معجزه جدید قرآن بار دیگر همگان را در حیرت باقی می گذارد
تبهای اولیه
یک عرب بتازگی یک نمودار از قران رسم کرده که عمود ان تعداد ایات سورها و افق ان ترتیب تعداد ایات قران است و بعد از اینکه به ازای هر سوره در تعادا ایاتش در جایگاه خود یک نقطه بگذاریم 114 نقطه ی حاصل شده کاملا کلمه الله را نشان می دهد....برای مثال سوره بقره دوم است و 286 ایه داره اندازه 286 در نمودار عمود بالا می رویم و چون دومین سوره است 2 خانه از نمودار افق جلو می رویم و نقطه ای بیان گر مشخصات سوره بقره می گذاریم و الی اخر 114 نقطه رو می گذاریم که این نقاط با کامپیوتر دقیق درست شده لذت ببرید
ما براي اثبات اعجاز قرآن كريم ، نياز به اعمال سليقه در تحقيقات نداريم تا به هر ضرب و زوري بخواهيم بيان كنيم و به ديگران بقبولانيم كه قرآن معجزه است .
قرآن عزيز آنقدر در بيان اعجازش روشن است كه شما حتي فقط با استناد به يك ايه مثل آيه 88 سوره مباركه نمل ، به راحتي در يك دقيقه مي توانيد اعجاز قرآن را براي همه اثبات نماييد .
بحث شگفتيهاي قرآن در بعد عددي و روابط اعجاب آور عددي موجود در آيات و سور هم در خور توجه و اعتنا هستند اما بكارگيري برخي سلايق ، در اتخاذ و بيان اعجاز در يك بعد يا يك راهكار ، بنظر راه مناسبي براي اثبات اعجاز قرآن عزيز نيست .
مثلا همين جدولي كه شما در بالا آورده ايد و نقاطي كه به هم متصل نموده ايد را ممكن است يك مغرضي بيايد و خطوط را به شكل ديگري به هم وصل كند و نام مثلا دشمن اهل بيت عليهم السلام را از آن استخراج نموده و ادعا نمايد كه بله از چنين جدولي نام فلاني استخراج مي شود پس فلاني بنا بر اين استدلال ، فردي بر حق و مورد تاييد قرآن است . كما اينكه در دوره اي از تاريخ ، يك حاكم ناصبي با قالبي از گل كه نام برخي را بر آن حك كرده بود و آن را دور تا دور يك انار در حال رشد گرفته بود ادعا كرد كه اين افراد برحق هستند زيرا نام آنها بر روي اناري كه بر درخت در حال رشد است افتاده لذا اين دليلي از جانب خداوند بر محق بودن آنان است – زيرا قالب گلي كه دور انار را گرفته بود در هنگام رشد انار به آن فشار آورده و موجب حك شدن نام اين افراد بر روي پوسته خارجي انار شده بود – از اين دست مسائل و استدلالهاي سليقه ايي بنظر مي رسد نه تنها كمكي در اثبات اعجاز قرآن كريم نمي كند بلكه بابي را هم براي دشمنان قرآن باز مي كند تا به ساخت مفاهيم و اسامي مشابه از اعتقادات خود پرداخته و همين استدلال را براي محق جلوه دادن خود نمايند .
استناد به موارد فوق – كه نه ريشه قرآني دارد و نه ريشه روايي بلكه صرفا مطلبي سليقه اي است- موجب مي شود طرف مقابل هم با همين شيوه ادعاي اثبات مدعايش را بنمايد .
در بحث جدولي هم كه شما ارائه فرموديد مساله همين است ، برخي از اسلامستيزان و دشمنان دين ممكن است از همين شيوه براي رد دين و خدا و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) استفاده نمايند آنگاه پاسخ شما به آن چه خواهد بود؟در حاليكه ما براي اثبات اعجاز قرآن كريم ، دلايل متقن و محكمي در دست داريم كه اساسا قابل نقض و بحث نيستند . لذا مناسب تر بنظر مي رسد در بحث اثبات اعجاز قرآن كريم به دلايل و براهين غير قابل خدشه استناد نماييم تا مطالب و برداشتهاي سليقه اي .
ما براي اثبات اعجاز قرآن كريم ، نياز به اعمال سليقه در تحقيقات نداريم تا به هر ضرب و زوري بخواهيم بيان كنيم و به ديگران بقبولانيم كه قرآن معجزه است
قرآن عزيز آنقدر در بيان اعجازش روشن است كه شما حتي فقط با استناد به يك ايه مثل آيه 88 سوره مباركه نمل ، به راحتي در يك دقيقه مي توانيد اعجاز قرآن را براي همه اثبات نماييد .
بحث شگفتيهاي قرآن در بعد عددي و روابط اعجاب آور عددي موجود در آيات و سور هم در خور توجه و اعتنا هستند اما بكارگيري برخي سلايق ، در اتخاذ و بيان اعجاز در يك بعد يا يك راهكار ، بنظر راه مناسبي براي اثبات اعجاز قرآن عزيز نيست
مثلا همين جدولي كه شما در بالا آورده ايد و نقاطي كه به هم متصل نموده ايد را ممكن است يك مغرضي بيايد و خطوط را به شكل ديگري به هم وصل كند و نام مثلا دشمن اهل بيت عليهم السلام را از آن استخراج نموده و ادعا نمايد كه بله از چنين جدولي نام فلاني استخراج مي شود پس فلاني بنا بر اين استدلال ، فردي بر حق و مورد تاييد قرآن است
حاكم ناصبي با قالبي از گل كه نام برخي را بر آن حك كرده بود و آن را دور تا دور يك انار در حال رشد گرفته بود ادعا كرد كه اين افراد برحق هستند زيرا نام آنها بر روي اناري كه بر درخت در حال رشد است افتاده لذا اين دليلي از جانب خداوند بر محق بودن آنان است
نه ريشه قرآني دارد و نه ريشه روايي بلكه صرفا مطلبي سليقه اي است- موجب مي شود طرف مقابل هم با همين شيوه ادعاي اثبات مدعايش را بنمايد .
در بحث جدولي هم كه شما ارائه فرموديد مساله همين است ، برخي از اسلامستيزان و دشمنان دين ممكن است از همين شيوه براي رد دين و خدا و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) استفاده نمايند آنگاه پاسخ شما به آن چه خواهد بود؟
این نمودار دارای اشکال است و ان این است که واحد اندازه گیری روی نمودار افقی و عمودی یکی نیست
و با هم فرق دارد
با سلام
وقتي مطالب و استدلالات اينگونه را مطالعه ميكنم حقيقتا شگفت زده ميشوم - در فرن 21 چنين انديشه ها و افكار و نحوه استدلال جاي بسي تامل است
ديشب فيلمي در اخبار تلويزيون ديدم كه برايم جالب بود فضا پيماي تحقيقاتي اروپا بر روي يك ستاره دنباله دار فرود امده و در حال كاوش بر سطح اين ستاره است بشر براي يافتن سوالات اساسي خود در باره منشا هستي و حيات - شب و روز درحال تلاش است و براي يافتن جواب خود راه هاي گوناگون دارد يكي انجوري و يكي اينجوري
این نمودار دارای اشکال است و ان این است که واحد اندازه گیری روی نمودار افقی و عمودی یکی نیست
و با هم فرق دارد
البته یکم سلیقه ای بوده مثل اون چرخش های الله ولی در کل جالبه !
با سلام
وقتي مطالب و استدلالات اينگونه را مطالعه ميكنم حقيقتا شگفت زده ميشوم - در فرن 21 چنين انديشه ها و افكار و نحوه استدلال جاي بسي تامل است
ديشب فيلمي در اخبار تلويزيون ديدم كه برايم جالب بود فضا پيماي تحقيقاتي اروپا بر روي يك ستاره دنباله دار فرود امده و در حال كاوش بر سطح اين ستاره است بشر براي يافتن سوالات اساسي خود در باره منشا هستي و حيات - شب و روز درحال تلاش است و براي يافتن جواب خود راه هاي گوناگون دارد يكي انجوري و يكي اينجوري
یک عرب بتازگی یک نمودار از قران رسم کرده که عمود ان تعداد ایات سورها و افق ان ترتیب تعداد ایات قران است و بعد از اینکه به ازای هر سوره در تعادا ایاتش در جایگاه خود یک نقطه بگذاریم 114 نقطه ی حاصل شده کاملا کلمه الله را نشان می دهد....برای مثال سوره بقره دوم است و 286 ایه داره اندازه 286 در نمودار عمود بالا می رویم و چون دومین سوره است 2 خانه از نمودار افق جلو می رویم و نقطه ای بیان گر مشخصات سوره بقره می گذاریم و الی اخر 114 نقطه رو می گذاریم که این نقاط با کامپیوتر دقیق درست شده لذت ببرید
سلام علیکم برادر مؤمنم،
راستش حقیر دو اشکال به این نمودار وارد میدانم:
محور افقی شمارهی سورههاست، درسته؟ اگر بله این شمارهها حقیقی نیستند و در قرآن حضرت علی علیهالسلام ترتیب سورهها طور دیگری است. اگر ترتیب سورهها تغییر داده شود این شکل هم کامل دگرگون میشود.
همانطور که کارشناس محترم هم اشاره کردند این نمودار ذوقی و سلیقهای است ... یعنی مثلاً شما آن قسمت خاکستری پررنگ را نادیده بگیرید و فقط نقاط را در نظر بگیرید ... حالا فرض کنید میخواهید یک شکل از روی آنها استخراج کنید، باید یک قانون و ضابطه برای این کار داشته باشید، حالا به نظر شما این قانون چه قانونی خواهد بود که شکل بالا به کمک آن به دست آمده باشد؟ به طور خاص نقاش این طرح باید بگوید که از کجا فهمید که کدام قاط را به یکدیگر وصل کند به عنوان مرز شکل و کدام نقاط را به هم وصل نکند؟ آیا این قانون غیرذوقی است؟
یا علی
سلام علیکم برادر مؤمنم،
راستش حقیر دو اشکال به این نمودار وارد میدانم:
محور افقی شمارهی سورههاست، درسته؟ اگر بله این شمارهها حقیقی نیستند و در قرآن حضرت علی علیهالسلام ترتیب سورهها طور دیگری است. اگر ترتیب سورهها تغییر داده شود این شکل هم کامل دگرگون میشود.
همانطور که کارشناس محترم هم اشاره کردند این نمودار ذوقی و سلیقهای است ... یعنی مثلاً شما آن قسمت خاکستری پررنگ را نادیده بگیرید و فقط نقاط را در نظر بگیرید ... حالا فرض کنید میخواهید یک شکل از روی آنها استخراج کنید، باید یک قانون و ضابطه برای این کار داشته باشید، حالا به نظر شما این قانون چه قانونی خواهد بود که شکل بالا به کمک آن به دست آمده باشد؟ به طور خاص نقاش این طرح باید بگوید که از کجا فهمید که کدام قاط را به یکدیگر وصل کند به عنوان مرز شکل و کدام نقاط را به هم وصل نکند؟ آیا این قانون غیرذوقی است؟
یا علی
شما در مورد شیوه ی اتصال نقطه ها صحیح می فرمایید اما اشکالی بر ترتیب سوره های فعلی قرآن وارد نیست. اگرچه به ترتیب نزول نیستند ولی تاجایی که من اطلاع دارم رسول الله و حضرت امیرالمؤمنین علیهم السلام هم سوره ی حمد را "ام الکتاب" یا "فاتحه الکتاب" می خواندند. وقتی به اولین سوره ی قرآن، "فاتحه" گفته می شد یعنی این ترتیب فعلی، مورد تایید آنان بوده.
سلامت باشید.
این نمودار دارای اشکال است و ان این است که واحد اندازه گیری روی نمودار افقی و عمودی یکی نیست
و با هم فرق دارد
سلام
منظورتون رو درباره واحد اندازه گیری متوجه نمی شم؟ یعنی می گید نمودار سرعت هم محور افقی متر باشه هم محور عمودی پس واحد زمان کجا رفت؟ یا اینکه نمودار وزن و زمان اشتباه است چونکه برای به دست آوردن رشد یک شی باید هم واحد عمودی کیلوگرم باشه هم واحد افقی کیلوگرم باشه پس واحد حجم و اندازه کجا رفت؟
به هرحال آنچه در رسم نمودار مهم هست فاصله بین اندازه هاست که در نمودار y بطور 20 تا 20 تا و در نمودار x بصورت 10 تایی می باشد. چرا بدین گونه است ؟ جواب : چونکه اگر ما در یک نمودار مقیاس دقیق را بگذاریم به جای یک ورق کاغذ A4 به چند کیلومتر کاغذ احتیاج داریم. حالا به نظر شما 36 کیلومتر بر ساعت اگر بشود 36000 کیلومتر بر ساعت اشتباه است؟ حالا یک نمودار بکشید که محور عمودی براساس ساعت و محور افقی براساس متر باشد؟ خوب معلومه نمی تونید.
به هر حال من هم تو رسم نمودار خیلی مشکل داشتم. یک خورده آدم رو فریب می ده!
سلام علیکم برادر مؤمنم،
راستش حقیر دو اشکال به این نمودار وارد میدانم:
محور افقی شمارهی سورههاست، درسته؟ اگر بله این شمارهها حقیقی نیستند و در قرآن حضرت علی علیهالسلام ترتیب سورهها طور دیگری است. اگر ترتیب سورهها تغییر داده شود این شکل هم کامل دگرگون میشود.
همانطور که کارشناس محترم هم اشاره کردند این نمودار ذوقی و سلیقهای است ... یعنی مثلاً شما آن قسمت خاکستری پررنگ را نادیده بگیرید و فقط نقاط را در نظر بگیرید ... حالا فرض کنید میخواهید یک شکل از روی آنها استخراج کنید، باید یک قانون و ضابطه برای این کار داشته باشید، حالا به نظر شما این قانون چه قانونی خواهد بود که شکل بالا به کمک آن به دست آمده باشد؟ به طور خاص نقاش این طرح باید بگوید که از کجا فهمید که کدام قاط را به یکدیگر وصل کند به عنوان مرز شکل و کدام نقاط را به هم وصل نکند؟ آیا این قانون غیرذوقی است؟
یا علی
وقتی به اولین سوره ی قرآن، "فاتحه" گفته می شد یعنی این ترتیب فعلی، مورد تایید آنان بوده.
اگر بله این شمارهها حقیقی نیستند و در قرآن حضرت علی علیهالسلام ترتیب سورهها طور دیگری است. اگر ترتیب سورهها تغییر داده شود این شکل هم کامل دگرگون میشود
قرآن حضرت علی علیهالسلام ترتیب سورهها طور دیگری است
به چه ترتیبی است؟
پس این ترتیبی که ما داریم مال کی هست؟
چرا قرآن ها رو به ترتیب قرآن امیر المومنین نمیذارند؟
شما در مورد شیوه ی اتصال نقطه ها صحیح می فرمایید اما اشکالی بر ترتیب سوره های فعلی قرآن وارد نیست. اگرچه به ترتیب نزول نیستند ولی تاجایی که من اطلاع دارم رسول الله و حضرت امیرالمؤمنین علیهم السلام هم سوره ی حمد را "ام الکتاب" یا "فاتحه الکتاب" می خواندند. وقتی به اولین سوره ی قرآن، "فاتحه" گفته می شد یعنی این ترتیب فعلی، مورد تایید آنان بوده.
سلامت باشید.
سلام علیکم مؤمن بزرگوار،
در مورد ترتیب سورهها در کتاب «تاریخ قرآن» نوشتهی «دکتر محمود رامیار» بخشی به این مسأله اختصاص داده شده است که در آن سه نظریه آورده شده است، اینکه ترتیب حال حاضر سورهها اجتهاد اصحاب باشد، اینکه توقیفی باشند و نهایتاً اینکه برخی توقیفی باشند و برخی اجتهادی، هر سه نظریه هم طرفدارانی دارد و مخالفانی ... ولی به هر حال به نظر حقیر اینطور میرسد که قران کنونی کاملاً توقیفی نباشد و بیشتر بر اساس طول سورهها مرتب شده باشند اگرچه طول سورهها تنها پارامتر در چیدن سورهها هم برایشان نبوده باشد، مثل همین فاتحةالکتاب بودن سورهی حمد، مثل با هم گرفتن سبعطوال یا در مورد سورهی برائت و ... ، اگر اشتباه متوجه نشده باشم.
چیزی که مشخص است این است که نمودار معرفی شده در این تاپیک حداکثر بر اساس یک فرضی است که مورد اتفاق تمامی علمای قرآنشناس نیست و در نتیجه چندان محکم و قابل استناد نخواهد بود.
یا علی
سلام علیکم برادر مؤمنم،
راستش حقیر دو اشکال به این نمودار وارد میدانم:
محور افقی شمارهی سورههاست، درسته؟ اگر بله این شمارهها حقیقی نیستند و در قرآن حضرت علی علیهالسلام ترتیب سورهها طور دیگری است. اگر ترتیب سورهها تغییر داده شود این شکل هم کامل دگرگون میشود.
همانطور که کارشناس محترم هم اشاره کردند این نمودار ذوقی و سلیقهای است ... یعنی مثلاً شما آن قسمت خاکستری پررنگ را نادیده بگیرید و فقط نقاط را در نظر بگیرید ... حالا فرض کنید میخواهید یک شکل از روی آنها استخراج کنید، باید یک قانون و ضابطه برای این کار داشته باشید، حالا به نظر شما این قانون چه قانونی خواهد بود که شکل بالا به کمک آن به دست آمده باشد؟ به طور خاص نقاش این طرح باید بگوید که از کجا فهمید که کدام قاط را به یکدیگر وصل کند به عنوان مرز شکل و کدام نقاط را به هم وصل نکند؟ آیا این قانون غیرذوقی است؟
یا علی
سلام
...
این فرد نقاط را دلبخواهی بهم وصل نکرده یک قائده فوق العاده واضح را قرار داده طوری که نقاط در یک مسیر خط یکپارچه و محکم کاملا در اوج نظم منحنی الف و لام و ه را در اوج نظم منحنی نشان داده که این نظم نیز باز درصد معجزه ایمانی این نمودار را بالا می برد..لذا کلا منم قصدم این نیست که بقبولونم این صد در صد معجزست اما مشخصه از خداست و معجزه ایمانی نام داره و طبق قانون احتمالات محاله چنین نظمی از 114 حالت در 114 حالت با چنین منحنی های منظمی الله در بیاد کاملا اونم به حالت خوشنویسی که انگار واقعا یک خطاط ان را نوشته.......
سلام علیکم برادر عزیزم،
مثلاً فرض کنید که شما ابری از نقاط داشته باشید، میشود پوش آنها را که یک منحنی است را رسم کنید و یک شکل به دست بیاورید ... شکل «ه» در انتهای این نمودار از این نظر خوب رسم شده است (اگرچه با توجه به اینکه ترتیب سورهها در قرآن فعلی تا حدود زیادی بر اساس طول سورهها مرتب شده است و این نمودار هم همین مطلب را نشان میدهد چنین انسجام نقاطی عجیب نیست که وجود داشته باشد). اما الف و دو لام وسط چه؟ با چند نقطه این مساحتهای به نسبت ضخیم رسم شدهاند؟ مثلاً به طور خاص بفرمایید اگر شخص ترسیم کنندهی آن نمودار نمیخواسته به اسم «الله» برسد بر چه مبنایی الف را از لام اول گسسته رسم کرده است و آنها را به هم نچسبانده است؟ چرا برخی نقاط منفصل از سایر نقاط به صورت نقطه مشخص نشده است (به صورت حرفی نقطهدار) و به لام ملحق شده است؟
در بهترین حالت بشود گفت که شکلی که از این نمودار به دست میآید شبهی مبهم از الله است که چون شبیه الله بوده است ایشان آن را با تفکیک نقاط و اختصاص برخی به الف و برخی به لام به این شکل نهایی رسیدهاند ... بلاتشبیه چیزی شبیه به اینکه ابرهای در آسمان را شبیه به اشکال و صورتهایی تخیل میکنند ... بیشتر کار هنری و خطاطی است تا علمی که بعد بتوان از روی آن معجزه را استنباط کرد. اشتباه میکنم؟
به هر حال شاید هم حق با شماست، حقیر اصراری بر نظر خودم ندارم، مطمئناً نمیشود چنین تصویری را به عنوان معجزهی قرآن معرفی کرد و سعی کرد تا حقانیت قرآن را با آن اثبات نمود ولی شاید برخی که در وادی محبت خدا هستند و همه جا اثر خدا را میبینند بخواهند از این اثر هم در همین راستا استفاده کنند، نظر حقیر بیشتر از یک نظر شخصی نیست.
یا علی
سلام
منظورتون رو درباره واحد اندازه گیری متوجه نمی شم؟ یعنی می گید نمودار سرعت هم محور افقی متر باشه هم محور عمودی پس واحد زمان کجا رفت؟ یا اینکه نمودار وزن و زمان اشتباه است چونکه برای به دست آوردن رشد یک شی باید هم واحد عمودی کیلوگرم باشه هم واحد افقی کیلوگرم باشه پس واحد حجم و اندازه کجا رفت؟
به هرحال آنچه در رسم نمودار مهم هست فاصله بین اندازه هاست که در نمودار y بطور 20 تا 20 تا و در نمودار x بصورت 10 تایی می باشد. چرا بدین گونه است ؟ جواب : چونکه اگر ما در یک نمودار مقیاس دقیق را بگذاریم به جای یک ورق کاغذ A4 به چند کیلومتر کاغذ احتیاج داریم. حالا به نظر شما 36 کیلومتر بر ساعت اگر بشود 36000 کیلومتر بر ساعت اشتباه است؟ حالا یک نمودار بکشید که محور عمودی براساس ساعت و محور افقی براساس متر باشد؟ خوب معلومه نمی تونید.
به هر حال من هم تو رسم نمودار خیلی مشکل داشتم. یک خورده آدم رو فریب می ده!
سلام دوست عزیز
من تعجب می کنم چرا کسی به این اشتباه پی نبرده
فاصله بین صفرو بیست در محور عمودی حتی از فاصله بین یک و ده در محور افقی کوتاهتره
حالا مقیاس هرچی باشه سانتیمتر یا متر فرقی نمی کنه
مساله مهم اینه که تساوی پاره خطها رعایت نشده
سلام دوست عزیزمن تعجب می کنم چرا کسی به این اشتباه پی نبرده
فاصله بین صفرو بیست در محور عمودی حتی از فاصله بین یک و ده در محور افقی کوتاهتره
حالا مقیاس هرچی باشه سانتیمتر یا متر فرقی نمی کنه
مساله مهم اینه که تساوی پاره خطها رعایت نشده
What!
مگه تو محور افقی 1 تا 10 داریم؟
فاصله ها که رعایت شده؟ منظورت اندازه 0 تا 20 با 0 تا 10 تو محور افقی هست. گفتم که مقیاس هست ممکن بود تو محور عمودی 0 تا 60 باشه و از محور افقی که 0 تا 5 هست کوچیکتر بشه. مقیاس بندی هست و کاملا درسته :Gol:
سلام علیکم مؤمن بزرگوار،
در مورد ترتیب سورهها در کتاب «تاریخ قرآن» نوشتهی «دکتر محمود رامیار» بخشی به این مسأله اختصاص داده شده است که در آن سه نظریه آورده شده است، اینکه ترتیب حال حاضر سورهها اجتهاد اصحاب باشد، اینکه توقیفی باشند و نهایتاً اینکه برخی توقیفی باشند و برخی اجتهادی، هر سه نظریه هم طرفدارانی دارد و مخالفانی ... ولی به هر حال به نظر حقیر اینطور میرسد که قران کنونی کاملاً توقیفی نباشد و بیشتر بر اساس طول سورهها مرتب شده باشند اگرچه طول سورهها تنها پارامتر در چیدن سورهها هم برایشان نبوده باشد، مثل همین فاتحةالکتاب بودن سورهی حمد، مثل با هم گرفتن سبعطوال یا در مورد سورهی برائت و ... ، اگر اشتباه متوجه نشده باشم.
چیزی که مشخص است این است که نمودار معرفی شده در این تاپیک حداکثر بر اساس یک فرضی است که مورد اتفاق تمامی علمای قرآنشناس نیست و در نتیجه چندان محکم و قابل استناد نخواهد بود.
یا علی
من تعجب می کنم چرا کسی به این اشتباه پی نبرده
سلام مجدداول شما یک معجزه از قران برای من بگو که بهش صد در صد یقین داری تا بفهمم شما معجزه رو به چی میگید که شکی توش نیست بعد من ثابت کنم که این ایمانه به معجزس نه یقین....ایا شما بیقین معجزه چیزی رسیدی در زندگی/ یا تا بحال شده کسی رو که جنبه نداره یا لیاقت نداره رو امتحان کنی با نشون دادن چیزی و تغییر اون چیز.......... ایا در مثالی که زدم تفکر کردید.... خداوند یک انسان افرید سالم شما خطایی درش نمیبینی میگید معجزس کار و مخلوق خداست....سپس یک انسان دیگر می افریند خب شما بررسی می کنید ان انسان جدید رو می بینید پا داره درست دست داره درسته عقل داره درسته همه چیزو بررسی می کنید میبینید درسته میگید کار خداست بعد یهو میبینید اااا این که یک چشنمش کوره یا اصلا تک چشم هست...یه هو می زنید زیر همه چیز و ان را معجزه نمی دانید و کار خدا نمی دانید و سلیقه می دانید یا سلیقه طبیعت می دانید.... این نمودارم همینه 114 حالت در 114 حالت دیگه هزار دلیل برای معجزه بودنشه که تک توک به ظاهر ایراد تراشی شماها نیز فقط مثل کور شدن یک چشم در مثال است و هیچ خللی به معجزه بودن نمودار وارد نمی کند
سلام علیکم مؤمن،
حقیر خیلی خودم را درگیر اصطلاح معجزه نمیکنم و اگر هم گاهی میگویم معجزه از روی عادت است مگرنه در قرآن چنین اصطلاحی وارد نشده است. با ریشهی عجز در قران گشتم، همه جا آمده بود که در مقابل خداوند و خلاف سنتهای خداوند کسی نمیتواند هیچ کاری کند و مثلاً «مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ». بلکه خداوند همه جا به جای معجزه فرموده است «آیة» که یعنی نشانه! خداوند میتوانست به جای آیه بفرماید معجزه ولی نفرموده و حقیر معتقد هستم یکی از دلایلش همین بحثهای شماست. فقط سه آیهی خیلی شبیه هم هست که اینطور آمدهاند:
وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ [الحج، ۵۱]
وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ [سبأ، ۵]
وَالَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَـٰئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ [سبأ، ۳۸]
که در آنها آمده است برخی سعی در ابطال آیات ما خواهند کرد ... نیامده که کسی یارای مقابله با این آیات را ندارد ... بلکه در جاهای دیگر فرموده کسی نمیتواند خدا را به عجز بکشاند ... اینها ممکن است علیالظاهر همان مفهوم معجزه بودن آیات را برساند ولی در ان صورت نکتهای لطیف در این بین شهید میشود و آن اینکه آیات خداوند درک باطنی میشوند و محدود به ظاهر نیستند حال آنکه تلاش دیگران در مقام ظاهری است، مثلاً میخواهند مثل قرآن را بیاورند و در این مثلیت به ظاهر بسنده میکنند یا میخواهند مثل آیات حضرت موسی علیهالسلام را بیاورند و به ظاهر آن که شبیه سحر است میپردازند ... اما نمیتوانند خداوند را به عجز بکشانند چون آن اثر باطنی آیات الهی را نمیتوانند در دل ایجاد کنند، درست کردن ظاهر را شاید بتوانند ولی اثر باطنی آیات الهی یک اثر منحصر بفرد دارد و آن اینکه:
... سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا ۚ ... [النمل، ۹۳]
یعنی آیات قرآن (آیه یعنی نشانه و اگر آیه دقیقاً معادل معجزه بود باید تحدی هم به آیات میشد نه به سورهها!) هر کدامشان یک آیه هستند که در پشت آنها خداوند دیده میشود و توسط دل شناخته شده و به این رؤیت هم شهادت باطنی داده میشود. البته اینطور نیست که تمام آیات همیشه در هر موقعیتی تأثیر یکسانی روی حقیر داشته باشد ولی بنا بر موقعیت و حس و حال خودم وقتی شمردهشمرده و با تدبر قرآن تلاوت کنم (نه از روی عادت) نفوذ قرآن در وجودم را میتوانم احساس کنم و خدا را میتوانم احساس کنم که این کلام اوست، الحمدلله، بنابراین بعید میدانم کسی بتواند آیه بودن (اصطلاحاً معجزه بودن) قرآن را برای حقیر زیر سؤال ببرید یا به چالش بکشید. راه شیطان برای مقابله با این درک درونی هم ابتدا غفلت برای عدم درک و سپس در صورت درک هم تجاهل و توجیه است.
کسی که خداوند را با عقل و فطرت منشأ تمام هستی بداند تمام عالم را آیه و نشانه برای خدا میبیند و چنین کسی انسان یک چشم را هم نشان خداوند خواهد دانست، چه آنکه اگر تمام انسانها از نظر بدنی کامل باشند ممکن است این شبهه پیش بیاید که کامل بودن بدن انسان یک نیاز ذاتی برای وجود انسان است اما مرض و نقص جسم نشان میدهد که بسیاری از ظرایف وجودی انسان ذاتی نبوده و نبودنش وجود انسان را به مخاطره نمیاندازد ... مثلاً یکی از بیماریهایی که فعلاً درمان درستی در طب جدید ندارد بحث «زندگی نباتی» است که انسان زنده است ولی هوشیاریاش در حد صفر است، حتی دست و پایش تکان میخورد ولی غیرارادی، ممکن است لبخند هم بزند یا گریه کند یا ناله کند ولی غیرارادی ... یعنی نمیفهمد که دارد این کارها را میکند ... مثل کسی که خواب است ... فرقش این است که از این خواب نمیتواند بیدار شود ... مثل کسی که در عالم خواب خودش را گم کند و نتواند به هوشیاری در بدنش در عالم بیرون برگردد ... این یک بیماری است که میتواند به خوبی برای مطالعهی انسان به کار گرفته شود ... اینها وسیلهی کسب شناخت هستند ... این نواقص خودشان حساب و کتاب دارند و حکمت دارند ... هنوز میتوانند نشانه بر وجود خداوند باشند. ولی به هر حال برخی هستند که باید یک مسأله عجیب و غریب به نظرشان برسد که توجهشان به آن جلب شود و به این دلیل برخی آیات خداوند در کتاب آفرینش جنبهی ایه بودنشان قویتر است ... همه چیز آیه است ولی بنا بر موقعیت و افراد متفاوت و شرایط دیگر برخی ایات برای برخی دیگر گویاتر هستند ... مثل آیات قرآن در میان سورههای قرآن و ایات قرآن هم همینطور است، برای یک نفر آیاتی از سورهی نمل، برای حقیر مثلاً آیاتی از سورهی واقعه و برای کس دیگری آیاتی از سورههای دیگر بیشتر جنبهی ایه بودن و دلالت کردن به سوی خداوند دارد ... این به فضای ذهنی ما و خیلی پارامترهای دیگر بستگی دارد ... ولی موضوع اینجاست که تمام آیات قرآن جداگانه آیه هستند ...
حالا در مورد موضوع اصلی تاپیک، آن منحنی از آن جهت که به نظر حقیر صرفاً یک اثر خطاطی و هنری است و اثر مستقیم خداوند نیست در گام نخست نشانهی وجود یک خطاط است ... اما در طول او میتواند نشانهی خداوند هم باشد ... حالا چون نیمهذوقی-نیمهقرآنی است شاید یک نفر بیشتر خطاط را در ان ببیند و یک نفر بیشتر خدا را ... این دیگر یک بحث شخصی است.
یا علی
حقیر
!
مگه تو محور افقی 1 تا 10 داریم؟
فاصله ها که رعایت شده؟ منظورت اندازه 0 تا 20 با 0 تا 10 تو محور افقی هست. گفتم که مقیاس هست ممکن بود تو محور عمودی 0 تا 60 باشه و از محور افقی که 0 تا 5 هست کوچیکتر بشه. مقیاس بندی هست و کاملا درسته
حق با شماست :Hedye:
سلام...ولی در کل اینو بدون بشر از هرطریقی به یقین خدا و اخرت نمی رسه مگر اینکه واقعا به دستوراتش ایمان داره عمل کنه و بسیار کمند عمل کنندگان...وگرنه تمام عالم از لحاظ ایمان داره داد می زنه نشانه ای از خداست دیگه نیازی به اینجوری اونجوری شما گفتن هم نیست ولی چون انسان خوب بودن بسیار کم هست لذا کسانی که بیقین می رسند هم بسیار کمند
با سلام
بنده كه نفهميدم منظور شما چيست اگه خودتون فهميديد به بنده هم توضيح دهيد
اما چه ربطي بين انسان خوب بودن با در مورد خدا به يقين رسيدن است اين را هم نفهميدم
تا انجا كه من ديده ام و شنيده ام انسانهاي خوب در بين ناباروران خدا بيشتر از خدا باوران است در همين اخبار ببينيد - هر چه جنگ و كشتار و فساد و تباهي كه ميشنويد يا مي بينيد اغلب در بين خدا باوران است تا ناباوران به خدا و در همين جوامع خدا باور است كه جان و حيثيت و شرف انسان ها پشيزي نمي ارزد - كار به انجا رسيده كه كشته شدن يا كتك خوردن و رانده شدن چند نفر ديگر ارزش خبري هم ندارد بايد تعداد كشته ها حداقل 100 باشد يا فساد و خسارت بيش از ميليون دلار باشد تا ارزش خبري پيدا كند
با سلام
بنده كه نفهميدم منظور شما چيست اگه خودتون فهميديد به بنده هم توضيح دهيد
اما چه ربطي بين انسان خوب بودن با در مورد خدا به يقين رسيدن است اين را هم نفهميدم
تا انجا كه من ديده ام و شنيده ام انسانهاي خوب در بين ناباروران خدا بيشتر از خدا باوران است در همين اخبار ببينيد - هر چه جنگ و كشتار و فساد و تباهي كه ميشنويد يا مي بينيد اغلب در بين خدا باوران است تا ناباوران به خدا و در همين جوامع خدا باور است كه جان و حيثيت و شرف انسان ها پشيزي نمي ارزد - كار به انجا رسيده كه كشته شدن يا كتك خوردن و رانده شدن چند نفر ديگر ارزش خبري هم ندارد بايد تعداد كشته ها حداقل 100 باشد يا فساد و خسارت بيش از ميليون دلار باشد تا ارزش خبري پيدا كند
سلام...جدای بحث خواستم بگم شما امیر کبیر هستید تا حقیر...بعدشم چرا حتی تازه سلام کردی دوباره در هر پست سلام می نویسی دوست عزیز....اینطوری مثل الان من مجبور میشم چون سلام جوابش واجبه حتما پاسخی بنویسم و اگه دوباره سلام بدی دوباره بدم و این چرخه که نمیشه بی نهایت باشه :Cheshmak: همون یه بار اول سلام کردی یا فوقش روز بعد بوده مثلا شده دو بار شخصیت بالای شما رو می رسونه اما اینطوری دیگه منو شرمنده میکنی:Gol::Hedye:
سلام علیکم مؤمن،
نگران پاسخ سلام دادن به حقیر نباشید نیتم این است که اگر پاسخ بدهید سلام باشد و اگر ندادید دعا باشد
با سلام
...
تا انجا كه من ديده ام و شنيده ام انسانهاي خوب در بين ناباروران خدا بيشتر از خدا باوران است در همين اخبار ببينيد - هر چه جنگ و كشتار و فساد و تباهي كه ميشنويد يا مي بينيد اغلب در بين خدا باوران است تا ناباوران به خدا و در همين جوامع خدا باور است كه جان و حيثيت و شرف انسان ها پشيزي نمي ارزد
سلام علیکم،
اگر منظورتان از خداناباور همان کافر باشد چنین کسی نمیتواند انسان خوبی باشد، اگرچه ظاهرش ممکن است مثل انسانهای خوب باشد، خوبی ایشان محدود به دنیا خواهد بود و اثری فوق این دنیا نخواهد داشت، هر چه بکارند اثرش را فقط در همین دنیا خواهند دید و البته به کمال هم خواهند دید و اگر میبینید ظاهر زندگیاشان هم خوب است در همین راستاست ... البته واقعاً بین خداناباور بودن و کافر بودن فرقی ظریف ولی اساسی وجود دارد ... آنچه در بالا گفتم در مورد کافر است ... برای انسان خوب بودن ابتدا باید انسان بود و کافر دون شأن انسانیت است. حالا اگر درست فهمیده باشم.
دست شما درد نکنه...خب منم چنین کاری نکردم که با زور بگم این معجزس...ویا کلا منظور دیگه شما اینه که این نمودار نه تنها معجزه نیست بلکه خنده دار هم هست که کلمه زور را اوردید....
لطفا اجازه بديد خوانندگان مطالب، منظور هر شخصي را خودشان از وراي نوشته هاي او دريابند نه از وراي برداشت شما .
بنده نه تمسخر كردم و نه توهين . "ضرب و زور" يك اصطلاح است كه بسيار شايع و پركاربرد است ، معناي تمسخر ندارد بلكه معنايش اثبات سخت و غير متعارف يك امر است .همين .
سوره نمل ایه 88 بیان گر این است که کوها را ثابت می بینی ولی مثل ابر در حال حرکت هستند...خب چگونه میشه فهمید این معجزست و در طول یک دقیقه میشه اثبات کرد...من 30 ثانیه اثبات می کنم معجزه هست ولی نه در حد یقین که شما میگید برای همه ثابت میشه...برای مثال معجزش در چیه این ایه مذکور....1400 سال پیش مردم نمی دونستن کوه ها راه می روند چون علم اکنون این را کشف کرده این شد معجزه صد در صد از خدا....حالا من براتون ثابت می کنم این معجزه هست ولی نه یقین اور بلکه بشدت ایمان اور است....کل قران بر مبنای ایمان نازل شده نه یقین....یعنی خدا برای امتحان ما همه چیز را در قران بر مبنای شک اورده که امتحان بشیم و ایمان بیاریم اگه ایمان محکم بود بدرجه یقین برسیم....و معدود انسان های بزرگ به درجه یقین می رسند که هیچ گونه شکی نسبت به باطل و حق بودن چیزی پیدا نمی کنند....لذا محاله کل قران هم صد در صد معجزه بودنش برای همه ثابت شه و همه بپذیرن جز برای اهل یقین که بسیار کم هستند این بزرگواران...برای مثال من میگم حضرت محمد بقدری دانشمند بوده که فهمیده کوها راه می روند و در کتاب قران ان را از خود نوشته....احدی هم غیر او این راز را پی نبردند ...این فرض که محال نیست...اینا مثاله می زنما وگرنه من بقران یقین دارم....خب حالا 1400 سال بعد دانشمندان کنونی پی به این موضوع می برند..که 14 قرن قبل فردی مثل خودشان یک انسان پی برده به ان و در کتابی نوشته...خب شما بگید معجزه بودنش در چیه
معجزه بودنش در اين است كه يك فرد امي و درس ناخوانده ، 1400 سال قبل ، از يك واقعيت علمي سخن مي گويد كه شايد در دويست سال قبل كشف شده باشد . در حاليكه علم آن روز كوهها را ثابت مي دانسته نه در حال حركت . پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - دانشمند نبوده ، ايشان امي و درس ناخوانده بوده اند : وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ...( عنكبوت/48) تو هرگز پیش از این کتابی نمیخواندی، و با دست خود چیزی نمینوشتی...
و مطلب بسيار بسيار مهم ديگر اينكه بزرگوار پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - هيچ چيزي را در قرآن از خودشان ننوشته اند ، قرآن كريم عين وحي الهي است :
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿٤٤﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿٤٥﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿٤٦﴾ فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿٤٧﴾ ( حاقه/44-47)
اگر او سخنی دروغ بر ما میبست، (۴۴) ما او را با قدرت میگرفتیم، (۴۵) سپس رگ قلبش را قطع میکردیم، (۴۶) و هیچ کس از شما نمیتوانست از (مجازات) او مانع شود! (۴۷)
بنابراين مساله اين است كه يك فرد درس ناخوانده ، يك حقيقت علمي را كه اخيرا كشف شده از كتابي كه ادعا مي كند از جانب خداوند خالق آسمانها و زمين بر او نازل شده ، بيان مي نمايد ، حال اينكه چنين فرد درس ناخوانده اي - در آن زمان درس خوانده هايش هم چنين مطلب علمي را نمي توانستند و نگفتند - از يك حقيقت علمي كه بيش از هزار سال با اكتشاف آن فاصله داشته بيان نموده ، اين مساله را از كجا مي دانسته ؟ علم روز يا وحي الهي ؟ بنابراين براحتي ثابت مي شود كه آيه 88 سوره مباركه نمل از يك اعجاز علمي خبر مي دهد .
مطالبتون در موردايمان و يقين ، برايم نامفهوم است و اصولا جاي اين بحث در انجمن و تاپيكهاي كلام و عقايد است لذا از پرداختن به آن در اين تاپيك خودداري كنيد .
ببينيد برادر بزرگوار
ما معتقديم تمامي ذرات عالم به تسبيح و ستايش خداوند مشغولند چه رسد آيات و سور قرآن عزيز .
و معتقديم زواياي پنهان بسياري از قرآن كريم هنوز براي بشر پوشيده است . زوايايي كه در گرو پيشرفت تدريجي علوم و رفع نقص نسبي دانش بشر است .
اما موارد اينچنيني كه در جدول ابتداي تاپيك آورده ايد شامل يك استدلال نيست .
ما در مقابل ساحت مقدس قرآن كريم تمام قد زانو ميزنيم و اذعان داريم كه كلمات قران ، نور، شفا و رحمت براي مومنين است و نه تنها قرآن عزيز بلكه سراسر آفرينش رو به سوي خداوند دارند و همه به خالق خود رهنمونند اما برادرم ، جدول مذكور ، حاوي يك استدلال و برهان قاطع براي اعجاز قرآن نيست .
از نظره من که معجزه هست ....
اگر حتی بپذیریم که ترتیب آیات در طول تاریخ عوض شده اما قانون علی و معلولی طبیعت به گونه ای رقم خورده که ترتیب آیات قرآنی که در دست ماست حداکثر نزدیکی رو به نام الله داشته باشند ... و این خودش یک معجزه محسوب میشه ...
خیلی رک بگم اگر میخواستیم به ازای هر سوره ( 114 سوره ) یک نقطه در درون یک صفحه قرار دهیم آشفتگی نقاط خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی بیشتر از آشفتگی نقاطی هست که در درون این شکل دیده میشود . من که قبول دارم یک معجزه هست .
این بحث های سلیقه ای که اینجا درمورد یقین و ایمان و معجزه و غیره آورده شده همه سلیقه ای و برداشت شخصی است.
بعید است که با واقعیت، سازگاری داشته باشد.
انصافاً من هم مثل بقیه چیزی متوجه نشدم.
معجزات علمی زیادی درآیات قرآن نهفته شده. و پذیرش آن هم تنها بستگی به نگرش و عقل و حق پذیری انسان ها دارد.
وگرنه معجزه معجزه است و دارای درجات مختلف نیست!!! این حرفها که (این معجزه در حد یقینه یا در حد شکه یا درحد فلانه) معنی درستی ندارند.
معجزه دارای ranking نیست!!!
به نظر من هم قرآن شریف، آنقدر ها معجزه ی متحیر کننده ی بی نظیر دارد که برای اثبات حق بودن آن، نیازی به جداول و نمودارهای سلیقه ای نمی باشد.
همانگونه که کارشناس عزیز فرمودند این گونه کارها بیشتر موجب سوءاستفاده ی بدخواهان می شود، تا مبهوت شدن آنان.
و مطلب بسيار بسيار مهم ديگر اينكه بزرگوار پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - هيچ چيزي را در قرآن از خودشان ننوشته اند ، قرآن كريم عين وحي الهي است
فرمودید که اینگونه می توان فلان شبهه را به فلان آیه ی قرآن وارد کرد.
خب چندین برابر این شبهات را هم می توان به این جدول وارد کرد. اصلاً این جدول، سراسر شبهه است!
شبهه وارد کردن که کاری ندارد. اینکه میشه به این شبهه وارد کرد، دلیل بر پایین بودن درجه اش نیست!
حضرت موسی علیه السلام، دستش را از گریبان خارج کرد، کاملاً نورانی و سفید شده بود. فرعون گفت: "عجب ساحر ماهری!!!"
هرچقدر هم معجزه به قول شما قوی باشه، با یک کلمه ی ساحر میشه بهش شبهه وارد کرد.
بنابراين مساله اين است كه يك فرد درس ناخوانده ، يك حقيقت علمي را كه اخيرا كشف شده از كتابي كه ادعا مي كند از جانب خداوند خالق آسمانها و زمين بر او نازل شده ، بيان مي نمايد ، حال اينكه چنين فرد درس ناخوانده اي - در آن زمان درس خوانده هايش هم چنين مطلب علمي را نمي توانستند و نگفتند - از يك حقيقت علمي كه بيش از هزار سال با اكتشاف آن فاصله داشته بيان نموده ، اين مساله را از كجا مي دانسته ؟ علم روز يا وحي الهي ؟ بنابراين براحتي ثابت مي شود كه آيه 88 سوره مباركه نمل از يك اعجاز علمي خبر مي دهد
اگر او سخنی دروغ بر ما میبست، (۴۴) ما او را با قدرت میگرفتیم، (۴۵) سپس رگ قلبش را قطع میکردیم، (۴۶) و هیچ کس از شما نمیتوانست از (مجازات) او مانع شود! (۴۷
"عجب ساحر ماهری!!!"
شبهه ای که من وارد کردم حرف نبود
چیزی که شما وارد کردید هم فقط حرف بود، عزیز.
شما گفتید "من چند قرن پیش از روی شوخی یا از روی نادانی میگم زمین گرده. حالا چند سال بعد، کشف میشه که گرده. این معجزه نیست"
خب این شبهه را نمی توان به سخنان رسول الله وارد کرد. زیرا ایشان نه از روی شوخی گفتند و نه از روی جنون. اگر از روی شوخی و جنون و بیماری و کذب می گفتند، این شبهه ی شما صحیح میشد.
رسول الله که به صداقت و امانتداری، شهره بودند پس هیچکس تصور نمی کرد که ایشان دروغگو باشند. حتی کسانی که دروغگو خطابش می کردند هم در دل می دانستند که این نسبتی نارواست.
نمی توان گفت که ایشان، خدای نکرده، مجنون یا بیمارهستند. زیرا ایشان، کاروانی تجاری را می گرداندند و این کار از افراد سالم، ساخته است، و همچنین پس از مبعوث شدن نیز اداره ی امور مدینه را به عهده گرفتند که بازهم دلیلی بر رد جنون و بیماری و امثالهم است.
هیچگاه هم قرآن را از روی شوخی بیان نمی کردند.
این سخن شما که گفتید "خدا به معجزه هاش، شبهه وارد میکنه تا مارو امتحان کنه" حرف غلطی است!!!
سنت خداوند بر "اتمام حجت" استوار است. بنابراین بهانه دست افراد بی ایمان نمی دهد تا در قیامت از خدا بهانه بگیرند. بلکه معجزه هایش را طوری ارائه می دهد که جا برای بهانه گرفتن "معقول" وجود نداشته باشد. یعنی همه ی معجزه ها طوری اند که شبهه هایش فقط و فقط "حرف" اند.
سوره ی مبارکه ی نساء/165:
رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّـهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ عَزِيزًا حَكِيمًا
پیامبرانی که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند، (و بر همه اتمام حجت شود؛) و خداوند، توانا و حکیم است.
این ها صرفاً برداشت های شخصی شما بوده و هیچ الزامی برای صحیح بودن این برداشت ها وجود ندارد.
سلامت باشید
اما واقعا ایمان و یقین ،هر دو حالت شعاروار دارن...
حقیقت اینه که آدما بشدت تحت تاثیر محیط اجتماع و مخصوصا خانواده هستن...
حقیقت اینه که اگر ما الان در اروپا زندگی میکردیم(اروپایی بودیم) به احتمال زیاد مسیحی بودیم... و احتمالا هیچ وقت نمیفهمیدیم که مسیحیت تحریف شده (مگر اینکه خود آدم شخصیتا آدمی باشه که دنبال این چیزا بره که بازم این آدما کمن)...
پس حالا در اون شرایط آیا ما گناه کار محسوب میشدیم؟ اگر نه پس در چه حالتی ما گناه کار محسوب میشدیم؟
جواب سوالات بالا رو باید در پاسخ این سوال بررسی کرد که : هدف از دین و دین داری چیه؟
خب ای سوال میتونه جواب های متعددی داشته باشه اما از نظر من : دین آمده تا ما از اون استفاده کنیم و تا جای ممکن آن رو وارد زندگی کنیم و (دین) تجلی پندار ، گفتار و کردار ما بشه!
خب ... حالا برگردیم سر اصل مطلب ...اینکه من ایمان داشته باشم یا یقین چه معنایی داره؟ وفتی که هدف اینه که دین وارد زندگی من بشه در واقع .... اگه من دین رو قبول دارم پس باید نمودار زندگی من بشه اگر هم ندارم پس در نحوه ی زندگی من تاثیر نخواهد گذاشت. و در نهایت لزومی به استفاده از کلماتی از قبیل ایمان یا یقین نیست.
ولی در کل قرآن بدون شک معجزه ست ... بدلیل وجود اشارات علمی ،اما در مورد نمودار ،کاملا سلیقه ای بوده ست.
با تشکر.
چیزی که شما وارد کردید هم فقط حرف بود، عزیز.
شما گفتید "من چند قرن پیش از روی شوخی یا از روی نادانی میگم زمین گرده. حالا چند سال بعد، کشف میشه که گرده. این معجزه نیست"
خب این شبهه را نمی توان به سخنان رسول الله وارد کرد. زیرا ایشان نه از روی شوخی گفتند و نه از روی جنون. اگر از روی شوخی و جنون و بیماری و کذب می گفتند، این شبهه ی شما صحیح میشد.
رسول الله که به صداقت و امانتداری، شهره بودند پس هیچکس تصور نمی کرد که ایشان دروغگو باشند. حتی کسانی که دروغگو خطابش می کردند هم در دل می دانستند که این نسبتی نارواست.
نمی توان گفت که ایشان، خدای نکرده، مجنون یا بیمارهستند. زیرا ایشان، کاروانی تجاری را می گرداندند و این کار از افراد سالم، ساخته است، و همچنین پس از مبعوث شدن نیز اداره ی امور مدینه را به عهده گرفتند که بازهم دلیلی بر رد جنون و بیماری و امثالهم است.
هیچگاه هم قرآن را از روی شوخی بیان نمی کردند.این سخن شما که گفتید "خدا به معجزه هاش، شبهه وارد میکنه تا مارو امتحان کنه" حرف غلطی است!!!
سنت خداوند بر "اتمام حجت" استوار است. بنابراین بهانه دست افراد بی ایمان نمی دهد تا در قیامت از خدا بهانه بگیرند. بلکه معجزه هایش را طوری ارائه می دهد که جا برای بهانه گرفتن "معقول" وجود نداشته باشد. یعنی همه ی معجزه ها طوری اند که شبهه هایش فقط و فقط "حرف" اند.سوره ی مبارکه ی نساء/165:
رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّـهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ عَزِيزًا حَكِيمًا
پیامبرانی که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند، (و بر همه اتمام حجت شود؛) و خداوند، توانا و حکیم است.این ها صرفاً برداشت های شخصی شما بوده و هیچ الزامی برای صحیح بودن این برداشت ها وجود ندارد.
سلامت باشید
اقای مغز چرا بخش اول مثال رو فقط دیدی و حالت دومش رو خودتو زدی به فضا
سلطان ادب و معرفت!
من چیزی از این حرفهای بی ربط، دستگیرم نشد.
یقیناً هیچ کس دیگر هم هیچچی از حرفهای شما گیرش نیومده.
هرکسی فهمیده بیاد اینجا به من هم توضیح بده.
فکرکنم یادگیری ادب و اصلاح لحن و بیان و خودکنترلی، مهم تر از یافتن معجزات سلیقه ای در قرآن باشه!
معجزه بودنش در اين است كه يك فرد امي و درس ناخوانده ، 1400 سال قبل ، از يك واقعيت علمي سخن مي گويد كه شايد در دويست سال قبل كشف شده باشد . در حاليكه علم آن روز كوهها را ثابت مي دانسته نه در حال حركت . پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - دانشمند نبوده ، ايشان امي و درس ناخوانده بوده اند : وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ...( عنكبوت/48) تو هرگز پیش از این کتابی نمیخواندی، و با دست خود چیزی نمینوشتی
سلطان ادب و معرفت!
من چیزی از این حرفهای بی ربط، دستگیرم نشد.
یقیناً هیچ کس دیگر هم هیچچی از حرفهای شما گیرش نیومده.
هرکسی فهمیده بیاد اینجا به من هم توضیح بده.فکرکنم یادگیری ادب و اصلاح لحن و بیان و خودکنترلی، مهم تر از یافتن معجزات سلیقه ای در قرآن باشه!
در باب اعجاز عددی قران یک دکتر در دانشگاه های خارج ایران تزی مبنی برا مضرب 19 بودن قران ارایه کرده است و کاملا هم تز توجیه شده است
سرمون کلاه رفت ...بچه ها به نظرم سرمون رو شیره مالیدن ...
من یه برنامه نوشتم که نمودار مزکور رو رسم میکنه ... وموقعیت نقاط رو نمایش میده ... اصلا موقعیت نقاط شبیه کلمه " الله" نیست ...
خودتون قضاوت کنین ...
کافی هست برنامه رو دانلود کنید بعدش بر روی Quran کلیک کنین تا نمودار رو براتون بکشه ...
من یه برنامه نوشتم که نمودار مزکور رو رسم میکنه ... وموقعیت نقاط رو نمایش میده ... اصلا موقعیت نقاط شبیه کلمه " الله" نیست ... خودتون قضاوت کنین ... کافی هست برنامه رو دانلود کنید بعدش بر روی Quran کلیک کنین تا نمودار رو براتون بکشه ...بچه ها به نظرم سرمون رو شیره مالیدن ...
سلام علیکم و ممنون بابت زحمتی که کشیدید، واقعاً جای تقدیر دارد :Gol:
نمودارتان خیلی شبیه نمودار معرفی شده در همین تاپیک است ... آن نمودار هم به نظرم اگر بدون توجه به خطاطی انجام شده فقط نقاط را نگاه کنید همین نمودار شما بشود ... از نمودار شما هم یک نقاش و خطاط میتواند شکل الله را تخیل و تصور نماید، موضوع فقط اینجاست که این شکل یک انتخاب بدیهی نبوده و ذوقی خواهد بود.
یا علی
یک عرب بتازگی یک نمودار از قران رسم کرده که عمود ان تعداد ایات سورها و افق ان ترتیب تعداد ایات قران است و بعد از اینکه به ازای هر سوره در تعادا ایاتش در جایگاه خود یک نقطه بگذاریم 114 نقطه ی حاصل شده کاملا کلمه الله را نشان می دهد....برای مثال سوره بقره دوم است و 286 ایه داره اندازه 286 در نمودار عمود بالا می رویم و چون دومین سوره است 2 خانه از نمودار افق جلو می رویم و نقطه ای بیان گر مشخصات سوره بقره می گذاریم و الی اخر 114 نقطه رو می گذاریم که این نقاط با کامپیوتر دقیق درست شده لذت ببرید
سلام بر شما
دوست گرامی اینترنت شده پر از مطالب دروغ و اکاذیب از اخبار روابط جنسی نامشروع گرفته تا معجزات اسلامی، فقط برای جلب کاربر و کسب درآمد بیشتر ...
دوست گرامی اینترنت شده پر از مطالب دروغ و اکاذیب از اخبار روابط جنسی نامشروع گرفته تا معجزات اسلامی، فقط برای جلب کاربر و کسب درآمد بیشتر ...
سلام شما هم که هرچی ببینی نبینی براتون دروغه..هرکس فقط دو چشم داشته باشه و اندکی تفکر واقعا می فهمه از ترکیب 114 حالت در 114 حالت دیگر وقتی حدود 90 درصد شبیه کلمه الله شده نمیشه اتفاقی بوده باشه
سلام
خیلی ممنون از این نسبتی که دادید. شما فعلا منبع این مطلب رو برای ما بگذارید و بفرمایید چند نفر از علما تاییدش کردند.