جمع بندی سوال اساسی: علت عدم اعتراف و ایمان به امامت و جانشینی امام علی علیه السلام

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوال اساسی: علت عدم اعتراف و ایمان به امامت و جانشینی امام علی علیه السلام

چرا با اینکه خیلی از علمای اهل سنت می دانند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حضرت علی علیه السلام را به عنوان امام معرفی کرده اند ، به مسأله ی امامت حضرت ایمان نمی آورند ؟ آیا دلیل منطقی دارند یا از روی لجاجت ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

در پاسخ به این سؤال که چرا علمای اهل سنت امامت و خلافت بلافصل امیر المؤمنین علی علیه السلام را نپذیرفته اند می توان به یکی از علل زیر اشاره نمود:

1)تعصب و یا عناد و عدم قبول واقعیت؛
برخی به هنگام برخورد با نصوص قرآنی و روایی امامت امام علی علیه السلام به هر شکل ممکن در صدد رد نصوص و یا تاویل و توجیه نصوص پرداخته اند؛ لذا این افراد به مجرد کمترین خدشه ای روایات و نصوص مربوطه را زیر سوال برده و از در انکار و یا توجیه روایات آمده اند؛ اما جالب است که همین افراد در بحث اثبات خلافت شیخین به هر امر ضعیفی استناد جسته و در صدد اثبات خلافت آنها حتی با روایات ضعیف بر اساس اصول پذیرفته ی خود شده اند . از کسانی که مشربی بدین شکل داشته اند می توان به ابن تیمیه اشاره نمود.

2) تفکیک میان جایگاه خلافت و امامت؛
برخی با تفصیل میان جایگاه خلافت و امامت، جایگاه امامت را مختص به عترت علیهم السلام دانسته و رهبری معنوی را متعلق به آنان دانسته اند؛ اما از جهت خلافت ظاهری دنیوی معتقد به ترتیبی هستند که واقع شده است؛ یعنی از جهت خلافت، خلفا به ترتیب عبارتند از ابوبکر و عمر و عثمان و امام علی علیه السلام خواهند بود؛ اما از جهت رهبری معنوی و یا امامت طریقت دیگر ابوبکر و عمر و عثمان رهبری و امامتی نخواهند داشت؛ بلکه امام در اینجا تنها منحصر به امیر المؤمنین علی علیه السلام خواهد بود. در این ناحیه می توان به گرایشات تصوف اشاره نمود؛ زیرا امام آنها از جهت طریقت و سیر و سلوک معنوی امام علی علیه السلام می باشد.

3) قبول امامت امام علی علیه السلام بدون قید بلافصل؛

برخی از اهل سنت امامت امام علی علیه السلام را به واسطه ی روایات و نصوص پذیرفته اند؛ منتها ظاهرا معتقد به بلافصل بودن خلافت ایشان نبوده اند.
سبط ابن الجوزی در کتاب«تذکرة الخواص»؛ بعد از بیان نصوص واقعه غدیر خم و در بیان معنای روایت «من کنت مولی فعلی مولاه»، به ده احتمال اشاره می نماید و می نویسد:«فتعین الوجه العاشر و هو الاولی و معناه من کنت اولی به من نفسه فعلی اولی به»؛[1] پس متعین می شود احتمال دهم که آن به معنای اولی می باشد، یعنی هر کس که من اولی به او از خود وی می باشم؛ پس علی نیز اولی به خود وی از خودش می باشد.
وی سپس بعد از بیان فقره ی:«الست اولی بالمؤمنین من انفسهم»؛ آیا من اولی به مؤمنین از خودشان نمی باشم، اشاره می نماید و می گوید: «وهذا نص صریح فی اثبات امامته و قبول طاعته»[2] این سخن نص صریح در اثبات امامت و قبول اطاعت حضرت علی علیه السلام می باشد.

4) وجود تقیه و شرایط حاکم بر زمان؛

چنین امری را نمی توان انکار نمود که شرایط سخت حاکم بر زمان و آزار و اذیت شیعیان خود عامل بسیار مهمی در عدم بیان اعتقاد صریح بوده است؛ لذا مشاهده می شود گروهی از علمای اهل سنت در کتب و نوشته ها و یا اشعار خویش به امامت ائمه ی اطهار علیهم السلام تصریح نموده اند؛ اما با این حال در فقه بر رویه عامه عمل نموده اند.

5) عدم رسیدن به حقیقت؛
وجود تحریفات گسترده در متون و جعل روایات فراوان در فضائل خلفا و اصحاب و قرین دادن آنها با اهل بیت علیهم السلام و پرورش یافتن با محبت و ولایت شیخین خود عامل بسیار مؤثری در عدم رسیدن به حقیقت بوده است؛ هر چند که با وجود چنین شرایطی باز راه حقیقت مسدود نبوده؛ لذا شاهدیم که در هر عصری مستبصرین و واصلین به حقیقت یافت می گردند.

موفق باشید.


[/HR] [1] .تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص60.

[2] .همان.

حاضر
سلام علیکم
:nevisandeh::Sokhan::Ealam:

در اعتراف به یک مسأله حقی، تنها علم و معرفت کفایت نمی کند و انسان باید شجاعت و عزت نفس و پاکی درون نیز داشته باشد تا بتواند از همه منافع شخصی و گروهی و دلبستگی های دنیایی دل بکند و به حق اعتراف کند.
در قرآن کریم هم خداوند به این مسأله اشاره کرده است. وقتی که علماء یهود و مسیحی به واقعیت آموزه های دین اسلام از زبان پیامبر اکرم، آگاه شدند، با وجود این که در کتاب های تورات و انجیل به آمدن پیامبر اکرم بشارت داده شده بود، به خاطر حفظ جایگاه و مصالح شخصی خودشان از اعتراف به حقانیت دین اسلام و نبوت پیامبر اکرم سر باز می زدند، خداوند در آیه
«إن الذین یکتمون ما أنزل الله من الکتاب و یشترون به ثمناً قلیلاً أولئک ما یأکلون فی بطونهم إلا النار و لایکلمهم الله یوم القیامة و لایزکیهم و لهم عذاب ألیم» (بقره: 2/ 174) می فرماید: کسانی که آن چه را که خداوند از کتاب فرو فرستاده است، پنهان می دارند و بدان بهای ناچیزی به دست می آورند، آنان جز آتش در شکمهای خویش فرو نبرند و خدا روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و عذابی دردناک خواهند داشت.
این آیه بنابر برخی از تفاسیر، اشاره با کتمان آموزه های تورات در مورد حقانیت و بشارت نبوت پیامبر اکرم
(صلی الله علیه و آله) در کتاب تورات توسط علماء یهود است.
اگر دانشمندان اهل سنت، به حقانیت و امامت امام علی
(علیه السلام) اعتراف نمی کنند، زیرا بسیاری از آنها، اعتراف به این مطلب را خطرناک و آن را متضاد با منافع شخصی و گروهی خودشان می دانند، هم چنان که یکی از علماء الازهر مصر به این نکته به صراحت اعتراف کرد. (از گفتن نام او و منبع مورد نظر معذور هستم)
موفق باشید.
:Graphic (47):

موضوع قفل شده است