طلاق چرا؟ پیشگیری و راه حل آن

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طلاق چرا؟ پیشگیری و راه حل آن

دختر يا پسري را سراغ نداريم که از هنگام ازدواج براي پديد آوردن موجبات طلاق، گام، بردارند يا با هدف گرفتن و دادن طلاق، ازدواج کنند!.

پاسخ اين سئوال که:

«چرا طلاق اتفاق مي افتد؟!» خيلي مهم است. لطفا راهنمایی کنید .!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

خاتون عشق;567744 نوشت:
دختر يا پسري را سراغ نداريم که از هنگام ازدواج براي پديد آوردن موجبات طلاق، گام، بردارند يا با هدف گرفتن و دادن طلاق، ازدواج کنند!.

پاسخ اين سئوال که:

«چرا طلاق اتفاق مي افتد؟!» خيلي مهم است. لطفا راهنمایی کنید.!

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت محضر جنابعالی

همانطور که به خوبی اشاره فرمودید معمولا ازدواجی را سراغ نداریم که به قصد طلاق و مخاصمه پایه ریزی شده باشد. اصولا در همه پیوندها و ازدواجها (غیر از موارد استثنایی مانند ازدواجهای تحمیلی و..) زوجین در ابتدا، خود را خوشبخت ترین زوج و ازدواج خود را رویایی ترین ازدواجها می دانند اما چه اتفاق یا حوادثی رخ می دهد که باعث خصومت یا طلاق می گردد؟
طبیعی است که عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند که به برخی از آنها اشاره می گردد:

۱- عدم رعایت اصل همتایی و کفویت: اساسیترین عنصر موفقیت یک ازدواج رعایت این شرط است که در صورت عدم رعایت آن، شکست ازدواج حتمی است.
محققین بر این باورند که عواملی وجود دارند که با توجه به آنها می توان آینده یک ازدواج را پیش بینی کرد، این عوامل که از آنها تحت عنوان فاکتورهای پیش بینی کننده یاد می شود عبارتند از:
۱-۱- طرز تفکر نسبت به موضوعات مختلف اعم از اخلاقی،اعتقادی،اجتماعی،فرهنگی و...
۱-۲- هماهنگی خانواده ها و پذیرش امر ازدواج
۱-۳- حس کلی مثبت نسبت به یکدیگر( به دل یکدیگر نشستن)
۱-۴- همگونی صفات شخصیتی ( از طریق ازمون شخصیت قبل از ازدواج)
توضیح اینکه اگر این فاکتورها وجود داشته باشند ازدواج با موفقیت قرین خواهد شد و به میزانی که این فاکتورها کم رنگ باشند، به همان میزان نیز احتمال دارد که زندگی دستخوش چالشهای متعددی شود.

۲- دوستی های قبل از ازدواج: دوستی های قبل از ازدواج هر چند در مواردی موجب آرامش سطحی است، اما باید توجه داشت در بسیاری از موارد، سوغات چنین تعاملاتی، آسیبهای جدی خواهد بود؛ چرا که پسر و دختر در اوج حاکمیت عواطف و احساسات ممکن است دل در گرو یکدیگر بگذارند، در چنین شرایطی یا این ارتباط منجر به ازدواج می شود و یا خیر.
اگر منجر به ازدواج گردد این احتمال وجود دارد که زن و مرد و البته به طور ویزه مرد، نسبت به همسر خود دچار بدبینی گردد امری که می تواند بنیانهای خانواده را ویران نماید.
و اگر به دلیل موانعی چون مخالفت خانواده ها و... به ازدواج منتهی نگردد، این زمینه وجود دارد که اگر یکی از این دو شخص با فرد دیگری ازدواج کنند، چون قلب و دل خویش را نزد فرد دیگری غیر از همسر خود گرو گذاشته است، هیچگاه از زندگی خود احساس رضایت نکند. روشن است چنین احساسی می تواند زمینه طلاق را فراهم آورد.

۳- ازدواجهای احساسی: سرمایه بی بدیل یک ازدواج، شناخت و آگاهی کافی از شخص مقابل و خانواده اوست. و حال اینکه متاسفانه برخی مواقع، طرفین اسیر عواطف گشته و یا اینکه به علت اعتماد بی پایه و اساس زحمت تحقیق لازم را به خود نمی دهند و تنها به ظواهر بسنده می کنند.

۴- هجوم فرهنگ غرب از طریق فناوریهایی چون اینترنت،ماهواره و...: همه انسانها به صو رت غریزی متمایل به مقایسه خود و زندگیشان نسبت به دیگران هستند که صورت و سیرت همسر نیز از این قاعده مستثنی نیست. خصوصیت فیلمها و تصاویر آنچنانی این است که به این مقایسه در ذهن شخص سرعت می بخشد و از آنجا که دست بالای دست زیاد است، وقتی که شخص شاهد افرادی باشد که صورتا و سیرتا (البته با هزار و یک ترفند) از همسر خود برتر هستند خودبخود نسبت به همسر خویش دچار دلسردی خواهد گشت.

۵- مهاجرتهای اجباری: گاهی اوقات به دلایل متعدد برخی افراد مجبور می شوند که از وطن و شهر خویش مهاجرت کنند و با فرهنگ جدیدی به دور از خانواده و اقوام روزگار را گذران کنند. چنین وضعیتی در برخی مواقع ممکن است(تاکید می کنیم ممکن است) باعث احساس غربت، افسردگی و بی حوصلگی شخص گردد که در ادامه می تواند در زندگی مشترک چالشهایی را ایجاد کند.

۶- ازدواجهای بدون مشورت: بسیار اتفاق می افتد که پسر و دختری به خاطر شرایط کاری یا تحصیلی، فرسنگها دورتر از خانواده و شهر خود، با شخصی آشنا می شوند و بدون کسب رضایت والدین و رعایت حریم خانواده ها، خود به تنهایی یکه تازی کرده و قول و قرارها را می گذارند، وحال اینکه از سرمایه ای به نام حمایت و مشورت بزرگترها خود را محروم ساخته اند. این مسئله زمانی بغرنج تر خواهد شد که فرد مورد نظر، از فرهنگی انتخاب گردد که فرهنگ او هیچ قرابتی با فرهنگ شخص مقابل ندارد.

۷- اشتغال برخی بانوان: در برخی موارد (و نه به طور مطلق) اشتغال زن باعث می گردد که هم خود احساس خستگی و ناتوانی کند و هم نتواند پاسخگوی نیازهای همسر و فرزندان خود باشد. پر واضح است در چنین شرایطی اختلافات چشمگیر را شاهد خواهیم بود. در برخی موارد نیز اشتغال باعث می شود که نه تنها شخص با اتکا به منبع درآمد خود، رغبتی برای دریافت حمایت همسر از خود نشان ندهد بلکه در مواردی نیز او را با منت خویش تحقیر نماید.

۸- دخالت برخی خانواده ها: در برخی موارد، زن و مرد خود با یکدیگر اختلاف چندانی با هم ندارند اما برخی خانواده های رشد نایافته از روی دلسوزی با دخالتها و تحریکهای بی مورد اسیبهای جدی را در رابطه زن و مرد ایجاد می کنند.

۹- توقع های بی مورد و احساس فخر به همسر یا خانواده همسر: برخی از افراد به خاطر خودبزرگ بینی دائما دیگران را بدهکار و خود را طلبکار می دانند. لازمه چنین رفتاری این است که فرد هیچگاه رضایت را احساس نکند ضمن اینکه همسر خود را نیز مستاصل خواهد کرد.

به امید استحکام روزافزون بنیان خانواده ها
در پناه خدای بزرگ موفق باشید

سلام و عرض ادب
بسیار ممنونم از پاسخ خوب کارشناس محترم
من هم یه اطلاعاتی پیدا کردم


زن و شوهر از همان آغاز زندگي مشترک، بايد توجه داشته باشند، عواملي که اختلاف را بين آن ها به وجود مي آورد يا اختلاف ها را تشديد مي کند و منجر به وقوع طلاق

مي شود، به مرورِ زمان، شکل مي گيرند

و چه بسا برخي از آن ها، قبل از عقد ازدواج، وجود داشته اند. براي مثال:

يک) جواني که بدون داشتن شغل و امکانات لازم تصميم به تشکيل خانواده مي گيرد، بايد بداند که قبل از فراهم کردنِ زير ساخت ها و پي افکني، تصميم به ساختن بنايي

بدون ستون و پايه هاي محکم، گرفته است!

او نمي تواند انتظار دوام و بقاي اين بناي سست را داشته باشد مگر آن که قبل از فروپاشي ساختار خانواده، موفق شود امکانات لازم را براي ادامه ي زندگي خانوادگي،

فراهم کند!.

دو) اگر زن و شوهر، کفويت نداشته باشند در مدت زمان کوتاهي، بين آن ها ناهماهنگي بروز مي کند، دامنه ي مشاجرات، فزوني مي گيرد و عاقبت منجر به طلاق و جدايي

آن ها از يک ديگر مي شود و اگر فرزنداني به وجود آورده باشند، طلاق بين والدين، زيان ها و مفاسد اجتماعي ـ اخلاقي بسياري را توسط بچه هاي طلاق، باعث مي شود، که

در نهايت فساد و مشکلات اجتماعي فراواني را به بار مي آورد!.

اگر زن و شوهري، بخواهند رشته ي زناشويي آن ها گسسته نشود و يک عمر درکنار يک ديگر، با آرامش زندگي کنند بايد توصيه هاي آورده شده در اين اثر را که چکيده ي ده

ها کتاب در اين زمينه است، مدَّ نظر، قرار داده و طبق آن عمل کنند.

فهرست توصيه ها:

1) از ازدواج زود هنگام اجتناب کنيد.
2) از آمادگي خود (از هر جهت) براي ازدواج و تشکيل خانواده اطمينان حاصل نماييد.
3) بر مبناي عشق هاي تند زودگذر و عجولانه ازدواج نکنيد.
4) با اوليا و بزرگ ترهاي خودتان در امر ازدواج مشورت نماييد.
5) همسر آينده تان را پيش از ازدواج، چند بار ببينيد، مذاکراتي داشته باشيد، خوب شناسايي کنيد و از ازدواج هاي اينترنتي و يا با عکس طرف مقابل، بپرهيزيد.
6) با همسرتان بايد از نظر سنّ، تحصيلات، تمکن مالي، اعتقادات، خانواده، زيبايي، سلامت جسم و روان و اهداف ازدواج، در تمام جهات هم سان بوده و کفويت داشته باشيد.
7) هنر همسرداري را پيش از ازدواج بياموزيد.
Dirol عمده هدف تان از ازدواج، کسب آرامش در کنار همسرتان باشد.
9) در امور خانواده به «سبک شورايي»، معتقد باشيد و مطابق تصميمات مستبدانه ي خود عمل نکنيد.
10) هيچ مسئله ي مبهمي بين شما و همسرتان نباشد و از سوء ظن بپرهيزيد.
11) گذشت داشته باشيد و اشتباهات يک ديگر را ناديده بگيريد.
12)ـ سعي کنيد مسائل زندگي تان را خودتان حل کنيد؛ حتي پدر و مادرتان را در امور غير ضروري در امور زناشويي دخالت ندهيد.
13) به بيگانه (اعم از زن و مرد) اجازه ي ورود به خلوت خانه را ندهيد.
14) در مورد توليد فرزند تمام شرايط خانوادگي را در نظر بگيريد و با هم تصميم گيري نماييد.
15) مقتصد و ميانه رو باشيد، و از اسراف (در تمام امور خانوادگي) بپرهيزيد؛ به آنچه داريد قانع باشيد.
16) هميشه به يک ديگر احترام بگذاريد و عفت کلام داشته باشيد.
17) از شوخي هاي مبتذل پرهيز نماييد.
18) در مجالس و در حضور ديگران، حريم يکديگر را رعايت کنيد.
19) صفات پسنديده و امتيازات يکديگر را در نظر بگيريد و برجسته کنيد و از به رخ يک ديگر کشيدن نقطه ضعف ها، چشم پوشي نماييد.
20)ـ در تمام حالات، خدا را ناظر بر اعمال و نيت هاي خود بدانيد و هميشه به مصالح جمع خانواده بينديشيد.
21)ـ وقت خود را طوري تقسيم کنيد که در توقف در خانه و بودن سرکار مرتکب افراط و تفريط که ملال آور است، نشويد.

اگر مجبور شديد به طلاق فکر کنيد به توضيحات آني درباره حقوق ناشي از طلاق توجه کنيد. در هر حال با آن که طلاق مبغوض ترين چيزها نزد خداوند، پيامبر گرامي اسلام،

امامان معصوم و تمام فرهيختگان است؛ ولکن رسول اکرم از آن به «اَبغَضُ الحلاَل»[1] يعني واقعه مبغوض و در عين حال، حلال، تعبير مي کند که گه گاه در مواردي حتّي

واجب مي شود.

زن و شوهر از نظر درخواست گواهي عدم امکان سازش و ثبت طلاق در مواردي که در قانون آمده به طور مساوي مي توانند به دادگاه خانواده دادخواست صدور گواهي عدم

امکان سازش بدهند.

حالا باید بدونیم راه حل اساسی چیست و باید چه کرد ؟


[/HR][1] .قائمي اميري، علي؛ خانواده از ديدگاه امام امير المؤمنين؛ ص370؛ تهران، سازمان اولياء و مربيان، 1383، چاپ دوم.

درود بر همگی

طبق آمارها اکثر طلاق ها در سال های اولیه ی زندگی اتفاق می افته خب مسلمه که دونفر با اخلاق،عادات،ارزش ها،فرهنگ متفاوت زمان میبرد تا یکسان شوند وبا هم کنار بیایند دقیق نمی دانم که کدام کشور است که فقط در سال های اولیه ی زندگی حقوق افراد را بالا می برد کلاس های مهارت های زندگی برای زوج های جوان می گذارد. بله ! سال های اول زندگی خیلی مهمه!

سلام دوستان.ب نظر من ایمانه ک از خونه ها رفته و البته صبر رو هم از خونه میبره دیگه. فقط کافیه ب سرنوشت کسایی ک طلاق گرفتن یه نگاه بندازین و باهاشون حرف بزنیم بعد میفهمیم ک یه لحظه صبور بودن خیلی بهتره از یه عمر ... و فقط خدا میدونه ثواب اون یه لحظه صبر چقدر میتونه باشه ...

- چه بايد کرد؟

به نظر مي رسد اين سؤالي که ذهن بسياري از مردم ما را به خود مشغول کرده است اعم از پدران و مادران، مسئولين، جوانان، مربيان و هر کس را که در احوال اجتماع نظري

دارد و به استحکام بنيان خانواده، دل مي سوزاند و سرگرداني و بي پناهي بچه هاي طلاق و بيماري ها و نابه ساماني ناشي از آن، نگرانش مي کند.

راستي چه بايد کرد؟ آمار رو به تزايد طلاق را چگونه بايد مهار کرد؟ آيا مي شود مانند پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، راه حل مسئله را فقط و فقط در يک چيز خلاصه کرد و براي

همه ي بيماران يک نسخه بپيچيد: تحمل، تحمل، تحمل و ديگر هيچ. يا راه هاي ديگري نيز هست؟ اگر بخواهيم سردرد و دل درد و دندان درد را يکسان معالجه کنيم تنها مي

توانيم از مسکّن استفاده نماييم و همه مي دانيم که مسکّن فقط تا مدتي مي تواند درد را مخفي نگه دارد يا تسکين بدهد و تازه اين اختفاي درد باعث مي شود «علتي» که

باعث درد شده هرچه بيش تر گسترش يافته و زماني برسد که ديگر هيچ کاري از دست ما و مسکّن ها ساخته نباشد.

طلاق را پيغمبر ما ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به عنوان مبغوض ترين کار حلال معرفي مي کند؛ اما آن را رد نمي کند. آن را حرام اعلام نمي کند؛ چرا که در سخت ترين

مراحل، در رسيدن به بن بست واقعي، در آن جا که هيچ راه ديگري نيست، حريم و حرمت انساني محفوظ باشد و راهي براي نجات، پس، بياييد ما هم با همين نگرش بدان

بنگريم. خدا نکند که به دنبال ساده ترين و نزديک ترين و دم دست ترين راه باشيم، خدا نکند. مضايق جزئي مادي، چشم و هم چشمي ها، کوتاه نگري ها، زياده خواهي ها،

چشم ما را بر واقعيات ببندد. مبادا که بي اعتنايي به حقوق خانواده، ناسازگاري و توقعات زيادي را نوعي پيش رفت و رسيدن به قافله ي تمدن بدانيم.

چه کنيم که از سرعت سقوط خانواده ها به دره ي بي سرانجام طلاق بکاهيم و يا حتي فراتر از آن راه اين سراشيب را سد کنيم و خانواده ها بتوانند از طريق جاده ي سلامت

به سرزمين خوب ايمني راه يابند؟ چه کنيم که کينه ها به مهر بدل شود و آسمان تيره و گرفته ي کدورت و نفرت را خورشيد فروزان واقع بيني و محبت روشن کند؟ در زمينه ي

نا به ساماني زندگي هاي خانوادگي، به دو دسته عوامل بايد توجه داشت: يک دسته عواملي که مربوط به خلقيات و خصوصيات اخلاقي رفتاري افراد است و مي توان گفت،

تفاوت هاي فردي در ايجاد آن ها نقش مؤثر و چشم گيري ايفا مي کند و ديگر عواملي که زاييده ي اشتراکات زندگي اجتماعي بوده و اثرات آن ها را تا اندازه ي زيادي در همه

ي افراد اثرات مشابه به جاي مي گذارد.

در مورد دسته ي اول عوامل و برخورد با آن ها، نمي توان از يک راه حل و يا يک قانون مشخص استفاده کرد در اين گونه موارد توجه به عوامل ايجاد کننده ي مشکل خاص بوده

و نياز به بررسي و درمان «موردي» دارد که بهترين راه درمان و حل مشکل، مراجعه به مراکز و متخصصان و استفاده از امکانات موجود مشاوره اي و درماني مي باشد. در حالي

که بهترين راه براي مبارزه با عوامل دسته ي دوم، ايجاد زمينه ي پيش گيري و آموزش همگاني، همراه با تغيير نگرش و آماده سازي زمينه ي اجتماعي مي باشد.

مواردي از قبيل: دخالت والدين، انتظارات زياد، تفاوت فرهنگي، اعتياد و يا مواردي از اين دست، گريبان گير خانواده هاي بسياري در همه ي سطوح جامعه مي باشد و اختصاص

به قشر خاص يا افراد خاص ندارد؟

و به دنبال راه حل باشیم .!

خاتون عشق;567744 نوشت:
گرفتن و دادن طلاق، ازدواج کنند!.

پاسخ اين سئوال که:

«چرا طلاق اتفاق مي افتد؟!» خيلي مهم است. لطفا راهنمایی کنید.!

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
کارشناس محترم نکات مهمی را گوشزد کردند و خودتان و سایر دوستان هم مطالب مفید و قابل تأملی را بیان فرمودید، حقیر فقط به ذهنم یک مطلب رسید و آن اینکه در کنار کفویت‌هایی که به صورت ایدئولوژی در شرایط ازدواج مورد بررسی قرار می‌دهیم برخی امور را هم باید به صورت کاربردی‌تر مورد بررسی قرار داد، این یک رویکرد عاقلانه‌ی کاربردی است که کسی بیاید و آزمایش‌های ذهنی ترتیب دهد و کسی که قصد دارد با او زندگی کند را به طور ذهنی با چنان شرایطی روبرو کند و از او بخواهد که نظرش را بگوید و اینکه در چنین شرایطی رأی او به چه عملکردی است. از جمله‌ی این شرایط ذهنی که می‌توانند دو نفر تصور کنند بروز اختلافاتی است که به هر حال در اکثر قریب به اتفاق زندگی‌های مشترک رخ می‌دهند و باید از قبل از بروز آنها به فکر بود که مانند زلزله اساس زندگی مشترکشان را ویران نکند. این طبیعی است که تمامی آرزوهای دو طرف در بستر زندگی مشترک تنها زمانی می‌تواند به واقعیت نزدیک شود که اصل این زندگی مشترک باقی بماند، نه تنها باقی بماند که تا حدود قابل توجهی هم سالم باقی بماند. باید دید که وقتی اختلافی بروز می‌کند که دو نفر نه می‌خواهند و نه فکر می‌کنند که بتوانند خواسته‌ی طرف مقابلشان را بپذیرند برخوردشان چگونه خواهد بود؟ از چه مواردی می‌توانند گذشت کنند و چه مواردی هست که فکر می‌کنند نتوانند در موردش ایثار کنند؟ اگر اختلافی بروز کرد مرجع رفع اختلافی که به آن رجوع خواهند کرد آیا مشترک است یا معتمدین آنها افرادی با رویکردهای گاه متضاد هستند؟
زوجی را می‌شناسم که قبل از ازدواج با یکدیگر تصمیم گرفتند هرکجا اختلافی کردند آن اختلاف را به دین خداوند عرضه کنند و نظر خداوند را از کتاب خدا و از روایات خلفای خدا و از نظر علمای دین خداوند تشخیص داده و همان را بپذیرند، گرچه در تأیید حرف یکی از ایشان و بر خلاف حرف دیگری و یا حتی بر خلاف نظر هر دو طرف باشد؛ تا بحال هم انصافاً در موارد زیادی اینطور عمل کرده‌اند اگرچه استثنائاتی هم داشته است و مثلاً یکی از دو طرف گفته که می‌دانم در این زمینه تقصیر دارم ولی بهم مهلت بده خودم را درست کنم چون برایم خیلی سخت است، در مدتی هم که خودش را درست کند ناراحتی‌هایی پیش آمده ولی در هر صورت گذر عمر ناراحتی‌ها را با خود به دیار فراموشی می‌برد وقتی گذر پوست به جاهای خیلی بهتر از دباغ‌خانه هم برسد. چنین زوجی اینطور نیست که به مشکلی بر نخورند اما اگر بخورند ان شاء الله مشکلشان خیلی بالا نمی‌گیرد. خوب است که در ابتدای ازدواج دو طرف هم سعی کنند مرجع رفع اختلاف یکسانی را برگزینند که حرف آن مرجع برایشان فصل‌الخطاب باشد، خوب است که همچنین با هم شرط کنند که در اختلافات از دایره‌ی انصاف خارج نگردند و جرأت عذرخواهی را داشته باشند. با توجه به اینکه معمولاً پذیرش اشتباه در یک اختلاف کار ساده‌ای نیست خوب است که باز دو طرف با هم شرط کنند که در طول زندگی به یکدیگر فرصت پذیرش اشتباه و فکر کردن در مورد اشتباهشان و عذرخواهی و اعتراف به اشتباه و در صورت امکان جبران مافات را بدهند. این‌ها تعهداتی اخلاقی است که دو طرف خوب است در موردش صحبت کنند و در ضمن آن بپذیرند که هیچ کدام معصوم نیستند و ایین تعهد مقداری تلورانس دارد و اگر از حدّ نگذرد قابل قبول است، باقی مسأله با صبر و گذشت و تلاش برای «و تعاونو علی البرّ و التقوا» درست می‌شود، ان شاء الله.
کار ساده‌ای نیست ولی در وهله‌ی اول این وظیفه‌ی پدران و مادران است که فرزندان خودشان را طوری تربیت کنند که بتوانند انصاف و صداقت و بخشش را قبل از ورود به جامعه و قبل از به عهده گرفتن مسؤولیت ازدواج تمرین کنند.
[SPOILER]
حقیر مطالعات روان‌شناسی زیادی نداشته‌ام و اطلاعاتم زیاد نیست ولی صرفاً به عنوان نظر شخصی با این موارد از فرمایشات شما چندان موافق نیستم، یعنی با اولی کامل مخالفم و در مورد دو تای بعد حرف دارم

خاتون عشق;570677 نوشت:

1) از ازدواج زود هنگام اجتناب کنيد.
...
5) همسر آينده تان را پيش از ازدواج، چند بار ببينيد، مذاکراتي داشته باشيد، خوب شناسايي کنيد و از ازدواج هاي اينترنتي و يا با عکس طرف مقابل، بپرهيزيد.
...
Dirol عمده هدف تان از ازدواج، کسب آرامش در کنار همسرتان باشد.

ازدواج زودهنگام اگر منظورتان با عجله باشد که هیچ اما در غیر این صورت حقیر با بالا بودن سن ازدواج مخالفم.
ازدواج اینترنتی هم اگر به این معنی باشد که تا خواندن خطبه‌ی عقد دو طرف فقط پای اینترنت با هم باشند بله خوب نیست ... ولی اینترنت هم به عنوان یک نقطه‌ی شروع می‌تواند به ازدواجی موفق ختم شود، فقط درصد خطر بالا می‌رود که احتیاط بیشتر و حمایت مناسب‌تر خانواده‌ها را می‌طلبد.
در این مورد هم که فرمودید عمده‌ی هدف باید کسب آرامش در کنار همسر باشد می‌توان بحث‌های متنوعی داشت بسته به اینکه منظورتان از این آرامش در کنار همسر چه باشد؟ البته حقیر قصد بحث کردن ندارم و بحث روی این مسأله تاپیک را هم از مسیرش منحرف می‌کند، بلکه صرفاً برای جلب کردن توجه به این مطلب بود که معنای از آرامش در ایینجا خیلی روشن نیست یا لااقل باید کمی روی مصادیقش صحبت کرد.
البته اگر همسر خوب باشد این آرامش واقعاً کسب‌شدنی و شیرین است که تا کسی نچشد طعم آن را متوجه نمی‌شود و در بسیاری از موارد قبل از ازدواج تصور درستی هم از این آرامش نخواهد اشت و آرزویش را هم در نتیجه ممکن است نداشته باشد.[/SPOILER]
یا علی

با سلام و عرض ادب:Gol:
اگر فکر می کنی شوهرت بد اخلاقه، اگر معتقدی زنت کد بانو نیست، جدا شو!
شاید شما یادتان نیاید! یک زمانی توی سریال های تلویزیونی وطنی مد شده بود که هر کس توی فیلم ها می خواست طلاق بگیرد می گفتند با هم تفاهم نداریم. اصل تفاهم بود و زوج های تلویزیونی چون این را نداشتند از هم جدا می شدند. این مربوط به دوره ای بود که طلاق هنوز یک چیز قبیح بود و اگر کسی توی دوست و آشناهای نزدیکش فرد مطلقه ای بود حتما این موضوع را پنهان می کرد. اما حالا همه چیز تغییر کرده است. آمار رسمی اعلام می کند که توی تهران و شهرهای بزرگ از هر 3 ازدواج یکی به طلاق ختم می شود. البته نداشتن تفاهم هنوز هم یک از دلایل جدایی است.

این آمار بالای طلاق اولین سوالی را که به ذهن آدم می آورد این است که دلیل جدایی این زوج های یک زمانی عاشق چه بوده؟ چه طور می شود دو نفر آدمی که تا دیروز قربان صدقه هم می رفتند، امروز آنقدر از هم دور شده اند که تنها راه را در جدایی می بینند. بگذریم که این روزها جوان ها به اولین مشکلی که برمی خورند بهترین راه حل را در جدایی می بینند و دیگر کمتر زوجی را پیدا می کنید که برای ساختن زندگیش و نگه داشتن کسی که یک زمانی عشقش بود بجنگد. این روزها زوج های جوان فرار را بر قرار و تلاش برای ساختن زندگی ترجیح می دهند. اما مهمترین دلیل این جدایی ها چیست؟

مشکلات اقتصادی یکی از دلایل طلاق
بهرامی، قاضی سابق دیوان عالی کشور و مشاور حقوقی، در پاسخ به این سوال که مهمترین دلایل طلاق در ایران چه عواملی هستند با اشاره به اینکه اولویت دلایل جدایی در مناطق مختلف ایران متفاوت است می گوید: با وجود این تفاوت ها، بعضی دلایل طلاق در تمام ایران مشترک است. یكی از عواملی كه می تواند به عنوان دلایل طلاق مطرح شود به مسایل اقتصادی برمی گردد. وقتی درآمد كفاف هزینه را نمی دهد یك سری برخوردها بین زن و مرد ایجاد می شود كه متعاقبش گاهی طلاق است. می توانیم بگوییم در حال حاضر بخش عمده ای از طلاق ها به مسائل اقتصادی بر می گردد. بخش دیگری از طلاق هم به مشكل دیگر جامعه یعنی اعتیاد بر می گردد. وقتی زنی می فهمد که همسرش معتاد است و درآمد ندارد، در نهایت امید به آینده سیاه و تیره می شود.

اهمیت زمان‌شناسی در کاهش طلاق
این مشاور حقوقی در مورد سایر عوامل مهم طلاق در ایران می گوید: بحث دیگری كه مشترك در تمامی ایران است بخصوص در مناطق شهری، انتخاب نامناسب برای ازدواج است. افراد به صورت ظاهری همدیگر را انتخاب كرده اند و شناخت کافی از هم ندارند. در شهرهای كوچك یا روستاها مشکل فرق می کند. آنجا طرفین كاملا همدیگر را می شناسند اما معمولا انتخاب ها به اجبار خانواده است و این دردسر ساز می شود. عامل مهم دیگری که این روزها درصد زیادی از آمار طلاق را به خود اختصاص داده این است كه زن و شوهر ها آموزش درستی برای همسرداری ندیده اند. مثلا راجع به نحوه تعامل با هم و نحوه زندگی باهم هیچ آگاهی ندارند.

این مشاور حقوقی ضمن انتقاد از کم کاری رسانه ملی و نهادهای آموزشی در امر آموزش مسائل مربوط به ازدواج جوانان می افزاید: همه چیز در صدا و سیما و رسانه ها و دانشگاه ها گفته می شود؛ اما نحوه زندگی زناشویی از نظر روانشناسی، ‌بهداشتی و‌ فرهنگی به جوان ها یاد داده نمی شود. آنها آموزش ندیده اند و نمی دانند كه مثلا چیزی به اسم زمان شناسی بین زن و مرد چقدر اهمیت دارد.

بهرامی در مورد اهمیت زمان شناسی در کاهش طلاق اظهار داشت: طبق بررسی هایی که بر روی 500 پرونده انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم زن و مردها در یك زمان هایی بیشتر با هم دعوا دارند و اگر از قبل این زمان ها را بشناسند میزان دعواها و طلاق هم کاهش پیدا می کند.

زمان دیگری هم که آمار طلاق بالا می رود نیمه دوم زندگی است

وقت‌هایی که زن و شوهرها بیشتر دعوا می‌گیرند
وی در مورد زمان هایی که میزان دعواها در آن بیشتر است می گوید: یكی از این زمان ها زمان عادت های ماهانه خانم ها از سه تا ده روز است که مردها باید بدانند و مراعات کنند. بعدی هم زمان انعقاد نطفه تا پایان شیردهی است که وضعیت روحی و جسمی خانم ها تغییر می کند و مردها باید این مسئله را در نظر داشته باشند و رفتارشان را متناسب با این شرایط تنظیم کنند. در این زمان ها برخوردهای عصبی بیشتر می شود و به راحتی کار به دعوا و جاهای باریک می کشد. یك زمان دیگر هم که آمار طلاق بالا می رود نیمه دوم زندگی است.

امان الله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه، اما در مورد دلایل اصلی طلاق در کشور به تحقیقاتش در 36 سال گذشته اشاره کرده و می گوید: حدود 17 عامل طلاق در ایران وجود دارد. اما یکی از مهمترین آنها این است که طرفین به دلیل تفاوت فاحش سطح فکری، درک متقابلی از یکدیگر ندارند. وی در توضیح این تفاوت طرز فکر می افزاید: امروز طرز تفکر جامعه ایران دو ساختی شده است. یعنی ساخت کهن با ارزش ها و هنجارهایی که بیشتر مورد قبول پسر ها است در برابر ساخت جدید که باورها و خواسته هایی است که دخترها بر آن تاکید دارند رو در روی هم قرار گرفته است. دخترها طرفدار تساوی زن و مرد هستند و همان خودمختاری و استقلال مردها را می خواهند. اما پسرها همچنان برایشان به صرفه تر است که به سنت ها پایبند باشند. عوامل مهم دیگر طلاق هم مسائل اقتصادی، اعتیاد، دخالت والدین و ناتوانی جنسی مردان هستند.

نامزدی یک ساله احتمال طلاق را کم می‌کند
وی به اهمیت دوران نامزدی در کاهش طلاق اشاره کرده و می افزاید: طول دوران نامزدی مقدمه ای است برای درک وشناخت متقابل. بررسی ها نشان می دهد زوج هایی با دوران نامزدی یک ساله کمترین میزان طلاق را دارند چون در دوران نامزدی شناخت ایجاد می شود. البته این به شرطی است که در این دوره با هم رابطه جنسی نداشته باشند. این جامعه شناس همچنین رسانه های بیگانه را یکی از عواملی مهمی می داند که باعث شده تا دخترها وپسرها ازدواج را شوخی بگیرند. از نظر قرایی مقدم این رسانه ها با برنامه ها و فیلم هایشان چنین طرز فکری را در جوان ها ایجاد کرده اند که " ازدواج می کنیم؛ خوب نبود طلاق می گیریم.!" در حالیکه دخترها باید بدانند امکان ازدواج مجدد بعد از طلاق برای آنها تقریبا نزدیک به صفر است.

این جامعه شناس در پاسخ به این سوال که آیا طبقه اقتصادی بر روی میزان طلاق ها تاثیر می گذارد یا خیر، می گوید: طلاق در طبقات مختلف اقتصادی متفاوت است.اما طلاق در طبقات متوسط بالاتر از بقیه است. چون طبقه پایین سنتی تر است ومرد را بالاتر می داند و این را قبول کرده است. در طبقات بالا هم زنان امکانات و رفاه دارند و دنبال طلاق نیستند. این طبقه متوسط هستند که هر کدام از زوجین خودشان را من کامل حساب می کنند و به همین دلیل آمار طلاق هم در آنها بالاتر است.

به گفته مدیر‌كل دفتر امور بانوان وزارت كشور "از هر پنج ازدواجی كه در ایران صورت می‌گیرد یكی موفق است، یكی به طلاق می‌انجامد و در سه تای دیگر خانواده آشفته است." پیش بینی کارشناسانی مثل دکتر قرایی مقدم هم این است که اگر وضعیت فرهنگی به همین منوال ادامه پیدا کند آمار طلاق از این هم بیشتر می شود. یکی دو سال که از ازدوج می گذرد دخترها و پسرها تازه می فهمند که همه ازدواج مسائل جنسی نیست و چیزهای دیگری غیر از ظاهر طرف مقابل را هم باید در انتخابشان ملاک قرار می دادند. اما آن موقع معمولا دیگر دیر شده است و راهی برای برگشت وجود ندارد. درست و آگاهانه انتخاب کنیم تا یکی از سه زوج طلاق گرفته آمارها نباشیم.
منبع: تبیان

با نام و یاد خدای بزرگ و بلند مرتبه
سلام دوستان عزیز. خسته نباشید
من سررشته ندارم تو این موضوع؛
ولی یه چیزی رو طبق تجربه میگم!

اینکه به نظرم چشم و هم چشمی هم یکی از دلایل طلاقه.حالا هم در اقایون و هم در خانومها
ولی بیشتر در خانوما این مشکل وجود داره.
و یه چیزی دیگه خیلی به نظرم مهمه اینه که دوطرف چقدر از اول نسبت به هم شناخت پیدا کنن و اعتماد داشته باشن بهم دیگه.
خیلی وقتا هم با کش دادن یه مسئله کوچیک، ممکنه یه دعوای وحشتناک بوجود بیاد. به نظرم خیلی مهمه که این طور مواقع با صحبت کردن مشکل رو حل کنن دوطرف.
و صد البته اینکه اونقدر دوطرف واسه زندگیشون ارزش قائل باشن که یکی کوتاه بیاد تا مسئله زود حل بشه نه اینکه حرف نزنن با هم و قهر کنن.
یه جمله قشنگی از شوهرم شنیدم(البته اون هم از اینترنت خونده بود) فکرکنم عمل بهش خیلی مشکلامون رو حل کنه.
اونم اینه که "حتی اگه خواستین باهم قهر کنین،قهر کنین ولی باز هم باهم حرف بزنین."
به نظرم خیلی مشکلامون باحرف زدن حل میشه.

ان شاء الله هیچ زوجی به این مشکل دچار نشن.
ممنون . التماس دعا

باء
ازدواج زودهنگام اگر منظورتان با عجله باشد که هیچ اما در غیر این صورت حقیر با بالا بودن سن ازدواج مخالفم.
ازدواج اینترنتی هم اگر به این معنی باشد که تا خواندن خطبه‌ی عقد دو طرف فقط پای اینترنت با هم باشند بله خوب نیست ... ولی اینترنت هم به عنوان یک نقطه‌ی شروع می‌تواند به ازدواجی موفق ختم شود، فقط درصد خطر بالا می‌رود که احتیاط بیشتر و حمایت مناسب‌تر خانواده‌ها را می‌طلبد.
در این مورد هم که فرمودید عمده‌ی هدف باید کسب آرامش در کنار همسر باشد می‌توان بحث‌های متنوعی داشت بسته به اینکه منظورتان از این آرامش در کنار همسر چه باشد؟ البته حقیر قصد بحث کردن ندارم و بحث روی این مسأله تاپیک را هم از مسیرش منحرف می‌کند، بلکه صرفاً برای جلب کردن توجه به این مطلب بود که معنای از آرامش در ایینجا خیلی روشن نیست یا لااقل باید کمی روی مصادیقش صحبت کرد.
البته اگر همسر خوب باشد این آرامش واقعاً کسب‌شدنی و شیرین است که تا کسی نچشد طعم آن را متوجه نمی‌شود و در بسیاری از موارد قبل از ازدواج تصور درستی هم از این آرامش نخواهد اشت و آرزویش را هم در نتیجه ممکن است نداشته باشد.

سلام و تشکر از شما وبقیه ی دوستان

از مطالبتان بهره مند شدم ولی برای رفع ابهامات ایجاد شده من هم فقط نظرات خودم را بیان میکنم و امیدوارم کارشناس محترم در این رابطه ما را بیشتر راهنمایی کنند

منظورم ازداواج زود هنگام بود و ربطی به عجله و بالا رفتن سن نداره الان در جامعه کنونی بسیاری از افراد هستند که با سنین بسیار کم ازدواج میکنن یا به ناچار یا به زور یا بر

اثر فریب که متاسفانه کمتر از چند ماه نشده منجر به طلاق شده و به خانه ی پدر باز می گردند منظورم این است که خانواده ها چرا به وقتش ازدواج فرزندانشان را فراهم

نمیکنن و عده ای فرزندان خود را بدون هیچ پختگی ناچار به ازدواج میکنن اون هم نه با افراد هم کفو خود بلکه با سنین بالاتر این باعث بوجود آمدن خیلی از اختلافات می شود

که فکر میکنم توضیح ندهم بهتر است بهرحال منظور این است .

با گزینه ی پنجم کاملا موافق هستم که ازدواج رو باید با شناسایی کامل صورت بگیرد نه با چشم و گوش بسته و دل باز.! الان بسیاری از طلاق های ما براساس همین ازدواج

های اینترنتی و دوستی های قبل از ازدواج صورت گرفته ؛

اما بهترین نیازی که میشه از یک زندگی مشترک بدست آورد آرامش است که الان بسیاری از زندگی ها از این آرامش محروم هستند که خود زن و شوهر باید برای رسیدن به

آرامششان تلاش کنند .

ممنونم خوش حال میشوم اطلاعات بیشتری کسب کنم .

به نظر من اگه زن و شوهر هر دو خدا رو دوست داشته با شن هیچ وقت دنبال طلاق نمیرن و سعی می کنن خودشون رو با شرایطی که دارن سازگار کنن. چون می دونن با هر طلاق عرش خدا به لرزه در میاد...

دوستان سلام

ازدواج تحت نظر مشاور مذهبی
در زندگی نیز مراجعه مداوم به مشاور مذهبی

علی علی

جزیره مجنون;571316 نوشت:
سلام دوستان.ب نظر من ایمانه ک از خونه ها رفته و البته صبر رو هم از خونه میبره دیگه. فقط کافیه ب سرنوشت کسایی ک طلاق گرفتن یه نگاه بندازین و باهاشون حرف بزنیم بعد میفهمیم ک یه لحظه صبور بودن خیلی بهتره از یه عمر ... و فقط خدا میدونه ثواب اون یه لحظه صبر چقدر میتونه باشه ...

دقیقا موافقم
بعضی ها که جدا میشن بعدا خیلی پشیمون میشن
دقیقا یکی از اشناهای ما که دخترخاله پسر خاله بودن از هم طلاق گرفتن ولی هر دو بعد از طلاق پشیمون شدن ولی دیگه سودی نداشت.کاش کمی صبورتر بودن

مکلف;573419 نوشت:
دوستان سلام

ازدواج تحت نظر مشاور مذهبی
در زندگی نیز مراجعه مداوم به مشاور مذهبی

علی علی

خیلی اوقات ادم به مشاور مذهبی دسترسی نداره یا مثل من تو شهرش همچین ادمی رو نمیشناسه:Ghamgin::Ghamgin:

دوستان سلام

seyedeh khanom;573500 نوشت:
خیلی اوقات ادم به مشاور مذهبی دسترسی نداره یا مثل من تو شهرش همچین ادمی رو نمیشناسه:Ghamgin::Ghamgin:

خوب همین سایت، شماره 096400 و .... برای همین موارد است.
ضمنا زندگی اینقدر ارزش دارد که گاهی انسان به خاطر بهتر شدن یا حفظ و بقاء خرج یک سفر را متحمل شود.

علی علی

- راه حل مشکل

بنابراين، بايد از طريق آموزش هاي اجتماعي و برنامه هاي همگاني، براي حل مشکل قدم برداشت:

1ـ آموزش از طريق رسانه هاي گروهي: دادن آموزش به خانواده ها به صورت بحث هاي کارشناسي و اصولي، مطرح کردن مسائل و مشکلات موجود و راه هاي عملي حل مشکل، و پي گيري موضوع تا رسيدن به نتيجه.

2ـ ايجاد زمنيه شناخت و تفکر واقعي در مسائل زندگي براي جوانان، با ترتيب دادن برنامه هاي مخصوص در مراکز فرهنگي (فرهنگ سراها و غيره....) همراه با برنامه هاي متنوع هنرهاي ورزشي و ديگر برنامه ها.

3ـ ترتيب دادن برنامه هاي مشاوره ي قبل از ازدواج براي جوانان به صورت گسترده، در زمينه ي مسائل سازشي، اجتماعي، اقتصادي زندگي خانوادگي (در حال حاضر يک ساعت مشاوره براي مزدوجين به صورت اجباري در زمينه ي بهداشت ازدواج يا چيزي در اين حدود از طرف بهزيستي اعمال مي شود، و کافي نيست) برنامه اي زنده و فعال که جوانان با رغبت در آن شرکت کرده و از آن استفاده کنند.

4ـ فعال کردن مراکز مشاوره ي خانواده و مطرح کردن اين مراکز در جامعه، به صورتي که زن و شوهرهاي جوان، خانواده ها، پيوسته با آن ها در تماس بوده و به بيان ديگر، نوعي علاج واقعه قبل از وقوع باشند.

5ـ ايجاد نگرش مثبت در جامعه و به خصوص در قشر آقايان نسبت به پذيرش آموزش هاي مشاوره اي، و اهميت دادن به آن ها و توجه به برنامه هاي آموزشي و عوامل ارتباط جمعي.

6ـ تهيه و تنظيم و ارائه ي آموزش هاي مثبت به خانواده ها و ايجاد زمينه هاي ذهني براي بررسي همه جانبه ي مسائل مربوط به امر ازدواج، از طريق صدا و سيما.

7ـ با توجه به اين مسئله، که بسياري از ازدواج ها که دو طرف بر پايه ي عشقي پرشور، قدم پيش گذاشته و جز شور جواني پشتوانه ي ديگري براي شروع زندگي ندارند و پس از زماني کوتاه، به علت مواجه به خيل مشکلات عيني زندگي به خصوص در امر مهم و مشکل تأمين معاش، به جدايي منجر مي شوند. لازم است که جوانان ما بدانند «عشق براي زندگي لازم است؛ اما کافي نيست» و پول اگر چه خوش بختي نمي آورد؛ اما متأسفانه بي پولي بدبختي مي آورد، بدبختي ناخواسته و تحميل شده؛ چرا که امر معيشت با همه ي زير و بم هاي امروزيش، چيزي نيست که به آساني قابل حل باشد. پس لازمه ي تشکيل زندگي، برخورداري از يک حداقل پشتوانه ي معيشتي و يک سقف براي زندگي مي باشد. اشتباه نشود منظور اين نيست که همه جوانان براي تشکيل زندگي، بايد صاحب خانه باشند آن هم در اين وضعيت نابه سامان مسکن؛ اما براي حل اين مشکل، کمک و همراهي والدين مي تواند بسيار کارساز و مفيد باشد، و نوعي تضمين مادي آن ها، تا زماني که جوانان بتوانند روي پاي خود بايستند، مي تواند از مشکلات شديد جلوگيري کند و دقيقاً اين چيزي است که نمونه هايش را در جامعه مي توان ديد.

8ـ کم نيستند ازدواج هايي که به علت اعتياد مرد به مواد مخدر منجر به طلاق مي شوند. اکثراً ديده مي شودکه زنان پس از 30ـ40 سال زندگي مشترک و با داشتن تعدادي اولاد مجبور به جدايي مي شوندو يا زنان جواني که دو يا سه سال بيش تر از زندگي مشترکشان نگذشته است که در اين فقره، اگر يک مبارزه ي همه جانبه با امر اعتياد انجام شود، که به نظر مي رسد نياز به يک بسيج ملي دارد و خانواده ها همه بايد صميمانه با مسئولين همکاري کنند، با يک تير، دو نشان خواهيم زد، هم اعتياد در جامعه ريشه کن مي شود و خانواده ها از اثرات مخرب اين بلاي خانمان سوز در امان مي مانند و هم طلاق هاي ناشي از اعتياد پيش نمي آيد.

9ـ تشريفات و تجملات سنگين و کمرشکن خيلي از ازدواج ها شروع مقدمه اي است براي ايجاد زمينه هاي ناسازگاري و مانند غده ي چرکيني است که به مرور زمان به توموري بزرگ تبديل مي شود که، گاه تنها راه درمان آن يک جراحي سنگين، يعني قطع پيوند مشترک مي باشد. پس اگر خانواده و جوان کم تر تحت تأثير اطرافيان قرار گيرند و چشم و هم چشمي و تظاهر و تفاخر را کنار بگذارند مشکلات بعدي کم تر و کم تر خواهد بود.

10ـ چه بسيار طلاق هايي که به قول طرفين، بر اثر عدم تفاهم پيش مي آيد. اي کاش، عزيزان ما به معناي تفاهم بيش تر توجه کنند و از معناي تفاهم، چيزي در حد تسليم محض بودن در ذهن خود ايجاد نکنند. اگر پاي صحبت اين گونه قربانيان طلاق بنشينيم متوجه مي شويم که هر کدام از طرفين و يا يک طرف، تا حد به ستوه آوردن طرف ديگر، پذيرش و تسليم کامل را از طرف مقابل دليل تفاهم مي داند و اگر غير از اين باشد و طرف مقابل هم حرفي و نظري و عقيده اي داشته باشد، و مثلاً بگويد من «فلان رنگ را دوست دارم و يا فلان غذا را دوست ندارم» اين را دليل عدم تفاهم مي دانند.
روشن کردن اين موضوع براي زوجين که تفاهم، يعني قدرت پذيرش و کنار آمدن با نظريات طرف و درک موقعيت او و احترام گذاشتن به نظريات و خواسته هاي او، اگر چه با نظرات من يکي نباشد، پذيرش طرف مقابل به عنوان يک انسان که مي تواند از همه ي حقوق انساني برخوردار باشد.

11ـ مهم ترين و اساسي ترين مسئله قابل تأمل که نياز به کار تخصصي و کارشناسي دارد، بررسي وضعيت بچه هاي طلاق است؛ چرا که با همه ي مطالب گفته شده، گاهي مشکلات زندگي ممکن است پدر و مادري را به بن بست بکشانند و رشته ي پيوند خانواده را چاقوي زهر آلود طلاق، از هم بگسلد. اين جاست که بچه ها مطرح مي شوند. قربانيان بي گناهي که زندگي و آينده يشان به بازي گرفته مي شود و يا به بياني ديگر هيچ کس به طور جدي آن ها را به بازي نمي گيرد و گاه ديده مي شود پدر و مادر از روي لجبازي و عنادي که نسبت به هم پيدا کرده اند، حاضرند جگر گوشه هاي خود را در بدترين موقعيت رها کنند.
اگر مسئوولين، قوانيني را در جهت رفاه و امنيت اين گونه کودکان تدوين و اجرا نمايند و بعضي قوانين گذشته را بتوانند جرح و تعديل کنند و خواست هاي منطقي پدر و مادري را که توان نگهداري فرزند را به وجه بهتري دارد لحاظ نمايند، امکان کم تر شدن تلفات و صدمات اين کودکان محتمل است.

از جمله ي اين تمهيدات، موارد زير مي تواند مؤثر و مفيد باشد:

ـ کمک مادي به مادراني که صلاحيت حضانت فرزندان را بيش از پدر دارند؛ ولي به دليل فقر و عدم امکان مادي از نگه داري فرزندان عاجزند.
ـ ايجاد امکانات مناسب براي ديدار فرزندان با مادر، زماني که با پدر زندگي مي کنند و يا بالعکس، به دور از ترس، تحقير، توهين و نهي و سخت گيري.
ـ تأسيس مراکز خاص مشاوره اي، جهت زير پوشش گرفتن کودکان طلاق و ارتباط با مشاوران به طور مستمر با آن ها و پر کردن جاي خالي پدر و مادر براي آن ها تاحدودي.


[/HR]منابع کمکي:
1ـ سيد حسن اسعدي، طلاق چرا؟ تهران، انجمن اوليا و مربيان، 1385.
2ـ پروين اشرفي، چرا طلاق؟ تهران، انجمن اولياء و مربيان، 1384.

با تشکر از (خاتون عشق) برای آغاز این بحث مهم و کاربردی.
مشاوره گرفتن ارزش زیادی داره تو قرآن هم بارها به این مطلب اشاره شده (مثلا کلمه « شَاوِرْهُمْ » در سوره آل عمران، آیه 159).
من به شخصه دیدم که مشاوره گرفتن از یک اهل تخصص و البته اهل دین، روند زندگی را بهتر می کند
البته حس هم کردم که زیاده روی در این امر ممکن است سبب شود زن و شوهر استقلال خود در تصمیم گیری را از دست بدهند و یا برای حرف زدن با هم و انتقال مطلب وابسته به حضور فرد سومی شوند. البته عرض کردم ددر صورت زیاده روی...
یک مطلب دیگر هم به ذهنم می اید دکتر خسروی در یک برنامه تلویزیونی جالب گفت که اگر باور داشته باشیم که عالم محضر خداست؛ بسیاری از اختلافات خانوادگی از بین می رود:اگر قبول و یقین داشتیم که خدا وجود دارد و این جهان را خلق کرده است اگر قبول و یقین داشتیم که خدای حکیم مخلوق خود را سرگشته و حیران رها نمی کند
اگر قبول و یقین داشتیم که دین خدا برای رهائی نوع بشر از سرگشتگی و تحیراست
اگر قبول و یقین داشتیم که احکام دین و شریعت از جانب همان خدائی است که به او باور داریم
اگر قبول و یقین داشتیم که و عده خدا محقق می شود و عذاب و پاداش خدا حقیقت است
اگر قبول و یقین داشتیم که انجام احکام دین خدا بالاترین ضمانت سلامت جامعه است
واگر قبول و یقین داشتیم که عالم محضر خدا است و بر همۀ رفتار ما احاطه دارد.
آیا دروغ می گفتیم تا در ادامه یک دروغ گرفتار یهائی را برای خود و دیگران ایجاد کنیم؟
آیا به لقمه حرام رضایت می دادیم تا به طمع آن کلاهبرداری، نزول خواری و ویرانی زندگی یکدیگر را نشانه رویم؟
آیا حاضر می شدیم غیرت خود را نسبت به همسرمان نا دیده بگیریم تا به موجب آن بحرانهای اختلاف آور در خانواده شکل نگیرد
آیا در معاملات و قرارداد هایمان بی تعهدی می کردیم تا ریشه شکل گیری بسیاری از دعواهای محاکم نگردد
و دهها و دهها پرسش دیگر! و آیا اینها بر آمده از غفلتی نسبت به دینمان و هویتمان نیست؟
ویا شاید بر باورمان به وجود خدا استوار نیستیم .
راستی که مرز ایمان و الحاد ...؟!

بررسی علل افزایش طلاق در گفت‌‌و‌‌گو با دکتر «مریم معین‌الاسلام»؛
[=b nazanin]
[=b nazanin]چرا آمار طلاق در کشور ما بالاست؟ [=b nazanin]

ازدواج‌هایی که با سبک‌های جدید مانند دوستی‌های خیابانی، اینترنتی و...صورت می‌گیرد؛ همه بر مبنای ارتباط‌هایی است که در اسلام، حرام شمرده شده است و همین ارتباط‌ها سبب به وجود آمدن یک عشق کور در دل فرد می‌شود که فوق‌العاده سطحی و زودگذر است و غالباً هم به طلاق منجر می‌شود.


گروه فرهنگی - اجتماعی برهان؛ طلاق مانند هر پدیده‌ی دیگر اجتماعى داراى ریشه‏هاى مختلفى است که بدون بررسى دقیق آن جلوگیرى از بروز چنین حادثه‏اى امکان‌پذیر نمی‌باشد. لذا قبل از هر چیز باید به سراغ عوامل طلاق برویم تا بتوانیم ریشه‏هاى آن را در جامعه بخشکانیم. در این خصوص گفت‌و‌گویی ترتیب داده‌ایم با خانم «دکتر مریم معین‌الاسلام»، کارشناس امور تربیتی و مباحث زنان که در ادامه می‌خوانید.


از نگاه شما اصلی‌ترین عواملی که سبب بروز طلاق در جامعه‌ی ما می‌شود چیست؟


طلاق یکی از مسائلی است که علت‌های متعددی می‌توان برای آن در نظر گرفت. کارشناسان تا به حال تقریباً حدود 20 علت را برای طلاق مطرح کرده‌اند که بخشی‌ از آن‌ها به مسائل اقتصادی، روانی، اخلاقی و خانوادگی مربوط می‌شوند، اما از بین این 20 عامل 5 عامل مهم‌تر از بقیه است و وقتی پرونده‌های طلاق را بررسی می‌کنیم، درمی‌یابیم که بیشتر طلاق‌ها به این 5 عامل برمی‌گردند.

مهم‌ترین دلایل طلاق:


1. ضعف مهارت‌های ارتباطی؛

متأسفانه در این زمینه مردم کشور ما بسیار مشکل دارند و در واقع با مهارت‌های زندگی آشنا نیستند.

2. ناهمسانی در انتخاب همسر یا همان کفّیتی که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است؛

متأسفانه در زمان انتخاب همسر به بحث کفّیت، که بسیار جدی در اسلام بر آن تأکید شده است، توجه نمی‌شود.

3. خشونت؛

دلیل دیگر عسر و حرج ناشی از رفتارهای خشن است که البته این مسئله چندان فراگیر نیست، ولی برخی به خاطر رفتارهای خشن همسرشان ناچار به طلاق می‌شوند.

4. اعتیاد؛

5. بدرفتاری‌های عاطفی.


در زندگی غربی طلاق یک امر بسیار راحت، بدون قباحت، بدون سختی و خلاصه یک امر کاملاً عادی و معمولی شده است. لذا چون سبک زندگی ما غربی شده است،‌ ذهنیت‌ و سلائق‌ و به دنبال آن خواسته های ما نیز متناسب با این سبک شکل گرفته است .


لذا اگر واقعاً می‌خواهیم درصد آمار طلاق پایین بیاید، باید جوانان را به این مسئله دعوت کنیم که قبل از ازدواجشان به شناخت عمیق از یکدیگر برسند؛ یعنی این تفکر را در ذهن جوان‌ها جا بیندازیم که شناخت‌های سطحی و زودگذر زندگی‌های ناپایدار را به دنبال دارد. باید شناخت‌ افراد عمیق باشد، کانال‌های شناختشان متعدد باشد و حتماً مسائل را قبل از ازدواج با مشاور در میان بگذارند تا بتوانند به شناخت عمیقی برسند.


چه راهکارهایی را برای کاهش طلاق در جامعه پیشنهاد می‌کنید؟


راهکارهایی که به نظرم می‌رسد، تیتروار بدین شرح است:

- شناخت عمیق و همه‌جانبه از یکدیگر قبل از ازدواج.

- استفاده از مشاوره‌ی قبل از ازدواج: به نظرم مشاوره در انتخاب صحیح فوق‌العاده تأثیر دارد. وقتی 2 نفر که قصد ازدواج دارند به مشاوره می‌روند و تمام مسائل خود را مطرح می‌کنند خیلی بهتر و راحت‌تر متوجه می‌شوند که آیا می‌توانند با هم زندگی کنند یا خیر.

- آموزش مهارت‌های زندگی به جوانان: نکته‌ی مهم دیگر این است که نسل جوان ما بسیار بد تربیت شده‌اند؛ یعنی ما فقط آن‌ها را وادار به درس خواندن و دانشگاه رفتن کرده‌ایم و تمام امکانات را برایشان فراهم کرده‌ایم، ولی در عوض هیچ یک از مهارت‌های زندگی را به آن‌ها آموزش نداده‌ایم. جوانی که به این شکل تربیت یافته است به هیچ عنوان قدرت تصمیم‌گیری و حل مسائل و مشکلات را ندارد و نمی‌داند زمانی که در زندگی با مشکل مواجه شد، چگونه باید با آن برخورد کند و در بحران‌ها چگونه باید تصمیم بگیرد.

در واقع این نسل برای زندگی آینده تربیت نشده‌اند. ما در واقع دخترانمان را برای همسری و مادری و پسرانمان را برای پذیرش مسئولیت‌های زندگی تربیت نکرده‌ایم و بدون تربیت کافی، آن‌ها را در جریان ازدواج قرار داده‌ایم و آن‌ها هم در این شرایط احساس غرق شدن و ناکامی و شکست می‌کنند و زندگی‌شان به طلاق کشیده می‌شود.

ما واقعاً باید از سال‌ها قبل از ازدواج به این مسئله فکر کنیم که باید فرزندانمان را برای زندگی و پذیرش مسئولیت‌های آینده مثل مسئولیت مادری و همسری پرورش دهیم، اما متأسفانه این مسئله اصلاً در زندگی‌های امروز وجود ندارد. علاوه بر این، امروز پدر و مادر هم در جایگاه خودشان قرار ندارند که از تعامل میان آن‌ها دختران و پسران بتوانند همسرداری را بیاموزند. در واقع الگوی مشخصی در این رابطه وجود ندارد.

اگر ما می‌خواهیم آمار طلاق کم شود، باید از سال‌ها قبل فرزندانمان را برای زندگی مشترک آماده کنیم. پدر و مادر باید الگوهای خوبی برای فرزندانشان باشند و مکرراً فرزندان خود را به خوش‌رفتاری، گذشت از تخلفات همسر و تسلط بر نفس و خشم‌‌های آنی توصیه کنند تا در مواقع بروز مشکل تصمیم عجولانه نگیرند. همچنین در مواقع بروز مشکلات، به جای طلاق باید به پیشنهاد قرآن عمل کنند و محکمه‌هایی در درون خانواده تشکیل دهند. این‌ها همه مسائلی است که دقیقاً برگشت مجدد به اسلام و دستورات و آیین‌های زندگی اسلامی است. به میزانی که ما از دستورات اسلامی فاصله می‌گیریم آمار طلاق در کشورمان بیشتر می‌شود.

ما در مؤسسه‌مان در این رابطه تحقیقات و پژوهش‌های زیادی انجام داده‌ایم و نهایتاً به این نتیجه رسیده‌ایم که جز از طریق آشنا کردن دختران با وظایف یک زن در زندگی مشترک و آشنا کردن مرد با وظایفش در زندگی و در واقع جز ارائه‌ی اطلاعات و مهارت‌های لازم و پرورش اعتقادی نسل جوان، راهی برای نجات خانواده وجود ندارد. آموزش این مسائل را باید از سال‌ها قبل شروع کرد تا نسلی آماده برای ورود به زندگی مشترک تربیت شود. اگر این کار صورت نگیرد، همچنان با مشکل طلاق مواجه خواهیم بود.

دلیل این که مرد زنش رو طلاق میده اینه که همسرش نمیتونه نیازهاش رو برطرف کن و دلیلی که زن در خواست طلاق میده اینه که مردش به نیازهاش توجه نمیکنه نیازهای زن و مرد فقط در چند همسری محقق میشه امکان نداره در نظام چند همسری اگه مرد و زن از لحاظ جسمی و روحی نرمال باشن طلاقی پیش بیاد

ypm;576711 نوشت:
دلیلی که زن در خواست طلاق میده اینه که مردش به نیازهاش توجه نمیکنه نیازهای زن و مرد فقط در چند همسری محقق میشه امکان نداره در نظام چند همسری اگه مرد و زن از لحاظ جسمی و روحی نرمال باشن طلاقی پیش بیاد

با سلام و عرض ادب
دلیل خیلی از درخواست طلاق ها از سوی زنان علی الخصوص در دهه حاضر وجود زن دیگری در زندگی شوهرشون بوده یا ازدواج مجدد شوهر
حالا شاید زنان این دوره و دوره های آینده نرمال نیستند اون رو خدا میدونه

زنان ومردان در هر دوره ای از لحاظ ساختار جسمی و روحی هیچ فرقی نمیکنن این چیزی که روی ما اثر میذاره فرهنگه بخوای نخوای این فرهنگ دیر یا زود اصلاح میشه خودمون شرایطش رو درست کردیم که خوشبحالمون نکردیم یه نسل دیگه یه جامعه دیگه هیچ تاش نشد مهدی موعود جامعه رو اصلاح میکنن حکومت مهدی هما حکومت رسول الله است که زن گرفتن یه افتخار بودبرا همه

بسمه تعالی
با سلام و تشکر از عزیزان بخاطر نظرات ارزشمندشان

خب دلائل گوناگون طلاق از منظرهای متفاوت مورد اشاره واقع شد، اما موارد مورد اشاره مواردی کلی، عام و فراگیر هستند بدین خاطر اگر بگوییم به تعداد طلاقهای صورت گرفته دلیل جداگانه وجود دارد، شاید به گزاف نباشد!! به عبارتی ممکن است عدم تفاهم و درک متقابل، توقعات متعارض و...در بسیاری از طلاقها نقش اساسی داشته باشد اما هر زن و مردی تفسیر و شرایط خاص خود را در قالب این موضوع دارند.
به هر حال شناخت کافی، معیارهای منطقی و پرهیز از باورهای غلط در ارتباط با ماهیت و کارکردهای ازدواج، از جمله موضوعات اساسی هستند که در پیشگیری از طلاق نقش ایفا می کنند.
به عنوان مثال از جمله باورهای غلط این است که اگر با فردی که فعلا دوستش نداریم، ازدواج کنیم، پس از ازدواج مهر و عاطفه رقم می خورد؛ زیر یک سقف که برید همه چیز حله!!!
اینکه فردی را بالفعل نپذیریم، اما با وعده های سرخرمنی که به خود می دهیم و به این انگیزه که او را تغییر می دهم و تربیت می کنم!!!! از دیگر باورهای خطرناک در امر ازدواج است.
عدم آمادگی برای پذیرش لوازم ازدواج و شرایط پس از آن، از قبیل اینکه بگوییم من در مجردی فلان و بهمان بودم الان هم باید اینگونه باشد از دیگر مواردی است که می تواند بسترساز طلاق باشد

این موضوع بسیار مهم است و ای کاش قسمت مجزایی در این سایت وجود داشت .

یکی از عوامل افزایش طلاق اینست که جوانها مغرور تربیت میشن . در زندگی مشترک باید نیم من بود تا جمعشون بشه من .
عادت کردن همیشه حرف اول و آخر رو بزنن . عادت نکردن گاهی تو دهنی بخورن . یاد نگرفتن گاهی کوتاه بیان هر چند حق با او باشه .

یکی دیگر از عوامل مهم طلاق عدم نظارت بزرگترها است . دو جوان سرد و گرم زندگی رو نچشیدن و ادعا دارن که میدونن چکار کنن . بعد تند میرن و میخوان اول زندگی همه چیز رو درست کنند و زندگی بر طبق نظرشان باشد . این تندروی باعث چالش میشه و ناچارا جدا میشن .

از دیگر عوامل چشم چرانی زن و مرد است . مردی که هر روز در چشمش زنهای مختلف نمود پیدا میکند و زیباییهای مختلف را میبیند در نظرش همسرش جذابیتش کاهش پیدا میکند و این باعث سرد شدن روابط زناشویی میشود و نهایتا طلاق . ( زنها هم همینطور )

مطاب دیگری هست که ان شاء الله بعد میگم اما مهمترین مسئله این است :
عشق یک مفهوم الهی است و خدا سر منشا عشق است .
با توجه به این مفهوم زوجین باید خدایی باشند تا عشق را تجربه کنند . یعنی زوجین با عمل به فرمان خدا ، به خدا محبت پیدا میکنند و این محبت فراگیر است یعنی وقتی کسی به خدا محبت داره طبیعتا به هر کس که به خدا محبت داره محبت داره .
تا آنجا پیش میرن که به رابطه درونی میرسند

سوره آل عمران آیه 32
بگو : اگر خدا را دوست داريد ، پس مرا پيروى كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد ، و گناهانتان را بيامرزد ؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .

در این ایه مشخص است که برای اینکه خدا دوستمان داشته باشد باید تبعیت پیغمبر را کنیم ( روش زندگی مان مثل پیغمبر باشد )

موضوع قفل شده است