جمع بندی ارمغان سوره قریش برای بشریت چیست؟

تب‌های اولیه

178 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

چه چیزی مردمان را اینگونه از دین خدا خارج کرده و آن را تکه تکه ساخته است؟ پیروی از چیزی که حق نیست و به آن علم الهی ندارند. کلام الهی یک ویژگی منحصر به فرد دارد که هیچ کلام دیگری از آن برخوردار نیست: کلام الهی با حق و عدل سرشته شده است.
چرا قوم پیامبر همه شرایع پیرامونشان را غیر توحیدی می دیدند؟ چون به ظاهر در همه آنها پیامبران نیز صاحب حکم بودند و شریعت را تشریع می کردند و این چیزی بود که امیها به حق می دیدند هرچند پیروان شرایع این را نمی پذیرفتند و به نحو مرموزی احکام را به خداوند نسبت می دادند.
حتی سامری که گوساله را برای بنی اسرائیل مقدس کرد گفت این همان خدای موسا – الله – است تا مردم فکر نکنند گرفتار شرک شده اند.
مسیحیان خداوند واحد را در سه جلوه پدر، پسر و روح القدوس می بینند و اگرچه خداوند سه کالبد می پذیرد اما یکی است .
حالا بیا و درستش کن! وقتی پای تزئین شیطان در میان است کلام خدا هم پشت گوش انداخته می شود بگونه ای که حتی بعد از مرگ نیز کسی زیر بار حرف خدا نخواهد رفت.
اگر حتی پروردگار هم بگوید مشرک بودید چون اثر تزئین هنوز باقیست خواهند گفت:

وَٱللَّـهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ – به پروردگارمان الله قسم که مشرک نبودیم و همیشه مولایمان الله بوده است.

مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوٓءٍۭ - ما هیچ کار بدی انجام نمی دادیم

ٱتَّخَذُوا۟ ٱلشَّيَـطِينَ أَوْلِيَآءَ مِن دُونِ ٱللَّـهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ- آری آنها ندانسته تحت ولایت شیاطین درآمده اند و گمان می کنند ره یافته اند.

در طول تاریخ هیچ مجسمه پرست ، گوساله پرست ، فرشته پرست و پیامبر پرستی وجود نداشته چون به گمان بت پرستان در کالبد همه اینها و در حرف و حدیثشان جسم و حدیث الله بوده که تجلی می کرده است حالا بگو ما اینها را پرستش نمی کنیم خدا خودش می داند که چه می کنید.
هی بگو اشهد ان محمد رسول الله . خدا خودش می داند که محمد فرستاده اوست و نیازی به شهادت تو نیست اما ا و شهادت می دهد که تو دروغ می گویی چون اگر واقعاً رسول الله را اطاعت می کردی امت واحده اینگونه تکه تکه و فرقه فرقه نمی شد.
مواظب باش!
تو به اسم رسول الله داری خودخود شیطان را اطاعت می کنی ولی افسوس این را نمی دانی. دیدی که داوود با همه شکوه و جلالش اگر بخواهد حکمی از خودش صادر کند آنگونه دچار تشطط و اعوجاج می شود. او فقط و فقط باید بما انزل الله حکم کند
و این مقوله کاملاً تحت یک کتاب مقید شده تا هرکسی نتواند هر حرفی را حتی بظاهر از لسان یک رسول ( چه انسی و چه ملکی) به خداوند نسبت دهد.

پس

ٱتَّبِعُوا۟ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا۟ مِن دُونِهِۦٓ أَوْلِيَآءَ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿اعراف/3

براستی چه اندکید که این را متوجه می شوید


می دانید چرا؟

چون گمان می کنید ما انزل الله فقط یک کتاب نیست و پیامبران تنها وظیفه شان ابلاغ ما انزل الله نبوده است
اگر چنین گمانی دارید بدانید وآگاه باشید که فقط به یک خدا اعتقاد ندارید بلکه خدایان متعددی را بنده اید و جا دارد از زبان یوسف خطاب به شما بگویم:

مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ أَسْمَآءً سَمَّيْتُمُوهَآ أَنتُمْ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّـهُ بِهَا مِن سُلْطَـنٍ إِنِ ٱلْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوٓا۟ إِلَّآ إِيَّاهُ ذَلِكَ ٱلدِّينُ ٱلْقَيِّمُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿یوسف/40

براستی چه کمید این را می دانید!

[="Tahoma"]

shahed1;653581 نوشت:
سلام برادر

در اینجا بحث بر سر پیام آیه نیست بلکه این آیه حکمی را صادر می کند که روزگاری لازم الاطاعه بوده ولی الآن دیگر از دور خارج شده چون رسولی وجود ندارد.

حالا توجهتان را به این دو حکم جلب می کنم:

يَـٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ أَطيعُوا اللَّهَ وَ اطیعوا الرَّسُول‏

يَـٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَرْفَعُوٓا۟ أَصْوَتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ ٱلنَّبِىِّ

بطوری که می بینی در هیچ یک از این دو ظاهراً قیدی دیده نمی شود و حکم مقید به زمان خاصی نشده
با این وجود قطعی و مبرهن است که حکم آیه دوم دیگر محلی برای اجرا ندارد به چه دلیل؟
فقط به این دلیل که دیگر پیامبر در قید حیات نیست و این در قید حیات نبودن خود محکمترین چیزی است که حکم را مقید به زمان حیات پیامبر می کند ، درست می گویم یا نه؟

برای حکم اول هم در قید حیات نبودن رسول محکمترین چیزی است که حکم اطاعت از رسول را مقید به زمان حیاتش می کند .

با سلام و درود

یک حکم می تواند برای زمانی خاص باشد و یک حکم می تواند برای همه زمان ها باشد. این حکم بلند نکردن صدا در مقابل پیامبر، حکمی است که اصلا به صورت موقت تکوّن پیدا کرده و ذاتا به صورت مقید جعل شده است. لذا نمی توان این را دلیل دانست بر قید زدن آیاتی که بطور مطلق اطاعت از پیامبر صلی الله علیه وآله را واجب کرده است.

توجه داشته باشید که دین اسلام دین خاتم و دین ابدی است. از طرفی اجزاء آن (احکام و ...) را خدا و پیامبرش آورده اند. لذا علی القاعده این ها هم ابدی است. به بیان دیگر؛ دین ابدی، احکامش هم ابدی است. [البته مراد از احکام، ثابتات آن است]

از طرفی، دینی که قرار است ابدی باشد را نمی توان به حال خود رها کرد، و قطعا در همه مراحل به نگهبان و راهنما نیازمند است تا علاوه بر تبلیغ و ترویج، آن را از انحراف حفظ کند.

این استدلال منطقی و معقول است.

در ضمن، وقتی طبق حدیث ثقلین ـ که شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند ـ پیامبر خدا از طرف خداوند برای پس از خود، در کنار قرآن، سنت و عترت را باقی می گذارد. این کلام خود پیامبر است.

مطلب دیگر؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله دو مقام دارد، یکی مقام رسالت است و دیگری مقام امامت و ولایت.

نبوت و رسال پیامبر، با انقطاع وحی و اتمام حیات ایشان، تمام می شود؛ ولی مقام امامت و ولایت ایشان باقی است.

مطلب سوم، نمی توان رسول خدا صلی الله علیه وآله را که واسطه وحی و آوردنده آن است، در فهم قرآن کنار بزنیم و ادعا کنیم خودمان می توانیم بدون واسطه، کلام همه مراد الهی را بفهیم.

به این آیه توجه فرمایید:

«وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلا»؛ و (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى ‏گزد و مى ‏گويد: اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزيده بودم. (فرقان، 27)

این آیه اختصاص به 23 سال زمان حیات پیامبر ندارد؛ بلکه همان طور که دین اسلام ابدی است، این نیز ابدی و تا قیامت را شامل می شود.

راستی یک سؤال بسیار ساده که معمولا در این موارد مطرح می شود این است که شمایی که به قرآن اکتفا می کنید، تعداد رکعات نماز صبح را مثلا، و یا بسیاری از احکام دیگر که افراد عادی نمی توانند آن را از قرآن بفهمند، چگونه به دست می آورید؟

توجه: لطفا به جای ارسال پست های دیگر، در خصوص همین موضوع بطور خاص مطلب ارسال کنید.

میقات;653942 نوشت:

به این آیه توجه فرمایید:

«وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلا»؛ و (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى ‏گزد و مى ‏گويد: اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزيده بودم. (فرقان، 27)

این آیه اختصاص به 23 سال زمان حیات پیامبر ندارد؛ بلکه همان طور که دین اسلام ابدی است، این نیز ابدی و تا قیامت را شامل می شود.



سلام برادر


دقیقاً سه آیه بعد از آیه ای که آوردید و درست در گیروداری که آن یکی می گوید کاش با رسول فلان می کردم و این یکی می گوید کاش فلان را بهمان نمی کردم ، رسول خطاب به خداوند عرض می کنند:

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَـٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا [=KFGQPC_Naskh]﴿فرقان/٣٠

اگر درآیه فوق بطور مشابه قوم پیامبر را هم فقط مختص 23 سال زمان رسالت پیامبر در نظر نگیریم با توجه به اینکه در اینجا هیچ استثنائی هم در کار نیست شما چه مدرکی دارید که نشان دهد قرآن را ورای ظهورتان نینداخته اید و آن را مهجور نساخته اید؟ شما چه مدرکی دال بر پیروی از قرآن دارید؟

نقل قول:

راستی یک سؤال بسیار ساده که معمولا در این موارد مطرح می شود این است که شمایی که به قرآن اکتفا می کنید، تعداد رکعات نماز صبح را مثلا، و یا بسیاری از احکام دیگر که افراد عادی نمی توانند آن را از قرآن بفهمند، چگونه به دست می آورید؟

توجه: لطفا به جای ارسال پست های دیگر، در خصوص همین موضوع بطور خاص مطلب ارسال کنید.


میقات جان بالاخره طاقت نیاوردید و آنچه را که از همان اول قصد گفتنش را داشتید سر انجام گفتید. از اینکه لطف کردید ، ادب به خرج دادید و تا اینجا صبر کردید از شما ممنونم.

من حرفی ندارم که در باره موضوع احکام بحثی را شروع کنیم اما علاقه مندم بحث جاری را نیز به اتمام برسانم بنابراین از شما هم صحبت خوبم - که برخلاف خیلی ها زود از کوره در نمی رود و به دیگران برچسب نمی زند- تقاضا دارم اجازه دهد تا بحث احکام را در تاپیکی دیگر پیگیری نماییم و یا اینکه بحث توحید و یگانه پرستی را که فعلاً در اینجا جریان دارد به تاپیکی دیگر با عنوان « در آن سالها چه گذشت» منتقل شود.
تا آنموقع من با اجازه شما در همین تاپیک ، بحث توحید را پی می گیرم.

[="Tahoma"]

shahed1;654007 نوشت:
سلام برادر

دقیقاً سه آیه بعد از آیه ای که آوردید و درست در گیروداری که آن یکی می گوید کاش با رسول فلان می کردم و این یکی می گوید کاش فلان را بهمان نمی کردم ، رسول خطاب به خداوند عرض می کنند:

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَـٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿فرقان/٣٠﴾

اگر درآیه فوق بطور مشابه قوم پیامبر را هم فقط مختص 23 سال زمان رسالت پیامبر در نظر نگیریم با توجه به اینکه در اینجا هیچ استثنائی هم در کار نیست شما چه مدرکی دارید که نشان دهد قرآن را ورای ظهورتان نینداخته اید و آن را مهجور نساخته اید؟ شما چه مدرکی دال بر پیروی از قرآن دارید؟

با سلام و درود

وقتی ملازمه ای بین اطاعت از پیامبر و بین مهجور بودن قرآن وجود ندارد، ادعای شما هم وارد و صحیح نیست.

پیروی از رسول خدا صلی الله علیه وآله در راستای تعالیم قرآن کریم، و اصلا رسول خدا صلی الله علیه وآله مفسّر و تبیین کننده قرآن و کلام الهی است. لذا علاوه بر این که پیروی از رسول، ارتباطی با مهجوریت قرآن ندارد، بر عکس، موجب تبیین مراد الهی و در راستای عمل به قرآن است.

shahed1;654007 نوشت:
علاقه مندم بحث جاری را نیز به اتمام برسانم

این حقیقتی است که نمی توان قرآن را از مفسران آن جدا دانست زیرا رسول خدا صلی الله علیه وآله، واسطه نزول قرآن و آورنده آن است و قطعا از هر کسی بهتر و بیشتر، بر مراد الهی آگاهی دارد.

انسان عادی نمی تواند این واسطه را نادیده بگیرد و خودش به سراغ قرآن برود. افق علم الهی با افق علم بشر، بسیار تفاوت دارد و بشر عادی برای فهم مراد الهی، نیازمند مراجعه به این واسطه نزول وحی (رسول خدا) است. نمی توان این واسطه را کنار گذاشت و مدعی فهم صحیح و کامل از کلام الهی بود.

این سخن، طبیعی، منطقی و معقول است.

ای کاش به جهات دیگر مطالب بنده نیز می پرداختید. در پست قبلی مطالب متعدد و اسندلال های مختلفی مورد اشاره قرار گرفته اند.

میقات;654076 نوشت:

با سلام و درود

وقتی ملازمه ای بین اطاعت از پیامبر و بین مهجور بودن قرآن وجود ندارد، ادعای شما هم وارد و صحیح نیست.

پیروی از رسول خدا صلی الله علیه وآله در راستای تعالیم قرآن کریم، و اصلا رسول خدا صلی الله علیه وآله مفسّر و تبیین کننده قرآن و کلام الهی است. لذا علاوه بر این که پیروی از رسول، ارتباطی با مهجوریت قرآن ندارد، بر عکس، موجب تبیین مراد الهی و در راستای عمل به قرآن است.

این حقیقتی است که نمی توان قرآن را از مفسران آن جدا دانست زیرا رسول خدا صلی الله علیه وآله، واسطه نزول قرآن و آورنده آن است و قطعا از هر کسی بهتر و بیشتر، بر مراد الهی آگاهی دارد.

انسان عادی نمی تواند این واسطه را نادیده بگیرد و خودش به سراغ قرآن برود. افق علم الهی با افق علم بشر، بسیار تفاوت دارد و بشر عادی برای فهم مراد الهی، نیازمند مراجعه به این واسطه نزول وحی (رسول خدا) است. نمی توان این واسطه را کنار گذاشت و مدعی فهم صحیح و کامل از کلام الهی بود.

این سخن، طبیعی، منطقی و معقول است.

ای کاش به جهات دیگر مطالب بنده نیز می پرداختید. در پست قبلی مطالب متعدد و اسندلال های مختلفی مورد اشاره قرار گرفته اند.



سلام برادر

آیا درست متوجه منظورتان شده ام؟یعنی می فرمایید در جایی که نام دین به خود گرفته اجازه صحبت کردن درباره دین وجود ندارد؟!


کلیسای قرون وسطی اجازه تفکر به احدی را نمی داد و هر چیزی باید در چارچوبهای فکری آنها می گنجید و الا اجازه طرح نداشت.
حالا گالیله خودش را جر بدهد که همه چیز گرد زمین نمی گردد و با تلسکوب به طور شهودی به آنها نشان دهد . مگر چارچوبها و اغلال و زنجیرهایی که عمری به دست و پا و اعناق آنها بسته شده اجاز اعتماد به چشمان خود را به آنها می دهد؟!

اگر من مطالبم را برای بچه مدرسه ای ها می نوشتم ممکن بود این اعتراض پیش آید که دارد مخ بچه های مردم را شستشو می دهد
اگر برای اکابری ها می نوشتم ، اگر برای بچه های دانشکده هنر و بازیگری می نوشتم ، اگر در کوچه و بازار مطرح می کردم می گفتید آنها تخصص ندارند و چه و چه و چه
من که مخصوصاً در مرکز کارشناسان و متخصصین دین این کار را انجام داده ام تا دیگر این حرفها پیش نیاید یعنی به بهانه اینکه حق تقکر و اظهار نظر درباره قرآن از آن کس دیگری است باز هم مجاز نیستم؟

اما اگر درباره :

اصلاح صورت و ابرو برای دختر مجرد و چه می دانم همسرم چنان می کند یا حکم دوست دختر چیست و از این حرفها بنویسد تا ابد مجاز خواهم بود؟!

مطالبی که تا اینجا نوشتم بخوبی گواه این بود که اطاعت از رسول به هر معنایی جز اطاعت از فرامین قرآن دیگر محلی برای اجرا ندارد و باطل است . من از خودم چیزی ننوشتم ولی ندیدم کارشناس و متخصصی بجز شما که در پی اثبات مشروعیت اطاعت از من دون الله به بهانه اطاعت از رسول هستید ، اظهار نظر کند.
فرض کنید دیدگاه بنده درباره اطاعت از رسول نادرست بود و شما توانستید بخوبی از عهده اثبات نادرست بودن آن برآیید.
من گفتم قرآن برای آگاهی ما که دوباره خطای مسیحیت را تکرار نکنیم نوشته عیسی مسیح قبول ندارد که امتش بعد از وی او را اطاعت کرده اند بلکه آنها به بهانه اطاعت از او فقط توهمات خویش را اطاعت کرده بودند . نوشتم او بعد از مرگش بر خلاف باور موجود از هیچ چیزاطلاع ندارد و نمی داند در دنیای فانی ما چه خبر است. این را که دیگر شاهد نگفته که زیر بار حرفش نروید.

نوشتم پیامبر در روز قیامت اعتراض می کند قوم من قرآن را مهجور ساختند.

یعنی ممکن است کسی قرآن را ندید بگیرد و ادعا کند پیرو رسول است؟!

وقثی قوم پیامبر که همان همسایگان و معاصرین او بودند به واسطه قرآنی که هنوز زنگار نگرفته بود و با وجود حضور مستقیم و مستمر پیامبر ره نیافتند چگونه می توان ادعا کرد که ما به واسطه تفسیر آنانکه در هزارو چهارصد سال پیش جا مانده اند ره یافته ایم؟!

اگر قرآنی که به گفته پروردگار تفصیل همه چیز است به واسطه کلام آنها از اجمال در آمده و به تفصیل و اکمال رسیده پس این همه اختلاف بر سر مفصلاتی که آنها آورده اند از چه روست؟!


اگر کلام قرآن مبین بواسطه کلام آنها مبین و واضح شده و اگر به واسطه کلام این نگهبانان شریعت است که حفظ گردیده و دچار تحریف نشده پس این همه مفسر قرآن برای چیست و چرا کلام خود حافظان و نگهبانان شریعت ایمن نمانده و تحریف شده تا از روی ناچاری دست به دامان علم رجال و چه و چه شویم؟
اگر آنها باعث جلوگیری از تحریف و فساد در قرآن می شدند پس بعد از ایشان چه کسی باید کلام قرآن و کلام خودشان را از رخنه فساد حفظ می کرد و از تحریف ایمن می داشت؟

مهدی موعود؟!

چگونه با این وجود غایب ارتباط برقرار کنیم؟! چه کسی پیامهای او را می آورد؟

آیا مطمئن هستید آنها که می آورند مانند کسانی که پیامهای لات و منات و عزی را می آوردند نیستند؟

شما باور کرده اید پیامبر معصوم است و هیچگاه پا را کج نگذاشته در حالیکه بنده از قرآن آوردم که او قبل از بعثت امی بوده و امیها فرشتگان را بعنوان دختران خداوند و واسطه های بین خود و پروردگار باور داشتند که باعث تقربشان به الله می شدند پس چرا در آنجا چیزی نگفتید؟!

در عوض طبق روال موجود رفتید سراغ اینکه دو رکعت بودن نماز صبح در کجای قرآن آمده است

در هیچ جای قرآن به این مسئله اشاره نشده چون نمازهای پنجگانه موجود به قرآن تعلق ندارند و باید رد پای آنها را در آئینهای آبائی جستجو کرد که به ظاهر اطاعت از رسول مجوز آن گردیده است.
می گویند اگر قرآن کامل است پس اینکه می گوید الحج اشهر معلومات کدام ماهها هستند؟
حالا تو بگو به این دلیل و این دلیل اینها هستند هیچ فایده ای جز مجادلات بی پایه و اساس و بی فایده نخواهد داشت چون تا چارچوبها و اغلال فکری و جود دارند هیچ کس زیر بار حرفت نخواهد رفت.
تا این چارچوبها به وسیله درک شهودی توحید برداشته نشوند بحث درباره احکام به هیچ جایی نخواهد رسید.
آیا اجازه بحث درباره توحید و یکتا پرستی را می دهید ؟

میقات;653942 نوشت:

با سلام و درود

یک حکم می تواند برای زمانی خاص باشد و یک حکم می تواند برای همه زمان ها باشد. این حکم بلند نکردن صدا در مقابل پیامبر، حکمی است که اصلا به صورت موقت تکوّن پیدا کرده و ذاتا به صورت مقید جعل شده است. لذا نمی توان این را دلیل دانست بر قید زدن آیاتی که بطور مطلق اطاعت از پیامبر صلی الله علیه وآله را واجب کرده است.

توجه داشته باشید که دین اسلام دین خاتم و دین ابدی است. از طرفی اجزاء آن (احکام و ...) را خدا و پیامبرش آورده اند. لذا علی القاعده این ها هم ابدی است. به بیان دیگر؛ دین ابدی، احکامش هم ابدی است. [البته مراد از احکام، ثابتات آن است]

.

اگر احادیث و روایاتی وجود داشتند که می گفتند عدم ترفیع صوت نزد نبی فقط به رسول الله اختصاص ندارد و شامل نوه های او و مثلاً سادات هم می شود آیا باز هم این را می گفتید؟

نقل قول:
این حکم بلند نکردن صدا در مقابل پیامبر، حکمی است که اصلا به صورت موقت تکوّن پیدا کرده

قطعاً نمی گفتید در اینصورت نیز مانند قضیه خمس عمل می کردید و می گفتید این مطلق است و شامل همه زمانها می شود
اگر سنت به اصطلاح نبوی و یا عترت هم پشت حکم اطیعوا الله و اطیعوا الرسول نبودند شاید حکم آن را نیز مطلق نمی دیدید
باز هم تأکید می کنم که اطاعت از رسول تا آنجا که به قرآن مربوط می شود و رسول دارد کلام الله را ابلاغ می کند همیشگی است و شامل همه اعصار است اما وقتی از این خارج می شود فقط در زمان حیات پیامبر معتبر است مانند دهها یا شاید صدها حکم دیگر که در قرآن موجود هستند ومربوط به عصر رسول الله بوده اند

سلام
جناب شاهد,آیا قرآن به طور کامل قابل اجرا است (توسط انسانها)؟
شما که فرمودید تا حالا هیچ حکومتی بر اساس قرآن نبوده.اگر در این 1400 سال نبوده, تضمینی هم نیست از این به بعد باشد.
انسانها چی ؟آیا انسانی بوده (به جز نبی اکرم) که بر اساس قرآن زندگی کرده باشد؟
اگر بوده ,چه کسی بوده از نظر شما؟
اگر نبوده, پس این کتاب به چه دردی می خورد؟
آیا عقلا لازم نیست که حجتی برای انسانها وجود داشته باشد که انسان کامل بوده باشد و در قیامت برای من حجت باشد...مثلا یوسف ع حجتی میتواند باشد بر کسانی که اسیر شهوت هستند.
من میتوانم در قیامت ادعا کنم خدایا این کتاب قابل اجرا نبوده
یک نکته دیگر اینکه فکر نکنم در مورد مهجور بودن قرآن حتی بعد از نبی اکرم (ص) کسی شکی داشته باشد ولی اختلاف بر این است که شیعیان برای اینکه راه قرآن را بروند به امام اعتقاد و نیاز دارند.ما امام را نمی پرستیم و اطاعت بی قید و شرط از احادیث نداریم.نبی اکرم فرموده اند که حدیثی واجب الطاعه است که با قرآن منافاتی نداشته باشد. در واقع پیروی ما از امامن در راستای رسیدن به توحید است.
شیعه اعتقاد دارد که راه رسیدن به توحید و خدا راه پرفراز و نشیب و پرخطری است و ما به امام معصوم نیازمندیم....وگرنه خودتان هم میدانید که همین قرآن بسیاری را به هلاکت برده و می برد....
خداوند در آیه 82 سوره اسراء می فرماید:

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا(الإسراء/82)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید.

آیه مورد بحث به تاثیر فوق العاده قرآن و نقش سازنده آن در رابطه با هدایت بندگان پرداخته میگوید: ما قرآن را نازل مى کنیم که مایه شفا و رحمت مؤ منان است (و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤ منین ).
ولى ستمگران (مانند همیشه به جاى اینکه از این وسیله هدایت بهره گیرند) جز خسران و زیان بیشتر چیزى بر آنها نمى افزاید (و لا یزید الظالمین الا خسارا).

چرا ظالمان نتیجه معکوس میگیرند؟
نه تنها در این آیه که در بسیارى دیگر از آیات قرآن میخوانیم دشمنان حق بجاى اینکه از نور آیات الهى دل و جان خود را روشن سازند و تیره گیها را بزدایند، بر جهل و شقاوتشان افزوده میشود. این به دلیل آنست که خمیرمایه وجودشان بر اثر کفر و ظلم و نفاق به شکل دیگرى درآمده ، لذا هر جا نور حق را مى بینند به ستیز با آن برمى خیزند، و این مقابله و ستیز با حق ، بر پلیدى آنها مى افزاید، و روح طغیان و سرکشى را در آنها
تقویت میکند.
مطمئنا هم قرآن و هم اهل بیت رسول الله مهجور مانده اند و به همین دلیل اوضاع جهان نابسامان است.
چرا خداوند موسی ع را وسیله هجرت بنی اسرائیل از پیش فرعون و عبور از نیل شد؟مگر خدا نمی توانست خودش فرعونیان را در همان خانه هایشان نابود کند؟
چرا نوح ع با کشتی مردم را بصورت فیزیکی نجات داد؟مگر خود خدا نمی توانست ظالمین را در رختخوابشان نابود کند؟
پس چرا باید خداوند امت بعد از نبی اکرم را بدون امام رها کند و فقط به قرآن بسنده کند؟
امام هم بعد از قرآن لازم بوده همانگونه که آن زمان بطور فیزیکی در دوران فرعون و نوح و موسی وسیله هدایت لازم بود (در کنار تورات)حالا هم بصورت غیر فیزیکی و با دستوراتشان وسیله هدایت ما هستند.
وقتی بنی اسرائیل هارون را رها کردند.....موسی که آمد تورات را به زمین کوبید (قرآن آن زمان) و.....که بقیه را خودتان استادید.

[="Tahoma"]

shahed1;654093 نوشت:
سلام برادر
آیا درست متوجه منظورتان شده ام؟یعنی می فرمایید در جایی که نام دین به خود گرفته اجازه صحبت کردن درباره دین وجود ندارد؟!
کلیسای قرون وسطی اجازه تفکر به احدی را نمی داد و هر چیزی باید در چارچوبهای فکری آنها می گنجید و الا اجازه طرح نداشت.
حالا گالیله خودش را جر بدهد که همه چیز گرد زمین نمی گردد و با تلسکوب به طور شهودی به آنها نشان دهد . مگر چارچوبها و اغلال و زنجیرهایی که عمری به دست و پا و اعناق آنها بسته شده اجاز اعتماد به چشمان خود را به آنها می دهد؟!
اگر من مطالبم را برای بچه مدرسه ای ها می نوشتم ممکن بود این اعتراض پیش آید که دارد مخ بچه های مردم را شستشو می دهد
اگر برای اکابری ها می نوشتم ، اگر برای بچه های دانشکده هنر و بازیگری می نوشتم ، اگر در کوچه و بازار مطرح می کردم می گفتید آنها تخصص ندارند و چه و چه و چه
من که مخصوصاً در مرکز کارشناسان و متخصصین دین این کار را انجام داده ام تا دیگر این حرفها پیش نیاید یعنی به بهانه اینکه حق تقکر و اظهار نظر درباره قرآن از آن کس دیگری است باز هم مجاز نیستم؟
اما اگر درباره :
اصلاح صورت و ابرو برای دختر مجرد و چه می دانم همسرم چنان می کند یا حکم دوست دختر چیست و از این حرفها بنویسد تا ابد مجاز خواهم بود؟!

با سلام و درود

دلیل عصبانیت تان را نمی دانم. این مطالب نیز اصلا ارتباطی با این تاپیک ندارد. شاید برای جای دیگری آماده کرده بوده اید. بگذریم.

shahed1;654093 نوشت:
مطالبی که تا اینجا نوشتم بخوبی گواه این بود که اطاعت از رسول به هر معنایی جز اطاعت از فرامین قرآن دیگر محلی برای اجرا ندارد و باطل است . من از خودم چیزی ننوشتم ولی ندیدم کارشناس و متخصصی بجز شما که در پی اثبات مشروعیت اطاعت از من دون الله به بهانه اطاعت از رسول هستید ، اظهار نظر کند.

من گفتم قرآن برای آگاهی ما که دوباره خطای مسیحیت را تکرار نکنیم نوشته عیسی مسیح قبول ندارد که امتش بعد از وی او را اطاعت کرده اند بلکه آنها به بهانه اطاعت از او فقط توهمات خویش را اطاعت کرده بودند . نوشتم او بعد از مرگش بر خلاف باور موجود از هیچ چیزاطلاع ندارد و نمی داند در دنیای فانی ما چه خبر است. این را که دیگر شاهد نگفته که زیر بار حرفش نروید.

ما بنده خدا هستیم و نمی توانیم برای خدا تکلیف تعیین کنیم. وقتی خداوند اطاعت از پیامبرش را زیرمجموعه و در راستای اطاعت از خود می داند، بنده چه جایگاهی دارد که خلاف او ادعا کند!!

در ثانی، ملازمه ای بین اطاعت و پیروی کردن و بین عبادت و پرستش کردن نیست. ما موظف به پیروی از رسول هستیم و در عین حال موظف به عبات و پرستش خداوند. این دو با هم تفاوت دارند که با اندک دقتی روشن می شود.

مطلب دیگر؛ توهم با وقعیت، تفاوت دارد، که این هم با اندک دقتی روشن می شود. ما از قرآن و کلام خداوند سخن می گوییم، این ها که توهم و خیال نیست. خداوند در قرآن اطاعت و پیروی از پیامبرش را بر همگان واجب دانسته و برای آن هم قیدی نزده است.

shahed1;654093 نوشت:
وقثی قوم پیامبر که همان همسایگان و معاصرین او بودند به واسطه قرآنی که هنوز زنگار نگرفته بود و با وجود حضور مستقیم و مستمر پیامبر ره نیافتند چگونه می توان ادعا کرد که ما به واسطه تفسیر آنانکه در هزارو چهارصد سال پیش جا مانده اند ره یافته ایم؟!

انحراف آن ها از همین جا بود که خواستند با کنار زدن واسطه وحی و مفسر قرآن (رسول خدا)، خودشان به سراغ قرآن بروند تا بتوانند برای رسیدن به مقام و دنیای خویش، راه را باز کنند.

لذا انحراف آن ها در پیروی نکردن از دستور خداوند در اطاعت و پیروی از رسول خدا است.

shahed1;654093 نوشت:
اگر قرآنی که به گفته پروردگار تفصیل همه چیز است به واسطه کلام آنها از اجمال در آمده و به تفصیل و اکمال رسیده پس این همه اختلاف بر سر مفصلاتی که آنها آورده اند از چه روست؟!

تفرقه به خاطر رها کردن راهنمایان دینی و آگاهان به کلام الهی است.

شما انحراف و اختلاف را دیده اید ولی در علت شناسی اشتباه کرده اید. شیعه اثنی عشری تنها فرقه ای است که معتقد به توحید، نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، امامت اولیای الهی است. بقیه به هر نحوی از این مسیر منحرف شده اند. انحراف و اختلاف دیگران را که نمی توان به پای این گروه نوشت. بلکه باید علت انحراف آن ها در خودشان و امیال و هواهایشان دنبال کرد.

shahed1;654093 نوشت:
اگر کلام قرآن مبین بواسطه کلام آنها مبین و واضح شده و اگر به واسطه کلام این نگهبانان شریعت است که حفظ گردیده و دچار تحریف نشده پس این همه مفسر قرآن برای چیست و چرا کلام خود حافظان و نگهبانان شریعت ایمن نمانده و تحریف شده تا از روی ناچاری دست به دامان علم رجال و چه و چه شویم؟
اگر آنها باعث جلوگیری از تحریف و فساد در قرآن می شدند پس بعد از ایشان چه کسی باید کلام قرآن و کلام خودشان را از رخنه فساد حفظ می کرد و از تحریف ایمن می داشت؟

اولا روایات جعلی نسبت به کل روایات کم است. در ثانی یکی از ابزار تفرقه افکنان و مخالفان اسلام راستین، همین جعل احادیث و نسبت دادن آن ها به بزرگان و رهبران دین است.

ثالثا قرار نیست آثار و احادیث پیامبر و معصومین، به صوت معجزه حفظ شودو به ما برسد. لذا علم رجال برای همین تاسیس شده تا احادیث ضعیف و غیرمعتبر را شناسایی و خارج کند. بنابر این وجود احادیث ضعیف، اصلا به معنای این نیست که کلا باید از حدیث و سنت پیامبر دست کشید. این کاملا معقول و منطقی است.

shahed1;654093 نوشت:
شما باور کرده اید پیامبر معصوم است و هیچگاه پا را کج نگذاشته در حالیکه بنده از قرآن آوردم که او قبل از بعثت امی بوده و امیها فرشتگان را بعنوان دختران خداوند و واسطه های بین خود و پروردگار باور داشتند که باعث تقربشان به الله می شدند پس چرا در آنجا چیزی نگفتید؟!

«امی» بودن به معنایی که شما تعریف می کنید نیست. با این تعریف شما جای تعجب است که چرا خداوند حکیم چنین فردی را شایسته پیامبر دانسته و برای هدایت انسان ها برگزیده است.

امی بودن یعنی مکتب نرفته، یعنی نزد هیچ یک از باسوادان آن زمان تعلیم ندیده است. یعنی بدون این که نزد انسانی تعلیم دیده باشد، این قرآن را آورده است.

shahed1;654093 نوشت:
در عوض طبق روال موجود رفتید سراغ اینکه دو رکعت بودن نماز صبح در کجای قرآن آمده است

در هیچ جای قرآن به این مسئله اشاره نشده چون نمازهای پنجگانه موجود به قرآن تعلق ندارند و باید رد پای آنها را در آئینهای آبائی جستجو کرد که به ظاهر اطاعت از رسول مجوز آن گردیده است.

اولا بنده وارد موضوع احکام نشدم و با توجه به مطلب حضرتعالی، دیگر این موضوع را پیگیری نکردم. گرچه مرتبط با هم هستند ولی برای این که موضوع تاپیک گسترده نشود، پیگیری نکردم.

اکنون هم در پاسخ مطالب حضرتعالی مطرح می کنم. براستی نماز و کیفیت آن و تعداد رکعات و ... آن را چگونه باید از قرآن به دست آورد؟! آیا نماز در دوران حیات پیامبر با نماز در دوران رحلت پیامبر متفاوت است؟! آیا خداون دو نوع تکلیف آورده یکی برای زمان حیات پیامبر و یکی برای بعد از ایشان؟! و آیا هر دو این احکام متفاوت را از قرآن می توان استخراج کرد؟!!

فکر نمی کنید این طرز فکر، خیلی زودتر از مسیحیت و ... به نابودی و انحراف دین الهی می انجامد؟!

شما به دنبال ریشه یابی اختلاف در امت اسلامی هستید ولی ریشه را اشتباه تشخیص داده اید. آن چه حضرتعالی به عنوان ریشه اختلاف شناسایی کرده و با آن مخالفت می کنید، اصل دین را به خطر می اندازد.

با بیان شما، خداوندی که برای پس از آن 23 سال و برای پس از پیامبر، فکری برای دینش نکرده و قرآن را گذاشته تا مردم با فکر و فهم قاصر خودشان به برداشت و تفسیر آن بپردازند و در عین حال، این دین برای ابد قرار است باقی باشد؛ چقدر دامنه اختلاف گسترده شده و اصلا چه چیزی از دین باقی می ماند؟!

آیا خداوند نمی فرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد.(نساء، 59)

آیا همه این ها مربوط به همان 23 سال صدر اسلام است؟!

این اولی الامر چه کسانی هستند که این صلاحیت را دارند تا در آیه در راستای اطاعت خدا و پیامبرش قرار داده شوند؟!

آیا این محدود به زمان پیامبر است و این اولی الامر در زمان پیامبر بوده اند!!؟؟

آیا این آیه را دیده اید؟

«فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ»؛ به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.(آل عمران، 61)

آیا همه این ها برای همان 23 سال بوده است و دیگر راهگشا نیست؟!!

[="Tahoma"]

shahed1;654110 نوشت:
اگر احادیث و روایاتی وجود داشتند که می گفتند عدم ترفیع صوت نزد نبی فقط به رسول الله اختصاص ندارد و شامل نوه های او و مثلاً سادات هم می شود آیا باز هم این را می گفتید؟

قطعاً نمی گفتید در اینصورت نیز مانند قضیه خمس عمل می کردید و می گفتید این مطلق است و شامل همه زمانها می شود
اگر سنت به اصطلاح نبوی و یا عترت هم پشت حکم اطیعوا الله و اطیعوا الرسول نبودند شاید حکم آن را نیز مطلق نمی دیدید
باز هم تأکید می کنم که اطاعت از رسول تا آنجا که به قرآن مربوط می شود و رسول دارد کلام الله را ابلاغ می کند همیشگی است و شامل همه اعصار است اما وقتی از این خارج می شود فقط در زمان حیات پیامبر معتبر است مانند دهها یا شاید صدها حکم دیگر که در قرآن موجود هستند ومربوط به عصر رسول الله بوده اند

چرا از گفتگوی علمی عصبانی می شوید؟! من اصلا سخنی از روایات پیش نیاوردم. من فقط با ظاهر آیه استدلال کردم. پس حضرتعالی هم با خود آیه جواب بدهید.

با این بیان شما تصویر چنین می شود: خداوند دینی آورده و ادعای ابدی بودن و کامل بودن آن را دارد سپس پس از 23 سال با تمام شدن نزول کتاب آسمانی، آن بدون هیچ مفسّر و مبلّغی رها می کند تا خود مردم هر طور می خواهند از این کتاب آسمانی برداشت کنند.

این از خداوند حکیم قبیح است.

مگر افق علمی خالق و مخلوق، همسطح هم و یکسان است و همه مردم مراد الهی را می فهمند؟

اگر چنین است دیگر معنای الهی و آسمانی بودن کتاب چه می شود؟

دیگر چه نیازی به واسطه نزول و تفسیرکننده وحی بود؟

آیا مردم اصلا در برداشت از قرآن دچار اختلاف نمی شوند؟

برداشت مردم از قرآن باید بر اساس چه معیاری باشد؟ استدلال و معیار کدام یک از افراد، همان مراد الهی است؟

آیا این دین ابدی، قرار است از طریق معجزه، همیشه و تا قیامت حفظ شود؟

چقدر از احکام و تکالیف دینی و حتی از مسائل توحیدی و بیان صفات و ویژگی های خداوند در قرآن آمده است؟ آیا همه این ها را مردم با عقل و فهم بشری خویش، بطور کامل می فهمند؟

و ......

با این تصور شما، خیلی زودتر از ادیان دیگر، کتاب آسمانی مسلمانان دچار تحریف و دستبرد قرا گرفته و مبتلا به خرافات و انحراف و زوال می شود. ولی بر عکس، خداوند حکیم که می خواهد دین اسلام تا ابد و برای همه دوران ها راهنمای انسان به سوی سعادت و کمال باشد، برای قرآنش مفسّر و تبیین کننده فرستاد و برای بعد از او نیز مبلّغانی راستین و آگاه به کلام الهی، قرار داد.

mitra25;654128 نوشت:
سلام
جناب شاهد,آیا قرآن به طور کامل قابل اجرا است (توسط انسانها)؟

با سلام
بله قرآن برای انسانهاست و این انسانها هستند که باید آن را اجرا کنند

نقل قول:
شما که فرمودید تا حالا هیچ حکومتی بر اساس قرآن نبوده.اگر در این 1400 سال نبوده, تضمینی هم نیست از این به بعد باشد.

بله تضمینی وجود ندارد. درواقع جامعه که قرآن برای انسانها ترسیم می کند فقط یک جامعه آرمانی است که هیچ گاه محقق نخواهد شد. تا بوده و بوده چنین بوده و تا هست و هست چنین خواهد بود.چگونه؟
اینکه در طول تاریخ همواره اکثریت انسانها به جای یکتا پرستی و اتحاد همواره به اولیاء من دون الله آویخته اند تا متفرق شوند دیگر غافل از اینکه این اولیاء آنهایی که ما گمان کرده ایم نیستند .در این طریقت احدی حتی شک نکرده که دارد غیر خدا را پرستش می کند تا جایی که بعد از مرگ هم مدعی خواهد شد کسی غیر از خدا را پرستش نمی کرده است.
پس بدان و آگاه باش که این دوازدهگانه ها و پنجگانه ها مختص خیلی از اقوام گذشته بوده و ما از این لحاظ منحصر به فرد نیستیم. اگر آنها ره یافتند و به سعادت دنیوی و اخروی رسیدند امید داشته باش که ما هم برسیم.

نقل قول:
انسانها چی ؟آیا انسانی بوده (به جز نبی اکرم) که بر اساس قرآن زندگی کرده باشد؟
اگر بوده ,چه کسی بوده از نظر شما؟

بله بوده اند ولی تعدادشان خیلی کم بوده تا جایی که خداوند در مورد یک قوم مثل لوط که اینهمه در قرآن نام برده می شوند می فرمایند در آستانه هلاکت تنها اهل یک خانه را مسلمان یافتند آنهم منهای زن خانه:

فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ ٱلْمُسْلِمِينَ﴿ذاریات/٣٦

یا در مورد قوم موسی می فرمایند کسی از آنها ایمان نیاورد مگر ذریه ای از قومش آن هم از ترس فرعون:

فَمَآ ءَامَنَ لِمُوسَىٓ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِۦ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَإِي۟هِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِى ٱلْأَرْضِ وَإِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلْمُسْرِفِينَ ﴿یونس/٨٣

می فرمایند ای پیامبر هرچه حرص بزنی اکثریت مردم ایمان نمی آورند:

وَمَآ أَكْثَرُ ٱلنَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ﴿یوسف/103

همانگونه که خداوند خبر می دهد ظن ابلیس محقق شده و جز عده اندکی که دینشان خالصاً به خدا تعلق دارد بقیه بی راهه رفته اند.
در این راه آنچه اهمیت دارد و خداوند به آن چشم دوخته این است که کدامیک از بندگانش بهتر عمل می کنند و فقط او را بندگی می نمایند.

ٱلَّذِى خَلَقَ ٱلْمَوْتَ وَٱلْحَيَوةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلْغَفُورُ ﴿ملک/٢

نقل قول:
آیا عقلا لازم نیست که حجتی برای انسانها وجود داشته باشد که انسان کامل بوده باشد و در قیامت برای من حجت باشد...مثلا یوسف ع حجتی میتواند باشد بر کسانی که اسیر شهوت هستند.
من میتوانم در قیامت ادعا کنم خدایا این کتاب قابل اجرا نبوده

چه حجتی بالاتر از قرآن که ملو است از سرگذشت عبرت انگیز یوسفها، ابراهیمها، موساها ...

ی

نقل قول:
ک نکته دیگر اینکه فکر نکنم در مورد مهجور بودن قرآن حتی بعد از نبی اکرم (ص) کسی شکی داشته باشد ولی اختلاف بر این است که شیعیان برای اینکه راه قرآن را بروند به امام اعتقاد و نیاز دارند.ما امام را نمی پرستیم و اطاعت بی قید و شرط از احادیث نداریم.نبی اکرم فرموده اند که حدیثی واجب الطاعه است که با قرآن منافاتی نداشته باشد. در واقع پیروی ما از امامن در راستای رسیدن به توحید است.
شیعه اعتقاد دارد که راه رسیدن به توحید و خدا راه پرفراز و نشیب و پرخطری است و ما به امام معصوم نیازمندیم....وگرنه خودتان هم میدانید که همین قرآن بسیاری را به هلاکت برده و می برد....
خداوند در آیه 82 سوره اسراء می فرماید:


جالب است که هدف همه فرقه ها رسیدن به توحید است اما انگار روز به روز دست نایافتنی تر می شود.
این مثل را خداوند می زند : مردی را که تنها تحت امر یک تن است و مردی که افرادی متشاکس بر او حکم می رانند آیا اینها یکی می شوند؟
پس چرا گمان می کنید تسلیم یک نفر بودن چیز خوبی نیست و انسان به بیراهه می رود؟ چرا تصور می کنید باید یک گروه شما را به راه راست هدایت کنند مگر قرآن نمی گوید این کتاب راه مستقیم من است فقط از آن تبعیت کنید پس این تشطط و تفرق چه مصیبتی است که به آن گرفتار آمده ایم؟ چرا خودتان قرآن نمی خوانید تا ببینید چه می گوید. آیا اطمینان دارید آنهایی که بجای شما قرآن می خوانند رهنمونتان به طریقت مستقیم خواهند شد؟! این همه گفتگوی آنها را در بطن جهنم نشنیده اید که به پیروان خود می گویند اگر ما خود ره یافته بودیم شما را هدایت می کردیم!

نقل قول:
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا(الإسراء/82)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید.

آیه مورد بحث به تاثیر فوق العاده قرآن و نقش سازنده آن در رابطه با هدایت بندگان پرداخته میگوید: ما قرآن را نازل مى کنیم که مایه شفا و رحمت مؤ منان است (و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤ منین ).
ولى ستمگران (مانند همیشه به جاى اینکه از این وسیله هدایت بهره گیرند) جز خسران و زیان بیشتر چیزى بر آنها نمى افزاید (و لا یزید الظالمین الا خسارا).

چرا ظالمان نتیجه معکوس میگیرند؟
نه تنها در این آیه که در بسیارى دیگر از آیات قرآن میخوانیم دشمنان حق بجاى اینکه از نور آیات الهى دل و جان خود را روشن سازند و تیره گیها را بزدایند، بر جهل و شقاوتشان افزوده میشود. این به دلیل آنست که خمیرمایه وجودشان بر اثر کفر و ظلم و نفاق به شکل دیگرى درآمده ، لذا هر جا نور حق را مى بینند به ستیز با آن برمى خیزند، و این مقابله و ستیز با حق ، بر پلیدى آنها مى افزاید، و روح طغیان و سرکشى را در آنها
تقویت میکند.
مطمئنا هم قرآن و هم اهل بیت رسول الله مهجور مانده اند و به همین دلیل اوضاع جهان نابسامان است.

من دو نوبت است که دارم خوب به حرفهای شما گوش داده و به هر حال پاسختان را می دهم آیا شما هم به حرف من گوش می دهید؟
من از شما می خواهم سحرگاه امشب بلند شوید و با پناهنده شدن به پروردگارمان قرآن را از آیه 28 سوره احزاب تا آیه 33 چندین بار بدقت بخوانید و در آن خلوتگه سحرگاهان- که برای قرآن خوانی به حق اقوم قیلاست- پیرامونش بیندیشید تا ببینید این اهل بیتی که می گوئید واقعاً آن اهل بیتی است که سوره احزاب می گوید. آیا اگر قالب حدیث کسا آن را برای ذهنتان قالب بندی نکند می توان از واژه اهل بیت چنان نتیجه ای گرفت ؟

نقل قول:
چرا خداوند موسی ع را وسیله هجرت بنی اسرائیل از پیش فرعون و عبور از نیل شد؟مگر خدا نمی توانست خودش فرعونیان را در همان خانه هایشان نابود کند؟
چرا نوح ع با کشتی مردم را بصورت فیزیکی نجات داد؟مگر خود خدا نمی توانست ظالمین را در رختخوابشان نابود کند؟
پس چرا باید خداوند امت بعد از نبی اکرم را بدون امام رها کند و فقط به قرآن بسنده کند؟
امام هم بعد از قرآن لازم بوده همانگونه که آن زمان بطور فیزیکی در دوران فرعون و نوح و موسی وسیله هدایت لازم بود (در کنار تورات)حالا هم بصورت غیر فیزیکی و با دستوراتشان وسیله هدایت ما هستند.
وقتی بنی اسرائیل هارون را رها کردند.....موسی که آمد تورات را به زمین کوبید (قرآن آن زمان) و.....که بقیه را خودتان استادید.

مگر این موسی بود که فرعونیان را به هلاکت رسانید یا هدف خداوند از آن حرکت صرفاً هلاکت فرعون و دار و دسته اش بود و مگر نوح خود یکی از نجات یافتگان کشتی نبود؟ اینها را برای چه می گویی؟ مواظب باش آن کشتی که ارباب متشاکس و متفرق سکان دارش با شند عاقبتش غرق و هلاکت است.

میقات;654205 نوشت:

نقل قول:
با سلام و درود

دلیل عصبانیت تان را نمی دانم. این مطالب نیز اصلا ارتباطی با این تاپیک ندارد. شاید برای جای دیگری آماده کرده بوده اید. بگذریم.

سلام برادر

من هم نمی دانم شما چه اصراری دارید بنده را عصبانی نشان دهید ولی اگر هم عصبانی بودم واقعاً حق داشتم چون بدجوری موضع انکاری گرفته اید.

شما خوب می دانید من از شما چه می خواستم و چه جوابم را دادید و بعد که جوابتان را شنیدید نتوانستید یا نخواستید بینشان ارتباط برقرا کنید.
پس بگذار بنده ارتباطش را بگویم:
من از شما خواستم اجازه دهید تا بحث توحید را پی گیری نمایم
و شما بطور غیر مستقیم جواب رد دادید چگونه؟ اینکه
انسان عادی نمی تواند مفسرین قرآن(پیامبر و آلش) را نادیده بگیرد و خودش به سراغ قرآن برود.
چرا بحث گالیله و کلیسا را مطرح کردم؟
کلیسا نیز گمان می کرد نظریه ارسطو-بطلمیوس ترجمان و تفسیر کتاب مقدس در باره آسمان است چون در ورای فلک ثوابت به اندازه کافی جا برای بهشت و جهنم وجود داشت و شخصی چون گالیله که خلاف این تفسیر را می گفت حق اظهار نظر نداشت.
حالا قبل از اینکه به ادامه بحث بپردازیم دوباره می پرسم: آیا اجازه ادامه بحث توحید را دارم یا خیر؟
بله یا خیر؟
این جواب برای من خیلی مهم است

shahed1;654208 نوشت:
درواقع جامعه که قرآن برای انسانها ترسیم می کند فقط یک جامعه آرمانی است که هیچ گاه محقق نخواهد شد.

سلامٌ علی اهل التقوی
جناب ببخشید با این طرز فکر پس برای چی این تاپیک را شروع کرده اید!آیا سوره قریش هم یک ارمغان آرمانی دارد؟!
پس خداوند یک کتاب آرمانی برای هدایت یک جامعه واقعی فرستاده است؟!
عجب !
این هم نتیجه بدون امام تفسیر به رای کردن!
ولی بزرگوار شیعه چنین اعتقادی ندارد.در ضمن این چیزی که شما امروز می بینید که امت متفرق شده اند قبلا خود پیامبر نیز خبر از آن داده بود که بعد از من 72 ملت (فرقه) متظاهر به تابعیت قرآن ظاهر می شوند که فقط یک قوم اهل هدایت و صراط مستقیم است.
عجیب است که واقعا خداوند عادل مخلوقاتش را بر اساس یک کتاب (آرمانی) که امکان تحقق عملی برایش متصور نیست,وارد یک دوزخ واقعی خواهد کرد!

shahed1;654208 نوشت:
مگر این موسی بود که فرعونیان را به هلاکت رسانید

خیر خدا این کار را کرد, ولی چرا موسی را وسیله قرار داد؟
امروز هم خدا خود نیز حافظ دین و قرآن است ولی وسیله برای آن قرار دادن از نظر شما شرک است؟!
در واقع منظور سرکار میترا هم همین بوده که شما به بهانه اینکه خدا برای احکامش شریک (نبی اکرم) نمی خواهد پس چرا برای اجرای احکامش وسیله خواسته؟!
خوب همان موقع هم خودش همه کارها را می کرد.
والسلام علی من اتبع الهدی

عارف;654240 نوشت:

سلامٌ علی اهل التقوی
جناب ببخشید با این طرز فکر پس برای چی این تاپیک را شروع کرده اید!آیا سوره قریش هم یک ارمغان آرمانی دارد؟!
پس خداوند یک کتاب آرمانی برای هدایت یک جامعه واقعی فرستاده است؟!
عجب !
این هم نتیجه بدون امام تفسیر به رای کردن!
ولی بزرگوار شیعه چنین اعتقادی ندارد.در ضمن این چیزی که شما امروز می بینید که امت متفرق شده اند قبلا خود پیامبر نیز خبر از آن داده بود که بعد از من 72 ملت (فرقه) متظاهر به تابعیت قرآن ظاهر می شوند که فقط یک قوم اهل هدایت و صراط مستقیم است.
عجیب است که واقعا خداوند عادل مخلوقاتش را بر اساس یک کتاب (آرمانی) که امکان تحقق عملی برایش متصور نیست,وارد یک دوزخ واقعی خواهد کرد!

سلام و خیلی خوش آمدید

من برای چیزی که نوشته ام سند قرآنی دارم
اما شما که این برایتان عجیب است پس چرا وقتی 72 ملت یعنی حدود 99 درصد ملتها با وجود قرآن وارد دوزخی واقعی می شوند برایتان عجیب نیست؟!
حتماً آن یک ملت ره یافته ام شیعه است نه؟
تلک امانیکم هاتوا برهانکم

نقل قول:
خیر خدا این کار را کرد, ولی چرا موسی را وسیله قرار داد؟
امروز هم خدا خود نیز حافظ دین و قرآن است ولی وسیله برای آن قرار دادن از نظر شما شرک است؟!
در واقع منظور سرکار میترا هم همین بوده که شما به بهانه اینکه خدا برای احکامش شریک (نبی اکرم) نمی خواهد پس چرا برای اجرای احکامش وسیله خواسته؟!
خوب همان موقع هم خودش همه کارها را می کرد.
والسلام علی من اتبع الهدی
نقل قول:


یعنی اگر خداوند سخن حقی را از طریق رسولش ابلاغ کرد این مجوز و سرمشقی می شود تا هر کسی زبان رسول را قرض بگیرد و هرچه دلش خواست به خدا و کلامش ببندد. مگر شما قرآن نمی خوانید؟! خداوند این همه سرگذشت پیامبران و اقوامشان را برای چه کسی بازگو می کند؟ حتماً برای آن 72 فرقه ( 99 درصد اهل دوزخ) دیگر مشمول فرقه هفتادو سوم( یا یک درصد اهل بهشت) نمی شود!
یهود و نصارا هم از این حرفها زیاد می زدند اما می دانی پاسخ خداوند به آنها چه بود؟

وَقَالُوا۟ لَن يَدْخُلَ ٱلْجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَـرَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا۟ بُرْهَـنَكُمْ إِن كُنتُمْ صَـدِقِينَ ﴿بقره /111﴾
دارند می گویند همه به جهنم می روند جز یهود و نصارا و این مال وقتی است که در روبروی پیامبر بودند اما وقتی این دو در مقابل هم قرار می گیرند فقط یکی از آنها بودکه بهشت می رفت چون هریک دیگری را ناحق می دانستند :

وَقَالَتِ ٱلْيَهُودُ لَيْسَتِ ٱلنَّصَـرَى عَلَى شَىْءٍ وَقَالَتِ ٱلنَّصَـرَى لَيْسَتِ ٱلْيَهُودُ عَلَى شَىْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ ٱلْكِتَـبَ كَذَلِكَ قَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَٱللَّـهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـمَةِ فِيمَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿١١٣

تازه قوم پیامبر هم ادعای اینها رو داشتند و این دقیقاً در آیه آمده است


و خداوند می فرمایند این توهم واهی شماست اگر راست می گویید مدرک ارائه دهید.
شما فکر می کنید آنها مدرک ارائه نمی دادند؟!
همچین می پیچاندن که نگو!
به بزرگی و عظمتش قسم که اگر خدا هم به آنها بگوید هیچ کدام برحق نیستید زیر بار نخواهند رفت و خواهند گفت: ما که کار بدی نکردیم!

جناب shahed1
خداوند در قران احکام عملی را مطرح و به مومنین امر فرموده اند که به این احکام عمل کنند. پیشنهاد جناب میقات این بود که اگر ما تنها بر اساس قران در صدد عمل به حکم نماز هستیم چگونه این فریضه را بجا بیاوریم و البته جناب فاتح هم از بنده چنین درخواستی داشتند. درست است که جنابعالی این پیشنهاد را نپذیرفتید ولی به نظر می رسد که پرداختن به این موضوع کلیدی است و باعث به نتیجه رسیدن بحث خواهد شد.

shahed1;654234 نوشت:

سلام برادر

من هم نمی دانم شما چه اصراری دارید بنده را عصبانی نشان دهید ولی اگر هم عصبانی بودم واقعاً حق داشتم چون بدجوری موضع انکاری گرفته اید.

شما خوب می دانید من از شما چه می خواستم و چه جوابم را دادید و بعد که جوابتان را شنیدید نتوانستید یا نخواستید بینشان ارتباط برقرا کنید.
پس بگذار بنده ارتباطش را بگویم:
من از شما خواستم اجازه دهید تا بحث توحید را پی گیری نمایم
و شما بطور غیر مستقیم جواب رد دادید چگونه؟ اینکه
انسان عادی نمی تواند مفسرین قرآن(پیامبر و آلش) را نادیده بگیرد و خودش به سراغ قرآن برود.
چرا بحث گالیله و کلیسا را مطرح کردم؟
کلیسا نیز گمان می کرد نظریه ارسطو-بطلمیوس ترجمان و تفسیر کتاب مقدس در باره آسمان است چون در ورای فلک ثوابت به اندازه کافی جا برای بهشت و جهنم وجود داشت و شخصی چون گالیله که خلاف این تفسیر را می گفت حق اظهار نظر نداشت.
حالا قبل از اینکه به ادامه بحث بپردازیم دوباره می پرسم: آیا اجازه ادامه بحث توحید را دارم یا خیر؟
بله یا خیر؟
این جواب برای من خیلی مهم است

با سلام و درود

مطالب بنده را مطالعه فرمایید. در باره همان موضوع توحیدی است که از ابتدا شروع شده و شما مدعی هستید پیروی از رسول، فقط محدود به زمان حیات است.

بنده موضوع احکام و ... را ادامه ندادم ولی شما مجددا مطرح نمودید و من پاسخ آن را دادم.

اما در مورد پاسخ بنده، وقتی ملازمه ای نیست چگونه انتظار دارید که قائل به ملازمه باشم.

لطفا موضوع توحید را پیگیری و به مطالبی که در پست های قبلی عرض کرده ام پاسخ دهید.

موحد;654290 نوشت:
جناب shahed1
خداوند در قران احکام عملی را مطرح و به مومنین امر فرموده اند که به این احکام عمل کنند. پیشنهاد جناب میقات این بود که اگر ما تنها بر اساس قران در صدد عمل به حکم نماز هستیم چگونه این فریضه را بجا بیاوریم و البته جناب فاتح هم از بنده چنین درخواستی داشتند. درست است که جنابعالی این پیشنهاد را نپذیرفتید ولی به نظر می رسد که پرداختن به این موضوع کلیدی است و باعث به نتیجه رسیدن بحث خواهد شد.


سلام برادر
من انشاء الله بزودی درباره حقیقت صلات در قرآن در حد توان و بضاعتم
مطالبی خواهم نوشت ولی اگر برادرم اجازه دهند فعلاً بنای اد امه بحث
توحید از منظر قرآن را دارم مگر اینکه مجبور شوم به فروعات بپردازم

میقات;654205 نوشت:

«امی» بودن به معنایی که شما تعریف می کنید نیست. با این تعریف شما جای تعجب است که چرا خداوند حکیم چنین فردی را شایسته پیامبر دانسته و برای هدایت انسان ها برگزیده است.

امی بودن یعنی مکتب نرفته، یعنی نزد هیچ یک از باسوادان آن زمان تعلیم ندیده است. یعنی بدون این که نزد انسانی تعلیم دیده باشد، این قرآن را آورده است.

سلام برادر
تعجب شما در این است که او هم بشری مثل ما بوده یا نبوده؟!
پس به نظر شما این آیه چه معنایی می دهد؟

فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین معنا کرده اند..
یا آنجا که می فرمایند :

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت بر انگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟ آیا همه قوم پیامبر مانند خودش بی سواد بوده اند؟!

یا آنجا که می گوید:


وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آل عمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون مشرک بودند .
درواقع امین به این خاطر بی سواد معنا شده که پاک و منزه بودن پیامبر زیر سئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشر بودن جدا می کند ، حفظ شود.
وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد
یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست
و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد

shahed1;654007 نوشت:
تقاضا دارم اجازه دهد تا بحث احکام را در تاپیکی دیگر پیگیری نماییم

موحد;653553 نوشت:
ما می گوییم که این فرموده ها مثلا در بخش احکام در بیشتر موارد در تضاد با قران است و از این رو می گوییم که اکثریت احکام اسلام فعلی چه سنی چه شیعه یا بدعت است یا با بدعتها آمیخته شده است

سلام به همه
دوستان عزیز ، جناب "shahed1" و جناب "موحد" ، لطف کنید بفرمایید ، مطالبی را که از قرآن نقل می کنید ، از کدام قرآن است؟

Reza-D;654386 نوشت:
سلام به همه
دوستان عزیز ، جناب "shahed1" و جناب "موحد" ، لطف کنید بفرمایید ، مطالبی را که از قرآن نقل می کنید ، از کدام قرآن است؟

سلام برادر

شما مطلب کاملاً حقی می گوئید: واقعاً از کدام قرآن ؟
این قرآنی که در تک تک خانه هایمان مهجور مانده ،گرد و خاک می خورد و متعلق به الله و خواستگاه موحدین و یکتا پرستان است؟

یعنی هَـٰذَا الْقُرْآنُ


یا آن قرآنی که خواستگاه امیین و یهود و نصارا بود

یعنی قُرْآنٍ غَيْرِ هَـٰذَا


به شهادت قرآن معمولاً آنچه اکثریت مردم هر عصر و روزگاری دنبالش هستند همین قرآن غیر هذاست

وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ ۙ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَـٰذَا أَوْ بَدِّلْهُ ۚ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاءِ نَفْسِي ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ ۖ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿یونس/15

اما رسول تا زمانی که زنده است اجازه ندارد غیر از قرآن کلامی به زبان بیاورد و الا خداوند با دست راستش او را خواهد گرفت و رگ قلب و شریان هستیش را پاره خواهد کرد وهیچ کس به دادش نخواهد رسید. به خاطر همین خداوند می فرمود این قرآن گمان واهی پیامبرنیست . قول شاعری کم مقدار نیست که کم به آن ایمان می آورید. قول مجنون نیست و قول کاهن نمی باشد بلکه همه و همه کلام وحی است که جبریل به او رسانده و او از خودش نبافته و به ما افتراء نبسته است. حالا جالب است که از همین کلام حق به ناحق استفاده می کنند و برای اینکه حرف و حدیث آباء اولین را به رسول ببندندو مردم را فریب دهند می گویند خدا گفته و ما ینطق عن الهوی و بعد حسابی از آن سوء استفاده می کنند.

او اجازه ندارد جز به حق که همانا یگانه کتاب خداوند یکتاست حکم کند و اصلاً برای این فرستاده شده که به این کتاب حکم کند و اختلاف مردم را برطرف نماید نه اینکه اختلافی بر آنها بیفزاید و بیشتر متفرق پراکنده شان سازد. مگر ندیدی داوود چه کرد؟
می خواست اختلاف آن دو گروه متخاصم (که در حقیقت مثالی بس روشن برای جوامع بشری است) را حل کند اما جای اینکه به کتاب حکم کند راست رفت سراغ ذهن خودش و به جای حکم ، تهویه نفس کرد که نباید می کرد اما خیلی سریع متوجه شد و بازگشت.
. خداوند خطاب به او فرمود :

ای داوود ما تورا خلیفه خود در زمین قرار داده ایم تا بین مردم به کتابمان حکم کنی که چیزی جز حق را نمی گوید . تو باید از ظن و گمان درونت پرهیز کنی که گمراهت خواهد ساخت و بدان کسانی که از کتابم که راه مستقیم من است منحرف شوند و از طریق حق گمراه گردند عذابی شدید در انتظارشان خواهد بود.
رضا جان نکند فریب اهریمن را بخوری و قلت و کثرتی که همواره بر جوامع بشری حاکم بوده ذهنت را مخدوش کنند؟ حق فقط و فقط یک کتاب و یک سخن است: قرآن
قرآن را خداوند شهادت داده و هیچ شهادتی بالاتر از شهادت خداوند نیست و امکان ندارد رسول چیزی غیر از قرآن را شهادت داده باشد.

قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً ۖ قُلِ اللَّـهُ ۖ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۚ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَـٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّـهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ ۚ قُل لَّا أَشْهَدُ ۚ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ (انعام/19)

حالا اطاعت رسول یا عبادت رسول؟


اطاعت و عبادت هر دو از یک مقوله اند مثلاً ما گاهی می گوییم طاعات قبول و گاهی می گوییم عبادات قبول اما این دو قلمروشان شان با هم فرق می کند. قلمرو اطاعت بسیار فراخ است و همه چیز را در بر می گیرد اما قلمرو عبادت فقط و فقط شریعت است و بنابراین مختص خداوند است . شما در قلمرو شریعت حق داری از هر مومنی اطاعت کنی اما حق عبادت احدی و لو اینکه او یک رسول باشد را نداری فقط الله و فقط الله.
بنا براین اگر به فرض محال قرآن حکمی را کامل نکرده باشد و یا بهتر بگویم کم و کاستی داشته باشد گناهی بر گردن تو نیست اما اگر به این بهانه واهی و غلط، تو خود را ملزم کردی حکم را از کس دیگری بگیری ولو اینکه به ظاهر او یک پیامبر باشد یا اصلاً بگذار بگویم خود خود پیامبر باشد از قانون اساسی کتاب منحرف شده ای و مرتکب گناهی بس بزرگ گردیده ای .
مثال : خداوند خیلی خیلی واضح می فرمایند صید و طعام دریا بر شما حلال گردیده و شما این را متوجه می شوی اما کسی در گوشتان زمزمه و نجوی می کند:
خداوند نگفته چه نوع آبزی؟
می پرسی: شما که این را می گویید پس چگونه دریابیم چه چیزی منظور پروردگار بوده؟
می گوید: خب مفسرین حقیقی قرآن برای همین مسائل از جانب پروردگار تعیین شده اند
تو باید آنچه را این مفسرین حق می گویند بخوری (=عبادت)
مواظب باش!
در قلمرو شریعت آنها صاحب حکم نیستند و اگر از آنها اطاعت بی چون و چرا کنی در اصل عبادتشان کرده ای.

به نا گهان از هزار توی قرآنهای عیر هذا حکمی خارج می شود:

از آبزیان فقط ماهی پولک دار و میگو حلال است!
و بعد همه بدون علم به آن فتوی می دهند بگونه ای که انگار از روی ذست یک نفر نوشته باشند
مواظب باش !
خداوند خیلی به این قضیه حساس است!
سوره انعام را بخوانید ببینید مشرکین چگونه حلال خدا را حرام و حرامش را حرام می کردند.
اصلاً مگر نمی دانید علت رانده شدن پدرمان از آن باغ چه بود؟
این بود که خدا با حکمش بطور صریح چیزی را بر او حرام کرد و شیطان با نیرنگ و تزویر آن را حلال کرد و پدرمان بجای عبادت خداوند شیطان پرست گردید و رانده شد . درواقع اولین عهدی که خداوند با او بست این بود که شیطان را عبادت نکند اما پدرمان عهد شکنی کرد و حالا ما نیز که فرزندان او هستیم اکثراً بجای یکتاپرستی داریم شیطان پرستی می کنیم و خودما نمی دانیم. بدانید شیاطین هم صاحب وحی هستند و به بندگان خود وحی می کنند . نکند فرمانشان را ببرید که در اینصورت مشرک خواهید بود.

وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّـهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ ۗ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ ۖ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿انعام /121﴾

زنگار زدایی:

نخوردن از آنچه اسم خدا برش برده نشده به این معناست که مجوز حلیتش در قرآن نیست نه اینکه موقع ذبح ، قصاب نگفته باشد بسم الله
اسم الله مفهومش با خودش است یعنی کلمه الله یعنی آیات الله
چه بگویی بسم الله الرحمن الرحیم و چه بگویی تنزیل من الرحمن الرحیم هر دو یکی است
وقتی گفته می شود بسم الله الرحمن الرحیم یعنی کتاب بسم الله الرحمن الرحیم
یعنی نوشتاری که محتوایش کلمات و اسماء الهی است نه بشری

سلام علیکم و رحمه الله
ببینید که بین 4-5 نفر در این تاپیک اینهمه سخن گفته میشود و هر کدام از یک قرآن واحد سخن می گویند!
هر کدام دیگری تکفیر می کنند!
حالا بعد از 1400 سال جناب شاهد شما احساس مسئولیت کرده اید و در حال جا انداختن معنای اصلی توحید از روی قران هستید.
خدا خیرتان دهد.
حالا اگر 7میلیارد انسان اینجا جمع می شد چه شلم شوربائی می شد!
هدف شما هم ایجاد اتحاد بین مسلمین است با تمسک به توحید.
خدا خیرتان دهد.
فقط یه سوال بزرگ برای بنده پیش آمده که خود خداوند متعال یا نبی اکرم نمی دانستند که بعد از قرآن اینطوری خواهد شد؟
و تا ابد میلیاردها میلیارد انسان را در این دنیایی که (به قول خودتان)شیطان حی و حاضر در حال وحی به اولیای خودش هست و قسم خورده که همه را بجز مخلصین گمراه کند, حالا اگر شما و امثال شما نبودید, سرنوشت اینهمه انسان چه میشد؟
این عدالت است؟!
واقعا عدالت است؟؟

-----------
چند سوال دیگر,
1-چرا خدا به ملائک فرمودند که به انسان سجده کنید ؟
2-فرمودید که تا حالا کسی عامل کامل به قرآن نبوده (یا خیلی کم بوده)و به عنوان نمونه مسلمان واقعی, کسی را مثال زدید که هزاران سال قبل از قرآن می زیسته ! از بعد از نبی اکرم هم هرچه از سرچشمه وحی دورتر می شویم,ازآنجا که هیچ ارتباطی دیگر با خدا وجود ندارد و ارتباط تا ابد قطع شده است, مسلماً کسی پیدا نخواهد شد که قرآن را 100% بفهمد و عمل کند, پس این کتاب به چه دردی می خورد که ابدی باشد و خدا از آن برای چی حفاظت کند؟
3-اسمائی که خداوند به آدم القا کرد و به واسطه آن او را بخشید چه بود؟
4-منظور از بقیه الله در قرآن چیست؟
5-منظور از کوثر در قرآن چیست؟
6-آخر نفرمودید صاحبان امر چه کسانی (شاید هم فرمودید و من یادم نیست).
7-خدا که دیگر با انسان حرف نمی زند,از پیامبر اکرم هم که فرمودید بعد از مرگش نباید پیروی کرد,فقط می ماند این صاحبان امر و عقل و منطق می گوید که باید تا ابد وجود داشته باشند,و اگر پاسختان فقط همین قرآن است, بالاتر هم که عرض کردم وقتی بین 4-5 نفر (ما) توافق حاصل نمی شود, چطوری بین میلیاردها میلیارد بدون اینکه راهنمایی داشته باشند, به اتحاد برسند؟
8-آنجا که خضر نبی به موسی ع گفت بدون چون و چرا از من اطاعت کن, او را به شرک دعوت کرد؟
9-

shahed1;654110 نوشت:
باز هم تأکید می کنم که اطاعت از رسول تا آنجا که به قرآن مربوط می شود و رسول دارد کلام الله را ابلاغ می کند همیشگی است و شامل همه اعصار است اما وقتی از این خارج می شود فقط در زمان حیات پیامبر معتبر است مانند دهها یا شاید صدها حکم دیگر که در قرآن موجود هستند ومربوط به عصر رسول الله بوده اند

احکام غیر قرآنی فقط برای مردمی که همزمان با نبی اکرم زندگی می کردند پیش می آمد یعنی فقط در 23 سال؟! و از آن به بعد دگر انسانها نیازی به احکام غیر قرآنی نداشتند؟
10-اگر آن احکام لازم و ضروری بود پس برای ما ضروری نیست؟ ما چه کنیم؟ این عدالت است؟!
11-اگر آن احکام لازم و ضروری نبود, چرا حضرت رسول آنها را صادر کردند؟ مگر از روی هوی سخن می گفتند؟
------سوالات دیگر هم هست که در فرصتهای آتی از شما می پرسم.
متشکرم :Gol:

shahed1;654422 نوشت:
سلام برادر

شما مطلب کاملاً حقی می گوئید: واقعاً از کدام قرآن ؟
این قرآنی که در تک تک خانه هایمان مهجور مانده ،گرد و خاک می خورد و متعلق به الله و خواستگاه موحدین و یکتا پرستان است؟

یعنی هَـٰذَا الْقُرْآنُ

یا آن قرآنی که خواستگاه امیین و یهود و نصارا بود

یعنی قُرْآنٍ غَيْرِ هَـٰذَا

به شهادت قرآن معمولاً آنچه اکثریت مردم هر عصر و روزگاری دنبالش هستند همین قرآن غیر هذاست

سلام به شما
ولی منظور بنده حرفهای خارج از قرآن و نفسانی نبود
دقیقاً منظورم همان بود که پرسیدم. از کدام قرآن؟ از قرآن اصلی این مطالب را میفرمایید؟

عارف;654454 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله
ببینید که بین 4-5 نفر در این تاپیک اینهمه سخن گفته میشود و هر کدام از یک قرآن واحد سخن می گویند!
هر کدام دیگری تکفیر می کنند!
حالا بعد از 1400 سال جناب شاهد شما احساس مسئولیت کرده اید و در حال جا انداختن معنای اصلی توحید از روی قران هستید.
خدا خیرتان دهد.
حالا اگر 7میلیارد انسان اینجا جمع می شد چه شلم شوربائی می شد!
هدف شما هم ایجاد اتحاد بین مسلمین است با تمسک به توحید.
خدا خیرتان دهد.
فقط یه سوال بزرگ برای بنده پیش آمده که خود خداوند متعال یا نبی اکرم نمی دانستند که بعد از قرآن اینطوری خواهد شد؟
و تا ابد میلیاردها میلیارد انسان را در این دنیایی که (به قول خودتان)شیطان حی و حاضر در حال وحی به اولیای خودش هست و قسم خورده که همه را بجز مخلصین گمراه کند, حالا اگر شما و امثال شما نبودید, سرنوشت اینهمه انسان چه میشد؟
این عدالت است؟!
واقعا عدالت است؟؟


عارف جان سلام
برادر گلم سئول اولت را خوب واضح بیان نکردی اما من فکر می کنم منظورت را فهمیدم.
اگر اشتباه نکنم شما میخواهید بگویید این عدالت نیست که خداند در 1400 سال پیش احکامش را در کتابی امر کند اما آن را همینطوری به حال خودش باقی بگذارد و کسی را برای تفسیر آن نفرستد.
من می خواهم سئوال شما را با یک سئوال پاسخ بدهم:
آنها که در 1400 سال پیش کارشان دیگر تمام شد و مانند قرآن اثری از خود باقی گذاشتند و رفتند تازه اگر خداوند کتاب خودش را از دست برد بشر حفظ کرد آنها این کا را هم نتوانستند بکنند و ما خاک نشینان فقیر را که دائم چشم به آسمان دوخته ایم دست به گریبان رجال و درایه و چه می دانم از این حرفها کردند.
سئوال: خدایی بگو ببینم آنها اگر واقعاً همانی که ما تصور می کنیم باشند ، چه گره ای از این کتاب که فکر می کنید نا تمام، مغلق ، غیر مبین و تاریک است باز کردند؟ یکی دو مثال بزن تا ما هم بفهمیم و اینقدر بیراهه نرویم.

-----------
نقل قول:
چند سوال دیگر,
1-چرا خدا به ملائک فرمودند که به انسان سجده کنید ؟

بخاطر اینکه آدم حالا حامل اسماء الهی و خلیفه الله بود و همگان باید مطیع او می شدند.

نقل قول:
2-فرمودید که تا حالا کسی عامل کامل به قرآن نبوده (یا خیلی کم بوده)و به عنوان نمونه مسلمان واقعی, کسی را مثال زدید که هزاران سال قبل از قرآن می زیسته ! از بعد از نبی اکرم هم هرچه از سرچشمه وحی دورتر می شویم,ازآنجا که هیچ ارتباطی دیگر با خدا وجود ندارد و ارتباط تا ابد قطع شده است, مسلماً کسی پیدا نخواهد شد که قرآن را 100% بفهمد و عمل کند, پس این کتاب به چه دردی می خورد که ابدی باشد و خدا از آن برای چی حفاظت کند؟

البته قوم بت پرست پیامبر با واسطه قرار دادن فرشتگانی که به ظاهر همیشه زنده و حاضرند این مسئله را برای خودشان حل کرده بودند. آنها همینطوراخبار آنلاین را از خدا می گرفتند و مرتب بشر را آپدیت می کردند. اما این اهالی 14 قر پیش چگونه می خواهند ما را آپدیت کنند نمی دانم چون همگی دیگر مرده اند و مهدی هم که غایب است مگر اینکه بگویید او نیز مرتب اخبار را از خداوند می گیرد و از طریق راز آلودی به ما می رساند .

برادر جان خوب گوش کن ببین چه می گویم و آن را برای همیشه همیشه آویزه گوشت کن که این یکی از بزرگترین و بزرگترین معجزات الهی است که تصویر سه بعدی قرآن را برایمان قابل روئیت می سازد:

این کتاب ، همیشه ابدی و حی و حاضر است و میزان فهم تو از آن به هیچ کسی جز خودت و مولایت بستگی ندارد.
حالا فوق دکترای ادبیات عرب داشته باش و زبان قرآن را از قریشیان بهتر صحبت کن
تمامی پیامبران الهی دائم معلمت باشند
برتمام علوم دهریه تسلط کامل داشته باش
تا یک ویژگی ولو در حد ضعیف نداشته باشی محال است اجازه دهد حتی پایت را در آستانه قرآن قرا دهی . فهم و نگرش تو به قرآن در گرو همین ویژگی است و لاغیر. چه ویژگی؟
همان که یگانه شرط هدایت است. اسمش تقواست و اولین شرط رسیدن به آن تعبد فقط یک خداست.
اصلاً می دانی چیست؟ چرا راه دور برویم مگر مولایمان نمی گوید:

وَلَوْ أَنَّ قُرْءَانًا سُيِّرَتْ بِهِ ٱلْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ ٱلْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ ٱلْمَوْتَى بَل لِّلَّـهِ ٱلْأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَا۟يْـَٔسِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَن لَّوْ يَشَآءُ ٱللَّـهُ لَهَدَى ٱلنَّاسَ جَمِيعًا وَلَا يَزَالُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُوا۟ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِىَ وَعْدُ ٱللَّـهِ إِنَّ ٱللَّـهَ لَا يُخْلِفُ ٱلْمِيعَادَ ﴿رعد /31﴾


نقل قول:
3-اسمائی که خداوند به آدم القا کرد و به واسطه آن او را بخشید چه بود؟

آنها کلمات الهی بودند که انسان با برخوردار شدن از آن خلیفه شد
همان اسمائی که به تمام پیامبرانش وحی کرد نه آن اسمائی که در گمان شماست آن چیزی که به شما گفته شده یک افسانه است.

نقل قول:
4-منظور از بقیه الله در قرآن چیست؟

منظور از بقیه الله رزق حلال است.
الله که این را می گوید حالا من دون الله آن را چگونه تفسیر کرده است ربطی به قرآن ندارد و مربوط به من دون الله است.
در آیه زیر می فرماید آنچه را از ربا برایتان باقی مانده رها کنید

يَـٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱتَّقُوا۟ ٱللَّـهَ وَذَرُوا۟ مَا بَقِىَ مِنَ ٱلرِّبَوٓا۟ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿بقره/٢٧٨

در آیه زیر می گوید آنچه از رزق حلال خدا برایتان باقی می ماند بهتر است از کم فروشی . حالا آنکه رزق حلال را به مهدی تبدیل کرده حتماً از این کار بهره ای می برده. ببین قوم شعیب چه می کردند. درواقع دین آبائی این اعمال حرام را برایشان مباح ساخته بود ( ادامه آیات را از قرآن بخوانید) چرا که آنها نیز پیرو یک اله نبودند و به همین خاطر شعیب آنها را به یکتا پرستی دعوت می کرد.

وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَـقَوْمِ ٱعْبُدُوا۟ ٱللَّـهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُۥ وَلَا تَنقُصُوا۟ ٱلْمِكْيَالَ وَٱلْمِيزَانَ إِنِّىٓ أَرَىكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّىٓ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ ﴿٨٤﴾ وَيَـقَوْمِ أَوْفُوا۟ ٱلْمِكْيَالَ وَٱلْمِيزَانَ بِٱلْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا۟ ٱلنَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِى ٱلْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿٨٥﴾ بَقِيَّتُ ٱللَّـهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَآ أَنَا۠ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴿هود /86 ﴾

نقل قول:
5-منظور از کوثر در قرآن چیست؟

منظور از کوثر همین قرآن و ذکر الله است چرا که پشت بندش می گوید: فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنْحَرْ
چون صلات برای ذکر انجام می شود. مثلاً خداوند به موسی می فرمایند: أَقِمِ ٱلصَّلَوةَ لِذِكْرِىٓ یعنی برای ذکرم که همان تورات است صلات اقامه کن. یا بهتر بگویم تورات را اقامه کن. در قرآن کریم معمولاً صلات و انفاق با هم می آیند و بطوری که می بینید در اینجا نیز وانحر جای انفاق نشسته.

نقل قول:
6-آخر نفرمودید صاحبان امر چه کسانی (شاید هم فرمودید و من یادم نیست).

من قبلاً عرض کردم شاید شما نخواندید
خیلی واضح می گویم : امیران حکومتی که زیر نظر خلیفه انجام وظیفه می نمایند.

نقل قول:
خدا که دیگر با انسان حرف نمی زند,از پیامبر اکرم هم که فرمودید بعد از مرگش نباید پیروی کرد,فقط می ماند این صاحبان امر و عقل و منطق می گوید که باید تا ابد وجود داشته باشند,و اگر پاسختان فقط همین قرآن است, بالاتر هم که عرض کردم وقتی بین 4-5 نفر (ما) توافق حاصل نمی شود, چطوری بین میلیاردها میلیارد بدون اینکه راهنمایی داشته باشند, به اتحاد برسند؟

8-آنجا که خضر نبی به موسی ع گفت بدون چون و چرا از من اطاعت کن, او را به شرک دعوت کرد؟

هرچند که او به فرمان مستقیم خداوند مأمور به این آزمایش شده بود ولی کارهایی از او سرمی زد که مخالف شریعت الله بود
بنابراین در پاسختان باید گفت : بله به شرک دعوت کرد اما موسی زیربارش نرفت و از این آزمایش رو سفید بیرون آمد
بی دلیل نیست که خداوند او را برای خودش ساخته و پروریده است

نقل قول:
احکام غیر قرآنی فقط برای مردمی که همزمان با نبی اکرم زندگی می کردند پیش می آمد یعنی فقط در 23 سال؟! و از آن به بعد دگر انسانها نیازی به احکام غیر قرآنی نداشتند؟
10-اگر آن احکام لازم و ضروری بود پس برای ما ضروری نیست؟ ما چه کنیم؟ این عدالت است؟!
11-اگر آن احکام لازم و ضروری نبود, چرا حضرت رسول آنها را صادر کردند؟ مگر از روی هوی سخن می گفتند؟

------سوالات دیگر هم هست که در فرصتهای آتی از شما می پرسم.


متشکرم :Gol:

ما بیشتر:Gol::Gol::Gol:
پاسخش در بالا داده شد

Reza-D;654501 نوشت:
سلام به شما
ولی منظور بنده حرفهای خارج از قرآن و نفسانی نبود
دقیقاً منظورم همان بود که پرسیدم. از کدام قرآن؟ از قرآن اصلی این مطالب را میفرمایید؟

سلام برادر
لطفاً منظور اصلیت را بگو
اما قبل از آن یک سئوال:
شما در امضایت نوشتی نهج البلاغه را بر کتابهای دیگر ترجیح می دهی آیا قرآن نیز جزء کتابهای دیگر است اگرنه باید بگویم بد نوشتی چون از این نوشته چنین تصور می شود که شما نهج البلاغه را حتی بر قرآن نیز ترجیح می دهی.
شاید هم مثل آنها باشی که می گویند لا اله الا حسین بعد که اعتراض می کنی کلی در را به تخته می کوبند تا وانمود کنند منظورشان چیز دیگریست
می گوید عیسی خداست اما وقتی مورد سئوال قرار می گیرد وانمود می کند که خدا یکی است.
در نظر او عیسی همان خداست ولی خودش این را نمی داند.
او که می گوید لا اله الا حسین دارد حرف دلش را می زند هیچ بهانه و توجیهی وارد نیست

shahed1;654563 نوشت:
سلام برادر
لطفاً منظور اصلیت را بگو
منظورم رو دیگه چجوری باید بگم؟ عرض شد مطالب شما از کدوم قرآن بیان میشه؟
اگر سؤالم رو متوجه نشدید چشم بیشتر توضیح میدم
شما مطالبی رو بیان فرمودید و دلائلی برای اثبات نظر خودتان در باب توحید مطرح کردید. بنده هم عرضم این هست که بنده از کجا باید بدونم که این مطالب مال قرآن هست؟ ببخشید سوء تفاهم نشه ، من که شما رو نمیشناسم ، شاید فردی بخواد بنده رو فریب بده. حتماً این حق رو به من میدید که مطمئن بشم حرفهای شما با سند هستند؟

خب بنده از شما درخواست میکنم به بنده نشان بدهید که مطالب شما از همان قرآنی هست که بر پیامبر(ص) نازل شده

shahed1;654563 نوشت:
اما قبل از آن یک سئوال:
گاهی نفر اول سؤالی میپرسه و نفر دوم برای دادن پاسخ نیاز داره که ابتدا سؤالی طرح کنه و بر مبنای پاسخ این سؤال طرح شده ، پاسخ نفر اول رو بده. اما لازمهء این موضوع اینه که سؤال دوم در ارتباط با سؤال اول باشه که این ویژگی در سؤال شما وجود نداره

لذا شما ابتدا سؤال بنده رو پاسخ بدید تا از موضوع خارج نشیم ، بعد از اون اگر خواستید بنده توضیح امضای خودم رو عرض خواهم کرد

Reza-D;654567 نوشت:
منظورم رو دیگه چجوری باید بگم؟ عرض شد مطالب شما از کدوم قرآن بیان میشه؟
اگر سؤالم رو متوجه نشدید چشم بیشتر توضیح میدم
شما مطالبی رو بیان فرمودید و دلائلی برای اثبات نظر خودتان در باب توحید مطرح کردید. بنده هم عرضم این هست که بنده از کجا باید بدونم که این مطالب مال قرآن هست؟ ببخشید سوء تفاهم نشه ، من که شما رو نمیشناسم ، شاید فردی بخواد بنده رو فریب بده. حتماً این حق رو به من میدید که مطمئن بشم حرفهای شما با سند هستند؟

خب بنده از شما درخواست میکنم به بنده نشان بدهید که مطالب شما از همان قرآنی هست که بر پیامبر(ص) نازل شده

رضا جان بچه که زدن نداره!
من اگر مطلبی نوشتم و نگفتم از کجاست غلط کردم چیزم خوردم
ولی برادر جان من اگر آیه ای آوردم آدرس او نو دادم
اگرم مطلبی بدون آیه نوشتم بهتون اطمینان دادم که براش سند دارم
عزیز برادر آیا تو سند خواستی و من ندادم؟

shahed1;654573 نوشت:
رضا جان بچه که زدن نداره!
من اگر مطلبی نوشتم و نگفتم از کجاست غلط کردم چیزم خوردم
ولی برادر جان من اگر آیه ای آوردم آدرس او نو دادم
اگرم مطلبی بدون آیه نوشتم بهتون اطمینان دادم که براش سند دارم
عزیز برادر آیا تو سند خواستی و من ندادم؟

دور از جان ، من که جسارتی به شما نکردم. فقط سؤال رو بهتر توضیح دادم. با این حال اگر کلامم واضح نبود و برای شما سوء تفاهم پیش آمد ببخشید

دوست عزیز منظورم آدرس آیه نبود. شما مطالبی آوردید و آدرس هم دادید. مثلاً فلان سوره و فلان آیه. تا اینجا درست

سؤال بنده اینه که من برای اینکه حرف شما رو بپذیرم ، از کجا باید بدونم که اون سوره در قرآنی که بر پیامبر(ص) نازل شد وجود داشته؟
از کجا بدونم که اون آیه در قرآن بوده؟
از کجا باید بدونم اصلاً این مطلبی که شما فرمودید ، واقعاً در قرآن بوده؟


آیا چیزی به اون اضافه نشده یا از اون کم نشده؟

جناب عارف
فرموده اید که "

اسمائی که خداوند به آدم القا کرد و به واسطه آن او را بخشید چه بود؟ "

در نقل قول از قران دقت کنید. قران که کتابهای حدیث بخاری و کلینی نیست. خداوند هیچ اسمی را به آدم القا نفرموده اند بلکه کلماتی را به آدم القا فرموده اند همانند کلمه ای که به مریم القا فرموده اند:

البقرة : 37 فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيم‏
النساء : 171 يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‏ دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلا

خداوند اسما را به آدم تعلیم داده اند نه اینکه القا فرموده باشند:
البقرة : 31 وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين‏

سلام علیکم و رحمه الله

shahed1;654548 نوشت:
سئوال: خدایی بگو ببینم آنها اگر واقعاً همانی که ما تصور می کنیم باشند ، چه گره ای از این کتاب که فکر می کنید نا تمام، مغلق ، غیر مبین و تاریک است باز کردند؟ یکی دو مثال بزن تا ما هم بفهمیم و اینقدر بیراهه نرویم.

چه جالب!
همان گره ای را که شمای نوعی هم با زدن این تاپیک قصد در بازکردنش را داشتید...تفسیر خود را می گوئید و بنده هم تفسیر خودم را و همانطور که قبلا هم گفتم 7 میلیلارد هم که بیایند 7 میلیارد تفسیر خواهیم داشت ....و این وحدتی است که شما دنبالش بودید؟
ولی شیعه تفسیر را از صاحبان وحی (رسول الله و اوللامر) طلب می کند و اطاعت می کند چرا که خداوند فرموده.
shahed1;654548 نوشت:
این کتاب ، همیشه ابدی و حی و حاضر است و میزان فهم تو از آن به هیچ کسی جز خودت و مولایت بستگی ندارد.

از این دو جمله بالای شما ,چگونه به آن وحدتی که به دنبالش هستید می رسید؟
اگر هر مسلمانی فقط به برداشت خودش اکتفا کند,دیگر امت واحده چگونه به وجود می آید.
همانطور که خودتان هم گفتید (و درست هم هست) شیطان به شدت در حال تلاش برای جلوگیری از وحدت مسلمین و نابود کردن احکام الهی است.این کار را از همان زمان که نبی اکرم در بستر بیماری (در روزهای آخر عمر مبارکشان) بودند شروع کردند(البته در مورد قرآن و اسلام و تفرقه بین مسلمین است).متاسفانه اکثریت منحرف هستند و به جز 5 سال حکومت علی علیه السلام حاکمیت به دست محقین آن نیفتاد و این جنگ بین حق و باطل همچنان ادامه دارد.حضرت امام حسین (ع) به عنوان ناجی دین اسلام بر اساس آموزه های قرآنی به جنگ با کفار پرداختند.که جان و هستی خود را در راه خداوند قربانی کردند.شیطان و لشکر شیطان همواره در ایجاد تفرقه و شبهه فعال هستند ولی عاقبت "حزب الله" پیروز خواهد شد.

یک سوال مهم, دلیل اینکه مرتب شیعیان را به شرک یاد می کنی چیست؟
جالبه که سنی ها را هم که قبول ندارید.
نظرتان در مورد داعشیها چیست؟آنها هم طبق برداشت خودشان سر شیعه و سنی و مسیحی و ...همه را دارند می برند,مطمئناً آنها هم دلایل قرآنی دارند!

shahed1;654548 نوشت:
برادر گلم سئول اولت را خوب واضح بیان نکردی اما من فکر می کنم منظورت را فهمیدم.
اگر اشتباه نکنم شما میخواهید بگویید این عدالت نیست که خداند در 1400 سال پیش احکامش را در کتابی امر کند اما آن را همینطوری به حال خودش باقی بگذارد و کسی را برای تفسیر آن نفرستد.
من می خواهم سئوال شما را با یک سئوال پاسخ بدهم:
آنها که در 1400 سال پیش کارشان دیگر تمام شد و مانند قرآن اثری از خود باقی گذاشتند و رفتند تازه اگر خداوند کتاب خودش را از دست برد بشر حفظ کرد آنها این کا را هم نتوانستند بکنند و ما خاک نشینان فقیر را که دائم چشم به آسمان دوخته ایم دست به گریبان رجال و درایه و چه می دانم از این حرفها کردند.

لطفا سوالم را با پاسخ درست و منطقی جواب دهید....این سوال مهمی است و ریشه اختلاف ما.ما شیعیان یک پاسخ منطقی برای آن داریم و آن ادامه امامت از بعد از نبی اکرم تا ظهور امام مهدی (ع) است. شما هم باید یک جواب منطقی برای سوال بنده بدهید.

shahed1;654548 نوشت:
بخاطر اینکه آدم حالا حامل اسماء الهی و خلیفه الله بود و همگان باید مطیع او می شدند.

پس طبق فرمایشات قبلی شما,خدا فرمان به شرک داده,همانطور که ما که به فرمان "اطیعولله و اطیعوالرسول و..."تسلیم هستیم,متهم به شرک شده ایم.

shahed1;654548 نوشت:
البته قوم بت پرست پیامبر با واسطه قرار دادن فرشتگانی که به ظاهر همیشه زنده و حاضرند این مسئله را برای خودشان حل کرده بودند.آنها همینطوراخبار آنلاین را از خدا می گرفتند و مرتب بشر را آپدیت می کردند.
مرجع سخن؟

shahed1;654548 نوشت:
ما این اهالی 14 قر پیش چگونه می خواهند ما را آپدیت کنند نمی دانم چون همگی دیگر مرده اند و مهدی هم که غایب است مگر اینکه بگویید او نیز مرتب اخبار را از خداوند می گیرد و از طریق راز آلودی به ما می رساند .

شهدا زنده اند.حضرت مهدی (عج) از نظر عوام غایب است ولی پرداختن به این موضوع,باشد برای وقتی که شما پاسخ اول بنده را دادید.عرض کردم که حقیقت امامت حقیقتی است که شیعیان به آن اعتقاد دارد و با عقل و منطق و فلسفه نزول قرآن و جاودانگی آن سازگار است.
shahed1;654548 نوشت:
منظور از کوثر همین قرآن و ذکر الله است چرا که پشت بندش می گوید: فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنْحَرْ

چرا قرآن با ابتر بودن قوم نبی اکرم بیان شده؟چه ارتباطی داشته؟
shahed1;654548 نوشت:
خیلی واضح می گویم : امیران حکومتی که زیر نظر خلیفه انجام وظیفه می نمایند.

اینها چه کسانی بودند؟نام ببرید وبفرمائید آیا صلاحیت که داشتند که زمام دین و دنیای مسلمین را به دست بگیرند؟ و آیا وضع جامعه بر طبق جامعه قرآنی بود؟و آیا همانها باعث تفرقه مسلمین نشدند؟
اگر اینطور بوده پس خدا اشتباه کرده بود (نعوذ بالله) و یا حاکمین ظلم کردند و حق را از اهلش گرفتند؟
آیا همان ظلم اولیه باعث نشد که 1400 سال مسلمین به جایگاه واقعی خود نرسند؟
مسلما وجود و حضور صاحبان امر ضروری بوده چون وحی خاتمه یافته و نبوت نیز همچنین....و عقلا می بایستی حلقه ارتباط خالق و مخلوق موجود باشد تا همان احکام فرعی متناسب با هر دوره به قول شما آپدیت گردد.

shahed1;654548 نوشت:
بله به شرک دعوت کرد اما موسی زیربارش نرفت و از این آزمایش رو سفید بیرون آمد
بی دلیل نیست که خداوند او را برای خودش ساخته و پروریده است

ولی شما که گفتید خدا کسی را به شرک دعوت نمی کند؟
درثانی موسی ع ناخواسته آن کار را می کرد و نه اینکه به عمد بخواهد از شرک به توحید برود!
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرً‌ا ﴿٧٢﴾ قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْ‌هِقْنِي مِنْ أَمْرِ‌ي عُسْرً‌ا.

ولی شما دارید عمدا به بهانه اینکه پیروی از نبی اکرم و اوللامر شرک است فرمان الهی را زمین می گذارید.
لطفا سوالات 10 و 11 را شفاف بفرمائید.

عارف;654454 نوشت:
احکام غیر قرآنی فقط برای مردمی که همزمان با نبی اکرم زندگی می کردند پیش می آمد یعنی فقط در 23 سال؟! و از آن به بعد دگر انسانها نیازی به احکام غیر قرآنی نداشتند؟
10-اگر آن احکام لازم و ضروری بود پس برای ما ضروری نیست؟ ما چه کنیم؟ این عدالت است؟!
11-اگر آن احکام لازم و ضروری نبود, چرا حضرت رسول آنها را صادر کردند؟ مگر از روی هوی سخن می گفتند؟

12- شما گفتید که محمد بن عبدالله,مشرک بود ولی محمد رسول الله موحد.دلیلتان را بفرمائید و مشخص کنید از کی ایشان موحد و مسلمان شدند؟
سوال بسیار مهم:
13-به نظر شما بعثت حضرت محمد هیچ ویژگی خاصی نداشت و ایشان فقط یک " پیام رسان" یا یک "بشیر و نذیر" بودند و به جز ایشان هرکس دیگری از قریش هم میتوانست کار ایشان را بکند؟, و یا به عبارتی اگر قرآن بدون ایشان هم به دست ما می رسید, مثلا جبرئیل امین جلوی جلوی چشم هزاران نفر از داخل خانه کعبه خارج می شد و به تمام مردم شبه جزیره عربستان یک جلد کتاب قرآن را می داد و دوباره وارد خانه کعبه می شد و به آسمانها می رفت و همه مردم آن زمان 100% اعتقاد پیدا می کردند که معجزه ای رخ داده (همانطور که امت موسی ع و عیس
ی ع معجزه را می دیدند) در مقایسه با الآن که کتاب قرآن توسط نبی اکرم به دست مردم رسید,تفاوتی نداشت؟
مخصوصا در عصر ما؟ و یا حتی در دوران بعد از رحلت رسول الله, هیچ تفاوتی نداشت؟
دوست گرامی لطفا این سوال را با دقت و شفاف پاسخ دهید.چرا که فکر می کنم ریشه اختلاف شما با شیعیان در همین است و اینکه حدیث ثقلین را قبول ندارید و معتقد هستید که فقط قرآن برای رستگاری انسان کفایت می کند.
متشکرم

موحد;654588 نوشت:
جناب عارف
فرموده اید که "
اسمائی که خداوند به آدم القا کرد و به واسطه آن او را بخشید چه بود؟ "

در نقل قول از قران دقت کنید. قران که کتابهای حدیث بخاری و کلینی نیست. خداوند هیچ اسمی را به آدم القا نفرموده اند بلکه کلماتی را به آدم القا فرموده اند همانند کلمه ای که به مریم القا فرموده اند:
البقرة : 37 فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيم‏
النساء : 171 يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‏ دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلا

خداوند اسما را به آدم تعلیم داده اند نه اینکه القا فرموده باشند:
البقرة : 31 وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين‏


سلام علیکم ورحمه الله
شما درست فرمودید. ممنون.
ولی منظور بنده چیزی بود که الحمدلله,جناب شاهد همان را متوجه شدند و نیاز به توضیح بیشتری نبود.

Reza-D;654586 نوشت:
دور از جان ، من که جسارتی به شما نکردم. فقط سؤال رو بهتر توضیح دادم. با این حال اگر کلامم واضح نبود و برای شما سوء تفاهم پیش آمد ببخشید

دوست عزیز منظورم آدرس آیه نبود. شما مطالبی آوردید و آدرس هم دادید. مثلاً فلان سوره و فلان آیه. تا اینجا درست

سؤال بنده اینه که من برای اینکه حرف شما رو بپذیرم ، از کجا باید بدونم که اون سوره در قرآنی که بر پیامبر(ص) نازل شد وجود داشته؟
از کجا بدونم که اون آیه در قرآن بوده؟
از کجا باید بدونم اصلاً این مطلبی که شما فرمودید ، واقعاً در قرآن بوده؟


آیا چیزی به اون اضافه نشده یا از اون کم نشده؟

رضا جان از هیچ طریقی نمی توانی !
تنها طریقی که همه چیز را بر تو مبرهن و روشن می کند طریق تقواست
این معجزه بزرگ خداوندی را همواره بخاطر بسپار و در عمل آر
که بسیار تنت را به لرزه خواهد آورد و اشک از چشمانت سرازیر خواهد ساخت
اما بدان تا حرکت نکنی هیچ چیزی در اختیارت نخواهد گذاشت چرا که خود نازنیش فرموده:

وَٱلَّذِينَ جَـهَدُوا۟ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ ٱللَّـهَ لَمَعَ ٱلْمُحْسِنِينَ ﴿عنکبوت /69﴾
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت

تو فکر کرده ای عمر و عثمان و علی و محمد یا هرکس
دیگری کوچکترین و کوچکترین نقشی در جمع آوری و حفظ قرآن داشته اند
هرگز!
ابداً!
ارباب این سرزمین مقدس دیگر با چه زبانی باید بگوید که این کتاب نه نیاز به نگهبان دارد
و نه کسی که آن را تفهیم نماید بلکه همه چیز فقط و فقط یک وسیله است که اگر او بخواهد
بکار می آید و الا هیچ.
اولین شرط تقوا همان اولین فرمان خداوند به بشر است:

يَـٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعْبُدُوا۟ رَبَّكُمُ ٱلَّذِى خَلَقَكُمْ وَٱلَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿بقره/٢١

قرآن به مثابه تصویری سه بعدی می ماند که جز به عینک تقوی دیده نمی شود
و اولین خان تقوی یکی را فرمان بردن است
مگر خودت همه روزه التزام نمی دهی که تنها او را فرمانبرداری می کنی ؟
برای چه؟
بر ای اینکه به راه راست هدایتت کند
و او می گوید این کتاب بی هیچ شکی هدایتت خواهد کرد فقط و فقط به شرط تقوی
و تقوی یعنی اینکه در سرزمین مقدس قرآن ساکن شوی و خود را در حصار و حصن
امن آن قرار دهی و از هرجایش که خواستی روزی بر گیری ولی مواظب شیاطین باشی
که به وعده های پوچ فریبت ندهند و از این سرزمین مقدس خارجت نسازند.

عارف;654609 نوشت:

یک سوال مهم, دلیل اینکه مرتب شیعیان را به شرک یاد می کنی چیست؟
جالبه که سنی ها را هم که قبول ندارید.
نظرتان در مورد داعشیها چیست؟آنها هم طبق برداشت خودشان سر شیعه و سنی و مسیحی و ...همه را دارند می برند,مطمئناً آنها هم دلایل قرآنی دارند!

سلام برادر جان
من فعلاً باید بروم پاسخهایتان بماند برای بعد ولی این یک را لازم دیدم بگویم. شاید اگر مطالب بنده را تا به داینجا به دقت خوانده بودید دیگر این سئوال را نمی پرسیدید.
اصل و اساس شرک این است که تعبد من دون الله کنی و از این بابت درجه شرک وهابیت از تمام فرق های به صطلاح مسلمان بالاتر است و در حد اعلای بت پرستی و شرک قرار دارند اما خود این را نمی دانند. سران داعش بسان چوپانانی هستند که تعدادی گوسفند را برای قربانی کردن به نفع منافع خودشان به مسلخ می برند و قطعاً به خدای یکتا ایمان ندارند. و اصولاً قرآن به ما می آموزد که کشتن به جرم عقیده رسم سلاطین متکبر و مجرم است نه سنتی الهی و یک قرآن خوان واقعی در هیچ جای قرآن نمی تواند مجوزی برای این اعمال مزورانه و ددمنشانه پیدا کند مگر در احادیث و روایات
این روایات هستند که موجودات بیگانه با قرآن را به سر قبر حسین می برند تا با گریه برای خود بهشت را خریداری کنند
و این روایات هستند که به بدن آن جاهل از خدا بی خبر کمربند انفجاری می بنند به امید اینکه هرکس یکی از زوار قبر حسین را بکشد بهشت را برای خود خریده است

آنها بشدت در خطا و خسرانند
به چه جرئتی نفسی را به جرم شرک و به اسم پیامبر می کشید در حالی که او خود از شرک و بت پرستی شروع کرد تا به بالا ترین و والاترین درجه توحید رسید. درست مثل بسیاری از انبیاء و شهدای الهی.

shahed1;654621 نوشت:
رضا جان از هیچ طریقی نمی توانی !
تنها طریقی که همه چیز را بر تو مبرهن و روشن می کند طریق تقواست

تقوا فرمودهء خداست که در قرآن آمده. من (منِ نوعی) ابتدا باید قرآن رو بپذیرم تا بعد به مطالبش ایمان بیارم و حالا شما میفرمایید دلیلی برای تایید صحت قرآن نداریم و تنها دلیل تقوایی هست که در خود قرآن آمده!!! یعنی:

چگونه میشود پی به صحت قرآن برد؟
فقط با تقوا میشود

تقوا را از کجا آورده اید؟
از قرآن!

این میشود دور باطل

Reza-D;654631 نوشت:
تقوا فرمودهء خداست که در قرآن آمده. من (منِ نوعی) ابتدا باید قرآن رو بپذیرم تا بعد به مطالبش ایمان بیارم و حالا شما میفرمایید دلیلی برای تایید صحت قرآن نداریم و تنها دلیل تقوایی هست که در خود قرآن آمده!!! یعنی:

چگونه میشود پی به صحت قرآن برد؟
فقط با تقوا میشود

تقوا را از کجا آورده اید؟
از قرآن!

این میشود دور باطل

رضا جان سلام

برادر گلم من برای پاسخگویی به شما نیاز به دانتستن موضع شما دارم
اینکه در پی اثبات چیزی هستید
یا واقعاً می خواهید چیزی را بدانید

shahed1;655018 نوشت:
رضا جان سلام
برادر گلم من برای پاسخگویی به شما نیاز به دانتستن موضع شما دارم
اینکه در پی اثبات چیزی هستید
یا واقعاً می خواهید چیزی را بدانید
سلام
البته پاسخ دادن به هر سؤالی نیاز به فهمیدن موضع طرف نداره ، مگر اینکه خدایی ناکرده در پی استفاده از مغلطه باشیم (انشاالله که هدف شما این نیست)

من موضعم رو هم کامل و روشن عرض کردم. شما میفرمایید باید به قرآن بسنده کرد و به گفته های اون عمل کرد و این تنها راه خوشبختی و سعادته و از من شنونده انتظار دارید که فرمایش شما رو بپذیرم. من هم از شما خواستم که درستی این قرآن رو برای من اثبات کنید تا ابتدایی ترین دلیل شما ، یعنی حقانیت آنچه که از اون دلیل می آورید رو بپذیرم

به نظرم کلمه ایلاف درست معنا نشده

Reza-D;655025 نوشت:
سلام
البته پاسخ دادن به هر سؤالی نیاز به فهمیدن موضع طرف نداره ، مگر اینکه خدایی ناکرده در پی استفاده از مغلطه باشیم (انشاالله که هدف شما این نیست)

من موضعم رو هم کامل و روشن عرض کردم. شما میفرمایید باید به قرآن بسنده کرد و به گفته های اون عمل کرد و این تنها راه خوشبختی و سعادته و از من شنونده انتظار دارید که فرمایش شما رو بپذیرم. من هم از شما خواستم که درستی این قرآن رو برای من اثبات کنید تا ابتدایی ترین دلیل شما ، یعنی حقانیت آنچه که از اون دلیل می آورید رو بپذیرم

سلام برادر
من جهت اثبات درستی قران برای دیگران هیچ راهی جز خواندن فراون آن به ذهنم نمی رسد
قرآن برخلاف کتاب‌های دیگر اول بایستی به صحتش ایمان داشته باشی بعد آن را بخوانی!

[=times new roman]وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِینَ
و اینکه قرآن را بخوانم پس هر که راه یابد تنها به سود خود راه یافته است و هر که گمراه شود بگو من فقط از هشداردهندگانم

«النمل/92»

زمین بی درخت;655026 نوشت:
به نظرم کلمه ایلاف درست معنا نشده

سلام
ببخشید من پست شما رو ندیدم

هرچند زمان پرداختن به این بحث سپری شده و لی به احترام جنابعالی منتظر معنای درست آن
از دیدگاه شما می مانم

فتا 1;655236 نوشت:
[=times new roman]وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِینَ
و اینکه قرآن را بخوانم پس هر که راه یابد تنها به سود خود راه یافته است و هر که گمراه شود بگو من فقط از هشداردهندگانم

«النمل/92»

:Gol::Gol:

عارف;654609 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

چه جالب!
همان گره ای را که شمای نوعی هم با زدن این تاپیک قصد در بازکردنش را داشتید...تفسیر خود را می گوئید و بنده هم تفسیر خودم را و همانطور که قبلا هم گفتم 7 میلیلارد هم که بیایند 7 میلیارد تفسیر خواهیم داشت ....و این وحدتی است که شما دنبالش بودید؟
ولی شیعه تفسیر را از صاحبان وحی (رسول الله و اوللامر) طلب می کند و اطاعت می کند چرا که خداوند فرموده.

از این دو جمله بالای شما ,چگونه به آن وحدتی که به دنبالش هستید می رسید؟
اگر هر مسلمانی فقط به برداشت خودش اکتفا کند,دیگر امت واحده چگونه به وجود می آید.
همانطور که خودتان هم گفتید (و درست هم هست) شیطان به شدت در حال تلاش برای جلوگیری از وحدت مسلمین و نابود کردن احکام الهی است.این کار را از همان زمان که نبی اکرم در بستر بیماری (در روزهای آخر عمر مبارکشان) بودند شروع کردند(البته در مورد قرآن و اسلام و تفرقه بین مسلمین است).متاسفانه اکثریت منحرف هستند و به جز 5 سال حکومت علی علیه السلام حاکمیت به دست محقین آن نیفتاد و این جنگ بین حق و باطل همچنان ادامه دارد.حضرت امام حسین (ع) به عنوان ناجی دین اسلام بر اساس آموزه های قرآنی به جنگ با کفار پرداختند.که جان و هستی خود را در راه خداوند قربانی کردند.شیطان و لشکر شیطان همواره در ایجاد تفرقه و شبهه فعال هستند ولی عاقبت "حزب الله" پیروز خواهد شد.

یک سوال مهم, دلیل اینکه مرتب شیعیان را به شرک یاد می کنی چیست؟
جالبه که سنی ها را هم که قبول ندارید.
نظرتان در مورد داعشیها چیست؟آنها هم طبق برداشت خودشان سر شیعه و سنی و مسیحی و ...همه را دارند می برند,مطمئناً آنها هم دلایل قرآنی دارند!

لطفا سوالم را با پاسخ درست و منطقی جواب دهید....این سوال مهمی است و ریشه اختلاف ما.ما شیعیان یک پاسخ منطقی برای آن داریم و آن ادامه امامت از بعد از نبی اکرم تا ظهور امام مهدی (ع) است. شما هم باید یک جواب منطقی برای سوال بنده بدهید.

پس طبق فرمایشات قبلی شما,خدا فرمان به شرک داده,همانطور که ما که به فرمان "اطیعولله و اطیعوالرسول و..."تسلیم هستیم,متهم به شرک شده ایم.

مرجع سخن؟

شهدا زنده اند.حضرت مهدی (عج) از نظر عوام غایب است ولی پرداختن به این موضوع,باشد برای وقتی که شما پاسخ اول بنده را دادید.عرض کردم که حقیقت امامت حقیقتی است که شیعیان به آن اعتقاد دارد و با عقل و منطق و فلسفه نزول قرآن و جاودانگی آن سازگار است.

چرا قرآن با ابتر بودن قوم نبی اکرم بیان شده؟چه ارتباطی داشته؟

اینها چه کسانی بودند؟نام ببرید وبفرمائید آیا صلاحیت که داشتند که زمام دین و دنیای مسلمین را به دست بگیرند؟ و آیا وضع جامعه بر طبق جامعه قرآنی بود؟و آیا همانها باعث تفرقه مسلمین نشدند؟
اگر اینطور بوده پس خدا اشتباه کرده بود (نعوذ بالله) و یا حاکمین ظلم کردند و حق را از اهلش گرفتند؟
آیا همان ظلم اولیه باعث نشد که 1400 سال مسلمین به جایگاه واقعی خود نرسند؟
مسلما وجود و حضور صاحبان امر ضروری بوده چون وحی خاتمه یافته و نبوت نیز همچنین....و عقلا می بایستی حلقه ارتباط خالق و مخلوق موجود باشد تا همان احکام فرعی متناسب با هر دوره به قول شما آپدیت گردد.

ولی شما که گفتید خدا کسی را به شرک دعوت نمی کند؟
درثانی موسی ع ناخواسته آن کار را می کرد و نه اینکه به عمد بخواهد از شرک به توحید برود!
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرً‌ا ﴿٧٢﴾ قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْ‌هِقْنِي مِنْ أَمْرِ‌ي عُسْرً‌ا.

ولی شما دارید عمدا به بهانه اینکه پیروی از نبی اکرم و اوللامر شرک است فرمان الهی را زمین می گذارید.
لطفا سوالات 10 و 11 را شفاف بفرمائید.

12- شما گفتید که محمد بن عبدالله,مشرک بود ولی محمد رسول الله موحد.دلیلتان را بفرمائید و مشخص کنید از کی ایشان موحد و مسلمان شدند؟
سوال بسیار مهم:
13-به نظر شما بعثت حضرت محمد هیچ ویژگی خاصی نداشت و ایشان فقط یک " پیام رسان" یا یک "بشیر و نذیر" بودند و به جز ایشان هرکس دیگری از قریش هم میتوانست کار ایشان را بکند؟, و یا به عبارتی اگر قرآن بدون ایشان هم به دست ما می رسید, مثلا جبرئیل امین جلوی جلوی چشم هزاران نفر از داخل خانه کعبه خارج می شد و به تمام مردم شبه جزیره عربستان یک جلد کتاب قرآن را می داد و دوباره وارد خانه کعبه می شد و به آسمانها می رفت و همه مردم آن زمان 100% اعتقاد پیدا می کردند که معجزه ای رخ داده (همانطور که امت موسی ع و عیس
ی ع معجزه را می دیدند) در مقایسه با الآن که کتاب قرآن توسط نبی اکرم به دست مردم رسید,تفاوتی نداشت؟
مخصوصا در عصر ما؟ و یا حتی در دوران بعد از رحلت رسول الله, هیچ تفاوتی نداشت؟
دوست گرامی لطفا این سوال را با دقت و شفاف پاسخ دهید.چرا که فکر می کنم ریشه اختلاف شما با شیعیان در همین است و اینکه حدیث ثقلین را قبول ندارید و معتقد هستید که فقط قرآن برای رستگاری انسان کفایت می کند.
متشکرم

سلام برادر
عارف جان با کمال پوزش بایذ خدمت شریفتان عرض کنم بسیاری از مطالبی که می نویسید برخاسته از عقاید و داستانهای فرقه ای هستند . اگر مطلب یا برهانی دال بر خطابودن آنچه تا اینجا گفته ام دارید لطفاً فقط و فقط به قرآن محاجه کنید .
درضمن برادر این رسمش نیست که سئوالی مطرح کنید و جوابی بشنوید آنگاه بدون هیچگونه اظهار نظری ذوباره حرفهای خود را تکرار کنید
پرسیدید

منظور از بقیه الله در قرآن چیست؟
عرض کردم یعنی رزق حلال و دلیل آوردم من هیچ دلیلی مبنی بر وجود مهدی در قرآن نمی یابم آیا شما اثری از آن ذز قرآن می یابید که بشود بدون فشار روایات آن را وارد ذهن کرد ؟


أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

هرکس به دنبال حصول اطمینان در باره صحت و حقانیت قرآن است از نسخه ای که آیه سوره رعد برایش می پیچاند بهتر نخواهد یافت و من اینک در شب سال نو آن را هدیه می کنم به همه کسانی که می خواهند حقیقت و حقانیت قرآن را از زبان خودش بشنوند

shahed1;655268 نوشت:
سلام برادر
عارف جان با کمال پوزش بایذ خدمت شریفتان عرض کنم بسیاری از مطالبی که می نویسید برخاسته از عقاید و داستانهای فرقه ای هستند . اگر مطلب یا برهانی دال بر خطابودن آنچه تا اینجا گفته ام دارید لطفاً فقط و فقط به قرآن محاجه کنید .
درضمن برادر این رسمش نیست که سئوالی مطرح کنید و جوابی بشنوید آنگاه بدون هیچگونه اظهار نظری ذوباره حرفهای خود را تکرار کنید
پرسیدید
منظور از بقیه الله در قرآن چیست؟
عرض کردم یعنی رزق حلال و دلیل آوردم من هیچ دلیلی مبنی بر وجود مهدی در قرآن نمی یابم آیا شما اثری از آن ذز قرآن می یابید که بشود بدون فشار روایات آن را وارد ذهن کرد ؟

سلام علیکم و رحمه الله
شما گفته های بنده را نادیده بگیرید,معمولا نقد یا نظری بر گفته های شما نداشته ام.شاید در حد یک جمله کوتاه چیزی گفته باشم.
در حال حاضر بیشتر دارم سوال می کنم تا با عقاید شما آشنا بشم...انشالله به زودی نظراتم را نیز خواهم گفت...فقط از روی قرآن.
لذا اگر لطف بفرمائید و سوالاتی را که مطرح می کنم دقیق و شفاف پاسخ دهید,سپاسگزار خواهم شد.
توضیح : بنده عمدتا با شیعیان و گاهی با اهل سنت صحبتی داشته ام ولی تا حالا با کسی که فقط قرآن را قبول دارد و شیعه و سنی را مشرک می داند, گفتگوئی نداشته ام, به خاطر همین است که اطلاعاتم در مورد عقاید شما کم است و در حال تکمیل کردن آن هستم.
به شما قول می دهم که تعصبی نداشته باشم و از شما هم انتظار اینچنینی دارم...انشالله که وسیله برای تکامل یکدیگر باشیم.
کمی سعه صدر داشته باشید,انشالله گفتگوی خوبی خواهد بود ..
حالا اگر فرصت کردید, سوالات بنده را یک به یک پاسخ دهید.
متشکرم.:Gol:

[="Tahoma"]
توجه!!

با سلام و درود

دوستان بزرگوار به موضوع تاپیک، توجه ویژه داشته باشند. آغازگر تاپیک معتقدند پیروی از پیامبر صلی الله علیه وآله اختصاص به دوران حیات ایشان دارد و پیروی از ایشان پس از رحلت، پرستش محسوب می شود و شرک است.

ایشان این اعتقاد را به قرآن نسبت می دهند.

لطفا فقط در این خصوص و با توجه به قرآن، گفتگو شود.

پست های خارج از موضوع حذف می شود.


با سلام و درود

جناب shahed1

با عرض معذرت بگویم، از هر دری صحبت می فرمایید و بدون این که به مطالبی که در مقابل مطالب شما بیان شده پاسخ دهید، فقط مطالب مد نظر خودتان را بیان می کنید.

پس از چندین صفحه از تاپیک، هنوز پاسخ پست های 53 – 59 و 60 را نداده اید.

میقات;655301 نوشت:

با سلام و درود

جناب shahed1

با عرض معذرت بگویم، از هر دری صحبت می فرمایید و بدون این که به مطالبی که در مقابل مطالب شما بیان شده پاسخ دهید، فقط مطالب مد نظر خودتان را بیان می کنید.

پس از چندین صفحه از تاپیک، هنوز پاسخ پست های 53 – 59 و 60 را نداده اید.

سلام بر میقات عزیز

برادر جان نگویید به مطالب شما پاسخ نداده ام من در صفحه 6 پاسختان را داده ام ، بهتر است بگویید پاسخی را که دنبالش بوده اید دریافت نکردید.
مثلاً شخصی سئوال کرده : اسمائی که خداوند به آدم القا کرد و به واسطه آن او را بخشید چه بود؟
مسلماً جوابی که او بدنبالش می باشد محمد، علی ، فاطمه، حسن و حسین است و من غیر از این هر پاسخی به او بدهم برایش جواب محسوب نمی شود .
یا می پرسد: منظور از بقیه الله در قرآن چیست؟ حالا تو بگو منظور رزق حلال است اما چون او بدنبال مهدی روایات است این پاسخ برایش قانع کننده نخواهد بود. او کاری به ماقبل و مابعد آیه ندارد فقط گوش جان به روایتی داده که آیه را برایش تلبیس کرده است.
برادر بزرگوار؛ برای درک صحیح مفهوم یک آیه بهترین راه این است که آن را در متن قرآن ببینیم نه نگاه منفرد به آن.
حرف بنده از اول این بوده که حکم اطیعوا الله و اطیعوا الرسول را باید در کل قرآن دید تا بتوان درباره اش اظهار نظر کرد و تمام هدف شما از ابتدا این بوده که ثابت کنید منظور از اطیعوا الرسول یعنی پیروی از احادیث و روایاتی که فرض بر این است حقاً از رسول بجا مانده . در حالی که این با تمامیت آیات قرآن ناسازگار است و با قانون اساسی کتاب نمی خواند و هدف بنده از نوشتن مطالب از همان آغاز نشان دادن این مغایرت و عدم همخوانی بوده است.
تأکید می کنم و تأکید می کنم: درک مفاهیم و احکام قرآنی فقط و فقط از زبان حضرت الله میسر است نه هیچ حضرت دیگری غیر از او. توجه به کلام غیر تنها چیزی را که برای ما به ارمغان می آورد گمراهی و فساد است .
وقتی طرف قرآن می خواند اما گوش به زنگ، احکام ابن تیمیه ، ابوهریره، مسلم ، بخاری و غیره است آنگاه با حکم قرآنی فَٱقْتُلُوا۟ ٱلْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ اسلحه بدست می گیرد و هرکه را به گمان خود مشرک دید فوراً می کشد. و نوجوان است که کمربند انفجاری به خود می بندد و به تمنای بهشت زود رس خود و مردم را تکه تکه می کند و به هلاکت می اندازد.
حالا تو بگو جایگاه این حکم امروز یا لا اقل در مورد جوامع کنونی نیست . هزار دلیل و برهان می آورند که حکم آیه مطلق است و نمی توان آن را به زمان یا جامعه خاصی مختص کرد.
چرا؟ چون مشرکین فقط مختص به زمان رسول الله نیستند.
قرآن به ما اجازه نمی دهد و کسی حق ندارد حکم فَٱقْتُلُوا۟ ٱلْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ را از زبان ابن تیمیه ، ابوهریره، مسلم، بخاری و کوفت و زهر مار بشنود آن هم به این دلیل خدا نا پسندانه که اینها و امثالشان همانهایی هستند که قرآن را هم روایت کرده اند. فرض می کنیم، خداوندی که حتی کتابت قرض و وام را واجب کرده ، کتابت کلامش را به روایت آیندگان و زبان این و آن سپرده باشد آیا به فرض صحت این افتراء باید هر افترای دیگری را هم که دلمان خواست به خداوند ببندیم ؟!
درست و خداپسندانه اش این است که حکم مذکور را از زبان خداوند و در متن قرآن ببینیم نه اینکه بیرونش بیاوریم و با شعارهای تزئین شده و فریبنده، آن را به زور درون ذهن مردم بیگانه با قرآن فرو کنیم.
نگاهی به حکم در متن قرآن: ایام ایام حج و ماههای حرام است ( هیچگاه چهارماه حج از چهارماه حرام جدا نبوده اند حالا بگذریم سنت به اصطلاح نبوی یا سنت آبائی آنها را از هم جدا کرده و یکی را به اشرق و سه تای دیگر را به مغرب پرت کرده تا حلال خداوند را حرام و حرامش را حلال نماید) و خداوند فرمان داده در خلال ماههای حج یا همان چهار ماه حرام کسی با مشرکین(= امیین= قوم پیامبر) کاری نداشته باشد اما به محض برون رفت از ایام حج و ماههای حرام هر جا آنها را یافتند بکشند و چنین و چنان کنند اما اگر از جنگیدن با مومنین برگشتند و اسلحه زمین گذاشتند و صلات اقامه کردند و زکات دادند کسی با آنها کاری نداشته باشد. تازه این حکم فقط و فقط شامل آن دسته از مشرکین می شود که نقض پیمان کرده اند و الا آنها که بر پیمان خود ثابت قدم بوده اند کسی حق تعرض به آنها را ندارد .
کسی که قرآن خوانده باشد هرگز زیر بار تزویر و نیرنگ امثال ابن تیمیه ها ، ابوهریره ها و غیره نمی رود چون در قرآن موضعی نمی یابد که صرفاً به خاطر عقیده بتوان کسی را کشت و از زندگی ساقط کرد.
از زاویه ای دیگر؛ اگر اینگونه بود خداوند بجای کتاب اسلحه می فرستاد چون این خیلی کاری تر بود و بسیار سریعتر به نتیجه می رسید. خداوند چگونه ممکن است فرمان قتل مشرکین را صرفاً بخاطر عقیده شان صادر کرده باشد در حالی که رسولش عمری مشرک و بت پرست بوده است؟
نبوده است؟
آقای میقات نبوده است؟
آقای میقات جای تعجب است که خداوند چنین کسی را شایسته پیامبری دانسته باشد؟

آیا شمایید که تشخیص می دهید و رحمت پروردگار را تقسیم می کنید؟
در مورد پاسخگویی به پستهایتان تایید می کنم پست 59 را بطور کامل پاسخ ندادم چرا که برای جلوگیری از خروج رشته کلام از دست می خواستم به تک تک آنها در این تاپیک و تاپیک دیگری که شما احداث می کنید پاسخ دهم. جنابعالی در پست 59 ادعا کردید که امی معنای مشرک نمی دهد بلکه به مفهوم مکتب نرفته و درس نخوانده است. درواقع من این مطالب را می نویسم تا هرکس اعتراض و نظری دارد با احتجاج و استدلال از قرآن طرح کند .
حالا جوابی را که به شما دادم مجدداً در پست بعدی می آورم و از جنابعالی دعوت می کنم نظرتان را بدهید و اگر اعتراضی دارید با اعتصام و احتجاج به قرآن ثابتش کنید.

میقات;654205 نوشت:

«امی» بودن به معنایی که شما تعریف می کنید نیست. با این تعریف شما جای تعجب است که چرا خداوند حکیم چنین فردی را شایسته پیامبر دانسته و برای هدایت انسان ها برگزیده است.

امی بودن یعنی مکتب نرفته، یعنی نزد هیچ یک از باسوادان آن زمان تعلیم ندیده است. یعنی بدون این که نزد انسانی تعلیم دیده باشد، این قرآن را آورده است.

سلام برادر
تعجب شما در این است که او هم بشری مثل ما بوده یا نبوده؟!
پس به نظر شما این آیه چه معنایی می دهد؟

فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّـهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آل عمران-٢٠

آیا آنجا که می گوید به امیها و آنان که کتاب به ایشان داده شده بگو منظورش این است که به سواد داران و بی سوادان بگو؟!
یا به اهل کتاب و مشرکین بگو؟ بسیاری از مترجمین من جمله مکارم شیرازی، فولادوند، انصاریان و غیره امیین را مشرکین معنا کرده اند..
یا آنجا که می فرمایند :

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿جمعه/٢

آیا منظور این است که از میان بی سوادان بیسوادی مثل خودشان را به رسالت بر انگیخت یا از میان مشرکین یکی مثل خودشان؟ آیا همه قوم پیامبر مانند خودش بی سواد بوده اند؟!

یا آنجا که می گوید:


وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آل عمران /75﴾

آیا منظور اهل کتاب این است که چون آنها بی سواد بودند می توان مالشان را پس نداد یا چون بت پرست بودند؟ مسلماً چون مشرک بودند .
درواقع امین به این خاطر بی سواد معنا شده که پاک و منزه بودن پیامبر زیر سئوال نرود و این ویژگی فوق بشری در کنار سایر ویژگیهایی که او را از بشر بودن جدا می کند ، حفظ شود.
وقتی خداوند خطاب به پیامبر می فرمایند:

مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ
منظور این نیست که نمی توانستی کتاب بخوانی بلکه منظور این است که دین و ایمان سرت نمی شد
یا وقتی می گوید:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨عنکبوت﴾

منظور این نیست که قبلاً بی سواد بودی بلکه می گوید تو قبلاً کتاب آسمانی نخواندی و قرآن هم نوشته تو نیست
و الا در سوره فرقان می خوانیم:

وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿فرقان/5﴾
یعنی قوم پیامبر می گفتند این قرآن اساطیر گذشتگان است که شب و روز بر او می خوانند و او می نویسد

آنچه خداوند نازل کرده یا آنچه دلمان می خواهد نازل شود؟


مشکل در اینجاست و علت اصلی تفرق بشریت زیر سر همین است : آنچه دلمان می خواهد نازل شود.
آیه 213 سوره بقره را بخوانید ببینید چه می گوید: می فرماید کتابی فرستاد که حق و حقیقت همراهیش می کند تا پیامبران بوسیله آن بر سر اختلافات مردم حکم نمایند. آیا پیامبران اجازه داشتند به غیر از این کتاب به چیز دیگری ولو اینکه از جانب خودشان باشد حکم نمایند؟
دیدید داوود به حق - کتاب آسمانی - حکم نکرد چه شد؟ به جای اینکه اختلافی را حل کند اختلافی بر اختلاف افزود. مگر خلیفه خداوند می تواند از خودش حکمی صادر کند ؟ هر چه هست حکم خداوند است و پروردگار هیچ حکم سرگردانی ندارد. می دانید یعنی چه؟
یعنی احکام خداوند همه و همه در قالب یک کتاب می آیند نه بصورت سرگردان که امثال ابوهریره، مسلم، بخاری، مجلسی، کلینی ، صدوق ، طوسی و چه و چه و چه آنها را بگیرند و در قالب کتابهایی جمع آوری نمایند.
احکام سرگردان همان قرآن غیر هذا هستند که قوم پیامبر دلشان می خواست نازل شود. تمام احکام خداوندی ، تمام اوامر و نواهی او همه و همه در قالب یک کتاب حق می آیند و آنان که حقانیت کتاب را باور ندارند یکتا پرست نیستند بلکه بت پرستانی هستند که فقط آنچه را دلشان می خواهد نازل شود حق و مفصل و کامل می دانند.
خداوند دیگر چگونه بگوید تا فکر کنید کامل است، چگونه؟
اگر بگوید گاوی را بکشید کامل نیست؟! این دلیل بر نارسایی و کاستی حکم پروردگار است که نگفته چه رنگی باشد یاچند سال داشته باشد و چه باشد؟
یا آن حقی را که مورد نظر شماست برآورده نمی نماید؟
اگر بگوید طعام دریا و صیدش حلال است کامل نیست و باید بگوید فقط ماهی پولک دار و میگو حلال است تا کامل شود و حق را گفته باشد؟
حکم مکتوب صد ضربه تازیانه کامل نیست ؟ یعنی حکم سرگردان سنگسار کاملش می کند؟!
خداوند گفته گاوی بکشید آیا حق است به بهانه چگونگی آن گاو صدها جلد کتاب به او افتراء ببندیم؟
گفته دست دزد را قطع کنید حتماً باید کتب اربعه و سته اختراع شوند تا بگویند چگونه و از کجا؟
این اهل تفرق نیستند که باید بپرسند دو رکعت نماز صبح در کجای قرآن آمده بلکه یکتا پرستانند که باید بپرسند دو رکعت نماز صبح را از کجا آورده اید؟
براستی دورکعت نماز صبح را از کجا آورده اید؟ از کتب سرگردان؟
خداوند برای همه انبیاء و رسولانش تنها یک کتاب معرفی کرده و بس و ما همه انبیاء و پیامبران را تنها با یک کتاب می شناسیم پس این همه کتابی که به آنها بسته شده از کجا آمده اند و چه کسی مجوز آنها را صادر کرده است ؟
کدام بت پرستی است که احکام کتب سرگردان خود را متعلق به خداوند نمی داند و کدام بت پرستی است که احکام سرگردان دیگران را ناحق نمی شمرد؟ مگر کتاب برای حل اختلاف مردم نیامده با این احوال چگونه می توان امید به حل اختلافات بست؟
آقایان ، خانمها، راه مستقیم خداوند فقط همین قرآن است واین بسان خورشید بر تارک قرآن می درخشد با این وجود می گویید کامل و روشن نیست؟
کامل این مجمل چیست؟ کتابهای دیگر؟

سلام علیکم ورحمه الله

shahed1;655641 نوشت:
مثلاً شخصی سئوال کرده : اسمائی که خداوند به آدم القا کرد و به واسطه آن او را بخشید چه بود؟
مسلماً جوابی که او بدنبالش می باشد محمد، علی ، فاطمه، حسن و حسین است و من غیر از این هر پاسخی به او بدهم برایش جواب محسوب نمی شود .
یا می پرسد: منظور از بقیه الله در قرآن چیست؟ حالا تو بگو منظور رزق حلال است اما چون او بدنبال مهدی روایات است این پاسخ برایش قانع کننده نخواهد بود. او کاری به ماقبل و مابعد آیه ندارد فقط گوش جان به روایتی داده که آیه را برایش تلبیس کرده است.

انصاف داشته باش برادر!
من اسمی از حضراتی که نام بردید آوردم.

عارف;655293 نوشت:

در حال حاضر بیشتر دارم سوال می کنم تا با عقاید شما آشنا بشم...انشالله به زودی نظراتم را نیز خواهم گفت...فقط از روی قرآن.

حالا به جای اینهمه توضیح :

عارف;655293 نوشت:
لذا اگر لطف بفرمائید و سوالاتی را که مطرح می کنم دقیق و شفاف پاسخ دهید,سپاسگزار خواهم شد.

عارف;655733 نوشت:
سلام علیکم ورحمه الله

انصاف داشته باش برادر!
من اسمی از حضراتی که نام بردید آوردم.


سلام برادر
من گفتم شما از آن حضرات اسم بردید؟
عرض کردم جوابی که دنبالش می گردید همین اسماء هستند
اگر نیست بگو ببینم چیست؟
قرار نیست شما فقط بپرسید و من پاسخ دهم. حالا شما پاسخ دهید.
من نظر خود را درباره بقیه الله گفتم حالا وقت آن است که شما نظرتان را بگویید
انصافاً نظر شما مهدی نبود؟
اگر بود پس چرا از من می خواهید انصاف داشته باشم؟

shahed1;655772 نوشت:
سلام برادر
من گفتم شما از آن حضرات اسم بردید؟
عرض کردم جوابی که دنبالش می گردید همین اسماء هستند

سلام علیکم و رحمه الله
من دنبال جوابهائی هستم که بلد نیستم,برای جوابهائی که بلدم وقت مکرر نمی گذارم!(قبلا هم عرض کردم که تا حدی با عقاید شیعه و سنی آشنائی دارم و فعلا قصدم آشنائی با عقاید شماست...و در اینخصوص سوالاتی کردم...و نیازی به این همه حواشی نیست)
shahed1;655772 نوشت:
اگر نیست بگو ببینم چیست؟

من گفتم نیست؟!چرا لحنتان عوض شده؟شما که به اعتقاداتتان اطمینان دارید, دلیلی ندارد که سوال را با سوال پاسخ دهید.
شما تاپیکی زده اید و بنده هم دارم در مورد اصول و مبانی اعتقادی شما که به منجر به این تاپیک شده سوال می کنم.اشکالی که ندارد انشالله.
شما هم که پاسخهای بنده را می دانید (طبق فرمایش خودتان) دیگر نیازی نیست از بنده سوال فرمائید.
shahed1;655772 نوشت:
من نظر خود را درباره بقیه الله گفتم حالا وقت آن است که شما نظرتان را بگویید
انصافاً نظر شما مهدی نبود؟

اولا شما از بنده نخواستید که نظرم را عرض کنم.دوما انصاف را به خاطر این خواستم که از طرف بنده حرف نزنید.سوما انصاف که چیز بدی نیست...از شما میخواهم هم انصاف داشته باشید,هم صادق باشید,هم عادل و مهربان و ...هم همه چیزهائی که قرآن دستور می دهد.البته مسلم است که خودم هم باید چنین باشم...چرا که قرآن می فرماید...اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم!هر جا که اشتباه رفتم خوشحال می شوم تذکر دهید.
-------------------------
ببین برادر گرامی هدف بنده این نیست که وقت خود و شما و دیگران را بیهوده به بطالت و بحثهای بی هدف باطل کنم.
چند سوال پرسیدم و ازتون خواستم که مختصر و مفید پاسخ دهید...هر چه هم که فرمودید,آنقدر جنبه داشته ام که موافق یا مخالف با آن بااحترام گوش کنم و ادامه دهم.در مورد نظرات بنده هم آنچه شیعه بدان اعتقاد دارد سعی کرده ام معتقد باشم و نیازی نیست اینجا وقت شما و دیگران را بگیرم.
----------------------
حالا منتظر پاسخهای شما هستم.
shahed1;654629 نوشت:
سلام برادر جان
من فعلاً باید بروم پاسخهایتان بماند برای بعد

هر وقت فرصت داشتید بنده سراپا گوشم تا سوالاتم در پیام 79 را پاسخ دهید.:Gol:
با سپاس فراوان

موضوع قفل شده است