شیعیان و اوقات پنجگانه نماز

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شیعیان و اوقات پنجگانه نماز

سلام خدمت دوستان گرامی
با عرض تسلیت بابت فرا رسیدن اربعین حسینی(ع)
یه سوالی دارم و اون اینه که مگر ساعات نماز مث مغرب... عصر... عشا...اسمش که روش هست...چرا ما شیعیان سر وقت مخصوص به خود نماز که از اسم هم بر گرفته شده نمازمون رو نمیخونیم؟
به نظرم تو این مورد کار اهل تسنن صحیح تر باشه...مگه نه اینکه وقتی نماز عشا رو خارج از وقتش بخونیم و همزمان با مغرب حکم خارج از وقت بودن نماز داره؟
با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

الف) نماز، يكى از مهم‏ترين عبادت‏ است که در دين اسلام از اهميت والايى برخوردار است. از آنجا که هر واجبی خود دارای شرايط و مقدماتی است، نماز نیز دارای شرایطی است که یکی از آنها مساله ی اوقات نمازهای پنج گانه است.

ب) با نگاهی به قرآن کریم می بینیم که تنها آیه ای که در مقام بیان اوقات نمازهای پنج گانه است آیه ی شریفه ی 78، سوره ی اسری می باشد: «اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسق الليل و قرآن الفجر انّ قرآن الفجر كان مشهوداً»؛نماز را از زوال خورشيد تا نيمه شب، و نيز نماز صبح را به پاى دار؛ زيرا نماز صبح مورد مشاهده (ملائكه شب و صبح) است.

ج) تبین معنای دلوک و غسق:

معنای دلوک: در لغت، براى دلوك دو معنا شده است: يكى زوال و ديگرى غروب.
فخررازى مى‏ گويد: دلوك شمس، به معناى زوال آن (اول ظهر که سایه ی شاخص به کوتاهترین مقدار خود می رسد) است، واین قول مورد اختیار اکثر صحابه و تابعین است.[1]

معنای غسق: در لغت براى غسق دو معنا ذکر شده است: يكى به معناى اول شب و ديگرى شدت ظلمت(نیمه ی شب).[2] از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام در تفسير آيه شریفه روایت شده: دلوك شمس به معناى زوال آن است و غسق ليل، به معناى نيمه شب مى ‏باشد و مقصود قرآن از فجر، نماز صبحمی باشد.[3]

د) کیفیت استدلال به آیه ی شریفه:

از آنجا که «دلوك شمس» به معناى اول ظهر و «غسق لیل»، به معناى نیمه ی شب می باشد، و آيه ی شریفه نیز در مقام بيان اوقات پنج نماز يوميه است، «اقم الصلوة...» ابتدا و انتهاى چهار نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را بيان مى‏ كند، و قرآن الفجر وقت نماز صبح را يادآور شده است.

اطلاق ابتدايى آيه(به اینکه هر کدام از نمازهای پنج گانه را موقت در ابتدا و انتهای خاصی ننموده است)، اقتضای آنرا دارد كه ابتداى وقت اين چهار نماز، اول ظهر شرعی و انتهاى آن‏ها نصف شب باشد.

یعنی با توجه به این آیه می توان گفت که وقت نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا از ظهر تا نیمه شب باشد؛ همچنان که فخر رازی نیز در تفسیرش بدین امر اشاره می نماید.[4]

اما با توجه به روایات اهل بیت علیهم السلام می بینیم که روايات معتبرى وجود دارد كه انتهاى وقت نماز عصر و عشا را مشخص نموده است. از باب نمونه:

عبيد بن زراره مى‏ گويد: از امام صادق عليه‏ السلام در مورد وقت نماز ظهر و عصر سؤال نمودم، ايشان فرمودند: هرگاه خورشيد زوال نمايد، حتماً وقت ظهر و عصر هر دو داخل مى‏ گردد، جز آن‏كه نماز ظهر پيش از نماز عصر است و تو در وقتِ هر دو هستى تا اين‏كه خورشيد غروب نمايد.[5]


[/HR] [1].تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج21،ص383:« و القول الثاني: أن دلوك الشمس هو زوالها عن كبد السماء و هو اختيار الأكثرين من الصحابة و التابعين...».

[2].لسان العرب، ج10، ص69:« ابن منظور در لسان العرب مى ‏گويد:غسق الليل ظلمته و قيل: اول ظلمته و قيل غسقه اذا غاب الشفق و قال الفراء فى قوله تعالى الى غسق الليل هو اول ظلمته، الا خفش: غسق الليل ظلمته؛غسق ليل، به معناى تاريكى شب است و گفته شده كه غسق، به معناى اول تاريكى است يا هنگامى است كه شفق پنهان شود. فراء در معناى غسق ليل گفته كه منظور، اول تاريكى شب است؛ ولى اخفش گفته است كه غسق ليل، به معناى تاريكى آن باشد».

[3].تفسیر نور الثقلین، ج2، ص202: «محمد بن مسلم عن ابى جعفر و ابى عبداللّه‏ عليهم‏السلام فى قوله تعالى «اقم الصلاة لدلوك الشمس الى غسق الليل»قال: جمعت الصلوات كلهن و دلوك الشمس زوالها و غسق الليل انتصافه... و قرآن الفجر قال: صلوة الصبح».

[4]. مفاتیح الغیب، ج21، ص385.

[5]. وسائل الشیعة، ج4، ص126:«عن عبيد بن زرارة قال : سألت أبا عبد الله ( عليه السلام ) عن وقت الظهر والعصر ، فقال : إذا زالت الشمس دخل وقت الظهر والعصر جميعا ، إلا أن هذه قبل هذه ، ثم أنت في وقت منهما جميعا حتى تغيب الشمس» .

ه) آیا جمع میان دو نماز خلاف سنت است؟

یکی از مسائل مهم فقهي مسالۀ «جمع بین صلاتین» است. تصور عامۀ اهل سنت چنین است که جمع بین دو نماز امری غیر شرعی است که مدرکی از سنت بر آن اقامه نشده است؟ در حالی که با مروری اجمالی به کتب روایی اهل سنت خلاف این امر آشکار می شود، که ما تنها به دو نکته اشاره می نمائیم:

1. پیروان همه ی مذاهب فقهی در«عرفات: نهم ذی حجه»، نماز عصر را بلافاصله بعد از نماز ظهر اقامه می نمایند، و همچنین در«مزدلفه»، نماز مغرب را (به تبع سنت ) تاخیر انداخته و با نماز عشاء می خوانند.

وجود چنین امری
خود بیانگر ان است که هر چند به نظر دقت به نمازی که بلافاصله بعد از نماز ظهر خوانده می شود، نماز عصر گفته نمی شود؛ اما از نظر شارع مقدس رعایت چنین امری بر مکلفین لازم نگشته؛ بلکه در این امر بر مکلفین توسعه داده شده؛ زیرا که خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را به صورت جمع خوانده اند، که اگر معیار دقت عقلی حاکم باشد باید معتقد شد که صاحب شریعت نیز خود در امر اقامه ی نماز کوتاهی نموده باشد، ونماز را در غیر وقت آن خوانده باشند؟ که بطلان چنین امری نیز بدیهی است.

2. روايات متعددی در منابع روایی اهل سنت حاکي از آن است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم، در موارد مختلفی بدون اینکه در سفر بوده باشند و یا اینکه عذر خاصی بوده باشد، بین دو نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء جمع نموده اند و این عمل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مشروعیت چنین عملی را برای امت خویش بیان می فرماید. در روایات دیگری که از برخی صحابه نقل شده است حکمت جمع بین دو نماز توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، ايجاد سهولت بر امت دانسته شده است.

مسلم در صحيح خود، از سعيد بن جبير و او از ابن عباس روايت مي نمايد که گفته است:



«جَمَعَ رَسُولُ اللّه ـ صلّي اللّه عليه[وآله]وسلّم ـ بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ وَالْمَغْرِبِ وَالعِشاءِ فِي الْمَدِينَةِ، مِنْ غَيْرِ خَوف وَلا مَطَر؛[1] پيامبر صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم، در مدينه منوره بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود، بدون اين که هراسي در ميان باشد و يا باران ببارد. آنگاه سعيد بن جبير مي گويد: از ابن عباس پرسيدم: چرا پيامبر به چنين رفتاري مبادرت ورزيد؟ ابن عباس گفت: براي آن که نمي خواست امّت خود را به زحمت بيندازد.

با توجه به این نکات شيعه بر آن است که، پس از اتمام نماز ظهر، مي توان نماز عصر را بجا آورد و همچنين پس از خواندن نماز مغرب، مي توان نماز عشا را ادا نمود و اين مسأله به زمان يا مکان يا شرايط خاصّي بستگي ندارد، بلکه در همه جا و همه وقت، جايز است. وچنین عملی نیز نه خواندن نماز در غیر وقت آن است و نه مخالف با سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله.

از آنجا که مطالب جمع بین دو نماز بسیار گسترده است به بیان همین مقدار کفایت می نمائیم در صورت وجود سؤال از مبانی اهل سنت سوال خود را مطرح بفرمائید تا پاسخ ان داده شود.



[/HR] [1] . صحیح مسلم، باب الجمع بين الصلاتين في الحضر، ح54، دار احیاءالتراث العربی، بیروت.

تبیین بیشتر روایات اهل سنت

در منابع معروف مانند صحيح مسلم، بخارى، سنن ترمذى، موطّأ مالك، مسند احمد، سنن نسائى، مصنف عبدالرزاق و كتب ديگر، كه همه از منابع مشهور و شناخته شده اهل سنّت است، حدود سى روايت درباره جمع ميان نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا بدون سفر و مطر (باران) و خوف ضرر نقل شده است. اين روايات عمدتاً به پنج راوى معروف بر مى ‏گردد:

1. ابن عبّاس‏ 2. جابر بن عبدالله انصارى‏ 3. ابوايّوب انصارى‏ 4. عبدالله بن عمر 5. ابوهريره‏ .

ما در اینجا به ذکر چهار روایت از صحیحین اکتفا می نمائیم:

1. بخاري باب ويژه اي را تحت عنوان «بابُ تأخيرِ الظُّهر الي العَصْرِ» به اين مسأله اختصاص داده که خود اين عنوان، گوياترين شاهد بر آن است که مي توان نماز ظهر را به تأخير انداخت و در وقت نماز عصر، هر دو را با هم به جا آورد. آنگاه، بخاري در همان باب، روايت ياد شده در زير را بيان مي کند:

«إِنَّ النَّبِيّ ـ صلّي اللّه عليه[وآله]وسلّم ـ صَلّي بِالْمَدينَةِ سَبْعاً وَثَمانِياً، الظُّهرَ وَالْعَصْرَ، وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشاءَ؛[1]

پيامبر صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم هفت رکعت (نماز مغرب و عشا) و هشت رکعت (نماز ظهر و عصر) را در مدينه به جاي آورد.

2. بخاری از ابا امامة روایت می کند:

«قال سمعت أبا أمامة يقول: صلينا مع عمر بن بعد العزيز الظهر ثم خرجنا حتى دخلنا على أنس بن مالك فوجدناه يصلي العصر فقلت يا عم ما هذه الصلاة التي صليت ؟ قال العصر وهذه صلاة رسول الله صلى الله عليه و سلم التي كنا نصلي معه؛[2]

اباامامه می گوید:ما نماز ظهر را با عمر بن عبدالعزیز خواندیم، سپس از«مسجد» خارج شده تا اینکه به انس بن مالک در حالی که نماز عصر را می خواند برخورد نمودیم ،{ازروی تعجب}به او گفتم ای عمو این چه نمازی است که خواندی؟ او پاسخ داد نماز عصر را خواندم و این همان نمازی است که همواره با پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» می خواندیم.

3.مسلم و احمد بن حنبل، از عبداللّه بن شقيق روايت می نمایند:

«خَطَبنا ابنُ عَبّاس يَوماً بَعْدَ الْعَصْرِ حَتّي غَرُبَتِ الشَّمْسُ وَبَدَتَ النُّجومُ وَعلّق النّاسَ يُنادونهُ الصَّلاةَ وَفي الْقَومِ رَجُلٌ مِنْ بَني تميم فَجَعَلَ يَقُول: الصَّلاةَ الصّلاةَ: قالَ: فَغَضِبَ قَال أَتُعلّمُني بالسّنّة؟ شهدتُ رَسُولَ اللّهِ صلّي اللّهُ عَلَيه[وآله]وسَلّم جَمَعَ بَيْنَ الظُّهرِ وَالْعَصرِ، وَالْمَغْرِب وَالعِشاءِ. قَالَ عَبْدُ اللّه فَوَجدتُ في نَفْسي مِنْ ذلِکَ شَيْئاً فَلَقيتُ أَبا هُريرةَ فَسألتهُ فوافقَه؛[3]

ابن عباس بعد از نماز عصر، براي ما سخنراني نمود تا آنگاه که خورشيد غروب کرد و ستارگان آشکار شدند و مردم نداي نماز دادند و در آن ميان، مردي از قبيله بني تميم به تکرار کلمه «نماز» پرداخت، ابن عبّاس، خشمگين گرديد و گفت: آيا تو مي خواهي سنّت پيامبر را به من بياموزي؟ من شاهد و ناظر بودم که رسول خدا بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود». عبداللّه مي گويد: براي من در اين مسأله، ترديدي بروز کرد و لذا در ديداري با ابوهريره در اين مورد سؤال کردم و او سخن ابن عباس را تأييد نمود. در اين حديث، دو تن از صحابه؛ «عبداللّه بن عباس» و «ابوهريره» بر اين حقيقت گواهي مي دهند که پيامبر گرامي صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا را با هم خوانده و ابن عباس نيز به رفتار پيامبر، تأسّي نموده است.

4. مسلم بن حجاج، به واسطه ابوزبير و او از سعيد بن جبير و او از ابن عباس روايت مي کند:

«صَلّي رَسُولُ اللّهِ ـ صلّي اللّه عليه[وآله]وسلّم ـ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جَميعاً بِالْمَدِينَةِ في غَيْرِ خَوف وَلا سَفَر، قال أبو الزبير فسألت سعيدا لم فعل ذلك ؟ فقال سألت ابن عباس كما سألتني فقال أراد أن لا يحرج أحدا من أمته؛[4]

پيامبر صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم در مدينه منوره ـ بدون هيچ هراسي از دشمن و بدون اين که در حال سفر باشد، نماز ظهر و عصر را با هم بجا آورد». سپس ابن عباس، در مورد هدف پيامبر از اين کار مي گويد: براي اين که مي خواست هيچ کس از امت وي در زحمت نيفتد.


[/HR]
[1] .صحیح البخاری، باب تاخیر الظهر الی العصر، ح518، دارابن کثیر، بیروت.


[2] .صحیح البخاری، باب وقت العصر، ح524، دارابن کثیر، بیروت.


[3]. صحیح مسلم، ج2،ص153، مسند احمد، ح2269، موسسة قرطبة، القاهرة.«تعليق شعيب الأرنؤوط : إسناده صحيح على شرط مسلم رجاله ثقات رجال الشيخين غير عبدالله بن شقيق فمن رجال مسلم».


[4] . صحیح مسلم، باب الجمع بين الصلاتين في الحضر، ح50، دار احیاءالتراث العربی، بیروت.

روایات اهل بیت علیهم السلام در جواز جمع بین صلاتین:

1) مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه، ج4،ص221، کتاب الصلاة، باب 32، باب جواز الجمع بين الصلاتين لغير عذر ایضا، 11 روایت در جواز جمع بین صلاتین بدون هیچ عذری نقل نموده، که یکی از آنها این روایت است:

ح11: وبإسناده عن سعد بن عبد الله ، عن محمد بن الحسين ، عن موسى بن عمر ، عن عبد الله بن المغيرة ، عن إسحاق بن عمار قال : سألت أبا عبد الله ( عليه السلام ) نجمع بين المغرب والعشاء في الحضر قبل أن يغيب الشفق من غير علة ؟ قال : لا بأس .

شیخ طوسی(رحمه الله) در کتاب تهذیب و استبصار از اسحاق بن عمار روایت می کند: از امام صادق علیه السلام سوال نمودم: ایا می توانم بین مغرب و عشاء در حضر(یعنی در غیر حالت سفر)، قبل از آنکه شفق غائب شود، بدون هیچ عذری جمع نمایم؟ حضرت فرمودند: اشکالی ندارد.

2) شیخ حر عاملی در باب 30 نیز روایاتی را در تحت باب:«جواز الجمع بين الصلاتين في وقت واحد جماعة وفرادى لعذر»، آورده که یکی از انها این روایت است:

«...عن صفوان الجمال قال : صلى بنا أبو عبد الله ( عليه السلام ) الظهر والعصر عندما زالت الشمس بأذان وإقامتين ، وقال : إني على حاجة فتنفلوا» .

به امامت امام صادق علیه السلام نماز ظهر و عصر را به هنگام زوال (ظهر) با یک اذان و دو اقامه خواندیم. بعد از نماز امام به ما فرمودند: من حاجتی دارم شما نافله بخوانید.

3) مرحوم کلینی، در کافی شش روایت در باب(الجمع بین الصلاتین)[1] آورده است که یکی از آنها این روایت است:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ عَبَّاسٍ النَّاقِدِ قَالَ: تَفَرَّقَ مَا كَانَ فِي يَدِي وَ تَفَرَّقَ عَنِّي حُرَفَائِي‏ فَشَكَوْتُ ذَلِكَ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ علیه السلام فَقَالَ لِي اجْمَعْ‏ بَيْنَ‏ الصَّلَاتَيْنِ‏ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ تَرَى مَا تُحِب».

عباس ناقد مي گويد: تمام اموالم بر اثر حادثه اي از دستم رفت و تمام دوستان و آشنايان وهمکاران از اطرافم پراکنده شدند ومن خيلي ناراحت و پريشان احوال شدم. در اين وضعيت به محضرامام عسکري عليه السلام پناه بردم امام عليه السلام به من فرمود: نماز ظهر وعصر رابدون فاصله و پشت سر هم بخوان ،آنچه را دوست داري مي بيني.

نتیجه ی مطالب:

1. قرآن کریم مجاز بودن اوقات سه گانه براى پنج نماز را به وضوح بيان كرده است.

2. هر چند به نظر دقت به نمازی که بلافاصله بعد از نماز ظهر خوانده می شود، نماز عصر گفته نمی شود؛ اما از نظر شارع مقدس رعایت چنین امری بر مکلفین لازم نگشته؛ بلکه در این امر بر مکلفین توسعه داده شده است.

3. روايات اسلامى كه در كتب فريقين آمده نشان مى ‏دهد كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) بارها جمع ميان دو نماز كردند، بى آن كه در سفر باشند يا عذر ديگرى وجود داشته باشد، و اين امر بواسطه ی رخصت و تسهیل بر مکلفین بوده است.


[/HR][1] . الکافی، ج3،ص287.

خاطره آیت الله سبحانی در درس خارج فقه ایشان:

من در حدود بیست سال قبل در شام برای زیارت رفته بودم و یک تاجر سنی در حج با ما رفیق شد و به ما علاقمند بود، تا حدی نسبت به اهل بیت هم علاقمند بود، وقتی که در در شام به مغازه ایشان رفتم و ایشان هم ما را دید، شب ما را دعوت کرد، وقتی وارد منزل ایشان شدم، دیدم که ما شاء الله علمای شام را هم دعوت کرده‌اند(بر جسته‌ها را)، آنها همین مسئله را مطرح کردند که شما چطور جمع بین الصلاتین می‌کنید، یکی در وقت است و دیگری خارج وقت است، من گفتم شما قبول دارید که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله در عرفات هردو نماز را جمع کرد و خود شما هم در عرفات جمع می‌کنید؟

باز قبول دارید که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله در منا جمع کرد و شما هم در منا جمع می‌کنید؟

چطور در آنجا نمی‌گویید یکی در وقت است و دیگری خارج وقت؟ معنا ندارد که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله نماز عصر را در خارج وقت بخواند،‌همانطور که عمل پیغمبر اکرم را توجیه می‌کنید، باید کار ما را هم توجیه کنید،یعنی فرق بگذارید بین وقت اجزاء و وقت فضیلت.

در جمع بین الصلاتین یکی وقت فضیلت است، دیگری اجزاء است، شما که تفریق می‌کنید، البته شما هردو را در وقت فضیلت می‌خوانید، اما یک نکته است و آن اینکه این اصرار شما بر تفریق سبب شده است که غالب جوانان شما تارک الصلاة بشوند. چرا؟ چون ظهر نماز خواند، هنوز دو ساعت نگذشته که باید دوباره دست از کار بکشند و بیایند برای نماز.

شما به مکه و مدینه نگاه نکنید، آنجا زور پشت سرشان است، اما اگر جاهای دیگر مانند لبنان و امثالش بروید، بخاطر همین تفریق، بسیاری ازجوانان اهل سنت تارک الصلاة شده‌اند فلذا بهتر است که شما بخاطر ترک مستحب،واجب را حفظ کنید، شما بخاطر حفظ مستحب، واجب را ترک می‌کنید.

گفتم رسول الله صلی الله علیه وآله علاوه بر منا و عرفات- در حدود بیست و یک روایت داریم بلکه هم بیشتر، که رسول خدا جمع بین الصلاتین من غیر سفر و لا بطر و لا مرض.

گفتند: بلی، جمع، ظهر را نگهداشت تا چهار رکعت به وقت عصر مانده، ظهر را خواند، پشت سرش هم عصر را خواند، یعنی صبر کرد تا چهار رکعت به وقت عصر بماند، که ظل شاخص کم کم شروع کند به افزایش،‌چهار رکعت ظهر را خواند و بعداً عصر را، فکلّ صلّی فی وقته.

گفتم عجب، پیغمبر می‌گوید که چرا گفتند جمع کردی؟ فرمود: لئلا یحرج علی أمته،‌جمع کرد که مردم در حرج نباشند، این جوری که شما می‌گویید حرج است، که می‌‌تواند آخرین وقت روز ظهر را درک کند،و اولین وقت عصر را درک کند،‌این دوتا را جفت هم بکند،‌این مشکل تر است، مجلس کم کم به آخر رسید و همگی متفرق شدیم.

موفق باشید.

با سلام

البته ناگفته پیداست که خواندن هر نمازی در وقت فضیلت خود بسیار بهتر و به صلاح نزدیکتر است
کما اینکه در مورد رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز دلیل جمع رفاه حال امت بیان شده این یعنی این که بهتر است که جدا خوانده شود ولی به هر دلیل اگر مقدور نبود می توان جمع نیز نمود
ولی متاسفانه در جامعه ما این مطلب به صورت یک امر واجب جا افتاده است طوری که برخی اگر کسی نمازها را جدا بخواند او را خارج از دین شیعه می دانند
حدیثی دیدم از امام صادق علیه السلام که فرمودند تفریق بین نمازها از جمع آنها افضل است
والله اعلم

خدا خیرتون بده این سوال منم بود
من میگم مگه نماز برای تداوم یاد خدا نیس خب منطقیش اینه که در طول روز پخش بشه

من میخام بدونم کدوم درست تره؟ جدا خوندن یا با هم خوندن. کاری هم به این ندارم که ما گرفتاری داریمو باید زودتر بخونیم تموم شه.
واقعا پیامبر نمازاشونو با هم میخوندن؟

با سلام

خيلي زور دارد که بعضی اینقدر زحمت میکشند از شستن پا و نوافل و... اما چه فایده ؟!

خود شارع میگوید که برای اینکه مردم از عبادت خدا زده وخسته نشوند جمع بین صلاتین را تجویز نمود .

در صحیح مسلم بصراحت هرچه تمامتر آمده :

و حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يُونُسَ وَعَوْنُ بْنُ سَلَّامٍ جَمِيعًا عَنْ زُهَيْرٍ قَالَ ابْنُ يُونُسَ حَدَّثَنَا زُهَيْرٌ حَدَّثَنَا أَبُو الزُّبَيْرِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ
قَالَ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جَمِيعًا بِالْمَدِينَةِ فِي غَيْرِ خَوْفٍ وَلَا سَفَرٍ
قَالَ أَبُو الزُّبَيْرِ فَسَأَلْتُ سَعِيدًا لِمَ فَعَلَ ذَلِكَ فَقَالَ سَأَلْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ كَمَا سَأَلْتَنِي فَقَالَ أَرَادَ أَنْ لَا يُحْرِجَ أَحَدًا مِنْ أُمَّتِهِ

البته اگر کسی حرجی نداشت چه بهتر که در فضیلتش بخواند .

sara72;630244 نوشت:
خدا خیرتون بده این سوال منم بود
من میگم مگه نماز برای تداوم یاد خدا نیس خب منطقیش اینه که در طول روز پخش بشه

من میخام بدونم کدوم درست تره؟ جدا خوندن یا با هم خوندن. کاری هم به این ندارم که ما گرفتاری داریمو باید زودتر بخونیم تموم شه.
واقعا پیامبر نمازاشونو با هم میخوندن؟

با سلام و عرض ادب

اگر مقداری وقت میگذاشتید تمام مطالب سوال خویش را در متن ارسال شده می یافتید؛ اما در تکمیل مطالب به عرض می رسد:

الف) در این مساله ما با دو موضوع مواجه هستیم که البته رتبه ی یکی مقدم بر دیگری می باشد:

1)ابتدای وقت نمازهای یومیه از چه زمانی آغاز می گردد؟

2)جمع بین نماز ظهر و عصر و همچنین جمع بین نماز مغرب و عشاء چه حکمی دارد ؟

با توجه به موضوع اول اگر پاسخ اینگونه باشد که به هنگام زوال وقت نماز ظهر و عصر با هم داخل می گردد و یا با با استتار قرص و یا ذهاب حمره ی مشرقیه وقت نماز مغرب و عشاء هر دو داخل می گردد جواب موضوع دوم نیز مشخص می گردد که حقیقت جمع بین دو نماز به معنای خواندن نماز عصر و یا عشاء در غیر وقت آن نخواهد بود؛ بلکه هر دو نماز در وقت خود خوانده شده اند. در بررسی روایات شیعه به این حقیقت پی می بریم که وقت نماز ظهر و عصر با زوال آفتاب(هنگام ظهر شرعی) داخل می گردد و وقت نماز مغرب و عشا نیز با استتار قرص آفتاب. در روايات معتبرى، مبدأ وقت ظهرين را زوال معيّن نموده و مضمون آن‏ها اين است كه به محض زوال شمس، وقت ظهر و عصر داخل مى‏ گردد:

«زراره عن ابى جعفر عليه‏السلام قال: اذا زالت الشمس دخل الوقتان الظهر و العصر فاذا غابت الشمس دخل الوقتان المغرب و العشاء الاخرة»؛[1]هرگاه خورشيد زوال پيدا كند، وقت نماز و عصر داخل مى‏ شود و هرگاه خورشيد غروب نمايد، وقت نماز مغرب و عشا داخل مى‏ گردد.

«عبيد بن زراره قال: سألت ابا عبداللّه‏ عليه‏السلام عن وقت الظهر و العصر فقال: اذا زالت الشمس فقد دخل وقت الظهر و العصر جميعاً الا ان هذه قبل هذه ثم أنت فى وقت منهما جميعاً حتى تغيب الشمس»؛[2]
عبيد بن زراره مى‏ گويد: از امام صادق عليه‏ السلام در مورد وقت نماز ظهر و عصر سؤال نمودم، ايشان فرمودند: هرگاه خورشيد زوال نمايد، به تحقیق وقت ظهر و عصر هر دو داخل مى‏گردد، جز آن‏كه نماز ظهر پيش از نماز عصر است و تو در وقتِ هر دو هستى تا اين‏كه خورشيد غروب نمايد.

با توجه به مضمون این روایات به این نتیجه می رسیم که در روایات اهل بیت علیهم السلام جمع بین دو نماز به معنای خواندن نماز دوم در غیر وقت آن نخواهد بود؛ بلکه نماز دوم نیز در وقت خودش بجای آورده شده است.

ب) مطلب دومی که قابل توجه است آن است که افضل خواندن نمازها به شکل منفصل و با فاصله از یکدیگر است یا افضل جمع بین دو نماز می باشد. با مروری به روایات باب، روایتی در خصوص افضل بودن جمع خواندن به شکل مطلق یافت نمی گردد؛ اما در مقابل روایاتی یافت می گردد که مفاد آنها افضلیت انفصال میان دو نماز می باشد که در اینجا بحث است که انفصال با چه امری محقق می گردد؟ آیا با فاصله شدن نافله فاصله میان دو نماز محقق گردیده یا خیر؟


[/HR] [1].من لا یحضره القفیه، ج1،ص216؛ وسائل الشیعة، ج4،ص125.
[2].همان.

مرحوم شیخ طوسی در کتاب »تهذیب الاحکام» دو روایت رابیان می فرمایند:

1: «... عَنْ مُعَاوِيَةَبْنِ مَيْسَرَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فِي طُولِ النَّهَارِ لِلرَّجُلِ أَنْ يُصَلِّيَ‏ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ قَالَ نَعَمْ وَ مَاأُحِبُّ أَنْ يَفْعَلَ ذَلِكَ فِي كُلِّ يَوْمٍ»؛[1] هنگامی که در طول روز آفتاب زوال نمود؛ آیا نمازگزار می تواند نماز ظهر و عصر را با یکدیگر بخواند؟ حضرت فرمودند بله اما من دوست نمی دارم که هر روز اینگونه عمل نماید.

2: «... عَنْ زُرَارَةَ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَصُومُ فَلَا أَقِيلُ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ فَإِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ صَلَّيْتُ نَوَافِلِي ثُمَّ صَلَّيْتُ الظُّهْرَ ثُمَّ صَلَّيْتُ نَوَافِلِي ثُمَّ صَلَّيْتُ الْعَصْرَ ثُمَّ نِمْتُ وَ ذَلِكَ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ النَّاسُ فَقَالَ يَا زُرَارَةُ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ الْوَقْتُ وَ لَكِنِّي أَكْرَهُ لَكَ أَنْ تَتَّخِذَهُ وَقْتاً دَائِماً»؛[2] زراره می گوید به امام صادق علیه السلام عرض نمودم: من روزه می گیرم اما قیلوله نمی کنم(خواب قبل از ظهر) تا اینکه وقت ظهر داخل شود، هنگامی که آفتاب زوال نمود(ظهر داخل شد) نوافلم(نوافل ظهر) را می خوانم و بعد از آن نماز ظهر را می خوانم. سپس نوافلم(نوافل نماز عصر) را می خوانم و بعد از آن نماز عصر را بجای می آورم و سپس می خوابم و این امر قبل از زمانی است که مردم(اهل سنت) نماز عصرشان را بخوانند.

حضرت به من فرمودند: ای زراره هنگامی که آفتاب زوال نمود به تحقیق وقت نماز داخل می گردد ولی من بر تو خوش نمی دارم که همیشه اینگونه عمل نمائی( و بعد از زوال را به عنوان وقت دائمی برای هر دو نماز قرار دهی).

صرف نظر از بررسی سند دو روایت، ممکن است در مفاد روایت دوم اشکال شود که در اینجا مخاطب شخص زراره است و امام می فرمایند من بر تو خوش نمی دارم(نه بر عموم مردم)، که چنین امری خود نشان دهنده آن است که حضرت به واسطه ی موانع خارجی از استمرار این رویه ناخوشنود بودند؛ زیرا زراره شاگرد خاص امام است و شخصی شناخته شده است و ممکن است با این رویه ناس(عامه: سنی ها)برای وی و دیگر شیعیان و یا امام ایجاد زحمت نمایند، که البته این احتمال نیز در روایت اول وارد است.

درروایت دیگری راوی سوال می کند که من چه بسا وارد مسجد می شوم و بعضی از شیعیان را می بینم که نماز ظهر می خوانند و بعضی نماز عصر را(شیعیان وحدت رویه ندارند)؟حضرت فرمودند من خود آنها را به چنین روشی امر نمودم؛ زیرا اگر آنان در یک وقت مشخص نماز می خواندند شناخته می شدند و جانشان به خطر می افتاد:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ الْبَجَلِيِّ عَنْ سَالِمٍ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلَ إِنْسَانٌ وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ رُبَّمَا دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ وَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا يُصَلِّي الْعَصْرَ وَ بَعْضُهُمْ يُصَلِّي الظُّهْرَ فَقَالَ أَنَا أَمَرْتُهُمْ بِهَذَا لَوْ صَلَّوْا عَلَى وَقْتٍ وَاحِدٍ لَعُرِفُوا فَأُخِذُوا بِرِقَابِهِمْ.[3]

در روایت دیگری راوی از وضعیت بد معامله اش شکایت می کند حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به او می فرمایند: نماز ظهر و عصر را دنباله هم ـ در اوّل وقت ـ انجام بده، كه در نتیجه آن فقر و تنگ دستى از بین مى رود و به مقصود خود خواهى رسید: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ عَبَّاسٍ النَّاقِدِ قَالَ: تَفَرَّقَ مَا كَانَ فِي يَدِي وَ تَفَرَّقَ عَنِّي حُرَفَائِي‏ فَشَكَوْتُ ذَلِكَ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ علیه السلام فَقَالَ لِي اجْمَعْ بَيْنَ الصَّلَاتَيْنِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ تَرَى مَا تُحِبُّ»؛[4]

که البته برخی از علما احتمال داده اند که در اینجا تحریف و اسقاطی رخ داده باشد و «لاتجمع» به شکل«اجمع» آمده باشد.[5]

ج) آنچه مسلم است آن است که جواز جمع بین الصلاتین امری است که در سنت نبوی صلی الله علیه وآله تبیین گشته است و آنحضرت بخاطر رفع سختی و حرج بر امت خویش اینگونه عمل نمودند؛ اما اینکه آیا چنین امری رجوع از افضل بوده باشد امری است که محل کلام و اشکال می باشد؛[6] هرچند که صرف نظر از رجحان چنین امری بخاطر امور خارجی؛[7] مشهور قائل به افضلیت تفریق میان دو نماز بوده اند.

موفق باشید.


[/HR] [1] . وسائل الشيعة ؛شیخ حر عاملی، ج‏4 ؛ ص 128.

[2] . ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار ؛مجلسی، ج‏4 ؛ ص297.

[3] . تهذيب الأحكام ، شیخ طوسی؛ ج‏2 ؛ ص252.

[4]. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏3 ؛ ص287.

[5]. النجعه فی شرح اللمعة،شیخ محمد تقی شوشتری،ج2،ص48.

[6]. برخی از فقهای شیعه قائل به افضلیت مطلق جدا خواندن نماز ها نمی باشند.

[7]. مثل اینکه جمع بین صلاتین به صورت جماعت بوده باشد و...

خیلی ممنون ولی میشه یه کم ادبیات ساده تری استفاده کنید تا منم که عربی بلد نیستم متوجه بشم

یچیز دیگه هم متوجه نشدم
مگه نماز برای تداوم یاد خدا در طول روز نیس؟خب اگه غیر ازین بود خدا میگفت همه ی نماز ها رو یجا بخونید
پس منطقی ترش اینه که نمازا در طول شبانه روز پخش بشه. نه اینکه دو تا دوتا با هم باشه

sara72;630393 نوشت:
یچیز دیگه هم متوجه نشدم
مگه نماز برای تداوم یاد خدا در طول روز نیس؟خب اگه غیر ازین بود خدا میگفت همه ی نماز ها رو یجا بخونید
پس منطقی ترش اینه که نمازا در طول شبانه روز پخش بشه. نه اینکه دو تا دوتا با هم باشه

سلام

به نظر من ! منطقی تره که نوافل را که بیشتر یاد خدا دارند بخوانیم !

منطقی ترین هم اینست که ذکر خدا بالاتر است ومتداومتر بنص قران : وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ : !!!!!!!

اگر شب تا صبح هم نخوابیم وذکر بگوییم دیگه بهتر ......

پس کار ومعاش را تعطیل و بریم عزلت وچله نشینی !!!!!

پس چرا رسول خدا ص گفت برای آسانی کارهایتان و رفع حرج شما ، بین صلاتین جمع کنید ؟

موضوع قفل شده است