خدا مبارزه طلبی کرده با قرآن.مبارز که پیدا میشه چون خدا داور نیست یعنی خدا در میدان نیست. چرا؟

تب‌های اولیه

94 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خادم ولایت;527723 نوشت:
به نام خدا

جالب شد!

لطفا شعر خود را بیان بفرمایید و تمام مواردی که پیرامون صمد آمده است را درون شعر نشانمان دهید.

یعنی به موراد زیر اشاره داشته باشد.

((صمد)) کسى است که در منتهاى سیادت و آقائى است .
((صمد)) ذاتى است دائم ازلى و جاودانى .
((صمد)) وجودى است که جوف ندارد.
((صمد)) کسى است که نمى خورد و نمى آشامد.
((صمد)) کسى است که نمى خوابد.
در عبارت دیگرى آمده است ((صمد کسى است که قائم به نفس است و بى نیاز از غیر.))
((صمد)) کسى است که تغییرات و کون و فساد ندارد.

((صمد)) یعنی قصد کردن با اعتماد
((صمد)) دو ریشه اصلى دارد: یکى به معنى ((قصد)) است ، و دیگرى به معنى ((صلابت و استحکام ))
((صمد)) به معناى هر چیز توپرى است که جوفش خالى نباشد
و ... (بماند)

یازهرا:Gol:

سلام
اون تیکه آخرش خیلی قشنگ بود که نوشتین " و ..." یعنی عملا من اندازه 6 تا قرآن دیگه براتون از یه کلمه "الصمد" در میارم.
ما به این ها میگیم کلاه شرعی
برگشتییم سر نقطه اول که توی بازی ایران و نیجریه داوری رو دادیم دست ایرانی و جالا هرچی خطا روی نیجریه میشه داور میگه نه و خطا به سود ایرانه Smile
برادر من آخه این که نمیشه از یه جمله " الله الصمد " هرچی به ذهنتون رسید بنویسین.شما اول به من بگو این همه معنی رو از کجای الصمد در آوردین تا منم بگم این همه معنی رو از توی کلمه "بی نیاز" میشه استنباط کرد.ادعا که کاری نداره
یه آدم بی طرف رو بیارین بگه که شعر بنده به قول شما اصلا به پای جمله ساده ی "الله الصمد" نمیرسه

دل ارام;527777 نوشت:
سلام بر شما

شما هم بچه مسلمان هستید و حرف ما سه نفر فرق می کند مهم نیست
مهم این است که ببینیم حرف کدام بر قران و عقل و منطق استوار است


تحدی قرآن رو که نمیشه با قرآن سنجید.
باید با همون عقل و منطق سنجید
نقل قول:

دوست گرامی نویسنده کتاب به یک سوره و حداقلش به یک حدیث تحدی کرده
معنای سوره که کاملا مشخصه

و معنای حدیث هم شامل سخنی می شود که با معنی و حاوی رساننده یک پیام باشد

. «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً»[3]
«بگو اگر جن و انس اتفاق كنند كه همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد، هرچند یكدیگر را در این كار كمك كنند».[4]
2. «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ».[5]
«آیا آن‎ها می‎گویند: «او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است»؟ بگو: «اگر راست می‎گویید، یك سوره همانند آن بیاورید، و غیر از خدا هر كس را می‎توانید (به یاری) طلبید!»
3. «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ»
«آیا می‎گویند: «او به دروغ این قرآن را به خدا نسبت داده و ساختگی است؟» بگو: «اگرراست می‎گویید، شما هم ده سوره‎ی ساختگی همانند این قرآن را بیاورید؛ و تمام كسانی را كه می‎توانید، ـ غیر از خدا ـ برای این كار دعوت كنید!».
4. «أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یُؤْمِنُونَ فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِینَ»[6].
«یا می‎گویند: قرآن را به خدا افترا بسته؟ ولی آنان ایمان ندارند، اگر راست می‎‏گویند سخنی همانند آن بیاورند.»
5. «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِینَ»[7]
«و اگر درباره آن چه بر بنده خود (پیامبر) نازل كرده‎ایم شك و تردید دارید، (دست كم) یك سوره همانند آن بیاورید، و گواهان خود را ـ غیر خدا ـ فرا خوانید اگر راست می‎گویید. پس اگر چنین نكردید ـ كه نخواهید كرد ـ از آتشی بترسید كه هیزم آن، (بدن‎های مردم (گنهكار) و سنگها (بتها) است، و برای كافران آماده شده است!».

من هیچگاه از اول هم نگفتم والعصر تنها را جواب دهید بلکه گفتم سوره والعصر

و اینکه گفتم تنها یک ایه را تحدی کنید سخن من بود و سخن خدا نیست


خیر ....قرآن به یک آیه هم تحدی کرده و گفته اگر میتوانید یک آیه هم بیاورید

و الان هم بر سر این درخواست شخصی هستم و اگر می توانید همان کلمه واعصر را تحدی کنید
که تا به حال جوابی از شما ندیدم

جوابی ندیدید چون متاسفانه بنده نمیدونم جواب شما رو بدم یا جناب خادم ولایت رو
ایشون گفتن تحدی به والعصر درست نیست منم بیخیال شدم ولی حالا شما الان میگین ایرادی نداره و درسته وگرنه که تحدی به والعصر فکر میکنم ساده تر از تحدی به مابقی آیات باشد.به هرحال تکلیف رو با جناب خادم ولایت مشخص کنید و تعریف تحدی رو بین خودتون حل کنید بعد بفرمایین من در خدمتم

نقل قول:

عزیز اون انگشتی که هم ساختن با اتصال به بدن انسان قادر به انجام کار است و در حقیقت ان انگشت مصنوعی مثل یک ابزاز متصل به انسان است

و ان هنر نیست اگر اینطوری باشه که رباط ها مثال بهتری هستند

شما اگر توانستید یک بند انگشت بسازید که زندگی به تنهایی در ان وجود داشته باشد ان وقت ادعایتان قابل قبول است

موفق باشید


ساخت انگشت غیر متصل به بدن انسان به همراه ظریف ترین کارها (همون به قول خودتون رباط)، چیزی بود که نزدیک به 3 دهه پیش ساخته شد.اما اینکه حالا چجوری کاری کنیم فرمان رو بتونه از مغز دریافت کنه(مثلا در فردی که دستش از مچ قطع شده) یه داستان دیگه بود و کاری بس دشوار
اون وقت حرف شما خنده داره که فکر میکنین چون اتصال به بدن آدم داره کار ساده ای هست و باید غیر متصل باشه ، غیر متصلش که 30 سال پیش ساخته شد
پی نوشت : یه سوال بپرسم؟......واقعا تحدی قرآن رو عقلا و منطقا قبول دارین؟

به نام خدا
سلام

muiacir;527886 نوشت:
اون تیکه آخرش خیلی قشنگ بود که نوشتین " و ..." یعنی عملا من اندازه 6 تا قرآن دیگه براتون از یه کلمه "الصمد" در میارم.
ما به این ها میگیم کلاه شرعی

نه دوست گرامی ، این فصاحت و بلاغت زبان عرب رو میرسونه.
اگر حرف آخر کلمه صمد را عوض کنید معانی دیگری میدهد که با این معانی در تضاد است که بازهم فصاحت و بلاغت زبان عرب را ثابت میکند و این امر که هیچ زبانی به کاملی زبان عرب وجود ندارد که قادر به بحث تحدی باشد.

یازهرا:Gol:

nothing;526408 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام....صاحب نظران منصف چه کسانی هستند....منظورم اینه که لینکی چیزی سایتی ازشون دارید من می خواستم راجع به همین موضوع تحدی برام قضاوت کنند...اما سوال:خدا موضوع تحدی رو آورده....قطعا خودش هم باید داوری کنه اما ما نمیبینیم خدا خودش یا رسولش داوری کنه....فقط مبارزه طلبی کرده....چطور وقتی می خواد مبارزه طلبی کنه با وحی بر حضرت محمد صلوات الله علیه و آله بر گوش عالم می خواند و به نوعی رجز خونی می کنه اما موقعی که مبارز پیدا شده فقط سکوت؟(سکوت از جانب مستقیم خودش و رسول گرامیش منظورمه) آیا وقتی یک نفر به مبارزه می طلبد کسی را خودش در میدان نیست؟ و وقتی کسی مبارزه او را پذیرفت خودش نیست و مثلا دوستداران او برای او مبارزه می کنند؟ ممنون میشم کسی به این شبهه سنگین من پاسخ بده....مثال رو باز تر کنم: من یک تیلیارد انسان رو به مبارزه می طلبم خب؟ می گم همه تون رو می زنم....اگر شک دارید بیاد در میدون تا ببینید می زنم یا نه خواستید همگی با هم بیاید بازم می زنم....خب بعد از چند روز یک نفر میاد در میدان می گه کی بود اونروز رجز خوند؟ من اومدم مبارزه کنم باهاش و شکستش بدم.....اما من در میدان نیستم و دوستان من به جای من میان و او را می زنند....بعد به او می گویند دیدی زورت به او(من) نمی رسه؟ در صورتی که من نزدمش و دوستانم زدنش.....شاید مثالم غلط باشه که شبهه شده در سرم...شاید مثال باید اینطوری باشه: مثلا خدا با قرآن مثلا یک وزنه 100 کیلویی بلند کرده ما انسانها مثلا تا یک کیلو بیشتر نمی تونیم بلند کنیم آنگاه نیازی نیست خدا بازم مجدد ظاهری و علنی با پیامبرش اثبات کنه قدرتش رو...اما اگر انقدر مثل این مثال واضح بود....انقدر اختلاف بین طرفین نبود...چون من واقعا کسانی رو می شناسم که بدون اینکه بخوان لجبازی کنن یا به باطل گرایش داشته باشن واقعا معتقدند برخی مطالب رو از قرآن برتر می دونند(یعنی مثال دوم واقعا برای همه جا افتاده نیست) پس بی شک خدا باید بیاد در میدانی که به مبارزه طلبیده یا خودش یا مثل وقت تحدی با پیامبرش حضرت محد صلوات الله علیه و آله...

سلام علیکم،
بینید این نظر جواب سؤالتان را می‌دهد؟

owari;527896 نوشت:
کافران از خودشان شعری گفتند و بعد هم شاهدی برایش آوردند که در حکم دمشان بود، به نظر شما منظور خداوند از تحدی این بوده که پس باید نظر و شهادت ایشان پذیرفته شود؟ اصلاً چه کسی گفت که خداوند فرموده که قضات و داورهای خود را بیاورید؟ خداوند فرموده شهدای خود را بیاورید. شهادت دادن و قضاوت کردن مگر یکی است؟
پس در این مسابقه داور چه کسی است؟ کفار شعری آوردند و گفتند مشابه قرآن است ... عده‌ای هم آمدند و گفتند بله والله که چنین است و قرآن کلام خدای ما نیست ... حالا داور چه کسی است؟ داور اصلی که خداست که در میان آنچه اختلاف کرده‌اند به زودی داوری می‌کند ... اما در امر هدایت این داوری در دادگاه وجدان به تمام افراد ناظر بر این مسابقه عرضه می‌شود همانطور که مسابقه‌ای بین حضرت موسی علیه‌السلام و جادوگران برقرار شد. داور آن مسابقه که بود؟ جادوگران که اهل فن بودند و سحر را می‌شناختند خودشان حقیقت را دانستند که کار موسی علیه‌السلام سحر نیست و به سجده افتادند، ایمان آوردند و اعدام هم شدند ولی مقاومت کردند و ایمانشان سست نشد ... از مردم هم شاید کسی ایمان آورد و شاید هم نیاورد با دیدن مسلمان شدن آن ساحران ... فرعون هم ایمان نیاورد ... حجت برش تمام شد و ایمان نیاورد ... تحدی قرآن هم همین است، مسابقه است و شاهدان هرچه خواستند بگویند برای کسی که نشانه‌ بودن قرآن را قلباً تأیید کرده است فرقی نخواهد کرد که ایشان چگونه شهادت خواهند داد ...

ان شاء الله بی‌ربط نباشد
یا علی

muiacir;527292 نوشت:
اینکه صدر اسلام اونا با جنگ و کشتار سعی در سرکوب اسلام کردند و سعی در آوردن تحدی کردن چه ربطی به کار بنده داره؟عرب جماعت احتمالا کلا عاشق جنگ بوده ، از اون اسلام آوردنشون به ایران و روم کاملا مشخصه


با سلام خدمت شما دوست گرامی

یک نکته کلی و یه نکته خاص در مورد مطلب شما:

- نکته ی کلی(خطاب به همه دوستان) اینکه بنای ما در این تاپیک بحث در مورد موارد تحدی به آیات نبود زیرا که در این مورد بحث های مختلفی پیش از این در سایت انجام شده است. همان طور که در پاسخ قبل عرض کردم، هدف از بحث در این تاپیک این است که قضاوت در مورد تحدی توسط چه کسی انجام می شود.

- نکته خاص در مورد کامنت شما اینکه، مطلب شما در این مورد بود که همواره باید مخاطب تحدی را مسلمان فرض کنیم و عرض بنده این بود که چنین نیست که مخاطب تحدی فقط مسلمان باشد، اتفاقا مخاطب آن می تواند/باید غیر مسلمان باشد تا بر اثر دعوت به این رقابت به حقیقت اسلام پی ببرد. و بحث در مورد جنگ ها و تلاش های بسیار کفار در از بین بردن اسلام نیز از این رو بود که بیان گر آن باشد که آنها در این تحدی موفق نبودند و اگرنه به جای تحمل سختی ها و پرداختن هزینه های بسیار، می توانستند یک سوره مشابه قرآن بیاورند.

موفق باشید

رئوف;529198 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

یک نکته کلی و یه نکته خاص در مورد مطلب شما:

- نکته ی کلی(خطاب به همه دوستان) اینکه بنای ما در این تاپیک بحث در مورد موارد تحدی به آیات نبود زیرا که در این مورد بحث های مختلفی پیش از این در سایت انجام شده است. همان طور که در پاسخ قبل عرض کردم، هدف از بحث در این تاپیک این است که قضاوت در مورد تحدی توسط چه کسی انجام می شود.

- نکته خاص در مورد کامنت شما اینکه، مطلب شما در این مورد بود که همواره باید مخاطب تحدی را مسلمان فرض کنیم و عرض بنده این بود که چنین نیست که مخاطب تحدی فقط مسلمان باشد، اتفاقا مخاطب آن می تواند/باید غیر مسلمان باشد تا بر اثر دعوت به این رقابت به حقیقت اسلام پی ببرد. و بحث در مورد جنگ ها و تلاش های بسیار کفار در از بین بردن اسلام نیز از این رو بود که بیان گر آن باشد که آنها در این تحدی موفق نبودند و اگرنه به جای تحمل سختی ها و پرداختن هزینه های بسیار، می توانستند یک سوره مشابه قرآن بیاورند.

موفق باشید

جناب استاد سلام
میشه خیلی واضح ، معقول و منطقی بفرمایید داور بین فلانی که قرآن رو قبول نداره و فلانی که قرآن رو قبول داره کیه؟
در واقع دینش اگر اسلام نیست که قطعا قرآن رو قبول نداره اگرم دینش اسلامه که نمیشه داور بین بازی ایران و نیجریه از نیجریه باشه
خلاصه که من شدید گیجم

سلام علیکم

فرض کنید یک استادیه که میگه من خیلی قویم اکه میخواید بیاید تا قدرتم رو نشون بدم یک بچه میاد جلو میگه من همتون رو میزنم بعد یا نگاه به بچه میندازه لبخند میزنه به یکی از شاگرداش میگه برید این بچه رو بلند کنید بندازید بیروناون بچه در اون حد نیست که حتی با یکی از شاگردان اون استاد مبارزه کنه و اون بچه در اون حدش نیستکه ادعای مبارزه با استاد رو انجام بده

فدایی امام نقی;529277 نوشت:
سلام علیکم

فرض کنید یک استادیه که میگه من خیلی قویم اکه میخواید بیاید تا قدرتم رو نشون بدم یک بچه میاد جلو میگه من همتون رو میزنم بعد یا نگاه به بچه میندازه لبخند میزنه به یکی از شاگرداش میگه برید این بچه رو بلند کنید بندازید بیروناون بچه در اون حد نیست که حتی با یکی از شاگردان اون استاد مبارزه کنه و اون بچه در اون حدش نیستکه ادعای مبارزه با استاد رو انجام بده


من نفهمیدم چی شد.اولا اینکه اگر واقعا اون طرف استاده که این کارش استباه بوده ، به جای اینکه مساله رو حل کنه زده صورت مساله رو پاک کرده ، بچه و آدم بزرگ و ... فرقی نداره.هرکی ادعا میکنه باید برای هرکسی که میخواد بگه ادعات دروغه جواب داشته باشه.مطمن باش این آدم توی مثال شما نه تنها استاد نیست بلکه یه دروغ گو و ترسویی بیش نیست. دوما حالا این داستان چه ربطی به بحث ما داره؟

muiacir;529237 نوشت:
جناب استاد سلام
میشه خیلی واضح ، معقول و منطقی بفرمایید داور بین فلانی که قرآن رو قبول نداره و فلانی که قرآن رو قبول داره کیه؟
در واقع دینش اگر اسلام نیست که قطعا قرآن رو قبول نداره اگرم دینش اسلامه که نمیشه داور بین بازی ایران و نیجریه از نیجریه باشه
خلاصه که من شدید گیجم


با سلام خدمت شما دوست گرامی

داوری در مورد اعجاز قرآن مبتنی بر این نیست که فرد مسلمان باشد، بلکه ممکن است به فردی که مسلمان نیست و قرآن را نیز قبول ندارد گفته شود که قرآن کتابی است که چنین ادعایی دارد، آن فرد می تواند مراجعه کند و اعجاز قرآن را درک کند.
به عبارت دیگر، پیش شرط درک اعجاز قرآن، مسلمان بودن نیست زیرا در این صورت در یک دور باطل، قرار می گرفتیم بلکه این اعجاز قرآن است که بسیاری را به دین اسلام رهنمون شده است. بنابراین ممکن است فردی مسلمان نیز نباشد ولی با بررسی قرآن به اعجاز آن پی ببرد.

به نظر بحث روشن است، با این حال اگر باز هم ابهام دارد، بگویید.

موفق باشید

رئوف;529611 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

داوری در مورد اعجاز قرآن مبتنی بر این نیست که فرد مسلمان باشد، بلکه ممکن است به فردی که مسلمان نیست و قرآن را نیز قبول ندارد گفته شود که قرآن کتابی است که چنین ادعایی دارد، آن فرد می تواند مراجعه کند و اعجاز قرآن را درک کند.
به عبارت دیگر، پیش شرط درک اعجاز قرآن، مسلمان بودن نیست زیرا در این صورت در یک دور باطل، قرار می گرفتیم بلکه این اعجاز قرآن است که بسیاری را به دین اسلام رهنمون شده است. بنابراین ممکن است فردی مسلمان نیز نباشد ولی با بررسی قرآن به اعجاز آن پی ببرد.

به نظر بحث روشن است، با این حال اگر باز هم ابهام دارد، بگویید.

موفق باشید

سلام
اقا حله
شما مدعی معجزه قرآن و اینکه کسی نمیتونه حتی یه آیه مثلش رو بیاره
منم میگم این ادعا دروغه
حالا شما هرکی رو از غیرمسلمانان میشناسین بگین تا داور انتخاب بشه و شروع کنیم.قبوله؟ بزارین حداقل برای من یکی این مساله تحدی یه بار برای همیشه حل بسه نه اینکه هر ماه یه تاپیک توی سایت در موردش باز بشه

muiacir;529626 نوشت:
سلام
اقا حله
شما مدعی معجزه قرآن و اینکه کسی نمیتونه حتی یه آیه مثلش رو بیاره
منم میگم این ادعا دروغه
حالا شما هرکی رو از غیرمسلمانان میشناسین بگین تا داور انتخاب بشه و شروع کنیم.قبوله؟ بزارین حداقل برای من یکی این مساله تحدی یه بار برای همیشه حل بسه نه اینکه هر ماه یه تاپیک توی سایت در موردش باز بشه

سلام علیکم،
با اجازه‌ی کارشناس بحث، ایمان آوردن به یک مطلب بحث باطنی است و قاضی آن هم در باطن هر کس هست،‌ شما اگر ادعا دارید که ادعای استاد و بقیه‌ی ما دروغه لازم نیست سعی کنید مثل قرآن را بیاورید چون اگر ما بگوییم بیان شما مثل قرآن نیست هم قبول نخواهید کرد اگر مطمئن هستید که مثل قرآن یا بهتر از قرآن هست. باطن انسان جای اجبار نیست ... با این وجود بد هم نیست تلاشتان را بکنید، شاید خدا خواست و در همین تلاش‌هایتان عظمت قرآن را شناختید ...
اما این تحدی اولین تحدی در مورد معجزات انبیاء نیست و مثال معروفش مسابقه‌ی حضرت موسی علیه‌السلام با ساحران است که آنها در ظاهر شکست خوردند ولی هر کس جداگانه در باطن خودش قضاوت کرد که کدام حق است و کدام حق نیست و اینطور هم نبود که همه حق را بپذیرند، برخی پذیرفتند و جانشان را هم دادند و برخی دشمنی کردند و به این دشمنی هم تا ۴۰ سال ادامه دادند تا بالأخره به عذاب الهی گرفتار شدند، آنها که پذیرفتند شهادت دادند که معجزه‌ی خدا و نشانه‌ی خداست و آنها که نمی‌خواستند بپذیرند هم برای خودشان توجیه کردند که نه بلکه موسی استاد ساحران است که مار او مارهای آنها را خورد و اینکه ساحران ایمان آوردند هم با نقشه‌ی قبلی بوده است ...
چیزی که مشخص است خدایی که نشانه‌ای را می‌فرستد آن را به دل‌های مخاطبان آن نشانه می‌نمایاند و به آنها می‌فهماند و می‌سناساند و حجت را تمام می‌کند، بعد راه ایمان و راه توجیه و انکار و تکذیب را باز می‌گذارد تا تنها افرادی از دنیا سربلند بیرون بروند که عقل را برگزیدند و در گام نخست با خودشان صادق بودند ...

owari;529666 نوشت:

سلام علیکم،
با اجازه‌ی کارشناس بحث، ایمان آوردن به یک مطلب بحث باطنی است و قاضی آن هم در باطن هر کس هست،‌ شما اگر ادعا دارید که ادعای استاد و بقیه‌ی ما دروغه لازم نیست سعی کنید مثل قرآن را بیاورید چون اگر ما بگوییم بیان شما مثل قرآن نیست هم قبول نخواهید کرد اگر مطمئن هستید که مثل قرآن یا بهتر از قرآن هست. باطن انسان جای اجبار نیست ... با این وجود بد هم نیست تلاشتان را بکنید، شاید خدا خواست و در همین تلاش‌هایتان عظمت قرآن را شناختید ...
اما این تحدی اولین تحدی در مورد معجزات انبیاء نیست و مثال معروفش مسابقه‌ی حضرت موسی علیه‌السلام با ساحران است که آنها در ظاهر شکست خوردند ولی هر کس جداگانه در باطن خودش قضاوت کرد که کدام حق است و کدام حق نیست و اینطور هم نبود که همه حق را بپذیرند، برخی پذیرفتند و جانشان را هم دادند و برخی دشمنی کردند و به این دشمنی هم تا ۴۰ سال ادامه دادند تا بالأخره به عذاب الهی گرفتار شدند، آنها که پذیرفتند شهادت دادند که معجزه‌ی خدا و نشانه‌ی خداست و آنها که نمی‌خواستند بپذیرند هم برای خودشان توجیه کردند که نه بلکه موسی استاد ساحران است که مار او مارهای آنها را خورد و اینکه ساحران ایمان آوردند هم با نقشه‌ی قبلی بوده است ...


چیزی که مشخص است خدایی که نشانه‌ای را می‌فرستد آن را به دل‌های مخاطبان آن نشانه می‌نمایاند و به آنها می‌فهماند و می‌سناساند و حجت را تمام می‌کند، بعد راه ایمان و راه توجیه و انکار و تکذیب را باز می‌گذارد تا تنها افرادی از دنیا سربلند بیرون بروند که عقل را برگزیدند و در گام نخست با خودشان صادق بودند ...

سلام
راستش مقایسه اون داستان با داستان قرآن صحیح نیست
همه به وضوح دیدند که مار موسی بقیه رو خورد.شما برای یه بچه 10 ساله هم که تعریف کنی میگه پس مار موسی قوی تر و سرتر بوده.
اما تنها مسلمانان توی دنیا ادعا دارند که کسی نمیتواند حتی مثل قرآن بیاورد.

muiacir;529626 نوشت:
سلام
اقا حله
شما مدعی معجزه قرآن و اینکه کسی نمیتونه حتی یه آیه مثلش رو بیاره
منم میگم این ادعا دروغه
حالا شما هرکی رو از غیرمسلمانان میشناسین بگین تا داور انتخاب بشه و شروع کنیم.قبوله؟ بزارین حداقل برای من یکی این مساله تحدی یه بار برای همیشه حل بسه نه اینکه هر ماه یه تاپیک توی سایت در موردش باز بشه


با سلام خدمت شما دوست گرامی

پیش از این هم چند بار (اقلا دو بار ) عرض کردم که در مورد مصادیق تحدی در سایت بحث های زیادی انجام شده است و علاقه مندان می توانند به آن بحث ها مراجعه کنند و در این تاپیک تنها به مورد بحث داوری تحدی (سوالی که پرسشگر محترم در پست اول مطرح کردند) پرداخته می شود.
پیشنهاد می کنم به تاپیک هایی که در این زمینه وجود دارد مراجعه کنید و اگر پاسخ های برای شما قانع کننده نبود، در قالب سوالی جدید، مسئله خود را مطرح کنید.

موفق باشید

muiacir;530027 نوشت:
سلام
راستش مقایسه اون داستان با داستان قرآن صحیح نیست
همه به وضوح دیدند که مار موسی بقیه رو خورد.شما برای یه بچه 10 ساله هم که تعریف کنی میگه پس مار موسی قوی تر و سرتر بوده.
اما تنها مسلمانان توی دنیا ادعا دارند که کسی نمیتواند حتی مثل قرآن بیاورد.

سلام علیکم،
آن وقت اگر به آن بچه‌ی ده ساله گفتند که این معجزه نبود و فقط نشان می‌داد که سحر موسی قوی‌تر بوده چی؟ اون بچه مطمئن می‌ماند که آن معجزه بوده است؟
موضوع اینجاست که راه توجیه در این دنیا هرگز بسته نخواهد بود، این سنت خداست که اگر کسی اصرار دارد ایمان نیاورد بتواند با اختیار خودش راه غلط را برود و راه غلطش را هم درست بداند ...، این نهایت اختیار است در حیطه‌ی اعتقادات که «لا إکراه فی الدین» ... ، اگر راه توجیه بسته بود و کسی نمی‌توانست خودش را توجیه کند خود را حتی باطنا هم مجبور به پذیرش راه حق می‌دانست ... این تا قبل از مرگ نباید رخ بدهد، بعد از مرگ است که طوعاً یا کرها افراد ایمان دارند همانطور که عالم ذر داشتند ... وقتی که حقیقت بی‌پرده باشد و باطلی نباشد که به حقیقت مخلوط شود

الآن شما هر قاضی‌ای که بیاورید هر حکمی که بده فقط به درد خودش می‌خوره و هم‌فکرهاش ... قاضی از مؤمنین هم بیاورید همینطور میشه، برای مطلب باطنی چز خود انسان نمی‌تواند قاضی باشد ...
یا علی

رئوف;530075 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

پیش از این هم چند بار (اقلا دو بار ) عرض کردم که در مورد مصادیق تحدی در سایت بحث های زیادی انجام شده است و علاقه مندان می توانند به آن بحث ها مراجعه کنند و در این تاپیک تنها به مورد بحث داوری تحدی (سوالی که پرسشگر محترم در پست اول مطرح کردند) پرداخته می شود.
پیشنهاد می کنم به تاپیک هایی که در این زمینه وجود دارد مراجعه کنید و اگر پاسخ های برای شما قانع کننده نبود، در قالب سوالی جدید، مسئله خود را مطرح کنید.

موفق باشید

سلام
خوب برادر من الانم بحث سر داوری است
شما بفرمایین الان بین من وشما داور کیو بیاریم تا من برم بیارمش؟

owari;530092 نوشت:

سلام علیکم،
آن وقت اگر به آن بچه‌ی ده ساله گفتند که این معجزه نبود و فقط نشان می‌داد که سحر موسی قوی‌تر بوده چی؟ اون بچه مطمئن می‌ماند که آن معجزه بوده است؟
موضوع اینجاست که راه توجیه در این دنیا هرگز بسته نخواهد بود، این سنت خداست که اگر کسی اصرار دارد ایمان نیاورد بتواند با اختیار خودش راه غلط را برود و راه غلطش را هم درست بداند ...، این نهایت اختیار است در حیطه‌ی اعتقادات که «لا إکراه فی الدین» ... ، اگر راه توجیه بسته بود و کسی نمی‌توانست خودش را توجیه کند خود را حتی باطنا هم مجبور به پذیرش راه حق می‌دانست ... این تا قبل از مرگ نباید رخ بدهد، بعد از مرگ است که طوعاً یا کرها افراد ایمان دارند همانطور که عالم ذر داشتند ... وقتی که حقیقت بی‌پرده باشد و باطلی نباشد که به حقیقت مخلوط شود

الآن شما هر قاضی‌ای که بیاورید هر حکمی که بده فقط به درد خودش می‌خوره و هم‌فکرهاش ... قاضی از مؤمنین هم بیاورید همینطور میشه، برای مطلب باطنی چز خود انسان نمی‌تواند قاضی باشد ...
یا علی

پس یعنی قرآن نباید میگفت وادعو شهداءکم؟
راستشو بخواین شما دارین میگین بین بازی ایران و نیجریه ، اگر ایران باخت باز هم ما باید توی دلمون ایران رو برنده بازی ایران و نیجریه بدونیم.نیازی هم به داور نیست ، اصلا نبازی به انجام مسابقه نیست ، ایران همیشه برنده است

muiacir;530112 نوشت:
پس یعنی قرآن نباید میگفت وادعو شهداءکم؟
راستشو بخواین شما دارین میگین بین بازی ایران و نیجریه ، اگر ایران باخت باز هم ما باید توی دلمون ایران رو برنده بازی ایران و نیجریه بدونیم.نیازی هم به داور نیست ، اصلا نبازی به انجام مسابقه نیست ، ایران همیشه برنده است

سلام علیکم
مگر شاهد همون قاضی و داوره؟ شاهد یک نوع مدرکه، اگر عادل باشد و عدالتش اثبات بشود و صلاحیت شهادت دادن داشته باشد و صلاحیتش احراز شود آن وقت شهادتش قابل استماع است مگرنه کأن‌لم‌یکن است و مدرکی برای قضاوت نخواهد بود، اما کافر ب معیار خودش شاهد انتخاب می‌کند و مؤمن با معیار خودش، نه مؤمن شهادت کافر را قبول دارد و نه کافر شهادت مؤمن را قبول دارد. اما مؤمن شهادت مؤمن را قبول دارد و کافر هم در بسیاری از اوقات شهادت کفار را قبول می‌کند، در واقع چون کفر محدود به یک شیوه و آیین نیست یک کافر شهادت کفاری را قبول می‌کند که هم‌فکر با او باشد ...
خداوند فرموده اگر می‌توانید بیاورید اما نمی‌توانید، اگر می‌خواهید همدیگر را تأیید هم بکنید ولی این فایده‌ای برای شما نخواهد داشت چون آنچه آورده‌اید مشابه قرآن نیست.
موضوع اینجاست که خداوند فرموده اگر آیتی بفرستد خودش آن را در دل تک‌تک افراد خواهان حقیقت معرفی می‌کند و دل انسان جایگاه خاص اثرگذاری خداست ... حال اگر ایشان نپذیرند یعنی نخواسته‌اند بپذیرند، موضوع اینجاست که حجت بر ایشان تمام شده است ... حالا انکار کنند، حالا به نفع هم شهادت بدهند، در این اختلاف خواهند بود تا روزی که تبلی السرائر، روزی که باطن‌ها آشکار شود ... آن روز قاضی دادگاه دیگر خودش شاهد هم هست و انکار نفعی برای کفار نخواهد داشت ...
یا علی

پس‌نامه: مثال فوتبال مثال مناسبی نیست، اینجا با دیدن برد و باخت ارزیابی‌های ظاهری هستند که تغییر می‌کنند نه اعتقادات باطنی، کسی که ظاهر را انکار کند راحت رسوا می‌شود، اما در مود اعجاز بحث باطنی است، افراد می‌توانند به دروغ حقیقت را کتمان کنند و شهادت دروغ هم به نفع هم بدهند و در دنیا رسوا نشوند ...

muiacir;527477 نوشت:
شما پزشک ارتوپد هستین؟اگر ارتوپد هستین که باید بگم انگشت در حال حاضر ساختن که 85 درصد تمام حرکات ظریف یه انگشت معمولی رو میتونه انجام بده(بستن بند کفش، بستن دکمه ، نخ کردن سوزن ، نگه داشتن سکه و ....) و شک نکنین توی چند سال آینده این 85 به 100 میرسه چه بسا از 100 هم میگذره و کارهایی که یه انگشت نمیتونه انجام بده رو انجام میده.
اگرم پزشک نیستین یا ارتوپد نیستین یا از بر و بچه های ارتوپد فنی نیستین که احتمالا مثل تحدی قرآن کاملا متعصبانه و بدون علم میخواین ادعا کنین که این 85 درصد هیچ وقت به 100 نمیرسه
موضوع سر خلق کردن است نه اختراع انگشت مکانیکی و ارتوپدی و فوتبال دستی... اینا که خلق کردن و زندگی بخشیدن نیست اینا مردگان بی شعور متحرک نام دارند:khandeh!:

owari;530133 نوشت:

سلام علیکم

خداوند فرموده اگر می‌توانید بیاورید اما نمی‌توانید، اگر می‌خواهید همدیگر را تأیید هم بکنید ولی این فایده‌ای برای شما نخواهد داشت چون آنچه آورده‌اید مشابه قرآن نیست.


سلام
اقا والا کاری نداره منم یه کتاب بیارم هرچی هرکی گفت بگم "آنچه آورده اید مشابه کتاب من نیست" بالاخره یکی باید این وسط قضاوت کنه که هست یا نیست
نقل قول:

حال اگر ایشان نپذیرند یعنی نخواسته‌اند بپذیرند،

آقا این یعنی دروازه علم و عقل و منطق رو ببندید.هرکی قبول کرد کتاب من بهتره که چه خوب ، هرکیم قبول نکرد یعنی حالیش نمیشه و جاهله
پی نوشت: کارشناس محترم تاپیک صریحا اعلام کردن باید قاضی برای قضاوت باشه ، شما میگین نباید باشه و نیازی نیست.پست های ایشون رو در صفحات قبل بخونین

muiacir;527607 نوشت:
به جاش میگم "تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز / می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم".حالا مشکلش چیه؟
مشکلش اینه که اولا این جمله از خودت نیست...دوما از خدا کمک گرفتی در صورتی که در قرآن آمده کافرین از همه غیر خدا کمک بگیرن....لذا اینگونه است بحث تحدی که کافرین خودشونو بکشن تکه پاره کنن نمی توانند یک آیه هم از خودشون ببافن چون در قرآن خدا گفته بدون کمک خدا بیارید یعنی اینکه از خدا مایه نذاری و این یعنی تمام غیر خدا میشه جمله و سوره ساختگی و این یعنی کار غیر خدا....حالا ثابت شد برات

muiacir;527891 نوشت:
خیر ....قرآن به یک آیه هم تحدی کرده و گفته اگر میتوانید یک آیه هم بیاورید
قرآن تحدی به یک آیه نداره بلکه تحدی به یک مطلب داره

nothing;530148 نوشت:
مشکلش اینه که اولا این جمله از خودت نیست...دوما از خدا کمک گرفتی در صورتی که در قرآن آمده کافرین از همه غیر خدا کمک بگیرن....لذا اینگونه است بحث تحدی که کافرین خودشونو بکشن تکه پاره کنن نمی توانند یک آیه هم از خودشون ببافن چون در قرآن خدا گفته بدون کمک خدا بیارید یعنی اینکه از خدا مایه نذاری و این یعنی تمام غیر خدا میشه جمله و سوره ساختگی و این یعنی کار غیر خدا....حالا ثابت شد برات

سلام
لطف کنین اعصاب خودتون رو کنترل کنین عزیز.
1 - از خودم نباشه که ایراد نداره ، قرآن گفته میتونی از هرکی خواستین غیر از خدا کمک بگیرین
2 - من از خدا کمک نگرفتم ، دوستمون گفتن آیه ای شبیه "الله الصمد" بیار ، بنده هم شعری از یکی از شاعران رو آوردم.

muiacir;530143 نوشت:
سلام
اقا والا کاری نداره منم یه کتاب بیارم هرچی هرکی گفت بگم "آنچه آورده اید مشابه کتاب من نیست" بالاخره یکی باید این وسط قضاوت کنه که هست یا نیست

آقا این یعنی دروازه علم و عقل و منطق رو ببندید.هرکی قبول کرد کتاب من بهتره که چه خوب ، هرکیم قبول نکرد یعنی حالیش نمیشه و جاهله

سلام علیکم
علم و منطق اگر به شهود ختم نشوند فهمیدن اتفاق نمی‌افتد. تفاوت قرآن با معجزات قبلی این است که آنها نشانه‌ای ظاهری می‌آوردند که فهمیدن آن در دل نشانه‌ی خدا بودن را اثبات می‌کرد ولی قرآن از همان ابتدا مستقیم به سراغ دل می‌رود و از پدیده‌های واسط کمک نمی‌گیرد، اولین معجزه‌ی از جنس قرائت شدنی (قرآن)، نه دیدنی، نه لمس کردنی، نه ... .
شما هم اگر بعد از آنکه کتابتان را آوردید چنین ادعایی کنید که «سَيُرِ‌يكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِ‌فُونَهَا ۚ وَمَا رَ‌بُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» که یعنی «آيات خود را به شما خواهد نمود تا آنها را بشناسيد و پروردگار تو از هيچ كارى كه مى‌كنيد بى‌خبر نيست» و به آن توان عمل هم داشته باشید دیگر نیازی به قاضی نخواهد بود، اگرچه باید قیامتی هم برای رسیدگی به کسانی که نشانه بودن آن را تشخیص دادند و باز انکارش کردند فراهم کنید مگراینکه به دلیل ضیق امکانات از عدالت صرفنظر کنید و همه را چه ظرفیتش را داشته باشند و چه نداشته باشند به زور در بهشت اسکان یا اسکان موقت بدهید!

شما اصرار دارید که باید قاضی باشد، اما آمدیم و کسی هم قاضی شد که قبل از مسابقه هردو طرف روی او قسم خوردند که هر چه گفت خواهند پذیرفت،بعد قاضی نظر می‌دهد، به مذاق حداقل یکی نظرش خوش نمی‌آید، از آنجا که در دنیا در باب اعتقادات اختیار هست و اجباری برای آن نیست و قاضی هم نمی‌فهمد اگر ما برایش ظاهرسازی کنیم (تظاهر به ایمان یا کفر بسته به اینکه نظر قاضی چه بوده باشد که ما قسم خورده‌ایم نظرش را قبول کنیم) هر حکمی که بکند هیچ الزامی به پذیرش باطنی و قلبی آن نخواهیم داشت، ظاهرش هم این باشد که نظر قاضی را پذیرفته باطن دست خودش است و خدای خودش،‌خواست ایمان می‌آورد و نخواست نمی‌آورد، و چون اصل مطلب سر همین ایمان آوردن یا نیاوردن باطنی است بنابراین تعیین قاضی عملی لغو و بی‌معنی خواهد بود ... (در بعد ایمان و اعتقادی)، یعنی بود و نبودش تأثیری ندارد ... یا می‌تواند تأثیر داشته باشد ولی لزومی هم ندارد که حتماً کامل مؤثر باشد ... هدف اتمام حجت باطنی است نه اینکه قاضی بیاید و حکمی بدهد و همه از دل و جان بپذیرند ... [ظاهراً در بیان منظورم عاجز هستم]

muiacir;530143 نوشت:

پی نوشت: کارشناس محترم تاپیک صریحا اعلام کردن باید قاضی برای قضاوت باشه ، شما میگین نباید باشه و نیازی نیست.پست های ایشون رو در صفحات قبل بخونین

خوب اگر نظر کارشناس محترم این است حقیر از ادامه‌ی این بحث معذورم ... نظر حقیر مطابق با امضایم جز حداکثر در بین دو پهلوی خودم اعتباری ندارد :Nishkhand:
ممنون که اطلاع دادید

owari;530165 نوشت:

سلام علیکم
علم و منطق اگر به شهود ختم نشوند فهمیدن اتفاق نمی‌افتد. تفاوت قرآن با معجزات قبلی این است که آنها نشانه‌ای ظاهری می‌آوردند که فهمیدن آن در دل نشانه‌ی خدا بودن را اثبات می‌کرد ولی قرآن از همان ابتدا مستقیم به سراغ دل می‌رود و از پدیده‌های واسط کمک نمی‌گیرد، اولین معجزه‌ی از جنس قرائت شدنی (قرآن)، نه دیدنی، نه لمس کردنی، نه ... .
شما هم اگر بعد از آنکه کتابتان را آوردید چنین ادعایی کنید که «سَيُرِ‌يكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِ‌فُونَهَا ۚ وَمَا رَ‌بُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» که یعنی «آيات خود را به شما خواهد نمود تا آنها را بشناسيد و پروردگار تو از هيچ كارى كه مى‌كنيد بى‌خبر نيست» و به آن توان عمل هم داشته باشید دیگر نیازی به قاضی نخواهد بود، اگرچه باید قیامتی هم برای رسیدگی به کسانی که نشانه بودن آن را تشخیص دادند و باز انکارش کردند فراهم کنید مگراینکه به دلیل ضیق امکانات از عدالت صرفنظر کنید و همه را چه ظرفیتش را داشته باشند و چه نداشته باشند به زور در بهشت اسکان یا اسکان موقت بدهید!

شما اصرار دارید که باید قاضی باشد، اما آمدیم و کسی هم قاضی شد که قبل از مسابقه هردو طرف روی او قسم خوردند که هر چه گفت خواهند پذیرفت،بعد قاضی نظر می‌دهد، به مذاق حداقل یکی نظرش خوش نمی‌آید، از آنجا که در دنیا در باب اعتقادات اختیار هست و اجباری برای آن نیست و قاضی هم نمی‌فهمد اگر ما برایش ظاهرسازی کنیم (تظاهر به ایمان یا کفر بسته به اینکه نظر قاضی چه بوده باشد که ما قسم خورده‌ایم نظرش را قبول کنیم) هر حکمی که بکند هیچ الزامی به پذیرش باطنی و قلبی آن نخواهیم داشت، ظاهرش هم این باشد که نظر قاضی را پذیرفته باطن دست خودش است و خدای خودش،‌خواست ایمان می‌آورد و نخواست نمی‌آورد، و چون اصل مطلب سر همین ایمان آوردن یا نیاوردن باطنی است بنابراین تعیین قاضی عملی لغو و بی‌معنی خواهد بود ... (در بعد ایمان و اعتقادی)، یعنی بود و نبودش تأثیری ندارد ... یا می‌تواند تأثیر داشته باشد ولی لزومی هم ندارد که حتماً کامل مؤثر باشد ... هدف اتمام حجت باطنی است نه اینکه قاضی بیاید و حکمی بدهد و همه از دل و جان بپذیرند ... [ظاهراً در بیان منظورم عاجز هستم]

خوب اگر نظر کارشناس محترم این است حقیر از ادامه‌ی این بحث معذورم ... نظر حقیر مطابق با امضایم جز حداکثر در بین دو پهلوی خودم اعتباری ندارد :Nishkhand:
ممنون که اطلاع دادید

اخرین پست کارشناس توی صفحه قبل فکر میکنم داره اینو میگه که داوری مساله قابل بحثی هست

muiacir;530110 نوشت:
سلام
خوب برادر من الانم بحث سر داوری است
شما بفرمایین الان بین من وشما داور کیو بیاریم تا من برم بیارمش؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

بحث اعجاز قرآن، بحث حقوقی نیست که نیازمند قاضی و مدعی و منکر باشد. هر کسی در مواجه با این کلام و نیز کلام های دیگر، می تواند بررسی کند و دریابد که کدامیک برتر است. کتابی که به مسائل اساسی زندگی بشر پرداخته و همواره در طول تاریخ پاسخگوی نیازهای بشر بوده است، برتر است یا کتب دیگر.
در واقع داوری در مورد اعجاز قرآن در درون هر فردی صورت می گیرد و هر فردی در مواجه با این متن این اعجاز را درک می کند. البته ممکن است فردی یا افرادی باشند که چنین اعجازی را متوجه نشوند که در این صورت باید مقدمات نظری خود را تقویت کنند به این معنا که به ساحت ها و جنبه های مختلف بشری توجه کنند، به ابعاد و زوایای قرآنی و نیز بستر شکل گیری آن توجه کنند. به معارف و آموزه هایی که در قرآن مطرح می شود و نیز جهان شمول بودن آن به معنای آن که فرازمانی و فرامکانی است توجه کنند و سپس ببینند که آیا کتب دیگر این ویژگی ها را دارا هستند یا خیر.

موفق باشید

رئوف;530930 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

بحث اعجاز قرآن، بحث حقوقی نیست که نیازمند قاضی و مدعی و منکر باشد. هر کسی در مواجه با این کلام و نیز کلام های دیگر، می تواند بررسی کند و دریابد که کدامیک برتر است. کتابی که به مسائل اساسی زندگی بشر پرداخته و همواره در طول تاریخ پاسخگوی نیازهای بشر بوده است، برتر است یا کتب دیگر.
در واقع داوری در مورد اعجاز قرآن در درون هر فردی صورت می گیرد و هر فردی در مواجه با این متن این اعجاز را درک می کند. البته ممکن است فردی یا افرادی باشند که چنین اعجازی را متوجه نشوند که در این صورت باید مقدمات نظری خود را تقویت کنند به این معنا که به ساحت ها و جنبه های مختلف بشری توجه کنند، به ابعاد و زوایای قرآنی و نیز بستر شکل گیری آن توجه کنند. به معارف و آموزه هایی که در قرآن مطرح می شود و نیز جهان شمول بودن آن به معنای آن که فرازمانی و فرامکانی است توجه کنند و سپس ببینند که آیا کتب دیگر این ویژگی ها را دارا هستند یا خیر.

موفق باشید


سلام
حرفتون انصاف نیست
من میگم فلان جمله برتر از قرآنه
به یه مسلمون میگم میگه نه برتر نیست
به یه مسیحی میدم میگه مثلا برتره
کدوم راست میگن؟یه نفر باید این وسط باشه قضاوت کنه

muiacir;530932 نوشت:
سلام
حرفتون انصاف نیست
من میگم فلان جمله برتر از قرآنه
به یه مسلمون میگم میگه نه برتر نیست
به یه مسیحی میدم میگه مثلا برتره
کدوم راست میگن؟یه نفر باید این وسط باشه قضاوت کنه


با سلام مجدد

بر فرض داوری بی طرف پیدا شد و گفت که این جمله برترین جمله است، آیا شخص مسیحی موظفه به صرف گفته فرد دیگری، به این کلام ایمان بیاره؟ یا اینکه خودش باید به حقانیت این کلام برسه؟
به نظر می رسه که هر فرد باید خودش به اعجاز و رفعت این کلام (در حد اندیشه خودش) برسه تا حقیقتا بهش ایمان بیاره و قاضی بیرونی سود چندانی ندارد. (البته برای بیشتر مردم ممکن است چنین چیزی نه تنها موثر باشد بلکه تنها گزینه باشد ولی برای کسانی که می خواهند دین خود را از روی تحقیق انتخاب کنند، فهم و درک معارف دین، بسیار مهم است و این درک و فهم است که به پیروی منجر می شود)

موفق باشید

رئوف;530942 نوشت:

با سلام مجدد

بر فرض داوری بی طرف پیدا شد و گفت که این جمله برترین جمله است، آیا شخص مسیحی موظفه به صرف گفته فرد دیگری، به این کلام ایمان بیاره؟ یا اینکه خودش باید به حقانیت این کلام برسه؟
به نظر می رسه که هر فرد باید خودش به اعجاز و رفعت این کلام (در حد اندیشه خودش) برسه تا حقیقتا بهش ایمان بیاره و قاضی بیرونی سود چندانی ندارد. (البته برای بیشتر مردم ممکن است چنین چیزی نه تنها موثر باشد بلکه تنها گزینه باشد ولی برای کسانی که می خواهند دین خود را از روی تحقیق انتخاب کنند، فهم و درک معارف دین، بسیار مهم است و این درک و فهم است که به پیروی منجر می شود)

موفق باشید

سلام مجدد
خوب استاد عزیز ، مساله اینجاست که قرآن میگه باید تحدی کنین
مسلمانان هم مصداق های تحدی رو میارند(قطعا شما هم قبول دارین که تمام مصادیق تحدی در تمام آیات قرآن وجود نداره ، مثلا اعجاز علمی که در همه آیات موجود نیست)
بعد من مثلا با سوره توحید تحدی میکنم و میگم مال من بهتره شما هم میگی بهتر نیست.خوب من الان از کجا به قرآن ایمان بیارم؟شما میگی هرکی باید توی قلب خودش ایمان بیاره خوب تکلیف من چیه که میخوام بدونم اگر واقعا تحدی درسته ایمان بیارم.اگر بنا باشه هرچیزی رو دلی و قلبی ایمان بیارین پس این یارو سای بابا هم 3 سال پیش این همه طرفدار پیدا کرد.آدم باید منطقی به هر معجزه ای مخصوصا قرآن که برخلاف مابقی معجزات به صورت visual نیست .
اگر بنا باشه دلی و قلبی باشه که طرف میاد یه کتاب شعر فوق العاده زیبا و دل نشین مینویسه و میگه من پیغمبرم و تحدی میکنم

muiacir;530982 نوشت:
سلام مجدد
خوب استاد عزیز ، مساله اینجاست که قرآن میگه باید تحدی کنین
مسلمانان هم مصداق های تحدی رو میارند(قطعا شما هم قبول دارین که تمام مصادیق تحدی در تمام آیات قرآن وجود نداره ، مثلا اعجاز علمی که در همه آیات موجود نیست)
بعد من مثلا با سوره توحید تحدی میکنم و میگم مال من بهتره شما هم میگی بهتر نیست.خوب من الان از کجا به قرآن ایمان بیارم؟شما میگی هرکی باید توی قلب خودش ایمان بیاره خوب تکلیف من چیه که میخوام بدونم اگر واقعا تحدی درسته ایمان بیارم.اگر بنا باشه هرچیزی رو دلی و قلبی ایمان بیارین پس این یارو سای بابا هم 3 سال پیش این همه طرفدار پیدا کرد.آدم باید منطقی به هر معجزه ای مخصوصا قرآن که برخلاف مابقی معجزات به صورت visual نیست .
اگر بنا باشه دلی و قلبی باشه که طرف میاد یه کتاب شعر فوق العاده زیبا و دل نشین مینویسه و میگه من پیغمبرم و تحدی میکنم


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- اولا چنین نیست که از ما ایمان بدون دلیل خواسته شده باشد و گفته شده باشد که بدون آنکه بفهمید ایمان بیاورید، در اسلام ایمان از روی شناخت و معرفت اولیه حاصل می شود، هرچند پس از ایمان، معرفت کمال بیشتری پیدا می کند.

- تحدی منحصر در بحث علمی نیست و سوره های قرآن از لحاظ بلاغی، علمی، پیش گویی و غیره نسبت به متون دیگر، برتری دارند.

- شما می توانید با هر سوره ای تحدی کنید منتها باید مسائل مختلفی را در نظر بگیرید مثلا اینکه این سوره در چه زمانی نازل شده و در چه شرایطی بوده است و چه معارفی را شامل است و شما در چه شرایطی هستید و چه مطلبی را بیان می کنید.

- اینکه قرآن امری بصری نیست، ایرادی به آن وارد نمی کند بلکه اساسا قرآن برای آنکه معجزه جاودان باشد نیازمند آن است که به صورتی ماندگار باشد تا نسل های بعدی نیز بتوانند از آن بهره ببرند و این صورت، صورت مکتوب است.(طبیعتا یک معجزه بصری، مدت زمان بسیاری را به خود اختصاص نمی دهد)

موفق باشید

رئوف;531165 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- اولا چنین نیست که از ما ایمان بدون دلیل خواسته شده باشد و گفته شده باشد که بدون آنکه بفهمید ایمان بیاورید، در اسلام ایمان از روی شناخت و معرفت اولیه حاصل می شود، هرچند پس از ایمان، معرفت کمال بیشتری پیدا می کند.

- تحدی منحصر در بحث علمی نیست و سوره های قرآن از لحاظ بلاغی، علمی، پیش گویی و غیره نسبت به متون دیگر، برتری دارند.

- شما می توانید با هر سوره ای تحدی کنید منتها باید مسائل مختلفی را در نظر بگیرید مثلا اینکه این سوره در چه زمانی نازل شده و در چه شرایطی بوده است و چه معارفی را شامل است و شما در چه شرایطی هستید و چه مطلبی را بیان می کنید.

- اینکه قرآن امری بصری نیست، ایرادی به آن وارد نمی کند بلکه اساسا قرآن برای آنکه معجزه جاودان باشد نیازمند آن است که به صورتی ماندگار باشد تا نسل های بعدی نیز بتوانند از آن بهره ببرند و این صورت، صورت مکتوب است.(طبیعتا یک معجزه بصری، مدت زمان بسیاری را به خود اختصاص نمی دهد)

موفق باشید

اتفاقا بنده هم دقیقا با سخن شما موافقم
یعنی اینکه تحدی قرآن یه تحدی بی مورد هست
چون قطعا من هم اگر یه کتاب بنویسم هیچ کس نمیتونه توی اون شرایط و زمان و به همون فصاحت و بلاغت و یا حتی با مشخصات روحی من کتابی دقیقا شبیه من بنویسه
در واقع منظورم این هست که سعدی سعی کرد یه بیت شعره فردوسی رو یکم جابجا کنه ، معنی یکی هست اما عاقلان دانند که یکی نیست.
در واقع همه ماها من جمله حافظ سعدی مولوی و ... میتونستند ادعای تحدی بکنند ولی مشکل اینجاست که اصلا همونطور که شما فرمودید ادعای تحدی نمیتونه ثابت کننده اعجاز باشه چون هیچ کتابی توی دنیا نیست که دقیقا و دقیقا بشه تماما مثلش رو آورد

muiacir;530932 نوشت:
سلام
حرفتون انصاف نیست
من میگم فلان جمله برتر از قرآنه
به یه مسلمون میگم میگه نه برتر نیست
به یه مسیحی میدم میگه مثلا برتره
کدوم راست میگن؟یه نفر باید این وسط باشه قضاوت کنه

سلام مؤمن شما خودت قضاوت کن ...

خوب راستش خود شما هم حتماً باید چنین تجربه‌ای را داشته باشید، حقیر داشته‌ام بسیاری دیگر را هم دیده‌ام که داشته‌اند پس شما هم باید داشته بوده باشید ... وقتی قرآن می‌خوانید یا برایتان می‌خوانند ... در قرآن که تدبر می‌کنید نور آن را در درون خود می‌بینید و متوجه می‌شوید که این خداوند است که دارد با شما سخن می‌گوید ... یعنی پشت حرفها خود گوینده را می‌بینید و بالاتر از آن گوینده را می‌شناسید ...
این دیگر نیازی به تأیید نفر سومی ندارد ...
البته شاید باید عربی‌اش را گوش بدهید و معنایش را هم متوجه شوید تا این اثر را رویتان بگذارد ... اگرچه گاهی شنیدن ترجمه‌ی ان هم اثرات جالبی دارد ... بعید می‌دانم این کار را بکنید و به دنبال حقیقت هم باشید و آن اثر که گفتم را در خودتان نیابید ... بعید می‌دانم هم نه بلکه مطمئن هستم که آن اثر را در خودتان خواهید دید ... ان شاء الله

یا علی

muiacir;530982 نوشت:
سلام مجدد
...
شما میگی هرکی باید توی قلب خودش ایمان بیاره خوب تکلیف من چیه که میخوام بدونم اگر واقعا تحدی درسته ایمان بیارم.اگر بنا باشه هرچیزی رو دلی و قلبی ایمان بیارین پس این یارو سای بابا هم 3 سال پیش این همه طرفدار پیدا کرد.آدم باید منطقی به هر معجزه ای مخصوصا قرآن که برخلاف مابقی معجزات به صورت visual نیست .
اگر بنا باشه دلی و قلبی باشه که طرف میاد یه کتاب شعر فوق العاده زیبا و دل نشین مینویسه و میگه من پیغمبرم و تحدی میکنم

سلام مؤمن،
بحث ایمان یک بحث قلبی است، محل وقوع ایمان قلب است، اما بحث سر زیبایی و دلنشینی نیست بلکه بحث سر این است که یک آیه و نشانه از طرف خدا باشد و نسبت معجزه به خداوند است که باید توسط دل تشخیص داده شود ... یعنی شهود شود ...
یا علی

muiacir;532762 نوشت:
اتفاقا بنده هم دقیقا با سخن شما موافقم
یعنی اینکه تحدی قرآن یه تحدی بی مورد هست
چون قطعا من هم اگر یه کتاب بنویسم هیچ کس نمیتونه توی اون شرایط و زمان و به همون فصاحت و بلاغت و یا حتی با مشخصات روحی من کتابی دقیقا شبیه من بنویسه
در واقع منظورم این هست که سعدی سعی کرد یه بیت شعره فردوسی رو یکم جابجا کنه ، معنی یکی هست اما عاقلان دانند که یکی نیست.
در واقع همه ماها من جمله حافظ سعدی مولوی و ... میتونستند ادعای تحدی بکنند ولی مشکل اینجاست که اصلا همونطور که شما فرمودید ادعای تحدی نمیتونه ثابت کننده اعجاز باشه چون هیچ کتابی توی دنیا نیست که دقیقا و دقیقا بشه تماما مثلش رو آورد


با سلام خدمت شما دوست گرامی

ظاهرا بنده منظورم را به خوبی بیان نکرده ام.

اگرچه هر کتابی خصوصیت خاص خود را دارد و امکان ندارد که همان کتاب تکرار شود اما قرآن تحدی به مثل کرده نه به عین قرآن.
آیا کسی می تواند کتابی بیاورد که در آن از آینده به قطعیت سخن بگوید؟ از آن مهمتر، کتابی که نیازهای اساسی انسان را بیان کند و برای آنها راهکار جامع ارائه دهد. کتابی که از عوالم غیب و جهان دیگر خبر بدهد، اموری که برای غیر از خدا و رسولش، مخفی هستند. اینها اموری هستند که افراد دیگر نمی توانند آن را یا مشابه آن را تکرار کنند.
در کنار این مسائل، امور دیگری نیز وجود دارد، مانند بحث فصاحت و بلاغت قرآن، توجه به محیط شکل گیری قرآن (که در فضایی آنچنان عقب مانده، متنی چنین والا، بر فردی که ظاهرا بی سواد بوده، نازل شود.) این مسائل نیز نشان حقانیت این متن هستند.

بنابراین بنده اصلا ادعا نکردم که تحدی امری بیهوده است و این برداشت شما بوده است. اتفاقا تحدی کاملا بجاست ولی باید به نکاتی که در بالا عرض شد، توجه شود.

موفق باشید

owari;532822 نوشت:

سلام مؤمن شما خودت قضاوت کن ...

خوب راستش خود شما هم حتماً باید چنین تجربه‌ای را داشته باشید، حقیر داشته‌ام بسیاری دیگر را هم دیده‌ام که داشته‌اند پس شما هم باید داشته بوده باشید ... وقتی قرآن می‌خوانید یا برایتان می‌خوانند ... در قرآن که تدبر می‌کنید نور آن را در درون خود می‌بینید و متوجه می‌شوید که این خداوند است که دارد با شما سخن می‌گوید ... یعنی پشت حرفها خود گوینده را می‌بینید و بالاتر از آن گوینده را می‌شناسید ...
این دیگر نیازی به تأیید نفر سومی ندارد ...
البته شاید باید عربی‌اش را گوش بدهید و معنایش را هم متوجه شوید تا این اثر را رویتان بگذارد ... اگرچه گاهی شنیدن ترجمه‌ی ان هم اثرات جالبی دارد ... بعید می‌دانم این کار را بکنید و به دنبال حقیقت هم باشید و آن اثر که گفتم را در خودتان نیابید ... بعید می‌دانم هم نه بلکه مطمئن هستم که آن اثر را در خودتان خواهید دید ... ان شاء الله

یا علی


سلام
من به همه این ها میگم تلقین.برای حرفم هم دلیلی خیلی ساده دارم :
نمیدونم تا حالا انجیل رو خوندین یا نه ، یه دفعه بدون هیچ پیش آگهی ذهنی (آخه ما مسلمونا وقتی مثلا بهمون میگند انجیل رو بخون اولین چیزی که تو ذهنمونه اینه که بخونیم و دنبال غلط غولوطاش! باشیم) بخونینش ، واقعا به دلتون میشینه.
من حدود 1 میلیارد مسیحی رو بهتون نشون میدم که همه میگند انجیل رو وقتی میخونی میفهمی یه دین بسیار زیبا هست و سخنان دل نشین داره ، در حالی که همگی معتقد هستند انجیل نوشته عیسی و خدا نیست و فقط تجربه حواریون هست.
شما یه بار مثنوی معنوی رو کامل بخونین ، از زیباییش و فصاحت و بلاغتش واقعا گریتون میگیره
رئوف;532858 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

ظاهرا بنده منظورم را به خوبی بیان نکرده ام.

اگرچه هر کتابی خصوصیت خاص خود را دارد و امکان ندارد که همان کتاب تکرار شود اما قرآن تحدی به مثل کرده نه به عین قرآن.
آیا کسی می تواند کتابی بیاورد که در آن از آینده به قطعیت سخن بگوید؟ از آن مهمتر، کتابی که نیازهای اساسی انسان را بیان کند و برای آنها راهکار جامع ارائه دهد. کتابی که از عوالم غیب و جهان دیگر خبر بدهد، اموری که برای غیر از خدا و رسولش، مخفی هستند. اینها اموری هستند که افراد دیگر نمی توانند آن را یا مشابه آن را تکرار کنند.
در کنار این مسائل، امور دیگری نیز وجود دارد، مانند بحث فصاحت و بلاغت قرآن، توجه به محیط شکل گیری قرآن (که در فضایی آنچنان عقب مانده، متنی چنین والا، بر فردی که ظاهرا بی سواد بوده، نازل شود.) این مسائل نیز نشان حقانیت این متن هستند.

بنابراین بنده اصلا ادعا نکردم که تحدی امری بیهوده است و این برداشت شما بوده است. اتفاقا تحدی کاملا بجاست ولی باید به نکاتی که در بالا عرض شد، توجه شود.

موفق باشید


سلام
1 - در تمام آیات و سوره های قرآن اعجاز علمی و خبر از آینده و ... وجود نداره
2 - شما مثتوی معنوی رو ببین ، در دوره ای نوشته شده که اصلا و ابدا تا به امروز احدی نمیتونسته مثلش رو بیاره
3 - شما داستان باباطاهر عریان رو ببین ، چرا اون اعجاز نیست

muiacir;529626 نوشت:
سلام
اقا حله
شما مدعی معجزه قرآن و اینکه کسی نمیتونه حتی یه آیه مثلش رو بیاره
منم میگم این ادعا دروغه
حالا شما هرکی رو از غیرمسلمانان میشناسین بگین تا داور انتخاب بشه و شروع کنیم.قبوله؟ بزارین حداقل برای من یکی این مساله تحدی یه بار برای همیشه حل بسه نه اینکه هر ماه یه تاپیک توی سایت در موردش باز بشه

با سلام
امیدوارم حالتان خوب باشد
لطفا متن جایگزین خودتان را برای داوری ارائه نمایید بی صبرانه منتظریم.

سیدممد;533183 نوشت:
با سلام
امیدوارم حالتان خوب باشد
لطفا متن جایگزین خودتان را برای داوری ارائه نمایید بی صبرانه منتظریم.

سلام برسیدممد عزیز
چند وقتی بود از حضورتان محروم بودیم.
برادر گلم ، قطعا من هرچی بیارم شما مسگین نه و این بهتر یا مثل قرآن نیست .علتش هم خیلی خیلی ساده هست ، چون شما مسلمان هستین.
اگر بنا باشه بین بازی ایران و بوسنی ، فردا داور از بوسنی باشه که اصلا این بازی صحیح نیست.(پی نوشت : به امید صعود ایران)

muiacir;533187 نوشت:
سلام برسیدممد عزیز
چند وقتی بود از حضورتان محروم بودیم.
برادر گلم ، قطعا من هرچی بیارم شما مسگین نه و این بهتر یا مثل قرآن نیست .علتش هم خیلی خیلی ساده هست ، چون شما مسلمان هستین.
اگر بنا باشه بین بازی ایران و بوسنی ، فردا داور از بوسنی باشه که اصلا این بازی صحیح نیست.(پی نوشت : به امید صعود ایران)

با سلام
بتده هم دلم می خواد تو بحث باشم ولی فقط بحثا تکراری شده بودند. بارها در این مورد صحبت کرده ایم . فکر می کنم بجای این همه تکرار یه متن پیشنهاد بدهید بهتر باشه.

سیدممد;533238 نوشت:
با سلام
بتده هم دلم می خواد تو بحث باشم ولی فقط بحثا تکراری شده بودند. بارها در این مورد صحبت کرده ایم . فکر می کنم بجای این همه تکرار یه متن پیشنهاد بدهید بهتر باشه.

سلام مجدد ، حرفی نیست ، آیا میشود به یک آیه تحدی کرد؟
من میخوام به آیه الله الصمد تحدی کنم.
چند سوال پیش میاد.
من باید هم معنی این آیه بیارم؟
میتونم یه بیت شعر بیارم؟

muiacir;533333 نوشت:
سلام مجدد ، حرفی نیست ، آیا میشود به یک آیه تحدی کرد؟
من میخوام به آیه الله الصمد تحدی کنم.
چند سوال پیش میاد.
من باید هم معنی این آیه بیارم؟
میتونم یه بیت شعر بیارم؟

با سلام یه مطالعه ای در مورد بحث تحدی داشته باشید بعد اشکال کنید هیچ وقت بحث تحدی به یه آیه مطرح نبوده است!؟

با سلام خدمت دوست عزیزمون که این سوال رو مطرح کردند لازم نیست فرد داور حتما مسلمان باشد ، بلکه باید عادل ، صالح و انسان حق داری باشد که حق را از باطل تشخیص دهد. که همه ی این ها شرط اصلی داور بودن است. این رو هم عرض کنم که ما به هرجا که نگاه میکنیم نشانه های وجود خداوند را میبینیم پس نیاری نیست دنبال استدلال و اثبات برویم ولی اگر شک و تردید دارید حتما تردید های خود را برطرف کنید زیرا در آینده آنها به شهبه های بزرگی تبدیل میشوند.

سیدممد;533703 نوشت:
با سلام یه مطالعه ای در مورد بحث تحدی داشته باشید بعد اشکال کنید هیچ وقت بحث تحدی به یه آیه مطرح نبوده است!؟

سلام
یه دقعه یکی از کارشناسان تاپیک فرمودند که به یک آیه هم میشود.
بگذریم
مشکلی نیست
به سوره توخید تحدی میکنم
فقط بفرمایید باید چیکار کنم.هم معنی بیارم؟هم قافیه بیارم؟چیکار کنم؟

muiacir;532870 نوشت:
سلام

سلام
1 - در تمام آیات و سوره های قرآن اعجاز علمی و خبر از آینده و ... وجود نداره
2 - شما مثتوی معنوی رو ببین ، در دوره ای نوشته شده که اصلا و ابدا تا به امروز احدی نمیتونسته مثلش رو بیاره
3 - شما داستان باباطاهر عریان رو ببین ، چرا اون اعجاز نیست



با سلام خدمت شما دوست گرامی

پیش از ادامه بحث باید نسبت به تاخیر در بحث پوزش بخواهم، بنده بنا به دلایلی مدتی در سایت حضور نداشتم.

در ادامه بحث، توجه به چند مطلب لازم است:

1. قرآن تحدی به آیه نکرده است و تحدی به سوره فرموده. در واقع تحدی به کل کتاب، ده سوره و یک سوره انجام شده است.

2. از سوی دیگر سوره های قرآن، دارای محتوا و ساختار ویژه ای هستند که به آنها در پاسخ های قبلی اشاره شد، بخشی از آن را مجددا ذکر می کنم:
"آیا کسی می تواند کتابی بیاورد که در آن از آینده به قطعیت سخن بگوید؟ از آن مهمتر، کتابی که نیازهای اساسی انسان را بیان کند و برای آنها راهکار جامع ارائه دهد. کتابی که از عوالم غیب و جهان دیگر خبر بدهد، اموری که برای غیر از خدا و رسولش، مخفی هستند. اینها اموری هستند که افراد دیگر نمی توانند آن را یا مشابه آن را تکرار کنند.
در کنار این مسائل، امور دیگری نیز وجود دارد، مانند بحث فصاحت و بلاغت قرآن، توجه به محیط شکل گیری قرآن (که در فضایی آنچنان عقب مانده، متنی چنین والا، بر فردی که ظاهرا بی سواد بوده، نازل شود.) این مسائل نیز نشان حقانیت این متن هستند."

3. مسئله دیگر این است که کتابهایی که شما از آنها سخن گفتید، خود وامدار قرآن هستند و مثنوی به نوعی شرح معارف قرآنی از دیدگاه یک عالم دینی است و طبیعی است که نمی تواند رقیب قرآن باشد. افرادی که شما متذکر شدید، خود به مدیون بودنشان به قرآن و آموزه های آن معترفند بنابراین نمی توان گفت که آنها توانسته اند، اثری بیاورد که با قرآن برابری کند.



موفق باشید

muiacir;533794 نوشت:
سلام
یه دقعه یکی از کارشناسان تاپیک فرمودند که به یک آیه هم میشود.
بگذریم
مشکلی نیست
به سوره توخید تحدی میکنم
فقط بفرمایید باید چیکار کنم.هم معنی بیارم؟هم قافیه بیارم؟چیکار کنم؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

- بنده نگفتم که تحدی به یک آیه صورت گرفته است. در پاسخ قبلی به این مطلب پرداخته ام.

- علاوه بر ساختار ادبی سوره توحید، آیا شما می توانید سخن قطعی و لایتخلفی در مورد آغاز جهان و خالق آن بگویید؟ آیا می توانید از خودتان و بدون استناد به منابع دینی، بگوید که خدا/خالق چگونه خدایی است؟ یکی است یا دو تا؟ پدر و مادر دارد یا ندارد؟ نسبت و رابطه خداوند با جهان چیست؟ آیا خداوند فرزند دارد؟ آیا هم شانی برای او وجود دارد؟
ما نمی توانیم در باب چنین اموری سخن بگوییم زیرا باب علم به آنها برای ما بسته است و تنها خداوند آگاه از آنهاست و نیز فردی که پیام آور او باشد.

همه این سوالات در سوره ای کوتاه پاسخ داده شده است.

- همچنین باید توجه داشت که پاسخ این سوالات تنها از ظاهر کلمات سوره توحید فهمیده می شود و علماء و اهل دقت و نظر، از بطون قرآن، معارف بیشتر و عمیق تری را استفاده می کنند.

موفق باشید

موضوع قفل شده است