جمع بندی برقراری ارتباط چشمی با نامحرم در هنگام گوش دادن

تب‌های اولیه

132 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

البته اگه واقعا کسی با نگاه کردن و زل زدن به طرف مقابل هم مطلب رو می فهمه و هم به گناه می افته اینجا چون مستحب با حرام در تضاد هستش باید به وجوب (عدم افتادن در حرام )عمل کنه و نگاه نکنه و اگر بگوییم در بعضی از جاها تحصیل علم می تونه واجب کفایی باشه باز هم حکم همین است چون اصل حقیقت تحصیل علم (در هر درسی حتی ریاضی و فیزیک) برمی گرده به تحصیل معرف الهی (اگر هدف ما از تحصیل علم درست باشه).و این تحصیل علم اصلا به درد ما نمی خوره حتی به درد دنیا (چون هر چیزی که حرام باشه حتی با منافع دنیا هم در تضاد هستش چون حرام بودن به این خاطر هستش که ما مخلوقات خداوند چه در دنیا و چه در آخرت به ضرر نیفتیم ولی ما از روی ناآگاهی، فکر می کنیم که ضرر نمی کنیم و فکر می کنیم که چون به مقصد رسیدیم پس به هدف هم رسیدیم در حالی که نه به مقصد رسیدیم نه به هدف انسانی خودمون، شاید به مقاصد حیوانی برسیم و واز انسانیت دور بشیم ولی با گناه هیچ انسانی چه در این دنیا و چه در آخرت به اون هدف انسانی خودش نمی رسه)
همگی دوستان در پناه حق

صبوره زهراء;649365 نوشت:
سلام

احتمالا وقتی هم که سخنرانی گوش میدید و تصویری نیست مثل دوست من میگید کاش تصویری بود!
خب تمرکز ندارید دیگه!


البته گوش دادن با نگاه کردن برای تفهیم بهتر مطلب فرق می کنه و حتی سر کلاس حاضر شدن هم با نگاه کردن به فیلم و یا صدای استاد باز هم فرق می کنه برخی ها هوش شنیداریشون بهتره و با شنیدن، مطلب رو بهتر می فهمند و بعضی ها برعکس و بعضی ها هم باید حتماً سر کلاس برند تا مطلب رو بیشتر بفهمند. و برخی با نوشتن در سر کلاس و... می تونند مطلب رو بهتر بفهمند .ولی در صورتی که کسی واقعاً به گناه نمی افته و از خودش هم اطمینان داره لازم نیست حتماً نگاه نکنه. ولی من زل زدن به چشم استاد نامحرم را، در فهم دقیق مطالب لازم نمی دونم و فکر نمی کنم در تفهیم بهتر مطالب دخیل باشه.ولی نگاه کردن به طرف استاد حتی به صورتش و یا حتی نگاه کردن به حرکات دستش و عکس العملهای استاد در مورد تفهیم مطلب،می تونه در تفهیم بهتر مطالب دخیل باشه.چون یکی از فنون استادی یا حتی منبر رفتن هم، این هستش که حتی کسی بتونه با اشاره یا نحوه حرکت دست و... بتونه مطلب را بهتر تفهیم کنه.
در پناه حق

[="Black"]

(رهرو ولایت);649468 نوشت:
بدون دقت زیاد و نگاه نکردن مستقیم به استاد کمی یادگیری مطالب برام سخت هستش ولی به چشمهای استاد باز هم زل نمی زنم.

ممنون از پاسخ جنایعالی ، منم زل نمی زنم ،اما چون تاپ استودنت کلاسا هستم مخاطب استاد هم قرار دارم باید توجهم به کلاس،موضوع زیاد باشه ، اما زل نمی زنم . جایی که نیازی نیست نگاه به طرف نمی کنی مثلا در جاهای دیگه[/]

0123456;649354 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط لبیک یا علی النقی نمایش پست ها
به حرف و قضاوتهای بیهوده ی شیاطین جنس و انس اطرافت هم گوش نده!
به نظر من، این حرف شما گناه بزرگی داره، چون شما با این حرفتون که بنده رو به شیطان تشبیه کردین، مقام شیطان رو 1000 ها مرتبه بالا آوردین که این خودش نوعی تعریف کردن از شیطانه و گناه محسوب میشه.

پس اونی که میگن شیطان باید پیشش لنگ بندازه آقای 123456789100000000 شما هستید:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
راستی چه اسم قشنگی دارید.اسمت منو کشته.البته تو ویرایش دوباره گل وشکلک نبود تقدیمتون کنم.

فاطمه;649507 نوشت:
ممنون از پاسخ جنایعالی ، منم زل نمی زنم ،اما چون تاپ استودنت کلاسا هستم مخاطب استاد هم قرار دارم باید توجهم به کلاس،موضوع زیاد باشه ، اما زل نمی زنم . جایی که نیازی نیست نگاه به طرف نمی کنی مثلا در جاهای دیگه

چه تفاهمی من هم همینی که گفتید(تاپ نمی دونم چی چی )هستم .
دوستان کمی دیپلم پایین حرف بزنند تا ما هم بفهمیم:Gol::Gol::Gol:

mousavi928;649141 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی، سپاس از نظرتون. هرچند اینجا جای این بحث نبود اما منم مجبور شدم جواب بدم
واسه کاردانی شاید 80 درصد سیاهی لشگر باشه اما واسه ارشد اینجوری نیست و واسه دکترا تقریباً همه با برنامه میان و واسه قبولی میان

محقیقین ضد ایرانی در آمریکا گفتند ما دیگر نمی توانیم بصورت نظامی به ایران حمله کنیم. باید با رسانه به ایران حمله کنیم. یکیشونم پیشنهاد نهاد داد تعداد زیادی از دانشجویان را بصورت رایگان بورسیه کنیم که این امر نیز به مراتب از اقدام رسانه ای هم بیشتر جواب می دهد

بله منم این رو دقیقاً می دونم و دقیقاً هم بخاطر همین دوست نداشتم از پایان نامم مقاله بدم. چون علم ما در راستای خدمت به غربه. مجله علوم isi یعنی چی؟ همون isis میشه که نمادهای شیطان پرستی. کی باورش میشه؟ همه میگن نه بابا اینا خرافاته. اما اینجور نیست. بله معتبرترین مجله دنیا بر پایه خرافات و شیطان پرستیه. کافی تو گوگل ایمیج isi ساینس یا همون isis رو سرچ کنید تا خود ملکش هم بیاد.
ما علممون در خدمت به غربه خودمون هیچ استفاده ای ازش نداریم (بجز پزشکی و فقه و احکام)

این رو به تمسخر گفتم دوست عزیز. نه تمسخر شما، تمسخر اونها

پس این همه دانشجو که توی روسیه و آمریکا و... فقط بخاطر حجاب بهشون توهین میشه چیه؟ اطلاع ندارین واقعا؟ همین اخیراً هم چند نفر رو فقط بخاطر مسلمون بودنشون کشتن

نه اینطور نیست بخاطر خودشون نیست.
امام علی می فرماید با هر کس رابطه داشته باشی از دین او می گیری.
تو هر محیطی زندگی کنی رنگ و بوی اون رو به خودت میگیری
بخاطر همین توی قرآن خداوند می فرماید اگر هجرت کنید (در صورت آلودگی) و بخاطر همین پیامبر ص از مکه به مدینه حجرت نمودند

قسمت اول حرفتون که بازم درست نیست. نه اکثر دانشجوها دلیل خاصی دارن برای دکترا خوندن (غیر از مدرک گرفتن) نه تعدادشون بیشتر از دانشگاهای خوب دنیاست (منظورم حدود صد تا دانشگاه اوله، می تونین خیلی ساده سرچ کنین و آمار و ارقام این دانشگاها رو در بیارین. ایران هم که شرکت کننده های دکتریش هر سال مشخصه. بعد مقایسه کنین).
قسمت دوم حرفتون هم که من عرض کردم کسی رو رایگان بورسیه نمی کنن و به ازای بورس از طرف کار می کشن، که شما باور نمی کنین. بهتره یه بار تشریف بیارین خارج از کشور، بعد تجدید نظر کنین.
قسمت سوم صحبتتون هم که بعد از اینکه تونستین ثابت کنین باید راجع بهش صحبت کرد. در مورد خدمت به غرب هم که خدمت به انسانیت، غرب و شرق نداره. پیامبر هم گفت اطلبواالعلم ولو بالسین. ولی کیه که گوش بده؟ مسلمه که امکان نداره شما علمی رو کسب کنین بدون اینکه به طرف سودی برسه!!
در مورد توهین هم من همیشه با دیگران با احترام برخورد کردم و هیچ توهینی هم ندیدم. تا وقتی ندونم علت اون توهین چی بوده، نمی تونم (مثل کاری که شما کردین) ادعا کنم که صرفا به خاطر مسلمون بودنشون بهشون توهین شده. آیا شما می تونین این حرفتونو ثابت کنین؟
در مورد قسمت آخر صحبتتون هم پیامبر هم بین مشرکا و کافرا زندگی می کرد و خلق و خوشون رو هم نگرفت.

نکته ی آخر اینکه من اولش نمی دونستم با چه کسی بحث می کنم. الان متوجه شدم که شما نه تجربه ی شخصی دارین از زندگی در خارج از کشور و نه صحبت هاتونو مستدل می کنین به کتاب ها و آمار و ارقام و نه حتی به خودتون شک و شبهه راه می دین که شاید من اشتباه می کنم.
به همین دلیل الان اعلام می کنم که من دیگه بحثی نمی کنم. ان شاءالله همیشه موفق باشید Smile

بنده ی خدا!;649707 نوشت:
حرفتون هم که من عرض کردم کسی رو رایگان بورسیه نمی کنن و به ازای بورس از طرف کار می کشن، که شما باور نمی کنین. بهتره یه بار تشریف بیارین خارج از کشور، بعد تجدید نظر کنین.
قسمت سوم صحبتتون هم که بعد از اینکه تونستین ثابت کنین باید راجع بهش صحبت کرد. در مورد خدمت به غرب هم که خدمت به انسانیت، غرب و شرق نداره. پیامبر هم گفت اطلبواالعلم ولو بالسین. ولی کیه که گوش بده؟ مسلمه که امکان نداره شما علمی رو کسب کنین بدون اینکه به طرف سودی برسه!!

منکه خودم عرض کردم اونها دارن از علمشون بصورت عملی استفاده می کنن پس معنیش همون میشه که شما گفتین.
این خدمت به غرب، اون خدمتی که شما می فرمایید نیست.
شما الان در نظر داشته باشید بهترین لپ تاپ ها و گوشی وارد ایران می شوند اما دارو به ما نمی دهند. چرا؟؟؟ چون با این رسانه ها دارن مارد بدبخت می کنن
ما داریم با مقالات خودمون به اونها در جهت اهداف خودشون خدمت می کنیم. ما حتی نمی دونم این مقالات کجا استفاده می شن! ما فقط در خدمت اونها هستیم
شما در رابطه به antminer ی جستجوی کوچولو کنید تا مطلبی که می گم دستتون بیاد. حدود 12 میلیون antminer در دنیا وجود داره، که تو ایران هم ازشون هست. اینها پردانده های بسیار قوی هستن و کسی که اینو می خره فقط اون رو در اختیار غرب می زاره و ی پولی هم میگیره، اما خودش نمیتونه از این پردازنده استفاده کنه. حتی نمیدونه چی چیزی داره با این پردازش میشه. اونم تو این حجم وسیع. حتی واحد پولیش هم با پول های رایج فرق داره و واحدش بیت کوین است.

بنده ی خدا!;649707 نوشت:
در مورد قسمت آخر صحبتتون هم پیامبر هم بین مشرکا و کافرا زندگی می کرد و خلق و خوشون رو هم نگرفت.

بله اما وقتی لازم دید از مکه هجرت کردند
ضمناً پیامبر ص افراد بسیاری را با مناطق دیگر می فرستادند که اسلام را تبلیغ کنند.
این افراد نه تنها نباید آلوده شوند بلکه باید بتوانند مردم دیگر را نیز هدایت کنند. که متاسفانه ما صادرات این افراد را یا نداریم یا خیلی کم داریم

بنده ی خدا!;649707 نوشت:
نکته ی آخر اینکه من اولش نمی دونستم با چه کسی بحث می کنم. الان متوجه شدم که شما نه تجربه ی شخصی دارین از زندگی در خارج از کشور و نه صحبت هاتونو مستدل می کنین به کتاب ها و آمار و ارقام و نه حتی به خودتون شک و شبهه راه می دین که شاید من اشتباه می کنم.

لازم نیست من شخصاً برم خارج تا ببینم چه خبره. شما فکر می کنید لازمه؟
من از کتاب های از زندگینامه پیامبر ص می خونم می تونم بشناسمشون و لازم نیست پیامبر ص رو از نزدیک ببینم. درسته؟

بنده ی خدا!;649707 نوشت:
به همین دلیل الان اعلام می کنم که من دیگه بحثی نمی کنم. ان شاءالله همیشه موفق باشید :)

هر جور مایلید
شما هم موفق باشید. سپاس

دوستان خودتون رو محدود نکنید.
انسان فقط از 10 درصد مغزش تو بهترین حالت استفاده می کنه. بعضی باز هم دارن خودشون رو محدودتر می کنن
شما ندید افرادی که هم غذا درست می کنن هم تی وی گوش می دن هم با گوش حرف می زنن؟ ندیدن واقعا؟ پس چرا خودتون رو محدود می کنید؟
ندیدین که کسی هم فیلم می بینه و هو کتاب می خونه (همزمان)؟
فقط کافیه خودتون رو باور داشته باشید

mousavi928;649141 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی، سپاس از نظرتون. هرچند اینجا جای این بحث نبود اما منم مجبور شدم جواب بدم
واسه کاردانی شاید 80 درصد سیاهی لشگر باشه اما واسه ارشد اینجوری نیست و واسه دکترا تقریباً همه با برنامه میان و واسه قبولی میان

سلام
البته به نظر من این حرفتون اشتباهه چون برای ارشد و دکترا هم سیاهی لشگر خیلی زیادی و جالب اینه که قبول هم میشن!!!

شما شک نکن اگه تو ایران دوره های پسا دکتری ، پسا پسا دکتری ، پسا پسا پسا دکتری و پسا ... پسا دکتری برگزار بشه بازهم تقریبا اکثرا سیاهی لشگر اند.
جالب اینه که برخلاف حرف شما متقاضیالن ارشد و دکتری مقدار بسیار زیادیشون بدون برنامه برای زندگی اند و برای این که از جامعه و روزگار عقب نمونن و از پس چشم و هم چشمی بر بیان متقاضی شدن.

فیزیکدان;649789 نوشت:
شما شک نکن اگه تو ایران دوره های پسا دکتری ، پسا پسا دکتری ، پسا پسا پسا دکتری و پسا ... پسا دکتری برگزار بشه بازهم تقریبا اکثرا سیاهی لشگر اند.
جالب اینه که برخلاف حرف شما متقاضیالن ارشد و دکتری مقدار بسیار زیادیشون بدون برنامه برای زندگی اند و برای این که از جامعه و روزگار عقب نمونن و از پس چشم و هم چشمی بر بیان متقاضی شدن.

سلام
دیگه خیلی هاشون از سر بیکاری میان لابد
آخه همه که آقازاده نیستن

(رهرو ولایت);649513 نوشت:

پس اونی که میگن شیطان باید پیشش لنگ بندازه آقای 123456789100000000 شما هستید:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
راستی چه اسم قشنگی دارید.
اسمت منو کشته.البته تو ویرایش دوباره گل وشکلک نبود تقدیمتون کنم.

بله، خودم هستم، این نظر لطف شماست، اگه راهنمایی چیزی نیاز داشتین، در خدمت هستم، اصلا خجالت نکشین، من خودی هستم.

(رهرو ولایت);649477 نوشت:

دوست عزیز معنی اشکال نداره در اینجا این هستش که گناه نداره نه اینکه مکروه هم نیست.
ولی اگه کسی به غیر از این برای درک مطلب بهتر راهی نداره و غرضی هم نداره اشکالی نداره که به صورت طرف نگاه کنه و مطلب رو بفهمه ولی باید طرف مقابل رو هم سنجید که کی هستش.

لبیک یا علی النقی;649406 نوشت:
نگاه کردن اشکالی نداره...
اینجا بحث سر "نگاه کردن مداوم = زل زدن" هست....
تاجایی که اطلاع دارم این مورد، مکروه هست

بابا شما از محرمات دوری کنید، مکروهات پیشکش.

ريحانه سادات;649424 نوشت:
خب بحث سر اينه ايا همه تقوا اين رو دارن به صورت نگاه كنن و بيم به گناه افتادن هم نداشته باشن ؟!!! بهتر كه همه جوانب تقوا رعايت بشه
در ضمن اون شكلك چي ميگه ؟؟! شما با همه مخالف هاتون اينجور بحث ميكنيد ؟ انتظار نداريد كه همه مثل شما فكر كنن ؟!!!!!!

اون شکلک، واقیعت مطلب رو بیان میکنه، البته اگه چشم بصیرت داشته باشین.

0123456;649916 نوشت:
ابا شما از محرمات دوری کنید، مکروهات پیشکش.

کسی که این سوالو مطرح کرده نشان دهنده ی ایمان بالای اوست که فقط به صرف انجام واجبات و ترک محرمات، قانع نیست.
اگه اینطور بود اصلا این سوالو مطرح نمی کرد.

یکی از نام های قیامت = یوم الحسرت
روزی که همه حسرت می خورن....
جهنمیان حسرت می خورن که چرا واجباتو انجام ندادن.
بهشتی ها هم حسرت می خورن که چرا مستحباتو انجام ندادن تا درجه ی بهشتشون بالاتر بره

بنابراین اینکه محرماتو ترک کن، مکروهات پیشکش!!! هم یک وسوسه است...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

بنده ی خدا!;649707 نوشت:
قسمت اول حرفتون که بازم درست نیست. نه اکثر دانشجوها دلیل خاصی دارن برای دکترا خوندن (غیر از مدرک گرفتن) نه تعدادشون بیشتر از دانشگاهای خوب دنیاست (منظورم حدود صد تا دانشگاه اوله، می تونین خیلی ساده سرچ کنین و آمار و ارقام این دانشگاها رو در بیارین. ایران هم که شرکت کننده های دکتریش هر سال مشخصه. بعد مقایسه کنین).
قسمت دوم حرفتون هم که من عرض کردم کسی رو رایگان بورسیه نمی کنن و به ازای بورس از طرف کار می کشن، که شما باور نمی کنین. بهتره یه بار تشریف بیارین خارج از کشور، بعد تجدید نظر کنین.
قسمت سوم صحبتتون هم که بعد از اینکه تونستین ثابت کنین باید راجع بهش صحبت کرد. در مورد خدمت به غرب هم که خدمت به انسانیت، غرب و شرق نداره. پیامبر هم گفت اطلبواالعلم ولو بالسین. ولی کیه که گوش بده؟ مسلمه که امکان نداره شما علمی رو کسب کنین بدون اینکه به طرف سودی برسه!!
در مورد توهین هم من همیشه با دیگران با احترام برخورد کردم و هیچ توهینی هم ندیدم. تا وقتی ندونم علت اون توهین چی بوده، نمی تونم (مثل کاری که شما کردین) ادعا کنم که صرفا به خاطر مسلمون بودنشون بهشون توهین شده. آیا شما می تونین این حرفتونو ثابت کنین؟
در مورد قسمت آخر صحبتتون هم پیامبر هم بین مشرکا و کافرا زندگی می کرد و خلق و خوشون رو هم نگرفت.

نکته ی آخر اینکه من اولش نمی دونستم با چه کسی بحث می کنم. الان متوجه شدم که شما نه تجربه ی شخصی دارین از زندگی در خارج از کشور و نه صحبت هاتونو مستدل می کنین به کتاب ها و آمار و ارقام و نه حتی به خودتون شک و شبهه راه می دین که شاید من اشتباه می کنم.
به همین دلیل الان اعلام می کنم که من دیگه بحثی نمی کنم. ان شاءالله همیشه موفق باشید :)


کاش در یک موضوع دیگری به نظرات دوستان و کارشناسان گوش می دادیم.:farar::offlow:

(رهرو ولایت);650050 نوشت:

کاش در یک موضوع دیگری به نظرات دوستان و کارشناسان گوش می دادیم.:farar::offlow:

سلام بر شما...
از موضوع اصلی بحث دور شدیم...در مورد علم آموختگی در غرب می توانیم تاپیک جداگانه بزنیم یا در گروه سبک زندگی مطرح بشه.
در پناه حق

[="Black"]سلام من نمیتونم درک کنم یعنی چی نگاه نکنید چون به گناه می افتیم ، من نیازی نمی بینم هر کسی و نگاه کنم مثلا تو خیابون یا دانشکده ،اما اگر نگاهی هم بوجود بیاد اصلا به اینکه به گناه بیفتم فکر نمی کنم ، نمیگم من معصومم اما یعنی چی به گناه میفتیم یعنی اینقدر سست اراده یا فکر ناپاک هستم؟؟؟
من به اساتیدم تا حالا بدون گناه نگاه کردم ،از روزی پست های دوستان رو خوندم هر بار که به اساتیدم نگاه میکنم به خودم میگم چجور میشه از این نگاه به گناه بیفتم؟؟؟ هر بار به گناه فکر میکنم اما...
بعضی وقتا میدونی نسبت به یکی علاقه داری یا نگاه طرف مقابل از سر علاقه یا از سر گناه هست ،در مورد اول که باید نگاه را گرفت تا دل جریحه نشود!!!! اما برای گزینه دوم یا فرار را بر قرار ترجیح میدهی یا به طرفی که به آدم زل زده باید فهموند... .
ممنون میشم دوستان نظرات تکمیلی و کمکی را بفرمایند
[/]

لبیک یا علی النقی;649934 نوشت:
کسی که این سوالو مطرح کرده نشان دهنده ی ایمان بالای اوست که فقط به صرف انجام واجبات و ترک محرمات، قانع نیست.
اگه اینطور بود اصلا این سوالو مطرح نمی کرد.

یکی از نام های قیامت = یوم الحسرت
روزی که همه حسرت می خورن....
جهنمیان حسرت می خورن که چرا واجباتو انجام ندادن.
بهشتی ها هم حسرت می خورن که چرا مستحباتو انجام ندادن تا درجه ی بهشتشون بالاتر بره

بنابراین اینکه محرماتو ترک کن، مکروهات پیشکش!!! هم یک وسوسه است...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

آقا من تسلیم، شما راست میگین، من اشتباه میکنم، شما عاقبت به خیر میشین و ...، شما میرین بهشت و من ...، من تسلیم. :ok:

0123456;649916 نوشت:
بله، خودم هستم، این نظر لطف شماست، اگه راهنمایی چیزی نیاز داشتین، در خدمت هستم، اصلا خجالت نکشین، من خودی هستم.

پس به قول شاعر (البته خواننده) که در دوران نوجوانی به اشعار ایشون گوش می دادیم بابا تو دیگه کی هستی ****دست شیطون بستی

0123456;649916 نوشت:
بابا شما از محرمات دوری کنید، مکروهات پیشکش.

خدمت آقای بهجت که می رسیدیم و می پرسیدیم چی کار کنیم تا به جایی برسیم می فرمودند به واجبات عمل کنید و محرمات را ترک کنید حالا خواستید مستحبات رو انجام بدید یا انجام ندید و مکروهات هم همین طور.ولی ایشون نمی گفتند پیشکش.:Gol::ok::khaneh:

فاطمه;650079 نوشت:
سلام من نمیتونم درک کنم یعنی چی نگاه نکنید چون به گناه می افتیم ، من نیازی نمی بینم هر کسی و نگاه کنم مثلا تو خیابون یا دانشکده ،اما اگر نگاهی هم بوجود بیاد اصلا به اینکه به گناه بیفتم فکر نمی کنم ، نمیگم من معصومم اما یعنی چی به گناه میفتیم یعنی اینقدر سست اراده یا فکر ناپاک هستم؟؟؟
من به اساتیدم تا حالا بدون گناه نگاه کردم ،از روزی پست های دوستان رو خوندم هر بار که به اساتیدم نگاه میکنم به خودم میگم چجور میشه از این نگاه به گناه بیفتم؟؟؟ هر بار به گناه فکر میکنم اما...
بعضی وقتا میدونی نسبت به یکی علاقه داری یا نگاه طرف مقابل از سر علاقه یا از سر گناه هست ،در مورد اول که باید نگاه را گرفت تا دل جریحه نشود!!!! اما برای گزینه دوم یا فرار را بر قرار ترجیح میدهی یا به طرفی که به آدم زل زده باید فهموند... .
ممنون میشم دوستان نظرات تکمیلی و کمکی را بفرمایند

بابا یک درصد هم فکر کنید که این بنده ی خدا که این سوال مطرح کرد ... فکر گناه نباشه شاید خجالت میکشه نگاه کنه به چهره ی یک نفر.من خودم توی دوران مدرسه یه بار اینجوری شدم و اصلا روم نمیشد به چهره ی معلمم که خانم هم بود نگاه کنم:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!: تعجب هم داره ولی خب سنم کمتر از الان بود...هی اینجا یه عده بحث احکامی و شرعی میندازن خب شخص مطرح کننده می تونست از قسمت احکام بپرسه نه مشاوره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اصلا شاید مهارت های ارتباطیش ضعیف باشه............
شاید اعتماد به نفس نداره..... چه میدونم هزار تا شاید داره!!!!!!!!

صبوره زهراء;649365 نوشت:
سلام

احتمالا وقتی هم که سخنرانی گوش میدید و تصویری نیست مثل دوست من میگید کاش تصویری بود!
خب تمرکز ندارید دیگه!


یه عده از آدم ها بصری هستند البته با این جمله نمی خوام به انواع نگاه مشروعیت بدم یه عده هم شنیداری مثل من!که حتی لحن حرفها تو ذهنم می مونه

جزیره مجنون;648428 نوشت:
سلام.ب نظر من اگه حس میکنین نگاه نکردن تون باعث بی احترامی میشه پیوسته نگاه نکنین مثلا یه نگاه بندازین و بعد مثلا کتاب یا چیزی ک دارین در موردش بحث میکنین رو نگاه کنین و یه جور نباشه ک زل زدن تویه کار باشه .... تویه دانشگاه یا جاهای عمومی درسته ممکنه برداشت اشتباهی از دین بشه اگه افراطی برخورد بشه ... موفق باشین ...

دوستان راهکارها بیشتر به درد می خوره حکم که معلوم هست مثل راهکاری که حالا نقل قول شده

[="Black"]

mah.17;650351 نوشت:
بابا یک درصد هم فکر کنید که این بنده ی خدا که این سوال مطرح کرد ... فکر گناه نباشه شاید خجالت میکشه نگاه کنه به چهره ی یک نفر.

دوستم من استارتر تاپیک نیستما ، اما این سوالا برا منم پیش اومدن !!![/]

دوستان توجه فرمایید:
اینجا انجمن مشاوره است:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟آیاااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مجله:دیدار آشنا-تیر 1382، شماره 37

«ارتباط چشمی »

[h=4]نویسنده : فاطمه اقلیدی نژاد ، صفحه 30
[/h]
کلمات کلیدی ماشینی: ارتباط چشمی، مهتاب، صید، زن، نگاه، دختر، کابوس،

طبق آمار «آنچه از طریق حواس پنج انه به مغز رسیده و تجزیه تحلیل می گردد، 13 درصد مربوط به شنوایی می باشد .» (1) حال آنکه «87 درصد پیام ها تنها از طریق بینایی به مغز می رسد و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد .» (2) حجم پیام ها همچنین اختصاص عملیات های ویژه برای تجزیه و تحلیل این نوع پیغام ها، ارتباط چشمی را قابل تامل می نماید . از طرف دیگر پرداختن به کیفیت و چگونگی ارتباط چشمی سنگین و دقیق است، زیرا به تعداد انسان ها تنوع و تعدد ارتباط وجود دارد، چرا که شرایط روحی و فردی اشخاص عامل مؤثر و تعیین کننده به شمار می رود .
آنچه که به عنوان عوامل جسمانی و روانی فرد بیننده مطرح می شود سن، جنس و فرهنگ می باشد . پرداختن به «ارتباط چشمی میان زن و مرد بیگانه » لحاظ کردن جنس محسوب می شود، همچنین مصداقی است که امروزه مورد غفلت همگانی می باشد . کشش و جاذبه بین دو جنس نر و ماده در نهاد هر حیوانی به حکم طبیعت وجود دارد . پرداختن به مباحث فیزیولوژی و طبیعی در خصوص این کشش ها از منظر علمی در این نوشتار کوتاه نمی گنجد، اما لطافت ها و ظرافت هایی که مورد گونه ی انسانی وجود دارد، گامی فراتر از علم و طبیعت می باشد . اگر چه خاست گاه و جای گاه این جاذبه در طبیعت انسانی با نام غریزه ی جنسی است و اگر در گونه ی حیوانات بو، فصل بهار و دیگر عوامل کشش ها و جاذبه ها را تحریک می نماید، در انسان تنها با یک نگاه این فعالیت طبیعی آغاز می شود .
وجود چرخه ای اسرارآمیزی لطافت ها و ظرافت ها را فرا گرفته و تنها در سه گام خلاصه می گردد:
1 - نگاه اول (برخورد با موضوع جذاب) .
2 - مجذوب شدن .
3 - تمایل و توجه پیدا کردن نسبت به موضوع جذاب (برای کشف بیشتر) .
پس از مرحله و گام سوم بعضی کنکاش ها و تمایل های خود را کنترل کرده و دیگر، چرخه با رفتن به گام اول تکرار نمی شود، یعنی به نگاه بعدی نمی انجامد .
اگر این چرخه تکرار شود، فرجام های شومی رقم می خورد . مصادیق واقعی زیر، غفلت هایی را به تصویر می کشد که امروزه عناوین متفکرانه ای به خود گرفته: آزادی روابط، متمدن بودن، اجتماعی بودن و . . . .
[h=3]× زهر چشم[/h] «تنها که می شدیم او می گفت; من می شنیدم . این قدر با هیجان و آب تاب تعریف می کرد که هرکس جای من بود، با او همراه می شد . ناتاشا از آن دخترهایی بود که با نگاهی، فریفته ی جوانان خوش تیپ و خوش زبان می شد . نقطه ی شروع هر آشنایی، وصف و توضیح نگاه اول بود . تغییر عطر، رنگ لباس و نوع آرایش برای ناتاشا اتفاقی بود که بعد از هر آشنایی رخ می داد . مهم نبود که این رنگ ها چند بار تکرار می شوند . اکنون او در میان ملافه های سفید بیمارستان محکوم به تحمل یک رنگ و یک بوی تند شده بود، مرگ به سویش گام بر می داشت . چشمان او ناباورانه و متحیر، نگاه سرد افعی ایدز را دنبال می کرد . او منتظر بود تا زهر، کار خود را بکند و به تمام آن آغازهای تکراری، پایان دهد .»
چشمانمان حقی بر ما دارند، دریچه هایی که به سفارش مکرر قرآن، باید بر نشانه ها و نعمت های الهی باز باشد تا مایه ی عبرت عقل و اندیشه گردد . این پنجره های شگفت می بایست گاه بسته باشند، تا از وزش تند بادی بنیان کن، خانه ی دل ویران نگردد . نگاه های هوس آلود، طوفان های سهمگین و شکننده ای هستند که آرامش جان و روح ما را در هم می ریزند .
[h=3]× آتش زیر خاکستر[/h] × در یکی از کشوها باز شد . آن قدر رقت انگیز بود که حالم به هم خورد، حتی نفهمیدم چه دیده ام، بیرون که آمدم حالم بهتر شد، زن خبرنگار از کنارم می گذشت . جملاتش مرا مبهوت کرد: «مهتاب سوخته » مرد در جواب گفت: بله جنازه ی سوخته مربوط به مهتاب - س بود .
باورم نمی شد، اما دائم حرف او بود، کابوس های شبانه، بازپرسی ها و بازجویی های پلیس و آن صحنه که دیده بودم .
من او را هر شب در کابوس می بینم، مهتاب مثل آن شب ها به پشت بام می آید، کناری می نشیند و به ستاره ها خیره می شود و من غرق تماشای او هستم که صورتش با نور ماه مهتابی می شود، آن قدر که ماه از نظرم می افتد .
مهتاب می درخشد و می درخشد و یک دفعه آن «جسد سوخته » همه چیز را بر هم می زند، لرزان و ترسان از خواب می پرم .
علاقه ی آتشین من از روزی شروع شد که پا به آپارتمان شماره ی سه گذاشتند، دل را با نگاه اولش ربود، هاج و واج یکدیگر را نگاه می کردیم که محسن برادر ناتنی اش مرا به خود آورد، او چهارده ساله بود و من هیجده سال داشتم .
دو ماه، هرشب پشت سرهم زائرش بودم و فقط نگاهش می کردم . فهمیده بود که هر شب تماشایش می کنم، اما به روی خودش نمی آورد . او چشم به آسمان می دوخت و من به او . تا اینکه تصمیم گرفتم نامه بنویسم و در جایی که هر شب می نشیند بگذارم، اما آن شب محسن به پشت بام آمد و نامه را دید . غوغایی به پا شد، من در نامه بارها اسم مهتاب را برده بودم اما خودم را معرفی نکردم، با خودم پیش بینی کرده بودم وقتی نامه را تمام کند به طرف من سر بر می گرداند، من هم به خیال خودم برای هزارمین بار به چشم هایش خیره می شوم .
از همان شب اسدالله خان (ناپدری مهتاب) زندگی را بر دختر و مادر سیاه کرد، دو قلوهای زری خانم (مادر مهتاب) را با خودش برد تا مادر را شکنجه دهد، هر وقت هم به خانه می آمد، بهانه ی الکی می گرفت . با شلاق بلای مادر و دختر شده بود . مهتاب بیشتر از دو هفته دوام نیاورد . فرار کرد .
نیروی انتظامی بعد از سه هفته جنازه ی سوخته اش را پیدا کرد . کابوس ها رهایم نمی کند اما هنوز کسی نمی داند که آن نامه را من نوشتم، اما کابوس های شبانه سوز و گداز مرا بیشتر می کند .»
قبل از این اشاره کردیم تکرار این چرخه ی اسرارآمیز گاه فاجعه می آفریند، شگفت آور آن است که گاه قشر فرهیخته و تحصیل کرده ی جامعه نیز از فرجام شوم ارتباط چشمی مصون نمانده اند .
[h=3]× صیاد و صید[/h] «سال اول دانشجویی با همه ی رمز و راز ارتباط آشنا شدم، به ویژه صید کردن با یک نگاه . خوش تیپ، زیبا و دانشجوی رشته ی روانشناسی یاد گرفتم چطور بدون خرج کیف کنم و خوش باشم . من که قبل از این با دیدن دختر و زن در یک فرسخی هزار بار رنگ عوض می کردم .
من صیادی بودم که صیدم را به راحتی به چنگ می آوردم و بعد از بهره مند شدن آن را رها می کردم مثل دیگران . اما مرسده صیدی بود، که مرا به چنگ انداخت، نتوانستم رها شوم، این بار من صید شدم .
مرسده با تمام سادگی ظاهری اش زیباترین می نمود، بچه ها داشتنش را آرزوی محال می دانستند، گوشه گیر و متین بود، کار به کار کسی نداشت، حتی به دخترها هم زیاد نزدیک نمی شد، دوستی هم نداشت .
برای هیچ پسری تره خرد نمی کرد، تا این که یک روز که روی نیمکت نشسته بودم، آمد و کنارم نشست، هق هق گریه می کرد و اشک می ریخت، فرصت خوبی بود، ضمن اینکه کنجکاو شده بودم چرا گریه می کند، تمام فنون و تلاش را به کار بستم و توانستم مقدمه ی خوبی برای آشناییمان درست کنم، تنها اسلحه ی آن روز من جادوی نگاه بود و بس . جادویی که کار خودش را کرد، رابطه ی دوستی بین من و او برقرار شد .
یک شب که قرار خواستگاری را گذاشتم و به خانه ی شان رفتم، به محض ورود صحنه ای دیدم که مرا شوکه کرد . مبهوت و حیران مانده بودم چه کنم . جنازه ای وسط سالن، خون تمام فرش را گرفته بود . مرسده گفت: تو باید کمک کنی . من زیر بار نرفتم اما تهدیدم کرد که اگر کمکش نکنم همسایه ها را صدا می زند و می گوید من شوهرش را کشتم . ترسیدم به علاوه متحیر و گیج تر از آن بودم که فکری کنم، برادرش سر رسید، خواهر و برادر گفتند: این شوهر مرسده است، مرسده از او طلاق گرفته، یک چیزی شبیه سند طلاق نامه به دستم دادند . با این توضیح بیشتر گیج شدم . برادرش گفت: تمام مدارک برای خروج از کشور حاضر است . حتی بلیط هم رزرو شده بود . مرا به خارج فرستادند . بعدها فهمیدم چه کلاهی سرم رفته، من صیادی بودم که توسط صید خودم شکار شدم، به سادگی یک نگاه .»
برخی افراد می گویند ما مشکلی با ارتباط چشمی برقرار کردن نداریم، گفته ی آنان به این می ماند که بگویند، بدن و طبیعت ما دچار اختلال است . زنان متاهل چنین تصور می کنند مصونیتی دارند، شاید آن نحوه ی تحول احوال در زنان شباهتی با تحولات در مردان نداشته باشد، اما طبق قانون طبیعت زنان نیز تاثیراتی می گیرند .
تاثیری که به چشم نمی آید ولی اگر استمرار یابد، چون عفونتی کهنه روان و روح انسان را می کشد .
[h=3]× زخم نامرئی[/h] «من و هاشم با دختر کوچکمان آرزو زندگی آرام و ساده ای داشتیم . گاه با یک مهمانی سرگرم می شدیم . در یکی از مهمانی ها، سعید - جوان زیبا و خوش تیپ - را ملاقات کردم . من هم آن زمان زیباترین و خوش تیپ ترین زن در خانواده ی شوهرم بودم . به قول معروف روی خواهر برادری به او خیره شدم، آن شب هر زمان به سعید نگاه می کردم، او هم به من نگاه می کرد، گاهی اوقات چشم تو چشم ، خیلی برایم مهم نبود، چون به هر حال متاهل بودم .
تا اینکه هاشم و سعید با هم همکار شدند . سعید دانشجوی فعال و زرنگی بود و با شوهرم هم رشته بودند، سرمایه از هاشم بود، خلاصه این دو تا باهم کار و بارشان حسابی گرفت، وضع مالی مان خیلی خوب شده بود . از طرف دیگر رفت و آمد سعید به خانه ی ما زیادتر شده بود، تقریبا عضو خانواده شده بود، سعید آن قدر مورد اعتماد و اطمینان هاشم بود که هر وقت به هاشم احتیاج داشتم سعید را می فرستاد .
به تدریج آن نگاه های مهربان آن قدر بین من و او رد و بدل شد که مهرش در دلم نشست . به قولی می گویند (مهر توی چشمه) یعنی هر چی آدم همدیگر را بیشتر ببینه، بیشتر به هم علاقه پیدا می کنند . هاشم هم روز به روز فاصله اش با من بیشتر می شد . تقید مذهبی نه من داشتم و نه او، شب ها مست به خانه می آمد، سعید هم بود، بارها و بارها به خاطر مستی مرا و آرزو را می زد، سعید همیشه ما را از زیر چنگال هایش نجات می داد .
یک شب که دیگر کلافه شده بودم، بعد از کتک حسابی که خوردم (سعید نبود) با چاقو به هاشم حمله کردم، ترسیده بودم که سعید آمد خانه ی ما نمی دانم چه کار داشت، خیلی زود صحنه را درست کرد که مثلا هاشم خودکشی کرده، اما با تمام تلاش های سعید، پلیس ها راز قتل هاشم را فهمیدند، دو سالی می شود که در زندان هستم . سعید مرا عقد کرد با آنکه من در زندان هستم، آرزو پیش پدر و مادر شوهرم است، سعید به هر دری می زند تا مرا آزاد کند .
من و سعید قربانی عفونت زخم کهنه ای هستیم که با خنجر نگاه بر تن هم فرو کردیم .»
توصیه های اسلامی و مذهبی در خصوص رعایت این نکته فراوان است، که ما برای حسن ختام این
توصیه را می آوریم: نگاهی که بین زن و مرد نامحرم رد و بدل می شود، تیری سمی از تیرهای شیطان است .
پی نوشت:
1) کریس کول، ترجمه محمدرضا آل یاسین، کلید طلایی ارتباطات، ص 78 .
2) کریس کول، ترجمه محمدرضا آل یاسین، کلید طلایی ارتباطات، ص 78 .
منبع:

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/114/4656/35566/

[=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]چهره به مراتب از رمزها و رسانه هاي كلامي راستگوتر است و در ميان رسانه هاي غير كلامي تماس چشمي مي تواند كمترين دروغ را بگويد . برخي مطالعات و تحقيقات كه بر روي ارتباطات غيركلامي انجام شده فقط روي حركات چشم ها و چهره متمركز شده اند . چشم ها از ميان كليه وجوه ظاهري ما،آشكار سازترند . چشم ها حتي گاهي بدون اينكه خود بخواهيم ، ارتباط برقرار مي كنند .
منبع:http://alirezasaghafi1362.blogfa.com/8909.aspx

quote=طاهر;647147]سلام دوستان
یکی از مشکلاتی که به تازگی با آن مواجه شد برقراری ارتباط چشمی هنگام گوش دادن به صحبت های یک آقا هست.
مثلا هنگامی که استاد آقا سر کلاس تدریس می کند و یا مسقیما با آن ها گفت و گو می کنم که معمولا چند دقیقه طول میکشد من سعی می کنم مدام به چشمانش نگاه نکنم و نگاهم را به میز و پایین وجاهای دیگر می اندازم اما احساس می کنم و شنیده ام که آن ها از این رفتار من برداشت بدی دارند و گاهی هم بی ادبی می پندارند...
لطفا راهنمایی بفرمایید...
با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی
آنچه وظیفه شرعی ما در زمینه نگاه کردن است این است که در صورت نبود مفسده و نبود ترس به گناه افتادن نگاه به قسمتهای بدن مرد که غالبا نمی پوشانند اشکالی ندارد اما در زمینه سوال رفتار شما درست می باشد(و خیره شدن و لو آنکه حرام نیست ولی از نظر اخلاقی مشکل دارد و مانع رسیدن شما به مقامات بالای اخلاقی و تکامل شما می شود (برای پی بردن به حکم از قسمت احکام سوال بپرسید)و توجهی به احتمال ناراحتی اساتید آقا نکرده و سعی نمایید با رفتار مودبانه و با متانت و درس خواندن خوب ادب خود را به آنها ثابت نمایید که البته این کار نه تنها نشانه بی احترامی نیست بلکه نشانه وقار و متانت و ادب شما می باشد و به توجیهاتی که اطرافیان انجام می دهند تا انسان را از مسیر اصلی خود باز دارند توجه نکنید.در ضمن نیاز نیست شما حتما به زمین نگاه کنید بلکه می تونید مثلا به دست استاد یا کتاب یا برگه استاد یا برگه خود و.. نگاه نمایید یا جاهای دیگر مثل تابلو و...نگاه کنید.

امینه;648726 نوشت:
سلام . منم یه سوالی برام ایجاد شده این روزا . آیا این درسته که زیاد نگاه نکردن و ... نگاه جنسیتی رو به طرف مقابل القا می کنه؟ ظاهرا میگفتن جایی خوندن که هدف اسلام از بحث حجاب و رعایت حریم محرم و نا محرم اینه که زن و مرد به عنوان انسان در جامعه باشن نه به عنوان دو جنس. و این ایجاد حساسیت کردن در طرف مقابل که من هر از گاهی نگاه بکنم و سرمو بندازم پایین یعنی نقض این قضیه. یکی از دوستام معتقده این جور مواقع باید مردانه صفت برخورد کرد. انگار نه انگار که طرف جنس مخالفه. آیا این دید و نظر درسته؟ اگه این جور باشه تکلیف احادیث نگاه به نامحرم چی میشه؟ خیلی ممنون میشم کارشناس محترم جواب بدن.

ارتباط با نامحرم حتی در حد صحبت کردن هم باشد این نگاه جنسیتی را به همراه خود دارد و هیچ موقع جدای از آن نیست چراکه نمی شود مرد را از ویژگیهای مردانه اش و زن را ویژگیهای زنانه اش جدا کرد اما آنچه می تواند جلوی برخوردهای نامناسب و سوءاستفاده ها و گره خوردن دل را بگیرد وقار و متانت و سنگینی بانوان و آقایان می باشد لذا به نظر می رسد توجیهاتی نظیر آنچه سرکار امینه از دوستشون نقل کردند نامناسب و خطرناک و به دور از سنگینی و متانت خانم می باشد اگر منظور از مردانه صفت این است که بگوییم و بخندیم و ...صحیح نیست اگر منظور سنگینی و وقار است درست می باشد و از نمودهای وقار و سنگینی نگاه نکردن ،سنگین و محکم صحبت کردن ،شوخی نکردن و...می باشد.

فاطمه;648765 نوشت:
دوستی دارم الان آلمان درس میخونن ،یک روز تعریف میکرد : یک حاج آقا برای اقامه نماز میومد مدرسه ، از قضا این دوست ما از حاج آقا یک سوال داشتند و این دوستان ما عادت داشت که باید در چشم طرف مقابل نگاه میکرد و حرفش را میزد ، هر چه حرف زد حاج آقا نگاهی به دوست ما نکردند ، بعدا دوستم گفتند آیا این حاج آقا به خودشان اعتماد نداشتند ؟؟؟؟؟
اولا : هیچ کسی نمی تواند به خود اطمینان داشته باشد چرا که چه بسیار افرادی بودند که از این طریق دچار مشکل شدند چراکه شیطان و نفس اماره بسیار قویتر از ماست مگر آنکه خداوند متعال کمک کند. حضرت یوسف فرمودند ما ابرئ نفسی ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی....
ثانیا : اگر چه شخص از خود اطمینان داشته باشد آیا از طرف مقابل نیز اطمینان دارد...
ثالثا: اگر اطمینان هم باشد از دو طرف هم باشد باز هم نگاه به نامحرم جلوی رسیدن انسان به مقامات اخلاقی و تکامل معنوی را می گیرد.
پس کار آن روحانی در زمینه نگاه نکردن بسیار خوب بوده است.

وقتی استاد داره تو چشات نگاه میکنه و حرف میزنه باید نگاهشون کنی ،چون با نگاه مشخص میشه مطلب واضحه یا خیر ، یا بالعکس.برای من خیلی پیش اومده مطلبو نفهمیدم و استاد باز توضیح داده یا بین من و دانشجوم .پس یعنی من غرق در گناهم ؟؟؟

فاطمه;649139 نوشت:
منم واقعا نمیتونم موضوع رو بدون نگاه کردن دقیق تو چشای استادم بفهمم ، البته من این حس را از دوران دبستان داشتم و باید در چشای معلم و دبیرم نگاه میکردم .تبارک اله به اونایی که با نگاه به زمین مطلب رو میفهمند . جای احسنت داره شاید من با نگاه به استادم یا دانشجوم میخوام خودمو تست کنم !!! البته ضریب هوشیم و قدرت بیانم رو !!!
الان دارم فکر میکنم به دانشجوهایی که سربزیر دارن چطور مفهوم رو القا کنم !!! کاش میتونستم شکلک خنده بگذارم اما...
نمی دانم نمی دانم ...
نمی دانم نمی دانم ، افراط وتفریط را نمی دانم


عرض شد که در چه صورت گناه است و البته برای یافتن دقیق جواب باید به بخش احکام مراجعه نمایید.
در هر صورت نگاه به نامحرم (به اندازه خود )انسان را از تکامل باز می دارد پس بهتر آن است که دنبال راههای جایگزین بگردیم.
و عادت خود را نیز اصلاح نماییم یا در حد امکان با اساتید هم جنس خود درسی را انتخاب نماییم.

فاطمه;650079 نوشت:
سلام من نمیتونم درک کنم یعنی چی نگاه نکنید چون به گناه می افتیم ، من نیازی نمی بینم هر کسی و نگاه کنم مثلا تو خیابون یا دانشکده ،اما اگر نگاهی هم بوجود بیاد اصلا به اینکه به گناه بیفتم فکر نمی کنم ، نمیگم من معصومم اما یعنی چی به گناه میفتیم یعنی اینقدر سست اراده یا فکر ناپاک هستم؟؟؟
من به اساتیدم تا حالا بدون گناه نگاه کردم ،از روزی پست های دوستان رو خوندم هر بار که به اساتیدم نگاه میکنم به خودم میگم چجور میشه از این نگاه به گناه بیفتم؟؟؟ هر بار به گناه فکر میکنم اما...
بعضی وقتا میدونی نسبت به یکی علاقه داری یا نگاه طرف مقابل از سر علاقه یا از سر گناه هست ،در مورد اول که باید نگاه را گرفت تا دل جریحه نشود!!!! اما برای گزینه دوم یا فرار را بر قرار ترجیح میدهی یا به طرفی که به آدم زل زده باید فهموند... .
ممنون میشم دوستان نظرات تکمیلی و کمکی را بفرمایند

توضیح داده شد....

در پایان از دوستان می خواهم در زمینه راههای جایگزین مطالبی را عنوان نمایند راههای جایگزینی که بدون نگاه به استاد بتوان درسها را خوب متوجه شد.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

سلام علیکم

طبق نظر رهبری:

تحصيل در دانشگاه مختلط
361. وارد شدن به مراکز آموزشى مختلط براى تعليم و تعلّم اشکال ندارد، ولى بر زنان و دختران حفظ حجاب واجب است و بر مردان هم واجب است از نگاه حرام خوددارى نموده و همچنين از اختلاطى که موجب خوف فتنه و فساد است، اجتناب شود.

طبق نظر آیت الله بهجت:
حدود نگاه بين استاد مرد و دانشجوى دختر چيست؟ [=Noor_Lotus][=Noor_Lotus]
ج. دختر نبايد نزد استاد مرد به نحوى كه موجب اختلاط زن و مرد است درس بخواند، مگر اين كه از پشت پرده باشد و خوف مفسده‌اى هم در كار نباشد.
[=Noor_Lotus] `

طبق نظرآیت الله صافی گلپایگانی:

دانش‌آموزان و دانشجويان دخترى كه در كلاس درس آقايان شركت مى‌كنند وظيفۀ آنها نسبت به نگاه كردن، سؤال و جواب و ديگر برخوردهاى بين شاگرد و استاد چيست؟
ج‌
- نگاه عمدى با التذاذ و ريبه حرام و بدون آن نيز بنابر احتياط واجب ترك شود و اما صحبت كردن در صورتى كه التذاذ و ريبه در بين نباشد اشكال ندارد و الّا جايز نيست. و اللّٰه العالم‌

پی نوشت:

1-سایت رهبری،سوالات متداول،نگاه وپوشش،مساله 361
2-استفتائات آیت الله بهجت،ج4،س 5173
3-جامع الاحکام آیت الله صافی ،ج2، س1710

سلام. من مقلد آیت الله بهجت بودم ولی متاسفانه از این نظرشون خبر نداشتم. یعنی من این همه سال تو دانشگاه گناه کردم؟

من هم همین مشکل رو داشتم نه فقط به استاد حتی به مادرم و پدرم و هرکسی نمیدونستم به چشم راستش نگاه کنم به چشم چپش نگاه کنم یا هر دو چشم همزمان ابروهاشو ببینم که بالا و پایین میره با خطوط پیشونی وقتی حرفش مهم میشه حرکات دست و .. واقعا سخت میشه و حس می کنم طرف مقابل هم اعصابش خورد میشه. اخیرا سعی میکنم توجهم و به حرفش جلب کنم و اینجوری حواسم میره جای دیگه خودمم نمی فهمم به چه حالتی هستم.... واقعا سخته:khaneh:

با سلام

بنده هم دوست ندارم به چشم اقایون نگاه کنم و به چشم اساتید هم نگاه نمیکنم ولی اونها ناراحت میشن نمیدونم چرا

شاید بی احترامی تلقی میکنن ....نمیدونم واقعا

من به چشم اساتیدی ک هیچ چیز بدی ندیدم ازشون نگاه میکنم...اما نگاهمو طولانی نمیکنم...خیلی طبیعی اینور اونور میکنم....و اگه صحبت طولانی بشه به پیشونیش نگاه میکنم...و امیدوارم متوجه نشه:khandeh!:

نگاه کردن با زل زدن فرق داره

یاس...;655695 نوشت:
من به چشم اساتیدی ک هیچ چیز بدی ندیدم ازشون نگاه میکنم
سلام
یکی از دردهای مردهای چشم پاک همینه که به چشم کبریت بی خطر بهشون نگاه میشه!

خواهرم چرا فکر میکنید نجیب بودن به معنای احساس نداشتنه؟!
اتفاقاً احتمال تحت تاثیر قرار گرفتن مردهای نجیب بیشتره چون اینها معمولاً کمتر رابطه با دختر داشتن و در نتیجه زودتر قلبشون میلرزه
البته من دارم بصورت کلی عرض میکنم

یعنی منه مرد باید از حرف شما اینطور نتیجه بگیرم که برای اینکه از خطر لرزش دل در امان باشم ، باید حتماً به خانمها یه جسارتی بکنم تا دیگه بترسن بهم نگاه کنن! :Gig:

0123456;648342 نوشت:
شما که میبینی هیچ احساس لذتی هنگام نگاه کردن به چشم های استاد در شما ایجاد نمیشه، چرا باید نگاه نکنی
برادر اینکه ایشون هیچ احساس لذتی در وجودشون ایجاد نمیشه ، دلیل نمیشه که این حس در استاد هم ایجاد نشه!

*شیوا*;655678 نوشت:
بنده هم دوست ندارم به چشم اقایون نگاه کنم و به چشم اساتید هم نگاه نمیکنم ولی اونها ناراحت میشن نمیدونم چرا
شاید بی احترامی تلقی میکنن ....نمیدونم واقعا
نه خواهر اصل کار شما کاملاً درسته و به هیچ وجه اهمیت ندید که دیگران چه فکری میکنن

فقط یک نکته عرض کنم که داشتن حیا و نجابت ، با ترشرویی و بی احترامی متفاوته
این خیلی خوبه که به چشمای طرف مقابل نگاه نشه ، اما:

برخی افراد زیاده روی میکنن و مثلاً طرف روبرو ایستاده اینها سمت راست رو نگاه میکنن!
یا مثلاً شروع میکنن با گوشی موبایل ور میرن!
یا دفترشون رو باز میکنن و ورق میزنن!

اینها بی احترامیه

نکته:
همین که بی احترامی در رفتار شما نباشه کافیه و ناراحت شدن مردها ، اونجایی که کار شما از روی حیاست و نه بی احترامی ، هیچ اهمیتی نداره

طاهر;647147 نوشت:
با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:


سلام
خب به چشم نگاه نکنید.
البته بمانند نگاه آقایون هم با حیا باشه خانوم‌ها به مشکل بر نمیخورند. به نقطه دیگری از چهره نگاه کنید. بنده با خانوم‌ها صحبت کردنی هم عادت کردم به چشمها نگاه نمیکنم. اینطوری هم خودتون راحتتر هستید و طرف مقابل هم تو صحبت درگیر این که همش شما راحت نیستید تو صحبت نمیشند. تو صحبت کردن با خانوم‌ها هم مگه از شروع صحبت زل میزنید به چشمها خب ناخودآگاه به اطراف نگاه میکنید پایین رو نگاه میکنید. هر از گاهی هم به چشم حالا اینجا به جای چشم به دهان فرد نگاه کنید.
در مواردی هم که آقایون رعایت نمیکنند و زل میزنند همون بهتر که اصلا بهشون نگاه نکنید سرتون رو بیندازید زمین تا متوجه رفتار اشتباهش بشه. نشدم که نشه. حد اقل خودتون راحتتر هستید. :ok:

Reza-D;655719 نوشت:
برادر اینکه ایشون هیچ احساس لذتی در وجودشون ایجاد نمیشه ، دلیل نمیشه که این حس در استاد هم ایجاد نشه!

نه خواهر اصل کار شما کاملاً درسته و به هیچ وجه اهمیت ندید که دیگران چه فکری میکنن

فقط یک نکته عرض کنم که داشتن حیا و نجابت ، با ترشرویی و بی احترامی متفاوته
این خیلی خوبه که به چشمای طرف مقابل نگاه نشه ، اما:

برخی افراد زیاده روی میکنن و مثلاً طرف روبرو ایستاده اینها سمت راست رو نگاه میکنن!
یا مثلاً شروع میکنن با گوشی موبایل ور میرن!
یا دفترشون رو باز میکنن و ورق میزنن!

اینها بی احترامیه

نکته:
همین که بی احترامی در رفتار شما نباشه کافیه و ناراحت شدن مردها ، اونجایی که کار شما از روی حیاست و نه بی احترامی ، هیچ اهمیتی نداره

من وقتی استاد صحبت میکنه به چشمهاش نگاه میکنم ولی برای اینکه زل نشه چشمامو فرار میدم و اینطرف اونطرف رو نگاه میکنم ولی اونها چنان ناراحت میشن که یکی از استادها دفترم

رو نشون دادم که ببینین مسعله رو درست حل کردم ؟ اون هم نگاه کرد و به طرز بی ادبانه دفترم رو مثل حالت پرت کردن گذاشت رو میز و هیچی نگفت:Moteajeb!:

Reza-D;655718 نوشت:
عنی منه مرد باید از حرف شما اینطور نتیجه بگیرم که برای اینکه از خطر لرزش دل در امان باشم ، باید حتماً به خانمها یه جسارتی بکنم تا دیگه بترسن بهم نگاه کنن!

آخه خود خانوما میفهمن نگاه طرف عمق داره یا نه؟!معنی داره یا نه!؟احساس توشه؟هوس توشه؟ وقتی چیزی حس نمیکنی هیچکس هم چیزی حس نکرده یعنی اون آقا فعلا بی خطره!

[=Times New Roman]سلام
کلا نگاه کردن به چشم سخته چون نمیدونی به چشم راست نگا کنی یا چپ واسه همین به دیوار پشت سرش نگا کنی راحتتری:khaneh:

*شیوا*;655766 نوشت:
من وقتی استاد صحبت میکنه به چشمهاش نگاه میکنم ولی برای اینکه زل نشه چشمامو فرار میدم و اینطرف اونطرف رو نگاه میکنم ولی اونها چنان ناراحت میشن که یکی از استادها دفترم.رو نشون دادم که ببینین مسعله رو درست حل کردم ؟ اون هم نگاه کرد و به طرز بی ادبانه دفترم رو مثل حالت پرت کردن گذاشت رو میز و هیچی نگفت
والا من که نمیدونم شما چجور عمل میکنید یا استادهای شما چه انتظاری دارن
همینطور نمیدونم سن شما ، سن استاد شما ، افکار و عقاید اساتید شما و..... به چه صورته
فقط میتونم بطور کلی نظرم رو بگم که گفتم

باز هم تکرار می کنم همین که بدونید بی احترامی نمی کنید کافیه. حالا ناراحت میشن خب بشن ، به در.... که ناراحت میشن!

ببخشید ببخشید خیلی خیلی ببخشییییییییییید!
دور از جان شما الان برخی مردها اگه ببینن زنی نجیبه هم به شدت بدشون میاد! خب همون به در.... بذارید بدشون بیاد تا جونشون بیاد بالا

یاس...;655808 نوشت:
آخه خود خانوما میفهمن نگاه طرف عمق داره یا نه؟!معنی داره یا نه!؟احساس توشه؟هوس توشه؟ وقتی چیزی حس نمیکنی هیچکس هم چیزی حس نکرده یعنی اون آقا فعلا بی خطره!
به عرض بنده دقت نفرمودید (سعی کردم سربسته بگم ولی مجبورم کمی بیشتر توضیح بدم)

مطلبی که شما میفرمایید مربوط به خودتون به عنوان یک خانم میشه که البته در جای خودش بسیار اهمیت داره
اما حرف من درمورد اون آقاست. وقتی شما به چشم یک آقا نگاه میکنید ممکنه ایشون نگاهش رو کنترل کنه و برای شما کبریت بی خطر به نظر برسه. اما اون لحظه اون آقا شما رو کبریت با خطر می بینه!

دید آقایون نسبت به دید خانمها به شدت متفاوته. اعمالی که شما خانمها اسم دوستی ، محبت ، صمیمیت و امثال این رو روش میذارید ، برای آقایون دو معنا بیشتر نداره:

عشق و یه چیز دیگه....!

اگر با نگاه یک خانم ، هر کدوم از این دو تا فکر توی سر یه مرد بیفته ، هم گناهه ، هم برای هر دو طرف میتونه مشکلات بوجود بیاره

Reza-D;655865 نوشت:
عشق و یه چیز دیگه....!

اول گفتم که نگاه کردن با زل زدن فرق داره
بعدم استادی که وقتی دانشجوهاش نگاش میکنند اینجوری فکر کنه....بیشتر شبیه مریض هاست

Reza-D;655859 نوشت:
والا من که نمیدونم شما چجور عمل میکنید یا استادهای شما چه انتظاری دارن
همینطور نمیدونم سن شما ، سن استاد شما ، افکار و عقاید اساتید شما و..... به چه صورته
فقط میتونم بطور کلی نظرم رو بگم که گفتم

باز هم تکرار می کنم همین که بدونید بی احترامی نمی کنید کافیه. حالا ناراحت میشن خب بشن ، به در.... که ناراحت میشن!

ببخشید ببخشید خیلی خیلی ببخشییییییییییید!
دور از جان شما الان برخی مردها اگه ببینن زنی نجیبه هم به شدت بدشون میاد! خب همون به در.... بذارید بدشون بیاد تا جونشون بیاد بالا

دقیقا حق با شماست تا میبینن دختر ارایش نکرده و از اونا نیست بی محلی و بد خلقی و ...:Ghamgin:

سلام

من تا یادم هست نگاه کردن به صورت استاد عبادت هست

همان طور که نگاه کردن به کعبه و سبزه و آب روان باعث سرسبزی دل می شود و پسندیده و سفارش شده است نگاه کردن به صورت معلم و استاد نیز عبادت محسوب می شود

همان طور که نگاه کردن به مناظرحرام گناه است نگاه کردن به استاد که درس می دهد نیز شرکت در عبادت است

فریال;656092 نوشت:
سلام

من تا یادم هست نگاه کردن به صورت استاد عبادت هست

همان طور که نگاه کردن به کعبه و سبزه و آب روان باعث سرسبزی دل می شود و پسندیده و سفارش شده است نگاه کردن به صورت معلم و استاد نیز عبادت محسوب می شود

همان طور که نگاه کردن به مناظرحرام گناه است نگاه کردن به استاد که درس می دهد نیز شرکت در عبادت است


باسلام

برقراری ارتباط چشمی با نامحرم در هنگام گوش دادن. :ok:

mousavi928;648736 نوشت:
خصی که phd خودش رو از دانشگاه تهران میگیره خیلی بالاتر از کسیه که تو هارواد و ماساچوست مدرک گرفته

سلام

این حرفو جایی نزن. اگه میگفتی ارمنستان مشکلی نبود ولی آخه هاروارد؟ ماساچوست؟ Fool

mousavi928;648736 نوشت:
موضوعی که وجود داره اینه که آمریکا و برخی کشورها در نظر دارند به بسیاری از ایرانیان بصورت رایگان بورسیه بدهند و هزاران ایرانی رو ببرن اونور و مدرک بدن (رایگان و در جهت های انسان دوستانه!!!!)

شما گویا در مورد فرایند پذیرش اطلاعات ناقصی دارین. واجب نیست درموردش نظر بدین.

موفق باشین

اگه واقعا اسلامی اسلامیشو میخوایین دختر نباید از خونه بیاد بیرون اگرم بیاد نباید با آقایون قاطی بشه چه برسه بره بشینه سر یه کلاس (نظر مراجعم چند صفحه قبل دیدین که؟)
همانطور که حدیث داریم بهترین زنان زنانی هستن که نه نامحرمی آنها را ببیند نه آنها نا محرمی را ببینند.
حالا نظر اسلام اینه قبول نداریم میخواییم نظرات خودمونو توجیه کنیم. خب پس وقتی اصل رو قبول نداریم هر کی هر جور راحته عمل کنه. یکی به گوش استاد نگاه کنه یکی زمینو نگاه کنه یکی چشماشو ببنده یکی هم زل بزنه.

mohammad2023;656124 نوشت:
اگه واقعا اسلامی اسلامیشو میخوایین دختر نباید از خونه بیاد بیرون اگرم بیاد نباید با آقایون قاطی بشه چه برسه بره بشینه سر یه کلاس (نظر مراجعم چند صفحه قبل دیدین که؟)
همانطور که حدیث داریم بهترین زنان زنانی هستن که نه نامحرمی آنها را ببیند نه آنها نا محرمی را ببینند.
حالا نظر اسلام اینه قبول نداریم میخواییم نظرات خودمونو توجیه کنیم. خب پس وقتی اصل رو قبول نداریم هر کی هر جور راحته عمل کنه. یکی به گوش استاد نگاه کنه یکی زمینو نگاه کنه یکی چشماشو ببنده یکی هم زل بزنه.

چطور شما می فرمایید اسلام گفته دختر نباید بیاد بیرون؟؟؟

یاس...;656085 نوشت:
بعدم استادی که وقتی دانشجوهاش نگاش میکنند اینجوری فکر کنه....بیشتر شبیه مریض هاست

اگه یک بار از چشم یک مرد ، نگاه یک زن رو می دیدید ، خیلی بهتر متوجه عرض بنده می شدید
به هر حال من نظرم رو گفتم و شما حق دارید که تحلیلِ خودتون رو داشته باشید خواهرم

خب حالا با چند تا نکته ی اساسی مواجه شدیم...
میریم سایت های مختلف درباره ی آداب معاشرت می خونیم میگه هنگام سلام کردن به صورت طرف مقابل برقراری ارتباط چشمی به این معناست که شما به دیگران اهمیت میدهید و مایل به ارتباط با آنها هستند و کلا ارتباط چشمی چیز خوبی است ابته نه زل زدن ها!!!!
نگاه به زمین اندختن و یا جاهای دیگر ،هنگام صحبت کردن با جنس مخالف دیدگاه جنسیتی را القا می کند...
بعضی ها می گویند سعی کن دلت را پاک کنی...
خود من وقتی با کسی صحبت می کنم که معمولا نگاهش به صورتم نیست احساس راحتی بیشتری دارم...
بحث سر این نیست که مهم نیست به دیگران بربخورد یا نه،من فکر می کنم اینجا این مطرح میشود که دیگران درباره ی این انسان که مقید هم هست چه فکر می کنند مثلا نکند فکر کنند او افکار پلیدی دارد...
علاوه بر هنگام گوش دادن باید موقعیت های دیگری را در نظر بگیریم مثلا دو نفری که مدام یکدیگر را به صورت اتفاقی می بینند و چشم در چشم میشوند...
چه کار کنیم؟؟؟؟

Reza-D;656130 نوشت:
اگه یک بار از چشم یک مرد ، نگاه یک زن رو می دیدید ، خیلی بهتر متوجه عرض بنده می شدید
به هر حال من نظرم رو گفتم و شما حق دارید که تحلیلِ خودتون رو داشته باشید خواهرم

خب شما که یک آقا هستین میشه برامون توضیح بدین؟
مثلا برای من پیش اومده اتفاقی چندبار با یه آقا پشم توچشم شدم بدون هیچ قصد و غرضی و صرفا اتفاق بوده ولی حواسم به جای دیگه متمرکز کردم خب اون آقاچه برداشتی می کنه؟؟؟

فریال;656092 نوشت:
سلام
من تا یادم هست نگاه کردن به صورت استاد عبادت هست
همان طور که نگاه کردن به کعبه و سبزه و آب روان باعث سرسبزی دل می شود و پسندیده و سفارش شده است نگاه کردن به صورت معلم و استاد نیز عبادت محسوب می شود. همان طور که نگاه کردن به مناظرحرام گناه است نگاه کردن به استاد که درس می دهد نیز شرکت در عبادت است

سلام خواهر گرامی

فرض بگیرید روایتی میشنویم به این شکل:
نوشیدنی برای افراد بیمار بسیار مفید است و آب بدن را تامین میکند

بعد من که این روایت رو میشنوم ، در موقع بیماری میرم مشروب الکلی میخورم!!!

ازم میپرسن:
چرا این کار رو کردی؟!

جواب میدم:
خب معصوم(ع) گفت در موقع بیماری نوشیدنی بخور! وقتی تفکیک نکرده که چه نوع نوشیدنی ، پس یعنی همه نوعش آزاده دیگه!!

این درحالیه که معصوم(ع) قبلاً توضیح دادند که شراب حرامه ، پس وقتی که میفرماید نوشیدنی ، انتظارش از منه مسلمان اینه که بدونم منظور نوشیدنی های حلاله

پس وقتی که منه پسرِ جوان (برای نمونه) میشنوم که تگاه به استاد عبادته ، طبق روایات دیگر در بحث محرم و نامحرم ، باید بدونم که منظور معصوم(ع) از استاد (برای منی که در مثال هستم) ، یه خانم 20 سالهء خوش چهره نیست! بلکه منظور ایشان:

اولاً ، فردی از همجنسان خود بنده است

ثانیاً ، اگر هم فردی از جنس مخالف هست ، باید بدون مفسده باشه (مثلاً یک خانم سن بالا باشه ، یا اینکه محرم بنده باشه)

موضوع قفل شده است