تعالیم فراماسونری

تب‌های اولیه

44 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعالیم فراماسونری

سلام

سوالی برای من پیش اومده که اون رو مطرح می کنم

تعالیم فراماسونری چیست؟

لطفا به این سوال با دقت و با ذکر منابع دقیق (به شیوه دانشگاهی) پاسخ داده بشه

از کپی کردن و شعار دادن های بیهوده بپرهیزید. سوال من کاملا علمی هست و اصلا علاقه ای به مباحث کوچه بازاری و عوامانه ندارم.

تاپیک های قبلی این سایت رو هم دیدم که بسیار احساساتی و بی ریشه بودند.

باز هم تکرار می کنم، لطفا علمی پاسخ بدین

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محراب

[=arial]

Anoushiravan;627820 نوشت:
تعالیم فراماسونری چیست؟

با سلام
عرض ادب و احترام
ماسون ها یا ماسونری سیستم هدف مند و پیچیده ای است که با برنامه ریزی مدت دار و هدفمند به فکر پیاده کردن برنامه های خود هستند
این افراد برنامه هایی در سطح جهان برای بشریت دارند
برای پرداختن به جواب شما بزرگوار به مقاله ای که در این زمینه نوشته شده است اشاره می رود

کلمه ی ماسون (mason) یعنی بنّا، فراماسون (Freemason) یعنی بنّای آزاد. ماسونری یک تشکیلات منظم جهانی است که بر ارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است و بسیار هم آزادانه عمل می کند.
کسی که عضو فراماسونری است، ماسون یا فراماسون نامیده می شود. ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نام دارد.

یکی از بزرگترین اهداف گروه های ماسونی این است که زمینه را برای حکومت فردی از بین ماسون ها با عنوان نمادین ضد مسیح (Antichrist = دجال)، یا به تعبیر بعضی از گروه های ماسونی، فرعون جدید (New Pharaoh) آماده کنند.

فراماسونری جمعیتی سرّی است که کسی به راحتی نمی تواند در حریم آن نفوذ کند و اگر هم راه یافت، مکلف است اسرار آن را مکتوم نگه دارد؛ اما با این وجود، کسانی توانستند به حریم آن نفوذ کنند و به اسناد و مدارک مهمی دست یابند و موفق به کشف و افشای اسرار آنها شوند.

همه ی این افراد متفق الرأی هستند که: «مسئله یک توطئه است که این توطئه از اواخر قرن هجدهم آغاز شده و تا به امروز هم با موفقیت تمام ادامه دارد و هدف نهائی آن ایجاد یک حکومت جهانی «شیطانی» است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم، به یک مبارزه وسیع و بی امان دست زده اند.»

[=arial]کتاب «کمیته 300 کانون توطئه های جهانی» نوشته ی دکتر جان – کولمن، در این زمینه چنین می گوید:
« دلیل موجودیت نظامهای پنهانی مانند سلحشوران اورشیلم، سنت جان و مردان میزگرد و گروه میلنر و سایر اجتماعات مخفی (ماسونی) چه می تواند باشد؟
اینان، بخشی از زنجیره ی گسترده ی فرماندهی سلطه گری جهانی را تشکیل می دهند
که از باشگاه رم ، سازمان ناتو، مؤسسه ی سلطنتی امور بین المللی تا سرسلسله ی توطئه گران، یعنی کمیته ی 300، امتداد دارد. این افراد و گروه ها به این اجتماعات پنهان و اسرار آمیز نیاز دارند، چرا که اعمالشان شیطانی است و بایستی از چشم جهانیان به دور بماند»

منشأ فراماسونری

فراماسونری عمده ی تعلیمات خود را از حکومت طاغوتی و شیطانی مصر باستان کسب کرده است،
هر چند تعالیم اندکی نیز از بقیه ی حکومت های الحادی فراگرفته است.
در هر صورت رد پای حکومت طاغوتی فرعون های مصر باستان را می توان در سراسر تعالیم ماسونی یافت.

[=arial]شواهدی که بر این مدعا صحه می گذارند، به قرار زیرند:[=arial]

1 – نقوش اهرام، مجسمه های ابوالهول و همچنین نوشته های هیروگلیف در سراسر لژها و نشریات ماسونی به چشم می خورد.

2 – دعاهایی که فراماسون ها می خوانند، مملو از عبارات مصری است که در زمان فراعنه استفاده می شد. برای نمونه: (مَعَت نِب مِن آ، مَعَت بَ آ = بزرگ است استاد فراماسونری ، بزرگ است روح فراماسونری)

3 – یکی از نمادهایی که در فراماسونری کاربرد فراوان دارد، علامت و نماد « چشم جهان بین :All seeing eye » است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است.

[=arial]4 – « ستاره ی شش گوش » علامت و نماد بحث برانگیز فراماسونها.

این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛
ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است

و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و.... است. البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی مهم این است که این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است.

در اسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه اسلامی، این تعادل مخلوق خداوند یکتاست. امّا در مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم ایجاد کرده اند. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis و Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است.

نکته ی عجیبی که وجود دارد، این است که شیطان پرستان نیز علامت مذکور را قویترین علامت خود می دانند و از آن در مراسم شیطانی خود استفاده می نمایند. در کتاب « Web of Darkness : شبکه ی تاریکی » اثرSean Sellars (شیطان پرست معروف) در زیر این علامت نوشته شده است :

« این علامت، قوی ترین علامت در شیطان پرستی است. ستاره ی شش گوشه از شش ضلع، شش گوشه (زاویه) و شش مثلث کوچک درست شده است که معرّف عدد 666 می باشد. » این عدد در بین مسیحیان و نیز شیطان پرستان عددی ویژه و خاص است و نشان دهنده ی دجال یا Antichristمی باشد.

هدف اصلی شیطان پرستان و فراماسونها به حکومت رساندن Antichrist است؛ به همین دلیل است که ستاره ی شش گوش، بهترین و قوی ترین نمادشان محسوب می شود.

در ادامه در کتاب نوشته شده است که حتی کلمه ی « hex » که در زبان انگلیسی به معنی نفرین و تلاش برای آسیب رساندن می باشد، از کلمه ی « HEXAGRAM : ستاره ی شش گوش » گرفته شده است. »

[=arial] 5 – افسانه ی ایزس (Isis) یا زن بیوه، نیز از دوران مصر باستان اقتباس شده است. فراماسونها اعتقاد دارند که تمام ماسونها فرزندان زن بیوه می باشند. همان طور که ذکر شد در باور مصریان قدیم، Isis و Osiris الهه های مصر باستان بودند که در اثر ازدواج آنان تعادل طبیعت به وجود آمد. بعد از مدتی Osiris مرد و خدای شهر های مردگان گشت. بدین ترتیب Isis بیوه شد.

6 – علامت آنخ (Ankh) که نماد Isis است و در لژهای ماسونی به کار می رود. این علامت امروزه به عنوان سمبل جنس زن و نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود. رواج تفکر فمینیستی در جهان نیز مشکوک بوده و احتمالاً توطئه ای از جانب ماسون ها می باشد. (فمینیسم دیدگاه تساوی حقوقی زن و مرد اسلام و سایر ادیان الهی را قبول ندارد و به بهانه ی احقاق حقوق زنان، در جهت اهداف استعماری قدم برمی دارد.)

7 – ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk): این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است
توجه کنید که Obelisk ها دقیقاً به شکل فوق می باشند و به صورت ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آن ها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابراین بناهایی که ویژگی های فوق را نداشته باشند، Obelisk محسوب نمی شوند.

[=arial]نحوه ی اوج گیری فراماسونری

[=arial]
همان گونه که دیدیم، منشاء فراماسونری به زمان مصر باستان و فراعنه باز می گردد. سؤالی که مطرح می شود این است که چگونه این تعالیم به آمریکا و اروپای این دوران راه پیدا کرد و چگونه اوج گرفت؟

با مرور در سیر فراماسونری خواهیم دید که عامل گسترش، بنی اسرائیل بوده است. ترتیب وقایعی که به اوج گیری فراماسونری منجر شدند، عبارتند از :

1 – افول قدرت مصر و نابود شدن فرعون با خواست خداوند متعال و به دنبال رسالت حضرت موسی (ع).
2 – مهاجرت بنی اسرائیل از مصر به فرمان خدا به همراه حضرت موسی (ع) و ساکن شدن آنان در صحرای سینا

3 – گوساله پرستی بنی اسرائیل و سپس بازگشت مجدد به دین خدا: به دنبال تأخیر چند روزه ی حضرت موسی (ع) که برای دریافت پیام خدا، به کوه طور رفته بودند، بنی اسرائیل شروع به پرستش گوساله ی سامری کردند و حضرت موسی پس از بازگشت، این گوساله را از بین بردند و بنی اسرائیل دوباره خداپرست شدند.

4 – پس از درگذشت حضرت موسی(ع)، پیامبران دیگری نیز به سمت قوم بنی اسرائیل فرستاده شدند که هیچکدام قدرت حضرت موسی(ع) را نداشتند، در نتیجه قوم بنی اسرائیل به تدریج شروع به ترویج تعالیم ماسونی مصری کردند. در واقع عده ای از آنان قبلاً این تعالیم را در مصر فراگرفته بودند.

5 – ترویج تعالیم ماسونی در بین بنی اسرائیل و اضافه شدن تعالیم شرک آمیز فلسطینیان باستان (نه اعراب فلسطینی) به تعالیم مصری و شکل گیری تعالیم مختلط با نام کابالا (Kabbalah=Cabbalah=Qabalah).

6 – حکومت حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) در اوج قدرت بنی اسراییل و توقیف وسایل جادوگری توسط حضرت سلیمان (ع).
7 – وفات حضرت سلیمان (ع) و بازپس گیری وسایل جادوگری از سوی جادوگران و تهمت جادوگری به حضرت سلیمان (ع) از جانب مردم بنی اسراییل.

8 – ادامه ی ترویج کابالا (Qabalah) توسط جادوگران و کاهنان معابد.
9 – تسخیر اورشلیم به دست رومیان: به این ترتیب بنی اسرائیل توانائی حکومت بر خود را از دست دادند و تحت سلطه ی رومیان درآمدند.

10 – ظهور حضرت عیسی(ع) و آزار رساندن یهودیان به ایشان.

[=arial] 11 – ظهور حضرت محمد(ص) که ایشان هم از آزار بنی اسرائیل در امان نبودند.
12 – فتح اورشلیم به دست ایرانیان که در زمان رسالت حضرت محمد (ص) اتفاق افتاد.
13 – باز پس گیری اورشیلم توسط رومیان.

14 – فتح اورشلیم به دست مسلمانان. از آن پس نام آن شهر به « بیت المقدس » تغییر یافت.
15 – جنگ های صلیبی و رد و بدل شدن بیت المقدس بین مسلمانان و صلیبیان.

16 – در پی اشغال قدس توسط صلیبیان، بسیاری از شوالیه ها و سربازان در قدس ساکن شدند. عده ای از این شوالیه ها، مأمور نگهبانی از معابد مخصوصآً معبد موسوم به معبد سلیمان شدند که اینان شوالیه های معبد نامیده می شدند. در نتیجه ی این مجاورت و نزدیکی شوالیه ها با کاهنان یهودی معبد موسوم به معبد سلیمان، آنان به تدریج تعالیم ماسونی را از یهود یاد گرفتند

17 – بازپس گیری بیت المقدس توسط مسلمانان و فرار صلیبیان و شوالیه های معبد به اروپا
18 – با فرار شوالیه های معبد، تعالیم ماسونی کابالا توسط همین شوالیه ها به اروپا راه یافت.

19 – به دلیل ماهیت شیطانی تعالیم کابالا و مغایرت آنها با تعالیم کلیسا، واتیکان در صدد مجازات و مقابله با شوالیه های معبد برآمد و بسیاری از آنها را اعدام کرد.

20 – مهاجرت شوالیه ها به اسکاتلند (در آن زمان پادشاه اسکاتلند از واتیکان تبعیت نمی کرد) و شروع ساخت اولین لژ فراماسونری مخفی در اروپا با نام لژ « وال بیلدرز » یا « لژ کهن اسکاتلند » که امروزه نیز به فعالیت خود ادامه می دهد و از جمله قویترین و مهمترین لژها در اروپای امروز نیز می باشد.


[=arial]21 – آغاز فعالیت رسمی ماسون ها در اروپا با ساختن لژهای متعدد در قرن 18.
با کم رنگ شدن نقش و قدرت مذهب در قرن 18، فراماسونها فعالیت رسمی خود را آغاز کردند.
به تدریج با کاهش سختگیری واتیکان و توسعه ی پروتستانیسم در اروپا، فراماسون ها فعالیت خود را افزایش داده و لژهای زیادی را در سراسر اروپا ساختند؛
البته تمام آداب و رسوم فراماسونها کماکان مخفی و پنهانی صورت می گرفت.
زیرا تفکر اکثر مردم اروپا در آن زمان مذهبی بود و در صورت علنی شدن عقاید فراماسونری، حیات این لژها به خطر می افتاد.

22 – با استقلال آمریکا در سال 1789، اولین دولت با ارکان ماسونی شکل گرفت.
23 – تأسیس سازمان ملل متحد با آرمانهای ماسونی در سال 1945.

24 – شکل گیری اسرائیل در سال 1948 به عنوان آخرین بازوی اجرایی فراماسونری.
25 – در سیر تاریخی فراماسونری و روند پیشبرد اهداف، به سال 2006 می رسیم.

جنگ با حزب الله در سال 2006 برای رسیدن به چند هدف مهم انجام شد:
تشکیل حکومت نیل تا فرات سلیمان و استارت برای پروژه های (Apocalypse = آخرالزمان،
و Armageddon = جنگی که صهیونیست ها ادعا می کنند جنگ آخرالزمان است.) خوشبختانه این پروژه ها موقتاً ناتمام مانده است.

[=arial]بخشی از عقاید ماسون ها که کاملاً اثبات شده اند، عبارتند از:

* ادعای روشنی بخش (Giver of light) بودن شیطان (Lucifer)
* بزرگداشت شیطان و نمادهای شیطانی (Satanism)

* اعتقاد به اینکه زن و مرد اولیه، که مقام نیمه خدایی دارند، خالق نسل کره ی زمین هستند نه خداوند یکتا.
* بزرگداشت الهه های ملل باستان، مانند ایزس، لات و ... و احترام به عقاید جاهلی ملل باستان (Paganism).

* اعتقاد قوی به آداب و رسوم مصر باستان که این مطلب کفرآمیز و شرک آمیز بودن عقاید آنها را توأماً نشان می دهد.
* اعتقاد فراوان به اومانیسم.

* اعتقاد فراوان به ماتریالیسم (ماده گرایی) و عدم اعتقاد به روح و مسایل فرامادی.
* اعتقاد راسخ به سلیمان (Solomon) نه به عنوان نبی بلکه به عنوان پادشاه، جادوگر و ماسون اعظم. نکته ی جالب این که اکثر یهودیان نیز چنین اعتقادی دارند. آیه ی 102 سوره ی بقره نیز اشاره به همین مطلب دارد.

« خداوند نيز در آيه ي 102 سوره ي بقره درباره ي بني اسراييل مي فرمايد:

وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَـكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ....... و پيروي كردند از سخناني كه شياطين در قلمرو سليمان مي خواندند وهرگز سليمان به خدا كافر نگشت وليكن شياطين كافر شدند و سحر به مردم مي آموختند ......»

[=arial]* علاقه ی افراطی به علوم طبیعی.
تعداد زیادی از برندگان جوایز نوبل و دانشمندان علوم طبیعی، ماسون بوده اند. مانند: الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین، و ادوارد جنر کاشف واکسن آبله.

در این میان به نظر می رسد که علاقه و توجه افراطی ماسون ها به علم، برای پر کردن خلاء ناشی از کنار گذاشتن معنویت انجام می گیرد.
البته لازم به ذکر است که در دین اسلام هم تأکید زیادی بر فراگیری علم و دانش شده است، و از آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به خدا استفاده نمایند.
بنابراین در اسلام، علم هدف نیست بلکه یک وسیله است، اما در فراماسونری علم خود یک هدف است.

* اعتقاد به قدرت برتر در ماسون صاحب درجه 33.
گروه های ماسونی 33 مرتبه و 33 درجه دارند. شخصی که به درجه ی 33 می رسد ، قدرت زیادی داشته و ماسون اعظم نامیده می شود.
این شخص بالاترین مقام لژ را در اختیار دارد.

* اعتقاد به ساخت معبد سلیمان به عنوان پایتخت عقیدتی در بیت المقدس (Jerusalem) قبل از ظهور ضد مسیح (Antichrist) یا فرعون جدید (New Pharaoh) که منجی شیطانی ماسونهاست.

* اعتقاد به ظهور ضد مسیح (Artichrist = دجال) یا فرعون جدید (New Pharaoh) در ابتدای (دهه ی اول) قرن 21 و شروع حکومت جهانی شیطانی توسط او.(28) (البته ممکن است که Antichrist مورد نظر خود ماسون ها، لزوماً شخص خاصی نباشد؛ بلکه ممکن است Antichrist مورد نظر ماسون ها، خود تشکیلات فراماسونری باشد.)

[=arial]اهداف فراماسونری

[=arial]
1 – نابودی تمام مظاهر توحید و یکتاپرستی در جهان.
2 – به دست گرفتن حکومت و قدرت در تمام کشورهای جهان از طریق شبکه ی گسترده ی ماسونی در تمام ممالک دنیا.
3 – تخریب مسجد الاقصی و کشف معبد سلیمان و بازسازی آن در ابتدای قرن 21.

4 – پرکردن معبد سلیمان از بت ها و نمادهای ماسونی به عنوان اصلی ترین پرستشگاه ماسونی.
5 – برقراری حکومت جهانی شیطانی به پایتختی معبد سلیمان در اورشلیم (بیت المقدس).
6 – به حکومت رساندن قدرتمندترین فراماسون با عنوان نمادیین ضد مسیح (Antichrist= دجال) در ابتدای قرن 21.


منبع:
http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadID=251789

گفته می شود عاملی که باعث نفوذ گسترده فراماسونی در میان افراد رده بالا و روشنفکران جوامع شده است همانا وحشیگیریهای کلیسا در قرون وسطی و مثلا سوزاندن دانشمندان بوده است. ضمنا در تورات ذکر شده است که شیطان آدم و حوا را به نزدیک شدن به درخت دانایی تشویق و ترغیب کرد در حالی که خداوند آنها را منع کرده بود و از این رو به شیطان یا لوسیفر احترام بیش از حدی قائلند.

سلام

برادر گرامی جناب محراب

از وقتی که اختصاص دادید ممنونم

اما این ها پاسخ من نیست

مثلا گفته اید

محراب;630783 نوشت:
یکی از بزرگترین اهداف گروه های ماسونی این است که زمینه را برای حکومت فردی از بین ماسون ها با عنوان نمادین ضد مسیح (Antichrist = دجال)، یا به تعبیر بعضی از گروه های ماسونی، فرعون جدید (New Pharaoh) آماده کنند.

منبع این حرفتون کدوم کتاب یا نوشته فراماسون ها هست؟

من می خوام بدونم در لژهای ماسونی چه چیزی آموزش داده میشه که شخص از رتبه 1 به 33 میرسه؟

لطفا از منابع خود ماسون ها هم استفاده کنید و نه صرفا دشمنانشون

این سوال بعد از خوندن کتاب "گوشه هایی از تاریخ فراماسونری ایران" نوشته علاءالدین روحانی برای من پیش اومده

علاءالدین روحانی بالاترین درجه فراماسونری رو داشته (درجه 33) و کتابش هم قابل دانلود هست

تو این سایت دیدم کسایی که حقوق استادم اقای رافئی پور کسی که اولین بار مسئله فراماسونی مطرح کرد تو امور دیگه نقض می شه

[=arial]

Anoushiravan;630883 نوشت:
منبع این حرفتون کدوم کتاب یا نوشته فراماسون ها هست؟

با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار بنده عرض کردم که این مطالب چکیده مقاله ای است
و منبع ان را در اخر ذکر کرده ام

در منبع ان مطالب پایان ذکر شده است


Anoushiravan;630883 نوشت:
لطفا از منابع خود ماسون ها هم استفاده کنید و نه صرفا دشمنانشون

در منابع مذکور در مقاله از منابع خودشان هم استفاده شده است


[=arial]

rank;630903 نوشت:
تو این سایت دیدم کسایی که حقوق استادم اقای رافئی پور کسی که اولین بار مسئله فراماسونی مطرح کرد تو امور دیگه نقض می شه

بزرگوار منظور شما را متوجه نشدم
بیشتر توضیح می فرمایید

برادر گرامی باز هم از توجه شما ممنونم

اما متاسفانه در وب فارسی من تاکنون غیر از شعار و فحش و لعن مطلب موثقی در مورد فراماسونری ندیدم

فراماسونری هم با افراد کوچه و بازار کاری ندارد. نخبگان را خودش انتخاب می کند و دعوت نامه برایشان می فرستد.

الان میشود تصویری از یک کتاب یا نوشته ماسونی به من نشان دهید تا مطلب زیر را نوشته باشد؟

محراب;630799 نوشت:
1 – نابودی تمام مظاهر توحید و یکتاپرستی در جهان.

خودم سرچ کردم و ندیدم

مثلا مطلب زیر از کتاب Morgan, Giles. Freemasonry, 2007. Pocket Essentials, pp 30. است که مطلبی ضد خدا نیست

we are all equal within the sight of God and
must work to improve ourselves both in the physical,
material world and in terms of spiritual and inner development.

یا متن زیر از کتاب Carlile, Richard. Manual of Freemasonry. Celephaïs Press, 2005, pp 15.
هست


Therein you will be taught the important duty you owe to God,
to your neighbour, and to yourself. To God, by never mentioning his name but with thatawe and reverence which are due
from the creature to his Creator, and by imploring his aid on
all your lawful undertakings, and by looking up to him in every
emergency for comfort and support ; to your neighbour, by acting with him upon the square, by rendering him every kind
office which justice or mercy may require, by relieving his distresses, by soothing his afflictions, and by doing to him as, in
similar cases, you would wish him to do to you ; and to your
self, by such a prudent and well-regulated course of discipline
as may best conduce to the preservation of your corporeal and
mental faculties in their fullest energy ; thereby enabling you
to exert the talents wherewith God has blest you, as well to
his glory as to the welfare of your fellow-creatures

در ابتدای بحث هم گفتم که لطفا به این سوال با دقت و با ذکر منابع دقیق (به شیوه دانشگاهی) پاسخ داده بشه
باز هم ممنون

توی سایت خودشون هم نوشته ما یکتاپرستیم.تو سایتهای فارسی شیطان پرستی را با فراماسونری یکی میدونن.در صورتیکه هر شیطان پرستی فراماسونه ولی هر فراماسونی شیطان پرست نیست.در ضمن مطمئنی علاءالدین روحانی بالاترین درجش 33 بود.33 فقط ماله اون اصلی خفنه هستش.

mohsen1990;631314 نوشت:
در ضمن مطمئنی علاءالدین روحانی بالاترین درجش 33 بود.33 فقط ماله اون اصلی خفنه هستش.

بله درجه اون 33 بود

در ضمن ظاهرا همیشه چندنفر درجه 33 رو دارند که باز هم درمیانشون تقدم و تاخر و ... وجود داره.

به نام خدا ماسون به معنای حجار است نه بنا. لطفا دقت کنید

سلام دوست عزیز بنا به آنچه حقیر از مطالعات خویش در زمینه عرفان کابالا (The Zohar) و کتاب 777 آلیستر کراولی بدست آورده ام، اینان بخ خداوند ایمان ندارند. تنها اعتماد دارند. در پشت تمام اسکناس های دلار و به عنوان شعار امریکا آمده In God We Trust(اعتماد) و نیامده In God We Believe.(باور/ایمان) هیچ می دانید ریشه این سخنان چیست؟ در ابتدای خلقت خداوند چون شیطان را از بهشت راند گفت که به من تا قیامت وعده بده و مزاحم کارهای من مشو: قَالَ أَنظِرْنىِ إِلىَ‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ(14): گفت [شیطان] مهلتم ده تا روز رستاخیز. قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ(15): گفت [خدا] تو از مهلت داده شده گانی. توجه کنید که در این آیات قید زمان در گفتار خدا وارد نشده است، یعنی به شیطان تا وقت معلوم و معینی فرصت داده شده است. اما قرار است شیطان چه کار کند؟ در آیه بعدی از سوره اعراف آمده: قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنىِ لَأَقْعُدَنَّ لهَُمْ صرِاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ(16) ثُمَّ لاََتِيَنَّهُم مِّن بَينْ‏ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَانهِِمْ وَ عَن شَمَائلِهِمْ وَ لَا تجَِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ(17) چون گمراهم کردی من هم از راه راست خارجشان می کنم. و پیششان از جلو عقب و راست و چپ می آیم [تا طوری اینان را گمراه کنم که] دیگر تعداد زیادی را شاکر نبینی. نتیجه: شیطان به خاطر خدا مردود و مطرود شد، پس قسم خورد انسان را از بهشت مانع شود. تمام این قدرت های دنیوی که توسط گروه روشن شدگان(Illuminati) [دقت کنید بودا هم به معنای روشن شده است] همه را اجنه و شیاطین راهبری می کنند، و مغز متفکر و اصلی ایشان آنان هستند و استراتژی آنها هم معلوم و مشخص است.

سلام علیکم،
یک مسیحی که عضو انجمن‌های برادری بود می‌گفت من و چندتا از دوستان مسلمانم عضو این انجمن‌ها هستیم و کاری به اعتقادات هم نداریم و با هم دوست هستیم و به عقاید هم احترام می‌گذاریم و خلاصه اینکه همان حرفهایی را می‌زد که روشنفکران متأسفانه در ایران می‌زنند ... آن شخص مسیحی میخواست نظر اسلام و علمای اسلام را در مورد انجمن‌های برادری (brotherhood) بداند و می‌گفت مسیحیان و کلیسا با این انجمن‌ها مخالف هستند، او می‌گفت می‌داند علمای مسیحی و یهودی و بسیاری از مردم عادی نسبت به این گروه‌ها چه فکر می‌کنند ولی او که عضو این گروه‌هاست تا کنون چنین چیزهایی را ندیده و نشنیده است ... اما این شخص در اشتباه بود و احتمالاً هنوز هم باشد، این انجمن‌ها که در خارج از ایران گاهی اصل جذبشان را در دانشگاه‌های معروف جهان انجام می‌دهند برای اعضای درجات پایینشان مسائل را به این صورت بیان می‌کنند و آنها را یا آنهایی که تشخیص می‌دهند پتانسیل بالاتری دارند را کم‌کم درگیر می‌کنند و در درون خودشان هم نظام اطلاعات طبقاتی دارند که همه ملزم به رعایتش هستند ... شاید آن درجه‌بندی‌ها هم در رابطه با همین مسأله‌ی دسترسی داشتن به اطلاعات و شرکت داشتن در تصمیم‌گیری‌ها باشد نه اینکه کسی که به درجه‌ی ۳۳ می‌رسد دیگر رئیس باشد و همه مرئوس او ... اما چیزی که هست این است که اگرچه تقریباً تمامی کسانی که درجاتشان بالاتر است چیز خاصی بر علیه خودشان و گروه‌هایشان نمی‌گویند و در ظاهر هم هر کدامشان ممکن است بر دینی باشند و به خدا هم اعتقاد داشته باشند یا نداشته باشند اما به هر حال شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد به طور قطع قضیه همینطور که برخی از اینها می‌گویند نیست و مسائل پشت‌پرده‌ای هست که صلاح نمی‌دانند علنی شوند و اگر شدند تأیید گردند ... تنها ایرانیها و کسانی مانند آقای رائفی‌پور نیستند که روی مسائل پشت‌پرده‌ی اینها کار کرده‌اند و سعی کردند از شواهد مسائل پشت پرده را استنتاج نمایند، خیلی از خارجیها هم این کارها را کرده‌اند ... مثلاً مستندهای آقای Alex Jones سیار قابل تأمل هستند، ایشان بعضاً به طور مخفیانه در برخی از مراسم‌ مخفی آنها شرکت داشته‌اند یا مخفیانه فیلم و صدا تهیه کرده‌اند، ایشان تحقیقات جالبی روی بیشتر سیاست‌مداران مؤثر آمریکا داشته‌اند و اکثر آنها عضو چند گروه از گروه‌های فروماسونی هستند که بعضاً هم از زمان دانشجویی در هاروارد یا جاهای دیگر عضو آنجا شده‌اند و در اثر خوش‌خدمتی بالا آمده‌اند و به عقیده‌ی او تا کسی وفاداری‌اش را اثبات نکند نمی‌تواند به جایگاه ریاست‌جمهوری آمریکا برسد ... همچنان Jones گروه بیلدربرگ را به عنوان حکومت پشت پرده برای نظم نوین جهانی که پشت دلار آمریکا هم نوشته شده است معرفی می‌کند و اینکه چقدر ساده‌لوحانه است که کسی گمان کند اوباما تصمیم‌گیرنده است و غیره ... اما در اینجا یک مطلب از ویکی‌پدیای در رابطه با ایشان را برایتان می‌نویسم که وضعیت روشنفکری در ایران و اسلام آمریکایی را هم تلویحاً شامل می‌شود:

However, he views organized religion as part of the New World Order, saying, "One of the biggest problems in the United States is organized religion. Not just Christians, but Hindus, Muslims, other people. The leaders of their denominations have been funded openly by governments and corporations to preach doctrines of submission to government, submission to tyranny
."

اینکه آزادی ادیان در آمریکا و اروپا با این فرض است که آنها باید مردم را به دفاع از منافع استکبار جهانی ترغیب کنند و البته برای ما این مسأله مثل روز روشن است ولی در کشورهای دیگر این حرفها برای بسیاری از مردم جدید است ... به هر حال توصیه می‌کنم برخی از مستندهای ایشان را ببینید، صفحه‌ی ویکی‌پدیای ایشان هم اینجاست.

و نکته‌ی آخر ... در اینکه پشت سر تفکرات فری‌ماسونی چیزهایی هست هیچ شک و شبهه‌ای نیست، بیخود خودتان را درگیر یافتن اعتراف صریح از زبان خودشان برای اینکه بگویند ما شیطان‌پرست هستیم نباشید، شواهد زیاد است و انسان باید به عقلش هم اعتماد کند ...

در مورد وجه تسمیه‌ی فری‌ماسون هم نظرات متعددی هست ولی آنچه برای حقیر بیشتر قابل پذیرش بوده این است که شیاطین جنی که در اسارت حضرت سلیمان علیه‌السلام بودند برای ایشان بنایی می‌کردند و حضرت رحلت کردند و ایشان همچنان به کار بنّایی ادامه می‌دادند تا اینکه موریانه راز را با خوردن عصای حضرت برملا کرد و شیاطین دانستند که آزاد شده‌اند و کسانی که تفکر فری‌ماسونی را پایه‌ریزی کردند خود را وابسته به همان شیاطین جنی می‌دانند، بخصوص که با فریب ابلیس که در مردم ایجاد شبهه کرد که آن پیامبر خدا پیامبر نبوده و جادوگر بوده است بعد از افول قدرت سیاسی یهود بعد از حضرت سلیمان علیه‌السلام علمای متکبر یهود همیشه به دنبال فرصت برای بازگشت به قدرت بوده‌اند و راز قدرت حضرت سلیمان علیه‌السلام را هم در جادوگری و سپاه ایشان از جنیان می‌دانستند ... همیشه هم یهود را قوم برگزیده معرفی کرده‌اند تا آنجا که مسیحیانی که یهودیها را متهم اصلی در نعوذ بالله به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح علیه‌السلام می‌دانند اما باز خود را موظف به بازگرداندن قدرت به یهود می‌دانند و این تفکر مسیحیان اوانجلیز است و پروتستان‌ها که در آمریکا و انگلیس زیاد هستند و همانها هم حامیان اصلی صهیونیسم هستند و البته کشورهای دیگر هم از طریق سرمایه‌داری به این جریان استکبار پیوسته‌اند ... دشمنی آنها با اسلام و ایران هم از همینجا مشخص می‌شود که سر حقوق بشر و ترس از بمب‌اتم‌دار شدن ایران نیست و تمام اینها بهانه است ... آنها تا ایران و اسلام برایشان خاضع نشود بنای بر دشمنی دارند و توجه نکردن به این مسائل در گذشته و حال مسأله‌ی سیاست می‌تواند در بصیرت و عمق نگاه افراد و تحلیل‌های ایشان از وضع موجود منبع اشتباه بوده و سبب گردد که در مواقع حساس به جای تصمیم‌های سنجیده تصمیم‌های اشتباهی گرفته شود ... به همین دلیل این مسائل نیاز به دقت نظر زیادی دارند و صرفاً یک بحث داستانی نیستند و از نظر کاربردی در جوامع امروزی اهمیت زیادی دارند و زنگ خطر بزرگی برای آینده‌ی همه‌ی ماست و فرزندانمان ...

یا علی علیه‌السلام

طلبه بیسواد;634575 نوشت:
گروه روشن شدگان(Illuminati)

سلام علیکم،
روشنفکری وارد شده در اسلام هم زیر سر آنهاست، اسلام آمریکایی یکی از محصولاتشان هست، شخصی بودن ایمان و دینداری هم در همین راستاست، آزادی در اعتقاد هم بر همین مبناست، روشنفکران ایرانی هم که تعدادشان کم نیستند از همین آبشخور تغذیه شده‌اند اگرچه گمان می‌کنند آنچه که می‌گویند نتیجه‌ی تفکرات خودشان است، آنها با این سیستم تحصیل کرده‌اند و اینکه در قشر تحصیل‌کرده گاهی گفته می‌شود این روشن‌فکری‌ها بیشتر است هم به همین موضوع برمی‌گردد که ایشان بیشتر در تیررس آن افکار بوده‌اند و بیشتر از تلقین آن افکار زخم برداشته‌اند و مسائل طوری به آنها با پرسش و پاسخ‌های هدایت شده القاء شده است که آنها گمان می‌کنند خودشان به آن افکار رسیده‌اند، این یک مکتب فلسفی در یونان قدیم است (مکتب سقراطی که اساس آن بر طرح پرسش است و نه دادن پاسخ، اما پرسش‌ها هدفدار هستند که ذهن مخاط را به سمت پاسخ مدّ نظر خودشان هدایت می‌کنند تا دست آخر شخص گمان کند خودش به جواب رسیده است، روش خوبی است ولی خیلی زیاد قابل سوء استفاده است) و ابداع ایشان نیست اما آنها به خوبی برای اهدافشان از آن استفاده کرده‌اند.
با این یقینی که طبف روشنفکر به درستی باورهایشان دارند و خود را اهل تفکر می‌شناسند (واقعاً هم اهل تفکر هستند و مشکلشان اینجاست که بدون شناخت اصول تفکر وارد این وادی شده‌اند) احتمالاً آخرین گروهی که به حق هدایت شود همانها باشند ... کسی که توهم حقیقتی پوچ را دارد به راحتی کسی که تشنه‌ی حقیقت است هدایت نمی‌شود ... آنها تشنگی‌اشان به طور کاذب سیراب شده است ... این بزرگترین مکر فری‌ماسونی در عصر امروز است و علم‌زدگی در ایران که زیاد کسی بهش اهمیت نمی‌دهد سوراخی است که این مار از آن بیرون آمده و مردممان را نیش می‌زند ... هر کسی از دستش کاری بر بیاید و نکند فردای قیامت باید جوابگو باشد ...
خدا به همه‌ی ما رحم کند
یا علی علیه‌السلام

باء;634584 نوشت:
و نکته‌ی آخر ... در اینکه پشت سر تفکرات فری‌ماسونی چیزهایی هست هیچ شک و شبهه‌ای نیست، بیخود خودتان را درگیر یافتن اعتراف صریح از زبان خودشان برای اینکه بگویند ما شیطان‌پرست هستیم نباشید، شواهد زیاد است و انسان باید به عقلش هم اعتماد کند ...

متاسفانه بنده به عقلم اعتماد نمی کنم. به مستندات بی خدشه اعتماد می کنم که هنوز به آن نرسیدم

Anoushiravan;634765 نوشت:
متاسفانه بنده به عقلم اعتماد نمی کنم. به مستندات بی خدشه اعتماد می کنم که هنوز به آن نرسیدم

منتظر چه هستید؟

۱. کسانی که فهمیده‌اند فری‌ماسونری چه است بیایند به شما بگویند؟ می‌فرمایید نه، چون اینها دشمنان آنها هستند و حرفشان شاید از روی توهمات ذهنی خودشان باشد و یا از سر دشمنی بگویند

۲. کسانی که خودشان در لژ‌های فری‌ماسونری بوده‌اند و توبه کرده‌اند و آمده‌اند بیرون به شما بگویند آنجا چه خبر بوده است؟ چنین کسانی خیلی وقتها راحت به خودشان رها نمی‌شوند و خیانتشان بدون پاسخ نمی‌ماند، شاید یا جانشان در تصادفی اتفاقی گرفته می‌شود و یا نسبت دروغ به او داده می‌شود و یا دیوانگی و خلاصه قویا تکذیب می‌شود ... با این وجود چنین افرادی هستند ... قربانی کردن نوزادها و بسیاری از مناسک سرّی که اینها دارند، خانم وینفری اُپرا هم در یکی از برنامه‌های قدیم‌اش با یک دخترخانم جوان یهودی‌زاده مصاحبه دارد که در آن دختر اعتراف می‌کند که والدینش او را هم درگیر کشتن نوزادها و قربانی کردنشان می‌کنند ... متأسفانه برای اینکه برخی از این اطلاعات را که فراموش کرده بودم به یاد بیاورم ناچار شدم مستند «قربانی کردن انسان در آیین‌های رازآلود» را دوباره ببینم که در حین آن هم بخشی از مستندات آقای Alex Jones ارائه شده است و هم آن برنامه‌ی خانم Oprah و هم بسیاری مسائل دیگر ... و البته بار دیگر تمام بدنم از دیدن آن صحنه‌ها و شنیدن آن اوصاف و خواندن این مسائل به لرزه افتاد ... قربانی انسان و ریختن خون برای ایجاد ارتباط با شیاطین و استفاده از قدرت آنها ...

۳. کسانی که خودشان در آن لژها هستند بیایند و بگویند ما چه هستیم؟ چنین کاری نمی‌کنند،‌ نظام اطلاعاتی آنها بر اساس مخفی کاری است اگرچه مسائلی در این بین مطرح هست

۴. کسانی که به طور مخفیانه در آنها نفوذ کرده‌اند مدرک بیاورند؟ آقای Alex Jones که بهتان معرفی کردم یکی از همین افراد هست و افراد دیگری هم هستند ...

رویکرد شما در بحث که می‌فرمایید

Anoushiravan;627820 نوشت:
لطفا به این سوال با دقت و با ذکر منابع دقیق (به شیوه دانشگاهی) پاسخ داده بشه
از کپی کردن و شعار دادن های بیهوده بپرهیزید. سوال من کاملا علمی هست و اصلا علاقه ای به مباحث کوچه بازاری و عوامانه ندارم.

و برخوردتان با مطالب ارائه شده که همه‌ی آنها را فاقد ارزش علمی و حقیقت‌طلبانه می‌دانید متأسفانه نتیجه‌اش لوث کردن جنایاتی خواهد بود که بعضاً تصورشان هم در ذهن او نمی‌گنجد و اگر آشکارا هم نشانش بدهند خواهد گفت که یک نمایش یا بازی است و امکان ندارد حقیقت داشته باشد ... دلایل برای رسیدن به یقین وجود دارد که بین این انجمن‌های سرّی و بسیاری از دست‌های پشت پرده‌ی سیاست از یک سو و تبهکاری‌هایی که رواج داده می‌شود و کثافت‌کاری‌ها و جنایاتی که شیوع داده می‌شود و توحشی که ترویج می‌شود از سوی دیگر ارتباط‌های مستقیمی وجود دارد و شکل این ارتباط‌ها هم در برخی موارد کامل مشخص است، اگرچه در برخی جزئیات آنها اختلافاتی وجود دارد که سبب نبود اطمینان می‌شود و طرحشان بیشتر جنبه‌ی احتمالاتی دارند. حالا شما در دانشگاه چه می‌خوانید که فقط با قطعیات سر و کار دارید؟ مطمئناً فقط باید دانشجوی ریاضی باشید
چون هر رشته‌ی دیگری که بخوانید کل علمتان غیرقطعی خواهد بود ... بهتر است به جای آنکه دلایل دیگران را سطحی و کوچه‌بازاری بخوانید مدارک موجود را بازنگری کنید و اگر اشکالی در آنها می‌یابید بیان کنید، تخطئه کردن دیگرانی که قصد کمک و روشنگری دارند نه کار محترمانه‌ای است و نه حتی علمی ...

همه‌ یا اکثریت مؤثر سران «استکبار جهانی» شیطان‌پرست هستند ... و ما دشمن آنها هستیم ... ان شاء الله ...
یا علی علیه‌السلام

باء;634843 نوشت:
بله واقعاً باعث تأسف است که شما ارزشی برای تعقل قائل نیستید ...

برادر گرامی

تعقل بدون داشتن اطلاعات اولیه کافی، به هیچ جا نمی رسد.

برادر گرامی جناب "محراب" مطالبی را از اینترنت کپی فرمودند که هر چند ممکن است درست باشد، اما بدون هیچ مدرک و سند محکمه پسندی، صرفا به داشتن تئوری توطئه محکوم است

بنده یک سوال ساده مطرح کردم که هنوز به پاسخش نرسیدم

تعالیم فراماسونری چیست؟

اگر پاسخ سوال را می دانید، با ذکر منبع به من نشان دهید. اگر هم نمی دانید و صرفا خیالپردازی می فرمایید، لطفا بگویید نمی دانیم و سکوت پیشه بفرمایید

در حال دانلود مستند مورد اشاره شما هستم

اما تفاوت ما (علوم تجربی) و احتمالا شما (علوم انسانی) این است که شما بسیاری از مطالب را با به قول خودتان دلایل عقلی می پذیرید، در حالی که ما معمولا به این راحتی مسائل را قبول نمی کنیم

الان این همه کتاب در زمینه فراماسونری هست. منظورم نوشته های هارون یحیی و ... نیست. کتاب هایی که خود ماسون ها در مورد آیینشان نوشته اند. چرا از طریق کتابهای آنها، محکومشان نمی کنید؟

مگر ائمه این کار را نمی کردند؟ به جای این همه فحاشی و مطالب دور از واقعیت

فراماسونری به دنبال مردم کوچه و بازار نیست و نخبگان جامعه هم با خواندن مطالب وب فارسی، اتفاقا بیشتر کنجکاو می شوند که از فراماسونری سر در بیاورند

بهتر نیست به جای جار و جنجال بیهوده، به طور مستند مطالبشان را نقد کنید؟

سلام
واقعا متاسفم که کسانی که اینطور شروع به تهمت زنی کردند! اقا شما میتونید شیطان پرست بودن این افراد رو در دادگاه اثبات کنید؟ قطعا نه! میدونید گناه تهمت زدن چقدره؟

دوستان عقل کلی که ادعای شیطان پرست بودن فراماسون ها رو دارند :
۱. لطفا بفرمایند چرا باید چنین تشکیلات فوق سری در دسترس همه باشه و هر کسی به راحتی بتونه عضو اون بشه؟ واقعا کدوم عقل سلیمی میپذیره که صدها لژ فقط در اروپا موجود باشه. و هر دستگاه اطلاعاتی ساده ای با یک شنود بتونه به اطلاعاتش پی ببره؟
دوستان اینقدر توهم نزنید من با این افراد صحبت کردم اکثر این. افراد از عوام مذهبی و اکثرا مسیحی هستند. بزارید راحت بگم فراماسونری یک علمی شبیه به علوم غریبه خودمونه و مطمعن باشید اگه شیطان پرستی در کار بود توسط مردم خداپرست لو میرفت
من احتمال میدم این تبلیغات گسترده علیه این لولوسونری! به خاطر متنفر شدن مردم از جامعه غربه و نه چیز دیگه ای و قطعا شما تهمت زنندگان در دادگاهی عادل مجازات میشید

Anoushiravan;634854 نوشت:
برادر گرامی

تعقل بدون داشتن اطلاعات اولیه کافی، به هیچ جا نمی رسد.

برادر گرامی جناب "محراب" مطالبی را از اینترنت کپی فرمودند که هر چند ممکن است درست باشد، اما بدون هیچ مدرک و سند محکمه پسندی، صرفا به داشتن تئوری توطئه محکوم است

بنده یک سوال ساده مطرح کردم که هنوز به پاسخش نرسیدم

تعالیم فراماسونری چیست؟

اگر پاسخ سوال را می دانید، با ذکر منبع به من نشان دهید. اگر هم نمی دانید و صرفا خیالپردازی می فرمایید، لطفا بگویید نمی دانیم و سکوت پیشه بفرمایید

در حال دانلود مستند مورد اشاره شما هستم

اما تفاوت ما (علوم تجربی) و احتمالا شما (علوم انسانی) این است که شما بسیاری از مطالب را با به قول خودتان دلایل عقلی می پذیرید، در حالی که ما معمولا به این راحتی مسائل را قبول نمی کنیم

الان این همه کتاب در زمینه فراماسونری هست. منظورم نوشته های هارون یحیی و ... نیست. کتاب هایی که خود ماسون ها در مورد آیینشان نوشته اند. چرا از طریق کتابهای آنها، محکومشان نمی کنید؟

مگر ائمه این کار را نمی کردند؟ به جای این همه فحاشی و مطالب دور از واقعیت

فراماسونری به دنبال مردم کوچه و بازار نیست و نخبگان جامعه هم با خواندن مطالب وب فارسی، اتفاقا بیشتر کنجکاو می شوند که از فراماسونری سر در بیاورند

بهتر نیست به جای جار و جنجال بیهوده، به طور مستند مطالبشان را نقد کنید؟


سلام علیکم،

چشم حق شاید با شماست، حقیر دارم جار و جنجال بیهوده به راه می‌اندازم و بر اساس اطلاعات مشکوک و شبهه‌دار فکر می‌کنم و احساسات دیگران را تحریک می‌کنم که واکنش‌های احساسی به دور از عقل را برانگیزم و مردم را بر علیه دشمن فرضی بشورانم، فری‌ماسون‌ها هم نیستند مگر کسانی که اهل کار خیر هستند و برای آنکه ریا نشود می‌خواهند کارهایشان مخفی از دید دیگران باشد و اگرچه جنایاتشان را گاهی تکذیب می‌کنند و گاهی انکار نمی‌کنند و گاهی هم به آن معترف هستند ولی باز این داده‌ها و اطلاعات برای عوام‌الناس که تحصیلات دانشگاهی در علوم تجربی در حدّ دانشجوی دکتری و دکتری و پست‌دکتری ندارند کافی است و برای نخبگان مایه‌ی شرمساری است و افرادی مانند حقیر هم به خاطر فحاشی و گفتن مطالب دور از حقیقت باید نگران قیامتم باشم و صد البته بهتر از سکوت پیشه کنم.

فقط یک سؤال، شما که دلایل افرادی که علوم انسانی خوانده‌اند (که متأسفانه حقیر از ایشان نیستم و به جرگه‌ی خودتان تعلق دارم و به همین دلیل وقتی می‌گویید شما بر اساس دلایل عقلی چیزی را نمی‌پذیرید به خوبی می‌دانم که منظورتان چیست و به آن نقدهای جدّی دارم :ok:) برایتان پذیرفته نیست و خودتان هم اهل تحقیق هستید چرا در این سایت به دنبال پاسخ پرسش‌های علمی سطح بالای خود می‌گردید؟

یک خواهش دارم و آن اینکه بی‌زحمت شما هر وقت که دلایل دیگران را به راحتی کوچه‌وبازاری و سطح‌پایین طبقه‌بندی کردید و این موضع خودتان و لحن بیانتان را دائر بر حقیقت و نه نگاهی نامحترمانه شناسایی کردید یک عبارت از قول حقیر به خودتان بگویید و آن اینکه «هر وقت خواستید حاضرم اکثر دانسته‌های فعلی‌اتان را به زیر سؤال ببرم تا با هم ببینیم چقدر عقاید و علوم فعلی‌اتان بر اساس دلایل قطعی و مستندات بی‌خدشه است» ...

در پناه خداوند باشید و البته حقیر از شما دلچرکین نیستم ان شاء الله شما هم به بزرگی خودتان آن پاسخ اولیه که از حقیر خواندید را نادیده گرفته و شکل ویرایش یافته‌ی آن را که با آرامش بیشتری نوشتم در نظر بگیرید و از حقیر دلچرکین نباشید ... شیعه‌ی اهل بیت علیهم‌السلام برای حقیر قابل احترام است اگر کوتاهی کردم از نفس اماره‌ای است که بالإثم و العدوان فرمان می‌دهد، ان شاء الله شما ببخشید تا خدای شما هم ببخشد. :Gol:
یا علی علیه‌السلام

دانش;634871 نوشت:
سلام
واقعا متاسفم که کسانی که اینطور شروع به تهمت زنی کردند! اقا شما میتونید شیطان پرست بودن این افراد رو در دادگاه اثبات کنید؟ قطعا نه! میدونید گناه تهمت زدن چقدره؟

دوستان عقل کلی که ادعای شیطان پرست بودن فراماسون ها رو دارند :
۱. لطفا بفرمایند چرا باید چنین تشکیلات فوق سری در دسترس همه باشه و هر کسی به راحتی بتونه عضو اون بشه؟ واقعا کدوم عقل سلیمی میپذیره که صدها لژ فقط در اروپا موجود باشه. و هر دستگاه اطلاعاتی ساده ای با یک شنود بتونه به اطلاعاتش پی ببره؟
دوستان اینقدر توهم نزنید من با این افراد صحبت کردم اکثر این. افراد از عوام مذهبی و اکثرا مسیحی هستند. بزارید راحت بگم فراماسونری یک علمی شبیه به علوم غریبه خودمونه و مطمعن باشید اگه شیطان پرستی در کار بود توسط مردم خداپرست لو میرفت
من احتمال میدم این تبلیغات گسترده علیه این لولوسونری! به خاطر متنفر شدن مردم از جامعه غربه و نه چیز دیگه ای و قطعا شما تهمت زنندگان در دادگاهی عادل مجازات میشید


سلام علیکم و رحمة الله،
تهمت زدن به چه کسی مدّ نظرتان است؟ همان شیطان‌پرستان که هنوز هم با قاطعیت می‌گویم و یا جناب انوشیروان؟ اگر اولی که حقیر آن را مصداق تهمت نمی‌دانم ...
حقیر عقل کل که نیستم هیچ عقل جزء هم نیستم و البته این به آن معنا هم نیست که در مقابل هر حرفی سکوت کنم و همان عقل جزئی خودم را هم تعطیل کنم ... ظاهراً شما بد برداشت کرده‌اید، حقیر نگفتم که تمام فری‌ماسو‌ن‌ها شیطان‌پرست هستند، گفتم سران استکبار همگی یا اکثریت مؤثرشان شیطان‌پرست هستند و البته اینها همانهایی هستند که در گروه‌های ماسونی عضویت دارند و در رده‌های بالای آن هم هستند که اگر نبودند بهشان میدان داده نمی‌شد تا به این جایگاه در حاکمیت در جبهه‌ی استکبار جهانی و صهونیسم بین‌الملل برسند. اینکه شما با افراد مسیحی صحبت کرده‌اید و از عوام مسیحی بوده‌اند را خودم هم در پستی در همین تاپیک اشاره کرده بودم، سطوح بالایی ماسون‌ها همگی غرق در فساد هستند ولی با ظواهری آراسته، سطوح پایینی که این سطوح بالا هدایتشان می‌کنند دو دسته دارند:
  • یک گروه افرادی مثل افرادی که شما مثال زدید
  • و یکی هم کسانی که نمود شیطان‌پرستی در چهره‌هایشان وجود دارد، در سرشان شاخ می‌گذارند و تخم چشمشان را جراحی می‌کنند و جراحی‌های پلاستیک می‌کنند و خلاصه خودشان را شبیه شیاطین تزئین می‌کنند و صلیب برعکس به خود می‌بندند و غیره،
احتمال شما در مورد لولوسونری هم زائیده‌ی فکر شماست، مردم باید بیدار شوند اما برخی افراد هر چه بشنوند را می‌گویند افسانه است تا آنکه آنچه را که مسخره می‌کرده‌اند گریبانشان را بگیرد و آنها را در میان خودش بگیرد، این فقط برای کافران و در مورد جهنم نیست، کسانی که دشمن را دست کم بگیرند یا مدام اخطارهای کسانی که شرایط را زیر نظر دارند را سبک بشمارند هم ممکن است گرفتار شرایط مشابهی در همین دنیا شوند ... همینکه افرادی به طناب این شیطان‌پرستان آویزان شده‌اند و می‌گویند اینها خیرخواه ما هستند و منادیان دموکراسی و حقوق بشر هستند و غیره یعنی افرادی مثل شما در جامعه کم نیستند ... نگاه اگر فقط به صورت باشد و لباس شیک و مدرکی که از دانشگاه‌های طراز اول گرفته شده و فن بیان بالا و کلمات زیبا و فریبنده این نگاه ممکن است با برگشتن ورق با یک پلک زدن چیزی ببیند که اصلاً انتظارش را نداشته است و غافلگیر گردد، اما نگاهی که از صورت به سیرت پل می‌زند، چه در شخصیت‌شناسی و چه در جریان‌شناسی، چنین نگاهی هرگز غافلگیر نخواهد شد و این فرق شخصی کور با شخص بیناست، شخص کور این احتمال هست که ناگهان در چاهی بیفتد یا خود را بر لبه‌ی پرتگاه ببیند ولی شخص بینا از قبل پرتگاه را دیده است و به دنال راهی برای دور زدن یا گذشتن از آن است ...
راستی به قول جناب دانش که خودتان باشید:
دانش;634871 نوشت:
منتظری حقیقتو توی اخبار بگن؟ :Sham:

اون هم در اخبار BBC و CNN و Fox News و VOA و ...؟
به هر حال دعا کنید خدا حقیر را هدایت کند که ظاهراً حضورم در این تاپیک باعث آزردگی مسلمین شده است :Gol: ای کاش سبب عصبانیت و ناراحتی آن شیطان‌پرستان هم می‌شد که در ناراحت کردن آنها خشنودی خداست
یا علی علیه‌السلام

سلام

باء;634910 نوشت:
چشم حق شاید با شماست، حقیر دارم جار و جنجال بیهوده به راه می‌اندازم

برادر عزیز من

سخن من صرفا با شما نبود. من سوالی ساده پرسیدم که کارشناس محترم زحمت کشیدند و پاسخی غیر مستدل را برای من کپی فرموند. عصبانیت من بیشتر از این قضیه بود و اگر به شما جسارتی شد عذر می خواهم

باء;634910 نوشت:
فری‌ماسون‌ها هم نیستند مگر کسانی که اهل کار خیر هستند و برای آنکه ریا نشود می‌خواهند کارهایشان مخفی از دید دیگران باشد و اگرچه جنایاتشان را گاهی تکذیب می‌کنند و گاهی انکار نمی‌کنند و گاهی هم به آن معترف هستند

سوال من به صورتی واضح در مورد تعالیم فراماسونری است. که هنوز پاسخی نگرفتم

همانگونه که در میان مسلمین، القاعده و داعش و ... وجود دارد، فراماسونری هم می تواند ادعا کند اعمال برخی از پیروانش ربطی به تعالیم اصلی آن ندارد. من می خواهم سر مار زده شود و نه پیروانش

باء;634910 نوشت:
ولی باز این داده‌ها و اطلاعات برای عوام‌الناس که تحصیلات دانشگاهی در علوم تجربی در حدّ دانشجوی دکتری و دکتری و پست‌دکتری ندارند کافی است و برای نخبگان مایه‌ی شرمساری است و افرادی مانند حقیر هم به خاطر فحاشی و گفتن مطالب دور از حقیقت باید نگران قیامتم باشم و صد البته بهتر از سکوت پیشه کنم.

برای عوام الناس کافی باشد، کفایت می کند؟

اصلا عوام الناس جذب فراماسونری می شوند؟

باء;634910 نوشت:
فقط یک سؤال، شما که دلایل افرادی که علوم انسانی خوانده‌اند (که متأسفانه حقیر از ایشان نیستم و به جرگه‌ی خودتان تعلق دارم و به همین دلیل وقتی می‌گویید شما بر اساس دلایل عقلی چیزی را نمی‌پذیرید به خوبی درک می‌کنم و بر آنها نقدهای جدّی دارم ) برایتان پذیرفته نیست و خودتان هم اهل تحقیق هستید چرا در این سایت به دنبال پاسخ پرسش‌های علمی سطح بالای خود می‌گردید؟

هدف من از ایجاد این تاپیک چه بود؟ فراماسونری نخبگان جامعه را هدف می گیرد. در وب فارسی یک مطلب درست و حسابی در مورد فراماسونری وجود ندارد. همین طور هم که می دانید، لژهای فراماسونری برای ایرانیان فعال شده اند (در امریکا). حالا اگر کسی برای پیوستن به فراماسونری دعوت شد و او خواست در مورد فراماسونری اطلاعاتی کسب کند، به نظر خودتان مطالبی که جناب محراب قرار دادند، کفایت می کند؟ در حالی که اگر یک کتاب ماسونری را ورق بزند، می بیند که مطالبی که بر ضد آن گفته می شود با متن کتاب جور در نمی آید.
شما می توانید یک متن ماسونری به من نشان دهید که در مورد شیطان پرستی باشد؟

باء;634910 نوشت:
دیگر این بنده‌ی خدا رفت که در این تاپیک سکوت پیشه کند ...

البته خوشحال خواهم شد که این کار را نکند

باء;634910 نوشت:
فقط یک خواهش دارم و آن اینکه بی‌زحمت شما هر وقت که دلایل دیگران را به راحتی کوچه‌وبازاری و سطح‌پایین طبقه‌بندی کردید و این موضع خودتان و لحن بیانتان را دائر بر حقیقت و نه نگاهی نامحترمانه شناسایی کردید یک عبارت از قول حقیر به خودتان بگویید و آن اینکه «هر وقت خواستید حاضرم اکثر دانسته‌های فعلی‌اتان را به زیر سؤال ببرم تا با هم ببینیم چقدر عقاید و علوم فعلی‌اتان بر اساس دلایل قطعی و مستندات بی‌خدشه است» ...

آن مطلب واقعا کوچه بازاری هست! حالا شما خوشتان نمی آید، خود دانید...

در مورد بخش دوم خوشحال می شوم از دانشتان استفاده کنم

باء;634910 نوشت:
در پناه خداوند باشید و البته حقیر از شما دلچرکین نیستم ان شاء الله شما هم به بزرگی خودتان آن پاسخ اولیه که از حقیر خواندید را نادیده گرفته و شکل ویرایش یافته‌ی آن را که با آرامش بیشتری نوشتم در نظر بگیرید و از حقیر دلچرکین نباشید ... شیعه‌ی اهل بیت علیهم‌السلام برای حقیر قابل احترام است اگر کوتاهی کردم از نفس اماره‌ای است که بالإثم و العدوان فرمان می‌دهد، ان شاء الله شما ببخشید تا خدای شما هم ببخشد.

اگر از ناحیه من توهینی به شما شد و یا به تندی صحبت کردم، عذرخواهی می کنم و امیدوارم که حلال کنید.

دوستان سلام

Anoushiravan;634765 نوشت:
متاسفانه بنده به عقلم اعتماد نمی کنم. به مستندات بی خدشه اعتماد می کنم که هنوز به آن نرسیدم

Anoushiravan;634854 نوشت:
اما تفاوت ما (علوم تجربی) و احتمالا شما (علوم انسانی) این است که شما بسیاری از مطالب را با به قول خودتان دلایل عقلی می پذیرید، در حالی که ما معمولا به این راحتی مسائل را قبول نمی کنیم

برادر عزیز،
بنده در مورد فراماسونری عرضی ندارم اما در باب تکیه کردن به علوم تجربی سوالاتی دارم. در این سایت عزیزانی هستند که علوم تجربی را پاسخگوی تام و تمامی نمی دانند اما گویا شما اینگونه نیستید. ممکن است به سوالات حقیر پاسخ دهید؟

1- علوم تجربی در قبال مسائل تجربه نشده چه می گوید؟
2- علوم تجربی در قبال متافیزیک و فرا ماده چه می گوید؟
3- علوم تجربی در قبال تجربیاتی که با تجربه های پیشین ناهمخوانی دارد چه می گوید؟
4-
الف) آیا استقراء مبنای تجربه است؟ اگر نیست، پس مبنای علوم تجربی چیست؟ اگر هست، چرا و چگونه این مبنا یقینی است؟
ب) وسیله استقراء چیست؟
ج) میزان، ملاک و معیار سنجشِ صحت و درستی، توسطِ وسیله استقراء چیست؟ به عبارتی دیگر، چگونه ثابت شده است که وسیله مورد نظر، وسیله مطلوبی برای استقراء است؟
د) آیا ضریب خطا در استقراء وجود دارد؟ اگر ندارد، چرا و چگونه؟ اگر ضریب خطا هست، با این ضریب خطا چه می کنید؟
اگر ضریب خطا پذیرفته می شود، چرا؟ اگر پذیرفته نمی شود، پس چه رفتاری با آن می شود؟
5- چرا از ریاضیات در علومی مانند فیزیک و شیمی و مهندسی استفاده می شود؟ آیا ریاضیات نیز تجربی است؟ به چه دلیل؟

پیشاپیش متشکرم
علی علی

سلام جناب باء امیدوارم ناراحت نباشید چون من منظورم از عقل کل ها شما نبودید :ok:
منظور من هم این بود که این افراد تهمت زننده حتی یک دلیل هم برای شیطان پرست بودن سران استکبار ندارند اگر شما میشناسید بفرمایید
این رو هم بگم که فراماسونری یک تشکیلات مخفی نیست بلکه صرفا انجمنی با یک سری رازه و خیلی از افراد هم میتونند به عضویت دربیاند و به مراتب بالا برسند

مکلف;634935 نوشت:
برادر عزیز،
بنده در مورد فراماسونری عرضی ندارم اما در باب تکیه کردن به علوم تجربی سوالاتی دارم. در این سایت عزیزانی هستند که علوم تجربی را پاسخگوی تام و تمامی نمی دانند اما گویا شما اینگونه نیستید. ممکن است به سوالات حقیر پاسخ دهید؟

1- علوم تجربی در قبال مسائل تجربه نشده چه می گوید؟
2- علوم تجربی در قبال متافیزیک و فرا ماده چه می گوید؟
3- علوم تجربی در قبال تجربیاتی که با تجربه های پیشین ناهمخوانی دارد چه می گوید؟
4-
الف) آیا استقراء مبنای تجربه است؟ اگر نیست، پس مبنای علوم تجربی چیست؟ اگر هست، چرا و چگونه این مبنا یقینی است؟
ب) وسیله استقراء چیست؟
ج) میزان، ملاک و معیار سنجشِ صحت و درستی، توسطِ وسیله استقراء چیست؟ به عبارتی دیگر، چگونه ثابت شده است که وسیله مورد نظر، وسیله مطلوبی برای استقراء است؟
د) آیا ضریب خطا در استقراء وجود دارد؟ اگر ندارد، چرا و چگونه؟ اگر ضریب خطا هست، با این ضریب خطا چه می کنید؟
اگر ضریب خطا پذیرفته می شود، چرا؟ اگر پذیرفته نمی شود، پس چه رفتاری با آن می شود؟
5- چرا از ریاضیات در علومی مانند فیزیک و شیمی و مهندسی استفاده می شود؟ آیا ریاضیات نیز تجربی است؟ به چه دلیل؟

پیشاپیش متشکرم
علی علی

برادر عزیز

فراماسونری جزو مسائل تجربه نشده است؟

فراماسونری جزو مسائل متافیزیک و فرا ماده است؟

بحث ما فراماسونری است و بنده به دنبال مدرک و سند هستم

کارم با خیال و وهم راه نمی افتد

------------------------
با عرض پوزش بنده دانش کافی برای مباحث فلسفی ندارم. در ضمن اکثر فلاسفه ای که به خاطر دارم کارشان به کفر کشیده است

در پناه یزدان و امیرالمومنین علی باشید

به نام خداوند بخشنده مهربان معتبر ترین کتاب عرفان کابالا، همین کتاب Zohar هست. در سراسر این کتاب حتی یک بار هم نامی از شیطان، یا ابلیس یا هر چه که اسم اوست نیامده، لیکن، به کرات و بیش از چهارصد مرتبه لفظ the creator به معنای «کردگار/آفریدگار/خالق» آمده است. توجه کنید که عرفان این کتاب، خداوند را «رب العالمین» نمی داند. تنها «خالــق» من یقین دارم تمام آن هایی که به صورت منطقی و عقلائی «شیطان پرست»، «فراماسونر» یا «کابالیست» هستند، به وجود خداوند واحد ابراهیمی ایمان تام و یقین دارند. این کلام علتی دارد که بخشی از آن تلویحاً در پست قبلی حقیر آمد. اگر خدا مهلت دهد بقیه را هم خواهم نوشت انشاءالله

به نام خداوند بخشنده مهربان

مختصری از تاریخ کابالا قسمت اول (این نوشته بر اساس مطالب نشریه «کابالای امروز» و شرح کتاب زوهر به تحریر درآمده است. به علت این که هر دو این ها از کتاب ها و جراید ممنوعه هستند و در اسرائیل چاپ می شوند، از ذکر صفحه یا شماره آن خودداری شد. [نشریه کابالای امروز را به صورت رایگان در تمام مراکز ایالات متحده آمریکا و شهر های مهم توزیع می کنند.])

نقل قول:
در قرن دوم میلادی، تنها یک مرد، تمام دانش روحانی را که کابالیست ها برای 3000 سال گردآورده بودند جمع نمود. خاخام شیمون باریوخای(رشبی) همه اینها را نوشت و سپس پنهان نمود، چه [تمدن] بشری هنوز برای دریافت آن آماده نشده بود. امروز، ما برای دریافت کتاب زوهر آماده ایم.

این جملات نخستین جملات پیشگفتار کتاب زوهر هستند. نام این رشبی یا همان شیمون باریوخای بارها در تلمود و میدراش آمده است. گویا در صیدون و مرون می زیسته و حوزة علمیه ای در جلیل غربی تأسیس کرده بود. این شخصیت در بسیاری از افسانه های یهودیت در قرون نخستین مسیحیت یادشده است. به لحاظ جامعه شناسی، رشد اینگونه افسانه ها، شاید از تحقیر شدن یهودان توسط رومیان و مستعمره شدن فلسطین برای سرزمین روم ناشی شده باشد. همواره ملل ضعیف یا مقهور اسطوره می سازند تا خشم و نفرت خویش را در خلال این افسانه ها بارز کنند.
ببینید که این شارح بی انصاف نوشته، الآن موقع دریافت این مکتوبات «مخفی» است. این در واقع آغاز یک جنگ روانی است، که ملت کنونی ساکن در اسرائیل را وارثین موسی و رشبی و امثال رشبی می خواند و ایشان را به نام عرفانمسخ می کند. زهی بی انصافی!

اصولاً در عرفان کابالا، با نام مرکاوا، ما پنج دنیا داریم به نام های آدام کادمون، آتزیلوت، بریا، یتزیرا و آسیا. (به ترتیب از پست و ظلمانی به متعالی و نورانی) هر دنیا به پنج سافیروت تقسیم می شود. (به ترتیب) کتر، هوشما، بینا، زیرآنپین(خود شامل زیر سافیرا هایی به نام هزد، گوورا، تیفرت، نتزاح، هود و یسود) و مالچوت. نیز، هریک از سافیروت ها پنج پارتزوفیم دارند، اما نام پارتزوفیم ها، به تناسب دنیا و سافیروت متفاوت است.
نتیجه: پنج دنیا، بیست و پنج سافیروت و صد و بیست و پنج پارتزوفیم داریم. انسان هنگام تولد به نخستین پارتزوفیم کتر دنیای اول به نام «گالگالتا» وارد می شود. خود خالق هم در پارتزوفیم پنجم آخرین سافیروت دنیای پنجم به نام «نوکوا» حاضر است.
هدف این عرفان، عبور از این صد و بیست و پنج مرحله و رسیدن به خالق است.

کابالیست ها اعتقاد دارند که رشبی در درجة 125، اتحاد با خالق بوده است. [این مقدمه برای این جمله عرض شد]

در پست بعدی یک صفحه از زوهر را قرار خواهم داد. انشاءالله


از کتاب زوهر، مطبوع تل آویو

دربارة این موضوع مطلب خیلی زیاد است و می توان بسیار دربارة آن گفت، اگر دوستان علاقه مند باشند می توانیم به آن ادامه بدهیم، اما بنابرآن چیزهایی که احقر در حین تحقیق به دست آورد، این گونه علوم بسیار مستعد ضاله بودن هستند، لذا تنها در صورت کسب یقین از عدم احتمال انحراف درخواست ادامه آن را بدهید. این عرفان مشترکات معنوی فراوانی با عرفان های ما دارد، و در واقع شالودة صحیحی است که بنای غلطی از آن برپا می شود و چاقویی است که با آن قتل رخ می دهد نه درمان.

هر پله که انسان در این عرفان بالا می رود، بیشتر به روابط تقدیری پدیده های عالم آشنا می شود و در نتیجه، پدیده های فراوان تری مسخر او می گردند. نیز، درک او از زندگی گسترده تر و تسلط او بر محیط اطراف شدید تر و جامع تر می گردد.

باز هم عرض می شود احتمال زیان و ضرر در این عرفان بسیار فراوان است و اگر واقعاً لزومی در دانستن آن نمی دانید از حقیر نخواهید از آن بیان کنم. همین است که کتب اصلی آن هنوز به فارسی برگردانده نشده اند.

والسلام علی من اتبع الهدی

طلبه بیسواد;635422 نوشت:

از کتاب زوهر، مطبوع تل آویو

دربارة این موضوع مطلب خیلی زیاد است و می توان بسیار دربارة آن گفت، اگر دوستان علاقه مند باشند می توانیم به آن ادامه بدهیم، اما بنابرآن چیزهایی که احقر در حین تحقیق به دست آورد، این گونه علوم بسیار مستعد ضاله بودن هستند، لذا تنها در صورت کسب یقین از عدم احتمال انحراف درخواست ادامه آن را بدهید. این عرفان مشترکات معنوی فراوانی با عرفان های ما دارد، و در واقع شالودة صحیحی است که بنای غلطی از آن برپا می شود و چاقویی است که با آن قتل رخ می دهد نه درمان.

هر پله که انسان در این عرفان بالا می رود، بیشتر به روابط تقدیری پدیده های عالم آشنا می شود و در نتیجه، پدیده های فراوان تری مسخر او می گردند. نیز، درک او از زندگی گسترده تر و تسلط او بر محیط اطراف شدید تر و جامع تر می گردد.

باز هم عرض می شود احتمال زیان و ضرر در این عرفان بسیار فراوان است و اگر واقعاً لزومی در دانستن آن نمی دانید از حقیر نخواهید از آن بیان کنم. همین است که کتب اصلی آن هنوز به فارسی برگردانده نشده اند.

والسلام علی من اتبع الهدی


سلام علیکم بزرگوار،
با توجه به اینکه این سایت مخاطب عام و بازدیدکننده‌ی از هر سن و سال و با هر سلیقه و اعتقادی دارد حکم عقل سلیم این است که ما اسباب انحراف کسی را فراهم نکنیم، اگر ضرورتی دیدید و می‌دانستید طرف مقابلتان ظرفیتش را دارد می‌توانید در خصوصی به او اطلاع دهید، ولی یک مسأله‌ی دیگر هست که می‌تواند همچنان برای عوام هم کمک‌کننده باشد و آن اینکه مطابق روایات معصومین علیهم‌السلام باطل اگر بما هو باطل عرضه شود چندان زشت است که کسی به سمتش نمی‌رود و به همین خاطر همیشه سران باطل تلاش کرده‌اند تا باطل خود را به حق بیامیزند تا مردم بخاطر شیرینی بخش حق از آن باطلش را هم بپذیرند ... با این حساب اگر بتوانید باطل‌ این تعالیم را که قاعدتاً شالوده‌ی آن هم هست را بیان کنید هم می‌تواند قدرت تحلیل مخاطبانتان را بالا ببرد و هم آنها را از شرور مطالعه‌ی این منابع نگاه دارد، اگر گاهی اشاره‌ای به سوء استفاده‌هایی که اینها از حق کرده‌اند هم بنمایید تا جایی که یقین داشته باشید خطری برای مخاطب عام نخواهد داشت بدون فایده نخواهد بود و افق‌های فکری‌امان را بازتر می‌کند، ان شاء الله.
ممنون از حضورتان در این تاپیک :Gol: ان شاء الله در مطالب شما مطالبی که آغازگر تاپیک هم به دنبالش هستند به وفور یافت خواهد شد :Gol:
یا علی علیه‌السلام

[=Times New Roman]سلام علیکم و رحمه الله

جناب انوشیروان گرامی شما برای سوال کوتاه تان پاسخی بسیار بلند و طولانی و در موضوعاتی مبهم و شاید ناقص بدلیل مخفی بودن بیشتر اسرار این سازمان باید بشنوید و مطالعه بفرمائید .

بنده کتاب فراماسونری و یهود کار یک گروه تحقیقاتی علمی را به شما پیشنهاد میکنم که در صفحات 154 به بعد به موضوع شما همان درجه بندی فراماسونری و دلیل آن می پردازد و ابتداعا پاسخ های خودشان از نشریات ماسونها را نق میکند و بعد تحلیل خودش را ارائه میکند .

نقل بخش مورد نظر از صفحات 159 تا 161 را ( که مصاحبه ای است در یک نشریه ماسونی ) در کتاب مذکور

عنوان : راز و رمز در ماسوني‏

استاد شكور اوكتن،رئيس انجمن لژ ماسوني آزاد و پذيرفته شده،و معاونش خليل‏
مولكوس پيرامون راز و رمز در ماسوني،بياناتي بدين شرح در نشريه«نكته»به چاپ‏
رسانيده ‏اند:


شكور او كتن:فعاليت مؤسسّه‏مان،منطبق با قانون اساسي دولت جمهوري تركيّه و
قانون سازمانهاست.داراي سازمان مخفي و يا زير زميني نمي‏باشيم.هويّت اعضاي آن،
ميزان در آمد و هزينه‏شان،آدرس مركز و شعبه‏هاي لژها،همه در نظامنامه قيد شده است.


نشريه نكته:از طرف بعضي‏ها اتّهاماتي به شما نسبت داده مي‏شود.به نظر شما،منابع‏
اين حركات منفي چه مي‏تواند باشد؟
خليل مولكوس:به خدا ما جمعيّت مخفي نيستيم،اين را خيلي راحت و پوست كنده‏
بايد عرض كنم.


نشريه نكته:از بعضي مراسم و تشريفات پنهاني بهنگام پذيرش عضو صحبت‏
مي‏شود،ممكن است در اينمورد توضيح دهيد؟
شكور او كتن:ما مراسم و جلسه مخفي نداريم.-(نشريه نكته شماره 40 ص 27 و 26)
اهميّتي كه ماسونها به حفظ اسرار و مخفي نگه داشتن اسناد و مدارك قائل‏اند.

بامطالب مندرج در نشريه مذكور مغاير است.در مورد مسؤوليّت و تكاليف فراماسوني،در

مادّه چهار قانون مورد عمل ماسونها يعني قانون«آندرسون»چنين بيان شده است:
«در موقع حضور بيگانگان و افراد اجنبي غير ماسون،در وضع و حالت بحث و گفتگوهايتان آنچنان‏
تودار و با احتياط باشيد كه حتّي باهوش‏ترين افراد هم،متوجّه امري كه فهميدن آن نامناسب باشد،نگردند.
در مرام ماسوني،حفظ اسرار،رازداري و خاموشي،در حدّ افراد با فضيلت است.»-(نشريه معمار سنان‏

شماره 7 ص 12)


«ماسوني بر روي بعضي از حقايق و اسرار نقاب مي‏زند.البته كساني كه بخواهند،مي‏توانند به بعضي‏
از رموز دست يابند،ولي افشاي تمامي حقايق براي بعضي‏ها كه ضعيف و بي‏فكر باشند ممكن است‏
خطرناك باشد.حتّي امكان دارد اعتقادات آنها را باطل نمايد.در ضمن،بر عكس،موجب تقويت افكار
منسوب به ماسوني گردد.حفظ اسرار بهمين جهت است.اين دستور العملها در مورد نو آموزان و افرادي كه‏
براي تحقيق در علم و حكمت،در مراحل ابتدائي ورود به مسلك ماسوني هستند،اجرا مي‏گردد.چون اگر
قبل از گذراندن دوره آمادگي لازم،اين حقايق به آنان عرضه گردد،موجب بهت و تعجّب،و فناي آنها
خواهد شد.»-(نشريه معمارسنان شماره 7 ص 11)


چنانچه از مفاد جمله پاياني گزارش فوق استنباط مي‏گردد،در هر پلّه از درجات‏
ماسوني وظايف،و اسراري موجود است كه افشا و ابراز آن به درجات پائين‏تر،نامناسب‏
بوده و توليد اشكال خواهد كرد.


«سرورم،استادم،همه را فهميدم.همه چيز خوب و نيكو.فقط علّت اينهمه تقسيم بندي مسلكمان را
به درجات مختلف درك نكردم.اينقدر فاصله بين اين درجات را چگونه توجيه مي‏كنيد؟چرا مرام ماسوني‏
در يك درجه خلاصه نمي‏شود؟يا اگر اين مسأله ممكن نباشد،حداكثر سه درجه در نظر گرفته نمي‏شود،
چرا به افراد داوطلب كه مشتاق ورود و عضويّت در مسلك ماسوني هستند،از روز نخست حقايق عرضه‏
نمي‏شود؟نمي‏توانيم درك كنيم چرا اين حقايق بصورت كتابي،مانند يك كتاب ديني،يا تاريخ و يا مثل‏
يك كتاب فلسفه منتشر نمي‏گردد؟


-شما تا به امروز،چند كتاب علمي و فلسفي را مطالعه كرده‏ايد؟بموقع عضو شدن چند نفر از شماها
كليّه كتابهائي را كه به شما داده شده،خوانده است شما كه از خواندن چند جلد كتاب طفره مي‏رويد،
چطور و براي چه منظوري اصرار داريد كه حقايق و محتويّات سي و سه درجه،يكجا به شما داده شود؟
پسرم،اين مسأله،مسأله هضم و قبول تدريجي افكار و عقايد ماسوني توسّط روح انساني نيست،بلكه مسأله،
مسأله انتخاب است.كساني هستند كه نخواهند توانست نظريّه‏هاي اين مسلك را قبول و هضم نمايند.آنانرا
بايستي تحت تجربه تدريجي در طول زمان قرار داد،و در صورت لزوم مانع گذشتن آنان از حدود قابليّت‏
ذاتيشان شد،و يا حتّي،آنانرا در خارج جامعه ماسوني بايد جا داد.در صورتيكه اگر طبق گفته تو عمل‏
مي‏شد،همه مواجه با خطر مي‏گرديدند.»-(نشريه شرق بزرگ،شماره 10 سال 1933،صفحه 17 و 16)
اين بيانات حاكي از آن است كه ارتقاي يك شخص تازه پذيرفته شده به درجات‏ بالاتر در مسلك ماسوني نياز به
موافقت برادران بالاتر از وي دارد.بهمين سبب هم‏ صعود يك فرد مبتدي،كه حفظ اسرار نموده و وظائف و
مسؤليّتهايش را بخوبي انجام‏ نداده،به درجات بالاتر،ناممكن است. // پایان نقل

[="Times New Roman"][="Black"]مطلب دیگر قانون اساسی ماسونی است که در سوالات دوستان مطالبی بود که پاسخش را از این قوانین میتوان یافت .
این قانون کلی است بجز آنکه در هر لژ برای خود بر اساس ترجیحات و شرایطش ماده و تبصره خاص خود را دارد ولی در اصول یکی است در کتاب فراماسونری بقلم محمد خاتمی صفحات 44 به بعد چنین نقلی آمده :

عنوان : قانون اساسي فراماسونري‏

قانون اساسي فراماسونري در سال 1723 ميلادي،
توسط«آندرسن»و«دزاگوليه»نوشته شد كه عملا دين و
مذهب را كنار گذاشت.با انتشار اين قانوننامه فرياد از مجامع‏
ديني به ويژه در انگلستان برخاست و رؤساي مذهبي اشاره‏
«آندرسن»را به«ديني كه همه مردم بر آن اتفاق داشته باشند،
طرحي براي دور افكندن مسيحيت تلقي كردند و هدف‏
اصلي فراماسونري را نابود ساختن تعليمات ديني دانستند».
در قسمتي از قوانين ماسوني آمده است:
«بنّايان در روزگار باستان،دين و كيش كشور و ملت را هر
چه بود،گردن مي‏نهادند،ولي اكنون نيك بختي را در اين‏
يافتند كه دين و كيشي را گردن نهند كه تمام مردم بر آن اتفاق‏
داشته باشند و آراء و عقايد خاص خود را كنار نهاده ترك‏
گويند...».
در جاي ديگر بيان مي‏شود:
«بناي آزاد به حكم صنعتي كه داراست ملزم به اينست كه‏
پيرو قانون اخلاق باشد و هرگاه توانست كه به راستي اين فن‏
را تفهيم كند،هيچگاه ملحدي احمق يا فاسقي زنديق‏
نخواهد شد...»(31)تا پايان قرن هيجدهم همه لژهاي‏
فراماسونري اين قانون اساسي را پذيرفتند و متن و ترجمه‏
آنرا چاپ كرده و انتشار دادند.«طرز تحرير اين كتاب به‏
اندازه‏اي با موضوع آن و با ذوق آن روزگار سازگار بود كه‏
تشكيلات و اتحاديه‏هاي رقيب فراماسونري بدون ملاحظه‏
آنرا تقليد و از آن استنساخ مي‏كردند...»(32)
قانون اساسي ماسوني در فرانسه،آلمان،ايرلند و آمريكا
به ترتيب در سالهاي 1745،1741،1730،و 1734 ميلادي‏
منتشر گرديد و هر روز گسترش بيشتري يافت،به طوري كه‏
امروز ترجمه آن به بيش از هشتاد و سه زبان متداول در
جهان،يافت مي‏شود.اين كتاب داراي دو بخش است که
قسمت اول آن به سابقه تاريخي فراماسونري و تكاليف‏
اعضاء مربوط مي‏گردد و قسمت دوم به رد عقايد ديني و
جايگزين كردن مذهب اخلاقي به جاي آن،اختصاص‏
دارد.در بخش نخستين قانون اساسي فراماسونري كه‏
حضرت آدم(ع)را بنيانگذار فراماسوني در جهان مي‏داند!
آمده است:
«آدم جدّ اعلاي ما مانند«معمار بزرگ عالم»علوم عقلي‏
را مي‏دانسته و مخصوصا علم هندسه نقش سينه وي بوده‏
است؛زيرا پس از«گناه آدم»اصول اين علم در قلوب‏
اخلاف وي ديده مي‏شود»سپس مي‏افزايد:
«...اين علم از آدم ابوالبشر به پسرانش مخصوصا به‏
«قابيل و شيست»(شيث)رسيد.شيست پسر سوم آدم،شهر
خنوج را به اسم پسرش بنا كرد.ظاهرا هابيل فرصت تكميل‏
معلومات را نيافت و سوابق بناّيي وي درخشان نبود،در
صورتي كه قابيل يك شهر ساخت و ماسوني عاليمقدار بود.
سپس پيامبران و ملت اسرائيل و شاه آنان،سليمان نبي‏
ماسوني را توسعه دادند»!(33)
در بخش دوم كتاب قانون اساسي ماسوني،رندانه و
محتاطانه و در عين حال جسورانه از خدا و دين سخن به ميان‏
آمده است.«يك«ماسون»به علت حرفه‏اش مجبور به‏
اطاعت از قوانين اخلاقي مي‏باشد و هر گاه مفهوم صحيح‏
حرفه را درك كرده باشد،هرگز يك ملحد تهي مغز يا يك‏
بي‏مذهب افسار گسيخته نمي‏شود،با آنكه سابقا ماسونها


اجبار داشتند در هر كشوري كه هستند وابسته به مذهب‏
محلي باشند،اما اكنون بجاست كه در انتخاب عقيده شخصي‏
آزاد گذاشته شوند و فقط مذهبي را قبول كنند كه مورد قبول‏
تمام افراد بشر است.»
بدين ترتيب قانون اساسي ماسوني«مذاهب»و«فرق‏
ديني»را رها كرده و فراماسونهاي جديد را از حيث نداشتن‏
مذهب آزاد گذاشت و«رفاقت»و«كانون اتحاد»را
جايگزين«اتحاد مذهبي»نمود:«...فراموشخانه جديد از
وحي و الهام و از اصول مذهبي دفاع نمي‏كند و اخلاقي كه‏
ترويج مي‏نمايد اجتماعي است و تبايني را كه بين عالم‏
ارضي و عالم فوق‏الطبيعه بوده از بين مي‏برد و ديندار و
مقدس را كسي مي‏داند كه حقيقت را به طور صحيح درك‏
كرده باشد و بالاخره به جاي يك«مذهب روحاني»يك‏
«مذهب عقلي»را پيشنهاد و ترويج مي‏كند.اين فراماسونري‏
اماكن ديني را خراب نمي‏كند،ولي به وسيله ترقي دادن‏
افكار و اذهان به سوي خود،مهياي جانشيني آنها مي‏شود»
گرچه فراماسونها«سياست»و«دين»را مسبب جدايي‏
بين افراد بشر مي‏دانند و با كنار گذاشتن آنها خود را موظف‏
مي‏دانند كه از تفرقه مردم جلوگيري كنند،ولي در عمل‏
سياست را به كار گرفته و دين را كاملا رها كرده‏اند.اعضاي‏
«گرانداوريان»فرانسه در سال 1885 ميلادي اعلام كردند:
«بنّايان آزاد!بايستي به قصد انهدام كاتوليك‏ها و محو كلي‏
آنها اقدام كنيم»


البته فراماسونها تنها با مذهب كاتوليك دشمني‏
نورزيده‏اند،بلكه تمام اديان و مذاهب از نظر آنان مردود
مي‏باشند.«دلبش»عضو برجسته لژ گرانداوريان فرانسه در
سال 1902،خطاب به فراماسونرهاي ايراني مي‏گويد:
«...خداي دروغين به نوبه خود مخفي مي‏شود و مي‏رود
و در غبار قرون گذشته در كنار الهه هند،مصر،يونان و روم‏
جاي مي‏گيرد.اين ملل،اقوام و اممي بودند كه شايد ساختن‏
و پرداختن بسياري از اين مخلوقات را شاهد بوده‏اند...ولي‏
بنايان آزاد از قرون گذشته تا حال گرچه از لحاظ سياسي با
هم اختلاف پيدا مي‏كردند،معهذا اينان در تمام اعصار اين‏
مبدأ و اصل را كه عبارت از مبارزه با هرگونه خرافه ديني و
هرگونه تعصب مذهبي است،وجهه همت خود قرار
دادند...»(34)



(31)-تاريخ جمعيت‏هاي سري و جنبش‏هاي تخريبي-محمد عبداللّه عنان-
ص 114
(32)-ترجمه فراموشخانه‏ها و انقلابهاي قرن هيجدهم-ص 115
(33)-فراموشخانه و فراماسونري در ايران-ج دوم-صص 115 و 116
(34)-همان ص 120 به نقل از فراماسوني جهاني‏
(35)-اسرار سازمان مخفي يهود-ژرژ لامبلتي-ترجمه مصطفي فرهنگ-صص‏[/]

bina88;635475 نوشت:
[=Times New Roman]مطلب دیگر قانون اساسی ماسونی است که در سوالات دوستان مطالبی بود که پاسخش را از این قوانین میتوان یافت .
این قانون کلی است بجز آنکه در هر لژ برای خود بر اساس ترجیحات و شرایطش ماده و تبصره خاص خود را دارد ولی در اصول یکی است در کتاب فراماسونری بقلم محمد خاتمی صفحات 44 به بعد چنین نقلی آمده :

عنوان : قانون اساسي فراماسونري‏

قانون اساسي فراماسونري در سال 1723 ميلادي،
توسط«آندرسن»و«دزاگوليه»نوشته شد كه عملا دين و
مذهب را كنار گذاشت.با انتشار اين قانوننامه فرياد از مجامع‏
ديني به ويژه در انگلستان برخاست و رؤساي مذهبي اشاره‏
«آندرسن»را به«ديني كه همه مردم بر آن اتفاق داشته باشند،
طرحي براي دور افكندن مسيحيت تلقي كردند و هدف‏
اصلي فراماسونري را نابود ساختن تعليمات ديني دانستند».
در قسمتي از قوانين ماسوني آمده است:
«بنّايان در روزگار باستان،دين و كيش كشور و ملت را هر
چه بود،گردن مي‏نهادند،ولي اكنون نيك بختي را در اين‏
يافتند كه دين و كيشي را گردن نهند كه تمام مردم بر آن اتفاق‏
داشته باشند و آراء و عقايد خاص خود را كنار نهاده ترك‏
گويند...».
در جاي ديگر بيان مي‏شود:
«بناي آزاد به حكم صنعتي كه داراست ملزم به اينست كه‏
پيرو قانون اخلاق باشد و هرگاه توانست كه به راستي اين فن‏
را تفهيم كند،هيچگاه ملحدي احمق يا فاسقي زنديق‏
نخواهد شد...»(31)تا پايان قرن هيجدهم همه لژهاي‏
فراماسونري اين قانون اساسي را پذيرفتند و متن و ترجمه‏
آنرا چاپ كرده و انتشار دادند.«طرز تحرير اين كتاب به‏
اندازه‏اي با موضوع آن و با ذوق آن روزگار سازگار بود كه‏
تشكيلات و اتحاديه‏هاي رقيب فراماسونري بدون ملاحظه‏
آنرا تقليد و از آن استنساخ مي‏كردند...»(32)
قانون اساسي ماسوني در فرانسه،آلمان،ايرلند و آمريكا
به ترتيب در سالهاي 1745،1741،1730،و 1734 ميلادي‏
منتشر گرديد و هر روز گسترش بيشتري يافت،به طوري كه‏
امروز ترجمه آن به بيش از هشتاد و سه زبان متداول در
جهان،يافت مي‏شود.اين كتاب داراي دو بخش است که
قسمت اول آن به سابقه تاريخي فراماسونري و تكاليف‏
اعضاء مربوط مي‏گردد و قسمت دوم به رد عقايد ديني و
جايگزين كردن مذهب اخلاقي به جاي آن،اختصاص‏
دارد.در بخش نخستين قانون اساسي فراماسونري كه‏
حضرت آدم(ع)را بنيانگذار فراماسوني در جهان مي‏داند!
آمده است:
«آدم جدّ اعلاي ما مانند«معمار بزرگ عالم»علوم عقلي‏
را مي‏دانسته و مخصوصا علم هندسه نقش سينه وي بوده‏
است؛زيرا پس از«گناه آدم»اصول اين علم در قلوب‏
اخلاف وي ديده مي‏شود»سپس مي‏افزايد:
«...اين علم از آدم ابوالبشر به پسرانش مخصوصا به‏
«قابيل و شيست»(شيث)رسيد.شيست پسر سوم آدم،شهر
خنوج را به اسم پسرش بنا كرد.ظاهرا هابيل فرصت تكميل‏
معلومات را نيافت و سوابق بناّيي وي درخشان نبود،در
صورتي كه قابيل يك شهر ساخت و ماسوني عاليمقدار بود.
سپس پيامبران و ملت اسرائيل و شاه آنان،سليمان نبي‏
ماسوني را توسعه دادند»!(33)
در بخش دوم كتاب قانون اساسي ماسوني،رندانه و
محتاطانه و در عين حال جسورانه از خدا و دين سخن به ميان‏
آمده است.«يك«ماسون»به علت حرفه‏اش مجبور به‏
اطاعت از قوانين اخلاقي مي‏باشد و هر گاه مفهوم صحيح‏
حرفه را درك كرده باشد،هرگز يك ملحد تهي مغز يا يك‏
بي‏مذهب افسار گسيخته نمي‏شود،با آنكه سابقا ماسونها


اجبار داشتند در هر كشوري كه هستند وابسته به مذهب‏
محلي باشند،اما اكنون بجاست كه در انتخاب عقيده شخصي‏
آزاد گذاشته شوند و فقط مذهبي را قبول كنند كه مورد قبول‏
تمام افراد بشر است.»
بدين ترتيب قانون اساسي ماسوني«مذاهب»و«فرق‏
ديني»را رها كرده و فراماسونهاي جديد را از حيث نداشتن‏
مذهب آزاد گذاشت و«رفاقت»و«كانون اتحاد»را
جايگزين«اتحاد مذهبي»نمود:«...فراموشخانه جديد از
وحي و الهام و از اصول مذهبي دفاع نمي‏كند و اخلاقي كه‏
ترويج مي‏نمايد اجتماعي است و تبايني را كه بين عالم‏
ارضي و عالم فوق‏الطبيعه بوده از بين مي‏برد و ديندار و
مقدس را كسي مي‏داند كه حقيقت را به طور صحيح درك‏
كرده باشد و بالاخره به جاي يك«مذهب روحاني»يك‏
«مذهب عقلي»را پيشنهاد و ترويج مي‏كند.اين فراماسونري‏
اماكن ديني را خراب نمي‏كند،ولي به وسيله ترقي دادن‏
افكار و اذهان به سوي خود،مهياي جانشيني آنها مي‏شود»
گرچه فراماسونها«سياست»و«دين»را مسبب جدايي‏
بين افراد بشر مي‏دانند و با كنار گذاشتن آنها خود را موظف‏
مي‏دانند كه از تفرقه مردم جلوگيري كنند،ولي در عمل‏
سياست را به كار گرفته و دين را كاملا رها كرده‏اند.اعضاي‏
«گرانداوريان»فرانسه در سال 1885 ميلادي اعلام كردند:
«بنّايان آزاد!بايستي به قصد انهدام كاتوليك‏ها و محو كلي‏
آنها اقدام كنيم»


البته فراماسونها تنها با مذهب كاتوليك دشمني‏
نورزيده‏اند،بلكه تمام اديان و مذاهب از نظر آنان مردود
مي‏باشند.«دلبش»عضو برجسته لژ گرانداوريان فرانسه در
سال 1902،خطاب به فراماسونرهاي ايراني مي‏گويد:
«...خداي دروغين به نوبه خود مخفي مي‏شود و مي‏رود
و در غبار قرون گذشته در كنار الهه هند،مصر،يونان و روم‏
جاي مي‏گيرد.اين ملل،اقوام و اممي بودند كه شايد ساختن‏
و پرداختن بسياري از اين مخلوقات را شاهد بوده‏اند...ولي‏
بنايان آزاد از قرون گذشته تا حال گرچه از لحاظ سياسي با
هم اختلاف پيدا مي‏كردند،معهذا اينان در تمام اعصار اين‏
مبدأ و اصل را كه عبارت از مبارزه با هرگونه خرافه ديني و
هرگونه تعصب مذهبي است،وجهه همت خود قرار
دادند...»(34)



(31)-تاريخ جمعيت‏هاي سري و جنبش‏هاي تخريبي-محمد عبداللّه عنان-
ص 114
(32)-ترجمه فراموشخانه‏ها و انقلابهاي قرن هيجدهم-ص 115
(33)-فراموشخانه و فراماسونري در ايران-ج دوم-صص 115 و 116
(34)-همان ص 120 به نقل از فراماسوني جهاني‏
(35)-اسرار سازمان مخفي يهود-ژرژ لامبلتي-ترجمه مصطفي فرهنگ-صص‏


سلام علیکم،
بله برای شناختن تعالیم عامّ ماسون‌ها نیازی به خواندن کتاب‌های سرّی و یا نفوذ کردن در بین آنها و شرکت‌کردن‌مخفیانه در مراسم سری‌اشان نیست، این تعالیم امروز از زبان هر روشنفکر متجددی که به اسم اخلاقیات و تعقل مقابل ادیان الهی می‌ایستند شنیده می‌شود و جالب است که همه‌اشان هم اطمینان دارند که با عقل خودشان به این حقایق دست یافته‌اند و هر کس که اعتقاد ایشان را نپذیرد خشک‌مغز و متعصب است
یا علی علیه‌السلام

سلام خدمت برادران بزرگوار و گرامی

bina88;635472 نوشت:
استاد شكور اوكتن

در بحث فرگشت و تکامل هم ما این مشکل رو با عزیزان کارشناسان سایت داشتیم

چرا از منابع دست دوم عربی و ترکی نقل می کنید؟ در حالی که منابع دست اول وجود داره؟

طلبه بیسواد;635414 نوشت:
مختصری از تاریخ کابالا

سوال من صرفا به تعالیم فراماسونری مربوط هست و نه عرفان کابالا

اتفاقا من کتابی رو از سایت خودشون (کابالایست ها) دانلود کردم که البته فعلا فرصت مطالعه اون رو ندارم

باء;634843 نوشت:
مستند «قربانی کردن انسان در آیین‌های رازآلود»

مستند را دیدم، اما ربطش را به فراماسونری متوجه نشدم

عرفان یهود و کابالا چه ربطی به فراماسونری دارد؟

bina88;635475 نوشت:
اعضاي‏
«گرانداوريان»فرانسه در سال 1885 ميلادي اعلام كردند:
«بنّايان آزاد!بايستي به قصد انهدام كاتوليك‏ها و محو كلي‏
آنها اقدام كنيم»

البته فراماسون ها لژ گراند اوریان فرانسه را به رسمیت نمی شناسند و رابطه ای با آن ندارند. بنابراین این مطلب به فراماسون های رسمی مربوط نمی شود. ظاهرا جناب سید جمال هم وابسته به شاخه مصری همین لژ بوده است.

به نام خدا ببینم دوست عزیز شوخی می کنید یا واقعاً ارتباط «کابالا» با «فراماسونری» را متوجه نیستید؟

[=Times New Roman]سلام علیکم و رحمه الله

Anoushiravan;635649 نوشت:
در بحث فرگشت و تکامل هم ما این مشکل رو با عزیزان کارشناسان سایت داشتیم

چرا از منابع دست دوم عربی و ترکی نقل می کنید؟ در حالی که منابع دست اول وجود داره؟

تفاوتی نمیکند ترکی عربی یا انگلیسی یا زبان دیگر . سوال اینجاست که آیا مرجع مستند برای جوامع مخفی وجود دارد که به اندازه کافی مستند باشد ؟

اگر چنین چیزی را از سایتها یا کتابی بتوان پیدا کرد نام آن جامعه , جامعه مخفی نیست.

حال شما بعنوان یک محقق از منابع انگلیسی یا هر زبان دیگر که آشنائی دارید استفاده کنید و این تحقیقات را کاملتر نمائید

Anoushiravan;635649 نوشت:
البته فراماسون ها لژ گراند اوریان فرانسه را به رسمیت نمی شناسند و رابطه ای با آن ندارند. بنابراین این مطلب به فراماسون های رسمی مربوط نمی شود. ظاهرا جناب سید جمال هم وابسته به شاخه مصری همین لژ بوده است.

لژهای ماسونی در عین اینکه یک مانیفست اعتقادی و سلوکی مشترک دارند و نظام نامه های آنها نیز مشترک است لژ ژاپن یا فرانسه یا گرند لژ اسکاتلند و انگلیس و ... ابتداعا از اهداف و منافع کلی مشترک پیروی میکنند و البته ممکن است در عین برادری پدر همدیگر را هم به دود بدهند در جائیکه منافع گروهی مطرح است یا منافع فردی که رقابت در آن شکل میگیرد در چارچوب قوانین این تعارضات منطقی و پیش بینی شده و مورد تائید همه آنهاست .

در مورد سید جمال با توجه جهت مبارزاتی و نتیجه این مبارزات میتوان تشخیص داد که آیا او از سیاست های این لژها تبعیت میکرده و یا اینکه اکثر این اتهامات بدلیل مخالفت های مذهبی و سیاسی بوده .

چنانکه میگویند دلیل نگارش یک کتاب که نامش را نمیبرم (و حتما میدانید منظورم کیست و چیست ) این بوده که شخصی می آمده پیش عالم مذکور ادعا میکرده شیعه و سید است و جانش سوخته از اینکه در قرآن نام اجدادش نیامده و از آقا طلب سند میکرده که قرآن تحریف شده و ایاشن هر روز می آمده یک صفحه روایت را میگرفته و میرفته بعد از مدتی این شخص را که تعقیب کردند دیدند هر روز میرفته سفارت انگلیس و .. خلاصه این شخص سید جمال الدین اسد آبادی بوده ....

روشنفکری دینی در جوامع اسلامی ای که بیش از نیمی از آنها کوچکترین ارزشی برای عقل قائل نبوده اند و تعقل را منبع فساد میدانستند و اکثر قریب به اتفاق آنها سواد خواندن نوشتن نداشتند و در جهلی مفرط در فهم دین بسر می بردند بشکلی که خرافات و کج فهمی و سطحی فهمی دینی در بین شان بیشتر از تمام احکام اسلامی جریان داشت یک امر مشکل است و عواقبی دارد .

یاحق

سلام

bina88;635701 نوشت:
تفاوتی نمیکند ترکی عربی یا انگلیسی یا زبان دیگر . سوال اینجاست که آیا مرجع مستند برای جوامع مخفی وجود دارد که به اندازه کافی مستند باشد ؟

اتفاقا فرق می کند

الان کتاب جناب آیت الله سبحانی درمورد فرگشت و تکامل در چند سانتیمتری من است

منابع ایشان، کتاب های عربی و ترکی است که خود آن مترجمان، درک درستی از موضوع نداشته اند، آنگاه دیگران را هم گمراه می کنند. الان شما بخواهید در مورد قران تحقیق کنید، متن عربی آن را مورد استفاده قرار می دهید یا ترجمه ترکی و فارسی آنرا؟

bina88;635701 نوشت:
اگر چنین چیزی را از سایتها یا کتابی بتوان پیدا کرد نام آن جامعه , جامعه مخفی نیست.

اما کیست که کتاب بخواند...

بسیاری از کتاب های فراماسون ها و حتی یهودیان کابالاایست بر روی نت قابل دستیابی است

bina88;635701 نوشت:
چنانکه میگویند دلیل نگارش یک کتاب که نامش را نمیبرم (و حتما میدانید منظورم کیست و چیست ) این بوده که شخصی می آمده پیش عالم مذکور ادعا میکرده شیعه و سید است و جانش سوخته از اینکه در قرآن نام اجدادش نیامده و از آقا طلب سند میکرده که قرآن تحریف شده و ایاشن هر روز می آمده یک صفحه روایت را میگرفته و میرفته بعد از مدتی این شخص را که تعقیب کردند دیدند هر روز میرفته سفارت انگلیس و .. خلاصه این شخص سید جمال الدین اسد آبادی بوده ....

بیشتر قضیه را می شکافید؟

[=Times New Roman]سلام علیکم و رحمه الله

Anoushiravan;635876 نوشت:
اتفاقا فرق می کند

الان کتاب جناب آیت الله سبحانی درمورد فرگشت و تکامل در چند سانتیمتری من است

منابع ایشان، کتاب های عربی و ترکی است که خود آن مترجمان، درک درستی از موضوع نداشته اند، آنگاه دیگران را هم گمراه می کنند. الان شما بخواهید در مورد قران تحقیق کنید، متن عربی آن را مورد استفاده قرار می دهید یا ترجمه ترکی و فارسی آنرا؟

حق با شماست . لازم است که برای درک صحیح یک موضوع به مصادر معتبر و اصلی مراجعه شود و البته بعد از مراجعه این هم لازم است که نظرات صاحبنظران هم خوانده شود .

ولی در مورد این موضوع خاص مصدر موثق به آن معنی که مورد نظر هست وجود ندارد. آنچه که جمع آوری کنندگان این کتاب در مورد اظهارات ماسون ها استناد کرده اند یکی مصدر قانون اساسی دو بخشی ماسون های ترکیه است و دیگری انتشارات آنها و مصاحبه هایشان .

حتما هم توجه به نظرات ماسونهای ترکیه و هند برای محققین ما اهمیت خاصی باید داشته باشد چون فراماسونری در ایران به ترتیب ابتداعا از هند و بعد از ترکیه وارد ایران شد و یک فراماسونری با تجانس و ترجمه جامعه ایرانی توانست شکل بگیرد .

در هر حال بنده به شخصه بخاطر این دقت نظری که دارید خواهان خواندن نقل ها و نظرات و نقدهای شما هستم .

Anoushiravan;635876 نوشت:
اما کیست که کتاب بخواند...

بسیاری از کتاب های فراماسون ها و حتی یهودیان کابالاایست بر روی نت قابل دستیابی است

بله کتاب زوهر در روی نت هست . این کتاب از کتب ضاله عرفانی است که حتی یهودیان غیر صهیونیست ماهیت آن را می شناسند از آن برائت و دوری میکنند . قبالا در تاریخچه ایجادش این مساله را دارد که این کتاب حاصل مکتوبات و عقاید و آموزه هائی است از مصر دوره فراعنه که در زمان هجرت و عبور از رود نیل توسط پیروان سامری گوساله ساز یا بعد آن به این طرف رود نیل اورده شده است.

در مورد فراماسونری هر کتابی که ایجاد وهم و اغفال نکند خواندنش خوب است ولی اکثر این مطالبی که منتشر میشود توسط خودشان تبئین شده و کاسه محقق بعد از خواندن آن مطالب یا خالی است یا اشتباه است مگر اینکه فرد آگاهی باشد.

Anoushiravan;635876 نوشت:
بیشتر قضیه را می شکافید؟

این مطلب از یک کتاب خاطرات نقل شد , اشتباه بنده بود , عذرخواهی میکنم , باز بینی کردم برای رفرنس و نقل , مطلب دیدم نام سید جمال در کتاب خاطرات مذکور نیامده .

یاحق

موضوع قفل شده است