آیا طبق آیات قرآن خارج از محدوده زمین موجودات زنده ای وجود دارند؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا طبق آیات قرآن خارج از محدوده زمین موجودات زنده ای وجود دارند؟

بنام خدا

درود بر راستجویان

[="microsoft sans serif"] در تفسیر برخی آیات قرآن گفته اند که این آیه دلیل بر این است که در خارج از زمین موجودات زنده ای فضایی( دارای خردمندی) وجود دارند مانند

أَ[="blue"]لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يسْجُدُ لَهُ [="red"]مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ[/] [="red"]وَمَنْ فِي الْأَرْضِ [/]وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يفْعَلُ مَا يشَاءُ[/](الحج/18)

آیا واقعا منظور از قرآن این بوده است است که این موضوع را بیان کند ؟[/]

با سلام

ظاهرا خطاب در جمله
(الم تر) به همه كسانى است كه مى توانند ببينند و صلاحيت خطاب را دارند، و منظور از ديدن در اينجا، دانستن است .
البته ممكن هم هست بگوييم خطاب مختص به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، و مقصود از رويت ، رويت قلبى است ، همچنانكه درباره آن فرموده :
(ما كذب الفوآد ما رآ، افتمارونه على ما يرى ).
و اينكه در آيه مورد بحث سجده را به غير عقلا از قبيل خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها نسبت داده ، خود دليل بر اين است كه مراد از آن ، سجده تكوينى است ، نه سجدهتشريعى و تكليفى .
و سجده تكوينى عبارت است از تذلل و اظهار كوچكى در مقابل عزت و كبريايى خداى عز و جل ، و در تحت قهر و سلطنت او.
و لازمه آن اين است كه كلمه
(من ) در جمله (من فى الارض ) شامل نوع انسان ، از مؤ من و كافر، بشود چون در سجده تكوينى و تذلل وجودى ، استثنايى نيست .
و اگر در زمره سجده كنندگان خود آسمان و زمين را نام نبرد، با اينكه حكم سجده تكوينى شامل آنها نيز هست ، مى فهماند كه معناى كلام اين است كه مخلوقات علوى و سفلى چهآنها كه عقل دارند و چه آنها كه ندارند، در وجودشان خاضع و متذلل در برابر عزت و كبريايى خدايند، و مدام با هستى خود به طور تكوين و اضطرار سجده مى كنند.
جمله :
(و كثير من الناس ) عطف است بر جمله (من فى السموات ...) و معنايش اين است كه : سجده مى كند براى او هر كس كه در آسمانها و زمين است و نيز سجده مى كند براى او بسيارى از مردم .
و اگر سجده آدمى را به بسيارى از آنان نسبت داد، خود دليلى است بر اينكه منظور از اين سجده نوع ديگرى از سجده و غير از سجده سابق است ، چون اگر همان مقصود بود، تمامى افراد بشر در آن سجده شركت دارند. پس اين نوع سجده همان سجده تشريعى ، و اختيارى و به رو افتادن به زمين براى تجسم تذلل است ، تا آن تذلل و عبوديت تكوينى و ذاتى را اظهار كنند.
و در جمله
(و كثير حق عليه العذاب ) با جمله قبلى مقابله افتاده و اين مقابله مى رساند كه معناى آن اين است كه مقصود از آن بسيارى كه عذاب بر آنان حتمى شده كسانى هستند كه از سجده سر مى تابند، چيزى كه هست اثر سر پيچى كه همان عذاب است در جاى خود آن ذكر شده ، و اگر ثبوت عذاب در جاى خوددارى از سجده ذكر شده ، براى اين است كه دلالت كند بر اينكه اين عذاب عين همان عمل ايشان است ، كه به صورت عذاب به ايشان بر مى گردد.
و نيز براى اين است كه زمينه را براى جمله بعدى كه مى فرمايد
(و من يهن اللّه فما له من مكرم ) فراهم سازد، چون جمله مذكور دلالت مى كند بر اينكه ثبوت عذاب براى آنان به دنبال سرپيچى آنان از سجده ، خوارى و ذلت است كه ديگر دنبالش كرامت و خيرى نخواهد بود.
پس امتناع آنان از سجود، به مشيت خدا عذاب را براى ايشان به دنبال دارد، و آن عذاب هم عبارت است از خوارى و ذلتى كه بعد از آن كرامتى تا ابد نخواهد بود، براى اينكه
همه خيرها، و خير همه اش به دست خدا است ، همچنانكه فرموده :
(بيدك الخير) و با اين حال اگر او خير را از شخصى دريغ بدارد، ديگر كسى نيست كه خير را به آن شخص برساند.
جمله
(ان اللّه يفعل ما يشاء) كنايه است از عموم قدرت خدا، و تعليلى است براى مطالب قبل كه يكى اثبات عذاب بود براى مستكبرين از سجده براى خدا، و يكى اهانت آنان بود، اهانتى كه بعد از آن كرامتى نباشد.
پس معناى آيه - و خدا داناتر است - اين مى شود كه : خدا در روز قيامت ميان مردمى كه با هم اختلاف داشتند حكم مى كند و آنها را از يكديگر متمايز و جدا مى سازد. تو كه خوب مى دانى كه موجودات علوى و سفلى همه با تكوين و هستى خود در برابر خدا تذلل و خضوع دارند و تنها بشر است كه بسيارى از آنان در مقام عبوديت برخاسته ، خضوع و عبوديت ذاتى خود را اظهار مى دارند و بعضى از ايشان از اين اظهار استنكاف مى ورزند، و اين دسته كسانى هستند كه عذاب بر آنان حتمى شده ، و خدا خوارشان مى سازد، خواريى كه بعد از آن ديگر كرامتى نباشد، و او بر هر چه بخواهد قادر است و آنچه بخواهد مى كند.
با اين معنايى كه براى آيه كرديم وجه اتصالش به ما قبل روشن گرديد.

تفسير الميزان جلد 14

دوست عزیز
با کمال احترام
اگر چه به من هیچ ربطی ندارد !!
چه فرقی میکند؟
با توجه به ابعاد سرسام آور این جهان و دانش انک ما و تکنولوژی های نوپای ما دانستن آن دردی از ما دوا نمیکند
و فقط باید هراسناک باشیم اگر خردمندانی با خلق وخویی شبیه به ما انسانها و بسیار بسیار پیشرفته تر از ما نظاره گر ما باشند
پس نباید نگران خردمندان باشیم باید نگران شبه انسانها باشیم

با سلام به دوستان خوبم
دوستان خوب است بدانیم که وسـعـت و عـظـمـت جـهان آفرينش بقدري است كه همه دانشمندان در برابر آن انگشت حيرت بـه دنـدان دارنـد و بـا اين كه از بزرگي و وسعت و تعداد كهكشانها و ستارگان و كرات اطلاعات حقيقي در دست نيست , ولي تنها در كهكشان ما (1) 150000 ميليون ستاره ثابت شمرده شده كه در مـيان آنها تعداد قابل توجهي شبيه خورشيد ماست ;بنابر اين , با در نظر گرفتن عظمت عالم آفـريـنـش , بسيار بعيد به نظر مي رسد كه حيات و زيست , مخصوص كره ما باشد و كرات ديگر از موجود زنده و يا زنده عاقل -بسان انسان - بي بهره باشند .
هـر چـند به عقيده ما دانشمندان نجومي , احتمال وجود حيات در ديگر سيارات محدودمنظومه شمسي بسيار ضعيف است , زيرا عطارد و زهره بسيار سوزان و خفه كننده ومريخ سرد و مشتري و زحل در امونيك و متان غوطه ورند . ولـي اين نوع داوريها درباره كرات منظومه شمسي نيز چندان منطقي نيست ; زيرا اگرما خود را در يكي از اين سيارات قرار دهيم , درباره زمين چه مي گوييم ؟ لابد يك منجم مريخي مي گويد : زمين ما از گار كشنده اكسيژن احاطه شده است و او كه نمي تواند بفهمد چگونه ساختمان بدن ما با اكسيژن سازگاري دارد , امكان حيات رادر زمين غير قابل تصور فكر مي كند اگر ماهواره هايي هـم از مـريـخ بـه سـوي زمـيـن فـرسـتاده شود - مانند ماهواره هاي زمين -كه در فاصله سيصد كـيـلومتري زمين عكس برداري كنند , باز هيچ گونه آثار حيات درعكسها نمايان نخواهد بود از ايـن نظر هيچ بعيد نيست كه داوريهاي بعضي از دانشمندان درباره مساعد نبودن شرايط سيارات مـنـظومه ما براي حيات , بسان داوري منجم مريخي باشد كه از دور ,زمين را براي حيات مساعد نـمي بيند ;
زيرا ما از خصوصيات شرايط حيات و خصوصيات ساختمان موجودات زنده آنجا - البته به فرض وجود - اطلاع نداريم كه آيا مي توانندبا آن شرايط در آنجا زندگي كنند يا نه . در هـر حـال , بـسـياري از دانشمندان مانند ساگان دانشمند آمريكايي و شكلووسكي عضو بـرجـسته فرهنگستان شوروي و همچنين والتر موسيوان در كتاب ما در جهان تنها نيستيم مـسـلـم مـي دانند كه در خارج كره زمين هم تمدني وجوددارد , حتي تمدنهايي عالي تر از تمدن زمين ; اين دانشمندان اظهار مي دارند كه هيچ دليل ندارد ما معتقد باشيم كه تنها كوكب مسكون مـا , وضـع خـاص و انحصاري داشته باشد ; بلكه به احتمال قوي , هزاران منظومه شمسي همانند منظومه شمسي مادر اين كهكشان موجود است .
دو دانـشـمـنـد نـخـسـت مـي گـويند كه كهكشان ما ممكن است دست كم هزار ميليون ستاره قـابـل زيست داشته باشد و نزديكترين و مستعدترين ستاره اپسيلون است و از ميان هزاران هزار سياره , در چند تا ممكن است زندگي وجود داشته باشد و چند تا ازآنها ممكن است داراي تمدن صنعتي پيشرفته باشند حتي طبق گزارش رصدخانه نجوم فيزيكي يوراكان شوروي از فضا علامت راديويي پخش مي شود كه گويي مردم متمدن از جهان ديگر , بر آن باشند كه توجه مردم كرات ديگر را به خود جلب كنند .
(2)عـلـم و دانـش تا اين نقطه پيش رفته و در سراسر جهان دانشمندان به كاوشهاي علمي خود ادامه مي دهند تا پرده از چهره حقيقت بردارند . نـظر اسلام در اين باره بسيار روشن است و قرآن و احاديث اسلامي از چهارده قرن پيش موضوع را بـراي مـا حـل كرده اند , اجازه بفرماييد كه پيش از آن كه درباره اين موضوع از نظر قرآن و حديث سخن بگوييم , جمله اي پيرامون مقتضاي حكمت الهي در اين زمينه خاطر نشان سازيم :از نظر يك فـرد موحد و خداشناس كه آفرينش جهان را از روي حكمت خداوند مي داند ,بسيار بعيد است كه در ميلياردها ستاره , هيچ كدام جزء كره زمين مسكون نباشد وهمه حكم بيابانهاي خشك و خالي و خـاموش داشته باشند , نه موجود زنده اي , نه موجود متفكر و با شعوري مطلقا در هيچ يك ديده نشود . اين احتمال با قبول اصل هدف براي آفرينش و حكيم بودن آفريدگار سازگار نيست .
قـرآن مجيد با بياني روشن , به موجودات زنده در آسمانها تصريح مي كند و در توصيف قدرت خدا چـنـيـن مـي فرمايد : و من آياته خلق السموات و الارض و ما بث فيهما من دابه و از آيات اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبدگان در آنها منتشرنموده . (3)چه بياني رساتر از اين كه مي گويد : خداوند در آسمانها و زمين , موجود زنده متحرك ( دابه ) آفـريـده و پـخـش كرده است ؟
قرآن نه تنها به وجود حيات و زندگي در كرات آسماني تصريح مـي كـنـد , بـلكه در برخي از آيات بروشني تصريح مي كند كه در آسمانها , موجوات زنده و عاقلي هستند كه بسان بشر خاكي تكليف و وظيفه دارند و در روز بازپسين مانند بشر محشور خواهند شد ,آنـجـا كه مي فرمايد : ان كل من في السموات و الارض الا آتي الرحمن عبدا تمام كساني كه در آسـمـانها وزمين هستند , بنده اويند و لقد احصاهم و عدهم عدا خداوند همه آنها را احصا كـرده و بـه دقت شمرده است و كلهم آتيه يوم القيامه فردا و همگي روز رستاخيز , تك و تـنـهـا نـزد او حاضرمي شوند .
اين آيات سه گانه مي رسانند كه در آسمانها موجودات زنده و عاقل كه داراي تكليف و رستاخيزند وجود دارند و چگونگي حشر آنان , بسان بشر در روز قيامت به صورت تنهايي انجام خواهد گرفت .
از مـيـان روايات تنها به نقل يك روايت و ترجمه آن اكتفا مي كنيم :
اميرمومنان درباره ستارگان چنين مي فرمايد : ان هذه النجوم التي في السماءمدائن مثل المدائن التي في الارض مربوطه كل مـدينه الي عمد من نور ; اين ستارگان شهرهايي مانند شهرهاي روي زمين هستند و هر شهري با شهر ديگر , با ستوني از نورمربوط مي باشد .
سالار شهيدان حضرت حسين بن علي عليه السلام در دعا و نيايش خود به درگاه الهي چنين مي گويد : اللهم اني اسئلك بكلماتك و معاقد عزك و سكان سماواتك وارضك 000 پروردگارا مـن بـه كـلـمات و سخنان و مراكز عزت و ساكنان آسمانها وزمينت سوگند مي دهم 000 اين جـمـلـه بروشني مي رساند كه آسمانها هم ساكناني دارد - آن هم مقرب درگاه الهي و پاكدامن - گـرچـه بـرخي از علماي اسلام اين جمله راتفسير به ملائكه كرده اند , ولي دليلي بر اين انحصار نداريم .

پاورقي:
1- پاسخ به پرسشهاي مذهبي مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني
2 - كـهكشان ما كه در زبان عربي به آن مجره و در زبان توده مردم به آن راه مكه و يا راه شيري مي گويند , يكي از هزاران كهكشاني است كه در عالم هستي وجوددارد و منظومه شمسي ما جزء ناچيزي از كهكشان است .
3- شوری آیه 29

حال ديدگاه قرآن به طور مفصل درباره زندگي در دنيا و كرات ديگر:
در آيه 29 سوره شوري آمده است «وَمِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّمواتِ وَالارْضِ وَما بَثَّ فيهِما مِنْ دابَّةٍ وَهُوَ عَلي جَمْعِهِمْ اِذا يَشاءُ قَديرٌ.» [از نشانه هاي خدا آفرينش آسمانها و زمين و جنبندگاني است كه در آن پراكنده ساخته و او توانايي دارد هر گاه بخواهد همه را جمع كند.]
آيا حيات و زندگي مخصوص كره زمين است و كرات ديگر مطلقاً مسكوني نيست؟ دانشمندان پيشين همواره اين مسأله را با ترديد يا نظري منفي دنبال مي كردند، ولي تحقيقات اخير دانشمندان به ما مي گويد حيات و زندگي مخصوص كره زمين نيست. به هر حال آيه فوق كه با صراحت مي گويد خداوند موجودات زنده اي را در زمين و آسمانها منتشر ساخته است به خوبي از زندگي موجودات ديگر خبر مي دهد و اين كه تصور كنيم منظور از موجودات زنده آسمانها فرشتگان است، كاملاً اشتباه مي باشد، چرا كه واژه «دابَّة» (جنبنده) تنها به معني موجودات جسماني است و بر فرشتگان اطلاق نمي شود و لذا قرآن مجيد آنجا كه مي خواهد از فرشتگان نام ببرد بعد از ذكر «دابَّه» جداگانه از ملائكه سخن مي گويد، چنانكه در آيه 49 سوره نحل مي خوانيم «وَلِلّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّموات وَما فِي الْاَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَالْمَلئِكَةُ وَهُمْ لايَسْتَكْبِرُونَ» براي خدا سجده مي كند آنچه در آسمانها و آنچه در زمين از جنبندگان و فرشتگان است و هرگز تكبر نمي كنند.]
به طوري كه مي بينيم «ملائكه» در مقابل «دابَّة» قرار گرفته و دليل بر اين است كه «دابّّة» در آيه مورد بحث فرشتگان را شامل نمي شود. در حديث جالبي از امير مؤمنان علي (ع) مي خوانيم «هذِهِ النُّجُومُ الَّتي فِي السَّماءِ مَدائِنُ مٍثْلُ الْمَدائِنِ الَّتي فِي الْاَرْضِ مَرْبُوطَةٌ كَلُّ مَدينَةٍ اِلي عَمُودٍ مِنْ نُورٍ» (سفينة البحار 2/574) [اين ستارگاني كه در آسمان است شهرهائي است همچون شهرهاي زمين، و هر شهري با شهر ديگر (هر ستاره اي با ستاره ديگر) با ستوني از نور مرتبط است.]
در آيه سوره شوري آمده است «وَمِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّمواتِ وَالارْضِ وَما بَثَّ فيهِما مِنْ دابَّةٍ وَهُوَ عَلي جَمْعِهِمْ اِذا يَشاءُ قَديرٌ.» [از نشانه هاي خدا آفرينش آسمانها و زمين و جنبندگاني است كه در آن پراكنده ساخته و او توانايي دارد هر گاه بخواهد همه را جمع كند.] آيا حيات و زندگي مخصوص كره زمين است و كرات ديگر مطلقاً مسكوني نيست؟ دانشمندان پيشين همواره اين مسأله را با ترديد يا نظري منفي دنبال مي كردند، ولي تحقيقات اخير دانشمندان به ما مي گويد حيات و زندگي مخصوص كره زمين نيست.
به هر حال آيه فوق كه با صراحت مي;گويد خداوند موجودات زنده اي را در زمين و آسمانها منتشر ساخته است به خوبي از زندگي موجودات ديگر خبر مي دهد و اين كه تصور كنيم منظور از موجودات زنده آسمانها فرشتگان است، كاملاً اشتباه مي باشد، چرا كه واژه «دابَّة» (جنبنده) تنها به معني موجودات جسماني است و بر فرشتگان اطلاق نمي شود و لذا قرآن مجيد آنجا كه مي خواهد از فرشتگان نام ببرد بعد از ذكر «دابَّه» جداگانه از ملائكه سخن مي گويد، چنانكه در آيه سوره نحل مي خوانيم «وَلِلّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّموات وَما فِي الْاَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَالْمَلئِكَةُ وَهُمْ لايَسْتَكْبِرُونَ» [و براي خدا سجده مي كند آنچه در آسمانها و آنچه در زمين از جنبندگان و فرشتگان است و هرگز تكبر نمي كنند.] به طوري كه مي بينيم «ملائكه» در مقابل «دابَّة» قرار گرفته و دليل بر اين است كه «دابّّة» در آيه مورد بحث فرشتگان را شامل نمي شود. در حديث جالبي از امير مؤمنان علي (ع) مي خوانيم «هذِهِ النُّجُومُ الَّتي فِي السَّماءِ مَدائِنُ مٍثْلُ الْمَدائِنِ الَّتي فِي الْاَرْضِ مَرْبُوطَةٌ كَلُّ مَدينَةٍ اِلي عَمُودٍ مِنْ نُورٍ» (سفينة البحار /) [اين ستارگاني كه در آسمان است شهرهائي است همچون شهرهاي زمين، و هر شهري با شهر ديگر (هر ستاره اي با ستاره ديگر) با ستوني از نور مرتبط است.]
پاورقي:
پيام قرآن ج 8 حضرت آيت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران.

موضوع قفل شده است