جمع بندی اگه اسلام دین خوبیه پس چرا مسلمان ها این همه قتل وکشتار میکنند؟

تب‌های اولیه

249 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Im_Masoud.Freeman;576510 نوشت:
پرونده ی مازراتی و آقای شطرنج باز و خریدن دعا که بسته شد..
.
انشاالله در آینده با راهکارهای جدید دوستان جهت به سعادت رساندن بشریت آشنا خواهیم شد..
.
.
.

بخدا دل درد گرفتم اینقدر خندیدم

سلام
بازم خدارو شکر که شما رو تونستیم بخندونیم

دوست عزیز ما که از این وضع خوشحال نیستیم که اینگونه چپاول می کنند. خدا لعنتشان کند

این دین اومد گفت سیاه و سفید همه برابرند .
این دین اومد گفت جلو کسی جز خدا کرنش نکنید .

بعضی روش زندگیشان اینگونه است :با اینکه چشم دارند و میبینند علاقمندند که چشمشان ببندند و با دلائل ثابت کنند الان شب است ( و البته گاهی هم اشتباهی میروند و به این نتیجه میرسند الان روز است . ) غافل از اینکه این چشم را نباید بست و از آن باید استفاده کرد و به مراتب بالاتر دست پیدا کرد .(‌یعنی بجای بستن چشم و پیدا کردن چیزها با مشقت بهتر است چشمها باز باشد و از آن برای رشد و پیشرفت استفاده نمود )

در سوره مائده ایه 54 داریم
اى اهل ايمان ! هر كس از شما از دينش برگردد [زيانى به خدا نمى‏رساند] خدا به زودى گروهى را مى‏آورد كه آنان را دوست دارد ، و آنان هم خدا را دوست دارند ؛ در برابر مؤمنانْ فروتن‏اند ، و در برابر كافرانْ سرسخت و قدرتمندند ، همواره در راه خدا جهاد مى‏كنند ، و از سرزنش هيچ سرزنش كننده‏اى نمى‏ترسند . اين فضل خداست كه به هر كس بخواهد مى‏دهد ؛ و خدا بسيار عطاكننده و داناست .
گفته شده از پیغمبر پرسیدند این قومی که در این آیه آمده چه کسانی هستند ؟ سلمان پارسی ( یا بهتر بگویم سلمان محمدی ) آنجا بود پیغمبر اورا نشان داد و ...

[=Microsoft Sans Serif]

mousavi928;576491 نوشت:
حرف های شما کاملاً دروغ است.

برادر گرامی!
شما بدون دلیل مرا دروغ‌گو می‌خوانید؛ خود را فردی آگاه و کتاب‌خوان می‌نامید، اما اینگونه به دیگران تهمت می‌زنید؟
مشکلی نیست! دیدگاه شما، چنین است. اما زین‌پس، شما را هم، هم‌رده‌ی «امام عشق» قرار می‌دهم. زیرا شما از روی احساس و داستان‌هایی که از بچگی بهتان گفته‌اند گفت و گو می‌کنید که این گفت و گوهای احساسی، برای من، همانند بچه بازی است که من دیگر حال و حوصله‌ی این بازی‌ها را ندارم.
برای من اهمیتی ندارد که چندتن سخنان مرا بپذیرند؛ دیدگاه شما و هم‌اندیشانتان نیز، برای من ارزشی ندارد؛ اگرچه دارید به من توهین و برچسب می‌زنید.
mousavi928;576520 نوشت:
دوست عزیز ما که از این وضع خوشحال نیستیم که اینگونه چپاول می کنند. خدا لعنتشان کند
آرام باش برادر!
اینجا جای گفت و گو است؛ نه کفت و کوب!
نقل قول:
امام علی ع کاملاً با جنگ مخالف بود اما بهراحال عمر تصمیم گرفته بود حمله کند . در اینصورت اگر امام علی به او مشورت نمی داد و شکست می خورد به تبع اسلام هم از بین می فت به همین دلیل از اسلام حرف زد.
در این مورد سخن گفته‌ام؛ اگر همانند آن سخن نهج البلاغه، سخنان مرا نمی‌بینید، مشکل از چشمان شماست؛ نه زبان من.
نقل قول:
تازشم بعد از خلافت امام علی هرگز جنگ خارجی با کسی نداشت! سه جنگ داخلی بودند که آنها هم دفاعی بودند. انقدر راجب جنگ و تاریخ اسلام یابه گویی نکنید
مرا تحریف‌گر تاریخ خواندی
مرا دروغ‌گو می‌خوانی
مرا اکنون یاوه گو هم می‌خوانی
لعنتم هم می‌کنی

پاسخی برای این سخنان بچگانه ندارم.
زین‌پس شما نیز، همانند امام عشق، هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو ...

*****

بپاخیزیم;576529 نوشت:
چه حرفایی میزنن بعضیا ! چی کردن تو کلشون !
مُخ + خرد.
بپاخیزیم;576529 نوشت:
این دین اومد گفت سیاه و سفید همه برابرند .
البته سیاه و سپید نباید برابر باشند (نیکی>بدی)!
نقل قول:
بعضی روش زندگیشان اینگونه است :با اینکه چشم دارند و میبینند علاقمندند که چشمشان ببندند و با دلائل ثابت کنند الان شب است ( و البته گاهی هم اشتباهی میروند و به این نتیجه میرسند الان روز است . ) غافل از اینکه این چشم را نباید بست و از آن باید استفاده کرد و به مراتب بالاتر دست پیدا کرد .(‌یعنی بجای بستن چشم و پیدا کردن چیزها با مشقت بهتر است چشمها باز باشد و از آن برای رشد و پیشرفت استفاده نمود )

بله همینطور است!
همانند کسانی که می‌گویند: امام علی چنین سخنی که در همه‌ی نسخه‌های نهج البلاغه آمده است را در نهج البلاغه نگفته است و اصلا چنین سخنی هستی ندارد!

تنها پاسخ کارشناس را می‌دهم؛ دیگر حوصله نیش و کنایه زدن را ندارم. ای مسلمانان نیکو کردار! هرچه می‌خواهید مرا نادان، دروغ‌گو، لعنتی و ... بخوانید.

الهه خشم;576535 نوشت:
1- مشگل هوش هیجانی انسانهایی که به دنبال مسیر درست هستند .
2- مشگل مسیر درستی که انسانها برای موفقیت طی میکنند .

سلام مجدد
ما انسان های غیر معصوم انسان کامل نیستیم و نمی توانیم هم کامل شویم اما می توانیم مانند سلمان فارسی بینهایت بار به آن نزدیک شویم اما با اینحال برخی چیزها مشخص هستند مانند نماز ولی برخی مسائل جدید هستند و نیاز به اجتهاد دارند (مانند حرام کردن استعمال سیگار توسط آقای مکارم)
ما ادعا نداریم که همیشه بهترین هستیم چون امام علی خودشون فرمودند مبادا غیر مسلمانان بیشتر از شما به قرآن عمل کنند (یعنی اونا هر چند مسلمون نیستند ولی در عمل بیشتر از شما مسلمون هستند و سعی کنید عقب نیافتید)
خانم محترم
ما دوست نداریم خون بدهیم شما در این بازه در اشتباهید. مثلاً وقتی که راه را بروی امام حسین بستند امام فرمودند یا بگذارید به کوفه برویم و یا بگذارید برگردم به مکه اما اجازه ندادند. تازشم کشته شدن در راه اسلام جهاد اصغر استغ جهاد اکبر مبارزه با نفس است. یعنی اینکه جونتو بدی درجه پایین جهاد است و مهمتر از از سالم زندگی کردن است.
خانم محترم تقصیر ما چیه کشورهای مثلاً اسلامی متحد شدند عیله ایران؟

الهه خشم;576535 نوشت:
2- اگر هم دیدیم که دیگران دارن اشتباه فکر میکنن بتونیم با رنجی از رفتار با اونها برخورد کنیم .

مشاهده می کنید که ایران با آمریکا، عراق، سوریه، لبنان و... و با موافقین و مخالفین داخلی هر کدام در خور خودشان رفتار می کند. باز هم میگم ما انسان کامل نیستیم و گاهی دچار خطا می شویم.

الهه خشم;576535 نوشت:
این مشگلات به نظره من فی الذات در درون اسلام وجود دارد ... همه میخوان در راه خدا از همه چیزشون حتی جونشون بگذرن و همه مسلمونها هم فکر میکنن راه خودشون و حرف خودشون درست هست ... در حالیکه خوده مسلمونها به قوله خودتون 73 فرقه میشن ...

دوستان اینجا قضیه همون میخ آهنین نرود ....
توجه کردید هر وقت دوستان پاسخ صریح و صحیح را دریافت میکنند موضع خود را تغییر داده و مثال های پایین تری میزنند که ارزش کمتری دارد...بروید از صفحه 1 تا کنون را بخوانید ببینید چندین بحث را مطرح کردند...شما موضعتان را مشخص کنید و فقط فقط در حدود همان حرف بزنید...از جزء شروع کردید الآن به کل رسیدید...یادتان باشد هیچوقت آب و روغن مخلوط نمیشوند...

ما هیچ چیز رو خودمون در نمیاریم...همش قرآنه و کلام خدا ... 3 سوال از شما دارم و من فقط همین 3 جواب رو میخوام..(سوال : 1-شما چند بار قرآن را با تفاسیر خواندید.2 نهج البلاغه چطور؟؟3- کتب تاریخی چقدر و کدام ها؟؟ )
فکر کنم با جواب سوال بالا که مبنا را بر راستگویی شما میزارم جواب مشخص شود..از این هم خوف نداشته که اگر بگویید هیچکدام ...ما ژست گرفته و گفتار تمسخر آمیز بگوییم...راه برگشت برای همه باز هست....

1 سوال دیگر : شما دقیقا پیرو کدام مکتب هستید؟

لطفا جواب سوالت مرا بدهید...
اگر خوانده اید با چهار تا سوال معلوم میشود چقدر سواد دارید؟!!!!

آبـرنـگـ;576538 نوشت:
مشکلی نیست! دیدگاه شما، چنین است. اما زین‌پس، شما را هم، هم‌رده‌ی «امام عشق» قرار می‌دهم. زیرا شما از روی احساس و داستان‌هایی که از بچگی بهتان گفته‌اند گفت و گو می‌کنید که این گفت و گوهای احساسی، برای من، همانند بچه بازی است که من دیگر حال و حوصله‌ی این بازی‌ها را ندارم.
برای من اهمیتی ندارد که چندتن سخنان مرا بپذیرند؛ دیدگاه شما و هم‌اندیشانتان نیز، برای من ارزشی ندارد؛ اگرچه دارید به من توهین و برچسب می‌زنید.

کسی برای من داستان سرایی نکرده است خودم اندکی مطالعه داشته ام
آبـرنـگـ;576538 نوشت:
امام علی ع کاملاً با جنگ مخالف بود اما بهراحال عمر تصمیم گرفته بود حمله کند . در اینصورت اگر امام علی به او مشورت نمی داد و شکست می خورد به تبع اسلام هم از بین می فت به همین دلیل از اسلام حرف زد.

شما کاملاً یک بعدی به قضییه نگاه می کنید. این دیدگاه شما مانند افکاری است که می گویند خدا دست دارد و به قرآن استناد می کنند.
یاوه را یابه نوشتم اشتباه تایپی بود

با سلام و عرض ادب
تاپیک جاری به علت طولانی شدن و عدم حضور کارشناس بزرگوار قفل و به محضر ایشان ارائه می شود
و بنده از دوستان میخواهم لطفا ادب را در مباحث رعایت کنند
خداوند متعال به همه ی ما توفیق ادب و جدال احسن را عنایت فرماید
باتشکر از صبوری شما
:Gol:

الهه خشم;576483 نوشت:
من براتون یک مثال میزنم ... فردی میاد خواستگاری دختر شما ... دهها ساعت از دوست و آشنا در مورد خوبی ها وسکنات آقا پسر برای شما تعریف میکنند ... در پایان جلسه خواستگاری مادر آقا داماد رو میکنند به شما و با لحنی بسیار مودبانه میگویند که در ضمن پسرمون اسکیزوفرنی هم دارد . سوال : آیا شما دخترتون رو به ایشون میدید ؟ یه آقایی هست که خیلی خوب و مهربان هست و تمامی قوانین رانندگی را به صورت کامل رعایت میکند ... پنجاه سال است که قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت میکند ... اما ایشان 2 بار چراغ قرمز رو رد کردند و 400-500 نفری رو کشتن ... آیا به نظر شما ایشان لیاقت داشتن گواهینامه رو دارند ...

واقعا نمیدونم ساختمان عقلانیت شما چگونه کار میکند ... شما نمیتونین بگین چراغ قرمز بود حالا یکی دو بارش ایراد نداره ... یه عمر پشت چراغ سبز وایسادیم حالا یکی دو بار هم چراغ قرمز رو رد کردیم ... شما نمیتونین بگین داماد صدها هزار حسنه دارند حالا اسکیزوفرنی هم دارند چیزه زیاد مهمی نیست ... من انتظاری که حضرت علی داشتم این بود که شمشیر بکشند و جلویه عمر بایستند ... یا اینکه طوری سخن بگویند که مخالفت خودشون رو با این جنگ نشان بدهند ...

من واقعا از شما میخواهم مسیر رو خوده شما تعیین کنین ... آیا میتونیم بگیم داوری در بازی فوتبال 3 تا پنارتی رو نگرفته در عوض با اون تیم بسیار رئوف و مهربان بوده ... پس هیچ مشگلی نیست ؟؟؟ آیا این استدلا شماست ؟؟؟ اینکه حضرت علی جلویه این جنگ را نگرفتند و تنها فرمودند با مردم ایران رئوف باشین این شد استدلال متقن !!!

موفق باشین ....

با عرض سلام
ببینید مثال های شما بر بحث ما تطبیق نمی کند، شما از موردی حرف می زنید که ما مطمئن هستیم طرف اسکیزوفرنی داره، یا یقین داریم با رد کردن چراغ قرمز چند نفر رو کشته، یا بدون شک بدانیم داوری چندتا پنالتی رو نگرفته.
اما ما در مورد مشکوک بودن خود شخصیت بحث می کنیم، میگوییم شخصیت محبوبی که به تواتر و و فوق قابل شمارش از صفات نیکو و گذشت او نقل شده، در مورد این شخصیت یک یا چند نقل ظاهرا مخالف ذکر شده است، این یعنی جایی که مطمئن نیستیم کار قبیحی از او سر زده، نه این که مطمئن باشیم او عیب و اشکال دارد مانند مثالی که شما زدید. حال می گوییم آیا نقل تاریخی این موارد مشکوک(دقت کنید مشکوک به لحاظ سندی و دلالتی) می تواند در مقابل آن همه نقل فراوان و معتبر ایستادگی کند؟
پس مثال صحیح این می شود که دامادی به خواستگاری آمده که همه از او تعریف می کنند و نتیجه تحقیقات هم به وفور همین را اثبات می کند، اما در مقابل صدها نفر که از او تعریف کرده اند، یکی ، دو نفر با الفاظ مشکوکی از او بد گفته اند، که البته الفاظشان هم صراحت در عیب داشتن آن داماد ندارد؛ حال چه می کنید؟؟ دامادی که حتی مخالفین هم از او خوب گفته اند.

الهه خشم;576505 نوشت:
سلام ...
میتونستند ایشان 1 خطبه در ارتباط با این مساله که تاراج ایران زمین و حمله به سایر کشور از لحاظ فقهی اشکال دارد ایراد کنند ... حداقل در یکی از خطبه ها مخالفت خودشون رو بیان کنند و در نهایت بخاطر اتحاد مسلمانان چنین عملی رو انجام بدن ...

شما که گمان نمی کنید نهج البلاغه رو خود امام علی(ع) نوشته اند؟ حضرت که خطبه های خودشان را مکتوب نمی کرده اند؛ خطبه های حضرت سالها بعد توسط سید رضی گردآوری شد، و شاید نهج البلاغه یک دهم خطبه ها و سخنان آن حضرت هم نباشد، پس جطور با قاطعیت می گویید خطبه ای در این زمینه نداشته اند؟

آبـرنـگـ;576495 نوشت:
من می‌گویم ایشان جنگ و جنایت‌های اعراب را، جنگ اسلام خوانده‌اند. شما می‌فرمایید: «ایشان گفته‌اند (گفته‌اند؛ رفتار نکرده‌اند؟!) جنگ را آغاز نکنید» خب اگر بگیریم آن گفته‌ی ایشان، در رفتار هم اجرا شده است؛ چه فرجامی باید از این رفتارها بگیریم؟
(با پوزش از رُک گویی) آیا باید بگوییم: ایشان ثبات رفتاری نداشته‌اند و شخصیتی دوگانه داشته‌اند؟
ایشان زمانی هم که خلیفه شدند، همان رفتار عمر و عثمان را در مورد ایران انجام دادند؛ که دوستان می‌فرمایند: کنایه زده است! یا تنها مشاوره داده است.

ببینید عقل انسان می گوید اگر به تواتر عدالت شخصی اثبات شد، با یکی، دو خبر مخالف، عدالت او زیر سوال نمی رود، تازه این امر در صورتی است که این الفاظ تصریح بر صدور فعل قبیح از او داشته باشند، با چه منطقی اگر گفتار و رفتار شخصی به تواتر و حتی توسط مخالفین به خوبی یاد شده باشد، به یکی، دو مورد نقل به ظاهر مخالف، متهم به دوگانگی در رفتار و عمل می شود؟ چطور این نقل که از حیث سند و دلالت جا برای بررسی فراوان دارد می تواند در مقابل آن نقل عظیم و قطعی برابری کند؟ شما مطالبی ظنی را گرفته اید و می خواهید جنگ طلب و ستیزه جو بودن شخصیتی را اثبات کنید که حتی مسیحیان در مورد او کتاب «صوت العدالة الانسانیة» می نویسند، کسی که دختر خود را به خاطر عاریه گرفتن گردن بندی از بیت المال تهدید کرد که اگر عاریه نبود انگشتانش را قطع می کرد، کسی که در برابر درخواست برادرش عقیل، آتش را به دستان او نزدیک کرد و بدین ترتیب خوف از عذاب الهی را به او یاد آور می شود، و انسانی که برای ترس از خدا چراغ بیت المال را خاموش می کند، چنین کسی نمی تواند خون ریز باشد. عقل این را میگوید، ولو احساس، یا تحریک مخالفین امر دیگری را به انسان القا نماید.
شما در سیره و رفتار خودتان هم این گونه عمل می کنید ، ولو اینجا ان را انکار کنید، مثلا اگر دوست مورد اطمینانی داشته باشید و یقین به خداترسی و صلح طلب بودن و معرفت وی داشته باشید، در مقابل رفتارها و گفتارهای مشکوکی که از او به گوشتان می رسد هرگز سریع منفعل نمی شوید، و نظرتان در مورد او تغییر نمی کنید، بلکه اولین فکری که به ذهنتان خطور میکند این است که این رفتار از او بعید است و حتما حکمتی دارد که من نمی دانم.
البته تمام اینها مثال است برای تقریب به ذهن، والا هم شخصیت امیرالمومنین(ع) خیلی پررنگ تر از این حرفهای حقیر است، و هم نقل هایی که به آن استناد کردید خیلی کوچک تر از ان است که برای مدلولی که ادعا نمودید دلالت کند.
با تشکر

دوستان موضوع ما بحث رفتار داعش بود که کشتار و جنایات آنها ربطی به اسلام ندارد، اما بحث ما به اینجا رسیده است که آیا اصل دین اسلام و الگوهای رفتاری آن مثل امیرالمومنین(ع) جنگ طلب و ستیزه جو هستند یا خیر؛ خب عیبی ندارد به سراغ اصل اسلام رفته و از ریشه بحث می کنیم.
از جناب محمدی مدیر اجرایی انجن هم به خاطر نظارت بر روند اجرایی بحث تشکر میکنم، لطفا با باز شدن مجدد تاپیک نظرتان را بدون توهین و بی ادبی نسبت به مخالفین ابراز بفرمایید.
دلیل ما شفاف است، اساسا آیا می شود در مورد یک شخصیتی که حتی مخالفین به تواتر از او به نیکی یاد می کنند، با یکی، دو مورد مشکوک، موضع منفی گرفت؟؟؟
و این که آیا اینکه نمی توان احتمال داد که علی(ع) در جریان روند جنگ سخنانی گفته باشد که به ما نرسیده و از خونریزی بی جا در جنگ منع کرده باشد، مانند گفتارهای دیگرش چون نامه 14 نهج البلاغه که بر اخلاق در جنگ تاکید فرموده است؟
پس:
اولا موضع علی(ع) در جنگ با ایران کاملا شفاف و مشخص نیست بر خلاف مروت و جوانمردی او در سایر جنگها که کاملا شفاف است.
ثانیا: از لحاظ کمی، اوصاف نیکو، و صلح طلبی های نقل شده در شأن علی(ع) قابل مقایسه با موارد مشکوک مخالف نیست.
پس قرائن موافق جوانمردی علی(ع)، از لحاظ کمی و کیفی، و از لحاظ سندی و دلالتی بر موارد مشکوک ارجحیت دارند.

شب همگی به خیر
خواهر یا برادر عزیز لطفا به سوالات بنده جواب بدید...
لطفا راست بگید ...ما وقت راستی آزمایی و... نداریم !!!!!!!!

[="Tahoma"][="Blue"]دست استکبار در کشور های اسلامی از زبان ارژانتین

رئیس‌جمهور آرژانتین سازمان ملل را منفجر کرد!

بخش خارجی الف، 6 مهر 93

تاریخ انتشار : يکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۴۱
سخنان رئیس جمهور آرژانتین در مجمع عمومی سازمان ملل که در آن دخالت جمهوری اسلامی ایران را در انفجارهای بوئنوس آیرس در سال ۱۹۹۴ میلادی رد و از نظام سوریه و حزب الله لبنان و غزه حمایت کرد باعث خشم برخی رسانه‌ها شد.

به گزارش خبرگزاری "سانا"، "کریستینا فرناندز" در سازمان ملل گفت: یکسال است که شما نظام اسد را نظام تروریست می دانید. شما از مخالفانی که ما آنها را انقلابیون می دانستیم حمایت می کنید و امروز برای مهار انقلابیونی گردهم آمده‌ایم که روشن شده است آنها تروریست هستند و بیشتر آنان در شبکه‌های تروریستی عضویت دارند و از افراط گرایی به افراط گرایی هرچه بیشتر منتقل شده اند.

به گزارش پایگاه اینترنتی خبرگزاری سانای فلسطین، این سخنرانی کریستینا فرناندز در سازمان ملل به منزله انفجار بمب بود. فرناندز در سخنرانی خود افزود: "نام حزب الله لبنان پیش از این در فهرست سازمانهای تروریستی گنجانده شده بود و روشن شده است حزب الله یک حزب بزرگ و به رسمیت شناخته شده در لبنان است.

رئیس جمهور آرژانتین گفت : "شما ایران را در پی انفجاری که در سفارت اسرائیل در بوئنوس آیرس در سال ۱۹۹۴ میلادی رخ داد متهم کردید و تحقیقاتی که ما انجام دادیم دخالت ایران را در این انفجار تأیید نکرد".

وی تصریح کرد : شما قطعنامه جنگ با القاعده را پس از حوادث یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی صادر کردید، مجوز ورود ( نظامی) به چندین کشور را دادید و مردمان آنها مانند عراق و افغانستان به این بهانه کشته شدند در حالی که این دو کشور همچنان از تروریسم رنج می برند!

رئیس جمهور آر‍ژانتین افزود: با بمباران غزه، عمق و شدت فاجعه ای که اسرائیل مرتکب شد روشن شد، شمار زیادی از فلسطینیان قربانی شدند در حالی که شما به موشکهایی که به اسرائیل اصابت کرد اهمیت دادید و موشکهایی هم که به اسرائیل اصابت کرد تأثیری نداشت و خساراتی در آنجا به بار نیاورد.»

فرناندز گفت: امروز اینجا هستیم تا یک قطعنامه بین المللی درباره مجرم دانستن گروه «داعش» و مقابله با آن صادر شود در حالی که داعش مورد حمایت چند کشور شناخته شده است و شما بهتر از دیگران آنها را می شناسید و داعش هم پیمان برخی قدرتهای بزرگ عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد است !

برخی شبکه ‌های تلویزیونی ماهواره ای از پخش مستقیم این سخنرانی خودداری و ترجمه آن را قطع کردند اما شبکه‌های اجتماعی به طور گسترده سخنرانی کریستینا فرناندز دی کرشنر را منتشر کرده‌اند.[/]

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

آبـرنـگـ;576538 نوشت:
در این مورد سخن گفته‌ام؛ اگر همانند آن سخن نهج البلاغه، سخنان مرا نمی‌بینید، مشکل از چشمان شماست؛ نه زبان من.

نخیر... مشکل از تفسیر غلط شماست.
مشکل از تحریف سخنان حضرت علی(ع) در تفسیر شماست.

شما هنوز موضوع خطبه 146 را نمیدانید.سرتاسر خطبه به روشنی مشخص است که حضرت علی(ع) میخواهند مانع حضور عمر در جنگ بشوند.
اما شما مغرضانه دست به تحریف زده اید. بجای اینکه تمام متن را برسی کنید یک خط از ان را بلد کرده اید.که این کار از شما بعید نیست. و این عمل افرادی است که در پاسخ ناتوان هستند. در تاپیکهای دیگر آیات قران را هم تحریف کرده اید.
برای مثال تاپیک زیر.
http://www.askdin.com/thread42872-4.html


وقتی هم در پاسخ دادن ناتوان میشوید شروع به فحاشی میکنید ، شروع به توهین میکنید.و .......!!!!!

اگر هم بخواهید با احادیث و آیات قرآن میگویم رفتار شما شبیه چه کسانی است!!!!!

آبـرنـگـ;576538 نوشت:
زین‌پس شما نیز، همانند امام عشق، هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو ...

نگویید پاسخ سخنان بچه گانه را نمیدهم.
بگویید در پاسخ دادن ناتوانم. بگویید نمی توانم از متنی که نوشته ام دفاع کنم.
بگویید با فحاشی و توهین میخواهم جو را متشنج کنم. بار روانی در تاپیک ایجاد کنم. مظلوم نمایی کنم و ...............! تا از زیر پاسخ دادن فرار کنم.

شما در 90% تاپیکهایتان همین برخورد را با مخالفینتان دارید. البته کاری جز این را نمی توانید انجام دهید.


آبـرنـگـ;576538 نوشت:
مشکلی نیست! دیدگاه شما، چنین است. اما زین‌پس، شما را هم، هم‌رده‌ی «امام عشق» قرار می‌دهم. زیرا شما از روی احساس و داستان‌هایی که از بچگی بهتان گفته‌اند گفت و گو می‌کنید

خیلی سخنان خنده داری به میان می آوری...
فعلا مشخص است چه کسی سطحی نگر است و فقط یک جمله از یک خطبه را بلد میکند. و می ترسد تمام متن را با هم برسی کند.

و چه کسانی جزء جزء تمام متن خطبه را نقد و برسی میکنند.

مشخص است چه کسی سخنان بی بی سی ، من و تو ، ووآ و ..... را بازگو میکند.و سخنان بچگانه میزند.
و چه کسی روی روایات بحث میکند.


آبـرنـگـ;576538 نوشت:
حوصله‌ی این بازی‌ها را ندارم.

راحت بگو توان پاسخ دادن را ندارم.
و پاسخی بر سخن حق نیست جز تشنج در بحث.
دقیقا اولین کسی هم که در این تاپیک بحث را به کل کل دوطرفه تبدیل کرده است شخص خود شما هستید.
[/]

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب

الهه خشم;576535 نوشت:
این مشگلات به نظره من فی الذات در درون اسلام وجود دارد ... همه میخوان در راه خدا از همه چیزشون حتی جونشون بگذرن و همه مسلمونها هم فکر میکنن راه خودشون و حرف خودشون درست هست ... در حالیکه خوده مسلمونها به قوله خودتون 73 فرقه میشن ...

شما هنوز ایرادی را از تفکر اسلام بیان نکرده اید.
تمام مشکلاتی که بیان کرده اید.فلان مسلمان چنین کرد و چنان نکرد است. و هنوز ایرادی منطقی و عقلی را بر تفکر اسلامی وارد نکرده اید.

درضمن پیغمبر نفرموده اند که مسلمانان 73 فرقه میشوند.
بلکه فرموده اند این امت فعلی مسلمانان در آینده 73 فرقه میشوند که فقط یکی از آنها مسلمان واقعی و اهل نجات و بهشت هستند.

یعنی 72 فرقه دیگر مسلمان نیستند بلکه منافقان و کفاری هستند که تظاهر به اسلام میکنند.[/]

الهه خشم;576607 نوشت:
آیا واقعا برای ایشان حمله کردن به قومی که دین ندارند ... کاری ناجوانمردانه محسوب میشد ؟؟؟
ببینید ...

سلام
خانم الهه شما واقعا منو درمونده کردین! بیشتر 4ساعت من وقت گذاشتم ده ها سند و مدرک از اون جنگ اوردم اما شما یا متن ها را نخواندید یا اینکه بیدار هستید و خودتان را به خواب می زنید!
الهه خشم;576607 نوشت:
ولی آیا در آن زمان به بردگی گرفتن انسانها خللی در جوانمرد نامیدن یا جوانمرد ننامیدن شخص میگذاشت ...
به عنوان مثال اگر الان به من بگویند که شخصی ... دختری را به بردگی گرفت و .... من میگم این شخص انسان جوانمردی نیست ...

این هم بر می گردد به جهالت شما. شما فکرشو بکنید حدوداً صد سال پس از امام علی هر سه بانوی شیعه یک دست لباس داشتند و نوبتی لباس می پوشیدند. کمی عقب تر (در دوره امام حسین) پاداش سپاهان عمر بن سعد به اندازه چند کیلو جو بوده است، در دوره امام علی اوضا بدتر هم بود و امام برای همدردی با مردم سنگ به شکم خود می بستند (از بس غذا نمی خوردند و شکم صدا می داد و اذیت می کرد)، در دوره پیامبر هم می بینید که برخورد خیلی شدیدی با برده داری نشده اگر فقط چند دقیقه مطالعه می کردید متوجه می شدید که وضع اقتصادی مردم بد بود اگر حکم منع برده داری صادر می شد همه از گرسنگی می مردند. امامان بعدی برده ها را می خریدند و آزاد می کردند و اکثر امامان بعد از امام علی از مادر برده متولد شده اند و این خود نشانه مخالفت با برده داری است که برای بالا بردن این افراد و هم سطح نشان دادن آنها با انسان های غیر برده. افسوس که شما اصلاً طالب حقیقت نیستند و هیچگونه مطالعه ای ندارید.
الهه خشم;576607 نوشت:
گویا گزارشگر با خانومی مصاحبه میکنند و مصاحبه گر از ایشون میپرسد که الگویه رفتاری شما در درون زندگی کیست و اون خانوم میگن اوشین ... و گزارشگر میپرسد آیا حضرت زهرا نیست و این خانوم میگن "نه" و امام خمینی میفرمایند افراد را اعدام کنید چون توهین به حضرت زهرا بود .

سخنی به میان آوردید که مادری که تازه بچه اش را از دست داده باشد را می خنداند و چه بی اساس بود این روایتی که نقل کردید.

الهه خشم;576607 نوشت:
در مورد حضرت علی ... ما نمیدونیم که با چه ساختاری از عدالت طرف هستیم ... نمیدانیم ایشان واقعا آیا حمله کردن به ایرانیان رو ناجوانمردی میدونستند یا نه ...

اینهمه سند و مدرک آوردیم نخواندید؟؟ شما لطف کنید اون حرف هایی که راجب این جنگ زدم رو در صفحات قبل بخوانید و نظر خودتون رو در همانجا بصورت نقل قول بفرمایید.

سخن آخر اینکه منم مثل شما، شما هم مثل من، من و بقیه دوستان بدون شک نسبت به شما احساس برتری نمی کنیم، امام علی امام شما هم هست. اگر شما راجب امامتون به خودتون زحمت نمی دین یکم تحقیق کنید این به خودتون بر می گرده. آنهایی که مسلمون نیستند هم قرآن و نهج البلاغه را برای درک حقایق مطالعه می کنند اما شما ظاهراً اصلاً با نهج البلاغه هیچگونه اشنایی ندارید و قرآن را هم ظاهراً فقط بصورت سطحی خوانده اید. شخصی که تازه مسلمان شده بود میگفت من بیش 100 بار نهج البلاغه را خوانده ام اما باز هم سیر نشده ام. دیگه خودتون می دونید و امام علی. اگرم دوست دارید از خود حضرت بخواهید برایتان نشانه بیاورد و مطمئن باشید نشانه هایی قوی بهتان می دهد به شرطی که بعدش با حضرت بد قولی نکنید. مطمئن باشید اگر بخواهید و جویای حقیقت باشید و از امام بخواهید حتماً نگاهتان می کند. اونکه به مالک دستور می داد با کافران و مشرکان و همه مهربون باشه 100% خودش با شما پدرانه و مهربانانه برخورد می کند.
فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لي وَ لاتَكْفُرُونِ (002 | البقرة - 152)
من معنیشو واستون نمی زارم تا خودتون لااقل این یک آیه رو با دقت بخونید و معنا کنید. هرچند قبلاً هرچی بهتون رفرنس دادم بی فایده بود و مطالعه نکردید و فقط حرف های خودتون رو زدید

سركار الهه خشم
شما اسلام را به فعاليتي محال تشبيه مي كنيد كه هيچ كس را ياراي انجام آن نيست اما در مكتب اسلام همواره افرادي بوده و هستند كه جامه ي عمل به اين دستورات پوشانيده اند و گواه ما شهدا هستند 1 كه با اجراي كامل احكام اسلام لايق شهادت شدند 2 با شباهت سازي غلط چه بخواهيد يا نخواهيد ديگران را فريب مي دهيد و گمراه مي كنيد.در حالي كه شرايط شبيه سازي يكي نيست و اگر به قصد فريفتن ديگران نگذاريم ناشي از گمراهي شماست.
كه با سابقه اي كه از شما در استفاده از مشابهت سازي غلط بين دو قضيه داريم و مكرر از اين ترفند استفاده مي بريد كدام را اتنخاب كنم
1-عقلانيت شما زير سوال است
2-با آگاهي نسبت به غلط بودن مشابهت سازي ها آنها را بيان مي كنيد و گمراه هستيد
شما همواره خودتان را عقلگرا مي ناميد.(ولابد هركس مخالف شماست بي عقل و منطق اند)در حالي كه در مشابهت سازي بين دو قضيه اشتباهات فاحشي داريد.
شما مي گوييد فقط اطلاع رساني مي كنم . فقط به بيان واقعيت مي پردازم.
كدام اطلاع رساني؟!
نگفتن تمام واقعيت ؟!
استفاده جهت دار از اخبار(ترور حجاريان) جهت خشن و تروريست معرفي نمودن قشر متدين؟!
از حقيق دم مي زنيد درحالي كه نسبت به تاريخ و اسلام مطالعه اي نداريد؟!
اگر اينجاتروري 3 صورت گرفته است بد نيست بدانيد غربي كه ايده آل شماست آدام لانزاي 20 ساله كه 26 كودك و بزرگ سال را به رگبار بست تا شكستن ركورد آندرس برينگ بريويك نروژي فقط 51 نفر فاصله داشت.شنيدن اينگونه اخبار از غرب وحشي عادي شده به گونه اي كه ديگر تعجب برانگيز نيست.
كدام مسلمان براي كشتن كودكان رقابت مي كند و بعد هم فقط به حبس محكوم مي شود؟!
كدام تمدن كدام مكتب در كشتن و دريدن گوي سبقت را ربوده است؟
آنان به خودشان هم رحم نمي كنند چه رسد به ديگر ملت ها كه اسلحه در اختيارشان بگذار وتفرقه بيانداز و تحريكشان كن و تا يكديگر را قتل و غارت كنند خود حكومت كنيم سياستشان است
ولي اسلم چنين اعمال غير انساني را محكوم مي كند وبسيار نادر است كه اجازه ترورحتي شقي ترين افراد را بدهد
در حالي كه رد غرب وحشي ترور دولتي صورت مي گيرد.
اما شما با عقل گرا خواندن غرب چشمتان را بر روي واقعيت ها بسته ايد و سخنان شرم آوري در مورد شهدا و اسلام بيان مي كنيد.

1:(هرچند برخي شهدا و شهادت را به دعواي دو ابله تشبيه مي كنند و جالب است كه اين دو ابله يك غضنفر است كه بارها رد اين سايت گفته شده از القاب حضرت علي است و ديگري طالب كه نام پدر امام علي است و در تاپيك هم موضع امام علي مطرح است به نظرتان با كنار هم قرار گرفتن اين قضايا چه نتيجه اي بايد گرفت؟)

2:مي دانيم كه شهادت با كشته شدن فقط براي خاك و ناموس متفاوت است هيچ تا بحال شنيده ايد فلان سرباز و فرمانده كشته شده در جنگ جهاني دوم كراماتي بروز دهد؟!(هرچند شما شهادت را به دعواي قومي قبيله اي تشبيه و تنزل مي دهيد!!!)

3:كه آن هم اجراي تئوري خود حجاريان مبني بر نياز حزبش به خون بود وآن جوان نيز توسط خود حجاريان شستشوي مغزي شده بود و اين در دادگاه اثبات گرديد.بنابراين اين ترور مربوط به اسلام نيست.

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر به دنیای اطرافم بنگرم ، به راحتی بهانه های بیشماری را می یابم که مرا از تو و یاد تو دور می کند . غم ها و غصه ها ، شادی ها و خوشی ها ، عشق ها و نفرت ها و دروغ ها و حقیقت ها ، همه بهانه های تکراری ام هستند..... بهانه های به اصطلاح مهمی ذهن مرا از مهمترین بخش زندگی ام که تو هستی ، دور می کنند . بهانه هایی که تویی را که تنها بهانه بودن و نفس کشیدنم هستی را از یادم می برند. غم ها و غصه ی کوچک ذهنم را ساعت هادرگیر می کند و من همچنان غافلم ازین که تو غم را آفریده ای تا بندگان زمینی ات کمی به یادت باشند و برای حل مشکلاتشان از تو کمک بخواهند ، گاهی آن قدر غرق در شادی می شوم که یادم می رود سپاس گویم تو را که سر منشا تمام نعمت های زندگی ام هستی ، گاهی آنقدر مجذوب بندگانت می شوم که یادم می رود انسان ها تجلی نور خدا هستد بر روی زمین و هرچه خوبی هست از وجود با عظمت توست و گاهی حس تنفر تمام وجودم را فرا می گیرد و من باز غافلم ازین که اگر تو به کسی لیاقت نفس کشیدن بر روی زمینت را داده ای و مهم تر از آن از روح پاک خودت در او دمیده ای ، حتما دوست داشتنی خواهد بود . گاهی ساعت ها در خیالاتم نقشه می کشم تا با دروغ سر بندگانت کلاه بگذارم و خوب می دانم که آن زمان شیطان در قلبم جاخوش کرده است تا انسانیتم را از یاد ببرم و گاهی حقیقت های شیرینی را می شنوم و می بینم و دوباره فراموش می کنم تویی را که حق هستی و تمام این حقیقت ها ، حقانیت وجود تو را ثابت می کند . ببخش مرا که قدر موهبت های زندگی ام را نمی دانم و فراموش می کنم تا تو را به پاس خوبی هایت سپاس گویم و ببخش مرا که حتی وقتی در میان انبوه نعمت های زیبایت زندگی می کنم ، گلایه دارم از زندگی ام و تنها وقتی به یادت می افتم که یا می خواهم شکایت کنم از غصه هایم و یا می خواهم دعاهایم را مستجاب کنی .[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کتاب آسمانی ات را که می گشایم و صد و پنجاه و دومین آیه از بزرگترین سوره اش را می خوانم ، دانه های اشک بی اختیار بر روی گونه هایم می چکند ، وقتی به یاد می آورم که چه خالق قادر و مهربانی دارم و چه بنده ی ناسپاسی هستم . کمکم کن تا با دیدن یکایک نعمت های زیبایت شکرگزارت باشم و هیچ گاه در مقابل این همه مهربانی و بخشندگی اتناسپاسی نکنم ، می دانم که همیشه به یادم هستی . کمکم کن که غیر از یاد تو را در قلبم جا ندهم[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

الهه خشم;576612 نوشت:
حالا که خداوند وجود داره ... چرا دستوری از نظر من اشتباه برای مهریه تعیین کرده ...
حالا که خداوند وجود داره ... چرا حق طلاق رو با مرد گذاشته ...

این دو مورد رو که من بصورت کاملاً مفصل براتون توضیح داده بوده!! نخوندین مگه؟؟؟ عجیبه! لااقل اگر خوندین و بازم واسم جا نیافته خب همونجا نقل قول کنید

ناگفته هاي ناب;576616 نوشت:
كدام مسلمان براي كشتن كودكان رقابت مي كند و بعد هم فقط به حبس محكوم مي شود؟!

بله در فرهنگ آنها تقریباً چیزی به اسم اعدام وجود ندارد. 3 -4 نفر رو که بکشی تازه 15 سال برات می برن بیشتر بکشی اونوقت میفرستنت عضو داعش بشی تازه پولم بهت میدن

الهه خشم;576483 نوشت:
اینکه حضرت علی جلویه این جنگ را نگرفتند و تنها فرمودند با مردم ایران رئوف باشین این شد استدلال متقن !!!

ميشه بگين چطور بايد جلوي جنگو مي گرفتن؟!
در حكومت بودند كه قدرتي داشته باشند؟!
شما يك راهي پيش پاي ما و امير المومنين بگذار تا جلوي اين جنگ را بگيريم.:khaneh:
[SPOILER]تا اين وقت شب براي چه تفكري بيدار نشسته ايم[/SPOILER]

[="Tahoma"][="Black"]

الهه خشم;576535 نوشت:
این مشگلات به نظره من فی الذات در درون اسلام وجود دارد ...

امام عشق;576609 نوشت:
شما هنوز ایرادی را از تفکر اسلام بیان نکرده اید.
تمام مشکلاتی که بیان کرده اید.فلان مسلمان چنین کرد و چنان نکرد است. و هنوز ایرادی منطقی و عقلی را بر تفکر اسلامی وارد نکرده اید.

منتظر بودم به اين سوال جناب امام عشق پاسخ دهيد گويا فراموش يا به علتي ديگر جواب نداديد.همچنان منتظرم.

الهه خشم;576535 نوشت:
این مشگلات به نظره من فی الذات در درون اسلام وجود دارد ... همه میخوان در راه خدا از همه چیزشون حتی جونشون بگذرن و همه مسلمونها هم فکر میکنن راه خودشون و حرف خودشون درست هست ... در حالیکه خوده مسلمونها به قوله خودتون 73 فرقه میشن ...
[/]

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

با توجه به حد معلومات اینطور مخالفانه به ظاهر مسیحی یا بی دین
به نظر من متاسفانه خیلی ازین مخالفان خارجی زبان دنیای مجازی
عرب ها و فارس های تندرو و منافق هستند که از بدنام کردن اسلام و ایران لذت میبرن
ممکنه اصلا برای این کار استخدام شده باشن تا همچنان میانه ما و مردم دنیا رو شکر اب کنن
ما نباید زودی از کوره در بریم . کافیه که کمی دقت کنیم و با صبر و حوصله پیش بریم ...
------------------------------

یادتون باشه توی کشورهای به اصطلاح ازاد !
اسلحه مثل نقل و نبات میمونه
اگر کسی از بی عدالتی یا خباثت دم نمیزنه و شکایتی نمیکنه
اول دلیلش اینه که امنیت جانی نداره ...
از طرف دیگه اکثرا با فاحشه های خودکار و الکل و مواد مخدر و کثافت کاری سرگرم و ضعیف میشن
بطوریکه اصلا نای شکایت و دفاع از حق و حقانیت ندارن ... [/]

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

اسلام مثل کتابی میمونه که در غار حراست و برای رسیدن به این کتاب باید یک مسیر پر فراز و نشیبی رو طی کرد
حالا یکی راه گم کرده میشه و دیگری به غار دیگری میرسه و یکی بر میگرده و یکی زیر پای شما رو خالی میکنه
و ... اونکه به کتاب میرسه مثل کسی میمونه که تازه کل قران رو برای درک دستوراتش مطالعه و درک کرده باشه ...

========
ماها گاها برای فرار از بار گناهان خود و پس زدنه زحمت تادیب نفس, دیگران رو بهانه میکنیم یا
به روشهای دیگران متوسل میشیم ...

در صورتیکه اگر نگاهی به امار تجاوز و خودکشی و دزدی و ... در کشورهای دنیا داشته باشیم میبینیم
که اسلام روش خوبی برای دوری ازین کثافت کاریا بوده ...

اگر حقیقت رو دنبال کنیم میبینیم که دزد بودنه دیگری فرصت خوبیه برای افشاگری و انجام وظیفه
ولی خیلی از ما گفتیم حالا که فلانی فلان میکنه چرا ما فلان کارو نکنیم ؟؟؟؟
در صورتیکه ممکن بود دزدی کردنه دیگران فقط و فقط یک شایعه و وسوسه برای ازمایش ما باشه ...

یه لقمه حرام شد طمع یه سفره حرام و سفره حرام محفل حرام اورد
و محفل حرام مکان مجلل حرام طلب کرد و ...[/]

Mohammad2db;576628 نوشت:
با توجه به حد معلومات اینطور مخالفانه به ظاهر مسیحی یا بی دین
به نظر من متاسفانه خیلی ازین مخالفان خارجی زبان دنیای مجازی
عرب ها و فارس های تندرو و منافق هستند که از بدنام کردن اسلام و ایران لذت میبرن
ممکنه اصلا برای این کار استخدام شده باشن تا همچنان میانه ما و مردم دنیا رو شکر اب کنن
ما نباید زودی از کوره در بریم . کافیه که کمی دقت کنیم و با صبر و حوصله پیش بریم ...

سلام دوست گرامی
جالب است بدانید من بیشتر از 8 صفحه فقط در پاسخ سرکار الهه و آبرنگ متن و سند کافی قرار دادم ولی عین ناباوری دیدیم که اخیر باز هم همان شبهات را مطرح نمودند! و این در صورتی ست که زیر متن های بنده نقل قولی نکرده اند و بنده این را به نشانه ی تایید یا فرار از حقیقت گذاشته ام. زین پس احساس می کنم اگر با این بزرگوارن صحبت کنم خودم را تخطئه کرده ام. شما می توانید به صفحات قبل رجوع کنید و اسناد را بینید.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سبز باشید

[=Microsoft Sans Serif]

مسلم;576579 نوشت:
ببینید عقل انسان می گوید اگر به تواتر عدالت شخصی اثبات شد، با یکی، دو خبر مخالف، عدالت او زیر سوال نمی رود، تازه این امر در صورتی است که این الفاظ تصریح بر صدور فعل قبیح از او داشته باشند، با چه منطقی اگر گفتار و رفتار شخصی به تواتر و حتی توسط مخالفین به خوبی یاد شده باشد، به یکی، دو مورد نقل به ظاهر مخالف، متهم به دوگانگی در رفتار و عمل می شود؟ چطور این نقل که از حیث سند و دلالت جا برای بررسی فراوان دارد می تواند در مقابل آن نقل عظیم و قطعی برابری کند؟ شما مطالبی ظنی را گرفته اید و می خواهید جنگ طلب و ستیزه جو بودن شخصیتی را اثبات کنید که حتی مسیحیان در مورد او کتاب «صوت العدالة الانسانیة» می نویسند، کسی که دختر خود را به خاطر عاریه گرفتن گردن بندی از بیت المال تهدید کرد که اگر عاریه نبود انگشتانش را قطع می کرد، کسی که در برابر درخواست برادرش عقیل، آتش را به دستان او نزدیک کرد و بدین ترتیب خوف از عذاب الهی را به او یاد آور می شود، و انسانی که برای ترس از خدا چراغ بیت المال را خاموش می کند، چنین کسی نمی تواند خون ریز باشد. عقل این را میگوید، ولو احساس، یا تحریک مخالفین امر دیگری را به انسان القا نماید.
شما در سیره و رفتار خودتان هم این گونه عمل می کنید ، ولو اینجا ان را انکار کنید، مثلا اگر دوست مورد اطمینانی داشته باشید و یقین به خداترسی و صلح طلب بودن و معرفت وی داشته باشید، در مقابل رفتارها و گفتارهای مشکوکی که از او به گوشتان می رسد هرگز سریع منفعل نمی شوید، و نظرتان در مورد او تغییر نمی کنید، بلکه اولین فکری که به ذهنتان خطور میکند این است که این رفتار از او بعید است و حتما حکمتی دارد که من نمی دانم.
البته تمام اینها مثال است برای تقریب به ذهن، والا هم شخصیت امیرالمومنین(ع) خیلی پررنگ تر از این حرفهای حقیر است، و هم نقل هایی که به آن استناد کردید خیلی کوچک تر از ان است که برای مدلولی که ادعا نمودید دلالت کند.
کارشناس گرامی!
می‌دانم که من و شما هرچه با هم گفت و گو کنیم، تفاوتی در بر ندارد؛ برای همین، دیدگاه پایانی‌ام را می‌گذارم.

فرموده‌اید: «موضع امام علی در جنگ با ایران، آشکار نیست».

  • ایشان در نهج البلاغه، سپاه تازیان را، سپاه اسلام نامیده که با یاری خدا، پیروز شده است. (گیریم این سخن، سندش نادرست و سست باشد).
  • ایشان در جنگ با ایران، غنیمت دریافت کرده‌اند(طبری/ 5 / 1825).
  • پس از رسیدن به خلافت، نه‌تنها زمین‌هایی که با جنایت و تجاوز بدست آمد را پس ندادند (اگر گرفتن آن‌ها، خلاف اسلام می‌بود) بلکه هرگونه شورشی که در ایران برپا می‌شد را، سرکوب می‌کردند (طبری؛ 5/ 2494؛ 2582). واقعاً اگر ایشان گرفتن سرزمین‌های ایرانی، به دست عمر و عثمان را، نادرست و ناجوان‌مردانه می‌دانستند، چرا پسش ندادند؟
من نمی‌خواهم همه همانند من بیندیشند؛ برای همین، نیازی نیست که گفت و گوی بیهوده داشته باشیم و هی سند بیاوریم و رد کنیم.

نامه شماره71 امام علی (ع) به منذر بن جارود عبدی است که در حوزه فرمانداری خود در بعضی از امور خیانت کرده بود.

اما بعد شايستگي پدرت مرا نسبت به تو گرفتار خوشبيني ساخت و گمان کردم تو هم پيرو هدايت او هستي و از راه او مي روي. ناگهان به من خبر دادند که تو در پيروي از هوا و هوس فروگذار نمي کني و براي آخرتت چيزي باقي نگذاشته اي. دنيايت را با ويراني آخرت آباد مي سازي. و پيوندت را با خويشاوندانت به قيمت قطع دينت برقرار مي کني. اگر آنچه از تو به من رسيده درست باشد شتر [ بارکش ] خانواده ات و بند کفشت از تو بهتر است و کسي که همچون تو باشد نه شايستگي اين را دارد که حفظ مرزي را به او بسپارند و نه کاري به وسيله او اجرا شود يا قدرش را بالا برند و يا در امانتي شريکش سازند و يا در جمع آوري حقوق بيت المال به او اعتماد کنند به مجرد رسيدن اين نامه به سوي من حرکت کن انشاءالله

نتیجه گیری با خودتان

نامه شماره71 امام علی (ع) به منذر بن جارود عبدی است که در حوزه فرمانداری خود در بعضی از امور خیانت کرده بود.

اما بعد شايستگي پدرت مرا نسبت به تو گرفتار خوشبيني ساخت و گمان کردم تو هم پيرو هدايت او هستي و از راه او مي روي. ناگهان به من خبر دادند که تو در پيروي از هوا و هوس فروگذار نمي کني و براي آخرتت چيزي باقي نگذاشته اي. دنيايت را با ويراني آخرت آباد مي سازي. و پيوندت را با خويشاوندانت به قيمت قطع دينت برقرار مي کني. اگر آنچه از تو به من رسيده درست باشد شتر [ بارکش ] خانواده ات و بند کفشت از تو بهتر است و کسي که همچون تو باشد نه شايستگي اين را دارد که حفظ مرزي را به او بسپارند و نه کاري به وسيله او اجرا شود يا قدرش را بالا برند و يا در امانتي شريکش سازند و يا در جمع آوري حقوق بيت المال به او اعتماد کنند به مجرد رسيدن اين نامه به سوي من حرکت کن انشاءالله

تشبیه به شتر اهل از اینجا ناشی شد که پدر خانواده ای از دنیا رفت و شتری از خود به یادگار گذاشت. خانواده او هر کدام افسار شتر را گرفته و از آن برای بار کشیدن و امثال آن استفاده می کردنندف این شتر بینوا هر روز دست کسی بود ای ضرب المثلی است برای ذلت. بند کفش نیز مثالی است برای نهایت خواری و حقارت. این تعبیر ها از آنجا ناشی شد که به امام خبر رسید منذر چهارصد هزار درهم (نه 3هزار میلیارد) از بیت المال اختلاص کرده است و مشغول عیاشی و سگ بازی و مانند آن است در حالیکه خود را نماینده امام معصوم و و خلیفه بر حق مسلمانان می داند. امام ضمن نامه 71 دستور عزل فوری او را صادر می کنند و سپس او را زندانی می کنند.

آقا خانم تقصیر کیه اینجا انقد راحت دزدی می کنند و آخرشم براشون سفر کانادا و ... می گذارند؟ واقعاً چه کسی مقصر است؟؟؟ این اسلام نیست! این اسلام علی نیست! چه کسانی مردم را نسبت به امام و اسلام بدبین کرده اند؟ چه کسانی اسلام را سپر کثیف کاری های خود قرار داده اند؟؟

آبـرنـگـ;576699 نوشت:
کارشناس گرامی!
می‌دانم که من و شما هرچه با هم گفت و گو کنیم، تفاوتی در بر ندارد؛ برای همین، دیدگاه پایانی‌ام را می‌گذارم.

فرموده‌اید: «موضع امام علی در جنگ با ایران، آشکار نیست».
ایشان در نهج البلاغه، سپاه تازیان را، سپاه اسلام نامیده که با یاری خدا، پیروز شده است. (گیریم این سخن، سندش نادرست و سست باشد).
ایشان در جنگ با ایران، غنیمت دریافت کرده‌اند(طبری/ 5 / 1825).
پس از رسیدن به خلافت، نه‌تنها زمین‌هایی که با جنایت و تجاوز بدست آمد را پس ندادند (اگر گرفتن آن‌ها، خلاف اسلام می‌بود) بلکه هرگونه شورشی که در ایران برپا می‌شد را، سرکوب می‌کردند (طبری؛ 5/ 2494؛ 2582). واقعاً اگر ایشان گرفتن سرزمین‌های ایرانی، به دست عمر و عثمان را، نادرست و ناجوان‌مردانه می‌دانستند، چرا پسش ندادند؟

من نمی‌خواهم همه همانند من بیندیشند؛ برای همین، نیازی نیست که گفت و گوی بیهوده داشته باشیم و هی سند بیاوریم و رد کنیم.

جناب آبرنگ عزیز، بنده عرض کردم موضع امام علی(ع) در رابطه با جنگ با ایران شفاف نیست، یعنی جزئیات زیادی در این رابطه نقل نشده است، اما به طور کلی از قرائنی فهمیده می شود که ایشان با اصل جنگ مخالفتی نداشته اند که در مورد جهاد ابتدایی و اهداف ان از نظر اسلام مختصر توضیحی در پست های قبلی دادم. اما جزئیات جنگ و ناجوانمردانگی های احتمالی سربازان و فرماندهان، اگر چنین چیزی اتفاق افتاده باشد، گناهی متوجه آن حضرت(ع) نیست.

تفاوت حمله اسلام و حمله مغول
با شناختی که من و شما از ایران و ایرانی داریم می دانیم با فشار و تجاوز نمی توان به راحتی نظر آنها را تغییر داد، اما در زمان امام باقر(ع) مردم کاشان از ایشان درخواست راهنما برای آشنایی با اسلام کردند و ایشان پسرشان علی بن محمد باقر(ع) را فرستادند که اکنون در مشهد اردهال کاشان مدفون است، شواهدی از این قبیل نشان می دهد حمله اسلام به ایران، بسیار با حمله مغول متفاوت بوده که ایرانی ها اولی را به سرعت پذیرفته و همواره از دومی به بدی یاد میکنند.

رفتار امیرالمومنین(ع) پس از به حکومت رسیدن
در جنگ با ایران زمین های شخصی تصرف نشد تا امام علی(ع) انها را به صاحبانشان برگرداند، بلکه حکومت ایران تصرف شد، مدیریت ایران تصرف شد، و حتی امام علی(ع) سلمان فارسی(یک ایرانی) را برای حکومت مدائن فرستاد، آیا شما تمام این رفتارها را نادیده می گیرید؟
خواهش می کنم جامع نگر باشید، شما یک برهه از تاریخ را که با ابهام فراوان همراه است گرفته اید و سایر عرصه ها و برهه ها که بسیار شفاف و روشن نشان دهنده اوصاف یک شخصیت است را رها کرده اید، و اینگونه میخواهید تصمیم گیری کنید، و این منطقی نیست.

عشق و علاقه متقابل اهل بیت(ع) و ایرانیان
عشق و علاقه متقابل اهل بیت(ع) و ایرانیان گویای رفتار اهل بیت(ع) با ایشان است،حدود 45 سال بعد از حمله سپاه اسلام به ایران، همین ایرانی ها در قالب سپاهی عظیم، بیشترین سپاه مختار را تشکیل داده، وطن خویش را رها نموده و برای خونخواهی حسین(ع) وارد عراق شدند، آیا می توان تصور کرد در ظرف 45 سال، ایرانیان جنایات سپاه اسلام را فراموش کرده و چنین محبت عظیمی نسبت به اهل بیت(ع) در دل خویش حس کرده اند که حاضرند برای خونخواهی ایشان جان بدهند؟ آیا می شود بعد از جنایتی که شما ادعا میکنید، در مدت کوتاهی این محبت عظیم شکل گرفته باشد؟؟!!

بحث در امور اعتقادی و تاریخی بی فایده نیست، همواره در گفتگوها بین طرفین اشتراکاتی وجود دارد که می توان با تمرکز بر انها به نقطه نظر مشترک رسید، به شرطی که انسان پیش فرض هایش را دور بریزد و با منطق به مجموعه قرائن و اتفاقات نگاه کند، یعنی در بحث مذکور به مجموعه رفتارهای امیرالمومنین(ع) در جنگها بنگرد.

موفق باشید

ضمن عرض سلام خدمت کارشناس محترم جناب " مسلم "

در مورد جنگ ایران و اعراب که الان درموردش بحث می کنید آیا می توان با توجه به این فراز خطبه ی 146 که در زیر آورده ام ،برداشت کرد که ایرانیان آغازگر جنگ بوده اند؟و اعراب مسلمان در واقع اقدام تدافعی داشته اند؟نه جنگ ابتدائی؟

َ...أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ مَسِيرِ الْقَوْمِ إِلَى قِتَالِ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ هُوَ أَكْرَهُ لِمَسِيرِهِمْ مِنْكَ وَ هُوَ أَقْدَرُ عَلَى تَغْيِيرِ مَا يَكْرَه‏...

با تشکر:Gol:

احمدمنتظرالمهدی;576751 نوشت:
ضمن عرض سلام خدمت کارشناس محترم جناب " مسلم "

در مورد جنگ ایران و اعراب که الان درموردش بحث می کنید آیا می توان با توجه به این فراز خطبه ی 146 که در زیر آورده ام ،برداشت کرد که ایرانیان آغازگر جنگ بوده اند؟و اعراب مسلمان در واقع اقدام تدافعی داشته اند؟نه جنگ ابتدائی؟

َ...أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ مَسِيرِ الْقَوْمِ إِلَى قِتَالِ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ هُوَ أَكْرَهُ لِمَسِيرِهِمْ مِنْكَ وَ هُوَ أَقْدَرُ عَلَى تَغْيِيرِ مَا يَكْرَه‏...

سلام
ممنونم از ابراز نظر شما
جناب احمد منتظر المهدی عزیز این جمله ای که ذکر فرمودید تصریح بر آغازگر بودن ایرانیان در جنگ ندارد، چرا که:

اولا استقبال دشمن از جنگ، ولو بعد از آغاز جنگ توسط اعراب، عرفا آمدن به جنگ خوانده می شود. یعنی اگر جنگ توسط یک طرف آغاز شود و طرف مقابل برای دفاع وارد صحنه بشود، باز هم لفظ امدن به جنگ صدق می کند.

ثانیا اینکه از قرائنی به دست می‌آید که این سخنان حضرت(ع) مربوط به جنگ نهاوند می باشد، که ایرانیان بعد از شکست اولیه از مسلمانان دوباره با لشکری 150 هزار نفری به میدان آمده بودند، که لرزه بر اندام خلیفه دوم انداخته بود و او برای مشورت بزرگان و امیرالمومنین(ع) را فرا خوانده بود.(الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج2، ص412)

البته این را هم عرض کنم که اگر اعراب هم حمله نمی کردند ایرانی ها انگیزه کافی برای حمله به ایران را داشتند، و حتی تحرکات نظامی هم در این راستا وجود داشت، به عقیده برخی مورخان، خلیفه دوم در این امر پیش دستی کرد(ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن، ص651)

اما حتی اگر این موارد نباشد، در صورتی که این جنگ مصداق جهاد ابتدایی باشد، اگرچه شروع نظامی جنگ از یک طرف است اما در واقع شروع جنگ محسوب نمی شود، چرا که جهاد ابتدایی برای رفع ظلم و در تنگنا گذاشتن مردم، و آزادی فکری آنهاست، لذا نوعی دفاع بوده و در حقیقت شروع جنگ محسوب نمی شود.

و در نهایت اگر هم شروع جنگ از ناحیه خلیفه دوم ناجوانمردانه و ظالمانه بوده باشد، اما دیگر پایان دادن آن بدون شکست سپاه ایران ممکن نبوده و منجر به نابودی اسلام می شد، چون ایرانی ها قبل از شروع جنگ هم به دنبال شکست اسلام و خارج ساختن رقیب از صحنه بوده اند، چه برسد به زمان جنگ، که جنگی هم درگرفته بود. لذا این احتمال که امام علی(ع) در مقام مشورت چاره ای به جز ادامه جنگ تا پیروزی نمی دیدند، نیز دور از ذهن نیست.

با تشکر فراوان

[="Microsoft Sans Serif"]خب چون به برخی شاخه‌های دیگر اشاره کردید، من هم سخنی در آن موردها می‌دهم. سخنان گفته شده را دیگر بازگو نمی‌کنم.

مسلم;576734 نوشت:
عشق و علاقه متقابل اهل بیت(ع) و ایرانیانعشق و علاقه متقابل اهل بیت(ع) و ایرانیان گویای رفتار اهل بیت(ع) با ایشان است،حدود 45 سال بعد از حمله سپاه اسلام به ایران، همین ایرانی ها در قالب سپاهی عظیم، بیشترین سپاه مختار را تشکیل داده، وطن خویش را رها نموده و برای خونخواهی حسین(ع) وارد عراق شدند، آیا می توان تصور کرد در ظرف 45 سال، ایرانیان جنایات سپاه اسلام را فراموش کرده و چنین محبت عظیمی نسبت به اهل بیت(ع) در دل خویش حس کرده اند که حاضرند برای خونخواهی ایشان جان بدهند؟ آیا می شود بعد از جنایتی که شما ادعا میکنید، در مدت کوتاهی این محبت عظیم شکل گرفته باشد؟؟!!
نخست: مختار، جنگ با خلیفه‌ی مسلمانان، یزید (دشمن مشترک او و ایرانیان) را در پیش گرفت؛ طبیعی است که ایرانیان به او برای از پا درآوردن دشمن مشترک خود، یاری دهند، تا کشور خود، یا دست‌کم خاندان خود را آزاد کنند. همانند آمریکا که برای از پا در آوردن ایران (دشمن مشترک عراق و آمریکا) به عراق کمک کرد(و پس از آن سست شدن عراق، به خود عراق تازید). آیا باید بگوییم آمریکا شیفه و واله‌ی عراق بود؟
دوم: ایرانیان عشق چندانی به اهل بیت نداشتند؛ زیرا مذهب رسمی ایران تا زمان شاه اسماییل (سال هزار) مذهب سنی بود؛ یعنی بیشتر ایرانیان، سنی مذهب و مخالف شیعه بودند که کسانی همچون فردوسی و ناصرخسرو را، به «رافضی» (لقب شیعه که سنی‌ها با تحقیر می‌گویند) بودن متهم کردند. پس از شاه اسماییل، با زور شمشیر، دین رسمی ایران شیعه شد. خب! شکی در این نیست، که عمر به ایران بسیار ستم کرد؛ پس چرا بیشتر مردم وی را بزرگ خود می‌دانستند و پیروان امام علی را رافضی؟! دینی که به زور شمشیر و جزیه بر مردم تحمیل می‌شود و به زور شمشیر هم عوض می‌شود چه دوستی و مهری برای مردم دارد؟
مردم ایران، به زور شمشیر، مسلمان سنی شدند؛ هزارسال پس از آن نیز، به زور شمشیر، مذهب خود را شیعه کردند.
سوم: شما چنان می‌گویید: «سپاهی بزرگ به یاری مختار رفت» که گویی همه‌ی ایران، به یاری وی رفتند! تنها چند هزار سرباز بودند که برای دشمنی با دشمنی مشترک، جنگ کردند.
نقل قول:
شواهدی از این قبیل نشان می دهد حمله اسلام به ایران، بسیار با حمله مغول متفاوت بوده که ایرانی ها اولی را به سرعت پذیرفته و همواره از دومی به بدی یاد میکنند.

نخست: ایران (با توجه به نوشته‌های تاریخ)، دین اسلام را با زور پذیرفته است و می‌بینیم که بیشتر ایرانیان، در ابتدا با پرداخت جزیه، اعراب را پس می‌راندند. که پس از آن، به خاطر تبعیض‌های بسیار ناجوانمردانه، کم‌کم مجبور به پذیرفتن دین اسلام شدند؛ تا جان خود و خانواده‌اشان در امان باشد. تا همین چندسال پیش، دیه‌ی اقلیت‌های مذهبی، یک بیســـتم (نه جان من فقط زمزمه کن! یک بیستم!) مسلمانان بود که بسیاری از آنان، شکایت کردند که ما با این وضع، امنیت جانی نداریم! طرف اعصابش خراب می‌شود، می‌زند یک اقلیت را می‌کشد!( یعنی اگه صدمیلیون دیه مسلمونا باشه، ماله غیر مسلمونا، میشه 5 ملیون! پول یه پراید دست دوم!)! با این وضعیت، آیا مردمی که در قرن بیست و یک، امنیت جانی ندارند، 1400 سال پیش، خیلی خیلی وضع بدتری داشته‌اند! طبیعی است که با این قانون ناجوانمردانه، اگر می‌خواستند زندگی راحتی داشته باشند، باید مسلمان می‌شدند(اینم منبع).
دوم: مغول، نگرش پشت جنگ‌هایش نداشت (یعنی برای گسترش دین نمی‌جنگیدند) که ایرانیان بخواهند از آنان چیزی را بپذیرند. پس نمی‌شود مقایسه‌ای در این میان داشت که بگوییم اولی را به سرعت پذیرفت و دوم را نه. اصلا ایرانیان چی را باید از مغول می‌پذیرفتند؟ آن‌ها که نگرشی نداشتند! تنها جنگ کردند و آمدند ایران را گرفتند و سال‌ها هم ایرانیان حاکمیت آن‌ها (اگرچه به زور) پذیرفتند.
سوم: در زمان ساسانیان، فرهنگ ایران، بیشتر در دست موبدان و دهگانان یا مردم نژاده بود. در جنگ ایران، این مردم (که به خاطر غرورشان، از دادن جزیه پرهیز می‌کردند) یا کشته می‌شدند، یا به هندوستان و چین فرار کردند (هنوزم آنجا هستند). زمانی که ایران از مردم با سواد و مبلغ فرهنگ ایرانی خالی شد، مردم ساده و بی‌سواد و البته دین‌زده‌ای ماندند که پس از یکی دو نسل، با توجه به آن قانون‌های تبعیض‌آمیز و ناجوانمردانه، فرهنگ ایرانی (که خریداری نداشت) را از یاد بردند و فرهنگ اسلامی را پذیرفتند. پس از همه‌گیر شدن فرهنگ اسلامی، مسلمانان از گسترش هرگونه فرهنگ ایرانی، پیشگیری کرده (=گستاخی مردم به جسد فردوسی) و هنوزم که هنوز است، در جمهوری کاملا اسلامی ایران، از گسترش این فرهنگ، پیش‌گیری می‌شود. وقتی فلسفه‌ی اسلامی این است که با زور و تبعیض از گسترش فرهنگ و نگرش‌های دیگر پیش‌گیری شود، طبیعی است که مردم ساده و تنبل، فرهنگ رایج در کشور را می‌پذیرند.
نقل قول:
این منطقی نیست.
شما چندین بار است که پیاپی مرا به «جزئی نگری، بی‌منطقی و ...» متهم می‌کنید!
آیا من تنها زمانی منطقی می‌شوم که همانند شما بیندیشم؟

آبـرنـگـ;576812 نوشت:
مختار، جنگ با خلیفه‌ی مسلمانان، یزید (دشمن مشترک او و ایرانیان) را در پیش گرفت؛ طبیعی است که ایرانیان به او برای از پا درآوردن دشمن مشترک خود، یاری دهند، تا کشور خود، یا دست‌کم خاندان خود را آزاد کنند. همانند آمریکا که برای از پا در آوردن ایران (دشمن مشترک عراق و آمریکا) به عراق کمک کرد(و پس از آن سست شدن عراق، به خود عراق تازید). آیا باید بگوییم آمریکا شیفه و واله‌ی عراق بود؟

شاید شما یزید لنت الله علیه را بعنوان خلیفه قبول دارید! بهرحال ان ملعون در اثر بیماری تشنگی که هر چه آب می خورد فایده نداشت به جهنم روانه شد. حمله مختار به بن زیاد و سعد و شمر و... بود و در مرحله آخرا به دلیل توطئه داخلی از عبدا... بن زیبر شکست خورد. قیام مختار (آنگونه که شما در بالا حرف زده اید- تا کشور خود، یا دست‌کم خاندان خود را آزاد کنند) هیچ ربطی به تصرف خاک ندارد. کدوم کشور؟؟ کدوم خاندان آزاد شد؟؟؟ چرا برای مثال از عراق و آمریکا استفاده می کنید؟ ایران و حزب ا... لبنان مثال مناسبتری است. (هر چند که حرف های شما مدام بوی اسرائیل را می دهند).

آبـرنـگـ;576812 نوشت:
ایرانیان عشق چندانی به اهل بیت نداشتند؛ زیرا مذهب رسمی ایران تا زمان شاه اسماییل (سال هزار) مذهب سنی بود؛ یعنی بیشتر ایرانیان، سنی مذهب و مخالف شیعه بودند که کسانی همچون فردوسی و ناصرخسرو را، به «رافضی» (لقب شیعه که سنی‌ها با تحقیر می‌گویند) بودن متهم کردند. پس از شاه اسماییل، با زور شمشیر، دین رسمی ایران شیعه شد. خب! شکی در این نیست، که عمر به ایران بسیار ستم کرد؛ پس چرا بیشتر مردم وی را بزرگ خود می‌دانستند و پیروان امام علی را رافضی؟! دینی که به زور شمشیر و جزیه بر مردم تحمیل می‌شود و به زور شمشیر هم عوض می‌شود چه دوستی و مهری برای مردم دارد؟

کسی به زور شمشیر مسلمان نشد. اگر برخی ایراینیان سنی بو ده اند بخاطر جهل بوده و با آمدن امامان و امام زادگان این جهل در اکثر مناطق (مناطقی که سر زدند) از بین رفت (معلوم است شما مسلمان نیستید و هدف خاصی دارید) امام رضا برای چه آمد به ایران؟؟ این همه امام زاده در ایران داریم برای چه؟ اگر کسی از من خوشش نیاد میشه برم خونش؟ تا وقتیکه مردم از امام حسین دعوت نکردند آیا امام به سوی کوفه حرکت کردند؟ همین الان که ما از ته دل امام زمان را نمی خواهیم آیا امام زمان ظهور می کنند؟ باز هم دلیل بیاورم؟ اندکی عقل هم خوب است، هر ناقص العقلی هم احتمالاً متوجه شود که از دیرباز ایرانیان شیفته امامان و پیامبر ص بوده اند.

آبـرنـگـ;576812 نوشت:
ایران (با توجه به نوشته‌های تاریخ)، دین اسلام را با زور پذیرفته است و می‌بینیم که بیشتر ایرانیان، در ابتدا با پرداخت جزیه، اعراب را پس می‌راندند. که پس از آن، به خاطر تبعیض‌های بسیار ناجوانمردانه، کم‌کم مجبور به پذیرفتن دین اسلام شدند؛ تا جان خود و خانواده‌اشان در امان باشد. تا همین چندسال پیش، دیه‌ی اقلیت‌های مذهبی، یک بیســـتم (نه جان من فقط زمزمه کن! یک بیستم!) مسلمانان بود که بسیاری از آنان، شکایت کردند که ما با این وضع، امنیت جانی نداریم! طرف اعصابش خراب می‌شود، می‌زند یک اقلیت را می‌کشد!( یعنی اگه صدمیلیون دیه مسلمونا باشه، ماله غیر مسلمونا، میشه 5 ملیون! پول یه پراید دست دوم!)! با این وضعیت، آیا مردمی که در قرن بیست و یک، امنیت جانی ندارند، 1400 سال پیش، خیلی خیلی وضع بدتری داشته‌اند! طبیعی است که با این قانون ناجوانمردانه، اگر می‌خواستند زندگی راحتی داشته باشند، باید مسلمان می‌شدند

اگر دین ما اسلام نبود که شما جرات نداشتید اینجوری ازادانه حرف بزنید. فقط توی کشور ایران است تاکید می کنم فقط توی کشور ایران است که کسی می تواند از هلوکاست سوال بپرسد هر کسی دیگر در هر جای دنیا هلوکاست را زیر سوال ببرد مجازات می شود (مدارکش رو هم صفحات قبلی گذاشته ام). بهرحال اقلیت های مذهبی در ایران برای خودشان نماینده دارند نه مثل بقیه کشورها. که سیاه پوستان آمریکا با آن تعداد زیادشان اینگونه بهشان ظلم می شود.
آبـرنـگـ;576812 نوشت:
در زمان ساسانیان، فرهنگ ایران، بیشتر در دست موبدان و دهگانان یا مردم نژاده بود. در جنگ ایران، این مردم (که به خاطر غرورشان، از دادن جزیه پرهیز می‌کردند) یا کشته می‌شدند، یا به هندوستان و چین فرار کردند (هنوزم آنجا هستند). زمانی که ایران از مردم با سواد و مبلغ فرهنگ ایرانی خالی شد

ایراینیان قائل به دوگانگی بودند (یکی خدای خیر و دیگری خدا شر) بخشی از هند، پاکستان، افغانستان و... قبلاً جز ایران بوده و غالباً به همین دلیل بعدها رفت و آمد و مهاجرت هم صورت می گرفته مانند اردبیل و آذربایجان و .... در زمان حال
آبـرنـگـ;576812 نوشت:
، مردم ساده و بی‌سواد و البته دین‌زده‌ای ماندند که پس از یکی دو نسل، با توجه به آن قانون‌های تبعیض‌آمیز و ناجوانمردانه، فرهنگ ایرانی (که خریداری نداشت) را از یاد بردند و فرهنگ اسلامی را پذیرفتند.

بی سواد خودتی، ساده خودتی. جمع کن این مسخره بازیاتو هر چی دلت می خواد چرت و پرت میگی.
اصلاً تو حرف آخرت چیه؟ هدفت جیه؟ می خوایی مث خلیفه خودت یزید تشکیک ایجاد کنی؟

جناب کارشناس
این مباحثه ها هیچ فایده ای برای طرف مقابل اسلام نداشته....
هر کسی باید میفهمید چه حق هست و چه باطل !!!
برداشته اند با تحریف تواریخ و قرآن و ...علیه اسلام جولان میدهند
بهتر است لطفا یک جمع بندی کنید و تمام...

با ذکر عذر خواهی اون ... رو حذف کردم...

mousavi928;576852 نوشت:
بی سواد خودتی، ساده خودتی. جمع کن این مسخره بازیاتو هر چی دلت می خواد چرت و پرت میگی.
اصلاً تو حرف آخرت چیه؟ هدفت جیه؟

جناب موسوی عزیز این صحبت ها در شان شما نیست.به فرض که کاربر گرامی " آبرنگ " لحنشون توهین آمیز باشه که البته ظاهرا این کلام ایشون یک برداشته نه یک دعوا و جدال شما جدال احسن داشته باشید.اگر از اسلامی دفاع می کنید که مظهر صلح و مهربانی و مکارم اخلاق است این ادبیات در شانتان نیست. تا وقتی منطق و استدلال علمی دارید که نیاز به توهین نیست.
قولوا للناس حسنا-سوره بقره آیه ی 83
با تشکر :Gol:

سلام و صلوات خدا بر دوستان گرامی:Gol:
از دوستان تقضا دارم ادب را در مباحث رعایت کنند
گزارش تاپیک را همکار عزیزم جناب احمدمنتظرالهمدی به بنده میدن
در صورت تکرار تاپیک قفل، و برای جمع بندی تقدیم کارشناس می شود
موفق وموید باشید

احمدمنتظرالمهدی;576881 نوشت:
جناب موسوی عزیز این صحبت ها در شان شما نیست.به فرض که کاربر گرامی " آبرنگ " لحنشون توهین آمیز باشه

سلام خدمت شما
خب شما ببینید علنی دارن می گن مردم بی سواد و ساده ماندند ودین زده شدند! انگار دارن میگن غرب زده شدن!
یعنی هر که رفت روشن فکر بوده و هر که مونده بی سواد بوده و همه مسلمونا چون سواد حقیقت جویی نداشته اند مسلمون شدند! چه توهینی از این بدتر!

mousavi928;576906 نوشت:
سلام خدمت شما
خب شما ببینید علنی دارن می گن مردم بی سواد و ساده ماندند ودین زده شدند! انگار دارن میگن غرب زده شدن!
یعنی هر که رفت روشن فکر بوده و هر که مونده بی سواد بوده و همه مسلمونا چون سواد حقیقت جویی نداشته اند مسلمون شدند! چه توهینی از این بدتر!

سلام و عرض ادب
در پست قبل عرض کردم به فرض توهین هم جواب توهین،توهین نیست.شما با علم و منطقتون جواب بدید.کما اینکه این طور بوده.
موفق باشید

آبـرنـگـ;576812 نوشت:
مختار، جنگ با خلیفه‌ی مسلمانان، یزید (دشمن مشترک او و ایرانیان) را در پیش گرفت؛ طبیعی است که ایرانیان به او برای از پا درآوردن دشمن مشترک خود، یاری دهند، تا کشور خود، یا دست‌کم خاندان خود را آزاد کنند. همانند آمریکا که برای از پا در آوردن ایران (دشمن مشترک عراق و آمریکا) به عراق کمک کرد(و پس از آن سست شدن عراق، به خود عراق تازید). آیا باید بگوییم آمریکا شیفه و واله‌ی عراق بود؟

خودتان هم می دانید جوابتان ارزش منطقی ندارد، بله اگر ایرانیان مجوسی به کمک مختار آمده بودند، شاید این تفکر شما جایگاهی میداشت، اما اولا ایرانیان مسلمان به میدان آمده بودند و ثانیا آنچه در تاریخ از جانفشانی ایرانی ها در حمایت از مختار آمده است این توهم را زیر سوال می برد، معمولا در جنگهای اینچنینی طرف سعی میکند بیشتر در حاشیه باشد و خود را به خطر نیندازد، مانند کمک های آمریکا به عراق در جنگ با ایران.

آبـرنـگـ;576812 نوشت:
دوم: ایرانیان عشق چندانی به اهل بیت نداشتند؛ زیرا مذهب رسمی ایران تا زمان شاه اسماییل (سال هزار) مذهب سنی بود؛ یعنی بیشتر ایرانیان، سنی مذهب و مخالف شیعه بودند که کسانی همچون فردوسی و ناصرخسرو را، به «رافضی» (لقب شیعه که سنی‌ها با تحقیر می‌گویند) بودن متهم کردند. پس از شاه اسماییل، با زور شمشیر، دین رسمی ایران شیعه شد. خب! شکی در این نیست، که عمر به ایران بسیار ستم کرد؛ پس چرا بیشتر مردم وی را بزرگ خود می‌دانستند و پیروان امام علی را رافضی؟! دینی که به زور شمشیر و جزیه بر مردم تحمیل می‌شود و به زور شمشیر هم عوض می‌شود چه دوستی و مهری برای مردم دارد؟


این امر طبیعی است، وقتی حکومت دست اهل سنت است، و حتی نوشتن و نقل احادیث پیامبر(ص) ممنوع است و علی(ع) خانه نشین، شما توقع دارید جمعیت 140 میلیونی ایران در آن زمان، ظرف چند سال شیعه شوند؟؟!! همین محبت ایرانی ها به اهل بیت(ع) گویای همه چیز است،شما سیره امام رضا(ع) را مطالعه بفرمایید، در مسیر مرو، سعی کردند ایشان را از مناطق سنی نشین عبور بدهند، اما در همان مناطق هم با استقبال عجیب مردم روبرو شدند. تازه این محبوبیت ها در شرایطی است که آنها حکومت را در دست نداشتند، و حتی حکومت ها با تمام توان از جمله جعل احادیث به دنبال تنزل جایگاه مردمی آنها بوده اند.

آبـرنـگـ;576812 نوشت:
سوم: شما چنان می‌گویید: «سپاهی بزرگ به یاری مختار رفت» که گویی همه‌ی ایران، به یاری وی رفتند! تنها چند هزار سرباز بودند که برای دشمنی با دشمنی مشترک، جنگ کردند.

تحمل رنج سفر و خطرات جانی، و ملحق شدن همین چند هزار نفر به سپاهی که بنا بر نظر شما در حدود 45 سال قبل بیشترین جنایت را کردند معقول است؟ آیا شما امروز پس از گذشت قرن ها از جنایات مغول، اگر جنگی با دشمن مشترک شما داشتند، حاضرید به کمک سپاه مغول بروید؟ جنایتی که شما ندیده اید، گریبان شما را نگرفته، فقط آن را شنیده اید و امروز هم کینه اش را پس از قرن ها در دل دارید، چطور می گویید ایرانی ها به سرعت جنایات ادعایی اعراب را فراموش کرده و در راه دفاع از آنها سپاه می فرستند و جان قربانی می کنند؟!

آبـرنـگـ;576812 نوشت:
نخست: ایران (با توجه به نوشته‌های تاریخ)، دین اسلام را با زور پذیرفته است و می‌بینیم که بیشتر ایرانیان، در ابتدا با پرداخت جزیه، اعراب را پس می‌راندند. که پس از آن، به خاطر تبعیض‌های بسیار ناجوانمردانه، کم‌کم مجبور به پذیرفتن دین اسلام شدند؛ تا جان خود و خانواده‌اشان در امان باشد. تا همین چندسال پیش، دیه‌ی اقلیت‌های مذهبی، یک بیســـتم (نه جان من فقط زمزمه کن! یک بیستم!) مسلمانان بود که بسیاری از آنان، شکایت کردند که ما با این وضع، امنیت جانی نداریم! طرف اعصابش خراب می‌شود، می‌زند یک اقلیت را می‌کشد!( یعنی اگه صدمیلیون دیه مسلمونا باشه، ماله غیر مسلمونا، میشه 5 ملیون! پول یه پراید دست دوم!)! با این وضعیت، آیا مردمی که در قرن بیست و یک، امنیت جانی ندارند، 1400 سال پیش، خیلی خیلی وضع بدتری داشته‌اند! طبیعی است که با این قانون ناجوانمردانه، اگر می‌خواستند زندگی راحتی داشته باشند، باید مسلمان می‌شدند(اینم منبع).

این تعلیل جامعه شناختی که شما دارید هرگز قابل دفاع نیست، اگر پرداخت جزیه، و محرومیت از دیه، می توانست به این سرعت دیدگاه مردم امپراتوری مثل ایران را عوض کند، ما امروز مسیحی و یهودی و زرتشتی نداشتیم، همانطور که خودتان هم فرمودید تا چند سال پیش دیه غیر مسلمانان یک بیستم یک مسلمان بود، اما آنها دین خویش را تغییر نداده اند، شما چطور مسلمان شدن یک کشور 140 میلیونی با این سرعت را به خاطر این محدودیت ها می دانید؟!! خودتان هم می دانید تحت شدیدترین شرایط هم مردم ایران به این سادگی رنگ عوض نمی کنند، فقط نسبت به اسلام هست که این تهمت ها زده می شود. آیا رضا شاه توانست حجاب را با زور از سر مردم ایران بکشد؟ آیا در 8 سال جنگ دنیا با ایران حریف شدند با زور رنگ ایران را عوض کنند؟ تاریخ نشان داده مردم ایران به سادگی انفعال نمی پذیرند، و در تمام دوران ها این گونه بوده اند، اما نمیدانم چرا نوبت به پذیرش اسلام که می رسد تحلیل ها عوض می شود! و مردم ایران، مردمی منفعل میشوند.

آبـرنـگـ;576812 نوشت:
وم: مغول، نگرش پشت جنگ‌هایش نداشت (یعنی برای گسترش دین نمی‌جنگیدند) که ایرانیان بخواهند از آنان چیزی را بپذیرند. پس نمی‌شود مقایسه‌ای در این میان داشت که بگوییم اولی را به سرعت پذیرفت و دوم را نه. اصلا ایرانیان چی را باید از مغول می‌پذیرفتند؟ آن‌ها که نگرشی نداشتند! تنها جنگ کردند و آمدند ایران را گرفتند و سال‌ها هم ایرانیان حاکمیت آن‌ها (اگرچه به زور) پذیرفتند.

این حرف شما را قبول دارم

آبـرنـگـ;576812 نوشت:
سوم: در زمان ساسانیان، فرهنگ ایران، بیشتر در دست موبدان و دهگانان یا مردم نژاده بود. در جنگ ایران، این مردم (که به خاطر غرورشان، از دادن جزیه پرهیز می‌کردند) یا کشته می‌شدند، یا به هندوستان و چین فرار کردند (هنوزم آنجا هستند). زمانی که ایران از مردم با سواد و مبلغ فرهنگ ایرانی خالی شد، مردم ساده و بی‌سواد و البته دین‌زده‌ای ماندند که پس از یکی دو نسل، با توجه به آن قانون‌های تبعیض‌آمیز و ناجوانمردانه، فرهنگ ایرانی (که خریداری نداشت) را از یاد بردند و فرهنگ اسلامی را پذیرفتند. پس از همه‌گیر شدن فرهنگ اسلامی، مسلمانان از گسترش هرگونه فرهنگ ایرانی، پیشگیری کرده (=گستاخی مردم به جسد فردوسی) و هنوزم که هنوز است، در جمهوری کاملا اسلامی ایران، از گسترش این فرهنگ، پیش‌گیری می‌شود. وقتی فلسفه‌ی اسلامی این است که با زور و تبعیض از گسترش فرهنگ و نگرش‌های دیگر پیش‌گیری شود، طبیعی است که مردم ساده و تنبل، فرهنگ رایج در کشور را می‌پذیرند.

این مواردی که ذکر فرمودید تحلیل های جامعه شناسی حضرتعالی است که بعید می دانم حتی خودتان هم با تفکر و تامل در آن قبولشان کنید. مردم ایران از بهترین مردمان روزگار بوده و هستند، بیایید حساب کنیم:
جمعیت کل: 140 میلیون
چند نفر ایرانیان را شما از علما و فرهنگیان می دانید که از ایران مهاجرت کردند؟
اگر حداقل یک سوم ایرانیان آن زمان را مردم بافرهنگی می دانید، باید جمعیتی معادل 40 میلیون نفر از ایران به هند و چین کوچ کرده باشند، که هیچ منبع تاریخی از این امر هجرت عظیم سخن نگفته اند.
و در غیر اینصورت بعید می دانم که بیش از دو سوم مردم ایران را مردمی بی فرهنگ و عوام بدانید.

آبـرنـگـ;576812 نوشت:
شما چندین بار است که پیاپی مرا به «جزئی نگری، بی‌منطقی و ...» متهم می‌کنید!
آیا من تنها زمانی منطقی می‌شوم که همانند شما بیندیشم؟

خیر، توصیف شما به «جزئی نگری»، نقد رفتاری است نه توهین، و «بی منطقی» را هم به روش نسبت دادم، عرض کردم، روش روش منطقی ای نیست. اگر سوء برداشتی شده است عذر خواهی میکنم، قصد جسارت نداشته و ندارم، اساسا خود را در جایگاهی نمی بینم که به دیگران و اندیشه هایشان اهانت کنم.

در هر صورت به نظرم از موضوع اصلی تاپیک خیلی فاصله گرفته ایم، می توانید تاپیک جدیدی تحت عنوان اندیشه های جهادی اسلام، علل پذیرش اسلام توسط ایرانیان، کیفیت حمله سپاه اسلام به ایران، یا عناوین مشابه را ایجاد کنید تا در آن بحث دنبال شود.
موفق باشید

جناب محمدی اگه میشه جمع بندی کنید و تاپیک رو ببندین.دیگه مبحث خیلی خیلی منحرف شد.اولین صفحه تاپیک کجا اینجا کجا.داره باعث سردرگمی میشه.:Gol::Gol::Gol:

سلام خدمت شما عزیزان
حدود صد سالی هست که یه ورزش مفرح و زیبا به اسم فوتبال کل دنیا رو به هیجان آورده و علاوه بر ورزش و نشاط ، تبدیل به یک فرهنگ شده ، فرهنگی که هر کس از هر قوم نژادی رو دور هم جمع می کنه تا در کنار هم شاد باشن, رقابت سالم داشته باشن. سرشار از لحظه های زیباست، غم ها و شادی ها، اشک هاو لبخندها که هم برای بازنده و هم برای برنده زندگی زیبایی رو رقم می زنه.
اما متاسفانه من دارم با این ورزش خداحافظی می کنم! IMAGE(file:///C:\Users\RAYANE~1\AppData\Local\Temp\msohtmlclip1\01\clip_image001.gif)
آخه با دیدن فوتبالیست های لیگ دست سوم شهرستانمون فهمیدم فوتبال اگه ورزش درستی بود می تونست اینها رو وادار کنه که حداقل دوتا روپا بزنن!!
اگه فوتبال ورزش خوبی بود نمی گذاشت یه آدم که پشت پیراهنش اسم مسی رو نوشته و هیچ چی از فوتبال سرش نمیشه، اینطوری بمونه. نگاش که میکنی 25 کیلو اضافه وزن داره، 10 دقیقه نمی تونه بدوه، شرت و لباس ورزشیه درستی پاش نیست. 10 سانتی متر نمی تونه بپره اون وقت رفته مهاجم واستاده و می خواد دروازه حریف هاش رو گلباران کنه،
آخه یکی نیست بهش بگه آقای عزیز بی خیال فوتبال شو. تو به درد این کار نمی خوری!!!!
خوب معلومه دیگه با مربی دوست صمیمی هستن برای همین مربی گذاشته مهاجم تیم باشه؟ اینم از فوتبال آموزهاشون
.
.
لیگ دست دوم :
تبانی ، رشوه ، خرید امتیاز
لیگ دسته اول :
تبانی، بردگی کشیدن از فوتبال دوست های واقعی
لیگ برتر :
پول های میلیاردی - پارتی بازی - رشوه - ناداوری -
تماشاگرها :
فحش و ناسزا - شکستن صندلی ها
استادیم ها :
نداشتن امکانات - هزینه بلیط بالا - زمین بی کیفیت
تیم ملی :
نتایج همیشه ضعیف ، پو مردم رو به خارجی ها دادن
.
.
.
واقعا به فوتبال هم می شه گفت ورزش
به نظر من اگر این فوتبال ذره ای به ماهیت ورزش نزدیک می بود پیروان و دوستداران و بازیکنان و دست اندر کارانش این طوری نبودن
.
.
.
اما نه، بعضی شب ها تو تلوزیون یه سری مسابقه ها نشون می ده که واقعا با محله و شهر و کشور ما فرق می کنه
یکی رو نشون میده که اسمش مسی هستش و واقعا بدون هیچ ادعایی میاد تو میدون و کولاک می کنه
از اون بهتر یکی هست که اسمش رونالدو هستش و انگار از مریخ اومده، مثل اسب 90 دقیقه میدوه و خستگی تو مرام این بشر نیست،
یه مربی دارن اسمش گواردیولا ست و این بشر هر جا که میره اونجا رو به آتیش می کشه، اعجوبه ایه این آقا
خدا، باید بیای تماشاچی های کره ای رو ببینی که با چه عشقی فوتبال تماشا می کنن،
با دیدن ورزشگاه آرینس آرنا شهر مونیخ شک می کنی که روی زمینی یا مریخ
.
.
.
.
حالا من موندم که فوتبال اونیه که تو شهر و محل و کشور منه :Gig:
یا اونی که یه گوشش رو از تلوزیون می بینم:Gig:
خدایا کمکم کن
خاتم انبیاء، حضرت علی ، امام حسین ، علامه مجلسی، علامه حلی ، شیخ مفید، دانشمند بزرگ دنیای اسلام وشیعه بوعلی سینا، شیخ بهایی، خواجه نصیر ، فارابی ، زکریای راضی ، امیرکبیر، شیخ عباس قمی، آیت الله خمینی ، آیت الله بهجت، دکتر شریعتی، مهدی باکری، مصطفی چمران ، حسن باقری، آیت الله خامنه ای
یا
داعش و النصره ، صدام ، پادشاه عربستان ، شاه بحرین،احمد داوود اغلو، شاه اردن، دزد 3000000000000 میلیاردی، یقه بسته ها و ریشی های اختلاس 600 میلیون یورویی
.
.
.
خدایا خدایا کدومش، آخه همشون نماز می خونن، همشون سوره حمد رو بلدن ، همشون می گن ما مسلمونیم
.
.
اما خداوند بزرگم وقتی حرفام رو گوش کرد نوازشم کرد و گفت: ببین عزیزم
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ

[=Microsoft Sans Serif]

مسلم;576930 نوشت:
در هر صورت به نظرم از موضوع اصلی تاپیک خیلی فاصله گرفته ایم، می توانید تاپیک جدیدی تحت عنوان اندیشه های جهادی اسلام، علل پذیرش اسلام توسط ایرانیان، کیفیت حمله سپاه اسلام به ایران، یا عناوین مشابه را ایجاد کنید تا در آن بحث دنبال شود.
سپاس از شما کارشناس گرامی که با شکیبایی و آرامش با بنده گفت و گو کردید؛ گفتنی‌ها گفته شد و بیش از این وقت شریفتان را نمی‌گیرم:Gol:

اگر گویش من برخی را رنجانده است؛ از آن‌ها پوزش می‌خواهم:hamdel:

medward;571471 نوشت:
سلام دوستان
من یک نوجوون هستم و چند وقتی که هست که سوالاتی در ذهنم درباره ی دین شکل گرفته.
همه ی این سوالات از اینجا شروع شد که خبری خوندم مبنی بر اینکه مردی مسلمان به صورت بچه اش اسید پاشیده
خبر مال سایت yahoo بود. طبیعاتا اکثر کسایی که برای اون خبر نظر میدادن افراد خارجی بودن.
به عینه مشاهده کردم که این افراد به دین اسلام توهین میکردند و ازش بد میگفتن.
من خودم چند تا نظر دادم و عقایدم رو نبت به اسلام ابراز کردم ولی اون ها هم در عوض جوابمو کامل میدادن
یعنی خیلی دقیق هر نکته ای که من درباره ی اسلام میگفتم که بابا اسلام دین مهربانیه اونا دقیق مثال میزدن که مسلمان ها کار هایی بر خلاف عقاید ما انجام میدادن
این جا رسید که سعی کردم از دید اون ها نگاه کنم.
بیاین منطقی باشیم.
چرا ما این همه قتل و خونریزی توی کشور های "مسلمان" همسایه داریم؟!
خواهشا نگید که این گروه ها مسلمان نیستند و شبه مسلمانند و ....
بالاخره فرض کنیم هر چه قدرم که اسلام خوب باشه بازم اگه همه ی پیوانش آدمای بدی باشن که اون دین دین به درد بخری نیست. هست؟!
من به کرات از افراد مختلف پرسیدم و تنها جوابی که شنیدم این بود که اون ها مسلمان نیستند و....
خوب بابا این وضع توی اکثر کشور های اسلامی دیده میشه.
فرض کنیم یک دینی خوبه ولی پیروانش بد هستند. خوب میشه بگیم چون دستورات این دین خوبه پس حتما همه چیش خوبه و باید واردش شد؟! نه معلومه.
ولی من تا بحال نشنیدم توی دین مسیحیت از این حرفا باشه
حتی یکبار توی یک وبلاگ از شخصی که مسلمان کاملی بود و به آمریکا رفته بود خوندم که میگفت: "توی این جا هر کار میخوای بکنی برو توی کلیسا ، میخوای خانه بخری، ماشین بخری... خلاصه هر کاری داشتی برو کلیسا زیرا بهترین آدم ها میرن کلیسا. اون هایی که واقعا برای رضایت خدا این کار رو انجام میدن"
فکر کنم جلال آل احمد بود که میگفت: اسلام در غربه ولی مسلمون توش نیست ، مسلمون تو شرقه ولی اسلام توش نیست
خوب هر کسی بود اسلام رو انتخاب میکرد چون مسلمونی به تنهایی کافی نیست.
خواهش می کنم اگه میخواید جواب بدید کلی گویی نکنید. بعضی از دوستان میان و با کلی گویی و سر هم کردن چند تا لغت یجوری سر و ته قضیه رو بند میارن طوری که فردی که سوال داره بیشتر گیج میشه. (البته دور از جون شما، میدونم این طوری نیستین ولی خوب دیدم که میگم)
ممنون

سلام

علتش فقر و عقب افتادگی و بیسوادی در کشورهای اسلامی هست
هرجا که فقر و بی سوادی و بی فرهنگی حاکم باشه قتل و جنایت وجود داره ربطی به نوع دین نداره
قتل و دزدی و جنایت و ... بیشتر مربوط به فرهنگ است تا دین

سلام دوستان
به شخصه وقتی این تاپیکو ایجاد کردم فکر نمیکردم که این قدر تاپیک طولانی بشه و این قدر بحث های نامربوط توش انجام بشه
این اولین تاپیک من بود یعنی من تا ثبت نام کردم اومدم این تامیکو ایجاد کردم. اوایل خودم توش حضور فعال داشتم اما بعد به واسطه برخی افرادی که شراع به چسبوندن عناوینی مثل
فتنه گر ، مجهول الهویه و... به من کردند تصمیم گرفتم که بیخیال بحث باهاشون بشم. حتی یکی راحت به من گفت بیشعور در خالی که خودشو اخر اسلام میدونست!!
ولی حالا که تاپیک ادامه پیدا کرده و 124 تا بادید کننده و 245تا پست داره میخوام یک چیزایی رو بگم
ببینید من نوعی اولین تامیکی که زدم بحثی رو مطرح کردم. از عنوان تاپیک معلومه. حالا این که این بحث چه ربطی داره به سوشی برهنه (!به صفجه ی 15 اهمین حدود مراحعه کنید دقیق یادم نیست! ) دیگه اینو برید خودتون پیدا کنید
اخه بابا یکی نیست بگه چه ربطی داره. تو بیا خودتو ثابت کن نه اینکه بگی غرب بده پس من خوبم!!!
حالام که به نظر میرسه میخوان تاپیکو ببندن. پس همین اخری حرفامو به همه میزنم. حالا اگه تامیک بسته نشد ادانه میدیم
از در جست وجوی انسانیت تشکر میکنم چون یجورای خیلی اعتقاداتش شبیه خودمه. با این که اخر سر جفتمون با این که نظرات یکسانی داشتیم. خودنم خیلی درکش میکنم وقتی تاپیکای دیگه شو خوندم
از آبرنگ عزیز تشکر میکنم اونم زحمت کشید. ولی ابرنگ جان. اگر برای بعضیا حتی از خود قرانم مدرک خالص بیاری قبولش ندارن. نهج البلاغه جای خودش
از اله خشم هم تشکر دارم. گرچه یکم زیاده روی کرد. ببین افراط تو هیچی خوب نیست. قبول دارم یک سری نابرابری ها وجود دارهمخصوصا واسه خانم ها.
مشکل این جاست که ما آقایون نمیتونین شما رو درک کنیم. حتی من به شخصه با این که طرف خود شمام (تاحدی ) بازم نمیتونم همه چیو راجع به حقوق بانوان درک کنم. ولی با این حال تشکر دارم
از mousavi928 هم نکته ای تو ذهنمه. استاد شما آخرش خیلی عصبی شدیا. ببین اگه یکی نخواد مثل شما فکر کنه دیگه اخر بی منطقیه؟! شما خیلی متعصبی گرچه گاهی جوابای خوبی میدادی ولی اخریش دیگه خیلی توهین کردی. کارتم خوب نبود
از امام عشق. آقای امام عشق ی سوال اول پرسید ییادم رفت جواب بدم. شما میای میگی باوری که بر اساس احساسات باشه پوچ و واهی هست
خوب عزیز من شما کتاب توحید استاد مطهری رو خوندی ؟ توش توی قسمت براهین خدا نوشته یکی از راه های اثبات خدا اثبات بر اساس احساساته یهنی من خدا رو حس بکنم. پس یهنی به روش احساساتم میشه چیزیو اثبات کرد. الکی چرت و پرت نگو که نمیشه باور بر پایه ی احساسات باشه.
لابد شما از جتاب مطهری هم بیشترمیفهمی!؟ خوشبختانه دوستان از اعتناد به نفس و اعتناد به سقف گذروندن. الان اعتماد به عرش دارن!!!
از stone bp عزیز هم کمال تشکر رو داریم که گوشه هایی از ادب و برخورد کاملا اسلامیشونو به نمایش گذاشتن
مایشون برداشتن گفتن ( حتی اگه توی اسلام بگه آدم هارو بکشید من میکشم چون خدا گفته ) ماهم از ترس اینکه چیزی بهشون بگیم یه دفعه بیاد مارو بکشه سکوت کردم.
اصلا درود بر منطق دوستمون
و در اخر از مسلم عزیز. باور کنید این جناب کسی بود که واقعا منصفانه نقد میکرد خودم نقداشو دوست داشتم و موافقشونم. البته بعضی جاها میلنگید مثلا اومدی و واسه اثبات خودت غرب رو نفی کردی که این درست نیست
خوب فکر کنم همه ی اصلیای بحثو گفتم
حالا دوساان اگه تاپیکو بستن که با تامیک های دیگه ای در خدمتتونم
ذهن من نوجوون مر از این جور سوالاته اومدم مطرح کنم دونه به دونه
اگرم نبستن که سعی میکنم هر ازچند گاهی بیام و سر بزنم
راستی بابت غلط های املایی عذر میخوام اخه با موبایل مینویسم داغونه کیبردش.
موفق باشید

از همه دوستانی که در این تاپیک ابراز نظر فرمودند تشکر می کنم، هیچ اختلاف نظری نباید موجب از بین رفتن دوستی و ایجاد کدورت بین دوستان بشود، هیچ چیزی به اندازه این محبت پایانی دوستان نسبت به یکدیگر ارزش ندارد، و از این بابت خوشحالم که با شما هم کلام هستم.

ضمنا اگر دوستان حرف نگفته ای در باب این موضوع دارند، بفرمایند چون که:

ظرف 24 ساعت آینده تاپیک جمع بندی خواهد شد

در اینجا من به دو نکته هم اشاره کنم که گاه مغفول واقع می‌شود. ما، حکومت و همه‌ی جناح‌های موجود باید به سنّت پیغمبر و اهل بیت پیغمبر (ص) رجوع کنیم، باید آنگونه انقلاب و جامعه را هدایت و مدیریت کرد که پیامبر اکرم (ص) کرد، باید آنگونه حکومت کرد که پیامبر اکرم (ص) حکومت کرد. مشکلات این جامعه،‌ غالباً به دست همین مردم و برخی از همین مسئولان قابل حلّ است. مشکل نه از دین و نه از حکومت دینی است، تا عده‌ای به دنبال راه حلّ غیر دینی بگردند. کسانی گفتند و نوشتند که چون از دین، سوء استفاده می‌شود بنابر این، راه حل، تفکیک دین از حکومت است. من به آنها عرض می‌کنم که مگر از علم سوء استفاده نمی‌شود؟ مگر از تکنولوژی، از آزادی، از مفهوم روشنفکری، از همة مفاهیم سوء استفاده نشده و نمی‌شود؟ شما آیا هرگز به این بهانه گفته‌اید که چون از علم سوء استفاده می‌شود، ما علم را کنار بگذاریم؟ پس چرا درباره‌ی دین، چنین سخنی به زبان جاری می‌شود؟
نکته‌ی دوم، این‌که حکومت دینی و جامعه‌ی دینی یافتنی نیست؛ ساختنی است. بعضی فکر می‌کنند چون مبانی و احکام اسلامی الهی، قدسی و آسمانی است، پس قرار است یک حکومت دینی کامل و یک جامعه‌ی دینی حاضر و آماده از بالا، از آسمان ناگهان جلوی پای ما بیفتد، مثل یک ساختمان پیش ساخته، نصب شود و ما فقط زحمت زندگی کردن در آن جامعه را به خود بدهیم؛ چنین نیست. جامعه‌ی دینی و حکومت دینی را باید براساس دکترینِ اسلام و ثابتات و قطعیات اسلام بسازیم. این خانه را باید ساخت و در آن وارد شد و نشست. خانه‌ی از پیش آماده‌ای وجود ندارد. باید طراحی کنیم، باید براساس ارزش‌ها و احکام اسلامی، میلی‌متر، میلی‌متر برنامه‌ریزی کنیم و آجر به آجر بسازیم.
منبع : بگردی پیدا میشود . . .

جمع بندی
______________________________________

موضوع: جنگ طلبی و ستیزه جویی در اسلام و سیره مسلمانان

سوال:

اگر اسلام دین مهربانی و صلح هست، چرا در کشورهای مسلمان جنگ و خونریزی وجود دارد؟ و آیا از حمله اعراب به ایران و موضع امام علی(ع) در مشورت دادن به عمر نمی توان جنگ طلبی بزرگان اسلام را برداشت نمود؟

پاسخ:
برای یک پاسخ جامع به این سوال باید به چند نکته توجه کرد:
نکته اول:
شریعت اسلام،یک قانون است که خداوند آن را برای اجرای مردم توسط پیامبر(ص) به آنها ابلاغ نموده است:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» (حدید-25)
ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند.
بدیهی است که حقانیت یا بطلان یک قانون، ربطی به عمل مردم ندارد، وإلا منجر به نسبی گرایی می شد، به این معنا که هیچ قانونی خوب یا بد نیست، بلکه در گرو رفتار مردم است، اگر مردم به قانونی عمل کردند، آن قانون خوب است، و اگر عمل نکردند قانون خوب و کارآمدی نیست، و روشن است که چنین دیدگاهی پذیرفته نیست، هیچ کس خونریزی به ناحق، دزدی، و ظلم را از امور نیکو و پسنیده نمی داند، ولو همه مردم به آن عمل کنند.
پس ما باید بدون نگاه به عمل متدینان یا عمل نکردنشان، به خود قانون نگاه کنیم، اگر قانون، قانون خوبی است بگوییم آنها قانون خوبی دارند اما متاسفانه به آن عمل نمی کنند.

نکته دوم:

اگر قرار بود که از عملکرد متدینان، دین ها شناخته شوند، تقریبا هیچ دینی یافت نمی شود که در تاریخ خود، متدینانش جنایت نکرده باشند، و در این صورت باید گفت هیچ دینی، چه الهی، و چه غیر الهی کارآمد نیستند.
یهودیان در فلسطین، بوداییان در میانمار، مسیحیان در قرون وسطی و امروزه هم در جنگهای جهانی و... خلاصه دست همه به ظاهر متدینین که از ادیان خویش تبعیت ننموده اند، به خون هایی الوده است، پس ما باید همه ادیان را ناکارآمد بدانیم، نه این که جنایات ادیان دیگر با تبلیغات رسانه ای فراموش شود، اما به گروهک های امثال داعش که رسید آنها را نماینده تفکر اسلامی بدانیم.

نکته سوم:

علت این که امروزه متاسفانه جنگ دامن کشورهای مسلمان را گرفته است، جدایی از اسلام و رفتن به دامن غرب است، قرآن کریم به عنوان نقشه راه برای مسلمانان آنان را به وحدت خوانده است:
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا» (آل عمران-103)
و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد! و نعمت خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاى شما، الفت ايجاد كرد، و به بركتِ نعمتِ او، برادر شديد.
و نسبت به دشمنی غربی ها و خام نشدن نسبت به لبخندها و رضایت آن ها هشدار داده است:
«وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» (بقره-120)
(ای پیامبر) یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند مگر در مسیر آنان گام برداری.
پس امروز اگر جنگ گریبان امت اسلامی را گرفته است، باز هم به خاطر دور شدن از اسلام است، نه به خاطر اعتقاد به فرامین اسلامی. به خاطر اعتماد به غرب است، نه به خاطر گردن نهادن بر فرامین الهی.
گروهک هایی که امروزه کشتن مسلمانان را به بهانه شرک جایز دانسته و بر طبی توحید می کوبند، بزرگ‌ترین صادر کننده نفت به اسراییل هستند، و در هنگام جنایات اسراییل در غزه، فرامین الهی نسبت به دشمنی با صهیونیزم و وحدت امت اسلامی را به طرز معجزه آسایی فراموش می کنند.

نکته چهارم:

بر فرض که بپذیریم که دین را می توان از رفتار متدینین شناخت، لاجرم این روند باید از رفتار اکثریت آنها برداشت شود، آیا گروهک های تروریستی، و حتی به ضمیمه معتقدان وهابیت اکثریت اسلام را تشکیل می دهند؟ بدیهی است که پاسخ خیر است، حال آیا میتوان رفتار اقلیت را به پای تمام دین نوشت و آن را اعتقاد بروز نیافته اکثریت دانست؟
تمام اینها در حالی است که قرآن کریم از ایمان نیاوردن واقعی مسلمانان گلایه نموده است:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلى‏ رَسُولِهِ» (نساء-136)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، (حقیقتا) ایمان بیاورید به خدا و پيامبرش، و كتابى كه بر او نازل كرده.
پس چطور میتوان رفتار گروهکی مثل داعش و طالبان را به پای اسلام و اکثریت مسلمانان نوشت؟

ادامه دارد...

بخش دوم سوال:

آیا از حمله اعراب به ایران و موضع امام علی(ع) در مشورت دادن به عمر نمی توان جنگ طلبی بزرگان اسلام را برداشت نمود؟

نکته اول:
برای شناخت یک شخصیت، باید تمام سیره او را نگریست، و نگاه کردن مقطعی به یک بعد از زندگی یک شخصیت، مسیر درستی برای کسب معرفت نیست. سیره امام علی(ع) در طول زندگی مبارکشان نشان دهنده عدالت ورزی و خداترسی ایشان است و نمی‌توان برای شناخت ایشان صرفا بر مواضعشان در جنگ با ایران پافشاری کرد:
چرا که:

اولا: موضع ایشان در جنگ با ایران موضع شفاف و روشنی نیست، و از مواضع ایشان در سایر جنگ ها موضع ایشان در این جنگ هم برداشت می‌شود، که فقط به یک کلام ایشان در رابطه با اخلاق در جنگ اکتفا میکنیم:
«لا تُقاتِلُوهُم‏ حَتَّى‏ يَبْدَؤوكُمْ‏، فإنَّكم بِحَمْدِ اللَّهِ على حُجَّة... فإذا كانتِ الهَزِيمَةُ بِإذْن اللَّه فلا تَقْتُلوا مُدْبِراً، ولا تُصِيبُوا مُعْوِراً، ولا تُجْهِزُوا على جَرِيحٍ، ولا تَهِيجُوا النِّسَاءَ بِأَذىً، وإنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَكُم، وسَبَبْنَ أُمراءَ كم‏»(نهج البلاغه، نامه14)
شما آغازگر جنگ نباشید، زیرا بحمد الله شما بر حق هستید... اگر به اذن خدا شکست خوردند وگریختند آن کسی که بر شما پشت کرده ( و مشغول فرار است) را نکشید، به آن کسی که قدرت دفاع ندارد آسیب نزنید و مجروحان را به قتل نرسانید، زنان را با آزار تحریک نکنید هرچند آبروی شما را بریزند و به امیران و فرماندهان شما دشنام دهند.

ثانیا:
حتی اگر روایتی از موضع گیری ایشان که مغایر با اسلام است نقل شده باشد، یارای برابری با سایر خصوصیات ایشان که به تواتر نقل شده را ندارد و باید در آن موضع مخالف تردید داشت، نه این که نقل های متواتر و متقن در اصلاح طلبی و مهرورزی ایشان را نادیده گرفت، همان طور که در رفتارهای اجتماعی هم، در مورد کسی که به وفور از خوبی های او تعریف شده ، با یکی، دو نقل مخالف در مورد شخصیت او، در عدالتش شک نمی کنیم.

نکته دوم:

حتی اگر جنایاتی در این جنگ اتفاق اقتاده باشد با توجه به این که امام علی(ع) نقش فرماندهی و اجرایی در این جنگ نداشته اند نمی‌توان آن جنگ ورزی را به پای ایشان نوشت، روشن است که مردم قدرت حکومت که حق امام(ع) بود را از ایشان دریغ داشتند، چطور می توان توقع داشت در مورد نحوه جنگ و جزئیات جنگ از ایشان تبعیت نمایند؟! علاوه بر این که جنایات و خطاهای فردی سربازان به پای فرماندهانشان هم نوشته نمی شود، چه برسد به شخصتی که فقط در جریان عدم حضور خلیفه به میدان جنگ، نقش مشاور را ایفا نموده است.

نکته سوم:

اصلا اصل جنگ با ایران را نمی توان تهاجم دانست، چرا که ایرانیان هم اندیشه جنگ با اسلام را در سر می‌پروراندند و حتی تحرکات نظامی داشتند، فقط خلیفه دوم در این راستا پیش قدم شد (ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن، ص651)
امپراتوری ایران وجود یک قدرت جدید در منطقه را بر نمی تافت، این خوی پادشاهان ایرانی را می توان در پاره کردن نامه پیامبر(ص) توسط خسروپرویز و دستور دستگیری او به حاکم یمن به وضوح مشاهده کرد.

نکته چهارم:

تغییر فوق سریع دین از زرتشت، مانی و مزدک و... به اسلام در میان ایرانیان نشان دهنده میل و رغبت آنان به اسلام و عدم خوی وحشی گری در سپاه اسلام بوده است، بله در در تاریخ داریم که اقوامی با زور و تهدید دین مردمی را عوض کرده اند اما تاریخ هرگز جنایات آنها را فراموش نکرده و سینه به سینه نقل کرده است، مانند جنایات صلاح الدین ایوبی در مصر؛ اما در مورد إعمال رفتار خشن با ایرانیان توسط مسلمانان بعد از فتح ایران نقل متقن و قابل اعتمادی در دست نیست، با توجه به این که نظر به حساسیت موضوع و شکست یک امپراتوری بزرگ، و وجود انگیزه کافی برای نقل آن جریان ها اگر موردی بود هرگز فراموش نمی شد.
ادوارد براون معتقد است عامل شکست سپاه عظیم ایران از مسلمانان سخت گیری موبدان و نارضایتی مردم بوده است، و همچنین می‌گوید قسمت اعظم کسانی که تغییر مذهب دادند به طیب خاطر و به اختیار و اراده خودشان بود. (تاریخ ادبیات ایران، ادوارد براون، ص299، به نقل از مجموعه آثار شهید مطهری، ج14، ص94)
اگر غیر از این می بود ایرانیان پس از صد سال از فتح ایرانکه توانستند با قدرت و نیروی خود خلافت را از خاندان اموی به خاندان عباسی منتقل کنند، می توانستند حکومت مستقل سیاسی تشکیل دهند و یا آیین کهن خویش را تجدید کنند، این کار برای آنها کاملا مقدور بود، در حالی که با تغییر حکومت به دنبال ایجاد حکومت واقعا اسلامی بودند و گمان می کردند عباسیان طبق شعارها و وعده هایشان این آرمان را محقق خواهند کرد(مجموعه آثار، شهید مطهری، ج14، ص100)
به گواهی کتاب‌های تاریخی بسیاری از مردم تا قرون دوم و سوم، بلکه تا قرن چهارم به دین زرتشت باقی مانده و در اجتماع مسلمانان محترم می زیسته اند.(همان، ص101) پس تمام این قرائن نشان دهنده این است در فتح ایران، و مسلمان شدن ایرانیان اصلا فشار و زوری در کار نبوده تا در مرحله بعد مواضع امیرالمومنین(ع) در این جنگ را موجب تخطئه شخصیت آن حضرت(ع) بدانیم.

موضوع قفل شده است