنَّ حزنی علی رسول الله صلی اللَّه علیه و آله طال، فهو الذی منعنی من زیارتکم فقال علیه السلام: یا سلمان ائت منزل فاطمة بنت رسول الله صلی اللَّه علیه و آله فإنها إلیک مشتاقة ترید أن تتحفک بتحفة قد أتحفت بها من الجنّة، قلت لعلی علیه السلام: قد أتحفت فاطمة علیهاالسلام بشی ء من الجنّة بعد وفاة رسول الله صلی اللَّه علیه و آله؟ قال: نعم، بالأمس. قال سلمان الفارسی: فهرولت إلی منزل فاطمة علیهاالسلام بنت محمد فإذا هی جالسة و علیها قطعة عباء إذا خمرّت رأسها انجلی ساقها، و إذا غطّت ساقها انکشف رأسها، فلما نظرت إلیّ اعتجرت ثمّ قالت...» ( مجلسی،۱۴۰۳ق، ۴۳/۶۶ و ۹۲/۳۷)

[ ده روز پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از منزل خارج شدم؛ علی بن ابیطالب پسر عموی رسول خدا حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم مرا دید و گفت : ای سلمان! تو پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به ما جفا کردی! گفتم : ای حبیب من ! ای اباالحسن ! درباره شما جفا نشده ، چیزی که مرا از زیارت شما محروم نموده غم و اندوه طولانی من به خاطر رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می باشد، علی علیه السلام گفت : ای سلمان! بیا به منزل فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم چرا که او مشتاق دیدار توست و می خواهد از آن تحفه ای که از بهشت برایش آمده به تو عطا کند؛ به علی علیه السلام گفتم : آیا پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برای فاطمه از بهشت تحفه ای آمده است؟ گفت : بله دیروز آمده ؛ سلمان فارسی گوید : به سوی منزل فاطمه دختر محمّد صلی الله علیه وآله وسلم دویدم ؛ پس از ورود دیدم که فاطمه نشسته و عبایی بر تن دارد و هرگاه آن را روی سر خود می کشد پاهایش پیدا می شوند و هرگاه پای خود را به وسیله آن می پوشاند سر مبارکش پیدا می شود؛ وقتی چشم او به من افتاد ، آن عبا را به سر خود پیچیده و گفت...].

۴ از محمود بن لبید نقل شده است :

«لما قبض رسول الله صلی اللَّه علیه و آله کانت فاطمة تأتی قبور الشهداء و تأنی قبر حمزة و تبکی هناک...» (خزاز قمی،۱۴۰۱ق، ۱۹۸)

[وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رحلت فرمود، فاطمه نزد قبور شهیدان می آمد و در کنار قبر حمزه (رضی اللَّه عنه ) درنگی می کرد و در آنجا می گریست... ].

[h=2]نکته:[/h]شبیه همین روایت را نیز مجلسی آورده که می گوید:

«ایشان هر هفته، روزهای شنبه به سوی مزار شهدای احد می شتافت و برای حمزه علیه السلام و دیگر شهدای احد طلب آمرزش و علو درجات می نمود»(مجلسی،۱۴۰۳ق، ۴۳/۹).

۵ شیخ صدوق به سندش از ابو ایوب انصاری روایت کرده است :

«إنّ رسول الله صلی اللَّه علیه و آله مرض مرضه فأتته فاطمة تعوده و هو ناقه من مرضه، فلمّا رأت ما برسول الله صلی اللَّه علیه و آله من الجهد و الضعف خنقتها العبرة حتّی جرت دمعتها علی خدّها فقال النبیّ صلی اللَّه علیه و آله: لها یا فاطمة...». ( مجلسی،۱۴۰۳ق، ۴۳/۹۸؛ بحرانی،۱۳۹۷ ق، ۱/۴۱۳)

[رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بیمار گشت؛ فاطمه علیها السلام نزدش آمد تا او را عیادت کند؛ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از شدّت بیماری اش رنج می برد ؛ پس وقتی فاطمه علیها السلام رنج و مشقت و ضعف رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را دید بغض گلویش را گرفت تا آنجا که اشکش بر گونه اش جاری شد؛ پس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به او گفت : ای فاطمه! ...].

[h=2]تحلیل روایات[/h]مضمون این دسته روایات آن است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به فاطمه (س) دستور داده تا مقنعه بپوشد و سرش را بپوشاند تا او و اصحابش از او عیادت کنند؛ بی شک مقنعه یا روسری تنها سر را می پوشاند نه صورت را؛ باید خوب توجه داشت که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نگفته : « استری وجهک » [ : صورتت را بپوشان ] بلکه گفته : «خذی فضل ملحفتک فقنّعی به رأسک » [: دنباله اضافی ملحفه ات را بگیر و سرت را با آن بپوشان و آن را مقنعه ات کن]؛ این مطلب از روایت « جابر بن عبداللَّه »، روایت « عمران بن حصین » و روایت « جابر بن سمرة » بر می آید، به طوری که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دستور داده تا فاطمه (س)، با ردای او، خوب سرش را بپوشاند، پس از آن که فاطمه گفت : من فقط عبایی بر تن دارم.

در این صورت اگر چیزی بیش از مقنعه بر سر کردن و معجر [ : نوعی پوشش سر برای زنان عرب ] پوشیدن بر فاطمه علیها السلام واجب بود حتماً پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به این امر دستور می داد و او بیش از آن خود را می پوشاند به طوری که حتّی صورتش هم آشکار نباشد.
نیز از این دسته روایات برداشت می شود که اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وقتی بر فاطمه علیها السلام وارد شدند به او و صورتش نگاه کردند در حالی که صورت او بر اثر گرسنگی زرد گشته بود که این مساله در روایت «جابر بن عبداللَّه » و « عمران » به صراحت آمده است.

[h=2]حجاب حضرت فاطمه (س) بیرون از خانه[/h]ایشان وقتی می خواست برای دیدار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم یا عیادت ایشان یا دیگر کارها به خارج از خانه برود، جامه ای گشاد به نام «جلباب»( طریحی، ۱۳۳۹ ش، ۱۰۳) که آن را دور سرش می پیچد و ادامه اش تا کمرش می آمد، همراه با لباسی که پایین تنه او را می پوشاند و نامش «شمله» ( طریحی،۱۳۳۹ ش ، ۴۴۱) بود می پوشید؛ ذکر این دو جامه ایشان، در مصادر و منابع گوناگون آمده است و بیشتر اخبار منقول در این مورد، نصی واحد دارند؛ به عنوان نمونه:
۱ در خبر آمده:
« لما نزلت هذه الآیة علی النبی(ص): ( وإن جهنم لموعدهم أجمعین) بکی النبی(ص) بکاءً شدیدًا وبکت صحابته لبکائه...فانطلق بعض أصحابه إلی باب بیتها...أخبرها بخبر النبی(ص) وبکاءه؛ فنهضت والتفت بشملة لها قد خیطت فی اثنی عشر مکانًا بسعف النخیل... »(مجلسی،۱۴۰۳ق، ۴۳/۸۸).
[وقتی آیه « وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ » [ : جهنم وعده گاه همه آنان است... ](حجر،۴۳) نازل شد پیامبر به شدت گریست واصحاب آن حضرت هم برای گریه او گریان شدند...، یکی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به سوی درب خانه فاطمه علیها السلام رفت...و از گریه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ایشان را آگاه کرد ، پس او از جای برخاست و لباس مندرس خود را که از دوازده موضع با شاخه درخت خرما دوخته شده بود پوشید...].
۲ طبرسی در « احتجاج » از عبداللَّه بن حسن به سندش از پدرانش روایت کرده است :

« انه لما أجمع أبو بکر وعمر علی منع فاطمة ( علیها السلام ) فدکا وبلغها ذلک لاثت خمارها علی رأسها ، واشتملت بجلبابها واقبلت فی لمة من حفدتها ونساء قومها تطأ ذیولها ...»( طبرسی، احمد بن علی، بی تا، ۱/۱۳۱).
[وقتی ابوبکر و عمر بر منع فدک از فاطمه علیها السلام هم نظر شدند و خبر این مطلب به حضرت فاطمه علیها السلام رسید، مقنعه خود را سر کرد و لباس خود را پوشید و با گروهی از زنان خدمتکار و بانوان خویشاوندش حرکت کرد، هنگام راه رفتن لباس حضرت به زمین کشیده می شد و پایین لباس زیر پایش می رفت...].

نتیجه

بنابر آنچه بیان شد می توان دریافت که بر اساس آنچه در آیات و روایات و اخبار تاریخی و سیره حضرت زهرا(س) آمده، ایشان در مقابل نامحرم صورت خود را در موارد ذکر شده نمی پوشانده است. این یک الگوی مهم برای زنان مسلمان و همه اقتداگران به سیره معصومین(ع) می باشد که می خواهند هر فعل معصوم را بدون افراط و تفریط انجام دهند، چراکه اصل دینداری، حفظ راه میانه و وسط است و در کلام امیر المؤمنین(ع) آمده :«الیمین و الشمال مضلة، والطریق الوسطی هی الجاده»[راست و چپ، مایه گمراهی است و راه میانه، جاده اصلی است]. نپوشاندن صورت توسط حضرت زهرا(س) و از سویی، پوشاندن تمام بدن توسط «جلباب» و «شمله» به عنوان پوشش در مقابل فرد نامحرم و نیز در بیرون از خانه، از این حکایت دارد که ایشان راه میانه را اتخاذ نموده و سیره عملی ایشان، حاکی از حجاب و عفاف ایشان است. پس زن نیز می تواند با حفظ حجاب و عفاف در بیرون از منزل ظاهر شود و به فعالیتهای گوناگون بپردازد.

دین مبین اسلام;656608 نوشت:
آیا پوشیه باعث جوان ماندن زن می شود؟!!

سلام دوست گرامی

مطالب بسیار خوبی نوشتید و روایات بسیار مهم هستند.

[SPOILER]به نظر من بهتره تخریب خود شخص را نکنیم. من این برنامه رو ندیدم ولی یک برنامه علمی که نبوده. مثل بقیه برنامه ها که مجری اگه کارشناس نباشه ممکنه ده ها اطلاعات غلط منتقل کنه. اگه میخوایم موضوع نقد کنیم بهتره چند تا مقاله درس خارج فقه دلیلاشونو برای حد حجاب بخونیم و روشون فکر بکنیم.
من جستجو زدم بعضی سایتها مطلب خوبی نوشتن مثلا ممکنه کسی برای ایشون اینطور توضیح داده باشه که اگه زن از زیبایی بهره ای داشته باشه ممکنه چشم زخم باعث کم شدن زیبایی و تاثیر در جوان موندن چهره داشته باشه.[/SPOILER]

دین مبین اسلام;657999 نوشت:
اما اصل بحث ما پوشیه نبود که البته ما ثابت هم خواهیم کرد که پوشیه لباس حضرت فاطمه نبوده و حتی یک روایت صحیح السند وجود ندارد که حضرت فاطمه از پوشیه استفاده می کرده اگر یک روایت صحیح السند هست ممنون می شوم با تصحیح سندی برای ما بیاورند.(دقت کنید روایت مرسل و مرفوع از اینجور روایتها نمی خواهم و فراوان دیدم روایت صحیح السند می خواهم)

بله منم دنبال روایت هستم

دین مبین اسلام;658001 نوشت:
این را هم باید افزود که به نقل شیخ طوسی(ره) در أمالی، سلمان در گزارش حالات زهرای مرضیه(سلام الله علیها) در ساعات پایانی حیات رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می گوید: من دیدم که اشک بر گونه های زهرا(سلام الله علیها) جاری شد «فَاضَ دَمْعُهَا عَلَى خَدِّهَا»[3].

ولی این ضعیفه،

دین مبین اسلام;658003 نوشت:
[رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به سوی فاطمه (س) خارج شد ؛ من با او بودم؛ وقتی به درب خانه او رسیدیم دستش را روی درب گذاشت و آن را کوبید سپس گفت : سلام بر شما ؛ پس فاطمه گفت : علیک السلام ای رسول خدا؛ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گفت : داخل شوم؟ فاطمه علیها السلام گفت یا رسول اللَّه وارد شو ، پیامبر فرمود : من با کسی که با من است وارد شوم؟ فاطمه گفت : یا رسول اللَّه من مقنعه ندارم ، پیامبر فرمود : گوشه لباس خود را مقنعه کن ؛ وقتی فاطمه علیها السلام این کار را کرد رسول خدا فرمود : السلام علیکم؛ فاطمه گفت : وعلیک السلام، ای رسول خدا! فرمود : اجازه هست که داخل شوم؟ فاطمه گفت : آری ای رسول خدا وارد شو؛ فرمود : با این شخص که همراه دارم داخل شوم؟ گفت : آری شما و کسی که همراه شماست با هم وارد شوید ؛ جابر گوید : پیامبر داخل شد و من هم داخل شدم؛ صورت مبارک فاطمه علیها السلام مثل شکم ملخ زرد شده بود؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به او فرمود : چرا صورتت زرد شده است؟! گفت : از شدّت گرسنگی ؛ پس پیامبر دعا کرد و گفت : ای خداوندی که گرسنگان را سیر می کنی و سختی و مشقّت را رفع می نمایی! فاطمه دختر محمّد را سیر گردان؛ جابر گوید: به خدا قسم که خون زیر پوست صورت فاطمه علیها السلام طوری جریان یافت که صورتش قرمز و گلگون شد و پس از آن روز دیگر گرسنه نشد ].

اینم همینطور، ضعیفه

دین مبین اسلام;658001 نوشت:
همسر ایشان در ضمن بیان نظر مراجع، مبنی بر واجب نبودن پوشاندن گردی صورت و دست ها تا مچ گفتند: «اگر چه می‌فرمایند پوشاندش بهتر است» که نویسنده در همین جا از ایشان و آگاهان دیگر تقاضا دارد ما را نیز از سند این سخن آگاه کنند.

واقعا ندیدید؟ علیکم بالگوگل، (قبلا یکی از کارشناسان احکام سایت گفتند اکثریت مراجع مستحب میدونند. یکی از کارشناسان دیگر احکام گفتند گشته اند و مرجعی را نیافته اند که مستحب ندونه)

فقط بحث لباس شهرته که تشخیصه موضوعه نه حکم:http://www.mozooshenasi.ir/index.php/component/k2/item/680-celebrity-dresses

:Gol:

دین مبین اسلام;657999 نوشت:
سلام
البته من هم زیاد در سایت ها زنان داعشی با پوشیه دیدیم اما این دلیل نمیشه که برای من مسلمان ایرانی با تمدن اسلامی ایرانی عجیب نباشد.

سلام بر شما
عجيب بودن معيار اسلامي نبودن نيست اگر داعشيان پوشيه داشتند يعني بد است اتفاقا گروه زيادي از داعشيان براي اين كه بگويد اسلام ناب را ما پياده مي كنيم برخي از دستورات متروك ديني را تأكيد مي كند مثلا اجازه نمي دادند مزدان لباس زير زنانه بفروشنديا در كافي نت زن و مرد مخلوط باشند و يا از تصاوير زنان زيبا در تبليغ كالا استفاده شود.
زنان يمني و بحريني و عربستاني و.. به پوشيه زدن اهميت زيادي مي دهند
نظر مراجع اين است كه پوشيه لباس شهرت نيست

دین مبین اسلام;657999 نوشت:
اما اصل بحث ما پوشیه نبود که البته ما ثابت هم خواهیم کرد که پوشیه لباس حضرت فاطمه نبوده و حتی یک روایت صحیح السند وجود ندارد که حضرت فاطمه از پوشیه استفاده می کرده اگر یک روایت صحیح السند هست ممنون می شوم با تصحیح سندی برای ما بیاورند.(دقت کنید روایت مرسل و مرفوع از اینجور روایتها نمی خواهم و فراوان دیدم روایت صحیح السند می خواهم)

به نظرم براي بررسي سند روايات نياز به تخصص دارد و امثال ما كه عموما تخصص كافي را نداريم بايد سراغ مراجع و استفتائات ايشان برويم مگر اين كه يك گروه پژوهشي قوي مانند محققان دارالحديث روي اين مسأله كار كنند. روي با داستان هاي تاريخي و رواياتي كه داريم نيز به اين مسأله مي رسيم كه زينب سلام الله عليها و حضرت زهرا خود را از حضور نامحرم مستور مي كردند كما اين كه برخي اعتقاد دارند حضرت زهرا نزد نامحرم نابينا اساسا حاضر نشدند نه اين كه آنجا با حجاب نشستند يعني خود را محجوب كردند
براي اين مطلب چند استفتا از مراجع بيان مي كنيم البته قصدم اين نيست كه بگويم پوشيه واجب است بله قصدم اين است كه عجيب بودن پوشيه به معناي با اسلامي بودن منافات ندارد و حتي احتياط اخلاقي در پوشيدن پوشيه است به خصوص اين زمان كه حيا كمتر شده و اجتماع مختلط است

دین مبین اسلام;657999 نوشت:
ما اونجا هم نگران می شیم و بیشتر نگران میشیم اگر اون خانم با هفت قلم آرایش بیاد تو رسانه بعد بگه علم ثابت کرده نگاه به من باعث جوان ماندن آقایان می شود اینجا ما از ایشان می پرسیم که دلیل علمی شما چیست؟ می گوید ممکن است برای شما عجیب باشد اما در علم روش تحقيق يادگرفته ام به جاي اين كه بگوييم چنين حرفي درست نيست بگوييم در بررسي هايي كه انجام دادم به چنين يافته اي دست نيافتم. چه بسا پژوهشگري بيابد يا فردي با رجوع حضوري بتواند آدرس اين سخن را پيدا كند. بنابراين قبل از تكميل شدن تحقيق و پژوهش از نظر علمي اين حق را نداريم كه نسبت دروغ يا جعل به ان خانم بدهيم چه بسا ايشان واقعا منبعي را مطالعه كرده باشد و يا اشتباهي تصور كند كه چنين مطالعه اي داشته است كما اين كه در منزل موارد زيادي مي شود كه مردان كلي نگر رد مي كنند و زنان به دليل جزيي نگر بودنشان با بيان جزييات به ياد مردشان مي آورند كه مثلا سال قبل روز دوم فروردين اول رفتن منزل مادر شوهر بعد رفتند منزل مادر زن.

سخنان يك زني كه متخصص و كارشناس اسلام نيست را نبايد به عنوان يك كارشناس در نظر بگيريم
ايشان چنين ادعا كرده اند و بايد بررسي شود حتي اين سخن رد هم شود به معناي اين نيست كه پوشيه داشتن لباس شهرت باشد بايد نظر مراجع يعني اسلام شناسان واقعي را در نظر بگيريم و هركس مطابق نظر مرجع تقليدش عمل كند

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;658029 نوشت:
به نظرم براي بررسي سند روايات نياز به تخصص دارد و امثال ما كه عموما تخصص كافي را نداريم بايد سراغ مراجع و استفتائات ايشان برويم

حكم پوشاندن دست و صورت زن

647. هل استتار المراة وَجْه َها و كَفيْها حتّى على القول بعدم وجوب ذلك يُعَدُّ راجحا شرعا و مرغوبا به فى الشّريعه المحمّديه ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ ؟

آيت الله بهجت: نعم يعدّ راجحا و مرغوبا فيه بل الاحوط ذلك.
استفتائات، ج1، س 647

داشتن زينت و پوشاندن وجه و كفّين
648. چنان چه زن با خود زينت داشته باشد، مانند حلقه ى ازدواج، يا انگشترى در دست، يا چهره آراسته كرده باشد، آيا واجب است وجه و كفّين را بپوشاند؟
آيت الله بهجت:واجب است.

استفتائات، ج1، س 648

امر به پوشاندن صورت و دست ها از طرف شوهر

664. آيا مرد مى تواند همسر خود را به زدن پوشيه يا پوشيدن لباس خاصّى مجبور كند؟

آيت الله بهجت: نمى تواند، ولى مى تواند بدون پوشيدن آن لباس، اذن خروج از منزل را ندهد.
استفتائات، ج1، س 664

665. اگر شوهر بداند و يا احتمال دهد كه اگر همسر او بدون پوشانيدن صورت و دست به بيرون از خانه برود به او نگاه حرام مى شود، آيا واجب است به پوشاندن زن امر كند و يا اجازه ى بيرون رفتن به او ندهد؟

آيت الله بهجت: بله، اگر علم دارد، بر شوهر واجب است؛ بلكه بدون آن ها هم احوط پوشانيدن وجه و كفين است.
استفتائات، ج1، س 665

666. اگر نپوشاندن وجه و كفّين (صورت و دست ها تا مچ) فسادى را براى زن در جامعه به بار آورد، آيا پوشاندن وجه و كفّين واجب مى شود؟

آيت الله بهجت: اگر منشأ حرام باشد، حرام است.
استفتائات، ج1، س 666[/]

سوال: اگر پوشيه و نقاب زدن بر چهره در يك شهري مايه شگفتي و پرس و جو شود و لباس شهرت تلقي گردد واجب است آن را كنار گذاشت؟
آيت الله سيستاني: واجب نمي شود مگر زماني كه پوشيه زدن بر صورت توجّه بيشتري را جلب كند و يا مردم شهر آن را زشت و غير عادي بشمارند و لباس شهرت به حساب آيد كه كنار گذاشتن آن واجب است.
استفتائات، سايت ايشان
مقلدين ايشان به اين مسأله عمل كنند

[="Tahoma"][="DarkGreen"]س ـ نظر حضرتعالى در مورد مباح بودن يا كراهت يا استجباب نقاب زدن (روبند) براى بانوان در جامعه امروز چيست؟

آيت الله صافي، حفظ حجاب براى زن از امور واجبه است و احتياط واجب براى زن، مستور نمودن صورت است با هر وسيله اى كه ممكن است. واللّه العالم.[/]

نظر فقهي ديگر
سؤال: بنده مايلم براى کامل كردن پوشش ومستورنمودن صورتم از پوشيه (روپوش) استفاده کنم ولى مادرم – که خدا او را حفظ نمايد- به من اين اجازه را نمى دهد ومى گويد از آنجايى که تو هيچ وقت آرايش نمى کنى نيازى به پوشاندن صورتت نيست، چه کار کنم؟
پاسخ:
[HL]اگر در صورت زينت و يا زيبايى که سبب افسون گرى و فساد شود نباشد مى توان صورت را نپوشاند هرچند پوشاندن تمام صورت به طور مطلق جايز وافضل است.[/HL]

منبع: فقه اهل بيت

يك نظر فقهي ديگر

سؤال: آيا جايز است زن، در عين رعايت همه شروط حجاب، صورت خود را نپوشاند؟ يادآورى اين نكته لازم است كه بنده در منطقه اى زندگى مى كنم كه در آن جا رسم است خانم ها صورت خود را با پوشيه بپوشانند. آيا اين قبيل رسومات بشرى نيز مانند احكام الله لازم الاجراست؟

پاسخ:
خداى متعال در قرآن مى فرمايد: «يا أيها النبي قل لأزواجك وبناتك ونساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن؛ اى پيامبر گرامى، به زنان ودختران خود وزنان مؤمن بگو كه خويشتن را به چادر فروپوشند».(احزاب (33)، آيه 59.)
«جلباب» عبارت است از عبايى كه زن روى لباس هايش آن را مى پوشد واز سر تا به پاى او را فرا مى گيرد. قرآن دستور مى دهد كه اين عبا داراى درازا وپهناى گسترده باشد به گونه اى كه سر وصورت را بپوشاند وجوانب آن روى پاها بيفتد ويك طرف آن برطرف ديگر قرار بگيرد وبدين ترتيب دست ها ولباس هاى زن را بپوشاند. حجاب خانم حضرت زهرا عليهاالسلام اين گونه بوده است.
بنابراين براى رسيدن به شفاعت آن بانوى گرامى بايد به ايشان اقتدا كرد.
البته بازگذاشتن چهره در صورتى كه آرايش يا چيزى در آن نباشد كه شهوت ديگران را برانگيزد، جايز است. ولى احوط آن است كه چهره نيز پوشيده باشد، به ويژه اگر بيشتر زنان شهر چهره خود را بپوشانند. زيرا اين كار از آداب ورسوم نيكوست واسلام به تبعيت از چنين رسومى سفارش كرده است. به حضرت امير عليه السلام منسوب است كه فرمود: «حسين إذا كنت في بلدة غريباً فعاشر بآدابها؛ فرزندم، هرگاه در شهرى بودى، مطابق آداب ورسوم آن شهر زندگى كن». از طرفى پوشاندن چهره در چنين شهرى دورى از شهرت وانگشت نما شدن است. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمودند: «الشهرة خيرها وشرها في النار؛ شهرت چه خوب باشد وچه بد [صاحب آن] در آتش است».(كافى، ج 6، ص 445.)

منبع: فقه اهل بيت

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

[=Noor_Lotus]- آيا زوج از نظر شرعى حق دارد به همسرش امر كند كه تمام صورت خودش را بپوشاند و به عبارتى [=Noor_Lotus]پوشيه[=Noor_Lotus] بزند يا نه؟[=Noor_Titr]
[=Noor_Lotus]‌[=Noor_Lotus]آيت الله گلپايگاني: امر مذكور از حقوق واجبه زوج بر زوجه نيست ولى مى‌تواند بعنوان نهى از منكر به او تذكر دهد و با بيان نرم و آرام او را به رعايت كامل حجاب وادارد.[=Noor_Titr]
[=Noor_Lotus]________________________________________
مجمع المسائل، آيت الله سيد محمد رضا موسوى گلپايگانى، جلد4، ص360

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

[=Noor_Lotus]

[=Noor_Lotus]- اگر مرد شرط كند بر زن خود در عقد نكاح كه [=Noor_Lotus]پوشيه[=Noor_Lotus] بزند، لكن زن مقلّد كسى است كه ستر وجه را جايز مى‌داند، آيا زن بايد به شرط عمل كند؟[=Noor_Titr]

[=Noor_Lotus]بسمه تعالى[=Noor_Lotus]‌[=Noor_Lotus]، در فرض مزبور واجب است زن به شرط وفاء نمايد، و اللّه العالم.[=Noor_Titr]

[=Noor_Titr]استفتاءات جديد (تبريزى)؛ ج‌2، ص: 345

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اگر زني زيبايي خاصي داشته باشد نيز

[=Noor_Lotus]حفظ پوشش براى زنان تا چه حدّى نياز است، پوشانيدن چقدر صورت نياز است؟و اگر اين شخص زيبايى ظاهرى داشته باشد و هر چقدر پوشش دهد بازهم عيان شود وظيفه چيست؟[=Noor_Titr]
[=Noor_Lotus]بسمه تعالى[=Noor_Lotus]‌[=Noor_Lotus] بر زن واجب است تمام بدن را از نامحرم بپوشاند و اگر خلقة زيبايى او به نحوى باشد كه اگر قرص صورتش را نپوشاند جلب توجه نامحرمان مى‌كند واجب است شرعا آن را مانند زنهايى كه [=Noor_Lotus]پوشيه[=Noor_Lotus] مى‌زنند بپوشاند، و همچنين زنى كه صورتش آرايش داشته باشد، و اللّه العالم.[=Noor_Titr]

[=Noor_Titr]استفتاءات جديد (تبريزى)، ج‌2، ص: 369‌

به نظر من تماس تلفني با استوديو گزينه بهتري بود. وقتي اين خواهرن نمي خوان چهرهشون ديده بشه حالا اصرار صدا و سيما چيه از پخش؟ به هر حال نبايد شخصي رو به خاطر يه حرفي كه زده مسخره كرد شايد جايي ديده و خونده اما از طرفي هم وقتي جايي رفتاري يا كلامي در ارتباط با اسلام باشه بايد دقت و حساسيتمونو صد برابر كنيم اين خانم هم در مورد اشعه نبايد بي دليل حرف مي زد.
در مورد اعتدال :
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ
و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد

شكي نيست كه پوشيه زدن براساس نظر مشهور فقها واجب نيست ولي از نظر مشهور فضيلت اخلاقي است.
و نيز مراجع مي فرمايد در شرايطي كه زن آرايش كرده باشد و زيبايي صورتش محرك باشد و سبب مفسده شود لازم است از پوشيه استفاده كند
اما اين كه آيا پوشيه به خودي خود لباس شهرت است يا نظر نه خير لباس شهرت نيست ولي اگر در شهري سبب شود فرد مورد توجه زياد قرار گيرد اينجا نيز مراجع اختلاف نظر دارند كه لباس شهرت است يا نه كه لازم است هركسي براساس نظر مرجع تقليد خود عمل كند
.
اما درباره ادعاي اين خانم محترم كه :در نگاه نامحرم اشعه اي است كه سبب پيري زود رس خانم ها مي شود...
نبايد اساسا منكر شويم حداكثر چيزي كه مي توانم به عنوان يك پژوهشگر بگويم اين است كه بگويم من بررسي كردم به چيزي دست نيافتم ولي اخلاق پژوهشي مانع از برچسب زدن دروغ يا سخن بي اساس و...به آن خانم مي شود
اگر دقت كرده باشيد در پايان نامه ها بخشي داريم با عنوان پيشنهادها
در اين قسمت نويسنده پايان نامه به پژوهشگران اعلام مي كند كه من در پژوهشم با اين محدوديت ها روبه رو بودم شما مي توانيد اين پژوهش را در فلان ابعاد ادامه دهيد.
با توجه به اين كه وقت من در پاسخ گويي اين سايت محدود است من نيز محدوديت وقتي دارم و نمي توانم به بررسي بيشتر اين ادعا بپردازم ولي افرادي كه راغب هستند مي توانند با برنامه تماس بگيرند و يا با اين خانواده و دليل ايشان و منبع ايشان را جويا شوند.
هر چند كه
در كل نظرم مراجع تقليد و كارشناسان دين ان قدر مهم است كه بي نياز باشيم از اين ادله چرا كه ادله مراجع به وحي متكي است ولي يافته هاي علمي ( حتي اگر ادعاي اين خانم درست باشد) ممكن است رد شود يا حتي مخالفش زماني ثابت شود ولي در كل مصون از اشتباه نيست. به عنوان نمونه اگر علم به اين نتيجه برسد كه خوردن مشروب سبب عمر طولاني مي شود ادله ديني با اين سخن در تعارض خواهد بود يعني ما در عمل به دستورات دين عمل مي كنيم و حتي از خير دراز بودن عمر كه با انجام خلاف شرع باشد مي گذريم.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]البته اين روزها خيلي خانم ها پوشيه مي زنند آن قدر كرم هاي مختلف براي زيبايي و اشعه هاي خورشيد استفاده مي كنند كه مي توان قسم خورد اين صورت قبلي نيست:Nishkhand:
مي گويند پير زني در بستر بود و حضرت عزرائيل سراغش رفت گفت آيا درخواستي داري گفت بله اجازه بده من 20 - 30 سال ديگر زنده بمانم توبه كنم و به خلق خدا خدمت.
دعاي او مستجاب شد
پير زن رفت ده بيست عمل زيبايي صورت انجام داد و ترگل و ورگل شد.
عزرائيل امدن جان او را گرفت. در عالم برزخ پير زن به حضرت عزرائيل اشكال كرد كه چرا بد قولي كردي؟
عزرائيل گفت كدام قول؟
پير زن توضيح مفصلي داد
حضرت عزرائيل با تعجب نگاه كرد گفت اِ تو همان پير زني؟!!!!!!!! آن قدر تغيير قيافه داده اي كه من نشناختمت:Moteajeb!:
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]جوان ننه مرده با دختري براي مقدمات خواستگاري صحبت مي كرد گويي سيزده بدر بود و خانواده هم در پارك مجاور آن نيمكت نشسته بودند.
باراني شديد باريدن گرفت. بلند شدند با سرعت خود را به سرپناه رساندند پسر شروع كه به بيان نظرات خود وقتي به دختر نگاه كرد تا نظر او را جويا شود گفت ببخشيد شما را با خانم ديگري اشتباه گرفتم. اخه آرايش دختر پاك شده بود:Nishkhand:
[/]

حامی;658055 نوشت:
شما را با خانم ديگري اشتباه گرفتم. اخه آرايش دختر پاك شده بود

البته فكر نمي كنم تو اين سايت كسي پيدا بشه كه موافق آرايش باشه يعني همين ايجاد كننده اين تاپيك (جناب دين مبين اسلام) اگه مخالف پوشيه باشند دليل بر اين نميشه كه فكر كنيم موافق آرايش هستند.

بانوي بهاري;658084 نوشت:
البته فكر نمي كنم تو اين سايت كسي پيدا بشه كه موافق آرايش باشه يعني همين ايجاد كننده اين تاپيك (جناب دين مبين اسلام) اگه مخالف پوشيه باشند دليل بر اين نميشه كه فكر كنيم موافق آرايش هستند.

سلام
من چنين منظوري ندارم قصد طنز آرايش برخي از خانم ها بود.

البته شايد خانم هايي كه زياد كرم استفاده مي كنند مانع اثر اشعات ويرانگر زيبايي شوند كه از چشم مردان ساطع مي شود!!!

وگرنه مشخص است جناب مبين اسلام اطلاعات ديني خوبي دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

پوشیه به هیچ وجه افراط نیست .

اگر بیشترفکر کنید افراط اون خطاب های بی مورد و وصل کردن به داعش و افراطی خوندن و قراردادن لینک های برداشت های شخصی و برخوردهای تنده.
بارها و بار ها گفته شده چیزی که مارو از مسیر اعتدال خارج میکنه افراط و تفریطه
نه این که بیاییم و حرف علما رو کنار بگذاریم و از نظرات شخصی پیروی کنیم

حرکت در مسیر کمال، حرکتی خارج از مسیر تعادل نبوده و افراط نیست اما حرکت در جهت عکس، مشخصا خروج از مسیر تعادل بوده و تفریط است.

نقل قول:

برای جذب افراد به دین لازم نیست مثل دیگران شویم ! فقط کافی است زیبایی های دین را به آنان نشان هیم،فقط کافی است هرچیزی را درجای خودش انجام دهیم (افراط و دین زدگی آنجایی اتفاق می افتد که خانمی درجمع محارم هم بخواهد مثل جمع نامحرمان حجاب بگیرد و سنگین برخورد کند!!)

کسانی که نگران اسلام هستند بهتر میبود دلهای دیگران رو نرم میکردند تا به حق بگرایند نه اینکه دیگران رو بکوبند و مخالفتی ابراز کنند...

حضور مثبت این خانواده ی قرآنی رو در رسانه مبارک میشمرم چون توانسته به دختران و زنان ایران اسلامی قوت قلبی دوباره ببخشه و افزایش حضورمحجبه ها و خوش حجابان زیادی رو در تحقیقاتم شاهد بوده ام .

در مملکتی که شهیدان برای حفظ نوامیس و آبرو جانها در راه خدا باختند و انقلاب اسلامی به لطف پروردگار سالها مقاومت مردم شیعه را شاهد بوده دختران و زنان ممکلت جمهوری اسلامی ایران باید آزاد باشند چرا زنان ترس داشته باشند که مردد شوند پوشیه بزنند یا خیر...

آزادی یعنی انتخاب برترین ها توسط مقلدان علمای دینی و مراجع عظام

آزاده بانوییست که از لومة لائم نمی هراسد.

چرا واجب هست زن نقاب بزنه تا صورتش مشخص نباشه؟

روزنه;658198 نوشت:
چرا واجب هست زن نقاب بزنه تا صورتش مشخص نباشه؟

سلام

واجب نیست .

بوشيه اگه باعث جوان ماندن ظاهر آدم هم نشه دل آدم رو جوون و أروم ميكنه
من أصلا اعتقاد ندارم كه لباس شهرت هست
تنها دليل اينكه پوشيه مهجور مانده اينه كه حتي مذهبيون هم پوشيه رو افراط ميدونن
خود من با افتخار اين بوشش رو استفاده ميكنم

روزنه;658198 نوشت:
چرا واجب هست زن نقاب بزنه تا صورتش مشخص نباشه؟

پوشيه زدن واجب نيست. بحث بر سر استحباب است. با مانتو و مقنعه هم حجاب را در حدي كه اسلام گفته ميشه رعايت كردو با چادر هم مي شه رعايت كرد. خواهران عقيده شون اينه كه پوشيه مستحبه و ثواب بيشتر داره و عقيده شون محترمه.
در مورد اين كه باعث جوان ماندن پوست صورت مي شه يا نه به نظر من با رعايت ساير موارد در كنارش (از قبيل تغذيه خوب و بهداشت و ...) بله باعث مي شه چون از آفتاب مستقيم جلوگيري مي كنه. شخصي رو مي شناختم كه پوشيه مي زد پوستش جدا خيلي خوب بود. اما من شخصا ترجيح مي دم نزنم حتي به قيمت بهتر شدن پوستم. كاش دلايلي رو همينجا ارائه مي دادند كه بقيه خواهران از جمله من قانع بشيم و ما هم رو به اين عمل زيبا بياوريم. اما در جاهايي كه بحث شده چيزي منو قانع نكرد.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

سلام بر شما
دقت كنيد سؤال پرسشگر ادعاي اين خانم است و اين كه پوشيه زدن نامتعارف است
بنابراين تلاش كنيد بحث ها از اين فضا دور نشود
[/]

حامی;658203 نوشت:
تلاش كنيد بحث ها از اين فضا دور نشود

به روي چشم

حامی;658029 نوشت:
نظر مراجع اين است كه پوشيه لباس شهرت نيست

بهتر است اول پاسخ این مطلب شما را بدهم تا بعد برسیم به بقیه مطالب

اول تعریف لباس شهرت باید مشخص شود
مفهوم عرفی لباس تقریباً مفهوم لغوی آن است.هر آن چه که سبب پوشش و ستر بدن انسان و غیر آن شود را لباس گویند.
در مورد مفهوم عرفی شهرت علاوه بر معانی لغوی نکته ی دیگری را باید افزود چرا که از نظر عرف شهرت به این معنی است انگشت نما شدن ، زبان زد شدن و به نوعی رفتار و زندگی کردن که سبب جلب توجه دیگران شود.
واژه صیت: همان شهرت است ولی در آنچه که مورد پسند جامعه است به کار می رود.
واژه زیّ: در نظر عرف تقریباً با معنای لغوی آن هم خوانی دارد و به معنی راه و رسم و سبک زندگی افراد یک جامعه ، گروه و یا صنف است.
معانی عرفی واژگان از دو جهت باید مورد توجه واقع شود.

•اولاً:[HL] ازمنظر روایات از این جهت که اهل بیت با زبان مردم سخن می گفته اند پس باید عرف آن زمان را مورد توجه قرار داد.[/HL]

•دوماً:[HL] از جهت اینکه احکام روی موضوعات عرفی حمل شده اند پس در هر جامعه و صنفی باید مقتضیات زمان را در نظر گرفت و عرف زمانه را بدست آورد.[/HL]

توجه شود که در معنی شهرت و زیّ، در نظر گرفتن اصناف، موجود در جامعه ی مورد بحث، مهم است و نیز زمان و مکان و تاریخی که قرار است برایش حکم صادر شود. چرا که ممکن است برای یک صنف جامعه پوشیدن لباسی خاص کاملاً برای همه مردم پسندیده و مورد قبول باشد اما اگر شخصی خارج از آن صنف آن لباس خاص را بپوشد از نظر مردم این رفتار مورد سوأل واقع شود و موجب انگشت نما شدن او شود.در حالیکه همان طور که گفتیم پوشیدن آن لباس برای خود آن صنف مطلوب و مورد قبول جامعه است و حتی گاهی اگر فردی بدون لباس مخصوص صنف خود دیده شود مورد سوأل واقع می شود، مثلا روحانی لباس غیر روحانی را بپوشد.همین گونه لباس قوم و گروهی خاص را در بین قوم دیگری پوشیدن و یا به سبک زندگی قومی در بین قوم دیگرظاهرشدن گاهی سبب شهرت می شود، مثلاً لباس و سبک زندگی مردم شمال را در جنوب استفاده کردن ممکن است باعث شهرت شود. به همین ترتیب زمان و تاریخ نیز در صدق معنای شهرت تاثیر گذار است. به عنوان مثال اگر کسی لباس اقوام باستانی را امروزه بپوشد، حتی در یک محیط پر جمعیت کاملاً انگشت نما می شود. و این نکته در روایات نقل شده از ائمه علیهم السلام آمده است به عنوان نمونه:
صحيح حماد بن عثمان قال: «كنت حاضراً لأبي عبد اللّه (عليه السلام) إذ قال له رجل: أصلحك اللّه ذكرت أنّ علي بن أبي طالب (عليه السلام) كان يلبس الخشن، يلبس القميص بأربعة دراهم و ما أشبه ذلك، و نرى عليك اللباس الجيّد، قال فقال له: إنّ علي بن أبي طالب (عليه السلام) كان يلبس ذلك في زمان لا ينكر، و لو لبس مثل ذلك اليوم لشهر به، فخير لباس كلّ زمان لباس أهله ..»(وسائل الشیعه، ج،5ص،17،ابواب احکام الملابس،ب7،ح7)
یکی از راویان می گوید:نزد امام صادق (عليه السلام) بودم مردی به آن حضرت گفت:به ما گفته اند که حضرت علی (عليه السلام) لباس خشن وکم قیمت می پوشید اما لباس شما لباس خوبی است.امام(عليه السلام)در جواب او فرمودند:حضرت علی (عليه السلام) آن لباس رادر زمانی می پوشیدندکه زشت نبود ولی اگر من دراین زمان آن لباس را بپوشم به آن شهرت پیدا می کنم.بهترین لباس برای هر زمان لباس اهل آن زمان است.

بانوي بهاري;658202 نوشت:
بقيه خواهران از جمله من قانع بشيم و ما هم رو به اين عمل زيبا بياوريم. اما در جاهايي كه بحث شده چيزي منو قانع نكرد.

از دختر کم سن و سالی این جمله ی زیبا رو شنیدم

برای اینکه لبخند زیبایم را نامحرم نبیند:Gol:

دلیلم برای استفاده از این پوشش اینه که فرقی نمیکنه یک جوان زیبا رو شما رو نگاه میکنه و از چهره ی زیبای شما (که هر خانمی زیبایی هایی داره و غیر قابل انکاره،)یا اینکه یک شخصی که اصلا دوست ندارید به شما خیره نگاه حرام کنه

مفهوم لباس شهرت در کلام بعضی فقهاءعصر حاضر:

•امام خمینی:
معيار لباس شهرت چيست؟ج: لباس شهرت لباسى است كه پوشيدن آن براى شخص، بخاطر رنگ يا كيفيت دوخت يا مندرس بودن آن و علل ديگر مناسب نيست، به طورى كه اگر آن را در برابر مردم بپوشد توجه آنان را به خود جلب نموده و انگشت نما مى شود(توضیح المسائل محشی،امام خمینی،ج2،ص1011،س1360)
•آیت الله اراکی:
لباس شهرت عبارت است از لباسی كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى كه مى خواهد آن را به پوشد، معمول نيست.(توضیح المسائل محشی،امام خمینی،ج2،ص1012،س166)
•آیت الله بهجت:
5214 - مقصود از لباس شهرت چيست و پوشيدن آن چه حكمى دارد؟ آيا چادر سفيدى كه موجب انگشت نما شدن شود از مصاديق لباس شهرت است؟
ج: لباس شهرت عبارت است از لباسى كه از جهت جنس يا رنگ يا نحوه برش و دوخت و مانند آن خلاف شأن و زىّ پوشنده لباس باشد و پوشيدن چنين لباس هايى حرام است. بنابراين پوشيدن چادر سفيد به اقتضاى محل پوشش و شخص پوشنده بايد ملاحظه شود.(استفتائات،ج4،ص177)
•آیت الله تبريزى:
مقصود از لباس شهرت را بيان فرماييد؟ آيا به چادر سفيد و يا عباى سفيد و مثل اينها لباس شهرت گفته مى شود؟
ج: باسمه تعالى؛ لباسى كه انسان مى پوشد، اگر لباسى باشد كه موجب وهن به او شود يا طورى باشد كه با پوشيدن آن بر ديگران فخر بورزد، بنابر احتياط واجب بايد ترك شود. و الله العالم(استفتائات جدید،ج1،ص361)
مبنا در لباس شهرت چيست و نظر شما نسبت به لباسهاى غربى به خصوص كراوات و امثالهم چيست؟
بسمه تعالى - لباسى كه مختصّ به طائفه اى است و انسان با پوشيدن آن بين مردم بدنام و مورد نكوهش قرار مى گيرد، چنانچه پوشيدن آن موجب اذلال نفس باشد جايز نيست. و نيز براى مؤمن سزاوار نيست لباسى بپوشد كه او را از زىّ مؤمنين خارج كند، و اللّه العالم( استفتائات جدید،ج2،ص480)
هل أنّ المراد بلباس الشهرة ما لا يتعارف لبسه للذي يريد لبسه سواء من جهة اللون أم الخياطة أم القماش؟
بسمه تعالى:: لباس الشهرة هو أن يلبس ما لا يتعارف لبسه من مثله كأن يلبس العالم لباس الجندي في بعض الموارد، و قد قيل إنّه حرام و لكنّه غير تام على الإطلاق، و اللّه العالم . (صراط النجاة،ج5،ص428،مسئله1334)
•آیت الله خامنه ای:
معيار لباس شهرت چيست؟ج: لباس شهرت لباسى است كه پوشيدن آن براى شخص، به خاطر رنگ يا كيفيت دوخت يا مندرس بودن آن و علل ديگر مناسب نيست، به طورى كه اگر آن را در برابر مردم بپوشد توجه آنان را به خود جلب نموده و انگشت نما مى شود.(اجوبة الاستفتائات،فارسی،ص 304س1360)
•آیت الله سبحانى:
702 - بنابر احتياط واجب بايد انسان از پوشيدن لباس شهرت كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى كه مى خواهد آن را بپوشد معمول نيست و نوعى رياكارى حساب مى شود، خوددارى كند، ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد. (توضیح المسائل،ص228)
•آیت الله صافى:
1725 - مستدعى است بيان فرمائيد چنانچه كسى لباس محلى شهر خود را در شهر ديگر بپوشد به نحوى كه جلب نظر كند چه حكمى دارد؟ در ثانى اگر از اين كار هدفى داشته باشد مثلًا لباس اهالى آن شهر را مناسب نداند و قصدش اين باشد كه مردم را به پوشيدن لباس محلى شهر خودشان تشويق كند- با اين فرض كه لباس محلى مردم شهر را اسلامى تر بداند و يا لااقل سعى كند به وسيلۀ آن لباس محلى از تهاجم فرهنگى بيگانه و و مانند آن جلوگيرى كند- اين عمل چه حكمى پيدا خواهد نمود؟
ج : پوشيدن لباس مربوط به شهر و يا قبيله خاصى از مسلمين با آنكه مردم مى دانند مربوط به آنها است اشكال ندارد و به آن صدق لباس شهرت نمى كند، بلى چنانچه به نحوى باشد كه عرفاً انگشت نما شود به عنوان لباس شهرت اشكال دارد و البته اين مسأله غير از تشبه به كفار است.(جامع الاحکام ،ج2،ص179)
س 1726 -آيا اگر يك فرد غير روحانى با عبا رفت و آمد كند اين را خلاف عرف و يا لباس شهرت مى گويند؟ يا لباس خلاف عرف به لباسى مى گويند كه در بين مردم بيگانه و عجيب باشد؟
ج : موارد خلاف عرف مختلف است و عرف آن را به خوبى تشخيص مي دهد و پوشيدن عبا و رفت و آمد با آن براى غير روحانى اشكال ندارد. .(جامع الاحکام ،ج2،ص180)
.آیت الله فاضل:
1711 - مقصود از لباس شهرت چيست؟ و آيا چادر سفيدى كه موجب انگشت نما شدن شود از مصاديق لباس شهرت است؟ج: مقصود از لباس شهرت لباسى است كه عرفا زننده باشد و از جهت زننده بودن انگشت نما باشد. يا مناسب زىّ و شأن شخص، از حيث جنس يا رنگ يا نوع دوخت و امثال آن نباشد.(جامع المسائل،فارسی ،ج1،ص425)و (توضیح المسائل،آقای فاضل، ص143،م213)
•آیت الله مکارم:
لباس شهرت چيست؟ جواب: منظور از لباس شهرت آن است كه لباسى بپوشد كه مشهور به زهد و قدس شود و جنبه رياكارى داشته باشد
منظور از لباس شهرت لباسى است كه جنبۀ رياكارى دارد و مى خواهد به وسيلۀ آن مثلًا به زهد و ترك دنيا مشهور شود، خواه از جهت پارچه يا رنگ آن باشد يا دوخت آن، امّا اگر واقعا قصدش ساده پوشيدن است و جنبۀ ريا كارى ندارد نه تنها جايز است بلكه عملى است شايسته.(استفتائات جدید،ج1،ص56س122)و(توضیح المسائل،آقای مکارم ص150س770)
•آیت الله نوری:
لباس شهرت كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى كه مى خواهد آن را به پوشد معمول نيست و موجب هتك و موهون بودن است(توضیح المسائل،محشی،امام خمینی،ج1،ص 467)

مرحوم صاحب عروه در تعریف لباس شهرت می فرمایند: لباسی که خلاف زی انسان باشد از حیث جنس رنگ،یا وضع آن،پوشیدنش حرام است.(عروةالوثقی،ج1،ص568،دوجلدی)
•علاوه بر کتب علماء در کتاب هایی که اخیراً به اصطلاحت فقهی پرداخته اند نیز به لباس شهرت اشاره شده به عنوان نمونه در دائرة المعارف « معارف و معاریف» آمده است:

حامی;658029 نوشت:
نظر مراجع اين است كه پوشيه لباس شهرت نيست

با توجه به اینکه تعریف لباس شهرت مشخص شد باید دید تعیین مصداق به عهده مرجع است یا به عهده مکلف و عرف جامعه؟
هیچ فقیهی برای کشف نظر دین به عرف ارجاع نمی دهد تنها تشخیص مصادیق بر عهده عرف است به عنوان مثال عرف از فقیه سؤال می کنم نظر دین در مورد نوشیدن شراب چیست ؟
فقیه نمی گوید برو از عرف بپرس ! بلکه فتوا می دهد که نوشیدن شراب حرام است و این گزاره همان نظر دین است .
اما تشخیص مصادیق یعنی اینکه مثلا این لیوان مشخص حاوی شراب است تا نوشیدن آن حرام باشد یا حاوی آب انگور تا نوشیدن آن حلال باشد دیگر بر عهده فقیه نیست در اینجاست که اگر از فقیه سؤال شود ارجاع به عرف می دهد .

حال می رسیم به تشخیص عرف که باید بگویم نه تنها فقه بلکه در همه علوم بشری بلکه در همه کارهای زندگی تشخیص عرفی مد نظر بوده و در برخی مصادیق این تشخیص دچار مشکل می شود.
مثلا پدری به پسرش می گوید هر وقت موهایت بلند شد برو آرایشگاه !
پسر باید از کجا تشخیص دهد که چه وقت موها بلند می شود در اینجا برخی اندازه ها قطعا بلند نیستند و برخی اندازه ها قطعا بلند هستند و برخی اندازه ها هم محل تردید و شک است که پسر باید طبق تشخیص عرف مثلا با پرسش از دوستان و اطرافیان به نتیجه ای برسد و اگر نرسید بهتر است احتیاط کند !
یا مثال دیگر
آقا پسری سفارش کرده به دوستان و اطرافیان که برایش دختر خوبی را برای ازدواج در نظر بگیرند حالا دختر خوب چه کسی است ؟ باز همین مشکل قبلی وجود دارد .
یا مثال دیگر
مردم فرد بی ادب را دوست ندارند حالا بی ادبی یعنی چه ؟! چه کاری بی ادبی است و چه کاری با ادبی !؟

همان طور که مشاهده می کنید اصولا در همه کارهای روزمره ما چنین بحثی هست و فقها فقط می توانند حکم را مشخص کنند و تعیین مصداق به عهده مکلف است.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

دین مبین اسلام;658205 نوشت:
بهتر است اول پاسخ این مطلب شما را بدهم تا بعد برسیم به بقیه مطالب

اول تعریف لباس شهرت باید مشخص شود
مفهوم عرفی لباس تقریباً مفهوم لغوی آن است.هر آن چه که سبب پوشش و ستر بدن انسان و غیر آن شود را لباس گویند.
در مورد مفهوم عرفی شهرت علاوه بر معانی لغوی نکته ی دیگری را باید افزود چرا که از نظر عرف شهرت به این معنی است انگشت نما شدن ، زبان زد شدن و به نوعی رفتار و زندگی کردن که سبب جلب توجه دیگران شود.
واژه صیت: همان شهرت است ولی در آنچه که مورد پسند جامعه است به کار می رود.
واژه زیّ: در نظر عرف تقریباً با معنای لغوی آن هم خوانی دارد و به معنی راه و رسم و سبک زندگی افراد یک جامعه ، گروه و یا صنف است.
معانی عرفی واژگان از دو جهت باید مورد توجه واقع شود.

•اولاً: ازمنظر روایات از این جهت که اهل بیت با زبان مردم سخن می گفته اند پس باید عرف آن زمان را مورد توجه قرار داد.

•دوماً: از جهت اینکه احکام روی موضوعات عرفی حمل شده اند پس در هر جامعه و صنفی باید مقتضیات زمان را در نظر گرفت و عرف زمانه را بدست آورد.

توجه شود که در معنی شهرت و زیّ، در نظر گرفتن اصناف، موجود در جامعه ی مورد بحث، مهم است و نیز زمان و مکان و تاریخی که قرار است برایش حکم صادر شود. چرا که ممکن است برای یک صنف جامعه پوشیدن لباسی خاص کاملاً برای همه مردم پسندیده و مورد قبول باشد اما اگر شخصی خارج از آن صنف آن لباس خاص را بپوشد از نظر مردم این رفتار مورد سوأل واقع شود و موجب انگشت نما شدن او شود.در حالیکه همان طور که گفتیم پوشیدن آن لباس برای خود آن صنف مطلوب و مورد قبول جامعه است و حتی گاهی اگر فردی بدون لباس مخصوص صنف خود دیده شود مورد سوأل واقع می شود، مثلا روحانی لباس غیر روحانی را بپوشد.همین گونه لباس قوم و گروهی خاص را در بین قوم دیگری پوشیدن و یا به سبک زندگی قومی در بین قوم دیگرظاهرشدن گاهی سبب شهرت می شود، مثلاً لباس و سبک زندگی مردم شمال را در جنوب استفاده کردن ممکن است باعث شهرت شود. به همین ترتیب زمان و تاریخ نیز در صدق معنای شهرت تاثیر گذار است. به عنوان مثال اگر کسی لباس اقوام باستانی را امروزه بپوشد، حتی در یک محیط پر جمعیت کاملاً انگشت نما می شود. و این نکته در روایات نقل شده از ائمه علیهم السلام آمده است به عنوان نمونه:
صحيح حماد بن عثمان قال: «كنت حاضراً لأبي عبد اللّه (عليه السلام) إذ قال له رجل: أصلحك اللّه ذكرت أنّ علي بن أبي طالب (عليه السلام) كان يلبس الخشن، يلبس القميص بأربعة دراهم و ما أشبه ذلك، و نرى عليك اللباس الجيّد، قال فقال له: إنّ علي بن أبي طالب (عليه السلام) كان يلبس ذلك في زمان لا ينكر، و لو لبس مثل ذلك اليوم لشهر به، فخير لباس كلّ زمان لباس أهله ..»(وسائل الشیعه، ج،5ص،17،ابواب احکام الملابس،ب7،ح7)
یکی از راویان می گوید:نزد امام صادق (عليه السلام) بودم مردی به آن حضرت گفت:به ما گفته اند که حضرت علی (عليه السلام) لباس خشن وکم قیمت می پوشید اما لباس شما لباس خوبی است.امام(عليه السلام)در جواب او فرمودند:حضرت علی (عليه السلام) آن لباس رادر زمانی می پوشیدندکه زشت نبود ولی اگر من دراین زمان آن لباس را بپوشم به آن شهرت پیدا می کنم.بهترین لباس برای هر زمان لباس اهل آن زمان است.

سلام
به نظرم مراجع تقليد به عنوان اسلام شناس و فقيه پنبه اين مباحث را مي زنند و بعد نظر فقهي خود را بيان مي كنند كما اين كه در نظر رهبري و نظر آيت الله سيستاني ديديم دو ديدگاه متفاوت بود
بنابراين در خصوص اين كه آيا پوشيه لباس شهرت است يانه ميابرترين راه رجوع هر مكلف به نظر مرجع تقليدش است[/]

حامی;658029 نوشت:
نظر مراجع اين است كه پوشيه لباس شهرت نيست

امام خمینی در پاسخ به این سؤال: «تشخیص موضوعات که در رابطه با مستنبطات روایات و ادله شرعیه نیست, با کیست؟ و اگر با عرف است آیا مجتهد می‌تواند تعیین مصادیق عرفیه کند و یا باید به عرف واگذارد. و اگر در موردی نظر مقلد با مجتهد متفاوت بود, کدام یک از انظار لازم‌الاتباع است؟» می‌نویسد:
«[HL]میزان عرف است و اگر بین مجتهد و مقلّد اختلاف باشد, باید از عرف نظرخواهی کنند, و اگر هریک مدعی است که عرف چنین است, هریک به نظر خود عمل کند[/HL]». (سید روح‌الله موسوی خمینی (امام), ۱۳۷۰, ج۱۵: ۳۰۶)

بنا بر آنچه ذکر شد تشخیص موضوعات به عهده عرف است و باید از عرف نظر خواهیم کرد که عرف جامعه پوشیه را لباس شهرت می دارد و اگر مراجع خلاف این رابگویند هم اعتباری ندارد.

ـ سید محمدکاظم یزدی در بیان موارد لزوم تقلید می‌گوید:
مورد تقلید احکام فرعی عملی و موضوعات شرعی از قبیل صلات و صوم است, [HL]بنابراین تقلید در اصول دین, اصول فقه, مبادی استنباط, مانند نحو و صرف, موضوعات استنباطی عرفی یا لغوی و موضوعات عرفی ساده و غیر استنباطی, جریان ندارد[/HL]؛ بر این اساس هرگاه مقلّد نسبت به مایعی شک داشته باشد و مجتهد از شراب بودن آن خبر دهد, تقلید از وی جایز نیست, البته از این جهت که مخبری است عادل, مانند سایر عدول کلام او پذیرفته است. (سید محمدکاظم یزدی, ج۱: ۲۵ـ۲۴؛ محمدهادی معرفت, ۱۳۵۲: ۱۰۶)

شما نمی توانید نسبت به استنباط موضوع عرفی از مرجع تقلید،تقلید بنمایید و باید به عرف رجوع نمایید.

محقق خویی در ردّ این گفته, می‌گوید: «فقیه در این باره شأنی ندارد و ]نظر وی در تشخیص موضوع نیز سند نیست[. مرجعیت فقیه تنها در آن چه به احکام برمی‌گردد و باید از ادلّه استفاده نمود, می‌باشد». (میرزا محمدعلی توحیدی, ۱۴۱۷, ج۷: ۳۴۱)

حامی;658216 نوشت:
به نظرم مراجع تقليد به عنوان اسلام شناس و فقيه پنبه اين مباحث را مي زنند و بعد نظر فقهي خود را بيان مي كنند كما اين كه در نظر رهبري و نظر آيت الله سيستاني ديديم دو ديدگاه متفاوت بود
بنابراين در خصوص اين كه آيا پوشيه لباس شهرت است يانه ميابرترين راه رجوع هر مكلف به نظر مرجع تقليدش است

همانطور که گفته شد مراجع صلاحیت تعین مصداق را ندارد
مرحوم صاحب جواهر در تثبیت مرجعیت عرف وعادت در تعیین محدودة صاحب حیوانی که مورد اجاره قرار گرفته است, می‌گوید:
«فقیه وظیفه‌ای جز بیان فتوا و حکم کلی ندارد». (محمدحسن نجفی, ۱۳۹۲, ۲۷: ۲۸۴؛ ج۲۸: ۴۶۶؛ ج۲۶: ۷۵‌ـ ۷۴) ][HL]و بیان هر امری خارج از آن, از عهده وی خارج و نظر او سند شرعی نیست[/HL][.

میرزای قمی در تثبیت مرجعیت عرف مردم در تبیین مفاهیم موضوعات و متعلقات ساده و عرفی احکام ونفی داوری فقیه در این زمینه می‌گوید:
«فقیه در حدس و داوری خود ـ با این‌که خود از صاحبان عرف است ـ به جهت فراوانی احتمال و ممارست بسیار با ادله عقلی و نقلی متهم است, [HL]بنابراین در این باره باید به عرف مردم کوچه و بازار رجوع کرد؛ زیرا تنها این گروه‌اند که در تعیین معنا و مفهوم و تبادر آن از حاقّ لفظ داوری صحیح دارند».[/HL] (میرزای قمی, ۱۳۷۸, ج۱: ۱۴)
در مورد لباس شهرت بودن پوشیه باید به عرف رجوع کرد و نظر مرجع تقلید اعتباری ندارد.

به نظرم حكم كلي اين كه آيا پوشيدن پوشيه لازم است يا مثلا فضيلت اخلاقي است به عهده مراجع باشد
اين كه حكم كلي به عهده مرجع است به معناي اين نيست كه جايي هم از مصداقي كه شرع مشخص كرده حرفي نزند و بگويد ببينيم عرفي چه مي گويد به همين دليل مي بينيم كه در برخي از جاها هم فقها به مصاديق اشاره مي كنند
بنابراين وقتي شرع مصادقي را مشخص كرده نيازي به رجوع به عرف نداريم
ولي جايي كه مشخص نكرده ما چاكر عرف هم هستيم

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

البته من در قسمت اشعه نگاه نامحرم سخنان خودم را بيان كردم و از اينجا بعد كه بحث فقهي است را به جناب استاد سجاد مي سپارم كه كارشناس فقه است

[/]

حامی;658216 نوشت:
بنابراين در خصوص اين كه آيا پوشيه لباس شهرت است يانه ميابرترين راه رجوع هر مكلف به نظر مرجع تقليدش است

گفته شد که باید بع عرف رجوع نمود حتی اگر مرجع بگوید لباس شهرت نیست اگر عرف لباس شهرت بداند که می داند و می توانید از عرف جامعه جویا شوید استفاده از پوشیه حرام می شود.

علاوه بر آنکه پوشیه باعث وهن مذهب می باشد و مثل قمه زنی که در شرایطی فقها آن را جایز بلکه برخی مستحب می دانستند اما اگر باعث وهن باشد حرام است و پوشیه هم باعث وهن مذهب بوده و باعث بدبینی به اسلام و احکام آن شده و حرام می باشد.

موضوع قفل شده است