سوالی در مورد حادثه كربلا

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالی در مورد حادثه كربلا

آیا اینكه بعضی از مداحین یا حتی روحانیون در سخنرانی هایشان چنین عنوان می كنند كه حادثه كربلا از زمان قبل از وقوعش توسط پیامبر اسلام حتی پیامبران دیگر از آدم الی آخر برای امام حیسن گریه كرده اند درست است .
پس اگر این مطلب صحیح باشد میشود گفت كه این حادثه به قول امروزی سناریوی بوده كه نقش همه آدمهای خوب و بد هم در آن معلوم بوده و تقدیرشان چنین بوده و خودشان هیچ تقصیری نداشته اند و در ازل چنین سرنوشتی برای شان رقم خورده است

در بین روایات ، موارد بسیاری داریم كه بیان كننده علو درجه و فضیلت و مقام شامخ سید الشهداء حضرت أباعبدالله الحسین(ع)، در لسان پیامبران و اولیاء الهی، است.
این امر حكایت از تأثیر عمیق حركت امام حسین(ع) در جهت احیا و بقاء دین الهی به طور عام، و اسلام به عنوان آخرین دین و آئین الهی به طور خاص است كه قصه آن برای انبیای سلف و پیامبران گذشته نیز بازگو شده، و به آنها خبر وقوع چنین واقعه ای، از قبل داده شده است.
در اینجا به مواردی از آن روایات اشاره می شود:
1ـ عبور حضرت آدم(ع) از سرزمین كربلا و عارض شدن دلتنگی و غم و اندوه بر دل ایشان و زخمی شدن پای آن حضرت و جاری شدن خون. ایشان از دلیل این همه دلتنگی و سختی از خداوند سؤال می كند كه این چه سرزمینی است كه اینقدر بر من سختی و مصیبت وارد شد و تا بحال در هیچ سرزمینی مانند اینجا من دچار گرفتاری و مصیبت نشده ام. كه جبرائیل(ع) نازل می شود و ماجرای كربلا و شهادت امام حسین(ع) را برای ایشان بیان می كند.(بحار الانوار، ج 44، ص 242و 245)
2ـ ماجرای سفر حضرت نوح(ع) با یارانش بوسیله كشتی، و رسیدن به سرزمین كربلا و وارد شدن سختی و گرفتاری برای آنها، و درخواست و پرسش او از خداوند از علت این گرفتاریها، و بیان ماجرای كربلا برای ایشان.(همان، ص 230، 243)
مشابه همین جریانات برای حضرت ابراهیم(ع)(همان، ص 226و 243)، حضرت سلیمان(ع) (همان، ص224)، حضرت موسی(ع) (همان، ص 244)، حضرت عیسی(ع) و حواریون ایشان(همان، ص 244).
همچنین در تاریخ انبیاء آمده است كه حضرت زكریا(ع) از خداوند خواست تا اسماء و احوال اهل بیت پیامبر خاتم را به او بیاموزد. هنگاهی كه سخن به امام حسین و ذكر جریان كربلا رسید، آن حضرت، شدیدا گریست، به گونه ای كه بر اثر غم و اندوه تا سه روز از محل عبادت خود بیرون نیامد.(همان، ص 223).
در روایات است كه حضرت اسماعیل نبی(ع) از قیام امام حسین(ع) و صبر آن حضرت در تحمل مصائب الگو می گرفته است. اسماعیل هم به مانند مراد خود به شهادت رسید.(همان، ص 227)
خبر دادن رسول گرامی اسلام(ص) در همان ابتدای تولد امام حسین(ع) از به شهادت رسیدن آن حضرت به همراه یارانشان ، و گریه بر مصائب آن حضرت نیز در روایات متعددی آمده است.(از جمله همان ، ص225)
و همچنین جریان عبور حضرت علی(ع) از سرزمین كربلا و خبر دادن آن حضرت به همراهان خود از وقوع حادثه خونبار كربلا در روایالت آمده است.(همان، ص252 ـ 258)
در چنین واقعه مهمی است كه تقدیر الهی بر شهادت سیدالشهداء(ع) بیشتر قابلیت درك می یابد. همان كه امام حسین در عالم رؤیا از رسول اكرم شنید كه: «ان الله شاء أن یراك قتیلا» یعنی بدرستیكه خداوند می خواهد تو را كشته ببیند.( بحارالانوار، ج44، ص364 ـ اللهوف، ص63)
2) اما در مورد قسمت دوم و بعبارتی نتیجه ای كه گرفته اید چنین می توان گفت:

از آنجا كه خداوند علت العلل و علت همه موجودات است، و از طرفی علم به ذات خود دارد، و علم به علت برابر است با علم به معلول داشتن، پس خداوند متعال علم به گذشته و حال و آینده همه موجودات دارد. یكی از آن امور كه خداوند از قدیم و ازل علم به وقوع آن داشته است، واقعه عاشورا است. ولی باید توجه داشت كه این یك مطلب علمی و اثبات شده است كه علم داشتن به چیزی، به معنای سلب اختیاری و مجبور كردن آن نیست. یعنی اینكه خداوند علم دارد كه در آینده سرنوشت این انسان چه می شود و انسانی خوب و صالح یا انسانی بد و ظالم می شود ، هیچ گونه سلب اختیار و اجبار كردنی به دنبال ندارد.
خداوند بر اساس علم خدایی خود، علم به همه این مسائل و علم به آینده همه موجودات و انسانها دارد، ولی با اینحال به آنها عقلی سلیم، فطرتی پاك، پیامبر و فرستادگان الهی، كتاب آسمانی كه در بر گیرنده همه تعالیم روشن و هدایت كننده انسانها می باشد، داده است تا به انسان بیاموزند كه چه كاری خوب و چه كاری ناپسند است ، و به انسان اعلام كنند كه در صورت انتخاب راه درست و صحیح ، پاداش الهی در انتظار تو است، و در صورت انتخاب راه خطا، منحرف شده و سرانجامی بد در انتظار تو است.
بعلاوه كه خداوند به همراه آن عوامل هدایت، به انسان قوه اختیار داده تا بتواند از بین خوب و بد ، یكی را انتخاب كند و خود نیز در سعادت و شقاوت خود سهیم باشد.
افرادی كه در واقعه كربلا شركت داشتند، چه در جبهه دشمن و چه در جبهه امام (ع) ، با انتخاب خود آمده بودند. چه بسا افرادی كه در ابتدا در صفوف دشمنان امام (ع) قرار گرفته ولی بر اثر نصیحت و پند امام (ع) به اشتباه خود پی برده و به جبهه امام و راه صحیح كشیده شدند. و چه بسا افرادی كه از ابتدا همراه امام (ع) بودند ولی در بین راه برگشته و خود را از فیض الهی محروم ساختند. و چه بسا افرادی كه در زمان اعلان حضرت به قیام، كوتاهی كردند و ایشان را همراهی نكردند ولی پس از آن به اشتباه خود پی برده توبه نمودند و قیامی به نام قیام توابین را به راه اندختند.
كلام آخر اینكه آن اعمال غیر انسانی و وحشیانه ای كه دشمن در روز عاشورا انجام داد (تیر زدن به گلوی كودك شیرخوار، كشیدن گوشواره از گوش دختر خردسال ، بریدن سرها و...) همه كارهایی بود كه هر انسانی كه ذره ای از عقل و فطرت خود را باقی نگه داشته و بر آن زنگار جهل و گناه را نكشیده بود، پی می برد كه این اعمال با وجدان و روح یك انسان آزاده و متعالی سازگاری ندارد و چنین نمی كرد. ولی عاملان این جنایات كسانی بودند كه در دوران زندگی خود، از گناه دوری نگزیده و آنقدر مرتكب گناه و معاصی شدند كه نور الهی و چراغ دل و فطرت پاك الهی را در درون خود خاموش كرده و به جای آن سیاهی و
ظلمت را جایگزین نمودند.
در مقابل، انسانهایی بودند كه با انتخاب راه صحیح، قدم در راه الهی برداشته و با هر قدم ، نور الهی را در دل خود بیش از پیش گسترانیدند.
در نهایت باید به این مساله توجه داشت كه خداوند همیشه انساهای خوب را به نعمتهای خود بشارت داده و انسانهای بد را به عذاب خود وعده می دهد، ولی اینكه كدام یك از انسانها در كدام یك از این دو گروه قرار بگیرند، بر عهده خود آنها و بر اساس انتخاب و روش زندگی خودشان می باشد. و خداوند بدین طریق انسانهای خوب را از بد مشخص می نماید تا زمانی كه در قیامت آنها را پاداش یا كیفر می كند باستناد اعمال و كارهایی باشد كه آنها خودشان در دنیا به انتخاب خود انجام داده اند . پیروز باشید.

با تشکر از عزیزی که پاسخ داده اند به عرض میرساند علم خدا به مسائل دلیل بر جبر نیست در یک مثال ساده معلمی که می داند این شاگرد با توجه به تلاش ویا کوتاهیش در اخر سال مردود یا قبو ل میشود کسی نمی تواند ادعا کند شاگرد مجبور به این نتیجه بوده

موضوع قفل شده است