جمع بندی حسابرسی بعد ازمرگ
تبهای اولیه
باسلام
ایاایه قران وروایتی مبنی براینکه هرفرد بلا فاصله بعدازمرگ زنده میشودوجودداردیانه واینکه روزحساب رسی برای گزرازهرپل هزارسال طول میکشدصحت داردیانه فی یوم کان مقداره خمسین سنته
اماروایتی ازامیرالمومنین وجودداردکه البته صحت ان رانمیدانم اماایشان فرمودندهمانگونه که تمام مردم راحق روزی میدهد تمام انان رابه سرعت حساب رسی میکند ان الله سریع الحساب اماموضوع گذرازهرپل وتوقف هزاران ساله وسپس رسیدن به بهشت وجهنم ایاحقیقت دارد؟
یاحق
باسلام
ایاایه قران وروایتی مبنی براینکه هرفرد بلا فاصله بعدازمرگ زنده میشودوجودداردیانه واینکه روزحساب رسی برای گزرازهرپل هزارسال طول میکشدصحت داردیانه فی یوم کان مقداره خمسین سنته
اماروایتی ازامیرالمومنین وجودداردکه البته صحت ان رانمیدانم اماایشان فرمودندهمانگونه که تمام مردم راحق روزی میدهد تمام انان رابه سرعت حساب رسی میکند ان الله سریع الحساب اماموضوع گذرازهرپل وتوقف هزاران ساله وسپس رسیدن به بهشت وجهنم ایاحقیقت دارد؟
با سلام خدمت شما احمد عزیز:Gol:
مردن به معنای فساد و نیستی در کار نیست که پس از آن انسان زنده شود، در روایات هم مرگ به در آوردن لباس،(معانی الاخبار، صدوق، ص289) یا عبور از پل(همان) و امثال آن تشبیه شده است، که به تغییر شکل زندگی اشاره دارند، نه نیستی. صرفا چیزی که اتفاق می افتد جدا شدن و قطع ارتباط حقیقت و روح انسان، از این جسم مادی است(رسائل ابن سینا، ص345؛ المظاهر الالهیة، ملاصدرا، 99و100)، و چون مدیریت این بدن از نفس گرفته می شود، این جسم بی حرکت می افتد و ما که با نگاه مادی می نگریم میگوییم شخص مرده است، در حالیکه حقیقت انسان باقی مانده و اخذ شده است:
«وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُم» (نحل-70)
خداوند شما را آفريد سپس شما را مىميراند.
«توفی» به معنای این است که چیزی را تمام و کمال دریافت کنند و خداوند این تعبیر را برای مرگ انتخاب فرموده است، یعنی حقیقت انسان که همان نفس اوست دریافت شده و بدن خاک مادی بی حرکت بر زمین میماند. (المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج7، ص130)
پس اصلا در این میان فاصله ای نیست، یعنی فنا و نیستی نسبت به روح انسان اتفاق نمی افتد تا بعد دوباره بخواهد زنده شود. بلکه انسان به محض مردن، نتیجه اعمالش را بدون هیچ فاصله ای خواهد دید، قرآن کریم در مورد عذاب فرعونیان میفرماید:
«مِمَّا خَطيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصارا»(نوح-25)
همگى بخاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد گشتند، و جز خدا ياورانى براى خود نيافتند.
اگر فاصله ای در کار میبود، باید تعبیر «ثم ادخلوا نارا» به کار میرفت.(وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، آیت الله سبحانی، ص199)
و در مورد مومن سوره یس پاداش او را بلافاصله بعد از شهادتش دانسته است:
«إِنىِّ ءَامَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ* قِيلَ ادْخُلِ الجْنَّةَ قَالَ يَالَيْتَ قَوْمِى يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لىِ رَبىِّ وَ جَعَلَنىِ مِنَ الْمُكْرَمِين» (یس-25،26،و27)
من به پروردگارتان ايمان آوردم پس به سخنان من گوش فرا دهيد!* (سرانجام او را شهيد كردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى كاش قوم من مىدانستند ...* كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامىداشتگان قرار داده است.
و در جای دیگر درخواست انسانها برای بازگشت به دنیا را مطرح میکند، که بلافاصله پس از مرگشان درخواست میکنند:
«حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلىِّ أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كلاَّ إِنَّهَا كلَمَةٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ يَوْمِ يُبْعَثُون» (مومنون-99و100)
تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مىگويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد* شايد در آنچه ترك كردم عمل صالحى انجام دهم!» چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مىگويد و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند.
برخی روایات اصلا مرگ را آغاز بیداری انسان دانسته اند، نه این که مرگ، نابودی و فنا باشد و سپس انسان دوباره زنده شود، امام علی(ع) : « النَّاسُ نِيَامٌ
«فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا» (بحار الانوار، علامه مجلسی، ج4، ص43)
مردم در خواب هستند، هنگامی که مردند بیدار میشوند.
از دیگر قرائن در این بحث، سخن گفتن پیامبر(ص) در جنگ بدر با کشته ها است، و وقتی عمر در این مورد از ایشان سوال کرد، حضرت(ص) فرمودند:
«فَوَ اللَّهِ مَا أَنْتَ بِأَسْمَعَ مِنْهُم»
به خدا قسم تو از آنان شنواتر نیستی.
یعنی شنوایی، که یکی از خصائص حیات است، در آنها قبل از کشته شدن، و بعد از کشته شدن یکسان است.
همچنین میتوان گفت: اگر منظورتان این است که مرده ها قبل از دفن زنده میشوند که چنین چیزی دیده نشده، و اگر این باشد که بعد از دفن زنده میشوند پس فلسفه تلقین چیست؟ در حالی که از مسلمات فقه اسلامی تلقین میت مسلمان قبل از دفن است که با نام خطاب میشود.(وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، آیت الله سبحانی، ص200)
مدت قیامت با سریع الحساب بودن خدا
نکته اول:
طولانی بودن روز قیامت منافاتی با سریع الحساب بودن خداوند ندارد، خداوند همواره سریع الحساب هست، همانطور که فرموده است:
«لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِساب»(ابراهیم-51)
تا خداوند هر كس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به يقين، خداوند سريع الحساب است.
منتهی حسابرسی عین مجازات و پاداش است، و معطل شدن عده ای در روز قیامت عین مجازات آنهاست، همانطور که سرعت حساب، یا بدون محاسبه بودن برخی عین پاداش آنهاست.
لذا در قرآن کریم در مورد مدت قیامت یکجا میفرماید:
«يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَة مِمَّا تَعُدُّون» (سجده-5)
روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد.
و در جای دیگر میفرماید:
«يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَة» (معارج-4)
روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است.
که ممکن است مراد از 50 هزار سال، سال حسابرسی از کفار باشد.(المیزان، علامه طباطبایی، ج16، ص248)
پس خداوند از هر کسی که بخواهد سریع و آسان حسابرسی میکند، و حسابرسی هر کس را بخواهد تطویل میکند، در روایات بسیاری به این امر اشاره شده است، مانند فرمایش امام باقر(ص):
«ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ حَاسَبَهُ اللَّهُ حِسَاباً يَسِيراً ... تُعْطِي مَنْ حَرَمَكَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَك» (بحار، ج7، ص96)
سه خصلت در هر کسی وجود داشته باشد خداوند با او به آسانی حسابرسی خواهد کرد... این که به کسی که تو را محروم ساخته عطا کنی، با آنکه از تو بریده است، ارتباط برقرار کنی، و آنکه در حق تو ظلم کرده است را ببخشی.
نکته دوم:
حسابرسی در قیامت به معنای این که حساب ها روشن نیست و با تشکیل محکمه شروع به تحقیق در اعمال و سپس صدور حکم می کنند، نیست، بلکه خداوند پیش از خلقت انسانها به انتخاب، و سرنوشت آنها علم دارد، و امروز در دنیا هم حساب همه انسانها روشن است، و روز قیامت، روز آشکار شدن، و تجسم اعمال است:
«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ»(آل عمران-30)
روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، و آنچه از اعمال بد انجام داده حاضر می بیند.
«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ» (الرحمن-41)
مجرمان از چهرههايشان شناخته مىشوند.
پس همانطور که بیان کردیم حسابرسی و سرعت یا کندی آن هم به نوعی تجلی اعمال فرد در دنیاست.
با این اوصاف روشن میشود که منظور از فرمایش حضرت امیر(ع) که خداوند همانطور که مردم را روزی می دهد از آنها حسابرسی میکند (روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ج1، ص33) این است که حسابرسی مخلوقات برای خداوند آسان است، خداوند همانطور که به همه مخلوقاتش علم دارد و روزی آنها را فراموش نمیکند، در حسابرسی آنها نیز، به آنچه مخفی میکنند، و انچه اشکار میسازند علم دارد و هرگز چیزی را فراموش نمیکند، پس اگر حسابرسی از بنده ای طول میکشد، این طولانی شدن نسبت به بنده است، نه خداوند، چرا که خداوند از ازل به همه چیز عالم بوده و حساب بندگان نزد او روشن بوده است.
موفق باشید
با سلام خدمت شما احمد عزیز:Gol:مردن به معنای فساد و نیستی در کار نیست که پس از آن انسان زنده شود، در روایات هم مرگ به در آوردن لباس،(معانی الاخبار، صدوق، ص289) یا عبور از پل(همان) و امثال آن تشبیه شده است، که به تغییر شکل زندگی اشاره دارند، نه نیستی. صرفا چیزی که اتفاق می افتد جدا شدن و قطع ارتباط حقیقت و روح انسان، از این جسم مادی است(رسائل ابن سینا، ص345؛ المظاهر الالهیة، ملاصدرا، 99و100)، و چون مدیریت این بدن از نفس گرفته می شود، این جسم بی حرکت می افتد و ما که با نگاه مادی می نگریم میگوییم شخص مرده است، در حالیکه حقیقت انسان باقی مانده و اخذ شده است:
«وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُم» (نحل-70)
خداوند شما را آفريد سپس شما را مىميراند.«توفی» به معنای این است که چیزی را تمام و کمال دریافت کنند و خداوند این تعبیر را برای مرگ انتخاب فرموده است، یعنی حقیقت انسان که همان نفس اوست دریافت شده و بدن خاک مادی بی حرکت بر زمین میماند. (المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج7، ص130)
پس اصلا در این میان فاصله ای نیست، یعنی فنا و نیستی نسبت به روح انسان اتفاق نمی افتد تا بعد دوباره بخواهد زنده شود. بلکه انسان به محض مردن، نتیجه اعمالش را بدون هیچ فاصله ای خواهد دید، قرآن کریم در مورد عذاب فرعونیان میفرماید:«مِمَّا خَطيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصارا»(نوح-25)
همگى بخاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد گشتند، و جز خدا ياورانى براى خود نيافتند.اگر فاصله ای در کار میبود، باید تعبیر «ثم ادخلوا نارا» به کار میرفت.(وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، آیت الله سبحانی، ص199)
و در مورد مومن سوره یس پاداش او را بلافاصله بعد از شهادتش دانسته است:«إِنىِّ ءَامَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ* قِيلَ ادْخُلِ الجْنَّةَ قَالَ يَالَيْتَ قَوْمِى يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لىِ رَبىِّ وَ جَعَلَنىِ مِنَ الْمُكْرَمِين» (یس-25،26،و27)
من به پروردگارتان ايمان آوردم پس به سخنان من گوش فرا دهيد!* (سرانجام او را شهيد كردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى كاش قوم من مىدانستند ...* كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامىداشتگان قرار داده است.و در جای دیگر درخواست انسانها برای بازگشت به دنیا را مطرح میکند، که بلافاصله پس از مرگشان درخواست میکنند:
«حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلىِّ أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كلاَّ إِنَّهَا كلَمَةٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ يَوْمِ يُبْعَثُون» (مومنون-99و100)
تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مىگويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد* شايد در آنچه ترك كردم عمل صالحى انجام دهم!» چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مىگويد و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند.برخی روایات اصلا مرگ را آغاز بیداری انسان دانسته اند، نه این که مرگ، نابودی و فنا باشد و سپس انسان دوباره زنده شود، امام علی(ع) : « النَّاسُ نِيَامٌ
«فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا» (بحار الانوار، علامه مجلسی، ج4، ص43)
مردم در خواب هستند، هنگامی که مردند بیدار میشوند.از دیگر قرائن در این بحث، سخن گفتن پیامبر(ص) در جنگ بدر با کشته ها است، و وقتی عمر در این مورد از ایشان سوال کرد، حضرت(ص) فرمودند:
«فَوَ اللَّهِ مَا أَنْتَ بِأَسْمَعَ مِنْهُم»
به خدا قسم تو از آنان شنواتر نیستی.یعنی شنوایی، که یکی از خصائص حیات است، در آنها قبل از کشته شدن، و بعد از کشته شدن یکسان است.
همچنین میتوان گفت: اگر منظورتان این است که مرده ها قبل از دفن زنده میشوند که چنین چیزی دیده نشده، و اگر این باشد که بعد از دفن زنده میشوند پس فلسفه تلقین چیست؟ در حالی که از مسلمات فقه اسلامی تلقین میت مسلمان قبل از دفن است که با نام خطاب میشود.(وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، آیت الله سبحانی، ص200)مدت قیامت با سریع الحساب بودن خدا
نکته اول:
طولانی بودن روز قیامت منافاتی با سریع الحساب بودن خداوند ندارد، خداوند همواره سریع الحساب هست، همانطور که فرموده است:«لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِساب»(ابراهیم-51)
تا خداوند هر كس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به يقين، خداوند سريع الحساب است.منتهی حسابرسی عین مجازات و پاداش است، و معطل شدن عده ای در روز قیامت عین مجازات آنهاست، همانطور که سرعت حساب، یا بدون محاسبه بودن برخی عین پاداش آنهاست.
لذا در قرآن کریم در مورد مدت قیامت یکجا میفرماید:
«يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَة مِمَّا تَعُدُّون» (سجده-5)روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد.
و در جای دیگر میفرماید:
«يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَة» (معارج-4)
روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است.که ممکن است مراد از 50 هزار سال، سال حسابرسی از کفار باشد.(المیزان، علامه طباطبایی، ج16، ص248)
پس خداوند از هر کسی که بخواهد سریع و آسان حسابرسی میکند، و حسابرسی هر کس را بخواهد تطویل میکند، در روایات بسیاری به این امر اشاره شده است، مانند فرمایش امام باقر(ص):«ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ حَاسَبَهُ اللَّهُ حِسَاباً يَسِيراً ... تُعْطِي مَنْ حَرَمَكَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَك» (بحار، ج7، ص96)
سه خصلت در هر کسی وجود داشته باشد خداوند با او به آسانی حسابرسی خواهد کرد... این که به کسی که تو را محروم ساخته عطا کنی، با آنکه از تو بریده است، ارتباط برقرار کنی، و آنکه در حق تو ظلم کرده است را ببخشی.
نکته دوم:
حسابرسی در قیامت به معنای این که حساب ها روشن نیست و با تشکیل محکمه شروع به تحقیق در اعمال و سپس صدور حکم می کنند، نیست، بلکه خداوند پیش از خلقت انسانها به انتخاب، و سرنوشت آنها علم دارد، و امروز در دنیا هم حساب همه انسانها روشن است، و روز قیامت، روز آشکار شدن، و تجسم اعمال است:
«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ»(آل عمران-30)
روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، و آنچه از اعمال بد انجام داده حاضر می بیند.«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ» (الرحمن-41)
مجرمان از چهرههايشان شناخته مىشوند.پس همانطور که بیان کردیم حسابرسی و سرعت یا کندی آن هم به نوعی تجلی اعمال فرد در دنیاست.
با این اوصاف روشن میشود که منظور از فرمایش حضرت امیر(ع) که خداوند همانطور که مردم را روزی می دهد از آنها حسابرسی میکند (روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ج1، ص33) این است که حسابرسی مخلوقات برای خداوند آسان است، خداوند همانطور که به همه مخلوقاتش علم دارد و روزی آنها را فراموش نمیکند، در حسابرسی آنها نیز، به آنچه مخفی میکنند، و انچه اشکار میسازند علم دارد و هرگز چیزی را فراموش نمیکند، پس اگر حسابرسی از بنده ای طول میکشد، این طولانی شدن نسبت به بنده است، نه خداوند، چرا که خداوند از ازل به همه چیز عالم بوده و حساب بندگان نزد او روشن بوده است.موفق باشید
دوست عزیزمسلم گرانقدرسلام
بازهم مثل همیشه واقعاقانع کننده وعالی بود
[="Tahoma"][="Navy"]باسلام
ایاایه قران وروایتی مبنی براینکه هرفرد بلا فاصله بعدازمرگ زنده میشودوجودداردیانه واینکه روزحساب رسی برای گزرازهرپل هزارسال طول میکشدصحت داردیانه فی یوم کان مقداره خمسین سنته
اماروایتی ازامیرالمومنین وجودداردکه البته صحت ان رانمیدانم اماایشان فرمودندهمانگونه که تمام مردم راحق روزی میدهد تمام انان رابه سرعت حساب رسی میکند ان الله سریع الحساب اماموضوع گذرازهرپل وتوقف هزاران ساله وسپس رسیدن به بهشت وجهنم ایاحقیقت دارد؟
یاحق
سلام
حساب همه رسیده است و کسی نیست که در فضای تجرد و احاطه بر حقایق و اعمال خود قرار گیرد و نداند حسابش چیست
همانطور که قرآن فرمود : افرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا
خودت نامه وجودی ات که برساخته اعمال و عقاید توست بخوان که تو برای حسابرسی اعمالت کافی هستی
یا علیم[/]
با سلام
خب همه چیزو استاد عزیز گفت
ولی یه چیزی که اون دنیا عجیب هست و بیشتر از شدت تعجب مردم آرزوی مرگش میکنن اینه که شما هیچ کار بدی نکردین اما بازم شما رو راه نمیدن بهشت!
می پرسین چرا اخه من که خیلی خوب بودم ...که بعد ملکه حساب رسی میگه درسته ادم خوبی بودی ولی در پرونده اعمالت نوشته هست که یه بار دوتا از دندریت های سلول مغزت باهم پیام رد و بدل می کردن که علتش کبر و غرور بود ولی نمی دونستی!! :khandeh!:
بعد شما که اعتراض میکنین که دیگه چقدر سختگیر هستین ... اون ملک میگه
:مگه نخوندی که امامتون گفت :گفتار ما انقدر سنگین هست که اگر ملائک بزرگ هم از معنی ان با خبر شوند کمرشان از سنگینی آن خم می شود؟!!
یعنی امام صادق علیه السلام گفت:به بهشت نمیرود کسی که ذره ای در دل اون کبر و غرور باشد!!
برای همین بود که از پیامبر صلوات لله پرسیدن از بین ماها کی بهشتی هست، پیامبر به پیرمرد کارگری اشاره کرد و گفت این میره بهشت!!
اصحابش با تعجب گفتن : این؟!!!!!
پیامبرم گفت بله این میره چون هیچ کبر و غرور و کینه ای تو دلش نیست!!
با سلام
خب همه چیزو استاد عزیز گفت
ولی یه چیزی که اون دنیا عجیب هست و بیشتر از شدت تعجب مردم آرزوی مرگش میکنن اینه که شما هیچ کار بدی نکردین اما بازم شما رو راه نمیدن بهشت!
می پرسین چرا اخه من که خیلی خوب بودم ...که بعد ملکه حساب رسی میگه درسته ادم خوبی بودی ولی در پرونده اعمالت نوشته هست که یه بار دوتا از دندریت های سلول مغزت باهم پیام رد و بدل می کردن که علتش کبر و غرور بود ولی نمی دونستی!! :khandeh!:بعد شما که اعتراض میکنین که دیگه چقدر سختگیر هستین ... اون ملک میگه
:مگه نخوندی که امامتون گفت :گفتار ما انقدر سنگین هست که اگر ملائک بزرگ هم از معنی ان با خبر شوند کمرشان از سنگینی آن خم می شود؟!!یعنی امام صادق علیه السلام گفت:به بهشت نمیرود کسی که ذره ای در دل اون کبر و غرور باشد!!
برای همین بود که از پیامبر صلوات لله پرسیدن از بین ماها کی بهشتی هست، پیامبر به پیرمرد کارگری اشاره کرد و گفت این میره بهشت!!
گفتن :چی چی!..این؟!!
پیامبرم گفت بله این میره چون هیچ کبر و غرور و کینه ای تو دلش نیست!!
باسلام
امااین چگونه ممکن است فردی نیکوکارومحسن فقط بخاطرکبربه بهشت نرود؟؟؟
باسلام
امااین چگونه ممکن است فردی نیکوکارومحسن فقط بخاطرکبربه بهشت نرود؟؟؟
با سلام
خب من که هیچی نیستم نظری یا تفسیری کنم و کارشناسم نیستم ولی گمون می کنم چون خدا هر گناهی رو می بخشه الا کبر و غرور بنابراین اعمالش حبط و بی خود میشه
اگه دقت کنین هرکس داره بهشت میسازه خودش را لاشه ای گندیده معرفی می کنه و نه تنها ناراحت نمیشه که کسی بهش اینطوری توهین کنه بلکه یک امتیازی هم برای او هست!(در برابر دیو هوای نفس)
اکثر شهدای بزرگ هم اگه دقت کنین دائم می گفتن ما ذره ای بیشتر نیستیم و یا اصلا هیچی نیستیم و هر چی هست خداست!(چون اونا نحوه ساخت قصرها و باغات بهشتی رو در درون دیدن و به صورت صور برزخی و اخروی دیدن که چه چیزایی اون اعمال رو نمیازه تبدیل به مصالح مرغوب بشه!)
شاید صفاتی مثل کبر و کینه حسد مثل لایه های ای از ابرهای تیره که صاعقه دارن عمل میکنه و هرچی اندوختیم را از بین میبرد!(مثلا میگم من خوب نمی دونم علتش چیه!)
برای رهایی از این صفات باید جهاد اکبر کرد و برای جهاد اکبر باید جهاد اصغر کرد (یعنی خون دید و خون ریخت) و الا برای مردم عادی غیر ممکنه که بتونن بهشت درست کنن چون دیو نفس که مزدور شیطان هست و به گفته اقایی اکثر مردم (چه نماز خون چه بی نماز) در زندان این دیو اسیرن و کسی که در زندان باشه چطوری می تونه برای خودش ملک بخره(باید تلاش و کار کنه تا چیزی بدست بیاره)
امااین چگونه ممکن است فردی نیکوکارومحسن فقط بخاطرکبربه بهشت نرود؟؟؟
با سلام مجدد خدمت دوستان
ببینید در روایت دقت بفرمایید: نفرموده اند که کسی که متکبر است وارد بهشت نمی شود، بلکه فرموده اند در حالی که کبر در درونش وجود دارد وارد بهشت می شود. و این مختص به کبر هم نیست، انسان مادامی که حسود است، مادامی که منافق است، مادامی که کذاب و دروغگو و... است وارد بهشت نمی شود، علت این که تعبیر «کبر» در روایات آمده است به خاطر اهمیت آن است و الا اهل بهشت اهل کبر و حسادت و دروغ و نیرنگ و نفاق و.. نیستند.
پس معنای روایت این میشود که کبر را از خودتان دور سازید چون اگر متصف به آن باشید مادامی که از آن پاک نشده اید ورود شما به بهشت ممکن نیست و برای پاک شدن بعد از مرگ دچار عذاب های برزخی می شوید پس خودتان در دنیا از آن دوری کنید و بدانید هرگز بدون تخلیه از آن وارد بهشت نخواهید شد.
جمع بندی
______________________________
موضوع: حسابرسی در قیامت
سوال:
آیا آیه و روایتی وجود دارد که انسان پس از مرگ زنده می شود؟
پاسخ:
مردن به معنای فساد و نیستی در کار نیست که پس از آن انسان زنده شود، در روایات هم مرگ به در آوردن لباس،(1) یا عبور از پل(همان) و امثال آن تشبیه شده است، که به تغییر شکل زندگی اشاره دارند، نه نیستی. صرفا چیزی که اتفاق می افتد جدا شدن و قطع ارتباط حقیقت و روح انسان، از این جسم مادی است(2)، و چون مدیریت این بدن از نفس گرفته می شود، این جسم بی حرکت می افتد و ما که با نگاه مادی می نگریم میگوییم شخص مرده است، در حالیکه حقیقت انسان باقی مانده و اخذ شده است:
«وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُم» (3)
خداوند شما را آفريد سپس شما را مىميراند.
«توفی» به معنای این است که چیزی را تمام و کمال دریافت کنند و خداوند این تعبیر را برای مرگ انتخاب فرموده است، یعنی حقیقت انسان که همان نفس اوست دریافت شده و بدن خاک مادی بی حرکت بر زمین میماند. (4)
پس اصلا در این میان فاصله ای نیست، یعنی فنا و نیستی نسبت به روح انسان اتفاق نمی افتد تا بعد دوباره بخواهد زنده شود. بلکه انسان به محض مردن، نتیجه اعمالش را بدون هیچ فاصله ای خواهد دید، قرآن کریم در مورد عذاب فرعونیان میفرماید:
«مِمَّا خَطيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصارا»(5)
همگى بخاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد گشتند، و جز خدا ياورانى براى خود نيافتند.
اگر فاصله ای در کار میبود، باید تعبیر «ثم ادخلوا نارا» به کار میرفت.(6)
و در مورد مومن سوره یس پاداش او را بلافاصله بعد از شهادتش دانسته است:
«إِنىِّ ءَامَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ* قِيلَ ادْخُلِ الجْنَّةَ قَالَ يَالَيْتَ قَوْمِى يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لىِ رَبىِّ وَ جَعَلَنىِ مِنَ الْمُكْرَمِين» (7)
من به پروردگارتان ايمان آوردم پس به سخنان من گوش فرا دهيد!* (سرانجام او را شهيد كردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى كاش قوم من مىدانستند ...* كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامىداشتگان قرار داده است.
و در جای دیگر درخواست انسانها برای بازگشت به دنیا را مطرح میکند، که بلافاصله پس از مرگشان درخواست میکنند:
«حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلىِّ أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كلاَّ إِنَّهَا كلَمَةٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ يَوْمِ يُبْعَثُون» (8)
تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مىگويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد* شايد در آنچه ترك كردم عمل صالحى انجام دهم!» چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مىگويد و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند.
برخی روایات اصلا مرگ را آغاز بیداری انسان دانسته اند، نه این که مرگ، نابودی و فنا باشد و سپس انسان دوباره زنده شود، امام علی(ع) :
« النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا» (9)
مردم در خواب هستند، هنگامی که مردند بیدار میشوند.
از دیگر قرائن در این بحث، سخن گفتن پیامبر(ص) در جنگ بدر با کشته ها است، و وقتی عمر در این مورد از ایشان سوال کرد، حضرت(ص) فرمودند:
«فَوَ اللَّهِ مَا أَنْتَ بِأَسْمَعَ مِنْهُم»(10)
به خدا قسم تو از آنان شنواتر نیستی.
یعنی شنوایی، که یکی از خصائص حیات است، در آنها قبل از کشته شدن، و بعد از کشته شدن یکسان است.
همچنین میتوان گفت: اگر منظورتان این است که مرده ها قبل از دفن زنده میشوند که چنین چیزی دیده نشده، و اگر این باشد که بعد از دفن زنده میشوند پس فلسفه تلقین چیست؟ در حالی که از مسلمات فقه اسلامی تلقین میت مسلمان قبل از دفن است که با نام خطاب میشود.(11)
سوال:
اگر خداوند سریع الحساب هست، پس چرا در قرآن مدت قیامت 50 هزار سال بیان شده است؟
پاسخ:
طولانی بودن روز قیامت منافاتی با سریع الحساب بودن خداوند ندارد، خداوند همواره سریع الحساب هست، همانطور که فرموده است:
«لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِساب»(12)
تا خداوند هر كس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به يقين، خداوند سريع الحساب است.
منتهی حسابرسی عین مجازات و پاداش است، و معطل شدن عده ای در روز قیامت عین مجازات آنهاست، همانطور که سرعت حساب، یا بدون محاسبه بودن برخی عین پاداش آنهاست.
لذا در قرآن کریم در مورد مدت قیامت یکجا میفرماید:
«يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَة مِمَّا تَعُدُّون» (13)
روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد.
و در جای دیگر میفرماید:
«يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَة» (14)
روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است.
که ممکن است مراد از 50 هزار سال، سال حسابرسی از کفار باشد.(15)
پس خداوند از هر کسی که بخواهد سریع و آسان حسابرسی میکند، و حسابرسی هر کس را بخواهد تطویل میکند، در روایات بسیاری به این امر اشاره شده است، مانند فرمایش امام باقر(ص):
«ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ حَاسَبَهُ اللَّهُ حِسَاباً يَسِيراً ... تُعْطِي مَنْ حَرَمَكَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَك» (16)
سه خصلت در هر کسی وجود داشته باشد خداوند با او به آسانی حسابرسی خواهد کرد... این که به کسی که تو را محروم ساخته عطا کنی، با آنکه از تو بریده است، ارتباط برقرار کنی، و آنکه در حق تو ظلم کرده است را ببخشی.
ضمنا حسابرسی در قیامت به این معنا نیست که حساب ها روشن نیست و با تشکیل محکمه شروع به تحقیق در اعمال و سپس صدور حکم می کنند، بلکه خداوند پیش از خلقت انسانها به انتخاب، و سرنوشت آنها علم دارد، و امروز در دنیا هم حساب همه انسانها روشن است، و روز قیامت، روز آشکار شدن، و تجسم اعمال است:
«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ»(17)
روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، و آنچه از اعمال بد انجام داده حاضر می بیند.
«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ» (18)
مجرمان از چهرههايشان شناخته مىشوند.
پس همانطور که بیان کردیم حسابرسی و سرعت یا کندی آن هم به نوعی تجلی اعمال فرد در دنیاست.
با این اوصاف روشن میشود که منظور از فرمایش حضرت امیر(ع) که خداوند همانطور که مردم را روزی می دهد از آنها حسابرسی میکند (19) این است که حسابرسی مخلوقات برای خداوند آسان است، خداوند همانطور که به همه مخلوقاتش علم دارد و روزی آنها را فراموش نمیکند، در حسابرسی آنها نیز، به آنچه مخفی میکنند، و انچه اشکار میسازند علم دارد و هرگز چیزی را فراموش نمیکند، پس اگر حسابرسی از بنده ای طول میکشد، این طولانی شدن نسبت به بنده است، نه خداوند، چرا که خداوند از ازل به همه چیز عالم بوده و حساب بندگان نزد او روشن بوده است.
_______________
1 معانی الاخبار، صدوق، ص289.
2)رسائل ابن سینا، ص345؛ المظاهر الالهیة، ملاصدرا، 99و100.
3) نحل-70.
4)المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج7، ص130.
5)نوح-25.
6) وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، آیت الله سبحانی، ص199.
7)یس-25،26،و27.
8)مومنون-99و100.
9)بحار الانوار، علامه مجلسی، ج4، ص43.
10) نوادر الاخبار، فیض کاشانی، ص321.
11) وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، ص200.
12)ابراهیم-51.
13)سجده-5.
14)معارج-4.
15)المیزان، علامه طباطبایی، ج16، ص248.
16)بحارالانوار، ج7، ص96.
17)آل عمران-30.
18)الرحمن-41.
19)روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ج1، ص33.