ایا نباید از قصه اصحاب کهف شگفت زده شد؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایا نباید از قصه اصحاب کهف شگفت زده شد؟

چرا نبايد قصه اصحاب كهف از آيات شگفت آور خداوند باشد؟ شگفتي در مقابل آيات الهي مقدمه اي براي توجه به آنهاست. مگر خداوند نمي خواهد بندگانش توجه به آيات او نمايند؟
الكهف : 9 أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً

آيا گمان كردى اصحاب كهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟!

با نام الله





کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام
در تفسیر مجمع البیان ذیل این آیه می فرماید:
به باور «مجاهد» و «قتاده»، منظور اين است كه: اى پيامبر آيا مى‏پندارى كه سرگذشت «اصحاب كهف» و «رقيم» از آيات شگفت‏انگيز قدرت ماست؟ نه، آفرينش آسمان‏ها و زمين از اين سرگذشت‏ها نيز شگفت‏انگيزتر است.
امّا به باور برخى هنگامى كه جواب سه پرسش شرك‏گرايان به وسيله فرشته وحى نيامد و پيامبر نيز به اميد ايمان آنان در انتظار پيام خدا بود، اين آيه آمد كه: هان اى پيامبر! تو چنين پنداشتى كه داستان اصحاب «كهف» و «رقيم» شگفت‏انگيز است و اگر اينها را براى آنان بازگويى ايمان خواهند آورد؟
و در تفسیر نمونه ذکر شده است:
ما آيات عجيب‏تري در آسمان و زمين داريم که هر يک از آنها نمونه‏اي است از عظمت و بزرگي آفرينش، و نيز در زندگي تو اسرار عجيبي وجود دارد که هر يک نشانه‏اي است از حقانيت دعوتت، و همچنين در اين کتاب بزرگ آسماني تو آيات عجيب فراوان است، و مسلماً داستان اصحاب کهف از آنها شگفت‏انگيزتر نيست.

[=arial]نکته ای ظریف در این موضوع عرض کنم:
زيد‌بن‌اَرقم مي‌گويد: سر مطهّر را كه بالاي نيزه‏اي بود، از پيش من عبور دادند، من در غرفه‏اي بودم. چون برابر من رسيد، شنيدم كه آيه «‎اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ ‏اَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَباً» (كهف، 9. «آيا پنداشتي كه اصحاب كهف و رقيم، آيات شگفتي از نشانه‏هاي ما بودند؟».) را مي‏خواند. به خدا سوگند، مو بر تنم راست شد و صدا زدم: اي پسر رسول‌خدا، به خدا سوگند، (داستان) سر تو بسيار شگفت‏تر است.( شيخ مفيد، الإرشاد، ج2، ص 117؛ طبرسي، اعلام الوَريٰ باعلام الهُديٰ، ص248؛ اربلي، كشف الغمة في معرفة‌الائمه‰، ج2، ص 279. در توضيح مقصود زيدبن‌اَرْقَم مي‎توان گفت: كه اگرچه ماجراي اصحاب كهف و رقيم شگفت‎انگيز بوده است، اما آنان پس از مرگشان سخن نگفتند، اما داستان سر تو شگفت‎انگيزتر است، چرا كه پس از جدا شدن از بدن، سخن گفته و قرآن مي‎خواند.)
ابن‌شهرآشوب مي‎نويسد:
سر امام حسين ـ ع ـ را در كوفه، در بازار صرّ‎افان بر نيزه كرده بودند، از سر، صدايي آمد و سوره كهف را تا آية «إنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِم وَ زِدْناهُم هُديً» (كهف، 13. «آنان جواناني (يا جوان‎مرداني) بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايت‎شان افزوديم». ) تلاوت كرد. اين امر شگفت‌انگيز جز بر گمراهي آنان نيفزود. چون آنان سر را بر درختي آويختند، از آن سر تلاوت آية «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا اَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»( شعرا، 227. «آنان كه ستم كردند، به زودي مي‎دانند كه به كدام بازگشت‎گاه باز خواهند گشت».) شنيده شد.( ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابي طالب، ج4، ص 68.)

موضوع قفل شده است