کمالگرایی در ازدواج

تب‌های اولیه

27 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمالگرایی در ازدواج

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

که با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام

با کمالگرایی ام در ازدواج چه کنم؟

من تا حدودی کمالگرا هستم، از موقعی که خودم را شناختم، خواسته یا ناخواسته به جای این که کمالگرایی خود را سرکوب کنم سعی کردم آن را جهت دهی کنم، پس همیشه تلاش کردم در امور معنوی نگاهم به بالاتر از خودم باشد و در امور مادی به افراد پایین تر از خودم توجه داشته باشم.

نتیجه اینکه:
1- عموما دوستانم کسانی بوده اند که از لحاظ علمی و اعتقادی بهتر از خودم بوده اند و از لحاظ مالی در سطح خودم یا ضعیف تر بوده اند.
2- الان طلبه ای هستم که مشغولیت های علمی-پژوهشی دارم و در زمینه های مختلفی -اقتصاد، فرهنگ، سیاست، استراتژی و .... - دارای اطلاعات و قدرت تحلیل خوبی هستم(این را فقط خودم نمی گویم).
به عنوان نمونه می گویم: در اقتصاد کلان، نظام پشتوانه و اعتبار، نظام عرضه و تقاضا، بهروه وری و ... ارتباط بین آنها را درک می کنم و تحلیل های خودم را دارم.
اگر کسی بگوید، پول فاقد ارزش است چون اصل و اساس چیزهای دیگر است و پول وسیله است و از این نوع صحبت ها، باید بگویم برای من بی ارزش بودن پول حتی به لحاظ مادی هم اثبات شده است. یا اینکه می دانم چگونه آمریکا چگونه در سایر کشورها ایجاد تورم می کند.
3- به نظرم می رسد تا حد زیادی احساسات من تابع عقلانیت من شده است؛ به این معنی که در اکثر موارد به چیزهایی علاقه مند می شوم که مبتنی بر قواعد منطقی و عقلانی بوده و پیش از آن چهارچوب های فکری ام آن را تایید کرده باشند.
4- من اساسا بینش و نوع نگرشی متفاوت از سایرین داشته و آرمانگرا نیز هستم و اهداف بلندی دارم.

خلاصه اینکه هرچند خداوند لطف کرد و این کمالگرایی و جهت دهی کردن آن دلیلی برای رسیدن به جایگاه فعلی ام شد، اما حالا که به مسئله ازدواج رسیده ام، این کمالگرایی دارد مرا آزار می دهد و تا حدی دچار وسواس فکری شده ام.
چند ماهی است که به خواستگاری خانمی رفته ام که ویژگی های بسیار خوبی دارند و به جرئت می توانم بگویم مطلوب بسیاری از آقایان مذهبی و حزب اللهی هستند و به همین خاطر نیز تصمیم به ازدواج گرفتیم و به خاطر برخی مشکلات هنوز حتی عقد نکردیم، پس ارتباط خیلی ضعیفی داریم، اما مسئله اینجاست که بدلیل این فاصله چند ماهه متاسفانه در این اواخر، فکرِ ویژگی های نامطلوب ایشان -البته فقط از نظر بنده- به صورت مداوم به ذهنم خطور می کند و مرا مردد می کند. یکی دیگر از مسائلی که باعث تردید بنده می شود این است که در حیطه تحقیقاتم می بینم دخترانی که یکی یا برخی از ویژگی های نداشته ایشان را دارند.

بگذارید ویژگی های خوب ایشان و ویژگی هایی که دلخواه بنده بوده و مرا مردد می کند را بیان کنم.
ویژگی های مثبت: از سادات بزرگوار هستند،متدین، ولایت مدار،متخلق، اهداف خوب از ازدواج، علاقه مند به حوزه علمیه، شرکت در درس اخلاق، قناعت خوب، با اقتضائات طلبگی مشکلی ندارند، علاقه مند به رشد هستند، بعضی مسائل را ابتدائا خودشان قبول نداشتند چون دیدند به نفعشان است یا به خاطر بنده پذیرفتند و ....
ویژگی هایی که فقط من فکر می کنم منفی است:
1- ایشان می خواهند عروسی بگیریم. بنده با ماهیت عروسی و ولیمه دادن هیچ مشکلی ندارم، اما وقتی می بینم دیگر جوانان در ابتدائیات زندگی خود دچار مشکل هستند اصلا نمی توانم تحمل کنم که من چنین خرجی بکنم، ترجیح می دهم آن را به سایر جوانان بدهم تا کمکی برای آنها باشد. اما متاسفانه پذیرفتم.
2- من به خاطر نوع تفکراتم و اهدافم، سبک زندگی کاملا متفاوتی از عرف جامعه می خواهم داشته باشم، یک مصداق آن حذف تلویزیون از زندگی است که ایشان تا حدی خواهان آن هستند.
3- ایشان الحمدلله حجاب مناسبی دارند اما متاسفانه بنده وقتی بعضی خانم ها مثلا همسران برخی طلبه ها را می بینم که دستکش به دست می کنند و پوشیه می گذارند، عمیقا غبطه می خورم. در این مورد سخت گیری نکردم و نمی خواهم بکنم ولی متاسفانه چنین احساسی دارم
4- وقتی تفکرات برخی خانم ها را در مورد تعداد فرزندان، فقر در زندگی، عروسی نخواستن و ... را می بینم مجددا عمیقا غبطه می خورم. یا نظرات برخی از کاربران را در سایت دیدم، غبطه می خوردم.

نانوشته بعضی جوابهایتان را می دانم. توکل و توسل کرده ام، سعی کرده ام ویژگی های مثبت ایشان را در نظر خود بزرگ جلوه بدهم، از تکنیک توقف فکر تا حد امکان استفاده کرده ام. شاید بگویید موقتا از تحقیقات خود دست بردار تا وضعیت بهتر شود اما متاسفانه ممکن نیست.

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما برادر بزرگوارم
قبل از هر چيز بايد بگويم كه كمال گرايي دو نوع است: هنجار و ناهنجار
نوع هنجار آن كمك مي كند پويا باشيم و درجا نزنيم و با واقع بيني نسبت به امكانات، استعدادها و توانايي و محدوديت ها، رشد مطلوبي كنيم. توانايي و استعدادها را بسيج كنيم تا به كمال برسيم.
كمال گرايي ناهنجار، هم عامل اضطراب است و هم با اضطراب شدت مي يابد و ما را در دوري معيوب قرار مي دهد. هميشه از رشد خودناراضي هستيم و بيشتر به راه نرفته مي انديشيم تا راه رفته. در اينجا به استعدادها و امكانات و محدوديت ها و شرايط به طور واقع بينانه نمي نگريم.
افراد وسواسي كمال گرا هستند هرچه وسواس شديدتر مي شود كمال گرايي آنها هم زيادتر مي شود.
كمال گرايي ناهنجار در ازدواج ممكن است حاصل عوامل زير باشد:
اضطراب و وسواس
مطالعه زندگي افراد ناموفق
بالا رفتن سن ازدواج
تجارب زندگي ناموفق در اقوام نزديك
ضريب هوش بالا(از جهاتي مشكل ساز است و قدرت سازگاري اجتماعي را پايين مي آورد)
خودشيفتگي (اخلاقي و روان شناختي)
و...

اگر نشانه هاي اضطراب و وسواس فكري و عملي در شما وجود دارد حتما از روان شناس باليني كمك بگيريد. تا زماني كه مشكل اضطراب و وسواس حل نشود ترديدها و دودلي ها ادامه خواهد داشت.
اگر مشكل اضطراب و وسواس نداريد و در گزينش همسر گرفتار ترديد هستيد زير نظر مشاور ازدواج باشيد مانند وقتي كه ما پايمان آسيب مي بيند و مجبوريم مدتي از عصا كمك بگيريم، مشاور در اين تحيرها همراه ما است تا زماني كه به ثبات برسيم.
تكنيك هاي زير را پيوسته ادامه دهيد:
1- تمركز بر نقاط قوت
2- توقف فكر وقتي به صفات منفي فكر مي كنيد
3- واقع بيني (توجه به اين كه گل بي خار خداست) لازم است دفتر مخصوصي داشته باشيد و پيوسته اين نكات را به خود متذكر شويد.
4- سگ تو چاه وسواسي مي افتد. افرادي كه خيلي حساس مي شوند و بيش از حد وسواس به خرج مي دهند اضطرابشان سبب مي شود از برخي جهات غفلت كنند وقتي چشم باز مي كنند مي بينند كه آن چيزي كه مي خواستند نيست بنابراين مشاور ازدواج كمك خيلي خوبي به شما است.
5- تمركز بر اين كه شما هم به عنوان يك انسان عيب هايي داريد. پيوسته به عيوب خود توجه كنيد و اين كه كمال گرا هستيد چون مي دانيد كامل نيستيد هم شخصيت و هم هوش ابعاد مختلف دارند ما در همه ابعاد كامل نيستيم به عنوان نمونه برخي iq قوي و گروهي eq قوي دارند برخي عقلانيتشان بر عواطف مي چربد و برخي برعكس و زندگي نياز به هر دو دارد يعني زن و شوهر نبايد كاملا همتا باشند و نه كاملا بيگانه از هم.(مشاوره ازدواج دختر و پسر اينجا نقش مهمي ايفا مي كند)
7- توجه به مشورت دركارها( پيامبر كه عقل كل بودند اهل مشورت بودند)
8- توجه به زندگي عرفا و فلاسفه اي مانند امام و علامه طباطبايي كه از همسرانشان انتظارات زيادي نداشتند
9- توجه به اين كه زنان عاطفه محور و جزيي نگرند و مردان كلي نگر و عقل گرا هستند و اين در شما پررنگ تر است. (ازدواج، ارتباط با طبيعت، شعر، كودكان و...مي تواند عاطفه و عقلانيت را متعادل كند در شما)
10- توجه به اين كه همسر شما نيز بعد از ازدواج رشد خواهد كرد و بايد زمينه ها را فراهم آورد تا در چيزي كه استعداد و علاقه دارد كار كند.
11- توجه به اين امر تجملات و مراسم خاطره انگيز براي اغلب خانم ها مهم است و برخي ممكن است شعار دهند كه مثلا مراسم عروسي نمي خواهند ولي در عمل خواهان آن هستند و روزي حسرتش را مي خورند و آه مي كشند البته برخي هم واقعا با اين ميل مقابله مي كنند( توصيه مي شودمراسمي به ياد ماندني و خاطره انگيز كم هزينه داشته باشيد)
12- ذكر لااله الاالله را زياد تكرار كنيد.
13- توسل، توكل و نذر و صدقه فراموش نشود

سلام
بنده کارشناس نیستم ولی وقتی سوالتون رو پرسیدم یاد سالهای پیشین زندگی خودم افتادم.
منم تقریبا اینجور تفکراتی در مورد همسر داشتم که الان به این نتیجه رسیدم که در برخی شرایط این کمالگرایی به ضرر آدمه و سبب محدودیت های نامطلوب میشه
حوصله توضیح بیشتر داشتم میام براتون مینویسم. بیشترفکر کنین:ok:

با سلام و عرض ادب

جالبه ! ولی این بیشتر افراط گرایی به نظر میاد تا کمال گرایی ...

شما باید اینو هم در نظر بگیرید همچین دختر خانومایی تو جامعه خیلی خیلی کم هستند اگه ایشون رو از دست بدید فکر میکنید بهتر از اون مورد میتونید گیر بیارید

البته هرچی صلاحه به نظرم شاید این حساسیتهاتون یکم زیاده روی هست و اگه ازدواج کنین تاثیر بدی رو زندگیتون بذاره

طاهر;551366 نوشت:
اما متاسفانه بنده وقتی بعضی خانم ها مثلا همسران برخی طلبه ها را می بینم که دستکش به دست می کنند و پوشیه می گذارند، عمیقا غبطه می خورم.

شما خودتون مطمئنید که به همین اندازه ها....عالی هستین که از یک دختری که به نظرم خیلی زیاد با شما کنار اومدن انتظار این چنینی دارید و غبطه میخورید؟!:Moteajeb!:
من عمرا بتونم مثل این دختر بشم.......
زندگی سختی قراره به این دخترتحمیل بشه حالا یه عروسی از دار دنیا میخواد شما مخالفید و غبطه میخورید؟؟؟؟؟عجبا...معذرت میخوام که ایشون یه دختر خانم هستند و شما یک پسر!تفاوت دارید و این تفاوت در هیچ صورتی هماهنگ نمیشه...اون یه دختره و پراز احساسات دخترونه...به خصوص وقتی از خیلیاش در طول زندگی با شما قراره بگذره...و طبق تئوری های شما زندگی کنه

طاهر;551366 نوشت:
ایشان می خواهند عروسی بگیریم. بنده با ماهیت عروسی و ولیمه دادن هیچ مشکلی ندارم، اما وقتی می بینم دیگر جوانان در ابتدائیات زندگی خود دچار مشکل هستند اصلا نمی توانم تحمل کنم که من چنین خرجی بکنم، ترجیح می دهم آن را به سایر جوانان بدهم تا کمکی برای آنها باشد. اما متاسفانه پذیرفتم.

سلام
پيامبر اسلام براي دخترشان چه كردند؟
عروسي سالم و ساده اي برپا شده و شادي كرد و وليمه دادند.
حضرت علي عروسي اي دعوت شدند فرمود چه افرادي تشريف مي آوردند؟
گفت: فلاني و فلاني و......
حضرت ديدند همه از اشراف هستند
گفت از فقي و فقرا كسي را نگفتيد؟
گفت نمي شناسم
حضرت اجازه گرفتند فردا شب با 50 فقير در وليمه عروسي ايشان شركت كردند
.

الجمع مهما امكن اولي من الترك
:ok:

حامی;552475 نوشت:
سلام
پيامبر اسلام براي دخترشان چه كردند؟
عروسي سالم و ساده اي برپا شده و شادي كرد و وليمه دادند.
حضرت علي عروسي اي دعوت شدند فرمود چه افرادي تشريف مي آوردند؟
گفت: فلاني و فلاني و......
حضرت ديدند همه از اشراف هستند
گفت از فقي و فقرا كسي را نگفتيد؟
گفت نمي شناسم
حضرت اجازه گرفتند فردا شب با 50 فقير در وليمه عروسي ايشان شركت كردند
.

الجمع مهما امكن اولي من الترك
:ok:

سلام جناب حامی ... امیدوارم که خوب و خوش وسلامت باشین ...

شما دختر یا پسر دارین که ازدواجش نزدیک باشه ... گفتم اگر اجازه بدین ... من برم 50 تا فقیر فقرا ... از حلبی آباد بیارم و در درون عروسی فرزندانتون شرکت کنیم ...

خوش میگذره ... حسابی میترکونیم ... قول میدیم ادب و اخلاق رو هم رعایت کنیم ... وقتی هم که غذا میارن ... هول نزنیم ...

نفرنفر;552486 نوشت:
سلام جناب حامی ... امیدوارم که خوب و خوش وسلامت باشین ...

شما دختر یا پسر دارین که ازدواجش نزدیک باشه ... گفتم اگر اجازه بدین ... من برم 50 تا فقیر فقرا ... از حلبی آباد بیارم و در درون عروسی فرزندانتون شرکت کنیم ...

خوش میگذره ... حسابی میترکونیم ... قول میدیم ادب و اخلاق رو هم رعایت کنیم ... وقتی هم که غذا میارن ... هول نزنیم ...

سلام
ما خودمون فقيريم و دعوتيم:Nishkhand:
مشكل اينه كه الان در مهماني هاي فاميلي حج، عروسي و افطاري و...گزينشي عمل مي كنيم

یاس...;552469 نوشت:
شما خودتون مطمئنید که به همین اندازه ها....عالی هستین که از یک دختری که به نظرم خیلی زیاد با شما کنار اومدن انتظار این چنینی دارید و غبطه میخورید؟!:Moteajeb!:
من عمرا بتونم مثل این دختر بشم.......
زندگی سختی قراره به این دخترتحمیل بشه حالا یه عروسی از دار دنیا میخواد شما مخالفید و غبطه میخورید؟؟؟؟؟عجبا...معذرت میخوام که ایشون یه دختر خانم هستند و شما یک پسر!تفاوت دارید و این تفاوت در هیچ صورتی هماهنگ نمیشه...اون یه دختره و پراز احساسات دخترونه...به خصوص وقتی از خیلیاش در طول زندگی با شما قراره بگذره...و طبق تئوری های شما زندگی کنه

اکثر مردا اینطوری هستن که اگه باهاشون را بیای ناز میکنن باید براشون سخت بگیری و ازشون فرار کنی تا دنبالت باشن ! :vamonde:

سلام
به نظرم همین ناشناس سؤال پرسیدن شما هم میتونه ناشی از کمال گرایی مفرط باشه. شاید فکر میکنید اگر کسی کاربری شما رو ببینه تعجب خواهد کرد که مثلاً چنین صحبت هایی از جانب شما بیان میشه!
در هر حال باید قبول کنیم که حداقل های دین هم موجبات رضای خدا رو فراهم میکنه و مخصوصاً در شرایط امروز لازمه بسیاری از تزئینات اعمال عبادی و شعائر رو کنار بگذاریم و به جای اون سراغ چیزهای مهم تری که ترک شده برویم.

*شیوا*;552496 نوشت:
اکثر مردا اینطوری هستن که اگه باهاشون را بیای ناز میکنن باید براشون سخت بگیری و ازشون فرار کنی تا دنبالت باشن !

کاملا درسته...اما دست خودمون نیست ، کار خداست که این خصلتمونو با گربه سانان یکی کرده !!!:ghati:

nhn1391;552607 نوشت:
کاملا درسته...اما دست خودمون نیست ، کار خداست که این خصلتمونو با گربه سانان یکی کرده !!!

شما کلاً آقایون رو زیر سوال بردیند : :mohandes: !!! یعنی چیییییییییییییییییییی ... :tajob:

طاهر;551366 نوشت:
ایشان می خواهند عروسی بگیریم. بنده با ماهیت عروسی و ولیمه دادن هیچ مشکلی ندارم، اما وقتی می بینم دیگر جوانان در ابتدائیات زندگی خود دچار مشکل هستند اصلا نمی توانم تحمل کنم که من چنین خرجی بکنم، ترجیح می دهم آن را به سایر جوانان بدهم تا کمکی برای آنها باشد. اما متاسفانه پذیرفتم.

سلام علیکم
کاربر گرامی از این که در مسیر بندگی قدم برمیدارید و به دنبال رسیدن به کمال الهی هستید جای خوشحالی دارد انشاالله همیشه در مسیر الهی ثابت قدم باشید
حقیقت امر بنده چندین بار مطالبتان را خواندم و بر روی آن تامل کردم و تصمیم گرفتم چند خطی بنویسم
به ابن جمله امام خامنه ای (روحی فداه )بیشتر فکر کنیدجمله ای که به زوج های جوان بعد از خواندن خطبه عقد میفرمایند و تامل برانگیز است
"بروید با هم بسازید"

کاربر محترم ،اینها را اول به خود غافلم میگویم بعد به شما ،هرچه انسان بتواند بیشتر زندگیش را به خط کش اسلام نزدیک کند قطعا بهتر است اما گاهی ما از یک نکته غافلیم وآن اینکه زن و شوهر قرار است در زندگی مکمل هم باشند نه اینکه از اول به طور تکامل یافته وارد زندگی یکدیگر بشوند !

گاهی ما فکر میکنیم نظرمان صد درصد درست است اما اگر برویم و بررسی کنیم میبینیم باید روی نظراتمان کمی تجدید نظر کنیم!

گاهی در زندگی بعضی چیز ها را دلمان میخواهد اتفاقا تماما معنوی و خوب است اما گاهی فراموش میکنیم خداوند الان دلش چه میخواهد !شاید دلش میخواهد آنچه را دلمان میخواهد به خاطر خدا نخواهیم!!

ما الگو داریم و الگویمان معصومین (ع) و تبع آن در حال حاضرولی فقیه امان هستند ،
مثلا اینکه شما دوست دارید مراسم عروسی نگیرید خیلی عالی است زیرا دلتان می خواهد برای رضای الهی به نیازمندانش کمک کنید
اما باخودتان چند چیز را فکر کنید

1- امام خامنه ای (روحی فداه ) برای فرزندانشان مراسم گرفتند و شام دادند اما خیلی خیلی ساده و اسلامی ، ایشان الگو هستند ،این را فراموش نکنیم
2- همسرتان دوست دارد مراسم بگیرند ، ایا خواسته اشان نامعقول است ؟

3-آیا با شاد شدن همسرتان دل خداوند خشنود نمیشود ؟
4-از طرفی واقعا کمک کردن به دیگران هم ارزش زیادی داردو رضایت الهی را به دنبال دارد
خب شما میتوانید بین این چند مورد جمع ببندید ! با همسر آینده اتان صحبت کنید و بگویید فلان مبلغ پول دارم نصفش را قلبا دوست دارم خواسته شما را عمل کنم (وواقعا هم عاشقانه اینکار را انجام دهید )، نصفش را هم شما اجازه دهید خواسته خودم را عمل کنم ، بعد با یک نیت الهی یک جشن خیلی خیلی ساده و اسلامی با ولیمه ساده ترتیب دهید(که در شان یک طلبه باشد ) و اتفاقا با این کارتان الگو میشوید برای کسانی که فکر میکنند مراسم باید آنچنانی باشد! خودش میشود تبلیغ دین! ، مبلغی از پول را هم به نیازمندان بدهید ،اینطوری چندین بارلبخند رضایت خداوند را حس خواهید کرد یکی از شادی همسر، یکی از شادی فقرا ، یکی الگوی یک جشن اسلامی برای دیگران بودن ، یکی گذشت از خواسته اتان !

موضوعات دیگرتان را هم اجازه بدهید رویش فکر کنم اگربه راه کار قابل ارائه رسیدم و توفیقی بود انشاالله خدمتتان عرض خواهم کرد
انشاالله در پناه خداوند موفق و سربلند و عاقبت به خیر باشید
التماس دعا ،یا زهرا(س)

علی ;552605 نوشت:
به نظرم همین ناشناس سؤال پرسیدن شما هم میتونه ناشی از کمال گرایی مفرط باشه.

سلام علیکم
ببخشید کاربر محترم ، شما مطمئنید این موضوع به خاطر کمال گرایی افراطی است ؟!، بنده حقیر فکرنمیکنم نگفتن نام کاربری ربطی به کمال گرایی افراطی داشته باشد !!

با تشکر ، التماس دعا ،یا زهرا(س)

سلام و وقت بخیر

یاس...;552469 نوشت:
شما خودتون مطمئنید که به همین اندازه ها....عالی هستین که از یک دختری که به نظرم خیلی زیاد با شما کنار اومدن انتظار این چنینی دارید و غبطه میخورید؟!:moteajeb!:
من عمرا بتونم مثل این دختر بشم.......
زندگی سختی قراره به این دخترتحمیل بشه حالا یه عروسی از دار دنیا میخواد شما مخالفید و غبطه میخورید؟؟؟؟؟عجبا...معذرت میخوام که ایشون یه دختر خانم هستند و شما یک پسر!تفاوت دارید و این تفاوت در هیچ صورتی هماهنگ نمیشه...اون یه دختره و پراز احساسات دخترونه...به خصوص وقتی از خیلیاش در طول زندگی با شما قراره بگذره...و طبق تئوری های شما زندگی کنه

خانم یاس اولا قرار نیست تحمیل بشه چون اون دختر خانم حق انتخاب داره بعدم اگه ایشون در حد من و شما باشه بله خیلی براش سخت میشه ولی اگه هم کفو اون آقا باشه دیگه سخت نیست براش چون خودشم دنبال همون نوع زندگیه!

یارب;552619 نوشت:


کاربر محترم ،اینها را اول به خود غافلم میگویم بعد به شما ،هرچه انسان بتواند بیشتر زندگیش را به خط کش اسلام نزدیک کند قطعا بهتر است اما گاهی ما از یک نکته غافلیم وآن اینکه زن و شوهر قرار است در زندگی مکمل هم باشند نه اینکه از اول به طور تکامل یافته وارد زندگی یکدیگر بشوند !



آقا/خانم یارب قرار نیست آدما کامل و بی نقص وارد زندگی هم بشن ولی در همون حدی که هستن و تکامل پیدا کردن حق دارن که با یه همسر هم کفو و هم سطح خودشون ازدواج کنن! بعد می تونن به همدیگه کمک کنن و در کنار هم به کمال برسن!

یه نکته هم به کاربر محترمی که سوال پرسیدن می خوام بگم ... این که بعضی از آدم ها ظرفیت رشدو دارن یعنی یه سری ویژگی ها مثل درک و منطق و ایمان و علاقه به پیشرفت و بهتر شدن و حق پذیری رو دارن که باعث میشه وقتی در کنار آدمی که سطح بالاتری نسبت به خودشون داره قرار بگیرن پیشرفت زیادی داشته باشن ...

عشق طوفان;552654 نوشت:
آقا/خانم یارب قرار نیست آدما کامل و بی نقص وارد زندگی هم بشن ولی در همون حدی که هستن و تکامل پیدا کردن حق دارن که با یه همسر هم کفو و هم سطح خودشون ازدواج کنن! بعد می تونن به همدیگه کمک کنن و در کنار هم به کمال برسن!

سلام علیکم
کاربر گرامی و محترم ، بنده حقیر هم همین را گفتم اما با یک نگارش دیگر! بنده ابدا منکر این نیستم که انسان بایدبا هم کفو خودش ازدواج کند ،بلکه با تمام وجود به این قضیه ایمان دارم که زن و شوهر در به کمال رسیدن یکدیگر موثرند و هرچقدر کامل ترباشند قطعا بهتر است و پیمودن مسیر آسان تر و شیرین تر است اگر خداوند بخواهد و به مصلحت انسان باشد !
بنده وقتی مطالب ایشان را میخواندم کاملا این کاربر بزرگوار را درک میکردم چون آرزوی هر دخترو پسری است که همسرش بیشترین امتیازات معنوی را داشته باشد ، بنده مدتیست خیلی روی این مسائل فکر میکنم و آنچه را برای ایشان نوشتم نتایج فکرم بود که پس از مشورت با افراد باتجربه و مصلحت اندیش و مذهبی به دست آورده بودم
اما ما باید درنظر داشته باشیم که به زندگی از زوایای مختلفش باید نگاه کرد، باید اهم و مهم کرد ،باید در زندگی خیلی توکل کرد خیلی ! این دو نفر اصول را دارند آنچه میماند را هم در طول زندگی می توان با توکل و گذشت و محبت به دست آورد
خانمی با چنین خصوصیاتی مطمئنن در زندگی مطیع همسر خواهد بود و اگر آقای محترم خوش اخلاق باشند مطمئنا با محبت و عشق می توانند حتی حجابی را که دوست دارند از ایشان بخواهند و ایشان نیز میپذیرند! انشاالله

در پناه خداوند موفق و سربلند باشید
التماس دعا ، یا زهرا(س)

یارب;552653 نوشت:
ببخشید کاربر محترم ، شما مطمئنید این موضوع به خاطر کمال گرایی افراطی است ؟!، بنده حقیر فکرنمیکنم نگفتن نام کاربری ربطی به کمال گرایی افراطی داشته باشد !!

سلام
نه مطمئن نیستم!
شما فکر میکنید به چه علت میتونه باشه؟

سلام

مطمئن اید خانمی که روبنده میندازه از همه نظر مطابق خواسته شماست؟؟ و همه ویژگی های خوب را داره؟؟
دوست منم شوهرش همیشه به دوست خودش ( اقا سید) غبطه میخوره که مثلا زنش اینکار و انکار میکنه !!!!!!!!!!!واقعا دوستم انقد موقع تعریف کردن حسرت میخوره و ناراحته که نگو :Ghamgin:
چرا همیشه مقایسه دارند پسرها؟؟؟؟؟؟؟؟خودش این دختر دوست داره و انتخاب کرده و ....... میگه از سرم زیادی اما در عمل وابیلا:Gig:

با سلام و آرزوی خوشبختی و سعادت

دوست ناشناس ، در امر ازدواج هیچ گاه به ایده آل و دست یابی به همسری مطلق فکر نکنید که هیچگاه محقق نمی شود. به گفته ی بزرگان امر مشاوره اگر دو نفر دارای حدود 60 تا 70 درصد تفاهم و اشتراک فکری ( البته در امور مهم و اساسی ) باشند میتوانند زوج موفقی شوند . پیروز باشید.

آقا یه چیزی در مورد همین پوشیه بگم خوب بهش فکر کن
روبند گذاشتن واجب نیس و مطلقا نشانه کمال زن نیس. به فاکتورهای اساسی اهمیت بده نه این چیزای ظاهری.خیلی از اینایی که تو حجاب هم ظاهر خیلی زیاد ایجاد می کنن اگه خوب بررسی شون کنی به خاطر یه چیزای خنده داریه که ربطی به عبادت نداره. اینو حوصله ندارم باز کنم.
خود بنده خانوم جوانی رو میشناختم از چه خونواده ای! چه برادرهایی !چه اسم و رسمی!
از تمام وجودش ادم می تونست یه کمی از چشماشو ببینه حتی ابروهاشم به زور دیده میشد از نزدیک.
دستکش و پوشیه و چادر خیلی گشاد و ...
چندتا فاکتور خیلی خیلی مثبت دیگه هم داشت که خوب نیس بهشون اشاره کنم. فقط شما بدون در حد کولاک. بالاتر از خانومای دوستانتون که شما بهشون غبطه میخورین!!! البته از نظر ظاهر فقط
ولی همین سرکار که بنده به دلیلی باهاش مجاور شدم یک ضعف های اخلاقی داشت که اصلا مناسب نیس بگم. خودم در برخورد اولی که باهام داشت متحیر شدم.
علاوه بر اینا یک سری چیزای پیش پا افتاده رو رعایت نمی کرد که حال ادم به هم میخورد از منشش! یه روزم تحملش سخت بود.
دیگه خودت مطلبو بگیر زشته جلو خانوما توضیح بدم.
اینارو فقط من به خاطر شرایط میدیدم و بقیه همون ظاهرو
البته اصلا منظورم این نیس که خانومای خیلی با حجاب همشون اینطورن. نه
این یه مثال بود از تجربه خودم که فهمیدم فاکتورهای اساسی واجب خیلی از حاشیه های مستحب مهمترن.خیلی!
امیدوارم منظورمو گرفته باشی عزیزم
این حرفارو فقط به این دلیل اینجا برات گفتم که اصلا اون چیزایی که در مورد پوشیه نوشته بودی جالب نیس به نظرم. قضیه یه عمر زندگیه آخه
باز حوصله داشتم میام برات تز میدم اگه ناراحت نشی:ok:

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام
گاهي اوقات آدم ها كمال گرا راهي جز پذيرش شرايط موجود ندارن.
گاهي اوقات مجبوريم توقعاتمونو چه از خودمون يا اطرافيانمون بياريم پايين هرچند برامون دشوار و سخت و شكننده باشه.ولي هميشه نميشه ديگران رو تغيير داد.و اگه بيش از حد تلاش بكني ديگران رو تغيير بدي فقط خودت دچار فرسايش ميشي.و ممكنه خيلي زود از كمالگرايي ما خسته بشن و روابط سرد بشه.
[/]

دوستان سلام

موضوع جالب و خوبی است.

دوست عزیز، شما را درک می کنم، چون بنده نیز مقداری با این موضوع درگیر هستم و چنین افرادی را از نزدیک می شناسم. یکی از این افراد، شخص محترم و موفقی هست که معمولا در کارها، خریدها و ... بهترین انتخاب ها را می کند به گونه ای که همه غبطه می خورند. مثلا در کارهای گروهی زیادی از نظرات این شخص سوال می کنند. اما همین فرد هنگام انتخاب همسر، به مشکل برخورد چون انتظار داشت که همسرش بتواند مانند او، دقیق باشد و بهترین انتخاب ها را بکند و برای مسائل بهترین دلیل ها را داشته باشد و می خواست که همسرش در این مسئله با او کفویت داشته باشد.

توصیه و راهنمایی کردن این افراد سخت است، چون این افراد معمولا افراد موفقی هستند و سعی می کنند در امور مختلفی اطلاعات داشته باشند و رشد کنند و نیازهای خود را خود برطرف کنند و معمولا نیز کارهایشان را به خوبی انجام می دهند. اما ....

مشکل اساسی افراد کمالگرا 2 چیز است:
1- هرچند موفق باشند اما تقریبا همیشه از خودشان رضایت ندارند.
2- در ارتباط با افراد نزدیک خود، کنترل گر و سخت گیر هستند.

عزیزانی که به این برادر انتقاد کردید که افراطی هست یا بیش از حد کمالگرا است، بنده فکر می کنم که انتقادتان چندان وارد نیست. چرا؟

چون:
1- اینگونه که از نوشته ایشان پیداست، ایشان حداقل کمالگرایی خود را به عنوان یک مشکل پذیرفته اند و به این مسئله واقف هستند و می خواهند آن را تعدیل یا برطرف کنند. چون نوشته بودند که کمالگرایی در ازدواج آزارشان می دهد و کارهایی نیز برای رفع آن کرده بودند. پس ایشان به دنبال این هستند که مشکل خود را حل کنند نه اینکه خانم محترم خود را با خود سازگار کنند.
2- ایشان به خودی خود چندان مقصر نیستند، چون کمالگرایی ویژگی هست که در آن شخص به دنبال کامل ترین ها هستند و در نوع ناهنجار آن کم پیش می آید که به چیزی کمتر از بالاترین ها رضایت بدهند و بتوانند به خوبی واقعیت را بپذیرند. به طور مثال آنها هیچ وقت به نمره ای کمتر از 20 رضایت نمی دهند. خاطرم هست که در دوران مدرسه شخصی بود که معدل وی 19.91 شده بود و به همین دلیل بر روی درسی که در آن نمره ای پایین تر از 20 گرفته بود، اعتراض زد.
البته شاید کمالگرایی ایشان از نوع ناهنجار نباشد.

برادر محترم، جناب حامی راهکارهای خوبی دادند. جناب یارب نیز راهکار خوبی برای حل یکی از مشکلات دادند.

بنده نیز توصیه می کنم فرق عشق و ازدواج را در مطلب زیر بخوانید:
[SPOILER]شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟
استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی...
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

استاد پرسید: چه آوردی ؟
با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیداکردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.
استاد گفت: عشق یعنی همین...!
شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟

استاد به سخن آمد که : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی...
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت .
استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم .
استاد باز گفت: ازدواج هم یعنی همین...![/SPOILER]

حامی;552357 نوشت:
سلام خدمت شما برادر بزرگوارم
قبل از هر چيز بايد بگويم كه كمال گرايي دو نوع است: هنجار و ناهنجار
نوع هنجار آن كمك مي كند پويا باشيم و درجا نزنيم و با واقع بيني نسبت به امكانات، استعدادها و توانايي و محدوديت ها، رشد مطلوبي كنيم. توانايي و استعدادها را بسيج كنيم تا به كمال برسيم.
كمال گرايي ناهنجار، هم عامل اضطراب است و هم با اضطراب شدت مي يابد و ما را در دوري معيوب قرار مي دهد. هميشه از رشد خودناراضي هستيم و بيشتر به راه نرفته مي انديشيم تا راه رفته. در اينجا به استعدادها و امكانات و محدوديت ها و شرايط به طور واقع بينانه نمي نگريم.
افراد وسواسي كمال گرا هستند هرچه وسواس شديدتر مي شود كمال گرايي آنها هم زيادتر مي شود.
كمال گرايي ناهنجار در ازدواج ممكن است حاصل عوامل زير باشد:
اضطراب و وسواس
مطالعه زندگي افراد ناموفق
بالا رفتن سن ازدواج
تجارب زندگي ناموفق در اقوام نزديك
ضريب هوش بالا(از جهاتي مشكل ساز است و قدرت سازگاري اجتماعي را پايين مي آورد)
خودشيفتگي (اخلاقي و روان شناختي)
و...

آیا کمالگرایی هنجاری می تواند منجر به کمالگرایی ناهنجار نیز شود؟
لطفا پاسخ سوالات زیر را نیز بدهید.

عشق طوفان;552654 نوشت:

آقا/خانم یارب قرار نیست آدما کامل و بی نقص وارد زندگی هم بشن ولی در همون حدی که هستن و تکامل پیدا کردن حق دارن که با یه همسر هم کفو و هم سطح خودشون ازدواج کنن! بعد می تونن به همدیگه کمک کنن و در کنار هم به کمال برسن!

یه نکته هم به کاربر محترمی که سوال پرسیدن می خوام بگم ... این که بعضی از آدم ها ظرفیت رشدو دارن یعنی یه سری ویژگی ها مثل درک و منطق و ایمان و علاقه به پیشرفت و بهتر شدن و حق پذیری رو دارن که باعث میشه وقتی در کنار آدمی که سطح بالاتری نسبت به خودشون داره قرار بگیرن پیشرفت زیادی داشته باشن ...


توصیه های مشاوران، در بهترین حالت همچون توصیه های جناب حامی و داستانی که بنده نقل قول کردم، منوط به کنترل کمالگرایی و قناعت است. حال مسئله اینجاست که اگر شخصی مانند این کاربر محترم باشند که طبق نوشته خودشان، به جای کنترل کمالگرایی، آن را جهت دهی کرده باشند و در نتیجه به جایگاهی رسیده باشند، چه کار باید بکنند؟
آیا باید طبق گفته مشاوران کمالگرایی خود را کنترل کرده و قناعت کنند؟ یا اینکه به دنبال شخصی هم سطح خود باشند؟
اگر بخواهند قناعت کنند، پس چرا توصیه به کفویت می شود؟
اگر بخواهند با هم سطح خود ازدواج کنند، چرا توصیه به کنترل و قناعت می شود؟
اگر بخواهند با فردی هم سطح خود ازدواج کنند، آیا باید شخصی که انتخاب می کنند همچون آنها کمالگرا باشد؟
چگونه باید بدانند که فردی که انتخاب کرده اند ظرفیت رشد را دارد و می تواند سخت گیری های آنها را تحمل کند؟

ضمنا این افراد همچنان که رشد می کنند احتمالا سخت گیر تر نیز می شوند.

ای کاش جناب حامی همان گونه که به شخص سوال کننده پاسخ دادند، به این سوالات نیز پاسخ بدهند زیرا اینها سوالاتی که حقیر نیز در ارتباط با این افراد با آنها مواجه می شوم.

پرستوی تنها;552743 نوشت:
با سلام و آرزوی خوشبختی و سعادت

دوست ناشناس ، در امر ازدواج هیچ گاه به ایده آل و دست یابی به همسری مطلق فکر نکنید که هیچگاه محقق نمی شود. به گفته ی بزرگان امر مشاوره اگر دو نفر دارای حدود 60 تا 70 درصد تفاهم و اشتراک فکری ( البته در امور مهم و اساسی ) باشند میتوانند زوج موفقی شوند . پیروز باشید.


درست است، بنده نیز در ارتباط با این افراد، همین توصیه ها را می کنم اما واقعا در مواجهه با آنها در می مانم. چون همان طور که در بالا ذک کردم، ویژگی شخصیتی این افراد به گونه ای است که به این حدود قانع نیستند و نمی پذیرند.

mohamad313;552792 نوشت:
آقا یه چیزی در مورد همین پوشیه بگم خوب بهش فکر کن
روبند گذاشتن واجب نیس و مطلقا نشانه کمال زن نیس. به فاکتورهای اساسی اهمیت بده نه این چیزای ظاهری.خیلی از اینایی که تو حجاب هم ظاهر خیلی زیاد ایجاد می کنن اگه خوب بررسی شون کنی به خاطر یه چیزای خنده داریه که ربطی به عبادت نداره. اینو حوصله ندارم باز کنم.

به نظر حقیر می رسد که مشکل این برادر، پوشیه نیست، چون ایشان برخی معیارهای خوب خانم را نوشته اند و گفته اند که نمی خواهند در این زمینه سخت گیری کنند.
فکر می کنم مشکل، همان کمالگرایی ایشان است که مثلا در این مسئله نیز کامل ترین را می خواهد. احتمالا اگر کامل تر از این وجود داشت، آن را دوست داشتند.

علی علی

سلام
این خیلی خوبه که شما کمال گرا هستید و فکر کنم تقریبا همه کسانی که توی این سایت هستن دنبال همین موضوع هستن که عضو این سایت شدن نه مثلا عضو سایتای تفریحی دیگه!

ولی خودتون انصافا یه نگاهی به ویژگیهایی که به عنوان امتیازات! خودتون نوشتید، بندازید:

اینا برای رزومه کاری و پیدا کردن یه شغل خوب و چیزایی مثل این خیلی خوبه اما برای زندگی واقعا چه فرقی می کنه که آمریکا چطور تورم درست می کنه؟ مهم اینه که حالا این تورم وجود داره شما چطور میتونید اقتصاد خانواده تون را تنظیم کنید. و ...

در حالی که ویژگیهایی که برای اون دختر خانم گفتید همشون چیزایی بودن که آرزوی هر مردیه که یه همچین همسری داشته باشه.
[SPOILER]البته من افرادی رو می شناسم که تمام ویژگیهایی که شما گفتید رو دارن و اصلا هم هیچکدوم ویژگیهای بدی که مد نظر اون جناب که مثال آوردن رو هم ندارن [/SPOILER]
اما با این طرز فکر شما فکر کنم مشکلات زیادی بعد براتون توی زندگی بوجود میاد.

خوبه که آدم کمال گرا باشه و این کمال گرایی رو در تمام جنبه ها پرورش بده مخصوصا در زمینه مسائل خانوادگی و نکات زندگی موفق.

پس بهتره بجای فقط فکر کردن به کمالات فردی خودتون به این فکر کنید که چطور میتونید یه زندگی کامل در کنار همسرتون داشته باشید که لازمه اش گذشتن از خیلی از خواستهای فردی میشه.

انشاء الله که خوشبخت و سعادتمند باشید.

دوستان سلام

موضوع به این مهمی، نمی دانم چرا مسکوت مانده است.
اطراف بنده از این آدم های کمالگرا هستند، آدم هایی که واقعا خیلی موفق هستند. مردانی که با ایمان، با اخلاق و مستقل. اینها واقعا چی کار باید بکنند؟
آیا به خاطر کمالگرایی باید از معیارهای خودشان کوتاه بیایند و با کسی که کفو آنها نیست ازدواج کنند، چگونه؟
یا اینکه باید کفو خود را بیابند؟ چگونه؟

علی علی

به نظر بنده یا از کمالگرایی صرف نظر کنند و به همین ها اکتفا کنند یا به کمالگرایی انقدر ادامه دهند که به شخص مورد علاقه برسن البته هیچ گارانتی هم نداره که برسن

من خودم که به ازدواج زمانی اعتقاد دارم که واقعا شخص باب طبع من باشه و الا بترشم هم مهم نیست

تنهایی هم بد نیست ادم با عشق خدا زندگی میکنه همیشه احساس ارامش میکنه ....:ok::Gol:

منم مشکل کمالگرایی در ازدواج دارم
اصلا چی میشه که آدم کمال گرا میشه ریشه های این کمال گرایی چیه و چه عواملی سبب میشه که آدم اینگونه صفات در اون بوجود بیاد .چون فکر کنم اگه ریشه ها رو پیدا کنم بهتر بتونم مشکلمو حل کنم.و از طرفی من به سهولت دسترسی به مشاور ندارم و حرف هر مشاوری رو هم قبول ندارم
یه مطلب دیگه هم اینکه آیا ما باید این عیب رو رفع کنیم بعد ازدواج کنیم یا نه.
بنده خودم دارم 29 ساله میشم و الان ازدواج شده برام یه کابوس که اعتماد به نفسمو تو این زمینه کم کرده میترسم ازدواج کنم بعد نتونم با دختر مردم زندگی کنم و اون و خودمو بدبخت کنم . چون من حتی تو دوستیابی هم با هر کسی دوس نمیشم اصلا شاید من تو یه دنیای دیگم چند سالی است که اعتقادات کمال گرایانه نسبت به دین پیدا کردم و تا حدودی با این اعتقادات هماهنگ شده ام ولی اغلب مردم اینطور نیستند. مثلا من به اون چیزی که باید باشد و درست هم همین است عمل میکنم نه به جامعه کار دارم نه به چشم و هم چشمی نه به خوشایند مردم نه ...

واقعا امیدی به نجات هست؟

موضوع قفل شده است