جمع بندی محبت امام حسین علیه السلام

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
محبت امام حسین علیه السلام

سلام ایا محبت امام حسین ع و اشک ریختن ،ما را جهت جهنم نرفتن و بهشت رفتن کفایت میکند؟
(قبلا به این نتیجه رسیده بوده ام که انجام واجبات وترک محرمات اگر نباشد محبت فایده ندارد اما با حکایات دوستان از کتاب خصائص الحسینیه دوباره ظان به خلاف مطلب شدم)
با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صفا

با سلام و عرض ادب
طبق آیات سوره مبارکه عصر
«والعصر
ان الانسان لفی خسر
الا الذین آمنوا
و عملوا الصالحات
و تواصوا بالحق
و تواصوا بالصبر»
نجات آدمی منوط به ایمان و عمل صالح و عمل به حق و استقامت در راه حق است. بدون این شرایط نجات تحقق صورت نخواهد یافت ، اشک جاری در مصیبت امام حسین ، مصداقی از عمل صالح در درجه بالاتری است که البته باید همراه ایمان و معرفت و دیگر شرایط تحقق یابد تا موجب نجات گردد.

حاضرسلام علیکم
این تنها محبت به امام حسین نیست که آثار فراوانی دارد بلکه محبت به همه اهل بیت نیز آثار و فواید گوناگونی دارد که برخی از آنها عبارتند از:

الف) چشم روشنی در هنگام مرگ:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده‌ است:

«حُبّی و حبُّ اهلِ بیتی نافعٌ فی سَبْعَهِ مَواطِن أَهوالُهُنَّ عظیمهٌ»؛

محبت من و خاندانم در هفت جا، که هول و هراس آنها عظیم است سود می‌بخشد.
«عِند الوفاه و فی القبرِ و عندَ النُشورِ و عند الکتابِ و عند الحسابِ و عند المیزانِ و عند الصِّراطِ» [۱]؛

هنگام مرگ، در قبر، هنگام رستاخیز، هنگام گرفتن نامه اعمال، وقت حساب، کنار میزان و سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط.
روزی حارث همدانی به حضور امام علی (علیه السّلام) آمد، امام از علت آمدن او جویا شد او گفت: عشق و علاقه به شما مرا به این‌جا کشانیده، حضرت فرمود: ای حارث تو مرا دوست داری؟ گفت: بلی والله یا امیرالمؤمنین، حضرت فرمود: بدان که هیچ بنده‌ای از دوستان ما نمی‌میرد مگر این‌که در هنگام مردن مرا آن طوری که دوست دارد می‌بیند چون ببینی مرا که دشمنان خود را از حوض کوثر دور می‌کنم خوشحال خواهی شد، و چون ببینی که بر صراط می‌گذرم و عَلَم محمد (صلی الله علیه و آله) به دست من است و پیش حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) می‌روم چنان مرا خواهی دید که مشعوف و مسرور می‌شوی. [۲]


ب) حشر با اهل بیت (علیهم السّلام) در قیامت:
امام علی (علیه السّلام) فرمود:
مَنْ اَحَبَّنا کانَ مَعنا یَوْمَ القیامَهِ وَ لَوْ اَنَّ رَجُلاً اَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللهُ مَعَهُ [۳] ؛

هرکه ما را دوست بدارد، در روز قیامت با ما خواهد بود و اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد، خداوند او را با آن محشور خواهد کرد. از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به امام علی (علیه السّلام) فرمود: یا علی تو و شیعیان تو از قبرها بیرون خواهید آمد و صورت‌های شما مانند ماه شب چهارده خواهد بود و جمیع شدت‌ها و غم‌ها از شما برطرف خواهد شدو در سایه عرش الهی خواهید بود، مردم خواهند ترسید و شما نخواهید ترسید و مردم‌ اندهناک خواهند بود و شما مسرور خواهید بود و برای شما خوان نعمت‌های الهی می‌آورند و مردم مشغول به حساب و کتاب خواهند بود. [۴]


ج) بالاترین درجات بهشت:
حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: اهل بهشت به منازل شیعیان ما (در بالاترین درجات آن) نگاه می‌کنند همانطوری که انسان به ستاره‌ها می نگرد. [۵]


د) رسیدن به مقام شهید:
حضرت علی (علیه السّلام) فرموده‌اند:
«وَ الْمَیِّتُ مِنْ شیعتنا صّدیقٌ شهیدٌ؛ صَدَّقَ بِاَمْرِنا وَ اَحَبَّ فینا وَ اَبْغَضَ فینا یُریدُ بِذلِکَ اللهَ عّزَّوَجَلَّ» [۶] ؛

میّت شیعه ما صدیق و شهید است چون که امر ما را تصدیق نموده و به خاطر ما دوستی و دشمنی نموده است و از این کار خود، خدای عزوجل را اراده کرده است.


هـ ) قبولی کارهای نیک:
اگر انسان تمام کارهای نیک و اعمال خیر را انجام داده باشد و واجبات الهی را به جای آورد امّا از اهل بیت (علیهم السّلام) و ولایت و محبت آنان دور باشد، هیچ یک از اعمال و نیکی‌های او ثمره‌ای نخواهد داشت حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: هر کس ما اهل‌بیت را دوست داشته باشد، ایمان او مفید بوده و اعمالش مورد پذیرش قرار خواهد گرفت، امّا اگر کسی محبت ما اهل‌بیت را در دل نداشته باشد از ایمان خویش بی‌بهره بوده و کارهای نیک و اعمال دینی او مقبول نخواهد بود، گرچه روزها روزه گرفته و شب‌ها به عبادت بپردازد. [۷]


و) وصول به زیباترین نیکی‌ها:
امیرمؤمنان (علیه السّلام) فرمود:
«اَحْسَنُ الْحَسَناتِ حُبُّنا وَ اَسْوَءُ السَّیِّئاتِ بُغْضُنا [۸] ؛

زیباترین نیکی‌ها دوستی ما و زشت‌ترین بدی‌ها مخالفت و دشمنی با ماست.


ز) آمرزش گناهان:
عشق و علاقه داشتن به این خاندان مطهر، باعث می‌شود که گناهان و پلیدی‌ها از ما دور شود. امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: محبت اهل‌بیت گناهان را می‌ریزد چنان‌چه باد تند، برگ را از درختان می‌ریزد.


ح) شفاعت گناهکاران:
حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: «اذا کانَ یَوْمِ القیامه تشفع فی المذنبین من شیعتنا فاما المحسنون فقد نجاهُم الله» [۹] ؛
هنگامی که روز رستاخیز فرا رسد گناهکارانِ شیعیان را شفاعت می‌کنیم ولی نیکوکاران را خداوند نجات می‌دهد.


- موانع محبت اهل بیت (علیهم السّلام):
هر کسی نمی‌تواند دوستدار اهل بیت (علیهم السّلام) باشد، باید عشاق آل محمد (صلی الله علیه و آله) از آلودگی ها مبرّا باشند و استعداد این هدیه الهی را در وجود خویش داشته باشند، با وجود موانع، مسلّماً دوستی اهل بیت (علیهم السّلام) به دل نخواهد چسبید و حلاوت و لذت این عشق مقدس و هدیه آسمانی درک نخواهد شد
بر این اساس جای‌گیر شدن دوستی اهل بیت (علیهم السّلام) در دل‌ انسان‌ها نیاز به زدودن و رفع موانع دارد که برخی از این موانع عبارتند از:
الف) تولد از حرام:
امام علی (علیه السّلام) در ضمن سخنانی به نوف بکالی فرمود: ای نوف! دروغ می‌گوید کسی که خودش را حلال‌ زاده می‌پندارد امّا من و پیشوایان بعد از من را که از نسل من هستند، دشمن خود می‌داند. [۱۰] بنابراین کسی که از حرام متولد شده باشد نمی‌تواند دوستدار حقیقی اهل‌بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) باشد، زیرا پلیدی و زشتی با خوبی و زیبایی، همگون نیستند و از این‌ جا روشن می‌شود که عشق و علاقه به عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله) یکی از نشانه‌های حلال‌ زاده بودن انسان نیز هست.

ب) صفات زشت و غیراخلاقی:
روزی مردی به امام علی ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: خداوند مرا فدای شما گرداند، من به شما خانواده خیلی علاقه دارم و آن حضرت را بسیار ستود، حضرت به او فرمود: دروغ می‌گویی، ما را چند دسته دوست ندارند؛ انسان‌های بی‌غیرت و ناموس فروش، مردانی که حالات زنان از خود بروز می‌دهند، متولدین از حرام و کسانی که مادرشان در ایام عادت به آنها باردار شده است. راوی حدیث می‌گوید که مدتی گذشت تا این‌که جنگ صفین پیش آمد، همان مرد به همراه لشکریان معاویه در جنگ صفین به هلاکت رسید و راستی گفتار امام علی (علیه السّلام) روشن شد.

اصولاً این‌که، مؤمنی نمی‌تواند بدون عشق و محبت اهل‌ بیت ـ علیهم السّلام ـ زندگی کند و در مقابل، انسان‌های منحرف و گمراه و منافق هم نمی‌توانند آل الله (علیهم السّلام) را به صورت واقعی دوست داشته باشند، یک حقیقت تردید ناپذیر است.

مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم
این گنج پربهاست من ارزان نمی‌دهم
امام علی (علیه السّلام) در کلامی به قنبر می‌فرماید: ای قنبر، به خدا قسم کسی که در دل یقین به ولایت ما خانواده عترت داشته باشد برای او از عبادت هزار سال بهتر است، اگر بنده‌ای هزار سال خدا را عبادت کند خداوند عبادت او را نخواهد پذیرفت تا این‌که ولایت ما اهل بیت را قبول داشته باشد. آنگاه حضرت با تأکید بر اهمیّت موضوع ادامه می‌دهند: اگر بنده‌ای هزار سال خداوند را عبادت کند و اعمال نیک هفتاد و دو پیامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذیرفت تا این‌که ولایت ما را بپذیرد و گرنه خداوند او را به صورت، به جهنم خواهد انداخت. [۱۱]
تولاّی شما فرض خدایی است
قبول و ردّ آن مرز جدایی است
هر آن کس را که در دین رسول است ولایت، مهر و امضای قبول است
دیانت، بی شما کامل نگردد بجز با عشقتان دل، دل نگردد.

منابع و مآخذ:
[۱] . ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۲۳۷٫
[۲] . طوسی، محمدبن حسن، امالی شیخ طوسی، ج ۱، ص ۴۷٫
[۳]. امالی صدوق، ص ۲۰۹، مجلس ۳۷٫
[۴] . صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۰۴؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۷، ب ۱۵، ح ۵۰٫
[۵] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۴۸٫
[۶] . استرابآدی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ص ۶۴۲٫
[۷] . صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۳۶۴٫
[۸] . آمدی، عبدالواحد، غررالحکم با ترجمه آقاجمال، ج ۲، ص ۴۸۰٫
[۹] . صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعه، ص ۴۳، ح ۴۵٫
[۱۰] . صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص ۲۰۹٫
[۱۱] . نوری، حسین، مستدرک، ج ۱، ص 168

حاضر
سلام و درود بر شما
دوستي اهل‌بيت (علیهم السلام) بدون عمل، براي نجات افراد كافي نیست و اساساً اهل بیت، خودشان هم مردم را به محبت به آنان به همراه با عمل دعوت می کردند.
امام محمد باقر (علیه السلام) در اين‌ باره مي‏ فرمايد:
يَا جَابِرُ بَلِّغْ شِيعَتِي عَنِّي السَّلامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لا قَرَابَةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللهِ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ وَلا يُتَقَرَّبُ إِلَيْهِ إِلّا بِالطَّاعَةِ لَهُ. يَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ اللهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِيُّنَا وَ مَنْ عَصَي اللهَ لَمْ يَنْفَعْهُ حُبُّنَا.[1]
اي جابر! از طرف من به پيروانم سلام برسان و به آنها اعلام كن كه هيچ قرابت و خويشاوندي بين ما و خداي ـ عزّوجلّ ـ نيست و فقط به اطاعت و بندگي به درگاه الهي تقرب جسته مي‏شود. اي جابر! هركس اطاعت خدا را كند و [افزون بر آن] به ما محبت ورزد، دوست و محب ماست و هركس خدا را معصيت كند، حب ما برايش نافع نيست.
بنابراين، نخستين شرط حب اهل‌بيت:، اطاعت حق و پرهيز از گناه است. شايد كسي محبت اندكي، (ميل باطني و رغبت دروني) به اهل‌ بيت داشته باشد و در عمل از اهل معصيت به شمار آيد؛ چنين محبتي چندان سودبخش نيست.
حضرت علي (علیه السلام) مي‏ فرمايد:
أَنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ وَ مَعِي عِتْرَتِي وَ سِبْطَايَ عَلَى الْحَوْضِ فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْيَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْيَعْمَلْ عَمَلَنَا.[2]
من با رسول الله در حالي‌ كه عترت من هم با من هستند بر حوض [كوثر] اشراف داريم. پس هركس ما را مي‏خواهد، هم بايد گفتار ما را بگيرد و هم در عمل از ما پيروي كند...
بنابراين، دوستي و محبت اهل بيت: در عمل بايد آشكار شود.
رجوع شود به کتاب شكست اوهام، ص 62.

منابع و مآخذ:

[1]. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 68، ص179.

[2]. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج 2، ص 624.


align: center

[TD="align: right"] حاضر
سلام علیکم
[/TD]
[TD="colspan: 2 align: left"][/TD]
[TD="colspan: 3"]هر که در مرثيه حسين (عليه السّلام) شعري بگويد و بگريد و بگرياند، حق تعالي او را بيامرزد و بهشت را براي او واجب مي‎گرداند.
هميشه زبان، مترجم عقل بوده ولي ترجمان عشق، چشم است. آنجا که اشکي از روي احساس و درد و سوز مي‌ريزد، عشق حضور دارد ولي آنجا که زبان با گردش منظم خود جمله‌هاي منطقي مي‌سازد عقل حاضر است.
بنابراين همانطور که استدلالات منطقي و کوبنده مي‌تواند همبستگي گوينده را با اهداف رهبران مکتب آشکار سازد قطره اشک نيز مي‌تواند اعلان جنگ عاطفي بر ضد دشمنان مکتب محسوب گردد.
از اين رو گريه حضرت زينب عليهاالسلام بر اهل بيت عليهم السّلام گريه عاطفي و گريه پيام‌آور و يک نوع نهي از منکر و شعار شورانگيز و سوزاننده و رسواگر طاغوتيان و ستمگران بود.
بر همين اساس است که پيامبر اکرم و امامان عليهم السّلام کسي را که آمادگي گريه کردن ندارد به تباکي (خود را به شکل گريه درآوردن) دعوت کرده‌اند تا ياد حسين در همه قرون و اعصار در خاطره‌ها زنده بماند.
در اجر و ثواب گريه بر امام حسين عليه السّلام
اجر و مزد گريه براي آن حضرت بسيار عظيم و بزرگ است و خداوند خود ضامن آن مي‌باشد.
گريه براي آن حضرت سختي‌هاي زمان احتضار را از بين مي‌برد زيرا امام صادق عليه السّلام به مسمع بن عبدالملک فرمودند: آيا مصائب آن جناب (امام حسين عليه السّلام) را ياد مي‌کني؟
عرض کرد: بلي والله مصائب ايشان را ياد کرده و گريه مي‌کنم.
حضرت فرمودند: آگاه باش که خواهي ديد در وقت مردن پدران مرا که به ملک الموت وصيت تو را مي‌کنند که سبب روشني چشم تو باشد.
همچنين فرمودند: اي مسمع گريه بر احوالات حسين (عليه السّلام) سبب مي‌شود که ملک الموت بر تو مهربان‌تر از مادر گردد.
گريه بر حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السّلام) باعث راحتي در قبر، فرحناک و شادان شدن مرده، شادان و پوشيده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالي که او مسرور است فرشتگان الهي به او بشارت بهشت و ثواب الهي را مي‌دهند.
اجر و مزد هر قطره آن اين است که شخص هميشه در بهشت منزل کند.(1)
گريه کننده بر امام حسين عليه السّلام در بهشت با ايشان و هم درجه ايشان خواهد بود.(2)
شيخ جليل جعفر بن قولويه در کامل از ابن خارجه روايت کرده است:
روزي در خدمت امام صادق عليه السّلام بوديم و امام حسين عليه السّلام را ياد کرده و از او نام برديم. حضرت صادق عليه السّلام بسيار گريستند و ما نيز به تبع ايشان گريستيم. پس حضرت صادق عليه‌السّلام فرمودند که امام حسين عليه السّلام مي‌فرمود من کشته گريه و زاري (اشکم) هستم نام من در نزد هيچ مؤمني برده نمي‌شود مگر آن که محزون و گريان مي‌شود.
در روايت آمده است هيچ روزي نبود که اسم امام حسين عليه السّلام در نزد امام صادق عليه السّلام برده شود و آن امام در آن روز تبسمي بر لب بياورند. آن حضرت در تمام روز گريان و محزون بودند و مي‌فرمودند: امام حسين عليه السّلام سبب گريه هر مؤمن است.
شيخ طوسي و شيخ مفيد از ابان بن تغلب روايت کرده‌اند که حضرت صادق عليه السّلام فرمودند: نَفَس کسي که براي مظلوميت ما محزون است تسبيح است و اندوه و ماتم او عبادت خدا و پوشيدن اسرار ما از بيگانگان جهاد در راه خداست .(3)
شيخ کشي(ره) از زيد شحام روايت کرده است که: من با جماعتي از کوفيان در خدمت امام صادق عليه السّلام بوديم، جعفر بن عفان وارد شد . حضرت او را اکرام کردند و نزديک خود نشاندند و فرمودند يا جعفر!
جعفر عرض کرد: جانم، خدا مرا فداي تو کند.
حضرت فرمودند: به من گفته‌اند تو در مرثيه و عزاي حسين (عليه السّلام) شعر مي‌گوئي.
جعفر عرض کرد: بله، فداي تو شوم.
حضرت فرمودند: پس بخوان.
جعفر شروع به خواندن مرثيه نمود، حضرت امام صادق عليه السّلام و حاضرين مجلس گريستند.
حضرت آنقدر گريست که اشک چشم مبارکش بر محاسن شريفش جاري شد.
پس از آن حضرت صادق عليه السّلام فرمودند: به خدا سوگند، که ملائکه مقرب در اينجا حاضر شدند و مرثيه تو را که در مصائب حسين (عليه السّلام) خواندي شنيدند و بيشتر از ما گريستند و حق تعالي در همين ساعت بهشت را با تمام نعمت‌هاي آن براي تو واجب گردانيد و گناهان تو را آمرزيد.
پس امام فرمودند: اي جعفر مي‌خواهي که زيادتر بگويم؟
جعفر عرض کرد: بله، اي سيد من.
حضرت فرمود: هر که در مرثيه حسين (عليه السّلام) شعري بگويد و بگريد و بگرياند، حق تعالي او را بيامرزد و بهشت را براي او واجب مي‌گرداند. (4)
شيخ صدوق (ره) در امالي از ابراهيم بن ابي المحمود روايت کرده که امام رضا عليه السّلام فرمودند: ماه محرم ماهي بود که اهالي جاهليت، جنگ و قتال را در آن ماه حرام مي‌دانستند، ولي اين امت جفاکار خون‌هاي ما را در آن ماه حلال دانستند و حرمت ما را هتک کرده و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسير کردند. آتش در خيمه‌هاي ما افروخته و اموال ما را غارت کردند. حرمت حضرت رسالت (صلي الله عليه و آله) را در حق ما رعايت نکردند.
همانا مصيبت شهادت حسين (عليه السّلام) ديده‌هاي ما را مجروح گردانيد و اشک ما را جاري کرده . عزيز ما را ذليل گردانيده است و زمين کربلا مورث کرب و بلاء ما گرديد.
پس بايد بر حسين بگريند، همانا گريه بر آن حضرت گناهان بزرگ را فرو مي‌ريزد.
سپس حضرت رضا عليه السّلام فرمودند: پدرم چون ماه محرم داخل مي‌شد کسي آن حضرت را خندان نمي‌ديد. و اندوه و حزن پيوسته بر او غالب مي‌شد تا روز عاشورا. آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه او بود و مي‌فرمود: امروز روزي است که حسين (عليه السّلام) شهيد شده است.
و همچنين شيخ صدوق از آن حضرت روايت کرده: هر که روز عاشورا روز مصيبت و اندوه گريه او باشد حق تعالي روز قيامت را براي او روز شادي و سرور گرداند و ديده‌گانش در بهشت به نور ما روشن شود. (5)
از ريان بن شبيب روايت شده است که گفته روز اول محرم به خدمت امام رضا عليه السّلام رسيدم حضرت فرمودند: ... اي پسر شبيب اگر بر حسين (عليه السّلام) گريه کني و آب ديده‌گان تو بر روي تو جاري شود حق تعالي جميع گناهان صغيره و کبيره تو را مي‌آمرزد خواه اندک باشد و خواه بسيار.
اي پسر شبيب: اگر مي‌خواهي خدا را ملاقات کني در حالي که هيچ گناهي نداشته باشي حسين (عليه السّلام) را زيارت کن.
اي پسر شبيب اگر مي‌خواهي که در غرفه‌اي از بهشت با رسول خدا و ائمه طاهرين محشور شوي قاتلان حسين (عليه السّلام) را لعنت کن.
اي پسر شبيب اگر بخواهي مانند شهداي کربلا باشي و ثواب آنها را داشته باشي هر گاه مصيبت آن حضرت را ياد کردي بگو: يا لَيتَني کُنتُ مَعَهُم فَاَفُوزَ فَوزًا عَظيماً؛ اي کاش من با ايشان بودم و رستگاري عظيمي مي‌يافتم.
اي پسر شبيب اگر مي‌خواهي در درجات عاليه بهشت با ما باشي پس براي اندوه ما اندوهناک باش و در شادي ما شاد. بر تو باد ولايت و محبت ما که اگر کسي سنگي را دوست داشته باشد حق تعالي او را در قيامت با آن محشور مي‌گرداند. (6)
ابن قوليه با سند معتبر روايت کرده از ابي هارون مکنوف که گفت: به خدمت حضرت صادق عليه السّلام مشرف شدم آن حضرت فرمودند. که براي من مرثيه حسين (عليه السّلام) بخوان. من نيز شروع کردم به خواندن.
امام فرمود: به اين صورت نخوان به همان سبک و سياقي که نزد خودتان متعارف است و نزد قبر حسين (عليه السّلام) مي‌خوانيد بخوان. پس من خواندم.
حضرت گريستند و من ساکت شدم.
فرمود: بخوان، من خواندم تا آن اشعار تمام شد.
حضرت فرمود: باز هم براي من مرثيه بخوان، من شروع کردم به خواندن اين اشعار: يا مَريَمُ قومُي فَاندُبي مَولاکِ وَ عَليَ الحُسَين فَاسعَدي بِبُکاکِ
پس حضرت بگريست و زن‌ها هم گريستند و شيون نمودند و هنگامي که از گريه آرام شدند فرمودند: اي اباهارون هر کس براي حسين (عليه السّلام) مرثيه بخواند و يک نفر را بگرياند بهشت بر او واجب مي‌شود. و سپس فرمودند: هر کس امام حسين عليه السّلام را ياد کند و بر او گريه کند بهشت بر او واجب مي‌شود. (7)
به سند معتبر از عبدالله بن بکر روايت کرده‌اند که گفت: روزي از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدم که يابن رسول الله اگر قبر حضرت امام حسين عليه‌السّلام را بشکافند آيا در قبر آن حضرت چيزي خواهند ديد؟
حضرت فرمود: اي پسر بکر چه بسيار عظيم است سؤال تو به درستي که حسين بن علي عليهماالسّلام با پدر و مادر و برادر خود در منزل رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‌باشند و با آن حضرت روزي خورده و شادماني مي‌کنند.
گاهي بر جانب راست عرش آويخته و مي‌گويد پروردگارا وفا کن به عهدي که با من بسته‌اي و نظر مي‌کند بر زيارت کنندگان خود، ايشان را با نام‌هايشان و نام پدرانشان مي‌شناسند. و نظر مي‌کنند به سوي آنهائي که بر او گريه مي‌کنند و برايشان طلب آمرزش کرده و از پدرانشان مي‌خواهند که براي آنها استغفار کنند و مي‌گويند:
اي گريه کننده بر من اگر بداني خدا چه جيزي براي تو مهيا کرده از ثواب‌ها، هر آينه شادي تو زيادتر از اندوه تو خواهد شد.
آن بزرگوار از حق تعالي درخواست مي‌کند که هر گناه و خطا که گريه کننده بر او کرده است بيامرزد. (8)
ارزش قطره اشک براي امام حسين عليه السلام
قطره‌اي از آن اگر در جنهم بيفتد آتش و حرارت آن را خاموش مي‌کند.
ملائکه خود آن اش‌کها را گرفته و در شيشه‌اي ضبط مي‌کنند. (9)
براي هر عملي ثواب محدودي است جز ثواب آن اشک که اجر آن محدوديتي و يا اتمامي ندارد.
چشم گريان در عزاي امام حسين عليه السّلام و ارزش آن
اگر اشک بر امام حسين عليه السّلام داراي اين همه اعتبارست يقينا چشمي که در عزاي او گريان باشد نيز خواص و ويژگي‌هاي مربوط به خود را دارد.
خواص چشم گريان در عزاي امام حسين عليه السلام
آن چشم در نزد خداوند از تمام چشم‌ها محبوب‌تر است.(10)
همه چشم‌ها در روز قيامت گريانند مگر چشمي که بر امام حسين عليه السّلام گريه کرده باشد. (11)
آن چشم روشن شود به نور کوثر و نظر به آن. (12)
آن چشم را ملائکه تبرّک مي‌کنند و اشک را خود از آن پاک مي‌کنند.(13)
خواص گريه براي امام حسين عليه السلام
هر کسي که تا به حال خداوند اين مرحمت را در حق او نموده باشد و توانسته باشد قطره اشکي در عزاي آن حضرت از ديدگان جاري سازد به خوبي آثار و برکات نوراني و حالات معنوي وصف ناشدني آن را در يافته اما گريه براي آن حضرت خواصي مربوط به خود را دارد که ما اجمالاً بعضي از آن را ذکر مي‌کنيم: صله حضرت محمد صلي الله عليه و آله است. (14)
مساعدت و ياري حضرت زهرا سلام الله عليها است زيرا آن مکرمه هر روز در عزاي فرزندنش مي‌گريد. (15)
اداء حق پيامبر صلي الله عليه و آله، خدا و ائمه هدي عليهم السّلام است. (16)
گريه براي آن حضرت تأسي به انبياء، ملائکه و عبادالصالحين خداوند است.
اداء مزد رسالت پيامبر است زيرا در قرآن آمده که مزد رسالت پيامبر مودّت ذي القربي (دوستي با خاندان رسول خدا) است. ترک آن جفا به آن حضرت است. (17)
تسلي دهنده دل از جميع گريه‌ها و اندوه‌ها است. (18)
خواص مجالس ذکر مصائب امام حسين عليه السّلام
کساني که در مجالس ذکر او شرکت مي‌کنند به خوبي حال و هواي آنجا را درک کرده و ارتباط معنوي عميقي با حضرتش برقرار مي‌سازند، اما بر طبق احاديث و روايات متعدد مجالس آن حضرت داراي ويژگي‌هايي است:
1- هر کس بنشيند در مجالسي که در آن به امر ائمه عليهم السّلام پرداخته شده و ذکر مصائب آنان است دل او نمي‌ميرد در آن روزي که دل‌ها مي‌ميرند. (19)
2- اينگونه مجالس محبوب خدا، رسول او و ائمه عليهم السلام مي‌باشد.(20)
3- نَفَس فرد عزادار در آن مجلس تسبيح خداوند است.(21)
4- اين مجالس محل نَظَر حضرت امام حسين عليه السّلام است. زيرا آن جناب در عرش است و از آنجا به سوي سرزمين کربلا و زوّار و گريه‌کنندگان خود نظاره مي‌کنند. (22)
5- ملائکه مقرب خداوند درآن مجلسي حاضر مي شوند.
6- مجلس عزاي امام حسين عليه السّلام هر جا بر پا شود آنجا قبه و بارگاه اوست .
7- معراج گريه‌کنندگان است زيرا که محل نزول صلوات و رحمت الهي و غفران ذنوب و ... است.
8- اين مجالس از ديگر مجالس اشرف و افضل است.(23)
پي‌نوشت‌ها:
1- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج44، ص289 و کامل الزيارات باب32، ص101
2- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار /278/44/ امالي صدوق مجلسي 17/ ص68
3- قمی، شیخ عباس، منتهي الآمال ، ج 1، ص 538
4- همان، ج 1، ص 539
5- همان، ج 1، ص 540
6- همان، ج 1، ص 541
7- همان، ج 1، ص 542
8- همان، ج 1، ص 543
9- منتخب طريحي/140/2
10- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار /207/45، قمی، جعفر بن قولویه، کامل الزيات، باب26 ص81
11- همان /293/44، عوالم /534/17
12- همان /290/44، کامل الزيارات باب 32 ص102
13- همان /305/44؛ تفسير امام حسن عسگري (عليه السّلام) ص369
14- همان /207/45، قمی، جعفر بن قولویه، کامل الزيارات، باب 26 ص81
15- همان/209/208/45، قمی، جعفر ابن قولویه کامل الزيارات، باب ص82
16- بحارالانوار /207/45، قمی، جعفر بن قولویه، کامل الزيارات، باب 26 ص81
17- بحارالانوار، ج 45، ص 205 ؛ قمی، جعفر بن قولویه، کامل الزيارات، باب 26، ص 79
18- فاضلی، خلیل الله، ترجمه خصائص الحسينيه، ص 257
19- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار /278/44، امالي صدوق مجلسي 17 ص68
20- مجلسی، همان /282/42، حمیری، عبدالله، قرب الاسناد ص) 18
21- مجلسی، همان /278/44، صدوق، محمد بن علی، امالي صدوق، مجلس 17، ص 68
22- مجلسی، همان /292/44، قمی، جعفر بن قولویه، کامل الزيارات باب 32ص103
23- فاضلی، خلیل الله، ترجمه خصائص الحسينيه، ص 256

[/TD]



حاضر
سلام علیکم و رحمة الله
«گریه» مظهر شدیدترین حالات احساسى انسان است، و علت‌ها و انگیزه ‏هاى مختلفى دارد که هر یک از آنها نشان‌دهنده حالتى خاص است. در روایات، بعضى از انواع گریه تحسین شده و از صفات پسندیده بندگان پاکدل خداوند به حساب آمده است، و بعضى از انواع گریه مذموم شمرده شده است.
گریه، از حالات و انفعالات انسانى است که با مقدمه‏اى از اندوه و ناراحتى روانى به طور طبیعى به ظهور مى‏ رسد، و گاه ممکن است انگیزه‏اش هیجانات تند روانى باشد. مثل شوق و ذوقى که از دیدار محبوب پس از زمانى طولانى ناشى مى‌شود. همچنین گاهى هم گریه کردن حاکى از عقاید مذهبى انسان است با این توصیف، از آنجایى که گریه عملى طبیعى و اى بسا غیر ارادى است؛ لذا نمى‌شود مورد امر و نهى و حسن و قبح قرار گیرد، بلکه آنچه که مورد حسن و قبح است، مقدمات و انگیزه‏ هاى گریه است. چنانکه گفته ‏اند: «تو آنى که در بند آنى.»
در اینجا براى این که بدانیم گریه بر سیدالشهدا (علیه السلام) چگونه گریه ‏اى است و چه تأثیرات و برکاتى مى‏ تواند داشته باشد، بهتر آن است که اشاره‏ اى به انواع گریه کنیم تا بعد از آن، نوع گریه بر آن حضرت برایمان معلوم گردد.
۱- گریه طفولیت: زندگى انسان با گریه شروع مى‌شود که همان گریه، نشانه سلامت و تندرستى نوزاد است، و در واقع گریه در آن زمان، زبان طفل است .
۲- گریه شوق: مانند گریه مادرى که از دیدن فرزند گمشده خویش پس از چندین سال سرداده مى‏شود . و این گریه‏اى است که از روى هیجان و احیاناً جهت سرور و شادى به انسان دست مى‏دهد.
۳- گریه عاطفى و محبت: محبت از عواطف اصیل انسانى است که با گریه انس دیرینه دارد. مثلاً محبت حقیقى به خداوند حسن آفرین است و براى قرب به او باید اشک محبت ریخت.
۴- گریه معرفت و خشیت: انجام عبادات خالصانه و تفکر در عظمت آفرینش و کبریایى خداوند، و همچنین اهمیت تکالیف و مسئولیت‌هاى انسانى باعث مى‏ گردد که نوع خاصى از خوف، در درون انسان ایجاد شود و این خوف، خوفى است که از روى معرفت به خداوند و تهذیب نفس به دست مى ‏آید که «خشیت» نامیده مى‌شود.
۵- گریه ندامت: از عوامل اندوه‌زدایى که منجر به گریه مى‏ گردد، محاسبه نفس و حسابرسى شخصى است، و همین حسابرسى باعث مى‏ شود که انسان به گذشته خود فکر کند و با حسابرسى، جبران کوتاهى و خطاها را بکند و اشک حسرت و ندامت از چشمانش جارى نماید، این گریه، نتیجه توبه و بازگشت به خداست.
اشک می‌غلتد به مژگانم به جرم رو سیاهى اى پناه بى پناهان، مو سپید روسیاهم
روز و شب از دیدگان اشک پشیمانى فشانم تا بشویم شاید از اشک پشیمانى گناهم

۶- گریه پیوند با هدف:گاهى قطره ‏هاى اشک انسان، پیام آور هدف‌هاست. گریه بر شهید از این نوع گریه است. گریه بر شهید خوى حماسه را در انسان زنده مى‏ کند و گریستن بر سیدالشهدا (علیه السلام) خوى حسینى را در انسان احیا مى‏ کند، و خوى حسینى چنان است که نه ستم مى‏کند و نه ستم مى ‏پذیرد. آن کسى که با شنیدن حادثه کربلا قطره اشکى از درون دل بیرون مى‏فرستد، صادقانه این پیوند با هدف والاى سیدالشهدا علیه السلام را بیان مى‏ کند.
۷- گریه ذلت و شکست:گریه افراد ضعیف و ناتوانى که از رسیدن به اهداف خود مانده ‏اند و روح و شهامتى براى پیشرفت در خود نمى‏ بینند.
با ذکر این مطلب، حال باید بررسى کرد که گریه بر حسین (علیه السلام) از چه نوع گریه است. هر کس با اندک توجهى خواهد دانست که گریه بر حسین (علیه السلام) گریه محبت است، آن محبتى که در دل‌هاى عاشقانش به ثبت رسیده است. گریه بر او، گریه شوق است، زیرا قسمت زیادى از حماسه‏ هاى کربلا، شوق آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادت، فداکارى، شجاعت و سخنرانی‌هاى آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر، از دیدگان شنونده سرازیر مى‏ گردد و نیز گریه معرفت و پیوند با هدف متعالى و انسان ساز او است؛ و به تعبیر امام خمینى (ره) گریه سیاسى است که فرمود: «ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملتى هستیم که با همین اشک‌ها، سیل جریان مى‏ دهیم و سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد مى‏ کنیم.»
هزار سال فزون شد ز وقعه عاشورا ولى ز تعزیه هر روز، روز عاشوراست
هیهات که گریه بر حسین (علیه السلام) گریه ذلت و شکست باشد، بلکه گریه پیوند با سرچشمه عزت است، گریه امت نیست، که گویا است، گریه سرد کننده نیست، که حرارت بخش است، گریه بزدلان نیست، که گریه شجاعان است، گریه یأس و ناامیدى نیست که گریه امید است، و بالاخره گریه معرفت است و گریه معرفت در عزاى حسین (علیه السلام) از انحراف و تحریف در قیام آن حضرت جلوگیرى مى‌کند و شاید به همین جهت باشد که در فضیلت گریه بر سیدالشهدا (علیه السلام) روایات متعددى وارد شده است. از آن جمله، روایتى است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «گریه و بى‌تابى در هر مصیبت براى بنده مکروه است، مگر گریه بر حسین بن على علیه السلام که اجر و ثواب نیز دارد.» (۱)
گریه و عزادارى براى سیدالشهدا علیه السلام داراى آثار و برکات مهمى است که به برخى از آنها اشاره مى‏ شود:
حفظ رمز نهضت حسینى
از ارزنده ‏ترین آثار و برکات مجالس عزادارى و گریه بر ابى عبدالله حسین (علیه السلام) حفظ رمز نهضت حسینى است.
به راستى؛ چرا در دوران منحوس سلاطین و پادشاهان جور از برپایى مجالس عزاى اهل‌بیت علیهم السلام به خصوص سالار شهیدان جلوگیرى مى‌شد؟ آیا نه این است که عزاى حسینى و امامان شیعه، سبب مى‌شود که سخنوران و دانشمندان متعهد و انقلابى، مردم را از ظلم‏ هاى حکومت‌ها آگاهى دهند و انگیزه قیام آن حضرت که امر به معروف و نهى از منکر است به اطلاع مردم برسد؟
آرى، اینگونه مجالس، آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌هایى است که به بهترین روش و زیباترین اسلوب مردم را به سوى دین خوانده و عواطف را آماده مى‏کند و جاهلان و بى‏ خبران را از خواب سنگین غفلت بیدار مى ‏سازد و نیز در این مجالس است که مردم، دیانت را همراه با سیاست، از مکتب حسین بن على (علیهما السلام) مى ‏آموزند.
گریه بر سیدالشهدا (علیه السلام) و تشکیل مجالس عزاى حسینى نه تنها اساس مکتب را حفظ مى‏کند، بلکه باعث مى‏گردد شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسینى شدن رشد و پرورش یابند.
کدام اجتماعى است که در عالم چنین اثرى را از خود بروز داده باشد؟ کدام حادثه ‏اى است مانند حادثه جانسوز کربلا که از دوره وقوع تاکنون و بعدها بدینسان اثر خود را در جامعه بشریت گذارده، و روز به روز دامنه آن وسیع‌تر و پیروى و تبعیت از آن بیشتر گردد؟ از این رو باید گفت که در حقیقت مراسم عزادارى حافظ و زنده نگهدارنده نهضت مقدس امام حسین (علیه السلام) و در نتیجه حافظ اسلام و ضامن بقاى آن است .
تشکیل مجالس عزادارى حسین، نه تنها اساس مکتب را حفظ کرده و مى‏کند بلکه به علاوه سبب آن گردید که شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسینى شدن رشد و پرورش یابند.
«موریس دوکبرى» مى‏ نویسد: «اگر مورخین ما، حقیقت این روز را مى‏ دانستند و درک مى‏ کردند که عاشورا چه روزى است، این عزادارى را مجنونانه نمى‌پنداشتند. زیرا پیروان حسین به واسطه عزادارى حسین مى‏دانند که پستى و زیر دستى و استعمار را نباید قبول کنند. زیرا شعار پیشرو و آقاى آنان تن به زیر بار ظلم و ستم ندادن است.
قدرى تعمق و بررسى در مجالس عزادارى حسین نشان مى‏دهد که چه نکات دقیق و حیات بخشى مطرح مى‌شود، در مجالس عزادارى حسین گفته مى‌شود که حسین (علیه السلام) براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویى یزید نرفت؛ پس بیایید، ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیر دستى استعمار گرایان خلاصى یابیم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجیح دهیم…» (۲)
ازدیاد محبت به امام، و تنفر از دشمنان آن حضرت
سوزى که از دل سوخته عاشقان سیدالشهدا (علیه السلام) به چشم سرایت کرده و از مجارى دو چشم آنها به صفحه رخسار وارد مى‌شود، مراتب علاقه و اخلاص و دلبستگى به خاندان وحى و رسالت را مى‏ رساند و این عمل اثرى مخصوص در ابقاى مودت و ازدیاد محبت دارد.
گریه بر حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از مواردى است که هیچ انسانى از فرط دلسوزى و انقلاب، طاقت بردبارى و تحمل در برابر استماع مصائب او را ندارد، و این گریه و بیقرارى، علاوه بر ازدیاد محبت و مهر و مودت، موجب کثرت تنفر و بیزارى از دشمنان و قاتلان آن حضرت شده و موجب برائت دوستداران این خانواده از دشمنان ایشان مى‏ گردد.
گریه با آگاهى و معرفت بر امام حسین (علیه السلام)، در واقع، اعلام انزجار از قاتلان اوست و این تبرى از آثار برجسته گریه بر امام حسین (علیه السلام) است زیرا مردم به ویژه افرادى که داراى شخصیت هستند از گریه کردن در برابر حوادث تا سر حد امکان امتناع مى‏ورزند، و تا شعله درونى آنان به مرتبه انفجار نرسد حاضر به گریه کردن مخصوصاً در برابر چشم دیگران نیستند، این گریه و عزادارى ابراز کمال تنفر در برابر تعدى و تجاوز و ستمگرى و پایمال نمودن حقوق جامعه و به ناحق تکیه زدن بر مسند حکومت آنان مى‏ باشد.
آشنایى با حقیقت دین و نشر آن
یکى دیگر از آثار و برکات مجالس عزادارى سیدالشهدا (علیه السلام) این است که مردم در سایه مراسم عزادارى به حقیقت اسلام آشنا شده و بر اثر تبلیغات وسیع و گسترده ‏اى که همراه با این مراسم انجام مى‏ گیرد، آگاهى توده مردم بیشتر شده و ارتباطشان با دین حنیف محکم‌تر و قوی‌تر مى‏گردد. چه این که قرآن و عترت دو وزنه نفیسى هستند که هرگز از یکدیگر جدا نمى‏شوند و این آگاهى در اقامه ماتم و مراسم سوگوارى عترت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به خصوص امام حسین علیه السلام به آحاد مردم داده خواهد شد.
آمرزش گناهان
ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام روایت کرده که فرمود: «اى پسر شبیب، اگر بر حسین علیه السلام گریه کنى تا آن که اشک چشمت بر صورتت جارى شود، خداوند گناهان کوچک و بزرگ، و کم یا زیاد تو را مى‌آمرزد.» (۳)
و نیز فرمود: «گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین علیه السلام گریه کنند، زیرا گریستن براى او گناهان بزرگ را فرو مى‏ ریزد.» (۴)
سکونت در بهشت
امام باقر علیه السلام فرمود: «هر مؤمنى که در سوگ حسین (علیه السلام) اشک دیده ریزد، به حدى که بر گونه ‏اش جارى گردد، خداوند او را سالیان سال در غرفه‏ هاى بهشت مسکن مى ‏دهد.» (۵)
و نیز امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر کس درباره حسین (علیه السلام) شعرى بخواند و گریه نماید و یک نفر را بگریاند، بهشت براى هر دوى آنها نوشته مى ‏شود. کسى که حسین (علیه السلام) نزد او ذکر شود و از چشمش به مقدار بال مگسى اشک آید، اجر او نزد خداست و براى او جز به بهشت راضى نخواهد شد.» (۶)
و نیز فرمود: «هر کس که در عزاى حسین (علیه السلام) بگرید یا دیگرى را بگریاند و یا آن که خود را به حالت گریه و عزا درآورد، بهشت بر او واجب مى ‏شود.» (۷)
شفا یافتن
یکى دیگر از آثار و برکات مجالس عزادارى حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) شفا گرفتن است. به طورى که بارها دیده ‏ایم و شنیده ‏ایم که بعضى از عزاداران و گریه کنندگان بر حسین (علیه السلام) شفا گرفته ‏اند.
نقل است که مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیة الله العظمى بروجردى در سن 90 سالگى داراى چشمانى سالم بودند که بدون عینک خطوط ریز را هم مى ‏خواندند و مى‏ فرمودند: این نعمت را مرهون وجود مبارک حضرت ابى عبدالله الحسین علیه السلام هستم: و قضیه را چنین نقل مى ‏فرمودند: در یکى از سال‌ها در بروجرد بودم، به چشم درد عجیبى مبتلا شدم که بسیار مرا نگران ساخته بود. معالجه پزشکان فایده‏ اى نکرد و درد چشم هر روز بیشتر و ناراحتى من افزون تر مى‏ گردید، تا این که ایام محرم شد. در ایام محرم آیة الله فقید، دهه اول را روضه داشتند و دسته‏ هاى مختلف هم در این عزادارى شرکت مى‏کردند. یکى از دسته ‏هایى که روز عاشورا به خانه آقا وارد شده بود، «هیئت گِلگیرها» است که نوعاً سادات و اهل علم و محترمین هستند، در حالى که هر یک حوله سفیدى به کمر بسته‏ اند، سر و سینه خود را گل آلود کرده و به طور بسیار رقت بار و مهیج و در عین حال با سوز و گداز فراوان و ذکرى جانسوز آن روز را تا ظهر عزادارى مى‌کنند. آقا فرمودند: «هنگامى که این دسته به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود این هیئت هیجان عجیبى به خود گرفته بود من هم در گوشه‏اى نشسته و آهسته آهسته اشک مى‏ریختم و در این بین هم مقدارى گِل از روى پاى یکى از همین افراد گلگیر برداشته و بر روى چشم‌هاى ملتهب و ناراحتم کشیدم، و به برکت همین توسل، چشمانم خوب شد و امروز علاوه بر این که متبلا به درد چشم نشدم، از نعمت بینایى کامل برخوردارم، و به برکت حضرت امام حسین (علیه السلام) احتیاج به عینک هم ندارم.» با این که همه قواى جسمانى ایشان تحلیل رفته بود با این وجود تا آخرین ساعات زندگانى از بینایى کامل برخوردار بودند.
گریه کننده بر حسین، در قیامت گریان نیست
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به فاطمه زهرا (علیهاالسلام) فرمود: «هر چشمى در روز قیامت گریان است مگر چشمى که براى مصائب حسین (علیه السلام) گریه کرده باشد، چنین کسى در قیامت خندان و شادان به نعمت‏هاى بهشتى است.» (۸)
آن روز دیده ‏ها همه گریان شود ز هول جز چشم گریه کرده به سوگ و عزاى او
امان از سکرات موت و آتش دوزخ
مسمع گوید: حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: آیا متذکر مى‌شوى با حسین چه کردند؟ عرض کردم: آرى، فرمود: آیا جزع و گریه مى‏کنى؟ گفتم: آرى، به خدا سوگند گریه مى‏کنم و آثار غم و اندوه در صورتم ظاهر مى‏شود حضرت فرمود: «خدا اشک چشمت را رحمت کند. آگاه باش که تو از آن اشخاصى هستى که از اهل جزع براى ما شمرده مى ‏شوند، به شادى ما شاد و به حزن ما محزون و اندوه ناک مى‏ گردند. آگاه باش که به زودى هنگام مرگ، پدرانم را بر بالین خود حاضر مى‏ بینى، در حالى که به تو توجه کرده و ملک‌الموت را درباره تو بشارت مى‌دهند، و خواهى دید که ملک الموت در آن هنگام از هر مادر مهربان به فرزندش، مهربان تر است.» سپس فرمود: «کسى که بر ما اهل‌بیت به خاطر رحمت و مصائب وارده بر ما گریه کند، رحمت خدا شامل او مى‏شود قبل از این که اشکى از چشمش خارج گردد؛ پس زمانى که اشک چشمش بر صورت جارى شود اگر قطره ‏اى از آن در جهنم بریزد، حرارت آن را خاموش کند، و هیچ چشمى نیست که گریه کند بر ما مگر آن که با نظر کردن به کوثر و سیراب شدن با دوستان، خوشوقت مى‏ گردد.» (۹)
با توجه به این روایت شریف باید گفت: جایى که آتش جهنم که قابل مقایسه با آتش دنیا نیست و به وسیله گریه بر حسین (علیه السلام) خاموش و برد و سلام گردد، پس اگر در موردى، آتش ضعیف دنیا عزادار حسینى را نسوزاند جاى تعجب نیست .
واقعه‌ای عجیب
سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب(داندانساز) عجایبى از ایام مجاورت در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل مى‏کرد، از آن جمله مى‏ گفت: عده‏ اى از بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) معتقد و علاقه‌مندند و براى برکت مالشان با آن حضرت شرکت مى‏کنند، یعنى در سال مقدارى از سود خود را در راه آن حضرت صرف مى‏کنند. بعضى از آنها روز عاشورا به وسیله شیعیان، شربت و پالوده و بستنى درست کرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران مى‏دهند، و بعضى آن مبلغى که راجع به آن حضرت است را به شیعیان مى‏دهند تا در مراکز عزادارى صرف نمایند.
یکى از آنان را عادت چنین بود که همراه سینه زن‌ها حرکت مى‏ کرد و با آنها به سینه زدن مشغول مى‌شد. وقتى از دنیا رفت، بنا به مرسوم مذهبى خودشان، بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و قطعه‏اى از سینه‏اش که آتش، آن دو عضو را نسوزانیده بود.
بستگان آن دو عضو را آوردند نزد قبرستان شیعیان و گفتند: «این دو عضو راجع به حسین شماست.» (۱۰)
تأثیر شعر سرودن در عزاى حسینى
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «کسى نیست که براى حسین (علیه السلام) شعرى بسراید و گریه کند یا بگریاند مگر این که خداوند بهشت را بر او واجب کرده و گناهانش را مى‏ آمرزد.» (۱۱)
منابع و مآخذ:
۱- عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۹۳.
۲- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۴ ص ۲۸۴.
۳- قمی، ابن قولویه، منتخب کامل الزیارات، ص ۱۶۵.
۴- قمی، ابن قولویه، منتخب کامل الزیارات، ص ۱۶۸.
۵- مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، ص ۴۶۲.
۶- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج ۴۴، ص ۲۹۳.
۷- عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ۱۰ ص ۳۹۷.
۸- دستغیب، عبدالحسین، داستانهاى شگفت، ص ۹.
۹- طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ص ۸۹.
۱۰- محدثی، جواد، خلاصه اى از مقاله عاشورا.

محمد132;588083 نوشت:
سلام ایا محبت امام حسین ع و اشک ریختن ،ما را جهت جهنم نرفتن و بهشت رفتن کفایت میکند؟
(قبلا به این نتیجه رسیده بوده ام که انجام واجبات وترک محرمات اگر نباشد محبت فایده ندارد اما با حکایات دوستان از کتاب خصائص الحسینیه دوباره ظان به خلاف مطلب شدم)

با سلام و عرض ادب
یکی از مظاهر اشک در رثای ابا عبدالله اشک شرمندگی است.
انسان گاه که به یاد فداکاری های اباعبدالله در مسیر احیاء سنت نبوی می افتد ناله می زند و از بعض کردار های ناپسند خود، به خود نهیب می زند که چرا و چرا و چرا من این چنینم؟ اشکی که در این هنگامه بر دیدگانمان جاری می شود در واقع اشک توبه و استنابه است و فرمود:«التائب من الذنب کمن لاذنب له»

[="Arial"][=arial]بسم رب الحیدر

سلام و ادب
خلاصه اینکه اشک حقیقی و منظور اشک در احادیث این قطره هایی نیست که از چشمامون می چکه (البته همین اشکا هم ارزش بسیار فوق العاده ای داره)
اشکی که مارو در مسیر زندگی هم با خودش همسو کنه

اللهم عجل لولیک الفرج

محمد132;588083 نوشت:
(قبلا به این نتیجه رسیده بوده ام که انجام واجبات وترک محرمات اگر نباشد محبت فایده ندارد اما با حکایات دوستان از کتاب خصائص الحسینیه دوباره ظان به خلاف مطلب شدم)
با تشکر


باسلام
با اینکه قبلا جواب دادم به این مساله ولی با ادامه بحث دوستان میخوام دوباره تاکید کنم که شما درست می فرمایید ترک محرمات و انجام واجبات شرط کمال است. و اشک محبت بر امام حسین در واقع کمک ادمی برای رسیدن به عزمی راسخ برای انجام واجبات است.
از مطالب دوستان درمورد اشک و نتایج گریه بر حسین هم متشکرم

با سلام و عرض ادب
برای این موضوع با بیانی دیگر پاسخی دیگر بر مبنای روایات ارائه می نماییم؛

پاسخ اجمالی
«دین» چیزی جز حب و بغض در راه خدا نیست(1)، باید به این مسئله هم توجه کنیم که از آثار محبت، اطاعت است؛ به طوری که هر چه محبت بیشتر باشد، تبعیت و پیروی بیشتر و کاملتر است.

پاسخ تفصیلی
خدا به پیامبرش چنین دستور می دهد:
«قُل اِن کُنتُم تُحِبُونَ اللهِ فَاِتَّبِعُونی یُحبِبُکُمُ اللهُ» [2]
«بگو (ای پیامبر): اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید، تا خدا شما را دوست داشته باشد.»

از سویی می دانیم دوست داشتنِ اهل بیت (ع) جدا از دوستی و محبت نسبت به خدا نیست. بنابراین، دوستدار اهل بیت (ع) اگر می خواهد مورد توجه و عنایت الهی قرار گیرد، باید از پیامبر (ص) و ائمه (ع) پیروی کند. گناهان قطعاً مبغوض خدا و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است و کسی که به ایشان محبت دارد، نمی تواند در عمل به دستوراتِ آنها بی تفاوت و لااُبالی باشد. بنابراین اگر کسی نسبت به انجام فرامین ایشان بی تفاوت بود، از همینجا می توان فهمید که نسبت به محبت آنها صداقت ندارد.
این حقیقت را امام باقر (ع) برای جابر چنین تعبیر فرموده اند:
«حَسبُ الرَّجُلِ اَن یَقولَ: اُحِبُّ عَلِیاً وَ اَتَولاهٌ ثُمَّ لایَکوُنُ مَعَ ذلِکَ فَعّالاً؟! فَلَو قال: اِنّی اُحِبُّ رَسولَ اللهِ، فَرَسولُ (و رَسولُ) اللهِ (ص) خیرٌ مِن عَلیٍِ ، ثُمَّ لاَیَتَّبعُ سیرَتَهُ وَ لایَعمَلُ بِسُنَّتِهِ، مَانَفَعَهُ حُبّّهُ اِیاهُ شَیئاً. فَاتّقوا اللهَ وش اعمَلُوا لِما عِندَاللهِ لَیسَ بَینَ اللهِ وَ بَینَ اَحدٍ قَرابَهٌ اَحَبَّ العِبادِ اِلَی اللهِ عزَّوَجَّل (وَ اَکرَمُهُم عَلَیهِ) اَتفاهُم وَ اَعمَلُهُم بِطاعَتِهِ»(3)

«آیا کافی است که کسی ادعا کند که من علی را دوست دارم و ولایت آن حضرت را قبول دارم، اما با وجود چنین ادعایی اهل عمل نباشد؟! پس اگر بگوید: من رسول خدا را دوست دارم که (و) رسول خدا (ص) از علی (ع) هم بهتر است اما از سیره آن حضرت پیروی نکند و به سنت ایشان عمل نکند، محبت (مورد ادعای) او به رسول خدا فایده ای به حالش ندارد. پس (حال که چنین است) تقوای الهی را داشته باشید و برای رسیدن به آنچه نزد خداست عمل کنید. میان خدا و هیچکس خویشاوندی نیست. محبوبترین بندگان نزد خدای عزوجل (و محترمترین آنها) با تقواترینِ آنها و آن کسانی هستند که فرامینِ الهی را بیشتر و بهتر اطاعت می کنند».

به نظر می آید در احادیثی نظیر حدیث فوق، ائمه (ع) خواسته اند حساب ایمان را از حساب اسلام اصطلاحی جدا کنند؛ اسلامی که فقط با بیان شهادتین و حتی بدون اعتقاد قلبی هم محقق می شود و از لحاظ فقهی آثاری دارد. چنین اسلامی به قلب و علم انسان کاری ندارد و لذا این اسلام لزوماً با ایمان همراه نیست. مسلمان غیر مؤمن ممکن است همه اعمالش بر خلاف آنچه به زبان اقرار کرده است باشد؛ ولی یک فرد با ایمان نمی تواند چنین باشد. چون ایمان کار قلب است، مؤمن نسبت به اعمال، حالتِ بی تفاوتی و بی خیالی نمی تواند داشته باشد. به طور کلی مدعیان تشیع باید بدانند که نمی توانند در عمل کردن به دستوراتِ دین و احکام شرع کوتاهی کنند و با اتکال بر محبت اهل بیت (ع) تقیدی در علم به وظایف شرعی خویش نداشته باشند. مخاطب امام باقر (ع) در حدیثی که از قول جابر روایت شده مدعیان تشیع هستند. حضرت در ابتدای آن چنین فرموده اند:

«یا جابِرٌ، اَیَکتَفی مَن یَنتَحِلُ التَّشَیَُّع اَن یَقُولَ بِحُبِنا اَهلَ البَیتِ؟! فَوَاللهِ ما شیعَتُنا اِلا مَنِ اتَّقی اللهَ وَ اَطاعَهُ وَ ما کانُوا یُعرَفُونَ یا جابِرُ اِلاّ بالتواضُعِ وَ التَّخَشَّعِ وَ الاَمانَهِ وَ کَثرَهِ ذِکرِاللهُ وَ الصَّمومِ وَ الصَّلاهِ وَ البِرِ بِالوالِدَینِ وَ التَّعاهُدِ لِلجیرانِ مِنَ الفُقَراءِ وَ اَهلِ المَسکَنَهِ وَ الغارِمینَ وَ الاَیتامِ وَ صِدقِ الحَدیثِ وَ تِلاوَهِ القُرآنِ وَ کَفِّ الاُلسُنِ عَنِ الناسِ اِلاّ مِن خیرٍ وَ کانُوا اُمَناءَ عَشائِرِهِم فِی الاَشیاءِ» (4)

«ای جابر، آیا کسی که ادعای تشیع دارد، کافی است که از محبت ما اهل بیت دام زند؟! به خدا، شیعه ما نیست مگر آن که تقوای الهی داشته باشد و از او اطاعت کند. ای جابر، شیعیان ما (در گذشته) شناخته نمی شدند جز با این ویژگیها: تواضع، خشوع، امانتداری، بسیار یاد کردن از خدا، روزه، نماز، نیکی به پدر و مادر، مراعات همسایگان فقیر و بیچاره و رسیدگی به قرض داران و یتیمها و راستی گفتار و تلاوت قرآن و بازداشتنِ زبان از مردم جز به نیکی، و (شیعیان) امانتدار قوم و عشیره خود بودند».

اینها و امثال اینها اموری است که امامان (ع) از اهل ولایت انتظار دارند و دوستدارند که پیروانشان به این خصوصیات شناخته شوند.
نکته:
البته چنین فردی تا وقتی محبت و ولایت خود را از دست نداده، در واقع جزء گروه دوستان است، ولی با کارهای زشتِ خود رنگِ دشمنان را به خود گرفته و باید با توبه و استغفار، هر چه زودتر خود را از آن شکل مصنوعی خارج کند و به صفِ اهل ولایت بپیوندد.


1)كافي، (ط - الإسلامية)، ج‏8 ،ص 80
2) آل عمران / 31
3) كافي (ط - الإسلامية) ، ج‏2 ،ص 74 ، باب الطاعة و التقوى .
4) كافي (ط - دارالحديث) ، ج‏3 ،ص 189 ، باب الطاعة و التقوى

پرسش:
با توجه به این که انجام واجبات و ترک محرمات اگر نباشد محبت فایده ندارد،! آیا محبت امام حسین (علیه السلام) و اشک ریختن به تنهایی، ما را جهت جهنم نرفتن و بهشت رفتن کفایت می کند؟

پاسخ:
محبت امام حسین (علیه السلام) و اشک در رثای ایشان رابطه خاصی با انجام واجبات الهی و سرنوشت آدمی دارد:

_ اشک مقدمه توبه:
یکی از مظاهر اشک در رثای آقا اباعبدالله اشک شرمندگی است. انسان گاه که به یاد فداکاری های آقا اباعبدالله در مسیر احیاء سنت نبوی می افتد ناله می زند و از بعض کردار های ناپسند خود، به خود نهیب می زند که چرا و چرا و چرا من این چنینم؟ اشکی که در این هنگامه بر دیدگانمان جاری می شود در واقع اشک توبه و استنابه است و فرمود: «التائب من الذنب کمن لاذنب له»

_ اشک سبب عزم راسخ:
ترک محرمات و انجام واجبات شرط کمال است. و اشک محبت بر امام حسین در واقع کمک آدمی برای رسیدن به عزمی راسخ برای انجام واجبات است.

_ اشک خود عملی صالح است:
طبق آیات سوره مبارکه عصر: «والعصر، ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحقو تواصوا بالصبر» نجات آدمی منوط به ایمان و عمل صالح و عمل به حق و استقامت در راه حق است.
بدون این شرایط نجات تحقق صورت نخواهد یافت، اشک جاری در مصیبت امام حسین، مصداقی از عمل صالح در درجه بالاتری است که البته باید همراه ایمان و معرفت و دیگر شرایط تحقق یابد تا موجب نجات گردد.

_ اشک نمود حبّ است:
توضیح اجمالی:
«دین» چیزی جز حب و بغض در راه خدا نیست(1)، باید به این مسئله هم توجه کنیم که از آثار محبت، اطاعت است؛ به طوری که هر چه محبت بیشتر باشد، تبعیت و پیروی بیشتر و کاملتر است.

_ توضیح تفصیلی:
خدا به پیامبرش چنین دستور می دهد: «قُل اِن کُنتُم تُحِبُونَ اللهِ فَاِتَّبِعُونی یُحبِبُکُمُ اللهُ»؛ بگو (ای پیامبر): اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید، تا خدا شما را دوست داشته باشد.(2)

از سویی می دانیم دوست داشتنِ اهل بیت (علیه السلام) جدا از دوستی و محبت نسبت به خدا نیست. بنا بر این، دوستدار اهل بیت (علیه السلام) اگر می خواهد مورد توجه و عنایت الهی قرار گیرد، باید از پیامبر و ائمه (علیهم السلام) پیروی کند. گناهان قطعاً مبغوض خدا و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است و کسی که به ایشان محبت دارد، نمی تواند در عمل به دستوراتِ آن ها بی تفاوت و لااُبالی باشد. بنا بر این اگر کسی نسبت به انجام فرامین ایشان بی تفاوت بود، از همین جا می توان فهمید که نسبت به محبت آنها صداقت ندارد.

این حقیقت را امام باقر (علیه السلام) برای جابر چنین تعبیر فرموده اند: «حَسبُ الرَّجُلِ اَن یَقولَ: اُحِبُّ عَلِیاً وَ اَتَولاهٌ ثُمَّ لایَکوُنُ مَعَ ذلِکَ فَعّالاً؟! فَلَو قال: اِنّی اُحِبُّ رَسولَ اللهِ، و رَسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) خیرٌ مِن عَلی ، ثُمَّ لاَیَتَّبعُ سیرَتَهُ وَ لایَعمَلُ بِسُنَّتِهِ، مَانَفَعَهُ حُبّّهُ اِیاهُ شَیئاً. فَاتّقوا اللهَ و اعمَلُوا لِما عِندَاللهِ لَیسَ بَینَ اللهِ وَ بَینَ اَحدٍ قَرابَهٌ اَحَبَّ العِبادِ اِلَی اللهِ عزَّوَجَّل (وَ اَکرَمُهُم عَلَیهِ) اَتفاهُم وَ اَعمَلُهُم بِطاعَتِهِ»؛ آیا کافی است که کسی ادعا کند که من علی را دوست دارم و ولایت آن حضرت را قبول دارم، اما با وجود چنین ادعایی اهل عمل نباشد؟! پس اگر بگوید: من رسول خدا را دوست دارم که (و) رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از علی (علیه السلام) هم بهتر است اما از سیره آن حضرت پیروی نکند و به سنت ایشان عمل نکند، محبت (مورد ادعای) او به رسول خدا فایده ای به حالش ندارد. پس (حال که چنین است) تقوای الهی را داشته باشید و برای رسیدن به آنچه نزد خداست عمل کنید. میان خدا و هیچ کس خویشاوندی نیست. محبوب ترین بندگان نزد خدای عزوجل (و محترم ترین آن ها) با تقواترینِ آن ها و آن کسانی هستند که فرامینِ الهی را بیشتر و بهتر اطاعت می کنند.(3)

به نظر می آید در احادیثی نظیر حدیث فوق، ائمه (علیهم السلام) خواسته اند حساب ایمان را از حساب اسلام اصطلاحی جدا کنند؛ اسلامی که فقط با بیان شهادتین و حتی بدون اعتقاد قلبی هم محقق می شود و از لحاظ فقهی آثاری دارد. چنین اسلامی به قلب و علم انسان کاری ندارد و لذا این اسلام لزوماً با ایمان همراه نیست. مسلمان غیر مؤمن ممکن است همه اعمالش بر خلاف آنچه به زبان اقرار کرده است باشد؛ ولی یک فرد با ایمان نمی تواند چنین باشد. چون ایمان کار قلب است، مؤمن نسبت به اعمال، حالتِ بی تفاوتی و بی خیالی نمی تواند داشته باشد.

به طور کلی مدعیان تشیع باید بدانند که نمی توانند در عمل کردن به دستوراتِ دین و احکام شرع کوتاهی کنند و با اتکال بر محبت اهل بیت (علیهم السلام) تقیدی در علم به وظایف شرعی خویش نداشته باشند. مخاطب امام باقر (علیه السلام) در حدیثی که از قول جابر روایت شده مدعیان تشیع هستند. حضرت در ابتدای آن چنین فرموده اند:
«یا جابِرٌ، اَیَکتَفی مَن یَنتَحِلُ التَّشَیَُّع اَن یَقُولَ بِحُبِنا اَهلَ البَیتِ؟! فَوَاللهِ ما شیعَتُنا اِلا مَنِ اتَّقی اللهَ وَ اَطاعَهُ وَ ما کانُوا یُعرَفُونَ یا جابِرُ اِلاّ بالتواضُعِ وَ التَّخَشَّعِ وَ الاَمانَهِ وَ کَثرَهِ ذِکرِاللهُ وَ الصَّومِ وَ الصَّلاهِ وَ البِرِ بِالوالِدَینِ وَ التَّعاهُدِ لِلجیرانِ مِنَ الفُقَراءِ وَ اَهلِ المَسکَنَهِ وَ الغارِمینَ وَ الاَیتامِ وَ صِدقِ الحَدیثِ وَ تِلاوَهِ القُرآنِ وَ کَفِّ الاُلسُنِ عَنِ الناسِ اِلاّ مِن خیرٍ وَ کانُوا اُمَناءَ عَشائِرِهِم فِی الاَشیاءِ»؛
«ای جابر، آیا کسی که ادعای تشیع دارد، کافی است که از محبت ما اهل بیت دام زند؟! به خدا، شیعه ما نیست مگر آن که تقوای الهی داشته باشد و از او اطاعت کند. ای جابر، شیعیان ما (در گذشته) شناخته نمی شدند جز با این ویژگیها: تواضع، خشوع، امانتداری، بسیار یاد کردن از خدا، روزه، نماز، نیکی به پدر و مادر، مراعات همسایگان فقیر و بیچاره و رسیدگی به قرض داران و یتیمها و راستی گفتار و تلاوت قرآن و بازداشتنِ زبان از مردم جز به نیکی، و (شیعیان) امانتدار قوم و عشیره خود بودند.(4)
اینها و امثال این ها اموری است که امامان (علیهم السلام) از اهل ولایت انتظار دارند و دوستدارند که پیروانشان به این خصوصیات شناخته شوند.

_ نکته:
البته چنین فردی تا وقتی محبت و ولایت خود را از دست نداده، در واقع جزء گروه دوستان است، ولی با کارهای زشتِ خود رنگِ دشمنان را به خود گرفته و باید با توبه و استغفار، هر چه زودتر خود را از آن شکل مصنوعی خارج کند و به صفِ اهل ولایت بپیوندد.

_____________
(1) كافي، (ط - الإسلامية)، ج‏8 ،ص 80
(2) آل عمران/ 31
(3) كافي (ط - الإسلامية) ، ج‏2 ،ص 74 ، باب الطاعة و التقوى .
(4) كافي (ط - دارالحديث) ، ج‏3 ،ص 189 ، باب الطاعة و التقوى.

موضوع قفل شده است