جمع بندی کمکم کنید تا ثواب کنید

تب‌های اولیه

56 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمکم کنید تا ثواب کنید

سلام
من یه پسر هیجده ساله ای هستم که توی خونواده ای بزرگ شدم که همیشه ماهواره و اینترنت جلوم بوده و پدر و مادرم اصلا به فکره دین و ایمانم نبودن واز کلاس پنجم ابتدایی دوچاره دوستانه ناباب شدم و به گناهان زیادی اغشته شدم و تو پروندم استمنا و به سمته زنا رفتن هم دارم و با جند تا دختر هم رابطه ی دوستی داشتم و خلاصه گناهان زیادی کردم و همش هم تقصیره پدر و مادرمه که بهم نرسیدن حالا من تصمیم گرفتم دیگه ادم بشم ولی نمیشه خیلی دارم سعی میکنم و بدجوری دچاره شهوتم و غنا رو هم نمیتونم ترک کنم چون عاشقه رپم ولی دارم سعی میکنم بیستو چهار ساعته دارم با ام پی تری قران گوش میدم و حتی نمازه صبحمم میرم مسجد ولی نمیشه قلبم سیاه شده شهوت خیلی بهم فشار میاره
دوست دارم ادمه با ایمان و خوب و امام زمانی باشم لطفا کمکم کنید

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

گناه کاره پشیمون;632379 نوشت:
دوست دارم ادمه با ایمان و خوب و امام زمانی باشم


از این که قصد دارید در زمره خوبان عالم قرار بگیرید، خوشحالیم و به شما تبریک می گوئیم.
در این زمینه تذکر نکاتی را لازم می دانیم:
شرط کسب رضایت خدا و به قول شما آدم شدن، عمل به وظیفه و تکلیف الهی است. تکلیف الهی، در اسلام به عنوان واجبات و محرمات معرفی شده است.
جلب رضایت خدا نیز جز با شناخت و انجام تکلیف، انجام واجبات و ترک محرمات ممکن نیست.

حضرت موسی(ع) به خدا عرض کرد:‌
خدایا! بندگانت از کجا بفهمند که از آنان راضی و خشنود هستی؟ مرا از نشانه خشنودی و رضای خودت از بنده‌ات آگاه کن.
خداوند در پاسخ فرمود:
هرگاه دیدی بنده‌ام توفیق اطاعت و فرمانبرداری و ترک گناه و معصیت پیدا کرد، بدان که از او راضی‌ام و این علامت خشنودی و رضایت من است.(1)

پی نوشت‏:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 ه. ق، ج 67، ص 26
.

می دانیم میزان و نسبت رضایتمندی خداوند از انسان به میزان عمل او از لحاظ کمیت و کیفیت و اخلاص و معرفتش بستگی دارد.
از سویی دیگر می دانیم برخی اعمال از ویژگی‏ های برتر و ممتازی برخوردارند، به گونه ‏ای که می‏ توان آن ها را به عنوان اصول و زیر کارهای جلب رضایت و خشنودی خداوند دانست. باید به قرآن که زبان خداوند است، مراجعه نمود . از زبان او کشف کرد که انجام چه کارهایی موجب جلب رضایت حضرتش می ‏گردد.

اسباب و عوامل کسب رضایت و خشنودی خدا در بیش از سی آیه بیان شده است. به چند نمونه اشاره می شود:

1- رضوان و رضایت خدا شامل کسانی می‏ گردد که:
ایمان به خدا و قیامت داشته باشند. در صورت لزوم خانه و وطن خویش را برای حفظ دین شان رها کنند و هجرت نمایند. با مال جان خویش در راه خدا جهاد نمایند. پیوسته پیرو ولایت و امامت باشند.(1)
رضایت خدا را در صدق و راستی (گفتار و عمل) باید جست و جو کرد. (2)
بر اساس برخی دیگر از آیات ترک کفران نعمت، شکر نعمت‏ های مادی و معنوی (3) و دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان او نیز موجب جلب رضایت الهی است.


پی نوشت‏ ها:
1. توبه (9) آیه 19 ـ 21.
2. مائده (5) آیه 119.
3. زمر (39) آیه 7.

واجبات رو انجام میدم ولی محرمات رو نمیتونم ترک کنم به خدا خیلی برام سخته
شهوت هم که بد جور فشار میاره

2- رعایت تقوا نیز در همه کارها مخصوصا درحق الناس موجب رضایت و خشنودی خداوند است، اما چون تقوا دارای مراتب و درجات است، قرآن رضایت خداوند را برای تقوا پیشگانی بیان می‏ کند که دارای شش صفت ممتاز باشند. (1)
برای اطلاع بیشتر در این زمینه به تفسیر نمونه، ج 2، ص 344 مراجعه کنید.

پی نوشت‏:
1. آل عمران (3) آیه 16 و 17.

دوستان بده زیادی هم دارم و روم نمیشه ترکشون کنم

گناه کاره پشیمون;634222 نوشت:
ولی محرمات رو نمیتونم ترک کنم به خدا خیلی برام سخته


عامل اصلی بدبختی آدمی ارتکاب حرام و گناه است و اگر انسان بخواهد از حرام دوری کند و از این سمّ مهلک نجات یابد، رعایت نکات زیر ضروری است:

1- تصمیم جدی و قاطع بر گناه نکردن:
تا انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد، چندان توفیقی در عدم ارتکاب گناه به دست نمی آورد.

2-توجه کامل به این که خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است و حتی بر خطورات قلبی ما (در دل می گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است:
اگر انسان چنین یقینی داشته باشد، خجالت می کشد گناه کند و از دستورهای خالقش سرپیچی نماید. برای این که انسان به چنین توجهی موفق شود، همیشه به یاد خدا بودن بسیار سودمند است. این که گفته می شود انسان باید همیشه به یاد خدا باشد، بدین خاطر است که با یاد خدا انسان از مهلکات دور می شود و به عوامل سعادت نزدیک می گردد. علی(ع) فرمود: «خدا را در همه جا یاد کنید، زیرا در همه جا با شما است». (1)
حضرت در حدیث دیگر فرمود: «ذکر دو گونه است: یاد خدا به هنگام مصیبت و بهتر از آن یاد خدا در رویارویی با حرام است که این یاد خدا مانع از ارتکاب حرام می شود».(2)
قرآن فرمود: «آیا (او که اهل گناه و شرک است) ندانست که خدا می بیند».(3)

پی نوشت ها:
1. احسان بخش، صادق،
آثار الصادقین، ج 6، ص 295، شمارة 8567.
2. همان، ص 294، شمارة 8562.
3. علق (95) آیة 14.

نسیم رحمت;634264 نوشت:

عامل اصلی بدبختی آدمی ارتکاب حرام و گناه است و اگر انسان بخواهد از حرام دوری کند و از این سمّ مهلک نجات یابد، رعایت نکات زیر ضروری است:

1- تصمیم جدی و قاطع بر گناه نکردن:
تا انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد، چندان توفیقی در عدم ارتکاب گناه به دست نمی آورد.

2-توجه کامل به این که خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است و حتی بر خطورات قلبی ما (در دل می گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است:
اگر انسان چنین یقینی داشته باشد، خجالت می کشد گناه کند و از دستورهای خالقش سرپیچی نماید. برای این که انسان به چنین توجهی موفق شود، همیشه به یاد خدا بودن بسیار سودمند است. این که گفته می شود انسان باید همیشه به یاد خدا باشد، بدین خاطر است که با یاد خدا انسان از مهلکات دور می شود و به عوامل سعادت نزدیک می گردد. علی(ع) فرمود: «خدا را در همه جا یاد کنید، زیرا در همه جا با شما است». (1)
حضرت در حدیث دیگر فرمود: «ذکر دو گونه است: یاد خدا به هنگام مصیبت و بهتر از آن یاد خدا در رویارویی با حرام است که این یاد خدا مانع از ارتکاب حرام می شود».(2)
قرآن فرمود: «آیا (او که اهل گناه و شرک است) ندانست که خدا می بیند».(3)

پی نوشت ها:
1. احسان بخش، صادق،
آثار الصادقین، ج 6، ص 295، شمارة 8567.
2. همان، ص 294، شمارة 8562.
3. علق (95) آیة 14.


تصمیم جدی گرفتم خیلی هم دارم دنبالش میرم ولی سخته
انشاالله که میتونم


3- تفکر در عواقب زیان بار گناه:
اگر انسان توجه کامل داشته باشد که معصیت افزون بر آثار سوء دنیوی، چه عذاب های غیر قابل تحمل اُخروی به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوری می جوید.
قرآن می فرماید:
« هر کس به خدای خود با حالت گناه وارد شود، جزای او جهنمی است که در آن جا نه می میرد و نه زنده می ماند».(1)
در آیة دیگر فرمود:
«(در روز قیامت) گناهکار دوست دارد که فرزندان، زن، برادر، همة خویشان و همة اهل زمین را فدا می کرد تا از عذاب نجات می یافت، (ولی) چنین نیست، (بلکه) آن آتش شعله کش است و ...».(2)
در جای دیگر فرمود:
«در روز قیامت کافر گوید: ای کاش خاک بودم».
(3)

4- مقایسه بین بهشت و جهنم:
اگر انسان یک مطالعه اجمالی در آیات و روایات اهل بیت(ع) در مورد نعمت های بهشتی و عذاب های جهنمی داشته باشد، مطمئناً به بهشت شوق پیدا می کند و از جهنم می ترسد در نتیجه مرتکب گناه نمی شود. در این زمینه مطالعه جلد شش کتاب پیام قرآن اثر آیت الله مکارم شیرازی بسیار مفید است.
قرآن در مقایسه بین ثواب و عذاب اخروی می فرماید:
«وصف بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده (چنین است) که در آن، جوی هایی از آب گوارا، و جوی هایی از شیری که مزه اش تغییر ناپذیر است، و جوی هایی از شراب لذت بخش برای آشامندگان، و جوی هایی از عسل پاکیزه (وجود دارد) و برای شان در آن جا همه گونه میوه هست، نیز آمرزشی از جانب پروردگارشان. (آیا چنین کسی) همانند کسی است که جاودانه در آتش است و به آنان آبی جوشان نوشانده می شود که دل و روده های شان را پاره پاره می کند؟!»
.(4)
امیرمؤمنان(ع) فرمود:
«مغبون کسی است که بهشت عالی را به گناه پست بفروشد».(5)

پی نوشت ها:
1. طه (20) آیة 74.
2. معارج (70) آیة 11 ـ 15.
3. نبأ (78) آیة 40.
4. محمد (47) آیة 15.
5. غررالحکم، ج 1، ص 356.

5- باور کردن این که شیطان و نفس امّاره، دشمن انسانند؛
وقتی انسان یقین پیدا کرد که اینان دشمن اویند، به حرف آنان گوش نداده و گناه نمی کند.
قرآن می فرماید: «ای بنی آدم، آیا با شما پیمان نبسته بودم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شما است؟!».(1)
در آیة دیگر فرمود: «نفس امّاره بسیار وادار کننده به بدی است».(2)

6- عمر انسان زودگذر است و در آینده بسیار نزدیک به نتایج اعمالش خواهد رسید؛
اگر انسان به این مسئله عنایت داشته باشد و فکر نکند که فعلاً خبری از سرای آخرت نیست، در عدم ارتکاب گناه مؤثر است، چرا که خیلی از افراد به خیال این که عواقب وخیم معصیت دیر به سراغ انسان می آید، مرتکب معصیت می گردند.
قرآن فرموده: «آن ها (کافران) آن (روز عذاب را) دور می بینند، و ما آن را نزدیک می بینیم».(3)

پی نوشت ها:
1. یس (36) آیة 60.
2. یوسف (12) آیة 14.
3. معارج (70) آیة 6.

[="Tahoma"][="Black"]سلام.داداش گلم پیشنهاد میدم سخنرانی استاد رائفی پور رو با موضوع چگونه گناه نکنیم رو گوش کنید.

لینک
[/]

گناه کاره پشیمون;632379 نوشت:
من یه پسر هیجده ساله ای هستم که توی خونواده ای بزرگ شدم که همیشه ماهواره و اینترنت جلوم بوده و پدر و مادرم اصلا به فکره دین و ایمانم نبودن واز کلاس پنجم ابتدایی دوچاره دوستانه ناباب شدم و به گناهان زیادی اغشته شدم و تو پروندم استمنا و به سمته زنا رفتن هم دارم و با جند تا دختر هم رابطه ی دوستی داشتم و خلاصه گناهان زیادی کردم و همش هم تقصیره پدر و مادرمه که بهم نرسیدن حالا من تصمیم گرفتم دیگه ادم بشم ولی نمیشه خیلی دارم سعی میکنم و بدجوری دچاره شهوتم و غنا رو هم نمیتونم ترک کنم چون عاشقه رپم ولی دارم سعی میکنم بیستو چهار ساعته دارم با ام پی تری قران گوش میدم و حتی نمازه صبحمم میرم مسجد ولی نمیشه قلبم سیاه شده شهوت خیلی بهم فشار میاره

خدایا شاهد باش که دوست دارم کمک کنم اما چه کنم که هنوز اوستا نشدم...دستمو بگیر تا منم دست بنده هاتو بگیرم من میتونم...کمکم کن


7- دورى گزیدن از صحنه گناه؛
پیشگیرى از گناه آسان ترین راه مبارزه با گناه است. جوانى که مى خواهد گناه نکند باید خود را از صحنه هاى گناه دور نگه دارد. مثلاً از دیدن عکس و فیلم مبتذل و اختلاط با نامحرم و شرکت درمجلس گناه بپرهیزد.

در پایان حدیثی را که امام حسین(ع) دربارة رهایی از معصیت فرموده می آوریم:
مردی به خدمت حضرت حسین(ع) رسیده و عرض کرد: من مردی گناهکارم و صبر بر معصیت (استقامت در برابر آن) ندارم، مرا موعظه فرما. حضرت فرمود: «پنج عمل انجام ده، آن گاه هر گونه که خواستی گناه کن:
1ـ روزی خدا را نخور و هر چه می خواهی گناه کن.
2ـ از ولایت خدا بیرون رو و هر چه خواستی گناه کن.
3ـ در جایی گناه کن که خدا تو را نبیند.
4ـ به هنگام مرگ نگذار حضرت عزرائیل جانت را بگیرد و هر چه خواستی گناه کن.
5ـ وقتی مالک دوزخ تو را به آتش می اندازد، داخل آتش نرو، آن وقت هر گناهی خواستی انجام ده».(1)
در این حدیث حضرت قصد دارد بفرماید :
تو که بر هیچ یک از این پنج چیز قادر نیستی، پس چگونه گناه انجام می دهی و خود را بدبخت می کنی؟!

پی نوشت:
1. آثار الصادقین، ج ،6 ص 349، شمارة 8789.

دوست عزیز سلام.
اگه امکان توضیح دادن دارین می خواستم بپرسم عامل محرکی که باعث شده برای تغییر تلاش کنید چیه؟

گناه کاره پشیمون;634238 نوشت:
دوستان بده زیادی هم دارم و روم نمیشه ترکشون کنم

عامل سازنده شخصیت انسان ـ بعد از اراده و خواست او ـ امور مختلفی است که مهم ترین آنها همنشین و دوستی می‌باشد.
خداوند دربارة عاقبت دوستی با افراد گمراه و ناباب می‌فرماید:
«وَ یوْم‌َ یعَض‌ُّ الظَّالِم‌ُ عَلَی‌َ یدَیه‌ِ یقُول‌ُ یـَـلَیتَنِی اتَّخَذْت‌ُ مَع‌َ الرَّسُول‌ِ سَبِیلاً یـَاوَیلَتَی‌َ لَیتَنِی لَم‌ْ أَتَّخِذْ فُلاَ نًا خَلِیلاً لَّقَدْ أَضَلَّنِی عَن‌ِ الذِّکرِ بَعْدَ إِذْ جَآءَنِی وَ کان‌َ الشَّیطَان‌ُ لِلاْنسَان‌ِ خَذُولاً؛(1) و به خاطر بیاور روزی را که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم‌، ای وای بر من‌! کاش فلان [شخص گمراه‌] را دوست خود انتخاب نکرده بودم‌! او مرا از یاد حق گمراه ساخت‌، بعد از آن که آگاهی به سراغ من آمده بود، و شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است».

تو اوّل بگو با کیان دوستی که تامن بگویم که تو کیستی

سعدی در تأثیر همنشینی می‌گوید:
گلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی دل‌آویز تو مستم
بگفتا من گلی ناچیز بودم و لیکن مدتی با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد و گر نه من همان خاکم که هستم

شک نکنید اگر می خوهید محرمات را ترک کنید یکی از قدم های اساسی این است که با دوستان ناباب و بد ترک ارتباط کنید. این حکم عقل هر انسان صاحب عقلی است که ، از دوستی با افراد گمراه‌، غافل و شیطان صفت می پرهیزد و در انتخاب دوست دقت می نماید.

گناه کاره پشیمون;634268 نوشت:
تصمیم جدی گرفتم خیلی هم دارم دنبالش میرم ولی سخته

پس رفقای بد رو ترک کن ....

گناه کاره پشیمون;634222 نوشت:
شهوت هم که بد جور فشار میاره

این تاپیک ها رامطالعه کنید:

http://www.askdin.com/thread6289.html#post165

http://www.askdin.com/thread9825.html#post74214

http://www.askdin.com/thread10764.html#post87966

mohamad313;634284 نوشت:
دوست عزیز سلام.
اگه امکان توضیح دادن دارین می خواستم بپرسم عامل محرکی که باعث شده برای تغییر تلاش کنید چیه؟

خودم هم نمیدونمنصفه دوستام میگن مختو شستشو دادن من هرکی این حرف رو زده ترکش کردم
ولی فقط تنها چیزی که میتونم بگم امام زمان باعث شد که من تغیر کنم

بسم الله الرحمن الرحیم.

گناه کاره پشیمون;634348 نوشت:
خودم هم نمیدونمنصفه دوستام میگن مختو شستشو دادن من هرکی این حرف رو زده ترکش کردم
ولی فقط تنها چیزی که میتونم بگم امام زمان باعث شد که من تغیر کنم

از چیزهایی که بیان میکنید بنظرم زیاد مطمئن نباشید!

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (28 | القصص - 56)
تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی؛ ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت می‌کند؛ و او به هدایت یافتگان آگاهتر است!

عقل و فطرت;634354 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.

از چیزهایی که بیان میکنید بنظرم زیاد مطمئن نباشید!

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (28 | القصص - 56)
تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی؛ ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت می‌کند؛ و او به هدایت یافتگان آگاهتر است!

دوسته گلم:Gol: متوجه نشدم اینجارو:Gol: ( از چیزهایی که بیان میکنید بنظرم زیاد مطمئن نباشید!)

بسم الله الرحمن الرحیم.

گناه کاره پشیمون;634356 نوشت:
دوسته گلم:Gol: متوجه نشدم اینجارو:Gol: ( از چیزهایی که بیان میکنید بنظرم زیاد مطمئن نباشید!)

آیه خطاب به شخص محمد هست. رسول در مقام خود که وحی را بر مردم میخواند به راه مستقیم هدایت میکند.ولی در مقام شخصی خود که بشری مثل ماست قادر به هدایت مردم نیست.
یعنی تنها کسی که میتواند شما را هدایت کند خداوند هست و غیر از او قادر به هدایت شما نیستند.

گناه کاره پشیمون;632379 نوشت:
سلام
من یه پسر هیجده ساله ای هستم که توی خونواده ای بزرگ شدم که همیشه ماهواره و اینترنت جلوم بوده و پدر و مادرم اصلا به فکره دین و ایمانم نبودن واز کلاس پنجم ابتدایی دوچاره دوستانه ناباب شدم و به گناهان زیادی اغشته شدم و تو پروندم استمنا و به سمته زنا رفتن هم دارم و با جند تا دختر هم رابطه ی دوستی داشتم و خلاصه گناهان زیادی کردم و همش هم تقصیره پدر و مادرمه که بهم نرسیدن حالا من تصمیم گرفتم دیگه ادم بشم ولی نمیشه خیلی دارم سعی میکنم و بدجوری دچاره شهوتم و غنا رو هم نمیتونم ترک کنم چون عاشقه رپم ولی دارم سعی میکنم بیستو چهار ساعته دارم با ام پی تری قران گوش میدم و حتی نمازه صبحمم میرم مسجد ولی نمیشه قلبم سیاه شده شهوت خیلی بهم فشار میاره
دوست دارم ادمه با ایمان و خوب و امام زمانی باشم لطفا کمکم کنید

سلام و عرض ادب
در ابتدا خیییلی خیییلی خیلی زیاد خوشحالم که در مسیر توبه و بازگشت قرار گرفتید... بهتون تبریک میگم...خداروشکر، قلب امام زمان رو شاد کردید خدا خیرتون بده...
اول از همه بگم که هیچ وقتِ هیچ وقت سعی نکنید گناهتون رو تقصیر دیگران بندازید، توجیحِ گناه، از خودِ گناه زشت تره... و اینکه اگر ما ادما یاد بگیریم که همیشه و همیشه در خلوت، خودمون رو مقصر بدونیم این باعث میشه که رشد کنیم و خودمون رو اصلاح کنیم و تقصیر رو از خودمون پیدا کنیم تا بتونیم در مسیر انسانیت رشد کنیم اما اگر بخوایم همیشه انگشت اتهام رو به سمت دیگران بگیریم پس کی باید خطاهای خودمون رو درست کنیم؟ کی باید به اصلاح نفسمون بپردازیم؟
پس نتیجه: هیچ وقت سعی نکن گناهتو توجیح کنی، مثلا با مادرت بد صحبت کردی نگو که خدایا من چیکار کنم مامانم منو عصبی کرد منم اینجور جواب دادم، همیشه بگو خدایا منو ببخش اشتباه کردم، نفستو سرزنش کن و بهش تشر بزن و بگو که اُف بر تو، تو منو در راه هلاکت قرار دادی، تو باعث میشی من اشک امام زمانمو در بیارم... همیشه اینجوری با خودت صحبت کن کم کم میبینی که چقدرررر مشکل داری و چقدر باید روی خودت کار کنی اونوقت دیگه اصلا وقت نمیکنی که به ایرادات دیگران بپردازی...
برای اینکه پستم طولانی نشه بقیه مطالبو در یک پست دیگه قرار میدم انشالله...

خیلی خیلی امیدوار به رحمت و مهربونیه خدا باش. خدا خیییلی دوستون داره که دستتون رو گرفته و در مسیر توبه قرارتون داده... این حس های منفی همش حرفایی هست که شیطون در گوشت میخونه تا ناامیدت کنه..میگه تو میخوای آدم بشی؟ تو با این همه گناه؟ مگه گذشته ات یادت رفته؟ مگه گناهات کم بوده؟ و ازین جور چرت و پرت ها که تو گوش هرکی که میخواد در صراط مستقیم قرار بگیره ور ور میکنه... پس در درجه اول، بدون که خدا خیلی دوست داره.چرا؟ چون تو این آخرالزمانی که اینهمه گناه زیاد شده، حتی اونایی که ایمان داشتن به بیراهه رفتن وقتی اینهمه ایمان ها سست شده خدارو هزاران هزار بار شکر و ستایش کن و بهش بگو خدایا ازت ممنون که منو انقدر دوست داری، ازت میخوام که بهم فرصت بدی، فرصت بدی که همه خطاهامو با خوبی جبران کنم، خدایا تو اگر منو نبخشی، من سراغ کی برم؟ مگه از تو مهربونتر هم هست؟ ازین حرفا که بزنی همچین عشقی نسبت به خدا تو قلبت ایجاد میشه که هر روز متوجه میشی که خدا انگار فقط تورو دوست داره، انگار هیچ بنده ای جز تو نداره، انقدر که قشنگ حرفاتو میشنوه و بهت انرژی میده...
ازتون خواهش میکنم هییییییییییچ وقت ناامید نشی...هروقت حس بدی بهتون رسید به شیطون بگو اونقدر خوووب میشم تا چشات کور شه...اصلا به قصد اینکه چشم شیطون رو کور کنی مثلا همینجور تو حالت سجده باش اصلا ذکر هم نگفتی نگو، فقط بگو من واسه اینکه بینی تورو به خاک بمالم واسه خدای مهربونم سجده میکنم تا کور شی... وااای اگر بدونی بعد از یه مدت چه اتفاقات خوبی برات میوفته...
این رو هم هیچوقت فراموش نکن، هنرِ اهل بیت مریض شفا دادن نیست، هنر اهل بیت مرده زنده کردنه.... یعنی من و تویی که در حال سقوط بودیم رو گرفتن و زنده امون کردن... اگر زندگی اولیا رو بخونی کم نیستن کسانی که خلافکاری بودن برای خودشون، اما یهو چنان دستشون رو گرفتن که از تمام کسانی که عمری پای سجاده به خیال خودشون عبادت میکردن بالاتر زدن و یک شبه ره صد ساله رفتن....
دوست عزیز امیدوارم حرفام اثری داشته باشه و حالتو خوب کرده باشه.... امیدوارم ما رو از حالتون و اتفاقات روزمره اتون با خبر کنید و همیشه در مسیر پیشرفت باشید و این نعمت توبه و پشیمونی رو قدر بدونید و مطمئن باشید که یک جا یک کار خوبی کردین که خدا براتون جبران کرد و نجاتتون داد...
در پناه الله...

سلام دوست عزیز
اول اینکه بدون خدا خیلی دوستت داشته که این حس بازگشت و توبه در وجودت القا شده
هیچوقت از رحمت خدا نا امید نشو / اونقدر بخشنده هست که نمیتونی تصورش رو بکنی
درباره ی راه بازگشت واقعا توی این جامعه خوب بودن خیلی سخته ...
میفهمت چی میگی چون سن و سال خودت رو دارم
اولین نکته این که سعی کن نمازت رو حتما بخونی ، خودش یه قدم بزرگه
درباره ی فشار شهوت واقعا نمیدونم چه راهکار قطعی ای بهت بگم
قطعا با جواب هایی مثل ورزش کردن ، دوغ خوردن ، ادویه نخوردن ، کتاب خوندن و ... مواجه خواهی شد ولی اینا به هیچ عنوان راه حل نیست
پیشنهاد من اینه که سعی کن از عوامل تحریک کننده تا جایی که میتونی دور باشی
وقتی تحریک میشی خودت رو به کاری که دوست داری سرگرم کن
مثلا اگه ورزش کردن دوست داری برو ورزش کن
اگه فیلم دیدن دوست داری اون لحظه برو فیلم ببین که حواست تا جای ممکن پرت بشه ...
موفق باشی عزیز
در پناه حق

یعنی یهویی تصمیم گرفتین ترک کنید.نمیشه اینجوری داش من.هر چقدرم ما نصیحتت کنیم اول باید خودت به نتیجه ای رسیده باشی.اخرش یه چیزی دیدین یا شنیدین که باعث تغییر مسیر شما شده؟ باید خودت به یه نتیجه ای برسی که هر موقع بهش فکر میکنی از گناه بدت بیاد و به سمتش نری.نمیخاد یهویی خوب بشی کم کم .سنگ بزرگ نشونه نزدنه.اول گناه بزرگتو ترک کن بیا تا کوچیکه برسی.نماز شب هم خیلی خوبه.شاید باورش سخت باشه ولی روز بعد از اینکه نماز شب میخونی فکر گناه نمیاد تو سرت.اصلن نمیتونی گناه کنی.

واقعا ازتون تشکر میکنم خیلی بزرگوارید دستتون درد نکنه:hamdel::Gol::Gol::Gol:
دوستان سخنی چیزی دارن حتما بگن:Gol:

با سلام

دوست گرامی همین که خودتان را سرزنش میکنید بسیار علامت خوبی است و لطف خداوند مهربان به شماست که گناه وجود شما را لبریز نکرده و نفس ملامت گر شما بیدار است.

انتظار نداشته باشید که یک شبه به انسانی کامل که در ذهنتان است تبدیل شوید اما این را هم بدانید که تغییر جهت به سمت راه راست شامل حال هر کسی نمیشود. مثلا در صحرای کربلا بین افراد بی شماری ،

این جناب حر بود که توفیق الهی شامل حالش شد و عاقبت بخیر شد. پس قدر خودتان را بدانید.

دوست عزیز : سعی کن با صحیفه سجادیه انس بگیری. ذکر استغفرالله را بسیار زیاد بگو. بسیار دعا کن . صبح و شام از مصیبت امام حسین ( علیه السلام ) یاد کن و حتی اگر اشکی نداشتی حالت غم به خودت

بگیر. و از همه مهمتر : اگر در طی این مسیر دوباره مرتکب گناه شدی اصلا ناامید نشو و دوباره توبه کن و ادامه بده.

التماس دعا .

[="Tahoma"][="Black"]به نام خدا
سلام

گناه کاره پشیمون;634222 نوشت:
شهوت هم که بد جور فشار میاره

ورزش هاي رزمي هم انرژي زيادي ميگيره هم اعتماد به نفس رو بالا ميبره شما در كنار ساير كارهايي كه معمولا ذكر ميشه،ورزش رزمي رو هم به طور اختصاصي دنبال كن.
[SPOILER]از اونجايي كه گفتي دوست داري امام زماني باشي،بايد گفت ممكنه بعد از ظهور حضرت سلاح هاي گرم از كار بيافتند و سلاح هاي سرد مثل شمشير و تير و كمان و نيزه و... جايگزين سلاح هاي گرم و سنگين بشه لذا توصيه ميكنم رشته نينجوتسو كه يك رشته چريكي هست و همه چيزي بهت آموزش ميدن رو دنبال كن.[/SPOILER][/]

گناه کاره پشیمون;632379 نوشت:
دارم سعی میکنم بیستو چهار ساعته دارم با ام پی تری قران گوش میدم و حتی نمازه صبحمم میرم مسجد ولی نمیشه قلبم سیاه شده شهوت خیلی بهم فشار میاره
دوست دارم ادمه با ایمان و خوب و امام زمانی باشم لطفا کمکم کنید

سلام گل پسر:Mohabbat:
اتفاقی اومدم تو این تاپیک و حرفانو خوندم،

از اینکه تصمیم گرفتی تو زندگیت یه انقلابی انجام بدی خیلی خوشحال شدم و یاد یه مطلبی که قبلا خونده بودم افتادم:

از مرکز اسناد انقلاب کپی کردم؛ نمایش متنو بزن:Cheshmak:، میدونم طولانیه ولی به احترام خون پاک شهدا بخونیدش:Gol:

من که خودم دوباره خوندم، متاثر شدم، اون جاهاییشم که لازم می دونستم bold کردم، شما هم ان شا الله به فیض شهادت برسی

[SPOILER]نامه نگاری های یك شهید 17 ساله

به كوشش:: دكتر منصور سلطان زاده




من تا حالا به جبهه نرفته ام و نمی دانم حال و هوای آنجا چگونه است ولی امیدوارم كه خداوند ما بندگان سراپا تقصیر را هم مورد لطف خودش قرار دهد و از شربت غرور انگیز و مست كننده شهادت هم به ما بنوشاند. این تنها آرزوی من است. قلبم با شنیدن كلمه شهادت تندتر می زند و عطش پایان ناپذیری در رسیدن به این كمال در وجودم شعله می كشد...مقدمه
" ان تتقوالله یجعل لكم فرقانا "سوره انفال آیه 29
براستی چه گنجهایی در گنجینه هشت ساله دفاع مقدس نهفته است.كاویدن تاریخ هشت ساله دفاع مقدس و بیرون كشیدن گنجهای نهفته آن از دل خاك جبهه ها رسالتی است كه بر عهده همگان است. امیر عزیز جوانی است كه یوسف گونه پای در سرزمین گرم خوزستان نهاد وغریبانه به فیض شهادت نائل گردید.
داستان زندگی وی و ماجرای شهادت ایشان آن چنان زیبا در قالب نامه نگاریهای مابین ایشان، مجله زن روز ورئیس دبیرستانش به رشته تحریر در آمده كه هرگونه توضیح اضافی ما از زیبایی آن خواهد كاست. به همین دلیل بدون هرگونه توضیح اضافی، به سراغ داستان زندگیش از زبان نامه ها می رویم . به امید روزی كه زندگی این شهید بزرگوار با همت عزیزانی در قالب فیلم به تصویر كشیده شود.

نامه اول شهید امیر به مجله زن روز در تاریخ 3/9/1365

بنام خداوند بخشنده و مهربان
خدمت خواهران عزیز و گرامیم در مجله مفید و پر بار زن روز
سلام من را از این فاصله دور پذیرا باشید. آرزو میكنم كه در تمام مراحل زندگیتان موفق و موید و سلامت باشید.قبل از هر چیز لازم است از زحمات شما بخاطر فراهم آوردن این مجله مفید و سودمند تشكر كنم و باور كنید بدون تعارف و تمجید های دروغین، مجله زن روز بهترین مجله خانوادگی در سطح كشور و بهترین نشریه از بین نشریات موسسه كیهان است. اما دلیل اینكه امروز در این هوای بارانی ، این برادر كوچكتان تصمیم گرفت با شما درد دل كند مشكل بزرگی است كه بر سر راهش قرار گرفته است جریان را برایتان بازگو می كنم:

من پسری 17 ساله هستم و در خانواده ای مرفه و ثروتمند زندگی می كنم اما چه ثروتی كه می خواهم سر به تنش نباشد. پدر و مادر من هر دو پزشك هستند و از صبح زود تا پاسی از شب را در خارج از منزل سپری می كنند تازه وقتی هم به خانه می آیند از بس خسته و كوفته هستند كه زود می روند و می خوابند.اصلا در طول روز یكبار از خود سوال نمی كنند كه پسرمان (یعنی من)كجاست؟ حالا چه كار می كند؟ با چه كسی رفت و آمد می كند؟ اما خوشبختانه به حول و قوه الهی من پسری نیستم كه از این موقعیتها سوء استفاده كنم و خودم را به منجلاب فساد بكشانم.البته این مشكل اصلی من نیست چون من دیگر به این بی توجهی ها عادت كرده ام واز اینكه اصلا به من كاری ندارند كه كجا می روم و چه می پوشم و با كی می گردم تعجب نمی كنم بلكه مشكل اصلی من از حدود یكسال پیش شروع شد.

پدر و مادرم بدلیل اینكه من تنها بچه خانواده هستم و ضمنا وضع مادیشان هم خوب است دختر خاله ام را كه در خانواده ای متوسط زندگی می كند به فرزندی كه چه عرض كنم به سرپرستی قبول كردند(البته لازم به تذكر است كه دختر خاله ام هم سن خود من است.) بله از آن تاریخ به بعد مشكل من شروع شد و خانه آرام و ساكت ما كه در طول روز كسی جز من در آن زندگی نمیكرد تبدیل به زندگی پسری شد كه سعی در دور كردن هوای نفس دارد با دختری كه به مراتب از شیطان پست تر و گناهكارتر و حرفه ای تر است . تنها كارهای دختر خاله ام را در یك جمله خلاصه می كنم:"درخواست از من برای انجام بزرگترین گناه كبیره" می دانم كه منظور من را حتما فهمیده اید و لازم به توضیحات اضافی نیست. همانطور كه گفتم پدر و مادرم حدود 17 ساعت از روز را در بیرون از منزل بسر می برند یعنی از ساعت 6 صبح تا 11 شب .

من هم از ساعت 7 صبح تا 1 بعد از ظهر مشغول تحصیل هستم یعنی حدود 10 ساعت از روز را با دختر خاله ام در خانه تنها هستم و همانطور كه گفتم دختر خاله ام یك لحظه من را تنها نمی گذارد،دائما در سرم فكر گناه را می اندازد. بارها در طول روز از من درخواست گناه می كند. البته من پسری نیستم كه تسلیم خواهش و حرفهای او شوم ، همیشه سعی می كنم از او خودم را دور كنم ولی او مانند شیطان است كه سر راه هر انسان ظاهر شود او را درون قعر جهنم پرتاب می كند و برای همین است كه من از او احتراز می كنم ولی او دست از سرم برنمی دارد تو را به خدا كمكم كنید چطور جواب حرفهای چرب و نرم او را بدهم؟ من بعضی وقتها فكر می كنم كه او شیطان است كه از آسمان به زمین آمده تا تمام عبادات چندین ساله من را دود و نابود كند و سپس به آسمان برگردد.خواهران عزیز كمكم كنید من چطور می توانم او را سر راه بیاورم؟ هر چه به او می گویم دست از سرم بردار گوشش بدهكار نیست هر چه به او می گویم شخصیت زن این نیست كه تو داری انجام می دهی اصلا گوش نمی كند. می ترسم آخر عاقبت كاری دست من بدهد. دوست ندارم كه تسلیم او بشوم. باور كنید حتی بعضی وقتها من را تهدید هم می كند و می گوید.........................................................

البته فكر می كنم همه این بدبختیها بخاطر این است كه من یك مقدار زیبا هستم فكر می كنم اگر این موهای طلایی و پوست روشن را نداشتم حتما این مشكل سرم نمی آمد. روزی هزار بار از خداوند در خواست می كنم كه این زیبایی را از من بگیرد. دوست داشتم در خانواده ای فقیر زندگی می كردم و زشت ترین پسر روی زمین بودم ولی گیر این دختر خاله شیطان صفت نمی افتادم كه نمی گذارد تا قبل از ازدواج پاك بمانم. البته تا حالا كه من تسلیم خواهشهای او نشده ام ولی می ترسم كه بالاخره من را وادار به تسلیم كند. خواهران خوبم كمكم كنید نگذارید این برادرتان پاكی خود را از دست بدهد. بگویید به او چه بگویم و چطور او را ارشاد كنم تا دست از هوای نفس خود بردارد و من را هم اینهمه آزار ندهد؟ چطور او را مانند یك دختر مسلمان كنم و چطور می توانم طرز فكر و رفتار و عقیده اش را تغییر دهم ؟ ضمنا فكر نمی كنم كه در میان گذاشتن این مسئله با پدر و مادرم فایده ای داشته باشد چون آنها نه وقت و نه حوصله فكر كردن به این مسائل را دارند،تازه اگر هم داشته باشند هیچ عكس العملی نشان نمی دهند. چون رفتار آنها هم در بیرون از خانه دست كمی از رفتار دختر خاله ام در خانه ندارد. امیدوارم كه هر چه زود تر من را كمك كنید. خواهران گرامی جواب نامه ام را به این آدرس به صورت كتبی بدهید كه قبلا تشكر و سپاسگزاری می كنم.

با تشكر برادرتان امیر....
3/9/65-ساعت 5/3 بعد از ظهر

نامه دوم شهید امیر به مجله زن روز در تاریخ 1/10/1365 در آستانه اعزام به جبهه و4 روز قبل از شهادتش در عملیات كربلای چهار

بسم رب الشهدا و الصدیقین
خدمت خواهران عزیز و گرامی ام در مجله زن روز:
سلامی به گرمای آفتاب خوزستان و به لطافت نسیم بهاری از این راه دور برای شما می فرستم . مدتهاست كه منتظر نامه شما هستم ولی تا حالا كه عازم دانشگاه اصلی هستم جوابی از شما دریافت نكرده ام. البته مطمئن هستم كه شما نامه ام را جواب خواهید داد. ولی وقتی شما جواب بدهید من امیدوارم در این دنیای فانی نباشم.

حدود یك هفته بعد از اینكه برای شما نامه ای نوشتم و گفتم خواهر خوانده ام من را ترغیب به گناه كبیره زنا می كند ، شبی در خواب دیدم كه مردی با كت و شلوار سبز در خیابان من را دیده است و به من گفت: امیر برو به دانشگاه اصلی، وقتت را تلف نكن . من این خواب را از روحانی مسجدمان سوال كردم و ایشان گفتند كه دانشگاه اصلی یعنی جبهه. من هم از اینكه خدا دست نیاز من را گرفته بود و راهی به روی من گشوده بود خوشحال شدم و حال عازم جبهه نور علیه تاریكی هستم.
البته این نامه را به كادر دبیرستان می دهم تا اگر خوشبختانه شهید شدم و بعد از شهادت من نامه شما آمد این نامه را برایتان پست كنند تا از خبر شهادت من آگاه شوید. البته من نمی دانم حالا كه این نامه من را مطالعه می كنید اصلا یادتان هست كه در نامه قبلی چه نوشته ام یا اینكه كثرت نامه های رسیده شما موضوع نامه من را در خاطر شما پاك كرده است. بهر شكل همانطور كه در نامه قبلی هم نوشته بودم پدر و مادر من آدمهای درستی نیستند و رفتار و گفتار و كردارشان غربی است و خواهر خوانده ام هم كه این موضوع را بعد از آمدن به منزل ما دید فكر كرد منهم زود تسلیم می شوم ولی او كور خوانده است .

من مدتها با شیطان مبارزه كرده ام و خودم را از آلودگی حفظ كرده ام ولی فكر می كنید كه تا كی می توانستم در مقابل این شیطان دختر نما مقاومت كنم و برای همین و با توجه به خوابی كه دیده بودم تصمیم گرفتم كه خودم را به صف عاشقان حقیقی خدا پیوند بزنم و از این دام شیطان كه در جلوی پایم قرار دارد خلاصی پیدا كنم. من می روم اما بگذار این دختره فاسد بماند من فقط خوشحالم كه حال كه عازم جبهه هستم هیچ گناه كبیره ای ندارم و برای گناهان ریز و درشت دیگرم از خداوند طلب مغفرت می كنم. من می روم ولی بگذار پدر و مادرم كه هر دو دكتر هستند و ادعای تمدن می كنند بمانند و به افكار غربزده خود ادامه دهند. امیدوارم كه به زودی از خواب غفلت بیدار شوند.


من تا حالا به جبهه نرفته ام و نمی دانم حال و هوای آنجا چگونه است ولی امیدوارم كه خداوند ما بندگان سراپا تقصیر را هم مورد لطف خودش قرار دهد و از شربت غرور انگیز و مست كننده شهادت هم به ما بنوشاند. این تنها آرزوی من است. پدر و مادرم هیچ وقت برای من پدر و مادر درست و حسابی نبودند. همیشه بیرون از خانه بودند و از صبح زود تا نیمه های شب در حال كار در بیمارستان و یا مطب خصوصی و یا در مجلس های فساد انگیزی بودند كه من از رفتن به آنها همیشه تنفر داشته ام. هیچ وقت من محبت واقعی پدر و مادرم را احساس نكردم چون اصلا آنها را درست و حسابی ندیده ام. بعد هم كه این دختر را پیش ما آوردند كه زندگی آرام و بدون دغدغه من را تبدیل به طوفان مبارزه با گناه كردند با این همه همانطور كه گفتم خوشحالم كه به گناهی كه خواهر خوانده ام من را به آن تشوق می كرد آلوده نشدم.

ضمنا از طرف من خواهش می كنم به روانشناس مجله بگوئید كه در نوشته هایتان حتما این موضوع را به پدر و مادرها تذكر دهند كه پدر و مادری فقط این نیست كه بچه درست كنید و آنوقت به امید خدا رها كنید بلكه به آنها بگوئید پدر و مادری یعنی محبت و توجه به فرزند. امیدوارم من آخرین پسری باشم كه از این اتفاقات برایم می افتد. البته من نمی دانم كه این موضوع را خانم روانشناس باید بگوید یا كس دیگری. بهر صورت خودتان این پیام من را به هر كسی كه مناسب می دانید برسانید تا او در مجله چاپ كند. قلبم با شنیدن كلمه شهادت تندتر می زند و عطش پایان ناپذیری در رسیدن به این كمال در وجودم شعله می كشد. همانطور كه گفتم اگر خداوند ما را پذیرفت و شهید شدیم كه این نامه را از طرف رئیس دبیرستان برایتان می فرستند و اگر لایق و شایسته رسیدن به این مقام رفیع ندید و برگشتیم، من اگر نامه ای از شما دریافت كرده بودم حتما جوابش را می دهم. البته امیدوارم برنگردم چون آنوقت همان آش و همان كا سه است. بیشتر از این وقت شما را نمی گیرم . برای من دعا كنید. سلامتی و موفقیت همه شما خواهران گرامی را از خداوند متعال خواستارم و در پایان آرزو می كنم كه همه انسانهای خفته مخصوصا پدر و مادر و خواهر خوانده ام از خواب غفلت بیدار شوند و رو بسوی اسلام بیاورند. عرض دیگری نیست. خداحافظ و التماس دعا



والسلام علی عبادا...صالحینبرادرتان امیر 1/10/65

پاسخ مجله زن روز به نامه اول شهید امیر در تاریخ 14/10/1365 بدون اینكه از شهادت وی مطلع باشد:

بسمه تعالی

برادر گرامی
سلام علیكم
حتما موضوع را با خانواده خود در میان بگذارید. زیرا آگاهی خانواده تان می تواند برای شما موثر باشد.
موفق باشید

نامه رئیس دبیرستان در تاریخ 16/10/1365 به مجله زن روز و اعلام خبر شهادت ایشان:

بسمه تعالی
مجله محترم زن روز :
با سلام ، برادر امیر........در تاریخ 5/10/65 در عملیات كربلای 4 به شهادت رسیده اند.
نامه شهید ضمیمه میشود.

با تشكر......................
رئیس دبیرستان شهید..........
16/10/65

[/SPOILER]

ان شا الله به حق حضرت زهرا و به حق این شهید والا مقام در این مسیری که انتخاب کردی ثابت قدم باشی و به بالاترین درجات و کمالات برسی

قول بده منم شفاعت کنی، (واسه دستمزد حق مشاوره می گم ها):Cheshmak:

قوی باش
ان شا الله خودشون دستتو می گیرن فقط قضیه ی شفاعت رو فراموش نکنی ها

یا رقیه

گناه کاره پشیمون;634238 نوشت:
دوستان بده زیادی هم دارم

ببخشیدا؛ ما فقط نوشته نیستیم ها، ..... ما هم دوستاتیم..............

باورت نمی شه!!!!!

بچه ها یه چند بار بندازیدش بالا تا باورش شه:tashvigh!:

اسم کاربریتم میری عوض می کنی.....گفته باشم:Cheshmak:

username;635077 نوشت:
سلام گل پسر:Mohabbat:
اتفاقی اومدم تو این تاپیک و حرفانو خوندم،

از اینکه تصمیم گرفتی تو زندگیت یه انقلابی انجام بدی خیلی خوشحال شدم و یاد یه مطلبی که قبلا خونده بودم افتادم:

از مرکز اسناد انقلاب کپی کردم؛ نمایش متنو بزن:Cheshmak:، میدونم طولانیه ولی به احترام خون پاک شهدا بخونیدش:Gol:

من که خودم دوباره خوندم، متاثر شدم، اون جاهاییشم که لازم می دونستم bold کردم، شما هم ان شا الله به فیض شهادت برسی

[SPOILER]نامه نگاری های یك شهید 17 ساله

به كوشش:: دكتر منصور سلطان زاده




من تا حالا به جبهه نرفته ام و نمی دانم حال و هوای آنجا چگونه است ولی امیدوارم كه خداوند ما بندگان سراپا تقصیر را هم مورد لطف خودش قرار دهد و از شربت غرور انگیز و مست كننده شهادت هم به ما بنوشاند. این تنها آرزوی من است. قلبم با شنیدن كلمه شهادت تندتر می زند و عطش پایان ناپذیری در رسیدن به این كمال در وجودم شعله می كشد...مقدمه
" ان تتقوالله یجعل لكم فرقانا "سوره انفال آیه 29
براستی چه گنجهایی در گنجینه هشت ساله دفاع مقدس نهفته است.كاویدن تاریخ هشت ساله دفاع مقدس و بیرون كشیدن گنجهای نهفته آن از دل خاك جبهه ها رسالتی است كه بر عهده همگان است. امیر عزیز جوانی است كه یوسف گونه پای در سرزمین گرم خوزستان نهاد وغریبانه به فیض شهادت نائل گردید.
داستان زندگی وی و ماجرای شهادت ایشان آن چنان زیبا در قالب نامه نگاریهای مابین ایشان، مجله زن روز ورئیس دبیرستانش به رشته تحریر در آمده كه هرگونه توضیح اضافی ما از زیبایی آن خواهد كاست. به همین دلیل بدون هرگونه توضیح اضافی، به سراغ داستان زندگیش از زبان نامه ها می رویم . به امید روزی كه زندگی این شهید بزرگوار با همت عزیزانی در قالب فیلم به تصویر كشیده شود.

نامه اول شهید امیر به مجله زن روز در تاریخ 3/9/1365

بنام خداوند بخشنده و مهربان
خدمت خواهران عزیز و گرامیم در مجله مفید و پر بار زن روز
سلام من را از این فاصله دور پذیرا باشید. آرزو میكنم كه در تمام مراحل زندگیتان موفق و موید و سلامت باشید.قبل از هر چیز لازم است از زحمات شما بخاطر فراهم آوردن این مجله مفید و سودمند تشكر كنم و باور كنید بدون تعارف و تمجید های دروغین، مجله زن روز بهترین مجله خانوادگی در سطح كشور و بهترین نشریه از بین نشریات موسسه كیهان است. اما دلیل اینكه امروز در این هوای بارانی ، این برادر كوچكتان تصمیم گرفت با شما درد دل كند مشكل بزرگی است كه بر سر راهش قرار گرفته است جریان را برایتان بازگو می كنم:

من پسری 17 ساله هستم و در خانواده ای مرفه و ثروتمند زندگی می كنم اما چه ثروتی كه می خواهم سر به تنش نباشد. پدر و مادر من هر دو پزشك هستند و از صبح زود تا پاسی از شب را در خارج از منزل سپری می كنند تازه وقتی هم به خانه می آیند از بس خسته و كوفته هستند كه زود می روند و می خوابند.اصلا در طول روز یكبار از خود سوال نمی كنند كه پسرمان (یعنی من)كجاست؟ حالا چه كار می كند؟ با چه كسی رفت و آمد می كند؟ اما خوشبختانه به حول و قوه الهی من پسری نیستم كه از این موقعیتها سوء استفاده كنم و خودم را به منجلاب فساد بكشانم.البته این مشكل اصلی من نیست چون من دیگر به این بی توجهی ها عادت كرده ام واز اینكه اصلا به من كاری ندارند كه كجا می روم و چه می پوشم و با كی می گردم تعجب نمی كنم بلكه مشكل اصلی من از حدود یكسال پیش شروع شد.

پدر و مادرم بدلیل اینكه من تنها بچه خانواده هستم و ضمنا وضع مادیشان هم خوب است دختر خاله ام را كه در خانواده ای متوسط زندگی می كند به فرزندی كه چه عرض كنم به سرپرستی قبول كردند(البته لازم به تذكر است كه دختر خاله ام هم سن خود من است.) بله از آن تاریخ به بعد مشكل من شروع شد و خانه آرام و ساكت ما كه در طول روز كسی جز من در آن زندگی نمیكرد تبدیل به زندگی پسری شد كه سعی در دور كردن هوای نفس دارد با دختری كه به مراتب از شیطان پست تر و گناهكارتر و حرفه ای تر است . تنها كارهای دختر خاله ام را در یك جمله خلاصه می كنم:"درخواست از من برای انجام بزرگترین گناه كبیره" می دانم كه منظور من را حتما فهمیده اید و لازم به توضیحات اضافی نیست. همانطور كه گفتم پدر و مادرم حدود 17 ساعت از روز را در بیرون از منزل بسر می برند یعنی از ساعت 6 صبح تا 11 شب .

من هم از ساعت 7 صبح تا 1 بعد از ظهر مشغول تحصیل هستم یعنی حدود 10 ساعت از روز را با دختر خاله ام در خانه تنها هستم و همانطور كه گفتم دختر خاله ام یك لحظه من را تنها نمی گذارد،دائما در سرم فكر گناه را می اندازد. بارها در طول روز از من درخواست گناه می كند. البته من پسری نیستم كه تسلیم خواهش و حرفهای او شوم ، همیشه سعی می كنم از او خودم را دور كنم ولی او مانند شیطان است كه سر راه هر انسان ظاهر شود او را درون قعر جهنم پرتاب می كند و برای همین است كه من از او احتراز می كنم ولی او دست از سرم برنمی دارد تو را به خدا كمكم كنید چطور جواب حرفهای چرب و نرم او را بدهم؟ من بعضی وقتها فكر می كنم كه او شیطان است كه از آسمان به زمین آمده تا تمام عبادات چندین ساله من را دود و نابود كند و سپس به آسمان برگردد.خواهران عزیز كمكم كنید من چطور می توانم او را سر راه بیاورم؟ هر چه به او می گویم دست از سرم بردار گوشش بدهكار نیست هر چه به او می گویم شخصیت زن این نیست كه تو داری انجام می دهی اصلا گوش نمی كند. می ترسم آخر عاقبت كاری دست من بدهد. دوست ندارم كه تسلیم او بشوم. باور كنید حتی بعضی وقتها من را تهدید هم می كند و می گوید.........................................................

البته فكر می كنم همه این بدبختیها بخاطر این است كه من یك مقدار زیبا هستم فكر می كنم اگر این موهای طلایی و پوست روشن را نداشتم حتما این مشكل سرم نمی آمد. روزی هزار بار از خداوند در خواست می كنم كه این زیبایی را از من بگیرد. دوست داشتم در خانواده ای فقیر زندگی می كردم و زشت ترین پسر روی زمین بودم ولی گیر این دختر خاله شیطان صفت نمی افتادم كه نمی گذارد تا قبل از ازدواج پاك بمانم. البته تا حالا كه من تسلیم خواهشهای او نشده ام ولی می ترسم كه بالاخره من را وادار به تسلیم كند. خواهران خوبم كمكم كنید نگذارید این برادرتان پاكی خود را از دست بدهد. بگویید به او چه بگویم و چطور او را ارشاد كنم تا دست از هوای نفس خود بردارد و من را هم اینهمه آزار ندهد؟ چطور او را مانند یك دختر مسلمان كنم و چطور می توانم طرز فكر و رفتار و عقیده اش را تغییر دهم ؟ ضمنا فكر نمی كنم كه در میان گذاشتن این مسئله با پدر و مادرم فایده ای داشته باشد چون آنها نه وقت و نه حوصله فكر كردن به این مسائل را دارند،تازه اگر هم داشته باشند هیچ عكس العملی نشان نمی دهند. چون رفتار آنها هم در بیرون از خانه دست كمی از رفتار دختر خاله ام در خانه ندارد. امیدوارم كه هر چه زود تر من را كمك كنید. خواهران گرامی جواب نامه ام را به این آدرس به صورت كتبی بدهید كه قبلا تشكر و سپاسگزاری می كنم.

با تشكر برادرتان امیر....
3/9/65-ساعت 5/3 بعد از ظهر

نامه دوم شهید امیر به مجله زن روز در تاریخ 1/10/1365 در آستانه اعزام به جبهه و4 روز قبل از شهادتش در عملیات كربلای چهار

بسم رب الشهدا و الصدیقین
خدمت خواهران عزیز و گرامی ام در مجله زن روز:
سلامی به گرمای آفتاب خوزستان و به لطافت نسیم بهاری از این راه دور برای شما می فرستم . مدتهاست كه منتظر نامه شما هستم ولی تا حالا كه عازم دانشگاه اصلی هستم جوابی از شما دریافت نكرده ام. البته مطمئن هستم كه شما نامه ام را جواب خواهید داد. ولی وقتی شما جواب بدهید من امیدوارم در این دنیای فانی نباشم.

حدود یك هفته بعد از اینكه برای شما نامه ای نوشتم و گفتم خواهر خوانده ام من را ترغیب به گناه كبیره زنا می كند ، شبی در خواب دیدم كه مردی با كت و شلوار سبز در خیابان من را دیده است و به من گفت: امیر برو به دانشگاه اصلی، وقتت را تلف نكن . من این خواب را از روحانی مسجدمان سوال كردم و ایشان گفتند كه دانشگاه اصلی یعنی جبهه. من هم از اینكه خدا دست نیاز من را گرفته بود و راهی به روی من گشوده بود خوشحال شدم و حال عازم جبهه نور علیه تاریكی هستم.
البته این نامه را به كادر دبیرستان می دهم تا اگر خوشبختانه شهید شدم و بعد از شهادت من نامه شما آمد این نامه را برایتان پست كنند تا از خبر شهادت من آگاه شوید. البته من نمی دانم حالا كه این نامه من را مطالعه می كنید اصلا یادتان هست كه در نامه قبلی چه نوشته ام یا اینكه كثرت نامه های رسیده شما موضوع نامه من را در خاطر شما پاك كرده است. بهر شكل همانطور كه در نامه قبلی هم نوشته بودم پدر و مادر من آدمهای درستی نیستند و رفتار و گفتار و كردارشان غربی است و خواهر خوانده ام هم كه این موضوع را بعد از آمدن به منزل ما دید فكر كرد منهم زود تسلیم می شوم ولی او كور خوانده است .

من مدتها با شیطان مبارزه كرده ام و خودم را از آلودگی حفظ كرده ام ولی فكر می كنید كه تا كی می توانستم در مقابل این شیطان دختر نما مقاومت كنم و برای همین و با توجه به خوابی كه دیده بودم تصمیم گرفتم كه خودم را به صف عاشقان حقیقی خدا پیوند بزنم و از این دام شیطان كه در جلوی پایم قرار دارد خلاصی پیدا كنم. من می روم اما بگذار این دختره فاسد بماند من فقط خوشحالم كه حال كه عازم جبهه هستم هیچ گناه كبیره ای ندارم و برای گناهان ریز و درشت دیگرم از خداوند طلب مغفرت می كنم. من می روم ولی بگذار پدر و مادرم كه هر دو دكتر هستند و ادعای تمدن می كنند بمانند و به افكار غربزده خود ادامه دهند. امیدوارم كه به زودی از خواب غفلت بیدار شوند.


من تا حالا به جبهه نرفته ام و نمی دانم حال و هوای آنجا چگونه است ولی امیدوارم كه خداوند ما بندگان سراپا تقصیر را هم مورد لطف خودش قرار دهد و از شربت غرور انگیز و مست كننده شهادت هم به ما بنوشاند. این تنها آرزوی من است. پدر و مادرم هیچ وقت برای من پدر و مادر درست و حسابی نبودند. همیشه بیرون از خانه بودند و از صبح زود تا نیمه های شب در حال كار در بیمارستان و یا مطب خصوصی و یا در مجلس های فساد انگیزی بودند كه من از رفتن به آنها همیشه تنفر داشته ام. هیچ وقت من محبت واقعی پدر و مادرم را احساس نكردم چون اصلا آنها را درست و حسابی ندیده ام. بعد هم كه این دختر را پیش ما آوردند كه زندگی آرام و بدون دغدغه من را تبدیل به طوفان مبارزه با گناه كردند با این همه همانطور كه گفتم خوشحالم كه به گناهی كه خواهر خوانده ام من را به آن تشوق می كرد آلوده نشدم.

ضمنا از طرف من خواهش می كنم به روانشناس مجله بگوئید كه در نوشته هایتان حتما این موضوع را به پدر و مادرها تذكر دهند كه پدر و مادری فقط این نیست كه بچه درست كنید و آنوقت به امید خدا رها كنید بلكه به آنها بگوئید پدر و مادری یعنی محبت و توجه به فرزند. امیدوارم من آخرین پسری باشم كه از این اتفاقات برایم می افتد. البته من نمی دانم كه این موضوع را خانم روانشناس باید بگوید یا كس دیگری. بهر صورت خودتان این پیام من را به هر كسی كه مناسب می دانید برسانید تا او در مجله چاپ كند. قلبم با شنیدن كلمه شهادت تندتر می زند و عطش پایان ناپذیری در رسیدن به این كمال در وجودم شعله می كشد. همانطور كه گفتم اگر خداوند ما را پذیرفت و شهید شدیم كه این نامه را از طرف رئیس دبیرستان برایتان می فرستند و اگر لایق و شایسته رسیدن به این مقام رفیع ندید و برگشتیم، من اگر نامه ای از شما دریافت كرده بودم حتما جوابش را می دهم. البته امیدوارم برنگردم چون آنوقت همان آش و همان كا سه است. بیشتر از این وقت شما را نمی گیرم . برای من دعا كنید. سلامتی و موفقیت همه شما خواهران گرامی را از خداوند متعال خواستارم و در پایان آرزو می كنم كه همه انسانهای خفته مخصوصا پدر و مادر و خواهر خوانده ام از خواب غفلت بیدار شوند و رو بسوی اسلام بیاورند. عرض دیگری نیست. خداحافظ و التماس دعا



والسلام علی عبادا...صالحینبرادرتان امیر 1/10/65

پاسخ مجله زن روز به نامه اول شهید امیر در تاریخ 14/10/1365 بدون اینكه از شهادت وی مطلع باشد:

بسمه تعالی

برادر گرامی
سلام علیكم
حتما موضوع را با خانواده خود در میان بگذارید. زیرا آگاهی خانواده تان می تواند برای شما موثر باشد.
موفق باشید

نامه رئیس دبیرستان در تاریخ 16/10/1365 به مجله زن روز و اعلام خبر شهادت ایشان:

بسمه تعالی
مجله محترم زن روز :
با سلام ، برادر امیر........در تاریخ 5/10/65 در عملیات كربلای 4 به شهادت رسیده اند.
نامه شهید ضمیمه میشود.

با تشكر......................
رئیس دبیرستان شهید..........
16/10/65

[/SPOILER]

ان شا الله به حق حضرت زهرا و به حق این شهید والا مقام در این مسیری که انتخاب کردی ثابت قدم باشی و به بالاترین درجات و کمالات برسی

قول بده منم شفاعت کنی، (واسه دستمزد حق مشاوره می گم ها):Cheshmak:

قوی باش
ان شا الله خودشون دستتو می گیرن فقط قضیه ی شفاعت رو فراموش نکنی ها

یا رقیه


سلام قبلا شنیده بودم ولی با این حال خیلی زیبا بود:Gol:

username;635089 نوشت:
ببخشیدا؛ ما فقط نوشته نیستیم ها، ..... ما هم دوستاتیم..............

باورت نمی شه!!!!!

بچه ها یه چند بار بندازیدش بالا تا باورش شه:tashvigh!:

اسم کاربریتم میری عوض می کنی.....گفته باشم:Cheshmak:

دم شما گرم فکر نمیکردم انقدر گرم باشید فکر میکردم الان همه به هم فحش میدید و از انجمن میندازیدم بیرون واقعا خیلی گل :Gol:هستید
مخصوصا شماusername

گناه کاره پشیمون;632379 نوشت:
سلام
من یه پسر هیجده ساله ای هستم که توی خونواده ای بزرگ شدم که همیشه ماهواره و اینترنت جلوم بوده و پدر و مادرم اصلا به فکره دین و ایمانم نبودن واز کلاس پنجم ابتدایی دوچاره دوستانه ناباب شدم و به گناهان زیادی اغشته شدم و تو پروندم استمنا و به سمته زنا رفتن هم دارم و با جند تا دختر هم رابطه ی دوستی داشتم و خلاصه گناهان زیادی کردم و همش هم تقصیره پدر و مادرمه که بهم نرسیدن حالا من تصمیم گرفتم دیگه ادم بشم ولی نمیشه خیلی دارم سعی میکنم و بدجوری دچاره شهوتم و غنا رو هم نمیتونم ترک کنم چون عاشقه رپم ولی دارم سعی میکنم بیستو چهار ساعته دارم با ام پی تری قران گوش میدم و حتی نمازه صبحمم میرم مسجد ولی نمیشه قلبم سیاه شده شهوت خیلی بهم فشار میاره
دوست دارم ادمه با ایمان و خوب و امام زمانی باشم لطفا کمکم کنید

سلام..دوست عزیز..خدا خیرت بده ان شا ا.. تو این مسیر باشی توسل بر امام زمان..ان شاا.. اقا براتون دعا میکنه که محکمتر بشی البته با عمل خودت..چند تا چیز میخواستم بگم..
اول اینکه دوستای بد.. دوست عزیز وقت اومدی طرف خدا باید محرک های بدی رو از خودت دور کنی حتی اگه دوستت باشن..البته به نظرم اگر دوستات به حرفت گوش میدن مثلا بگی اگه من باهاتون هستم این کار ها و این حرف ها و... رو نباید اصلا انجام بدید اگر انجام دادن که هیچ (( البته این ارتباط بعد از قبول کردنشون رو باید مدیریت کنید و باید متوجه باشید کجا میخواهید برید باهاشون یا مثلا چه کاری میخوایید تو اون روز بکنید اگر خوب بود و جاتون بود برید مثلا ورزش که با این دوستاتتون برید که بد نیست ولی با همین دوستاتون برید مهمونی خوب پس صدرصد بده..باید مدیریت کنید)) اگر انجام ندادن پس رابطه رو به کل قطع کنید.. این رو در نظر بگیرید رضایت خدا از رضایت دوستات و رضایت خودتت بالاتر و مهم تر و درست تره..
نکته بعدی موزیک دوست عزیز شما دارید تند پیش میرید..ی روحانی امثال داشتیم حرف خوبی میزید میگفت اگه ی لیوان شکر ور خالی بخوری چی میشه خفه میشی ولی همین ی لیوان شکر رو رو با اب مخلوط کنی و کم کم حلش کنی نه تنها خفه نمیشی بلکه بهت هم میچسبه و کلی هم شیرینی داره..دوست عزیز شما باید اول بچسبید به عامل های مهم تر که شما رو به مهلکه گناه میندازه..در این مورد زیاد تند نرید اهنگ گوش کنید 24 ساعت قران گوش کنید دوست عزیز که زده میشید..اروم اروم اصلا هم نپران نباشد خدا خیلی مهربونه و مطمعن باشید شما رو بخشیده وگرنه اینجا نبودی الان..
مورد بعدی ماهواره و اینترنت..دوست عزیز به طور جدی میگم 2 راهکار یا اینکه کانال های اسیب زننده به خانواده رو کلا حذف کنید با اصرارا و پیگیری و بحث مناسب با خانواده دادن توضیح شرایط..رک بودن در این موارد خیلی خوبه و اسیب هایی که میزنه حتی اگه متوجه این موضوع نباشن به هیچ وجه از اصزازا دست برندارید یا اینکه کلا ماهواره رو حذف کنید و بندازید دور که مورد اول فکر کنم بشه بهش رسید چون دقیقا بنده خودم همین مشکل رو داشتم و با کلی اصرار و جنگ و دعوا اخر هم موفق شدم کانال های بد رو حذف کنم و فقط هم الان شبکه های خود ایران رو میبینیم به لطف خدا پس مطمعن باشید با اصرار میشه..
یا اگه هم این مورد نشد تو خونه جوری شرایط رو مهیا کنید که وقتی شما هستین به هیچ وجه به این شبکه ها رجوع نکنن..
در مورد اینترنت دوست عزیز این دیگه کاملا برمیگرده به خودتون و لذتی که داره اینترنت و مساله تند نرفتن اینترنت بد نیست..ولی شما باید مدیریت کنید..مثلا شما در طول روز زمانبندی کنید در چه زمان های پشت اینترنت باشید..این توصیه بنده به شما به هیچ وجه از ساعت 10 یا 11 شب به بد به اینترنت رجوع نکنیدو حتی به کامپیوتر..کامپیوتر رو خاموش کنید و برید بخوابید یا کتاب بخونید یا یک کار مناسب دیگه..هر وقت دیدید شیطون داره شما رو تحریک میکنه سریع خاموش کنید و برید ب یکار دیگه مشغول بشید..در تمام مدت در اتاقتون باز باشه هر وقت دارید از کامپیوتر و اینترنت استفاده میکنید..مورد بعدی دوست عزیز لذت داره خیلی هم لذت داره ولی باید این رو به خودتون ثابت کنید که نابود کردن این لذت به بهای رسیدن به خداست میدونم سخته ولی از ته دل باشه و برای خدا میشه مطمعنن..
مورد بعدی کتاب خوانی.. کتاب بهترین دوست و همراه هستش که میتونم بهتون معرفی کنم و تمام سعی کنید همیشه کتاب بخونید برای اوقات فراغت و حتی سرگرمی.. برای کتاب دعا هم که دوستمون اشاره کردن صحیفه سجادیه بسیار بسیار عالیه و سعی کنید باهاش انس بگیرید چون خیلی خوبه..
در اخر هم بهتون میگم مهم ترین بخش اعتماد و امید به خدا داشتن و محکم بودن..این رو از یاد نبرید یکی از راهکارهای شیطان یاداوری گناه و ناامید کردن بندگان خداست از بخشش خدا...
همیشه اعتدال رو رعایت کنید همان طور که به فکر این هستید خیلی گناه کارید به فکر اینم باشید که خدا خیلی بخشنده هستش..و به جای سرزنش بیش از حد سرزنش خوبه ولی افراط در سرزنش خیر..به فکر عبرت و راهکار و مدیریت برخورد باشید و اعتماد به خدا.. یادتون همیشه باشه خدا خیلی مهربونه و کل قران خلاصه میشه در همین بسم الله الرحمن الرحیم
در نکته اخر تمام چیز هایی که عرض کردید لذت داره و خدا هم میدونه لذت داره خدا مخواد ببینه بنده بخاطر خداش از این لذت ها دست برمیداره یا نه اگر برداشت اونم به نیت رضا خدا چنان لذتی کم کم بهش میده که در فکر ادم هم نمیاد..راه خیلی سخته ولی خدا بزرگه..همه چی از این شروع میشه بسم الله الرحمن الرحیم...بگید و محکم باشید و توکل کنید به خدا....

sokotman;635142 نوشت:
سلام..دوست عزیز..خدا خیرت بده ان شا ا.. تو این مسیر باشی توسل بر امام زمان..ان شاا.. اقا براتون دعا میکنه که محکمتر بشی البته با عمل خودت..چند تا چیز میخواستم بگم..
اول اینکه دوستای بد.. دوست عزیز وقت اومدی طرف خدا باید محرک های بدی رو از خودت دور کنی حتی اگه دوستت باشن..البته به نظرم اگر دوستات به حرفت گوش میدن مثلا بگی اگه من باهاتون هستم این کار ها و این حرف ها و... رو نباید اصلا انجام بدید اگر انجام دادن که هیچ (( البته این ارتباط بعد از قبول کردنشون رو باید مدیریت کنید و باید متوجه باشید کجا میخواهید برید باهاشون یا مثلا چه کاری میخوایید تو اون روز بکنید اگر خوب بود و جاتون بود برید مثلا ورزش که با این دوستاتتون برید که بد نیست ولی با همین دوستاتون برید مهمونی خوب پس صدرصد بده..باید مدیریت کنید)) اگر انجام ندادن پس رابطه رو به کل قطع کنید.. این رو در نظر بگیرید رضایت خدا از رضایت دوستات و رضایت خودتت بالاتر و مهم تر و درست تره..
نکته بعدی موزیک دوست عزیز شما دارید تند پیش میرید..ی روحانی امثال داشتیم حرف خوبی میزید میگفت اگه ی لیوان شکر ور خالی بخوری چی میشه خفه میشی ولی همین ی لیوان شکر رو رو با اب مخلوط کنی و کم کم حلش کنی نه تنها خفه نمیشی بلکه بهت هم میچسبه و کلی هم شیرینی داره..دوست عزیز شما باید اول بچسبید به عامل های مهم تر که شما رو به مهلکه گناه میندازه..در این مورد زیاد تند نرید اهنگ گوش کنید 24 ساعت قران گوش کنید دوست عزیز که زده میشید..اروم اروم اصلا هم نپران نباشد خدا خیلی مهربونه و مطمعن باشید شما رو بخشیده وگرنه اینجا نبودی الان..
مورد بعدی ماهواره و اینترنت..دوست عزیز به طور جدی میگم 2 راهکار یا اینکه کانال های اسیب زننده به خانواده رو کلا حذف کنید با اصرارا و پیگیری و بحث مناسب با خانواده دادن توضیح شرایط..رک بودن در این موارد خیلی خوبه و اسیب هایی که میزنه حتی اگه متوجه این موضوع نباشن به هیچ وجه از اصزازا دست برندارید یا اینکه کلا ماهواره رو حذف کنید و بندازید دور که مورد اول فکر کنم بشه بهش رسید چون دقیقا بنده خودم همین مشکل رو داشتم و با کلی اصرار و جنگ و دعوا اخر هم موفق شدم کانال های بد رو حذف کنم و فقط هم الان شبکه های خود ایران رو میبینیم به لطف خدا پس مطمعن باشید با اصرار میشه..
یا اگه هم این مورد نشد تو خونه جوری شرایط رو مهیا کنید که وقتی شما هستین به هیچ وجه به این شبکه ها رجوع نکنن..
در مورد اینترنت دوست عزیز این دیگه کاملا برمیگرده به خودتون و لذتی که داره اینترنت و مساله تند نرفتن اینترنت بد نیست..ولی شما باید مدیریت کنید..مثلا شما در طول روز زمانبندی کنید در چه زمان های پشت اینترنت باشید..این توصیه بنده به شما به هیچ وجه از ساعت 10 یا 11 شب به بد به اینترنت رجوع نکنیدو حتی به کامپیوتر..کامپیوتر رو خاموش کنید و برید بخوابید یا کتاب بخونید یا یک کار مناسب دیگه..هر وقت دیدید شیطون داره شما رو تحریک میکنه سریع خاموش کنید و برید ب یکار دیگه مشغول بشید..در تمام مدت در اتاقتون باز باشه هر وقت دارید از کامپیوتر و اینترنت استفاده میکنید..مورد بعدی دوست عزیز لذت داره خیلی هم لذت داره ولی باید این رو به خودتون ثابت کنید که نابود کردن این لذت به بهای رسیدن به خداست میدونم سخته ولی از ته دل باشه و برای خدا میشه مطمعنن..
مورد بعدی کتاب خوانی.. کتاب بهترین دوست و همراه هستش که میتونم بهتون معرفی کنم و تمام سعی کنید همیشه کتاب بخونید برای اوقات فراغت و حتی سرگرمی.. برای کتاب دعا هم که دوستمون اشاره کردن صحیفه سجادیه بسیار بسیار عالیه و سعی کنید باهاش انس بگیرید چون خیلی خوبه..
در اخر هم بهتون میگم مهم ترین بخش اعتماد و امید به خدا داشتن و محکم بودن..این رو از یاد نبرید یکی از راهکارهای شیطان یاداوری گناه و ناامید کردن بندگان خداست از بخشش خدا...
همیشه اعتدال رو رعایت کنید همان طور که به فکر این هستید خیلی گناه کارید به فکر اینم باشید که خدا خیلی بخشنده هستش..و به جای سرزنش بیش از حد سرزنش خوبه ولی افراط در سرزنش خیر..به فکر عبرت و راهکار و مدیریت برخورد باشید و اعتماد به خدا.. یادتون همیشه باشه خدا خیلی مهربونه و کل قران خلاصه میشه در همین بسم الله الرحمن الرحیم
در نکته اخر تمام چیز هایی که عرض کردید لذت داره و خدا هم میدونه لذت داره خدا مخواد ببینه بنده بخاطر خداش از این لذت ها دست برمیداره یا نه اگر برداشت اونم به نیت رضا خدا چنان لذتی کم کم بهش میده که در فکر ادم هم نمیاد..راه خیلی سخته ولی خدا بزرگه..همه چی از این شروع میشه بسم الله الرحمن الرحیم...بگید و محکم باشید و توکل کنید به خدا....

خیلی ممنون واقعا لطف کردید
ولی اینترنت برا من از ماهواره بدتره از این طرف نمیتونم قطعش کنم چون باهاش کار میکنم و به کارم خیلی به فیسبوک ربط داره و فیسبوک هم فیلتر شکن یخواد و لامسب این فیلتر شکنه کار رو خراب میکنه تو خوده فیسبوک هم میدونید که خیلی بده کنجکاو میشم اونجا چیه بعد میرم
چیکار کنم این کنجکاوی از بین بره؟

گناه کاره پشیمون;635155 نوشت:
چیکار کنم این کنجکاوی از بین بره؟

سلام علیکم
یک کاری که میتونید انجام بدید برای یک لحظه تصور کنید که امام زمان پیشتون نشسته...با خودت بگو ایشون الان کنارمه حالا هرجا که میخوای برو و هرچی که میخوای ببین... میتونی تصور کنی که امام زمان هم چشمش به اون صفحات میوفته؟‌هرگز.... امام روشون رو بر میگردونن و از پیشتون میرن ... این تصورات چقدر آزار دهنده هست، نیست؟ اینکه امام زمان کنارت باشه بعد ناراحتش کنی از کنارت بره... چند وقت که اینجوری با خودت حرف بزنی دیگه اصلا سمت گناه نمیری انشالله

سلام دوست عزیز خیلی از تصمیم شما خوشحال شدم خیلی بهتون تبریک میگم خوش به حالتون که تصمیم گرفتید توبه کنید دوستان همه چی رو گفتن ولی ببین برادر عزیز در رابطه با اینکه بتونی لذات نفسانی رو ترک کنی یکسری تصوارت و دانسته ها خیلی کمکت میکنه یه دوایی هست برای هر دردی هر چیزیت شد برو سراغش نمیتونی واجبات انجام بدی سرغش برو ترک گناهان برات سخته سراغش برو افسرده ایی ؟ ... هر اتفاقی که برات افتاده با این دوای بزرگ درمان میشه و اون عشق و دانستن و شناختن اهل بیت 14 معصوم هست که کتاب زیبای نفیس القطره خیلی مفید هست جلد اول جلد دوم ما احادیثی داریم یکی رفت پیش رسول گرامی اسلام و گفت یا رسول الله من غیر از ترک محرمات و انجام واجبات هیچ کاری رو نمیتون انجام بدم حالشو ندارم ولی یا رسول الله عشق شما رو تو دلم دارم پیغمبر گرامی اسلام فرمود بدان با من به بهشت میروی احادیثی در باب عشق به امیر المومنین بزرگ مسلمین آقای جهانیان علی علیه السلام و همینطور که بری خیلی عشق به اهل بیت کمکت میکنه دیگه یکسری تصورات هم برای بعضی ها خصوصا خودم خیلی خوبه و یکسری کارها برای مثال وقتی فکر نا خوش آیندی حالا این فکر مبتذله یا اعصاب خورد کن یا نارحت کننده همشون بدن مثلا خودتو شمشیر بده و اون فکرو نصف کن یا یه نوری از خودت بیرون بده و اونجارو روشن کن که هیچی نباشه یا مثلا اون فکر بدرو توی جهنم ببر آدمای گنگ و آتش گرفته یا من هرشب گناهان را اینگونه تصور میکنم اول تصور کن یک لوله زنگ زده رو حالا یک مشت کرم سفید چندش آوری که تکون میخورن از اون لوله بیرون می آن و مردم با مستی و گنگی اونارو میخورن اون کرما در گوش و دهان چشم هایشان میرود و من میخواهم از آنان فرار کنم یا آدمایی مثل این رو در نظر بگیر در تا گردن در خاکن و میگن چرا به ما غذا نیمدی چرا گناه نمیکنی و سخنرانی هایی در باب گناه گوش کن و بازم میگم شناختن اهل بیت بسیار بسیار مهم موثر و خیلی خیلی با فایده است

خوش به حالت توفیق توبه داری آداب توبه هم رعایت کنی عالیه من هر چند وقت یه بار اینکارو میکنم غسل توبه . 4 رکعت نماز با یک سلام و در هر رکعت یک حمد سه قل هو الله یک قل اعذو برب الفلق یک قل اعذو برب الناس و بگویید لا حول و لا قوه الا باالله و سپس بگویید یا عزیز یا غفار یا رحیم اغفر لنا ذنوبی و ذنوب المومنین و المومنات فانه لا یغفر ذنوبی الا انت

خوش به حالتون

از طرف من

شادی کنید

گناه کاره پشیمون;635155 نوشت:
خیلی ممنون واقعا لطف کردید
ولی اینترنت برا من از ماهواره بدتره از این طرف نمیتونم قطعش کنم چون باهاش کار میکنم و به کارم خیلی به فیسبوک ربط داره و فیسبوک هم فیلتر شکن یخواد و لامسب این فیلتر شکنه کار رو خراب میکنه تو خوده فیسبوک هم میدونید که خیلی بده کنجکاو میشم اونجا چیه بعد میرم
چیکار کنم این کنجکاوی از بین بره؟

فکر کنید الله میبیند الله

و امام زمان دارد نگاه میکند

برادر عزیز یکم غیر مستقیم تر میگفتی بهتر بود نباید کاملا گناهات آشکار میکردی اسمتم عوض کن :ok:یکی از شروط توبه است گناهان آشکار نشوند

گذشته ها گذشته حدیث قدسی هست که میگه اگر بندگان گنه کار من دقت کن گنه کار من یعنی چی یعنی بسیار گنه کردن برادر گنه کارانی هستند که مشروب خوردن ... اگر بدانند چقدر مشقتاق ومنتظر توبه اشان هستم از شدت ذوق میمیرند میگن توبه کرده با آدم پاک هیچ فرقی نداره حتی درجه ی بالاتری هم داره

هیچ وقت فکر نکنی که دیر شده یا خیلی بدی هان چون شیطان در قیامت میگه خدایا توبه از بس خدا مهربونه خدا میگه میخوای توبه کنی بیا به انسان سجده کن میگه نه
عزیز من خدا خیلی ما رو دوست داره من نمیگم خدا خودش میگه نا امید نشیان چون فرعون که غرق میشد خدا به موسی گفت موسی چرا کمکش نکردی ؟ چرا آهان چون تو نیافریدیش دوستش نداشتی ؟ هان ؟
اون قارون وقتی داشت سقوط میکرد خدا به موسی گفت موسی چرا کمکش نکردی ؟ اگه یک بار از من درخواست میکرد کمکش میکردم
خداوند مهربانه عزیزه دوستمون داره نه برادر عزیز ؟


ما برادریم برادر اینترنتی ؟؟!!؟!؟

گناه کاره پشیمون;634348 نوشت:
ولی فقط تنها چیزی که میتونم بگم امام زمان باعث شد که من تغیر کنم

اگه امام زمان باعث شده اون آیینه خداست پس خود خدا چجوریه ؟ دوستان ناظم هم خیلی معذرت میخوام که همه رو تویه پست نزاشتم

عبدالله بن اشتر;635181 نوشت:
برادر عزیز یکم غیر مستقیم تر میگفتی بهتر بود نباید کاملا گناهات آشکار میکردی اسمتم عوض کن :ok:یکی از شروط توبه است گناهان آشکار نشوند

گذشته ها گذشته حدیث قدسی هست که میگه اگر بندگان گنه کار من دقت کن گنه کار من یعنی چی یعنی بسیار گنه کردن برادر گنه کارانی هستند که مشروب خوردن ... اگر بدانند چقدر مشقتاق ومنتظر توبه اشان هستم از شدت ذوق میمیرند میگن توبه کرده با آدم پاک هیچ فرقی نداره حتی درجه ی بالاتری هم داره


به مولا خیلی بزرگوارید هم شما هم همه کسانی که کمک کردند
اجرتون با اقا امام زمان
انشاالله شب خواب امام زمان رو به همراه بی بی زهرا ببینید
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

عبدالله بن اشتر;635189 نوشت:
اگه امام زمان باعث شده اون آیینه خداست پس خود خدا چجوریه ؟ دوستان ناظم هم خیلی معذرت میخوام که همه رو تویه پست نزاشتم

بزارید موضوع رو باز کنم همه چی رو بهتون بگم
یک روز داشتم تو اینترنت همینطری میگشتم که با یه کلیپی برخوردم که فوق العاده زیبا بود راجب ما هر گناهی میکنیم امام زمان گریه میکنه راستش اون موقع که گناه میکردم نمیدونستم انقدر باسه امام زمان ارزش داریم که باسمون گریه کنه رفتم چند تا کلیپ دیگه دیدم نشستم با خودم فکر کردم دیدم اگه ما با گناه دله امام رمان رو میشکنیم رو به گریه اقا رو میندازیم من با این کاارم دیگه اقا رو چیکار کردم؟:ashk::geryan:
با با خودم فکر کردم دیدم واقعا اقا غریبه تو خیابون ها رو ببینید دیگه چقدر اقا گریه میکنه خلاصه بهم برخورد که امام زمانم انقدر ناراحت باشه گفتم حداقل دلش از یه طرفی خوش باشه هر چند اون که به من احتیاجی نداره
به قول معروف جو گیر شدم

آره اینو شنیده بودم هر بار که میشنوم آتیشم میزنه واقعا چه کردیم میگن یه روز یکی تو خوا میبینه که چشمان امام زمان کوچک شده و قرمز آقا چرا چشمانتون اینطوری شده از بس که برای گناهان شیعیانم گریه کردم وایی خیلی سخته :geryan: ما چه کردیم :Ghamgin:

گناه کاره پشیمون;635195 نوشت:
به مولا خیلی بزرگوارید هم شما هم همه کسانی که کمک کردند
اجرتون با اقا امام زمان
انشاالله شب خواب امام زمان رو به همراه بی بی زهرا ببینید

برادر عزیز اصلا نیازی به تشکر نیست، ما تنها محتاج به دعای خیر شما هستیم:Gol:
یهو نمیدونم چرا وسط نمازم یاد این نکات افتادم اومدم سریع بهتون بگم...
یکی اینکه تا میتونی به سایت های مجاز مثل اینجا که فضای خیلی خوبی داره سر بزن و سایت هایی مثل ف ی س ب و ک رو کم کم قطع کن...
هیچچچچچچچچ وقت نا امید نشو...شیطون زیاد ور ور کرد در گوشتون سریع بیا اینجا ما اونقدر بهت امید میدیم که پوزه شیطون رو به خاک بمالیم، اینو هیچ وقت فراموش نکن که شیطون دست از سر هیچ کس بر نمیداره، حتی با اولیا خدا هم سر جنگ داره، ولی مثلا ما رو با آب نبات منحرف میکنه اونا رو با چیزای بزرگتر ... بدون که هرکی که در مسیر پیشرفت قرار میگیره شیطون هم نقشه های زیرکانه تری براش طراحی میکنه پس اگه یهو اومد سراغت و گولت زد با خودت نگو که ای بابا بازم حریفش نشدم و باختم... اصلا اینجور نگو... نگو که من آدم نشدم هنوز...با خودت بگو که من دارم پیشرفت میکنم و شیطون چشم نداره ببینه و برای همینم هست که همش نقشه هاش قوی تر میشه...
اصلا برادر من، شما گناه تمام عالم رو مرتکب شدید، خوبه؟ ازین بالاتر مگه داریم؟ ولی خدا گفته نا امیدی از رحمت من، از همه گناهان سنگینتره، اصلا خدا اونقدر مهربونه که این قانون رو گذاشته که بنده هاش از در خونه خودش تکون نخورن، فدای مهربونیای خدای خوبم بشم :hamdel:
همیشه با خودت بگو گناهان من بزرگتره یا خدا؟ خب خدا بزرگتره دیگه، پس خدا هم میبخشه...
فقط یادتون باشه که سعی کنید حتما نمازهاتون رو بخونید...اون هم اول وقت.... خییییلی زیاد کمکتون میکنه...
انشالله که از یاران امام زمان بشید...
ما رو هم خیلی خیلی دعا کنید.
در پناه الله

گناه کاره پشیمون;635155 نوشت:
خیلی ممنون واقعا لطف کردید
ولی اینترنت برا من از ماهواره بدتره از این طرف نمیتونم قطعش کنم چون باهاش کار میکنم و به کارم خیلی به فیسبوک ربط داره و فیسبوک هم فیلتر شکن یخواد و لامسب این فیلتر شکنه کار رو خراب میکنه تو خوده فیسبوک هم میدونید که خیلی بده کنجکاو میشم اونجا چیه بعد میرم
چیکار کنم این کنجکاوی از بین بره؟

سلام دوباره..خواهش میکنم...این که میگید نمیشه حرف درستی نیست..ببخشید کارتون مگه چیه که به فیس بوک مربوطه فکر نکنم شغلی باشه که فیس بوک مربوط باشه...اگر هم احیانا باشه شما باید به طور کامل این کار رو بزارید کنار چون این کار حکم نابودی شما رو داره براتون رغم میزنه.. به نظر بنده کلا بذارید کنار دوست عزیز نه فکر نکنید من همینجوری حرف میزنم فقط خود بنده خیلی به فیس بوک علاقه داشتمو خیلی هم سر میزدم و چند تا صفحه هم داشتم ولی چند ماهی هستش به کل تعطیل و ازش بیرون اومدم و دروغ هم نگفته باشم فقط چی بشه برم ی 2 دقیقه سر بزنم کسی بهم پیام داده یا نه وگرنه اصلا نمیرم دیگه چون هیچ دلیلی و هیچ منطقی نمیبینم که اونجا باشم با اون همه عامل تحریک کننده از عکس های ناموس ها بافرهنگمون که با تمام وجود عکس میزارن تا صفحه های جنسی انچنانی..دوست عزیز باید این لذت رو بزاری کنار رک بگم باید به جون بخری..هر کی فیل خواهد جور هندوستان کشد..شما خدا رو میخوایید مفتی که نیست برادر من یکم سختی بده یکم ناز بکش یکم به خدا نشون بده نیتت واقعیه..بگو ببین خدا فیس بوک رو دارم میزارم کنار فقط بخاطر تو توام بهم صبر بده و ی چیز بهتر جاش بهم بده..شما این رو با اطمینان بگو بهت میده مطمعن باش..در کل نظر من اینه تو این سایت ها نرو که هیچ چیز جز ضرر نداره..مثل این فیس بوک مثل مشروبه ی سود هایی شاید داشته باشه ولی ضررش خیلی خیلی بیشتره که ما نمیدونیم که در طولانی مدت اثر میزاره مثل رابطه ازاد در جامعه ما مثل این بی حجابی این بی حیای این بی غیرتی..ببخشید زیاد حرف زدم..قبلا هم گفتم همه چی از این شروع میشه بسم الله الرحمن الرحیم..محکم باشه خودتو بسپار به خودش تمام این لذت ها رو بنداز دور
یا علی...
هنوز مونده بنده خواب مادرم زهرا رو ببینم جا داره جاتا به اونجا برسیم...همین دعاتون ی پله برامون ساخت خدا خیرت بده ی پله نزدیک تر شدیم...

سوگل;635233 نوشت:

برادر عزیز اصلا نیازی به تشکر نیست، ما تنها محتاج به دعای خیر شما هستیم:Gol:
یهو نمیدونم چرا وسط نمازم یاد این نکات افتادم اومدم سریع بهتون بگم...
یکی اینکه تا میتونی به سایت های مجاز مثل اینجا که فضای خیلی خوبی داره سر بزن و سایت هایی مثل ف ی س ب و ک رو کم کم قطع کن...
هیچچچچچچچچ وقت نا امید نشو...شیطون زیاد ور ور کرد در گوشتون سریع بیا اینجا ما اونقدر بهت امید میدیم که پوزه شیطون رو به خاک بمالیم، اینو هیچ وقت فراموش نکن که شیطون دست از سر هیچ کس بر نمیداره، حتی با اولیا خدا هم سر جنگ داره، ولی مثلا ما رو با آب نبات منحرف میکنه اونا رو با چیزای بزرگتر ... بدون که هرکی که در مسیر پیشرفت قرار میگیره شیطون هم نقشه های زیرکانه تری براش طراحی میکنه پس اگه یهو اومد سراغت و گولت زد با خودت نگو که ای بابا بازم حریفش نشدم و باختم... اصلا اینجور نگو... نگو که من آدم نشدم هنوز...با خودت بگو که من دارم پیشرفت میکنم و شیطون چشم نداره ببینه و برای همینم هست که همش نقشه هاش قوی تر میشه...
اصلا برادر من، شما گناه تمام عالم رو مرتکب شدید، خوبه؟ ازین بالاتر مگه داریم؟ ولی خدا گفته نا امیدی از رحمت من، از همه گناهان سنگینتره، اصلا خدا اونقدر مهربونه که این قانون رو گذاشته که بنده هاش از در خونه خودش تکون نخورن، فدای مهربونیای خدای خوبم بشم :hamdel:
همیشه با خودت بگو گناهان من بزرگتره یا خدا؟ خب خدا بزرگتره دیگه، پس خدا هم میبخشه...
فقط یادتون باشه که سعی کنید حتما نمازهاتون رو بخونید...اون هم اول وقت.... خییییلی زیاد کمکتون میکنه...
انشالله که از یاران امام زمان بشید...
ما رو هم خیلی خیلی دعا کنید.
در پناه الله


خیلی قشنگ به ادم امید میدید دستتون درد نکنه:Hedye:

عبدالله بن اشتر;635204 نوشت:
آره اینو شنیده بودم هر بار که میشنوم آتیشم میزنه واقعا چه کردیم میگن یه روز یکی تو خوا میبینه که چشمان امام زمان کوچک شده و قرمز آقا چرا چشمانتون اینطوری شده از بس که برای گناهان شیعیانم گریه کردم وایی خیلی سخته :geryan: ما چه کردیم :Ghamgin:

سوگل;635233 نوشت:

برادر عزیز اصلا نیازی به تشکر نیست، ما تنها محتاج به دعای خیر شما هستیم

وافعا ممنونم

عقل و فطرت;634363 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.

آیه خطاب به شخص محمد هست. رسول در مقام خود که وحی را بر مردم میخواند به راه مستقیم هدایت میکند.ولی در مقام شخصی خود که بشری مثل ماست قادر به هدایت مردم نیست.
یعنی تنها کسی که میتواند شما را هدایت کند خداوند هست و غیر از او قادر به هدایت شما نیستند.

سلام

خداوند که بطور مستقیم با مردم صحبت نمیکند تا ایشان را هدایت کند

رسول و همچنین اوصیاء رسولان الهی وسیله هدایت مردم هستند. . یاایهاالذین امنوااتقوالله وابتغوا الیه الوسیله. ای کسانیکه ایمان اورده اید از خدا بترسید و برای تقرب به خدا در جستجوی وسیله باشید

موضوع قفل شده است