مشکلات شما در زندگی؟

تب‌های اولیه

122 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

رهـگذر;273258 نوشت:
بینید گاهی والدین با تربیت نادرست باعث میشن چیزی در شخصیت فرد شکل بگیره که اون رو در هر جایی و هر زمانی با استرس و اضطراب همراه کنه.

آهان فهمیدم چی گفتین....میشه گفت مدتیکه با وساس فکری دست و پنجه نرم میکردم....یکی از عواملش مربوط به پدر و مادرم بود....

fff;273376 نوشت:
من هیچ مشکلی تو زندگیم ندارم که به اسمشو گذاشت مشکل الحمدلله

خوشا به حالت ای روستایی...چه شاد و خرم..چه با صفایی:khandeh!:

نادانی دیگران و حسادتشون...میتونه مشکلات زیادی برای ادم بوجود بیاره...حسادت مرض بدیه که مشکلات آبرویی برای من درست کرده...:Ghamgin:

از همه دوستان التماس دعا دارم برای اینکه دقیقا مشکل آبرویی دارم...به خاطر یه حسود!!

majid811;270585 نوشت:
آدم زنده، زندگي ميخواد ! ببخشید داستان مسخره ای بود مشکلات رو اگه این طور میشد حل کرد الان دنیا بهشت بود این رو بدونید بیخیال بودن هیچ دردی رو دوا نمیکنه غم مرگ برادر را برادر مرده ميداند !
آسوده كسي كه خر نداره --- از كاه و جوش خبر نداره !

خیلی ممنون از اظهار نظر صریحتون:khandeh!:
احساس خوشبختی با وجود مشکلات تسکین دهنده است
بهمون آرامش میده تا راحت تر بتونیم راه حل منطقی برا حل مشکلاتمون پیدا کنیم
از طرفی گاهی وقتا واقعاً کاری از دستمون برنمیاد
بهتره تسلیم امر خدا باشیم و سعی کنیم زیبایی ها رو ببینیم
حالا اینا که گذاشتم بیشتر روانشناسا تایید میکنن اما حضرت زینب هم در واقعه کربلا دید خیلی قشنگی داشتن که فرمودن چیزی جز زیبایی ندیدن(این هم جنبه دینی)

غم مرگ برادر مثال خوبیه
حضرت علی(ع) به نقل از پیامبر، به کسی که فرزند خودش رو از دست داده بود و حسابی بی قراری میکرد، فرمودن که جزع نکن
شاید به قول شما، بی خیال بودن هم دردی رو دوا نکنه اما،
جزع و بی قراری و به اصطلاح خودمون کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفتن هم، هیچ دردی رو دواا نمیکنه و فقط ما رو از پا می اندازه که چه بسا ایمان و باورهامونو به واسطه این جزع از دست بدیم
پیامبر به این شخص فرمودن، بپذیر فرزندت نعمتی از جانب خدا بوده، و حالا خواسته اون نعمت رو پس بگیره.پس بی قراری نکن و صبرپیشه کن

نگرانی مثل اسب چوبی است...شما را به هیچ جا نمیرساند!

میدونید بزرگترین مشکل ما آدما چیه؟
اینکه مشکلاتمونو بزرگ میدونیم و خدارو کوچیک!!!!!!!!
اینکه همه مشکل دارن درسته،ولی تفاوت آدما تو نوع نگاهشونه. یکی بزرگترین مشکلاتشم در برابر قدرت وبزرگی خدا کوچیک میبینه یکیم کوچیکترین مشکلاتو بزرگتر از قدرت خدا میبینه و همین باعث میشه که همون مشکل کوچیک خیلی زود از پا درش بیاره چون دیگه کسی رو قادر به حل مشکلش نمیدونه!

من يه مشكل خيلي بزرگ دارم...اگردرروز بتونم به هزار نفر كمك كنم...بعدش بتونم500صفحه هم كتاب بخونم..بعدش همه كارهامو خوب پيش ببرم...

اگريك ساعت مونده به 12بامداد يه كارخرابي كوچيك كنم..مثلا يكي ازكمك هام نتيجه درست نده وياناخواسته كاري رواشتباه پيش ببرم...سريع زمين مي افتم.وهمه

كارهاي خوبم انگار درنظرم پوچ ميشه..يعني داراي حساسيت فكريم..

وبه شدت ازخودم انتظاردارم...مثلا انتظاردارم بيش ازتوانايي خودم تلاش كنم...مثلا همه مشكلات خونمون

رو حل كنم...مثلا همه آدمهاي دنيا رو نجات بدم...افكارآدما رو يه روزه عوض كنم...بتونم همه دردهارو برطرف كنم..

يا از دلسوزي زياديه ويا ازانتظار زيادي ازخودم..
اينطوري خيلي بده :Ghamgin:..هروقت هم قران بازميكنم..جزتكليف وتوانايي درحد اندازه خودآدمها چيزي نميگه..اما ديگه ملكه ذهنم شده..فكركنم كمي هم دچارعذاب وجدان سوزنده هم باشم...
من نبايد اخبارگوش كنم...نبايد مقالات مشكلات اجتماعي رو زيادبخونم...وگرنه كشش ندارم..
كافيه يه روز اخبارنگاه كنم ديگه فاتحه اون روزم خوندس...وبايد به هرشكلي شده درفكر حل اون معضلات باشم..
يه كارهايي هم ميكنم مثل حداقل دادن اگاهي به خانواده ودوستان وحتي مردم شهر..اما روحم آروم نميشه..حتي بااين كارها..
من توانايي برطرف كردن انتظارات بي شمار روحم روندارم....به نظرشما راه حلش چيه؟

سبزينه ظهور;277966 نوشت:
من يه مشكل خيلي بزرگ دارم...اگردرروز بتونم به هزار نفر كمك كنم...بعدش بتونم500صفحه هم كتاب بخونم..بعدش همه كارهامو خوب پيش ببرم...

اگريك ساعت مونده به 12بامداد يه كارخرابي كوچيك كنم..مثلا يكي ازكمك هام نتيجه درست نده وياناخواسته كاري رواشتباه پيش ببرم...سريع زمين مي افتم.وهمه

كارهاي خوبم انگار درنظرم پوچ ميشه..يعني داراي حساسيت فكريم..

وبه شدت ازخودم انتظاردارم...مثلا انتظاردارم بيش ازتوانايي خودم تلاش كنم...مثلا همه مشكلات خونمون

رو حل كنم...مثلا همه آدمهاي دنيا رو نجات بدم...افكارآدما رو يه روزه عوض كنم...بتونم همه دردهارو برطرف كنم..

يا از دلسوزي زياديه ويا ازانتظار زيادي ازخودم..
اينطوري خيلي بده :ghamgin:..هروقت هم قران بازميكنم..جزتكليف وتوانايي درحد اندازه خودآدمها چيزي نميگه..اما ديگه ملكه ذهنم شده..فكركنم كمي هم دچارعذاب وجدان سوزنده هم باشم...
من نبايد اخبارگوش كنم...نبايد مقالات مشكلات اجتماعي رو زيادبخونم...وگرنه كشش ندارم..
كافيه يه روز اخبارنگاه كنم ديگه فاتحه اون روزم خوندس...وبايد به هرشكلي شده درفكر حل اون معضلات باشم..
يه كارهايي هم ميكنم مثل حداقل دادن اگاهي به خانواده ودوستان وحتي مردم شهر..اما روحم آروم نميشه..حتي بااين كارها..
من توانايي برطرف كردن انتظارات بي شمار روحم روندارم....به نظرشما راه حلش چيه؟


خوش به حالت بیا با هم یه قرار بزاریم من از این طور ادم ها خیلی خوشم میاد ببین رفیق مشکلات زیاد من الان 100 تا مشکل دارم ولی فقط امیدم به اینه که خدا مشکلاتم رو حل کنه مشکلات رو خودم ساختم چشمم کور دندم نر باید صبر کنم حل بشه

مشکل من گره های بازنشدنی جورواجوری هست که چندساله به کارم میفته،من کارام روبه خدا سپردم ولی یه وقتایی خیلی تو ذوقم می خوره،چیزهایی که برام مهم هستن ودوست شون دارم دقیقه نود ازدست میدم بدون هیچ دلیل منطقی!،چیزای محال ونشدنی که برای خیلی هامهمه ولی برای من مهم نیست و وجودشون فرقی برام نداره همینجوری سر راهم قرارمیگیره،دیگه دارم کم میارم،:Ghamgin:
حکمتش چیه نمیدونم،ولی بازم میگم توکل به خدا....خیلی دلم شکسته ولی بازدلم به این خوشه:وعسی ان تکرهوا شیئاویجعل الله فیه خیراکثیرا....

نقل قول:

اما مشکل جوانان ما قبل از بیکاری و اعتیاد و فقر، ترجیح نوع کار بر اصل کار است. آنها بیکاری را ترجیح می دهند بر کاری که با شؤوناتشان نسازد. منکر شؤونات نیستم ولی معتقدم آنها که دارای شؤونات هستند، بیکاری را برای خود بیشتر عار بدانند تا کاری که با شؤوناتشان نسازد.
باید بکاری حالا هرچی مشغول شد و در ضمن دنبال کار بهتر گشت و وقتی از آن کار بهتر اطمینان حاصل شد کار قبلی را رها نمود.


من چند ماهه شکر خدا شاغل شدم ولی عهد کردم هرچی در توانم بود برای اشتغال جوانان انجام بدم . مشکل نوع کار نیست فقط . جوونی که قدرت بدنی کافی نداره و ذهنش رو هم به خاطر مسائلی مثل سرمایه های مادی یا روزی خداوند نتونسته به ذهن یک متخصص تبدیل کنه آیا باید بیکار بمونه؟
چنین افرادی یا باید رانندگی کنن یا تجارت یا کارهایی که وابسته به قدرت بدنی و هوش بالا نداشته باشه . ولی قطعا باید سرمایه ای برای تجارت داشته باشه . و فقر باعث میشه اون رو هم نداشته باشه . این جوان چه راه دیگه ای داره؟
القاء بی غیرتی و بی مسئولیتی به جوانان روا نیست .کشور ما با توجه به جمعیت در حد عالی شاغل داره . با بررسی آمار شاغلین متوجه میشیم که خیلی از جوان ها در سخت ترین شرایط پول در میارن . اما متأسفانه کشور ما با توجه به منابع و پتانسیل موجود در اون شاغل نداره . نتیجه میگیریم جوانان غیرت و مسئولیت دارن . اما مسئولین ندارند . مدیریت منابع در کشور ضعیف هست .
در کشوری که سرمایه باشه و نیروی کار هم باشه و مدیریت خوبی هم باشه ، انتظار میره نسبت بیکاران خیلی کم باشه . اما در کشوری که منابع و نیروی کار باشه ولی مدیریت نباشه ، کم بودن نرخ بیکاری معجزه هست .
حاج آقا من شمارو دوست دارم توهین نباشه . ولی ایکاش شما امر به معروف رو معمول میکردید . اگر تمام روحانیون مثل علامه جعفری کشاورزی و دامداری میکردند یقینن اون عده ی قلیلی که روی نوع کار وسواس به خرج میدن ذهنیتشون عوض میشد .

چند تا نکته لازمه بگم:
بیان مشکل با نق زدن و ابراز نارضایتی از شرایط فرق داره . بیان مشکل برای کمک گرفتن از دیگران یا مشورت و ... خوب هست . اما عادت به اینکه انسان پیش هرکسی از مصیبتهایی که باهاش درگیر هست بگه از نظر پیامبر و معصومین درست نیست . در فصول اول کتاب مفاتیح الحیاة چند حدیث در این مورد خوندم . پس مومن باید تظاهر به خوشی و نشاط و روحیه کنه همه جا .
به نظر من یکی از دلایل وجود مشکلات اینه که ما بلد نیستیم از خدا چیزی بخوایم و دعا کنیم .
شاید پیش اومده که با خوندن چند صفحه شعر حال و هوای شعر سرودن در ما ایجاد شده و ذهنمون وزن و قافیه رو بخوبی میتونه بسازه .از مزایای خوندن ادعیه ی معصومین مثل صحیفه ی سجادیه اینه که دعا کردن رو یاد میگیریم . خدارو شاهد میگیرم که با دعا خیلی از مشکلاتتون حل خواهد شد . نه دعای سه ثانیه ای . دعا با خلوص . ضمناً انگشتر عقیق فراموش نشه . مومنین با انگشتر عقیق شناخته میشن . اگه دعاهاتون مستجاب نمیشه غیر از خودتون کس دیگری رو مسئولش ندونین . رسالت پیامبر و معصومین این بوده که به مومنین حقایق دنیا رو بگن . شما یک مرجع تقلید که انگشتر عقیق نداشته باشه رو پیدا نمیکنید . شما یک فرد ناموفق رو که عقیق دستش باشه و نماز و روزه شو انجام بده و اهل دعا و نیایش باشه و بیکار و مفلوک و بی آبرو باشه رو پیدا نمیکنید . اگر مشکل دارید دلیلش دعا نکردنه . اگه دعا کردید یک دلیل مستجاب نشدنش نداشتن عقیق هست . این خرافات نیست چون خودم همین 6 ماه پیش عقیق دستم کردم و به وضوح دیدم که بیشتر دعاهام مستجاب شده .

و اما در شرایط فعلی مهمترین دغدغه ی ذهنی من نداشتن همسر هست که هرچقدر تلاش میکنم شبیه مومنین و موقنین باشم و رضایت خدارو حس کنم نداشتن همسر باعث تزلزل هایی میشه که منو هربار مأیوس میکنه .یه همسر نجیب با چهره ی معمولی و قد 170 (چون قد بلندم) و بساز و مهربان و صادق و گرم .
امام باقر (ع) : سرگرمی مومن در سه چیز است بهره مندی از همسر خود ، خوش صحبتی با دوستان و خواندن نماز شب
رسول خدا ص :سرگرمی مومن در تأدیب اسب و تیراندازیو بهرهوری با همسر است.

مشکل من اینه که اصلا آمادگی ازواج ندارم و همینجور دارم بزرگتر میشم!نمیخوام مادرو پدرمو تنها بذارم

مشکل من اینه که از آدمایی که برام مشکل درست کردن خوشمنمیاد...ترجیح میدم هیچ وقت نبینمشون اما فامیلند

مشکل من اینه که کلی درس خوندم اما نتیجه کنکورم خیلی خوب نشد و الان هیچ کاری نمیتونم بکنم جز اینکه ببینم کجا قبول میشم دولتی یا غیر انتفاعی....همش دارم دعا میکنم...

:_loool:

الحمدالله مشکلی نیست.

اگه به این مسائل بگییم مشکل که دیگه اسم دنیا دنیا نیست.

[SPOILER]چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید.[/SPOILER]

گاهی مسئله اصلا وجود نداره خودمون فکر میکنیم مسئله هست.

گاهی مسئله هست ولی باید باهاش کنار اومد که دیگه اسمش مسئله نیست.

گاهی هم مسئله هست که باید رفع بشه یا مجبوریم صبر کنیم تا رفع بشه.

حضرت علی علیه السلام:

رضایت به مقدرات الهی غصه را از بین میبرد:Gol:

مشکل من توی زندگی دچار شدن به یک غم بی انتهاست که با مرگ هم پایان نمی پذیرد چون مرگ با خواب تفاوتی ندارد الا اینکه زمانش تا روز قیامته و باز غم من بعد از بیدار شدن ادامه خواهد یافت.
ای کاش اگر من جهمنی هستم حداقل تا وقتی که تو دنیا هستم خدا رنج دادن من را آغاز نمیکرد تا وصل بشه به دوزخ آخرت...:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

سلام

" اراده "... میدونم اگر اراده کنم کار درستی رو انجام بدم قطعاً با یاری خـــــــدا موفق میشم...

( اما متاسفانه به تعویق میندازم!:hey: )

راه روشن;355034 نوشت:
مشکل من توی زندگی دچار شدن به یک غم بی انتهاست

مشکل شما کم شدن اعتماد به نفستون هست....
البته من نمیدونم چیه اما امیدوارم فقط خودتون بزرگش کرده باشین...
خدا حکیم هست مطمئن باشید یه چیزی پشت داستان شما هم هست...

به نام او

مشکل من در این زندگی عوام هستند که بعضی اوقات آدم رو به شک و تردید می اندازند و با حرف هایشان می خواهند آزاد اندیش باشند در حالی که برای اعمال و ذهن خود قفسی بسیار کوچک درست کرده اند.
البته این مشکل نیست این هم نعمت خداست تا ما ببینیم و عبرت بگیریم و بر تصدیق راهمان مطمئن شویم . الهی شکر

یا حق

مشکل اکثر ما اینه که مشکلاتمون رو انقدر بزرگ و حل ناشدنی میبینیم که بزرگی خدارو در برابر اون مشکلی که پیش اومده فراموش میکنیم!
جمله ای معروف است که میگوید:
به خدا نگویید که مشکل بزرگ دارم بلکه به مشکل بگویید من خدای بزرگی دارم.

بسم الله
سلام
یکی از بزرگترین مسایل و درگیری های ذهنی اخیرم مشکل انتخاب همسر هست. خیلی بهم ریختم واقعا نمیدونم چیکار باید کرد. مشکلم اینه که من دیگه نمیتونم با کسی که فقط نماز و روزه و برخی از واجباتشو انجام میده زندگی کنم.یعنی دیگه این چیزا منو راضی نگه نمیداره. میخوام همسرم درد خدا داشته باشه، آواره و حیران خدا باشه جوری که آروم و قرار نداشته باشه جوری که هر لحظه دلش واسه خدا بتپه. میخوام دستمو بگیره و منو پا به پا بکشونه تو این راه...تو راه اولیا خدا... نماز و روزه و برخی واجبات رو انجام دادن که چیزی نیست...واقعا زحمت میکشه که انجام میده...
بخاطر همین مسایل با خانوادم به مشکل میخورم ...میگن تو مگه مومن نمیخوای پس چرا رد میکنی....ای خدا بهشون بفهمون من چه همسری میخوام تا دست از سرم بردارن

یاس...;355039 نوشت:
مشکل شما کم شدن اعتماد به نفستون هست....
البته من نمیدونم چیه اما امیدوارم فقط خودتون بزرگش کرده باشین...
خدا حکیم هست مطمئن باشید یه چیزی پشت داستان شما هم هست...

اتفاقا بقیه به من میگن که اعتماد به نفسم بالاست و آدم پرجذبه ای هستم ... اما من از درون دارم میسوزم
نمیدونم این غم پایان نیافتنی تاوان کدام گناهم هست که از دنیا شروع شده و به آخرت متصل میشه.هیچ جوری جوری هم حل نمیشه خیلی تلاش کردم

راه روشن;355169 نوشت:
این غم پایان نیافتنی تاوان کدام گناهم هست که از دنیا شروع شده و به آخرت متصل میشه.

چه اصراری دارید رو این قضیه؟!

یاس...;355193 نوشت:
چه اصراری دارید رو این قضیه؟!

چونکه 9 ساله دارم رنج میکشم و لابد برای همیشه ادمه خواهد یافت . میدونی چرا میگم من حتی توی آخرت هم رنج میکشم؟! چون مثلا یک تابلوی نقاشی باید سالم باشه تا بشه روش هر نقشی اعم از زیبا و زشت رو نقاشی کنیم و اگر اصل اون تابلو آسیب ببینه دیگه قابلیت اینو نداره که روش نقاشی رسم بشه. والانم روح من آنقدر از بین رفته که دیگه الان 9 ساله قابلیت شاد شدن رو از دست داده و فقط میشه روش خط خطی های ناقص کرد و مسلما من با مرگ فقط جسمم از بین خواهد رفت ولی همین روح تا ابد باقی خواهد ماند و همین طور که الان قابلیت شاد شدن رو نداره حتی اگر به بهشت هم داخل شود شاد نخواهد شد.

مشکل ؟
اگه بخوای ذره بین به دست بگیرم و مشکل ها م و بشمرم ....یه کوه میشه ....
کوهی که ادم با دیدنش غصه اش میگیرم و یه اه از ته دل میکشه و از خدا گله میکنه که چرا من اینقدر بدبختم
اما
اگه بخوای نیمه پر لیوان و نگاه کنم
میگم من مشکلاتی دارم ..اما بازم خوشبختم
یکی از مشکلات من اینه که شوهرم بچه دوست نداره
هشت ساله ازدواج کردم و ایشون هنوزم راضی نیستن که بچه دار بشیم
از بچه ها متنفره
بر عکس من

راه روشن;355306 نوشت:
لابد برای همیشه ادمه خواهد یافت

ان مع العسر یسری...

من توانايي برطرف كردن انتظارات بي شمار روحم روندارم....به نظرشما راه حلش چيه؟
سبزینه ظهور

دوس دارم این جمله رو بزرگ کنم بزنم رو دیوار اتاقم...

من همیشه با شنیدن مشکلات دیگران احساس میکنم هیچ مشکلی ندارم و خوشی زده زیر دلم...!

اما امان از اون موقعی که را ه حل مشکلات رو بدونی و یه ذره اراده نداشته باشی برای برطرف کردنشونو فقط بشینی غصه بخوری که خدایا چقدر بدبختم...
امان از اون موقعی که فراموش کنی یه خدایی اون بالا نشسته داره نگات میکنه تازه یه لبخندم رو لباشه تازه دستاشم زیر چونشه میگه بنده عزیزم ببینم این یکی رو چکار میکنی !!!!!!!!!!(خرده نگیرید من با این تصورات از خدا عشق میکنم)

من
گاهی خدا رو اینهمه مهربونی هاشو یادم میره گاهی به یاد میارمشو از ته دلم عاشقش میشم...
کاشکی با این همه نشونه ای که جلو روم گذاشته یکمی بفهممش!
گاهی دلم میشکنه ولی نمیتونم جلو بگیرم.
به قوله آرامش خوشی زده زیره دلم!
هنوز به جاهای سخته زندگی نرسیدم ولی نزدیکم خیلی...
هر وقت رسیدم که امیدوارم از بقلش بگذرم میامو مشکلاته زبونم لال اساسیمو میگم!
هنوز خدارو شگر آرومه همه چی.

از یاس عزیز به خاطر زدن این تاپیک ممنونم
گاهی این کلمه رو که خدایا من چه قدر بدبختم وبقیه چه قدر خوشبختن رو تکرار میکنیم که میشه یه باور
تاپیک جالبیه اگه مواقعی که حال خوبی نداریم به این جا سر بزنیم مشکلات بقیه رو بدونیم بهمون کمک میکنه به این نتیجه برسیم که وظیفه ی ما توی زندگی بی مشکل زیستن نیست با انگیزه زیستنه
باور اینکه همه مشکل دارن میتونه شروع یه انگیزه ی جدی باشه برای مبازه بامشکلاتمون
سبز باشید :Gol:

این روزا به هرکسی بگی مشکلت چیه یا میگه بیکاری یا میگه ازدواج.درستم هست همه درگیر هر دو این مشکلات هستند حالا یا خودشون یا نزدیکانشون.درست میگن که کار نیس مگه یه جامعه چقد شغل واسه دکتر و مهندس داره؟؟؟یادمون رفته همون قدر که به دکتر و مهندس احتیاج داریم وجود بقیه شغلها هم ضروریه چه بسا ضروری تر!یادمون رفته مهم روزی حلاله نه یه شغل دهن پر کن!!!
درست میگن که ازدواج کردن این روزا سخت شده چون مراسم باشکوهی ک دختر خانمها انتظار دارن از پسر قارون هم برنمیاد!جهیزیه ایه که این روزا توقعش میره خونه ماشین....ساده زیستی فراموشمون شده زندگیامونو چشم و هم چشمی پر کرده.
شاید حرفام شبیه شعار باشه ولی قبول کنیم باعث ایجاد مشکلاتمون خودمونیم....

فكر كنم مشكل من رو ديگه كل آسك ديني ها ميدونن:okey:

[="Black"]سلام.هی دست گذاشتی رو دلمونا.

مشکل زیاده.
کار(تریجیها یگان ویژه)*مسکن ( یه جا که سقفی باشه رومون)*ماشین (405 یکم ارتفاع خورده,رنگ صورتی متالیک ,سیستمم یه چارتا خربزه ای بسه)
موتور سنگین نداریم(کاوازاکی gsx 1300)
زن خوب نداریم
اهل بیرون رفتن نیستیم زیاد
میترسیم زن ببریم و زنه نتونه فقر و تحمل کنه
حق الناس دارم.
حق الله دارم

اوه بدخبتیاااا

[/]

zhoan;547443 نوشت:
شاید حرفام شبیه شعار باشه ولی قبول کنیم باعث ایجاد مشکلاتمون خودمونیم....

بله ....حق با شماست:Gol:اما نمیشه گفت مطلقا....
خیلی مشکلات رو هم دیگران درست میکنن برامون....مثل خانواده ها...دوستان....اطرافیان...و خیلی عوامل دیگه....
الدنیا سجن المومن:khandeh!:

zhoan;547443 نوشت:
این روزا به هرکسی بگی مشکلت چیه یا میگه بیکاری یا میگه ازدواج.درستم هست همه درگیر هر دو این مشکلات هستند حالا یا خودشون یا نزدیکانشون.درست میگن که کار نیس مگه یه جامعه چقد شغل واسه دکتر و مهندس داره؟؟؟یادمون رفته همون قدر که به دکتر و مهندس احتیاج داریم وجود بقیه شغلها هم ضروریه چه بسا ضروری تر!یادمون رفته مهم روزی حلاله نه یه شغل دهن پر کن!!!
درست میگن که ازدواج کردن این روزا سخت شده چون مراسم باشکوهی ک دختر خانمها انتظار دارن از پسر قارون هم برنمیاد!جهیزیه ایه که این روزا توقعش میره خونه ماشین....ساده زیستی فراموشمون شده زندگیامونو چشم و هم چشمی پر کرده.
شاید حرفام شبیه شعار باشه ولی قبول کنیم باعث ایجاد مشکلاتمون خودمونیم....

سخن از زبان ما می گویی.......

یاس...;547492 نوشت:
بله ....حق با شماست:Gol:اما نمیشه گفت مطلقا....
خیلی مشکلات رو هم دیگران درست میکنن برامون....مثل خانواده ها...دوستان....اطرافیان...و خیلی عوامل دیگه....
الدنیا سجن المومن:khandeh!:

منظور منم از خودمون فقط شخص خودمون نبود.مثلا یکی از دوستان فرموده بودن بخاطر از دست دادن عزیزشون ازدواجشون مدت ها عقب میوفته.....همه ما غم از دست دادن عزیز و درک کردیم کسی نمیتونه منکرش بشه که سخته ولی مگر کسی قرار به ماندن گذاشته!!!چرا مدت زمانی به این طولانیی باید بگذره؟؟؟خودمونیم ک داریم به این رسومات دامن میزنیم(این رو فقط من باب مثال عرض کردم)

نمک نشناس نیستم ... میدونمم که میلیون تا آدم با وضعیت بدتر وجود دارن و آدم همش باید پایین تر از خودشو ببینه

همه اینا قبول

ولی خدا نکنه که از چیزی بدت بیاد و مجبور باشی به تحمل

انگار که یکی زنده زنده گوشتتو هر روز از استخونت جدا میکنه

هشت سال وضعیت زندگیه من اینه

و دریغ از یه دعام که به آسمون رسیده باشه و استجابت شده باشه ... دیگه امام و معصومی نمونده که من واسطه نکرده باشمش

هیییی :(((

حتما ی خیری پشت سرش هست...به خدا اعتماد داشته باش

Miss Chadoriii;547516 نوشت:
و دریغ از یه دعام که به آسمون رسیده باشه و استجابت شده باشه ..

من مشکلاتم انقدر شده که حتی فکرشونم آزارم میده!!!:god:
حق الناس...حق الله....حق النفس...از یه طرف...:god:
مشکلات تحصیل و استرس و اضطرابم از یه طرف...:god:
دوستایی که کارشون پز دادنه از یه طرف...:god:
افکار قمر در عقرب من هم شده قوز بالا قوز...:god:
:geristan::geristan::geristan:اصن یه وضعی!!!
:geristan::geristan::geristan:

یاس...;253943 نوشت:
مشکلات شما در زندگی؟
سلام بر همه...خدا فرموده به هیچ وجه مشکلاتتونو نزد دیگران نگید خوب نیست اینطوری هرچی غم و غصه داریم بریزیم وسط و شکایت کنیم....درسته که اینجا مشکلات رو بگیم و کسانی که راهکار دارن و نجات بخشن کمک میکنن و خیلی خوبه اما خدا گفته اصلش اینه که بغیر من مشکلتونو نگید

nothing;547578 نوشت:
مشکلاتتونو نزد دیگران نگید
فک کنم گناهانتون بودا....نه مشکلاتتون:Gol:

کیه که مشکل نداره؟
اصلا مشکلات جزوی از امتحانه.فکر کنید مشکلات نباشه سختیا نباشه چطور امتحان بشیم؟
اصلا یه فردی بخواد دوستشو امتحان کنه توی مشکلاتو سختیا میشناسه که پاش وامیسته.خدا هم دوستان مخلصشو به این شکل داره جدا میکنه.
شاید مشکلاتو با همون شکل مشکل میبینیم یعنی سد میبینیم.
یا باید حلشون کرد یا دورشون زد یا بزاریم بگذرنو دورتر بشن.
ایجاد مشکل هم خودش یک بحث طولانی داره.که باز برمیگرده به نوعه تصمیم گیری ما در مقابل مشکلات و امتحان شدنمون.و مصلحت خدا که حتی گاهی لازمه سختی بکشیم تا از سختیهای بزرگتر دور بشیم مثلا یکی نزدیک یک خیابونی میخوره زمینو دردش میگیره و بعد میبینه همون موقع یک ماشین با سرعت زیاد از همونجا رد شد و اگر زمین نمیخورد حتما بهش میزد.
البته یه نوعم هست که بنظرم خیلی زیاده.مثلا منه نوعی گناهی میکنم بعد عقوبتش گریبانمو میگیره اینو فقط مشکل میبینمو باز گناه بعدیو درس نگرفتن ازش.همینطوری عقوبتهایی که بر من وارد میشه بیشتر میشه و من باز فقط مشکل میبینمش و نمیفهمم از کجاست.اینم یه نوعه این مشکلات
باید بدونیم واقعا بعضی از مشکلات ریشش از اعمالو رفتار خودمونه.

مشکلم اینه نمیتونم به هدفم که از یارایه امام زمان بشم برسم....

مشکلم گذشتمه...مشکلی همیشه باهام هست...ای کاش از زمانی که به بلوغ رسیدم گناه نمیکردم....ای کاش چندین بار توبه نمیشکستم...

ای کاش نماز شبام رو ترک نمیکردم....ای کاش و ای کاش و ای کاش....

مشکلات دنیوی که چیزی نیست....اگه با خدا باشیم همه رو برامون حل میکنه...

خدایا مشکلات اخرویه مارو حل کن........:hey::geryeh:

[="Black"]

amirhossein74;547597 نوشت:
مشکلم اینه نمیتونم به هدفم که از یارایه امام زمان بشم برسم....

مشکلم گذشتمه...مشکلی همیشه باهام هست...ای کاش از زمانی که به بلوغ رسیدم گناه نمیکردم....ای کاش چندین بار توبه نمیشکستم...

ای کاش نماز شبام رو ترک نمیکردم....ای کاش و ای کاش و ای کاش....

مشکلات دنیوی که چیزی نیست....اگه با خدا باشیم همه رو برامون حل میکنه...

خدایا مشکلات اخرویه مارو حل کن........:hey::geryeh:

سلام.همیشه فرصت جبران هست.
بسم الله
[/]

عشق فقط پسر فاطمه;547600 نوشت:

سلام.همیشه فرصت جبران هست.
بسم الله

از اون لحاظ که آره....خداروهم هزارمرتبه شکر میکنم که سال سوم دبیرستان یه معلمی رو سر راه من قرار داد که زندگیم رو عوض کرد و تا آخر عمر مدیون اون معلم هستم....

ولی خب....اگه از اول شروع میکردم لذتش خیلی بیشتر بود.....

ممنون از شما...

عشق فقط پسر فاطمه;547603 نوشت:

داداش گلم تو توبه هم یه لذت هایی هست.

یه نمونش وقتی از گناه های گذشتت داری اشک میریزی و یاد بخشندگی خدا میوفتی

صد در صد داداش....ولی تاسف برای خودم که چندین بار توبه شکستم.....

Nahal;547446 نوشت:
فكر كنم مشكل من رو ديگه كل آسك ديني ها ميدونن

نه! من نمی دونم، بگو تا منم بدونم....

بچه محله امام رضا;547609 نوشت:
نه! من نمی دونم، بگو تا منم بدونم....

مخالفت پدرم با حجاب من :ok:

Nahal;547610 نوشت:
مخالفت پدرم با حجاب من

یا للعجب!!!!!
اونوقت شما مقاومت کردید یا به حرف پدرتون گوش دادید؟

نه فعلا كه مقاومت كردم انشاالله خدا كمك كنه به روزهاي بد گذشته ام بر نگردم

مشکلات که نمیشه گفت اصلا وجود نداره..وجودشم چیز عادی ای هست..چرا که

اینکه توقع داشته باشی زندگی باهات خوب باشه

چون تو باهاش خوبی

مثل اینه که توقع داشته باشی یه گرگ تورو نخوره

چون توام اونو نمی خوری...!

در واقع میشه گفت مشکلات جزئی از زندگیه...چه بهتر میشه که این جز زندگیمون رو با خوبی حلش کنیم....چرا که

میم مشکلات را که برداریم زندگی شیرین می شود........مشکلات


ره روی فاطمه;547655 نوشت:
ینکه توقع داشته باشی زندگی باهات خوب باشه

چون تو باهاش خوبی

مثل اینه که توقع داشته باشی یه گرگ تورو نخوره

چون توام اونو نمی خوری...!

آفرین....خوشم اومد:ok::Kaf:

یاس...;547563 نوشت:
حتما ی خیری پشت سرش هست...به خدا اعتماد داشته باش

هیچ خیری

هر چقدرم بزرگ و چرب و چیلی

هشت سال عمر رفته ی منو بهم برنمیگردونه

Fool

میدونی یه سری از دردا هستن که باید توی همین دنیا درمون شن ... نمیشه موکولشون کرد به آخرت

اگه برنامه ی خدا واسه من اینه که وقتی مردم بهم توی اون دنیا تسهیلات ویژه:khandeh!:

باید بگم که خدا جان ...چشم من در هر صورت دنبال این دنیا و چیزایی که خواستمو نشد ... میمونه

حالا خود دانی

با اون همه رحمت و کرامتت ... چجور میتونی بندتو حسرت به دل این دنیای زهرماری بزاری ... من موندم

بعضی وقتا حرص میخوریم ازاینکه واسه خدا ک کاری نداره این مشکلمو درست کنه.....یه جورایی با خدا چپ می افتیم!
اما بعد چند سال که اتفاقاتی می افته...میفهمیم که ای وای....چقد خوب شد اون مشکلم ب فلان صورت حل نشد یا اون روزا حل نشد تا من بتونم اینو بفهمم...ب این برسم..وفلانیو ببینم...زندگیم عوض بشه و......
و دیگه نمیگیم...

Miss Chadoriii;547666 نوشت:
هیچ خیری

هر چقدرم بزرگ و چرب و چیلی

هشت سال عمر رفته ی منو بهم برنمیگردونه

موضوع قفل شده است