جمع بندی اگر چند شوهری خلاف فطرت است؛ پس چرا زنان در بهشت چند شوهر دارند؟

تب‌های اولیه

189 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=Microsoft Sans Serif]

.امین.;616975 نوشت:
زنان دنیوی جزء نعمات بهشتی محسوب نمیشوند تا قرآن کریم بعنوان پاداش مردان به وصف آنها پرداخته باشد

سلام
صحبت در مورد این است که آیا زنان در بهشت چند شوهر دارند که خلاف فطرت است و یا اینکه آنها یک همسر دارند که جواب داده شد با توجه به آیات و روایات و ادله عقلی بر اینکه دین فطری است و چون چند شوهری خلاف دین است پس غیر فطری است پس در آخرت هم وجود ندارد زیرا لا تبدیل لخلق الله
پس زنان در قیامت هم یک شوهر دارند و چند شوهری وجود ندارد.

neɠïn;616992 نوشت:
بزرگوار بنده هم به عنوان یک کاربر حق دارم نظرم رو بدم حالا ممکنه این نظر برای برخی دوستان ناپسند باشه ولی خوب وقتی یک کاربر میاد میگه برای مردان در بهشت قصری است که در هراتاقش هزار حوری وجود داره وقتی چنین حرفی برای بنده ناپسند است چون جای آقایان نیستم درک کنم پس چنین حرفی که در بهشت نیز زنان هزار حوری میتوانند داشته باشند برای بنده نه تنها زشت نیست بلکه در مقابل حوری مردان عادلانه است ولی چون اقایان ما را درک نمیکنند آن را زشت میپندارند
در این سایت انواع و اقسام برچسب ها بر ما زده شد از جاهل گرفته تا مرتد و حتی لعن و نفرین شدیم فقط به خاطر اینکه ما هم مثل مردان صحبت کردیم و خواستار حقوقی مثل آنان شدیم که پسند آقایان واقع نشد ولی بنده به هیچ یک از احکامی که عدالتی در آن نبینم اعتقاد ندارم اگر شرط قبولی مسلمانی این است که همه چیزهایی که جوابی براش وجود ندارد و فقط و فقط به نفع یک قشر خاص است بدون چون و چرا قبول کنیم هرگز نخواهم پذیرفت
بهرحال بابت پاسخگویی شما متشکرم :Gol:

سلام علیکم
بنده به گروه زنان که مادران وفادار این جامعه هستند، ارادت خاصی داردم و خاک پای همه آنها را می بوسم.
بنده هر چه گفته ام، بنابر آیات قرآن و روایات بوده است.
اتفاقاً در اسلام، به زنان بیشتر از مردان توجه شده است و آن مقدار کرامتی که برای زنان در اسلام وجود دارد، یک دهم آن برای مردان وجود ندارد.
چرا شما همه چیز در بهشت را به آمیزش جنسی محصور می کنید. آمیزش جنسی، یکی از لذت های بهشت است. آن قدر در بهشت، لذت وجود دارد که امیزش جنسی، در برابر آنها ارزشی ندارد.
شما به خودتان مسلط باشید و به زن بودن خودتان افتخار کنید و دین خودتان را با مسائل بی ارزشی مانند لذت جنسی، معامله نکنید. بالاترین ارزش در بهشت، لقاء خداوند و هم نشینی با اهل بیت (علیهم السلام) و پیامبران و اولیاء الهی و بزرگان است.
بنده باز هم در این زمینه، در خدمت شما هستم.
بوسه زن خاک پای شما (به خصوص) هستم. ارادت خاص بنده را در برابر خودتان بپذیرید. :Gol:
والسلام

[=Microsoft Sans Serif]

.امین.;616975 نوشت:
زنان دنیوی جزء نعمات بهشتی محسوب نمیشوند

سلام
همنشینی با صالحان یکی از نعمات بهشتی است و زنان هم از این نعمت مستثنی نیستند که هم نشینی با زنان مومنه جر نعمات بهشتی نباشد.
«إِنَّ الْمُتَّقينَ في‏ مَقامٍ أَمين؛ پرهيزگاران در جاى امنى هستند»، در بهشت از نعمت همنشيني با پيامبران و اوليا و صلحا برخوردارند

«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقا؛ و هر كه از خدا و پيامبرش اطاعت كند، همراه با كسانى خواهد بود كه خدا نعمتشان داده است، چون انبياء و صديقان و شهيدان و صالحان. و اينان چه نيكو رفيقانند».

همنشینی با ابرار یکی از نعمات است و همنشینی با زن مومنه در آخرت هم نعمت است.

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

.امین.;616975 نوشت:
وقتی نظر علما هم در اینباره متفاوت است، بهتر نیست کارشناس محترم حکم قاطعی ندهند؟؟؟

سلام
بنده فکر نمی کنم عالمی باشد که قائل به این باشد در بهشت زنان دارای چندین همسر خواهند بود و همگی اتفاق بر این موضوع دارند که تک همسری جز فطرت زن می باشد.[/]

الدین القیم;616985 نوشت:
دلیل اول اینکه معنای لغوی حور فقط دلالت بر زن دارد
حور جمع حَوْرَاء و آن بمعنى زن سفيد بدن و سيمين تن است عين جمع عَيْنَاء و آن زنى است كه حدقه چشمش بزرگ باشد كه سبب مزيد زيبائى است.

قاموس قرآن، ج‏2، ص: 192

اینجوری که نمیشه دلیل آورد چون نظرات متفاوت هست منم اینجوری می تونم بگم:

اما درباره حور العین اختلاف نظر است، عده ای مثل آیت الله مکارم معتقدند که حوری مذکر نیز داریم: «حور" جمع" حوراء" و" احور" به كسى گفته مى ‏شود كه سیاهى چشمش كاملا مشكى و سفیدى آن كاملا شفاف باشد، و یا به طور كلى كنایه از جمال و زیبایى كامل است، چرا كه زیبایى بیش از همه در چشمان تجلى مى ‏كند، و" عین"جمع" اعین" و "عیناء" به معنى درشت چشم است، و به این ترتیب كلمه" حور" و" عین" بر مذكر و مؤنث هر دو اطلاق مى‏شود و مفهوم گسترده ‏اى دارد كه همه همسران بهشتى را شامل مى‏شود

الدین القیم;616985 نوشت:
دلیل دوم اینکه صفاتی که برای حورالعین آمده فقط مربوط به زن است و این صفات در مرد وجود ندارد

حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ‏ ... لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ‏ رحمن: 70- 74.
قاموس قرآن در مورد معنای طمث می گوید:

لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ‏ طمث بمعنى خون حيض و بكارت است چون زن قاعده و يا ازاله بكارت شود گويند «طمثت المرئة» يعنى: پيش از شوهران نه انسى و نه جنّى با آنها نزديكى نكرده و ازاله بكارت ننموده است.

که این صفت هم مربوط به زنان است پس حورالعین نمی تواند مرد باشد چون صفتی که خداوند به حورالعین نسبت داده فقط در زنان می باشد.

دلیل سوم اینست که در روایات همواره حورالعین به عنوان زن معرفی شده و مثلا در سیوطی , درالمنثور, ج 7 ص 633 داریم که از پیامبر پرسیدند زن دنیوی بهتر است یا حورالعین که زن دنیوی را در مقابل حورالعین قرار داد و پیامبر هم در جواب اشاره ای نفرمود که حورالعین مرد هم داریم بلکه به مقایسه زنان دنیا با حورالعین پرداخت که معنای آن این است که حور العین زن است و در هیچ روایتی نداریم که حورالعین برای زنان نیز وجود دارد بلکه در روایات در مورد مردان صحب شده.

درباره اینکه جایی از حورالعین مذکر سخنی گفته نشده هم می شه اینجوری گفت که در اسلام همیشه برای زن حیا و حریم و ارزش قائل بودن و سخنی که از نظر مردم تو این دنیا مخالف عفت باشه گفته نشده تا حیا یک زن حفظ بشه

ولی این دلیلی بر این نیست که برای اون دنیا هم همچین چیزی رو درست بدونیم، چون اون دنیا فکر اشتباهی وجود نداره و نمیشه همه چیز رو با این دنیا برابر دونست

میشه گفت زنان چند همسر دنیوی در اون دنیا نخواهند داشت ولی نمیشه گفت کنار همسر خودشون حورالعین ندارن چون حورالعین یک نعمت هست

اگه قرار باشه نباشه پس خدا اصلا تو ذات بهشتی ها قرار نداده همچین چیزی رو و لذت زن ها محدود میشه به شوهر خودشون نه به دلیل حرمتش به دلیل اینکه اصلا زن ها نیازی نخواهند داشت

اگرم قرار باشه وجود داشته باشه وجود خواهد داشت و خدا خودش علیم تر از اونی هست که چیزی رو مخالف ذات کسی قرار بده و هم مرد هم زن اون رو خواهند پذیرفت

[="Tahoma"][="Black"]

neɠïn;617004 نوشت:
متاسفانه شما اصلا متوجه منظور ما نمی شید
لذت جنسی برای زنان هیچ ارزشی ندارد اینو باور کنید زنان همانطور که یک شوهر را میخواهند دوست دارند خودشان هم تک همسر باشند
چطور بگم اینکه برای هر مرد هزار زن قرار داده اند باعث حقارت زنان است
چطور بگویم همانطور که از زنان انتظار وفا وجود دارد باید از مردان هم چنین انتظاری داشت
و چطور بگم که قرار دادن چهار زن و بی نهایت صیغه به عنوان حق برای مردان باعث حقارت ما شده است
شاید نمیتونم منظورم رو درست برسانم خلاصه اینکه دوست دارم در برابر یک مرد یک زن قرار گیرد نه یک مرد برابر هزار زن باشد:Ghamgin:

شرمنده نکنید شما بزرگوار و سرورید و از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید نهایت تشکر رو دارم
بهتر است این بحث را ادامه ندهم بهرحال سال هاست که من نتونستم قانع بشم فقط این بحث ها باعث ناراحتی شده
از شما هم معذرت میخوام اگه باعث ناراحتیتون شدم:Gol:

سلام علیکم
بحث تعدد زوجات، به خاطر لذت جویی مردان نیست؛ بلکه به خاطر حفظ نسل و کثرت نسل بشری است. ما متأسفانه تعدد زوجات را حمل بر هوسرانی مردان می دانیم. در حالی که حکمت و مصلحتی بالاتر وجود دارد که همه این دست مسائل را تحت شعاع خودش قرار می دهد. ما چون جزء نگر هستیم، به همه چیز اشکال می کنیم، در حالی که خداوند و دین به صورت کلی و همه جانبه به همه مسائل نگاه می کنند و دستورات لازم را می دهند. اسلام به بحث وفاداری شوهر به زن، اهمیت ویژه ای داده است. در این مسأله به بحث های دیگر سایت مراجعه کنید.
والسلام[/]

سعید;616988 نوشت:
سلام علیکم
قرآن در مقام ذکر اوصاف یک گروه است. به عنوان مثال، شما می گویید. برادران من، زنان خوبی دارند. شما چهار برادر دارید و هر برادری، یک زن بیشتر ندارد؛ ولی وقتی که برادران را جمع می بندید، می گویید: برادران من، زنان خوبی دارند. این جمله قرآن نیز همین گونه است. از این دست آیات در قرآن زیاد است. کمی تأمل بفرمایید.
والسلام

سلام

خوب بزرگوار اگر انچه شما میگویید هم درست باشد باز منظورش یک همسر برای همه است
نه همسران برای مردها و همسر برای زنها
مگر اینکه ما اینطوری تفسیر کنیم
به نظر می رسد شما از این ایه همسران را برای مردها و همسر را برای خانمها برداشت می کنید

در ضمن در مورد ایه قرانی که اوردید که با توجه به ان فرمودید پس زنها جز به شوهرانشان به کسی عشق نمی ورزند
پس انها تک همسر هستند
بنده گفتم این ایه در صدد بیان همه زنان بهشتی نیست چرا که حضرت خدیجه در ان نمی گنجد
چرا که ایشان به غیر از پیامبر همسران دیگه ای هم داشتند

که جواب نفرمودید ؟

سعید;617008 نوشت:
بحث تعدد زوجات، به خاطر لذت جویی مردان نیست؛ بلکه به خاطر حفظ نسل و کثرت نسل بشری است

ببخشید استاد یه سوال برام پیش اومد.

پس اون دنیا که بحث حفظ نسل مطرح نیست چرا برای مردان آزادی قائلند؟

[="Tahoma"][="Black"]

دل ارام;617010 نوشت:
سلام

خوب بزرگوار اگر انچه شما میگویید هم درست باشد باز منظورش یک همسر برای همه است
نه همسران برای مردها و همسر برای زنها
مگر اینکه ما اینطوری تفسیر کنیم
به نظر می رسد شما از این ایه همسران را برای مردها و همسر را برای خانمها برداشت می کنید

در ضمن در مورد ایه قرانی که اوردید که با توجه به ان فرمودید پس زنها جز به شوهرانشان به کسی عشق نمی ورزند
پس انها تک همسر هستند
بنده گفتم این ایه در صدد بیان همه زنان بهشتی نیست چرا که حضرت خدیجه در ان نمی گنجد
چرا که ایشان به غیر از پیامبر همسران دیگه ای هم داشتند

که جواب نفرمودید ؟



سلام علیکم
مقصود این است که هر شخصی، همسری دارد. قرآن در مقام بیان تعیین تعداد همسر برای بهشتیان نیست. قرآن می فرماید: بهشتیان در بهشت، همسر دارند. حال تعداد همسران مردان بهشتی چه قدر است و تعداد همسران زنان بهشتی چه قدر است، معلوم نیست. به طور اساسی، همه آیات قرآن کریم، مجمل هستند و به صورت سربسته مسائلی را مطرح می کنند و برای بیان آنها باید به روایات مراجعه کرد.
در مورد مسأله بعدی، مقصود بنده، زنان در بهشت است، نه زنان در این دنیا، کاری نداریم که یک زن در این دنیا، چند شوهر داشته است. هر مقداری که داشته باشد، وقتی که وارد بهشت می شود، تنها یک شوهر خواهد داشت. اگر شوهران این دنیایی خودش را قبول داشته باشد، با یکی از آنها ازدواج می کند و اگر هیچ کدام را قبول ندارد یا هیچ کدام از شوهرهای او وارد بهشت نشدند با مردهای بهشتی دیگر ازدواج می کند.
پیروز باشید.[/]

سعید;617008 نوشت:

سلام علیکم
بحث تعدد زوجات، به خاطر لذت جویی مردان نیست؛ بلکه به خاطر حفظ نسل و کثرت نسل بشری است. ما متأسفانه تعدد زوجات را حمل بر هوسرانی مردان می دانیم. در حالی که حکمت و مصلحتی بالاتر وجود دارد که همه این دست مسائل را تحت شعاع خودش قرار می دهد. ما چون جزء نگر هستیم، به همه چیز اشکال می کنیم، در حالی که خداوند و دین به صورت کلی و همه جانبه به همه مسائل نگاه می کنند و دستورات لازم را می دهند. اسلام به بحث وفاداری شوهر به زن، اهمیت ویژه ای داده است. در این مسأله به بحث های دیگر سایت مراجعه کنید.
والسلام


سلام استاد ای کاش شما در تاپیک تعدد هسر برای زن با توجه به پیشرفت علم حضور داشتید حیف شد واقعا
ببخشید یک سوالی از حضورتون داشتم فرمودید اسلام به بحث وفاداری شوهر به زن اهمیت ویژه ای میده منظورتون از وفاداری چیه؟ کدوم تاپیک ها رو نگاه کنیم؟وفاداری به جز اینه که اون مرد تا همسرش رو طلاق نداده یه همسر دیگه ای نگیره؟
عده ای از آقایون اعتقاد دارند که باید چند همسری رو رواج بدن تا فساد از جامعه برداشته بشه با وجود 13 میلیون مجرد که تا حالا ازدواج نکردن و تعداد پسرها 500 هزار تا بیشتره نظرشون خنده دار نیست؟و با وجود اینکه دخترا حاضر به ازدواج در این شرایط نیستن کارشون بیشتر ضرر نمیرسونه و دخترا رو از ازدواج زده نمیکنه؟

[="Tahoma"][="Black"]

roya8;617014 نوشت:
ببخشید استاد یه سوال برام پیش اومد.

پس اون دنیا که بحث حفظ نسل مطرح نیست چرا برای مردان آزادی قائلند؟

سلام علیکم
بنده حکمت و مصلحت تعدد زوجات در این دنیا را ذکر کردم.
علت و حکمت تعدد زوجات در آن جهان، به دلیل طبیعت جسمی و روانی مرد است که در زن وجود ندارد. ذات زن در آن جهان، به گونه ای است که به یک مرد، عشق می ورزد و به یک مرد دل می بندد و آیه قرآن کریم، نیز به همین خصلت زن بهشتی، تکیه کرده است که زنان بهشتی، تنها به یک شوهر دلی می بندند و تنها یک شوهر می خواهند و بدان راضی می شوند. این برای زن بهشتی، افتخار و عزت و شرف است.
در پناه خدا باشید. [/]

[="Tahoma"][="Black"]

sarahh;617017 نوشت:
سلام استاد ای کاش شما در تاپیک تعدد هسر برای زن با توجه به پیشرفت علم حضور داشتید حیف شد واقعا
ببخشید یک سوالی از حضورتون داشتم فرمودید اسلام به بحث وفاداری شوهر به زن اهمیت ویژه ای میده منظورتون از وفاداری چیه؟ کدوم تاپیک ها رو نگاه کنیم؟وفاداری به جز اینه که اون مرد تا همسرش رو طلاق نداده یه همسر دیگه ای نگیره؟
عده ای از آقایون اعتقاد دارند که باید چند همسری رو رواج بدن تا فساد از جامعه برداشته بشه با وجود 13 میلیون مجرد که تا حالا ازدواج نکردن و تعداد پسرها 500 هزار تا بیشتره نظرشون خنده دار نیست؟و با وجود اینکه دخترا حاضر به ازدواج در این شرایط نیستن کارشون بیشتر ضرر نمیرسونه و خترا رو از ازدواج زده نمیکنه؟

درود و سلام بر شما
شما از نگاه جزئی و خرد، به مسأله نگاه می کنید، ذات زن، به گونه ای است که دارای حسادت زنانگی است و می خواهد شوهرش، اختصاص به او داشته باشد. دین اسلام، در مرحله ابتدایی، قائل به این است که مرد، باید یک همسر داشته باشد و اگر تعدد زوجات را تجویز می کند، به خاطر شرائط و موقعیت های خاص جامعه است. به عنوان نمونه، اگر تعداد دختران زیاد باشد، یا شرائط به گونه ای باشد که باید تولید نسل، افزایش یابد، تعدد زوجات توصیه می شود.
خدانگهدار[/]

سعید;617026 نوشت:

درود و سلام بر شما
شما از نگاه جزئی و خرد، به مسأله نگاه می کنید، ذات زن، به گونه ای است که دارای حسادت زنانگی است و می خواهد شوهرش، اختصاص به او داشته باشد. دین اسلام، در مرحله ابتدایی، قائل به این است که مرد، باید یک همسر داشته باشد و اگر تعدد زوجات را تجویز می کند، به خاطر شرائط و موقعیت های خاص جامعه است. به عنوان نمونه، اگر تعداد دختران زیاد باشد، یا شرائط به گونه ای باشد که باید تولید نسل، افزایش یابد، تعدد زوجات توصیه می شود.
خدانگهدار


خدا پدر و مادرتون رو بیامرزه
کجان اون آقایونی که میگن الاو بلا بدون توجه به هیچ شرط زمانی ای تعدد زوجات باید ترویج بشه کجان واقعا؟با دیدگاه خودشون اسلام رو بد جلوه میدن
این دو روزه با خوندن نظرات آقایون تو اون تاپیک واقعا میترسیدم دچار تزلزل تو دین و ایمانم بشم نظرات کاملا شخصی خودشون رو به اسم اسلام جا میزنن
من واقعا ازتون ممنونم

[="Tahoma"][="Black"]

neɠïn;617013 نوشت:
خوب بحث تعدد زوجات قبول مربوط به مصلحت و حکمتی بالاتر است پس علت هزارن حوری برای هر مرد بهشتی چیست؟
اگر تعدد همسری فقط به دلیل کثرت نسل است خوب در بهشت چه نیازی به آن وجود دارد؟

سلام و درود بر شما
خداوند با نگاه جامع و دقیق خود به هم جنس مؤنث و هم جنس مذکر توجه دارد. او آفریننده هر دو نوع است و می داند که در آن دنیا، هر دو نوع چه می خواهند و چگونه باید باشند.
شرف زن در آن جهان و در آخرت به این است که به شوهر خودش عشق و محبت می ورزند و کسی را با شوهر خودش عوض نمی کند. این عشق و محبت، یکی از آیه ها و نشانه های بزرگ خداوند است که عشق مجازی است و با آن، به عشق حقیقی که شق مخلوق و بنده به خالق و مولا است، درک می شود.
ذات مرد این است که دله و حریص است و به یک زن نمی تواند اکتفا کند و در بهشت، زن به گونه ای خواهد بود که دیگر حسادت زنانگی نخواهد داشت. از زنی شنیدم که می گفت: من حاضرم که پسرم، 100 تا زن ببرد، ولی شوهرم تنها باید من را داشته باشد. این یعنی چه؟ یعنی تبعیض و حسادت زنانگی. پس زن، تنها با نگاه جزئی و محصور خودش، به خود و اطراف خودش نگاه می کند؛ ولی خداوند، کل نگر و جامع نگر است و به همه مسائل با دید جامع و کامل، نگاه می افکند.
خدا پشت و پناه شما[/]

سعید;617019 نوشت:
سلام علیکم
بنده حکمت و مصلحت تعدد زوجات در این دنیا را ذکر کردم.
علت و حکمت تعدد زوجات در آن جهان، به دلیل طبیعت جسمی و روانی مرد است که در زن وجود ندارد. ذات زن در آن جهان، به گونه ای است که به یک مرد، عشق می ورزد و به یک مرد دل می بندد و آیه قرآن کریم، نیز به همین خصلت زن بهشتی، تکیه کرده است که زنان بهشتی، تنها به یک شوهر دلی می بندند و تنها یک شوهر می خواهند و بدان راضی می شوند. این برای زن بهشتی، افتخار و عزت و شرف است.
در پناه خدا باشید.

ممنون از پاسختون
نظر شما در مورد خانوما واقعا برام قابل درکه چون واقعا یه زن وفادار یا مومنه جز به همسرش دوست نداره به کسی دیگه حتی فکر کنه .پس این جزء طبیعت زنه و تا اون دنیا باهاش هست اما همین زن در طبیعتش چیز دیگه ای هم وجود داره که آقایون اسمشو میزارن حسادت و ما بهش میگیم عشق و وفاداری .
در طبیعت آقایون هم اینجور که از بعضی از صحبت ها متوجه شدم تنوع طلبی مشهوده .
حالا چطور میشه آقایون همراه با طبیعت و ذاتشون میرن بهشت و شرایط هم براشون مهیاست اما طبیعت زن در زمینه وفاداری اسمش میشه حسادت و اونجا نیست؟

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"][=microsoft sans serif]

Ṃᾄʀẓἷἔ;617006 نوشت:
اینجوری که نمیشه دلیل آورد چون نظرات متفاوت هست منم اینجوری می تونم بگم:
اما درباره حور العین اختلاف نظر است، عده ای مثل آیت الله مکارم معتقدند که حوری مذکر نیز داریم: «حور" جمع" حوراء" و" احور" به كسى گفته مى ‏شود كه سیاهى چشمش كاملا مشكى و سفیدى آن كاملا شفاف باشد، و یا به طور كلى كنایه از جمال و زیبایى كامل است، چرا كه زیبایى بیش از همه در چشمان تجلى مى ‏كند، و" عین"جمع" اعین" و "عیناء" به معنى درشت چشم است، و به این ترتیب كلمه" حور" و" عین" بر مذكر و مؤنث هر دو اطلاق مى‏شود و مفهوم گسترده ‏اى دارد كه همه همسران بهشتى را شامل مى‏شود

سلام
ببینید برای هر کاری باید به منابع دسته اول رجوع نمود
مثلا برای اینکه شما یک نظر در مورد ریاضی بیان کنید باید به تفسیر قرآن رجوع کنید یا به کتب آموزش تخصصی ریاضی؟
واضح است که اگر تفسیر قرآن یک مطلب مثلا معنای لغوی را بیان کند باید به اصل خود آن منابع لغت رجوع کرد پس شما بروید به کتب لغت عربی رجوع کنید در این مورد که لغت شناسان این را به معنای زن گرفته اند که من این مطالب را قرار می دهم و مطالب ما از معتبرترین کتب لغت شناسی عرب است و آقای مکارم لغت شناس نیستند که بخواهند معنایی از خودشان بیان کنند بلکه باید از لغت نامه ها برای ما معانی الفاظ را بیان کنند البته بسیاری از تفسیر ها هم خلاف نظر ایشان است از جمله المیزان و مجمع البیان و ...

و إنّما قيل للنّساء حُورُ العِينِ‏ لأنّهنّ شبّهن بالظباء و البقر
التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص: 306

و لا يَكُون‏ الحَوَر بهذا المَعْنَى‏ في بَنِي آدمَ‏؛ و إِنَّمَا قيل للنِّساءِ حُورُ العِين‏، لأَنَّهُنَّ شُبِّهن بالظِّباءِ و البقَر.

تاج العروس من جواهر القاموس، ج‏6، ص: 313

[=microsoft sans serif] الحَوَرُ أَن تسودّ العين كلها مثل أَعين الظباء و البقر، و ليس في بني آدم‏ حَوَرٌ، و إِنما قيل للنساء حُورُ العِينِ‏ لأَنهن شبهن بالظباء و البقر
لسان العرب، ج‏4، ص: 219

الحَوَر أن تسودَّ العينُ كلُّها مثلُ الظباء و البقر. و ليس فى بنى آدمَ‏ حَوَرٌ. قال و إنما قيل للنساء حُورُ العُيون، لأنهن شُبِّهن بالظِّباء و البقر

معجم المقاييس اللغة، ج‏2، ص: 116

الحَوَرُ أن تسود العين كلها مثل أعين الظباء و البقر. قال: و ليس في بني آدم‏ حَوَرٌ، و إنما قيل للنساء حُورُ العيون لأنهن شبهن بالظباء و البقر.

مجمع البحرين، ج‏3، ص: 278

حور جمع حَوْرَاء و آن بمعنى زن سفيد بدن و سيمين تن است عين جمع عَيْنَاء و آن زنى است كه حدقه چشمش بزرگ باشد كه سبب مزيد زيبائى است.
قاموس قرآن، ج‏2، ص: 192


Ṃᾄʀẓἷἔ;617006 نوشت:
درباره اینکه جایی از حورالعین مذکر سخنی گفته نشده هم می شه اینجوری گفت که در اسلام همیشه برای زن حیا و حریم و ارزش قائل بودن و سخنی که از نظر مردم تو این دنیا مخالف عفت باشه گفته نشده تا حیا یک زن حفظ بشه
ولی این دلیلی بر این نیست که برای اون دنیا هم همچین چیزی رو درست بدونیم، چون اون دنیا فکر اشتباهی وجود نداره و نمیشه همه چیز رو با این دنیا برابر دونست
میشه گفت زنان چند همسر دنیوی در اون دنیا نخواهند داشت ولی نمیشه گفت کنار همسر خودشون حورالعین ندارن چون حورالعین یک نعمت هست
اگه قرار باشه نباشه پس خدا اصلا تو ذات بهشتی ها قرار نداده همچین چیزی رو و لذت زن ها محدود میشه به شوهر خودشون نه به دلیل حرمتش به دلیل اینکه اصلا زن ها نیازی نخواهند داشت
اگرم قرار باشه وجود داشته باشه وجود خواهد داشت و خدا خودش علیم تر از اونی هست که چیزی رو مخالف ذات کسی قرار بده و هم مرد هم زن اون رو خواهند پذیرفت

دقیقا همینطوره و قرآن برای حیای زن از لذات جنسی آخرت سخن نگفته اکنون ما سوال می پرسیم این حیا زن فطری است یا فطری نیست؟
اگر فطری نیست پس زنان اصلا نباید حیا داشته باشند که اینچنین نیست و اگر فطری است که هست پس چه لزومی دارد آخرت این حیای زن که یک صفت اخلاقی خوب است کنار زده شود و خداوند ده ها فرشته انسان نما برای لذت جنسی در اختیار آن زن قرار دهد؟ یعنی چرا خداوند در این دنیا بگوید حیا داشته باش و اصلا روایت داریم که حیا شعبه ای از ایمان است که کسی که حیا ندارد ایمان هم ندارد اما از آنطرف در آخرت بگوید بیا عملی که تا دیروز جزئی از ایمان بود را کنار بزن و با مردان متعدد ارتباط داشته باش؟درک این مسئله برای من دشوار است.
ثانیا گفتیم که خصوصیت هایی که برای حورالعین وجود دارد هیچ یک بر یک مرد منطبق نمی شود پس اصلا نمی توان چنین چیزی را قبول کرد و اصل هم بر عدم وجود اشیا است مگر خلافش ثابت شود و تا دلیل روشنی بر وجود حورالعین مذکر از آیات و روایات ارائه نشود و ادله ما هم پاسخ داده نشود نمی توان معتقد به وجود چنین موجوداتی بود که با فطرت زن هم در تضاد است.

[="Tahoma"][="Black"]

sarahh;617027 نوشت:
خدا پدر و مادرتون رو بیامرزه
کجان اون آقایونی که میگن الاو بلا بدون توجه به هیچ شرط زمانی ای تعدد زوجات باید ترویج بشه کجان واقعا؟با دیدگاه خودشون اسلام رو بد جلوه میدن
این دو روزه با خوندن نظرات آقایون تو اون تاپیک واقعا میترسیدم دچار تزلزل تو دین و ایمانم بشم نظرات کاملا شخصی خودشون رو به اسم اسلام جا میزنن
من واقعا ازتون ممنونم

سلام علیکم
دین اسلام و آموزه های اسلام را از اهل و کارشناس مسائل، بپرسید و به نظرات هر کسی، توجه نکنید. دین اسلام، دین مهربانی و مودت و دین کامل و جامع و بی نظیری است.
خدا را شکر کنید که مسلمان و شیعه هستید.
موفق باشید.[/]

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]سلام
خلاصه ای از مطالبی که در این تاپیک بیان شد را قرار می دهم

الدین القیم;616735 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
همانطور که شهید مطهری فرموده اند علت این که زنان بهشتی، چه از جنس حوران بهشتی و چه آنان که وارد بهشت شده­ اند دارای یک همسر هستند، این است که چند شوهری علاوه بر ناسازگار بودن با طبیعت مرد با طبیعت زن نیز ناسازگار است.
مجموعه آثار شهید مطهری، ج 19 ص 311

الدین القیم;616985 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
به نظر باید ابتدا به این سوال پاسخ داد که آیا حورالعین شامل مرد می شود یا خیر یعنی حور العین مرد هم داریم
به نظر بنده نمی شود به چند دلیل که فعلا سه دلیل آن را ذکر می کنم

[=microsoft sans serif]دلیل اول[=microsoft sans serif] اینکه معنای لغوی حور فقط دلالت بر زن دارد
[=microsoft sans serif]حور جمع حَوْرَاء و آن بمعنى زن سفيد بدن و سيمين تن است عين جمع عَيْنَاء و آن زنى است كه حدقه چشمش بزرگ باشد كه سبب مزيد زيبائى است.

[=microsoft sans serif]قاموس قرآن، ج‏2، ص: 192
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]و إنّما قيل للنّساء حُورُ العِينِ‏ لأنّهنّ شبّهن بالظباء و البقر
التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص: 306

و لا يَكُون‏ الحَوَر بهذا المَعْنَى‏ في بَنِي آدمَ‏؛ و إِنَّمَا قيل للنِّساءِ حُورُ العِين‏، لأَنَّهُنَّ شُبِّهن بالظِّباءِ و البقَر.

تاج العروس من جواهر القاموس، ج‏6، ص: 313


[=Microsoft Sans Serif]
class: cms_table

[=microsoft sans serif]الحَوَرُ أَن تسودّ العين كلها مثل أَعين الظباء و البقر، و ليس في بني آدم‏ حَوَرٌ، و إِنما قيل للنساء حُورُ العِينِ‏ لأَنهن شبهن بالظباء و البقر
لسان العرب، ج‏4، ص: 219

الحَوَر أن تسودَّ العينُ كلُّها مثلُ الظباء و البقر. و ليس فى بنى آدمَ‏ حَوَرٌ. قال و إنما قيل للنساء حُورُ العُيون، لأنهن شُبِّهن بالظِّباء و البقر

معجم المقاييس اللغة، ج‏2، ص: 116

الحَوَرُ أن تسود العين كلها مثل أعين الظباء و البقر. قال: و ليس في بني آدم‏ حَوَرٌ، و إنما قيل للنساء حُورُ العيون لأنهن شبهن بالظباء و البقر.

مجمع البحرين، ج‏3، ص: 278



[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]دلیل دوم[=microsoft sans serif] اینکه صفاتی که برای حورالعین آمده فقط مربوط به زن است و این صفات در مرد وجود ندارد

[=microsoft sans serif]حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ‏ ... لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ‏ رحمن: 70- 74.
قاموس قرآن در مورد معنای طمث می گوید:

[=microsoft sans serif]لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ‏ طمث بمعنى خون حيض و بكارت است چون زن قاعده و يا ازاله بكارت شود گويند «طمثت المرئة» يعنى: پيش از شوهران نه انسى و نه جنّى با آنها نزديكى نكرده و ازاله بكارت ننموده است.

که این صفت هم مربوط به زنان است پس حورالعین نمی تواند مرد باشد چون صفتی که خداوند به حورالعین نسبت داده فقط در زنان می باشد.

دلیل سوم اینست که در روایات همواره حورالعین به عنوان زن معرفی شده و مثلا در سیوطی , درالمنثور, ج 7 ص 633 داریم که از پیامبر پرسیدند زن دنیوی بهتر است یا حورالعین که زن دنیوی را در مقابل حورالعین قرار داد و پیامبر هم در جواب اشاره ای نفرمود که حورالعین مرد هم داریم بلکه به مقایسه زنان دنیا با حورالعین پرداخت که معنای آن این است که حور العین زن است و در هیچ روایتی نداریم که حورالعین برای زنان نیز وجود دارد بلکه در روایات در مورد مردان صحب شده.

[="Tahoma"][="Black"]

roya8;617034 نوشت:
ممنون از پاسختون
نظر شما در مورد خانوما واقعا برام قابل درکه چون واقعا یه زن وفادار یا مومنه جز به همسرش دوست نداره به کسی دیگه حتی فکر کنه .پس این جزء طبیعت زنه و تا اون دنیا باهاش هست اما همین زن در طبیعتش چیز دیگه ای هم وجود داره که آقایون اسمشو میزارن حسادت و ما بهش میگیم عشق و وفاداری .
در طبیعت آقایون هم اینجور که از بعضی از صحبت ها متوجه شدم تنوع طلبی مشهوده .
حالا چطور میشه آقایون همراه با طبیعت و ذاتشون میرن بهشت و شرایط هم براشون مهیاست اما طبیعت زن در زمینه وفاداری اسمش میشه حسادت و اونجا نیست؟

سلام علیکم
بنده با تمام وجود، آن چه که شما ذکر کردید را درک می کنم و برای گروه زنان، احترام خاصی قائل هستم.
از آن جایی که رسالت و مسؤولیت و شرایط مردان با رسالت و مسؤولیت و شرایط زنان در جامعه و خانواده فرق می کند، به همین دلیل، هیچ لزومی ندارد که حقوق و وظایف مردان و زنان در جامعه با هم یکی باشد، بلکه بنابر عدالت باید باشد که آموزه های دین اسلام نیز همان را مورد تأکید قرار می دهند.
تعدد شوهر برای زنان، دارای مشکلاتی است که برخی از آنها عبارتند از: مخلوط شدن و اشتباه شدن نسل ها و از هم پاشیدن خانواده ها و ...
موفق باشید[/]

سعید;617033 نوشت:
ذات مرد این است که دله و حریص است و به یک زن نمی تواند اکتفا کند و در بهشت، زن به گونه ای خواهد بود که دیگر حسادت زنانگی نخواهد داشت. از زنی شنیدم که می گفت: من حاضرم که پسرم، 100 تا زن ببرد، ولی شوهرم تنها باید من را داشته باشد. این یعنی چه؟ یعنی تبعیض و حسادت زنانگی. پس زن، تنها با نگاه جزئی و محصور خودش، به خود و اطراف خودش نگاه می کند؛ ولی خداوند، کل نگر و جامع نگر است و به همه مسائل با دید جامع و کامل، نگاه می افکند.

پس چگونه است گفته می شود تک همسری بر چند همسری ارجحیت دارد؟ در حالی که در آخرت تعدد زوجات مرز و بندی ندارد پس تک همسری چگونه میتواند برتر باشد؟
چگونه است گفته میشود دین اسلام بر تک همسری اشاره دارد و چند همسری برای ضرورت ها و مصالحی بوده است آیا در آخرت هم مصالحی است ؟
جناب کارشناس با همه احترامی که برایتان قائلم سخنانتان درباره تعدد زوجات مردان در آخرت قابل پذیرش نیست، من هیچ وقت نیمپذیرم زنی مردی شوم با صد هزار حوری ( البته اگر به بهشت بروم اگر هم نرفتم دیگه افسوسی نمیخورم چنان که معلومه بهشت از جهنم عذاب آورتره )
این اسمش حسادت نیست تعریف شما با تعریف ما و کل جهانیان از عشق فرق میکند
خدا این همه احساس در زن بیافریند و همش رو حسادت بنامیم این با عقل جور در میاد؟
به نظرم بهشت تفسیر شده دست مردان است وگرنه همانطور که خانم دلارام گفتند نمیتونید آیات رو تنها به مردان نسبت دهید
حورالعین همه به زنان بهشتی وعده داده شده و هم به مردان، زن یک شوهر داشته باشد و بی نهایت حورالعین و این اصلا عجیب نیست وقتی قراره هر مردی قصری از تعداد انبوه زن داشته باشد
و تا کسی اون دنیا نرود نمیتواند به واقعیت دست پیدا کند
تعدد زوجات عمری گذار داشت در این دنیا، حکمی بود که مختص شرایطی خاص میشد و الان هم زمانه آن به سر آمده و طالبی جز در بین مردم کم سواد و فقیر و علی الخصوص کشورهای عربی که زن در آن ارزشی ندارد وجود ندارد

الدین القیم;617035 نوشت:
اگر فطری نیست پس زنان اصلا نباید حیا داشته باشند که اینچنین نیست و اگر فطری است که هست پس چه لزومی دارد آخرت این حیای زن که یک صفت اخلاقی خوب است کنار زده شود و خداوند ده ها فرشته انسان نما برای لذت جنسی در اختیار آن زن قرار دهد؟ یعنی چرا خداوند در این دنیا بگوید حیا داشته باش و اصلا روایت داریم که حیا شعبه ای از ایمان است که کسی که حیا ندارد ایمان هم ندارد اما از آنطرف در آخرت بگوید بیا عملی که تا دیروز جزئی از ایمان بود را کنار بزن و با مردان متعدد ارتباط داشته باش؟درک این مسئله برای من دشوار است.

ببنید موضوع حیا نیست

موضوع نگاه مردم رو این قضیه هست

همون خانم باحیا وقتی کنار شوهرش قرار می گیره باید بی حیاترین زن باشه، پس حیا مطلق نیست که در هیچ صورتی نشه گذاشت کنار

من حرفم اینکه این با عقل جور در میاد که یه زن چند شوهر دنیوی نداشته باشه ولی دلیلی وجود نداره که حورالعین که یک نعمت هست نداشته باشه

اگه حرفتون رو خصوصیات حورالعین هست خب وقتی خدا به همون دلایلی که گفتم حرفی از حورالعین مذکر نزدن پس از ویژگی های اون هم حرفی نخواهند زد

قرار نیست کسی اون دنیا بی حیایی کنه، وقتی نعمت های اون دنیا تجسم اعمال ما هستن پس حورالعین هم می تونه یک نعمت باشه برای زن که خدا قرار داده و متعلق به خودش هست و اون دنبال مرد دیگه ای نرفته که بشه گفت با حیای زن منافات داره

اگه می گید چون این دنیا زن تک همسر بوده پس اون دنیا هم همین طوره بازم بنظر من نمیشه 100% گفت

چون بنا به دلایلی زن نمی تونه تو این دنیا چند همسر داشته باشه خدا علیم هم نمیاد ویژگی رو در وجود کسی قرار بده ولی بعد بگه نمیشه تو اون کار رو بکنی پس طبیعی هست که تو این دنیا زن باید تک همسرگرا باشه و برای اینکه این ویژگی در این دنیا حفظ بشه چیزی به اسم غیرت در وجود مردها قرار داده تا مواظب زن های خودشون باشن

ولی از نظر من در اون دنیا این چیزها بی معنی هست، یعنی دلایل تک همسری در این دنیا، در قیامت وجود نداره پس نیازی به غیرت دنیوی مردان هم روی زنانشون نیست

پس اگه وجود داشته باشه نه با حیای زن تضادی داره نه با غیرت مرد

[="Tahoma"][="Black"]

neg@r;617056 نوشت:
پس چگونه است گفته می شود تک همسری بر چند همسری ارجحیت دارد؟ در حالی که در آخرت تعدد زوجات مرز و بندی ندارد پس تک همسری چگونه میتواند برتر باشد؟
چگونه است گفته میشود دین اسلام بر تک همسری اشاره دارد و چند همسری برای ضرورت ها و مصالحی بوده است آیا در آخرت هم مصالحی است ؟
جناب کارشناس با همه احترامی که برایتان قائلم سخنانتان درباره تعدد زوجات مردان در آخرت قابل پذیرش نیست، من هیچ وقت نیمپذیرم زنی مردی شوم با صد هزار حوری ( البته اگر به بهشت بروم اگر هم نرفتم دیگه افسوسی نمیخورم چنان که معلومه بهشت از جهنم عذاب آورتره )
این اسمش حسادت نیست تعریف شما با تعریف ما و کل جهانیان از عشق فرق میکند
خدا این همه احساس در زن بیافریند و همش رو حسادت بنامیم این با عقل جور در میاد؟
به نظرم بهشت تفسیر شده دست مردان است وگرنه همانطور که خانم دلارام گفتند نمیتونید آیات رو تنها به مردان نسبت دهید
حورالعین همه به زنان بهشتی وعده داده شده و هم به مردان، زن یک شوهر داشته باشد و بی نهایت حورالعین و این اصلا عجیب نیست وقتی قراره هر مردی قصری از تعداد انبوه زن داشته باشد
و تا کسی اون دنیا نرود نمیتواند به واقعیت دست پیدا کند
تعدد زوجات عمری گذار داشت در این دنیا، حکمی بود که مختص شرایطی خاص میشد و الان هم زمانه آن به سر آمده و طالبی جز در بین مردم کم سواد و فقیر و علی الخصوص کشورهای عربی که زن در آن ارزشی ندارد وجود ندارد

سلام علیکم
خواست و اراده او، همیشه با خواست و اراده بندگان متفاوت است. این بنده نیست که برای خداوند تعیین تکلیف می کند؛ بلکه این خدا است که هر چه که بخواهد انجام می دهد.
همه زنان در این دنیا، این حرف ها و شبیه این جملات را می گویند؛ ولی بهشت را با خواست انسان ها نمی شود تفسیر کرد و باید دید که بهشت در اصل و حقیقت، چگونه است.پ
شما میل این دنیایی خودتان را با میل آن جهانی خودتان مقایسه نکنید.
همین شما که این قدر، آتیشی و جوشی هستند، در آن جهان، به تعدد همسران شوهر خود، رضایت کامل خواهید داشت؛ زیرا در بهشت، حسادت وجود ندارد.
از آن جایی که زن، دارای رحم است و ظرف آب مرد است و مرد، در درون خودش، آبی نمی فرستند، پس طبیعت و ذات مرد با طبیعت و ذات زن فرق اساسی دارد. بنابراین، خداوند طبق جسم و روان هر انسانی و گروهی، حکم و تقدیر می کند.
شخص عادل، کسی است که بنابر طبیعت و اقتضای هر شخصی، به او حکم نماید. خداوند نیز همین کار را کرده است. از آن جایی که بدن زن، ظریف و ضعیف است، اسلام به زن گفته است که به امور خانه و فرزندان برس و به مرد گفته است که در بیرون خانه به کارهای سخت و طاقت فرسا برس و نفقه زن را تأمین کن.
از آن جایی که زن، خودش را محصور به یک مرد می کند، اسلام به مرد دستور داده است که به زن، مهریه بدهد، تا جبران این عشق اختصاصی بشود.
و ...
بنابراین، خداوند، همیشه در همه جا اگر دری و امتیازی را به سوی کسی بسته است، در و امتیاز دیگری را به روی او گشوده است.
به زن بودن خودتان افتخار بکنید و عزت و شرف خود را در آن بدانید که خداوند و دین برای زنان، ارزش خاصی قائل شده است.
در پناه قرآن باشید.[/]

سعید;617077 نوشت:
همین شما که این قدر، آتیشی و جوشی هستند، در آن جهان، به تعدد همسران شوهر خود، رضایت کامل خواهید داشت؛ زیرا در بهشت، حسادت وجود ندارد.

من اگر پایم به بهشت رسید میدونم از خدا چی بخواهم فعلا که معلوم نیست اصلا پایم برسد یا نه. حال بر فرض رسید یه مرد ( زمینی نشد خدا وعده حوری و ساقی و از این جور چیزها که داده نگفته فقط برای مردان ) یا یه حوری تک میخواهم و حتما بهش میرسم امیدوارم نگید نسلشون قراره تو بهشت منقرض شه
و همانطور که انتظار داشتم شما احساسات پاک و صادقانه زنان را به کل حسادت و حسد میخوانید بنده هم به شما حق میدهم تنها هم جنس، هم جنس را درک میکند
در این جهان هم که خدا رو شکر تعدد دارد ریشه کن میشود چه حسادت زنان در کار باشد یا نه ؟ اون دنیا هم خدا بزرگه
احکام هم که مردان تفسیر کردند و رفتند ولی دیگه کسی توان تغییر ارداه خدا در بهشت را ندارد

سعید;617077 نوشت:
از آن جایی که زن، خودش را محصور به یک مرد می کند، اسلام به مرد دستور داده است که به زن، مهریه بدهد، تا جبران این عشق اختصاصی بشود.

مهریه ربطی به محصور کردن زنان ندارد زنان جوانی و عمرشان را پای مردان میزارند دو عدد سکه بعنوان مهریه هیچ وقت نمیتواند با آن برابری کند
جناب سعید واقعیت را بپذیرد تعدد تمام شد رفت

سعید;617077 نوشت:
به زن بودن خودتان افتخار بکنید و عزت و شرف خود را در آن بدانید که خداوند و دین برای زنان، ارزش خاصی قائل شده است.

نخیر این نوع زن بودن که شما تعریف میکنید افتخار نیست ذلت و حقارته، هیچ وقت به زن بودنم افتخار نکردم و نمیکنم
در ضمن اشتغال و حضور در اجتماع پدیده ی غرب نبوده و نیست زنان در تاریخ گذشته کشورمان و دینمان هر زمان شرایط برایشان فراهم شده در جامعه حضور داشتند منع نشدند و این منافاتی با خانه داریشان نداشته و ندارد.
باز هم ممنون بابت پاسختون ولی قانع کننده نبود ما پاسخ آخر رو از خدا تو اون دنیا میگیریم یا باید به ما اختیار انتخاب جنسیتمون رو میداد یا خواسته های ما رو هم محقق گرداند :Gol:

سعید;617077 نوشت:
در آن جهان، به تعدد همسران شوهر خود، رضایت کامل خواهید داشت؛ زیرا در بهشت، حسادت وجود ندارد.

مجبوریم رضایت داشته باشیم :Gig:

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

Ṃᾄʀẓἷἔ;617061 نوشت:
ببنید موضوع حیا نیست
موضوع نگاه مردم رو این قضیه هست
همون خانم باحیا وقتی کنار شوهرش قرار می گیره باید بی حیاترین زن باشه، پس حیا مطلق نیست که در هیچ صورتی نشه گذاشت کنار
من حرفم اینکه این با عقل جور در میاد که یه زن چند شوهر دنیوی نداشته باشه ولی دلیلی وجود نداره که حورالعین که یک نعمت هست نداشته باشه
اگه حرفتون رو خصوصیات حورالعین هست خب وقتی خدا به همون دلایلی که گفتم حرفی از حورالعین مذکر نزدن پس از ویژگی های اون هم حرفی نخواهند زد
قرار نیست کسی اون دنیا بی حیایی کنه، وقتی نعمت های اون دنیا تجسم اعمال ما هستن پس حورالعین هم می تونه یک نعمت باشه برای زن که خدا قرار داده و متعلق به خودش هست و اون دنبال مرد دیگه ای نرفته که بشه گفت با حیای زن منافات داره
اگه می گید چون این دنیا زن تک همسر بوده پس اون دنیا هم همین طوره بازم بنظر من نمیشه 100% گفت
چون بنا به دلایلی زن نمی تونه تو این دنیا چند همسر داشته باشه خدا علیم هم نمیاد ویژگی رو در وجود کسی قرار بده ولی بعد بگه نمیشه تو اون کار رو بکنی پس طبیعی هست که تو این دنیا زن باید تک همسرگرا باشه و برای اینکه این ویژگی در این دنیا حفظ بشه چیزی به اسم غیرت در وجود مردها قرار داده تا مواظب زن های خودشون باشن
ولی از نظر من در اون دنیا این چیزها بی معنی هست، یعنی دلایل تک همسری در این دنیا، در قیامت وجود نداره پس نیازی به غیرت دنیوی مردان هم روی زنانشون نیست
پس اگه وجود داشته باشه نه با حیای زن تضادی داره نه با غیرت مرد

سلام
احتمالا شما می خواهید بگویید اخلاق نسبی است و در آخرت تغییر خواهد کرد اما اخلاق مطلق است و در دنیا و آخرت ثابت است و معیار ها و ارزش ها ثابت می ماند و تغییر نمی کند
بحث نسبي بودن يا مطلق بودن اخلاق همواره يكي از بحث هاي مناقشه انگيز در ميان انديشمندان، فضلاو بزرگان فلسفه و كلام بوده اند.هرگروه و مسلك خاص فكري به نوعي به اين موضوع پرداخته اند وسعي كرده اند از ديدگاه خود پاسخي در خور به آن بدهند و ديگران را به سوي آن متوجه سازند. هر چند به راستي بايد اذعان نمود كه اطلاق يا نسبيت در بسياري مباحث وموضوعات مطرح مي شود وبحث هاي فراوان به دنبال دارد اما واقعيت آن است كه بگوييم شايد بعد از نسبت يا اطلاق در معرفت شناسي و موضوعات مرتبط با شناخت براي انسان موضوع اخلاق از غامض ترين و بحث برانگيزترين مباحث در حوزه نسبي گرايي يا مطلق گرايي بوده است. به طوري كه حتي گاهي درميان بزرگان داخل هر مذهب و مسلك ومكتبي نيز اختلاف نظر در مورد رويكرد به اخلاق از اين جهت مطرح است. به تبع فراگيري اين موضوع كه بويژه در مباحث كلام جديد غربي مطرح مي شود ابراز شبهاتي در اين مورد در چارچوب دين اسلام مسلمين و بزرگان علمي ومذهبي اسلام نيز با اين موضوع درگير شده اند و برخي سعي كرده اند به همان شيوه كلامي و به صورت انفعالي صرفا پاسخ شبهات نسبي بودن براي مطلق بودن اخلاق درتعاليم اسلامي را بدهند اما در مقابل عده اي از بزرگان اسلامي و دانشمندان كه از آن جمله شهيدمطهري مي باشد علاوه بر توجه به اين جنبه رويكردي فعال رانيز در پيش گرفته و سعي كرده است دربسياري از سخنراني ها و نوشته هاي خود به نقد مباني غربي اين نظرگاه بپردازد و درضمن آن به گونه اي فعال نظر اسلام را در اين زمينه مبتني بر اصول اساسي اسلامي و به شكلي كاملابومي واسلامي بيان دارد. هر چند نمي توان مدعي شد كه پاسخ ها و طرح بحث ها ونظرات استاد مطهري در اين زمينه فصل الخطاب است و ايشان نظرنهايي اسلام را صددرصد صحيح وكامل بيان كرده اند اما به عنوان انديشمندي فاضل نظريات ايشان از جايگاه خاصي برخوردار است.ايشان بويژه در عنوان اسلام و مقتضيات زمان اين بحث را ارائه نموده اند . سوال اساسي و محور مباحث ايشان دراين زمينه آن است كه “ آيا قوانين و مقررات وهمچنين اصول اخلاقي و اصول تربيتي لزوما و ضرورتا در طول تاريخ بشريت تغييرمي كند و بايد هم تغيير بكند و بنابراين هيچ قانوني وهيچ اصل اخلاقي و اصل زيستي ثابت و جاويد نيست بلكه جبرا همه قوانين نسخ مي شود و يا اين طور نيست؟ كه البته گفتيم كه اين طور نيست معنايش اين نيست كه همه چيز ثابت مي ماند بلكه به اين معني است كه يك سلسله اصول و قوانين و مقررات هست كه بايد ثابت بماند. “ به هر حال آ نچه امروزه وجهه نظر علماي جهان بويژه غربي است آن است كه اخلاق مانند بسياري معارف نسبي است و در زمان ها ومكان هاي مختلف تغيير مي كند. عمده تكيه گاه اين نظرگاه آن است كه در باب اخلاق بالخصوص تكيه روي اين مطلب است كه اخلاق را برپايه حسن و قبح عقلي بنا مي كنند و معتقدند كه خوب آن است كه عقلاخوب و زيبا باشد و نزد عقل نيك شمرده شود و مثلاخلق بد آن است كه در نزد عقل زشت شمرده شود. ولي از طرفي با بسياري شواهد بويژه شواهد اجتماعي و مطالعات جامعه شناختي در ميان گروه ها و اقوام و ملل و نحل مختلف ثابت مي كنند كه اين حكم هاي عقل كه مثلافلان خلق خوب و نيك است و فلان خلق زشت يك حكم ثابت يكنواخت متساوي در همه جا نيست بلكه به طور نسبي بايد گفت كه اين اموراخلاقي در يك زمان ممكن است در جايي حسن باشد و در عين حال درجايي ديگر وشرايط ديگر قبح باشد . لذا اخلاق با اين بيان نسبي و متفاوت است نه ثابت. به عقيده استاد مطهري اساسا در باب معيار فعل اخلاقي كه ملاك اخلاقي بودن يك فعل چيست اختلاف نظرهايي وجود دارد بعضي معيار اخلاق را اين قرار داده اند كه “هدف از فعل انسان غير خودش باشد “ بدين ترتيب در مقابل فعل اخلاقي فعل طبيعي است كه غايت آن خود فرد است .
“ برخي معيار فعل اخلاقي را آن دانسته اند كه از وجدان انسان الهام بگيرد. اين نظريه معروف كانت است.” بدين ترتيب او مي گويد هر كاري كه به خاطر انگيزه اي غير از “ انجام تكليف” صورت بگيرد ولو آن انگيزه علاقه به غير باشد آن كار عالي وشريف و اخلاقي نيست. اما استاد مطهري معيار سوم را معيار عقلاني مي دانند نه وجداني. گفته اند ريشه اخلاق در نهايت عقل انسان است .يعني عقل منافع و مصالح خود را مي سنجدو بر آن اساس عمل مي كند و اخلاق يعني آن سلسله اصولي كه منافع افراد را بهتر از همه تامين مي كنند.
نظر ديگر استاد بيان مي كند و آن را مورد توجه قرار مي دهند آن است كه “اخلاق عبارت است از ملكاتي كه انسان بايد خودش را بر اساس آنها بسازد به عبارت ديگر اخلاق يعني طرح انسان سازي. طرفداران اين نظريه مي گويند ما قوا و غرايز زيادي به طور بالقوه داريم ولي بايد اينها را جدول بندي كنيم و با يك نسبت و حساب معين پرورش بدهيم. به عقيده استاد مطهري در اين صورت اين گونه مي شود كه “اگر انسان مجموع استعدادهايش را متناسب با آنچه كه خلق شده است پرورش بدهد(از حد افراط و تفريط پرهيز كند و در يك حد ميانه قرار دهد)داراي زيبايي عقلي مي شود.” پس اخلاق برمي گردد به توازن. ريشه اخلاق عدل است . اخلاق يعني حالت موازنه ميان مجموع استعدادهاي انساني.
البته اينها مي گويند كه مقياس براي تعادل قوا هم در درون خود انسان است. استاد مطهري سپس به نقد اين نظريات مي پردازند. نظريه هدف اجتماعي و غير از خود داشتن مسلما به نسبيت اخلاق منجر مي شود چرا كه نفع ديگران در هر دوره اي متفاوت است. و لذا اخلاق هم نسبي مي شود. از طرفي نظريه وجدان هم كه امري بسيار سيال است و معيار ثابت ندارد و به تفاوت فرهنگي وانديشه اي متفاوت مي شود پس به نسبت در اخلاق مي انجامد.
ايشان سپس در نقد مباحث ويل دورانت تفاوت ميان ادب واخلاق را بيان مي كنند كه اخلاق مربوط به ساختار روحي ودروني بشر است ولي ادب امري قراردادي ميان انسان و انسان هاي ديگر. لذا لزوما از تفاوت آ داب و رسوم به تفاوت در اخلاق و نسبيت آن نمي توان رسيد.
لذا در پايان از كلام ايشان اين گونه استنباط مي شود كه ايشان معتقد به ثبات اصول اساسي اخلاقي هستند و به طور كلي اخلاق را توجه به دور از افراط وتفريط به قوا واستعدادهاي دروني بشر مي دانند. لذا بسياري از جزئيات آداب و ... هم متغير مي شود. لكن اصل حالت روحي و شخصيتي كه اخلاق است ثابت است و ناشي از تعادل دروني انسان در جهت نيل بر غايات خود است .ايشان بهترين راه شناخت دراين زمينه را نيز رجوع به خود انسان و انسان شناسي مي دانند.

پاسخ:
اگر بخواهم به طور مختصر پاسخ شما را بدهم بايد بگويم كه اخلاق ديني طرفدار مطلق بودن اخلاق است. زيرا احكام اخلاقي را تابع سليقه افراد و قراردادها و شرايط و زمان و مكان نمي داند. اخلاق ديني براي احكام اخلاقي ريشه اي در واقعيات خارجي قائل است و به هيچ وجه آن را دستخوش اميال فردي و علايق اجتماعي نمي داند. اخلاق ديني،‌ احكام اخلاقي را برگرفته از عقل سليم مي داند و معتقد است عقل سليم در طول اعصار تغيير نخواهد كرد.
شايد بپرسيد «حالا كه مبناي اخلاق،‌ عقل است پس نقش دين در اخلاق چيست؟ نقش دين در اخلاق به عنوان پشتوانه مفهومي و اجرايي است. پيامبر اكرم فرمود:‌ إني بعثت لأتمم مكارم الأخلاق. يكي از معاني اين حديث شريف اين است كه: [بخشي از مکارم اخلاق و زيبايي هاي اخلاقي را شما درک مي کنيد و مي فهميد] من مبعوث شده ام تا [اين] مکارم اخلاقي را براي شما تکميل نمايم. به عبارتي، بخش مهمي از اخلاقيات از دسترس انديشه ما دور است و بايد توسط منبع و سرچشمه وحياني به آن برسيم. پيامبر با اتصال به سرچشمه وحي الهي، اين بخش مهم را براي انسان ها روشن نموده و دين به عنوان تکميل کننده اخلاق نقش خود را ايفا مي كند. ريشه قواعد اخلاقي در وجود و روح انسان است و او بسياري از خوب و بد ها را با وجدان خويش مي يابد اما در، يافتِ بسياري ديگر از احکام ارزشي ناتوان است. دين به عنوان يک کاتاليزور و سرعت بخش، ما را در رسيدن به اين بخش ياري مي رساند.
در ادامه از شما اجازه مي خواهم اين بحث را مقداري مفصل تر بياورم.
به عنوان مقدمه بايد دانست كه اين بحث(نسبيت و اطلاق) در صورتي به ميان مي آيد كه ما ريشه اخلاق را برگرفته از عقل بدانيم. اما در صورتي كه ريشه احكام اخلاقي را خداوند بدانيم( مانند نظريه امر الهي) اين بحث جايي ندارد زيرا طبق اين مكتب، خداوند حكم اخلاقي را انشا كرده نه عقل. در ذات و اراده الهي هم تغيير و تحول معنا ندارد. هر چيزي را كه خداوند به آن امر يا نهي كند تا روز قيامت متصف به همان صفت است و تغيير ناپذير مي باشد مگر آن كه شريعتي جديد از طرف خداوند بيايد. لازم به ذكر است كه ما اخلاق را برگرفته از عقل دانسته و دين را پشتوانه مفهومي و اجرايي اخلاق مي دانيم.
با اين كه از سؤال شما دانشجوي محترم پيداست كه با اين بحث آشنا هستيد اما به طور مختصر به تعريف نسبيت گرايي و مطلق گرايي مي پردازم.
نسبي بودن اخلاق بدين معناست كه ارزش ها و اصول اخلاقي ثابت و پايدار نيستند بلكه با تغيير شرايط و فرهنگ ها،‌ اخلاقيات هم تغيير خواهند كرد.
نسبيت در اخلاق يعني اينکه هيچ خُـلقي به طور کلي و مطلق خوب يا بد نيست. يک صفت در يک زمان و مکان خاص ممکن است خوب باشد و در شرايطي ديگر ممکن است بد باشد.(1). اگر جامعه اي کاري انجام داد که از نظر ما و جامعه ما بسيار ناپسند و زشت شمرده مي شوند، ما نه تنها حق نقد آنان و مخالفت با باورهايشان را نداريم بلکه بايد آنان را مورد تحسين نيز قرار دهيم
در مقابل نسبيت گرايي، مطلق گرايي است. مطلق بودن اخلاق بدين معناست كه اصول اخلاقي ثابت و پايدار است. اين اصول و ارزش ها نه تنها تابع شرايط و زمان و مکان نمي باشند بلكه به هيچ عنوان قابل تغيير نيز نيستند.
طرفداران نسبيت اخلاق مثال هايي را به عنوان دليل يا مؤيد ذكر مي كنند كه طرفداران اطلاق جواب خوبي براي اين مثال ها دارند. آنان( نسبيت گرايان)‌ مي گويند اگر اخلاق نسبي نيست پس اين همه اختلاف و تفاوت در اخلاقيات جوامع براي چيست؟ به عنوان مثال اسكيموها افراد سالخورده را در برف رها مي كنند تا از گرسنگي جان دهند. در برخي جوامع، فرزندان موظفند والدين سالخورده خود را بكشند يا خفه كنند. آنان اين كار را از نظر اخلاقي خوب مي دانند. در حالي كه در جامعه ما اين كار بسيار ناپسند و محكوم است. عده اي والدين خود را پس از مرگ مي خورند و برخي آنان را مي سوزانند. در حالي كه همين اعمال كه نزد آنان احترام محسوب مي شود نزد ما بي احترامي به حساب مي آيد. نسبيت گرايان مي گويند اين اختلافات اخلاقي دليل روشني است براي اثبات نسبيت در اخلاقي.
مطلق گرايان به تفاوت هاي اخلاقي که در جوامع مختلف وجود دارد، اين طور پاسخ مي دهند که: جوامع در اصول اخلاقي مشترک هستند. تفاوت آن ها در آداب و فرهنگ هاي مربوط به اين اصول است. به عنوان مثال، همه، اصل کلي اخلاقي احترام به پدر و مادر را باور دارند اما برخي براي اداي اين احترام، پدر و مادر را پس از مرگ مي سوزانند، عده اي پدر و مادر را مي خورند و بعضي آن ها را دفن مي نمايند. تفاوت در، به جا آوردن اين احترام است.
شهيد مطهري معتقد است طرفداران نظريه نسبيت اخلاق، مفهوم واقعي اخلاق را درست درك ‏نكرده اند (2) و به عبارتي خلط بين مفهوم و مصداق كرده‏اند، يعني توجه نكرده‏اند كه آنچه در باب حق و عدالت و اخلاق متغير است، ‏شكل اجرايي و مظهر عملي آن‏ها است نه حقيقت و ماهيت‏شان(3)
به عنوان مثال حجاب نيز اين چنين است. اصل حجاب به عنوان يک پوشش براي قسمت هاي خاصي از بدن مورد اتفاق همگان و عقلا است.(برخي فرهنگ ها که هيچ حجابي را نمي پذيرند، مطرود هستند.) اما اختلاف در نوع و آداب اين پوشش است. در هر فرهنگي، مقداري از اين پوشش را کافي مي دانند.
اسلام نيز مانند ساير فرهنگ ها و مذاهب، اصل حجاب را ضروري دانسته و مقدار آن را نيز مشخص مي نمايد. اسلام که کامل ترين دين است، براي صيانت اجتماع از آسيب هاي ناشي از بي حجابي و بد حجابي که امروزه شاهد آن هستيم، برترين نوع حجاب ( پوشاندن تمام زيبايي هاي بدن) را سفارش و واجب کرده است. اين پوشش در اسلام طوري تعريف شده است که انسان ها (اعم از زن و مرد) کمترين آثار منفي را در اجتماع براي ديگران داشته باشند.
يك سوال و پاسخ: اگر قواعد اخلاقي براي هميشه ثابت هستند چرا ما گاهي اوقات دست از اين اطلاق برداشته و آن را زير پا مي گذاريم. به عنوان مثال ما در برخي اوقات دروغ گفتن را جايز مي دانيم. اين به معناي مطلق نبودن قواعد و ارزش هاي اخلاقي نيست؟
جواب اين است كه دروغ ذاتا خوب نيست و يك ضد ارزش است. سخن در اين جاست كه برخي اوقات به خاطر يك مصلحت مهم تر بايد به اين مقدار از دروغ تن داد و اين يك استثنا است. وجود استثناء به دليل مصلحت اقوي باعث نسبيت اخلاق نمي شود و با آن منافات ندارد.
سؤالي از شما دارم، آيا شما اسيري كه در جنگ، تمامي اسرار كشورش را به دشمن، صادقانه لو دهد را ستايش مي كنيد؟‌ هيچ انساني به اين شخص آفرين نمي گويد، زيرا فطرت هيچ انساني اين صداقت را ارزش نمي داند.
دروغ از نظر شرعي مفسده دارد و حرام است، ولي گاهي به خاطر حفظ نظام كه مصلحت بالاتري است واجب مي شود، اين باعث نمي شود كه دروغ در اين موارد كار نيك و اخلاقي و ارزشي تلقي شود، بلكه ضد ارزشي است كه در اين موقعيت به خاطر مصلحت قوي تري انجام آن شرعا واجب شده است.
بنابراين نبايد بحث مصلحت دست آويزي براي سود جويان گردد. دروغ مصلحت آميز با دروغ منفعت خيز متفاوت است و بسياري اين دو را با هم اشتباه مي کنند . دروغ مصلحت آميز يعني دروغي که فلسفه دروغ بودن خود را از دست داده و فلسفه راستي و صداقت را پيدا کرده است . يعني دروغي است که انسان با آن حقيقتي را نجات مي دهد .اما دروغ منفعت خيز يعني اين که انسان دروغ مي گويد که خودش سودي برده باشد . پس موضوع مصلحت را نبايد با موضوع منفعت اشتباه کرد . مصلحت داير مدار حقيقت است و اين دو، دو برادر جدا ناشدني هستند . مصلحت رعايت کردن حقيقت و منفعت رعايت کردن نفع و سود خود است.
اين بحث زواياي بسيار زيادي دارد كه در اين جا نمي گنجد. اگر بخش خاصي از نسبيت واطلاق منظورتان بوده و پاسخ خود را دريافت نكرده ايد سؤالتان را دقيق تر بفرماييد تا پاسخي متناسب با سؤال شما برايتان ارسال نماييم. با تشكر فراوان از شما پرسشگر ارجمند و گرامي. خدا يار و ياورتان. بدرود.
ارجاعات:
1- مجموعه آثار شهيد مطهري، ج16، ص77 و ج21 ص184)
سيري در سيره نبوي، ص 89. به نقل از مقاله نسبيت اخلاق از ديدگاه شهيد مطهري‏رحمه الله، حسينعلي رحمتي.2-
3-ختم نبوت: م.آج‏3، چاپ دوم، 1372، ص 184. به نقل از مقاله نسبيت اخلاق از ديدگاه شهيد مطهري،‌ حسينعلي رحمتي
منابع:
1- فلسفه اخلاق،‌ شهيد مطهري
2- نقد وبررسي مکاتب اخلاقي، محمد تقي مصباح يزدي،
3- فلسفه اخلاق، محمد تقي مصباح يزدي[/]

[="Tahoma"][="Black"]

neg@r;617085 نوشت:
من اگر پایم به بهشت رسید میدونم از خدا چی بخواهم فعلا که معلوم نیست اصلا پایم برسد یا نه. حال بر فرض رسید یه مرد ( زمینی نشد خدا وعده حوری و ساقی و از این جور چیزها که داده نگفته فقط برای مردان ) یا یه حوری تک میخواهم و حتما بهش میرسم امیدوارم نگید نسلشون قراره تو بهشت منقرض شه
و همانطور که انتظار داشتم شما احساسات پاک و صادقانه زنان را به کل حسادت و حسد میخوانید بنده هم به شما حق میدهم تنها هم جنس، هم جنس را درک میکند
در این جهان هم که خدا رو شکر تعدد دارد ریشه کن میشود چه حسادت زنان در کار باشد یا نه ؟ اون دنیا هم خدا بزرگه
احکام هم که مردان تفسیر کردند و رفتند ولی دیگه کسی توان تغییر ارداه خدا در بهشت را ندارد

مهریه ربطی به محصور کردن زنان ندارد زنان جوانی و عمرشان را پای مردان میزارند دو عدد سکه بعنوان مهریه هیچ وقت نمیتواند با آن برابری کند
جناب سعید واقعیت را بپذیرد تعدد تمام شد رفت

نخیر این نوع زن بودن که شما تعریف میکنید افتخار نیست ذلت و حقارته، هیچ وقت به زن بودنم افتخار نکردم و نمیکنم
در ضمن اشتغال و حضور در اجتماع پدیده ی غرب نبوده و نیست زنان در تاریخ گذشته کشورمان و دینمان هر زمان شرایط برایشان فراهم شده در جامعه حضور داشتند منع نشدند و این منافاتی با خانه داریشان نداشته و ندارد.
باز هم ممنون بابت پاسختون ولی قانع کننده نبود ما پاسخ آخر رو از خدا تو اون دنیا میگیریم یا باید به ما اختیار انتخاب جنسیتمون رو میداد یا خواسته های ما رو هم محقق گرداند :Gol:

سلام علیکم
این یعنی، اعتراض به تقدیر خداوند.
بهشت و نعمت های بهشتی، همه طفیلی و فرع است و اصل، خداوند و لقاء خداوند در بهشت است.
چرا شما خودتان را محصور، روابط زناشویی کرده و از اصل که رضایت خداوند است غافل شده اید؟
به آرمان های والا و بالا فکر کنید و به اصل توجه نمایید.
مسائل زناشویی و آمیزش جنسی، در برابر خداوند و لقاء خداوند و هم نشینی با پیامبران و اولیاء خداوند و اهل بیت (علیهم السلام) چیزی نیست.
موفق و پیروز باشید.[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="Blue"]

Ṃᾄʀẓἷἔ;617061 نوشت:
اگه حرفتون رو خصوصیات حورالعین هست خب وقتی خدا به همون دلایلی که گفتم حرفی از حورالعین مذکر نزدن پس از ویژگی های اون هم حرفی نخواهند زد

سلام
ارسال قبلی که طولانی بود و من نتیجه اون مطالب را به طور خلاصه اینجا عرض می کنم که
اولا اخلاق مطلق است و نسبی نیست و در تمام شرایط یکسان است به دلایلی که ذکر شد بنا بر این چند شوهری زنان از نظر اخلاقی و فطری ناپسند است و در آخرت هم همینگونه خواهد بود
ثانیا پس اصل مطلب قبول است که در مورد حورالعین مذکر در قرآن صحبت نشده است به دلایلی که گفتیم اما اینکه شما بگویید دلیل اینکه صحبت نشده به خاطر رعایت حیا زنانه است می گویم این جز استحساناتی که در تفسیر و دلیل بر مطلب ارزش استنادی ندارد زیرا احتمال این هم وجود دارد که چنین مطلبی نباشد و بنا بر این صرف اینکه احتمال این وجود دارد که به خاطر حیا ذکر نشده باشد نمی توان بدان استناد نمود
اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال
اگر احتمال به جایی وارد شود استدلال فایده ای ندارد. ( دکتر محمدی ، قواعد فقه ، ص 161 )[/]

[="Tahoma"][="Black"]

roya8;617089 نوشت:
مجبوریم رضایت داشته باشیم :Gig:

سلام علیکم
مگر مردان در این دنیا، به اجبار، متحمل نفقه و مهریه زنان نمی شوند.
این یعنی رضایت به تقدیر و خواست خداوند.
بنده واقعی، بنده ای است که در برابر حکم و فرمان و خواست خداوند، چون و چرا نکند و تنها رضایت و خوشنودی خداوند برای او مهم باشد. این که آیا چیز بیشتری به او داده شده است یا خیر، یعنی تجارت با خداوند، و حرص و طمع.
ما هر چه داریم از خداوند است. یک مقدار، سری به بیمارستان ها بزنید و ببینید که چه انسان هایی حاضر هستند که همه سختی ها را تحمل کنند؛ ولی بدن سالم داشته باشند و در کنار خانواده های خودشان باشند.
چرا وقتی که صحیح و سالم هستیم و در آرامش کامل قرار داریم، همه نعمت هایی که خداوند به ما داده است را فراموش می کنیم و به مسائل جزئی می پردازیم و از خداوند، طلب کار هستیم.
پس مقام شکر و حمد نسبت به خداوند کجا رفت.
چرا به خداوند، معترض هستیم.
اگر زن هستیم، به زن بودن خود افتخار کنیم و بدان راضی باشیم.
ارزش زن، بیش از این چیزهایی است که شما آن را تصور می کنید.
در امان خدا باشید.[/]

سعید;617096 نوشت:
چرا شما خودتان را محصور، روابط زناشویی کرده و از اصل که رضایت خداوند است غافل شده اید؟

سعید;617096 نوشت:
مسائل زناشویی و آمیزش جنسی، در برابر خداوند و لقاء خداوند و هم نشینی با پیامبران و اولیاء خداوند و اهل بیت (علیهم السلام) چیزی نیست.

:khaneh: جناب کارشناس ما در قید روابط هستیم مگر زندگی زناشویی فقط روابط است؟ البته از نظر مردان بله وگرنه این همه تعداد حوریان و زنان بهشتی برایشان مهم نبود و به یکی بسنده میکردند
بهرحال ما از حضور شما و دیگر دوستان مرخص میشویم به حقارتی که کسب کردیم نمی ارزید
حلال کنید :Gol::Gol::Gol:

این بهشت دروغین است ...

سعید;616926 نوشت:

سلام علیکم
در روایات است که در بهشت، هر روز جبرئیل، وارد حوض کوثر می شود و در آن غسل می کند و از هر قطره ای که از بدن او می چکد، یک حورالعین به وجود می آید. این عمل در هر روز صبح در بهشت اتفاق می افتد.
چندهمسری در بهشت، مختص به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امام علی (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) نیست. در بهشت، هر مردی، هر صبح با دست کم 40 حورالعین است.
والسلام


درود

وقتی شما اینگونه در مورد همه ی مرد ها با قاطعیت صحبت می کنید و طرز فکر خودتان را به همه تعمیم می دهید، تصور زنان را نسبت به همه ی مردها بد می کنید.
اصلاً شاید یکی از تحریک کنندگان اصلی حسادت های زنانه، همین نوع صحبت ها باشد.

خیلی عجیبه! دست کم 40 حورالعین! هر مردی! !!!!!!!!!
این دیگه چجور بهشتیه؟ این که غرق شدن در لذات جسمی و بی ارزش و سطحی دنیاست. من شخصاً اینگونه بهشت را دوست ندارم. من دوست دارم فقط با یک همسر زندگی عاشقانه داشته باشم. و مطمئنم که خدا نمیاد منو مجبور کنه که هر صبح با 40 حورالعین باشم!!

یک بنده خدایی، یکی از عرفا رو که به رحمت خدا رفته بودن در خواب دید. ایشون تعریف میکرد که من در عالم خواب وارد باغ خیلی بزرگی شدم، پر از خدمتکار و غلام و حورالعین. به من گفتن این باغ فلان عارف هست. سراغ ایشون رو گرفتم، گفتن در انتهای باغ در اون اتاقه. رفتم داخل اتاق، دیدم در قنوته و داره نماز میخونه. یکی از خدمتکارها گفت از وقتی وارد بهشت شده، به همین حالت ایستاده و در حال نماز خوندنه.
حدسی که بنده میزنم اینه که ایشون قطعاً در حالت نماز با حورالعین ارتباط برقرار نمی کردن :Cheshmak:

و نهایتاً به گفته ی قرآن، رضوانٌ من الله اکبرُ ذلک هو الفوز العظیم

خود خدا هم، طوری گفته که همه خوششان بیاید. برای شخصی وعده ی حورالعین را داده و برای شخص دیگر، وعده ی لقاء خودش را ...

الدین القیم;617104 نوشت:
سلام
ارسال قبلی که طولانی بود و من نتیجه اون مطالب را به طور خلاصه اینجا عرض می کنم که
اولا اخلاق مطلق است و نسبی نیست و در تمام شرایط یکسان است به دلایلی که ذکر شد بنا بر این چند شوهری زنان از نظر اخلاقی و فطری ناپسند است و در آخرت هم همینگونه خواهد بود
ثانیا پس اصل مطلب قبول است که در مورد حورالعین مذکر در قرآن صحبت نشده است به دلایلی که گفتیم اما اینکه شما بگویید دلیل اینکه صحبت نشده به خاطر رعایت حیا زنانه است می گویم این جز استحساناتی که در تفسیر و دلیل بر مطلب ارزش استنادی ندارد زیرا احتمال این هم وجود دارد که چنین مطلبی نباشد و بنا بر این صرف اینکه احتمال این وجود دارد که به خاطر حیا ذکر نشده باشد نمی توان بدان استناد نمود
اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال
اگر احتمال به جایی وارد شود استدلال فایده ای ندارد. ( دکتر محمدی ، قواعد فقه ، ص 161 )

با عرض شرمندگی باید بگم مطلب قبلیتون خیلی طولانی بود و من همش رو نخوندم

نمی دونم شایدم حق با شما باشه

ولی چیزی رو که خدا ازش اسمی نبرده نمیشه گفت پس وجود نداره نمیشه هم گفت وجود داره

من فقط گفتم این با اخلاقیات تضادی نداره و یکسری اخلاقیات مختص این دنیاست برای اینکه نوع زندگی تو این دنیا اقتضا می کنه اون ویژگی وجود داشته باشه

بله منم موافق اینم که در این دنیا اخلاق نسبی نیست و مطلق هست ولی دلیلی بر این نیست که تمام ویژگی ها و اخلاقیات در این دنیا باید با اون دنیا یکی باشه

یعنی اینجوری میگم تو این دنیا بنا به دلایلی لازم بوده که زن ها تک همسرگرا باشند و برای حفظ این ویژگی هم در زنان و هم در مردان یک سری اخلاقیات قرار داده شده

ولی وقتی اصل اون دلایل تو اون دنیا وجود نداشته باشه دیگه نیازی به اون اخلاقیات هم نیست

ببینید من به حورالعین به چشم یک همسر نگاه نمی کنم بلکه به عنوان یک نعمت نگاه می کنم که این نعمت می تونه به ازدواج شخصی دربیاد یا می تونه باهاش قرین باشه

سعید;617105 نوشت:
چرا وقتی که صحیح و سالم هستیم و در آرامش کامل قرار داریم، همه نعمت هایی که خداوند به ما داده است را فراموش می کنیم و به مسائل جزئی می پردازیم و از خداوند، طلب کار هستیم.

باور کنید استاد من فقط سوالمو مطرح کردم وگرنه منو چه به طلب کاری از خدا

تا بحال هم این همه تاپیک با موضوعات مشابه ایجاد شده بود یادم نمیاد نظری داده باشم منتظر بودم همچین شرایطی ایجاد شه تا فقط کارشناس جواب بده.

از وقتی که گذاشتید ممنونم:Gol:

[="Tahoma"][="Black"]

Darkness;617113 نوشت:
درود

وقتی شما اینگونه در مورد همه ی مرد ها با قاطعیت صحبت می کنید و طرز فکر خودتان را به همه تعمیم می دهید، تصور زنان را نسبت به همه ی مردها بد می کنید.
اصلاً شاید یکی از تحریک کنندگان اصلی حسادت های زنانه، همین نوع صحبت ها باشد.

خیلی عجیبه! دست کم 40 حورالعین! هر مردی! !!!!!!!!!
این دیگه چجور بهشتیه؟ این که غرق شدن در لذات جسمی و بی ارزش و سطحی دنیاست. من شخصاً اینگونه بهشت را دوست ندارم. من دوست دارم فقط با یک همسر زندگی عاشقانه داشته باشم. و مطمئنم که خدا نمیاد منو مجبور کنه که هر صبح با 40 حورالعین باشم!!

یک بنده خدایی، یکی از عرفا رو که به رحمت خدا رفته بودن در خواب دید. ایشون تعریف میکرد که من در عالم خواب وارد باغ خیلی بزرگی شدم، پر از خدمتکار و غلام و حورالعین. به من گفتن این باغ فلان عارف هست. سراغ ایشون رو گرفتم، گفتن در انتهای باغ در اون اتاقه. رفتم داخل اتاق، دیدم در قنوته و داره نماز میخونه. یکی از خدمتکارها گفت از وقتی وارد بهشت شده، به همین حالت ایستاده و در حال نماز خوندنه.
حدسی که بنده میزنم اینه که ایشون قطعاً در حالت نماز با حورالعین ارتباط برقرار نمی کردن :Cheshmak:

و نهایتاً به گفته ی قرآن، رضوانٌ من الله اکبرُ ذلک هو الفوز العظیم

خود خدا هم، طوری گفته که همه خوششان بیاید. برای شخصی وعده ی حورالعین را داده و برای شخص دیگر، وعده ی لقاء خودش را ...


سلام علیکم
چرا این قدر به این مسائل ریز گیر می دهید؟
بلی رضوان و لقاء خداوند از این مسائل بالاتر است و اصل آن است و بقیه فرع هستند و در برابر آن، چیزی نیستند.
اگر برای مردان، در بهشت، برخی مسائل در نظر گرفته شده است، در مقابل، زنان نیز به گونه ای خواهند بود که به صورت کامل، مطیع خداوند خواهند شد و به لقاء خداوند توجه خواهند کرد و این مسائل برای آنها به هیچ وجه، اهمیتی نخواهد داشت. مانند این است که پدر دو فرزند داشته باشد، یکی را با گردو و اسباب بازی، ساکت و مشغول می کند و دیگری را که فضیلت بیشتر دارد با همجواری و هم سخنی با خودش، در کنار خودش قرار می دهد. به این مسأله توجه کنید و آرمان و هدف خودتان را گم نکنید.
شادکام باشید.[/]

[="Tahoma"][="Black"]

roya8;617120 نوشت:
باور کنید استاد من فقط سوالمو مطرح کردم وگرنه منو چه به طلب کاری از خدا

تا بحال هم این همه تاپیک با موضوعات مشابه ایجاد شده بود یادم نمیاد نظری داده باشم منتظر بودم همچین شرایطی ایجاد شه تا فقط کارشناس جواب بده.

از وقتی که گذاشتید ممنونم:Gol:



سلام علیکم
باید نفس خود را به گونه ای تربیت کنیم که هرچه خداوند و دین گفتند، بدون چون و چرا بپذیریم و بهانه و عذر نیاوریم.
مگر امام حسین (علیهم السلام) که به مقام رضا رسیده بود، در صحرای کربلا، در مقابل آن همه سختی و مصیبت، چون و چرا کرد و به خدا شکایت کرد.
این است که می گویند، مقام رضا، مقامی است که هر کسی بدان نمی رسد.
ما در اولیات تقوا و معنویات مانده ایم. آن وقت، این همه ادعا داریم و وقتی که خداوند، جواب ما را نمی دهد، می گوییم که خدا چرا جواب ما را نمی دهیم. ما مشکل داریم.
اینها را به خودم گفتم. شما به خودتان نگیرید.
پیروز باشید.[/]

سعید;617121 نوشت:

سلام علیکم
چرا این قدر به این مسائل ریز گیر می دهید؟
بلی رضوان و لقاء خداوند از این مسائل بالاتر است و اصل آن است و بقیه فرع هستند و در برابر آن، چیزی نیستند.
اگر برای مردان، در بهشت، برخی مسائل در نظر گرفته شده است، در مقابل، زنان نیز به گونه ای خواهند بود که به صورت کامل، مطیع خداوند خواهند شد و به لقاء خداوند توجه خواهند کرد و این مسائل برای آنها به هیچ وجه، اهمیتی نخواهد داشت. مانند این است که پدر دو فرزند داشته باشد، یکی را با گردو و اسباب بازی، ساکت و مشغول می کند و دیگری را که فضیلت بیشتر دارد با همجواری و هم سخنی با خودش، در کنار خودش قرار می دهد. به این مسأله توجه کنید و آرمان و هدف خودتان را گم نکنید.
شادکام باشید.

استاد گرانقدر، بنده اصلاً در حدی نیستم که بخوام به شخصی گیر بدم. اما همین مسائل کوچیک، ولی شبهه ناک، میتونه عقیده ی خیلی ها رو از بین ببره.
اصلاً من در حدی نیستم که به لقاءالله فکر کنم، اما دنبال صدها حورالعین هم نیستم.
این مسائل که می فرمایید برای مردان در نظر گرفته شده، فکر نکنم اجباری باشن. و البته فکر نکنم مردهای بزرگ دنبال این چیزها باشن. مثالی که خودتون زدید هم عالی و به جا بود :Gol:

شما هم شادکام باشید:Gol:

[="Tahoma"][="Black"]

Darkness;617127 نوشت:
استاد گرانقدر، بنده اصلاً در حدی نیستم که بخوام به شخصی گیر بدم. اما همین مسائل کوچیک، ولی شبهه ناک، میتونه عقیده ی خیلی ها رو از بین ببره.
اصلاً من در حدی نیستم که به لقاءالله فکر کنم، اما دنبال صدها حورالعین هم نیستم.
این مسائل که می فرمایید برای مردان در نظر گرفته شده، فکر نکنم اجباری باشن. و البته فکر نکنم مردهای بزرگ دنبال این چیزها باشن. مثالی که خودتون زدید هم عالی و به جا بود :Gol:

شما هم شادکام باشید:Gol:

سلام و درود بیکران بر شما
کسی که به دنبال خدا و آرمان های بزرگ است، دیگر خودش را درگیر این مسائل جزئی نمی کند.
زن اگر به خداوند و مقام رضا توجه دارد، دیگر در بهشت، توجه ندارد که شوهرش، چند زن دارد؛ زیرا به هیچ وجه، خودش را درگیر این مسائل نمی کند.
زلیخا، تا وقتی که حضرت یوسف (علیه السلام) او را به عقد خودش در نیاورد، به دنبال خود یوسف بود؛ ولی وقتی که خداوند، او را انتخاب کرد و به مقام بزرگ قرب رسید، حتی وقتی که حضرت یوسف (علیه السلام) او را به عقد خودش در آورد، تا چند روز به حضرت یوسف (علیه السلام) هم توجه نمی کرد و غرق تماشای خداوند و عبادت او بود.
به این مقام برسید و دست از این مسائل جزئی بردارید که هر چه است، در مقام رضا است.
موفق باشید.[/]

سعید;617126 نوشت:
باید نفس خود را به گونه ای تربیت کنیم که هرچه خداوند و دین گفتند، بدون چون و چرا بپذیریم و بهانه و عذر نیاوریم.

[=arial]به نظر من این مطلب برای کسی است که در دین و مسائل دینی به یقین رسیده باشه. یا حداقل به یقین نسبی رسیده باشه. نه اینکه ما در هر مسئله ای از اسلام که ورود می کنیم و میخوایم به جواب سوالامون برسیم (چه حقوق زن و چه غیر آن) ، به نتیجه نمی رسیم و جواب آخر فقط میشه همین جمله ی شما.
اگر مثلا در دین اسلام 100تا مسئله وجود دارد (برای مثال گفتم) ، فرد حداقل در 75 مورد یقین کامل داشته باشه. آنوقت میشه احتمال داد چون این 75تا همه جوره درست و کامل و هوشمندانه بود پس بقیه هم قائدتا این طوره. و آنوقت میشه همون جمله معروف عقل ما به اون حد نرسیده و درکش نمیکنیم رو گفت.
امام حسین هم یقین 100% داشتن که اونطور جانفشانی کردن.

سعید;617096 نوشت:
مسائل زناشویی و آمیزش جنسی، در برابر خداوند و لقاء خداوند و هم نشینی با پیامبران و اولیاء خداوند و اهل بیت (علیهم السلام) چیزی نیست.

[=arial]شما گفتید در بهشت زنان مومن جز با زنان مومن دیگه ارتباط ندارند و هیچ مردی رو به جز بستگان نمی بینند. این مطلب در مورد اهل بیت و پیامبر هم صادقه؟ چون اونها هم مرد هستند.

الدین القیم;616994 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
سلام
صحبت در مورد این است که آیا زنان در بهشت چند شوهر دارند که خلاف فطرت است و یا اینکه آنها یک همسر دارند که جواب داده شد


سلام برشما

غرض من از ورود به این بحث، اثبات این نبود که زنان در بهشت تعدد زوج دارند؛

هرچند که دلایلی بر این امر هم وجود دارد...

سخن بنده این بود که چرا وقتی در چیزی ابهام است و بعضی علما هم صراحتا درباره وجود آن سخن گفته اند نه بصورت احتمال و نظریه، ما از ایشان جلوتر قدم برداریم....

آیا آنها نفهمیده و نسنجیده چنین سخنی گفته اند؟

آیا دیگر علما و حتی پاسخگویان دینی که هر دو نظر را مطرح کرده اند ، اشتباه میکنند؟؟؟

خوانندگان این مطالب افراد مختلفی هستند با عقاید و احساسات متفاوت ، مطرح کردن هردو نظر از سوی پاسخگوی سایت چه ایرادی دارد که ایشان بر اینکار رغبتی ندارند و حس بدبینی به خدا و اسلام را در خوانندگان زن برمیانگیزانند؟

اما درمورد دین. دین مجموعه ای از بایدها و نبایدها و احکام و قوانین شرعی است.

آیا قبل از اینکه حضرت آدم به زمین هبوط کند دینی بوده؟ از قرآن کریم که چنین بدست میاید، دین از زمان حضرت نوح مقرر گریده

آیا احکامی مثل نماز و روزه و حج و زکات و خمس فطری است که حکم تعدد زوجات فطری باشد؟

یا اینکه تعدد زوجات یک امر اخلاقی است که شما آنرا با اخلاق قاطی کردید؟

اصلا آیا ممکن است در یک جامعه با توجه به آمار و ارقام همه مردان بتوانند بیش از یک همسر داشته باشند؟

آیا اصلا همه مردان فطرتا علاقه به تعدد زوج دارند و آیا همگی توانایی اداره چند همسر را دارند یااینکه دو عامل نیازبعضی و هوسرانی بعضی دیگر در این امر دخیل است؟

آیا اگر همه مردان فطرتا چنین علاقه ای داشته باشند و یکی پس از دیگری هر یک 4 زن بگیرند، گروهی از مردان از همان یک زن محروم نخواهند شد و روابط نامشروع به گونه دیگر و به شکل زنای محصنه تبدیل نخواهد شد؟

اینگونه تعصبات کورکورانه باعث میشود که ما با افکار محدود خود، خداوند را هم متهم به بیخردی و بیحکمتی کنیم؟

پس به نظر بنده نظر قطعی ندهیم خیلی بهتر است. چون درصورتیکه نظر قطعی بدهیم و صحیح نباشد مورد مواخذه واقع خواهیم شد

الدین القیم;616994 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]با توجه به آیات و روایات و ادله عقلی بر اینکه دین فطری است و چون چند شوهری خلاف دین است پس غیر فطری است پس در آخرت هم وجود ندارد زیرا لا تبدیل لخلق الله
[=Microsoft Sans Serif]پس زنان در قیامت هم یک شوهر دارند و چند شوهری وجود ندارد.

ضمنا فطرتی که خداوند انسانها را برآن آفریده است فطرت توحیدی است
[=arial]

[=arial]
و از همان فطرت و سرشتى كه خدا همه مردم را برآن آفريده است پيروى كنى، چرا كه آفرينش و خواست آفريدگار هستى براساس فطرت توحيد گرايانه و به‏ دور از شرك و بيداد است. او جهانيان را به‏ گونه ‏اى آفريده است كه به‏سوى او روند و او را بپرستند و كردارى شايسته پيشه سازند؛ درست همان‏گونه كه در آيه ديگرى مى‏فرمايد:

و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ ليعبدون(25)

و جنيان و آدميان را نيافريدم، جز براى اينكه مرا بپرستند.

و پيامبر گرامى فرمود:

كل مولد يولد على الفطرة حتّى يكون ابواه هما اللّذان يهودّانه و ينّصرانه...(26)

هر فرزندى براساس يكتاپرستى و توحيد گرايى آفريده شده است؛ و اگر آن رااز راه توحيد منحرف نسازند، تنها خداى يكتا را پرستش خواهد كرد؛ آرى، اين پدر و مادر و عامل خانواده مى‏باشد كه ممكن است او را از يكتاپرستى منحرف ساخته و به كيش يهود يا نصارا و يا آتش‏پرستان سوق دهد.



منبع

neg@r;616914 نوشت:
متاسفم آخرین تیرت هم به هدف نخورد
اینجور که پیش میره میبینم بهشت هم چندان چیز دلچسبی نبود که همه آرزوش رو داشتند خدا کنه فقط جهنم نریم بعد از زندگی دنیوی هم ولمون کنن برای بهشت بیدارمون نکنن
بهشت رو با حوریان و هووهای بیشمار نمیشه تحمل کرد

نگار جون اینجوری حرف نزن :hamdel:فکر کردی بهشت مال ایناس ک راجبش تصمیم بگیرن .......بهشت مال خداااااااااااااس.از او بخواه هر آنچه را میخواهی:Gol:

إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
. (پروردگارا!) تنها تو را مي‏پرستيم‏؛ و تنها از تو ياري مي‏جوييم‏.

فکر میکنی نیم کیلو مغز بعضیا میتونه اقیانوسی (بی نهایت) معرفت و عدالت خدا رو درک کنن؟؟؟؟؟؟؟؟
نگار جون غصه نخور بگذار شتر در خواب بیند پنبه دانه Fool

.امین.;617165 نوشت:
پس به نظر بنده نظر قطعی ندهیم خیلی بهتر است. چون درصورتیکه نظر قطعی بدهیم و صحیح نباشد مورد مواخذه واقع خواهیم شد

نظر منم همینه

اما گروهى - از جمله آیت‏ اللَّه مكارم شیرازى در مقابل مدعى‏اند كه‏حورالعین مى‏تواند مذكّر هم باشد. براساس این نظر شاید علت اینكه اوصاف حورى كه در قرآن به كار رفته، بر مؤنث دلالت مى‏كند، به این جهت باشد كه گفت و گو و محاوره در آن آیات، با طایفه مردان مؤمن بوده است، نه با زنان مؤمن دنیوى. از این رو شیوه محاوره، اقتضا دارد كه چنین اوصافى براى این موجودات، ذكر شود. از مضمون برخى آیات و روایات، چنین برمى‏آید كه مسئله لذت‏هاى جنسى، اختصاصى به مردان ندارد؛ بلكه زنان نیز در بهشت مى‏توانند براى خویش شوهرانى دلخواه برگزینند. اصطلاح «حور» نیز اختصاصى به زنان ندارد؛ بلكه حورهاى مذكر نیز در بهشت وجود دارند. براى نمونه از امیرمؤمنان‏علیه السلام روایت شده است: «در بهشت بازارى است كه در آن خرید و فروشى نیست؛ تنها در آنجا تصویر مردان و زنان وجود دارد. هر كس كه تمایلى به آنان پیدا كند، از همان جا بر او وارد مى‏شود» بحارالانوار، ج 1، ص 148.

به قول این دوستمون یعنی مرجع تقلیدمون نظرش اهمیت نداره ؟

اما چیزی که بهشت رو زیبا میکنه حوری داشتن نیست بلکه ملاقات با خداست
ملاقاتی سر شار از محبت و عشق
محبتی که کوه تدر مقابلش ساییده میشه و تحمل نمیکنه
محبتی که بعد از آن یه میلیارد حوری هم دورت بیاد آنقدر سر مست از ملاقات اویی که برات اهمیت نداره و شاید اصلا نخواهیش

اما این محبت مال کسیست که خدا را به خاطر خودش بندگی کند نه به خاطر حوری بهشتش و ترس از جهنمش
شاید همه بهشتیان به ملاقات خدا برن ولی اونی که به خاطر حوری رفته انتظار نداشته باشه زود به زود به ملاقات خدا ببرندش

نوشته اصلی توسط The Emotion Machine
با عرض سلام
لطفاًکارشناس محترم در این مورد پاسخگو باشند:‏
با توجه به مطالبی که در مورد تعدد زوجات و ازدواج موقت و غرایز ‏جنسی آقایان در تاپیک هاخواندم ؛پس چرااقدام داعشی ها را در تعدد ‏زوجات تقبیح می کنیم؟! ‏


سعید;616906 نوشت:

سلام علیکم
تعدد زوجات برای مردان، از نظر اسلام، با شرایطی که برای آن ذکر شده است، جایز است و هر مردی، در یک لحظه می تواند در صورت داشتن شرایط لازم، چهار زن به صورت همسر دائم داشته باشد. این زن هست که نمی تواند در یک لحظه، بیش از یک شوهر داشته باشد. مسأله را با هم خلط نکنید.
والسلام

سلام جناب کارشناس(؟)
ضمن تشکر از پاسخگویی نه چندان قانع کننده جنابعالی به سؤالات ،ظاهراً به طور ضمنی اقدامات داعشی ها را در تعدد زوجات تأیید کردید؟!:Moteajeb!:

The Emotion Machine;617194 نوشت:
پس چرااقدام داعشی ها را در تعدد ‏زوجات تقبیح می کنیم؟! ‏

The Emotion Machine;617194 نوشت:
سلام جناب کارشناس(؟)
ضمن تشکر از پاسخگویی نه چندان قانع کننده جنابعالی به سؤالات ،ظاهراً به طور ضمنی اقدامات داعشی ها را در تعدد زوجات تأیید کردید؟!

چه کسی داعش را به خاطر تعدد زوجات تقبیح کرده است؟ اگر داعشیها ازدواج اول یا دوم انجام بدهند یا نماز و روزه داشته باشند، به خاطر این اعمال محکوم هستند یا به خاطر بغضشان نسبت به شیعه و سر بریدن شیعه ها؟

The Emotion Machine;617194 نوشت:
نوشته اصلی توسط The Emotion Machine
با عرض سلام
لطفاًکارشناس محترم در این مورد پاسخگو باشند:‏
با توجه به مطالبی که در مورد تعدد زوجات و ازدواج موقت و غرایز ‏جنسی آقایان در تاپیک هاخواندم ؛پس چرااقدام داعشی ها را در تعدد ‏زوجات تقبیح می کنیم؟! ‏

سلام جناب کارشناس(؟)
ضمن تشکر از پاسخگویی نه چندان قانع کننده جنابعالی به سؤالات ،ظاهراً به طور ضمنی اقدامات داعشی ها را در تعدد زوجات تأیید کردید؟!:Moteajeb!:

**تبسم**;617258 نوشت:
چه کسی داعش را به خاطر تعدد زوجات تقبیح کرده است؟ اگر داعشیها ازدواج اول یا دوم انجام بدهند یا نماز و روزه داشته باشند، به خاطر این اعمال محکوم هستند یا به خاطر بغضشان نسبت به شیعه و سر بریدن شیعه ها؟

سلام

تعدد زوجات داعش را همه محکوم میکنند، به این علت که حرام خداوند را حلال کرده اند، یعنی ازدواج با زنان همسردار و عده هم نگه نمیدارند و یک زن در یک روز دست چند مرد میگردد...

ضمنا ازدواج با دختران نابالغ هم دارند و بسیاری از افرادی را که به انها تجاوز میکنند هم به قتل میرسانند

.امین.;617263 نوشت:
سلام

تعدد زوجات داعش را همه محکوم میکنند، به این علت که حرام خداوند را حلال کرده اند، یعنی ازدواج با زنان همسردار و عده هم نگه نمیدارند و یک زن در یک روز دست چند مرد میگردد...

ضمنا ازدواج با دختران نابالغ هم دارند و بسیاری از افرادی را که به انها تجاوز میکنند هم به قتل میرسانند

خب تجاوز، قتل، عده نگهداشتن، زنا با زن شوهر دار این فرق داره، ایشون گفتن تعدد زوجات. من به ذهنم آمد تعدد زوجات رو به صرف این که وهابیها یا داعش انجام بدن را نمیتوان محکوم کرد.

جع، جامع الأخبار قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ النَّبِيُّ ص‏ إِنَّ فِي الْجَنَّةِ سُوقاً مَا فِيهَا شِرًى وَ لَا بَيْعٌ إِلَّا الصُّوَرُ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ مَنِ اشْتَهَى صُورَةً دَخَلَ فِيهَا وَ إِنَّ فِيهَا مَجْمَعَ حُورِ الْعِينِ يَرْفَعْنَ أَصْوَاتَهُنَّ بِصَوْتٍ لَمْ يَسْمَعِ الْخَلَائِقُ بِمِثْلِهِ نَحْنُ النَّاعِمَاتُ فَلَا نَبْأَسُ أَبَداً وَ نَحْنُ الطَّاعِمَاتُ فَلَا نَجُوعُ أَبَداً وَ نَحْنُ الْكَاسِيَاتُ فَلَا نَعْرَى أَبَداً وَ نَحْنُ الْخَالِدَاتُ فَلَا نَمُوتُ أَبَداً وَ نَحْنُ الرَّاضِيَاتُ فَلَا نَسْخَطُ أَبَداً وَ نَحْنُ الْمُقِيمَاتُ فَلَا نَظْعَنُ أَبَداً فَطُوبَى لِمَنْ كُنَّا لَهُ وَ كَانَ لَنَا نَحْنُ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ أَزْوَاجُنَا أَقْوَامٌ كِرَامٌ.
جامع الاخبار ج 1 ص 173 و بحار الانوار ج 8 ص 148

اصل حدیث با سند ضعیف (لینک) در سنن ترمذی(ج 10 ص 37) آمده است.
در شیعه حدیث مرسل و لذا ضعیف است (احادیث مرسل شیعه گاها از منابع اهل سنت است)
اگر هم سند داشت که ندارد، دلالت بر چند همسری زنان در بهشت ندارد. و چند معنی میتونه داشته باشه
در بهشت بازاری است که در آنجا هیچ خرید و فروشی نیست مگر صورتهائی از مردان و زنان. هر کس میل و اشتهای صورتی را داشته باشد، در آن بازار داخل میشود و در آن مجتمعی از حورالعین (با ضمیر جمع مونث یرفعن اصواتهن) است که به صوت دلکش چنان میخوانند که خلائق چنان صدائی را نشنیده اند. میگویند: ما همیشه خوش و خرم هستیم و هیچوقت غصه دار و اندوهگین نمیشویم و ما پیوسته سیر و شاداب هستیم و هیچوقت گرسنه نمیگردیم و ما همیشه با لباس هستیم و هیچگاه عریان نمیشویم و ما پیوسته و جاودان زنده هستیم و هیچوقت نمیمیریم و ما همیشه خرسند هستیم و هیچ وقت خشمگین نمیشویم و ما پیوسته اقامت داریم و هیچوقت کوچ نمیکنیم پس خوشا به حال کسی که ما برای او هستیم و او برای ما استو ما زنان نیکوسیرت و نیکوصورت هستیم‏ شوهرهای ما مردمی بزرگوار و کریم میباشند. (همه با صیغه های جمع مونث)
سه تا برداشت از صرف حدیث میشه داشت رابطه یکی زن با چند مرد- رابطه مرد با مرد- هم این که اصلا این موارد نیست یعنی صورتی را میبیند خوشش میآید به هیئت آن درمیآید.
که در اکثر ترجمه های موجود اینچنین است:
در بهشت بازاری است که در آنجا چیزی برای خرید و فروش نیست جز تصویر مردان و زنان و وقتی کسی تصویری را بپسندد مانند آن میشود. (نهج الفصاحه)

خلاصه: حدیث ضعیف است و اگر هم صحیح بود قابل حداقل سه برداشت مساوی است لذا قابل استناد برای رابطه یک زن با چند مرد در آخرت نیست.

دل ارام;616930 نوشت:
سوال:
آیا زنان در بهشت هم باید شاهد هوسبازی همسر خود باشند پس سهم زنان از حوریه بهشتی چیست
نكته اي كه هميشه در فرمايشات خانمها ديده شده ، اينه كه حقِ خودشون ماله ، حقِ مردها بيت الماله!

جايي كه از چند همسريِ مردها صحبت ميشه ، اسمش ميشه هوسبازي. اما وقتي صحبت از چند همسري خانمها ميشه ، اسمش ميشه عدالت!

سوال مورد نظر جنابِ "دل آرام" كه با زيركي نوشته شده ، در فرض اينكه پاسخش مثبت باشه ، هم سوال بايد اصلاح بشه و هم پاسخ

يعني به اين صورت ميشه:

سوال:
آیا زنان در بهشت هم باید شاهد
هوسبازی همسر خود باشند؟ پس سهم زنان از هوسبازي چیست؟

پاسخ:
ضمير «هم» در آيه به همهء بهشتيان اعم از زن و مرد برمي‌گردد، نه فقط به مردان بهشتي. ازواج هم جمع زوج به معناي همسر است، نه زوجه به معناي زن. در آيه ديگر هم مي‌فرمايد: « وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عين؛(2) آن ها را با همسراني درشت و زيبا چشم تزويج گردانيم. در نتيجه زنان هم ميتوانند
هوسبازي كنند

بهشت
جاي لذت بردن است
اما چرا اينقدر کليد شديد روي لذتي که از يک انسان ديگر ببريد

بابا تو خدا يکم هم به لذت کنار خدا بودن فکر کنيد
اين دنيا از آدم پر است

بهشت جاي لذت بردن است

براي چند لحظه هم به اين فکر کنيد که لذت کنار خدا بودن چطوريه ؟؟

ميگن لذتي که ملاقات خدا ميدهد هيچ هوسراني در بد ترين مدل هوسراني اش هم نميتونه اين لذت و ببره
بهشت جاي لذت بردن است
اما کسي که به لذت بردن از يک انسان بهشتي ديگر راضي باشد
شايد هيچگاه انقدر بهشت براش جذابيت نداشته باشه ک بهشتي بشه

بيايد يکه به لذت در کنار خدا بودن فکر کنيم تا نصيبمون بشه
بس نيست اين همه آدم ديديم

shamime;617384 نوشت:
ميگن لذتي که ملاقات خدا ميدهد هيچ هوسراني در بد ترين مدل هوسراني اش هم نميتونه اين لذت و ببره
بهشت جاي لذت بردن است
اما کسي که به لذت بردن از يک انسان بهشتي ديگر راضي باشد
شايد هيچگاه انقدر بهشت براش جذابيت نداشته باشه ک بهشتي بشه

البته مطمئنم منظور دوستمون اين نيست كه كلاً لذت هاي بهشت بي ارزشه
بلكه منظورشون اينه كه ديدمون رو وسيع تر كنيم. به مسائل مهمتر و بزرگتر فكر كنيم ، حالا در ذيل اون هم ممكنه لذت هايي باشه يا نباشه

خودم رو ميگم به بقيهء رفقا برنخوره. هر روز بيشتر به معناي اين بِيت ميرسم كه:

هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خَمِ يك كوچه ايم....

[="Tahoma"][="Black"]

بانوی برفی;617164 نوشت:
[=arial]به نظر من این مطلب برای کسی است که در دین و مسائل دینی به یقین رسیده باشه. یا حداقل به یقین نسبی رسیده باشه. نه اینکه ما در هر مسئله ای از اسلام که ورود می کنیم و میخوایم به جواب سوالامون برسیم (چه حقوق زن و چه غیر آن) ، به نتیجه نمی رسیم و جواب آخر فقط میشه همین جمله ی شما.
اگر مثلا در دین اسلام 100تا مسئله وجود دارد (برای مثال گفتم) ، فرد حداقل در 75 مورد یقین کامل داشته باشه. آنوقت میشه احتمال داد چون این 75تا همه جوره درست و کامل و هوشمندانه بود پس بقیه هم قائدتا این طوره. و آنوقت میشه همون جمله معروف عقل ما به اون حد نرسیده و درکش نمیکنیم رو گفت.
امام حسین هم یقین 100% داشتن که اونطور جانفشانی کردن.

شما گفتید در بهشت زنان مومن جز با زنان مومن دیگه ارتباط ندارند و هیچ مردی رو به جز بستگان نمی بینند. این مطلب در مورد اهل بیت و پیامبر هم صادقه؟ چون اونها هم مرد هستند.


سلام علیکم
این را برای کسی عرض کردم که دست کم، 10 بار برای بنده تایپک فرستاد و با او، بحث کامل داشتم و سرانجام، خودش، به حقانیت مطلبی که عرض کردم، اعتراف داشت. اگر به طور واقعی، اثبات شد که مطلبی حق است و دین آن را گفته است، چرا این قدر بهانه آورده می شود و شخص می گوید: من همه چیز را قبول دارم، جز این مطلب را و بعد در بهشت به خداوند اعتراض می کنم.
زنان بهشتی، پیامبران و اولیاء الهی و اهل بیت (علیهم السلام) را می بینند.
دیدن آنان، به مراتب انسان های بهشتی برمی گردد. برخی به طور دائم، با آنان هستند و برخی هر چند وقت، چند وقت.
مقصود از این که زنان و مردان بهشتی، نامحرمان را نمی بینند، کسانی هستند که احتیاجی به دیدن آنها نیست. مانند این دنیا که لزومی ندارد، شما یک انسان غریبه و کسی که با او کاری ندارید را ببینید.
موفق باشید.

موضوع قفل شده است