دانشگاه = قطعه ای از بهشت!!!!! (رویا و آرزوی شیرین حضور در دانشگاه)

تب‌های اولیه

170 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

roya8;568815 نوشت:
:moteajeb!:
فکر نمیکنم انقدر هم شدید باشه:ok:

شما بیا هنرستان ما از جهنم هم بدتره برات :d

kobram;568852 نوشت:
الان که در آستانه خروج از دانشگاه قرار گرفتم می فهمم که تقصیر خودم بوده که نتونستم به تصوراتم نزدیک بشم. و الان فکر می کنم دانشگاه واقعا می تونه قطعه ای از بهشت باشه، اگر قدر وقت بشناسد دل و کاری بکند

مسلماً انسان مؤمن واقعی، استحقاق این را دارد که از هرجایی برای خود پلی بسازد برای رسیدن به بهشت و لقاءالله....
همچون یوسف صدیق علیه السلام که محیط کثیف مصر را وسیله ی تقرب خود به خداوند متعال کرد و به جای آنکه مصر موجب انحرافش شود موجب تقوای بیشترش شد.
اما تلاش می خواهد....تلاش واقعی

سلامت باشید

همره;568931 نوشت:
ولو اینکه به گمراهی دیگران کشیده بشه؟ بهتر نیست اول از اهل علم بپرسید بعد دیگران رو راهنمایی بفرمایید!

همون اهل علم هم معصوم نیستند و علمشان مطلق و کامل و بی عیب و نقص نیست. بنابراین راهنمایی آنان هم صد در صد قابل اطمینان نیست.
همره;568931 نوشت:
فک کنم بهتر باشه تاپیک رو ببندیم ...نظرتون چیه؟

بله....لطفاً هرموقع تشریف آوردید ببندید....چرا که به زودی، بحث به بیراهه خواهد کشید و احتمال از بین رفتن حرمت ها وجود دارد و علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
تشکر

سلام علیکم و رحمه الله

علی 23;568941 نوشت:
فضای دانشگاه های کشور خیلی افتضاح تر از این حرف ها هست !!
هستن دانشجو هایی که در ورود به دانشگاه یه فرد ساده و پاک هستن
ولی به دلیل فضای دانشگاه از راه به در شدن
....
...
هستن دانشجو هایی که در ورود به دانشگاه یه فرد ساده و پاک هستن
ولی به دلیل فضای دانشگاه از راه به در شدن


مسلما منظورتون "از فضای دانشگاه"که اکسیژن و در و دیوار و میز و تخته که نیست!
بلکه دانشجویان هستند.
یعنی شما فکر می کنید که جوان پاک (یعنی در آغوش خانواده ظرف 18 سال پاک بزرگ شده) وارد دانشگاهی میشه که در همون ابتدای کار :
علی 23;568941 نوشت:
جالبیش اینجاست ورودی دانشگاه گیر میدن خانوم موها رو بده داخل
بعدش دختره با یه سیستم محجبه که از ورودی رد شد در عرض 5 دقیقه تو سرویس بهداشتی کاملا از این رو به اون رو میشه !!

اینجا کی مقصره؟ دانشگاه یا او جوان پاک که در همون خانواده و جامعه رشد کرده؟!

علی 23;568941 نوشت:
یه سوال ؟؟
یهو این هه اختلاف ایجاد شد ؟؟
یهو از این رو به اون رو شدن ؟؟

نه اصلا
در عرض 36 سال آمریکا و .... با برنامه ریزی دقیق و نفوذ به جوان ها به اینجا رسید
کم کم با ورود ویدئو و ماهواره به صورت تک تک وارد جوان ها شد
خیلی خیلی آروم رفت رو عقاید و اون ها رو سست کرد !!
شاید الان بشه گفت بالای 70 درصد مردم ایران ماهواره دارن و از دیدن خیلی از صحنه هایی که شاید بعد انقلاب اون رو شرم آور میدونستن رو الان میبینن !!!


خدا خیرت دهد, حالا اینجا یقه دانشگاه رو باید گرفت؟!

علی 23;568941 نوشت:
روز اول دانشگاه کم کم به دانشجو ها این تفکرات منتقل میشه که این نوع پوشش و آرایش عادی شده (( برای کسی که روز اول یه حجاب کامل داره ))

چطوری القا میشه؟! اونها که به قول خود شما به بدحجابها گیر میدن!
ولی اگه منظورتون اینه که بیان و کتک بزنن و چه و چه ....با دانشجوی مملکت و بخوان اینجوری ادبش کنن و به بهشت ببرنش ...من دیگه حرفی ندارم.
فقط به قول خود شما 18 سال بیرون از دانشگاه خراب شده و حالا بیان تو دانشگاه بگیر و ببند راه بندازن؟

علی 23;568941 نوشت:
خانواده هرچقدر هم معتقد باشه باز هم نمیتونه جلوی بچه ها رو بگیرن
چون فضای دانشگاه ها و .... به حدی کثیف هست که به دانشجو این رو تلقین میکنه که تو هرجور دوست داری میتونی بپوشی و کسی هم نمیتونه جلوت رو بگیره

برارد کمی با انصاف بیشتر همون جمله خودتونو بخونید.بچه تو خونواده پاکه بعد میاد در دانشگاه و "فضای دانشگاه!" ایشان را خراب میکنه چرا؟ چونکه فضای دانشگاه کثیفه و فضای خونواده تمیز؟!
بابا ای والله!
نه عزیز من یا دانشگاه نرفتی یا اشتباه دیدی!
از هر کی میخواهی سوال کن تربیت ریشه اش تا 10 سالگی هستش البته بزرگترین روانشناسان میگن تا 3 سالگی ...حالا بماند.
ولی یه بحثی هم هست.
فکر کنم که شما منظورت اینه که چرا در دانشگاه این امکان را به جوان می دهند ه راحت با جنس مخالف ارتباط برقرار کنه...این جوان تا دیروز مخفیانه بیرون دانشگاه هرکاری می کرد و حالا علنی شده و دانشگاه هم باید به زور همه را کاری کنه که نقاب دوریوئی بزنن.
خود خدا می فرماید اگر می خواستیم همه انسانها را به جبر مومن می کردیم ...ولی این فایده نداره.
یه چیز دیگه هم عرض کنم.اگر به فرض کسی که میخواد گناه کنه تو خونه به زور نتونه میاد بیرون میکنه و اگه بیرون هم به زور نتونه به قول شما میاد تو دانشگاه و اگر هم تو دانشگاه هم نتونه میره تو محل کار و ....اعمال زور و خشونت در دانشگاه پاک کردن صورت مسئله هستش و در ضمن این همون رویه ای هستش که از اول انقلاب در مدارس و خانه و ...به زور برخورد کردند و نه با روشنگری و برای فرهنگسازی و تربیت هزینه نشد و هزینه ها صرف چیزهای دیگه شد و حالا تو خونه و خیابون حریف فساد نمیشن و شما میگی این کار را دانشگاه بکنه؟
برادر گرامی آموزش حلال و حرام و اخلاق و ....ریشش در خانواده و مهد و دبستان و رسانا ها و ...و در دانشگاه محل آموزش و تحصیل علم و هنر است.

علی 23;568941 نوشت:
چیزی که امروز تو جوان ها هست و جلوی والدین ایستادگی میکنن و کاری از دست والدین بر نمیاد (( همون جوونی که روز اول از والدین حرف شنوی داشت !! ))

به زور یا از روی ایمان و تقوی و اخلاق حرف شنوی داشت؟!
اگر به زور بود که:
"نیت الکافر شر من عمله"
اگر هم از روی ایمان و تقوی بود :
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

لبیک یا علی النقی;568892 نوشت:
امام از جسد سگ تعریف می کرد...ولی آیا از معاویه هم تعریف می کرد؟!
امام حسین از یزید هم می تونست تعریف کنه "جوان زیبا و شاعر ماهری است و..." ولی میگن: "آن ناکس پسر ناکس و آن حرامزاده پسر حرامزاده خیال کرده می تونه از من بیعت بگیره!"
جسد سگ، هیچ گناهی نکرده...اما بنی امیه گناهکار بودند..گناه را نمیشه با مثبت اندیشی و تساهل و تسامع، رد کرد...
من هم درمورد گناه هایی که در دانشگاه رخ میده حرف زدم...

معاویه خیری نداشته که امام تعریف کنه:
لا ایمان لمن لا حیاء له (1) کسی که حیا ندارد ایمان ندارد من القی جلباب الحیاء فلا غیبة له (2) و غیبت او جایز خواهد بود لا یرج خیره من لم یستح من العیب (3) و نه خیری در اوست من لا حیاء له فلا خیر فیه (4) و نه امیدی به خیر او 1. کافی - ج 2 - ص 106 2. تحف العقول - ص 45 3. کافی - ج 8 - ص 219 4. غررالحکم - ح 5465

به قول شما دانشگاه محاسنی داره و شما فقط معایبشو میگید.
حالا 2 سوال:
با توجه به مطالبی که عرض کردم اون جوانان مقصرند یا دانشگاه؟! (با انصاف جواب بدید لطفا)ولی اگر جوابتون اینه که چرا دانشگاه نمیزن تو سر بد حجاب و دخترباز....من دیگه حرفی ندارم.
سوال دوم هم اینکه وقتی شما یه مقدمه میزنید که محاسن دانشگاه را برید از معلمان بیسواد بعدش هم خودتان فقط بدیهای دانشگاه رفتنو میگید این یعنی چی؟
در پایان از این که وقت دوستان را گرفتم پوزش می طلبم و دیگر عرضی ندارم
والسلام علی من اتبع الهدی

*عارف*;569108 نوشت:
با توجه به مطالبی که عرض کردم اون جوانان مقصرند یا دانشگاه؟!

سلام و وقت به خیر...
من ده بار گفتم که هدفم مقصر یابی نبوده و نیست...در تخصص من هم نیست.
برای یافتن مقصر، یک تاپیک دیگر باز کنید تا بیایم و از سخنان شما بهره مند بشیم ان شاءالله
هدف من فقط آشناسازی با محیط بود...حالا تقصیرهرکسی که می خواد باشه....محیط، اینی بود که من گفتم. شما هم درست بودن حرف مرا تأیید فرمودید اما دعوای شما سر مقصره که به بحث من ربطی نداره.

*عارف*;569108 نوشت:
وقتی شما یه مقدمه میزنید که محاسن دانشگاه را برید از معلمان بیسواد بعدش هم خودتان فقط بدیهای دانشگاه رفتنو میگید این یعنی چی؟

این یعنی اینکه آن معلم هایی که باید نکات مثبت و منفی را با هم بگن، منفی ها را نمیگن و فقط مثبت ها را میگن.
من وظیفه ای در این مورد ندارم. اما اونا واقعاً وظیفه دارن که دوطرفه به قضیه نگاه کنن و دانش آموز بی اطلاع را روشن کنند.
بعد هم اینکه از آنجایی که مخاطبان من کنکوری ها بودند خودشان بهتراز من درمورد نکات مثبت دانشگاه خبر دارند. در اطلاع آنها از نکات مثبت دانشگاه، همین بس که آن را قطعه ای از جنت می پندارند.

به نظرم دیگه نیازی به ادامه ی بحث نیست. خوشبختانه به اندازه ی کافی بحث شد و هرفرد عاقلی می تواند راه روشن را بیابد.
والسلام علیکم و رحمة الله

یاس...;568945 نوشت:
این حرفاا یعنی چی؟!!!!شما بکل منکر تربیت شدید!!!

مثلا دانشگاه نره گناه نمیره تو وجودش؟!؟بعد چرا صد در صد!؟؟!!؟؟!؟!!؟!؟!؟ ای بابا از این نظرات افراطی
!

باسلام
قطعا صددرصدگناه تووجودانسان میره مگراینکه معصوم باشیم یامنکرشیطان امااینکه به وجودگناه دروجودش عمل میکنه بحثی جداست
یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بحث این تاپیک بسیار مهم است.اما بحث درباره دانشگاه را نمی توانیم فقط به خود دانشگاه محدود کنیم.یکسری از مسائل ریشه در دوران مدرسه و یکسری از مسائل هم ریشه در فرهنگ فعلی جامعه دارند.ریشه های دیگری هم هستند که در این بحث اهمیت دارند.لذا در یک بررسی عمیق،باید برای تحلیل مشکلات موجود در دانشگاه این ریشه ها را هم در نظر گرفت.
البته پیش از همه این ها از دوستانی که تازه کنکور داده اند و از امسال قصد ورود به دانشگاه را دارند تقاضا می کنم برداشت نکنند که ما می خواهیم بگوییم دانشگاه فاقد خوبی است.امیدوارم نگاهشان بدبینانه نشود،بلکه واقع بینانه شود.به خصوص که فرصت انتخاب رشته تمام شده و بسیاری از این نکات را بهتر بود قبل از انتخاب رشته مطالعه می کردند.
برخی بررسی ها را لازم است با توجه به رشته دبیرستانی انجام دهیم.یعنی این بررسی ها به رشته تحصیلی فرد مورد نظر وابسته است.برای مثال بررسی ما در برخی از موضوعات درباره یک دانش آموز رشته ریاضی باید با بررسی ما درباره یک دانش آموز رشته تجربی تفاوت داشته باشد.

ابتدا بیایید یک نگاهی به فرایند ورود به دانشگاه بیاندازیم.چهار عامل اساسی در این فرایند نقش دارند:
1-رشته داوطلب در دوران دبیرستان
2-رتبه داوطلب در کنکور
3-انتخاب رشته داوطلب
4-علاقه داوطلب
ممکن است کسی بگوید انتخاب رشته داوطلب وابسته به رتبه و نتیجه اولیه کنکور اوست،پس چرا این ها را از هم جدا کنیم؟پاسخ این است که برخی در انتخاب رشته توجه خاصی به رتبه خود نمی کنند.بلکه انتخاب رشته را بر اساس علایق خود انجام می دهند.لذا برای این افراد قضیه متفاوت می شود.
بیایید از عامل اول شروع کنیم.این عامل با مورد چهارم در ارتباط است.یعنی در اکثر مواقع دانش آموزان با توجه به علایق خود،یک رشته برای تحصیل در دبیرستان انتخاب می کنند.این علاقه چطور تعیین می شود؟متاسفانه تعیین استعداد تحصیلی به شکل بسیار غلطی صورت می گیرد.مدارس این وظیفه را به خوبی انجام نمی دهند.از طرف دیگر با توجه به وضع فرهنگی جامعه،علاقه افراد یا به رشته های پر درآمد است،یا آن که علاقه خود را فدای مسائل مالی می کنند تا در آینده از نظر شغلی مشکلی برایشان ایجاد نشود و اولویت را با رشته پر درآمد (و نه رشته ای که به آن علاقه دارند) قرار می دهند،یا آن که بر اساس موقعیت اجتماعی رشته و شغل حاصل از آن،انتخاب رشته می کنند.
برای مثال در رشته علوم تجربی،اکثر دانش آموزان برای سه رشته اصلی رقابت می کنند:پزشکی،دندان پزشکی،دارو سازی.این را در نظر نمی گیرند که سایر رشته های موجود در گروه تجربی رشته های بسیار جذابی هستند.بلکه به شغل،مال و موقعیت اجتماعی اهمیت می دهند.در اینجا یک مسئله بسیار جالب پیش می آید.مجموع ظرفیت این سه رشته فرضاً ده هزار نفر است.ولی ما از حدود چهارصد هزار داوطلب رشته تجربی،فرضاً دویست هزار نفر داریم که می خواهند در این رشته ها پذیرفته شوند.یعنی فقط پنج درصد داوطلبان به رشته مورد نظر خود می رسند.نود و پنج در صد دیگر،به آن هدفی که داشتند نمی رسند.
نکته جالبتر آن است که داوطلبان حتی در انتخاب رشته اولویتشان را با این سه رشته قرار می دهند.یعنی با وجود آن که می دانند احتمال قبولیشان کم است،نمی آیند بر روی رشته های دیگر تحقیق کنند.بلکه همچنان اولویت را با این سه رشته قرار می دهند.سرانجام اواخر یا اواسط شهریور ماه نتایج انتخاب رشته اعلام می شود و بسیاری به علت انتخاب رشته غلط در رشته هایی قبول می شوند که اصلاً انتظارش را نداشتند.
برای داوطلبان رشته ریاضی هم اوضاع بسیار جالب است.به علت تنوع رشته ها و نداشتن برنامه دقیق،به نحوی انتخاب رشته می کنند که باز نتیجه انتخاب رشته را نمی دانند.یعنی پیش از انتخاب رشته تصوری ندارند که در چه رشته یا دانشگاهی قبول می شوند.آن ها هم در رشته یا دانشگاهی قبول می شوند که اصلاً انتظارش را ندارند.

اوضاع از این هم جالبتر می شود وقتی که از زمان اعلام نتیجه انتخاب رشته تا ثبت نام دانشگاه ها،داوطلب حدود یک هفته فرصت داشته باشد (البته به شرط آن که ثبت نام در ترم بعد نباشد).یعنی فرد می رود در شک و حیرت از نتیجه انتخاب رشته و بدون آن که خود را برای حضور در شهر دیگر یا در رشته دیگر آماده کند (آمادگی از نظر روحی و روانی) باید برود برای ثبت نام و چند روز بعد از ثبت نام هم کلاس ها شروع می شوند.یعنی فرصتی برای آمادگی ذهنی و روانی پیدا نمی کند.همه چیز به سرعت سپری می شود.در شهر غریب یا در رشته غریب،دوری از خانواده،مسائل زندگی دانشجویی و خوابگاه ها.

در کنار همه این ها داوطلب فرصتی برای استراحت ذهنی پیدا نمی کند.تا قبل کنکور که ذهنش درگیر کنکور است.بعد از کنکور تا یک ماه ذهنش درگیر رتبه کنکورش است.بعد از آمدن رتبه کنکور ذهنش درگیر انتخاب رشته است.بعد از انتخاب رشته هم که مسائل متعددی پیش می آیند.مثلاً اگر شبانه قبول شده باشد،ممکن است به این فکر کند که ثبت نام کنم یا آن که یک سال دیگر بخوانم برای کنکور.اگر هم برای ثبت نام برود،مسائل دیگری پیدا می شود.مثلاً با شروع ترم باز ذهنش درگیر درس خواندن و مسائل درسی می شود.یعنی اکثر داوطلبان از کنکور تا آخر ترم دوم مدام درگیر مسائل درسی هستند.این نتیجه اش می شود خستگی.

بقیه مطالب،ان شاء الله در پست بعدی.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

لبیک یا علی النقی;568958 نوشت:
همچون یوسف صدیق علیه السلام که محیط کثیف مصر را وسیله ی تقرب خود به خداوند متعال کرد و به جای آنکه مصر موجب انحرافش شود موجب تقوای بیشترش شد.

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
سلام

توجه داشته باشید همه یوسف نیستند....

هرچند آرمان یوسف شدن هست لیکن حدیث شریف حضرت مولا علی (ع) در مورد حذر از سفر پر خطر را مد نظر باید داشت.

برای رسیدن به مقصود نیز راه های فراوانی وجود دارد ولی باید راهی را انتخاب کرد که حتماً به مقصد نهایی منتهی شده و مطمئن تر از سایر راه ها و کوتاهترین و بهترین راه باشد. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند : "راهی که می ترسی گم شوی نرو!

راه ها و گزینه های فراوانی در زندگی پیش روی ماست که می بایست یکی از آنها را انتخاب کنیم و در میان سایر گزینه ها یک گزینه وجود دارد که صحیح یا صحیح تر از سایر گزینه هاست. آنچه در انتخاب آن گزینه لازم و ضروری است علم ، معرفت و آگاهی است.

برای رسیدن به مقصود نیز راه های فراوانی وجود دارد ولی باید راهی را انتخاب کرد که حتماً به مقصد نهایی منتهی شده و مطمئن تر از سایر راه ها و کوتاهترین و بهترین راه باشد.

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: "راهی که می ترسی گم شوی نرو " ( نهج البلاغه نامه 31) زیرا چپ و راست گمراهی و ضلالت است و راه راست راهی است که هدف نهایی آن حق باشد تا برای تو ثابت نشده که را مستقیم کدام است گام بر ندار و در کاری که احتمال ضلالت و خطر می دهی وارد نشو. هنگام تحیّر و سرگردانی که احتمال گمراهی وجود دارد، احتیاط کرده و خویشتن دار باش ، اقدام نکردن بهتر از راه نا شناخته را رفتن و گرفتار حوادث شدن است.

انسان موظف است تا چیزی را با استدلال و برهان حل نکرده تأیید نکند و نپذیرد و تا چیزی را با دلیل نفی نکرده، تکذیب نکند ، هم تکدیب امر باید مستدل باشد و هم تصدیق و تأیید او باید مبرهن باشد و این دو اصل، اصل قرآنی است.

این در مورد انتخاب های زندگیمان نیز صدق می کند. در رابطه با گزینه هایی که در ارتباط با امور مختلف پیش رویمان نهاده شده نیز ساری و جاری است. در هر دو صورت انتخاب و عدم انتخاب هر یک، علم و معرفت حرف اول را می زند نه احساسات و عواطف، رسیدن به راه و مقصود نهایی با کسب علم و معرفت و آگاهی میسر است.

تا انسان خود را نشناسد، جهان پیرامون خود را در نیابد چگونه خواهد توانست گلیم خود را از آب بیرون کشیده و یقین داشته باشد راهی که می رود، راهی است که خیر و سعادت نهایی او در آن نهفته است، تا ندانی نخواهی توانست.
تا قدم اول را برای سفر بر نداری به مقصد نخواهی رسید، پس باید ابتدا در راه علم و معرفت قدم برداشت تا بتوان راه درست زندگی کردن را یافت و کمترین نمرات منفی را به خود اختصاص داد.

ستاره زهراء;569589 نوشت:
توجه داشته باشید همه یوسف نیستند....

سلام
خدا رفتگان شمارو بیامرزه.. من هم همینو گفتم
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
توجه کنید! نگفتم هرکی بره دانشگاه، میره دنبال دوستی با جنس مخالفا!!!! گفتم احتمالش خیلی خیلی زیاده... دلیلش هم همینی بود که گفتم.....همه که مثل یوسف علیه السلام نیستن که در کثیف ترین محیط هم خودشونو حفظ کنن!

بله بنده یکی دو پست رو جا انداختم و دوباره اون رو تایپ میکنم ان شاءالله .

اول نوشته بودم دقت کنید...همه یوسف نیستند.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مجدد
دانش آموز وارد شرایط جدیدی می شود و از این به بعد به او می گویند دانشجو.یکی از استدلال های غلطی که بعضاً دیده می شود این است که رفتن به شهر دیگر خوب است،چون باعث استقلال می شود.باعث می شود انسان روی پای خود بایستد.بتواند از عهده مسائل خود بر بیاید.این حرف اشتباه است.این ناشی از خلط زندگی مستقل با زندگی فردگرا (Individualism) است.زندگی دانشجویی در درجه اول یک زندگی فردگراست که فردگرایی اینجا در مقابل خانواده گرایی قرار می گیرد.برای مستقل شدن،نیازی نیست آدم برود شهر دیگر زندگی کند.انسان های زیادی وجود دارند که خارج از شهر خود زندگی نکرده اند.در عین حال با تشکیل خانواده و زندگی در خانه ای به غیر از خانه پدر و مادرشان،مستقل شده اند.
شرط استقلال اصلاً فرد گرایی نیست.شما می توانید ازدواج کنید و بر خلاف مثال بالا از شهر خودتان خارج شوید و در شهر دیگری با همسرتان زندگی کنید و بعد از مدتی استقلال پیدا کنید.در عین حال باز پایه و اساس زندگی شما بر مبنای خانواده است (خودتان و همسرتان)،نه تنهایی و فردگرایی.یا حتی فرض کنید در شهر خودتان تحصیل می کنید.آیا نمی توانید خودتان از پس خیلی از کار ها بر بیایید؟مثلاً نمی توانید آشپزی یاد بگیرید؟لزوماً باید انسان برود یک شهر دیگر تا آشپزی یاد بگیرد؟یا نمی توانید لباس هایتان را خودتان بشورید؟باید برای آشنایی با شستن لباس ها حتماً به شهر دیگری بروید؟
ممکن است کسی بگویید چرا،می شود.ولی اگر انسان برود به شهر دیگری،سریعتر مستقل می شود.در پاسخ باید گفت همانطور که انسان سریعتر می تواند در شهر دیگر مستقل شود،سریعتر و شدیدتر هم می تواند به فساد کشیده شود و علتش هم همان فردگرایی و تنها بودن است.حال اگر اصل مستقل شدن باشد،لازم نیست در شهر دیگری باشید.اگر هم اصل استقلال با سرعت بیشتر باشد،در اینصورت استقلال با سرعت بیشتر ولی در عین حال به فساد کشیده شدن و افسردگی و ناراحتی با سرعت بیشتر،مطلوب نیست.

شما این را هم در نظر بگیرید که آخر پست قبل گفتیم که جوان وقتی به شهر دیگری می رود برای تحصیل،به علت فاصله کم اعلام نتایج تا شروع ترم اول،آرامش روحی و روانی زیادی ندارد.حال این را هم اضافه کنید که از این به بعد دفعتاً و نه تدریجاً،باید اکثر کارهایش را خودش انجام بدهد.یعنی یک دفعه و بدون مقدمه شستن لباس ها،آشپزی و مسائل دیگری با خودش است.این دفعی بودنش هم مشکلی است برای خودش و فشار را دو چندان می کند.
خلاصه آن که استقلال،مستقل است از فردگرایی و تنهایی و لازمه مستقل شدن،فردگرایی نیست.این سبک از زندگی هم که انسان تنها زندگی کند و فقط دنبال علم دانش باشد،در واقع تک بعدی نگاه کردن به نیاز های انسان است.نشاط و شادابی را از انسان می گیرد و ممکن است باعث تحمیلی شدن فعالیت های علمی او شود.آن هم در جامعه ما که اکثراً تمایل چندانی به علم و دانش ندارند.نباید به خاطر علم جویی نیاز های دیگر انسان را سرکوب کرد.
ادامه در پست های بعدی ان شاء الله.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
1 – دانشگاه=محیطی آزاد و امن برای ارتباط صمیمانه ی بیش از حد با نامحرمان:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم
بحث بسیار مهم و ارزشمدی رو مطرح کردید واقعا متشکر

پست اول بنده در تاپیک همه تلاش ها برای طلبه شدن در همین مورد هست ولی بنده به علت نداشتن بیان خوب نتونستم خوب مطرحش کنم از شما بزرگوار میخوام اون تاپیک بنده رو هم با بیان مناسب و قوی خودتون رونق بدهید.

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
"دانشجوها باید ارتباط برقرار کردنو یاد بگیرن! دانشجوها باید جنبه داشته باشن! باید اجتماعی باشن!! به خودشون بستگی داره! دیگه دورزمونه عوض شده!!! الان دیگه دنیای ارتباطه!!!" همگی مزخرفات بی اساس و بیهوده اند. قاطی کردن دخترها و پسرها همچون کنارهم گذاشتن پنبه و آتش است و آثار مخرب آن هیچ ربطی به "جنبه" و نمی دونم چی چی نداره!
متأسفانه دخترها و پسرها در دانشگاه به بهانه های مختلفی به هم نزدیک می شوند از جمله: "جزوه گرفتن!!! بحث علمی!!! مشورت کردن!!! اینم مثل خواهر/برادرمه!!! من که قصد بدی ندارم!!! باید جنبه داشته باشی!!! من به خودم شک ندارم!!! ما می خوایم کار فرهنگی کنیم!!! می خواستم نظرشمارو هم بدونم!!! پسر/دختر پاکیه!!! این با بقیه فرق داره!!!" و مشتی اراجیف دیگر.

این مورد هم که مطرح شده بهانه جویی محض هست
دقت داشته باشید...

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
2- آیا واقعاً هرچه در دانشگاه می آموزیم "علم" است؟!

دقیقا یک عده ی کثیری خودشون رو alafکردند و مدرکی گرفتند... شاهدش بودم و همین طور شاهد هستیم همچنان تا این که ضربه ی نادانی های مدرک گرایان رو خوردیم ... منظورم فقط اون افرادی هستند که رفتن دانشگاه و تونستن با شب امتحانی بودن و کلک های ... دروس شون رو پاس کنن و متاسفانه مچشون رو هیچ وقت نگرفتند...

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
3- دانشگاه=محیطی بسیار مساعد برای انحراف:

... هوشیار باشید.... دانشگاه بهشت نیست!!!!!

لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
4- دانشگاه=دوری از خانواده=افسردگی:

دقیقا
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
5- ورود به دانشگاه و تأخیر در ازدواج:

معضل بزرگ
لبیک یا علی النقی;567117 نوشت:
6- دانشگاه رفتن، فضیلت و افتخار نیست!

دانشگاه رفتن آدم شدن رو تضمین نمیکنه

قابل توجه اون افرادی که فکر میکنن بقیه دانشگاه نرفته ها آدم نیستن و فقط دانشگاه رفته ها آدم حسابی هستن و فارغ های دانشگاهی را بافرهنگ میپندارن:khaneh:

بن موسی;569597 نوشت:
به علت فاصله کم اعلام نتایج تا شروع ترم اول،آرامش روحی و روانی زیادی ندارد.حال این را هم اضافه کنید که از این به بعد دفعتاً و نه تدریجاً،باید اکثر کارهایش را خودش انجام بدهد.یعنی یک دفعه و بدون مقدمه شستن لباس ها،آشپزی و مسائل دیگری با خودش است.این دفعی بودنش هم مشکلی است برای خودش و فشار را دو چندان می کند.

نه من که اصلا اینجوری نبودم

بن موسی;569597 نوشت:
رفتن به شهر دیگر خوب است،چون باعث استقلال می شود.باعث می شود انسان روی پای خود بایستد.بتواند از عهده مسائل خود بر بیاید.این حرف اشتباه است

ولی باید خدمتتون عرض کنم برای بسیاری بچه ها استقلال میاره چرا؟
مقدار زیادی پول میدن دستش تا خرج ماهانه اش رو خودش برنامه ریزی کنه در صورتی که توی خونه اینجوری نیست و اگر هم باشه فقط خرج شخصی هست/توی خابگاه دانشجویان یاد میگیرند با هم دیگه بسازن..نظرات متفاوت رو تحمل کنند و البته خودشونو اصلاح کنند و این برد بزرگی توی زندگی هست...خود من وقتی رفتم یونی و دیگران رو دیدم فهمیدم که چقدر اعتقادات نظرات در مورد ریز ترین چیزا با من و خانوده ام فرق داره...به همین خاطر ممکنه با کسانی که سطح بالایی از علم دارن روبرو بشه و مجبور بشه خودشو به اونا برسونه پس میره دنبال مطالعه!(خودم)/توی خوابگاه رفتن و نرفتن به جایی، نوع خرج کردن،انجام دادن یا ندادن کارهایی همه و همه باعث میشه دیگه خودش تصمیم گیری کنه برنامه ریزی کنه و استقال فکری پیدا کنه و منتظر اجازه و بررسی پدر و مادرش نباشه...
و خیلی مثال های دیگه
همه اینا حس استقلال به آدم میده....
خوابگاه رفتن+اعتماد به نفس و اعتقادات قوی=روزهای فوق العاده

ستاره زهراء;569599 نوشت:
این مورد هم که مطرح شده بهانه جویی محض هست

الان دانشگاه رفتن شد گناه و اونام توجیه گناهن؟!:khaneh:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

یاس...;569645 نوشت:
نه من که اصلا اینجوری نبودم

بنده هم اینجور نبودم،ولی صحبت بنده درباره اکثریت است.صحبت بنده درباره آن نود و پنج درصدی است که به هدف ابتدایی خود نرسیدند.بعضاً افراد طوری انتخاب رشته می کنند که هیچ شناخت خاصی از شهر محل تحصیلشان ندارند.
یاس...;569645 نوشت:
ولی باید خدمتتون عرض کنم برای بسیاری بچه ها استقلال میاره چرا؟
مقدار زیادی پول میدن دستش تا خرج ماهانه اش رو خودش برنامه ریزی کنه در صورتی که توی خونه اینجوری نیست و اگر هم باشه فقط خرج شخصی هست/توی خابگاه دانشجویان یاد میگیرند با هم دیگه بسازن..نظرات متفاوت رو تحمل کنند و البته خودشونو اصلاح کنند و این برد بزرگی توی زندگی هست...خود من وقتی رفتم یونی و دیگران رو دیدم فهمیدم که چقدر اعتقادات نظرات در مورد ریز ترین چیزا با من و خانوده ام فرق داره...به همین خاطر ممکنه با کسانی که سطح بالایی از علم دارن روبرو بشه و مجبور بشه خودشو به اونا برسونه پس میره دنبال مطالعه!(خودم)/توی خوابگاه رفتن و نرفتن به جایی، نوع خرج کردن،انجام دادن یا ندادن کارهایی همه و همه باعث میشه دیگه خودش تصمیم گیری کنه برنامه ریزی کنه و استقال فکری پیدا کنه و منتظر اجازه و بررسی پدر و مادرش نباشه...
و خیلی مثال های دیگه
همه اینا حس استقلال به آدم میده....
خوابگاه رفتن+اعتماد به نفس و اعتقادات قوی=روزهای فوق العاده

گویا پست بنده را کامل نخوانده اید.بنده در ادامه دلیل آوردم و همچنین از پیش پاسخ این حرف های شما را دادم.اولاً هیچ کدام از مواردی که گفتید مستلزم زندگی دانشجویی نیست.یعنی درست خرج کردن،تحمل نظر مخالف،استقلال فکری و ... هیچ کدام نیازمند زندگی دانشجویی نیست.فرد می تواند در این زمینه ها به استقلال برسد و در عین حال در شهر خودش تحصیل کند.برای مثال بسیاری از خانواده ها از سنین پایین برای فرزندانشان پول توجیبی در نظر می گیرند و بیش از آن به آن ها نمی دهند.تحمل نظر مخالف هم نیاز به حضور در خوابگاه ندارد.فرد کافی است در جامعه حاضر شود تا به این قدرت تحمل برسد.مسئله تفکر هم خیلی وقت است از خانواده ها گذشته.به اینصورت که فرزندان اصلاً کاری به عقاید خانواده خود یا پدر و مادرشان ندارند.این اجازه و بررسی هم که می گویید بستگی به تربیت خانوادگی دارد.نیاز نیست فرد را طوری تربیت کرد که لزوماً از زمان دانشجویی از این بابت مستقل شود.همانطور که شخصاً اینطور نبودم.

یاس...;569646 نوشت:
الان دانشگاه رفتن شد گناه و اونام توجیه گناهن؟!

ظاهراً پست ایشان را با دقت مطالعه نکردید.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

با عرض سلام

به نظر بنده با تمام انتقادهای به جایی که به دانشگاه و مشکلات آموزشی و تربیتی آن میتوان وارد کرد؛ تحصیل در دانشگاه باعث رشد فکری انسان میشود. رشد فکری در زمینه های علمی، شخصیتی، معاشرت صحیح با جنس مخالف و حتی مسائل سیاسی...
شاید بتوان گفت کمک کننده ای برای بلوغ فکری افراد است.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مجدد
مسئله بعدی همان چیزی است که در انتهای پست اول توسط برادرمان مطرح شد.آن هم این که دانشگاه از نظر برخی مایه فخر و مباهات است.
باید بپذیریم که دانشگاه برای بسیاری به جای آن که شخصیتشان را از نظر معنوی رشد بدهد،باعث سقوطشان می شود.منظور بنده افرادی است که فکر می کنند فقط خودشان تا به حال رفته اند دانشگاه و سایرین را بی سواد،فاقد شعور لازم و پست تر از خود می دانند.باید بپذیریم که تعداد این افراد در جامعه ما کم نیست.خصوصاً وقتی که پیشرفت تحصیلی پیدا کنند به جای صعود،سقوط می کنند.این مسئله در جامعه ما به خوبی مشهود است و علت آن هم خردگریزی جامعه ماست.جامعه ما مدرک را مایه افتخار می داند.در عین حال تمایلی به علم ندارد.افراد زیادی هستند که ممکن است برای ادامه تحصیل توسط دانشگاه های معتبر خارجی پذیرفته شوند،اما در عین حال هدف نهاییشان کسب علم نباشد،بلکه زندگی و رفاه افراطی باشد.
خانواده ها هم در اینجا نقش دارند و خدا نکند که فرزندشان دانشگاه قبول شود.آنقدر سر و صدا می کنند،آنقدر از فرزندشان حرف می زنند که حد ندارد.جالب اینجاست که چنین رفتار هایی حتی توسط خانواده های مذهبی هم دیده می شود و به خانواده های غیرمذهبی محدود نمی شود.

جامعه ای که در آن مدرک داشتن بیشتر از مذهبی بودن ارزش دارد،باید به حال آن تاسف خورد.مشخص است که انسان می تواند هم علم و مدرک داشته باشد و هم مذهبی باشد.اما واقعیت جامعه ما چیز دیگری است.این ها علم هایی است که حجاب است.در واقع علم نیست،جهل است و آن هم جهل مرکب.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

Niyaz;569699 نوشت:
به نظر بنده با تمام انتقادهای به جایی که به دانشگاه و مشکلات آموزشی و تربیتی آن میتوان وارد کرد؛ تحصیل در دانشگاه باعث رشد فکری انسان میشود. رشد فکری در زمینه های علمی، شخصیتی، معاشرت صحیح با جنس مخالف و حتی مسائل سیاسی...
شاید بتوان گفت کمک کننده ای برای بلوغ فکری افراد است.

خواهر گرامی،خروجی دانشگاه چه افرادی است؟برخی از همین افراد جامعه خودمان.آیا این جامعه و افراد آن در حال حاضر به ویژگی های جامعه اسلامی نزدیک است؟مشخصاً فاصله زیادی دارد.خیلی زیاد.وقتی چنین فاصله ای وجود دارد یعنی دانشگاه نتوانسته به اندازه کافی باعث رشد افراد جامعه شود.یعنی دانشگاه نتوانسته به نحو صحیح باعث رشد شخصیتی شود.یعنی نتوانسته به جوانان بفهماند که از نظر اسلام نباید با جنس مخالف به این شکل رابطه برقرار کرد.یعنی نه باعث رشد صحیح شخصیت می شود،نه باعث درک باید ها و نباید ها درباره جنس مخالف.
درباره مسائل سیاسی کاملاً بستگی به جو دانشگاه دارد.خیلی از دانشگاه ها جو سیاسی ندارند.اما در عین حال دانشگاه های زیادی هم هستند که فضای آن ها با کوچکترین مسئله سیاسی تغییر می کند.اما در عین حال مسائل سیاسی هم به شکل صحیحی در دانشگاه های ما جاری نیستند.
علاوه بر این درباره معاشرت با جنس مخالف،این از اهداف ذاتی دانشگاه نیست.هدف دانشگاه این نیست که به شما معاشرت با جنس مخالف را یاد بدهد،هر چند شاید در عین حال این کار را انجام بدهد.اما می بینیم که در عین آموزش معاشرت با جنس مخالف،باعث خطر های فراوانی در زمینه دوستی با جنس مخالف می شود.این یعنی این که این روش برای آشنایی و شناخت جنس مخالف معیوب و ناقص است.
رشد شخصیتی ای که دانشگاه بالقوه می تواند عامل آن باشد بر کسی پوشیده نیست.اما اولاً بالفعل ما شاهد این رشد نیستیم.ثانیاً نیازی نیست برای رشد شخصیتی فقط از دانشگاه استفاده کنیم.بالقوه مکان های بسیاری هستند که می توانند باعث رشد شخصیتی شوند.

هدف دانشگاه این است که افراد در آن علم کسب کنند.وقتی مهارت های زندگی قرار است در جایی کسب شود که مثلاً دانشجو قرار است در آن کارگاه جوشکاری یا درس معادلات دیفرانسیل بگذارند (به تناسب کسب مهارت های زندگی با کارگاه جوشکاری و کلاس معادلات دیفرانسیل توجه کنید) پس می فهمیم که اشکال از جای دیگری است.آن اشکال هم این است که ما نتوانسته ایم در سنین پایین تر مهارت ها را به افراد آموزش بدهیم.
شما به هر حال اگر یک ملاک کمی در نظر بگیرید می توانید این را بررسی کنید که اکثر افرادی که از دانشگاه خارج می شوند،صعود کرده اند یا سقوط (از نظر معنوی).فکر می کنم جواب واضح است.از اینجا می فهمیم دانشگاه آنطور که باید،عمل نمی کند.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

نخیر عزیز بنده خودم دانشجو هستم با توجه به تیپ و قیافه ای که دارم تقریبا اکثر دخترا دوست دارن با من رابطه داشته باشن به هرشکلی ( البته شما منو نمیشناسین پس نیازی نیست دروغ بگم تا خودمو عزیز کنم ) ولی بنده هیچ شماره تلفنی از هیچ دختری هم تو گوشیم ذخیره نکردم .

هروقت تماس میگیرن جواب میدم هر وقت جزوه بخوان میدم هروقت بخوام میگیرم . این اراجیف شماهم تو کتم نمیره شاید دختری هم که تماس بگیره اصلا نشناسم ولی جزوه ای که بخواد رو فرصت کنم بهش میدم .

یا هیچ دختری هم تو دانشگاه ارتباط دائمی ندارم .

اراجیفتون برای کسایی مثل خودتونه که نمیتونید شهوتتون رو کنترل کنید .

سانسور تلوزیون به اندازه کافی برای ما توهین میکنه این کلمات شما هم بیشتر .

انگار من نشستم پای مسابقه والیبال تا یه خانوم مو باز و رژ زده ببینم عزیزم تو خیابون ریخته دو نصف شب دو تا دور بزن پره کسی تو تلوزیون ارضاع نمیشه ( البته شمارو نمیدونم )

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

telekinzi;569726 نوشت:
نخیر عزیز بنده خودم دانشجو هستم با توجه به تیپ و قیافه ای که دارم تقریبا اکثر دخترا دوست دارن با من رابطه داشته باشن به هرشکلی ( البته شما منو نمیشناسین پس نیازی نیست دروغ بگم تا خودمو عزیز کنم ) ولی بنده هیچ شماره تلفنی از هیچ دختری هم تو گوشیم ذخیره نکردم .

هروقت تماس میگیرن جواب میدم هر وقت جزوه بخوان میدم هروقت بخوام میگیرم . این اراجیف شماهم تو کتم نمیره شاید دختری هم که تماس بگیره اصلا نشناسم ولی جزوه ای که بخواد رو فرصت کنم بهش میدم .

یا هیچ دختری هم تو دانشگاه ارتباط دائمی ندارم .

اراجیفتون برای کسایی مثل خودتونه که نمیتونید شهوتتون رو کنترل کنید .

سانسور تلوزیون به اندازه کافی برای ما توهین میکنه این کلمات شما هم بیشتر .

انگار من نشستم پای مسابقه والیبال تا یه خانوم مو باز و رژ زده ببینم عزیزم تو خیابون ریخته دو نصف شب دو تا دور بزن پره کسی تو تلوزیون ارضاع نمیشه ( البته شمارو نمیدونم )


خدا را شکر مثالی برای بعضی از حرف هایمان پیدا شد.دانشگاه این لحن را به شما یاد داده؟
خوب است یکی از دوستان گفت تحمل نظر مخالف.آیا شما در دانشگاه یاد گرفتید که به نظراتی که با شما مخالف باشد بگویید "اراجیف"؟
یا آن که به دیگران تهمت بزنید که نمی توانید شهوتتان را کنترل کنید؟
این طرز صحبت کردن شما کاملاً تاییدی بر حرف های ماست.جالب اینجاست می گویید کلمات ما به شما توهین می کند،ولی لابد معتقدید لحن شما حاوی هیچ توهینی نیست.
حکایت شما،حکایت اکثر جوانان این کشور است.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

نقل قول:
خدا را شکر مثالی برای بعضی از حرف هایمان پیدا شد.دانشگاه این لحن را به شما یاد داده؟
خوب است یکی از دوستان گفت تحمل نظر مخالف.آیا شما در دانشگاه یاد گرفتید که به نظراتی که با شما مخالف باشد بگویید "اراجیف"؟
یا آن که به دیگران تهمت بزنید که نمی توانید شهوتتان را کنترل کنید؟
این طرز صحبت کردن شما کاملاً تاییدی بر حرف های ماست.جالب اینجاست می گویید کلمات ما به شما توهین می کند،ولی لابد معتقدید لحن شما حاوی هیچ توهینی نیست.
حکایت شما،حکایت اکثر جوانان این کشور است.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

دوست عزیز ممنون از جوابتون .

جواب محبت محبته و جواب مشت مشته . قانون دنیا اینه .

بدی کنی بدی میبینی خوبی کنی خوبی میبینی نمیتونی ردش کنی .

هیچ دلیل دیگه ای نداره . کسی خودش رو نتونه کنترل کنه فکر میکنه بقیه هم نمیتونن کنترل کنن . و این اسمش جز شهوت رانی نیست .

به من ایرانی با سانسور مسابقات فوتبال و والیبال ، طرح جداکردن دختر و پسر تو دانشگاه و ... داره توهین میشه .

سلام علیکم

بن موسی;569704 نوشت:
شما به هر حال اگر یک ملاک کمی در نظر بگیرید می توانید این را بررسی کنید که اکثر افرادی که از دانشگاه خارج می شوند،صعود کرده اند یا سقوط (از نظر معنوی).فکر می کنم جواب واضح است

فکر می کنم بیش از آن که واقعا صعود و سقوطی در کار باشد، جایگاه واقعی افراد مشخص می شود.

سلام علیکم و رحمه الله

بن موسی;569704 نوشت:
هدف دانشگاه این است که افراد در آن علم کسب کنند.وقتی مهارت های زندگی قرار است در جایی کسب شود که مثلاً دانشجو قرار است در آن کارگاه جوشکاری یا درس معادلات دیفرانسیل بگذارند (به تناسب کسب مهارت های زندگی با کارگاه جوشکاری و کلاس معادلات دیفرانسیل توجه کنید) پس می فهمیم که اشکال از جای دیگری است.آن اشکال هم این است که ما نتوانسته ایم در سنین پایین تر مهارت ها را به افراد آموزش بدهیم.

خدا شما را رحمت کند.
چکیده عرایض ما هم همین بود.
بن موسی;569704 نوشت:
شما به هر حال اگر یک ملاک کمی در نظر بگیرید می توانید این را بررسی کنید که اکثر افرادی که از دانشگاه خارج می شوند،صعود کرده اند یا سقوط (از نظر معنوی).فکر می کنم جواب واضح است.از اینجا می فهمیم دانشگاه آنطور که باید،عمل نمی کند.

خدا مارا هدایت کند تا مطالب شما را بفهمیم!:Cheshmak:
این عبارت شما با عبارت بالائی شما تناقض دارد.

سلام به همه
در مورد دانشگاه قبوله که مشکلات زیادی وجود داره و انحرافات توش زیاده و همچنین از لحاظ علمی بسیار سطحش پایین تره.البته باید توجه داشت دلیل این موارد چه علمی چه مشکلات انحرافی فقط و فقط بحث مدیریت دانشگاه هاست. مثلا در مورد جنبه انحرافی دانشگاه ها اگه هر فرد بتونه درنزدیک محل خودش تحصیل کنه این نوع انحرافات کم میشه واین مستلزم اینکه اساتید و امکانات خوب فقط در تهران متمرکز نشود. وقتی دانشجو میبیند همه امانات در تهران متمرکز شده از لحاظ کار یا استاد خوب مسلما محل تحصیل خود را تهران انتخاب میکند.
در مورد علم پایین کشور هم می توان به این نکته اشاره کرد که در دانشگاهها پروفسور فسیل زیاده و هیچ هیچ هیچ قانونی برای اخراج انها از دانشگاه وجود ندارد. اساتیدی که همه فسیل و پیرند و کل مسیولیت های دانشگاه دستشونه و مطمینا قوانین رو طوری وضع می کنند که بفع خودشونه نه علم و دانشگاه کشور. اینا رو من به عینه در یکی از بهترین دانشگاههای کشور با پوست و گوشت خودم لمس کردم و تجربه خودمه فک نکنید از جایی شنیده باشم بلکه دیدم و تجربه کردم. وقتی ملاک استخدام استاد فقط و فقط بحث اعتقادی باشه و براشون اصلا بحث علمی طرف مهم نباشه بهتر از اینم انتظار نداشته باشید. یعنی شما پیغمبر زاده باش تو رشته مثلا مهندسی ولی ندون دو ضرب در دو چنده استخدام میشی ولی انیشتن باش ولی یکم در مورد سوالات اعتقادیت ضیعیف باش عمرا تو دانشگاه استخدام بشی.البته هردو بحث اعتقادی و علمی همزمان مهمند ولی در ایران بحث اعقادی طرف ۹۹ درصد مهمه بحث علمی ۱ درصد.
روند استخدام استاد در دانشگاه امریکا ( اینو خودم از استاد ایرانی که که تو امریکا تدریس میکنه و برای کنفرانس اومده بود ایراندشنیدم ):
برای استخدام استاد در یک زمینه خاص در ابتدا حدود سه نفر واجد شرایط را بمدت ۶ ماه استخدام میکنند و به اونها امکانات و دانشجویانیکسان قرار می دهند بعد ۶ ماه هر کدوم از لحاظ علمی بهتر بود استخدام میشود دو نفر دیگه خداحافظ.
تو ایران استاد داریم ۲۰ ساله خیر سرش تدریس میکنه هنوز از لحاظ رتبه علمی استادیاره. رتبه علمی در دانشگاه بترتیت ( در ابتدای ورود استادیار بعد دانشیار بعد استاد تمام یا همون پروفسور تقسیم بندی میشه) یعنی طرف ۲۰ ساله استادیاره مثل زمان اول استخدامشه.از لحاظ رتبه علمی هیچ فرقی نکرده.در صورتی که در قوانین دانشگاهها هست بعد یک مدت خاص مثلا چند سال استاد دانشگاه حتما باید با توجه به مقالات و کارهای پژوهشی رتبه علمیش اگه بالا نره اخراج باید بشه ولی چون اینا که ۲۰ ساله تدریس میکنه چون در مسیولیت های دانشگاه دست داره کسی نمیتونه اخراجش کنه. اصلا در ایران کسی استخدام بشه عمرا اخراج بشه مگه در صورتی که از لحاظ اعتقادی بمشکل بخوره که اخراج بشه ولی از بلحاظ علم پایین عمرا کسی رو اخراج نمیکنند
همه اینها به مدیریت بر میگرده و قوانین سرتاسر معیوب و الا تو ایرا بهترین دانشجویان وجود داره برید ببینید چند درصد ناسا دست ایرانیاست ولی بعلت مدیریت ضعیف ایران همه فرار کردن
در ضمن نگید دانشگاه بد بد نگاه کنید با این تکنولوژی دنیا همین سیستم دفاعی کشور چطوری بوجود اومده ایا بدون تحصیل در دانشگاه قادرید پهپاد شکار کنید یا قادرید نفت کشور رو استخراج کنید؟؟؟؟ قبول دارم مشکلات زیاده ولی چون مشکلات زیاده نباید صورت مسیله رو پاک کرد و گفت دانشگاه تعطیل برید مشکل رو برطرف کنید فرض کنید دانشگاه تعطیل شد چه کسی سوادشو داره پهباد شکار کنه چه کسی قادر به تولید علم هسته ایه چه کسی صنعت نفتو اداره کنه؟؟؟ باید فقط وابسته شد

ببخشید زیاد شد.

[=Arial Narrow]به نظرم در حال حاضر بار علمي دبيرستانهاي ما خيلي بيشتر از بار علمي دانشگاههاي ما باشه!!!
خصوصا دانشگاههاي غير دولتي..
معمولا دانشگاههاي غير دولتي براي صرفه جويي در هزينه ها از اساتيدي بهره ميبرند که ......
واين موضوع دقيقا همون برنامه اي که تو مدارس غير انتفاعي داره پياده ميشه!!!

[=Arial Narrow]......
استادي که پانزده سال سابقه تدريس داره مسلما با حقوق ساعتي ده هزارتومني که دانشگاه پيشنهاد ميکنه تدريس نميکنه....ولي خوب دانشجويي که تازه ارشد گرفته اگر اين پيشنهاد بهش بشه با جون ودل قبول ميکنه !!!و متاسفانه دانشگاههاي غير دولتي ما در اين زمينه پيشتارن!!
همين روال دقيقا در مدارس غير انتفاعي ما هم در حال اجراست..
متاسفانه

بن موسی;569704 نوشت:
،خروجی دانشگاه چه افرادی است؟برخی از همین افراد جامعه خودمان.آیا این جامعه و افراد آن در حال حاضر به ویژگی های جامعه اسلامی نزدیک است؟مشخصاً فاصله زیادی دارد.خیلی زیاد.وقتی چنین فاصله ای وجود دارد یعنی دانشگاه نتوانسته به اندازه کافی باعث رشد افراد جامعه شود.یعنی دانشگاه نتوانسته به نحو صحیح باعث رشد شخصیتی شود.یعنی نتوانسته به جوانان بفهماند که از نظر اسلام نباید با جنس مخالف به این شکل رابطه برقرار کرد.یعنی نه باعث رشد صحیح شخصیت می شود،نه باعث درک باید ها و نباید ها درباره جنس مخالف.

شما فکر میکنید دانشگاه یک دستگاه است که بی حجاب بگیرد و با حجاب تحویل دهد یا بی شخصیت بگیرد و با شخصیت تحویل دهد؟؟؟!!

منظور بنده از رشد فکری یعنی اینکه فرد خودش بتواند صحیح و غلط زندگی اش را تشخیص دهد. هر کس هر گرایش سیاسی که داشته باشد مهم نیست اما مهم این است که با فکر و عقلش آن را بهترین دیده و انتخابش کرده. این یعنی بلوغ فکری.
معاشرت با جنس مخالف هم همین هست. اینکه در محیط های مختلط که افراد بعضا با ظاهر نامناسب حضور دارند یک آقا باید خودش تصمیم بگیرد که چگونه کنترل نگاه داشته باشد. خانوم هم همینطور...دختری که در جامعه کنونی تا 25 سالگی مثلا با نامحرم هیچ ارتباطی نداشته چگونه میتواند از پس خودش بربیاید؟ آیا میتواند یک کرایه تاکسی ناقابل را با راننده حساب کند؟

اما در مورد خروجی های دانشگاه هم باز صحبتهای شما را نمیپذیرم. فارغ التحصیلان دانشگاهی از نظر تیپ شخصیتی و فکری بسیار متفاوت هستند. خصوصا به تناسب دانشگاهی که در آن تحصیل کردند.
نمونه ی بارز آن شهدای هسته ای هستند که فارغ التحصیل همین دانشگاههایی هستند که شما آن را عامل سقوط میدانید.

بن موسی;569695 نوشت:
صحبت بنده درباره اکثریت است.

بن موسی;569695 نوشت:
سیاری از خانواده ها از سنین پایین برای فرزندانشان پول توجیبی در نظر می گیرند

نمیدونم اکثر خانواده ها اینجور هستند یا نه!اما خود بنده هرموقع پول یخواستم به مقدار نیازم میگرفتم و اینطور نبود که ی پول قلمبه بدن بهم بگن برنامه ریزی کن!

بن موسی;569695 نوشت:
فرد کافی است در جامعه حاضر شود تا به این قدرت تحمل برسد
این مساله چندان در مورد خانومها صدق نمیکنه!به نظر شما برای ی خانم حضور در جامعه دقیقا حضور در کجا تلقی میشه؟مسجد؟!توی مسجد تبادل افکار به صورت علمی انجام میشه!(البته خب برخیا معتقدند خانوما هرچی کمتر بدونن و بفهممن بهتره)

بن موسی;569695 نوشت:
ه اینصورت که فرزندان اصلاً کاری به عقاید خانواده خود یا پدر و مادرشان ندارند
بله ولی دلیل نمیشه از تفکر درستی برخوردار بشن!توی دانشگاه فکر عوض میشه و به سطح بالاتری میرسه...چون تنوعی از تفکرات دورو برشه!

بن موسی;569695 نوشت:
این اجازه و بررسی هم که می گویید بستگی به تربیت خانوادگی دارد.نیاز نیست فرد را طوری تربیت کرد که لزوماً از زمان دانشجویی از این بابت مستقل شود.همانطور که شخصاً اینطور نبودم.
این هم در مورد خانومها چندان صدق نمیکنه!

بن موسی;569695 نوشت:
پست ایشان را با دقت مطالعه نکردید.

بعد از نقل قول که درمورد توجیه های دانشگاه رفتن بود(البته به نظر استارتر)ایشون عکسی گذاشتن از توجیه های گناه!این یعنی دانشگاه گناه و اون نقل قول توجیه های رایج اون هست!

Niyaz;569699 نوشت:
کمک کننده ای برای بلوغ فکری افراد است.
لایک/صلوات:Nishkhand:

بن موسی;569704 نوشت:
خروجی دانشگاه چه افرادی است؟
به نظرم دانشگاه برای کسب علم و اخلاق ست!درسته باید روی فضایل انسانی کار بشه اما اگر هم کار بشه این تربیت خانوادگی اون شخص هست که استفاده بکنه یا نه!همانطور که حوزه علمیه با تمام جو به اصطلاح معنویش...خروجی های نامناسبی هم داشته!نمونه اش رو میبینم که ظاهرا خودش و خانومش هیچ ربطی به ی طلبه نداره و بیشتر به نظر میرسه مربوط به تیپ های بالا شهری است!...

telekinzi;569726 نوشت:
نخیر عزیز بنده خودم دانشجو هستم با توجه به تیپ و قیافه ای که دارم تقریبا اکثر دخترا دوست دارن با من رابطه داشته باشن به هرشکلی ( البته شما منو نمیشناسین پس نیازی نیست دروغ بگم تا خودمو عزیز کنم ) ولی بنده هیچ شماره تلفنی از هیچ دختری هم تو گوشیم ذخیره نکردم .

هروقت تماس میگیرن جواب میدم هر وقت جزوه بخوان میدم هروقت بخوام میگیرم . این اراجیف شماهم تو کتم نمیره شاید دختری هم که تماس بگیره اصلا نشناسم ولی جزوه ای که بخواد رو فرصت کنم بهش میدم .

یا هیچ دختری هم تو دانشگاه ارتباط دائمی ندارم .

اراجیفتون برای کسایی مثل خودتونه که نمیتونید شهوتتون رو کنترل کنید .

سانسور تلوزیون به اندازه کافی برای ما توهین میکنه این کلمات شما هم بیشتر .

انگار من نشستم پای مسابقه والیبال تا یه خانوم مو باز و رژ زده ببینم عزیزم تو خیابون ریخته دو نصف شب دو تا دور بزن پره کسی تو تلوزیون ارضاع نمیشه ( البته شمارو نمیدونم )

مردان به دلیل میل جنسی بالا بسیار تحریک میشوند و از آنجایی که از این تحریک شدن ها، احساس حقارت می کنن، مدام در انکارش تلاش می کنن.
فکر می کنن تحریک شدن به معنی نمایش ضعف جلوی دخترهاست و چون تو کتشون نمیره که جلوی دخترها احساس ضعف کنن، خودشونو به آب و آتیش می زنن تا این حس ذاتی را انکار کنن.
به خاطر همینه وقتی یه نفر میاد حقیقتو میگه اینگونه در برابرش موضع گیری می کنن و شخصیت واقعی خودشونو به نمایش می ذارن.
کسی که در مکالمه ی ""دوطرفه""، هیجان و بددهنی بسیاربالایی از خود به خرج می دهد یقیناً دروعگوست چرا که می خواهد دروغ ها و اراجیف خود را زیر هیجانهایش بپوشاند تا به چشم نیاید و مخاطب، آن را باور کند!
علامت دیگرش هم این است که در پست آغازین این تاپیک، تعداد زیادی از مشکلات دانشگاه گفته شده، اما شما فقط به اولیش گیر دادی و زور می زنی بگی اینجوری نیست. ولی خب قبول داشتن یا نداشتن شما حقیقتو عوض نمی کنه.

والسلام علی من اتبع الهدی

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

*عارف*;569747 نوشت:
خدا شما را رحمت کند.
چکیده عرایض ما هم همین بود.

*عارف*;569747 نوشت:
خدا مارا هدایت کند تا مطالب شما را بفهمیم!
این عبارت شما با عبارت بالائی شما تناقض دارد.

ابتدا از این که خوب منظورم را نرساندم از شما عذرخواهی می کنم.
بستگی دارد نگاه به دانشگاه چطور باشد.یک نگاه این است که دانشگاه فقط محل آموختن علم است و با امور دیگر کاری نباید داشته باشد.یک نگاه این است که دانشگاه باید در رشد معنوی انسان هم نقش داشته باشد.
بنده در نقل قول اول گفتم که رشد معنوی و شخصیتی انسان قبل از آن که مربوط به دانشگاه باشد،باید در مکان های دیگر هم صورت بگیرد.در بین نهاد ها،پرورش افراد در درجه اول مسئولیت وزارت آموزش و پرورش است.اما در عین حال نقش دانشگاه هم مهم است و اگر دانشگاه حداقل به صعود افراد کمک نکند،نباید باعث سقوط آن ها شود.یعنی دانشگاه بالقوه می تواند باعث صعود شود.
خلاصه این که آموزش مهارت ها نباید به دانشگاه موکول شود و باید این آموزش ها در درجه اول پیش از دانشگاه صورت بگیرد.در درجه دوم هم دانشگاه باید در این زمینه به افراد کمک کند،یا حداقل اگر کمک نکرد،کار را خراب تر نکند.که در حال حاضر کار را خراب تر می کند.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

Niyaz;569777 نوشت:
شما فکر میکنید دانشگاه یک دستگاه است که بی حجاب بگیرد و با حجاب تحویل دهد یا بی شخصیت بگیرد و با شخصیت تحویل دهد؟؟؟!!

خیر تصور من این نیست.ولی حداقل نباید باعث شود که با شخصیت،بی شخصیت شود.یا آن که باحجاب،بی حجاب شود.اگر بگوییم لازم نیست دانشگاه در پیشرفت فرد (به جز در زمینه علمی) نقش داشته باشد،در عین حال نمی توانیم بگوییم نسبت به پسرفت ها بی تفاوت باشد.اگر باعث پیشرفت نمی شود،حداقل باعث پسرفت نشود.

Niyaz;569777 نوشت:
منظور بنده از رشد فکری یعنی اینکه فرد خودش بتواند صحیح و غلط زندگی اش را تشخیص دهد. هر کس هر گرایش سیاسی که داشته باشد مهم نیست اما مهم این است که با فکر و عقلش آن را بهترین دیده و انتخابش کرده. این یعنی بلوغ فکری.

خب آیا در حال حاضر افراد با تحصیلات دانشگاهی در کشور ما،می توانند خوب و بد را درست تشخیص بدهند؟آیا قوه تشخیص آن ها به آن چیزی که اسلام می گوید نزدیک است؟

Niyaz;569777 نوشت:
معاشرت با جنس مخالف هم همین هست. اینکه در محیط های مختلط که افراد بعضا با ظاهر نامناسب حضور دارند یک آقا باید خودش تصمیم بگیرد که چگونه کنترل نگاه داشته باشد. خانوم هم همینطور...دختری که در جامعه کنونی تا 25 سالگی مثلا با نامحرم هیچ ارتباطی نداشته چگونه میتواند از پس خودش بربیاید؟ آیا میتواند یک کرایه تاکسی ناقابل را با راننده حساب کند؟

خواهر گرامی خیابان هم محیط مختلط است آن هم با ظاهر نامناسب افراد.نیاز نیست کنترل را از دانشگاه یاد بگیریم.خیابان را هم می توانیم صحنه چنین مبارزه ای در نظر بگیریم.شما برای آن که کسی فرار از شیر را یاد بگیرد،او را در قفس شیر می اندازید؟
درباره بخش دوم صحبتتان نمی توانم نظری بدهم.چون در این زمینه تا حدودی حق با شماست و تکیه بنده بیشتر بر پسران است.اما مسئله خانواده به خانواده فرق می کند.مثالی که زدید بیشتر درباره خانواده های مذهبی صدق می کند تا غیرمذهبی.با این حال این حرف شما را قبول دارم چون بستگی دارد تکیه را بر پسران قرار دهیم و از آنان بحث کنیم یا از دختران.

Niyaz;569777 نوشت:
اما در مورد خروجی های دانشگاه هم باز صحبتهای شما را نمیپذیرم. فارغ التحصیلان دانشگاهی از نظر تیپ شخصیتی و فکری بسیار متفاوت هستند. خصوصا به تناسب دانشگاهی که در آن تحصیل کردند.
نمونه ی بارز آن شهدای هسته ای هستند که فارغ التحصیل همین دانشگاههایی هستند که شما آن را عامل سقوط میدانید.

بنده در هر چیزی شک داشته باشم،در این یک مورد شکی ندارم.آن شهیدان اقلیت جامعه محسوب می شوند.چرا چشممان را به روی حقایق ببندیم؟اکثریت مانند آن شهیدان نیستند.اکثریت منتظر هستند تا در خارج پذیرش بگیرند و برای زندگی بروند خارج.اکثریت به فکر این نیستند که در مملکت خودشان بمانند و به این مملکت خدمت کنند.به فکر آن هستند که بروند خارج و به رفاه برسند.
باید واقع بین بود و واقعیت هم این است که اکثریت دنبال اپلای (Apply) کردن هستند.با آن که اکثرشان هم موفق نمی شوند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

نقل قول:
1 – دانشگاه=محیطی آزاد و امن برای ارتباط صمیمانه ی بیش از حد با نامحرمان:

3-4 سالی میشه دانشگاهم تموم شده ولی همچین چیزی نشنیدم!!! اولین باره اینجا دیدم. شاید بهتر بود موارد واقعی تر رو ذکر میکردید. هیچ مشاور و معلمی رو ندیدم که بگه توی دانشگاه ارتباط (غلط) با نامحرم وجود نداره. اتفاقا میگفتند وجود داره :Gig:
نقل قول:
2- آیا واقعاً هرچه در دانشگاه می آموزیم "علم" است؟!

نه اخوی جان برادر! رفتیم دانشگاه از بین دهه شصتی های بیچاره ما هم یه مدرک بگیریم و استخدام بشیم و نون در بیاریم و البته قصدهای دیگری هم بود نگویم ریا میشود!!!
قصد نداریم که انتگرال و دیفرانسیل رو تحویل نکیر و منکر بدهیم که میگویید علم لاینفع :Gig:
حالا خوبه آیت الله جوادی آملی ریاضیات رو به طلبه ها توصیه میکنند "به خاطر ایجاد نظم فکری". همان چیزی که امام علی علیه السلام هنگامی که ضربت خورده بودند توصیه کردند (نظم).!!! حالا شما میخواهید بگویید مزخرف، من کاری ندارم!
نقل قول:
3- دانشگاه=محیطی بسیار مساعد برای انحراف:

بله :ok:
البته صحبت حاج آقا قرائتی رو فراموش نکنیم که شیطان به من نمیگه بیا مشروب بخور و از اینجور کارها، من رو جوری دیگه وسوسه میکنه.
نقل قول:
4- دانشگاه=دوری از خانواده=افسردگی:

به گمانم شما از ریاضی دل خوشی نداشتید! اگه اینجوری باشه که باید بگیم سربازی = دوری از خانواده = افسردگی! یا همون قسمت آخرش کافیه:
دوری از خانواده = افسردگی
مگر نفرمود: اطلبوالعلم ولو بالصین و دیگری نفرمود العلم علمان علم الارواح و علم الابدان. حالا چه اشکالی داره برای یادگیری علم بدن به چین سفر کنیم؟؟؟ (یادتون باشه زمان پیغمبر هواپیما و ترن نبود :ok:)
نقل قول:
5- ورود به دانشگاه و تأخیر در ازدواج:

ربطی نداره. مشکل ازدواج کاره تمام!!! و اینکه ارزش واقعی کار یک کارگر به اون پرداخت نمیشه + توقعات بی جای خانواده ها. اگر وضعیت اشتغال ایران مثل امریکا یا ژاپن بود توی همون دانشگاه ازدواج میکردم. (50 تا 80 دلار در ساعت برای یک برنامه نویس داره پرداخت میشه ولی در ایران به لطف عدم نظارت بر کپی رایت رو به نابودیه). توی ژاپن هر کارگر 40 دقیقه کار کنه یه پیتزا میتونه بخره ولی اینجا 6-7 ساعت کار= یک عدد پیتزا! و اینگونه بود که سن ازدواج همینطور بالا رفت و الان در آسمان سوم (دهه سوم زندگی) قرار دارد و قصد صعود به آسمان هفتم را کرده است :Ghamgin: همین چند ماه پیش از خدمت برگشتم رفتم کار 10 ساعت در روز ماهی 400 تومن! اینه ارزش واقعی کار؟؟؟ برای همه چی یعقه دانشگاه رو نگیرید.
نقل قول:
6- دانشگاه رفتن، فضیلت و افتخار نیست!

این دوره زمونه داشتن پراید هم افتخاره چه رسد به اینکه لقب مهندس و دکتر رو هم به یدک بکشیم و به قول بعضیها حجت الاسلام دکتر خوشتر است!!! حوزه رفتن هم فضیلت و افتخار نیست!!!
نقل قول:
امکان سی کار که به جای دانشگاه رفتن یا مسافرکشی می توان کرد

نمیدونم دیروز برنامه مناظره رو دیدید یا نه ولی ارزش دانلود کردن داره. مسئولین دانشگاه (آزاد و غیر انتفاعی و نخبگان و ...) حضور داشتند همه هم از کیفیت دانشگاه ها تعریف میکردند و بحث توی یه حلقه بی نهایت گرفتار شده بود که واقعا مشکل از کجاست؟؟!! تا اینکه یکی از حضرات گفت الان وقتی دانشگاه ما آگهی میده بدون کنکور آقای دیپلمه بیا بنشین سر کلاس درس و لیسانس شو، عملا داره یکی از نیرو های آچار به دست رو 4-5 سال منفعل میکنه و بعد از لیسانس هم انتظار کار پشت میز نشینی داره و الان هرم آموزشی ما در حال وارونه شدن هست یعنی مثل پادگانی که تعداد سرباز و سرهنگ مساوی باشه!! و حتی تعداد سرهنگ ها بیشترم باشه! الان نیروی کار میخواهیم که آچار به دست باشن(تکنسین).
نقل قول:
التماس دعا

بار الها پروردگارا، بصیرت کافی و وافی به برادران حوزه و دانشگاه و آنهایی که تازه میخواهند وارد اینها بشوند را عنایت فرما و آنها را از شر تعصبات بیجا و تشخیص اشتباه و دروغ در امان نگهدار که آفت طبیب دل همینهاست. آمین :hamdel:

بنام خدا
درست است که دانشگاه رفتن از ابعاد مختلف خطرناک شده و دین و دنیا انسان را با خطر مواجه میکند اما از آنطرف ابعادی وجود دارد که نباید از آن غفلت کرد و بلکه غفلت از آن غفلت از وظیفه است.

قبول . بچه مذهبی ها دانشگاه نرن .
اقتصاد مملکت را چه کسی باید بچرخاند ؟
چرخ تولید را چه کسی باید بچرخاند ؟
محیطهای کار را چه کسی باید بچرخاند ؟
علم را چه کسی باید تولید کند ؟
اهداف جمهوری اسلامی را چه کسی باید محقق کند ؟
.......................؟

همین نگاه است که باعث شده محیطهای کار ما اینقدر خراب شود .
قبول. بچه های مذهبی دانشگاه نرن . غیر مذهبی ها برن؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

یاس...;569783 نوشت:
نمیدونم اکثر خانواده ها اینجور هستند یا نه!اما خود بنده هرموقع پول یخواستم به مقدار نیازم میگرفتم و اینطور نبود که ی پول قلمبه بدن بهم بگن برنامه ریزی کن!

اکثریت بودن یا نبودنش را نمی دانم،ولی خانواده های زیادی هستند که اینطور عمل می کنند.البته این ها بسته به طبقه اقتصادی خانواده فرق می کند.اگر خانواده،یک خانواده مرفه و ثروت مند باشد فرد مورد نظر نه تنها در دوران دانشگاه،بلکه ممکن است تا آخر عمرش هم به استقلال اقتصادی نرسد.

یاس...;569783 نوشت:
این مساله چندان در مورد خانومها صدق نمیکنه!به نظر شما برای ی خانم حضور در جامعه دقیقا حضور در کجا تلقی میشه؟مسجد؟!توی مسجد تبادل افکار به صورت علمی انجام میشه!(البته خب برخیا معتقدند خانوما هرچی کمتر بدونن و بفهممن بهتره)

این را تا حدودی قبول دارم.مسئله در اینجا بین پسر و دختر متفاوت است.اما در عین حال این را هم در نظر بگیرید که حضور در شهر غریب برای یک دختر به مراتب سخت تر است تا یک پسر.

یاس...;569783 نوشت:
بله ولی دلیل نمیشه از تفکر درستی برخوردار بشن!توی دانشگاه فکر عوض میشه و به سطح بالاتری میرسه...چون تنوعی از تفکرات دورو برشه!

پس دانشگاه به افراد تفکر درست یاد می دهد و سطح فکرشان را بالاتر می برد؟پس چرا این همه دانشگاهی با افکار غلط داریم؟از حرف شما باید نتیجه گرفت که دانشگاه باعث رشد فکری افراد می شود.مگر رشد فکری،نزدیک شدن به چیزی که اسلام می گوید نیست؟پس آیا دانشگاه باعث تقویت عقیدتی فرد می شود،یا برعکس؟در حال حاضر برعکس است.

یاس...;569783 نوشت:
این هم در مورد خانومها چندان صدق نمیکنه!

این را هم قبول دارم.

یاس...;569783 نوشت:
بعد از نقل قول که درمورد توجیه های دانشگاه رفتن بود(البته به نظر استارتر)ایشون عکسی گذاشتن از توجیه های گناه!این یعنی دانشگاه گناه و اون نقل قول توجیه های رایج اون هست!

در آنجا برادر لبیک یا علی النقی توجیهات معمول برای رابطه با جنس مخالف را آورده بودند و خواهر ما هم گفتند که این ها توجیه و بهانه است.توجیه دوستی با جنس مخالف بود.نه توجیه رفتن به دانشگاه.به سرکار ستاره زهرا یک معذرت خواهی بدهکارید.

یاس...;569783 نوشت:
به نظرم دانشگاه برای کسب علم و اخلاق ست!درسته باید روی فضایل انسانی کار بشه اما اگر هم کار بشه این تربیت خانوادگی اون شخص هست که استفاده بکنه یا نه!همانطور که حوزه علمیه با تمام جو به اصطلاح معنویش...خروجی های نامناسبی هم داشته!نمونه اش رو میبینم که ظاهرا خودش و خانومش هیچ ربطی به ی طلبه نداره و بیشتر به نظر میرسه مربوط به تیپ های بالا شهری است!...

دانشگاه هم می تواند بر روی اخلاق افراد تاثیر بگذارد.مانند خانواده.یعنی تربیت به خانواده محدود نمی شود.بلکه دانشگاه و مدارس هم وظیفه تربیتی دارند.حوزه ها هم قطعاً با مشکلاتی مواجه هستند ولی بحث ما فعلاً درباره دانشگاه است و آن چه که مسلم است،خروجی دانشگاه آن چیزی که باید باشد،نیست.مگر آن که بگوییم وضع فرهنگی خوب است یا آن که بگوییم دانشگاه با اخلاقیات کاری ندارد.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بپاخیزیم;569853 نوشت:
درست است که دانشگاه رفتن از ابعاد مختلف خطرناک شده و دین و دنیا انسان را با خطر مواجه میکند اما از آنطرف ابعادی وجود دارد که نباید از آن غفلت کرد و بلکه غفلت از آن غفلت از وظیفه است.

قبول . بچه مذهبی ها دانشگاه نرن .
اقتصاد مملکت را چه کسی باید بچرخاند ؟
چرخ تولید را چه کسی باید بچرخاند ؟
محیطهای کار را چه کسی باید بچرخاند ؟
علم را چه کسی باید تولید کند ؟
اهداف جمهوری اسلامی را چه کسی باید محقق کند ؟
.......................؟

همین نگاه است که باعث شده محیطهای کار ما اینقدر خراب شود .
قبول. بچه های مذهبی دانشگاه نرن . غیر مذهبی ها برن؟


ما نمی گوییم دانشگاه نرویید.هر کس از حقیر بپرسد،قطعاً در صورت وجود شرایط به او می گویم که برود.ولی بحث این است که باید دانشگاه را طوری کنیم که بشود از آن حداکثر استفاده را برد.یعنی مذهبی ها را مذهبی تر و علمی تر کند،غیر مذهبی ها را هم مذهبی و علمی تر کند.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

نقل قول:
ولی بحث این است که باید دانشگاه را طوری کنیم که بشود از آن حداکثر استفاده را برد.یعنی مذهبی ها را مذهبی تر و علمی تر کند،غیر مذهبی ها را هم مذهبی و علمی تر کند

بحث این نبود که چطوری دانشگاه را طوری کنیم که حوزه شود!!! :Gig: (پست اول جناب لبیک رو بخونید). صرفا ایشون میخواست به دانشجوهایی که دارن به دانشگاه میرن و الان دارن ثبت نام میکنن یادآوری کنه که کنکور دادید؟ قبول شدید؟ ثبت نام کردید؟ وضعیت دانشگاه اینه (با مقداری سیاه نمایی و استفاده از عنصر اغراق). بخواهید یا نخواهید وضعیت چیزی نیست که خیال میکردید. مواظب باشید. درواقع خوش آمدگویی به جدیدالورودها بود به شیوه ی نوین :khandeh!:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

اشک قلم;569862 نوشت:
بحث این نبود که چطوری دانشگاه را طوری کنیم که حوزه شود!!! (پست اول جناب لبیک رو بخونید).

آیا از نظر شما فقط حوزه باید به مذهبی شدن افراد کمک کند؟یعنی دانشگاه وظیفه ندارد افراد را مذهبی کند؟دانشگاه باید سکولار باشد؟اگر دانشگاه افراد را مذهبی کند،اسمش می شود حوزه؟بنده این حرف را قبول ندارم.دانشگاه باید انسان ساز باشد.مذهبی کردن فقط بر عهده حوزه نیست.وقتی ما این حرف را بزنیم یعنی به اعتقادات آن تعداد زیادی که می روند دانشگاه کاری نداشته باشیم.

اشک قلم;569862 نوشت:
صرفا ایشون میخواست به دانشجوهایی که دارن به دانشگاه میرن و الان دارن ثبت نام میکنن یادآوری کنه که کنکور دادید؟ قبول شدید؟ ثبت نام کردید؟ وضعیت دانشگاه اینه (با مقداری سیاه نمایی و استفاده از عنصر اغراق). بخواهید یا نخواهید وضعیت چیزی نیست که خیال میکردید. مواظب باشید. درواقع خوش آمدگویی به جدیدالورودها بود به شیوه ی نوین

بحث این تاپیک آسیب شناسی است و نکات آن هم فقط برای دانشجویان جدیدالورود مفید نیست،بلکه برای دانشجویان سال بالایی یا فارغ التحصیلان و به طور کلی اکثر افرادی که با دانشگاه به نحوی در ارتباط هستند،مفید است.سیاه نمایی هم نیست برادر من.چرا نمی خواهیم قبول کنیم مشکلات فرهنگی در تمامی بخش های کشور وجود دارند؟مادامی که این را نپذیریم،تلاشی برای حل مشکل نخواهد بود.ابتدا باید قبول کنیم مشکل هست،سپس سعی کنیم آن را حل کنیم.شناخت و پذیرفتن مشکل،تقدم دارد بر ارائه راه حل و عمل برای حل.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

اشک قلم;569862 نوشت:
وضعیت دانشگاه اینه (با مقداری سیاه نمایی و استفاده از عنصر اغراق). بخواهید یا نخواهید وضعیت چیزی نیست که خیال میکردید. مواظب باشید. درواقع خوش آمدگویی به جدیدالورودها بود به شیوه ی نوین

اینکه دوستمون درباره دانشگاه نوشتند واقعیت است . دانشگاه رفتن خیلی خطرناک شده ولیکن این خطرات نباید باعث نرفتن دانشگاه برای بچه های مذهبی شود .
بنده حرف استارتر را قبول دارم و این را هم قبول دارم که اگر کسی بره دانشگاه منحرف شود نباید برود .
اما از آنطرف میگویم این جو الوده نباید مانع دانشگاه رفتن بجه های مذهبی شود .

بن موسی;569851 نوشت:
اگر باعث پیشرفت نمی شود،حداقل باعث پسرفت نشود.

پیش از هر چیز خوشحالیم که بحث منطقی پیش میرود و خوشبختانه در این تاپیک دوستان ادب را رعایت میکنند.
میدانید دانشگاه به فرد جرئت میدهد که شخصیت حقیقی خودش را نشان بدهد. برای همین هست که شما حس میکنید فرد پسرفت کرده. برخی از ترس مسئولین مدرسه یا خانواده ها در دوران دبیرستان مراعات میکردند اما در دانشگاه ذات واقعی افراد را میتوان دید. برای همین هم به نظرم فردی که به قول شما در قفس شیر برود وسالم بیرون بیاید کارش خیلی درست است. مهم این است که در دانشگاه بروی و درس هم بخوانی و در عین حال محجبه باقی بمانی یا کنترل نگاه داشته باشی. بالاخره در این شرایط است که انسان بزرگ میشود. البته من از جو حوزه اطلاعی ندارم ...

بن موسی;569851 نوشت:
اکثریت منتظر هستند تا در خارج پذیرش بگیرند و برای زندگی بروند خارج.اکثریت به فکر این نیستند که در مملکت خودشان بمانند و به این مملکت خدمت کنند.به فکر آن هستند که بروند خارج و به رفاه برسند.
باید واقع بین بود و واقعیت هم این است که اکثریت دنبال اپلای (Apply) کردن هستند.با آن که اکثرشان هم موفق نمی شوند.

اکثریتی که اکثریتشان هم موفق نمیشوند درست اما اکثریتی که به دنبال شهادت استاد شهریاری تغییر رشته دادند را چه میگویید؟

خلاصه کلام اینکه مشکلات و کاستی های تحصیل در دانشگاه یکطرف و مشکلاتی که حتی خود بنده در دانشگاه با آن مواجه هستم هم یکطرف اما دلیل نمیشود دانشگاه را محل پسرفت دانست و از آن دوری کرد!
انتقادات من از دانشگاه به عنوان فردی در ابتدای راه، بسیار است اما نظر من این هست که به هیچ وجه در این شرایط افراد مذهبی نباید دانشگاه را رها کنند و به نظرم برای تشویق هر چه بیشتر آنان برای کسب رتبه های برتر و موفقیت های علمی بیشتر باید تلاش کرد...

موفق باشید :Gol:

سلام...
من یه کنکوری بودم و تازه میخوام دانشگاه برم!!
واقعا از حرفاتون فیض بردم...
ممنون! خدا خیرتون بده!!....
فقط اگه تونستید و وقت داشتید یه چند تا چیز مثبت هم از دانشگاه بگید... یا لااقل یه چند تا راهکار واسه اینکه خیلی عوض نشیم.. یا لاقال عوض شدیم.. عوضی نشیم!!!!

اشک قلم;569852 نوشت:
نه اخوی جان برادر! رفتیم دانشگاه از بین دهه شصتی های بیچاره ما هم یه مدرک بگیریم و استخدام بشیم و نون در بیاریم و البته قصدهای دیگری هم بود نگویم ریا میشود!!!
قصد نداریم که انتگرال و دیفرانسیل رو تحویل نکیر و منکر بدهیم که میگویید علم لاینفع
حالا خوبه آیت الله جوادی آملی ریاضیات رو به طلبه ها توصیه میکنند "به خاطر ایجاد نظم فکری". همان چیزی که امام علی علیه السلام هنگامی که ضربت خورده بودند توصیه کردند (نظم).!!! حالا شما میخواهید بگویید مزخرف، من کاری ندارم!

سلام...منظورم این بود آنگونه که دانش آموزان در مورد دانشگاه تصور می کنند نیست. دانش آموزان معمولاً فکر می کنن که همه ی درسهای دانشگاه، کاربردیه! که در واقع، هرگز چنین نیست.
ریاضی خواندن باعث نظم فکری می شود...من گفتم به درد دبیرستانی ها نمی خوره...نگفتم کلاً بیهوده است!!!
ریاضی ای که تو دبیرستان، ما دیدیم بیشتر باعث اضطراب و وحشت و نفرت میشه تا نظم فکری!
هیچ جای دنیا هم این مطالب را در دبیرستان به دانش آموزها یاد نمیدن!

اشک قلم;569852 نوشت:
به گمانم شما از ریاضی دل خوشی نداشتید! اگه اینجوری باشه که باید بگیم سربازی = دوری از خانواده = افسردگی! یا همون قسمت آخرش کافیه:
دوری از خانواده = افسردگی
مگر نفرمود: اطلبوالعلم ولو بالصین و دیگری نفرمود العلم علمان علم الارواح و علم الابدان. حالا چه اشکالی داره برای یادگیری علم بدن به چین سفر کنیم؟؟؟ (یادتون باشه زمان پیغمبر هواپیما و ترن نبود )

دوری ناگهانی از خانواده برای کسی که شب ها تا مامانش بوسش نمی کرد خوابش نمی برد!!! قطعاً بسیار دشوار و غیرقابل تحمل است.
اما دقت بفرمایید که من منظورم این نبود که به این دلیل، نرید دانشگاه!!!
همه یه حدیثو یادگرفتن هی میان اینجا پیراهن عثمانش می کنن!!! مسلمان باید تمام احادیث و آیات را درنظر بگیرد، نه اینکه مثل وهابی ها با یکی، همه را محکوم سازد.
همین عاملی که گفتم باعث انحراف خیلی ها شده!

اشک قلم;569852 نوشت:
ربطی نداره. مشکل ازدواج کاره تمام!!! و اینکه ارزش واقعی کار یک کارگر به اون پرداخت نمیشه + توقعات بی جای خانواده ها. اگر وضعیت اشتغال ایران مثل امریکا یا ژاپن بود توی همون دانشگاه ازدواج میکردم. (50 تا 80 دلار در ساعت برای یک برنامه نویس داره پرداخت میشه ولی در ایران به لطف عدم نظارت بر کپی رایت رو به نابودیه). توی ژاپن هر کارگر 40 دقیقه کار کنه یه پیتزا میتونه بخره ولی اینجا 6-7 ساعت کار= یک عدد پیتزا! و اینگونه بود که سن ازدواج همینطور بالا رفت و الان در آسمان سوم (دهه سوم زندگی) قرار دارد و قصد صعود به آسمان هفتم را کرده است همین چند ماه پیش از خدمت برگشتم رفتم کار 10 ساعت در روز ماهی 400 تومن! اینه ارزش واقعی کار؟؟؟ برای همه چی یعقه دانشگاه رو نگیرید.

ابتدا متن را با دقت بخوانید، سپس نظر بدهید.
من گفتم کسانی که میگن"دانشگاه رفتن، باعث میشه فرصت های ازدواج بهتری گیر بیاد!!!" حرفشان اشتباه است... همین!
اشک قلم;569852 نوشت:
این دوره زمونه داشتن پراید هم افتخاره چه رسد به اینکه لقب مهندس و دکتر رو هم به یدک بکشیم و به قول بعضیها حجت الاسلام دکتر خوشتر است!!! حوزه رفتن هم فضیلت و افتخار نیست!!!

من از نظر عقلی و معنوی و خداپسندانه گفتم...نه از نظر اینکه بیشتر مردم چی میگن!!!!!
اگه اینطور باشد دوست دختر/پسر داشتن هم افتخاره چون بیشتر مردم دارن!!!
من هم هرگز نگفتم که حوزه رفتن افتخاره!!
شما فکر کردید که من طلبه ام و دارم دانشگاهو می کوبم؟!!
خیر عزیز! من خودم دانشگاه شهید بهشتی خوندم و همیشه شاگرد اول بودم و جزء استعدادهای درخشان! اما هرگز افتخار و فضیلت نیست... فضیلت به تقواست و تمام!

والسلام علی من اتبع الهدی

لبیک یا علی النقی;569834 نوشت:
مردان به دلیل میل جنسی بالا بسیار تحریک میشوند و از آنجایی که از این تحریک شدن ها، احساس حقارت می کنن، مدام در انکارش تلاش می کنن.
فکر می کنن تحریک شدن به معنی نمایش ضعف جلوی دخترهاست و چون تو کتشون نمیره که جلوی دخترها احساس ضعف کنن، خودشونو به آب و آتیش می زنن تا این حس ذاتی را انکار کنن.
به خاطر همینه وقتی یه نفر میاد حقیقتو میگه اینگونه در برابرش موضع گیری می کنن و شخصیت واقعی خودشونو به نمایش می ذارن.
کسی که در مکالمه ی ""دوطرفه""، هیجان و بددهنی بسیاربالایی از خود به خرج می دهد یقیناً دروعگوست چرا که می خواهد دروغ ها و اراجیف خود را زیر هیجانهایش بپوشاند تا به چشم نیاید و مخاطب، آن را باور کند!
علامت دیگرش هم این است که در پست آغازین این تاپیک، تعداد زیادی از مشکلات دانشگاه گفته شده، اما شما فقط به اولیش گیر دادی و زور می زنی بگی اینجوری نیست. ولی خب قبول داشتن یا نداشتن شما حقیقتو عوض نمی کنه.

والسلام علی من اتبع الهدی

همون اول خدمتتون عرض کردم اینجا دنیای مجازیه هیچکس منو نمیشناسه عزیزم نیازی ندارم موضع گیری کنم آبروم نمیره که برادر / خواهر عزیز .

خواه ناخواه بنده اینجوریم به اصطلاح همینه که هست شما در عقیده خودتون باقی بمونید و ثابت قدم باشید .

بدرود

شمیم بهشت;568796 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]دانشگاه چیه دیگه ؟ اونم دانشگاه های ما !!! من عمرا اجازه بدم خودم و بچم برن دانشگاه

عزیز تو اجازه خودتو داری نری ! ولی حق نداری توی درس بچه ات دخالت کنی یعنی من اجازه نمی دم اینکارو کنی البته اگه می شناختمت !

بچه ات باید درس بخونه حالا خودت نمی خونی نخون

تنبل

ali pir;569921 نوشت:
سلام...
من یه کنکوری بودم و تازه میخوام دانشگاه برم!!
واقعا از حرفاتون فیض بردم...
ممنون! خدا خیرتون بده!!....
فقط اگه تونستید و وقت داشتید یه چند تا چیز مثبت هم از دانشگاه بگید... یا لااقل یه چند تا راهکار واسه اینکه خیلی عوض نشیم.. یا لاقال عوض شدیم.. عوضی نشیم!!!!

سلام
اتفاقا دانشگاه موارد مثبت زیادی داره و اگه درست از فرصت ها استفاده کنید علاوه بر رشد علمی می تونه باعث رشد فکری، فرهنگی، اجتماعی و ... بشه و وقتی از دانشگاه خارج میشید علاوه بر درسی که خوندید هنرها و مهارت های دیگه ای رو هم فراگرفتین که در آینده بهتون کمک می کنه
فقط هر چند وقت یک بار باید با خودتون خلوتی داشته باشید و فکر کنید که کی هستید و برای چه کاری به دانشگاه اومدید، تا نه خودتونو گم کنید و نه مسیرتون رو. اگر هم احساس کردید جایی از مسیر رو دارید اشتباهی میرید، توی همون دانشگاه آدمایی هستن که منتظرن شما ازشون کمک بخواهید تا راه درستو نشونتون بدن و اشتباهتونو گوشزد کنن. هیچ وقت مشورت با اهلش رو پشت گوش نندازید

اشک قلم;569852 نوشت:
دیگری نفرمود العلم علمان علم الارواح و علم الابدان.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
درست هست که نفرمود العلم علمان علم الارواح.....

اما

دلمان گرم است به حدیث ماه

آقا جانمون امام رضا (ع)

رَحِمَ اللّه‏ُ عَبدا اَحیا اَمرَنا ... يَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ يُعَلِّمُهَا النّاسَ ، فَاِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعونا
رحمت خدا بر بنده ‏اى را که امر ما را زنده کند... دانش‏هاى ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد. اگر مردم زیبایى‏هاى سخنان ما را مى‏ دانستند، از ما پیروى مى‏ کردند

معانى الأخبار ، ص 180، ح 1

لا نمیدونم چی چ.. نلبه نیا.

افطار
سوامات...
لف یوقا.طها.
الا
به
سلطان........... این یعینی چث43و

نقل قول:
من گفتم کسانی که میگن"دانشگاه رفتن، باعث میشه فرصت های ازدواج بهتری گیر بیاد!!!" حرفشان اشتباه است... همین!

خب این به خاطر تفاوت دیدگاه شما و آنهاست. چیزی که بین مردم رایجه همینه که شما میگید اشتباهه رو مردم میگن درسته و ما هم قراره با همین مردم ازدواج کنیم نه با حاجیه خانم تقوی!!!
من اگه مهندس نمیشدم بهم زن مهندس نخواهند داد چیزیه که فعلا متاسفانه در دست مادر زن های آینده است :Nishkhand:
نقل قول:
ابتدا متن را با دقت بخوانید، سپس نظر بدهید.

متن تاپیک اول رو خوندم نظر دادم ببخشید دیگه با GPRS موبایل وصل شدن این مشکلات رو هم به همراه داره.
نقل قول:
همه یه حدیثو یادگرفتن هی میان اینجا پیراهن عثمانش می کنن!!! مسلمان باید تمام احادیث و آیات را درنظر بگیرد، نه اینکه مثل وهابی ها با یکی، همه را محکوم سازد.
همین عاملی که گفتم باعث انحراف خیلی ها شده!

خب شما هم احادیثی می آورید که می گویید امکان به گناه افتادن من وجود دارد. حالا من از شما می پرسم امر صریح پیغمبر رو عمل کنیم یا اجتناب از یک احتمال (هرچند هم قوی) وقوع گناه؟
من توی دانشگاه یک شوخی با نامحرم نداشتم به هیییییچ کدومشون نگاه نکردم حتی به خیلی از پسرهایی که ابرو برداشته بودند هم نگاه نکردم، سر کلاس روی صندلی های جلو مینشستم که فوکول های خواهران دانشجو و لباسهای تنگ اونها مزاحم نشود (ما هم آدمیم!). کلاس رو ول میکردم نماز اول وقت میخوندم و ... هیچ دلیلی هم نداره بگم چون احتمال وقوع در گناه هست پس رفتن دانشگاه به ضرر ماست!
شما دانشگاهتون تهران بوده... من نبوده!!! و از جو دانشگاههای اونجا ظاهرا خبر ندارم ولی بعدا 10 ماه شهرک غرب تهران بودم وضعیت خیلی بدتر از چیزی بود که شما تعریف کردید ولی کسی که توی دانشگاه به این کارها رو میاره این استعداد رو داره و اغلب میاد دانشگاه برای به فعلیت در آوردن اون (عقده های سرکوب شده مثل فنر جمع شده توی دانشگاه ضامنش یهو درمیره!!!). دانشگاه هم برای اینجور افراد زمینه رو مناسب کرده ولی اگر کسی زمینه رو نداشته باشه کسی نمیتونه از راه به درش کنه. خبر داریم تن فروشی هایی رو که به خاطر مدرک انجام میشه ولی به حساب همه دانشگاهها نزارید. وضعیت بعضی از شهرستانها چیزی نیست که شما تعریف میکنید.
نقل قول:
شما فکر کردید که من طلبه ام و دارم دانشگاهو می کوبم؟!!

نه عزیز خوندم که دانشگاهی هستید...
اون قسمت متن هم کنایه ای بود به معیارهای غلط جامعه...
نقل قول:
آیا از نظر شما فقط حوزه باید به مذهبی شدن افراد کمک کند؟یعنی دانشگاه وظیفه ندارد افراد را مذهبی کند؟دانشگاه باید سکولار باشد؟

نه داداش سکولار چیه... منظورم موضوع و هدف تاپیک بود. چیزی که شما گفتید یک موضوع جداست و تاپیک دیگه میخواد که ببینیم چجوری این مشکلات برطرف بشه.
اگه قرار باشه درمان رو بگیم که خودش یه تاپیک دیگه باید بحث کنیم. به طور خلاصه من معتقدم دانشگاه و حوزه باید یک حلقه اتصالی با هم داشته باشند مثلا (مَثَله ها جدی نگیرید!):
وقتی قرار است تفسیر موضوعی و اندیشه اسلامی و ... بخونیم چرا در حوزه این واحد ها رو پاس نکنیم؟ به نظر شما این به بهبود فضا کمک نمیکنه؟ دانشجویان زندگی طلبه ها رو باید ببینند و با خود مقایسه بکنند یا نه؟
نقل قول:
بحث این تاپیک آسیب شناسی است و نکات آن هم فقط برای دانشجویان جدیدالورود مفید نیست،بلکه برای دانشجویان سال بالایی یا فارغ التحصیلان و به طور کلی اکثر افرادی که با دانشگاه به نحوی در ارتباط هستند،مفید است.سیاه نمایی هم نیست برادر من.چرا نمی خواهیم قبول کنیم مشکلات فرهنگی در تمامی بخش های کشور وجود دارند؟مادامی که این را نپذیریم،تلاشی برای حل مشکل نخواهد بود.ابتدا باید قبول کنیم مشکل هست،سپس سعی کنیم آن را حل کنیم.شناخت و پذیرفتن مشکل،تقدم دارد بر ارائه راه حل و عمل برای حل.

اتفاقا در این مورد با شما مخالفم!
این موضوعات رو باید به سال اولی ها گفته بشه که مثل یک نهال قدرت تغییر دارند نه سال سوم چهارمی که دیگه خودشون رو با وضع دانشگاه وفق دادند و آب از سرشون گذشته.
همچنین قبول دارم چنین چیزهایی هست حتی بیشتر ولی کجا؟ اغلب این موارد در شهرهای کوچک و بعضی دانشگاهها در این حد نیست. شما نباید برید شهرک غرب تهران رو ببینید و به پای یزد و قم و ... بگذارید!!! استفاده از لفظ دانشگاه یعنی منظورم همه است واین به نظرم درست نیست و باید اصلاح بشه. دانشگاه امام صادق هم از این خبرا هست؟ اونهم دانشگاهه!!!
دانشگاه کوچک یک شهر کوچک هم چنین مواردی صحیحه؟؟ در تمامی مقاطع اینطوره یا فقط دانشجوهایی که کنکور سراسری میدن و از دیپلم وارد دانشگاه میشوند؟؟؟ دانشگاه یک کلمه کلی است و مناسب حال این مواردی که گفته شد نیست گرچه کسی منکر فساد فعلی نیست ولی تا کسی خودش نخواد کثیف نمیشه! کسی نمیتونه دست من رو بگیره بگه یالا دوست دختر داشته باش! :Khandidan!: اگر هم بگه همونجا دهنش رو کاه و گِل میگیرم :ok:

[SPOILER]ببخشید اگه دیر جواب میدم اینترنتم ذغالیه :Hedye:[/SPOILER]

نقل قول:
دلمان گرم است به حدیث ماه

آقا جانمون امام رضا (ع)

دل شما حوزوی ها گرم باشه کاری نداریم. بحث ما کلیت ماجراست (اینکه علم دنیا هم ارزش سفر کردن دارد).
از نظر شما دانشگاه باید تعطیل بشه و بیاییم حوزه و معارف اهل بیت رو منتشر کنیم و اهل دنیا خودشون میدونن با دنیا چکار کنند. خوب اومدیم یکی سابقه خوبی نداره و در راه دین داره لنگان لنگان حرکت میکنه و در یک کلام استعدادش رو نداره و نمیتونه معلم خوبی باشه حالا باید دانشگاه رو تعطیل کنیم؟ شما لطف کنید جوابی دور از کپی پیست در تاپیک طلبه شدن بدهید.

با تشکر

اشک قلم;570068 نوشت:
خب این به خاطر تفاوت دیدگاه شما و آنهاست. چیزی که بین مردم رایجه همینه که شما میگید اشتباهه رو مردم میگن درسته و ما هم قراره با همین مردم ازدواج کنیم نه با حاجیه خانم تقوی!!!
من اگه مهندس نمیشدم بهم زن مهندس نخواهند داد چیزیه که فعلا متاسفانه در دست مادر زن های آینده است

به این هم توجه کنید که همین تفکر دربین مردم، رایجه...آماربالای طلاق هم خیلی رایجه!
اگر یک عدد گوسفند به درون دره بیفتد، تمامی گوسفندان پشت سرش می روند و می افتند و می میرند. اگر قرار باشد ما هم مثل کسانی که تو دره افتادند فکر کنیم و عمل نماییم، زندگی گوسفندی خواهیم داشت!

اشک قلم;570068 نوشت:
خب شما هم احادیثی می آورید که می گویید امکان به گناه افتادن من وجود دارد. حالا من از شما می پرسم امر صریح پیغمبر رو عمل کنیم یا اجتناب از یک احتمال (هرچند هم قوی) وقوع گناه؟

من یادم نمیاد هیچجا گفته باشم که کسی دانشگاه نره یا بره یا بهتره بره یا بهتره نره!

اما داستانی را از حضرت صادق علیه السلام نقل کردم:

لبیک یا علی النقی;568659 نوشت:
شخصی نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت: "می خوام به یک سفر تجاری برم. میشه برام استخاره کنید؟!"
امام صادق علیه السلام، استخاره کردند و گفتند که خوب نیست.
اما آن مرد به سخن امام توجهی نکرد و به سفر تجاری خود رفت. تجارتش هم رونق خوبی گرفت و کلی سود و درآمد حلال، نصیبش شد.
وقتی برگشت با تعجب به نزد امام رفت و ماجرا را بیان کرد و گفت که کلی سود حلال نصیبش شده! چرا نباید می رفته؟!
امام فرمودند: "یادت هست فلان روز، فلان جا صبح خواب موندی و نمازت قضا شد؟؟!" - بله درسته!
"به خاطر همین یه گناهی که مرتکب شدی، این سفرت هیچ فایده ای نداره و نمی ارزه... اگر تمام دنیا را به دست بیاری اما یک گناه، به خاطرش مرتکب شوی هرگززززز نمی ارزد"

حال اگر کسی مدرک دکترا هم بگیرد و هزار تا سود ظاهری تو دانشگاه، نصیبش بشه اما به سببش یک گناه مرتکب شود قطعاً پشیزی نمی ارزد. حالا چه برسه به این که در گناه، غرق بشه!


منظورم از این داستان هم این نبود که از ترس گناه، نرید دانشگاه!
منظور این است که ارزش کارخود را با گناه، نابود نکنید. مواظب باشید!

اشک قلم;570068 نوشت:
من توی دانشگاه یک شوخی با نامحرم نداشتم به هیییییچ کدومشون نگاه نکردم حتی به خیلی از پسرهایی که ابرو برداشته بودند هم نگاه نکردم، سر کلاس روی صندلی های جلو مینشستم که فوکول های خواهران دانشجو و لباسهای تنگ اونها مزاحم نشود (ما هم آدمیم!). کلاس رو ول میکردم نماز اول وقت میخوندم و ... هیچ دلیلی هم نداره بگم چون احتمال وقوع در گناه هست پس رفتن دانشگاه به ضرر ماست!

خب خدا افراد مثل شما رو زیاد کنه! هدف ما هم از نوشتن این تاپیک، همان نهی از منکر است تا افراد مثل شما زیاد شوند.
جمله ی آخر شما ارتباطی با هدف من نداشت.
احتمال وقوع گناه باعث ضرر نمیشه...ولی خود گناه، به شدت، انسان را به ضرر می اندازد. چون خدا بزرگ است، نافرمانی اش هم بزرگ است، حتی اگر ظاهراً کوچک باشد.
اما اگر اطاعتش کنیم خیلی هنر بزرگی نکرده ایم، چون نعمت های خودشو در راه خودش خرج کردیم! پس طلبی ازش نمی تونیم داشته باشیم! اگر خدا بابت اطاعت بهمون پاداش میده از سر لطف و فضل بالای خودشه!
ما می خوایم با نهی از منکر از خود گناه جلوگیری کنیم، نه از احتمالش!

درسته که این نوشته ها بیشتر به درد تازه واردهای دانشگاه می خوره، ولی خب نمیشه گفت که اصلا به درد بقیه نمی خوره!
چرا که راه توبه همیشه بازه...همچنین والدینی که فرزندشونو می خوان بفرستن دانشگاه نیز باید آگاهی لازم را کسب کنند.

بعد هم اینکه ما نمی تونیم دونه دونه همه ی دانشگاهها رو تک تک اسم ببریم و مشکلات و آسیب هاشونو بگیم!
به صورت کلی گفته می شود، شاید تفاوت هایی در بین دانشگاه ها باشد اما این نقض کننده ی آسیب های گفته شده نیست.

اشک قلم;570068 نوشت:
کسی که توی دانشگاه به این کارها رو میاره این استعداد رو داره و اغلب میاد دانشگاه برای به فعلیت در آوردن اون (عقده های سرکوب شده مثل فنر جمع شده توی دانشگاه ضامنش یهو درمیره!!!).

بله...صحیح می فرمایید...
ولی خب افرادی هم هستند که از ابتدای ورود، قصد انحراف نداشتند اما تدریجاً در اثر ""همنشین بد"" مسیرشان عوض شده!
امام علی علیه السلام خطاب به امام حسن علیه السلام:
"از همنشین بد بپرهیز چرا که خواه ناخواه، بر تو اثر کرده و تو را به انحراف می کشاند!"
این سخن امام نشان دهنده ی اهمیت و تاثیر بی نظیر همنشین است.

شما می فرمایید اوضاع تهران خرابتره!
خب این درسته! ولی دقت کنید که دانشجوهای تهران هم اکثراً از همون شهرستانهایی که میگید انحرافش کمتره اومدند!

موضوع قفل شده است