جمع بندی چرا حضرت آدم (ع) از دستور خدا سرپیچی کرد؟

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا حضرت آدم (ع) از دستور خدا سرپیچی کرد؟

با سلا و خسته نباشید
حدود چهار سال هست که دنبال خدا شناسی و اثبات وجود خدا برای خودم هستم.تا الان تقریبا ایمان کافی اوردم ولی یه سری از مسائل واقعا منو اذیت میکنه جواب یک سری سوالامو نمیتونم بفهمم لطفا با دلیل و منطق کمکم کنید بتونم یقین پیدا کنم(در ضمن در فضای مجازی لاین هم اکانتی ترتیب دادم که بزای خودشناس و خداشناسی هست و دپستان زیادی سوالات و شبهات زیادی دارن خواهش میکنم بفکر باشید جوتب ماهارو بدبد تا از این سر در گمی نجات پیدا کنیم)
سوال اولم :چرا حضرت ادم که خدا و بهشت و جهنم و شیطون دید از خدا سرپیچی کرد؟
وقتی اون که جد همه ما و حضرت ادم بود اینکارو کرد
از من چه توقعی هست وقتی چیزیو نمیبینم؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

با عرض سلام و ادب خدمت شما دوست بزرگوار

از اینکه قدم در وادی خداشناسی گذاشتید خداوند را شکر می گوییم و توفیقات روز افزون را برای شما برادر عزیز مسئلت می کنم؛ ضمن اینکه همین سوالات و شبهاتی که حضرت عالی با آن ها درگیر هستید زمینه پیشرفت شما را فراهم می آورند لذا به محض ایجاد شبهه سعی کنید ان را برطف نمایید تا منفذی برای ورود شیطان باقی نماند.
اما در پاسخ به پرسش شما دو نکته را یاداور می شوم:
نکته اول: بهشتی که حضرت آدم علیه السلام سکونت داشت بهشت برزخی بود نه دنیوی (تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی ذیل آیه 36 سوره مبارکه بقره)، در بهشت برزخی تکلیف وجود ندارد لذا در چنین عالمی سرپیچی معنی ندارد.
همانطور که حضرت عالی اشاره فرمودید حضرت ادم علیه السلام بهشت رو دیده بود، در حقیقت تمام انبیاء از طفولیت چشم برزخی داشتند لذا به هیچ عنوان فریفته دنیا نمی شوند چون لذات بهشت رو قابل قیاس با لذات دنیا نمی دانند.
نکته دوم: حضرت ادم علیه السلام از ابتدا، برای سکونت در زمین خلق شده بود نه در بهشت، لذا حضرت آدم باید به زمین می آمد، اما اینکه چرا از ابتدا در زمین خلق نشد حکمتش این است که چون حضرت آدم علیه السلام اولین انسان بود با مفاهیمی همچون حیله, دروغ و نیرنگ و ... آشنا نبود، به همین خاطر خداوند محیطی آزمایشی برای وی ترتیب داد تا در این محیط خود را محک زده و کسب تجربه کند.
لذا خداوند متعال او را خارج از محدوده ی تکلیف شرعی قرار داده و تکلیفی ارشادی به وی نمود ، تا از این طریق معنی تکلیف ، وسوسه ، دروغ ، فریب ، محرومیّت در اثر ترک طاعت و امثال آنها را عملاً به او آموزش دهد. به تعبیر دیگر ، خداوند متعال کنکوری آزمایشی از آدم (ع) گرفت تا برای کنکور حقیقی آمادگی لازم را داشته باشد. لذا در روایات آمده است که حضرت آدم(ع) فریب1 شیطان را خورد، چون نمی دانست که ممکن است کسی قسم دروغ یاد کند. لذا شیطان قسم خورد که خیر خواه اوست ؛ و او باور نمود. «وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحين‏ »( اعراف، 21) براي آنها قسم خورد و گفت كه من خيرخواه شما هستم.
امام رضا عليه السلام فرمود: آدم و حوّا تا آن زمان سوگند دروغ به خدا را نشنيده بودند و به همين دليل به او اعتماد كردند و از آن شجره خوردند. البتّه همان طور که گفتیم این عمل در عالمی اتفاق افتاد که تکلیف وجود نداشت و نهى تحريمى و گناهی كه مستحقّ آتش باشد نبوده است(عيون الأخبار، ج 1، ص 19)
در نتیجه حضرت آدم گناهی مرتکب نشد، بلکه در این کنکور آزمایشی متوجه شد که ممکن است موجودی همانند ابلیس قسم دروغ بخورد و همچنین متوجه شد که نتیجه گوش دادن به وعده های شیطان، محرومیت از بهشت است؛ لذا حضرت آدم بعد از هبوط به زمین هیچ گاه فریب شیطان را نخورد. این جریان می تواند درس خوبی برای ما باشد تا متوجه این خطر بزرگ باشیم و راه های فریب شیطان را شناخته و دچار فریب و نیرنگ او نشویم.

......................................................................................
1. فریب در اینجا به معنی ارتکاب معصیت خداوند نیست، چون نه عالم، عالم تکلیف است و نه امر الهی امر مولوی بود، سکونت حضرت ادم علیه السلام در بهشت برزخی کنکوری آزمایشی بود تا حضرت ادم علیه السلام بر تجربیات خود بیافزاید و بداند که پیروی از شیطان یعنی محرومیت از نعمات الهی.

برای مطالعه بیشتر توصیه می شود تفسیر تسنیم آیت الله جوادی املی را ملاحظه بفرمایید(ذیل آیه 36 سوره بقره)

با سلام. در تکميل مطلب، ثقة الإسلام کليني در فروع کافي حديثي از امام باقر روايت کرده دالّ بر اينکه:

علّت سرپيچي حضرت آدم اين بود که وقتي خداوند نهي فرمود، حضرت آدم و حوّا عهد کردند ولي إن شاء الله نگفتند:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَليُّ بْنُ إِبْراهيمَ عَنْ أَبيهِ جَميعاً عَنِ ابْنِ‌ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبي جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ عَنْ سَلّامِ بْنِ الْمُسْتَنيرِ عَنْ أَبي جَعْفَرٍ

في قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ لَقَدْ عَهِدْنٰا إِلىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً قَالَ: فَقَالَ:

إِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمّا قالَ لآِدَمَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ لَهُ يَا آدَمُ لا تَقْرَبْ هٰذِهِ الشَّجَرَةَ؛ قالَ: وَ أَراهُ إِيّاها فَقالَ آدَمُ لِرَبِّهِ:

كَيْفَ أَقْرَبُها وَ قَدْ نَهَيْتَني عَنْها أَنا وَ زَوْجَتي؟!! قَالَ: فَقالَ لَهُما: لا تَقْرَباها، يَعْني لا تَأْكُلا مِنْها، فَقالَ آدَمُ وَ زَوْجَتُهُ: نَعَمْ يَا رَبَّنَا لَا نَقْرَبُها وَ لا نَأْكُلُ مِنْها،

وَ لَمْ يَسْتَثْنِيا في قَوْلِهِما «نَعَمْ»؛ فَوَكَلَهُما اللّهُ في ذٰلِكَ إِلىٰ أَنْفُسِهِما وَ إِلىٰ ذِكْرِهِما.

آدم اسم جمع است و اصلا بهشت را ندیده بودند بلکه در همین صحرای عرفات مراحل تکامل خود را گذارنده اند و عصیان آدم نیز عبارت از هم بستری قبل از تشریع این عمل بود و حضرت الله به آنها فرموده بودند که به شجره نزدیک نشوند همچنانکه به ما فرموده اند که به زنا نزدیک نشویم.

موحد;532845 نوشت:
آدم اسم جمع است و اصلا بهشت را ندیده بودند بلکه در همین صحرای عرفات مراحل تکامل خود را گذارنده اند و عصیان آدم نیز عبارت از هم بستری قبل از تشریع این عمل بود و حضرت الله به آنها فرموده بودند که به شجره نزدیک نشوند همچنانکه به ما فرموده اند که به زنا نزدیک نشویم.

هر دم از اين باغ بري مي‌رسد! هيچ قرينه‌اي بر اراده‌ي اين معاني که خلاف ظاهر آيات قرآنند، وجود ندارد.

بنابراين ادّعايي است جزافي و بدون دليل. و الله يقول الحقّ و هو يهدي السّبيل.

آدم و نوح در قران اسم جمع است و بر یک فرد خاص دلالت نمی کند : إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ . همانگونه که از این آیه برمی آید حضرت الله برای آدم و نوح از پیشوند آل یعنی خاندان استفاده نفرموده اند چرا که منظور از آنها خاندانشان بوده است. همانند شاه و تزار و خاقان که بر مجموعه ای از فرمانروایان دلالت می کنند.
در قران آمده است که نوح 950 سال در میان قومش بود.

موحد;532927 نوشت:
آدم و نوح در قران اسم جمع است و بر یک فرد خاص دلالت نمی کند : إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ . همانگونه که از این آیه برمی آید حضرت الله برای آدم و نوح از پیشوند آل یعنی خاندان استفاده نفرموده اند چرا که منظور از آنها خاندانشان بوده است. همانند شاه و تزار و خاقان که بر مجموعه ای از فرمانروایان دلالت می کنند.
در قران آمده است که نوح 950 سال در میان قومش بود.

حضرت آقای جناب موحد
هیچوقت از مفسرین بزرگوار که سالها در متون قرآنی تحقیق نموده اند فراتر نروید
اکثریت قریب به اتفاق علمای اعلام و مفسرینکرام معنای آدم و نوح را بدین صورت نقل فرموده اند
آدَم:
كلمه ‏اى است غير عربى (دخيل) اين كلمه 25 بار در قرآن بكار رفته، 17 دفعه «آدم» و 8 دفعه (بنى آدم) اكثريت نزديك بتمام اهل لغت و تفسير آنرا عَلَم شخص گرفته و نام يك فرد گفته ‏اند بعضى هم آنرا مثل انسان و بشر نوع دانسته ‏اند. ما در ذيل اين لفظ مطالب متنوّعى خواهيم گفت كه نوعا احتمالات و نظرات است و علم واقعى را محوّل بخدا و رسول و ائمه عليهم السّلام ميداريم.
[عَلَم شخص يا عَلَم نوع؟]
گفتيم كه اكثريّت نزديك بتمام اهل لغت و تفسير كلمه آدم را علم شخص دانسته و آنرا فقط يكنفر ميدانند و بعضى آنرا مثل انسان و بشر عَلَم نوع ميدانند.
ـــــــــــــــــــ
قاموس قرآن، ج‏1، ص: 39

(أدم)
في الخبر" نعم الأدم الخل"
الأدم جمع إدام بالكسر مثل كتب و كتاب، و يسكن.
و روي" سيد إدامكم"
مجمع البحرين، ج‏6، ص: 6

نوح اسم نبيّ، و النَّوْح: مصدر ناح أي: صاح بعويل، يقال: ناحت الحمامة نَوْحاً و أصل النَّوْح: اجتماع النّساء في المَنَاحَة، و هو من التّناوح. أي: التّقابل، يقال: جبلان يتناوحان، و ريحان يتناوحان، و هذه الرّيح نَيْحَة تلك. أي:
مقابلتها، و النَّوَائِح: النّساء، و المَنُوح: المجلس.

جناب موحد اگر دقت بفرمائید معنای آدم از نظر لغوی جمع هست نه از نظر اصطلاحی که شما آنرا مغایر با علم نوع بدانید و همچنین که مشاهده فرمودید کلمه نوح مصدر است نه جمع (فتامل)

موحد;532845 نوشت:
آدم اسم جمع است و اصلا بهشت را ندیده بودند بلکه در همین صحرای عرفات مراحل تکامل خود را گذارنده اند و عصیان آدم نیز عبارت از هم بستری قبل از تشریع این عمل بود و حضرت الله به آنها فرموده بودند که به شجره نزدیک نشوند همچنانکه به ما فرموده اند که به زنا نزدیک نشویم.


با سلام و عرض ادب

همانطور که دوست عزیزم جناب رحیق مختوم به خوبی بیان فرمود «آدم» عَلَم شخص است و منظور شخص حضرت آدم علیه السلام می باشد.
اما اینکه فرمودید آدم علیه السلام بهشت را ندیده بود، در مورد بهشت آدم(علیه السلام) سه نظر عمده وجود دارد عده اي معتقدند که آن بهشت ، بهشت اخروي بوده و عده اي ديگر گفته اند آن بهشت ، باغي از باغات همین دنيای مادّی بوده است ؛ و عده ی سومي معتقدند آن بهشت، بهشت برزخي بوده.
قول اول ضعيف است چون اگر کسي وارد بهشت اخروي شود ديگر از آن خارج نخواهد شد علاوه بر این شیطان در بهشت اخروی راه ندارد. قول دوم نيز بعيد است که درست باشد چون اوّلاً برخی از اوصافي که براي بهشت آدم (علیه السلام) در قرآن آمده است با باغ هاي دنيوي سازگار نيست.بهشت مذکور بهشتي بوده است که در آن گرسنگي و تشنگي و گرما و سرما نبوده است.(ر.ک:سوره طه / 118 و 119 ) ثانیاً بنا به آنچه از روایات استفاده می شود ، هبوط از بهشت برای حضرت آدم (علیه السلام) بسیار ناگوار بوده است. لذا مدام از آن یاد می کرده و آرزوی آن را داشته است. در حالی که حضرت آدم (علیه السلام) پیامبر خدا بود ؛ و از پیامبر خدا بعید است به خاطر از دست دادن باغی دنیایی ــ هر چند بسیار زیبا ــ این همه ابراز اندوه کند ؛ تا آنجا که گفته اند آن حضرت در فراق بهشت بسیار گریه می کرد و اندک می خندید. بنا بر این ، به نظر می رسد که این بهشت ، بهشت عالم برزخ بوده است.

جناب رحیق محتوم

ما بر این باوریم که تورات آمیزه ای از کلام حضرت الله و بشر است و از این رو تنها قران را کلام حفاظت شده حضرت حق می دانیم.

اگر آدم اسم خاص است پس چرا در مقام توبه می گویند 7|23|قالا ربنا ظلمنا أنفسنا وإن لم تغفر لنا وترحمنا لنكونن من الخاسرين و اگر ادعای مفسرین قرانی تورات محور درست بود باید به جای انفسنا گفته می شد نفسینا.

به دلیل وسواس خناس الذی یوسوس فی الصدور الناس

عجيب است، کساني به امر خطير تفسير کتاب الهي مبادرت مي‌کنند که فاعل را از مفعول نمي‌توانند تشخيص دهند! فسيأتيهم أنباء ما کانوا به يستهزؤون

موحد;533249 نوشت:
و اگر ادعای مفسرین قرانی تورات محور درست بود باید به جای انفسنا گفته می شد نفسینا.

دوست عزيز براي تفسير قرآن شريف بايد مقدّمات و علوم لازم را حائز باشيد،

کلمات «نفس»، «عين» و «قلب» هرگاه به مثنّی اضافه شوند به صيغه جمع مي‌آيند، مانند آيه 4 سوره تغابن:

«إن تتوبا إلی الله فقد صَغَتْ قلوبُکُما»


اينجا خطاب به دو تن از زنان رسول خدا(ص) است، با اين حال، قلبَيکما نفرموده، بلکه «قلوبکما»

در «انفسنا» نيز همين قاعده جاري است؛ مرحوم نجم الأئمّة در اين خصوص مي‌نگارد:

«واعلم أنه إذا أضيف لفظاً أو معنىً الجزءان إلى متضمنيهما فان كان المتضمّنان بلفظ واحد فلفظ الإفراد في المضاف أولى من لفظ التثنية

ثم لفظ الجمع فيه أولى من الأفراد ، كقوله تعالى: «فقد صغت قلوبكما»،

وذلك لاستكراههم في الإضافة اللفظية الكثيرة الاستعمال اجتماع مثنّيين مع اتصالهما لفظا ومعنى،

أمّا لفظاً فبالإضافة، وأما معنىً فلأنّ الغرض أنّ المضاف جزء المضاف إليه، مع عدم اللبس بترك التثنية»

(شرح الرضي على الكافية - رضي الدين الأستراباذي - ج 3 - ص360)

أعاذنا الله من شرور أنفسنا و سيّئات أعمالنا.

شیطان موجودی است که به هر راهی ما را وسوسه میکند حتی پیامبرآن

[="Tahoma"][="Navy"]

مبهم;531069 نوشت:
با سلا و خسته نباشید
حدود چهار سال هست که دنبال خدا شناسی و اثبات وجود خدا برای خودم هستم.تا الان تقریبا ایمان کافی اوردم ولی یه سری از مسائل واقعا منو اذیت میکنه جواب یک سری سوالامو نمیتونم بفهمم لطفا با دلیل و منطق کمکم کنید بتونم یقین پیدا کنم(در ضمن در فضای مجازی لاین هم اکانتی ترتیب دادم که بزای خودشناس و خداشناسی هست و دپستان زیادی سوالات و شبهات زیادی دارن خواهش میکنم بفکر باشید جوتب ماهارو بدبد تا از این سر در گمی نجات پیدا کنیم)
سوال اولم :چرا حضرت ادم که خدا و بهشت و جهنم و شیطون دید از خدا سرپیچی کرد؟
وقتی اون که جد همه ما و حضرت ادم بود اینکارو کرد
از من چه توقعی هست وقتی چیزیو نمیبینم؟

سلام
فرمان الهی به حضرت آدم ع در مورد نزدیک نشدن به شجره یک فرمان الزامی تشریعی نبوده است بلکه فرمانی ارشادی و به اصطلاح نوعی نصیحت بوده چه اینکه فضای صدور این فرمان هم فضای بهشت ( والبته نه بهشت آخرتی ) بوده که با تحکم همراه نیست بلکه با لطف و رحمت همراه است و حتی در این فضا برای انتخاب و اختیار انسان ارزشی هست و البته اگر بدانیم منظور و مصداق این فرمان چیست به این امر بیشتر واقف میشویم که آدم ع یک تنزل در مقام را پذیرفت اما این تنزل آغاز داستان حضور بشریت بر کره زمین است . درست است که برای خود آدم ع این تنزل همراه با مشقت و رنج بود اما برای نسل او فرصت حضور در کره خاکی و تجربه وجود عینی را بوجود آورد
داستان آدم ع برای همگان یک عبرت است که تنزل از مقامات معنوی روحانی به مشقت و رنج منجر میشود اما چه بسا کسی تنزلی را برای رساندن خیری به دیگران بپذیرد البته به شرط اینکه به دایره نواهی تشریعی نرسد
یا علیم[/]

مبهم;531069 نوشت:
چرا حضرت ادم که خدا و بهشت و جهنم و شیطون دید از خدا سرپیچی کرد؟

شیطان او را وسوسه ساخت تا از فرمان خدا سرپیچی کند

مبهم;531069 نوشت:
وقتی اون که جد همه ما و حضرت ادم بود اینکارو کرد
از من چه توقعی هست وقتی چیزیو نمیبینم؟

آدم خطا کرد و توبه کرد
ما هر روز نعمات خدا رو می بینیم
و می توانیم با اجرای فرامین دینی وتلاش در هر موضوعی به سعادت برسیم

جناب Hadi99g

التحريم : 4 إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهير

از افعال تَتُوبا و تَظاهَرا می توان استنباط کرد که منظور دو نفر است ولی آیا از فعل ظَلَمْنا نیز می شود چنین استنباطی را کرد:

الأعراف : 23 قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرين

هادی;531914 نوشت:
همانطور که حضرت عالی اشاره فرمودید حضرت ادم علیه السلام بهشت رو دیده بود، در حقیقت تمام انبیاء از طفولیت چشم برزخی داشتند لذا به هیچ عنوان فریفته دنیا نمی شوند چون لذات بهشت رو قابل قیاس با لذات دنیا نمی دانند.

پیامبران از طفولیت چنین قابلیتی نداشته اند این حرف با فلسفه انتخاب پیامبران منافات دارد

هادی;531914 نوشت:
در نتیجه حضرت آدم گناهی مرتکب نشد، بلکه در این کنکور آزمایشی متوجه شد که ممکن است موجودی همانند ابلیس قسم دروغ بخورد و همچنین متوجه شد که نتیجه گوش دادن به وعده های شیطان، محرومیت از بهشت است؛

چطور آدم دستور خالق خود را نادیده گرفت و به قسم کسی که از درگاه خداوندش رانده شده اعتنا کرد
متن عربی آیه : وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ

  • و به فرشتگان گفتيم : آدم را سجده کنيد ، همه سجده کردند جز ابليس ،، که سرباز زد و برتری جست و او از کافران بود

    سوره : البقرة آیه : 34

متن عربی آیه : وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ

  • و گفتيم : ای آدم ، خود و زنت در بهشت جای گيريد و هر چه خواهيد ، وهر جا که خواهيد ، از ثمرات آن به خوشی بخوريد و به اين درخت نزديک مشويد ، که به زمره ستمکاران درآييد

    سوره : البقرة آیه : 35

متن عربی آیه : فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ

  • پس شيطان آن دو را به خطا واداشت ، و از بهشتی که در آن بودند بيرون راند گفتيم : پايين رويد ، برخی دشمن برخی ديگر ، و قرارگاه و جای برخورداری شما تا روز قيامت در زمين باشد

    سوره : البقرة آیه : 36
متن عربی آیه : فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

  • آدم از پروردگارش کلمه ای چند فرا گرفت پس خدا توبه او را بپذيرفت ، زيرا توبه پذير و مهربان است

    سوره : البقرة آیه : 37

ninja;561199 نوشت:
پیامبران از طفولیت چنین قابلیتی نداشته اند این حرف با فلسفه انتخاب پیامبران منافات دارد

با سلام و عرض ادب و تشکر از دقت نظر شما

عصمت پيامبران و ائمه (علیهم السلام) از ابتداى تولد است و چنین چیزی با فلسفه انتخاب پیامبران منافات ندارد، خداوند از آن جا كه مى‏ دانست عده‏ اى از بندگانش به اختيار خويش بيش از ديگران و در بالاترين حد ممكن، از استعداد خود بهره‏ بردارى مى ‏كنند؛ تفضلاً اين پاداش و موهبت ويژه را به آنان عطا فرمود و آنان را از علم و اراده ‏اى برخوردار ساخت كه به واسطه آن به «مصونيت كامل و مطلق» برسند.
چند شاهد قرآنی و روایی بر این مطلب:
حضرت عيسى(علیه السلام) در زمان نوزادى مى‏فرمايد: « قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني‏ نَبِيًّا » (مريم 30) حضرت عيسى گفت: منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرارداده‏است.
يا درباره يحيى(علیه السلام) مى‏فرمايد: « يا يَحْيى‏ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا»(مریم 12) (خطاب شد) اى يحيى كتاب را بقوّتت بگير و در همان سنّ كودكى باو نبوّت بخشيديم‏.
همچنين براساس نصوص دينى و شواهد مسلّم تاريخى، عده‏اى از ائمه(علیهم السلام) در سنين كودكى و نوجوانى به مقام والاى امامت نايل آمدند. امام جواد(علیه السلام) در هفت يا نه سالگى، امام هادى(علیه السلام) در هشت يا نه سالگى و امام زمان(عج) در چهار يا پنج‏سالگى. (شيخ مفيد، ارشاد، موسسه الاعلمى للمطبوعات، چاپ سوم، 1399ق ، صص‏319-317 و 327-366)
در نتیجه انبیاء و ائمه علیهم السلام از طفولیت دارای مقام عصمت بودند، چشم برزخی داشتن در مقابل مقام نبوت و امامت چیز قابل ذکری نیست.

ninja;561199 نوشت:
چطور آدم دستور خالق خود را نادیده گرفت و به قسم کسی که از درگاه خداوندش رانده شده اعتنا کرد


همچنانکه که گفته شد اولا بهشتی که حضرت ادم و حوا علیهما السلام سکونت داشتند بهشت دنیوی نبود لذا تکلیفی هم وجود نداشت، در ثانی امر الهی مولوی نبود تا عدم اطاعت از آن گناه و معصیت باشد. این امر، ارشادی بود. آیاتی که حضرت ادم علیه السلام را جزو ظالمین می دانند ناظر به ظلم به نفس است چون این کار موجب شد آدم علیه السلام از بهشت به دنیای ظلمت و تارکی هبوط کند و ... .
آیت الله جوادی آملی درباره هبوط حضرت آدم نظرشان این است که این هبوط و نزول در زمین با حفظ کرامت و منزلت ایشان بوده و از مقام و منزلت حضرت آدم کم نکرده است:
« هبوط ابلیس سقوط از منزلت بود. ولی هبوط آدم با حفظ کرامت نزول در زمین بود یعنی استقرار در زمین مشترک بین آدم و ابلیس بود لیکن ابلیس با فقد درجه پیشین وارد زمین شد و آدم با حفظ مرتبت قبلی در زمین مستقر شد. هبوط آدم از سنخ هبوط ولایت و خلافت بود نه از سنخ هبوط تحقیر و اذلال.( جوادی آملی، تسنیم،مرکز نشر اسراء، ص383) هبوط از مقام بالا به پایین گاهی بر اثر از دست دادن منزلت عالی است. نظیر آنچه دامنگیر ابلیس شد که با رجم و صغار و « مذموما مدحورا» فرود آمد و گاهی با حفظ کرامت برای دستگیری دیگران تنزل حاصل می شود که هیچ گونه غباری بر دامن جلال و جمال چنان عالی نمی نشیند. مانند آنچه در سفر از حق به خلق آدم (ع) ظهور یافت غرض آنکه برخی از هبوط ها نه تنها مایه وهن هابط نمی شود. بلکه سبب کرامت مهبط می گردد.( جوادی آملی، تسنیم،مرکز نشر اسراء، ص489)

هادی;561357 نوشت:
عصمت پيامبران و ائمه (علیهم السلام) از ابتداى تولد است و چنین چیزی با فلسفه انتخاب پیامبران منافات ندارد

به شان نزول ۵ آیه ابتدایی سوره العلق توحه کنید
شان نزول آیه
پنج آيه فوق به اتفاق همه مفسران در آغاز وحى بر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) نازل شده، مضمون آن نيز مؤيد اين معنى است. پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به كوه" حرا" رفته بود جبرئيل آمد و گفت: اى محمد بخوان! پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: من قرائت كننده نيستم. جبرئيل او را در آغوش گرفت و فشرد، و بار ديگر گفت: بخوان! پيامبر (صلي الله عليه و آله) همان جواب را تكرار كرد، بار دوم نيز جبرئيل اين كار را كرد، و همان جواب را شنيد، و در سومين بار گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ... (تا آخر آيات پنجگانه).اين سخن را گفت و از ديده پيامبر (صلي الله عليه و آله) پنهان شد. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) كه با دريافت نخستين اشعه وحى سخت خسته شده بود به سراغ خديجه آمد، و فرمود: مرا بپوشانيد و جامه‏اى بر من بيفكنيد تا استراحت كنم.
عصمت کامل وجود ندارد
پیامبران بعد انتخاب توسط خدا دارای عصمت در دریافت و ابلاغ وحی هستند
همین

هادی;561357 نوشت:
حضرت عيسى(علیه السلام) در زمان نوزادى مى‏فرمايد: « قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني‏ نَبِيًّا » (مريم 30) حضرت عيسى گفت: منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرارداده‏است.
يا درباره يحيى(علیه السلام) مى‏فرمايد: « يا يَحْيى‏ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا»(مریم 12) (خطاب شد) اى يحيى كتاب را بقوّتت بگير و در همان سنّ كودكى باو نبوّت بخشيديم‏.
همچنين براساس نصوص دينى و شواهد مسلّم تاريخى، عده‏اى از ائمه(علیهم السلام) در سنين كودكى و نوجوانى به مقام والاى امامت نايل آمدند. امام جواد(علیه السلام) در هفت يا نه سالگى، امام هادى(علیه السلام) در هشت يا نه سالگى و امام زمان(عج) در چهار يا پنج‏سالگى. (شيخ مفيد، ارشاد، موسسه الاعلمى للمطبوعات، چاپ سوم، 1399ق ، صص‏319-317 و 327-366)

کحای این مطلب عصمت کامل را ثابت می کند
در ضمن برای بحث بیشتر می توانید در این مبحث شرکت کنید
http://www.askdin.com/thread41967.html

هادی;561359 نوشت:
همچنانکه که گفته شد اولا بهشتی که حضرت ادم و حوا علیهما السلام سکونت داشتند بهشت دنیوی نبود لذا تکلیفی هم وجود نداشت، در ثانی امر الهی مولوی نبود تا عدم اطاعت از آن گناه و معصیت باشد. این امر، ارشادی بود. آیاتی که حضرت ادم علیه السلام را جزو ظالمین می دانند ناظر به ظلم به نفس است چون این کار موجب شد آدم علیه السلام از بهشت به دنیای ظلمت و تارکی هبوط کند و

به عقیده شما آدم ترک اولی کرد
یعنی بهتر بود این کار را انجام ندهد
حال چرا ادم به خاطر یک امر ارشادی از این همه نعمت محروم شود
خدا فرمان داد ادم سرپیچی کرد
مجازات شد و توبه کرد

ninja;561848 نوشت:
به عقیده شما آدم ترک اولی کرد
یعنی بهتر بود این کار را انجام ندهد
حال چرا ادم به خاطر یک امر ارشادی از این همه نعمت محروم شود
خدا فرمان داد ادم سرپیچی کرد
مجازات شد و توبه کرد


با سلام مجدد خدمت شما

برخی از علمای بزرگوار بر این باور هستند که فعل حضرت آدم حتی ترک اولی هم نبوده است، چون شیطان ملعون طبق آیه 120 سوره «طه» حضرت آدم را به خلود ترغیب و به این طریق آدم علیه السلام را وسوسه کرد. «هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى» (طه 120) گفت اى آدم ميخواهى كه بتو نشان دهم درخت ابديت و ملكى كه جاويدان باشد.
از طرفی حضرت آدم علیه السلام می دانست که به صورت دائمی در بهشت برزخی نخواهد بود به قرینه « إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَة» (بقره 30) پس به یقین مخلّد بودن در ان جا را نمی خواست پس چه خلودی بود که شیطان از این راه آدم علیه السلام را وسوسه کرد؟
‏حقيقت آن درخت طبق آنچه در روايات اهل بيت(ع) آمده است درخت علم محمد و آل محمد است كه تمام ميوه هاي جسماني و معنوي از آن يك درخت مي رويد؛ حضرت آدم(ع) در بهشت چنان پنداشت كه خدا خلقي اشرف از او نيافريده است، در اين هنگام خدا او را امر كرد كه به ساق عرش نظر كند و چون نظر كرد ديد كه با قلم تكوين نگاشته است «لا اله الا الله محمد رسول الله و علي بن ابي طالب اميرالمؤمنين و زوجته فاطمه سيده نساءالعالمين و الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنه» عرض كرد اينها كيانند؟ فرمود: اينها از فرزندان تو هستند و از تو و جميع خلق بهترند و اگر اينها نبودند نه تو را خلق مي كردم و نه بهشت و جهنم و آسمان و زمين را. آنگاه فرمود كه مبادا بر مقام اينها غبطه خوري لكن آدم در دل تمنّاي مقام آنها را نمود و شيطان از اين راه بر او و همسرش مسلّط شد و او را وسوسه كرد كه از شجره منهيّه بخورد».(تفسير تسنيم، ج3، ص362و363)

وقتي آدم و حوّا(ع) تمناي مقام بالاي اهل بيت(ع) را نمودند، شيطان زمينه را براي اغواي آنها مناسب ديد و بر آنها قسم ياد كرد كه من خيرخواه شما هستم و گفت آيا نمي خواهيد شما را به درختي راهنمايي كنم كه اگر از آن بخوريد جاودان مي شويد و ملك ابدي مي يابيد «پس شيطان او را وسوسه كرد و گفت اي آدم! آيا نمي خواهي تو را به درخت زندگي جاويد و مُلكي بي زوال راهنمايي كنم؟»(طه 120 ) و گويا اين درخت در بهشت حضرت آدم(ع) تمثل برزخي شجره ي طيّبه ي محمد و آل محمد بوده است كه تمام نعمت هاي جسماني و روحاني از آن است و از آن مي رويد.
بنابراين خدا به اين سبب آدم و حوّا را از درخت ممنوعه نهي كرد كه آن دو در مقام اهل بيت نبودند و طلب مقام آنها براي آن دو به منزله خروج از حدّ و مرتبه خود بود و نتيجه ي وضعي اين خروج از حدّ تسلّط شيطان و سقوط از مقام بود. لذا بر ما نيز جايز نيست كه خود را با اهل بيت(ع) قياس كنيم و بر خدا خرده بگيريم كه چرا ما را در مقام آنها نيافريده است و اگر كسي چنين كند بي ترديد از نعمت هدايت محروم مي شود كما اينكه در صدر اسلام خيلي ها بر علي(ع) حسادت كردند و خود را از نعمت وجود او محروم ساختند.
حضرت علي(ع) در تفسير آيه «أَمْ يَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ ...»(نساء/54) فرمودند:
« ما هستيم آل ابراهيم پس ما مورد حسد واقع شديم همان طور كه پدرانمان مورد حسد بودند و اوّل كسي كه بر ما حسد كرد حضرت آدم بود كه خدا خود با دست خود او را آفريد» (الاحتجاج علي اهل الحجاج، ج1، ص160) بنابراين نهي از خوردن درخت ممنوعه، نهي ارشادي بود و خدا به آدم و حوا هشدار داده است كه تمناي مقام محمد و آل محمد باعث رسوايي و مشقّت و خروج از بهشت و بسته شدن چشمان برزخي است.
لذا حضرت آدم وقتي به دنيا هبوط كرد از آرزوي خود توبه كرد و محمد و اهل بيتش را واسطه بين خود و خدا قرار داد و به اين طريق بر تقدّم و شرف آنها اعتراف نمود و خدا توبه اش را پذيرفت.
( در این رابطه، تفسیر تسنیم ذیل آیات مربوطه را ملاحظه بفرمایید)

ninja;561839 نوشت:
در ضمن برای بحث بیشتر می توانید در این مبحث شرکت کنید
رد عصمت تمام و کمال انبیاء

در مورد تاپیکی که معرفی فرمودید از محضر کارشناس محترم بحث فیض خواهیم برد.

جمع بندی (1)
موضوع: گناه حضرت آدم
پرسش:

چرا حضرت ادم که خدا و بهشت و جهنم و شیطون دید از خدا سرپیچی کرد؟ وقتی پیامبر خدا بود تابع شیطان شد از من چه توقعی هست وقتی چیزی را نمیبینم؟
پاسخ:
در پاسخ به این پرسش چند نکته را یادآور می شویم:
نکته اول: بهشتی که حضرت آدم علیه السلام سکونت داشت بهشت برزخی بود نه دنیوی (1)، در بهشت برزخی تکلیف وجود ندارد لذا در چنین عالمی سرپیچی معنی ندارد.
همانطور که حضرت عالی اشاره فرمودید حضرت ادم علیه السلام بهشت رو دیده بود، در حقیقت تمام انبیاء از طفولیت چشم برزخی داشتند لذا به هیچ عنوان فریفته دنیا نمی شوند چون لذات بهشت رو قابل قیاس با لذات دنیا نمی دانند.
نکته دوم: حضرت ادم علیه السلام از ابتدا، برای سکونت در زمین خلق شده بود نه در بهشت، لذا حضرت آدم باید به زمین می آمد، اما اینکه چرا از ابتدا در زمین خلق نشد حکمتش این است که چون حضرت آدم علیه السلام اولین انسان بود با مفاهیمی همچون حیله, دروغ و نیرنگ و ... آشنا نبود، به همین خاطر خداوند محیطی آزمایشی برای وی ترتیب داد تا در این محیط خود را محک زده و کسب تجربه کند.
لذا خداوند متعال او را خارج از محدوده ی تکلیف شرعی قرار داده و تکلیفی ارشادی به وی نمود ، تا از این طریق معنی تکلیف ، وسوسه ، دروغ ، فریب ، محرومیّت در اثر ترک طاعت و امثال آنها را عملاً به او آموزش دهد. به تعبیر دیگر ، خداوند متعال کنکوری آزمایشی از آدم (ع) گرفت تا برای کنکور حقیقی آمادگی لازم را داشته باشد. لذا در روایات آمده است که حضرت آدم(ع) فریب(2) شیطان را خورد، چون نمی دانست که ممکن است کسی قسم دروغ یاد کند. لذا شیطان قسم خورد که خیر خواه اوست ؛ و او باور نمود. «وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحين‏ »(3) براي آنها قسم خورد و گفت كه من خيرخواه شما هستم.
امام رضا عليه السلام فرمود: آدم و حوّا تا آن زمان سوگند دروغ به خدا را نشنيده بودند و به همين دليل به او اعتماد كردند و از آن شجره خوردند. البتّه همان طور که گفتیم این عمل در عالمی اتفاق افتاد که تکلیف وجود نداشت و نهى تحريمى و گناهی كه مستحقّ آتش باشد نبوده است(4)
در نتیجه حضرت آدم گناهی مرتکب نشد، بلکه در این کنکور آزمایشی متوجه شد که ممکن است موجودی همانند ابلیس قسم دروغ بخورد و همچنین متوجه شد که نتیجه گوش دادن به وعده های شیطان، محرومیت از بهشت است؛ لذا حضرت آدم بعد از هبوط به زمین هیچ گاه فریب شیطان را نخورد. این جریان می تواند درس خوبی برای ما باشد تا متوجه این خطر بزرگ باشیم و راه های فریب شیطان را شناخته و دچار فریب و نیرنگ او نشویم.
اینکه شمای نوعی چیزی رو نمی بینید و حقایق پشت پرده رو مشاهده نمی کنید، دلیل نمیشه که مرتکب گناه بشید، اگر انسان کمی به خود آید و در مورد خلقت عالم هستی و ارسال رسل تفکر کند متوجه می شود که همه این ها به خاطر من انسان است که متذکر شده و در محضر الهی خطا نکنم، خداوند بهترین بندگان خودش رو در معرض خطر و آسیب قرار داد تا من نوعی متذکر بشوم حضرت زهرا سلام الله علیها این همه زجر کشید، سیلی خورد و بین در و دیوار ماند به خاطر من نوعی، امام حسین و یارانش شهید شدند به خاطر من نوعی تا بتوانم خود را بالا بکشم و چشم حقیقت بین پیدا کنم.
اگر انسان ذره ای جدّیّت داشته و در عمل مخلِص باشد به مقامی می رسد که ملائکه الهی هم به آن مقام راه ندارند؛ راه برای همه باز است اگر قدر این نعمات را نداسته و ناشکری کنیم باید در عوالم بالاتر پاسخگو باشیم .

جمع بندی (2)

پرسشی که در این رابطه مطرح می شود این است که: چطور آدم دستور خالق خود را نادیده گرفت و به قسم کسی که از درگاه خداوندش رانده شده اعتنا کرد طبق آیه حضرت آدم از ظالمین بوده است: «وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ» و گفتيم : ای آدم ، خود و زنت در بهشت جای گيريد و هر چه خواهيد ، وهر جا که خواهيد ، از ثمرات آن به خوشی بخوريد و به اين درخت نزديک مشويد ، که به زمره ستمکاران درآييد.
در پاسخ عرض می شود: اولا بهشتی که حضرت ادم و حوا علیهما السلام سکونت داشتند بهشت دنیوی نبود لذا تکلیفی هم وجود نداشت، در ثانی امر الهی مولوی نبود تا عدم اطاعت از آن گناه و معصیت باشد. این امر، ارشادی بود. آیاتی که حضرت ادم علیه السلام را جزو ظالمین می دانند ناظر به ظلم به نفس است چون این کار موجب شد آدم علیه السلام از بهشت به دنیای ظلمت و تارکی هبوط کند و ... .
آیت الله جوادی آملی درباره هبوط حضرت آدم نظرشان این است که این هبوط و نزول در زمین با حفظ کرامت و منزلت ایشان بوده و از مقام و منزلت حضرت آدم کم نکرده است:
« هبوط ابلیس سقوط از منزلت بود. ولی هبوط آدم با حفظ کرامت نزول در زمین بود یعنی استقرار در زمین مشترک بین آدم و ابلیس بود لیکن ابلیس با فقد درجه پیشین وارد زمین شد و آدم با حفظ مرتبت قبلی در زمین مستقر شد. هبوط آدم از سنخ هبوط ولایت و خلافت بود نه از سنخ هبوط تحقیر و اذلال.(5)
هبوط از مقام بالا به پایین گاهی بر اثر از دست دادن منزلت عالی است. نظیر آنچه دامنگیر ابلیس شد که با رجم و صغار و « مذموما مدحورا» فرود آمد و گاهی با حفظ کرامت برای دستگیری دیگران تنزل حاصل می شود که هیچ گونه غباری بر دامن جلال و جمال چنان عالی نمی نشیند. مانند آنچه در سفر از حق به خلق آدم (ع) ظهور یافت غرض آنکه برخی از هبوط ها نه تنها مایه وهن هابط نمی شود. بلکه سبب کرامت مهبط می گردد.(6)

......................................................................................
1. تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی ذیل آیه 36 سوره مبارکه بقره
2. فریب در اینجا به معنی ارتکاب معصیت خداوند نیست، چون نه عالم، عالم تکلیف است و نه امر الهی امر مولوی بود، سکونت حضرت ادم علیه السلام در بهشت برزخی کنکوری آزمایشی بود تا حضرت ادم علیه السلام بر تجربیات خود بیافزاید و بداند که پیروی از شیطان یعنی محرومیت از نعمات الهی.
3. اعراف، 21
4. عيون الأخبار، ج 1، ص 19
5. جوادی آملی، تسنیم،مرکز نشر اسراء، ص383
6. جوادی آملی، تسنیم،مرکز نشر اسراء، ص489

موضوع قفل شده است