حلالیت طلبیدن از نامحرم

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حلالیت طلبیدن از نامحرم

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

که با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
بنده یه جایی مشغول به کار شده بودم یه دختری (مشتری ثابت هر روز مغازه) عاشق من شد (به زبون نگفت ولی با رفتارش داد می زد) . منم دلم
براش رفت ولی جلوی خودم رو میگرفتم و بهش بی محلی میکردم و رومو ازش میگردوندم تا منو فراموش کنه .
اما یکی دوبار شاید طاقت نیوردم و یه لبخندی زده باشم.
میدیدم که دلش شکسته و مریض و بی تاب شده بود. منم بین دو تا گناه مونده بودم.
شکستن دل ادم و بد رفتاری باهاش یه ادم و از اون طرف ارتباط با نامحرم
.اصلا به رابطه فکر نمیکردم.حال بدشو نمیتونستم ببینم عذاب وجدان شدید داشتم .
یه روز ناخوداگاه یه احوال پرسی ساده کردم.به حدی خوشحال شده بود داشت بال در میورد .
فرداش از جلو مغازه رد شد با کمال پررویی واسم دست تکون داد.منم با صاحب کارم صحبت کردم ساعت کاریمو عوض کردم که نبینمش.
با کمال بی شرمی از صاحب کارم احوال منو پرسیده بود.صاحب کارم که بهم گفت دیگه عصبانی شدم.گفتم چه قدر بی حیاست این دختر.

خلاصه گفتم باید یه جوری تمومش کنم ماجرا رو .بهترین فکری که به ذهنم رسید.شب بعد که اومد. رفتم در مغازه بهش گفتم
خانم فلانی من نامزد دارم بیخیال من شید میتونید.
گفت باشه ولی حس کردم خورد شد نابود شد.درست فردای همون روز تصادف کردم اولین تصادف زندگیم
به خودم گفتم حتما دارم چوب دیشبو میخورم .
داشتم کلافه میشدم خدا من که میخواستم گناه نکنم چرا ؟گفتم نکنه دلشو شکستم بدتره

خلاصه رو اوردم به فال و استخاره
جوابش برای شروع رابطه خوب اومد.
فال حافظ گرفتم چند بار اومد که اگر به دوست رسی فلان است. و توصیه به دوستی میکرد.
از شدت کلافگی بر سر دوراهی و عذاب وجدان، افسردگی گرفتم حاد نفسم بالا نمیومد.
هر شب که میومدن سعی میکردم رفتارم عادی باشه ولی رومو ازش میگردوندم.

خلاصه از شدت مریضی استعفا دادم اومدم بیرون.
بعد یکی بهم گفت که یه دوست پسرم داشته و رابطه جنسی هم داشتن.مدتی اروم تر شد
اما زمین و زمان با زمین و زمان نشونه میدادن که برو حلالیت بطلب.
احکام هم میگفت اگه نامحرم باشه و مفسده باشه حلالیت لازم نیست.
یه استخاره دیگه با قران:با نیت اینکه برم حلالیت بگیرم یا نه گرفتم:
سوره قصص ایه 32تو همون صفحه :به سوی فرعون و اطرافیانش که نافرمانند برو موسی :من کسی از انان را کشته ام میترسم مرا بکشند
برادرم هارون که زبانش فصیح تر است به دستیاری من بفرست.

دلیل عمده اینکه نمیرفتم حلالیت بگیرم این بود که خیلی حجالتی ام و زبونم میگیره(مثل حضرت موسی).
از شباهت موضوع با آیه فکر و خیال من قوت
گرفت و اینکه شاید مفسده داشته باشه چون نامحرمه و یا اینکه باید یه جایی تو محلشون پیداش کنم که اگر یکی ببیندش براش بد میشه
چند ماه گذشته و من هر جا اسم موسی رو میبینم نابود میشم. دارم دیوونه میشم میترسم تکلیفی گردنم باشه.
اجازه دارم برم حلالیت با این که صحبت کردن برای من سخته و من خجالت میکشم .
میتونم نامه بنویسم (همون جور که موسی از هارون کمک گرفت )و تو نامه واقعیت رو بنویسم و حلالیت بگیرم
(نامه رو بدم صاحب کارم).
اصلا طبق معنی ایه نکنه وظیفه هدایت اینا گردن من باشه.از اون طرف نکنه مفسده این حلالیت بیشتر باشه

ایا نامه نوشتن به نامحرم برای حلالیت جایزه؟

فقط جان هر کی دوست دارین سریع تر دارم از دست میرم
دارم دیونه میشم به معنای واقعی کلمه دارم از افسردگی میمیرم

انشالله که از ترس عذاب قبر رهایی یابید.

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما دوست بسيار گرامي
چيزي كه در احكام شرعي بايد لحاظ كنيم اين است كه
اولا خداوند عادل، قادر و عالم و حكيم و مهربان مطلق است.
ثانيا علم ما نسبت به علم خداوند ناچيز ناچيز است.
ثالثا خداوند به مصحلت ما بيشتر از خود ما آگاه است و دستوراتش براي به كمال رسانيدن ما است.

در رابطه با نامحرم همين امر هست يعني وقتي به ما اجازه داده نمي شود كه بدون قصد ازدواج با جنس مخالف نامحرم راحت باشيم به دليل اين است كه اين مي تواند سبب مفسده شود.
برخي ممكن است بگويند ما به خودمان مطمئن هستيم ولي خداوند كه خالق ما است اين رابطه را امضا نكرده. تجربه مشاوره اي به ما مي گويد دستورات ديني نقش پيشگيرانه بسياري قوي اي دارد.
در همين رابطه نيز حس دلسوزي شما سبب شروع يك ارتباط بيشتر و راحت شدن آن دختر شد. درحالي كه اگر به وظيفه شرعي خود ادامه مي داديد او هم طمع ارتباط با شما را از سر بيرون مي كرد.

خدا رو شكر
خدا رو شكر كه انسان مقيد هستيد و براي مديريت اين رابطه ترفندهاي زيادي مانند تغيير ساعات كاريف بي توجهي و....به كار بسته ايد.
اما دوست من وظيفه شرعي شما اين است كه با نامحرم ارتباط راحتي نداشته باشيد و همين را جز برنامه خود قرار دهيد نبايد ديگر ذهن تان را مشغول كنيد كه چگونه حلاليت بطلبيد. استغفار سبب بخشش مي شود ولي نامه نگاري يا پيش قدم شدن براي حلاليت مي تواند ذهن آن دختر را بيشتر مشغول كند و اين به نوعي همكاري ناهشيار در انحراف او است.

تجربه كرديد؟
به نظرم هر كسي تجربه كرده است كه اگر به يكي از اقوام يا دوستانش چندبار تماس بگيريد و يا با ذوق شوق پيامك بدهد ولي او جوابش را ندهد سرد مي شود و انگيزه ادامه دادن اين ارتباط نمي ماند يا به شدت كاهش پيدا مي كند. اين روش به زبان روان شناسي خاموشي نام دارد. در براي اين اگر او پيام شما را عادي يا پرشور بدهد شما نيز انگيزه تان قوي تر مي شود كه ارتباط را ادامه دهيد. در اين اتفاقي كه براي شما افتاده بايد شما روال زندگي طبيعي خود را ادامه دهيد فقط اگر سراغ تان آمد به طور كوتاه و خلاصه بگوييد كه شما شرعا نمي توانيد اين ارتباط را داشته باشد و تمامش كنيد. دقت كنيد توضيح دادن زيادي خودش مي تواند انگيزه ادامه ارتباط را براي ايشان تقويت كنيد.
خب شما هم طبيعي است كه به عنوان يك انسان احتمال اين كه ذهن تان درگير او شود زياد است البته اگر قصد ازدواج داشته باشيد و با با هماهنگي خانواده باشد ايرادي ندارد مشكل جايي است كه شرايط موجود نباشد و شما ارتباط را ايجاد كنيد.

اگر ذهن تان مشغول اين دختر شده
بايد از فراغت زيادي دوري كنيد
ذهن تان را به كار، مطالعه ، ذكر و...مشغول كنيد.
اگر خيالات مربوط او به سراغتان آمد مانع شويد و فكرتان را ورزش، شنيدن راديو، خواندن كتاب، ذكر صلوات و لااله الاالله، محاسبات رياضي و ....مشغول كنيد.
به جاي نگراني و احساس گناه توبه كنيد و به قول خداوند سوره زمر آيه 53 اعتمادكنيد كه خداوند بخشنده و مهربان است. و هر موقع احساس گناه به شما دست داد اين آيه را تكرار كنيد.

به ياد داشته باشيد تا تفكر، تحقيق و مشاوره با متخصص در كار است نبايد سراغ استخاره برويد و فال گرفتن براي خوش بين بودن است نه اين كه روي ان حساب باز كنيد. مثلا بگيد حافظ مي گويد دوست خوبي به دست خواهم اورد اين يعني مثلا همسر خوب به خاطر چشم پوشي از گناه به دست مي آورم ان شاالله

نيز نبايد اتفاق تصادف را به اين امر نسبت دهيد ممكن است هشدار باشد و ممكن است اتفاقي طبيعي باشد كه در زندگي عادي ما رخ مي دهد.

تذر:اگر احساس گناه زياد داريد و يا افكار تكرار سراغتان مي آيد و رفتار تكراري مانند چك كردن قفل در، سشستن دست و...داريد در اين خصوص با مشاوره حضوري و يا در صورت عدم امكان با مشاوره تلفني 096400 تماس بگيريد

سلام علیکم منم اگه نظر داشتم میدادم

فقط میگم بهتره با یک نامه بدون این که کسی بفهمه وبدون نوشتن اسم از اون حلالیت بطلب اما واجب نیست چون کسی که لباس بدن نما بپوشه وکارای زشتی انجام بده خودش مقصره اما بهتره که کاری نکنی

سلام علیکم و رحمة الله.
صحبت های جناب حامی بسیار کامل و قابل توجه هست.
شکر خدا کنید که شما ایمان دارید و وسوسه ی ارتباط با اون نشدید.استغفار کنید و ذکر بسیار بگید.
«لاحول و لا قوة الا بالله العلى العظيم »
موفق و در پناه حق باشید انشا الله.:Gol:

بهتر بود که از اول اصلا بهش محل نمی دادید و به اینکه به شما علاقه داره یا نداره فکر نمی کردید.
نباید این چیزها براتون مهم باشه. به هرحال، هر کسی ممکنه به هرکس دیگه ای ناخواسته علاقه مند بشه و این هیچ ربطی به ما نداره.
یه بار یه دختره از یه مشاور پرسید: "من عاشق استادمون شدم چیکار کنم؟"
مشاور گفت: "تو اون کلاستون چندتا دختر هست؟" دختره گفت: بیست تا.
مشاوره گفت: احتمالاً بیشتر همکلاسیهاتون حسی شبیه حس شما دارند و هرکدام هم تصور می کنند که احساسشان با احساس دیگری فرق دارد.

حالا اینجا اون استاده باید نسبت به همه ی اونا احساس مسئولیت کنه؟
بی خیال بابا!

شما گناه کاری چون وسوسه ی شیطان رو بهش توجه کردی
اون اگه آدم درستی بود خودشو نمی چسبوند به یه پسر نامحرم
حرامه تمامش کن و بهش فکر نکن

به نام خدا
سلام

نوشت:
الان از لحاظ شرعی اجازه دارم نامه حلالیت بنویسم و بهش بدم نه نامه عاشقانه دیگه هم نمیبینمش

چه كاريه مجيد جان.اون ميخواسته تو رو فريب بده نتونسته.شما در قطع رابطه كار درست رو انجام دادي مسئول احساسات ديگران كه نيستي،شما از دام گناه اون دختر فرار كردي حالا عذاب وجدان گرفتي؟:khaneh:
شما يه تصادف اتفاقي رو اون همه بزرگ ميكني و نتيجه ميگيري كه اين عاقبت اون كاره.
خوب از كجا معلوم اين تصادف يك تنبيه ازجانب خدا بوده؟
شايد به قول معروف دفع بلا بوده؟
شايد...
و هزار دليل ديگه ممكنه برا اين تصادف باشه.پس ذهنتو در اين مورد درست كن.
نيازي به عذر خواهي و حلاليت طلبيدن و ... هم نيست اون بايد حلاليت بطلبه كه البته با مفاسدي كه داره كنسله.
البته به نظر ميرسه شما يكم مسائل زندگي رو بزرگ ميكنيد.در اين مورد هم يكم فكر كن.

ومن الله توفيق

سلام از نظر شرعي تا وقتي قصد لذت نباشد و ترس افتادن در گناه اشكالي ندارد
اشكالي ندارد يعني اين كه اگر نوشتي عذاب نمي شوي چون وقتي گناه مي شود كه كاري حرام اتفاق بيفتد يا واجبي ترك شود ولي اخلاقا چي اخلاقا بايد مراقب باشيد
چون اين امر مي تواند ذهن ايشان را درگير كند
اگه خيلي ناراحتش هستيد استغفار كنيد و غسل توبه. براش هم دعا كنيد
به قول دوستمان لبيك يا علي نقي اهميت ندهيد و مهمش نكنيد چون اين مي تونه خود شما را درگير كند بالاخره پنبه و آتيش ديگه تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل و شيطان سرش درد مي كنه براي همين كارها
يا علي بگو پرونده را ببينديد از امام عصر بخواهيد دست همه ما رو بگيرند كه راه دينداريتاريك شده است و باريك
يا علي

لبیک یا علی النقی;559688 نوشت:
یه بار یه دختره از یه مشاور پرسید: "من عاشق استادمون شدم چیکار کنم؟"
مشاور گفت: "تو اون کلاستون چندتا دختر هست؟" دختره گفت: بیست تا.
مشاوره گفت: احتمالاً بیشتر همکلاسیهاتون حسی شبیه حس شما دارند و هرکدام هم تصور می کنند که احساسشان با احساس دیگری فرق دارد.

حالا اینجا اون استاده باید نسبت به همه ی اونا احساس مسئولیت کنه؟
بی خیال بابا!

اين سخن دقيق است

[="RoyalBlue"]این طور تصور کنید که خدا اون تصادف را براتون پیش آورده تا بهانه خوبی برای خارج شدن از اون کار و دور شدن از اون دختر براتون فراهم بشه وگرنه با این عذاب وجدان الکی دچار خطا می شدی![/]

سلام

جناب حامی نظر خوبی رو پیشنهاد دادند...

ی نکته دیگه اینکه اگه نامه به وی بدید شاید شما از نظر روحی روانی آرام شوید اما برعکس آن دختر پریشانیش بیشتر شود...

امان از مکر شیطان
به قول دوستتون اون خانم قبلا با کسی رابطه هم داشته. این یک اتمام حجته واسه شما. بعد ایشون به قول خودتون انقدر مایل بوده تا خودش را به شما نزدیک کند که به بیان خودتان ایشان را بی حیا هم تصور کردید. ایشان دختری هستند که با شیرین زبانی به زور وارد دل شما شدند و با یک لبخند شما انرا به منزله ی جواب مثبتتان دانسته اند.
ایا راضی می شود با چنین کسی ازدواج کنید؟؟؟؟ اسلام خالق ماست و راه را بهتر از ما می شناید و احکام پیشگیرانه از گمراهی و بدبختی را در قالب واجب و حرام برایمان فرستاده. انوقت ما به دلمان دل خوش کنیم و یک بیت حافظ
شما به نا محرم لبخندی می زنید که دل او را برای یک گناه گستاخ می کنید و انوقت دل خدا را که امید بسیار به شما بسته بود را می شکنید و خداوند یک تصادف را برای پاک شدن شما از گناه و توجه دادن شما به نظارن خودش در مسیرتان قرار میدهد. چرا اینطور تصادف را توجیه نمی کنید؟ چون این حرف شما نیست و وسوسه شیطان برای گمراهی بندگان شایسته ی خداست. کم حرفی در برابر نا محرم را دلیل بر خجالتی بودنتان ندانید بلکه این نشانه دینداری شماست. همیشه جلوی نامحرم کم حرف باشید بهتر از چرب زبانی با نامحرمان است
احتمالا بازاری هستید و بعد از این با این مسایل بیشتر هم مواجه خواهید شد. خودتان را برای جهاد اکبر بسازید و نگران دلشکستن نامحرمان نباشید. او اگر عاشق واقعی شما باشد اولا با یک نگاه عاشق نمیشود و ثانیا از طریق خانواده اقدام می کرد. شما که شاغلید چرا زودتر با ازدواج با همسری شایسته مسیرتان را هموارتر نمی کنید؟
دین موید عقل سالم است و دشمن نفس اماره و دشمن سوارکارش یعنی شیطان است. در گام بعدی اختیار دارید و تصمیم با خودتان. اینبار به خیر گذشت ولی منتظر بعدی باشید
التماس دعا

tah;559694 نوشت:
شما گناه کاری چون وسوسه ی شیطان رو بهش توجه کردی
اون اگه آدم درستی بود خودشو نمی چسبوند به یه پسر نامحرم
حرامه تمامش کن و بهش فکر نکن

دوست عزیز سلام
باز شما با همون لحن تاپیکی که سرش بحث شد به دوستمون سرکوفت میزنی که...
ببین من یه نظری دارم در مورد شما . شما خوب حلال و حرام رو در کوچکترین حالت و ریزترین وضعیت تشخیص میدی که کار خوبیه . مثلا خوب میدونی که صحبت غیر ضروری با نامحرم حرامه و نباید ایشون با خانوم سلام علیک میکرد. خب تا اینجا درست.
و اون خانوم هم دختر ایدا آلی نیس چون فلان کرده اینم درست.
ولی شیوه برخورد درست با این افرادی که کار حرام کردند رو بلد نیستی.طوری شماتت میکنی انگار همه معصومند. نه مردم باید راهنمایی بشن نه سرزنش.
همین داعش رو نگاه کن چطوری برای یک گناه کوچک بدون حرف و حدیث خون راه می اندازند!
پیروز باشی

دوست عزیز سلام
بنده یک تجربه شبیه شما داشتم . خانوم چند سال پیگیر بود و خیلی خودشو اذیت میکرد و ناراحتی میکشید
منم دیدم اینطوری بلاتکلیف گناه داره شمارشو پیدا کردم و با پیامک در حدود 20 صفحه خیلی خیلی منطقی براش توضیح دادم که کار نشدنیه و ...
اونم دیگه از برزخ اومد بیرون و تکلیفش معلوم شد.
به نظرم اگه خیلی اصرار داری آرومش کنی یه ایمیلی ، شماره ای ازش پیدا کن و منطقی و مجازی حالیش کن شرایط چیه. البته شدیدا مخالف نامه فیزیکی و کتبی ام . نوشتن این نامه ها گاهی برای زندگیتون خطرناکه!!!
موفق باشی

سلام.من فکر میکنم این بهانه ای باشه واسه آغاز دوستی.شما هنوزم بهش فکر میکنی اگه واقعا نگران اون دنیا هستین واقعا باید فراموشش کنین کاری هم نکردین ک بخواین حلالیت بطلبین.بهتره با خودتون رو راست باشین.چون دوستایه زیادی رو دیدم ک ب خاطر عذرخواهی و حلالیت و این حرفا باهم رفیق شدن و کارشون هنوز هم ادامه داره واسه همین این نظر رو دادم.هرجا هستین موفق باشین.

mohamad313;559880 نوشت:
دوست عزیز سلام
باز شما با همون لحن تاپیکی که سرش بحث شد به دوستمون سرکوفت میزنی که...
ببین من یه نظری دارم در مورد شما . شما خوب حلال و حرام رو در کوچکترین حالت و ریزترین وضعیت تشخیص میدی که کار خوبیه . مثلا خوب میدونی که صحبت غیر ضروری با نامحرم حرامه و نباید ایشون با خانوم سلام علیک میکرد. خب تا اینجا درست.
و اون خانوم هم دختر ایدا آلی نیس چون فلان کرده اینم درست.
ولی شیوه برخورد درست با این افرادی که کار حرام کردند رو بلد نیستی.طوری شماتت میکنی انگار همه معصومند. نه مردم باید راهنمایی بشن نه سرزنش.
همین داعش رو نگاه کن چطوری برای یک گناه کوچک بدون حرف و حدیث خون راه می اندازند!
پیروز باشی

دوست عزیز اولا من سرزنش کردم که بفهمه کارش اشتباه بوده نه اینکه دعوا کنم باهاش
باید گناهش یاد آوری بشه
این دوست چطور راهنمایی بشه
بچه که نیست ما بخواهیم بهش درس دین رو بدیم ! ایشون وسوسه ی شیطان بهش غلبه کرده

موضوع قفل شده است