روزهای عجیبی شده
زمانه الک برداشته و سخت درحال الک کردن است
لحظه ای هم صبر نمی کند!
یک روز"چادر"را الک کرد
و امروز دارد "چادری ها"را الک میکند!
بانوی چادری
دانه های الک زمانه ،ریز است
مبادا حیا و عفت و نجابتت الک شود
و تو بمانی
همیشه کمال هرچیزرا دوست دارم
دست نیافتنی بودن
در اوج بودن!
مانتو بلند،روسری ومقنعه؛هرلباس ساده
همگی خوبست
من اما چادر رابیشتر دوست دارم
و چادرمیپوشم
چون از من◀کوهی پرابهت▶ساخته
که
نگاه فرومایه ازساحتم کوتاه است
و فقط چشمی مرا میبیندکه به آسمان بیفتد
حجاب زن و دختر مربوط به خود او نیست
که بگوید من از حق خود گذشتم و نمیخواهم چادر سر کنم ،
مربوط به مرد نیست که بگوید من راضیم که همسر و دخترم چادر سر نکند ،
بلکه حجاب زن حقی الهی است
و حرمت و حیثیت زن به عنوان حق اللّه مطرح است
و زن به عنوان امین حق اللّه از نظر قرآن مطرح است
و حجاب زن امری ست اجتماعی ، نه فردی
و حق خدا باید ادا شود تا فرد از خطرات موجود در جامعه حفظ شود…
آیت الله العظمی جوادی آملی(حفظه الله)
فرهنگ بی حجابی خطاب به فرهنگ زیبای حجاب می گوید : « تو در شان من نیستی ! من از تو برترم ! من زاییده فرهنگ امروزم !
نشان از روشنفکری ام ! در طرح ها و رنگ های مختلف جلوه گری نموده و به جوانان آزادی می بخشم ! من عشوه گری و دل ربایی را
به زنان و دختران هدیه می دهم . می توانم نگاه های بسیاری را به خود جلب کرده و پیوند دهنده قلب ها در کوچه و خیابان باشم ،
امّا تو چیستی ؟»
فرهنگ زیبای حجاب با افتخار و شجاعت ، چنین پاسخ می گوید : « من زاییده اعتقادات پاکم . من از عشق به خالق هستی سرچشمه گرفته و
نشان از شرافت پاکی ام . من خاری در چشم هوس بازان و ناپاکانم .
من امنیت جسم و روح را در روزگاران متمادی به زنان و دختران هدیه می دهم . ستاره های درخشان ایمان در سیاهی همچو شبم می درخشند و
نگاه نا اهلان را خرد می سازند .
زنان و دختران با کمک من می توانند در روابط اجتماعی استوار و محکم بوده وآزادی حقیقی را تجربه نمایند .
در سایه سارم زیور و جواهر ، بلکه درّی گرانبها پرورش می یابد . من سدّی پایدار در برابر عشق های ناپاک خیابانی و به یغما رفتن گل عفت توسط یغماگران هستم .»
پدیده بد حجابی در اندوه شرم باری فرو رفت و گفت :« تو در شان من نیستی ؛ آری ! از من بالاتری»
خوبه آقایون هم نظر دادن. چون بعضیا فکر می کنند حجاب فقط واسه خانوماست. منم حجابم رو دوست دارم چون از لحاظ روحی بهم انرژی میده:Gol:
بیرون که میرم با سر و کله ی خونی بر میگردم خونه .... دروغ گفتم
ولی سر به زیرم همچین. با لباسهای پارچه ای و موهای مدل بسیار معمولی و یه پسر با حیای به تمام معنا
ولی در اصل شیطان درونم زیاد نفوظ می کنه. منم همچین ازش حرف شنوی دارم گاهی:read:
ولی سر به زیرم همچین. با لباسهای پارچه ای و موهای مدل بسیار معمولی و یه پسر با حیای به تمام معنا
ولی در اصل شیطان درونم زیاد نفوظ می کنه. منم همچین ازش حرف شنوی دارم گاهی
ممکن است ادم گاهی اشتباه کند ولی راه توبه باز است شیطان بیشتر سراغ ادمهای مومن می رود زیرا کافران که خودشون کافرند هیچکس نیست که بگوید که اشتباه نکرده این مومنین هستند که اگر اشتباه کردند توبه می کنند وبه راه راست بر می گردند
حجابم رو دوست دارم چون ... :Gig:
خدایی راستش رو بگم هیچ وقت حجاب رو دوست نداشتم، ندارم و نخواهم داشت
نه فلسفه ی حجاب رو میدونم نه میخوام بدونم
این همه سال حجاب سفت و سختی داشتم تا جایی که به خاطر دارم از کلاس اول دبستان من حجاب داشتم قبلش هم خدا میدونه یادم نمیاد فقط خدا میدونه چقدر باعث ناراحتی روحی برام شد از همه چی خودم رو محروم میکردم از جشن و حضور در جامعه و دانشگاه رفتنمون هم مثل بقیه نبود نه ارایشی نه روابط جتماعی در برخورد با نامحرم که دیگه هیچ خدا شاهده من همش دستم به مقنعه ام بود این همه سال واسه دیگران دلیل اوردم که حجاب باعث زیبایی است معصومیت است و فلان است و ........ فقط خودم رو گول زدم الان دیگه نمیتونم به خودم دروغ بگم زیبایی رو ببینم انکار کنم!!!
منم فقط مثل بقیه نظر دادم امیدوارم به کسی برنخوره
چادر زن و دختر عزت مرد است زمانی که درخانه پدر است عزت پدروبرادران اوست وزمانی که به خانه شوهر میرود عزت مرداست صلوات
اگر خانمی پوشش چادر رو انتخاب میکنه بخاطر باور خودشه بخاطر اعتقادیه که به چادر پیدا کرده بخاطر ارزشی هست که برای خودش قائل شده
نه اینکه بخاطر عزت و غیرت پدر و برادرش و شوهرش چادر بپوشه
کاش میدونستی اینجور حرف زدن درباره حجاب زنان چقدر برای برخی از ما دخترها نفرت آمیزه به این میگن تبلیغ ناکارآمد برای حجاب
این که هرکسی خودش مسوول کار خودش است کاملا درست است اما صحبت من با کسانی است که اجازه میدهند دختران وزنانشان باهرلباسی بیرون بروند اما اینم بگم من یک مردم و از دیده مردان عابروی مرد زن او وعابروی زن مرد اواست هرگاه زن لباس نازک بپوشد مردان شوهر اورا بی عابرو وعزت میدانند و هرگاه مرد لباسی بپوشد که به شخصیت مردان نخورد این را از همسر او میبینند همین
حجابم رو دوست دارم چون ... :Gig:
خدایی راستش رو بگم هیچ وقت حجاب رو دوست نداشتم، ندارم و نخواهم داشت
نه فلسفه ی حجاب رو میدونم نه میخوام بدونم
این همه سال حجاب سفت و سختی داشتم تا جایی که به خاطر دارم از کلاس اول دبستان من حجاب داشتم قبلش هم خدا میدونه یادم نمیاد فقط خدا میدونه چقدر باعث ناراحتی روحی برام شد از همه چی خودم رو محروم میکردم از جشن و حضور در جامعه و دانشگاه رفتنمون هم مثل بقیه نبود نه ارایشی نه روابط جتماعی در برخورد با نامحرم که دیگه هیچ خدا شاهده من همش دستم به مقنعه ام بود این همه سال واسه دیگران دلیل اوردم که حجاب باعث زیبایی است معصومیت است و فلان است و ........ فقط خودم رو گول زدم الان دیگه نمیتونم به خودم دروغ بگم زیبایی رو ببینم انکار کنم!!!
منم فقط مثل بقیه نظر دادم امیدوارم به کسی برنخوره
سلام دوست خوبم
نظر شما قابل احترام هست
ولی میشه بگین خجاب شما چه ربطی به حضور تو جامعه داشت چه ربطی به دانشگاه؟؟؟؟؟؟
سلام به همگی
دیروز دوستی به نام مریم برام چیزی تعریف کرد که گفتنش خالی از لطف نیست .
مریم خانم ادم بی حجابی بود و اعتقادی به حجاب نداشت. و میگفت تو زندگیم خیلی مشکل داشتم مثلا شوهرش بداخلاق بود و باهاش بد رفتاری میکرد و میگفت مشکل مالی داشتیم و مریض شده بود وخیلی مشکلات دیگه
میگفت وقتی فرزند دومم رو باردار بودم خوابی میبینه که یه اقایی میاد و ازش میخواد حجاب داشته باشه(البته خلاصه خوابش این بود)
میگفت اول اهمیت ندادم ولی دوباره اون خواب رو دیدم و این دفعه ترسیدم.
مریم خانم میگفت از اون روز حجاب کردم و چادر گذاشتم (البته میگفت اوایل غصه داشتم که اصلا بلد نیستم چادر بزارم ولی خدا رو شکر این چادر های شال دار اومده بود و ازش استفاده کردم که خیلی راحت بود)(اول از روی ترس و بعد علاقه) و رابطش روز به روز با خدا بهتر شد.
خودش میگفت نمیدونم چی شد ولی اینقدر داشتن حجاب به زتدگی من برکت داده اینقدر ارومم کرده شوهرم رفتارش خوب شده.میگفت 2تابچه خیلی خوب دارم و شوهرم کار پیدا کرد شرایط مالی زندگیمونم خوب شده و الان از زندگیم خیلی راضیم و خدا رو شکر میکنم.
الان میگفت خیلیا به من میگن خوب چادر نزار ولی حجاب داشته باش ولی میگفت اینقدر حجاب و چادر برای زندگیم خوب بوده که با چیزی عوضش نمیکنم.
مریم خانم اولین نفری بود که من مستقیما میدیدمش و اینقدر در مورد باحجاب شدنش و برکاتش خوب میگفت(قبلا همش یا تو کتاب یا تو اینترنت خونده بودم)
همینجا دعا میکنم:
زندگی مریم روز به روز بهتر و پربرکت تر بشه.
حجابم رو دوست دارم چون ... :Gig:
خدایی راستش رو بگم هیچ وقت حجاب رو دوست نداشتم، ندارم و نخواهم داشت
نه فلسفه ی حجاب رو میدونم نه میخوام بدونم
این همه سال حجاب سفت و سختی داشتم تا جایی که به خاطر دارم از کلاس اول دبستان من حجاب داشتم قبلش هم خدا میدونه یادم نمیاد فقط خدا میدونه چقدر باعث ناراحتی روحی برام شد از همه چی خودم رو محروم میکردم از جشن و حضور در جامعه و دانشگاه رفتنمون هم مثل بقیه نبود نه ارایشی نه روابط جتماعی در برخورد با نامحرم که دیگه هیچ خدا شاهده من همش دستم به مقنعه ام بود این همه سال واسه دیگران دلیل اوردم که حجاب باعث زیبایی است معصومیت است و فلان است و ........ فقط خودم رو گول زدم الان دیگه نمیتونم به خودم دروغ بگم زیبایی رو ببینم انکار کنم!!!
منم فقط مثل بقیه نظر دادم امیدوارم به کسی برنخوره
حجابم را دوست دارم چون: من چیزی فراتر از زیبایی های ظاهری برای مردانی هستم که هیچ ارتباطی به من و برکت زندگی من ندارند... من فراتر و برترم ... و حالم بد می شود اگر کسی به خاطر ظاهر من به من اهمیت بدهد.
دوست عزیز که فرمودید حجاب مانع حضور شما در اجتماع شده است...: من چادر سر می کنم. عاشق حجابم هستم و مطمئنم اسم واقعی من را بسیاری از دانشگاهیان در ایران شنیده اند. در سی و یک سالگی، استاد (با مرتبه دانشیار) در یکی از بهتریم دانشگاههای ایران عزیزم هستم . من فردی هستم دانشگاهی، دارای مطالعه، نقاش و خطاط... چگونه حجاب شما را از حضور در اجتماع منع کرد؟ چرا نقص ها و کم کاری های خود را به حساب دستورات اسلام می گذاریم؟ آیا حجاب مانع پیشرفت من شد؟ یا به من برتری داد؟ تمام مردهایی که اطراف من هستند بیشترین احترام ممکن را برای من قائل هستند در صورتیکه در همین محیط کار می بینم و دوست هستم با خانمهایی که متاسفانه به خاطر حفظ نکردن حجاب، حتی یک کارمند سطح پایین هم به خود اجازه می دهد شوخی های نامناسبی با این خانمها داشته باشد که نهایتا منجر به ناراحتی همان خانم می شود و لاغیر....
تنها نوشتم که از دینم دفاع کنم و نه برای خودنمایی... که خداوند بینا و برای شهادت کافی است...
و اخرین جمله برای شمایی که پست تان شدیدا آزرده خاطرم کرد: بترسیم از روزی که برداشت غلطمان از دین، دامن گیرمان شود... حق راهنمایتان، انشالله...
حجابم را دوست دارم چون: من چیزی فراتر از زیبایی های ظاهری برای مردانی هستم که هیچ ارتباطی به من و برکت زندگی من ندارند... من فراتر و برترم ... و حالم بد می شود اگر کسی به خاطر ظاهر من به من اهمیت بدهد.
دوست عزیز که فرمودید حجاب مانع حضور شما در اجتماع شده است...: من چادر سر می کنم. عاشق حجابم هستم و مطمئنم اسم واقعی من را بسیاری از دانشگاهیان در ایران شنیده اند. در سی و یک سالگی، استاد (با مرتبه دانشیار) در یکی از بهتریم دانشگاههای ایران عزیزم هستم . من فردی هستم دانشگاهی، دارای مطالعه، نقاش و خطاط... چگونه حجاب شما را از حضور در اجتماع منع کرد؟ چرا نقص ها و کم کاری های خود را به حساب دستورات اسلام می گذاریم؟ آیا حجاب مانع پیشرفت من شد؟ یا به من برتری داد؟ تمام مردهایی که اطراف من هستند بیشترین احترام ممکن را برای من قائل هستند در صورتیکه در همین محیط کار می بینم و دوست هستم با خانمهایی که متاسفانه به خاطر حفظ نکردن حجاب، حتی یک کارمند سطح پایین هم به خود اجازه می دهد شوخی های نامناسبی با این خانمها داشته باشد که نهایتا منجر به ناراحتی همان خانم می شود و لاغیر....
تنها نوشتم که از دینم دفاع کنم و نه برای خودنمایی... که خداوند بینا و برای شهادت کافی است...
و اخرین جمله برای شمایی که پست تان شدیدا آزرده خاطرم کرد: بترسیم از روزی که برداشت غلطمان از دین، دامن گیرمان شود... حق راهنمایتان، انشالله...
دوست عزیز بنده برای رنجیده شدن یا خوشحال شدن کسی پست نمیزارم چرا باید از عواقب صحبت هام بترسم اگر قرار است احساس واقعیم رو نسبت به حجاب بیان کنم احساسم همون بود که گفتم
از اینکه شما ادم موفقی هستید خوشحالم ولی اگر شما یه فرد موفق هستی در عوض من خیلی از محجبه ها رو می بینم که موفق نبودن شما گفتید مردان با زنان بدحجاب شوخی میکنند منم میتونم توی همین محیط کارم بدججاب هایی رو مثال بزنم که به حدی مغرور و خشک هستند که هیچ نامحرمی جرأت نداره بهشون چپ نگاه کنه پس می بینید که به مثال زدن نیست من فقط نظر و احساس خودم رو گفتم اصرار ندارم بگم که همه مثل من هستند یا نه ولی حداقل در من ، خواهر و دوستان محجبه ام که چنین بود حجاب منو تحقیر کرد اعتماد به نفس منو گرفت من رو تو جامعه امل معرفی کرد .
بله تحقیر شدم وقتی در جشن های عروسی مورد سرزنش و حقارت قرار می گرفتم وقتی به خاطر پوششم خودم رو از همه و دوربین مخفی می کردم وقتی که شنیدن خبر عروسی کسی مثل کابوس میشد برام و حرفهایی که بعد از عروسی میشنیدم یا وقتی دختر عمه ام برای نامزدیش جلوی چشم من التماس امدن زن عمویم رو میکرد بدون اینکه دختردایی محجبه اش رو دعوت کنه با اینکه میتونستم بهتر از اونا باشم
تحقیر شدم وقتی تمام دوران مدرسه و دانشگاه با بستن هد بند زیر مقنعه ام مسخره همکلاسی هام شدم با اینکه خودم هم میدونستم چقدر این طرز پوششم ادمو زشت نشان میده
حجاب تحقیرم کرد وقتی حتی مادرم روسری بستن دختر بچه ها رو به رخم میکشید
اعتماد به نفسم رو گرفت وقتی هر روز بهم میگفتن این طرز روسری بستن ادمو زشت نشون میده یا وقتی با نامحرمی برخورد میکردم تمام حواسم به یک تار موی سری بود که دیده نشه
از همه چیزهایی که بهش علاقه داشتم خودم رو منع کردم اینجوری شد دور ارایش رقص عروسی مهمونی و ............. رو خط کشیدم چون به هر چی میرسیدم کلی حدیث در رابطه اون وجود داشت که منو میترسوند در عوض برای تسکین خودم منم شروع به حرفهایی کردم که سایر مذهبی ها میزنن که غیر محجبه ها گدای نگاه کسی هستن اینا اگه ارایش نکنن خیلی زشتن و ......... سعی میکردم با تحقیر اونا خودم رو تسکین بدم دریغ از اینکه خودم تحقیر شده بودم نه اونا
ولی حالا بعد از گذشت این همه سال به همه ی اون چیزها علاقه پیدا کردم اونم شدید متوجه شدم منم دخترم و مثل همه ی دخترای دنیا عاشق زیبایی هستم چون خلقت دختران اینجوریه دوست داریم زیبا باشیم و در تمام مجالس به خودمون برسیم چه مردی اونجا وجود داشته باشه چه نداشته باشه چون حس خوبی بهمون دست میده اعتماد به نفسمون رو بالا میبره دوست دارم تمام کارهایی که بهشون علاقه دارم انجام بدم گدای نگاه کسی هم نیستم
نه فیس بوک دارم که این حرفها رو از انجا یاد گرفته باشم نه ماهواره شاهدم هم کسی است که خودش میدونه حرفهای بیشتری واسه گفتن دارم ولی خیلی از حرفها رو نمیشه اینجا گفت.
دوست عزیز بنده برای رنجیده شدن یا خوشحال شدن کسی پست نمیزارم چرا باید از عواقب صحبت هام بترسم اگر قرار است احساس واقعیم رو نسبت به حجاب بیان کنم احساسم همون بود که گفتم
از اینکه شما ادم موفقی هستید خوشحالم ولی اگر شما یه فرد موفق هستی در عوض من خیلی از محجبه ها رو می بینم که موفق نبودن شما گفتید مردان با زنان بدحجاب شوخی میکنند منم میتونم توی همین محیط کارم بدججاب هایی رو مثال بزنم که به حدی مغرور و خشک هستند که هیچ نامحرمی جرأت نداره بهشون چپ نگاه کنه پس می بینید که به مثال زدن نیست من فقط نظر و احساس خودم رو گفتم اصرار ندارم بگم که همه مثل من هستند یا نه ولی حداقل در من ، خواهر و دوستان محجبه ام که چنین بود حجاب منو تحقیر کرد اعتماد به نفس منو گرفت من رو تو جامعه امل معرفی کرد .
بله تحقیر شدم وقتی در جشن های عروسی مورد سرزنش و حقارت قرار می گرفتم وقتی به خاطر پوششم خودم رو از همه و دوربین مخفی می کردم وقتی که شنیدن خبر عروسی کسی مثل کابوس میشد برام و حرفهایی که بعد از عروسی میشنیدم یا وقتی دختر عمه ام برای نامزدیش جلوی چشم من التماس امدن زن عمویم رو میکرد بدون اینکه دختردایی محجبه اش رو دعوت کنه با اینکه میتونستم بهتر از اونا باشم
تحقیر شدم وقتی تمام دوران مدرسه و دانشگاه با بستن هد بند زیر مقنعه ام مسخره همکلاسی هام شدم با اینکه خودم هم میدونستم چقدر این طرز پوششم ادمو زشت نشان میده
حجاب تحقیرم کرد وقتی حتی مادرم روسری بستن دختر بچه ها رو به رخم میکشید
اعتماد به نفسم رو گرفت وقتی هر روز بهم میگفتن این طرز روسری بستن ادمو زشت نشون میده یا وقتی با نامحرمی برخورد میکردم تمام حواسم به یک تار موی سری بود که دیده نشه
از همه چیزهایی که بهش علاقه داشتم خودم رو منع کردم اینجوری شد دور ارایش رقص عروسی مهمونی و ............. رو خط کشیدم چون به هر چی میرسیدم کلی حدیث در رابطه اون وجود داشت که منو میترسوند در عوض برای تسکین خودم منم شروع به حرفهایی کردم که سایر مذهبی ها میزنن که غیر محجبه ها گدای نگاه کسی هستن اینا اگه ارایش نکنن خیلی زشتن و ......... سعی میکردم با تحقیر اونا خودم رو تسکین بدم دریغ از اینکه خودم تحقیر شده بودم نه اونا
ولی حالا بعد از گذشت این همه سال به همه ی اون چیزها علاقه پیدا کردم اونم شدید متوجه شدم منم دخترم و مثل همه ی دخترای دنیا عاشق زیبایی هستم چون خلقت دختران اینجوریه دوست داریم زیبا باشیم و در تمام مجالس به خودمون برسیم چه مردی اونجا وجود داشته باشه چه نداشته باشه چون حس خوبی بهمون دست میده اعتماد به نفسمون رو بالا میبره دوست دارم تمام کارهایی که بهشون علاقه دارم انجام بدم گدای نگاه کسی هم نیستم
نه فیس بوک دارم که این حرفها رو از انجا یاد گرفته باشم نه ماهواره شاهدم هم کسی است که خودش میدونه حرفهای بیشتری واسه گفتن دارم ولی خیلی از حرفها رو نمیشه اینجا گفت.
سلام دوست خوبم
من هیچ وقت نمیتونم شما رو کاملا درک کنم ولی شراطی که شما تعریف کردین شرایط سختی بوده
اینکه همه به حجاب ادم گیر بدن خیلی بده(عامیانه حرف میزنم ببخشید).
من خودم چادر میزارم (اجباری هم نبود خودم چادری شدم) ولی هیچ وقت کسی رفتاری که با شما شده رو در قبال من انجام نداده.منم برای رفتن به عروسی ها مشکل دارم .عروسی باز خوبه ولی جشن عقد خیلی بد تره
چون عروسی تو تالار خانم و اقا جدا هستن ولی جشن عقد همه با هم هستن(لطفا کسی نیاد نصیحت کنه خوب این مجالس گناهه و ادم نباید بره)
اصلا تو این شرایط میمونم چی بپوشم:khandeh!:
ولی چادرم رو خیلی دوست دارم و دوست های باحجاب هم دارم (از با حجاب فقط چادری منظورم نیست )که باهاشون حال میکنم.من خودم همیشه دخترهای چادری خوشتیپ رو خیلی دوست دارم(اخه بعضی چادری ها اینقدر قشنگ روسری میزارن و روسری های خوشگل که من کیف میکنم)
امیدوارم شما هم تو زندگیتون موفق باشین.
سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیز. با احترام عرض می کنم که:
من بدون هیچ تعصبی و بعنوان کسیکه در دانشگاه هست و می بیند و کمی هم زیرذره بین به این مسایل نگاه می کند؛ می توانم به قدرت عرض کنم که تعداد دختران محجبه ای که در دانشگاه به پیشرفت های بالای علمی می رسند به مراتب بیشتر از دختران غیرمحجبه است البته به شرط آنکه حجاب نه تنها در ظاهر بلکه در باطن آنها هم باشد... البته از حق نگذریم هنوز درمورد نقاشی چنین حرفی را نمی توانم بزنم... و مسلما در مورد آرایشگری نمی توانم و مسلما درمورد کسانیکه زیبا می رقصند،... اما مسلم است ارزش علم کجا و ارزش مثلا رقص کجا... گرچه من دلیلی برای نرقصیدن پیدا نکردم اگر نامحرم نبیند؛ مگر افراط... من دلیلی نمی یابم که کسی که حجاب دارد رقص بلد نباشد.
روابط اجتماعی بیشتر از باطن افراد تاثیر می پذیرند تا از ظاهر آنها.... من فکر می کنم اگر کسی روح زیبایی داشته باشد؛ همه او را می خواهند. برخی از افراد فامیل من در ظاهر بسیار اروپایی هستند اما نشست و برخاست با منِ محجبه را ترجیح می دهند به هزارنفر مثل خودشان! چون حرف دارم برای زدن.. روح من ، حرف برای زدن پیدا کرده است نه جسمم! چون اگر آنها شعر دوست دارند می دانم چگونه سر صحبت در ادبیات را باز کنم و به چه مسیری حرف را هدایت کنم. اگر آشپزی شان خوب است من هم غذاهای مختلفی بلد هستم. اگر از چیدمان زیبا لذت می برند من هم اصول اولیه دکوراسیون را خوانده ام و در زیبا کردن منزلشان می توانم ایده دهم یا حتی با انها به خرید بروم... پس راه برای ارتباط برقرار کردن دارم. چه با افراد باحجاب و چه با افراد بی حجاب... من باور دارم که زبان جسم، برای من خیلی سبک است. کافی است راه های ارتباط برقرار کردن را یاد گرفت و در زمینه های جذاب عمومی، مطالعه داشت. آنگاه حجاب عامل پس زننده نمی شود بلکه شاید رفتار خوب و مناسب شما، تبلیغی بشود برای حجاب و دستورات اسلام...
اصلا درک نمی کنم برخی از خانمهای محجبه، چرا تا این حد مسایل را قاطی می کنند. مثلا من و شوهرم رفتیم به مهمانی خانه یکی از همکاران.. جواب دیدار ما را پس ندادند!! چون خانم خانواده، محجبه است و دوست ندارد خانه ما بیاید و (با چادر و پوشش کامل حتی!) بنشیند.. چون شوهرم نامحرم است به او... اینها حجاب نیست دیگر ... شاید بشود اسمش را > گذاشت!!
شاید تفاوت اینجا باشد که برخی حجاب را به ارث می برند و برخی خود انتخاب می کنند. وقتی حجاب ناشی از یک انتخاب آگاهانه باشد؛ کسی سرخورده نخواهد شد. مثلا شما انتخاب می کنید برای سلامتی تان غذای چرب و سرخ کرده نخورید (این فقط یک مثال است) . آنگاه با دیدن غذاهای به ظاهر خوشمزه وسوسه نمی شوید! حتی اگر هم وسوسه شوید برای اول کار و شروع رژیم غذاییتان است. شما به انتخاب خودتان مطمئن هستید چون با علم انتخاب کردید. بعد از مدتی، نه تنها دیگر وسوسه نمی شوید که لب به آن غذاها بزنید بلکه چه بسا سعی می کنید افراد دیگری که انتخاب اشتباهی داشته اند را با علم خود آگاهی دهید (نه تمسخر کنید، بلکه آگاهی دهید تنها از سر رحم و دلسوزی...من الان برای کسانیکه حجاب ندارند دلم می سوزد . فقط دلم می سوزد. به قول شما تمسخر گاهی برای این است که آدم دلش آرام بگیرد و خود را تسکین دهد) من خودم انتخاب کردم البته قبل از آن هم در ظاهرم بی پروا نبودم اما خب برایم تا این حد هم مهم نبود... تحت تاثیر یک اتفاق زیبا در زندگیم حجاب را پذیرفتم و از هیچ کدام از مواردی که شما اشاره کردید هم رنج نبردم. فکر می کنم این حق انتخاب عامل اصلی تفاوت نظر بین من و شما باشد.
حجاب به معنای زشت بودن نیست. به معنی یک هدبند نیست که انسان را زشت و نامرتب جلوه دهد. می شود حجاب داشت و مقنعه را در حد چارچوب صورت بدون هدبند نگاه داشت. می شود حجاب داشت و به قول بعضی ها (واقعا عذر می خواهم) کمپوت دماغ نشد (!!!) این حرفها را همه شنیده اند که در مورد برخی از دختران چادری چه می گویند ... اما آیا به خاطر نامرتب بودنِّ ظاهر همین محجبه ها نیست؟ به نظرم اینها مسئولند وقتی با یک صورت نامرتب با یک چادر که پایین آن حسابی خاکی شده است؛ در خیابان راه می روند؛ چون دید همه را نسبت به حجاب بد می کنند. برخی هم هستند با یک صورت و ظاهر مرتب، خیلی تمیز و با حیا و موقر حجاب دارند.. و چه تبلیغ خوبی هستند برای عفاف و حجاب... به حجابشان هم می نازند و باید هم! .... من معذرت می خواهم که این را می گویم اما برخی از محجبه ها به نحوی رفتار می کنند که من بارها از مردان شنیده ام می گویند اینها از ما مردتر هستن با این سبیل شان! باز هم معذرت می خواهم... اما اگر قرار است به نتیجه برسیم بهتر است واقعیت ها را بگوییم و با آنها روبرو شویم... هیچ کس زشت بودن را نمی پسندد. دستور اسلام هم مسلما زشت و نامرتب بودن بودن نیست... مثلا در دانشگاه بعضی از خانمهای چادری با یک روسری که خیلی بد زیر چادرشان بسته شده است، رفت و آمد می کنند. مگر مقنعه مخصوص دانشگاه نیست؟ چرا یک فرم زیبا را با یک ظاهر نامناسب برای یک محیط خاص، خراب می کنند؟ نحوه بستن روسری در زیبایی اثر دارد هم می شود زیبا بست هم زشت.. اما در هر حال مال دانشگاه نیست. این رعایت نکردن ها، مسلما باعث واکنش اطرافیان می شود... نمی شود با هر صورتی گشت و بعد گفت من به خاطر حجاب تحقیر شده ام. جامعه قوانین خودش را دارد... مساله این است که بعضی از افراد چادری، اصلا به ظاهر خود نمی رسند. مثلا ارتودنسی، اصلاح صورت، مراقبت از پوست، لباس مرتب، (دقت کنید گفتم بعضی، نه همه...)
من می گویم افراط و تفریط در دین بد است... چون یا باعث سرخوردگی یا سبب بی بندوباری می شود. چون باعث ظلم و تعدی می شود.
علاوه بر همه اینها، مطمئن هستم اگر به سرافکنده نبودنتان در فردای قیامت بیاندیشید، از حجاب داشتن ناراحت نشوید. هر دستوری ااز جانب خداوند حکیم، حکمتی دارد....
مولا علی، یارتان....
___________________________________________
پس از ویرایش:
دوست خوب من، فرمودید که احادیث زیادی شما را از بسیاری از موارد نهی می کردند. و فرمودید دوست دارید زیبا باشید.... آیا این حدیث از پیامبر ما نیست؟ (بهترین زنان امت من آنهایی هستند که چهره زیباتر و مهریه کمتر دارند). نمی دانم چرا اما برداشت ها متفاوت است...
اگر تمایل به زیبایی در وجود دختران هست دستور برای چگونگیِِِِِِِ بهره گیری از آن هم داده شده است.
با نجابت، تفکر و کنترل می توانید زیباترین باشید... برای شما آرزوی روح بزرگ و جسم زیبایی را دارم.... حق نگهدارتان.
زمان که میگذرد معنای خیلی چیزها تغییرمیکند،مثلا
طلای سیاه
بنظرم اینروزها
طلا↜تویی بانو!
وچادرت هم که↜سیاه!
طلای سیاه این روزگار
همچنان نایاب بمان!
نگذار هرچشمی تو را اکتشاف کند!
بگذار قرنها بعد بگویند:
تلاش بی فایده بود
این طلای سیاه دست نیافتنی ست!
چادرت را بر سرت بینداز،،،
بیرون بیا،،،
بیا به تماشای فصل "خشکسالی حجاب"
بگذار قداست چادرت دستی بکشد بر این
"خزان زدگی حیا"
بگذار کوچه و خیابان زیر گام های نجیب تو احساس غرور کند،،،
بگذار ببینند برگ های درخت بی عفتی چگونه زیر پایت خش خش می کند،،،
که بهار زیر چادر توست...
من چادرمیپوشم،چادرمثل چفیه محافظ من است[=Vani]...اماچادرازچفیه بهتراست[=Vani].... آنان چفیه میبستندتابسیجیواربجنگند[=Vani]...من چادرمیپوشم تازهرایی زندگی کنم[=Vani]... آنان چفیه راخیس میکردندتانَفَسهایشان آلوده یشیمیایی نشود[=Vani]...من چادرمیپوشم تاازنفَسهای آلوده دوربمانم[=Vani]... آنان موقع نمازشبباچفیه صورت خودرامیپوشاندندتاشناسایی نشوند[=Vani]...من چادرمیپوشم تاازنگاه های حرام پوشیده باشم[=Vani]... آنان چفیه راسجاده میکردندوبه خدامیرسیدند[=Vani] ...من باچادرم نمازمیخوانم تابه خدابرسم[=Vani]... آنان باچفیه زخمهایشان رامیبستند[=Vani] ...من وقتی چادری میبینم یادزخم پهلوی مادرم میافتم[=Vani]... آنان باچفیه گریه های خودرامیپوشاندند[=Vani]... م ندرمجلس روضه باچادرصورتم رامیپوشانم واشکهایم رابه چادرم هدیه میدهم[=Vani]... آنان باچفیه زندگی میکردند[=Vani]... من بدون چادرم نمیتوانم زندگی کنم[=Vani]...
آنان سرخی خونشان رابه سیاهی چادرم امانت داده اند[=Vani]... من چادرسیاه مرامحکم میپوشم تاامانتدارخوبی برای آنان باشم[=Vani]...
چادرم رو دوست دارم چون تو اجتماع نمیذاره به حاشیه کشیده شم نمیذاره بهم نگاه جنسیتی بشه تمرکزم همش میره رو کارم توی راهم میمونم حواسم هست یه چیزایی رو بهم یاد آوری میکنه شیعه علی بودن پیرو زهرا بودن. میتونم تو کارم موفق تر بشم آرامش دارم هزارتا بلا سرم نمیاد که حواسمو پرت کنه هر کی هم از راه اومد جرات حرف اضافه زدن نداره:khandeh!:
[="]همان اصلي که با او ، در نبردند
[="]نفاق و مشرک و کافر حجاب است
[="]مسلماني زنها ، با حجاب است
[="]حيا دين است (۱) و دين زن حجاب است
-
[="]به چشم پاک ، فرمان داده قرآن
[="]و هم تأکید قرآن ، بر حجاب است
-
[="]چو بر مردان ، شده واجب جهادش
[="]به زن دستور والاتر ، حجاب است
-
[="]چرا ناميده حق ، يک سوره را نور (2)
[="]به ظلمت نور و نور آور حجاب است
-
[="]تو اي زن ، حافظ حجب و حيا شو
[="]که رمز عفت زن ، در حجاب است
-
[="]به وقت صحبت نامحرم ، اي زن
[="]وقارت ، اول و آخر حجاب است
-
[="]بدان آنچه نهاده زن ، به طاعت
[="]چو تاج بندگي بر سر ، حجاب است
-
[="]کند زن را مدافع ، از حريمش
[="]به زنها يار و هم ياور ، حجاب است
-
[="]همان اصلي که با او ، در نبردند
[="]نفاق و مشرک و کافر حجاب است
-
[="]به زن هاي جهان گرديده هادي
[="]به سوي دين هدايتگر حجاب است
-
[="]همان درسي که دختر ، ياد گيرد
[="]ميان خانه از مادر ، حجاب است
-
[="]اگر بي غيرتي ها ،گشته چون بت
[="]عليه هر بت و بتگر ، حجاب است
-
[="]چو پوشش ناقص و ، جذاب باشد
[="]همين اجحاف بر ، امر حجاب است
-
[="]ميان قلب بيمار جوامع
[="]نجات زن ز درد سر حجاب است
-
[="]بدان بهتر دليلي که به عُقبی
[="]بهشتي مي شوي آخر حجاب است
-
[="]به سر کوهان اگر ، ايجاد کردي
[="]همين يک کوه ظلمي بر حجاب است
-
[="]ز تو ، وز اين همه بي حرمتي ها
[="]شکايت چون کند آخر حجاب است
-
[="]پسر خواهد بگیرد ، همسري را
[="]ملاکش علم و تقوا و حجاب است
1- [="]لا دین لمن لا حیاءَ له
2- [="]آیه 30 سوره نور و
سلام
دانشگاه ما یه نمایشگاه در مورد حجاب بود. بعد یه پارچه زده بودن که دانشجوها نظرشونو درمورد همین سوال بگن. چرا حجاب را دوس دارم یا چرا با حجابم (یه همچین مضمونی داشت)
بعد یه بنده خدایی نوشته بود "چون مصونیت هست. تا حالا دیدی بتمن یا زورو شکست بخوره؟نه! چون حجابشون کامله" ::Khandidan!:
اینو گفتم یکم جو عوض شه. :khandeh!: من خودم حجاب رو خیلی دوس میدارم. هرچی گفتیم یک همسر با حجاب اختیار کنیم نشد که نشد..:Ghamgin:
سلام من بیشترین دلیلم بعدازاینکه دستورخداوندپوشش هست،حفظ شدن ازنگاه نامحرم هست که به هیچ وجه دوست ندارم.
والان سعی میکنم باچادربیشترخودم روازدیدنامحرم حفظ کنم،چون لزومی نداردزیبایی ذاتی که خداوندبهم داده هرکسی ببینه.خداوندگفته زن زیباستوزیباییت بایدازنگاه هوس آلودبعضی افراددورباشد.
کاربر مهمان خوش آمدید
زمانه الک برداشته و سخت درحال الک کردن است
لحظه ای هم صبر نمی کند!
یک روز"چادر"را الک کرد
و امروز دارد "چادری ها"را الک میکند!
بانوی چادری
دانه های الک زمانه ،ریز است
مبادا حیا و عفت و نجابتت الک شود
و تو بمانی
دست نیافتنی بودن
در اوج بودن!
مانتو بلند،روسری ومقنعه؛هرلباس ساده
همگی خوبست
من اما چادر رابیشتر دوست دارم
و چادرمیپوشم
چون از من◀کوهی پرابهت▶ساخته
که
نگاه فرومایه ازساحتم کوتاه است
و فقط چشمی مرا میبیندکه به آسمان بیفتد
حجابم و دوس دارم چون بهترین هدیه اییه که تا حالا گرفتم. چون شد یه قدم کوچیک من به طرفش و ثمرش شد شفاعت بزرگ مادرانش...
گفت :می دانی چرا چادری شدم؟
گفتم: چه می‌دانم، لابد این طوری خوشتیپ تری!!!
گفت: خیر!!!
گفتم: خب لابد فهمیدی این طوری حجابت کامل‌تره مثلاً!!!
گفت:خیر !!!
گفتم: ای بابا!!! خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
گفت: نزدیک شدی!!!
گفتم: آها!!! دیدی گفتم همه ی قصه ها به ازدواج ختم می‌شوند؟ دیدی!!!
گفت: برو بابا… دور شدی باز...
گفتم: خب خودت بگو اصلاً...
گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس “حضرت زهرا”ست، خواستم کمی شبیه “حضرت زهرا” باشم
که بگوید من از حق خود گذشتم و نمیخواهم چادر سر کنم ،
مربوط به مرد نیست که بگوید من راضیم که همسر و دخترم چادر سر نکند ،
بلکه حجاب زن حقی الهی است
و حرمت و حیثیت زن به عنوان حق اللّه مطرح است
و زن به عنوان امین حق اللّه از نظر قرآن مطرح است
و حجاب زن امری ست اجتماعی ، نه فردی
و حق خدا باید ادا شود تا فرد از خطرات موجود در جامعه حفظ شود…
آیت الله العظمی جوادی آملی(حفظه الله)
با یاد خدا
.
خواهران گرامی و محترم حجابشون رو دوس دارن و عاشقش هستند چون :
به ارزش وجودی خودشون پی بردن و خودشون رو شناختن .
وجود گرانقدر خودشون رو حفظ میکنن .
خدای خودشون رو شناختن .
.
پی نوشت :
محجبه واقعی
حجاب خوبه بجه ها
بسم الله الرحمن الرحیم
فرهنگ بی حجابی خطاب به فرهنگ زیبای حجاب می گوید : « تو در شان من نیستی ! من از تو برترم ! من زاییده فرهنگ امروزم !
نشان از روشنفکری ام ! در طرح ها و رنگ های مختلف جلوه گری نموده و به جوانان آزادی می بخشم ! من عشوه گری و دل ربایی را
به زنان و دختران هدیه می دهم . می توانم نگاه های بسیاری را به خود جلب کرده و پیوند دهنده قلب ها در کوچه و خیابان باشم ،
امّا تو چیستی ؟»
فرهنگ زیبای حجاب با افتخار و شجاعت ، چنین پاسخ می گوید : « من زاییده اعتقادات پاکم . من از عشق به خالق هستی سرچشمه گرفته و
نشان از شرافت پاکی ام . من خاری در چشم هوس بازان و ناپاکانم .
من امنیت جسم و روح را در روزگاران متمادی به زنان و دختران هدیه می دهم . ستاره های درخشان ایمان در سیاهی همچو شبم می درخشند و
نگاه نا اهلان را خرد می سازند .
زنان و دختران با کمک من می توانند در روابط اجتماعی استوار و محکم بوده وآزادی حقیقی را تجربه نمایند .
در سایه سارم زیور و جواهر ، بلکه درّی گرانبها پرورش می یابد . من سدّی پایدار در برابر عشق های ناپاک خیابانی و به یغما رفتن گل عفت توسط یغماگران هستم .»
پدیده بد حجابی در اندوه شرم باری فرو رفت و گفت :« تو در شان من نیستی ؛ آری ! از من بالاتری»
چادرم تاج بهشتی است که بر سر دارم
یادگاری است که از حضرت مادر دارم
تیرها بر دل دشمن زده با هر تارش
من محال است که آن را ز سرم بردارم
[="Lucida Sans Unicode"][="Blue"]چادرحافظ وقاروعفت وشان من است ومن افتخار می کنم که چادری هستم. [/]
من حجاب رو بخاطر حس خوبی که بهم دست میده ...مطیع خدا بودن و الگو گرفتن از خانم حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیهاست دوست دارم
[="Lucida Sans Unicode"][="Blue"]حجاب را دریاب تا لذت پروانه شدن را احساس کنی.[/]
سلام ساعت شني
حجابم را دوست دارم چون وقار، متانت و شخصیتم با اون تعریف میشه
خوبه آقایون هم نظر دادن. چون بعضیا فکر می کنند حجاب فقط واسه خانوماست.
منم حجابم رو دوست دارم چون از لحاظ روحی بهم انرژی میده:Gol:
بیرون که میرم با سر و کله ی خونی بر میگردم خونه .... دروغ گفتم
ولی سر به زیرم همچین. با لباسهای پارچه ای و موهای مدل بسیار معمولی و یه پسر با حیای به تمام معنا
ولی در اصل شیطان درونم زیاد نفوظ می کنه. منم همچین ازش حرف شنوی دارم گاهی:read:
[="Arial"][="Red"]به نام خدا
با سلام
محجبه
بدحجاب[/]
ممکن است ادم گاهی اشتباه کند ولی راه توبه باز است شیطان بیشتر سراغ ادمهای مومن می رود زیرا کافران که خودشون کافرند هیچکس نیست که بگوید که اشتباه نکرده این مومنین هستند که اگر اشتباه کردند توبه می کنند وبه راه راست بر می گردند
من این سیاهی تمام قد را دوست دارم !
خودم ، دوستش دارم و انتخابش کردم !
چون حجابم چون چتری است در برابر باران مسموم نگاه ها !
رخت زیبای آسمانی را ، خواهرم با غروربر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش ، چادرت ارزش است باور کن
بوی ِ زهرا و مریم و هاجر ، از پر ِ چادرت سرازیر است
بشکند آن قلم که بنویسد: ، "دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است
توی بال ِ فرشته ها انگار ، حفظ وقت ِ عبور می آیی
کوری ِ چشمهای بی عفت ، مثل یک کوه نورمی آیی
حجـابم رو دوست دارم ساده گویم
من رو یاد چادر خاکی مادرم می اندازد
یــا زهرا مددی
حجابم رو دوست دارم چون ... :Gig:
خدایی راستش رو بگم هیچ وقت حجاب رو دوست نداشتم، ندارم و نخواهم داشت
نه فلسفه ی حجاب رو میدونم نه میخوام بدونم
این همه سال حجاب سفت و سختی داشتم تا جایی که به خاطر دارم از کلاس اول دبستان من حجاب داشتم قبلش هم خدا میدونه یادم نمیاد فقط خدا میدونه چقدر باعث ناراحتی روحی برام شد از همه چی خودم رو محروم میکردم از جشن و حضور در جامعه و دانشگاه رفتنمون هم مثل بقیه نبود نه ارایشی نه روابط جتماعی در برخورد با نامحرم که دیگه هیچ خدا شاهده من همش دستم به مقنعه ام بود این همه سال واسه دیگران دلیل اوردم که حجاب باعث زیبایی است معصومیت است و فلان است و ........ فقط خودم رو گول زدم الان دیگه نمیتونم به خودم دروغ بگم زیبایی رو ببینم انکار کنم!!!
منم فقط مثل بقیه نظر دادم امیدوارم به کسی برنخوره
چادر زن و دختر عزت مرد است زمانی که درخانه پدر است عزت پدروبرادران اوست وزمانی که به خانه شوهر میرود عزت مرداست صلوات
اگر خانمی پوشش چادر رو انتخاب میکنه بخاطر باور خودشه بخاطر اعتقادیه که به چادر پیدا کرده بخاطر ارزشی هست که برای خودش قائل شده
نه اینکه بخاطر عزت و غیرت پدر و برادرش و شوهرش چادر بپوشه
کاش میدونستی اینجور حرف زدن درباره حجاب زنان چقدر برای برخی از ما دخترها نفرت آمیزه به این میگن تبلیغ ناکارآمد برای حجاب
این که هرکسی خودش مسوول کار خودش است کاملا درست است اما صحبت من با کسانی است که اجازه میدهند دختران وزنانشان باهرلباسی بیرون بروند اما اینم بگم من یک مردم و از دیده مردان عابروی مرد زن او وعابروی زن مرد اواست هرگاه زن لباس نازک بپوشد مردان شوهر اورا بی عابرو وعزت میدانند و هرگاه مرد لباسی بپوشد که به شخصیت مردان نخورد این را از همسر او میبینند همین
سلام دوست خوبم
نظر شما قابل احترام هست
ولی میشه بگین خجاب شما چه ربطی به حضور تو جامعه داشت چه ربطی به دانشگاه؟؟؟؟؟؟
سلام به همگی
دیروز دوستی به نام مریم برام چیزی تعریف کرد که گفتنش خالی از لطف نیست .
مریم خانم ادم بی حجابی بود و اعتقادی به حجاب نداشت. و میگفت تو زندگیم خیلی مشکل داشتم مثلا شوهرش بداخلاق بود و باهاش بد رفتاری میکرد و میگفت مشکل مالی داشتیم و مریض شده بود وخیلی مشکلات دیگه
میگفت وقتی فرزند دومم رو باردار بودم خوابی میبینه که یه اقایی میاد و ازش میخواد حجاب داشته باشه(البته خلاصه خوابش این بود)
میگفت اول اهمیت ندادم ولی دوباره اون خواب رو دیدم و این دفعه ترسیدم.
مریم خانم میگفت از اون روز حجاب کردم و چادر گذاشتم (البته میگفت اوایل غصه داشتم که اصلا بلد نیستم چادر بزارم ولی خدا رو شکر این چادر های شال دار اومده بود و ازش استفاده کردم که خیلی راحت بود)(اول از روی ترس و بعد علاقه) و رابطش روز به روز با خدا بهتر شد.
خودش میگفت نمیدونم چی شد ولی اینقدر داشتن حجاب به زتدگی من برکت داده اینقدر ارومم کرده شوهرم رفتارش خوب شده.میگفت 2تابچه خیلی خوب دارم و شوهرم کار پیدا کرد شرایط مالی زندگیمونم خوب شده و الان از زندگیم خیلی راضیم و خدا رو شکر میکنم.
الان میگفت خیلیا به من میگن خوب چادر نزار ولی حجاب داشته باش ولی میگفت اینقدر حجاب و چادر برای زندگیم خوب بوده که با چیزی عوضش نمیکنم.
مریم خانم اولین نفری بود که من مستقیما میدیدمش و اینقدر در مورد باحجاب شدنش و برکاتش خوب میگفت(قبلا همش یا تو کتاب یا تو اینترنت خونده بودم)
همینجا دعا میکنم:
زندگی مریم روز به روز بهتر و پربرکت تر بشه.
حجابم را دوست دارم چون: من چیزی فراتر از زیبایی های ظاهری برای مردانی هستم که هیچ ارتباطی به من و برکت زندگی من ندارند... من فراتر و برترم ... و حالم بد می شود اگر کسی به خاطر ظاهر من به من اهمیت بدهد.
دوست عزیز که فرمودید حجاب مانع حضور شما در اجتماع شده است...: من چادر سر می کنم. عاشق حجابم هستم و مطمئنم اسم واقعی من را بسیاری از دانشگاهیان در ایران شنیده اند. در سی و یک سالگی، استاد (با مرتبه دانشیار) در یکی از بهتریم دانشگاههای ایران عزیزم هستم . من فردی هستم دانشگاهی، دارای مطالعه، نقاش و خطاط... چگونه حجاب شما را از حضور در اجتماع منع کرد؟ چرا نقص ها و کم کاری های خود را به حساب دستورات اسلام می گذاریم؟ آیا حجاب مانع پیشرفت من شد؟ یا به من برتری داد؟ تمام مردهایی که اطراف من هستند بیشترین احترام ممکن را برای من قائل هستند در صورتیکه در همین محیط کار می بینم و دوست هستم با خانمهایی که متاسفانه به خاطر حفظ نکردن حجاب، حتی یک کارمند سطح پایین هم به خود اجازه می دهد شوخی های نامناسبی با این خانمها داشته باشد که نهایتا منجر به ناراحتی همان خانم می شود و لاغیر....
تنها نوشتم که از دینم دفاع کنم و نه برای خودنمایی... که خداوند بینا و برای شهادت کافی است...
و اخرین جمله برای شمایی که پست تان شدیدا آزرده خاطرم کرد: بترسیم از روزی که برداشت غلطمان از دین، دامن گیرمان شود... حق راهنمایتان، انشالله...
سلام
حجاب خانم ها برای من آرامش داره ! همین
دوست عزیز بنده برای رنجیده شدن یا خوشحال شدن کسی پست نمیزارم چرا باید از عواقب صحبت هام بترسم اگر قرار است احساس واقعیم رو نسبت به حجاب بیان کنم احساسم همون بود که گفتم
از اینکه شما ادم موفقی هستید خوشحالم ولی اگر شما یه فرد موفق هستی در عوض من خیلی از محجبه ها رو می بینم که موفق نبودن شما گفتید مردان با زنان بدحجاب شوخی میکنند منم میتونم توی همین محیط کارم بدججاب هایی رو مثال بزنم که به حدی مغرور و خشک هستند که هیچ نامحرمی جرأت نداره بهشون چپ نگاه کنه پس می بینید که به مثال زدن نیست من فقط نظر و احساس خودم رو گفتم اصرار ندارم بگم که همه مثل من هستند یا نه ولی حداقل در من ، خواهر و دوستان محجبه ام که چنین بود حجاب منو تحقیر کرد اعتماد به نفس منو گرفت من رو تو جامعه امل معرفی کرد .
بله تحقیر شدم وقتی در جشن های عروسی مورد سرزنش و حقارت قرار می گرفتم وقتی به خاطر پوششم خودم رو از همه و دوربین مخفی می کردم وقتی که شنیدن خبر عروسی کسی مثل کابوس میشد برام و حرفهایی که بعد از عروسی میشنیدم یا وقتی دختر عمه ام برای نامزدیش جلوی چشم من التماس امدن زن عمویم رو میکرد بدون اینکه دختردایی محجبه اش رو دعوت کنه با اینکه میتونستم بهتر از اونا باشم
تحقیر شدم وقتی تمام دوران مدرسه و دانشگاه با بستن هد بند زیر مقنعه ام مسخره همکلاسی هام شدم با اینکه خودم هم میدونستم چقدر این طرز پوششم ادمو زشت نشان میده
حجاب تحقیرم کرد وقتی حتی مادرم روسری بستن دختر بچه ها رو به رخم میکشید
اعتماد به نفسم رو گرفت وقتی هر روز بهم میگفتن این طرز روسری بستن ادمو زشت نشون میده یا وقتی با نامحرمی برخورد میکردم تمام حواسم به یک تار موی سری بود که دیده نشه
از همه چیزهایی که بهش علاقه داشتم خودم رو منع کردم اینجوری شد دور ارایش رقص عروسی مهمونی و ............. رو خط کشیدم چون به هر چی میرسیدم کلی حدیث در رابطه اون وجود داشت که منو میترسوند در عوض برای تسکین خودم منم شروع به حرفهایی کردم که سایر مذهبی ها میزنن که غیر محجبه ها گدای نگاه کسی هستن اینا اگه ارایش نکنن خیلی زشتن و ......... سعی میکردم با تحقیر اونا خودم رو تسکین بدم دریغ از اینکه خودم تحقیر شده بودم نه اونا
ولی حالا بعد از گذشت این همه سال به همه ی اون چیزها علاقه پیدا کردم اونم شدید متوجه شدم منم دخترم و مثل همه ی دخترای دنیا عاشق زیبایی هستم چون خلقت دختران اینجوریه دوست داریم زیبا باشیم و در تمام مجالس به خودمون برسیم چه مردی اونجا وجود داشته باشه چه نداشته باشه چون حس خوبی بهمون دست میده اعتماد به نفسمون رو بالا میبره دوست دارم تمام کارهایی که بهشون علاقه دارم انجام بدم گدای نگاه کسی هم نیستم
نه فیس بوک دارم که این حرفها رو از انجا یاد گرفته باشم نه ماهواره شاهدم هم کسی است که خودش میدونه حرفهای بیشتری واسه گفتن دارم ولی خیلی از حرفها رو نمیشه اینجا گفت.
منم اصن حجابم رو دوس ندارم ونخواهم داشت :hey:
سلام دوست خوبم
من هیچ وقت نمیتونم شما رو کاملا درک کنم ولی شراطی که شما تعریف کردین شرایط سختی بوده
اینکه همه به حجاب ادم گیر بدن خیلی بده(عامیانه حرف میزنم ببخشید).
من خودم چادر میزارم (اجباری هم نبود خودم چادری شدم) ولی هیچ وقت کسی رفتاری که با شما شده رو در قبال من انجام نداده.منم برای رفتن به عروسی ها مشکل دارم .عروسی باز خوبه ولی جشن عقد خیلی بد تره
چون عروسی تو تالار خانم و اقا جدا هستن ولی جشن عقد همه با هم هستن(لطفا کسی نیاد نصیحت کنه خوب این مجالس گناهه و ادم نباید بره)
اصلا تو این شرایط میمونم چی بپوشم:khandeh!:
ولی چادرم رو خیلی دوست دارم و دوست های باحجاب هم دارم (از با حجاب فقط چادری منظورم نیست )که باهاشون حال میکنم.من خودم همیشه دخترهای چادری خوشتیپ رو خیلی دوست دارم(اخه بعضی چادری ها اینقدر قشنگ روسری میزارن و روسری های خوشگل که من کیف میکنم)
امیدوارم شما هم تو زندگیتون موفق باشین.
سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیز. با احترام عرض می کنم که:
من بدون هیچ تعصبی و بعنوان کسیکه در دانشگاه هست و می بیند و کمی هم زیرذره بین به این مسایل نگاه می کند؛ می توانم به قدرت عرض کنم که تعداد دختران محجبه ای که در دانشگاه به پیشرفت های بالای علمی می رسند به مراتب بیشتر از دختران غیرمحجبه است البته به شرط آنکه حجاب نه تنها در ظاهر بلکه در باطن آنها هم باشد... البته از حق نگذریم هنوز درمورد نقاشی چنین حرفی را نمی توانم بزنم... و مسلما در مورد آرایشگری نمی توانم و مسلما درمورد کسانیکه زیبا می رقصند،... اما مسلم است ارزش علم کجا و ارزش مثلا رقص کجا... گرچه من دلیلی برای نرقصیدن پیدا نکردم اگر نامحرم نبیند؛ مگر افراط... من دلیلی نمی یابم که کسی که حجاب دارد رقص بلد نباشد.
روابط اجتماعی بیشتر از باطن افراد تاثیر می پذیرند تا از ظاهر آنها.... من فکر می کنم اگر کسی روح زیبایی داشته باشد؛ همه او را می خواهند. برخی از افراد فامیل من در ظاهر بسیار اروپایی هستند اما نشست و برخاست با منِ محجبه را ترجیح می دهند به هزارنفر مثل خودشان! چون حرف دارم برای زدن.. روح من ، حرف برای زدن پیدا کرده است نه جسمم! چون اگر آنها شعر دوست دارند می دانم چگونه سر صحبت در ادبیات را باز کنم و به چه مسیری حرف را هدایت کنم. اگر آشپزی شان خوب است من هم غذاهای مختلفی بلد هستم. اگر از چیدمان زیبا لذت می برند من هم اصول اولیه دکوراسیون را خوانده ام و در زیبا کردن منزلشان می توانم ایده دهم یا حتی با انها به خرید بروم... پس راه برای ارتباط برقرار کردن دارم. چه با افراد باحجاب و چه با افراد بی حجاب... من باور دارم که زبان جسم، برای من خیلی سبک است. کافی است راه های ارتباط برقرار کردن را یاد گرفت و در زمینه های جذاب عمومی، مطالعه داشت. آنگاه حجاب عامل پس زننده نمی شود بلکه شاید رفتار خوب و مناسب شما، تبلیغی بشود برای حجاب و دستورات اسلام...
اصلا درک نمی کنم برخی از خانمهای محجبه، چرا تا این حد مسایل را قاطی می کنند. مثلا من و شوهرم رفتیم به مهمانی خانه یکی از همکاران.. جواب دیدار ما را پس ندادند!! چون خانم خانواده، محجبه است و دوست ندارد خانه ما بیاید و (با چادر و پوشش کامل حتی!) بنشیند.. چون شوهرم نامحرم است به او... اینها حجاب نیست دیگر ... شاید بشود اسمش را > گذاشت!!
شاید تفاوت اینجا باشد که برخی حجاب را به ارث می برند و برخی خود انتخاب می کنند. وقتی حجاب ناشی از یک انتخاب آگاهانه باشد؛ کسی سرخورده نخواهد شد. مثلا شما انتخاب می کنید برای سلامتی تان غذای چرب و سرخ کرده نخورید (این فقط یک مثال است) . آنگاه با دیدن غذاهای به ظاهر خوشمزه وسوسه نمی شوید! حتی اگر هم وسوسه شوید برای اول کار و شروع رژیم غذاییتان است. شما به انتخاب خودتان مطمئن هستید چون با علم انتخاب کردید. بعد از مدتی، نه تنها دیگر وسوسه نمی شوید که لب به آن غذاها بزنید بلکه چه بسا سعی می کنید افراد دیگری که انتخاب اشتباهی داشته اند را با علم خود آگاهی دهید (نه تمسخر کنید، بلکه آگاهی دهید تنها از سر رحم و دلسوزی...من الان برای کسانیکه حجاب ندارند دلم می سوزد . فقط دلم می سوزد. به قول شما تمسخر گاهی برای این است که آدم دلش آرام بگیرد و خود را تسکین دهد) من خودم انتخاب کردم البته قبل از آن هم در ظاهرم بی پروا نبودم اما خب برایم تا این حد هم مهم نبود... تحت تاثیر یک اتفاق زیبا در زندگیم حجاب را پذیرفتم و از هیچ کدام از مواردی که شما اشاره کردید هم رنج نبردم. فکر می کنم این حق انتخاب عامل اصلی تفاوت نظر بین من و شما باشد.
حجاب به معنای زشت بودن نیست. به معنی یک هدبند نیست که انسان را زشت و نامرتب جلوه دهد. می شود حجاب داشت و مقنعه را در حد چارچوب صورت بدون هدبند نگاه داشت. می شود حجاب داشت و به قول بعضی ها (واقعا عذر می خواهم) کمپوت دماغ نشد (!!!) این حرفها را همه شنیده اند که در مورد برخی از دختران چادری چه می گویند ... اما آیا به خاطر نامرتب بودنِّ ظاهر همین محجبه ها نیست؟ به نظرم اینها مسئولند وقتی با یک صورت نامرتب با یک چادر که پایین آن حسابی خاکی شده است؛ در خیابان راه می روند؛ چون دید همه را نسبت به حجاب بد می کنند. برخی هم هستند با یک صورت و ظاهر مرتب، خیلی تمیز و با حیا و موقر حجاب دارند.. و چه تبلیغ خوبی هستند برای عفاف و حجاب... به حجابشان هم می نازند و باید هم! .... من معذرت می خواهم که این را می گویم اما برخی از محجبه ها به نحوی رفتار می کنند که من بارها از مردان شنیده ام می گویند اینها از ما مردتر هستن با این سبیل شان! باز هم معذرت می خواهم... اما اگر قرار است به نتیجه برسیم بهتر است واقعیت ها را بگوییم و با آنها روبرو شویم... هیچ کس زشت بودن را نمی پسندد. دستور اسلام هم مسلما زشت و نامرتب بودن بودن نیست... مثلا در دانشگاه بعضی از خانمهای چادری با یک روسری که خیلی بد زیر چادرشان بسته شده است، رفت و آمد می کنند. مگر مقنعه مخصوص دانشگاه نیست؟ چرا یک فرم زیبا را با یک ظاهر نامناسب برای یک محیط خاص، خراب می کنند؟ نحوه بستن روسری در زیبایی اثر دارد هم می شود زیبا بست هم زشت.. اما در هر حال مال دانشگاه نیست. این رعایت نکردن ها، مسلما باعث واکنش اطرافیان می شود... نمی شود با هر صورتی گشت و بعد گفت من به خاطر حجاب تحقیر شده ام. جامعه قوانین خودش را دارد... مساله این است که بعضی از افراد چادری، اصلا به ظاهر خود نمی رسند. مثلا ارتودنسی، اصلاح صورت، مراقبت از پوست، لباس مرتب، (دقت کنید گفتم بعضی، نه همه...)
من می گویم افراط و تفریط در دین بد است... چون یا باعث سرخوردگی یا سبب بی بندوباری می شود. چون باعث ظلم و تعدی می شود.
علاوه بر همه اینها، مطمئن هستم اگر به سرافکنده نبودنتان در فردای قیامت بیاندیشید، از حجاب داشتن ناراحت نشوید. هر دستوری ااز جانب خداوند حکیم، حکمتی دارد....
مولا علی، یارتان....
___________________________________________
پس از ویرایش:
دوست خوب من، فرمودید که احادیث زیادی شما را از بسیاری از موارد نهی می کردند. و فرمودید دوست دارید زیبا باشید.... آیا این حدیث از پیامبر ما نیست؟ (بهترین زنان امت من آنهایی هستند که چهره زیباتر و مهریه کمتر دارند). نمی دانم چرا اما برداشت ها متفاوت است...
اگر تمایل به زیبایی در وجود دختران هست دستور برای چگونگیِِِِِِِ بهره گیری از آن هم داده شده است.
با نجابت، تفکر و کنترل می توانید زیباترین باشید... برای شما آرزوی روح بزرگ و جسم زیبایی را دارم.... حق نگهدارتان.
حجابم را دوست دارم چون با پوشیدن نشانه ی اصلی اش یعنی چادر لبخند حضرت زهرا سلام الله علیها را
احساس می کنم...
و با این لبخند، زرنگی می کنم و لبخند پیامبر مهربانم حضرت محمد صلوات الله علیه را بدست می آورم و می
دانم کسی که لبخند پیامبر را بدست بیاورد خدا از او خشنود است ... :Gol:
حجابم را دوست دارم چون سنگینی و وقار دخترانه را به من هدیه می کند و زیبایی های بدنم را از چشمان
نامحرمان می پوشاند...:Gol:
حجابم را دوست دارم چون سنگینی اش به نامحرمان اجازه ی این را نمی دهد که بتوانند با من شوخی کنند.:Gol:
حجاب محدودیت است ،
برای چشم های ناپاک.....
حجاب تحمیلی نیست!
حجاب عشق و علاقه و شخصیته....
بدخطی ام رو ببخشید...:Gig:>
گـاهـی کـه چـادرم خـاکـی میشـود …
از طعنــه هــای مــردم شـهــر …
یاد چفیـه هـایی می افتـم …
که برای چادری ماندنم …
خــونـی شدند …!
(همسر) حجابش را دوست دارد بخاطر من نه بخاطر خدا!!!!
چونـ بهمـ آرامشـ و امنیتـ و وقار و متانتـ و سنگینیـ خاصیـ می دهـ!!!
طلای سیاه
بنظرم اینروزها
طلا↜تویی بانو!
وچادرت هم که↜سیاه!
طلای سیاه این روزگار
همچنان نایاب بمان!
نگذار هرچشمی تو را اکتشاف کند!
بگذار قرنها بعد بگویند:
تلاش بی فایده بود
این طلای سیاه دست نیافتنی ست!
بیرون بیا،،،
بیا به تماشای فصل
"خشکسالی حجاب"
بگذار قداست چادرت دستی بکشد بر این
"خزان زدگی حیا"
بگذار کوچه و خیابان زیر گام های نجیب تو احساس غرور کند،،،
بگذار ببینند برگ های درخت بی عفتی چگونه زیر پایت خش خش می کند،،،
که بهار زیر چادر توست...
[="Indigo"]
. . .چادرم
[="Indigo"]امام علی علیـه السلام می فرمـاید : بهتـرین لبـاس ؛ لباسی است کـه تو را از خـُدا بـه خود مشـغول نسازد . مواظـب سیـاهی چـادرمـان باش .. نکـند برای غیـر تــو بـاشـد[/]
خُــدایـا !
[="Indigo"]
[/]
من چادرمیپوشم،چادرمثل چفیه محافظ من است[=Vani]...اماچادرازچفیه بهتراست[=Vani]....
آنان چفیه میبستندتابسیجیواربجنگند[=Vani]...من چادرمیپوشم تازهرایی زندگی کنم[=Vani]...
آنان چفیه راخیس میکردندتانَفَسهایشان آلوده یشیمیایی نشود[=Vani]...من چادرمیپوشم تاازنفَسهای آلوده دوربمانم[=Vani]...
آنان موقع نمازشبباچفیه صورت خودرامیپوشاندندتاشناسایی نشوند[=Vani]...من چادرمیپوشم تاازنگاه های حرام پوشیده باشم[=Vani]...
آنان چفیه راسجاده میکردندوبه خدامیرسیدند[=Vani] ...من باچادرم نمازمیخوانم تابه خدابرسم[=Vani]...
آنان باچفیه زخمهایشان رامیبستند[=Vani] ...من وقتی چادری میبینم یادزخم پهلوی مادرم میافتم[=Vani]...
آنان باچفیه گریه های خودرامیپوشاندند[=Vani]... م ندرمجلس روضه باچادرصورتم رامیپوشانم واشکهایم رابه چادرم هدیه میدهم[=Vani]...
آنان باچفیه زندگی میکردند[=Vani]... من بدون چادرم نمیتوانم زندگی کنم[=Vani]...
آنان سرخی خونشان رابه سیاهی چادرم امانت داده اند[=Vani]... من چادرسیاه مرامحکم میپوشم تاامانتدارخوبی برای آنان باشم[=Vani]...
[="Indigo"]
[/]
چادرم رو دوست دارم چون تو اجتماع نمیذاره به حاشیه کشیده شم نمیذاره بهم نگاه جنسیتی بشه تمرکزم همش میره رو کارم توی راهم میمونم حواسم هست یه چیزایی رو بهم یاد آوری میکنه شیعه علی بودن پیرو زهرا بودن. میتونم تو کارم موفق تر بشم آرامش دارم هزارتا بلا سرم نمیاد که حواسمو پرت کنه هر کی هم از راه اومد جرات حرف اضافه زدن نداره:khandeh!:
حجابمو دوست دارم چون روی خودم حساسم :Mohabbat::Gol:(این شکلکا واسه خودمه)
چون برا خودم ارزش قائلم
چون میذاره توی این دنیا آزاد باشم برم دنبال کارایی که دوست دارم توشون پیشرفت کنم
سیــب ها را به تصویــر کشـید.
اولی را کامل پوســت گرفتند، طوری که زردیش به سیاهی کشــید.
دومی را نصـف و نیمه پوست گرفتند و فقط آنجایی که پوسـت نداشت به سیاهـی نمود.
سومــی را ســالم و با پوســتی شـفاف کنارشــان گذاشتنــد...
و کوتـاه و زیـــبا نوشتنـد:
" پوشـــــیدگـــی دوامــــی بـــــرای زیبـــــــــایــی اســــــــــــــت. "
امام علی(ع)
من چــادرم را دوســــــــــــت دارم...
[="]همان اصلي که با او ، در نبردند
[="]نفاق و مشرک و کافر حجاب است
[="]مسلماني زنها ، با حجاب است[="]حيا دين است (۱) و دين زن حجاب است
-
[="]به چشم پاک ، فرمان داده قرآن
[="]و هم تأکید قرآن ، بر حجاب است
-
[="]چو بر مردان ، شده واجب جهادش
[="]به زن دستور والاتر ، حجاب است
-
[="]چرا ناميده حق ، يک سوره را نور (2)
[="]به ظلمت نور و نور آور حجاب است
-
[="]تو اي زن ، حافظ حجب و حيا شو
[="]که رمز عفت زن ، در حجاب است
-
[="]به وقت صحبت نامحرم ، اي زن
[="]وقارت ، اول و آخر حجاب است
-
[="]بدان آنچه نهاده زن ، به طاعت
[="]چو تاج بندگي بر سر ، حجاب است
-
[="]کند زن را مدافع ، از حريمش
[="]به زنها يار و هم ياور ، حجاب است
-
[="]همان اصلي که با او ، در نبردند
[="]نفاق و مشرک و کافر حجاب است
-
[="]به زن هاي جهان گرديده هادي
[="]به سوي دين هدايتگر حجاب است
-
[="]همان درسي که دختر ، ياد گيرد
[="]ميان خانه از مادر ، حجاب است
-
[="]اگر بي غيرتي ها ،گشته چون بت
[="]عليه هر بت و بتگر ، حجاب است
-
[="]چو پوشش ناقص و ، جذاب باشد
[="]همين اجحاف بر ، امر حجاب است
-
[="]ميان قلب بيمار جوامع
[="]نجات زن ز درد سر حجاب است
-
[="]بدان بهتر دليلي که به عُقبی
[="]بهشتي مي شوي آخر حجاب است
-
[="]به سر کوهان اگر ، ايجاد کردي
[="]همين يک کوه ظلمي بر حجاب است
-
[="]ز تو ، وز اين همه بي حرمتي ها
[="]شکايت چون کند آخر حجاب است
-
[="]پسر خواهد بگیرد ، همسري را
[="]ملاکش علم و تقوا و حجاب است
1- [="]لا دین لمن لا حیاءَ له
...2- [="]آیه 30 سوره نور و
سلام
دانشگاه ما یه نمایشگاه در مورد حجاب بود. بعد یه پارچه زده بودن که دانشجوها نظرشونو درمورد همین سوال بگن. چرا حجاب را دوس دارم یا چرا با حجابم (یه همچین مضمونی داشت)
بعد یه بنده خدایی نوشته بود "چون مصونیت هست. تا حالا دیدی بتمن یا زورو شکست بخوره؟نه! چون حجابشون کامله" ::Khandidan!:
اینو گفتم یکم جو عوض شه. :khandeh!: من خودم حجاب رو خیلی دوس میدارم. هرچی گفتیم یک همسر با حجاب اختیار کنیم نشد که نشد..:Ghamgin:
[=arial]اولش چادرمیپوشیدم اما هیچوقت بهش فکرنکردم ک چرا
تاماه رمضون امسال ک فهمیدم
پوشش فاطمه زهرا رو دارم
چادرحرمت داره پس دخترمسلمون ازخداتم باشه ک فقظ وفقط یکم ازظاهرت شبیه خانم فاطمه زهراباشه
:hamdel::hamdel:[=arial]پس حجابم رادوست دارم چون پوشش حضرت زهراست....
سلام من بیشترین دلیلم بعدازاینکه دستورخداوندپوشش هست،حفظ شدن ازنگاه نامحرم هست که به هیچ وجه دوست ندارم.
والان سعی میکنم باچادربیشترخودم روازدیدنامحرم حفظ کنم،چون لزومی نداردزیبایی ذاتی که خداوندبهم داده هرکسی ببینه.خداوندگفته زن زیباستوزیباییت بایدازنگاه هوس آلودبعضی افراددورباشد.