جمع بندی مقام امامت نزد خدا بالاتر است یا نبوت؟

تب‌های اولیه

94 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

techies;595358 نوشت:
من زیاد ریز این مطالب رو مطلع نیستم ازشون و نظر هر دو گروه موافق و مخالف رو خوندم که هر دو گروه تقریبا منطقین...اما تا اونجایی که یادمه و منطق حکم میکنه حضرت محمد برترین انسانیه که خلق شده و به بالاترین درجات که حتی فرشتگان مقرب الهی هم نتونستن برسن رسیده...حداقل اینو میتونیم بگیم که هیچ امامی از حضرت محمد بالاتر نیست...


دوست عزیز ، اشتباه شما اینه که فکر میکنید امامت فقط مخصوص 12 امام(ع) هست. درحالی که پیامبر(ص) علاوه بر نبی بودن ، امام هم بودند. یعنی وقتی مقام امامت رو بالا ببریم پیامبر(ص) رو هم بالا بردیم. ضمن اینکه این مقام فقط مخصوص ایشون نبوده و پیامبران دیگری مثل حضرت ابراهیم(ع) هم به مقام امامت رسیدند. اونجا که خداوند به ایشان فرمود:
إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً


[=Times New Roman]

RezaDodangeh;595377 نوشت:

دوست عزیز ، اشتباه شما اینه که فکر میکنید امامت فقط مخصوص 12 امام(ع) هست. درحالی که پیامبر(ص) علاوه بر نبی بودن ، امام هم بودند. یعنی وقتی مقام امامت رو بالا ببریم پیامبر(ص) رو هم بالا بردیم. ضمن اینکه این مقام فقط مخصوص ایشون نبوده و پیامبران دیگری مثل حضرت ابراهیم(ع) هم به مقام امامت رسیدند. اونجا که خداوند به ایشان فرمود:
إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً




من اینو گفتم که زیاد تو این موارد وارد نیستم اما اینی که شما میگی همون لفظ امام هست که تو قرآن اومده...این ارتباطی با امامت نداره...ببینید امام یه کلمه عربی به معنی پیشواست این ربطی به کلمه امام که ما استفاده میکنیم نداره...
حالا من زیاد کاری به این موارد ندارم و خوب مرجع بنده آیت الله خامنه ای هستن, هر نظری ایشون در این رابطه داشته باشن من کاملا و منطقا قبول دارم...

RezaDodangeh;595377 نوشت:

دوست عزیز ، اشتباه شما اینه که فکر میکنید امامت فقط مخصوص 12 امام(ع) هست. درحالی که پیامبر(ص) علاوه بر نبی بودن ، امام هم بودند. یعنی وقتی مقام امامت رو بالا ببریم پیامبر(ص) رو هم بالا بردیم. ضمن اینکه این مقام فقط مخصوص ایشون نبوده و پیامبران دیگری مثل حضرت ابراهیم(ع) هم به مقام امامت رسیدند. اونجا که خداوند به ایشان فرمود:
إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً


خب اگه قرار باشه یه جا امامو معنی کنیم و جای دیگه به عنوان اسم خاص استفاده کنیم که نمیشه!! وگرنه منم میتونم بگم هیتلرم یه امام بوده! ناپلئونم بوده! و....!!

Masood11;595391 نوشت:
خب اگه قرار باشه یه جا امامو معنی کنیم و جای دیگه به عنوان اسم خاص استفاده کنیم که نمیشه!! وگرنه منم میتونم بگم هیتلرم یه امام بوده! ناپلئونم بوده! و....!!

متوجه نشدم؟ من کلمهء امام رو دو جور معنا کردم؟!
لطفاً توضیح بفرمایید

ضمن تشکر از همه ی دوستان که در بحث شرکت کردند ابتدا به درخواست جناب baby پاسخ می دهم بعد ان شاء الله در خدمت دوستان هستم.

BABY;594968 نوشت:
میشود هر 3 ایه را به ترتیب از یک تفسیر در اینجا به صورت مختصر بنویسید.
لطفا شرحی از خودتان یا دیگری بر ان نیافزاید . اصل تفسیر را بنویسید همراه با ترجمه

اولین آیه: سوره ی بقره آیه ی 253
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كلََّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ ءَاتَيْنَا عِيسىَ ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَ لَاكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنهُْم مَّنْ ءَامَنَ وَ مِنهُْم مَّن كَفَرَ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَ لَاكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيد
ترجمه:
اين پيغمبران را برخى بر بعضى برترى و فضيلت داديم، بعضى را خدا با او سخن گفته و بعضى را رفعت مقام داده، و عيسى پسر مريم را معجزات آشكار داديم و او را به روح القدس نيرو بخشيديم، و اگر خدا مى‏خواست پس از فرستادن پيامبران و معجزات آشكار، مردم با يكديگر در مقام خصومت و قتال بر نمى‏آمدند، و ليكن آنان بر خلاف و دشمنى با هم برخاستند، برخى ايمان آورده و بعضى كافر شدند، و اگر خدا مى‏خواست با هم بر سر جنگ نبودند، و ليكن خدا هر چه مشيّتش قرار گيرد خواهد كرد

تفسیر آیه از ترجمه تفسیر المیزان جلد 2 صفحه 469:

" تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ".
[انبيا (ع) در عين حال كه در اصل فضل رسالت مشتركند، از درجات مختلفى برخوردارند]
از آنجا كه خواسته است به امر رسولان و به مقام والاى ايشان احترام بگذارد با كلمه" تلك" كه ضمير اشاره به دور است اشاره نمود، و اين جمله دلالت دارد بر اين كه خداى سبحان انبيا را در يك درجه قرار نداده، بلكه بين آنان برترى نهاده است، بعضى برتر از بعضى ديگر هستند، و بعضى پائين‏ تر از بعض ديگر، ولى همه آنها مشمول فضل خدا هستند، چون رسالت فى نفسه فضيلتى است كه در همه آنان هست.
پس در بين انبيا اختلاف مقام و تفاضل در درجات هست، در عين اينكه همه آنان در اصل فضل رسالت مشترك هستند، و در مجمع كمالات كه همان توحيد باشد سهيم هستند.

آیه ی دوم آیه ی 55 سوره مبارکه ی اسراء:
وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّنَ عَلىَ‏ بَعْضٍ وَ ءَاتَيْنَا دَاوُدَ زَبُورًا

ترجمه:
و خداى تو به آن كه در آسمانها و زمين است داناتر (و به قابليت هر موجودى آگاه‏تر) است،
و همانا ما بعضى از انبياء را بر بعضى ديگر برترى داديم و به داوود زبور را عطا كرديم‏

تفسیر از ترجمه ی تفسیر المیزان جلد13 صفحه 164:
جمله:" وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى‏ بَعْضٍ" به منزله تمهيد و مقدمه است براى جمله" وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً" و روي هم رفته فضيلت داوود و برترى او از ساير انبياء را كه همان‏ داشتن كتاب زبور است، بيان مى‏ كند، و در زبور احسن كلمات را در حمد و تسبيح خدا به كار برد.

آیه سوم که جناب عالی به آن استدلال فرمودید:

سوره ی بقره آیه ی 285:
ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كلُ‏ٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏َ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِير

ترجمه استاد الهی قمشه ای بدون هیچ گونه اضافه توسط بنده:
اين رسول به آنچه خدا بر او نازل كرده ايمان آورده و مؤمنان نيز همه به خدا و فرشتگان خدا و كتب و پيغمبران خدا ايمان آوردند (و گفتند) ما ميان هيچ يك از پيغمبران خدا فرق نگذاريم، و (همه يك زبان و يك دل) اظهار كردند كه ما (فرمان خدا را) شنيده و اطاعت كرديم، پروردگارا، ما آمرزش تو را خواهيم و (مى‏دانيم) بازگشت همه به سوى توست‏.

تفسیر از ترجمه ی تفسیر المیزان جلد 2 صفحه 682:
" لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ" اين جمله حكايت گفتار مؤمنين است، بدون اينكه بفرمايد" مؤمنين گفتند: ..." و ما در تفسير آيه شريفه:" وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ: رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ"
نكته عمومى اين طرز حكايت را بيان كرده و گفتيم: اين طرز بيان از زيباترين سبك‏هاى قرآنى است، و اما نكته‏اى كه مخصوص آيه مورد بحث است، (علاوه بر اينكه بيانگر حالت و گفتار مؤمنين است) اين است كه از خصوص حال مؤمنين گرفته شده، حالى كه در ايمانشان به آنچه خدا نازل كرده، داشته‏اند، بنا بر اين جمله مورد بحث زبان حال ايشان است نه زبان قال، و به فرض اينكه گفته باشند، هر كسى در دل خود آن را گفته است.
و سبك زيبايى كه در اين آيه بكار رفته اين است كه يك گفتار را كه از مؤمنين حكايت كرده، نيمى از آن يك شكل است، و نيم ديگرش شكل ديگرى دارد، و آن جمله:
" لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ" و جمله" وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا ..." است، كه اولى را بدون" قالوا- گفتند" آورده، و دومى را با آن، با اينكه هر دو گفتار مؤمنين در پاسخ دعوت پيامبر است.
حال بايد ديد وجه آن چيست؟ وجهش همان است كه در گذشته نيز گفتيم، جمله اولى كه كلمه" گفتند" ندارد زبان حال ايشان و جمله بعدى كه آن كلمه را دارد زبان قال و گفتار ايشان است.
قبلا خداى تعالى از حال يك يك آنان بطور جداگانه خبر داده و فرموده بود" كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ" ولى در جمله مورد بحث از آن سياق، به سياق جمع برگشته فرمود:" لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ" تا آخر دو آيه، و اين، براى آن است كه در اهل كتاب امور نامبرده، بطور دسته جمعى واقع مى‏ شد، مثلا يهود ميان موسى و عيسى و محمد، و نصارا ميان موسى و عيسى و محمد فرق مى‏گ ذاشتند، و به همين جهت دسته دسته شدند، و اديان جداگانه‏ اى درست كردند، با اينكه خدا همگى آنان را به يك امت و يك دين كه، دين فطرت است خلق كرده بود.

خداوند پیامبران را بر همه عالمیان برتری بخشیده اند چرا که آنها مهبط وحی هستند:

آل‏عمران : 33 إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين‏

خداوند برخی از پیامبران را بر برخی دیگر از پیامبران برتری بخشیده اند:

الإسراء : 55 وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى‏ بَعْضٍ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُورا

برخی از پیامبران امام بوده اند همانند ابراهیم ولی فرق است میان پیامبری که امام است و امامی که پیامبر نیست و مورد مقایسه قرار دادن آنها در تضاد با قران است و قیاسی است مع الفارق.

از نظر من پیامبر باید مقام بالاتری داشته باشه چون برگزیده ی خداست
البته امامت هم مقام بالایی داره اما در کنار پیامبر

من فکر می کنم حتی اگه امام علی و سایر ائمه هم بودن مقام پیامبری رو بالاتر قرار می دادن

البته این نظر شخصی منه

موحد;595418 نوشت:
برخی از پیامبران امام بوده اند همانند ابراهیم ولی فرق است میان پیامبری که امام است و امامی که پیامبر نیست و مورد مقایسه قرار دادن آنها در تضاد با قران است و قیاسی است مع الفارق.

جناب موحد نمی دانم بحث را از اول مطالعه فرمودید یا نه اما جناب استاد مشکور در همان پست اولشان تفاوت بین مقام امامت و نبوت را بیان فرمودند و فرمودند با توجه به آیه ی 124 سوره ی بقره(وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين‏) مقام امامت بالاتر از نبوت است چرا که خدای متعال بعد از آن که حضرت ابراهیم (علیه السلام) امتحانات الهی را با موفقیت پشت سر گذاشت ایشان را لایق مقام امامت دانست و به ایشان این مقام را عطا کرد.حال اگر بگوییم مقام امامت پایین تر است پس چرا بعد از آن همه امتحان حضرت ابراهیم لایق مقام پایین تر از نبوت شد؟این چه جایزه ای است که در آخرین مرحله نسبت به قبل از ارزش کمتری برخوردار است!؟؟
دقت کنید ما اصلا بحث را به سمت مقایسه ی امام با نبی نبردیم که بگویید قیاس مع الفارق است(هرچند نیست) بحث پیرامون مقایسه ی دو مقام است نه دو شخص.
لذا همان حضرت ابراهیم (علیه السلام) مقام امامتش بالاتر از نبوتش است.

RezaDodangeh;595396 نوشت:
متوجه نشدم؟ من کلمهء امام رو دو جور معنا کردم؟!
لطفاً توضیح بفرمایید

امامتی که پیامبر داشت بصورت رهبری (هم) بوده! ولی امامت در جای دیگه منظور فقط 12امام شیعه ست که راهنما بودن! کسیم که به پیامبر نمیگه امام!

techies;595390 نوشت:
[=Times New Roman]
من اینو گفتم که زیاد تو این موارد وارد نیستم اما اینی که شما میگی همون لفظ امام هست که تو قرآن اومده...این ارتباطی با امامت نداره...ببینید امام یه کلمه عربی به معنی پیشواست این ربطی به کلمه امام که ما استفاده میکنیم نداره...
حالا من زیاد کاری به این موارد ندارم و خوب مرجع بنده آیت الله خامنه ای هستن, هر نظری ایشون در این رابطه داشته باشن من کاملا و منطقا قبول دارم...

Masood11;595494 نوشت:
امامتی که پیامبر داشت بصورت رهبری (هم) بوده! ولی امامت در جای دیگه منظور فقط 12امام شیعه ست که راهنما بودن! کسیم که به پیامبر نمیگه امام!


بنده مثل اساتید این سایت به قرآن وارد نیستم
ممنون میشم اگر دقیقاً مشخص کنید منظور شما کدام آیه است؟ در جای دیگه یعنی کجا؟

مسعود عزیز در آیه ای که خدمتت گفتم خداوند مستقیم حضرت ابراهیم(ع) رو امام اعلام میکنه ، اینکه ما میگیم یا نمیگیم دلیل نمیشه

RezaDodangeh;595548 نوشت:

بنده مثل اساتید این سایت به قرآن وارد نیستم
ممنون میشم اگر دقیقاً مشخص کنید منظور شما کدام آیه است؟ در جای دیگه یعنی کجا؟

مسعود عزیز در آیه ای که خدمتت گفتم خداوند مستقیم حضرت ابراهیم(ع) رو امام اعلام میکنه ، اینکه ما میگیم یا نمیگیم دلیل نمیشه

خب امام که فقط یه مقام(منسب) نیست! یه واژه ی عربیه به معنای پیشوا! مثلا تو قران گفته رسول! حالا ما بگیم همه ی پستچیا اینجورن!!!؟

موحد;595418 نوشت:
خداوند پیامبران را بر همه عالمیان برتری بخشیده اند چرا که آنها مهبط وحی هستند:

آل‏عمران : 33 إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين‏

خداوند برخی از پیامبران را بر برخی دیگر از پیامبران برتری بخشیده اند:

الإسراء : 55 وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى‏ بَعْضٍ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُورا

برخی از پیامبران امام بوده اند همانند ابراهیم ولی فرق است میان پیامبری که امام است و امامی که پیامبر نیست و مورد مقایسه قرار دادن آنها در تضاد با قران است و قیاسی است مع الفارق.

«و اذا ابتلى ابراهيم ربّه بكلمات فاتمّهنّ قال انّى جاعلك للنّاس اماماً. قال و من ذرّيّتى قال لا ينال عهدى الظالمين.» (بقره/ 124)

(به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده اين آزمايش‏ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى‏رسد

اینکه چرا خداوند فرموده عهد من به ظالمین نمیرسد بحث جدایی میطلبد (حضرت اسحاق(ع) و اعتقادات یهودی ها.....). همچنین ترجمهء بالا هم کامل نیست چون منظور از کلمات وسائل گوناگون نیست و این هم نیاز به بحث جداگانه ای دارد که موضوع تاپیک نیست

در این آیه خداوند پس از آنکه حضرت ابراهیم(ع) از امتحانات الهی سربلند بیرون میاید ایشان را امام قرار میدهد. یعنی امامت مرتبه ای بالاتر بود که حضرت با وجود نبی بودن دارای آن نبود و برای رسیدن به این مقام باید در امتحانات الهی موفق میشد

دوست عزیز جناب "موحد" ، نبوت و امامت دو چیز کاملاً منفک از هم نیستند بلکه دو درجه و رتبه هستند

فرض در فرمایش شما این است که:
فرق است بین لیسانسی(دانشگاهی) که روحانی هم هست ، و روحانی که لیسانسه نیست

اما این فرض درست نیست و صحیحِ مطلب به این صورت است که اگر بخواهیم معادلی برای هر کدام بگوییم (برای مثال) نبوت یعنی لیسانس و امامت یعنی دکترا

بنابراین معنا ندارد که بگوییم:
فرق است بین لیسانسه ای که دکتر هم هست!!! و دکتری که لیسانسه نیست!!!

اما آن قسمت از فرمایش شما که گفتید ((امامی که پیامبر نیست)) عرض کنم که چهارده معصوم(ع) تمام ویژگی های نبی را دارا بودند. اینکه بسته به وظیفه ای که داشتند و همچنین خاتم بودن حضرت رسول(س) پیامبری نکردند اما تمام خصوصیات نبوت را داشتند. حتماً شنیده اید که امام خمینی میگفتند: اگر حضرت زهرا(ع) مرد بودند ، پیامبر میشدند. این یعنی ایشان تمام خصوصیات را برای نبی شدن دارا بودند

اما آیه ای که از سورهء آل عمران آوردید دقیقاً اشاره به برتری آل ابراهیم(ع) بر عالم دارد. آیا چهارده معصوم(ع) از نسل حضرت ابراهیم(ع) نیستند؟

Masood11;595554 نوشت:
خب امام که فقط یه مقام(منسب) نیست! یه واژه ی عربیه به معنای پیشوا! مثلا تو قران گفته رسول! حالا ما بگیم همه ی پستچیا اینجورن!!!؟

مسعود عزیز سؤال شما خودش جوابه. آیا میشه کلمهء رسول رو همه جا پیامبر و نبی معنا کرد؟ یا میشه همه جا جبرئیل(ع) معنا کرد؟ یا میشه همه جا پستچی معنا کرد؟ بجز رسول کلمات دیگری رو هم میشه مثال زد که معانی مختلف دارند. مثل صلاة
به همین دلیل ایراد شما وارد نیست که چرا کلمهء امام هرجا معنایی داره. کامنت شمارهء 63 که نوشتم رو بخون ، اونجا گفتم که چرا در این آیه امامت به معنای مقام هست و نه فقط لفظ پیشوا

RezaDodangeh;595560 نوشت:
اما این فرض درست نیست و صحیحِ مطلب به این صورت است که اگر بخواهیم معادلی برای هر کدام بگوییم (برای مثال) نبوت یعنی لیسانس و امامت یعنی دکترا

بنابراین معنا ندارد که بگوییم:
فرق است بین لیسانسه ای که دکتر هم هست!!! و دکتری که لیسانسه نیست!!!


من از ترجمه ی این آیه این نتیجه رو میگیرم که منظورش الگویی برای مردمه! وگرنه یادم نمیاد که خلافت یا ادعای خلافتی داشته باشه!

اگه این دو مقامو طولی در نظر بگیریم میشه این نتیجه رو گرفت که شما گفتید! ولی مثلا فردی که تخصص مغز و اعصاب داره و قلب و عروق از فردی که فقط تخصص قلب و عروق داره قطعا بالاتره!
همونطور که گفتم امامت یعنی رهبری و هیتلرم رهبر بوده، پس میتونیم بگیم اون مقام بالاتری از انبیا داره!!!؟
وقتی هم پیامبر امام میشه و هم غیر پیامبر پس صفت امامت در برابر نبوت عرضیه و جداگونه!
خلاصه ی کلام اینکه کسی که دوتا حسن داره بهتره یا یکی!؟

Masood11;595587 نوشت:
من از ترجمه ی این آیه این نتیجه رو میگیرم که منظورش الگویی برای مردمه! وگرنه یادم نمیاد که خلافت یا ادعای خلافتی داشته باشه!

خلافت؟! خلافت چه ارتباطی به بحث ما داشت؟!

حضرت ابراهیم(ع) در چه چیزی برای مردم الگو شده که قبلاً نبوده؟

Masood11;595587 نوشت:
اگه این دو مقامو طولی در نظر بگیریم میشه این نتیجه رو گرفت که شما گفتید! ولی مثلا فردی که تخصص مغز و اعصاب داره و قلب و عروق از فردی که فقط تخصص قلب و عروق داره قطعا بالاتره!
همونطور که گفتم امامت یعنی رهبری و هیتلرم رهبر بوده، پس میتونیم بگیم اون مقام بالاتری از انبیا داره!!!؟
وقتی هم پیامبر امام میشه و هم غیر پیامبر پس صفت امامت در برابر نبوت عرضیه و جداگونه!
خلاصه ی کلام اینکه کسی که دوتا حسن داره بهتره یا یکی!؟

مسعود عزیز ، مثال شما شبیه به همون مثالی بود که من درمورد حرف آقای "موحد" گفتم فقط به شکلی دیگه

فرض جناب "موحد" که گفتم اشتباست:
فرق است بین لیسانسی(دانشگاهی) که روحانی هم هست ، و روحانی که لیسانسه نیست
و مثال شما که باز هم مثل همون قبلیه و اشتباه:
فرق است بین متخصص مغزی که تخصص قلب هم داره ، و متخصص قلبی که تخصص مغز نداره

همچنین فرمایش شما در بخش دیگری هم شبیه به حرف ایشون بود. اینکه اولی دو چیز دارد و دومی یک چیز که این رو هم در همون پست توضیح دادم (بخش امامی که پیامبر نیست)

در واقع شما کامنتی رو که من جواب دادم دوباره تکرار کردی

اما از قیاس های شما واقعاً تعجب میکنم! شما حرفایی میزنی که حرفهای دیگهء خودتون رو رد میکنه!

شما میفرمایی:
لفظ امام چون برای خیلی ها استفاده میشه نمیتونه مقام باشه و تنها معنای پیشوا داره و نه یک مقام بالا. چون اگر اون رو به معنای مقام بگیریم هیتلر هم دارای همون مقام میشه و بالاتر از پیامبران میشه!!

و برای اثبات حرفت مثال رسول رو میاری. در حالیکه اگر بخوایم مثال شما رو با حرف خود شما تطبیق بدیم ، و فقط معنای لفظی رو در نظر بگیریم ، نتیجه این میشه:
دلیلی نداره بگیم رسول بودن یک مقان محسوب میشه چون پستچی ها هم به نوعی رسول هستن. پس رسول فقط یه لفظه به معنای فرستاده و یک مقام نیست!! همچنین چون خداوند به پیامبرش گفته رسول و به جبرئیل(ع) هم گفته رسول بنابراین ماموریت جبرئیل(ع) و پیامبر(ص) مثل همه!!! شما با تاکید بر روی معنای لفظی و بدون اینکه شرایط دیگر رو در نظر بگیرید میخواهید نتیجه گیری کنید

با احترام باید بگم این کامنت شما سراسر مغلطه بود و هیچ دلیل و برهان درستی درش نبود

RezaDodangeh;595613 نوشت:
خلافت؟! خلافت چه ارتباطی به بحث ما داشت؟!

حضرت ابراهیم(ع) در چه چیزی برای مردم الگو شده که قبلاً نبوده؟

مسعود عزیز ، مثال شما شبیه به همون مثالی بود که من درمورد حرف آقای "موحد" گفتم فقط به شکلی دیگه

فرض جناب "موحد" که گفتم اشتباست:
فرق است بین لیسانسی(دانشگاهی) که روحانی هم هست ، و روحانی که لیسانسه نیست
و مثال شما که باز هم مثل همون قبلیه و اشتباه:
فرق است بین متخصص مغزی که تخصص قلب هم داره ، و متخصص قلبی که تخصص مغز نداره

همچنین فرمایش شما در بخش دیگری هم شبیه به حرف ایشون بود. اینکه اولی دو چیز دارد و دومی یک چیز که این رو هم در همون پست توضیح دادم (بخش امامی که پیامبر نیست)

در واقع شما کامنتی رو که من جواب دادم دوباره تکرار کردی

اما از قیاس های شما واقعاً تعجب میکنم! شما حرفایی میزنی که حرفهای دیگهء خودتون رو رد میکنه!

شما میفرمایی:
لفظ امام چون برای خیلی ها استفاده میشه نمیتونه مقام باشه و تنها معنای پیشوا داره و نه یک مقام بالا. چون اگر اون رو به معنای مقام بگیریم هیتلر هم دارای همون مقام میشه و بالاتر از پیامبران میشه!!

و برای اثبات حرفت مثال رسول رو میاری. در حالیکه اگر بخوایم مثال شما رو با حرف خود شما تطبیق بدیم ، و فقط معنای لفظی رو در نظر بگیریم ، نتیجه این میشه:
دلیلی نداره بگیم رسول بودن یک مقان محسوب میشه چون پستچی ها هم به نوعی رسول هستن. پس رسول فقط یه لفظه به معنای فرستاده و یک مقام نیست!! همچنین چون خداوند به پیامبرش گفته رسول و به جبرئیل(ع) هم گفته رسول بنابراین ماموریت جبرئیل(ع) و پیامبر(ص) مثل همه!!! شما با تاکید بر روی معنای لفظی و بدون اینکه شرایط دیگر رو در نظر بگیرید میخواهید نتیجه گیری کنید

با احترام باید بگم این کامنت شما سراسر مغلطه بود و هیچ دلیل و برهان درستی درش نبود

مگه معنی امامی که ما میگیم غیر از اینه!؟ از هر کس بپرسیم که چرا اماما رو قبول داری میگن چون از طرف پیامبر به عنوان جانشینش انتخاب شدن!
اگه اینجا بحث بر سر برتری واژه ی امامت بر واژه ی نبوته درسته ولی اگه بحث سر برتری 12امام شیعه بر 124000 پیامبره اینجا بحث مشکل دار میشه!! اون پیامبرا راهی رو که کاملا محو شده بوده به انسان نشون دادن ولی امامای ما فقط سعی کردن مردمو تو اون راه نگه دارن و نهایتش خیلی دور نشن!! کدوم سختتره!!؟
مگه هر دوی اون متخصصا زیرشاخه ی پزشکی نیستن!؟ مقام امامت و نبوتم هر دو زیرشاخه ی خداپرستیه! غیر از اینه؟
من میگم هیتلرم یه امامه!(از نظر لغوی!) اشتباهه!؟
مثال رسول که گفتم، مگه تو قران فقط گفته رسول!!؟ تا اونجا که میدونم گفته رسول ا... و ...! این دیگه واژه ی کلی نیست و اسم خاصه! ولی اگه بگه رسول نمیشه گفت صددرصد به معنی حضرت محمده و باید بررسی بشه!
شما میتونید بگید که کامنتتون بدون هیچ مغلطه ای بود!!!؟(ادعای حقانیت!!)

الان میگن اماما از پیامبر بالاترن، فردا که بقیه رو قانع کردن میبینن فقط خدا مونده!! اونوقته که کم کم میگن خدا که نشسته سر جاش، این اماما بودن دینو حفظ میکردن!! چرا نگیم امامای ما بالاتر از خدان!!!!!؟:|(دیدم که میگما!! طرف امام حسینو بیشتر از خدا قبول داره مثلا!!!!)(منظورم شخص شما نیست! آیندگان منظورمه!!)

RezaDodangeh;595341 نوشت:

خب اصلاً چرا خدا میخواهد حضرت مهدی(عج) را بفرستد؟ خودش مشرکان و ظالمین را از بین ببرد و مظلومین را نجات دهد. اصلاً از همون اول همهء ما رو خوب خلق میکرد تموم!

1 - انسان ها مثل دندانه های شانه برابرند
یعنی اگر من و شما

عمل مشابه ای انجام بدیم با شرایط مساوی ، نتیجهء اون یکسان خواهد بود
در واقع با وجود این عدالت ، اگر من کار درست رو انجام دادم و به بهشت رفتم و دیگری کار غلط انجام داد و وارد جهنم شد ، این نابرابری عین عدالته. چرا که این حکم منظبق با عمل هرکدوم از ما بوده و اگر اعمال ما برعکس میبود ، حکم و عاقبت ما هم دقیقاً برعکس میشد و این یعنی
ما مثل دندانهء شانه در اجرای عدالت با هم برابریم

2 - یاری خدا یعنی چه؟ یاری خدا رو اول باید معنا کنیم
شما چطور میگید خدا پیامبرش رو یاری کرد در حالیکه پیامبر(ص) در شعب ابی طالب رنج زیادی کشید؟ مجبور شد از مکه هجرت کنه با چه سختی های فراوانی؟ بر سر ایشون آشغال میریختن ، مسخرشون میکردن ، و مورد انواع آزار قرار گرفتن

3 - مگر نمیفرمایید برتری که خدا درمورد انبیاء نسبت به یکدیگر گفته ، برتری درمورد امکاناتی هست که خدا بهشون داده و نه برتری شخصیتی. پس چه ایرادی داره که خدا نظارت بر شفاعت رو فقط از روی برتری امکان برای پیامبران قرار داده باشه و نه برتری شخصیتی؟

همه پیامبران دوران ملال اوری را هم سپری کردند
مثل حضرت موسی و سرزمین طور
و
حضرت یوسف و زندان

اگر قرار باشد که همش مورد یاری باشد که دیگر نقش انسان بودن چه میشود؟؟؟
دربالاترین رده هدایتی هدایت افعالی رخ میدهد که انسان با اختیار و خدا با اجبار یکی را به این سو و ان سو می کشاند.

.............

دوست عزیز اگر امامت بالاتر از نبوت بود که دیگر خدا ارتباط وحی را چرا قطع کرد در حالی که ثمره ارسال پیامبران را باید در هدایت ایمه میدید؟؟؟

احمدمنتظرالمهدی;595408 نوشت:
ضمن تشکر از همه ی دوستان که در بحث شرکت کردند ابتدا به درخواست جناب baby پاسخ می دهم بعد ان شاء الله در خدمت دوستان هستم.

اولین آیه: سوره ی بقره آیه ی 253
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كلََّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ ءَاتَيْنَا عِيسىَ ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَ لَاكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنهُْم مَّنْ ءَامَنَ وَ مِنهُْم مَّن كَفَرَ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَ لَاكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيد
ترجمه:
اين پيغمبران را برخى بر بعضى برترى و فضيلت داديم، بعضى را خدا با او سخن گفته و بعضى را رفعت مقام داده، و عيسى پسر مريم را معجزات آشكار داديم و او را به روح القدس نيرو بخشيديم، و اگر خدا مى‏خواست پس از فرستادن پيامبران و معجزات آشكار، مردم با يكديگر در مقام خصومت و قتال بر نمى‏آمدند، و ليكن آنان بر خلاف و دشمنى با هم برخاستند، برخى ايمان آورده و بعضى كافر شدند، و اگر خدا مى‏خواست با هم بر سر جنگ نبودند، و ليكن خدا هر چه مشيّتش قرار گيرد خواهد كرد

تفسیر آیه از ترجمه تفسیر المیزان جلد 2 صفحه 469:

" تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ".
[انبيا (ع) در عين حال كه در اصل فضل رسالت مشتركند، از درجات مختلفى برخوردارند]
از آنجا كه خواسته است به امر رسولان و به مقام والاى ايشان احترام بگذارد با كلمه" تلك" كه ضمير اشاره به دور است اشاره نمود، و اين جمله دلالت دارد بر اين كه خداى سبحان انبيا را در يك درجه قرار نداده، بلكه بين آنان برترى نهاده است، بعضى برتر از بعضى ديگر هستند، و بعضى پائين‏ تر از بعض ديگر، ولى همه آنها مشمول فضل خدا هستند، چون رسالت فى نفسه فضيلتى است كه در همه آنان هست.
پس در بين انبيا اختلاف مقام و تفاضل در درجات هست، در عين اينكه همه آنان در اصل فضل رسالت مشترك هستند، و در مجمع كمالات كه همان توحيد باشد سهيم هستند.

آیه ی دوم آیه ی 55 سوره مبارکه ی اسراء:


وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّنَ عَلىَ‏ بَعْضٍ وَ ءَاتَيْنَا دَاوُدَ زَبُورًا

ترجمه:
و خداى تو به آن كه در آسمانها و زمين است داناتر (و به قابليت هر موجودى آگاه‏تر) است،
و همانا ما بعضى از انبياء را بر بعضى ديگر برترى داديم و به داوود زبور را عطا كرديم‏

تفسیر از ترجمه ی تفسیر المیزان جلد13 صفحه 164:
جمله:" وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى‏ بَعْضٍ" به منزله تمهيد و مقدمه است براى جمله" وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً" و روي هم رفته فضيلت داوود و برترى او از ساير انبياء را كه همان‏ داشتن كتاب زبور است، بيان مى‏ كند، و در زبور احسن كلمات را در حمد و تسبيح خدا به كار برد.

آیه سوم که جناب عالی به آن استدلال فرمودید:

سوره ی بقره آیه ی 285:
ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كلُ‏ٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏َ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِير

ترجمه استاد الهی قمشه ای بدون هیچ گونه اضافه توسط بنده:
اين رسول به آنچه خدا بر او نازل كرده ايمان آورده و مؤمنان نيز همه به خدا و فرشتگان خدا و كتب و پيغمبران خدا ايمان آوردند (و گفتند) ما ميان هيچ يك از پيغمبران خدا فرق نگذاريم، و (همه يك زبان و يك دل) اظهار كردند كه ما (فرمان خدا را) شنيده و اطاعت كرديم، پروردگارا، ما آمرزش تو را خواهيم و (مى‏دانيم) بازگشت همه به سوى توست‏.

تفسیر از ترجمه ی تفسیر المیزان جلد 2 صفحه 682:
" لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ" اين جمله حكايت گفتار مؤمنين است، بدون اينكه بفرمايد" مؤمنين گفتند: ..." و ما در تفسير آيه شريفه:" وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ: رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ"
نكته عمومى اين طرز حكايت را بيان كرده و گفتيم: اين طرز بيان از زيباترين سبك‏هاى قرآنى است، و اما نكته‏اى كه مخصوص آيه مورد بحث است، (علاوه بر اينكه بيانگر حالت و گفتار مؤمنين است) اين است كه از خصوص حال مؤمنين گرفته شده، حالى كه در ايمانشان به آنچه خدا نازل كرده، داشته‏اند، بنا بر اين جمله مورد بحث زبان حال ايشان است نه زبان قال، و به فرض اينكه گفته باشند، هر كسى در دل خود آن را گفته است.
و سبك زيبايى كه در اين آيه بكار رفته اين است كه يك گفتار را كه از مؤمنين حكايت كرده، نيمى از آن يك شكل است، و نيم ديگرش شكل ديگرى دارد، و آن جمله:
" لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ" و جمله" وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا ..." است، كه اولى را بدون" قالوا- گفتند" آورده، و دومى را با آن، با اينكه هر دو گفتار مؤمنين در پاسخ دعوت پيامبر است.
حال بايد ديد وجه آن چيست؟ وجهش همان است كه در گذشته نيز گفتيم، جمله اولى كه كلمه" گفتند" ندارد زبان حال ايشان و جمله بعدى كه آن كلمه را دارد زبان قال و گفتار ايشان است.
قبلا خداى تعالى از حال يك يك آنان بطور جداگانه خبر داده و فرموده بود" كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ" ولى در جمله مورد بحث از آن سياق، به سياق جمع برگشته فرمود:" لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ" تا آخر دو آيه، و اين، براى آن است كه در اهل كتاب امور نامبرده، بطور دسته جمعى واقع مى‏ شد، مثلا يهود ميان موسى و عيسى و محمد، و نصارا ميان موسى و عيسى و محمد فرق مى‏گ ذاشتند، و به همين جهت دسته دسته شدند، و اديان جداگانه‏ اى درست كردند، با اينكه خدا همگى آنان را به يك امت و يك دين كه، دين فطرت است خلق كرده بود.

یعنی یک طورایی خدا خواسته بگوید از اخلاق مومن این است ان جمله را بگوید و ان عقیده را داشته باشد؟؟؟

لطفا جواب دقیق دهید از کارشناسان هم کمک می خواهم وارد اینجای بحث بشوند

جناب RezaDodangeh

مقام پیامبری بسی بالاتر از آن است که بتوان پیامبران را با غیر پیامبران مورد مقایسه قرار داد. پیامبران بر اساس فرامین حضرت الله که به آنها وحی می شد عمل می کردند و اگر بر اساس اجتهاد خود خطایی را مرتکب می شدند حضرت به آنها تذکر می دادند و یا آنها را توبیخ می کردند و یا مقام پیامبری را از آنها سلب می کردند ولی به امامان غیر پیامبر نه وحی می شد و نه تحت کنترل حضرت الله بودند. همانگونه که عرض کردم مقایسه پیامبران با غیر پیامبران قیاسی است مع الفارق و در تضاد با قران.

موحد;595790 نوشت:
جناب RezaDodangeh

مقام پیامبری بسی بالاتر از آن است که بتوان پیامبران را با غیر پیامبران مورد مقایسه قرار داد. پیامبران بر اساس فرامین حضرت الله که به آنها وحی می شد عمل می کردند و اگر بر اساس اجتهاد خود خطایی را مرتکب می شدند حضرت به آنها تذکر می دادند و یا آنها را توبیخ می کردند و یا مقام پیامبری را از آنها سلب می کردند ولی به امامان غیر پیامبر نه وحی می شد و نه تحت کنترل حضرت الله بودند. همانگونه که عرض کردم مقایسه پیامبران با غیر پیامبران قیاسی است مع الفارق و در تضاد با قران.

سلام

شما اگر بتوانید تاپیک شماره 49 را پاسخ دهید این شبه شما رفع میشود انوقت متوجه میشوید که پیامبران با غیر پیامبران نیز قابل مقایسه میتوانند باشند !

در حدیث از معصوم است که روزی علی (ع) به پیامبر اکرم عرض کردند صذاهائی را که شما میشنوید من هم میشوم این به چه معنی است فرمودند بله شما هم کلام وحی را میشنوید فرقش در اینست که من پیامبرم ولی شما پیامبر نیستید ؟

BABY;595684 نوشت:
یعنی یک طورایی خدا خواسته بگوید از اخلاق مومن این است ان جمله را بگوید و ان عقیده را داشته باشد؟؟؟

بحث اخلاقی نیست بلکه عقیده ی مومن باید این باشد که به همه ی پیامبران به طور یکسان ایمان بیاورد نه اینکه یک پیامبر را قبول کند و یک پیامبر را قبول نکندمثل بعضی از یهود و نصاری که پیامبر خود را نسبت به باقی پیامبران بالاتر می دانستند و به دیگر پیامبران ایمان نمی آوردند.
اینکه مومنین می گویند فرقی نمی گذاریم یعنی ایمان داریم همه ی انبیاء از جانب خداوند مبعوث شده اند و در این مسئله فرقی بین رسل نیست.
نه اینکه مثلا به حضرت عیسی معتقدیم ولی به حضرت نوح نه!

baby;576041 نوشت:
در مورد اتفاق خارق العاده به یک موردش اشاره کنم همان قضیه ای که یک سنگ از اسمان میخورد به سر کسی که ب حالت تشکیک میافتد.

اره اگر اینطور که شما میگویید امامت از نبوت بالاتر باشد باید روی تک تک ایمه یک معرفی سازی از سمت خدا رخ میداده
چطور است برای پیامبرانش این یاری را کرد ولی برای امام ک به قول شما رتبه اش بالاتر است این یاری را نکند؟؟؟
خوب خدا اگر برایش رتبه امامت بالاتر بود که 100 سال بعد از فوت حضرت محمد وحی را قطع میکرد تا هم امام را معرفی کند و هم به امامان در هدایت جامعه(از قول شما مهمترین وظیفه شان است) کمک بدهد.
در واقع با صحبت شما خداوند برای به بار نشستن ان همه سال تلاشش برای ابلاغ رسالتها به پیامبران به نقطه هدایت جامعه که مهمتر هم بوده رسیده بعد جامعه را با امام تنها گذاشته؟؟؟
خوب 100 سال صبر میکردند در حالی که 1000 سال ما 1 سال خداوند است.

baby;595673 نوشت:
همه پیامبران دوران ملال اوری را هم سپری کردند
مثل حضرت موسی و سرزمین طور
و
حضرت یوسف و زندان

اگر قرار باشد که همش مورد یاری باشد که دیگر نقش انسان بودن چه میشود؟؟؟
دربالاترین رده هدایتی هدایت افعالی رخ میدهد که انسان با اختیار و خدا با اجبار یکی را به این سو و ان سو می کشاند.

.............

دوست عزیز اگر امامت بالاتر از نبوت بود که دیگر خدا ارتباط وحی را چرا قطع کرد در حالی که ثمره ارسال پیامبران را باید در هدایت ایمه میدید؟؟؟

سلام مجدد
جناب "baby" ، مواردي كه درمورد ياري رساندن خداوند به پيامبران عرض كردم ، پاسخ من به اين مطلب شما بود كه در بالا آوردم (كامنت اول شما ، بخش بولد شده)
اين حرف شما بود ، حرف من نيست كه شما سعي در پاسخ به آن را داريد بزرگوار. در ابتداي كامنتم هم پرسيدم ياري رساندن را چطور معنا ميكنيد؟ كه پاسخ نداديد
آن مطالب را به اين دليل مطرح كردم كه اگر بخواهيم حرف شما را ملاك دهيم بايد از شما بپرسيم (كه من پرسيدم):

چطور است كه خدا در جايي پيامبرانش را ياري كرد و در جاي ديگر ياري نكرد؟! مگر جايي پيامبرش را بالا ميدانست و جايي نميدانست؟!
يا بگوييم: (براي نمونه) چون حضرت ايوب(ع) بيماري شديدي گرفتند پس حتماً مقام پايين تري داشتند! اگر غير از اين است چرا خدا ايشان را ياري نكرد؟!

در ضمن شما در اين كلام كه براي پاسخ به بنده فرموديد (كامنت دوم شما ، بخش بولد شده) در واقع پاسخ كامنت اولِ خودتان را داده ايد

ايراد شما:
((چطور است برای پیامبرانش این یاری را کرد ولی برای امام ک به قول شما رتبه اش بالاتر است این یاری را نکند؟؟؟))

پاسخ شما به ايراد خودتان:
((اگر قرار باشد که همش مورد یاری باشد که دیگر نقش انسان بودن چه میشود؟؟؟))

دوست عزيز ، حرف ما هم همين است كه ياري رساندن خدا (به شكلي كه شما گفتيد) ملاك درستي براي تشخيص برتري نيست
اگر قرار باشد تمام كارها با ياري هاي فراطبيعيِ خداوند باشد كه ديگر آن جايگاه بالا چه معنايي دارد؟
اگر در كربلا خداوند مثلاً آتشي ميفرستاد و سپاه يزيد ملعون را نابود ميكرد ديگر كدام بخشِ عظمت امام حسين(ع) و يارانش تا به اين حد نمايان ميشد؟

اما نكتهء مهمي كه هم شما هم بعضي ديگر از دوستان اصلاً (تاكيد ميكنم اصلاً) به آن دقت نميكنيد اين است كه كسي نگفت مثلاً امام علي(ع) از پيامبر(ص) بالاتر است

از ابتدا حرف بر سر اين بود كه: مقام امامت بالاتر است يا مقام نبوت ؛ نه اينكه آن پيامبر بالاتر است يا آن امام

و بارها و بارها گفته شد كه برخي پيامبران(ع) مقام امامت را نيز دارا بوده اند (به پست هاي قبلي رجوع كنيد)
همچنين قبلاً گفته شد كه مقايسه به اين صورت كه اولي a و b را دارد (يا ندارد) و دومي فقط a را دارد (يا b را هم دارد) قياس درستي نيست (به دلايلي كه گفته شد)

بنابراين

1 - مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است

2 - پيامبر(ص) ، از تمام مخلوقات بالاتر هستند چون به تمام مقام ها از جمله امامت رسيده اند

3 - 14 معصوم(ع) ، از تمام انسان ها از جمله ساير پيامبران(ع) به واسطهء مقام امامت بالاتر هستند

RezaDodangeh;595908 نوشت:
سلام مجدد
جناب "baby" ، مواردي كه درمورد ياري رساندن خداوند به پيامبران عرض كردم ، پاسخ من به اين مطلب شما بود كه در بالا آوردم (كامنت اول شما ، بخش بولد شده)
اين حرف شما بود ، حرف من نيست كه شما سعي در پاسخ به آن را داريد بزرگوار. در ابتداي كامنتم هم پرسيدم ياري رساندن را چطور معنا ميكنيد؟ كه پاسخ نداديد
آن مطالب را به اين دليل مطرح كردم كه اگر بخواهيم حرف شما را ملاك دهيم بايد از شما بپرسيم (كه من پرسيدم):

چطور است كه خدا در جايي پيامبرانش را ياري كرد و در جاي ديگر ياري نكرد؟! مگر جايي پيامبرش را بالا ميدانست و جايي نميدانست؟!
يا بگوييم: (براي نمونه) چون حضرت ايوب(ع) بيماري شديدي گرفتند پس حتماً مقام پايين تري داشتند! اگر غير از اين است چرا خدا ايشان را ياري نكرد؟!

در ضمن شما در اين كلام كه براي پاسخ به بنده فرموديد (كامنت دوم شما ، بخش بولد شده) در واقع پاسخ كامنت اولِ خودتان را داده ايد

ايراد شما:
((چطور است برای پیامبرانش این یاری را کرد ولی برای امام ک به قول شما رتبه اش بالاتر است این یاری را نکند؟؟؟))

پاسخ شما به ايراد خودتان:
((اگر قرار باشد که همش مورد یاری باشد که دیگر نقش انسان بودن چه میشود؟؟؟))

دوست عزيز ، حرف ما هم همين است كه ياري رساندن خدا (به شكلي كه شما گفتيد) ملاك درستي براي تشخيص برتري نيست
اگر قرار باشد تمام كارها با ياري هاي فراطبيعيِ خداوند باشد كه ديگر آن جايگاه بالا چه معنايي دارد؟
اگر در كربلا خداوند مثلاً آتشي ميفرستاد و سپاه يزيد ملعون را نابود ميكرد ديگر كدام بخشِ عظمت امام حسين(ع) و يارانش تا به اين حد نمايان ميشد؟

اما نكتهء مهمي كه هم شما هم بعضي ديگر از دوستان اصلاً (تاكيد ميكنم اصلاً) به آن دقت نميكنيد اين است كه كسي نگفت مثلاً امام علي(ع) از پيامبر(ص) بالاتر است

از ابتدا حرف بر سر اين بود كه: مقام امامت بالاتر است يا مقام نبوت ؛ نه اينكه آن پيامبر بالاتر است يا آن امام

و بارها و بارها گفته شد كه برخي پيامبران(ع) مقام امامت را نيز دارا بوده اند (به پست هاي قبلي رجوع كنيد)
همچنين قبلاً گفته شد كه مقايسه به اين صورت كه اولي a و b را دارد (يا ندارد) و دومي فقط a را دارد (يا b را هم دارد) قياس درستي نيست (به دلايلي كه گفته شد)

بنابراين

1 - مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است

2 - پيامبر(ص) ، از تمام مخلوقات بالاتر هستند چون به تمام مقام ها از جمله امامت رسيده اند

3 - 14 معصوم(ع) ، از تمام انسان ها از جمله ساير پيامبران(ع) به واسطهء مقام امامت بالاتر هستند

دوست عزیز من نوشتم قرار نیست همش که یاری خدا باشد
یعنی قرار نیست همش خدا یاری دهد یا اصلا یاری ندهد
بنا به حکمت الهی یک جایی کمک خواهد کرد یک جایی کمک نخواهد کرد.

اخر اگر نقش هدایت برای خدا در دوران امامت مهم بود که همچون قضیه نبوت حضرت موسی که انگونه از حضرت موسی خواست جلوی فرعون بیایستد
و حضرت موسی هم تا اخر ماموریت الهی ادامه داد
و اینگونه نبود که اجازه دهد فرعون بتواند تز خود را در سرزمین مصر پیاده کند.

اما حضرت علی اگر قرار بر این بود که نقش هادی قوم را بازی کند
هم باید یاری میشد از سوی خدا
و
هم به خلفا اجازه هادی بودن را نمیداد و سکوت اختیار نمیکرد

............

در مورد ایه هم صحبت کنیم
یک طورایی خدا فرموده که عقیده مومنین باید چگونه باشد
همانطور که در قران گفته که برخی از نیمه شب یا ثلث شب به عبادت و نافله خوانی میپردازند و انگار به ما هم گفته اگر به دنبال تقرب هستید باید در نیمه شب یا ثلث شب به عبادت و تسبیح بپردازید.

پس وقتی میفرمایند بین فرستادگان تفاوتی قایل نباشید
یا این بحث فضل امامت بر نبوت از سمت شما اشتباه است یا بحث فضل نبوت بر امامت
و کلا هر دو مقام برابرند

البته این در حالتی است که امامان را فرستادگان الهی بدانیم.
در اولیا بودن ایمه هیچ شکی نیست اما در مورد فرستاده بودنشان باید خداوند یا با یاریش از انها یا با حجتهایی نشان میداد که ایمه فرستادگان من هستند.
و بعد از ان یاری اشکار یا حجت اشکار امام می بایست کاملا خود را در صحنه نشان دهد نه اینکه به دلایلی سکوت را انتخاب کند

یاری هم قرار نیست دایمی باشد.
همانطور که در قضیه حضرت ایوب هم به مو رسید اما با یاری خدا پاره نشد و پس از ان فرزندان و همسرش به او برگشتند.

در مورد 14 معصوم هم در جای خودش صحبت خواهم کرد.

BABY;596056 نوشت:
دوست عزیز من نوشتم قرار نیست همش که یاری خدا باشد
یعنی قرار نیست همش خدا یاری دهد یا اصلا یاری ندهد
بنا به حکمت الهی یک جایی کمک خواهد کرد یک جایی کمک نخواهد کرد.

اخر اگر نقش هدایت برای خدا در دوران امامت مهم بود که همچون قضیه نبوت حضرت موسی که انگونه از حضرت موسی خواست جلوی فرعون بیایستد
و حضرت موسی هم تا اخر ماموریت الهی ادامه داد
و اینگونه نبود که اجازه دهد فرعون بتواند تز خود را در سرزمین مصر پیاده کند.

اما حضرت علی اگر قرار بر این بود که نقش هادی قوم را بازی کند
هم باید یاری میشد از سوی خدا
و
هم به خلفا اجازه هادی بودن را نمیداد و سکوت اختیار نمیکرد

............

در مورد ایه هم صحبت کنیم
یک طورایی خدا فرموده که عقیده مومنین باید چگونه باشد
همانطور که در قران گفته که برخی از نیمه شب یا ثلث شب به عبادت و نافله خوانی میپردازند و انگار به ما هم گفته اگر به دنبال تقرب هستید باید در نیمه شب یا ثلث شب به عبادت و تسبیح بپردازید.

پس وقتی میفرمایند بین فرستادگان تفاوتی قایل نباشید
یا این بحث فضل امامت بر نبوت از سمت شما اشتباه است یا بحث فضل نبوت بر امامت
و کلا هر دو مقام برابرند

البته این در حالتی است که امامان را فرستادگان الهی بدانیم.
در اولیا بودن ایمه هیچ شکی نیست اما در مورد فرستاده بودنشان باید خداوند یا با یاریش از انها یا با حجتهایی نشان میداد که ایمه فرستادگان من هستند.
و بعد از ان یاری اشکار یا حجت اشکار امام می بایست کاملا خود را در صحنه نشان دهد نه اینکه به دلایلی سکوت را انتخاب کند

یاری هم قرار نیست دایمی باشد.
همانطور که در قضیه حضرت ایوب هم به مو رسید اما با یاری خدا پاره نشد و پس از ان فرزندان و همسرش به او برگشتند


بحث كلاً عوض شد و البته چندين شاخه شد. فعلاً فقط همين يك نكته:

آيا حضرت هارون(ع) پيامبر بود يا نه؟

Masood11;595622 نوشت:
مگه معنی امامی که ما میگیم غیر از اینه!؟ از هر کس بپرسیم که چرا اماما رو قبول داری میگن چون از طرف پیامبر به عنوان جانشینش انتخاب شدن!
اگه اینجا بحث بر سر برتری واژه ی امامت بر واژه ی نبوته درسته ولی اگه بحث سر برتری 12امام شیعه بر 124000 پیامبره اینجا بحث مشکل دار میشه!! اون پیامبرا راهی رو که کاملا محو شده بوده به انسان نشون دادن ولی امامای ما فقط سعی کردن مردمو تو اون راه نگه دارن و نهایتش خیلی دور نشن!! کدوم سختتره!!؟
مگه هر دوی اون متخصصا زیرشاخه ی پزشکی نیستن!؟ مقام امامت و نبوتم هر دو زیرشاخه ی خداپرستیه! غیر از اینه؟
من میگم هیتلرم یه امامه!(از نظر لغوی!) اشتباهه!؟
مثال رسول که گفتم، مگه تو قران فقط گفته رسول!!؟ تا اونجا که میدونم گفته رسول ا... و ...! این دیگه واژه ی کلی نیست و اسم خاصه! ولی اگه بگه رسول نمیشه گفت صددرصد به معنی حضرت محمده و باید بررسی بشه!
شما میتونید بگید که کامنتتون بدون هیچ مغلطه ای بود!!!؟(ادعای حقانیت!!)

الان میگن اماما از پیامبر بالاترن، فردا که بقیه رو قانع کردن میبینن فقط خدا مونده!! اونوقته که کم کم میگن خدا که نشسته سر جاش، این اماما بودن دینو حفظ میکردن!! چرا نگیم امامای ما بالاتر از خدان!!!!!؟:|(دیدم که میگما!! طرف امام حسینو بیشتر از خدا قبول داره مثلا!!!!)(منظورم شخص شما نیست! آیندگان منظورمه!!)


قسمتی رو که بولد مشکی کردم ، اصلاً موضوع بحث ما نیست. گرچه دغدغهء شما قابل احترامه

این که گفتم مغلطه منظورم این نبود که عمدی در کار هست. شاید ناخواسته بوده ولی مغلطه بوده
در مورد بنده هم ممنون میشم اگر دقیقاً بفرمایید کجای حرفهای من مغلطه بود

مسعود عزیز ، نمیدونم چرا شما اینقدر به معنای ظاهری تکیه میکنید؟!
شما خودت میفرمایی
از نظر لغوی به هیتلر میگن امام (البته من ندیدم کسی به هیتلر بگه امام! ولی حالا فرض میگیریم که میگن)
برادر عزیزم اگر بگم قیاس های بی مورد میکنی ناراحت میشی

دقت کن:
حضرت جبرئیل(ع) فرشته است
بعضی مادرها هم میگن که دختر من فرشته است

اما...

فرشته بودن حضرت جبرئیل(ع) دارای اوصاف بسیار متفاوت با فرشته گفتن یه مادر به دخترش است ، گرچه لفظ یکی ست
امامی هم که خداوند میفرماید دارای اوصاف متفاوتی است از آن امامی که به یک رهبر یا امام جماعت گفته میشود ، گر چه لفظ شبیه به هم است

ضمناً این حرف شماست که درست هم هست:
ولی اگه بگه رسول نمیشه گفت صددرصد به معنی حضرت محمده و باید بررسی بشه!

خب برادر ، ما هم همین رو میگیم. اگر جایی کلمهء امام اومد نمیتوانیم بگوییم صددرصد یعنی فقط معنای رهبری ، بلکه باید بررسی شود

RezaDodangeh;596127 نوشت:

قسمتی رو که بولد مشکی کردم ، اصلاً موضوع بحث ما نیست. گرچه دغدغهء شما قابل احترامه

این که گفتم مغلطه منظورم این نبود که عمدی در کار هست. شاید ناخواسته بوده ولی مغلطه بوده
در مورد بنده هم ممنون میشم اگر دقیقاً بفرمایید کجای حرفهای من مغلطه بود

مسعود عزیز ، نمیدونم چرا شما اینقدر به معنای ظاهری تکیه میکنید؟!
شما خودت میفرمایی

از نظر لغوی به هیتلر میگن امام (البته من ندیدم کسی به هیتلر بگه امام! ولی حالا فرض میگیریم که میگن)
برادر عزیزم اگر بگم قیاس های بی مورد میکنی ناراحت میشی

دقت کن:
حضرت جبرئیل(ع) فرشته است
بعضی مادرها هم میگن که دختر من فرشته است

اما...

فرشته بودن حضرت جبرئیل(ع) دارای اوصاف بسیار متفاوت با فرشته گفتن یه مادر به دخترش است ، گرچه لفظ یکی ست

امامی هم که خداوند میفرماید دارای اوصاف متفاوتی است از آن امامی که به یک رهبر یا امام جماعت گفته میشود ، گر چه لفظ شبیه به هم است

ضمناً این حرف شماست که درست هم هست:
ولی اگه بگه رسول نمیشه گفت صددرصد به معنی حضرت محمده و باید بررسی بشه!

خب برادر ، ما هم همین رو میگیم. اگر جایی کلمهء امام اومد نمیتوانیم بگوییم صددرصد یعنی فقط معنای رهبری ، بلکه باید بررسی شود


در مورد مغلطه منظورم اینه که هیچ چیزو نمیتونیم با قطعیت بگیم و ممکنه هر کس برداشتی داشته باشه!

خب اگه یه عرب پیروی هیتلر بود بهش میگفت امام!! یه رهبره(در هر زبان)! همونطور که ما به آقای روحانی نمیگیم پرزیدنت روحانی!!
منم همینو میگم! نمیشه یه کلمه همیشه یه معنی داشته باشن!

Masood11;596205 نوشت:
در مورد مغلطه منظورم اینه که هیچ چیزو نمیتونیم با قطعیت بگیم و ممکنه هر کس برداشتی داشته باشه!

خب اگه یه عرب پیروی هیتلر بود بهش میگفت امام!! یه رهبره(در هر زبان)! همونطور که ما به آقای روحانی نمیگیم پرزیدنت روحانی!!
منم همینو میگم! نمیشه یه کلمه همیشه یه معنی داشته باشن!

منم همین رو میگم. نمیشه کلمهء امام همیشه یه معنی داشته باشه
معنایی که از امام مد نظر ما هست (برای مقایسه با نبوت) معنایی هست که خداوند به عنوان یه مقام درنظر گرفته ، هرچند که کلمهء امام در معانی دیگه ای هم به کار میره. ما داریم
جایگاه رو با جایگاه و مقام رو با مقام مقایسه میکنیم ، نه فرد رو با فرد

بذار یه تعریف برعکس بگم:
خداوند مقام خاصی رو که برای انسان در نظر گرفته با نام امام نامگذاری کرده و وقتی ما میگیم مثلاً امام حسین(ع) ، فقط منظورمون رهبر بودنِ ایشان نیست ، بلکه مقامی هم که خدا با نام امامت به ایشون داده در نظر داریم

باز هم اگر نکته ای هست بفرما

امام :
اسم کسی که برای او ریاست دینی و دنیوی هر دو باشد . در نزد متکلمان جانشین پیغمبر را امام گویند که وظیفه او بر پاداشتن رسوم و آداب دین است چنانکه پیروی آن بر همه امت واجب شده است . نزد شیعه اثنا عشری هریک از دوازده پیشوا که نخستین آنان علی بن ابی طالب و آخرین آنان مهدی است، و یازده تن اخیر از نسل علی و فاطمه دختر محمد اند . نزداسماعیلیه، هر یک از هفت پیشوا که شش تن نخستین همان شش امام اول شیعه اثناعشری هستند و هفتمین اسماعیل بن جعفر صادق باشد : بویوسف یعقوب انصاری قاضی قضاة هرون الرشید و شاگرد امام بوحنیفه. . . از امامان مطلق و اهل اختیار بوده . بوبشر تبانی رحمه اللّه هم امام بزرگ بود بروزگار سامانیان . مامون گفت: سخت صواب آمد و کدام کس را ولیعهد کنم؟ گفت علی بن موسی الرضا علیه السلام که امام عصر است . سید ما و صاحب ما امام قائم بامراللّه امیرالمومنین بنده خداست

RezaDodangeh;596248 نوشت:
منم همین رو میگم. نمیشه کلمهء امام همیشه یه معنی داشته باشه
معنایی که از امام مد نظر ما هست (برای مقایسه با نبوت) معنایی هست که خداوند به عنوان یه مقام درنظر گرفته ، هرچند که کلمهء امام در معانی دیگه ای هم به کار میره. ما داریم
جایگاه رو با جایگاه و مقام رو با مقام مقایسه میکنیم ، نه فرد رو با فرد

بذار یه تعریف برعکس بگم:
خداوند

مقام خاصی رو که برای انسان در نظر گرفته با نام امام نامگذاری کرده و وقتی ما میگیم مثلاً امام حسین(ع) ، فقط منظورمون رهبر بودنِ ایشان نیست ، بلکه مقامی هم که خدا با نام امامت به ایشون داده در نظر داریم

باز هم اگر نکته ای هست بفرما

دیشب که پستامو خوندم انگار دونفر نوشته بودنشون!!!:khandeh!: یعنی بعضیاشون انگار همینجوری غریزی ریخته بود بیرون!!!!
نظر منم تقریبا مشابه همینیه که گفتی!
به نظر من صفات نبوت و امامت تقریبا در یه حدن و کسی که فقط یکی از این صفاتو داره مقام کمتری داره نسبت به فردی که هر دو رو داره! کل نظرم اینه!
مقایسه ی این دو مثل مقایسه ی رشته ی حقوق و پزشکیه!! هر دو صدر رشته ی خودشونن و هر دو هم خوبن فقط زمینه ی فعالیتشون فرق میکنه!

Masood11;596408 نوشت:
دیشب که پستامو خوندم انگار دونفر نوشته بودنشون!!!:khandeh!: یعنی بعضیاشون انگار همینجوری غریزی ریخته بود بیرون!!!!
نظر منم تقریبا مشابه همینیه که گفتی!
به نظر من صفات نبوت و امامت تقریبا در یه حدن و کسی که فقط یکی از این صفاتو داره مقام کمتری داره نسبت به فردی که هر دو رو داره! کل نظرم اینه!
مقایسه ی این دو مثل مقایسه ی رشته ی حقوق و پزشکیه!! هر دو صدر رشته ی خودشونن و هر دو هم خوبن فقط زمینه ی فعالیتشون فرق میکنه!

مسعود كچلم كردي! :ghati:

اين دفعه درجه رو با وظيفه قاطي كردي!

برادر يه بار كامل توضيح ميدم لطفاً خوب دقت كن:

چند نفر را بصورت استاد دانشگاه در نظر بگير كه به دستور رئيس دانشگاه هر كدام بايد وظيفه اي را انجام بدهند

دو مقام در نظر رئيس دانشگاه وجود دارد با اين عنوان ها (فقط دقت كن اين مثاله نه تطبيق):
مسئول معارف - كه افراد بايد براي اخذ اين مقام در 10 آزمون شركت كنند
مسئول تربيتي - كه افراد بايد براي اخذ اين مقام علاوه بر آزمون هاي معارف ، در 5 آزمون ديگر نيز شركت كنند

رئيس دانشگاه گروهي را به عنوان مسئولِ معرفيِ درس ها و توضيحات مربوط به دروس قرار ميدهد (مسئول معارف)

همچنين گروهي را به عنوان مسئولِ آموزشِ چگونگي استفاده از آن آموزش ها قرار ميدهد (مسئول تربيتي)

اين ميشود
وظيفهء اي كه براي اساتيد ، در قالب اين دو گروه ، توسط رئيس دانشگاه تعيين شده

با توجه به نكاتي كه درمورد چگونگي اخذ اين مدارج گفته شد ، نتيجه اين ميشود كه:
كسي كه به عنوان مسئول تربيتي معرفي ميشود ، جايگاه و مقامش از مسئول معارف بالاتر است ، چون ميدانيم مسئول تربيتي ، علاوه بر آنكه آزمون هاي مسئول معارف را طي كرده است ، 5 آزمون ديگر را نيز با موفقيت طي نموده

اما دو نكته وجود دارد...

1 - تعدادي از كساني كه از ابتدا به عنوان مسئول معارف شروع به كار كرده اند ، با شركت در آزمون هاي بالاتر به درجهء مسئول تربيتي ميرسند
(حضرت ابراهيم ع)

2 - ممكن است رئيس دانشگاه تشخيص دهد كه تعدادي از مسئولان تربيتي را به عنوان مسئول معارف سر كلاس بفرستد چون نياز ميبيند در آن كلاس معارفه و تربيت بايد توأم باشد
(حضرت محمد ص)

مسعود عزيز ، اگر به مطالبي كه گفتم و بخصوص دو نكتهء آخر خوب دقت كني ، متوجه خواهي شد كه بحث بر سر برتري جايگاه است نه شخص و بنابر همين توضيحاتي كه عرض كردم:

حضرت ابراهيم(ع) پيامبر(مسئول معارف) بود و امام(مسئول تربيتي) هم شد
حضرت محمد(ص) هم پيامبر(مسئول معارف) بود و هم امام(مسئول تربيتي) بود

امامان(ع) و همچنين حضرت زهرا(س) چون مسئول تربيتي بودند ، جايگاه نبوت را نيز دارا هستند. پس:

بالاتر از حضرت ابراهيم(ع) هستند كه مقام امامت را بعداً كسب كرد

و از نظر دارا بودن مقام نبوت و امامت ، مانند پيامبر(ص) هستند اما چون پيامبر(ص) علاوه بر مقام نبوت و امامت كه داشتند ، به عنوان خاتم الانبياء انجام وظيفه فرمودند ، از تمام مخلوقات بالاتر هستند

باز هم سوال يا نقدي درمورد حرفهاي بنده داري بفرما

سلام

بزرگواران سر مساله به این سادگی چقدر بحث می کنین
مقام امامت حضرت ابراهیم با داشتن نبوت و گذر از امتحانهای سختی الهی اعطا شد
و این مقام خاصی است که با مقام امامت امامان شیعه متفاوت است
تشابه اسمی فقط وجود دارد وگرنه این کجا و ان کجا

نگارا;596562 نوشت:
سلام
بزرگواران سر مساله به این سادگی چقدر بحث می کنین
مقام امامت حضرت ابراهیم با داشتن نبوت و گذر از امتحانهای سختی الهی اعطا شد
و این مقام خاصی است که با مقام امامت امامان شیعه متفاوت است
تشابه اسمی فقط وجود دارد وگرنه این کجا و ان کجا


عرض سلام
دليل؟

RezaDodangeh;596564 نوشت:
عرض سلام
دليل؟

باسلام

دلیلش همان ایه قران است که ابراهیم را به امامت برگزید دوباره ایه را بخوانید و در ان دقت کنید

نگارا;596562 نوشت:
سلام
بزرگواران سر مساله به این سادگی چقدر بحث می کنین
مقام امامت حضرت ابراهیم با داشتن نبوت و گذر از امتحانهای سختی الهی اعطا شد
و این مقام خاصی است که با مقام امامت امامان شیعه متفاوت است
تشابه اسمی فقط وجود دارد وگرنه این کجا و ان کجا

بنده عرض کردم دلیل؟

نگارا;596573 نوشت:
باسلام
دلیلش همان ایه قران است که ابراهیم را به امامت برگزید دوباره ایه را بخوانید و در ان دقت کنید

؟

RezaDodangeh;596591 نوشت:
بنده عرض کردم دلیل؟

«وَ إِذِ ابْتَلي إِبْراهِـيمَ رَبُّهُ بِكَلِمات فَأَتَـمَّـهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِـي)؛(2) به خاطر بياوريد هنگامي را كه خداوند ابراهيم را با وسايل گوناگوني آزمود و او به خوبي از عهده‌ي آن ها بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم.»

به این ایه دقت کنید

بعد از اینکه ابراهیم مورد ازمونهای گوناگونی قرار گرفت و از عهده انها برامد سپس به مقام امامت نائل شد

RezaDodangeh;596487 نوشت:
مسعود كچلم كردي! :ghati:

اين دفعه درجه رو با وظيفه قاطي كردي!

برادر يه بار كامل توضيح ميدم لطفاً خوب دقت كن:

چند نفر را بصورت استاد دانشگاه

در نظر بگير كه به دستور رئيس دانشگاه هر كدام بايد وظيفه اي را انجام بدهند

دو مقام در نظر رئيس دانشگاه وجود دارد با اين عنوان ها (فقط دقت كن اين مثاله نه تطبيق):

مسئول معارف - كه افراد بايد براي اخذ اين مقام در 10 آزمون شركت كنند
مسئول تربيتي - كه افراد بايد براي اخذ اين مقام علاوه بر آزمون هاي معارف ، در 5 آزمون ديگر نيز شركت كنند

رئيس دانشگاه گروهي را به عنوان مسئول

ِ معرفيِ درس ها و توضيحات مربوط به دروس قرار ميدهد (مسئول معارف)

همچنين گروهي را به عنوان مسئولِ آموزشِ چگونگي استفاده از آن آموزش ها قرار ميدهد

(مسئول تربيتي)

اين ميشود
وظيفهء اي كه براي اساتيد ، در قالب اين دو گروه ، توسط رئيس دانشگاه تعيين شده

با توجه به نكاتي كه درمورد چگونگي اخذ اين مدارج گفته شد ، نتيجه اين ميشود كه:

كسي كه به عنوان مسئول تربيتي معرفي ميشود ، جايگاه و مقامش از مسئول معارف بالاتر است ، چون ميدانيم مسئول تربيتي ، علاوه بر آنكه آزمون هاي مسئول معارف را طي كرده است ، 5 آزمون ديگر را نيز با موفقيت طي نموده

اما دو نكته وجود دارد...

1 - تعدادي از كساني كه از ابتدا به عنوان مسئول معارف شروع به كار كرده اند ، با شركت در آزمون هاي بالاتر به درجهء مسئول تربيتي ميرسند
(حضرت ابراهيم ع)

2 - ممكن است رئيس دانشگاه تشخيص دهد كه تعدادي از مسئولان تربيتي را به عنوان مسئول معارف سر كلاس بفرستد چون نياز ميبيند در آن كلاس معارفه و تربيت بايد توأم باشد
(حضرت محمد ص)

مسعود عزيز ، اگر به مطالبي كه گفتم و بخصوص دو نكتهء آخر خوب دقت كني ، متوجه خواهي شد كه بحث بر سر برتري جايگاه است نه شخص و بنابر همين توضيحاتي كه عرض كردم:

حضرت ابراهيم(ع) پيامبر(مسئول معارف) بود و امام(مسئول تربيتي) هم شد
حضرت محمد(ص) هم پيامبر(مسئول معارف) بود و هم امام(مسئول تربيتي) بود

امامان(ع) و همچنين حضرت زهرا(س) چون مسئول تربيتي بودند ، جايگاه نبوت را نيز دارا هستند. پس:

بالاتر از حضرت ابراهيم(ع) هستند كه مقام امامت را بعداً كسب كرد

و از نظر دارا بودن مقام نبوت و امامت ، مانند پيامبر(ص) هستند اما چون پيامبر(ص) علاوه بر مقام نبوت و امامت كه داشتند ، به عنوان خاتم الانبياء انجام وظيفه فرمودند ، از تمام مخلوقات بالاتر هستند

باز هم سوال يا نقدي درمورد حرفهاي بنده داري بفرما

تو شکلکتم نگاه کنی یه چنتا تار مو مونده هنوز!!:Khandidan!:
خب طبق همین مثال، وقتی ما میبینیم که بعضیا، بدون شرکت در آزمون معارف، مسئول تربیتی شدن، میگیم یا پارتی داشتن(آشنای رئیس دانشگا بودن!!! ما که اصلا ندارم از این چیزا!!!!) یا اون مسئولیتشون با کسایی که آزمون معارفو هم رد کردن فرق میکنه!

نگارا;596623 نوشت:
«وَ إِذِ ابْتَلي إِبْراهِـيمَ رَبُّهُ بِكَلِمات فَأَتَـمَّـهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِـي)؛(2) به خاطر بياوريد هنگامي را كه خداوند ابراهيم را با وسايل گوناگوني آزمود و او به خوبي از عهده‌ي آن ها بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم.»

به این ایه دقت کنید

بعد از اینکه ابراهیم مورد ازمونهای گوناگونی قرار گرفت و از عهده انها برامد سپس به مقام امامت نائل شد


خواهرم اين كه شد تاييد حرف بنده!
حرف ما هم همين است كه مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است. چون حضرت ابراهيم(ع) كه نبي بود ، با وجود نبوتش باز هم آزمون هايي از سوي خدا براي ايشان در نظر گرفته شد و پس از آنكه حضرت ابراهيم(ع) در اين زمون ها پذيرفته شد ، مقام امامت نيز به ايشان داده شد
مگر ما چيزي غير از اين گفتيم؟!

البته شما هم متاسفانه با يك پيش فرض نظر خودتان را بيان فرموديد. شما اينطور فرض گرفتيد كه پيامبران از امامان بالاتر هستند(فعلاً به درست يا نادرست بودن اين فرض كاري نداريم) و بعد نتيجه گيري كرديد كه پس امامتي كه خداوند به حضرت ابراهيم(ع) بخشيد ، مقامي فراتر از آن امامتي است كه امامان ما داشتند. چرا كه امامان از پيامبران(بصورت پيش فرض) پايين تر هستند ، پس امامتي كه يك نبي به آن رسيده نميتواند همان امامتِ امامان باشد

لذا خواهش ميكنم هم شما خواهر بزرگوار و هم ساير دوستان دقت كنند

سوال تاپيك اين بود: مقام نبوت بالاتر است يا مقام امامت؟
با توجه به آزمون هاي حضرت ابراهيم(ع) براي رسيدن به امامت ، تاييد ميشود كه
مقام امامتِ حضرت ابراهيم(ع) ، از مقام نبوت ايشان بالاتر بوده
در نتيجه ، مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است

اما نكته اي كه شما خواهر گرامي و مسعود عزيز و ديگر دوستان مطرح ميفرماييد سوال تاپيك نيست بلكه پرسشي جديد است ، به اين شكل:

آيا مقام امامتي كه حضرت ابراهيم(ع) با وجود نبي بودن ، و پس از قبول شدن در آزمون هاي الهي موفق به رسيدن به آن شد و از نبوت ايشان بالاتر بود ، متفاوت از مقام امامتِ 12 امام است يا همان مقام است؟

سلام پیامبران با خدا ارتباط داشتن در صورتی که امامان مورد خطاب و وحی الهی قرار نمی گرفتن.شما چطور میگید مقام امامت بالاتر از نبوته

My God;596829 نوشت:
سلام پیامبران با خدا ارتباط داشتن در صورتی که امامان مورد خطاب و وحی الهی قرار نمی گرفتن.شما چطور میگید مقام امامت بالاتر از نبوته


سلام
خواهر گرامي ، در مورد بالاتر بودن مقام امامت از مقام نبوت پست هاي همين صفحه را مرور كنيد متوجه خواهيد شد

فكر ميكنم سوال شما هم سوال خانم "نگارا" باشد. يعني برتري امامان بر پيامبران (نه برتري مقام امامت بر مقام نبوت)
در اين صورت از پست شمارهء 81 مرور كنيد ، اگر موردي بود بفرماييد

اما در مورد وحي:

اولاً چه كسي گفته بين امامان و خداوند ارتباطي خاص وجود ندارد؟ (نه الزاماً وحي)

ثانياً بر چه اساسي ميفرماييد صِرف وحي شدن ، دليل برتري كسي به ديگري است؟

RezaDodangeh;596819 نوشت:

سوال تاپيك اين بود: مقام نبوت بالاتر است يا مقام امامت؟
با توجه به آزمون هاي حضرت ابراهيم(ع) براي رسيدن به امامت ، تاييد ميشود كه
مقام امامتِ حضرت ابراهيم(ع) ، از مقام نبوت ايشان بالاتر بوده
در نتيجه ، مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است

خب متاسفانه از لفظ عربی استفاده کردی که این شبهاتو پدید میاره!!
نمیشد بگی پیک باشی بهتره یا رهبر مثلا!!!؟؟:Khandidan!:

BABY;570322 نوشت:
سلام رفقا

سوال این است

که مقام امامت نزد خدا بالاتر است یا مقام نبوت؟؟؟

دونستن پاسخ این سوال چه نفعی به حال شما داره ؟ همه ی پیامبران امام و پیشوای قوم خودشون بودن . شما بگو : مقام پیامبر بالاتره یا امام علی ؟ مسلماً مقام پیامبر بالاتره چون حضرت علی خودشون فرمودن که من فقط بنده ای از بندگان پیامبر هستم الکافی ج 1 ص89 باب الکون و المکان ..... ص 88
حالا :
طبق آیه ی 285 سوره بقره ما حق نداریم بین پیامبران فرق بذاریم .

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ

یعنی ما باید همه ی پیامبران رو به یک چشم نگاه کنیم چون هدف از بعثت همه ی اونها یکی بوده . هر چند که خدا در آیه ی دیگری میفرماید که برخی از پیامبران را به برخی دیگر برتری دادیم .
کلاً این سوالی هست که ما هیچوقت جوابش رو به دست نمیاریم . شما فرض کن زیر چنتا ساختمان بلند ایستادی و از پایین داری به همه نگاه میکنی . این ساختمان ها اونقدر بلند هستن که به سختی میتونی سقفشون رو ببینی . حالا یکی ازت بپرسه به نظرت کدوم یکی از این ساختمان ها بلندتر هستن ؟ مسلماً تشخیص میزان اختلاف ساختمان ها برای شما خیلی سخت خواهد بود .

ضمن عرض سلام خدمت دوستان گرامی و نیز عرض تشکر به خاطر همراهی و مشارکت در بحث
خواستم بدین وسیله از همه ی دوستان خواهش کنم بحث را از ابتدا (مخصوصا پاسخ استاد گرامی جناب مشکور)مطالعه کنند
بعد اگر سوالی بود یا نکته ای به ذهنتان رسید پست بگذارید تا بحث شود.ظاهرا بعضی دوستان از اواسط بحث همراه شده اند لذا بعضی سوالات و جواب ها تکراری است و این باعث می شود تاپیک سنگین و طولانی شود.
باز هم تشکر
یا علی

سوال:
که مقام امامت نزد خدا بالاتر است یا مقام نبوت؟؟؟

پاسخ:
سلام و ادب:Gol:
در بحث پیش رو، توجه به چند نکته حائز اهمیت است:

1. قلمرو كار انبياء و رسل، از آن نظر كه حامل نبوّت و رسالت مى باشند، فقط تبيين و تذكر است ولى آنگاه كه به مقام امامت منصوب شدند، وظيفه خطيرترى را برعهده مى گيرند و آن تربيت انسان هاى جاهل و تأمين كليه نيازهاى بشر در تمام قسمت ها است. بعبارتی، هدايت پيامبران و رسولان، جز ارايه طريق چيز ديگري نيست در حالى كه هدايت امام به صورت ايصال به مطلوب است.

2. بر اساس آیه شریفه «وَ إِذِ ابْتَلي إِبْراهِـيمَ رَبُّهُ بِكَلِمات فَأَتَـمَّـهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِـي قال لا ینال عهدی الظالمین)؛( بقره، آیه 124) مقام امامت، در اواخر عمر حضرت ابراهيم به او داده شده است؛ يعني زماني كه آن حضرت داراي مقام نبوت و رسالت بود. حال اگر مقام امامت، شأنی برتر از نبوت نباشد، مزيّت و برتري براي او نبود و اين وعده ي الهي چيزي بر مقام او نمي افزود.( تفسير كبير، ج 10، ص 116)

3. از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمودند: «خداوند ابراهيم را بنده ي خاص خود قرار داد پيش از آن كه پيامبرش كند و او را به عنوان نبي انتخاب كرد پيش از آن كه او را رسول خود قرار دهد و او را رسول قرار داد، پيش از آن كه خليل خود قرار دهد و او را خليل خود قرار داد، پيش از آن كه امام قرار دهد. هنگامي كه همه ي اين مقامات در او جمع شد، به او فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم»(ر.ك: اثبات الهداة، ج 1، ص 501؛ و ينابيع المودة، ص 495ـ494.). بنا بر اين، آخرين سير تكاملي آن حضرت، امامت بوده كه خداوند بعد از نبوت و رسالت به آن حضرت اعطا فرمود.

نتیجه ای که حاصل می شود اینکه؛ امامت، عهد و پیمان الهی است. چنین مقامی از همه کس بر نمی‌آید، حتی بعضی پیامبران به این مقام نرسیدند. امامت باطن نبوت و رسالت و مقامی بس ارجمند است که والاتر از پیامبری و نبوت است. اینکه پیامبر(ص) برترین خلق خدا است، اولاً بخاطر شرافت حقیقی و خدادادی خاص آن حضرت و اهل بیت(ع) نسبت به همه خلایق است و ثانیاً برای آن است که هم دارای مقام نبوت و رسالت بود و هم امامت، در حالی که امیرمؤمنان(ع) علاوه بر آن شرافت اولیه تنها دارای مقام امامت است. از این رو برتری مقام امامت، به معنای برتری امامان(ع) بر آن پیامبر اکرم(ص) نیست. اما برتری و شرافت و افضلیت شان بر دیگر پیامبران ثابت است.

4. در پاسخ به کسی که گمان می کند اگر امامت افضل از نبوت است پس باید خداوند در مرحله انتخاب هر یک شخصاً ورود می کرد، و برای هر امامی غدیرخمی برپا می شد. باید گفت: آیاتی که به مسأله امامت اشاره و تصریح دارند.(آیه ولایت؛ آیه اطاعت اولواالامر؛ آیه عصمت؛ آیه تبلیغ و ...) گواه ورود مستقیم خداوند در مسأله معرفی و انتخاب جانشینان بر حق پیامبر(ص) بعنوان امامان معصوم (ع) دارد. ضمن آنکه طبق آیات قرآن کلام پیامبر (ص) حکم وحی الهی را داشته و وقتی جانشینان و امامان 12 گانه را معرفی می کند، در حقیقت این خداوند است که آنها را منصوب می کند، علاوه بر آیات و روایات نبوی، سیره و سنت پیامبر در اتفاقات مختلف تاریخی، بارها و بارها به انتصابی بودن امامان معصوم (ع) گواهی می دهد. ضمن آنکه وقتی اصل مطلب و ضرورتش ثابت گشت، و همه مردم از خواص و عوام با مسأله امامت و شایستگان این منصب و طریقه معرفی آن آشنا شدند. تکرار آن چنین ضرورتی ندارد. علاوه بر آنکه، اثبات مسأله افضلیت مقام امامت بر نبوت و رسالت، متوقف بر این مطلب نیست، با این وجود اگر هم چنین باشد، بر اساس پاسخی که در بند 4 داده شد، اشکال، وارد نیست.

5. در پاسخ به اشکال نظارت پیامبر اکرم (ص) بر شفاعت دیگر شافعان (پیامبران و امامان)(ع) گفتنی است: از آنجایی که پیامبر اکرم (ص) علاوه بر مقام اشرفیت مخلوقات، اشرفیت انبیاء الهی را نیز داراست و جز نبوت و رسالت مقام امامت را هم دارد یک مستثنی است ما در این بحث، در مقام اثبات مقام امامت امامان معصوم(ع) بر نبوت و رسالت دیگر انبیاء الهی هستیم. (چنانکه ثابت شد) از اینرو مسامحتاً نظارت پیامبر اکرم (ص) بر شفاعت امامان معصوم (ع) بر اساس اصل اذن دادن به ایشان پذیرفتنی است البته نه به معنای نظارت مورد به مورد، چنانکه در نظارت های دنیوی مطرح می شود.

6. ممکن است فردی به آیه "آمن الرسول بما انزل الیه ..."الخ استناد نموده و معتقد شود بین هیچ یک از پیامبران فرقی نیست و اصلا درست نیست که مثلا حضرت محمد را بالاتر از حضرت عیسی بدانیم. وقتی این تفکر خلاف قران، القا بشود بعدش هم باید منتظر طبقه بندی امام بالاتر از پیامبران باشیم؛ در پاسخ مستشکل کافی است وی را به آیاتی ارجاع دهیم که به برتری مقام و درجات بعضی انبیاء الهی بر بعض دیگر اشاره می کند. " تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلىَ‏ بَعْض... "وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ‏" (بقره 253) و نیز "وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّنَ عَلىَ‏ بَعْض‏" (اسراء 55) [انبيا (ع) در عين حال كه در اصل فضل رسالت مشتركند، از درجات مختلفى برخوردارند]. ضمن آنکه دامنه رسالت پیامبران، منطقه ای بودن یا وسعت منطقه تبلیغ، یا جهانی بودن و نیز معجزات شان گواه عدم یکسان بودن مقام و درجات ایشان است. مسأله ی برتری درجه و مقام امامت بر نبوت و رسالت نیز از همین جنس و سنخ است که دلایل ان گذشت.

7. گذشته از اختلاف درجات انبیاء الهی، از برخی آیات هم بالاتر بودن درجه و افضلیت مقام پیامبر اسلام(ص) از دیگر پیامبران الهی بدست می آید؛ مانند: " وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ"( سبا ـ 28) ؛ و نيز به دليل اينكه خداى تعالى آن جناب را به حكم آيه شريفه:" وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ" ( انبیا ـ 107) رحمت براى همه عالم دانسته، و نیز خداوند او را خاتم نبوت دانسته که خاتمیت، خود دلیلی بر کمال، جهانی و جاودانه بودن دین اسلام دارد چنانکه فرموده:" وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ" (احزاب 40).

8. بعلاوه مطالب پیش گفته؛ لازم بذکر است؛ تفاوت مقام نبوت و امامت مثل تفاوت مقام علم و عمل است. آنها هردو یک چیزند اما یکی در مقام علم و یکی در مقام عمل یا بهتر است بگوییم یکی در مقام علم و دیگری واجدیت هم علم و عم عمل. البته از آنجا که به عمل درآوردن علم نیازمند ویژگیهای خاصی است، امامت، نیازمند فعلیت ها و توانمندی هایی است که لازمه نبوت نیست. لذا چه بسا نبی، دارای فعلیتهای یک امام نباشد چرا که وظیفه او امامت نبوده و به اندازه انجام نقش الهی اش توانایی داشته که همان رساندن پیام است. پس امامت ذاتا فعلیتهایی را می طلبد که ذات نبوت آنرا نیاز ندارد چرا که نبوت ابلاغ پیام است و امامت عملی کردن پیامهای الهی است؛ با این وصف، برتری مقام امامت بر نبوت ثابت است.

بنابر این از مجموع مطالبی که بر مبنای آیات و روایات و از منظر عقل مورد بررسی قرار گرفت، برتری و افضلیت مقام امامت بر مقام نبوت و رسالت ثابت می شود.

موفق باشید ...:Gol:

موضوع قفل شده است