ای آرزوی بندگی ات مانده بر دلم ... (نجواهای شبانه)

تب‌های اولیه

2317 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Black"]

خداوندا

وجود مرا وسیله ای برای برقراری ارامش خود بر روی زمین قرار ده

تا چنان توفیقی نصیبم شود!

که در جایی که زیان است.بخشش

در جایی که شک است.ایمان

در جایی که یأس است.امید

در جایی که تاریک است.نور و روشنایی

و در جایی که غم و اندوه است شادی را حامل باشم!


[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="Navy"]

[=microsoft sans serif]برایم نوشته بود :


[=microsoft sans serif]گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند

[=microsoft sans serif]شاید چون آرزوهایم بلندند ...

[=microsoft sans serif]ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید :

[=microsoft sans serif]امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...

[=microsoft sans serif]آری ، وچه زیبا نوشته بود ...

[=microsoft sans serif]همواره با خود تکرار میکنم،

امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...

خدایا جز تو آیا مهربانی هست؟


سلام ای پروردگار پاک بی همتا
خدایا جز تو آیا مهربانی هست؟
گرچه پیمان خودم را با تو بشکستم
نمی شد باورم اما، چه زیبا باز من را سوی خود خواندی
عزیزا، من گمان کردم که دیگر راه برگشتی برایم نیست
خداوندا ، مرا البته می بخشی
گمان کردم به جرم غفلت ازتو
مرا راندی و در را، پشت سر بستی
حبیبا ، باورش سخت است
اما تو مرا اینک، برای آشتی خواندی؟؟!!!
به پاس آشتی با تو ،اینک من
خدایا عهد می بندم
از این پس بی شکایت ، دوست خواهم داشت
بی توقع ،مهر می ورزم
خدایا، سینه ام را رحمت پاک گشایش مرحمت فرما
به لب هایم تبسم را
به چشمم نور پاکت را
به قلبم مهرورزی را
خداوندا، بلندای دعایت را عطایم کن
تو معشوق همه عالم
از این پس، عاشقی را پیشه ام فرما
خدایا راستش من آدمیزادم
گاهگاهی گر گناهی می کنم
طغیان مپندارش
کریما، من گناهی بنده ای دارم
و تو بخشایشی جنس خدا
آیا امید بخششم بی جاست ؟؟!!
خودت گفتی بخوان
می خوانمت اینک مرا دریاب
به چشمانی که می جوید تو را ، نوری عنایت کن
و خالی دو دست کوچکم را
هدیه ای را اینک عطا فرما
خودت گفتی کسی را دست خالی بر نگردانید
کنون ای اولین و آخرینم
بارالها ، راست می گویم
دگر من با خدایم آشتی هستم
ببخشا آن گناهانی که دور از چشم مردم
در حضورت مرتکب گشتم
گناهانی که نعمت های پاکت را مبدل کرد
خداوندا، ببخشا آن گناهانی که باعث شد، دعایم بی اثر گردد
گناهانی که امّید مرا از تو ،پریشان کرد
خدایا پیش آنانی که می گویند ، من را تو نمی بخشی
تو رسوایم مکن
من گفته ام، من مهربان پروردگار قادری دارم
که می بخشد مرا
آیا به جز این است؟؟!!
خدایا مابین من با آن که نامت را نمی خواند
فرقی یست ؟؟!
اگر من را به عدالت در میان آتش اندازی
میان آتشت ، من باز می گویم
هلا ای مردمان
من مهربان پروردگار قادری دارم
که او را دوست می دارم
چه پیوندی میان آتش و قلبی که مهر تو در آن پیداست ؟؟!
و گیرم صبر بر آتش
ولیکن صبر بر دوری تو ، هرگز هرگز!
خدایا، خوب می دانم، مرا تنها نمی خواهی
خدایا ، راست می گویی
غریب این زمین خاکیت
جز تو که را دارد؟؟؟!
مرا مهمان دنیای خودت کردی
کریما ، تو پذیرایی از مهمان خود را ، خوب می دانی
تو صاحبخانه ی خوبم
تو ظرف خالی مهمان خود را دوست می داری؟
خداوندا، مرا جز تو خدایی نیست
و می دانم تو نومیدی ما امیدواران خود را بر نمی تابی
اگر برگردم از پیش تو با دستان خالی
منکرانت شاد می گردند
خداوندا، شهادت می دهم، هستی
شهادت می دهم، من مهربان پروردگار عادلی دارم
شهادت می دهم، من مهربان قلبی ز روح پاک او دارم
شهادت می دهم، من قطره ای از روح اویم
گر چه گاهی خود نمی دانم
شهادت می دهم، من قلب پاکی را برای مهرورزی دارم ، اما
خُب چه باک از آن که گاهی هم، بگیرد او
گواهی می دهم من جلوه ای از ذات پاک کبریا هستم
و من هستم، که او می خواست من باشم
و می خواهم که من آن گونه ای باشم، که می خواهد
بیا ای مهربان همراه خوب مهرآیینم
بخوان با من
بخوان، زیرا اگر با هم بخوانیمش
جواب هر دومان را زود خواهد داد
خداوندا، تو را من دوست می دارم
و می دانم تو نور آسمان ها و زمین
هر لحظه با من از خودم نزدیک تر هستی
تو گرمای محبت را ، عنایت کن
زمینی بنده ام اما، یقینی آسمانی را ، عطایم کن
خدایا، مزه ی زیبای بخشش را به کام قلب ما ، بنشان
تو لبخند رضایت را عطامان کن
خدایا قلب ما را، منزل پاک خودت را، از حسادت ها ، رهایی ده
خدایا، قدرتم ده ، تا ببخشم آن که من را سخت آزرده ست
خدایا، من چه می گویم
چنانم کن ، که می خواهی
مرا آن کن ، که می دانی ....

[="Arial"][="Black"]خدای من چقدر سخت و دردناکه که درد همه چی تو سینه ام سنگینی میکنه ولی درد دوری از تو نه!!!

چقدر سخته که بدونی از محبوبت دور افتادی اما نتونی از عمق وجودت درک کنی و نتونی بفهمی که دچار چه خسرانی شدی!

خدایا ازت میخوام منو متوجه کنی، متوجه تمام نداشته هام... متوجه نداشتن تو.. نبودن تو، تو تمام لحظه هام...

خدایا!
مرا تنها مگذار...
که مبادا نگاهم
به نگاه بنده ای از "جنس خاک"
محتاج شود...

بارالها...از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم
نكند فرق به حالم...چه براني چه بخواني

چه به اوجم برساني چه به خاكم بكشاني
نه من انم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم

نه تو اني كه گدا را ننوازي به نگاهي
در اگر باز نگردد نروم باز به جايي

پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهي


[="Arial"][="Black"]سلام خدای خوبم , نمیدونم چقدر گذشته دیگه تو دنیای مجازی برات هیچی ننوشتم, اما تو دفترم خیلی برات نوشتم , میدونم خیلی غر میزنم برات , تو همش میگی فقط منتظر باش من پیشنهاد بهتری دارم , چقدر دیگه باید منتظر باشم? صبر کردن خیلی سخته , ولی من می تونم صبر کنم , راستش می ترسم کم بیارم
چقدر خوبه که تو رو دارم , هر وقت که دلم میخواد , بهت احتیاج دارم , هميشه کنارم هستی , و به حرفام گوش میدی , خدایا من بدم خیلیم بد آخه نمی تونم تو بعضی چیزا خودمو نگه دارم , نمیدونم میترسم
خدایا هنوزم خیلی دوستم داری نه ???????
[/]

با یاد خدا

.

دل مگه باید بگیره اصلا ؟

.

اصلا قرار نیست دل برای کاری بگیره !!

.

دلم که میگیرد تاوان لحظاتی هست که به غیر تو دل بستم ....

.. ــــــــــــــــ .. ..... .. .

[="Arial"][="Black"]گفتم گرفتارم خدا
گفتی که آزادت کنم
گفتم گنه کارم خدا
گفتی که عفوت میکنم
گفتم خطا کارم خدا
گفتی که می بخشم خطا
گفتم جفا کارم خدا
گفتی وفایت میدهم
گفتم صدایت میکنم
گفتی جوابت می دهم
گفتم ز پا افتاده ام
گفتی بلندت میکنم
گفتم نظر بر من نما
گفتی نگاهت می کنم
گفتم بهشتم می بری؟
گفتی ضمانت می کنم
گفتم که ادعونی بگم
گفتی اجابت می کنم
گفتم که من شرمنده ام
گفتی که پاکت می کنم
گفتم که یارم می شوی
گفتی رفاقت میکنم
گفتم ندارم توشه ای
گفتی عطایت میکنم
گفتم دردمندم خدا
گفتی مداوایت کنم
گفتم پناهی نی مرا
گفتی پناهت می دهم
[/]

خدای مهربان من ...

خود فراموشی هایم را ببخش!

که می دانم

سرا پا تقصیرم!!!

و چون می دانم!

از شرم چگونه بگویم ؟!

الهی العفو .....

یا رب امشب شب شهادت امام سجاد است. دلم گرفته و هوای دیدار عزیزانم را دارم . فکر میکنم که دیگر دنیا داره برام خالی میشود. عزیزان همه رفتند . و بقیه هم بزودی میروند .هر چند که زندگی واقعی ما ان دنیا خواهد بود. ولی هرچه که زمان میگذرد به لحظه دیدار نزدیک تر میشوم. قبلا فکر میکردم .از مرگ نمی ترسم ولی هر لحظه احساس ترس از مرگ را بیشتر درک میکنم . شاید از اینکه توشه ای برای اخرتم ذخیره نکرده ام . ویا از نا شناخته بودن راهی را که باید طی کنم .میترسم . پروردگار مرا یاری کن که وجودت را در کنار خودم بیشتر احساس کنم . و لحظات باقی مانده عمرم را با یاد تو و یاری امامان و اقا امام زمان سپری کنم. یا مولا علی علیه السلام دستم را بگیر چرا که دیگر خسته و درمانده ام . مولا جان قسمت میدهم به جان امام سجاد که نگذاری از دست و پا بیافتم و نیاز مند بنده ای شوم. امین یا ارحم راحمین.

[h=4][/h] [h=4]خدای من!
[/h] [h=4]این دانه به خاک نشسته را بی آب و آفتـاب تــو کجا سر شکفتن هست[/h] [h=4]و این غریب و خسته را بی ماهـتاب لطف تـو کی پای رفتن؟[/h] [h=4]خدایـــــا![/h] [h=4]این شکاف تنهــــایـے را جز چشمه سار جاودان مهر تـــــو پر نمی کند[/h] [h=4]و غنچه حوائجم بی باغبانی تـــــو شکفته نمی شود[/h] [h=4]و غبـار اندوه از چهره غـــــم زده ام جـز باران رحمت تــو نمی شوید[/h]

خدایا منو ببخش شرمندم، تو همه چیزمی ولی من به هیچ می فروشمت. خودت آدمم کن.

تسبیح مورد علاقم ... همون دونه ریز سبزه ... آویزونش کردم گوشه آینه ... از هفته پیش تا الان دیگه دستم نگرفتمش ... خاک نشسته روش

جا نمازمم دیگه بیشتر از 10 دقه توی هر وعده نماز باز نمیمونه ... یادته قبلنا چن ساعت سر سجاده میشستمو حرف میزدیم با هم؟؟؟

قرآن جلد سبزمم ... هنوز روی میز کنار تخته ... اما دیگه بغلش نمیکنم ... فقط مات و مبهوت زل میزنم بهش

چقد عوض شده دخترت خدا ... دیگه اونی نیس که بود ...

انقدر صدات کردمو جواب ندادی که اینجوری شدم

دیگه چی مونده از من ... یه دختر افسرده و دلمرده و مات

هیییییییییییی

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
گفتم بیام در خونت شاید حداقل در رو برام باز کنی
نه نمیام توی خونت آخه قرار نیست زیاد وقتت رو بگیرم
همون قدر که لطف کردی در رو بازی کردی ممنونم
اومدم بگم راستش احساس میکنم رفتم توی یه الک برای جدا شدن سره از ناسره شن از ماسه اونا که عادی هستن برن و اونا که تافته جدا بافته هستن بمونن اومدم بگم یه کم دیگه هوام رو داشته باش تا از پا نیوفتم
لطفا باز هم منو برای له شدن اون پایین ها ننداز من میخوام سرپا باشم
راستش میخوام سرم بلند باشه پیشه شما
زیاد نمیخوام فقط میخوام آدم باشم
انسان باشم
میشه نزاری تو روزمرگی هام غرق بشم
همین دیگه کاری ندارم شبت قشنگ

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
های خدا......................
چه صبری داری تو !روزی در دل هزار بنده ات می میری و همچنان خدا وار ایستادگی میکنی

من به غیر از تو خدای دیگه ای دارم عایا ؟؟؟؟؟

پس چرا اینجوری میکنی با من

با منی که جز تو کسیو ندارم

هوم؟

بيا باز امشب اي دل در بكوبيم
بيا اين بار محكم تر بكوبيم

مكوب اي دل به تلخي دست برقصر
در اين قصر بلور آخر كسي هست

بكوب اي دل كه اينجا قصر نور است
بكوب ايدل مرا شرم حضور است

بكوب اي دل كه غفار است يارم
من از كوبيدن در شرم دارم

بكوب اي دل كه جاي شك و ظن نيست
مرا هر چند روي در زدن نيست

كريمان گر چه ستارالعيوبند
گداياني كه محبوبند خوبند

بكوب اي دل مشو نوميد از اين در
بكوب اي دل هزاران بار ديگر

.
.
.

مرا اي دوست شرم بندگي كشت
چه لطف است اين مرا شرمندگي كشت
:Sham:

[="Blue"]خدایا دوستت دارم .
معبودا من هستی از خواست تو دارم
عزیزا ،حبیبیا ، محبت به تو دارم و محبتم را هم از تو دارم
کریما ،رحیما ،قدیرا تورا می خوانم و خواندن را هم از تو دارم
جلیلا، لطیفا ،قویا ...............................................................
شکرالله
[/]

خدا جونم سلام.....
خدا تو که میدونی چقدر دوستت دارم....
خدایا تو تک تک ثانیه های زندگیم هوامو داشتی بازم داشته باش ....
نذار هیچ وقت احساس کنم دستمو نگرفتی خدا ....

[="Tahoma"][="Blue"]خداجونم سلام...خداجونم خیلی خسته ام هفته ی سختی بهم گذشته که خودت میدونی...فردا همون روزیه که همش ازش فرار میکردم خداجونم میترسم کمکم کن..تنهام نذار:Ghamgin:[/]

مع ذکر الله

اَللٰهُمَّ نَوِّر بِکِتابِکَ قَلْبیِ و شْرَحْ لی صَدْری و اَطْلِقْ بِهِ لِسَانی بِحَوْلِکَ و لا قُوَّةَ الاَّ بِاللهِ

خداجونم

نمیخوای دنبال این گمشده بیای مرد م از بس گریه کردم
:geristan:

نکنه...:hey:
اگه پیشمی یکی بزن به شونم این اشکها نمیزاره جایی رو ببینم

کلمات قصار پیامبر (ص) در نهج الفصاحه : خداوند در روز رستاخیز می فرماید : ای فرزند ادم ! بیمار شدم . عیادتم نکردی. انسان میگوید : چگونه تو را
که پروردگار جهانیانی عیادت کنم. ؟ خداوند می فرمایند مگر نمی دانستی که فلان بنده من بیمار است. و او را عیادت نکردی ؟
مگر نمی دانستی که اگر او را عیادت کنی مرا پیش او می یابی ؟
ای فرزند ادم ! من از تو غذا خواستم . غذایم ندادی. انسان میگوید : پروردگارا ! چگونه تو را که پروردگار جها نیانی غذا دهم ؟ می فرماید : مگر نمی دانستی که فلان بنده من از تو غذا می خواهد و به او غذا ندادی ؟ می فرماید : مگر نمی دانستی که اگر او را غذا دهی اکنون پا داش ان را
نزد من می یافتی ؟

ای فرزند ادم ! از تو اب خواستم به من اب ندادی . انسان میگوید : چگونه تو را که پروردگار جهانیانی اب دهم ؟ می فرماید : فلان بنده من از تو اب خواست به او اب ندادی . اگر به او اب داده بودی . اکنون پاداش ان را نزد من می یافتی . " پیامبر (ص) یا حق.

خدایا شکرت به اندازه ی تک تک اتم ها هزارا هزاران هزاران برابر باز بیشتر هزاران هزاران ....................باز بیشتر

سلا مMiss Chadoriii نگو :Ghamgin:ان شا الله مشکلت حل میشه :pirooz:تقصیر خدا نیست ..............:dokhtar:

ღ.Golboteh.ღ;526518 نوشت:
خداوندا ، بگذار روزهای جوانی ام را با نفس فرشته هایت شماره کنم !

جوانی ام را خوش بوتر از پیراهن یوسف کن !

روزهای جوانی ، دلنشین اند

دلنشین تر از نگاه لیلی

خوش آواتر از صدای تیشه فرهاد و خواستنی ترند از عشق

جوانی ، روزگار ماندنی ترین خاطره هاست

سلام دختری از جنس توبه گری برا ی منم دعا کن خیلی.
من برات دعا کردم

مه حنانه;596993 نوشت:
خداجونم سلام...خداجونم خیلی خسته ام هفته ی سختی بهم گذشته که خودت میدونی...فردا همون روزیه که همش ازش فرار میکردم خداجونم میترسم کمکم کن..تنهام نذار:Ghamgin:

ان شالله به حق امیر المومنین بهترین براتون رقم بخوره وموفق باشید

الهی و ربی من لی غیــرک

[="Arial"]

خدایا، آن کس که زیباییهایش در حقیقت زشتی است، چگونه‌زشتیهای رفتار وی زشت و ناپسند نباشد و آن کس که سخنان حق گونه‌او ادعایی بیش نیست چسان ادعاهایش، ادعا نباشد.
خدایا، فرمانهای تاثیرگذار و اراده مسلط تو برای سخن‌گویی،گفتاری باقی نمی‌گذارد و صاحب توانایی را ناتوان می‌سازد.
بارالها، توجه من به مخلوقات تو سبب می‌گردد که از مشاهده‌جمالت محروم بمانم، پس مرا در پیشگاه خویش به عبادتی بگمار که‌به وصال تو رساندم! چگونه برای اثبات وجود شریفت‌به چیزی دلیل‌آورده شود که در هستی خود محتاج توست، آیا برای غیر تو ظهوری‌است که برای تو نیست تا وجود غیر، آشکار کننده جمال تو باشد؟

[=arial black]خدایا ، باز منم آمده ام تا باز التماست کنم . انگار عادت کرده ام به توبه های هرشب و به شکستن های هرروزه ام ، انگار عادت کرده ای به نظاره اشتیاق شبانه و شرم روزانه ام ، انگار عادت کرده ام به التماس ، انگار عادت کرده ای به ندیدنم ؛ خدایا خوب میدانی اکنون چه حالی دارم با دستانی آلوده به گناه و چشمانی اشکبار می نویسم ولی برای آخرین بار.... یادت هست چگونه از ذلت به عرشم کشاندی؟ به انتخاب تو بود رفتنم. چه رستگار بودم که برای زیارت ملکوتت انتخابم کردی و چه بدبخت و پست که باز به خاکت هبوطم دادی .... ای کاش هرگز برنمیگشتم ای کاش در دم توبه جانم را می ستاندی که به شکستن های هزارباره اش نرسم ولی رسیدم ... به حضیض ، به ذلت ، به گناه. یادت هست با دردانه ات حسین به تو رسیدم که سیاهپوشش بودم هنوز هم سیاهپوش قافله اش هستم ولی دیگر وساطتم نمیکند . دیگر باور کرده ام مرا به خیمه اش راه نمیدهد. خدایا خودت به دادم برس، اگر این بارهم بشکنم دیگر تمام میشود همه زندگیم، ته جرعه ایمانم را از من مگیر کمکم کن.

بسم الله الرحمن الرحیم

مهربان خدای من...
مرا ببخش به خاطر تمام لحظاتی که تو بامن بودی و من با تو نبودم...


هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک *** گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
مرا امید وصال تو زنده می دارد *** و گرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک

نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش *** زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک
رود به خواب دو چشم از خیال تو؟ هیهات *** بود صبور دل اندر فراق تو؟ حاشاک
اگر تو زخم زنی بِه که دیگری مرهم *** وگر تو زهر دهی بِه که دیگری تریاک
بضرب سیفک قتلی حیاتنا ابدا *** لِاَنَّ رُوحی قد طابَ اَن یَکون ِداک
عنان مپیچ که گر می زنی به شمشیرم *** سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند *** به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک
به چشم خلق عزیز جهان شود حافظ *** که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک



الهی و ربی من لی غیرک

یازهرا(س)


:Gol:[=myfont1]خدای من!وقتی میرم مجلس روضه و میبینم یکی سوز دلش برای امام حسین بیشتره و صدای ناله و بارون اشکاش از من بیشتره ,دلم برای خودم میسوزه.چرا لیاقتم همینه؟
:Gol:خدای من !وقتی میبینم دوستام رفتن کربلا , اونوقت ما جزو جامونده هایم , دلم برای خودم میسوزه.
:Gol:خدای من !وقتی به این بدن ناتوان و ضعیفم نگاه میکنم که فردا باید در آتش جهل و سرکشی که در مقابل بندگی کرده , بیفته ,دلم برای خودم میسوزه.
:Gol:خدای من !وقتی میبینم بعد از کلی بدست اوردن ثواب حاصل از عبادت و دعای شب , فردا صبحش با یه امتحان ساده الهی ,باید همه رو ببازم, دلم برای خودم میسوزه.

ما کجای این عالمیم؟عاقبتمون چی میشه؟چرا هر چی تلاش میکنیم باز به اون چیزی که از خدایی شدن , دلمون می خواد نمیرسیم؟:hey:
ای خدا خیری ندیدم از این اختیارها.مرا به جبر هم که شده خدایی کن.دوست دارم فقط تو آرامگهم باشی.دلبرم باشی... . پس چرا من و میرونی؟
:Ghamgin:

به خاطر بارونی که فرستادی ممنون

ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و وز هر دو جهانم بستان

با هر چه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان

در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است

من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم

بسم الله رحمان رحیم
خدایا شکرت
لطفا باز کمکم کن
صلوات ودرود برمحمد وال محمد
بسم الله رحمان رحیم

دلم یه مسجد خالی میخواد ... یا .... یه امام زاده خلوت

یه جا که آدم توش نباشه

بشینم یه گوشه

زل بزنم به اسمت

اشکام بیاد پایین

یخورده سبک شم

خدایا: من لذت گناه راترک میکنم،

در مقابل تو تحریم لذت مناجات را از من بردار...

خدایا:من پناهگاه شیطان راترک میکنم،

ودر مقابل تو پناهگاه امن خودت را به من بده.

سر تا پايم را خلاصه کنند
مي شوم "مشتي خاک"
که ممکن بود "خشتي" باشد در ديوار يک خانه
يا "سنگي"
در دامان يک کوه
يا قدري "سنگ ريزه"
در انتهاي يک اقيانوس
شايد "خاکي" از گلدان‌
يا حتي "غباري" بر پنجره
اما مرا از اين ميان برگزيدند :
براي" نهايت"
براي" شرافت"
براي" انسانيت"
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد براي :
" نفس کشيدن "
" ديدن "
" شنيدن "
" فهميدن "
و ارزنده ام کرد بابت نفسي که در من دميد
من منتخب گشته ام :
براي" قرب "
براي" رجعت "
براي" سعادت "
من مشتي از خاکم که خدايم اجازه ام داده:
به" انتخاب "
به" تغيير "
به" شوريدن"
واي بر من اگر قدر ندانم…

به دنبال ردی از پیشانی ات...

تمام مهرهای مسجد را بوسیده ام





بی تو ای صاحب زمان بی قرارم هر زمان...

خداوندااا [emoji72]

تو مي داني ك من دلواپس فرداي خود هستم،

مبادا گم كنم راه‍ قشنگ آرزوها را،

مبادا گم كنم اهداف زيبا را،

مبادا جا بمانم از قطار موهبت هايت؛
.
.
.

خداوندااااا مرا مگذار تنها لحظه اي حتي . . .

سینه ام خسـته ی آه اسـت الهی العفو


حـاصـلم بـار گــــــنـاه اســت الهی العفو

ای آرزوی بندگی ات مانده بر دلم

الهی؛

هیچ شباهتی با یوسف ندارم.

نه پیامبرم،

نه زیبایم،

نه عزیزم و نه چشم به راهی دارم...

فقط در چاه افتاده ام...

خدایا خودت نجاتم بده

زمین به آسمان بیاید؛
آسمان به زمین؛
حواسم نه پرت شیطنت های ستاره ها می شود
نه دلربایی گنجشگکان باغ...

مـــن فـــقـــط محـــوِ
چشـــم های تــــ❤ــــوام...

ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ، ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ...
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ ...
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ، ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ
ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺣﻤﻴﻦ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻢ، ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ... ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﻳﻲ ...
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ... ﻣﮕﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﻭﻡ ...
ﻣﻦ ﺍﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ ...
ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ...
ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻣﻀﻄﺮﺏ

ﺧﺪﺍﯾﺎ ....
ﺳﺎﻝ ﻫﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ
" ﺗﻮ "
ﺁﻥ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮﯼ ﻫﺴﺘﯽ
ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺳﯽ

خدایی دارم ....

ﺧﺪﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ
ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺗﻘﻠﺐ ﻫﻢ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺮﺳﺎﻧﺪ، ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﻪ

ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﻧه
ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﯾﮏ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ
ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﻣﺎﺩﺭ
ﺑﻪ ﺑﯽ ﺗﻮﻗﻌﯽ ﯾﮏ ﭘﺪﺭ

ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺍﺳﺖ ... ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ قلبم.....

خدایا باز دلم میخواد که............
میدونم مهربونید......
پس به حضرت مهدی قسمتون میدم
که بازم من بتونم............
ممنون
بازم شکرت به اندازه ی تمام ذره ها بازم بیشتر بازم بیشتر بازم بیش....