جمع بندی رابطه حکمت خدا با نزول بلا در گرفتن حاجت

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رابطه حکمت خدا با نزول بلا در گرفتن حاجت

با سلام

میخواستم بدونم چرا وقتی انسان حاجتی خیر از خدا میخواد، چندین سال دعای خیر میکنه و با تمام وجود خدا رو پرستش میکنه و دوسش داره. ولی خداوند بجای برآورده کردن حاجتش، در ارتباط با اون حاجت، بلایی رو بر بنده مومن اش نازل میکنه و در آخر دست بنده اش رو هم در اون بلا میگیره ؟
علت بوجود آمدن این حالت چیست ؟
انسان دعا میکنه، خدا بلا نازل می کنه، سپس خدا دست بنده اش رو هم در بلا میگیره و نجاتش میده !!!!
چه حکمتی در این اتفاق وجود داره ؟
آیا تا بلا نازل نشود، حاجت داده نمی شود ؟ باید حتما سختی کشید تا خداوند حاجت انسان را بدهد ؟

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تشکر از پرسش زیبایی که مطرح فرمودید

پاسخ قسمت اول:

سختی کشیدن از دیدگاه آیات قرانی نه تنها بد نیست بلکه موجب به کمال رسیدن انسان است؛ قرآن مجید به این حقیقت تصریح دارد؛ «وَ لِيَبْتَلىِ‏َ اللَّهُ مَا فىِ صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فىِ قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصُّدُور» (آل عمران/154) او آنچه را شما در سینه دارید مي آزماید تا دل های شما کاملاً خالص گردد و او به همه اسرار درون شما آگاه است.
استاد شهید مرتضی مطهری می فرماید:
«امتحان های الهی برای این جهت است که انسان در خلال آن گرفتاری ها، کمال یابد». (مطهری، آشنايي با قرآن، ج7 ص183)
امتحان الهی حکمت های گوناگونی دارد گاهي امتحان برای تمرين امتحان شونده است؛ یعنی خداوند متعال انسان را مورد آزمايش قرار مي دهد برای این که در طي آن آزمايش استعدادهاي دروني او به فعلیت برسد. مثل آدمي که خودش یا دیگری را به آب مي اندازد برای این که شنا یاد بگیرد. این نوع امتحان، نوعی عمل و رفتار برای کمال یافتن است. بر اثر تلاش کردن در آب است که انسان شناگر مي شود.


پاسخ قسمت دوم پرسش:

آیا تا بلا نازل نشود، حاجت داده نمی شود ؟

براي تحقّق هر چيزي اسبابي لازم است كه بايد آن اسباب فراهم باشند تا مطلوب، تحقّق يابد. گاه اين سبب، فقط دعاي خود فرد است؛ گاه آن سبب دعاي فرد است به شرط اصرار و پافشاري. گاه آن سبب، دعاي فرد است به شرط آمين گفتن ديگري. گاه آن سبب، دعاي ماست به همراه يك امر ديگري مثل نذر يا قرباني يا صله رحم يا صدقه يا زيارت يا تضرّع یا دعای ماست به همراه بلا و آزمایش الهی.
اگر مثلاً برآورده شدن فلان حاجت، وابسته است به آزمایش الهی است، تا اين آزمایش الهی نباشد دعا، اثر نخواهد كرد.
امّا اینکه چرا خداوند متعال عوامل متعدّدي را شرط قبول دعا قرار داده است؟ براي آنكه اين عوامل، در كمال يافتن ما مؤثّرند. لذا خداوند متعال، حاجات ما را بهانه قرار مي دهد تا ما را وا دارد كه به عوامل تكامل بخش خودمان توجّه كنيم. مثلاً صدقه دادن را در تحقّق حاجات ما دخيل كرده تا در ما روح فقير نوازي و همدردي با همنوع را رشد دهد؛ يا وساطت اولياي الهي را دخالت داده تا ما را با اولياء و هاديان الهي در تماسّ قرار دهد. یا بلا و آزمایش را در تحقّق حاجات ما دخیل داده تا در اثر سختی به کمال برسیم.

هادی;535976 نوشت:
امتحان الهی حکمت های گوناگونی دارد گاهي امتحان برای تمرين امتحان شونده است؛ یعنی خداوند متعال انسان را مورد آزمايش قرار مي دهد برای این که در طي آن آزمايش استعدادهاي دروني او به فعلیت برسد. مثل آدمي که خودش یا دیگری را به آب مي اندازد برای این که شنا یاد بگیرد. این نوع امتحان، نوعی عمل و رفتار برای کمال یافتن است. بر اثر تلاش کردن در آب است که انسان شناگر مي شود.

حتی اگر در این امتحان الهی انسان مردود شود، باز هم همه اینها برای کمال یافتن هست ؟

خدا از دست بنده اش ناراحت نمی شود که چرا این انسان ، با وجود اینکه تلاش میکند تا در راه خدا باشد ولی هر بار در یک امتحان الهی( که نقطه ضعف آن انسان هست) آن هم هر بار به طریقی از راه های گوناگون، گول شیطان را میخورد و مردود میشود ؟

آیا این شکست خوردن های متعدد و توبه کردن های متعدد و تلاش کردن های بشر، همه و همه برای رسیدن به کمال هست ؟ ولی تا کی، تا کجا انسان باید از دست شیطان گول بخورد و در امتحان الهی مردود شود ؟ آیا راهی هست که انسان دیگر در امتحان الهی مردود نشود ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

جوانی لب دریا رفت و گفت خدایا این همه دریاها مال تو هست. من از این همه دریاها یه ماهی میخوام.

جوان دعا کرد و رفت و بعد از اون هر روز بلا و سختی تو زندگیش دید.

سالها بعد دوباره اومد کنار دریا، پس از کشیدن هزاران درد.

خدا گفت: یادت هست روزی کنار همین دریا از من ماهی خواستی؟
جوان گفت: آری ولی نه تنها به ماهی ای هم نرسیدم هزاران درد و بلا هم کشیدم.
خدا گفت: تو از من ماهی خواستی، و ماهی خواسته ی بسیار اندکی از من بود. من خدا هستم و نهایت بخشش و نهایت مهربانی هستم.
چطور فقط یک ماهی بتو بدهم. این در شان من نبود و من بخیل نیستم. من کل دریا را می خواستم بتو بدهم. ولی تو در آن زمان ظرفیت نداشتی کل دریا را داشته باشی
من سختی دادم تا بزرگ شوی و ظرفیتت بزرگتر شود.

اکنون بزرگ شده ای. پس کل دریا با تمام ماهی هایش مال تو

بانو;536042 نوشت:
حتی اگر در این امتحان الهی انسان مردود شود، باز هم همه اینها برای کمال یافتن هست ؟

خدا از دست بنده اش ناراحت نمی شود که چرا این انسان ، با وجود اینکه تلاش میکند تا در راه خدا باشد ولی هر بار در یک امتحان الهی( که نقطه ضعف آن انسان هست) آن هم هر بار به طریقی از راه های گوناگون، گول شیطان را میخورد و مردود میشود ؟

آیا این شکست خوردن های متعدد و توبه کردن های متعدد و تلاش کردن های بشر، همه و همه برای رسیدن به کمال هست ؟ ولی تا کی، تا کجا انسان باید از دست شیطان گول بخورد و در امتحان الهی مردود شود ؟ آیا راهی هست که انسان دیگر در امتحان الهی مردود نشود ؟

با سلام و عرض ادب خدمت سرکار بانو

ضمن تشکر از مثال زیبایی که برادر بزرگوارم جناب کهیعص در ارتباط با امتحان و بلا مطرح فرمودند، خدمت شما عارضم؛ بله امتحان های الهی برای رشد و به کمال رسیدن انسان هستند، البته این حقیقت فعلا برای ماپوشیده است امّا وقتی پرده های مادّی کنار رفت و انسان حقایق را مشاهده کرد، برای لحظه های از دست رفته اش در دنیا حسرت خواهد خورد.
انسان در این دنیا همانند کودکی است که تازه می خواهد راه رفتن را یاد بگیرد، کودک یک ساله که به تازگی راه رفتن را می آموزد، صدها بار زمین می خورد و دوباره بلند می شود، گاهی بزرگ تر ها دست کودک را می گیرند و بلند می کنند. کودک به هیچ عنوان از این وضعیت خسته نمی شود چون هدف مشخصی دارد و تا به ان هدف نرسد این وضعیت ادامه دارد.
انسان کودکی است که هنوز راه رفتن (سیر الی الله) را بلد نیست، برای اینکه به هدف برسد باید همانند کودک یکساله صدها بار زمین خورده و دوباره بلند شود، باید از پدر و مادر معنوی خود یعنی مصومین علیهم السلام برای رسیدن به هدف خود استعانت بطلبد تا این بزرگوارن دست ما را گرفته و در این مسیر یاریمان کنند.
شیطان ملعون قسم خورده درگاه احدیت است«قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏»(ص 82) [شيطان‏] گفت: «پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدّا از راه به در مى برم‏. تا انسان را زمین نزند دست بردار نیست، لذا انسان نباید از این زمین خوردن ها مأیوس و نا امید شود، همانگونه که کودک یک ساله پر از شور و نشاط و امید است انسان نیز نباید امید خود را از دست بدهد باید با شور و شوق بیشتر در این مسیر گام بنهد تا بالاخره راه رفت را بیاموزد.
البته ممکن است در این زمین خوردن ها سر کودک به جایی بخورد و یا دست و پایش بشکند امّا بالاخره با یاری پدر و مادر راه می رود.
انسان هم برای رسیدن به کمال خودش راه پر پیچ خمی دارد و ممکن است در این راه صدمه ببیند اما اگر امید خود را از دست ندهد و ارتباط خود را از ائمه معصومین علیهم السلام (که کشتی نجات امت هستند)1 قطع نکند یقینا این بزرگواران دست ما را خواهند گرفت و به ما طریقه راه رفتن را خواهند آموخت. قران کریم هم به ما سفارش فرمود: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏» (مائده 35) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
تا زمانی که مجاهده صورت نگیرد امکان رهایی از دام شیطان وجود ندارد، مجاهده با نفس همان تلاش کودک برای راه رفتن است که تلاش و جدّیت می طلبد و همچنین به جان خریدن خطرات را می طلبد تا نفس امّاره را زیر پا گذاشته و به جایی برسد که شیطان راه نفوذی بر وی نداشته باشد و این شدنی است چنانکه برخی اولیای الهی به این مقام رسیده اند.

....................................................................................
1. رسول الله صل الله علیه و اله فرمود:
«أَنَّ مَثَلَ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق‏»
(بحارالانوار، ج‏23، ص‏ 105 این روایت بارها در بحار و سایر کتب روایی نقل شده است)

موضوع قفل شده است