آیا سند مناظرات امام رضا (علیه السلام) با علمای سایر ادیان ضعیف است؟

تب‌های اولیه

79 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا سند مناظرات امام رضا (علیه السلام) با علمای سایر ادیان ضعیف است؟

با سلام و احترام
در کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)
موارد مناظرات ایشان با علمای ادیان دیگر آمده اما بنده در یک نسخه از آن در پاورقی دیدم که نویسنده(شایدم مترجم) نوشته سند این مناظرات ضعیفه!
آیا این موضوع صحت داره؟ یعنی امکان داره این مناظرات ساختگی باشن با توجه به اینکه حضرت خیلی سریع دیگران رو مغلوب میکنند!
بنده خیلی علم حدیث نمیدونم لطفا در یک کلام بفرمایید سند مناظرات صحیح هست یا نه!
یک نکته دیگه اینکه گویا فقط قسمتی از مناظرات هست در اون کتاب و مثلا گفته حضرت رضا (علیه السلام) با فلان عالم هم مناظره کردند(غیر مسیحیه و یهودیه و اون فردی که مسلمان میشه) و مغلوبش کردند و استدلال های دو طرف رو نیاورده!آیا کامل مناظرات در دسترس هست؟ میشه منبع معرفی کنید!
با تشکر:Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

عيون اخبار الرضا(علیه السلام)


مؤلف:
ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي، معروف به شيخ صدوق (م 381 ق).

معرفي اجمالي کتاب:
شيخ صدوق در اين کتاب روايات مربوط به امام رضا - عليه السلام - و مجموعه رواياتي را که از آن حضرت روايت شده، جمع آوري کرده است. مؤلف، کتاب مذکور را براي هديه به کتابخانه صاحب بن عباد ديلمي، وزير وقت و حاکم شيعي آن دوران، نگاشته است. صاحب بن عباد در مدح و ستايش امام رضا - عليه السلام - اشعاري مي سرايد و آن را به شيخ صدوق هديه مي دهد و شيخ نيز اين کتاب را در پاسخ به هديه ايشان به نگارش در مي آورد. اين کتاب از معتبرترين منابع روايي شيعه است و مانند ديگر کتابهاي شيخ صدوق از ارزش و اعتبار خاصي برخوردار است.
عيون اخبارالرضا کتابي ارزشمند و مفيد در شرح و توضيح بسياري از عقايد شيعه است. شيخ صدوق با جمع آوري سخنان و بحثهاي امام رضا - عليه السلام - با ديگر انديشمندان آن دوران بسياري از مباحث مهم اسلامي را مطرح کرده است.
شروح و تعليقات:
شرح عيون اخبار الرضا، نوشته علي اصغر بن سيد حسين حکيم بن سيد علي شوشتري؛ شرح محمد علي حزين بن شيخ ابوطالب زاهدي گيلاني؛ شرحِ سيدنعمت الله جزائري؛ شرح مولا هادي بنايي؛ شرح خطبة الرضا، نوشته حسن بن علي گوهري قراچه داغي که خطبه توحيد کتاب را شرح داده است.

او دو قصیدۀ مزبور را نیز در مقدمۀ کتابش آورده است که چند بیت ابتدایی آن به این شرح است:

class: nastaliq

[TD="class: b"]یا سائرا زائرا إلی طوس[/TD]

[TD="class: b"]مشهد طهر و أرض تقدیس‏[/TD]
[TD="class: b"]أبلغ سلامی الرضا و حط علی[/TD]

[TD="class: b"]أکرم رمس لخیر مرموس‏[/TD]
[TD="class: b"]و الله و الله حلفة صدرت[/TD]

[TD="class: b"]من مخلص فی الولاء مغموس‏‏[/TD]
[TD="class: b"]إنی لو کنت مالکا إربی[/TD]

[TD="class: b"]کان بطوس الفناء تعریس‏‏[/TD]
[TD="class: b"]و کنت أمضی العزیم مرتحلا[/TD]

[TD="class: b"]منتسفا فیه قوة العیس‏‏[/TD]
[TD="class: b"]لمشهد بالذکاء ملتحف
[/TD]

[TD="class: b"]و بالسناء و الثناء مأنوس‏‏[/TD]

ای که به زیارت طوس -محلّ پاک و سرزمین قداست- رهسپاری! سلام مرا به حضرت رضا(ع) برسان و نزد بهترین قبر که صاحب آن بهترین به خاک سپردگان است فرود آی. قسم به خداوند، قسمی که از انسانی مخلص و غرق در ولای اهل بیت صادر شده است. که اگر برآوردن آرزوهایم به دست خودم بود، در مقابل خانه (حضرت رضا) در طوس اقامت می‌‏گزیدم.

شیخ صدوق در این کتاب روایات مربوط به امام رضا - علیه السلام - و مجموعه روایاتی را که از آن حضرت روایت شده، جمع آوری کرده است. مؤلف، کتاب مذکور را برای هدیه به کتابخانه صاحب بن عباد دیلمی، وزیر وقت و حاکم شیعی آن دوران، نگاشته است. صاحب بن عباد در مدح و ستایش امام رضا - علیه السلام - اشعاری می سراید و آن را به شیخ صدوق هدیه می دهد و شیخ نیز این کتاب را در پاسخ به هدیه ایشان به نگارش در می آورد. این کتاب از معتبرترین منابع روایی شیعه است و مانند دیگر کتابهای شیخ صدوق از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است.
عیون اخبارالرضا کتابی ارزشمند و مفید در شرح و توضیح بسیاری از
عقاید شیعه است. شیخ صدوق با جمع آوری سخنان و بحثهای امام رضا - علیه السلام - با دیگر اندیشمندان آن دوران بسیاری از مباحث مهم اسلامی را مطرح کرده است.

او دو قصیدۀ مزبور را نیز در مقدمۀ کتابش آورده است که چند بیت ابتدایی آن به این شرح است:

class: nastaliq

[TD="class: b"]یا سائرا زائرا إلی طوس[/TD]

[TD="class: b"]مشهد طهر و أرض تقدیس‏[/TD]
[TD="class: b"]أبلغ سلامی الرضا و حط علی[/TD]

[TD="class: b"]أکرم رمس لخیر مرموس‏[/TD]
[TD="class: b"]و الله و الله حلفة صدرت[/TD]

[TD="class: b"]من مخلص فی الولاء مغموس‏‏[/TD]
[TD="class: b"]إنی لو کنت مالکا إربی[/TD]

[TD="class: b"]کان بطوس الفناء تعریس‏‏[/TD]
[TD="class: b"]و کنت أمضی العزیم مرتحلا[/TD]

[TD="class: b"]منتسفا فیه قوة العیس‏‏[/TD]
[TD="class: b"]لمشهد بالذکاء ملتحف[/TD]

[TD="class: b"]و بالسناء و الثناء مأنوس‏‏[/TD]

ای که به زیارت طوس -محلّ پاک و سرزمین قداست- رهسپاری! سلام مرا به حضرت رضا(ع) برسان و نزد بهترین قبر که صاحب آن بهترین به خاک سپردگان است فرود آی. قسم به خداوند، قسمی که از انسانی مخلص و غرق در ولای اهل بیت صادر شده است. که اگر برآوردن آرزوهایم به دست خودم بود، در مقابل خانه (حضرت رضا) در طوس اقامت می‌‏گزیدم.

اعتبار روایات عیون اخبار الرضا(ع)

كتاب شريف عيون اخبار الرضا ـ عليه‎السلام ـ تأليف شيخ صدوق از كتبي است كه علامه مجلسي ضمن تعريف و تمجيد از آن،‌ اين كتاب را به خط شيخ صدوق مي‎داند.[1]

شيخ صدوق به دعاي امام عصر ولادت يافته و مورد احترام و توثيق تمام علماي رجال شيعه است.[2]شيخ طوسي در تمجيد شيخ صدوق مي‎گويد: «صدوق حافظ احاديث و بصير به علم رجال بود و در ميان قميين مانندش در زيادي محفوظات و دانش ديده نشده است.»[3]
ابن ادريس نيز در سرائر مي‎نويسد: شيخ ما ابوجعفر علي بن بابويه، ثقة و جليل القدر و بصير به اخبار بود.[4] بنابراين، شيخ صدوق چون ثقه بوده و روايات معتبر را جمع‎آوري و نقل مي‎كرده احاديث كتاب عيون اخبار الرضا ـ عليه‎السلام ـ نيز در نزد علما رجال و حديث معتبر است،‌البته ممكن است گاهي برخي روايات نيز از ديدگاه دانشمندان رجالي و حديث شناسان از صحت و اعتبار لازم برخوردار نباشد ولي آن چه مهم است غالب روايات كتاب ياد شده داراي اعتبار است.
كتاب اصول و فروع كافي تأليف ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كليني رازي است كه تمام علماي رجال وي را توثيق ‌نموده‎اند. نجاشي دربارة او مي‎گويد: «موثق‎ترين و ثابت‎ترين كسان در حديث است»[5] علامه حلّي و ابن داوود نيز او را توثيق كرده‎اند،‌ و به همين خاطر به ثقة الاسلام معروف شد.
مرحوم كليني در تأليف كتاب كافي بيست سال به خود رنج داد و آن را از اصول معتمده و ثقات مشايخ گردآوري كرد.
شيخ مفيد نسبت به كافي مي‎گويد: كافي بزرگترين كتاب حديث شيعه و پر فايده‎ترين آن‎هاست.[6] بنابراين روايات كتاب كافي نيز همگي داراي اعتبار و استحكام لازم هستند. البته گرچه ممكن است برخي روايات موجود در كافي نيز از نظر برخي از علماء رجال و حديث شناسان از اعتبار لازم برخوردار نباشد. ولي غالب و اكثر روايات آن معتبر هستند.[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ر.ك: كاظم مدير شانه‎چي، علم الحديث و دراية الحديث، قم، انتشارات اسلامي، چاپ سيزدهم، 1377.
2. علامه مجلسي بحارالانوار، بيروت، مؤسسة‌ الوفاء، 1404هـ.ق، ج1،‌ص 6-10.
3. علم الحديث، دکتر رضا مؤدب.

پیام;573799 نوشت:
اعتبار روایات عیون اخبار الرضا(ع)

كتاب شريف عيون اخبار الرضا ـ عليه‎السلام ـ تأليف شيخ صدوق از كتبي است كه علامه مجلسي ضمن تعريف و تمجيد از آن،‌ اين كتاب را به خط شيخ صدوق مي‎داند.[1]

شيخ صدوق به دعاي امام عصر ولادت يافته و مورد احترام و توثيق تمام علماي رجال شيعه است.[2]شيخ طوسي در تمجيد شيخ صدوق مي‎گويد: «صدوق حافظ احاديث و بصير به علم رجال بود و در ميان قميين مانندش در زيادي محفوظات و دانش ديده نشده است.»[3]
ابن ادريس نيز در سرائر مي‎نويسد: شيخ ما ابوجعفر علي بن بابويه، ثقة و جليل القدر و بصير به اخبار بود.[4] بنابراين، شيخ صدوق چون ثقه بوده و روايات معتبر را جمع‎آوري و نقل مي‎كرده احاديث كتاب عيون اخبار الرضا ـ عليه‎السلام ـ نيز در نزد علما رجال و حديث معتبر است،‌البته ممكن است گاهي برخي روايات نيز از ديدگاه دانشمندان رجالي و حديث شناسان از صحت و اعتبار لازم برخوردار نباشد ولي آن چه مهم است غالب روايات كتاب ياد شده داراي اعتبار است.
كتاب اصول و فروع كافي تأليف ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كليني رازي است كه تمام علماي رجال وي را توثيق ‌نموده‎اند. نجاشي دربارة او مي‎گويد: «موثق‎ترين و ثابت‎ترين كسان در حديث است»[5] علامه حلّي و ابن داوود نيز او را توثيق كرده‎اند،‌ و به همين خاطر به ثقة الاسلام معروف شد.
مرحوم كليني در تأليف كتاب كافي بيست سال به خود رنج داد و آن را از اصول معتمده و ثقات مشايخ گردآوري كرد.
شيخ مفيد نسبت به كافي مي‎گويد: كافي بزرگترين كتاب حديث شيعه و پر فايده‎ترين آن‎هاست.[6] بنابراين روايات كتاب كافي نيز همگي داراي اعتبار و استحكام لازم هستند. البته گرچه ممكن است برخي روايات موجود در كافي نيز از نظر برخي از علماء رجال و حديث شناسان از اعتبار لازم برخوردار نباشد. ولي غالب و اكثر روايات آن معتبر هستند.[7]


واقعا نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم متاسفم!
بزرگوار شما اصلا سوال رو یکبار با دقت خوندید؟
بحث من اصلا سر شیخ صدوق نبود! من چه کار با علما شیعه دارم!
من میگم سند اون مناظرات از نظر علمی چطوریه؟ کاری با فرد خاصی ندارم کاری با کتاباش ندارم
آبا سندش متواتر هست؟ بعدشم کل مناظرات با سند صحیح در جای دیگری آمده یا نه؟
اگر نمیخواهید جواب بدید فرمایید که بنده هی نیام سایت چک کنم جوابم اومده یا نه
جالب اینجاست که یه بنده خدایی هم تند تند برای پاسخ بی ربط شما صلوات فرستاده!
یا حق

سلام دوست من اگه به جواب سوم التفات بفرمایید پیرامون صحت روایات آورده شده در این کتاب بحث شده (مناظرات هم بخشی از روایات این کتابه)،به بخشی از اون توجه بفرمایید:

ابن ادريس نيز در سرائر مي‎نويسد: شيخ ما ابوجعفر علي بن بابويه، ثقة و جليل القدر و بصير به اخبار بود. بنابراين، شيخ صدوق چون ثقه بوده و روايات معتبر را جمع‎آوري و نقل مي‎كرده احاديث كتاب عيون اخبار الرضا ـ عليه‎السلام ـ نيز در نزد علما رجال و حديث معتبر است،‌البته ممكن است گاهي برخي روايات نيز از ديدگاه دانشمندان رجالي و حديث شناسان از صحت و اعتبار لازم برخوردار نباشد ولي آن چه مهم است غالب روايات كتاب ياد شده داراي اعتبار است.(مطلب قبلی)

[h=1]برخی منظرات ومنابع دیگری که آنرا نقل کرده اند:
دعوت مامون از امام به مجلس مباحثه بزرگان ادیان[/h]

[h=1]واکنش امام علیه السلام[/h]

[h=1]استدلال امام درباره نبوت عیسی علیه السلام[/h]
[h=1]استدلال امام از انجیل[/h]

[h=1]دلیل اختلاف اناجیل چهارگانه[/h]
[h=1]اثبات نبوت پیامبر اسلام با کتب آسمانی[/h]

[h=1]منابع:[/h]

  • بحار الانوار، ج 49، ص 173. ح 12.
  • از عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 154-178.
  • اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام ص 600 تا 614.

منابعی دیگر که به بررسی این روایات مناظره پرداخته اند:
1-مجموعه آثار دومین کنگره جهانى حضرت رضا ـ علیه‌السلام ـ، 1366هـ.ش، ج 1 ص 432ـ 452 مقاله آیت الله ناصر مکارم شیرازى، با تلخیص
2- مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، انتشارات امام صادق علیه‌السلام.

پیام;574004 نوشت:
احاديث كتاب عيون اخبار الرضا ـ عليه‎السلام ـ نيز در نزد علما رجال و حديث معتبر است،‌البته ممكن است گاهي برخي روايات نيز از ديدگاه دانشمندان رجالي و حديث شناسان از صحت و اعتبار لازم برخوردار نباشد ولي آن چه مهم است غالب روايات كتاب ياد شده داراي اعتبار است.(مطلب قبلی)

عزیز من!
آغازگر تاپیک نپرسیده‌اند کتاب معتبره یا نه؟ میگویند اون احادیث معتبره یا نه؟
شما میگویید غالب روایات اون کتاب معتبره؟ خب احسنت! حالا بگویید این روایات داخل اون غالب هست یا نه؟
لطفا پاسخ سوال رو دقیق بدهید:ok:

وبازهم منبعی دیگر:
کتاب احتجاج طبرسی، احمد بن علی، ، ترجمه بهراد جعفری، تهران، اسلامیه، ١٣٨١ش، ج2.

بله بزرگوار فضای کلی اعتبار کتاب عیون آمد وکتب دیگری که به این مناظرات پرداخته اند.واعتبار روایات داخل کتاب مرتبط با اعتبار خود کتاب هستش ونویسنده اون کتاب.

[h=1]مناظره امام رضا (ع) با عالم بزرگ مسیحی
[/h] هنگامی که علی بن موسی الرضا (ع) وارد بر مأمون شد . او به فضل بن سهل ، وزیر مخصوصش دستور داد که پیروان مکاتب مختلف را مانند جاثلیق ( عالم بزرگ مسیحی ) و رأس الجالوت ( پیشوای بزرگ یهودیان ) و رؤسای صائبین و هربز اکبر ( پیشوای بزرگ زردشتیان ) و نسطاس رومی ( عالم بزرگ نصرانی ) و همچنین علمای دیگر علم کلام را دعوت کند تا سخنان آن حضرت را بشنوند و هم آن حضرت سخنان آنها را . هدف مأمون از این کار این بود که به پندار خویش مقام امام (ع) را در انظار مردم پایین بیاورد ، به گمان اینکه امام (ع) تنها به مسائل ساده ای از قرآن و حدیث آشناست و از فنون علم و استدلال بی بهره است .این مجلس تشکیل شد و مأمون رو به جاثلیق کرد و گفت : ای جاثلیق ! این پسر عموی من موسی بن جعفر (ع) است . او از فرزندان فاطمه (س) دختر پیامبر ما ، و فرزند علی بن ابیطالب (ع) است . من دوست دارم با او سخن بگویی و مناظره کنی ، اما طریق عدالت را در بحث رها مکن .
جاثلیق گفت : ای امیر مؤمنان ! من چگونه بحث و گفتگو کنم که ( با او قدر مشترکی ندارم ) او به کتابی استدلال می کند که من منکر آنم و به پیامبر عقیده دارد که من به او ایمان نیاورده ام .
در اینجا امام (ع) شروع به سخن کرد و فرمود : ای نصرانی ! اگر به انجیل خودت برای تو استدلال کنم اقرار خواهی کرد ؟
جاثلیق گفت : آیا می توانم گفتار انجیل را انکار کنم ؟ آری به خدا سوگند اقرار خواهم کرد هرچند به ضرر من باشد .
امام (ع) فرمود : هرچه می خواهی بپرس و جوابش رو بشنو .
جاثلیق : درباره نبوت عیسی و کتابش چه می گویی ؟ آیا چیزی از این دو را انکار می کنی ؟
امام (ع) : من به نبوت عیسی و کتابش و به آنچه به امتش بشارت داده و حواریون به آن اقرار کرده اند ، اعتراف می کنم ، و به نبوت ( آن ) عیسی که اقرار به نبوت محمد (ص) و کتابش نکرده و امتش را به آن بشارت نداده کافرم !
جاثلیق : آیا به هنگام قضاوت از دو شاهد عادل استفاده نمی کنی ؟
امام (ع) : آری .
جاثلیق : پس دو شاهد از غیر اهل مذهب خود از کسانی که نصاری شهادت آنان را مردود نمی شمارند بر نبوت محمد (ص) اقامه کن و از ما نیز بخواه که دو شاهد بر این معنا از غیر اهل مذهب خود بیاوریم .
امام (ع) : هم اکنون انصاف را رعایت کردی ای نصرانی ، آیا کسی را که عادل بود و نزد مسیح ، عیسی بن مریم مقدم بود می پذیری ؟
جاثلیق : این مرد عادل کیست ، نامش را ببر ؟
امام (ع) : درباره « یوحنای » دیلمی چه می گویی ؟
جاثلیق : به به ! محبوبترین فرد نزد مسیح را بیان کردی !
امام (ع) : تو را سوگند می دهم آیا انجیل این سخن را بیان می کنند که یوحنا گفت : حضرت مسیح مرا از دین محمد عربی با خبر ساخت و به من بشارت داد که بعد از او چنین پیامبری خواهد آمد ، من نیز به حواریون بشارت دادم و آنها به او ایمان آوردند ؟
جاثلیق گفت : آری ! این سخن را یوحنا از مسیح نقل کرده و بشارت به نبوت مردی و نیز بشارت به اهل بیت و وصیش داده است ؛ اما نگفته است این در چه زمانی واقع می شود و این گروه را برای ما نام نبرده تا آنها را بشناسیم .
امام (ع) : اگر ما کسی را بیاوریم که انجیل را بخواند و آیاتی از آن را که نام محمد (ص) و اهل بیتش و امتش در آنها است ، تلاوت کند آیا ایمان به او می آوری ؟
جاثلیق : بسیار خوب است .
امام (ع) به نسطاس فرمود : آیا سفرِ سوم انجیل را از حفظ داری ؟
نسطاس گفت : بلی ، از حفظ دارم .
سپس امام به رأس الجالوت ( بزرگ یهودیان ) رو کرد و فرمود : آیا تو هم انجیل را می خوانی ؟ گفت آری به جان خودم سوگند . فرمود سِفرِ سوم را بر گیر ، اگر در آن ذکری از محمد و اهل بیتش بود به نفع من شهادت ده و اگر نبود شهادت نده . سپس امام ( ع) سفر سوم را قرائت کرد تا به نام پیامبر (ص) رسید ، آنگاه متوقف شد و رو به جاثلیق کرد و فرمود : ای نصرانی ! تو را به حق مسیح و مادرش آیا قبول داری که من از انجیل باخبرم ؟
جاثلیق : آری .
سپس امام (ع) نام پیامبر (ص) و اهل بیت و امتش را برای او تلاوت کرد ؛ سپس افزود : ای نصرانی ! چه می گویی ، این سخن عیسی بن مریم است ؟ اگر تکذیب کنی آنچه را که انجیل در این زمینه می گوید ، موسی و عیسی هر دو را تکذیب کرده ای و کافر شده ای .
جاثلیق : من آنچه را که وجود آن در انجیل برای من روشن شده است انکار نمی کنم و به آن اعتراف دارم .
امام (ع) : همگی شاهد باشید او اقرار کرد ، سپس فرمود : ای جاثلیق هر سوالی می خواهی بکن .
جاثلیق : از حواریون عیسی بن مریم خبر ده که آنها چند نفر بودند و نیز خبر ده که علمای انجیل چند نفر بودند ؟
امام (ع) : از شخص آگاهی سؤال کردی ، حواریون دوازده نفر بودند و اعلم و افضل آنها لوقا بود . ( اما علمای نصاری سه نفر بودند : یوحنای اکبر در سرزمین باخ ، یوحنای دیگری در قرقیسا و یوحنای دیلمی در رجاز و نام پیامبر و اهل بیت و امتش نزد او بود ، و او بود که به امت عیسی و بنی اسرائیل بشارت داد . )
سپس فرمود : ای نصرانی ! به خدا سوگند ما ایمان به آن عیسی داریم که ایمان به محمد داشت ، ولی تنها ایرادی که به پیامبر شما عیسی داریم این بود که او کم روزه می گرفت و کم نماز می خواند !
جاثلیق ناگهان متحیر شد و گفت : به خدا سوگند علم خود را باطل کردی و پایه کار خویش را ضعیف نمودی و من گمان می کردم تو اعلم مسلمانان هستی .
امام (ع) : مگر چه شده ؟
جاثلیق : به خاطر اینکه می گویی عیسی ضعیف و کم روزه و کم نماز بود ، در حالی که عیسی حتی یک روز را افطار نکرد و هیچ شبی را ( به طور کامل ) نخوابید و صائم الدهر و قائم اللیل بود .
امام (ع) : برای چه کسی روزه می گرفت و نماز می خواند ؟!
جاثلیق نتوانست پاسخ گوید و ساکت شد ( زیرا اگر اعتراف به عبودیت عیسی می کرد با ادعای الوهیت او سازگار نبود )
امام (ع) : ای نصرانی ! سؤال دیگری از تو دارم .
جاثلیق با تواضع گفت : اگر بدانم پاسخ می گویم .
امام (ع) : تو انکار می کنی که عیسی مردگان را به اذن خداوند متعال زنده می کرد ؟
جاثلیق در بن بست قرار گرفت و بنا به ناچار گفت : انکار می کنم ، چرا که آن کس که مردگان را زنده کند و کور مادرزاد و مبتلا به برص را شفا دهد او پروردگار است و مستحق الوهیت .
امام (ع) : حضرت الیسع نیز همین کار را می کرد و او بر آب راه می رفت و مردگان را زنده کرد و نابینا و مبتلا به برص را شفا داد ، اما امتش قائل به الوهیت او نشدند و کسی او را عبادت نکرد . حزقبل پیامبر نیز همان کار مسیح را انجام داد و مردگان را زنده کرد .
سپس رو به رأس الجالوت کرده فرمود : ای راس الجالوت ، آیا اینها را در تورات می یابی که بخت النصر اسیران بنی اسرائیل را در آن زمان که حکومت با بیت المقدس مبارزه کرد به بابل آورد ، خداوند حزقیل را به سوی آنها فرستاد و او مردگان آنها را زنده کرد ؟ این واقعیت در تورات مضبوط است ، هیچ کس جز منکران حق از آن را انکار نمی کنند .
راس الجالوت : ما این را شنیده ایم و می دانیم .
امام (ع) : راست می گویی ، سپس افزود : ای یهودی این سِفر از تورات را بگیر و آنگاه خود شروع به خواندن آیاتی از تورات کرد ، مرد یهودی تکانی خورد و در شگفت فرو رفت .
سپس امام رو به نصرانی کرد و قسمتی از معجزات پیامبر اسلام را درباره زنده شدن بعضی از مردگان به دست او و شفای بعضی از بیماران غیرقابل علاج را به برکت او برشمرد و فرمود : با این همه ما هرگز او را پروردگار خود نمی دانیم ، اگر به خاطر اینگونه معجزات ، عیسی را خدای خود بدانید باید « الیسع و حزقیل » را نیز معبود خویش بشمارید . زیرا آنها نیز مردگان را زنده کردند و نیز ابراهیم خلیل پرندگانی را گرفت و سر برید و آنها را بر کوه های اطراف قرار داد ، سپس آنها را فرا خواند و همگی زنده شدند . موسی بن عمران نیز چنین کاری را در مورد هفتاد نفر که با او به کوه طور آمده بودند و بر اثر صاعقه مردند انجام داد ، تو هرگز نمی توانی این حقایق را انکار کنی ،زیرا تورات و انجیل و زبور و قرآن از آن سخن گفته اند . پس باید همه اینها را خدای خویش بدانیم .
جاثلیق پاسخی نداشت بدهد ، تسلیم شد و گفت : سخن ، سخن توست و معبودی جز خداوند یگانه نیست .
سپس امام (ع) در باب کتاب اشعیا از او و راس الجالوت سوال کرد . او گفت : من از آن بخوبی آگاهم . فرمود : این جمله را به خاطر دارید که اشعیا گفت : من کسی را دیدم که بر دراز گوشی سوار است و لباسهایی از نور در تن کرده ( اشاره به حضرت مسیح ) و کسی را دیدم که بر شتر سوار است و نورش مثل نور ماه ( اشاره به پیامبر اسلام (ص) ) گفتند : آری اشعیا چنین سخنی را گفته است .
امام (ع) افزود : ای نصرانی ، این سخن مسیح را در انجیل به خاطر داری که فرمود : من به سوی پروردگار شما و پروردگار خودم می روم و « بارقلیطا(1) » می آید و درباره من شهادت بحق میدهد . ( آنگونه که من درباره او شهادت داده ام ) و همه چیز را برای شما تفسیر می کند ؟
جاثلیق : آنچه را از انجیل می گویی ما به آن معترفیم .
سپس امام (ع) سؤالات دیگری درباره انجیل و از میان رفتن نخستین انجیل و بعد نوشته شدن آن بوسیاه چهار نفر : مرقس ، لوقا ، یوحنا و متی که هر کدام نشستند و انجیلی را نوشتند ( انجیل هایی که هم اکنون موجود و در دست مسیحیان است ) ، سخن گفت و تناقضهایی از کلام جاثلیق گرفت .
جاثلیق به کلی درمانده شده بود ؛ به گونه ای که هیچ راه فرار نداشت . لذا هنگامی که امام (ع) بار دیگر به او فرمود : ای جاثلیق ، هر چه می خواهی سوال کن ، او از هرگونه سوالی خود داری کرد و گفت : اکنون شخص دیگری غیر از من سوال کند ، قسم به حق که گمان نمی کردم در میان مسلمانان کسی مثل تو باشد.(2)

1- مقصود ازپارقلیطا یا فارقلیطا که حضرت مسیح از آمدن او خبر داده است، حضرت محمد (ص) می باشدو این پیشگویی در انجیل یوحنا در ابواب 14و 15 و 16 وارد شده است.( اطلاعات بیشتر در قسمت بشارات عهدین خواهد آمد.)

2- کتاب سیره پیشوایان –مهدی پیشوایی

بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹، ص ۱۷۳دیگر منبع روایت فوق که اون را معتبر شمرده.


دوران حیات امام هشتم شیعیان، ‌حضرت رضا(ع) دورانی است که افکار و اندیشه‌های مختلف فلسفی و کلامی بسیاری در معرض برخورد و تعاطی با یکدیگر قرار داشتند و خلیفه وقت مامون نیز به ظاهر به ترجمه و بحث و گفتگو میان این اندیشه رغبت نشان می‌داد.
یکی از دلایل قابل بررسی تاریخی در پذیرش منصب ولایتعهدی حاکم ظالمی چون مامون از جانب امام رضا(ع)، استفاده از همین فرصت مهیا شده برای نشر و تبیین اندیشه ناب اسلامی در مقیاس جهانی آن روزگار بوده است. چرا که در آن عصر تمدن اسلا‌می بیشترین متصرفات را در اختیار داشت.

مناظرات امام هشتم را آن‌گونه که در تاریخ ثبت شده و به ما رسیده است در مقابل سه گروه ملحدان، اهل کتاب و متکلمان فرق دیگر اسلامی تقسیم‌بندی می‌کنند و معمولا در بیان آغاز این مناظرات چنین روایت کرده‌اند که مامون به فضل بن سهل، وزیر مخصوصش دستور داد که پیروان مکاتب مختلف مانند جاثلیق ( عالم بزرگ مسیحی ) و راس الجالوت ( پیشوای بزرگ یهودیان ) و روِسای صائبین و هربذ اکبر ( پیشوای بزرگ زرتشتیان ) و نسطاس رومی ( عالم بزرگ نصرانی ) و همچنین علمای دیگر علم کلام را دعوت کند تا سخنان آن حضرت را بشنوند و آن حضرت هم سخنان آنها را.
همچنین گفته‌اند هدف مأمون از این کار این بود که به پندار خویش مقام امام(ع) را در انظار مردم پایین بیاورد، به گمان اینکه امام(ع) تنها به مسائل ساده ای از قرآن و حدیث آشناست و از فنون علم و استدلال بی بهره است.

پیام;574027 نوشت:

دوران حیات امام هشتم شیعیان، ‌حضرت رضا(ع) دورانی است که افکار و اندیشه‌های مختلف فلسفی و کلامی بسیاری در معرض برخورد و تعاطی با یکدیگر قرار داشتند و خلیفه وقت مامون نیز به ظاهر به ترجمه و بحث و گفتگو میان این اندیشه رغبت نشان می‌داد.
یکی از دلایل قابل بررسی تاریخی در پذیرش منصب ولایتعهدی حاکم ظالمی چون مامون از جانب امام رضا(ع)، استفاده از همین فرصت مهیا شده برای نشر و تبیین اندیشه ناب اسلامی در مقیاس جهانی آن روزگار بوده است. چرا که در آن عصر تمدن اسلا‌می بیشترین متصرفات را در اختیار داشت.

مناظرات امام هشتم را آن‌گونه که در تاریخ ثبت شده و به ما رسیده است در مقابل سه گروه ملحدان، اهل کتاب و متکلمان فرق دیگر اسلامی تقسیم‌بندی می‌کنند و معمولا در بیان آغاز این مناظرات چنین روایت کرده‌اند که مامون به فضل بن سهل، وزیر مخصوصش دستور داد که پیروان مکاتب مختلف مانند جاثلیق ( عالم بزرگ مسیحی ) و راس الجالوت ( پیشوای بزرگ یهودیان ) و روِسای صائبین و هربذ اکبر ( پیشوای بزرگ زرتشتیان ) و نسطاس رومی ( عالم بزرگ نصرانی ) و همچنین علمای دیگر علم کلام را دعوت کند تا سخنان آن حضرت را بشنوند و آن حضرت هم سخنان آنها را.
همچنین گفته‌اند هدف مأمون از این کار این بود که به پندار خویش مقام امام(ع) را در انظار مردم پایین بیاورد، به گمان اینکه امام(ع) تنها به مسائل ساده ای از قرآن و حدیث آشناست و از فنون علم و استدلال بی بهره است.


برادر بزرگوار ایشان می گویند که سلسله راویان روایت مناظره را از نظر علم رجال بررسی کنید.همانکه اولش حدثنا دارد.

הנביא מוחמד;571247 نوشت:
با سلام و احترام
در کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)
موارد مناظرات ایشان با علمای ادیان دیگر آمده اما بنده در یک نسخه از آن در پاورقی دیدم که نویسنده(شایدم مترجم) نوشته سند این مناظرات ضعیفه!
آیا این موضوع صحت داره؟ یعنی امکان داره این مناظرات ساختگی باشن با توجه به اینکه حضرت خیلی سریع دیگران رو مغلوب میکنند!
بنده خیلی علم حدیث نمیدونم لطفا در یک کلام بفرمایید سند مناظرات صحیح هست یا نه!
یک نکته دیگه اینکه گویا فقط قسمتی از مناظرات هست در اون کتاب و مثلا گفته حضرت رضا (علیه السلام) با فلان عالم هم مناظره کردند(غیر مسیحیه و یهودیه و اون فردی که مسلمان میشه) و مغلوبش کردند و استدلال های دو طرف رو نیاورده!آیا کامل مناظرات در دسترس هست؟ میشه منبع معرفی کنید!
با تشکر:Gol:

این سوال پرسشگر گرامی است بنابراین سوال ازصحت حدیث بود که سخن علامه مجلسی(ره) در تایید این روایت آورده شد ،سوال دیگر از سند های دیگر مناظرات بود واینکه در منابع دیگر آورده شده یانه ؟که آنهم در اسانید وکتب دیگر آورده شد . درضمن علاوه برمطالب فوق از صحت اعتبار مجموع کتاب ومولف هم جهت اعتبار این کتاب نزد حدیث شناسان مدارک ومطالبی نقل گردید.

مجموعه مناظرات علي ابن موسي الرضا (ع) براي دسترسي سريع به مطالب اين بخش ....

مناظرات امام رضا (ع) / براي ورود به هر بخش كليك كنيد .



  1. تکلم به زبان رومي و سندي و مسلمان شدن مرد نصراني

زبان وگویش مناظرات

آیا امام رضا (ع) در ايران فارسي صحبت مي كردند؟

پاسخ: در جواب اين سوال به مطالب ذيل توجه بفرماييد :
1- در آن زمان زبان رسمي مردم تمام مناطق اسلامي از جمله ايران, عربي بود لذا مردم با زبان عربي آشنايي داشتند.
2- امام رضا عليه السلام امام معصوم و از هر جهت كامل است و براي او مشكلي به نام زبان وجود ندارد . زبان اصلي امام زبان عربي است و امام با مردم عربي به زبان عربي سخن مي گفتند و اگر جايي كسي از زبان عربي سردرنمي آورد با او به زبان خودش سخن مي گفت .
ابوهاشم جعفري مي گويد : امام رضا عليه السلام با برخي از خدمتكاران خود به زبان فارسي سخن مي گفت .( بحار الانوار ج 49 ص 87 ح 2 باب معرفته بجميع اللغات .)
هروي مي گويد : امام رضا عليه السلام با همه به زبان خودشان سخن مي گفت . (همان ح 3)
ابو اسماعيل سندي مي گويد : خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم و من عربي را درست بلد نبودم و به زبان سندي سلام كردم و آن حضرت به زبان سندي جوابم را داد و تا آخر با زبان سندي با آن حضرت حرف زدم . (همان ص 50 ح 51)
امام رضا عليه السلام در مناظرات با علماي اديان مختلف به زبان خود آنان سخن مي گفت .( منتهي الامال ج 2 ص 516 چاپ هجرت . بحار الانوار ج 49 ص 75 . )
گاه گفت‌وگوهاي امام رضا عليه السلام با مردم سرزمين‌هاي گوناگون و با زبان خاص هر يك از آن‌ها، اطرافيان را به شگفت وا مي‌داشت. به گونه‌اي كه خطاب به امام مي‌گفتند: شما چگونه بر اين همه زبان مسلط هستيد؟(علامه مجلسي، بحار الانوار، ج49، ص87 و ج50، ص136)
3- در آن زمان كه امام را به خراسان آوردند منطقه خراسان پر از قبايل عربي بود و امام با مستمعان خود كه از اين قبايل عربي بودند به زبان عربي حرف مي زدند و اگر در ميان آنها غير عربي باشد مي تواند از عربي ها بپرسد و واجب نيست كه براي هر كسي به زبان او سخن گفت . براي پي بردن به اين مطلب كه خراسان پر از قبايل عربي بود به كتاب « تاريخ پيدايش تشيع » نوشته جعفريان مراجعه كنيد .
4- نيشابور پر از عرب بود و امام با آنان به زبان عربي سخن مي گفت نه غير عربي و مستمعان امام همه عربي و سني بودند و آن زمان مردم نيشابور شيعه نبودند . ( به تاريخ تشيع در ايران ص 131 چاپ سال 1371 يك جلدي مراجعه كنيد )


معرفی منبعی دیگر برای مطالعه بیشتر
قرشی , پژوهشی دقیق در زندگانی امام ج 1 ص 218 نجفی , مناظرات ستاره هشتم ص 43

با سلام

چندین مناظره را شیخ صدوق در عیونش آورده با اسنادی که در اصطلاح رجال ضعیف هستند اما این مناظرات با توجه به شواهدی که دارند ضعف سندی باعث ضعف متن نمی شوند :

باب ذكر مجلس الرضا عليه السلام مع أهل الاديان واصحاب المقالات في التوحيد عند المأمون 1 - حدثنا أبو محمد جعفر بن على بن أحمد الفقيه القمى ثم الايلاقى رضى الله عنه قال: اخبرنا أبو محمد الحسن بن محمد بن على بن صدقه القمى قال: حدثنا أبو عمرو محمد بن عمر بن عبد العزيز الانصاري الكجى قال: حدثني من سمع الحسن بن محمد النوفلي ثم الهاشمي يقول: لما قدم على بن موسى الرضا عليه السلام على المأمون أمر الفضل بن سهل ان يجمع له اصحاب المقالات مثل الجاثليق (1) وراس الجالوت (2) ورؤساء الصابئين (3) والهربذ (4) الاكبر واصحاب زردهشت (5) ونسطاس (6) الرومي

والمتكلمين ليسمع كلامه وكلامهم فجمعهم الفضل بن سهل ثم اعلم المأمون باجتماعهم فقال: ادخلهم على ففعل فرحب بهم المأمون ثم قال لهم: انى إنما جمعتكم لخير واحببت ان تناظروا ابن عمى هذا المدنى القادم على فإذا كان بكره فاغدوا ولا يتخلف منكم أحد فقالوا: السمع والطاعه يا أمير المؤمنين نحن مبكرون انشاء الله قال الحسن بن محمد النوفلي: فبينا نحن في حديث لنا عند أبي الحسن الرضا عليه السلام إذ دخل علينا ياسر الخادم وكان يتولى أمر أبي الحسن عليه السلام فقال له: يا سيدى ان أمير المؤمنين يقرئك السلام ويقول: فداك اخوك انه اجمع الى اصحاب المقالات وأهل الاديان والمتكلمون من جميع الملل فرايك في البكور الينا ان احببت كلامهم وان كرهت ذلك فلا تتجشم وان احببت ان نصير اليك خف ذلك علينا فقال أبو الحسن الله ابلغه السلام وقل له: قد علمت ما اردت وانا صائر اليك بكره انشاء الله قال الحسن بن النوفلي: فلما مضى ياسر التفت الينا ثم قال لي: يا نوفلي أنت عراقى ورقه العراقى غير غليظه فما عندك في جمع ابن عمك علينا؟ أهل الشرك واصحاب المقالات؟ فقلت: جعلت فداك يريد الامتحان ويحب ان يعرف ما عندك؟ ولقد بني على اساس غير وثيق البنيان وبئس والله ما بني فقال لي: وما بناؤه في هذا الباب؟ قلت: ان اصحاب الكلام والبدعه خلاف العلماء وذلك ان العالم لا ينكر غير المنكر واصحاب المقالات والمتكلمون وأهل الشرك اصحاب انكار ومباهته ان احتججت عليهم بان الله واحد قالوا: صح وحدانيته وان قلت: ان محمدا رسول الله (ص) قالوا: اثبت رسالته ثم يباهتون وهو يبطل عليهم بحجته ويغالطونه حتى يترك قوله فاحذرهم جعلت فداك قال فتبسم ثم قال لي: يا نوفلي افتخاف ان يقطعوا على حجتى؟ فقلت: لا والله ما خفت عليك قط وانى لارجو ان يظفرك الله بهم ان شاء الله تعالى فقال لي: يا نوفلي اتحب ان تعلم متى يندم المأمون؟ قلت: نعم قال: إذا سمع احتجاجى على أهل التورية بتوراتهم

ومجلسي دیگر بسندی دیگر :

14 - باب ذكر مجلس آخر للرضا عليه السلام عند المأمون مع أهل الملل والمقالات وما اجاب به على بن محمد بن الجهم في عصمه الانبياء سلام الله عليهم اجمعين 1 - حدثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني رضى الله عنه والحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المكتب وعلى بن عبد الله الوراق رضى الله عنهم قالوا: حدثنا على بن إبراهيم بن هاشم قال: حدثنا القاسم بن محمد البرمكى قال: حدثنا أبو الصلت الهروي قال: لما جمع المأمون لعلى بن موسى الرضا عليه السلام أهل المقالات من أهل الاسلام والديانات من اليهود والنصارى والمجوس والصابئين وسائر المقالات فلم يقم أحد إلا وقد الزمه حجته كانه القم حجرا قام إليه على بن محمد بن الجهم فقال له: بن رسول الله اتقول بعصمه الانبياء؟ قال: نعم قال: فما تعمل في قول الله عز وجل: (وعصى آدم ربه فغوى) (1) وفي قوله عز وجل: (وذا النون إذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه) (2) وفي قوله عز وجل في يوسف عليه السلام: (ولقد همت به وهم بها) (3) وفي قوله عز وجل في داود: (وظن داود إنما فتناه) (4) وقوله تعالى في نبيه محمد (ص) (وتخفى في نفسك ما الله مبديه) (5) فقال الرضا عليه السلام: ويحك يا على اتق الله ولا تنسب الى

ومناظره با عمران صابی باسناد :

حدثنا أبو محمد جعفر بن على بن أحمد الفقيه رضى الله عنه قال: حدثنا أبو محمد الحسن بن محمد بن على بن صدقه القمى قال: حدثنا أبو عمرو محمد بن عمرو بن عبد العزيز الانصاري الكجى قال: حدثني من سمع الحسن بن محمد النوفلي يقول: قدم سليمان المروزى متكلم خراسان على المأمون فأكرمه ووصله ثم قال له: ان ابن عمى على بن موسى الرضا عليهما السلام قدم علي من الحجاز وهو يحب الكلام واصحابه فلا عليك ان تصير الينا يوم الترويه لمناظرته فقال سليمان: يا أمير المؤمنين انى اكره ان اسال مثله في مجلسك في جماعه من بني هاشم فينتقض عند القوم إذا كلمني ولا يجوز الاستقصاء عليه قال المأمون إنما وجهت إليه لمعرفتي بقوتك وليس مرادى الا ان تقطعه عن حجه واحده فقط فقال سليمان: حسبك يا أمير المؤمنين اجمع بينى وبينه وخلنى والذم فوجه المأمون الى الرضا عليه السلام فقال: انه قدم الينا من أهل مروز وهو واحد خراسان من اصحاب الكلام فإن خف عليك ان تتجشم المصير الينا فعلت فنهض عليه السلام للوضوء وقال لنا: تقدموني وعمران الصابى معنا فصرنا الى الباب فاخذ ياسر وخالد بيدى فادخلاني على المأمون فلما سلمت قال: اين اخى أبو الحسن ابقاه الله تعالى؟ قلت: خلفته يلبس ثيابه وامرنا ان نتقدم ثم قلت: يا أمير المؤمنين ان عمران مولاك معى وهو على الباب فقال: ومن عمران؟ قلت: الصابى الذي اسلم على يدك قال: فليدخل فدخل فرحب به المأمون ثم قال....

خیر البریه;574273 نوشت:

چندین مناظره را شیخ صدوق در عیونش آورده با اسنادی که در اصطلاح رجال ضعیف هستند اما این مناظرات با توجه به شواهدی که دارند ضعف سندی باعث ضعف متن نمی شوند :

سلام علیکم و رحمة الله. برعکس شما، گمان من این هست که محتوای برخی از این مناظرات خود نشانگر غیرمعتبر بودن آنهاست، و ضعف متن به ضعف سندی هم کمک می کند.

مثلاً این بخش:

نقل قول:

آشنايي به انجيل بهتر از جاثليق

سپس حضرت رضا عليه السلام رو کردند به جاثليق و براي اثبات نبوت حضرت رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم از انجيل دلائل زيادي بيان کردند و فرمودند: "ايمان بياور"، جاثليق گفت: اين پيغمبري که ميگوئي اسمش در تورات و انجيل و نبوت محمد صلي الله عليه و آله و سلم و وصيش علي و دخترش فاطمه و دو پسرش حسن و حسين است.


[/HR]

بحارالانوار، ج 49، ص 73، ح 1. از الخرائج و الجرائح/ 204 تا 206

آشنايي به تورات بهتر از رأس الجالوت

حضرت نيز براي راس الجالوت هم از تورات استدلاتي را فرمودند بطوريکه هر دوي آنها اعتراف کردند که نميتوانند جواب آن حضرت را بگويند بلکه جاثليق گفت آنچه حضرت محمد فرمود صدق است و عدل و راس الجالوت گفت اگر نبود مسئله رياست من بر يهود هر آينه به حضرت محمد ايمان مي آورم و من کسي را داناتر به تورات و انجيل از شما نديده ام و در تورات نام احماد و اليا و بنت اجماد و شبر و شبير آمده است که تفسيرش به عربي همان محمد صلي الله عليه و آله وسلم و علي و فاطمه و حسن و حسين است سخن حضرت با آنها تا ظهر طول کشيد و حضرت فرمود: من نماز ميخوانم و به مدينه برميگردم. چون به والي مدينه وعده داده ام و انشاءالله فردا برميگردم.

عبدالله بن سليمان اذان ظهر گفت و حضرت نماز خواندند و به اعجاز به مدينه برگشتند. فردا دوباره به بصره آمدند.


[/HR]

بحارالانوار، ج 49، ص 73، ح 1. از الخرائج و الجرائح/ 204 تا 206

بسیار عجیب است! بد نبود، این بزرگواران بفرمایند دقیقاً این تفسیر به حضرت محمّد و حضرت علی و حضرت فاطمه و حضرت حسن و حضرت حسین، از کجا آمده است؟ تا اونجایی که من دیده ام، نشانه های خود حضرت عیسی در تورات، آنقدر گنگ هستند که در تک تک آنها میشه تشکیک کرد. حتی در آن آیه که می گوید: «اینک آن باکره حامله شد.» که در ترجمه و منظور آیه، به شدت مناقشه وجود دارد و یا آیات قربانی الهی در اشعیا53 به شدت در پیرامون عیسی بودنشان، شک و تردید وجود دارد.

در جای دیگری می بینیم:

نقل قول:
امام مطالب مربوط به حضرت رسول اکرم و اهل بيت و امتش را از انجيل قرائت کرد و سپس پرسيد:« اي نصراني، در برابر اين گفته‌هاي انجيل چه مي‌گويي؟! اگر انجيل را قبول نکني و حضرت عيسي و حضرت موسي را تکذيب کني که قتلت واجب است!»
جاثليق گفت: « من به مطالب انجيل ايمان دارم.»
سپس از حضرت رضا عليه السلام اسامي حواريون (ياران نزديک حضرت عيسي) را پرسيد

باز معلوم نیست، منظور کجای انجیل مسیحیان(کانن عهد جدید) است. ولی از آن عجیبتر اینکه مجازات قتل، برای تکذیب انجیل عیسی و موسی، از کجا آمده است؟

این فراز از مناظره نیز:

نقل قول:
امام فرمود:« اي جاثليق! من زنده کردن مردگان را به دست حضرت عيسي عليه السلام را انکار نمي‌کنم، ولي او به اذن خداوند مردگان را زنده مي‌کرد.»
جاثليق گفت:« زنده کردن مرده از افعال خداوند است و هر کس چنين کند يا کر و کور را شفا دهد، شايسته عبادت است.»

مشکوک است. خود بنده وقتی از مسیحیان پرسیدم که آیات معجزات مسیح، نشانگر الوهیت اوست، گفتند این امر به تنهایی اثباتگر خدا بودن او نیست. اینکه مرده زنده کردن، شایسته عبادت بودن را ثابت می کنند، بیشتر نگرش عوام مسیحیت است، نه علمایی که برای مناظره آماده هستند. آیا باید باور کنیم که جاثلیق یک بار عهد عتیق را نخوانده تا بداند این معجزات را انبیاء عهد عتیق هم انجام داده اند؟

اما نکته عجیب دیگر این است که این جاثلیق و رأس جالوت چندین جا امام را تأیید می کنند، و علناً می گویند ما قبول داریم ولی به خاطر حفظ مقاممان مسلمان نمی شویم! خب این هم از آن حرفهاست. اگر کسی حق را دیده و به خاطر خواستهای دنیوی خود، قبول نمی کند، قاعدتاً در مناظره رسمی این را به زبان نمی آورد و خودش را رسوا نمی نماید.

لذا در کل ضعف متن هم کمتر از ضعف سند نیست.

[=nazli][h=1] معرفی کتاب "عيون أخبار الرضا (ع)"
[/h] [h=2] معرفی اجمالی کتاب‏[/h] ، نوشته شيخ صدوق، ابو جعفر، محمد بن علی بن حسين بن بابويه قمی( 305- 381 ق)، از علمای برجسته و چهره‏ های سرشناس و از راويان شيعه در قرن چهارم هجری است.
اين كتاب، به زبان عربی است و روايت‏ های پيرامون امام رضا (ع) و مجموعه رواياتی كه از آن حضرت روايت شده، در آن جمع ‏آوری شده است.
كتاب عيون اخبار الرضا، از معتبرترين منابع روايی شيعه است كه مانند ديگر كتابهای شيخ صدوق، از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است.
اين كتاب، در شرح و توضيح بسياری از عقايد شيعه كتابی ارزشمند و مفيد می ‏باشد. شيخ صدوق، با جمع‏ آوری سخنان و بحثهای امام رضا (ع) با ديگر دانشمندان آن دوران، بسياری از مباحث مهم اسلامی را مطرح كرده است.
مرحوم مير داماد، در مدح اين كتاب، اشعاری به زبان عربی با اين مضامين سروده است:
.
[h=2] انگيزه تأليف[/h] شيخ صدوق، اين كتاب را برای هديه به كتابخانه صاحب بن عباد ديلمی، وزير وقت و حاكم شيعی آن دوران نگاشته است. صاحب بن عباد در مدح و ستايش امام رضا (ع) اشعاری را می ‏سرايد و آن را به شيخ صدوق هديه می ‏دهد و شيخ نيز اين كتاب را در پاسخ به هديه ايشان، به نگارش درمی ‏آورند.
وی در این زمینه می نویسد:
[h=2] ساختار[/h] كتاب، مجموعا دارای يك مقدمه و 69 باب است.
[h=2] گزارش محتوا[/h] پاره‏ای از ابواب كتاب، به اين شرح است:
1. باب العلة التی من اجلها سمی علی بن موسی (ع) الرضا.
2. باب فی ذكر ما جاء فی ام الرضا (ع) و اسمها.
3. باب فی ذكر مولد الرضا (ع).
4. باب فی نص ابی الحسن موسی بن جعفر (ع) علی ابنه علی بن موسی (ع) بالامامة و الوصية و يذكر فيها ثمانية و عشرون نصا.
5. باب فی ذكر نسخة وصية موسی بن جعفر (ع).
6. باب النصوص علی الرضا (ع) بالامامة فی جملة الائمة الاثنی عشر (ع).
7. باب جمل من اخبار موسی بن جعفر (ع) مع هارون الرشيد و مع موسی بن المهدی.
8. باب الاخبار التی رويت فی صحة وفاة ابی ابراهيم موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسين بن علی بن ابی طالب (ع).
9. باب من قتله الرشيد من اولاد رسول الله (ص) فی ليلة واحدة بعد قتله لموسی بن جعفر (ع) سوی من قتل منهم فی سائر الايام و الليالی.
10. باب السبب الذی من اجله قيل بالوقف علی موسی بن جعفر (ع).
11. باب ما جاء عن الرضا (ع) من الاخبار فی التوحيد و خطبة الرضا (ع) فی التوحيد.
12. باب ذكر مجلس الرضا (ع) مع اهل الاديان و اصحاب المقالات فی التوحيد عند المأمون.
13. باب فی ذكر مجلس الرضا (ع) مع سليمان المروزی متكلم خراسان عند المأمون فی التوحيد.
14. باب ذكر مجلس آخر للرضا (ع) عند المأمون مع اهل الملل و المقالات و ما اجاب به علی بن محمد بن الجهم فی عصمة الانبياء (ع).
15. باب ذكر مجلس آخر للرضا (ع) عند المأمون فی عصمة الانبياء (ع).
16. باب ما جاء عن الرضا (ع) فی حديث اصحاب الرس.
17. باب ما جاء عن الرضا (ع) فی قول الله عز و جل: 18. باب ما جاء عن الرضا (ع) فی قول النبی(ص): 19. باب ما جاء عن الرضا (ع) فی علامات الامام.
20. باب ما جاء عن الرضا (ع) فی وصف الامامة و الامام و ذكر فضل الامام و رتبته.
21. باب ما جاء عن الرضا (ع) فی تزويج فاطمة (س).
22. باب ما جاء عن الرضا (ع) فی الايمان و انه معرفة بالقلب و اقرار باللسان و عمل.
23. باب فی ذكر مجلس الرضا (ع) مع المأمون فی الفرق بين العترة و الامة.
24. باب ما جاء عن الرضا (ع) من خبر الشامی و ما سأل عنه امير المؤمنين (ع).
25. باب ما جاء عن الرضا (ع) فی زيد بن علی ( ع).
26. باب ما جاء عن الرضا (ع) من الاخبار النادرة فی فنون شتی.
27. باب ما جاء عن الرضا (ع) فی هاروت و ماروت.
28. باب فی ما جاء عن الرضا (ع) من الاخبار المتفرقة.
29. باب ما جاء عن الرضا (ع) فی صفة النبی (ص) من الاخبار المنثورة عن الرضا (ع).
30. باب فی ما جاء عن الرضا (ع) من الاخبار المجموعة.
31. باب ما جاء عن الرضا (ع) من العلل.
32. باب ذكر ما كتب به الرضا (ع) الی محمد بن سنان فی جواب مسائله فی العلل.
[h=2] ... وضعيت كتاب‏[/h] اين كتاب، بسيار مورد توجه علما و انديشمندان اسلامی قرار گرفته است و ترجمه‏ ها و شروح فراوانی بر آن نگاشته شده است.
ترجمه:
1. ترجمه ‏ای از محمد صالح بن محمد باقر قزوينی.
2. ترجمه عيون از سيد جليل ميرزا ذبيح الله بن ميرزا هداية الله.
3. ترجمه‏ ای از مولی علی بن طيفور بسطامی.
4. ترجمه‏ ای از سيد علی بن محمد بن اسد الله امامی.
5. ترجمه ‏ای توسط حاج شيخ محمد تقی بن محمد باقر اصفهانی.
6. ترجمه ‏ای به نام كاشف النقاب.
7. ترجمه ‏ای به نام بركات المشهد المقدس.
8. ترجمه عيون، نوشته يكی از افاضل مشهد رضوی، در سال 1245 ق كه به امر سيد محمد بن سيد دلدار علی نقوی نصيرآبادی نوشته شده است.
9. ترجمه علامه مجلسی از بخش‏ هايی از كتاب، مانند ترجمه خطبه امام در توحيد و...
[h=2] شروح:[/h] 1. شرح عيون أخبار الرضا، نوشته علی اصغر بن سيد حسين، حكيم بن سيد علی شوشتری.
2. شرح كتاب، توسط محمد علی حزين بن شيخ ابو طالب زاهدی گيلانی.
3. شرح عيون أخبار الرضا، نوشته سيد نعمت الله جزايری.
4. شرح عيون أخبار الرضا، نوشته مولی هادی بنابی.
5. شرح خطبة الرضا، نوشته حسن بن علی گوهر قراچه‏ داغی كه شرح خطبه توحيد اين كتاب است.

بررسی راوی مناظرات وسند حدیث (باب دوازدهم)
باب ذكر مجلس الرضا عليه السلام مع أهل الاديان واصحاب المقالات في التوحيد عند المأمون 1 - حدثنا أبو محمد جعفر بن على بن أحمد الفقيه القمى ثم الايلاقى رضى الله عنه قال: اخبرنا أبو محمد الحسن بن محمد بن على بن صدقه القمى قال: حدثنا أبو عمرو محمد بن عمر بن عبد العزيز الانصاري الكجى قال: حدثني من سمع الحسن بن محمد النوفلي ثم الهاشمي يقول: لما قدم على بن موسى الرضا عليه السلام على المأمون أمر الفضل بن سهل ان يجمع له اصحاب المقالات مثل الجاثليق (1) وراس الجالوت (2) ورؤساء الصابئين (3) والهربذ (4) الاكبر واصحاب زردهشت (5) ونسطاس (6) الرومي.....................

الحسَن بن محمّد النوفليّ

ابن سهل، الهاشميّ، محدّث وصفه النجاشيّ بأنّه ضعيف ثمّ قال: لكن له كتاب حسن كثير الفوائد جمّة، ذكر مجالس الرضا عليه السّلام مع أهل الأديان. با اینکه حسن بن محمد نوفلی ضعیف شمرده شده اما کتاب وروایات مناظره اوبتمامه مفید ذکر شده است.
1-الجاثليق والجثليق: رئيس الاساقفة دخيل معرب. 2 - هو عالم من اليهود. 3 - الصابئة: قوم دينهم التعبد للروحانيات اي الملائكة وضد الحنفاء الدين دعوتهم الفطرة مؤدي مذهبهم: ان للعالم صانعا فاطرا حكيما مقدسا من سمات الحدثان والواجب علينا معرفة العجز عن الوصول الى جلاله وانما يتقرب إليه بالمتوسطات المقربين لديه وهم الروحانيون المطهرون المقدسون جوهرا وفعلا وحالة. من دائرة المعارف (ج 5 ص 426 الطبعة الثالثة). 4 - الهرابذة: خدم نار المجوس وقيل: انهم عظماء الهنود وعلمائهم (فارسية). 5 - وفي نسخة اخرى (زرادشت - زردشت) وفي أمره كان اختلافا شديدا بين ارباب الملل والنحل وكلمات المؤرخين ويظهر من بعض ان زرداشت كان تلميذ النبي وبعض اهل الكتاب يقولون: انه هو (منوجهر) وقال بعض: انه مرسل من قبل بعض انبياء بني اسرائيل وبعض المؤرخين جعل وجوده موهوما محضا. 6 - النسطاس بالكسر: علم وبالرومية عالم بالطب.

شرح احوال راوی این مناظرات در کتب مذکور آمده است :
رجال النجاشيّ 27.
الخلاصة 213.
رجال ابن داود 239.
جامع الرواة 226:1.

پیام;574004 نوشت:
سلام دوست من اگه به جواب سوم التفات بفرمایید پیرامون صحت روایات آورده شده در این کتاب بحث شده (مناظرات هم بخشی از روایات این کتابه)،به بخشی از اون توجه بفرمایید:

ابن ادريس نيز در سرائر مي‎نويسد: شيخ ما ابوجعفر علي بن بابويه، ثقة و جليل القدر و بصير به اخبار بود. بنابراين، شيخ صدوق چون ثقه بوده و روايات معتبر را جمع‎آوري و نقل مي‎كرده احاديث كتاب عيون اخبار الرضا ـ عليه‎السلام ـ نيز در نزد علما رجال و حديث معتبر است،‌البته ممكن است گاهي برخي روايات نيز از ديدگاه دانشمندان رجالي و حديث شناسان از صحت و اعتبار لازم برخوردار نباشد ولي آن چه مهم است غالب روايات كتاب ياد شده داراي اعتبار است.(مطلب قبلی)


سلام

طبق استدلال شما هرچی تو کتاب های این فرد هست 100 درصد صحیحه و کتاباش میشن وحی منزل و نیاز به بررسی علمی و سندی ندارن!!!
آقا جان سند هر کدام از روابات رو با ذکر راوی بررسی کنید و بفرمایید بر اساس علم رجال یا درایه یا هرچی که اسمشه این روایات صحیح هست یا نه همین!
یا حق

بچه محله امام رضا;574013 نوشت:
عزیز من!
آغازگر تاپیک نپرسیده‌اند کتاب معتبره یا نه؟ میگویند اون احادیث معتبره یا نه؟
شما میگویید غالب روایات اون کتاب معتبره؟ خب احسنت! حالا بگویید این روایات داخل اون غالب هست یا نه؟
لطفا پاسخ سوال رو دقیق بدهید

خدا خیرت بده منظورم همینه!
پیام;574017 نوشت:
واعتبار روایات داخل کتاب مرتبط با اعتبار خود کتاب هستش ونویسنده اون کتاب.

پس این روایات جعلی در بحار النوار مجلسی رو هم 100 صحیح بدونید!!چون راویش ثقه هست!!!
وحی منزل نوشته!!!

عصران;574033 نوشت:
برادر بزرگوار ایشان می گویند که سلسله راویان روایت مناظره را از نظر علم رجال بررسی کنید.همانکه اولش حدثنا دارد

دقیقا زدی به هدف دیگه چه جوری بگم!
پیام;574261 نوشت:
این سوال پرسشگر گرامی است بنابراین سوال ازصحت حدیث بود که سخن علامه مجلسی(ره) در تایید این روایت آورده شد

بزرگوار وقتی در سوال میگم حدیث ساختگیه یا نه یعنی بررسی سندی دیگه منگه علما به قول روای ها کامل اعتماد دارن و هر حدیث رو جداگانه بررسی نمیکنند؟!
باز اگر بنده بد مطرح کردم شرمنده منظورم اینیه که الان میگم!
یا حق

خیر البریه;574273 نوشت:
با سلام

سلام عزیز

خیر البریه;574273 نوشت:
چندین مناظره را شیخ صدوق در عیونش آورده با اسنادی که در اصطلاح رجال ضعیف هستند

اگر کارشناس محترم در یک کلمه این جمله ایشون رو رد یا تصدیق کنند مسئله حله!
tazkie;574284 نوشت:
اما نکته عجیب دیگر این است که این جاثلیق و رأس جالوت چندین جا امام را تأیید می کنند، و علناً می گویند ما قبول داریم ولی به خاطر حفظ مقاممان مسلمان نمی شویم! خب این هم از آن حرفهاست. اگر کسی حق را دیده و به خاطر خواستهای دنیوی خود، قبول نمی کند، قاعدتاً در مناظره رسمی این را به زبان نمی آورد و خودش را رسوا نمی نماید.

لذا در کل ضعف متن هم کمتر از ضعف سند نیست.


سلام
بله منم اینو دیدم تعجب کردم اما چند نکته دیگه!
1- شما با این وهابیت که از کج فهم ترین موجودات عالم امکان هستند مناظره میکنید کم نمیاره مغلطه میکنه جدل میکنه کلی حدیث از کتب شیعه میاره و ...
حالا شما با غول های مذاهب دیگه که در جدل حرفه ای هستند و قطعا آگاه به اسلام و تفکر مسلمونا هستند بحث میکنید آیا میشه اونا رو در چند جمله شکست بدی؟!:Gig:
اونم افرادی که خلیفه از بهترین ها انتخاب کرده؟
2- اگر مناظرات در دربار مامون بوده باید کاتب ها مینوشتن و سند قوی داشت! البته امکان داره به علت دشمنی ننوشته باشن!
اما راوی چطوری این همه جمله نوشته؟ حفظ کرده بعدا نوشته؟ همون جا در زمان مناظره نوشته؟بعد مناظره امام(علیه السلام) دوباره دیکته کردن براش؟
نقل به مضمون کرده؟ تحریف کرده؟
بهترین احتمال اینه که مناظراتی بوده ولی قطعا دستکاری شده تا استدلال های اهل بیت (علیهم السلام) غلط باشه و شخصیت علمی آن بزرگواران خراب بشه
وگرنه همون طور که خانم تزکیه فرمودند مگه میشه یک عالم یهودی جلوی خلیفه بگه ما چون مقاممون رو از دست میدیم اعتراف به حقانیت اسلام نمیکنیم!!!
واقعا احمقانس
حق بدید آدم شک کنه
یا حق

ممنون از کارشناس محترم بابت پاسخ در مورد معرفی منبع اون تا همیجا بشه
سوال اولم تکلیفشو معلوم کنید!
نگذارید 10 روز بگذره بعد بر اساس قوانین سایت تاپیک رو ببندید!
یا حق

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

tazkie;574284 نوشت:
محتوای برخی از این مناظرات خود نشانگر غیرمعتبر بودن آنهاست،

یکی از این مناظرات را که غیر معتبر هستند را با دلیلتان بیان کنید.
tazkie;574284 نوشت:
ضعف متن به ضعف سندی هم کمک می کند.

متن زمانی بر ضعف سندی دلالت میکند که خالف آیات قرآن و احادیث معتبر باشد.در غیر این صورت سخن شما بی اساس است.
اگر هم متنی از دید کسی ضعیف باشد دلیل نمیشود که آن متن غلط باشد ، ممکن است ضعف از خواننده باشد.
[/]

امام عشق;574649 نوشت:
یکی از این مناظرات را که غیر معتبر هستند را با دلیلتان بیان کنید.

بنده نکاتی رو مطرح کردم شما پاسخ بده

امام عشق;574649 نوشت:
اگر هم متنی از دید کسی ضعیف باشد دلیل نمیشود که آن متن غلط باشد ، ممکن است ضعف از خواننده باشد.

عزیز بحث علمیه داریم میگیم از دیدگاه علم رجال! جناب خیر البریه که ظاهرا آشنایی دارند گفتن سند ضعیفه نظر شخصی نیست بحث علمیه!
من نمیدونم چرا ما با مسائل با تعصب برخورد میکنیم! مثلا اگر ثابت بشه سندش ضعیفه از آقا امام هشتم(علیه السلام) چیزی کم میشه نه
حب اهل بیت(علیهم السلام) نباید باعث تعصب بشه
یا حق

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام

הנביא מוחמד;574658 نوشت:
عزیز بحث علمیه داریم میگیم از دیدگاه علم رجال! جناب خیر البریه که ظاهرا آشنایی دارند گفتن سند ضعیفه نظر شخصی نیست بحث علمیه!
من نمیدونم چرا ما با مسائل با تعصب برخورد میکنیم! مثلا اگر ثابت بشه سندش ضعیفه از آقا امام هشتم(علیه السلام) چیزی کم میشه نه
حب اهل بیت(علیهم السلام) نباید باعث تعصب بشه
یا حق

نسبت به علم جناب خیرالبریه آشنایی دارم.
ایشان هم باید بیایند متنی که ضعف سندی دارد را بیان کنند و آنگاه باهم برسی میکنیم از نظر علم رجال ضعیف است یا خیر.
[/]

کسانی که در ضعف این مناظره شک دارند، به جای امام رضا بحث کنند و من به جای جاثلیق جواب می دهم. فقط ادعاهایی که این مناظرات به جاثلیق نسبت می دهد را من نمی پذیرم. من از منظر یک عالم مسیحی، حاضرم جواب نقدهای موجود در این مناظرات را بدهم.

فقط آیدی امام عشق، هر جا با ما بحث کرده، ایشان حرف آخر را زده و بعد تاپیک را قفل کرده اند، و اگر ما جوابی دادیم، حذف کرده اند. با این فرد من در صورتی بحث می کنم تضمین داده شود که ایشون شروع کننده است و من تمام کننده؛ وگرنه جواب ایشون، و دوستان ایشون رو نمی دم.

tazkie;574284 نوشت:
بسیار عجیب است! بد نبود، این بزرگواران بفرمایند دقیقاً این تفسیر به حضرت محمّد و حضرت علی و حضرت فاطمه و حضرت حسن و حضرت حسین، از کجا آمده است؟ تا اونجایی که من دیده ام، نشانه های خود حضرت عیسی در تورات، آنقدر گنگ هستند که در تک تک آنها میشه تشکیک کرد. حتی در آن آیه که می گوید: «اینک آن باکره حامله شد.» که در ترجمه و منظور آیه، به شدت مناقشه وجود دارد و یا آیات قربانی الهی در اشعیا53 به شدت در پیرامون عیسی بودنشان، شک و تردید وجود دارد.

با سلام

شما عهدین را خوانده اید یا نه ؟

tazkie;574284 نوشت:
باز معلوم نیست، منظور کجای انجیل مسیحیان(کانن عهد جدید) است. ولی از آن عجیبتر اینکه مجازات قتل، برای تکذیب انجیل عیسی و موسی، از کجا آمده است؟

مطالب جالبی در باره اهل بیت و12 امام و.... در تورات واناجیل آمده حتی قبل از تورات :

مژده به محمد ص :

پيش از فرا رسيدن روز بزرگ و هولناک »5
داوری خداوند، من رسولی شبيه ايليای نبی برای
شما می فرستم . 6او دلهای پدران و فرزندان را
دوباره بهم نزديک خواهد کرد و اين باعث خواهد
«. 4 شد که من سرزمين شما را ويران نكنم .ملاكي 4-5و6 اخرين ايه عهد عتيق

بگويم که خداوند چنين می فرمايد:
عدل و انصاف را بجا آوريد و داد مظلوما ن را از »
ظالمان بستانيد؛ به غريبان ، يتيمان و بيو ه زنان ظلم
نكنيد و خون بی گناهان را نريزيد. 4اگر آنچه
می گويم انجام دهيد، اجازه خواهم داد که همواره
پادشاهانی از نسل داود بر تخت سلطنت تكيه بزنند و
با درباريان و همه ء قوم در سعاد ت و آسايش روزگار
بگذرانند

ارميا 22-4

اول قرنتيان14-20 در تورات مكتوب است كه خدا فرمود بر زبانهاي بيگانه ولبهاي غير با اين قوم سخن خواهم گفت اما با اینهمه مرا نخواهند شنيد

دوم قرنتيان 7-6 : خدا ما را به آمدن تيطس تسلي بخشيد .

تسلی دهنده دیگری به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند ! یوحنا 14 -15

تسلی دهنده ای از نزد پدر به نزد شما میفرستم او برمن شهادت خواهد داد . یوحنا 15-26

مثلا در مورد امام دوازدهم :

خدا به ابراهیم(ع) فرمود:
«دربارۀ اسماعیل شنیدم(دعای) ترا، پس برکت دهم اورا و پربرکت سازم او را به"محمد" و دوازده امیر از نسلش پدید آیند؛ و بدهم او را امتی عظیم!»
- تورات، سفرsefr یا کتاب پیدایش، باب17،آیه

«. نه ، نمی دانم » : گفتم
آنها نشانهء دو مردی هستند » : 14 آنگاه او به من گفت
که خداوند، مالک تمامی جهان ، آنها را برگزيده و
«. مسح کرده تا او را خدمت کنند زكريا 3-11

12-5 مكاشفه پسرنرينه اي زاييد كه همه امتهاي زمين را به عصاي آهنين حكمراني خواهد كرد

ودر یوحنا 16 مطالب زیادی در باره آخرین منجی که جهان را از عدل پر میکند آمده است ....

tazkie;574284 نوشت:
ولی از آن عجیبتر اینکه مجازات قتل، برای تکذیب انجیل عیسی و موسی، از کجا آمده است؟

بصراحت وخشونت هرچه تمامتر در تورات آمده است ! :

العبرانيين ١٠:‏٢٨ مَنْ ‍خَالَفَ نَامُوسَ مُوسَى فَعَلَى شَاهِدَيْنِ أَوْ ثَلاَثَةِ شُهُودٍ يَمُوتُ بِدُونِ رَأْفَةٍ.

هرکس با شریعت موسی مخالفت کند بدون هیچ رافتی با دو یا سه شاهد کشته خواهد شد !

وبی رحمی ونژاد پرستی یهود ومسیح هم که بی نیاز از توضیح است !

بنابراین همچنانکه بار ها گفته ایم ضعف سندی همیشه دال بر ضعف متن نیست .

در کتاب تحف العقول نیز مقداری از این مناظرات آمده است .

اما قبل از تورات از زمان حضرت آدم که به 5 تن آل عبا قسم خورد تا خدایش آمرزیدش ، این 5 نفر یعنی محمد وعلی وفاطمه وحسن وحسین علیهم السلام همواره در تاریخ ثبت بودند :

مثلا بر کشتی نوح ع :

و خمسه یهود :

بسم الله الرحمن الرحیم

tazkie;574756 نوشت:
فقط ادعاهایی که این مناظرات به جاثلیق نسبت می دهد را من نمی پذیرم.

پس نگویید سند ضعیف است.
نظر شما محترم اما نظر شما تاریخ را تغییر نمیدهد.


tazkie;574756 نوشت:
من از منظر یک عالم مسیحی، حاضرم جواب نقدهای موجود در این مناظرات را بدهم.

پاسخ امام رضا(ع) به جاثلیق طبق متن آن زمان انجیل پاسخ داده اند نه طبق انجیلی که از ا نزمان تا امروز چندین بار تغییر کرده است.
پاسخ امام رضا(ع) به جاثلیق طبق علم جاثلیق در آن زمان بود ، قطعا اگر کسی دیگر با تراز علمی متفاوت آن سوال را از امام رضا(ع) میپرسیدند پاسخ امام(ع) متفاوت میبود.اما در کلیت واحد.


برای مثال پاسخ پیرامون آیه 24 سوره یوسف ( زلیخا قصد یوسف کرد و یوسف قصد زلیخا) پیرامون عصمت انبیاء
دو نفر از امام رضا(ع) به دو صورت متفاوت پیرامون این آیه از امام رضا(ع) سوال پرسیده اند. (( علی بن محمد بن جهم و مامون خلیفه نامشروع عباسی. ))
امام رضا(ع) طبق علم این دو نفر و مدل پرسش سوال پاسخهای متفاوت داده اند که هر دو درست است.

برای روشن شدن این بحث باید مثالهای زیادی را بیان کرد اما از توان تاپیک بیشتر است.

سلام علیکم و رحمة الله

خیر البریه;574760 نوشت:

شما عهدین را خوانده اید یا نه ؟


:ok: نکند گمان کرده اید، همینجوری روی هوا این بحثها رو می کنم؟

خیر البریه;574760 نوشت:

مژده به محمد ص :

پيش از فرا رسيدن روز بزرگ و هولناک »5
داوری خداوند،


من رسولی شبيه ايليای نبی

برای
شما می فرستم . 6او دلهای پدران و فرزندان را
دوباره بهم نزديک خواهد کرد و اين باعث خواهد
«.

4 شد که من سرزمين شما را ويران نكنم .ملاكي 4-5و6 اخرين ايه عهد عتيق

خب من نمی دانم این مواردی که آورده اید را از کجا فهمیدید که امام رضا در مناظره گفته، ولی به هر حال، تحریف معنوی در متن آیه کرده اید. آیه می گوید «ببینید، من ایلیای نبی را برای شما می فرستم پیش از...» پس بحث از ایلیای نبی است و نه کسی شبیه او.

و ایلیای نبی، در کتاب مقدس، همان یحیای تعمید دهنده است و حضرت عیسی، می فرماید: «اگر می خواهید این را بپذیرید، یحیی همان ایلیا است که باید بیاید.»(متی14:11) البته یحیی خودش از اینکه همان ایلیای موعود است، آگاه نبود و وقتی از او پرسیدند گفت نیستم، ولی سخن حضرت عیسی سندیت بالاتری دارد.

پس جای حضرت ایلیای نبی، در عهدین، رزرو شده! لطفاً یه جای دیگه پیدا بفرمایید!

خیر البریه;574760 نوشت:

بگويم که خداوند چنين می فرمايد:
عدل و انصاف را بجا آوريد و داد مظلوما ن را از »
ظالمان بستانيد؛ به غريبان ، يتيمان و بيو ه زنان ظلم
نكنيد و خون بی گناهان را نريزيد. 4اگر آنچه
می گويم انجام دهيد، اجازه خواهم داد که همواره

پادشاهانی از نسل داود بر تخت سلطنت تكيه بزنند

و
با درباريان و همه ء قوم در سعاد ت و آسايش روزگار
بگذرانند

ارميا 22-4



یعنی الان من باید به این هم جواب بدم؟ خوبه گفته از نسل داود! حضرت محمد از نسل داود هستند؟

خیر البریه;574760 نوشت:

اول قرنتيان14-20 در تورات مكتوب است كه خدا فرمود بر زبانهاي بيگانه ولبهاي غير با اين قوم سخن خواهم گفت اما با اینهمه مرا نخواهند شنيد


خب این یعنی حضرت محمد، پیامبر هستن؟ این حداکثر می تونه نشانگر ظهور پیامبران غیراسرائیلی باشه، که خب این رو در عهدین داریم. شاید منظور این باشه که عهد جدید به زبان یونانی نوشته شده و کلام خداست، در حالی که زبان یهودیان عبری و آرامی بود. ولی اثبات اینکه منظور حضرت محمد هست، واقعاً سخته. ضمن اینکه شما مسلمانها(حالا مسلماً من عالم مسیحی هستم دیگه!) میگید پولس پیامبر دروغینه، چطوری به نوشتار اون استناد می کنید؟

خیر البریه;574760 نوشت:

دوم قرنتيان 7-6 : خدا ما را به آمدن تيطس تسلي بخشيد .


تیطس چه ربطی داره به حضرت محمّد؟ بعد هم فعل جمله ماضی هست، نه مستقبل! بعلاوه نامه پولس

به تیطس در عهد جدید رو بخونید، تا بدونید تیطس فردی در آینده نبوده!


خیر البریه;574760 نوشت:

تسلی دهنده دیگری به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند ! یوحنا 14 -15

تسلی دهنده ای از نزد پدر به نزد شما میفرستم او برمن شهادت خواهد داد . یوحنا 15-26



تسلی دهنده رو چطوری بر حضرت محمّد، تطبیق می دهید؟ بعلاوه یوحنا26:14 صراحت دارد در اینکه تسلی دهنده روح القدس است و به نام عیسی می آید، ولی حضرت محمد نه روح بود و نه به نام عیسی آمد، بلکه خودش را پیامبری دانست که بعد از عیسی آمده است و نه به نام او(اگر به نام عیسی بود و روح نبود، می شد شخصی مثل پیامبران تبلیغی، نه پیامبری صاحب شریعت) مگر اینکه بپذیرید عیسی خداست و حضرت محمد که به اسم الله آمده، در واقع به اسم عیسی آمده است، که در آن صورت نیز بحث روح القدس بودن، بر سر جای خودش است.

خیر البریه;574760 نوشت:

مثلا در مورد امام دوازدهم :

خدا به ابراهیم(ع) فرمود:
«دربارۀ اسماعیل شنیدم(دعای) ترا، پس برکت دهم اورا و پربرکت سازم او را به"محمد" و


دوازده امیر

از نسلش پدید آیند؛ و بدهم او را امتی عظیم!»
- تورات، سفرsefr یا کتاب پیدایش، باب17،آیه


باز هم تحریف! واژۀ عبری بمادماد، را چگونه ترجمه به محمد می کنید؟ این واژه به معنای "بسیار" است. اگر هم خود واژه را می آورید که دیگر بدتر، واژه بمادماد(یا بمئدمئد) است، نه محمد. خیلی تخیل قدرتمندی می خواد که به خاطر یک میم و دال مشترک در این دو واژه، این دو رو یکی بگیرید؟ اما دوازده رئیس از نسل اسماعیل را چگونه بر دوازده امام شیعی تطبیق می دهید؟ خدا داند.

خیر البریه;574760 نوشت:

«. نه ، نمی دانم » : گفتم
آنها نشانهء دو مردی هستند » : 14 آنگاه او به من گفت
که خداوند، مالک تمامی جهان ، آنها را برگزيده و
«. مسح کرده تا او را خدمت کنند زكريا 3-11

آدرس دهی این آیه مخدوشه و معلوم نیست کجا رو می گید، ولی تطبیق این هم بر امام دوازدهم، نیاز به مدرک و سند داره.

خیر البریه;574760 نوشت:

12-5 مكاشفه پ

سرنرينه اي زاييد

كه همه امتهاي زمين را به عصاي آهنين حكمراني خواهد كرد


اینو هم خودتون دوست دارید بر نرجس خاتون و زاییده شدن حضرت مهدی نسبت بدهید. سند بیاورید که این مسئله صحیح است.

خیر البریه;574760 نوشت:

ودر یوحنا 16 مطالب زیادی در باره آخرین منجی که جهان را از عدل پر میکند آمده است ....


باز هم تحریف؟ کجای این باب از آخرین منجی سخن گفته؟ فقط گفته جهان را به عدل ملزم میکنه. حالا خوبه تسلی دهنده رو حضرت محمد می دونستید، حالا رأیتون برگشت و تسلی دهنده شد امام زمان؟ این آیات ادامه همان آیات مربوط به تسلی دهنده هستند.

در کل بشارتهای خیلی بهتری به حضرت محمد در عهدین هست.

خیر البریه;574760 نوشت:

بصراحت وخشونت هرچه تمامتر در تورات آمده است ! :


العبرانيين ١٠:‏٢٨ مَنْ ‍خَالَفَ نَامُوسَ مُوسَى فَعَلَى شَاهِدَيْنِ أَوْ ثَلاَثَةِ شُهُودٍ يَمُوتُ بِدُونِ رَأْفَةٍ.

هرکس با شریعت موسی مخالفت کند بدون هیچ رافتی با دو یا سه شاهد کشته خواهد شد !

وبی رحمی ونژاد پرستی یهود ومسیح هم که بی نیاز از توضیح است !


برادر! آیه را درست بخوانید! اولاً مسئله بر سر مخالفت با شریعت است، نه انکار انجیل و عیسی و موسی، ثانیاً این از احکام یهود است و من جاثلیق، مسیحی هستم خیر سرم، و ما در مسیحیت، شریعت موسی و احکام شریعتی او را نسخ شده می دانیم، و لذا این آیات برایمان موضوعیت ندارد!

خیر البریه;574760 نوشت:

ما قبل از تورات از زمان حضرت آدم که به 5 تن آل عبا قسم خورد تا خدایش آمرزیدش ، این 5 نفر یعنی محمد وعلی وفاطمه وحسن وحسین علیهم السلام همواره در تاریخ ثبت بودند :

مثلا بر کشتی نوح ع :

و خمسه یهود :

و اما این بخش از ادعاهایتان که باز نشد، ولی من یک جایی این ادعاها رو خوندم! بهتره به چیزی استناد کنید که یک غیر مسلمون یا غیرشیعه هم در دنیا پیدا بشه که بهش اعتقاد داشته باشه. شما منبع بیطرف و نامسلمانی بیارید که اینها رو بگه. این خمسه یهود رو من نمیدونم چیه، ولی کشتی نوح، خیلی جالبه، چون از دیدگاه تاریخدانها، وجود نوح مورد تشکیکه، چطوری یک کشتی رو بهش نسبت دادن، معلوم نیست، ولی به هر حال، بحث ما بر سر ادعاهای داخل مناظره است. آیا سندی دارید که امام رضا به بخشی از کشتی یا خمسه یهود را به جاثلیق نشان داده است؟

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

tazkie;574779 نوشت:
و اما این بخش از ادعاهایتان که باز نشد، ولی من یک جایی این ادعاها رو خوندم! بهتره به چیزی استناد کنید که یک غیر مسلمون یا غیرشیعه هم در دنیا پیدا بشه که بهش اعتقاد داشته باشه. شما منبع بیطرف و نامسلمانی بیارید که اینها رو بگه.

جایی نیامده است اسناد باید مورد تایید یک غیرمسلمون باشه.

در یک مناظره باید داوری بی طرف باشد.
در تحدی باید داور بی طرف باشد و ...................نه در اسناد.

مثلا یک بی طرف باید بیاید بگوید طبق متن مناظره امام رضا(ع) و جاثلیق حق با کدام است. نه اینکه یک بی طرف پیرامون سندیت آن نظر دهد.

[/]

سلام بگمانم پاسخها را نمی خونید ، چون ازدیدگاه رجال حدیث شناسی (نجاشی) در پاسخ قبلی به شخصیت راوی احادیث مناظره پرداخته شد وضعف وقوت اون بیان شده وحتی منابع رجال شناسی حدیث دیگری هم معرفی شد.به پاسخ بررسی راوی مناظرات مراجعه بفرمایید.

הנביא מוחמד;574598 نوشت:
سلام
شیخ صدوق برای من نه شخصیتش ارزش داره نه ثقه بودش
طبق استدلال شما هرچی تو کتاب های این فرد هست 100 درصد صحیحه و کتاباش میشن وحی منزل و نیاز به بررسی علمی و سندی ندارن!!!
آقا جان سند هر کدام از روابات رو با ذکر راوی بررسی کنید و بفرمایید بر اساس علم رجال یا درایه یا هرچی که اسمشه این روایات صحیح هست یا نه همین!
یا حق

در صحت روایات واعتبار یک کتاب حتما باید به جایگاه ومنزلت صاحب کتاب روایی توجه کرد، وبنده نگفتم هرچه در اون کتاب هست دربالاترین حد اعتباره، و باز تکرار میکنم پاسخها رابادقت مطالعه بفرمایید صحت وعدم صحت واعتبار راوی مناظرات در پاسخهای قبلی اومده. در ضمن اگه شیخ صدوق ثقه نباشه چگونه روایات نقل شده اون مورد اعتبار هست ؟ از تلاش علمی شما سپاسگذارم.

הנביא מוחמד;574617 نوشت:
ممنون از کارشناس محترم بابت پاسخ در مورد معرفی منبع اون تا همیجا بشه
سوال اولم تکلیفشو معلوم کنید!
نگذارید 10 روز بگذره بعد بر اساس قوانین سایت تاپیک رو ببندید!
یا حق

سلام دوست عزیز
کارشناس محترم زحمت کشیدند و جدیدا دقایقی پیش صفحه سوم را با خط آبی ویرایش کردند.و ایشان تایید کردند که سند رجالی ضعیف است.

tazkie;574779 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله


:ok: نکند گمان کرده اید، همینجوری روی هوا این بحثها رو می کنم؟

خب من نمی دانم این مواردی که آورده اید را از کجا فهمیدید که امام رضا در مناظره گفته، ولی به هر حال، تحریف معنوی در متن آیه کرده اید. آیه می گوید «ببینید، من ایلیای نبی را برای شما می فرستم پیش از...» پس بحث از ایلیای نبی است و نه کسی شبیه او.

و ایلیای نبی، در کتاب مقدس، همان یحیای تعمید دهنده است و حضرت عیسی، می فرماید: «اگر می خواهید این را بپذیرید، یحیی همان ایلیا است که باید بیاید.»(متی14:11) البته یحیی خودش از اینکه همان ایلیای موعود است، آگاه نبود و وقتی از او پرسیدند گفت نیستم، ولی سخن حضرت عیسی سندیت بالاتری دارد.

پس جای حضرت ایلیای نبی، در عهدین، رزرو شده! لطفاً یه جای دیگه پیدا بفرمایید!

سلام

نه این طور نیست ! جالبه که در ترجمه ی فرانسوی و انگلیسی این طور اومده: Voici, je vous enverrai Elie, le prophète, Avant que le jour de l’Eternel arrive, Ce jour grand et redoutable
Behold, I will send you Elijah the prophet before the great and terrible day of Jehovah come

یعنی شبیه ایلیای نبی !!!!

نقل قول:
یعنی الان من باید به این هم جواب بدم؟ خوبه گفته از نسل داود! حضرت محمد از نسل داود هستند؟

تبار مادری حضرت مهدی به حضرت داود علیه السلام می رسد.

نقل قول:
خب این یعنی حضرت محمد، پیامبر هستن؟ این حداکثر می تونه نشانگر ظهور پیامبران غیراسرائیلی باشه، که خب این رو در عهدین داریم. شاید منظور این باشه که عهد جدید به زبان یونانی نوشته شده و کلام خداست، در حالی که زبان یهودیان عبری و آرامی بود. ولی اثبات اینکه منظور حضرت محمد هست، واقعاً سخته. ضمن اینکه شما مسلمانها(حالا مسلماً من عالم مسیحی هستم دیگه!) میگید پولس پیامبر دروغینه، چطوری به نوشتار اون استناد می کنید؟

http://wikifeqh.ir/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7


نقل قول:

تسلی دهنده رو چطوری بر حضرت محمّد، تطبیق می دهید؟ بعلاوه یوحنا26:14 صراحت دارد در اینکه تسلی دهنده روح القدس است و به نام عیسی می آید، ولی حضرت محمد نه روح بود و نه به نام عیسی آمد، بلکه خودش را پیامبری دانست که بعد از عیسی آمده است و نه به نام او(اگر به نام عیسی بود و روح نبود، می شد شخصی مثل پیامبران تبلیغی، نه پیامبری صاحب شریعت) مگر اینکه بپذیرید عیسی خداست و حضرت محمد که به اسم الله آمده، در واقع به اسم عیسی آمده است، که در آن صورت نیز بحث روح القدس بودن، بر سر جای خودش است.

انجیل برنابا را بخوانید !


نقل قول:

باز هم تحریف! واژۀ عبری بمادماد، را چگونه ترجمه به محمد می کنید؟ این واژه به معنای "بسیار" است. اگر هم خود واژه را می آورید که دیگر بدتر، واژه بمادماد(یا بمئدمئد) است، نه محمد. خیلی تخیل قدرتمندی می خواد که به خاطر یک میم و دال مشترک در این دو واژه، این دو رو یکی بگیرید؟ اما دوازده رئیس از نسل اسماعیل را چگونه بر دوازده امام شیعی تطبیق می دهید؟ خدا داند.

تسلی دهنده دیگری به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند ! یوحنا 14 -15

و

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84_%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7


سلام علیکم و رحمة الله

اوّلین چیزی که یک مسلمون باید داشته باشه، حق جوئیه: لا تقف ما لیس لک به علم

جناب خیرالبریه، شما که اهل مناظره هستید چرا؟

خیر البریه;574846 نوشت:

سلام

نه جانم این طور نیست ! جالبه که در ترجمه ی فرانسوی و انگلیسی این طور اومده: Voici, je vous enverrai Elie, le prophète, Avant que le jour de l’Eternel arrive, Ce jour grand et redoutable
Behold, I will send you Elijah the prophet before the great and terrible day of Jehovah come

یعنی شبیه ایلیای نبی !!!!




خب کدوم واژه در این جمله نشانگر شباهته؟

این آیه سخنی از شباهت ندارد، و بهتر است آیه را تحریف نکنید. به هر حال برای افراد مسیحی ترجمه های شما مقبول نیست.

خیر البریه;574846 نوشت:

تبار مادری حضرت مهدی به حضرت داود علیه السلام می رسد.

http://wikifeqh.ir/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7

اولاً شما اونجا داشتی از بشارت به حضرت محمد صحبت می کردی، نه حضرت مهدی.

ثانیاً امام رضا در اون زمان نمیتونسته به این امر استناد کنه، چون ازدواج نرجس خاتون با امام حسن عسگری سالها بعد بوده و هنوز رخ نداده بوده، و نمیشده یک امر رخ داده به حسابش آورد. حالا فرض کنید ما سند کافی برای اثبات ادعاهامون در مورد نرجس خاتون به مسیحیا داریم!

ثالثاً مگه فقط حضرت مهدی از نسل داود هست؟ حضرت عیسی هم از نسل حضرت داود است، بسیاری از انبیاء هم چنین بودند.

لینکتان هم که به یک مقاله اسلامی در مورد برنابا است و ربطی ندارد. مقاله هم ضعیف است. برای مثال می گوید انجیل برنابا در شورای نیقیه(325 میلادی) جعلی انگاشته شد! آن چیزی که منسوب به برنابا بود، و جعلی انگاشته بود، رساله ی برنابا بود، که الان هم موجود است و با این انجیل برنابا بسیار متفاوت است.

خیر البریه;574846 نوشت:


انجیل برنابا را بخوانید !


شما اول سندیت این انجیل را ثابت کنید، بعد بگوید، انجیل برنابا را بخوانید! چنان به آن استناد می کنید که انگار بعد از قرآن دارای بالاترین سطح سندیت است.

این هم نقدهای استاد توحیدی بر انجیل برنابا:

گذشته از بی‏نام و نشان بودن این انجیل، اشکالات دیگری نیز مطرح شده است که به اختصار به آن می ‏پردازیم:


1.برنابا هرگز به عنوان یکی از شاگردان مسیح معرفی نشده و اصلا ساکن فلسطین نبوده است بلکه فردی یهودی بوده که از ساکنان جزیره قبرس بوده است و سالها پس از مصلوب شدن مسیح و با دعوت رسولان حضرت عیسی، به مسیحیت پیوست.(اعمال رسولان 4: 36 – 37) این در حالی است که کاتب این انجیل خود را از نزدیک ترین شاگردان مسیح معرفی می کند.


2.در این انجیل ذکر شده که سال یوبیل هر صد سال یکبار رخ می‏دهد(انجیل برنابا 82: 18 83: 25) در حالی که سال یوبیل تا زمان مسیح و حتی مدتها پس از آن حضرت نیز هر پنجاه سال یکبار فرا می رسید.(لاویان 25: 11) تغییر زمان یوبیل به هر صد سال یکبار، به امر پاپ بونیفاس هشتم در سال 1300.م صورت پذیرفت. بنابراین نویسنده ی این انجیل پس از قرن چهاردهم می ‏زیسته است.


3.در این انجیل آمده که نیقودیموس با این تصور که یهودا همان حضرت مسیح است صد رطل عطر بر بدن وی ریخت.(انجیل برنابا 217: 2 – 11) این در حالی است که واحد رطل در زمان پادشاهان مسلمان عثمانی برای اولین بار به کار گرفته شد و سپس در سایر کشورها و از جمله اسپانیا و ایتالیا شیوع یافت. از این رو تاریخ نگارش این انجیل را نمی ‏توان به عصر رسولان بازگرداند. ضمن اینکه امپراتوری عثمانی در زمانی بین هجوم مغول و هجوم تیمور سر برافراشت.


4.ادبیات این انجیل نشان از آن دارد که این انجیل در اصل به زبان ایتالیایی نگاشته شده و هرگز ترجمه ای از یک متن یونانی نیست و بدیهی است که این زبان پس از عصر دانته شیوع یافت.




5.در این انجیل داستانهایی از حضور فریسیان در عصر ایلیای نبی وجود دارد و حال آنکه می ‏دانیم که فریسیان پس از جلای بابلی به وجود آمدند و در قرن دوم میلادی به شکل یک گروه دینی در آمدند. آنان هرگز در زمان ایلیا وجود نداشتند. بنابراین نویسنده، فردی ناآگاه بوده است و نمی ‏تواند برنابای یهودی بوده باشد.




افزون بر این، برخی تعالیم این انجیل با تعالیم اسلامی متفاوت است. به عنوان نمونه در این انجیل آمده است که فرشتگان بر خاک آدم سجده کردند و سپس روح بر او دمیده شد(باب 35) در حالی که مطابق گزارش قرآنی، فرشتگان پس از خلقت آدم موظف به سجده شدند.(سوره‎ ی حجر، آیه 29)


در این انجیل از آسمانهای 9 گانه سخن به میان آمده است(انجیل برنابا 178 – 6) در حالی که قرآن تعداد آسمانها را 7 بر می ‎شمارد.( سوره‎ ی بقره، آیه 29) در مورد حضرت مریم نیز چنین نقل شده است که وی عیسی را بدون درد به دنیا آورد در حالی که قرآن به صراحت از درد زایمان مریم سخن می‏گوید.(سوره مریم، آیه 23).

بعلاوه، استناد شما به انجیل یوحنا بود، نه انجیل برنابا.

خیر البریه;574846 نوشت:

تسلی دهنده دیگری به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند ! یوحنا 14 -15

و

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84_%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7


جواب این حرفتان را ارائه کردیم. تسلی دهنده صراحتاً روح القدس و آینده در نام عیسی، دانسته شده است. جواب بدهید. لینکتان به مقاله ویکی پدیا در مورد انجیل برنابا هم بی مورد است.

عصران;574799 نوشت:
سلام دوست عزیز
کارشناس محترم زحمت کشیدند و جدیدا دقایقی پیش صفحه سوم را با خط آبی ویرایش کردند.و ایشان تایید کردند که سند رجالی ضعیف است.

سلام
شماره پست رو میشه بگید
ممنون
پیام;574795 نوشت:
در صحت روایات واعتبار یک کتاب حتما باید به جایگاه ومنزلت صاحب کتاب روایی توجه کرد، وبنده نگفتم هرچه در اون کتاب هست دربالاترین حد اعتباره، و باز تکرار میکنم پاسخها رابادقت مطالعه بفرمایید صحت وعدم صحت واعتبار راوی مناظرات در پاسخهای قبلی اومده. در ضمن اگه شیخ صدوق ثقه نباشه چگونه روایات نقل شده اون مورد اعتبار هست ؟ از تلاش علمی شما سپاسگذارم.

سلام
پاسخ شما رو خوندم! من فقط و فقط یک سوال دارم
در یک کلمه بفرمایید سند آن چند مناظره هرکدام از نظر علم رجال صحیحه یا ضعیفه
متاسفانه کتاب عیون رو ندارم که چک کنم مطلب رو وگرنه اصل حرف نویسنده رو می آوردم!
به هر حال لطفاً پاسخ بنده را صریح بدهید مگرنه دیگه در این بحث شرکت نمیکنم
دو بزرگوار خانم تزکیه و آقای خیر البریه بحث شما خارج موضوعه بحث ما سر سند هست نه محتوا!
در تاپیک های دیگری هم که آغازکردم این طوری شده که پس از انحراف بحث مدیر سایت تاپیک رو بستن و پاسخ کارشناس درج شده و تمام و دیگه باز نشده پس لطفا این بحثتون رو جای دیگه مطرح کنید تا این تاپیک بسته نشه
ممنون از لطفتون
یا حق

הנביא מוחמד;574866 نوشت:
سلام
شماره پست رو میشه بگید
ممنون

سلام
ناراحت نشوید

واما جواب شما در صفحه سوم پست ششم به رنگ آبی

پیام;574446 نوشت:
الحسَن بن محمّد النوفليّ

ابن سهل، الهاشميّ، محدّث وصفه النجاشيّ بأنّه ضعيف ثمّ قال: لكن له كتاب حسن كثير الفوائد جمّة، ذكر مجالس الرضا عليه السّلام مع أهل الأديان. با اینکه حسن بن محمد نوفلی ضعیف شمرده شده اما کتاب وروایات مناظره اوبتمامه مفید ذکر شده است.


اینجا را می گفتم.

عصران;574885 نوشت:
سلام
ناراحت نشوید

واما جواب شما در صفحه سوم پست ششم به رنگ آبی


سلام حق با شماست
ممنون از شما
با این حساب:
سند مناظراتی که در عیون آمده از نظر علم رجال ضعیفه
کارشناس محترم هر وقت دوست داشتید تاپیک رو ببندید
یا حق

tazkie;574856 نوشت:
خب کدوم واژه در این جمله نشانگر شباهته؟

Behold, I will send you Elijah the prophet before the great and terrible day of Jehovah come

سلام

قبل از من یهودیانی با سواد تر ترجمه کردند خوب دقت کنید :

سلام اگه به توصیف نجاشی دقت کنید ابن سهل هاشمی را ضعیف توصیف می کنه اما کتابش را دارای آثار فراوان وکثیر الفواید . توجه داشته باشید عبارت ضعیف انواعی داره که در پست بعدی اومده ومطالعه کنید و تنها کلمه ضعیف برای راوی دلیل بر رد حدیث نیست برای ضعف وقوت یک روایت فقط و فقط به راوی توجه نمیشه ومتن روایت هم ملاک است که نجاشی متن را تایید می کنه.

موضوع قفل شده است