جمع بندی روابط حیرت انگیز در قرآن

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روابط حیرت انگیز در قرآن

با سلام

چند وقتی هست که در مورد اعجاز عددی در قرآن تحقیق میکنم و بیشتر در مطالبی که میخوانم اعجاز عدد 19 بیشتر مطرح هستند که باعث شد به سرم بزند که با استفاده از سایت تنزیل تعداد تکرار حروف مقطعه را در قرآن جستجو کنم. در نهایت تعداد تکرار حروف مقطعه در قرآن 251864 حرف بود که بر 19 بخش پذیر بود!!! قبلا هم گفتم که بیرون کشیدن روابط عددی از هر کتابی ممکن است (مثل دیوان حافظ که قبلا گفتم) اما حقیقتا روابط عددی در این سطح را هیچ کتابی ندارد!

سوالی هم در ذهنم شکل گرفته که چطور قرآن با وجود اینکه در شرایط مختلف نازل شده چنین روابط حیرت انگیزی دارد؟! ببینید خدا باید قبل از شکل گیری تدریجی قرآن بداند که چه اتفاقاتی برای پیامبر و مسلمین رخ میدهد تا چنین کتابی با چنین روابطی شکل بگیرد پس از قبل همه چیز بر خدا روشن بوده که چه اتفاقاتی رخ میدهد پس اختیار هم چیزی قابل محاسبه مثل معادلات ریاضی است!

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام و عرض ادب
ضمن عذر خواهي از تاخير در ارسال پاسخ

Pitbull;577707 نوشت:
چند وقتی هست که در مورد اعجاز عددی در قرآن تحقیق میکنم و بیشتر در مطالبی که میخوانم اعجاز عدد 19 بیشتر مطرح هستند که باعث شد به سرم بزند که با استفاده از سایت تنزیل تعداد تکرار حروف مقطعه را در قرآن جستجو کنم. در نهایت تعداد تکرار حروف مقطعه در قرآن 251864 حرف بود که بر 19 بخش پذیر بود!!! قبلا هم گفتم که بیرون کشیدن روابط عددی از هر کتابی ممکن است (مثل دیوان حافظ که قبلا گفتم) اما حقیقتا روابط عددی در این سطح را هیچ کتابی ندارد!

در مورد اين بحث روابط رياضي در آيات و ارتباط آنها با عدد 19 ، تا كنون بحثهاي زيادي در سايت صورت گرفته است و پاسخ هاي منتقدانه بسياري ارائه گرديده است .
از عمده اشكالاتي كه بر اين روش وارد است اينكه اصرار و پافشاري بر حصول يك عددي است كه بتواند مضرب كاملي از عدد 19 باشد ، معمولا روش اتخاذ محدوده ي اين عدد هم با سختي و يا دور از ذهن است ، حال اگر اين مساله كه راستي آزمايي اين روابط تا چه اندازه است و موارد نقض آن چه توجيهي مي تواند داشته باشد ، يكي از سوالات اين حوزه باشد كه لازم به توضيح است، سهم هدايتگري اين شيوه در هدايت افراد نيزپرسش مهم و قابل اعتنايي ديگر است.
اينكه با شيوه ها و ارتباطات بعيد و دور از ذهن ، سخت و با مشقت به اعدادي دست يابيم و روابطي را در قرآن كريم اثبات كنيم يا بعكس با هر شيوه اي وجود برخي روابط را منكر شويم ، هيچ يك شيوه هاي علمي و مورد تاييد عقل سليم نيستند مگر اينكه براي هر يك استدلال غير قابل خدشه ارائه نماييم .
براي اثبات يك فرضيه بايد راههاي زيادي رفت و شيوه هاي اثبات مختلفي را آزمود تا يك نظريه از بوته ي آزمون سربلند بيرون بيايد و قابل نقض و رد نباشد .
آيا روشي كه شما آنرا اتخاذ فرموده ايد در مورد نوشته هاي ديگر چنين پاسخ مشابهي نمي دهد و بعبارتي آيا اين روش اگر در خصوص ساير نوشته ها با همين اصرار بر يافتن مضاربي از اعداد خاص پيگيري شود ، نتايج مشابهي ببار نمي آورد ؟ بنده در صدد رد اين روابط نيستم اما متوقعم كه با دلايل و براهين غير قابل خدشه و يقين آوري براي اثبات يك فرضيه مواجه شوم .

نظربرخي مفسرين در خصوص عدد 19
در تفسير نمونه در تفسير آيه 30 سوره مباركه مدثر آمده است :
"در آيات فوق به روشنى عدد خازنان دوزخ را نوزده نفر، يا نوزده گروه و لشكر معرفى مى كند، و در آيات بعد نيز روى همين مطلب تكيه شده است ، ولى عجب اين است كه بعضى از فرق انحرافى اصرارى بر مقدس بودن اين عدد دارند و حتى سعى دارند عدد ماههاى سال ، و عدد روزهاى ماه را بر خلاف تمام موازين طبيعى و فلكى بر همين محور نوزده تنظيم كنند! و احكام عملى خود را نيز بر طبق آن قرار داده اند.
و عجبتر اينكه نويسنده اى كه شايد بى ارتباط با تشكيلات آنها نباشد، اصرار عجيب و مضحكى دارد كه همه چيز قرآن را بر همين اساس ‍ نوزده توجيه كند، و در بسيارى از موارد كه اين عدد دلخواه او با واقعيات موجود آيات قرآن هماهنگ نيست به ميل خود چيزى كم يا اضافه مى كند تا بر عدد نوزده ، و يا مضربهاى عدد نوزده هماهنگ گردد كه صرف وقت به ذكر مطالب آنها و پاسخگوئى از آن شايد از قبيل اتلاف وقت باشد."( 1)

آيت الله جوادي آملي نيز ضمن بحثي در خصوص حروف مقطعه نظر برخي معتقدين به قداست عدد 19 و نيز مضرب حاصله ي 19 در عدد صحيحي را كه به حروف مقطعه يا تعداد سور قرآني مرتبت ميكنند را نقد مي نمايد :

"ممكن است یك عدد دیگری را در یك عدد دیگری ضرب بكنید به همین صورت در بیاید این یك وجهی نیست كه بتواند درباره حروف مقطع قابل عرضه باشد." (2)
لذا چنين توجيهاتي چندان قابل اعتماد نيستند .

(1)- تفسير نمونه ، ج 25، ص 237
(2)- لينك منبع

بحث ديگر توجه به وجوه ديگر اعجاز قرآن كريم براي اثبات اعجاز قرآن و نيز وجه هدايتگري اين كتاب شريف براي هدايت انسان است .
در واقع يكي از سوالاتي كه در خصوص روشهاي ارائه مضارب عدد 19 در قرآن كريم مطرح است اين است كه چنين طرق و روشهايي چه وجوه و نتايجي در هدايت بشر را بوجود مي آورند ؟ ببينيد يك مثال مي زنم مثلا حضرت امير عليهالسلام يك خطبه ي بدون "الف" ايراد فرموده اند، طبعا هر كسي با نگاه به اين خطبه بر تسلط فوق العاده ايشان بر سخنوري و ادب پي برده و به آن اذعان مي كند اما اينكه از راههاي بسيار دور از ذهن دو عدد را پيدا كنيم بعد آنها را با هم جمع كنيم بعد بر 19 تقسيم كنيم يا حاصل مجموع ارقام راست به چپ يا چپ به راست يا بصورت مورب و ... را در آوريم و بعد آنها را بر 19 تقسيم كنيم انصافا چه نتيجه ي هدايتباري از آن حاصل مي شود ؟ آيا شما مفهوم يا مصداق تدبر در قرآن كريم را در پيگيري چنين شيوه هايي و دست يابي به اعداد ديگري كه مي توانند مضربي از 19 باشند مي جوييد ؟ بعد چه ؟ از اين ارقام و روشهاي دو از ذهن و ... كه مضارب 19 هستند چه نتيجه اي حاصل خواهد شد ؟

و يك سوال مهمتر : اگر فردي ادعا كند كه در يك متن مثلا انگليسي زبان يا روس زبان چنين روابطي بدست آورده است آيا نتيجه ي مد نظر شما را با اين اوصاف بايد به كتاب مورد پژوهش وي هم سرايت داد يعني كتاب مورد تحقيق وي را نيز معجزه ناميد ؟

Pitbull;577707 نوشت:
سوالی هم در ذهنم شکل گرفته که چطور قرآن با وجود اینکه در شرایط مختلف نازل شده چنین روابط حیرت انگیزی دارد؟! ببینید خدا باید قبل از شکل گیری تدریجی قرآن بداند که چه اتفاقاتی برای پیامبر و مسلمین رخ میدهد تا چنین کتابی با چنین روابطی شکل بگیرد پس از قبل همه چیز بر خدا روشن بوده که چه اتفاقاتی رخ میدهد پس اختیار هم چیزی قابل محاسبه مثل معادلات ریاضی است!

البته اين سوال شما تقريبا پرسشي كلامي است و اگر مايل به بحث عميق تر و دقيق تر بوديد بايد در انجمنهاي عقايد مطرح كنيد اما اجمالا پاسخ اين است كه زمان براي موجود زمانمند معنا دارد و خداوند كه مبرا از زمان و مكان است مساله ي تدريج براي او بي معناست ، همه ي هستي و وقايع يكجا نزد خداوندحاضرند شايد بهترين مثال براي فهم بهتر اين مساله ، مثال مشهور كاروان شتر و سوراخ كليد است . ساختماني را وسط بياباني فرض كنيد كه يكنفر از سوراخ كليد آن به بيابان نگاه مي كند و كاروان شتري كه در حال عبور است را مي بيند و فرد ديگري از پشت بام به اين صحنه مي نگرد .
كسي كه از سوراخ كليد به كاروان شتر نگاه مي كند ابتدا سر شتر بعد بدنش بعد دمش بعد ريسمان متصل بين دو شتر بعد سر شتر بعدي و ... تا انتهاي كاروان را اينگونه به تدريج و مرحله به مرحله مي بيند و تا سر شتر از جلوي سوراخ كليد عبور نكند او نمي تواند دم شتر را ببيند ، اما آن فردي كه از پشت بام به عبور كاروان شتران نگاه مي كند نه تنها شتر را بلكه كل كاروان را يكجا مي بيند براي او همه ي كاروان يكجا حاضر است . حال در مورد خداوند عالم و خبير هم عرض مي كنيم كه همه ي عالم و حوادث آن يكجا براي وي باريتعالي ، حاضر است و زمانمند نيست .

موضوع قفل شده است