جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Arial"][="Black"]

شبها

زیر دوش آب سرد

رها میکنم بـغـــــض

زخمهایم را

هیــــچ کس اشکهای بی کسی ام را نــدیــد




با حق به جانبی میگویند

خیلی خوشی


خوشی زده زیر دلــــت!


هه ...


[/]

[="Arial"][="Black"]

به دنبال واژه نباش ...

کلمات فریبمان می دهند !
وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش میرود ...
فاتحه بقیه حروف را باید خواند !!!

[/]

[="Arial"][="Black"]

[=Courier New]این روزها خوابم نمی آید ...
فقط میخوابم که بیدار نباشم ...

[=Courier New]تا نبینم ...
نشنوم ...
حس نکنم ...
بی مهری ها را ...
دورویی ها را ...
سردی ها را ...
بی عاطفه گی ها را ...



[=Courier New]
[=Courier New]


[="Arial"][="Black"]

گاهے عمـــر تلفـــ میشــود ؛

بـﮧ پآے یکـ احساســ …

گآهے احساســ تلفـــ میشــود ؛

بــﮧ پاے عمـــر !

و چـﮧ عذابے میکشـــد ،

کسے که همـــ ـ عـــمرش تلفــ میشود ؛

هم احساسشـــ …

[/]

[="Arial"][="Black"][h=2][/h] در ایــن زمـانــه

آدمــــهـــا ...!

حــتــی حــوصــلـــه نـــدارنــد

بــه حــرفــهــایِ ســر زبــانیِ یــکــدیــگر گـــوش دهــنــد ...

چــه بــرســد بــه ایــنــکــه بــخــواهــنــد

سـطـر سـطـر روح ِ تــو را بــخــوانــنـد ...

در واژه نـامـه ی مـجــازی ...! [/]

[="Arial"][="Black"][=13] [=#8c1953][=#ffffff][=#8c1953][=#FF6666]

[=+0] چـــقَـدر دِِلَــــم براے یکــــ خیـــآل رآحتـــــ تنگــــــــــ شُــــده [/]

[/][=#FF6666]
[=+0][=dimgray][=+0]خُـــداجونَم[/] :[/][/]

[/][=#FF6666]
[=+0]یِ بـــار reset کُـــن لُــــطفآ !؟[/]

[/][=#FF6666]
[=+0]زِنـــدگی خـــیلیآ هَنگـــــ کَردـهِ [/]

[/][=#FF6666]
[=+0]رســمآ!![/]

[/][=#FF6666]
[=+0] دارَم این زِنـــدگی لَعنتـــی رو [/]

[/][=#FF6666]
[=+0]بآلآ میــآرم [/]

[/]


[/][/][/] [/][/]

[="Arial"][="Black"]

!ساבه لباس بپوش
!... ساבه راه برو
اما בر برخورב با בیگراטּساבه نباش !!
زیرا ساבگے ات را نشانـہ میگیرنـב
براے בرهم شكستـטּ
غرورت !!!

[/]

برای درخشیدن باید سوخت ...

[=&quot]

عصریک جمعه ی دلگیر دلم گفت که بگویم بنویسم که چرا

عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

هنوزم که هنوز است غم عشق به پایان نرسیده است؟

بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟

چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟

عصر این جمعه دیگر وجود تو کنار دل هر بی دل آشفته شود حس

کجایی گل نرگس؟[=&quot]

[=book antiqua]تپش قلب، همچون صدای آبی است که در پشت سد جمع شده،

[=book antiqua]
[=book antiqua]زمانی که آب آرام آرام در امید وصال به دریا رها شود، آن

[=book antiqua]
[=arial][=book antiqua] لحظه دیگر صدای تپش قلب را نخواهیی شنید...


[=arial]

[=arial, helvetica, sans-serif]مهم

[=arial, helvetica, sans-serif]مهم این است كه دنیاى اسلام مى‌تواند بر محور دو نقطه‌ى مربوط به
[=arial, helvetica, sans-serif] اهل‌بیت، اتفاق و اتحاد داشته باشد:
یكى محبت است كه یك امر عاطفى و عقیدتى است و مسلمین به محبت

[=arial, helvetica, sans-serif]اهل‌بیت(علیهم‌السّلام) امر شده‌اند و همه آن را قبول كرده‌اند. این نقطه

[=arial, helvetica, sans-serif]مى‌تواند نقطه‌ى تمركز عواطف و احساسات همه‌ى مسلمین باشد.
نقطه‌ى دوم، آموزش دین و تعلم معارف و احكام الهى به مثابه‌ى عِدل

[=arial, helvetica, sans-serif] قرآن و به موجب حدیث ثقلین است، كه باز این حدیث را شیعه و سنى و
[=arial, helvetica, sans-serif] فرق مختلف اسلامى روایت كرده‌اند.

[=arial, helvetica, sans-serif]

"آرامش "و "صبر"

رد پای خدا در زندگی ست

آرزو می کنم زندگیتان پر از رد پای خدا باشد .. :Kaf:


ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﻢ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻛﺮﺩ ، ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ ، ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ ﺑﻨﻲ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ، ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ:


ﺑﻨﻲ ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ / ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺯ ﻳﻚ ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ ﭼﻮ ﻋﻀﻮﻱ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ/ ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ
ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ ،ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻘﻴﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ! ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎﺩﻡ ﻧﻤﻲ ﺁﻳﺪ ، ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻲ ؟ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻲ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻲ؟!
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ:ﺁﺧﺮ ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ،ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ
ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ ﻫﻮﺍﻱ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ
ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ، ﻫﻤﻴﻦ؟! ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ ﻣﻴﻜﺮﺩﻱ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﻧﻤﻴﺸﻪ! ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ:
ﺗﻮ ﻛﺰ ﻣﺤﻨﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻲ ﻏﻤﻲ | ﻧﺸﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ ﺁﺩﻣﻲ

خداوند به موسی گفت:

از دو موقعیت خنده ام می گیرد:

وقتی من بخواهم کاری انجام شود و تلاش

بیهوده ی دیگران را می بینم تا جلوی آن کار را بگیرند

و وقتی من نخواهم کاری انجام شود و

جماعتی را می بینم که برای انجام

آن کار به آب و آتش می زنند!

هرگاه بنده ای مرا بخواند آن چنان به سخنان او گوش می سپارم

که گویی بنده ای جز او ندارم!

اما شگفتا که بنده ام همه را چنان می خواند

که گویی همه خدای اویند جز من!

امید به خداوند

[=&quot] گاهی جریان زندگی، آنقدر سخت می شود که کار از توکل کردن به خدا و کمک خواستن از او می گذرد[=&quot]...
[=&quot]گاهی زمان، آنقدر سخت می گذرد، که نه دلداری، دردی را دوا می کند و نه صبر[=&quot]...
[=&quot]گاهی آنقدر تنها میشوی که حرف های دیگران، برایت پوچ و مبهم می شود[=&quot]...
[=&quot]گاهی فکر می کنی مخصوصا در بازی زمانه گرفتار شدی، طوری که دیگر راه گریزی نیست[=&quot]...[=&quot]

[=&quot]می دانم، آنقدر زندگی برایت سخت می شود که تنها، فکر نیستن آرامت می کند، فکر مردن[=&quot]...[=&quot]
[=&quot]ولی یک چیز را خوب می دانم، خداوند زمانی به فریادمان می رسد، که حتی در خیالمان هم تصور نمی کنیم،[=&quot]
[=&quot]فقط باید بخواهیم... با تمام وجود[=&quot]...[=&quot]

خدای تو و حضرت یوسف (ع) یکیست ..

.


يوسف مي دانست که تمام درها بسته اند ؛

اما بخاطر خدا و تنها به اميد او ،به سوي درهاي بسته دويد و تمام درهاي بسته برايش باز شد ...

اگر تمام درهاي دنيا هم به رويت بسته شدند ؛تو هم بخاطر خدا و با اعتماد به او ، به سوي درهاي بسته بدو ،چون :خــداي تــو و يوســف يکـيــسـت ...


ترا نمی گریم!

خیالت راحت این اشک ها برای رفتن تو نیست!
می گریم
برای آزادی ماهی قرمز ها
زندانیان روبالشی کویری ام!


گفتم : خدايا همنشينم باش ،

گفت : من مونس کساني هستم که مرا ياد کنند ؛

گفتم : چه آسان به دست مي آيي !

گفت : پس آسان از دستم نده ...

السلام علیک یا ثامن الحجج یا عالم آل محمد
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

حبیب‌الله‌ چایچیان​​(حسان) درباره ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» می‌گوید:
مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم. دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود متاسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟ ایشان گفت آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا (ع) را زیارت کنم. و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را می‌گرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند. با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمی‌دانم در ایام تولد حضرت رضا(ع) بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود، گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی زیارت است. گفت: «ما قدیمی‌ها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمی‌چسبد» گفتم: دل چسبی‌اش به این است که حضرت جواب بدهد. هرچه کردم دیدم مادر قبول نمی‌کند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت می‌کردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجه‌ام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید. وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمی‌تواست برود. خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را می‌بوسید و من هم ضریح را بوسیدم و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است.
شعر کامل به شرح زیر است:

آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده
ای گل بی‌خار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جان‌سوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند / بی‌کسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی / جمله ی حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان» / از تو اگر هم که نخواهم بده
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

با عرض سلام وخسته نباشيد از جملات قشنگ وزيباي شما جهت ارسال به اتوماسيون مدارس و مراكز قرآني استفاده نمودم خدا خير تون بده دستتون درد نكنه

شخصی از مجنون پرسید که عمرت چند است؟

گفت هزار و چهل سال!!!

پرسشگر گفت مگر دیوانه تر شدی که ناسنجیده سخن میگویی؟

مجنون گفت در همه عمر یک نفس به لیلی رسیدم و آن به جای هزار سال است.....

و از وقت ولادتم چهل سال میگذرد.

*شیخ فریدالدین عطاز نیشابوری
..

شیرین بهانه بود !
فرهاد تیشه می زد تا نشنود صدای

مردمانی را که در گوشش زمزمه می کردند
دوستت ندارد.

وقتی دلت یک جا گیر میکند

تمام زندگی ات نخکش میشود.....

امام باقر عليه السلام :
إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ كُلِّ خَيرٍ و َشَرٍّ فَيَنبَغى لِلمُؤمِنِ أَن يَختِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ؛
براستى كه اين زبان كليد همه خوبيها و بديهاست پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه بر (كيسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند.
تحف العقول، ص 298

[=Microsoft Sans Serif]

انتظار رنج آور است ;

فراموش کردن رنج آور است;

ولی بدترین رنج این است ندانیم چه کاری کنیم.


(4) رعايت حجاب در نزد نابينا!
امّ سلمه نقل مي كند:
در محضر پيامبر صلي الله عليه و آله بودم. يكي از همسرانش به نام ميمونه نيز آنجا بود. در اين هنگام، ابن امّ مكتوم كه نابينا بود به حضور رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد. پيامبر صلي الله عليه و آله به من و ميمونه فرمود:
- حجاب خود را در برابر ابن مكتوم رعايت كنيد!
پرسيدم:
- اي رسول خدا! آيا او نابينا نيست؟ بنابراين حجاب ما چه معني دارد؟
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:
- آيا شما نابينا هستيد؟ آيا شما او را نمي بينيد؟
زنان نيز بايد چشمانشان را از نامحرم ببندند.(5)

[=Microsoft Sans Serif]

متعجبم از کسی که به دنبال گمشده ی خود می گردد ،

درحالی که نفس خود را گم کرده است !

اما به دنبال آن نیست...


[=Microsoft Sans Serif]

[="Microsoft Sans Serif"][="#9acd32"]

جمله ای از حضرت علی (ع)


بخشنده باش اما زياده روی نكن و در زندگی حسابگر باش اما سخت گير
نباش.
[/]

(37) حرمت شوخي با زن نامحرم!
ابوبصير رحمة الله مي گويد:
در كوفه بودم، به يكي از بانوان درس قرائت قرآن مي آموختم. روزي در يك موردي با او شوخي كردم!
مدت ها گذشت تا اينكه در مدينه به حضور امام باقر عليه السلام رسيدم. آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود:
- كسي كه در حال خلوت گناه كند، خداوند نظر لطفش را از او برمي گرداند، اين چه سخني بود كه به آن زن گفتي؟
از شدت شرم، سرم را پايين انداخته و توبه نمودم. امام باقر عليه السلام فرمود:
- مراقب باش كه تكرار نكني.(48)

(35) مناجات امام سجاد عليه السلام در كنار كعبه
طاووس يماني مي گويد:
علي بن الحسين عليه السلام را ديدم كه از وقت عشا تا سحر به دور كعبه طواف مي كرد و به عبادت پروردگار مشغول بود.
وقتي كه خلوت شد و حجاج به منازلشان رفتند، به آسمان نگاهي كرد و گفت:
خدايا! ستارگان در افق ناپديد شدند و چشم هاي مردم به خواب رفته و درهاي رحمت تو بر روي همه نيازمندان درگاهت باز است.
به پيشگاه با عظمت تو رو آوردم تا بر من رحم نمايي و مرا مورد عفو و گذشت خود قرار دهي و روز قيامت در صحراي محشر چهره جدم محمد صلي الله عليه وآله را به من بنماياني.
سپس در حال ناله و گريه چنين دعا مي كردند:
(و بعزتك و جلالك، ما اردت بمعصيتي مخالفتك و ما عصيتك و انا بك شاك، و لا بنكالك جاهل و لا لعقوبتك متعرض و لكن سولت بي نفسي و اعانني علي ذلك سترك المرخي به علي)
خدايا! به عزت و جلالت سوگند با نافرماني خود قصد مخالفت تو را نداشتم و تمردم از اين جهت نيست كه در حقانيت تو شك و ترديد دارم و يا از عذابت بي خبرم و يا به شكنجه تو اعتراض دارم بلكه از اين روست كه مرا هواي نفس فريفته و پرده پوشي تو بر اين امر كمك كرد، بارالها! اكنون چه كسي مرا از عذاب تو مي رهاند و چنگ به دامان كه بزنم اگر دست مرا قطع بكني... واي بر من! هرچه عمرم طولاني شود، گناهانم بيشتر مي گردد و توبه نمي كنم. آيا وقت آن نرسيده است كه حيا كنم؟ سپس گريست و گفت:
اي منتهاي آمال و آرزوها! آيا با اين همه اميد و محبتي كه به تو دارم مرا در آتش مي سوزاني؟ چقدر كارهاي زشت و شرم آوري نموده ام! ميان مردم جنايتكارتر از من كسي نيست! باز اشك ريخت و گفت:
خدايا! تو از هر عيب و نقص منزهي، مردم چنان تو را معصيت مي كنند مثل اينكه تو آنان را نمي بيني، و چنان حلم مي ورزي كه گويا تو را نافرماني نكرده اند و طوري به خلق محبت مي كني، مثل اينكه به آنان نيازمندي، با اينكه خدايا تو از همه آنها بي نيازي.
آنگاه بر روي زمين افتاد و غش كرد. من نزديك رفتم سر او را بر زانو نهادم، چنان گريه كردم كه قطرات اشكم بر صورت آن حضرت چكيد. برخواست و نشست و فرمود:
كيست مرا از مناجات با پروردگارم باز داشت؟
عرض كردم:
فرزند رسول خدا! من طاووس يماني ام. اين ناله و فغان چيست؟ ما جنايتكاران سياه رو هستيم كه بايد آه و ناله داشته باشيم نه شما! كه پدرت حسين عليه السلام و مادرت فاطمه عليهاالسلام و جدت رسول اكرم صلي الله عليه وآله است.
روي به من كرد و فرمود:
چه دور رفتي اي طاووس! از پدر و مادر و جدم سخن مگو. خداوند بهشت را آفريده براي بنده مطيع و نيكوكار، گرچه غلام سياه حبشي باشد و جهنم را آفريده براي بنده معصيت كار، گرچه سيد قريشي باشد.(44) مگر نشنيده اي خداوند مي فرمايد:
(فاذا نفخ في الصور فلاانساب بينهم يومئذ و لا يتسائلون.)(45)
به خدا سوگند! فردا جز عمل صالح چيزي برايت سودي نمي بخشد.(46)

پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
الوَليمَةُ اَوَّلُ يومٍ حَقٌّ وَ الثانى مَعروفٌ وَ مازادَ رياءٌ وَ سُمعَةٌ؛
وليمه (سور) دادن، روز اول حق است و روز دوم احسان، از دو روز كه گذشت، خودنمايى و شهرت‏طلبى است.
كافى، ج 5، ص 368، ح 4

امام على عليه‏ السلام :
مَن عَمِلَ بِالعَدلِ حَصَّنَ اللّه‏ُ مُلكَهُ؛
هر كس به عدالت رفتار كند، خداوند حكومتش را حفظ خواهد كرد.
غررالحكم، ج5، ص 355، ح 8722

امام على عليه‏ السلام :
خَيرُ المُلوكِ مَن اَماتَ الجَورَ وَ اَحيَى العَدلَ؛
بهترين فرمانروا كسى است كه ظلم را از بين ببرد و عدل را زنده كند.
غررالحكم، ج3، ص 431، ح 5005

قال على علیه السلام :
مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَمَن نَهى عَنِ المُنكَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ وَأَمِنَ كَيدَهُ؛
هر كس امر به معروف كند به مؤمن نيرو مى‏ بخشد و هر كس نهى از منكر نمايد بينى منافق را به خاك ماليده و از مكر او در امان مى‏ ماند.
كافى،ج2، ص50، ح1

✔دل ها شاید با ارزش ترین دارایی هر فرد باشند...
✘ربوده نمی شوند اما ترك كه میخورند!
⏪و منو تنها دارایی ام سالهاست پیشه مان مرمت این ترك هاست!
اما ...
✨اما شاید حقیقت همه این دارایی هایمان باهمه ترك هایش یك چیز بیشتر نباشد :
این نیز بــگــذرد ...!

دیروز پینوکیو آدم شد

و امروز، آدم ها پینوکیو....!

من از عاقبت مادربزرگ میترسم

اگر فردا شنل قرمزی

گرگ شود......!

وقتی وجود خدا "باورت" بشه

خدا یه نقطه میزاره زیر "باورت" و "یاورت" میشه...

زن، زندگیـست
و
مـرد، امنیت
و چه خوب می شود وقتی
مـردی تمامِ مردانگیش را خـرجِ
امنیتِ زندگیـش کُند
و چه زیبـا می شود وقتی
زنی تمامِ زندگیش را خرج
غرورِ امنیتش کُند ...

یاد آوری نوشت ♣

مجـازی هستیم...اما... دلمـان مجازی نــیست.. میشکند...

حواست به تایپ کردنت باشد..

مرحوم دولابی :
از کسانی که اذییت کرده اند بگذر . . .
تا خدا هم کاری کند که کسانی که اذیتشان کرده ای ،
. . . از تــو بگــذرنــد. ♡❤


دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم :
می آید .....
می ماند ....
و به تنهائیم پایان میدهد
آمد .....
رفت ......
و به زندگی ام پایان داد ... !!

هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !!!
یعنی او نخواست که نشد ؟!

با تموم وجود گناه کردیم؛
نه نعمت هایش را از ما گرفت
و نه گناهانمان را فاش کرد...
اگر بندگی اش را میکردیم چه میکرد...؟
"ایت الله بهجت «ره»"


حواست باشد....

داریم جایی "زنـدگـــی" میکنیم کـه:

هَرزگی "مـُـــــد" اســت (!)

بی آبرویــی "کلاس" اســـت (!)

مَســـــتی دود "تَفـــریــح" اســـت (!)

رابطه با نامحرم "روشــن فکــری" اســت (!)

گــُـرگ بــودن رَمـــز "مُوفقیت" اســـت (!)

بی فرهنگی "فرهنگ" است(!)

پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه "رشد ونبوغ" است(!)

و......................

خدایا ممنون که نه باکلاسم نه روشنفکر ونه... فقط تو رو میخواهم و بس

کاش یادمان بود برای رسیدن به ازادی چه خونهایی ریخته شد وچه افرادی را از دست دادیم که امروز آزادیم پس افرادی که میگویندما هنوز ازادی بیشتری میخواهیم کاش در ان زمان بودند وخود مرگ را درک میکردند تا میفهمیدند ما به برکت جمهوری اسلامی چه ازادی بزرگی داریم برای شادی روح شهدا واسیران خاک و ظهور امام عزیزمان وسلامتی رهبر بزرگوارمان صلوات

شما جوانان امروز هر چه که دارید از زحمات بی دریغ نسل قبل است. زمانی که ما بچه بودیم. انقلا ب شکل گرفت. ما در مدرسه شاهد اعتصابات و مبارزات بزرگتر ها بودیم. هنوز زمان زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود. که جنگ شروع شد. و عراق با پشتیبانی تمام حکومتهایی که مخالف حکومت نوپای اسلامی بودند . به کشور عزیزمان حمله کرد. ما چون تا اخر جنگ در استان خوزستان زندگی میکردیم. و به عنوان یک ایرانی ویک خوزستانی شاهد بودیم. که جنگ بادیارمان چه کرد. وچه جوانانی را از دست دادیم. تا شما نسل جدید که بعد از جنگ به دنیا امدید .اینچنین زندگی ارامی داشته باشید. هر چند که فشار های اقتصادی زیاد است. و بیکاری بیداد میکند. اما کشور ما مستقل و سر بلند در برابر تمام قدرتهای نابود گر ایستاده است. متاسفانه نسل جدید به شدت راحت طلب و خود خواه بار امده البته من قصد اهانت به جوانان کنونی را ندارم. ولی ما باید کمی برای رسیدن به ارمان ها و ارزو هایمان تلاش کنیم. وتمام سختیها نباید بر دوش والدین باشد. باید قدر تمام تلاشهای انها را بدانیم. و یار و یاورشان با شیم. من به عنوان بنده مفلس خدا ارزو می کنم. که شما جوانان قدر وجود با برکت پدرو مادر خود را بدانید. با ارزوی سلامتی برای همه شما فرزندان عزیز وعاقبت به خیری شما دوستان . یا حق.

اشکی که هنگام شکست می ریزیم همان عرقی است که میبایست برای پیروزی می ریختیم!:geryeh:

خدایا خسته ام

از بد بودن هایم ...

از اینهمه تظاهر به خوب بودن هایی که نیستم

در کنارآفرینش کوهها و آسمانها و هستی و...........

خـــــــــــــــوبم کن

فقط همین.....

[=book antiqua]خوش به حال انــــــارها و انجـــــــــــیرها

[=book antiqua]
دلتنگ که می شوند می ترکند ..........

ببخشید فکر کردم این تصویر لازمه این جا هم گذاشته بشه......

امام صادق علیه السلام:
هرکس بدون شناخت خدا او را عبادت کند از جایی که خود نمی پندارد سر از گمراهی بیرون می اورد!