اگر قدر تو را دانسته بودیم
اگر عهد و وفا نشکسته بودیم
دل ما خانه غمها نمی شد
غم هجران نصیب ما نمی شد
اگر شرط تولی کرده بودیم
هرآنچه گفته بودی؟ کرده بودیم
نمی شد روز ما شام سیاهی
نمی شد قسمت ما این جدایی
سلام آقاجان داریم به شبهای قدر نزدیک میشیم یه خواهشی از شما دارم :
یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انا کنا خاطئین ( یوسف 97)
پدر برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکاریم
یا اباصالح! همه ما شیعه هات به پدری ات محتاجیم
فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد
ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی ؟
باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری ؟
خانه ات لایق او هست که مهمان گردد ؟
لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری ؟
پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت
داری آن قدر که یک هدیه برایش بخری؟
حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟
با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟
واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران
می توان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟؟
گفتم که روی خوبت،از من چرا نهان است؟ / گفتا تو خود حجابی ، ورنه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم ، جانا نشان کویت ؟ / گفتا نشان چه پرسی،آن کوی بی نشان است
گفتم مرا غم تو ، خوشتر ز شادمانی / گفتا که در ره ما ، غم نیز شادمان است
گفتم که سوخت جانم، از آتش نهانم / گفتا آن که سوخت او را، کی ناله یا فغان است
گفتم فراغ تا کی؟گفتا که تا تو هستی / گفتم نفس همین است ، گفتاسخن همان است
گفتم که حاجتی هست ، گفتا بخواه از ما / گفتم غمم بیفزا، گفتا که رایگان است
گفتم ازم بپذیر،این نیم جان که دارم / گفتا نگاه دارش،غمخانه ی تو جان است
عصر یک جمعه ی دلگیر دلم گفت:
بگویم،بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟
چرا لحظه ی باران نرسیده است؟
و هرکس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است،به ایمان نرسیده است....
و غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید،بنویسد
که هنوزم که هنوز است،چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده است؟....
چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟...
دل عشق ترک خورد
گل زخم نمک خورد
زمین مرد
زمان بر سر دوشش غم و اندوه فقط برد
زمین مرد
زمین مرد
خداوند گواه است
دلم چشم به راه است
و در حسرت یک پلک نگاه است
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا!برسد کاش به جایی...
برسد کاش صدایم به صدایی.....
[=times new roman] مثل هر بار برای تو نوشتم: دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی... و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
=-=-= جواب امام زمان:
تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت کاش بیایی
به خودت کاش بیایی...!
[=times new roman][=times new roman] وقت نبودنت به دلم وعده بدهم [=times new roman][=times new roman] شاید " مثلش " را پیدا کنم ![=times new roman][=times new roman] آقای بی همتای من بیا
[="Arial"][="Black"][=B Lotus][=arial]مانند طفل در به دری گریه میکنم
مثل گدای پشت دری گریه میکنم
اشک مرا زمان گدایی ندیده اند
این بار چون تو میگذری گریه میکنم
حالا که بین این همه مردم زیادیم
از این به بعد یک نفری گریه میکنم
حتی اگر مرا بزنی قول میدهم
با آب و تاب بیشتری گریه میکنم
تنبیه تو حواس مرا جمع میکند
من سالها ز خیره سری گریه میکنم
بار مرا کسی نخریده...تو می خری؟!
بار مرا بخر, نخری گریه میکنم
از چند جا شکسته پرم..ای شکسته بند!
از غصه شکسته پری گریه میکنم
این روزه ها به درد قیامت نمیخورد
دارم برای بی سپری گریه میکنم
آقا نیامد و دل ما همچنان شکست
پس پای سفره سحری گریه میکنم
جان همان که زائر بابا نشد مرا
یک کربلا ببر , نبری گریه میکنم[=B Lotus][=arial][=B Lotus]
مثل هربار برای تو نوشتم: دل من خون شد از این غم، تو کجایی؟ وای کاش که این جمعه بیایی! دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ تو کجایی؟ تو کجایی... و تو انگار به قلبم بنویسی: که چرا هیچ نگویند مگر این منجی دلسوز،طرفدار ندارد،که غریب است؟ و عجیب است که پس از قرن و هزاره هنوزم که هنوز است دو چشمش به راه است مگر سیصدواندی نفر از شیفتگانش، زیاد است؟ که گویند به اندازه یک "بدر" علمدار ندارد! و گویند چرا این همه مشتاق،ولی او سپهش یار ندارد جواب امام زمان(عج): تو خودت مدعی دوستی و مهرشدیدی که به هرشعر جدیدی،زهجران غمم ناله سرایی تو کجایی؟ توکه یک عمر سرودی تو کجای؟توکجایی؟ باز گویی که مگر کاستی بد زامامت ،زهدایت،زمحبت،زغمخوارگی ومهر وعطوفت تو پنداشته ای هیچکسی دل نگران تو نبوده؟ چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟ چه کسی درپی هر غصه ی تو اشک چکانده چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟ چه کسی راه به سوی تو گشوده؟ چه خطره ها به دعایم زکنار تو گذر کرد؟ چه زمان ها که تو غافل شده ای و یار به قلب تو نظر کرد... و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی... تو کجایی!!!؟ و ای کاش بیایی! هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود،تو بودی هر زمان بود تفاوت،تو رفتی ، تو نماندی خواهش نفس شده یار و خدایت ، و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت و به آفاق نبردند صدایت، و غریب است "امامت"
[=times new roman]جوان گفت:« زیارت بخوان.»
پیرمرد گفت:« سواد ندارم.» جوان شروع کرد به خواندن.
سلام داد به معصومین تا امام عسکری (ع) پرسید:« امام زمانت را می شناسی؟»
پیرمرد جواب داد:« چرا نشناسم؟» …
.
.
.
جوان گفت:پس به او سلام کن
پیرمرد گفت:"السلام علیک یا حجة ابن الحسن العسکری"
جوان گفت:و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته....
[=times new roman] چه مسخره است !
[=times new roman] [=times new roman] سئوال امتحان را می گویم [=times new roman] [=times new roman] جای خالی را پر کنید :[=times new roman] [=times new roman]جای تو تا ظهور [=times new roman] [=times new roman] فقط " ....... " است .[=times new roman] [=times new roman] خالی است
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِیْنِهِ فَسَوفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَیَ المُؤمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» [سوره مائده، آیه 54] از امام صادق علیه السلام روایت شده است [1] که: همانا صاحب این امر - یعنی مهدی علیه السلام- محفوظ است, اگر همه مردم (از دین) بروند خداوند اصحابش را می آورد , و آنان کسانی هستند که خداوند در موردشان فرموده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِیْنِهِ فَسَوفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَیَ المُؤمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الکافِرِینَ» [2] سخن نویسنده: منافاتی بین تاویل این آیه در مورد امام علی علیه السلام و یاران صاحب الزمان وجود ندارد, چراکه علی علیه السلام و یاران صاحب الزمان هردو مصداق این آیه هستند. همانا خداوند علی را دوست دارد و علی خدا را. و خداوند امام مهدی علیه السلام و یارانش را دوست دارد , و آنها نیز خدا را دوست دارند؛ همانا علی علیه السلام مصداق اکمل و اتم این آیه است, و چه بسیار است نظیر این آیه در قرآن همانا قرآن ظاهری دارد و باطنی, و تنزیل و تاویلی؛ و تفسیری و معنی ....
من هيچ وقت تو زندگيم بهتون نزديك نبودم ، هيج وقت نتونستم بهتون متوسل بشم اما ديروز يكي از دوستهام گفت به امام زمان متوسل شو ، منم شدم درسته مشكلم حل نشد ولي نميدونم چي شده از ديروز قبل هر كاري ذكر زبونم شده يا صاحب الزمان :geristan:
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو جاودان بر دل حاضر است روزن دل بر گشا حاضر و هوشیار باش
نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال لیک تو حالی بنه ساخته ی کار باش
لشکر خواب آورد بر دل و جانت شکست شب همه شب همدم دیده ی بیدار باش
گر دل و جان تو را دُرّ بقا آرزوست دم مزن و در فنا همدم عطار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو جاودان بر دل حاضر است روزن دل بر گشا حاضر و هوشیار باش
نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال لیک تو حالی بنه ساخته ی کار باش
لشکر خواب آورد بر دل و جانت شکست شب همه شب همدم دیده ی بیدار باش
گر دل و جان تو را دُرّ بقا آرزوست دم مزن و در فنا همدم عطار باش
سلام بر رحیق مختوم . ******* ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
رنج وبلا را بخود جمله خریدار باش
عاشقی پر رنج و گرفتاری است
دم مزن و منتظر یار باش
گر تو بخواهی به وصالش رسی
در سحر وصبح تو بیدار باش
ساغر دل را به می آلوده کن
در پی این کار تو هوشیار باش
گر رحیق دوست رسد از قضا
در پی وصلش تو پی کار باش
[=times new roman]آقا !
در هوس دیدن رویت دل من تاب ندارد ،
نگهم خواب ندارد ،
قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد ،
همه گویند به انگشت اشاره ،
مگر این عاشق دل سوخته ارباب ندارد ...؟
تو كجایی گل نرگس ...؟
ز فراقت دل من تاب ندارد
[=times new roman]جمعه یعنی یک غروب وعده دار
وعده ترمیم قلب یاس زار
جمعه یعنی مادر چشم انتظار
درهوای دیدن روی نگار
جمعه یعنی یه سماء دلواپسی
می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟
[=times new roman]تقصــــــیر من است، اینکه که نمی آیی
هر وقت شدم اسیـــــر غم می آیی
این جمعه و جمعه های دیگر حـــــرف است
آدم بشـــــوم سه شنبه هـــــــم می آیی…
[=trebuchet ms]امروز جمعه نیست...
آقای من..
قرار نیست فقط غروبهای پنجشنبه تا غروب جمعه
سراغت را بگیریم..
قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم..
آری..
شنبه هم میشود از دوریت ناله سر داد..
یکشنبه هم میشود انتظارت را کشید..
دوشنبه هم میشود دنبال گمشده گشت..
سه شنبه هم میشود با آقا درد دل کرد..
چهارشنبه هم میشود به خاطر آقا گناه نکرد..
یا بن الحسن
دوریت درد بی درمان است
ای پسر فاطمه
امروز جمعه نیست اما دلم برایت تنگ است..
[=times new roman]کاش بر خیمه ی سبزت گذرم می افتاد
کاش بر صورت ماهت نظرم می افتاد
کاش از چشم تر تو دو سه قطره باران
پسرفاطمه(س) بر چشم ترم می افتاد
کاش از سوی تو ای صاحب ما یک قرعه
گریه و ناله به وقت سحرم می افتاد
کاش در لحظه ی تاریک گناه آقا جان
مرده بودم به خدا بال و پرم می افتاد!
اگر قدر تو را دانسته بودیم
اگر عهد و وفا نشکسته بودیم
دل ما خانه غمها نمی شد
غم هجران نصیب ما نمی شد
اگر شرط تولی کرده بودیم
هرآنچه گفته بودی؟ کرده بودیم
نمی شد روز ما شام سیاهی
نمی شد قسمت ما این جدایی
سلام آقاجان داریم به شبهای قدر نزدیک میشیم یه خواهشی از شما دارم :
یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انا کنا خاطئین ( یوسف 97)
پدر برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکاریم
یا اباصالح! همه ما شیعه هات به پدری ات محتاجیم
فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد
ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی ؟
باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری ؟
خانه ات لایق او هست که مهمان گردد ؟
لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری ؟
پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت
داری آن قدر که یک هدیه برایش بخری؟
حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟
با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟
واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران
می توان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟؟
[=arial black]شـــــرمـنــــــــده ام آقــا جـان
دل تمامی عشاق دوره گردت را / چقدر ساده غزلگیر می کنی اقا؟ . . .
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت:Ghamgin:
تقدیم به حضرت مهدی
گفتم که روی خوبت،از من چرا نهان است؟ / گفتا تو خود حجابی ، ورنه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم ، جانا نشان کویت ؟ / گفتا نشان چه پرسی،آن کوی بی نشان است
گفتم مرا غم تو ، خوشتر ز شادمانی / گفتا که در ره ما ، غم نیز شادمان است
گفتم که سوخت جانم، از آتش نهانم / گفتا آن که سوخت او را، کی ناله یا فغان است
گفتم فراغ تا کی؟گفتا که تا تو هستی / گفتم نفس همین است ، گفتاسخن همان است
گفتم که حاجتی هست ، گفتا بخواه از ما / گفتم غمم بیفزا، گفتا که رایگان است
گفتم ازم بپذیر،این نیم جان که دارم / گفتا نگاه دارش،غمخانه ی تو جان است
عصر یک جمعه ی دلگیر دلم گفت:
بگویم،بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟
چرا لحظه ی باران نرسیده است؟
و هرکس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است،به ایمان نرسیده است....
و غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید،بنویسد
که هنوزم که هنوز است،چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده است؟....
چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟...
دل عشق ترک خورد
گل زخم نمک خورد
زمین مرد
زمان بر سر دوشش غم و اندوه فقط برد
زمین مرد
زمین مرد
خداوند گواه است
دلم چشم به راه است
و در حسرت یک پلک نگاه است
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا!برسد کاش به جایی...
برسد کاش صدایم به صدایی.....
بیخودی اسم خدا رو به زبان نیاریم واقعا چه کردیم بعد
شهدا؟ تا میخوایم از خدا حرف بزنیم بهمون میگن امل
اقا بیااااااااااا توروخدا بیااااااا
دارم خفه میشم از این فضا
بیا اقااااااااااااااااااا
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی...
و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
=-=-= جواب امام زمان:
تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت کاش بیایی
به خودت کاش بیایی...!
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد
بخوان دعای فرج را و ناامید مباش
بهشت پاک اجابت هزار در دارد
بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است
خدای را، شب یلدای غم سحر دارد
بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال
مسافر دل ما، نیت سفر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده غیبت به ما نظر دارد
بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن روی ماه بر دارد
[=times new roman]
[=times new roman]
[=times new roman]
[=times new roman][=times new roman] وقت نبودنت به دلم وعده بدهم [=times new roman][=times new roman] شاید " مثلش " را پیدا کنم ![=times new roman][=times new roman] آقای بی همتای من بیا
سفره ی افطار خود را پهن کردی در کجا ؟!
سامــرا یا طــوس یا کنــج بقیــع یا کربــلا؟!
√ آقـاجـان، التمـاس دعـا
در میان ربنای سبز دستانت دعایم کن.........
گفتم به گل زرد چرا هم رنگ منی
افسرده و دلتنگ چرا مثل منی
من عاشق اویم که رنگم شده زرد
تو عاشق کیستی که هم رنگ منی
آقا جان دلم برات تنگ شده، پس کی میایی؟
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الغریب الفرج
[="Arial"][="Black"][=B Lotus][=arial]مانند طفل در به دری گریه میکنم
مثل گدای پشت دری گریه میکنم
اشک مرا زمان گدایی ندیده اند
این بار چون تو میگذری گریه میکنم
حالا که بین این همه مردم زیادیم
از این به بعد یک نفری گریه میکنم
حتی اگر مرا بزنی قول میدهم
با آب و تاب بیشتری گریه میکنم
تنبیه تو حواس مرا جمع میکند
من سالها ز خیره سری گریه میکنم
بار مرا کسی نخریده...تو می خری؟!
بار مرا بخر, نخری گریه میکنم
از چند جا شکسته پرم..ای شکسته بند!
از غصه شکسته پری گریه میکنم
این روزه ها به درد قیامت نمیخورد
دارم برای بی سپری گریه میکنم
آقا نیامد و دل ما همچنان شکست
پس پای سفره سحری گریه میکنم
جان همان که زائر بابا نشد مرا
یک کربلا ببر , نبری گریه میکنم[=B Lotus][=arial][=B Lotus]
[=arial]امشب کجا آه اي مسافر بار بستي؟
[=arial]امشب کجا احيا گرفتي با که هستي؟
امشب کجا بغض غريبي را شکستي؟
يا بين مايي گوشه اي تنها نشستي؟
وقتی كه به تو نگاه كنم ...
* السلام علیك یا صاحب زمان *
چشم در راه تو صاحب نظرانند هنوز
لاله ها، شعله کش از سینه داغند به دشت
در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز . . .
دل من خون شد از این غم، تو کجایی؟
وای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره،
مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی...
و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند مگر این منجی دلسوز،طرفدار ندارد،که غریب است؟
و عجیب است که پس از قرن و هزاره هنوزم که هنوز است دو چشمش به راه است مگر سیصدواندی نفر از شیفتگانش، زیاد است؟
که گویند به اندازه یک "بدر" علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق،ولی او سپهش یار ندارد
جواب امام زمان(عج):
تو خودت مدعی دوستی و مهرشدیدی که به هرشعر جدیدی،زهجران غمم ناله سرایی تو کجایی؟
توکه یک عمر سرودی تو کجای؟توکجایی؟
باز گویی که مگر کاستی بد زامامت ،زهدایت،زمحبت،زغمخوارگی ومهر وعطوفت
تو پنداشته ای هیچکسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی درپی هر غصه ی تو اشک چکانده
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به سوی تو گشوده؟
چه خطره ها به دعایم زکنار تو گذر کرد؟
چه زمان ها که تو غافل شده ای و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!!!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود،تو بودی
هر زمان بود تفاوت،تو رفتی ، تو نماندی
خواهش نفس شده یار و خدایت ، و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت
و به آفاق نبردند صدایت، و غریب است "امامت"
[="Tahoma"][="Black"]مولای من! [/]
مهدی جان…
بیا که جاده قلبمان را پاییز گرفته
و چشم انتظار بهاریم
بیا که در سختی انتظارت،
در سرخی غروب،
بر جاده پر درد انتظار غمگین نشسته ایم.
پیرمرد گفت:« سواد ندارم.» جوان شروع کرد به خواندن.
سلام داد به معصومین تا امام عسکری (ع) پرسید:« امام زمانت را می شناسی؟»
پیرمرد جواب داد:« چرا نشناسم؟» …
.
.
.
جوان گفت:پس به او سلام کن
پیرمرد گفت:"السلام علیک یا حجة ابن الحسن العسکری"
جوان گفت:و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته....
آیا نمی رسد به حضورت دعای ما ؟ شنبه ، دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین ... بی تو چه زود می گذرد هفته های ما !
[=times new roman] [=times new roman] اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت!
[=times new roman]
[=times new roman] سئوال امتحان را می گویم [=times new roman]
[=times new roman] جای خالی را پر کنید :[=times new roman]
[=times new roman] جای تو تا ظهور [=times new roman]
[=times new roman] فقط " ....... " است .[=times new roman]
[=times new roman] خالی است
[h=4][=arial,helvetica,sans-serif]جمعه یعنی یک غروب وعده دار / وعده ترمیم قلب یاس زار[/h]
[=arial,helvetica,sans-serif]
[h=4][=arial,helvetica,sans-serif]جمعه یعنی مادر چشم انتظار / درهوای دیدن روی نگار[/h]
جان و اهل و هستی ام،برتوگرفتار کنم/
روزه ی هجر تو از پای بینداخت مرا/
کی شود با رطب وصل تو افطار کنم/
خدایا!کمکمان کن که در این ماه مبارک رمضان تمرین کنیم ،
ترک هرانچه که درک دوران ظهور مهدی زهرا(س) را به تاخیر میاندازد،...
سلامتی وتعجیل فرج مولایمان ذکر5 صلوات
التماس دعاعلی یارتان...
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِیْنِهِ فَسَوفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَیَ المُؤمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» [سوره مائده، آیه 54] از امام صادق علیه السلام روایت شده است [1] که: همانا صاحب این امر - یعنی مهدی علیه السلام- محفوظ است, اگر همه مردم (از دین) بروند خداوند اصحابش را می آورد , و آنان کسانی هستند که خداوند در موردشان فرموده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِیْنِهِ فَسَوفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَیَ المُؤمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الکافِرِینَ» [2] سخن نویسنده: منافاتی بین تاویل این آیه در مورد امام علی علیه السلام و یاران صاحب الزمان وجود ندارد, چراکه علی علیه السلام و یاران صاحب الزمان هردو مصداق این آیه هستند. همانا خداوند علی را دوست دارد و علی خدا را. و خداوند امام مهدی علیه السلام و یارانش را دوست دارد , و آنها نیز خدا را دوست دارند؛ همانا علی علیه السلام مصداق اکمل و اتم این آیه است, و چه بسیار است نظیر این آیه در قرآن همانا قرآن ظاهری دارد و باطنی, و تنزیل و تاویلی؛ و تفسیری و معنی ....
تو ای صفای ضمیرم چرا نمی آیی؟ چرا بهانه نگیرم … چرا نمی آیی اگر حجاب ظهورت وجود پست من است خدا کند که بمیرم . چرا نمی آیی؟
فکر و خیالم با تو همسو می کنم شاید بیایی
وقتی میان مردم و تنهای تنها مانده ای باز
این جمعه را هم ندبه ات بو می کنم شاید بیایی...
برای سلامتی وظهور اقا امام زمان صلواتمن هيچ وقت تو زندگيم بهتون نزديك نبودم ، هيج وقت نتونستم بهتون متوسل بشم اما ديروز يكي از دوستهام گفت به امام زمان متوسل شو ، منم شدم درسته مشكلم حل نشد ولي نميدونم چي شده از ديروز قبل هر كاري ذكر زبونم شده يا صاحب الزمان :geristan:
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو جاودان بر دل حاضر است
روزن دل بر گشا حاضر و هوشیار باش
نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال
لیک تو حالی بنه ساخته ی کار باش
لشکر خواب آورد بر دل و جانت شکست
شب همه شب همدم دیده ی بیدار باش
گر دل و جان تو را دُرّ بقا آرزوست
دم مزن و در فنا همدم عطار باش
این دل حریف ناز تو مولا نمی شود
ای ناز تو بهای تمام نیاز من
کالا بدون عرضه تقاضا نمی شود
مولای من !
برایمان دعا کن تا از غیبت به در آییم و زنگار غفلت را بزداییم
برایمان دعا کن تا جام معرفتت را سر کشیم و مضطر در پی ات باشیم .
سلام بر رحیق مختوم .
*******
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
رنج وبلا را بخود جمله خریدار باش
عاشقی پر رنج و گرفتاری است
دم مزن و منتظر یار باش
گر تو بخواهی به وصالش رسی
در سحر وصبح تو بیدار باش
ساغر دل را به می آلوده کن
در پی این کار تو هوشیار باش
گر رحیق دوست رسد از قضا
در پی وصلش تو پی کار باش
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
:hamdel::hamdel::hamdel:
:Sham::Sham::Sham:
در هوس دیدن رویت دل من تاب ندارد ،
نگهم خواب ندارد ،
قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد ،
همه گویند به انگشت اشاره ،
مگر این عاشق دل سوخته ارباب ندارد ...؟
تو كجایی گل نرگس ...؟
ز فراقت دل من تاب ندارد
وعده ترمیم قلب یاس زار
جمعه یعنی مادر چشم انتظار
درهوای دیدن روی نگار
جمعه یعنی یه سماء دلواپسی
می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟
هر وقت شدم اسیـــــر غم می آیی
این جمعه و جمعه های دیگر حـــــرف است
آدم بشـــــوم سه شنبه هـــــــم می آیی…
آقای من..
قرار نیست فقط غروبهای پنجشنبه تا غروب جمعه
سراغت را بگیریم..
قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم..
آری..
شنبه هم میشود از دوریت ناله سر داد..
یکشنبه هم میشود انتظارت را کشید..
دوشنبه هم میشود دنبال گمشده گشت..
سه شنبه هم میشود با آقا درد دل کرد..
چهارشنبه هم میشود به خاطر آقا گناه نکرد..
یا بن الحسن
دوریت درد بی درمان است
ای پسر فاطمه
امروز جمعه نیست اما دلم برایت تنگ است..
بدجوربه عصرجمعه حساس بیا
گفتید به عموی خود ارادت دارید
این بار قسم به دست عباس بیا.
یاصاحب الزمان دلم تنگتان شده......
کاش بر صورت ماهت نظرم می افتاد
کاش از چشم تر تو دو سه قطره باران
پسرفاطمه(س) بر چشم ترم می افتاد
کاش از سوی تو ای صاحب ما یک قرعه
گریه و ناله به وقت سحرم می افتاد
کاش در لحظه ی تاریک گناه آقا جان
مرده بودم به خدا بال و پرم می افتاد!