خدا مبارزه طلبی کرده با قرآن.مبارز که پیدا میشه چون خدا داور نیست یعنی خدا در میدان نیست. چرا؟

تب‌های اولیه

94 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدا مبارزه طلبی کرده با قرآن.مبارز که پیدا میشه چون خدا داور نیست یعنی خدا در میدان نیست. چرا؟

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام....صاحب نظران منصف چه کسانی هستند....منظورم اینه که لینکی چیزی سایتی ازشون دارید من می خواستم راجع به همین موضوع تحدی برام قضاوت کنند...اما سوال:خدا موضوع تحدی رو آورده....قطعا خودش هم باید داوری کنه اما ما نمیبینیم خدا خودش یا رسولش داوری کنه....فقط مبارزه طلبی کرده....چطور وقتی می خواد مبارزه طلبی کنه با وحی بر حضرت محمد صلوات الله علیه و آله بر گوش عالم می خواند و به نوعی رجز خونی می کنه اما موقعی که مبارز پیدا شده فقط سکوت؟(سکوت از جانب مستقیم خودش و رسول گرامیش منظورمه) آیا وقتی یک نفر به مبارزه می طلبد کسی را خودش در میدان نیست؟ و وقتی کسی مبارزه او را پذیرفت خودش نیست و مثلا دوستداران او برای او مبارزه می کنند؟ ممنون میشم کسی به این شبهه سنگین من پاسخ بده....مثال رو باز تر کنم: من یک تیلیارد انسان رو به مبارزه می طلبم خب؟ می گم همه تون رو می زنم....اگر شک دارید بیاد در میدون تا ببینید می زنم یا نه خواستید همگی با هم بیاید بازم می زنم....خب بعد از چند روز یک نفر میاد در میدان می گه کی بود اونروز رجز خوند؟ من اومدم مبارزه کنم باهاش و شکستش بدم.....اما من در میدان نیستم و دوستان من به جای من میان و او را می زنند....بعد به او می گویند دیدی زورت به او(من) نمی رسه؟ در صورتی که من نزدمش و دوستانم زدنش.....شاید مثالم غلط باشه که شبهه شده در سرم...شاید مثال باید اینطوری باشه: مثلا خدا با قرآن مثلا یک وزنه 100 کیلویی بلند کرده ما انسانها مثلا تا یک کیلو بیشتر نمی تونیم بلند کنیم آنگاه نیازی نیست خدا بازم مجدد ظاهری و علنی با پیامبرش اثبات کنه قدرتش رو...اما اگر انقدر مثل این مثال واضح بود....انقدر اختلاف بین طرفین نبود...چون من واقعا کسانی رو می شناسم که بدون اینکه بخوان لجبازی کنن یا به باطل گرایش داشته باشن واقعا معتقدند برخی مطالب رو از قرآن برتر می دونند(یعنی مثال دوم واقعا برای همه جا افتاده نیست) پس بی شک خدا باید بیاد در میدانی که به مبارزه طلبیده یا خودش یا مثل وقت تحدی با پیامبرش حضرت محد صلوات الله علیه و آله...

برچسب: 

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد رئوف

nothing;526408 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام....صاحب نظران منصف چه کسانی هستند....منظورم اینه که لینکی چیزی سایتی ازشون دارید من می خواستم راجع به همین موضوع تحدی برام قضاوت کنند...اما سوال:خدا موضوع تحدی رو آورده....قطعا خودش هم باید داوری کنه اما ما نمیبینیم خدا خودش یا رسولش داوری کنه....فقط مبارزه طلبی کرده....چطور وقتی می خواد مبارزه طلبی کنه با وحی بر حضرت محمد صلوات الله علیه و آله بر گوش عالم می خواند و به نوعی رجز خونی می کنه اما موقعی که مبارز پیدا شده فقط سکوت؟(سکوت از جانب مستقیم خودش و رسول گرامیش منظورمه) آیا وقتی یک نفر به مبارزه می طلبد کسی را خودش در میدان نیست؟ و وقتی کسی مبارزه او را پذیرفت خودش نیست و مثلا دوستداران او برای او مبارزه می کنند؟ ممنون میشم کسی به این شبهه سنگین من پاسخ بده....مثال رو باز تر کنم: من یک تیلیارد انسان رو به مبارزه می طلبم خب؟ می گم همه تون رو می زنم....اگر شک دارید بیاد در میدون تا ببینید می زنم یا نه خواستید همگی با هم بیاید بازم می زنم....خب بعد از چند روز یک نفر میاد در میدان می گه کی بود اونروز رجز خوند؟ من اومدم مبارزه کنم باهاش و شکستش بدم.....اما من در میدان نیستم و دوستان من به جای من میان و او را می زنند....بعد به او می گویند دیدی زورت به او(من) نمی رسه؟ در صورتی که من نزدمش و دوستانم زدنش.....شاید مثالم غلط باشه که شبهه شده در سرم...شاید مثال باید اینطوری باشه: مثلا خدا با قرآن مثلا یک وزنه 100 کیلویی بلند کرده ما انسانها مثلا تا یک کیلو بیشتر نمی تونیم بلند کنیم آنگاه نیازی نیست خدا بازم مجدد ظاهری و علنی با پیامبرش اثبات کنه قدرتش رو...اما اگر انقدر مثل این مثال واضح بود....انقدر اختلاف بین طرفین نبود...چون من واقعا کسانی رو می شناسم که بدون اینکه بخوان لجبازی کنن یا به باطل گرایش داشته باشن واقعا معتقدند برخی مطالب رو از قرآن برتر می دونند(یعنی مثال دوم واقعا برای همه جا افتاده نیست) پس بی شک خدا باید بیاد در میدانی که به مبارزه طلبیده یا خودش یا مثل وقت تحدی با پیامبرش حضرت محد صلوات الله علیه و آله...


با سلام خدمت شما دوست گرامی

در مورد اعجاز قرآن و ویژگی آن بحث های مفصلی در سایت انجام شده و برای اطلاع در مورد اعجاز می توانید به آنها مراجعه کنید.
اما در مورد سوال دیگر شما که خداوند چرا در صحنه حضور ندارد ، دو مطلب می توان عرض کرد:

- اولا خداوند هنگامی که تحدی می کند و منکران را به آوردن کتابی مانند قرآن می طلبد، از پیش نتیجه نهایی آن را نیز بیان میکند، چنانچه در قرآن می خوانیم: وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ (1)
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده‏ايم شك داريد، پس- اگر راست مى‏گوييد- سوره‏اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را- غير خدا- فرا خوانيد. پس اگر نكرديد- و هرگز نمى‏توانيد كرد- از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند، و براى كافران آماده شده، بپرهيزيد.
در این آیه به روشنی بیان شده است که منکران نخواهند توانست که مانند قرآن را بیاورند و بنابراین محکوم به شکست هستند.

- مطلب دیگر این است که در هر مبارزه و تحدی ای، دو وطرف وجود دارد و هر کدام قدرت خود را بروز می دهد و این داوران هستند که برنده را تشخیص می دهند. در مورد قرآن نیز اعجاز قرآن (قدرت قرآن) در پیشگاه همگان است و منکران نیز می توانند قدرت خود را بروز دهند. نظر قرآن در مورد نتیجه مشخص است. هر فردی نیز می تواند با بررسی طرفین به نتیجه برسد.

موفق باشید

1. بقره 23،24

مهمترین نکته اینه که در بازی فوتبال ایران و نیجریه که چند روز آینده برگزار میشه ، قطعا داور نمیتونه نه از ایران باشه و نه از نیجریه.
بزرگترین مشکل تحدی قرآن اینه که داور که خوب نمیتونه مسلمون باشه
خوب اگرم مسلمون نباشه که یعنی عملا تحدی قرآن رو قبول نداره
در واقع موندم معنی آیه "وادعو شهداءکم " چیه این وسط
با این اوصافی که گفتم تحدی قرآن احتمالا تحدی واقعی نباشه ، بلکه مثل داستان آدم و حوا احتمالا فقط برای این باشه که بگه این قرآنی که ما نازل کردیم خیلی ارزشمنده

muiacir;526810 نوشت:
مهمترین نکته اینه که در بازی فوتبال ایران و نیجریه که چند روز آینده برگزار میشه ، قطعا داور نمیتونه نه از ایران باشه و نه از نیجریه.
بزرگترین مشکل تحدی قرآن اینه که داور که خوب نمیتونه مسلمون باشه
خوب اگرم مسلمون نباشه که یعنی عملا تحدی قرآن رو قبول نداره
در واقع موندم معنی آیه "وادعو شهداءکم " چیه این وسط
با این اوصافی که گفتم تحدی قرآن احتمالا تحدی واقعی نباشه ، بلکه مثل داستان آدم و حوا احتمالا فقط برای این باشه که بگه این قرآنی که ما نازل کردیم خیلی ارزشمنده

اگر نتیجه بازی مثلا ده بر یک یا با اختلاف زیاد باشه واضحه که نیازی به داوربی طرف نیست و همه می توانند داور باشند

دل ارام;526824 نوشت:
اگر نتیجه بازی مثلا ده بر یک یا با اختلاف زیاد باشه واضحه که نیازی به داوربی طرف نیست و همه می توانند داور باشند

هربازی میخواد 2بر1 باشه و میخواد 10 بر 1 باشه یا میخواد 100 بر 1 ، در هر صورت نیاز به داور بی طرف داره تا حق به حقدار برسه.

muiacir;526828 نوشت:
والا من نفهمیدم چی گفتین
هربازی میخواد 2بر1 باشه و میخواد 10 بر 1 باشه یا میخواد 100 بر 1 ، در هر صورت نیاز به داور بی طرف داره تا حق به حقدار برسه.
اگر موقع امتحان داوری توی فیفا این حرف رو بزنین "توی این مدل بازی ها همه میتونن داور باشن یا نیاز به داور نداره" مطمن باشین به کل از شرکت در کلیه کلاس های داوری محروم میشین چه برسه به اینکه اصلا بزارن داور باشین

ببینید یک وقت یک بازی با نتیجه مساوی و یا یک بر دو و خلاصه نتیجه اختلاف بسیار نزدیک تموم می شه
در این حالات حتی دقیق ترین داورها و بهترین انها هم زیر سوال می روند که مثلا فلان توپ گل نبود و مثلا اوت بود و ...

حالا فرض کنید یک بازی با نتیجه بیست بر یک تموم بشه انوقت چند تا گل و می تونند بگن اوت بوده و یا افساید و ...
فوقش چند تایی رو ادعا کنند

ولی ادعای اینکه همه گلها افساید و یا اوت بوده ادعای درستی و منطقی نیست

در این بازی با اختلاف زیاد حتی بازیکنان خودشون می توانند داور باشند

زیرا نتیجه بسیار تابلو و مشخصه

و کلا منظورم اینه که همه در اینجا می توانند نتیجه و برنده را اعلام کنند
و احتیاجی به داور بی طرف نیست

ببخشید وارد بحثتون میشم فقط یک نکته
در تاپیک. ایا تحدی قران فقط به زبان عربی است الزام وجود داور. در تحدی تقریبا اثبات شده و فقط مانده که ایا داور باید مسلمان باشد یا غیر مسلمان یا هردو و یا فرقی نمیکند

muiacir;526828 نوشت:
هربازی میخواد 2بر1 باشه و میخواد 10 بر 1 باشه یا میخواد 100 بر 1 ، در هر صورت نیاز به داور بی طرف داره تا حق به حقدار برسه.

و یک مساله دیگه داور بی طرف اصلا پیدا نمیشه و وجود خارجی نداره

داورها هم ته دلشون طرفدار تیم مشخصی هستن هرچند ظاهرا بروز ندهند

رئوف;526793 نوشت:
در این آیه به روشنی بیان شده است که منکران نخواهند توانست که مانند قرآن را بیاورند و بنابراین محکوم به شکست هستند
ّا سلام مجدد....کسانی با قرآن مبارزه می کنند که شک دارند بقرآن...از طرفی در مثالی که زدم...من دعوت به مبارزه می کنم بعدش بلافاصله میگم کسی نخواهد بود پس من برنده ام....دیگه نیازی به مبارز و داوری نیست....اما روز بعد یه نفر میاد میگه کجا رفت این کسی که رجز خوند و گفت کسی هم نخواهد بود؟...حالا که اومدم کجاست؟ لذا قرآن هم اینگونه نمی شود پاسخ سوال.... حرف که نمیشه دلیل....مثلا وقتی مبارز برای من پیدا شد اومد تو رینگ ...من بگم برو چون آیندت رو می بینم شکست می خوری از من لازم نیست بیای مبارزه کنی برو....البته خدا هم تا حدی در پاسخ سوال کمکم کرده: شاید جواب چنین باشه: همون طور که خدا برای تحدی در قرآن از یک کتاب تخفیف داده و آوانس داده به ده سوره و بعد تخفیف داده به یک سوره و بعد تخفیف داده به یک مطلب همین نشون می ده که فعلا تخفیف داده با بندگان پاک و مخلصش مبارزه بشه اگر برنده بشوند قطعا کتابی برتر از قرآن بیارن قرآن کنار میره دیگه....پس حالا که قرآن در دنیا پا بر جاست لذا کتابی برتر از قرآن نیومده و حریفان حتی از بنده های خدا هم شکست خوردند حتی از حرف و کلام خدا(قرآن) هم شکست خوردند چه برسه خود خدا یا رسولش رو بفرسته برای داوری مبارزه....تا حد زیادی شبهم برطرف شد...با تشکر از همه

دانش;526840 نوشت:
ببخشید وارد بحثتون میشم فقط یک نکته
در تاپیک. ایا تحدی قران فقط به زبان عربی است الزام وجود داور. در تحدی تقریبا اثبات شده و فقط مانده که ایا داور باید مسلمان باشد یا غیر مسلمان یا هردو و یا فرقی نمیکند

نمی گم داور نمی خواد
می گم تقریبا بیشتر افراد می تونند داور باشند
علتشم واضح بودن نتیجه است

مثل برنده شدن 100 بر صفر

داور باید برای همه باشد ولی مردم هم میتوانند رویش قضاوت کنند تا دیگر خود شخص خجالت بکشد و منصرف شود
این که گفتن نمیخواست

در ضمنی که چون کافران دنبال جواب تحدی قران هستند
انها داورشان هم از جبهه خودشان انتخاب می کنند
همانطور که خدا به کافران می گوید داورانتان را بیاورید

پس داور قطعا باید کافر باشد وگرنه داور مسلمان را کافران قبول ندارند

دل ارام;526846 نوشت:
نمی گم داور نمی خواد
می گم تقریبا بیشتر افراد می تونند داور باشند
علتشم واضح بودن نتیجه است

مثل برنده شدن 100 بر صفر

میشه بفرمایید چجوری شما میگین علت واضح بودن نتیجه هست؟
الان دقیقا طبق چه اصول علمی میگین نتیجه واضحه؟

دانش;526840 نوشت:
ببخشید وارد بحثتون میشم فقط یک نکته
در تاپیک. ایا تحدی قران فقط به زبان عربی است الزام وجود داور. در تحدی تقریبا اثبات شده و فقط مانده که ایا داور باید مسلمان باشد یا غیر مسلمان یا هردو و یا فرقی نمیکند

پست 3 رو بخونید ، میفهمید اصلا لین ادعای تحدی افسانه ای بیش نیست

muiacir;526949 نوشت:
میشه بفرمایید چجوری شما میگین علت واضح بودن نتیجه هست؟
الان دقیقا طبق چه اصول علمی میگین نتیجه واضحه؟

مثل یعنی یا مساوی یا مشابه

مساوی بودن که اینجا بی معنیست و می ماند مشابه بودن
مشابه بودن هم در فصاحت و هم معنی باید باشد

مثلا شما سوره عصر را در نظر بگیرید
و مثلا می خواهیم مشابه ان بیاوریم

به جای بسم الله الرحمن الرحیم

مثلا می گوییم بسم الله العالم و العلیم

خوب ایا این مشابه است ؟ خیر

اگر چه در فصاحت ممکن است مشابه باشد ولی در معنی نیست

پس شما برای اینکه مشابه بسم الله ..... بیاورید
باید دو کلمه به جای رحمان و رحیم بیاورید که هم هم اوا باشد و هم هم معنی
که واقعا این کار برای یک سوره هم مشکل است چه برسد به ده سوده یا کل قران

پس با این معنی تحدی قران واقعا جواب ندارد

موفق باشید

نکته : شما اگر می توانید برای یک ایه فقط یک ایه مثل بیاورید ؟

دل ارام;526962 نوشت:
مثل یعنی یا مساوی یا مشابه

مساوی بودن که اینجا بی معنیست و می ماند مشابه بودن
مشابه بودن هم در فصاحت و هم معنی باید باشد

مثلا شما سوره عصر را در نظر بگیرید
و مثلا می خواهیم مشابه ان بیاوریم

به جای بسم الله الرحمن الرحیم

مثلا می گوییم بسم الله العالم و العلیم

خوب ایا این مشابه است ؟ خیر

اگر چه در فصاحت ممکن است مشابه باشد ولی در معنی نیست

پس شما برای اینکه مشابه بسم الله ..... بیاورید
باید دو کلمه به جای رحمان و رحیم بیاورید که هم هم اوا باشد و هم هم معنی
که واقعا این کار برای یک سوره هم مشکل است چه برسد به ده سوده یا کل قران

پس با این معنی تحدی قران واقعا جواب ندارد

موفق باشید

نکته : شما اگر می توانید برای یک ایه فقط یک ایه مثل بیاورید ؟


عذر میخوام اگر اینگونه صحبت میکنم اما نتیجه گیری که برای عدم توانایی بشریت به تحدی کردین در حد بچه 5 ساله بود که به مامانش میگه من بستنی قیفی میخوام ، مامانش میگه طرف بستنی چوبی داره ، فرق نداره هردو بستنی هستند، اون وقت بچه هه میگه فقط و فقط قیفی میخوام.
همونطور که گفتم تحدی قرآن دقیقا مثل داستان آدم و حوا فقط یه اغراق هست تا به من و شما بگه این کتاب خیلی ارزشمنده وگرنه باور اینکه قرآن تحدی کرده که کسی نمیتونه مثلش رو بیاره مثل باور به واقعیت داشتن داستان هری پاتره

muiacir;527008 نوشت:
عذر میخوام اگر اینگونه صحبت میکنم اما نتیجه گیری که برای عدم توانایی بشریت به تحدی کردین در حد بچه 5 ساله بود که به مامانش میگه من بستنی قیفی میخوام ، مامانش میگه طرف بستنی چوبی داره ، فرق نداره هردو بستنی هستند، اون وقت بچه هه میگه فقط و فقط قیفی میخوام.
همونطور که گفتم تحدی قرآن دقیقا مثل داستان آدم و حوا فقط یه اغراق هست تا به من و شما بگه این کتاب خیلی ارزشمنده وگرنه

اینگونه سخن گفتن در یک بحث زیبنده و برازنده نیست

شما در حد یک انسان بالغ و عاقل نتیجه گیری این بچه پنج ساله را با اصول علمی و منطقی و نه با سخنان بی ربط رد کنید

من منتظر رد علمی و منطقی و بزرگانه شما هستم

muiacir;527008 نوشت:
باور اینکه قرآن تحدی کرده که کسی نمیتونه مثلش رو بیاره مثل باور به واقعیت داشتن داستان هری پاتره

اگر واقعا درست می فرمایید
پس بگویید چرا اعراب ان زمان که همه گونه ترفند و جنگ بر علیه اسلام راه انداختند
این اسانترین راه را امتحان نکردند ؟
ایا نمی توانستند به این تحدی دروغ قران به قول شما جواب داده و به راحتی جلوی پیشرفت اسلام را بگیرند ؟
اگر تحدی قران دروغ است پس چرا اینکار را نکردند ؟

دل ارام;527056 نوشت:
اینگونه سخن گفتن در یک بحث زیبنده و برازنده نیست

شما در حد یک انسان بالغ و عاقل نتیجه گیری این بچه پنج ساله را با اصول علمی و منطقی و نه با سخنان بی ربط رد کنید

من منتظر رد علمی و منطقی و بزرگانه شما هستم

اگر واقعا درست می فرمایید
پس بگویید چرا اعراب ان زمان که همه گونه ترفند و جنگ بر علیه اسلام راه انداختند
این اسانترین راه را امتحان نکردند ؟
ایا نمی توانستند به این تحدی دروغ قران به قول شما جواب داده و به راحتی جلوی پیشرفت اسلام را بگیرند ؟
اگر تحدی قران دروغ است پس چرا اینکار را نکردند ؟

برادر عزیز متاسفانه اینکه اعراب چرا تحدی نکردند و چرا افرادی مثل علی یا خدیجه هنوز یه سوره هم نازل نشده بود به معزه بودن قرآن ایمان آوردند رو بنده نمیدانم.و برایم مهم هم نیست که علت چی بوده
در حال حاضر انچه که مهم هست اینه که قرآن میگه "والعصر" یعنی "قسم به عصر" خوب من میخوام با این آیه قرآن تحدی کنم.یعنی چیکار کنم؟مانندش بیارم؟هم معنیش بیارم؟هم قافیه اش بیارم؟ شما بگین من چیکار کنم.والا یکم تفکر مشخص میکنه اصلا تحدی یعنی عدم توانایی یه شخص در اثبات حرفش در نتیجه میخواد که یکی مثلش رو بیاره.
واقعا تحدی به شخصه عقل بنده رو زیر سوال میبره که چجوری اینقدر راحت به شعور بشر توهین میشه که به طرف میگن تو خودتم بکشی نمیتونی آیه ای مثل "والعصر" بیاری.آخه این حرف اصلا یعنی چی که تو نمیتونی مثلش بیاری؟.
پی نوشت : بحث در مورد تحدی تقریبا 20 تا تاپیکی از اون روز که من عضو انجمن شدم توی انجمن ایجاد شده ، مثل این تاپیک هیچ وقت به نتیجه نرسیده.به نظرتون علت چیه؟

به نام خدا
سلام

muiacir;527073 نوشت:
چجوری اینقدر راحت به شعور بشر توهین میشه که به طرف میگن تو خودتم بکشی نمیتونی آیه ای مثل "والعصر" بیاری.آخه این حرف اصلا یعنی چی که تو نمیتونی مثلش بیاری؟.

این امر که به شخصی بگویند شما در انجام یک کار و عملی ناتوان هستید توهین نیست.
شخصی نمی تواند نقاشی بکشد ، شخصی نمی تواند شنا بکند.
شخصی بخاطر داشتن معلولیتی تا آخر عمر نمی تواند برخی از اعمال را انجام دهد.

خداوند فرمود شخصی هم توانایی نوشتن حتی یک آیه همانند قرآن را ندارد.شما مگویید این سخن خدا غلط است! خوب باید ثابت کنید که سخن خدا غلط است. چگونه؟ با نوشتن یک آیه.
ویژگی های آیه چگونه باشد؟

در فصاحت همانند قرآن باشد
از گفتن سخنان لغو و زشت دوری کند
از آیات فعلی قرآن الهام گرفته نباشد ( یعنی نیاید یک کلمه را حذف کند و کلمه ای دیگر اضافه کند سپس بگوید من یک آیه آوردم).
در چهارچوب موازین اسلامی باشد.(یعنی به موضوعی اشاره نکند که با دیگر ایات قرآن در تناقض باشد)
برای رشد و پویایی بشر مفید و موثر باشد.
به گونه ای باشد که در زمان های مختلف قابل کاربرد باشد.

muiacir;527073 نوشت:
پی نوشت : بحث در مورد تحدی تقریبا 20 تا تاپیکی از اون روز که من عضو انجمن شدم توی انجمن ایجاد شده ، مثل این تاپیک هیچ وقت به نتیجه نرسیده.به نظرتون علت چیه؟


به پاسخ نرسید یا شما به پاسخ دلخواه خود نرسیدید؟

خداوند به دنبال مبارزه نیست ، زیرا کسی را توان مقابله با الله نیست.
خداوند فرمود ای بشر نمیتوانید آیه ای همانند قرآن بیاورید ، پس وقت خود را برایآوردن آیه ای همانند قران تلف نکنید و از تحریف خد داری کنید زیرا من خود در میدان حضور دارم و از قرآن محافظت میکنم و کسی هم نمی تواند بر خلاف خواسته من قؤان را از بین ببرد.

یازهرا:Gol:

والعصر : به صبح یا قسم به صبح که زیباتر هم هست

خادم ولایت;527176 نوشت:
به نام خدا
سلام

این امر که به شخصی بگویند شما در انجام یک کار و عملی ناتوان هستید توهین نیست.


سلام
بله به یک نفر توهین حساب نمیشه اما به 7 میلیارد آدم و به تمام آدم هاس روی کره زمین از 1400 سال پیش تاکنون توهین حساب میشه.

نقل قول:

خداوند فرمود شخصی هم توانایی نوشتن حتی یک آیه همانند قرآن را ندارد.شما مگویید این سخن خدا غلط است! خوب باید ثابت کنید که سخن خدا غلط است. چگونه؟ با نوشتن یک آیه.
ویژگی های آیه چگونه باشد؟

در فصاحت همانند قرآن باشد
از گفتن سخنان لغو و زشت دوری کند
از آیات فعلی قرآن الهام گرفته نباشد ( یعنی نیاید یک کلمه را حذف کند و کلمه ای دیگر اضافه کند سپس بگوید من یک آیه آوردم).
در چهارچوب موازین اسلامی باشد.(یعنی به موضوعی اشاره نکند که با دیگر ایات قرآن در تناقض باشد)
برای رشد و پویایی بشر مفید و موثر باشد.
به گونه ای باشد که در زمان های مختلف قابل کاربرد باشد.

برادر گلم قرآن میگه حتی یک آیه مثل قرآن.خوب من الان میخوام به آیه "ولعصر" تحدی کنم.این آیه کدوم ویژگی های بالا رو داره که من یا 7 میلیارد آدم نمیتونند نسبت بهش تحدی کنند؟
نقل قول:

به پاسخ نرسید یا شما به پاسخ دلخواه خود نرسیدید؟

خداوند به دنبال مبارزه نیست ، زیرا کسی را توان مقابله با الله نیست.
خداوند فرمود ای بشر نمیتوانید آیه ای همانند قرآن بیاورید ، پس وقت خود را برایآوردن آیه ای همانند قران تلف نکنید و از تحریف خد داری کنید زیرا من خود در میدان حضور دارم و از قرآن محافظت میکنم و کسی هم نمی تواند بر خلاف خواسته من قؤان را از بین ببرد.

یازهرا:Gol:

1 - من کی تحریف کردم که شما میگین از تحریف خودداری کنم؟
2 - خدا تحدی کرده و میدون رو هم خالی کرده رفته
3 - اون 20 تا تاپیک به نتیجه نرسید چون مثل این بود که قرار باشه از داستان هری پاتر به عنوان یه داستان واقعی دفاع کنیم.
4 - راستی به نظرتون اگر تحدی قرآن اینقدر معقوله پس چرا فقط 1.5 جمعیت جهان رو مسلمانان تشکیل میدند؟

muiacir;526810 نوشت:
مهمترین نکته اینه که در بازی فوتبال ایران و نیجریه که چند روز آینده برگزار میشه ، قطعا داور نمیتونه نه از ایران باشه و نه از نیجریه.
بزرگترین مشکل تحدی قرآن اینه که داور که خوب نمیتونه مسلمون باشه
خوب اگرم مسلمون نباشه که یعنی عملا تحدی قرآن رو قبول نداره
در واقع موندم معنی آیه "وادعو شهداءکم " چیه این وسط
با این اوصافی که گفتم تحدی قرآن احتمالا تحدی واقعی نباشه ، بلکه مثل داستان آدم و حوا احتمالا فقط برای این باشه که بگه این قرآنی که ما نازل کردیم خیلی ارزشمنده


با سلام خدمت شما دوست گرامی

این چنین نیست که فرد یا مسلمان باشد و به اعجاز قرآن معتقد و یا غیر مسلمان باشد و منکر اعجاز آن. اتفاقا مخاطب تحدی قرآن غیر مسلمانانی است که در پی دلیلی بر صدق اسلام می گردند.
اگر تلاش های مختلف مشرکان صدر اسلام را در نظر بگیریم که شامل اموری چون شکنجه و آزار و اذیت مومنان، تحریم مالی آنها، جنگ و کشتار آنها بود، آن وقت به نظر بسیار ساده خواهد آمد که اگر می توانستند، سوره ای مانند سوره های قرآن بیاورند، و تمام بعثت پیامبر را منکر شوند. آنها در پس تمام تلاش های خود اعم از تطمیع و تزویر، هدفی جز سرنگونی اسلام نداشتند این در حالی است که اسلام راه بسیاری آسانی را برای سرنگونی خود به آنها نشان داده بود و آن این بود که مانند قرآن یا ده سوره مانند سوره های قرآن و یا اقلا یک سوره مانند آن بیاورند. طبیعتا ارائه یک شبه سوره ی سه آیه ای به مراتب آسان تر از برگزاری جنگ احزاب (و امثال جنگ اجزاب بود) و با توجه به قدرت و ثروت مشرکان، به راحتی می توانستند با تلیغات گسترده بر اساس استدلالی روشن متشکل از آیه تحدی قرآن و نیز سوره ارائه شده توسط خودشان، به زندگی اسلام، پایان دهند، اما موفق به چنین کاری نشدند.
این در حالی است مشرکان همگی غیر مسلمان بودند و می توانستند به راحتی از این وسیله استفاده کنند. فراموش نکنیم که بسیاری از مشرکان با شنیدن قرآن و دریافت اعجاز آن، ایمان آوردند.

موفق باشید

به نام خدا
سلام

muiacir;527238 نوشت:
سلام
بله به یک نفر توهین حساب نمیشه اما به 7 میلیارد آدم و به تمام آدم هاس روی کره زمین از 1400 سال پیش تاکنون توهین حساب میشه.

دوست گرامی ، شاید بد بیان کرده ام و شما متوجه سخنان این حقیر نشده اید.
بنده مثالی زده ام پیرامون توانایی انجام کارها.

این امر که خداوند گفته است کسی نمی تواند آیه ای بیاورد توهین نیست ، بلکه به این امر اشاره دارد بشر آن توانایی که نیاز است چنین آیاتی را بگوید را ندارد.همین.و اینکه به تمام مردم دنیا بگویند شما توانایی انجام کاری را ندارید توهین نیست.

من نیز امروز میگویم کسی قادر به خلق یک حیوان نیست. بدون علم شبیه سازی.
بلکه با دستان خالی یک حیوان خلق کند.

عنوان کردن این امر که شخصی توانایی کاری را ندارد توهین نیست.

muiacir;527238 نوشت:
من کی تحریف کردم که شما میگین از تحریف خودداری کنم؟

بنده کجا گفته ام شما تحریف کرده اید؟

muiacir;527238 نوشت:
خدا تحدی کرده و میدون رو هم خالی کرده رفته

ثابت کنید که خدا میدان را خالی کرده؟
muiacir;527238 نوشت:
راستی به نظرتون اگر تحدی قرآن اینقدر معقوله پس چرا فقط 1.5 جمعیت جهان رو مسلمانان تشکیل میدند؟

آیا کسانی که اسلام ندارند از محتوای کامل دین مبین اسلام خبر دارند؟
آیا آمار مسلمانان جهان در حال افزایش نیست؟

muiacir;527238 نوشت:
برادر گلم قرآن میگه حتی یک آیه مثل قرآن.خوب من الان میخوام به آیه "ولعصر" تحدی کنم.این آیه کدوم ویژگی های بالا رو داره که من یا 7 میلیارد آدم نمیتونند نسبت بهش تحدی کنند؟

زمانی که شما تک کلمه ی ، آن هم برای قسم بیان میکنید می بایست در ادامه آیاتی برای تکمیل بیان کنید.
والعصر نیز یعنی قسم به عصر( زمان)
کلمه والعصر قسم است ، اینکه بخواهید برای قسم تحدی کنید اشتباه است.
زیرا قسم خوردن به ادامه سوره بستگی دارد و ادامه سوره است که قسم را تکمیل میکند و آن را قابل تفسیر میکند. اگر شما بخواهید قسم را به صورت مجزاء تفسیر کنید اشتباه است ، همیشه قسم با آیه بعدی تفسیر میشود نه به تنهایی و زمانی که قسم را با ایه بعدی تفسیر کنید تحدی بی معنی میشود و اعتبار خود را از دست میدهد.

در واقع قسم تاکید بر ایات بعدی دارد ، به عبارتی آیات بعدی را با حساسیت بیشتر بیان میدارد.
شما زمانی به شخصی میگویید فلانی دزد است.
زمانی همراه با قسم میگویید فلانی دزد است.

در جمله دوم قسم پیوسته به جمله است و جدا از جمله نیست که بخواهید بحث تحدی را پیش بکشید.

تحدی زمانی است که جمله ی یک آیه تمام شده باشد.یعنی یک جمله کامل باشد. آنگاه می توانید تحدی کنید.

سعی کردم تاحد امکان ساده و روان بیان کنم تا بتوانم چیزی که میخواهم ارائه دهم.

یازهرا:Gol:

رئوف;527255 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

این چنین نیست که فرد یا مسلمان باشد و به اعجاز قرآن معتقد و یا غیر مسلمان باشد و منکر اعجاز آن. اتفاقا مخاطب تحدی قرآن غیر مسلمانانی است که در پی دلیلی بر صدق اسلام می گردند.
اگر تلاش های مختلف مشرکان صدر اسلام را در نظر بگیریم که شامل اموری چون شکنجه و آزار و اذیت مومنان، تحریم مالی آنها، جنگ و کشتار آنها بود، آن وقت به نظر بسیار ساده خواهد آمد که اگر می توانستند، سوره ای مانند سوره های قرآن بیاورند، و تمام بعثت پیامبر را منکر شوند. آنها در پس تمام تلاش های خود اعم از تطمیع و تزویر، هدفی جز سرنگونی اسلام نداشتند این در حالی است که اسلام راه بسیاری آسانی را برای سرنگونی خود به آنها نشان داده بود و آن این بود که مانند قرآن یا ده سوره مانند سوره های قرآن و یا اقلا یک سوره مانند آن بیاورند. طبیعتا ارائه یک شبه سوره ی سه آیه ای به مراتب آسان تر از برگزاری جنگ احزاب (و امثال جنگ اجزاب بود) و با توجه به قدرت و ثروت مشرکان، به راحتی می توانستند با تلیغات گسترده بر اساس استدلالی روشن متشکل از آیه تحدی قرآن و نیز سوره ارائه شده توسط خودشان، به زندگی اسلام، پایان دهند، اما موفق به چنین کاری نشدند.
این در حالی است مشرکان همگی غیر مسلمان بودند و می توانستند به راحتی از این وسیله استفاده کنند. فراموش نکنیم که بسیاری از مشرکان با شنیدن قرآن و دریافت اعجاز آن، ایمان آوردند.

موفق باشید

اینکه صدر اسلام اونا با جنگ و کشتار سعی در سرکوب اسلام کردند و سعی در آوردن تحدی کردن چه ربطی به کار بنده داره؟عرب جماعت احتمالا کلا عاشق جنگ بوده ، از اون اسلام آوردنشون به ایران و روم کاملا مشخصه

خادم ولایت;527277 نوشت:
به نام خدا
سلام

دوست گرامی ، شاید بد بیان کرده ام و شما متوجه سخنان این حقیر نشده اید.
بنده مثالی زده ام پیرامون توانایی انجام کارها.

این امر که خداوند گفته است کسی نمی تواند آیه ای بیاورد توهین نیست ، بلکه به این امر اشاره دارد بشر آن توانایی که نیاز است چنین آیاتی را بگوید را ندارد.همین.و اینکه به تمام مردم دنیا بگویند شما توانایی انجام کاری را ندارید توهین نیست.

من نیز امروز میگویم کسی قادر به خلق یک حیوان نیست. بدون علم شبیه سازی.
بلکه با دستان خالی یک حیوان خلق کند.

عنوان کردن این امر که شخصی توانایی کاری را ندارد توهین نیست.

سلام
عزیز شما عملا میگی هرچقدر تلاش کنین نمیتونین نوشته هایی مثل فلان کتاب بیارید.چرا؟چون نویسنده اون کتاب میگه.

نقل قول:

ثابت کنید که خدا میدان را خالی کرده؟

شما به من ثابت کن شب هنگام خورشیدی در آسمان نیست؟!!!!
خوب اگر خدا میدون رو خالی نکرده بود به نظرتون برم مکه و در مقابل خونش بهش بگم بیا بیرون تا جواب تحدیتو بدم و از تحدیت دفاع کن؟
خوب برادر من توی بحث تحدی ، مسلمانان هستند که دارند دفاع میکنند دیگر

نقل قول:
آیا کسانی که اسلام ندارند از محتوای کامل دین مبین اسلام خبر دارند؟
آیا آمار مسلمانان جهان در حال افزایش نیست؟

آمار کسانی که دارند خداناباور میشند یا حداقل ندانم گرا هم میشند(مثل همون استاد راسل که شما از سخنانش در امضاتون استفاده کردید) هم شدید در حال افزایشه. ، خوب حالا به نظرتون نتیجه این چی میشه؟

نقل قول:
زمانی که شما تک کلمه ی ، آن هم برای قسم بیان میکنید می بایست در ادامه آیاتی برای تکمیل بیان کنید.
والعصر نیز یعنی قسم به عصر( زمان)
کلمه والعصر قسم است ، اینکه بخواهید برای قسم تحدی کنید اشتباه است.
زیرا قسم خوردن به ادامه سوره بستگی دارد و ادامه سوره است که قسم را تکمیل میکند و آن را قابل تفسیر میکند. اگر شما بخواهید قسم را به صورت مجزاء تفسیر کنید اشتباه است ، همیشه قسم با آیه بعدی تفسیر میشود نه به تنهایی و زمانی که قسم را با ایه بعدی تفسیر کنید تحدی بی معنی میشود و اعتبار خود را از دست میدهد.

در واقع قسم تاکید بر ایات بعدی دارد ، به عبارتی آیات بعدی را با حساسیت بیشتر بیان میدارد.
شما زمانی به شخصی میگویید فلانی دزد است.
زمانی همراه با قسم میگویید فلانی دزد است.

در جمله دوم قسم پیوسته به جمله است و جدا از جمله نیست که بخواهید بحث تحدی را پیش بکشید.

تحدی زمانی است که جمله ی یک آیه تمام شده باشد.یعنی یک جمله کامل باشد. آنگاه می توانید تحدی کنید.

سعی کردم تاحد امکان ساده و روان بیان کنم تا بتوانم چیزی که میخواهم ارائه دهم.

یازهرا:Gol:


خوب این اولی که ماست مالی شد.
حالا من دقیقا چجوری باید به آیه " قل یا ایها الکافرون " تحدی کنم؟یعنی چیکارش کنم؟خوب داره میگه بگو ای کافران.اینم دیگه تحدی میخواد؟

muiacir;527299 نوشت:
خوب این اولی که ماست مالی شد.
حالا من دقیقا چجوری باید به آیه " قل یا ایها الکافرون " تحدی کنم؟یعنی چیکارش کنم؟خوب داره میگه بگو ای کافران.اینم دیگه تحدی میخواد؟

دوست گرامی پیرامون والعصر بنده ماست مالی نکرده ام بلکه پاسخ داده ام.اگر احساس میکنید پاسخ بنده غلط است لطفا غلط ان را بیان فرمایید تا بیشتر توضیح دهم.

علمای عزیز و بزرگوار نیز بسیاری از آیات را نمیتوانند به تنهای تفسیر کنند زیرا یک آیه در تاکید بر ایه بعد است.
آیا آیه ای در تکمیل ایه بعد.(از نظر معنایی )
این آیه ای که فرموده اید هم همان ویژگی را دارد.

شما اگر از شخصی بخواهید تا به آنها بگوید ما خدایان شما را نمیپرستیم جمله نامفهوم است. ( دقیقا خدای چه کسانی را نمیپرستید!)
پس ابتدا میگویید به کافران بگویید ما خدایان شما را نمیپرستیم.
پس بازهم آیه اول بخاطر قابل فهم شدن آیه دوم بیان گشته است تا از نامفهوم بودن خارج شود.پس برای تفسیر باید این دو آیه باهم تفسیر شود. یعنی ایه اول در دل آیه دوم وجود دارد.

اگر آیه اول بیان نمیشد ، شخصی با توجه به ایه آخر که میفرماید دین شما برای شما و دین من برای من ،میگفت منظور خدا یهودیت بود یا مسیحیت بود که انگاه شبهات سنگینی به وجود می آمد. شبه ای که چرا خداوند اعلام نکرد منظورش کافران هستند یا مسیحیان و ...

پس ایه اول در دل آیات 2 الی 6 سوره نهادینه شده است.
یعنی با ترکیب آیه نخست با تک تک آیات نتیجه این میشود که آیه نخست تکمیل کنند است و نقش قابل فهم شدن باقی آیات را ایفا میکند.

اگر میخواهید در پست بعدی حروق مقطعه را بیان کنید پیشاپیش بگویم این حروف از رموز الهی هستند.و نمیتوان پیرامونش به بحث نشست زیرا پیرامون این حروف سخنان فلسفی و در بعضی از بخشها از حوصله و توان خارج میشود.
اگر شما بخواهید حروف مقطعه را به عنوان آیه ای از جانب خود بیان کنید.
می بایست آن حروف مقطعه را که به عنوان آیه بیان میکنید از رموزش خبر داشته باشید. تا امروز هم هیچ بزرگواری نتوانسته آنگونه که باید این رموز را با استدلال موشکافی کند.

یازهرا:Gol:

muiacir;527073 نوشت:
برادر عزیز متاسفانه اینکه اعراب چرا تحدی نکردند و چرا افرادی مثل علی یا خدیجه هنوز یه سوره هم نازل نشده بود به معزه بودن قرآن ایمان آوردند رو بنده نمیدانم.و برایم مهم هم نیست که علت چی بوده
در حال حاضر انچه که مهم هست اینه که قرآن میگه "والعصر" یعنی "قسم به عصر" خوب من میخوام با این آیه قرآن تحدی کنم.یعنی چیکار کنم؟مانندش بیارم؟هم معنیش بیارم؟هم قافیه اش بیارم؟ شما بگین من چیکار کنم.والا یکم تفکر مشخص میکنه اصلا تحدی یعنی عدم توانایی یه شخص در اثبات حرفش در نتیجه میخواد که یکی مثلش رو بیاره.
واقعا تحدی به شخصه عقل بنده رو زیر سوال میبره که چجوری اینقدر راحت به شعور بشر توهین میشه که به طرف میگن تو خودتم بکشی نمیتونی آیه ای مثل "والعصر" بیاری.آخه این حرف اصلا یعنی چی که تو نمیتونی مثلش بیاری؟.
پی نوشت : بحث در مورد تحدی تقریبا 20 تا تاپیکی از اون روز که من عضو انجمن شدم توی انجمن ایجاد شده ، مثل این تاپیک هیچ وقت به نتیجه نرسیده.به نظرتون علت چیه؟

دوست عزیز بنده برادر نیستم و خواهرم :ok:
اینهایی که شما می گین براتون مهم نیست در رسیدن به حقیقت شاید خیلی هم مهم باشه
اگر طالب رسیدن به حقیقت هستین و اگر می خواهین همینطوری یک حرفی زده باشین که مساله فرق دارد

خوب شما با همین ایه ای که خدتان فرمودین و یکی از کوچکترین ایات قران است خوب تحدی بفرمایید

همچنان که قران فرموده باید مثلش را بیاورید
مثل یعنی اینکه با دیدن ان ادم یاد اولی بیفتد
مثلا شما دست خط علی را می بینید و ناگهان می گویید وایییییی چقدر مثل دست خط من است
واضح است که شما تشابه را حس کرده اید
این یک جنبه تحدی است
اما جنبه دیگر معنایی است باید هر دو کلمه یک معنا و مفهوم را از هر جهت برساند

حالا بسم الله .....

این حرف و خدا گفته به بشر که تو نمی تونی
نه بشری به بشر دیگر
واضح است که انسان هرگز نمی تواند افعال خدا را انجام دهد
مثلا خدا انسان را افریده
شما اگر می توانید و بهتون بر می خوره اگر خدا بگه تو نمی تونی انسان بیافرینی
لطف کنید یک بند انگشت بیافرینید

دانش;527179 نوشت:
والعصر : به صبح یا قسم به صبح که زیباتر هم هست

:khaneh:

حالا یعنی این شد جواب تحدی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:Khandidan!:

ایا می دانید معنی والعصر که خداوند بکار برده چیست ؟
و ایا والصبح مثل والعصر است ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

به نام خدا
سلام

دانش;527179 نوشت:
والعصر : به صبح یا قسم به صبح که زیباتر هم هست

دوست گرامی یک نکته قابل ذکر است و ان این است که عصر به معنی تمام زمانهاست به معنی تمام عصرها و دورانهاست.
اما والصبح اشاره به صبح دارد نه فراتر از ان.پس به هیچ وجه شما نمی توانید به جای والعصر و الصبح بگذارید.همیطور اگر به شب قسم بخورید نیز پاسخ همین است.

یک نکته دیگر نیز وجود دارد، والعصر به معنی تمام زمانهاست و صبح در دل زمان است. صبح و شب جزء ای از عصرو زمان هستند.
و کلمه عصر یک واژه کلی و عام هست که یک جزء از آن میشود صبح ، جزء دیگری از آن میشود شب و .... زمانی که خداوند از واژه عام استفاده میکند ، واژه جزء در ان وجود دارد ، اما اگر از وازه جزء استفاده کند معنی کلمه محدود به جزء میشود و دیگر معنی عام و بزرگی ندارد.

باقی توضیحات مورد نیاز را بیان کرده ام در پستهای ماقبل.

یازهرا:Gol:

خادم ولایت;527353 نوشت:
دوست گرامی پیرامون والعصر بنده ماست مالی نکرده ام بلکه پاسخ داده ام.اگر احساس میکنید پاسخ بنده غلط است لطفا غلط ان را بیان فرمایید تا بیشتر توضیح دهم.

علمای عزیز و بزرگوار نیز بسیاری از آیات را نمیتوانند به تنهای تفسیر کنند زیرا یک آیه در تاکید بر ایه بعد است.
آیا آیه ای در تکمیل ایه بعد.(از نظر معنایی )
این آیه ای که فرموده اید هم همان ویژگی را دارد.

شما اگر از شخصی بخواهید تا به آنها بگوید ما خدایان شما را نمیپرستیم جمله نامفهوم است. ( دقیقا خدای چه کسانی را نمیپرستید!)
پس ابتدا میگویید به کافران بگویید ما خدایان شما را نمیپرستیم.
پس بازهم آیه اول بخاطر قابل فهم شدن آیه دوم بیان گشته است تا از نامفهوم بودن خارج شود.پس برای تفسیر باید این دو آیه باهم تفسیر شود. یعنی ایه اول در دل آیه دوم وجود دارد.

اگر آیه اول بیان نمیشد ، شخصی با توجه به ایه آخر که میفرماید دین شما برای شما و دین من برای من ،میگفت منظور خدا یهودیت بود یا مسیحیت بود که انگاه شبهات سنگینی به وجود می آمد. شبه ای که چرا خداوند اعلام نکرد منظورش کافران هستند یا مسیحیان و ...

پس ایه اول در دل آیات 2 الی 6 سوره نهادینه شده است.
یعنی با ترکیب آیه نخست با تک تک آیات نتیجه این میشود که آیه نخست تکمیل کنند است و نقش قابل فهم شدن باقی آیات را ایفا میکند.

اگر میخواهید در پست بعدی حروق مقطعه را بیان کنید پیشاپیش بگویم این حروف از رموز الهی هستند.و نمیتوان پیرامونش به بحث نشست زیرا پیرامون این حروف سخنان فلسفی و در بعضی از بخشها از حوصله و توان خارج میشود.
اگر شما بخواهید حروف مقطعه را به عنوان آیه ای از جانب خود بیان کنید.
می بایست آن حروف مقطعه را که به عنوان آیه بیان میکنید از رموزش خبر داشته باشید. تا امروز هم هیچ بزرگواری نتوانسته آنگونه که باید این رموز را با استدلال موشکافی کند.

یازهرا:Gol:

سلام
وب ما هرچی گفتیم شما فرمودید باید با آیات دیگر همراه شود.خوب پس چرا قرآن گفته حتی یک آیه بیاورید؟والا جایی این یک آیه رو استثنا نکرده که شما هدچی ما میگیم استثنا میکنین و میگین باید همراه با آیات دیگر باشه.
بگذریم
"الله الصمد" چطوره؟میشه تنها بهش تحدی کرد یا دوباره اینم باید با آیات دیگه ترجمه بشه؟

دل ارام;527463 نوشت:
دوست عزیز بنده برادر نیستم و خواهرم :ok:
اینهایی که شما می گین براتون مهم نیست در رسیدن به حقیقت شاید خیلی هم مهم باشه
اگر طالب رسیدن به حقیقت هستین و اگر می خواهین همینطوری یک حرفی زده باشین که مساله فرق دارد

خوب شما با همین ایه ای که خدتان فرمودین و یکی از کوچکترین ایات قران است خوب تحدی بفرمایید

همچنان که قران فرموده باید مثلش را بیاورید
مثل یعنی اینکه با دیدن ان ادم یاد اولی بیفتد
مثلا شما دست خط علی را می بینید و ناگهان می گویید وایییییی چقدر مثل دست خط من است
واضح است که شما تشابه را حس کرده اید
این یک جنبه تحدی است
اما جنبه دیگر معنایی است باید هر دو کلمه یک معنا و مفهوم را از هر جهت برساند

حالا بسم الله .....

این حرف و خدا گفته به بشر که تو نمی تونی
نه بشری به بشر دیگر
واضح است که انسان هرگز نمی تواند افعال خدا را انجام دهد
مثلا خدا انسان را افریده
شما اگر می توانید و بهتون بر می خوره اگر خدا بگه تو نمی تونی انسان بیافرینی
لطف کنید یک بند انگشت بیافرینید


سلام بانوی عزیز
تاپیک جالب شد ، حرف دوتا بچه مسلمون با هم فرق کرد.
شما میگی والعصر رو تحدی کن
خادم ولایت میگه ولعصر رو نمیشه تنها تحدی کرد.
پی نوشت 1 : وقتی خود نویسنده کتاب یه ادعا کرده باشه و میدون رو داده باشه دست طرفداراش بهتر از این هم انتظار نمیره.
بگذریم
میشه بفرمایید من به چیه والعصر تحدی کنم؟هم معنیش بیارم؟هم قافیش بیارم؟چیکارش کنم دقیقا؟ چون اولا فصاحت و بلاغت اونچنانی در کار نیست ، خبر علمی هم توش نیست و خلاصه که ما نفهمیدیم گوینده والعصر الان میخواد من به چیچش تحدی کنم.بفرمایید تا تحدی کنم.
پی نوشت 2 : شما پزشک ارتوپد هستین؟اگر ارتوپد هستین که باید بگم انگشت در حال حاضر ساختن که 85 درصد تمام حرکات ظریف یه انگشت معمولی رو میتونه انجام بده(بستن بند کفش، بستن دکمه ، نخ کردن سوزن ، نگه داشتن سکه و ....) و شک نکنین توی چند سال آینده این 85 به 100 میرسه چه بسا از 100 هم میگذره و کارهایی که یه انگشت نمیتونه انجام بده رو انجام میده.
اگرم پزشک نیستین یا ارتوپد نیستین یا از بر و بچه های ارتوپد فنی نیستین که احتمالا مثل تحدی قرآن کاملا متعصبانه و بدون علم میخواین ادعا کنین که این 85 درصد هیچ وقت به 100 نمیرسه:Kaf:

به نام خدا
سلامی دوباره خدمت دوست گرامی

muiacir;527474 نوشت:
سلام
وب ما هرچی گفتیم شما فرمودید باید با آیات دیگر همراه شود.خوب پس چرا قرآن گفته حتی یک آیه بیاورید؟والا جایی این یک آیه رو استثنا نکرده که شما هدچی ما میگیم استثنا میکنین و میگین باید همراه با آیات دیگر باشه.
بگذریم
"الله الصمد" چطوره؟میشه تنها بهش تحدی کرد یا دوباره اینم باید با آیات دیگه ترجمه بشه؟

آیا می دانستید به جزء سوره حمد که بسم الله الرحمن الرحیم آیه حساب میشود.
باقی سوره ها بسم الله الرحمن الرحیم و ایه اول با هم هستند؟ از پرداختن به بحث خود داری میکنم برای منحرف نشدن بحث.

حتی در نماز خواندن سوره های هستند که به تنهای نمی توان انها را خواند. مثلا اگر در نماز بعد از سوره حمد بخواهید سوره فیل را بخوانید باید سوره قریش را هم بخواید.در نماز این دو سوره مکمل هم هستند.
همانگونه که دو سوره در نماز مکمل هم هستند. ر بسیاری از سوره ها آیاتی مکمل هم هستند.
اگر شما بخواهید بجای کلمه واعصر بگویید و الصبح باید آیه ای برای تکمیل آیه اول بیان کنید.و تا زمانی که معنی را کامل نکنید تحدی بی معنی است.

احکام وجود دارد اما وقتی دونبال آن نمیرویم شبهاتی از این دست به وجود می آید.

شما حتی کلماتی که برای تایید و تکمیل به کار میروند را نمیتوانید جا به جا کنید. مثلا نمیتوانید بجای والعصر بگویید و الصبح ، زیرا عصر به معنی تمام زمانهاست و صبح جزء ای از عصر است و...

پیرامون سوره اخلاص باید عرض کنم که این سوره شناسنامه ی خداست.
شما میخواهید به آیه دوم این سوره تحدی کنید و ادعا میکنید می توانید آیه ای همانند این آیه بیان کنید.

صمد معانی مختلفی دارد. در اینجا بی نیاز بودن خدا از عالم و نیازمند بودن عالم به خدا را مورد اشاره قرار میدهید.

اگر شما بخواهید بگویید muiacir صمد ، ابتدا باید بی نیازی خود را ثابت کنید. سپس باید ثابت کنید عالم به شما نیازمند است.
توضیح دهید چگونه بی نیاز هستید چیزی که خداوند در دیگر ایات قرآن توضیح داد.
باید بگویید چگونه عالم به شما نیازمند است همانگونه که خداوند در دریگر آیات قرآن بیان کرده است
در غیر این صورت تحدی بی معنی است.

یازهرا:Gol:

خادم ولایت;527482 نوشت:
به نام خدا
سلامی دوباره خدمت دوست گرامی

آیا می دانستید به جزء سوره حمد که بسم الله الرحمن الرحیم آیه حساب میشود.
باقی سوره ها بسم الله الرحمن الرحیم و ایه اول با هم هستند؟ از پرداختن به بحث خود داری میکنم برای منحرف نشدن بحث.

حتی در نماز خواندن سوره های هستند که به تنهای نمی توان انها را خواند. مثلا اگر در نماز بعد از سوره حمد بخواهید سوره فیل را بخوانید باید سوره قریش را هم بخواید.در نماز این دو سوره مکمل هم هستند.
همانگونه که دو سوره در نماز مکمل هم هستند. ر بسیاری از سوره ها آیاتی مکمل هم هستند.
اگر شما بخواهید بجای کلمه واعصر بگویید و الصبح باید آیه ای برای تکمیل آیه اول بیان کنید.و تا زمانی که معنی را کامل نکنید تحدی بی معنی است.

احکام وجود دارد اما وقتی دونبال آن نمیرویم شبهاتی از این دست به وجود می آید.

شما حتی کلماتی که برای تایید و تکمیل به کار میروند را نمیتوانید جا به جا کنید. مثلا نمیتوانید بجای والعصر بگویید و الصبح ، زیرا عصر به معنی تمام زمانهاست و صبح جزء ای از عصر است و...

پیرامون سوره اخلاص باید عرض کنم که این سوره شناسنامه ی خداست.
شما میخواهید به آیه دوم این سوره تحدی کنید و ادعا میکنید می توانید آیه ای همانند این آیه بیان کنید.

صمد معانی مختلفی دارد. در اینجا بی نیاز بودن خدا از عالم و نیازمند بودن عالم به خدا را مورد اشاره قرار میدهید.

اگر شما بخواهید بگویید muiacir صمد ، ابتدا باید بی نیازی خود را ثابت کنید. سپس باید ثابت کنید عالم به شما نیازمند است.
توضیح دهید چگونه بی نیاز هستید چیزی که خداوند در دیگر ایات قرآن توضیح داد.
باید بگویید چگونه عالم به شما نیازمند است همانگونه که خداوند در دریگر آیات قرآن بیان کرده است
در غیر این صورت تحدی بی معنی است.

یازهرا:Gol:

سلام
اول یه نکته رو بگم که شما و خانم دل آرام گیر دادین که والصبح نمیتونه جایگزین والعصر باشه در حالی که من اصلا همچین حرفی نزدم.بابا این رو جناب دانش گفت.به خود ایشون این حرف رو بزنید
دوما من نفهمیدم چی شد.
الان من میخوام آیه ای "به مثلیت" الله الصمد بیارم.
به جاش میگم "تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز / می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم".حالا مشکلش چیه؟

به نام خدا
سلام

muiacir;527607 نوشت:
الان من میخوام آیه ای "به مثلیت" الله الصمد بیارم.
به جاش میگم "تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز / می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم".حالا مشکلش چیه؟

شما ابتدا به زبان عربی و با همان فصاحت آیه بیاورید تا بحث کنیم.

اما بازهم این بیت شعر هیچگاه هم طراز با آیه نیست.

آیه میگوید تمام عالم به خدا نیازمندند ، و خداوند از تمام عالم بی نیاز است.

مفهوم کل یک بیت شعر نقل شده این است. وقتی من خدا را دارم دیگر به چیزی نیاز ندارم.

اما جمله ای به مراتب پر مغزتر از این شعر در قرآن وجود دارد. و تحدی زمانیست که آیه ای که میاورید در قرآن نباشد.

سوره توبه آیه 129

فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ

لطفا آیه ای از خودتان ارائه دهید.

یازهرا:Gol:

خادم ولایت;527612 نوشت:
به نام خدا
سلام

شما ابتدا به زبان عربی و با همان فصاحت آیه بیاورید تا بحث کنیم.


1 - چرا به عربی؟تقریبا همه کارشناسان این سایت توی تاپیک های قبلی در مورد تحدی فرمودند که تحدی الزاما نباید به عربی باشد.
2 - من نفهمیدم با همان فصاحت یعنی چی؟الان الله الصمد یا همون " خدا بی نیاز است" چه فصاحتی داره که شعر پیشنهادی ما نداره؟

نقل قول:

اما بازهم این بیت شعر هیچگاه هم طراز با آیه نیست.

آیه میگوید تمام عالم به خدا نیازمندند ، و خداوند از تمام عالم بی نیاز است.

مفهوم کل یک بیت شعر نقل شده این است. وقتی من خدا را دارم دیگر به چیزی نیاز ندارم.


خوب شعرو یکم تغییر میدیم.

تا خدا بی نیاز است به عالم چه نیاز / می کشم ناز یکی به ز عالم به نیاز


اما جمله ای به مراتب پر مغزتر از این شعر در قرآن وجود دارد. و تحدی زمانیست که آیه ای که میاورید در قرآن نباشد.

سوره توبه آیه 129

فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ


دوست گلم اولا من آیه نیاوردم بلکه شعر آوردم دوما سخن شما غلطه چون ما قرار نیست با یه شعر به کل قرآن تحدی کنیم.قرآن میگه به یه آیه هم که تحدی کنین کافی هست و ما هم الان داریم به آیه "الله الصمد" تحدی میکنیم نه به آیه ی مذکور شما
اگر بنا باشه آیه مذکور شما پرمغزتر از آیه دوم سوره توحید باشه ، پس احتمالا خداوند اینجا کار بیهوده انجام داده که وقتی آیه پرمغز تری از الله الصمد وجود داره ، این آیه رو جزء سوره توحید آورده
پی نوشت : برعکس گفته شما اکثر علمای دین اسلام هد آیه ای رو در جای خودش مقدس میدونند نه اینکه بگند پرمغز تر و بهتر از این آیه هم وجود داره

نقل قول:

لطفا آیه ای از خودتان ارائه دهید.

یازهرا:gol:

من نفهمیدم چی شد
باز هم میگم من آیه نیاوردم و شعر آوردم
دوم که شعر از خودم بود دیگه
سوما شعر در مورد بی نیازی خداوند از استاد مولانا اگر بخوام بیارم ، 100 تا قرآن هم که بیارید نمیتونه به فصاحت و بلاغت اشعار استاد باشه

به نام خدا

muiacir;527626 نوشت:
دوست گلم اولا من آیه نیاوردم بلکه شعر آوردم

خدا هم نگفت کسی بیاید شعر بگوید.

خداوند فرمود کسی قادر نیست آیه ای همانند قران بیاورد. یعنی لزوما باید به زبان عربی باشد و با همان فصاحت و دیگر ویژگی ها.

muiacir;527626 نوشت:
چرا به عربی؟تقریبا همه کارشناسان این سایت توی تاپیک های قبلی در مورد تحدی فرمودند که تحدی الزاما نباید به عربی باشد.
خداوند گفت آیه ای همانند قران. یعنی با ویژگی های قرآن.

muiacir;527626 نوشت:
اگر بنا باشه آیه مذکور شما پرمغزتر از آیه دوم سوره توحید باشه ، پس احتمالا خداوند اینجا کار بیهوده انجام داده که وقتی آیه پرمغز تری از الله الصمد وجود داره ، این آیه رو جزء سوره توحید آورده.

دوست گرامی بنده گفتم آیه 129 سوره توبه نسبت به شعری که بیان کرده اید پر مغز تر است. و هیچگاه دو آیه را با هم مقایسه نکرده ام.

یازهرا:Gol:

خادم ولایت;527638 نوشت:
به نام خدا

خدا هم نگفت کسی بیاید شعر بگوید.

خداوند فرمود کسی قادر نیست آیه ای همانند قران بیاورد. یعنی لزوما باید به زبان عربی باشد و با همان فصاحت و دیگر ویژگی ها.
سخن کارشناسان محترم اما مردود است.خداوند گفت آیه ای همانند قران. یعنی با ویژگی های قرآن.


سخن شما رو قبول کنیم یا کلی کارشناس دینی و قرآنی سایت رو؟:)

نقل قول:

دوست گرامی بنده گفتم آیه 129 سوره توبه نسبت به شعری که بیان کرده اید پر مغز تر است. و هیچگاه دو آیه را با هم مقایسه نکرده ام.

یازهرا:Gol:


ما هم انکار نکردیم که آیه 129 سوره توبه پرمغزتر از شعر ماست ، فقط گفتیم که بحث ما تحدی سر آیه 129 سوره توبه نیست ، بلکه تحدی با آیه یا بهتر بگم جمله ی "خداوند بی نیاز است" هست.که قطعا شعر ما بالاتر از این معنی خدا بی نیاز است رو نده ، کمترش رو نمیده
هرچند اگر شما میفرمایید باز هم فایده نداره تا بنده اشعار زیباتر و پرمغزتر بیارم تا آخرش ببینیم میشه با یه جمله خیلی ساده " الله الصمد" در خیال مسلمانان تحدی کرد یا خیر .

به نام خدا

muiacir;527655 نوشت:
سخن شما رو قبول کنیم یا کلی کارشناس دینی و قرآنی سایت رو؟:)

خداوند فرموده است کسی قادر نیست آیه ای همانند قران بیان کند.

من نمیدانم کجای شعر ، یا جملات ادبی به آیات قرآن شباهت دارد!
شما مایل هستید سخن هر کسی را دوست دارید قبول کنید و سخنی کسی را که قبول ندارید قبول نکنید.

اختیار تصمیم گیری باشماست.


درضمن صمدٌ معنانی بسیار زیادی دارد که نمیتوان با بیان یک کلمه آن را تفسیر کرد.برای اینکه معنی کامل و تفسیر درست آن را بیان کنید می بایست چندین صفحه بنویسید و این یعنی فصاحت قران.
یا شما میتوانید کلمه ای بیان کنید که تمام معانی صمد را داشته باشد؟

یازهرا:Gol:

خادم ولایت;527662 نوشت:
به نام خدا

خداوند فرموده است کسی قادر نیست آیه ای همانند قران بیان کند.

من نمیدانم کجای شعر ، یا جملات ادبی به آیات قرآن شباهت دارد!
شما مایل هستید سخن هر کسی را دوست دارید قبول کنید و سخنی کسی را که قبول ندارید قبول نکنید.


قاعدتا شما هم باید سخن کارشناس دینی سایت رو قبول کنید.مساله فقط من نیستم

نقل قول:


درضمن صمدٌ معنانی بسیار زیادی دارد که نمیتوان با بیان یک کلمه آن را تفسیر کرد.برای اینکه معنی کامل و تفسیر درست آن را بیان کنید می بایست چندین صفحه بنویسید و این یعنی فصاحت قران.
یا شما میتوانید کلمه ای بیان کنید که تمام معانی صمد را داشته باشد؟

اگر صمد معانی بسیار دارد که پس چرا توی تمامی ترجمه های انگلیسی و فارسی نوشته "خداوند بی نیاز است"
ضمنا این طوری که نمیشه ، احتمالا شما میخواین هزارتا تفسیر و معنی از توی یه کلمه صمد در بیارین و بگین یه کلمه صمد این همه معنی و تفسیر میده
اگر این طوری باشه که شعری که منم گفتم کلی تفسیر میشه از توش درآورد

یازهرا:Gol:

به نام خدا

muiacir;527684 نوشت:
قاعدتا شما هم باید سخن کارشناس دینی سایت رو قبول کنید.مساله فقط من نیستم

هر کارشناسی که میگوید میتوان به زبان فارسی هم آیه ای همانند قران آورد بیاید در همین تاپیک برای برسی موضوع.

muiacir;527684 نوشت:
اگر صمد معانی بسیار دارد که پس چرا توی تمامی ترجمه های انگلیسی و فارسی نوشته "خداوند بی نیاز است"
ضمنا این طوری که نمیشه ، احتمالا شما میخواین هزارتا تفسیر و معنی از توی یه کلمه صمد در بیارین و بگین یه کلمه صمد این همه معنی و تفسیر میده
اگر این طوری باشه که شعری که منم گفتم کلی تفسیر میشه از توش درآورد

بنده کاری به ترجمعه ها ندارم.
صمد به معنی این است که خداوند از عالم بی نیاز است و عالم نسبت به خدا بی نیاز است.اما این معنی فقط یک معنی سطحی از آیه است.نه تفسیر تخصصی از آیه.

خلاصه ای از تفسیر ایه 2 سوره اخلاص

الله الصمد):(الله بی نیاز مطلق و مرجع و منتهای همه موجودات است )(صمد) یعنی قصد کردن با اعتماد، و خدای تعالی سید و بزرگیست که از هر سو به جانبش قصد می کنند تا حوایجشان را برآورد و تمام موجودات عالم متوجه او هستند ونیاز به او دارند.و اصولا هر چیزی که نام (شیی ء)بر آن صادق باشد در ذات و صفات و آثارش محتاج به خداست و هر چیزی در نهایت به سوی او منتهی می شود.و الف و لامی که بر سر کلمه (صمد)آمده است ، افاده حصر می کند، یعنی فقطخدای تعالی صمد مطلق است ، به خلاف (احد)که احتیاجی به الف و لام نداشت تاحصر را برساند، چون اصولا در باره احدی غیر خدا اطلاق نمی شود و تکرار نام (الله )در هر دو جمله به جهت این است که هر یک جمله ای مستقل هستند که در تعریف خدای تعالی کفایت می کنند و در عین حال هم به وسیله صفات ذاتی ، خداوند را معرفی کرده اند و هم به وسیله صفات فعلی (احد صفت ذاتی و صمد صفت فعلی است )بعضی مفسرین گفته اند کلمه صمد، هر چیز تو پری است که درونش خالی نباشد ودر نتیجه نه بخورد، نه بنوشد، نه بخوابد و به بزاید و نه زاییده شده باشد که اگر این تفسیردرست باشد آیه بعدی تفسیر کلمه (صمد)خواهد بود.

معناى اینکه خدا صمد است اینست که هر چیزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهى المقاصد است .
اصل در معناى کلمه (صمد) قصد کردن و یا قصد کردن با اعتماد است، وقتى گفته مى شود: (صمده، یصمده، صمدا) از باب (نصر، ینصر) معنایش این است که فلانى قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد، در حالى که بر او اعتماد کرده بود. بعضى از مفسرین این کلمه را - که صفت است - به معانى متعددى تفسیر کرده اند که برگشت بیشتر آنها به معناى زیر است : (سید و بزرگى که از هر سو به جانبش قصد مى کنند تا حوایجشان را برآورد) و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده همین معنا را مى دهد، پس خداى تعالى سید و بزرگى است که تمامى موجودات عالم در تمامى حوائجشان او را قصد مى کنند.
آرى وقتى خداى تعالى پدید آورنده همه عالم است، و هر چیزى که داراى هستى است هستى را خدا به او داده، پس هر چیزى که نام (چیز) صادق بر آن باشد، در ذات و صفات و آثارش محتاج به خدا است، و در رفع حاجتش او را قصد مى کند، همچنان که خودش فرموده : (الا له الخلق و الامر)، و نیز به طور مطلق فرموده : (و ان الى ربک المنتهى )، پس خداى تعالى در هر حاجتى که در عالم وجود تصور شود صمد است، یعنى هیچ چیز قصد هیچ چیز دیگر نمى کند مگر آنکه منتهاى مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسیله او است.
از اینجا روشن مى شود که اگر الف و لام بر سر کلمه (صمد) در آمده، منظور افاده حصر است، مى فهماند تنها خداى تعالى صمد على الاطلاق است، به خلاف کلمه (احد) که الف ولام بر سرش در نیامده، براى اینکه این کلمه با معناى مخصوصى که افاده مى کند در جمله اثباتى بر احدى غیر خداى تعالى اطلاق نمى شود، پس حاجت نبود که با آوردن الف و لام حصر احدیت را در جناب حق تعالى افاده کند، و یا احدیت معهودى از بین احدیت ها را برساند.
و اما اینکه چرا دوباره کلمه (الله ) ذکر شد، با اینکه ممکن بود بفرماید: (قل هو الله احد و صمد)؟ ظاهرا این تکرار براى اشاره به این معنا بوده که هر یک از دو جمله (هو الله احد) و (الله الصمد) مستقلا کافى در تعریف خداى تعالى است، چون مقام، مقام معرفى خدا به وسیله صفتى است که خاص خود او باشد، پس معنا چنین است که معرفت به خداى تعالى حاصل مى گردد چه از شنیدن جمله (هو الله احد) و چه از شنیدن (الله الصمد) چه آنجور توصیف و تعریف شود و چه اینجور.
و این دو آیه شریفه در عین حال هم به وسیله صفات ذات، خداى تعالى را معرفى کرده، و هم به وسیله صفات فعل. جمله (الله احد) خدا را به صفت احدیت توصیف کرده، که احدیت عین ذات است. و جمله (الله الصمد) او را به صفت صمدیت توصیف کرده که صفت فعل است، چون گفتیم صمدیت عبارت از این است که هر چیزى به سوى او منتهى مى شود.
بعضى از مفسرین گفته اند: کلمه (صمد) به معناى هر چیز توپرى است که جوفش خالى نباشد، و در نتیجه نه بخورد و نه بنوشد و نه بخوابد و نه بچه بیاورد و نه از کسى متولد شود. که بنابر این تفسیر، جمله (لم یلد و لم یولد) تفسیر کلمه (صمد) خواهد بود.
[ نظرات / امتیازها ]

آنگونه که فرموده اید آنقدر هم ساده نیست.


یازهرا:Gol:

به نام خدا

تفسیر نمونه پیرامون آیه 2 سوره اخلاص

در آیه بعد در توصیف دیگرى از آن ذات مقدس یکتا مى فرماید: او خداوندى است که همه نیازمندان قصد او مى کنند (الله الصمد).
براى ((صمد)) در روایات و کلمات مفسران و ارباب لغت معانى زیادى ذکر شده است :
((راغب )) در مفردات مى گوید: صمد به معنى آقا و بزرگى است که براى انجام کارها به سوى او مى روند، و بعضى گفته اند: صمد به معنى چیزى است که تو خالى نیست بلکه پر است .
در ((مقاییس اللغة )) آمده است که ((صمد)) دو ریشه اصلى دارد: یکى به معنى ((قصد)) است ، و دیگرى به معنى ((صلابت و استحکام )) و این که به خداوند متعال صمد گفته مى شود به خاطر این است که بندگانش قصد درگاه او مى کنند.
و شاید به همین مناسبت است که معانى متعدد زیر نیز در کتب لغت براى صمد ذکر شده است : شخص بزرگى که در منتهاى عظمت است ، و کسى که مردم در حوائج خویش به سوى او مى روند کسى که برتر از او چیزى نیست ، کسى که دائم و باقى بعد از فناى خلق است .
لذا امام حسین بن على (علیهماالسلام ) در حدیثى براى صمد پنج معنى بیان فرموده : صمد کسى است که در منتهاى سیادت و آقائى است .
((صمد)) کسى است که در منتهاى سیادت و آقائى است .
((صمد)) ذاتى است دائم ازلى و جاودانى .
((صمد)) وجودى است که جوف ندارد.
((صمد)) کسى است که نمى خورد و نمى آشامد.
((صمد)) کسى است که نمى خوابد.
در عبارت دیگرى آمده است ((صمد کسى است که قائم به نفس است و بى نیاز از غیر.))
((صمد)) کسى است که تغییرات و کون و فساد ندارد.
از امام على بن الحسین (علیهماالسلام ) نقل شده است که فرمود صمد کسى است که شریک ندارد، و حفظ چیزى براى او مشکل نیست ، و چیزى از او مخفى نمى ماند.
بعضى نیز گفته اند: صمد کسى است که هر وقت چیزى را اراده کند مى گوید موجود باش ، آن هم فورا موجود مى شود.
در حدیثى آمده است که اهل ((بصره )) نامه اى به محضر امام حسین (علیه السلام ) نوشتند، و از معنى ((صمد)) سؤ ال کردند، امام (علیه السلام ) در پاسخ آنها فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم
اما بعد در قرآن مجادله و گفتگو بدون آگاهى نکنید، چرا که من از جدم رسول الله شنیدم مى فرمود: هر کس بدون علم سخن بگوید باید در محلى از آتش که براى او تعیین شده جاى گیرد، خداوند خودش ‍ ((صمد)) را تفسیر فرموده است : ((لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد)): نه زاد، و نه زاده شد و احدى مانند او نیست ،…آرى خداوند صمد کسى است که از چیزى به وجود نیامده ، و در چیزى وجود ندارد، و بر چیزى قرار نگرفته ، آفریننده اشیاء و خالق آنها است ، همه چیز را به قدرتش به وجود آورده ، آنچه را براى فنا آفریده به اراده اش از هم متلاشى مى شود، و آنچه را براى بقاء خلق کرده به علمش باقى مى ماند، این است خداوند صمد….
و بالاخره در حدیث دیگرى مى خوانیم که محمد بن حنفیه از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) در باره صمد سؤ ال کرد حضرت (علیه السلام ) فرمود: تاویل صمد آن است که او نه اسم است و نه جسم ، نه مانند و نه شبیه دارد، و نه صورت و نه تمثال نه حد و حدود، نه محل و نه مکان ، نه کیف و نه این نه اینجا و نه آنجا، نه پر است و نه خالى ، نه ایستاده است و نه نشسته ، نه سکون دارد و نه حرکت ، نه ظلمانى است نه نورانى ، نه روحانى است و نه نفسانى ، و در عین حال هیچ محلى از او خالى نیست ، و هیچ مکانى گنجایش او را ندارد، نه رنگ دارد و نه بر قلب انسانى خطور کرده ، و نه بو براى او موجود است ، همه اینها از ذات پاکش منتفى است .
این حدیث به خوبى نشان مى دهد که صمد مفهوم بسیار جامع و وسیعى دارد که هر گونه صفات مخلوقات را از ساحت مقدسش نفى مى کند، چرا که
اسمهاى مشخص و محدود، و همچنین جسمیت و رنگ و بو و مکان و سکون و حرکت و کیفیت و حد و حدود و مانند اینها، همه از صفات ممکنات و مخلوقات است ، بلکه غالبا اوصاف جهان ماده است ، و مى دانیم خداوند از همه اینها برتر و بالاتر است .
در اکتشافات اخیر آمده است که تمام اشیاء جهان ماده ، از ذرات بسیار کوچکى بنام ((اتم )) تشکیل یافته ، و اتم خود نیز مرکب از دو قسمت عمده است : هسته مرکزى ، و الکترونهائى که به دور آن در گردش است ، و عجب اینکه در میان آن هسته و الکترونها فاصله زیادى وجود دارد (البته زیاد در مقایسه با حجم اتم ) به طورى که اگر این فاصله برداشته شود اجسام به قدرى کوچک مى شوند که براى ما حیرت آور است .
مثلا اگر فاصله هاى اتمى ذرات وجود یک انسان را بردارند و او را کاملا فشرده کنند ممکن است به صورت ذره اى درآید که دیدنش با چشم مشکل باشد ولى با این حال تمام وزن بدن یک انسان را دارا است (مثلا همین ذره ناچیز 60 کیلو وزن دارد).
بعضى با استفاده از این اکتشاف علمى و با توجه به اینکه یکى از معانى صمد وجودى است که تو خالى و اجوف نیست ، چنین نتیجه گرفته اند که قرآن مى خواهد با این تعبیر هر گونه جسمانیتى را از خدا نفى کند، چرا که تمام اجسام از اتم تشکیل یافته اند، و اتم تو خالى است ، و به این ترتیب آیه مى تواند یکى از معجزات علمى قرآن باشد.
ولى نباید فراموش کرد که ((صمد)) در اصل لغت به معنى شخص ‍ بزرگى است که همه نیازمندان به سوى او مى روند و از هر نظر پر و کامل است ، و ظاهرا بقیه معانى و تفسیرهاى دیگرى که براى آن ذکر شده ، به همین ریشه باز مى گردد.

یازهرا:Gol:

خادم ولایت;527687 نوشت:
به نام خدا

هر کارشناسی که میگوید میتوان به زبان فارسی هم آیه ای همانند قران آورد بیاید در همین تاپیک برای برسی موضوع.


این تاپیک محل بررسی چنین موضوعی نیست
توی ایندکس سایت همین الان تاپیک "آیا تحدی قرآن فقط به زبان فارسی است" موجوده

بنده کاری به ترجمعه ها ندارم.
صمد به معنی این است که خداوند از عالم بی نیاز است و عالم نسبت به خدا بی نیاز است.اما این معنی فقط یک معنی سطحی از آیه است.نه تفسیر تخصصی از آیه.

خلاصه ای از تفسیر ایه 2 سوره اخلاص

الله الصمد):(الله بی نیاز مطلق و مرجع و منتهای همه موجودات است )(صمد) یعنی قصد کردن با اعتماد، و خدای تعالی سید و بزرگیست که از هر سو به جانبش قصد می کنند تا حوایجشان را برآورد و تمام موجودات عالم متوجه او هستند ونیاز به او دارند.و اصولا هر چیزی که نام (شیی ء)بر آن صادق باشد در ذات و صفات و آثارش محتاج به خداست و هر چیزی در نهایت به سوی او منتهی می شود.و الف و لامی که بر سر کلمه (صمد)آمده است ، افاده حصر می کند، یعنی فقطخدای تعالی صمد مطلق است ، به خلاف (احد)که احتیاجی به الف و لام نداشت تاحصر را برساند، چون اصولا در باره احدی غیر خدا اطلاق نمی شود و تکرار نام (الله )در هر دو جمله به جهت این است که هر یک جمله ای مستقل هستند که در تعریف خدای تعالی کفایت می کنند و در عین حال هم به وسیله صفات ذاتی ، خداوند را معرفی کرده اند و هم به وسیله صفات فعلی (احد صفت ذاتی و صمد صفت فعلی است )بعضی مفسرین گفته اند کلمه صمد، هر چیز تو پری است که درونش خالی نباشد ودر نتیجه نه بخورد، نه بنوشد، نه بخوابد و به بزاید و نه زاییده شده باشد که اگر این تفسیردرست باشد آیه بعدی تفسیر کلمه (صمد)خواهد بود.

معناى اینکه خدا صمد است اینست که هر چیزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهى المقاصد است .
اصل در معناى کلمه (صمد) قصد کردن و یا قصد کردن با اعتماد است، وقتى گفته مى شود: (صمده، یصمده، صمدا) از باب (نصر، ینصر) معنایش این است که فلانى قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد، در حالى که بر او اعتماد کرده بود. بعضى از مفسرین این کلمه را - که صفت است - به معانى متعددى تفسیر کرده اند که برگشت بیشتر آنها به معناى زیر است : (سید و بزرگى که از هر سو به جانبش قصد مى کنند تا حوایجشان را برآورد) و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده همین معنا را مى دهد، پس خداى تعالى سید و بزرگى است که تمامى موجودات عالم در تمامى حوائجشان او را قصد مى کنند.
آرى وقتى خداى تعالى پدید آورنده همه عالم است، و هر چیزى که داراى هستى است هستى را خدا به او داده، پس هر چیزى که نام (چیز) صادق بر آن باشد، در ذات و صفات و آثارش محتاج به خدا است، و در رفع حاجتش او را قصد مى کند، همچنان که خودش فرموده : (الا له الخلق و الامر)، و نیز به طور مطلق فرموده : (و ان الى ربک المنتهى )، پس خداى تعالى در هر حاجتى که در عالم وجود تصور شود صمد است، یعنى هیچ چیز قصد هیچ چیز دیگر نمى کند مگر آنکه منتهاى مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسیله او است.
از اینجا روشن مى شود که اگر الف و لام بر سر کلمه (صمد) در آمده، منظور افاده حصر است، مى فهماند تنها خداى تعالى صمد على الاطلاق است، به خلاف کلمه (احد) که الف ولام بر سرش در نیامده، براى اینکه این کلمه با معناى مخصوصى که افاده مى کند در جمله اثباتى بر احدى غیر خداى تعالى اطلاق نمى شود، پس حاجت نبود که با آوردن الف و لام حصر احدیت را در جناب حق تعالى افاده کند، و یا احدیت معهودى از بین احدیت ها را برساند.
و اما اینکه چرا دوباره کلمه (الله ) ذکر شد، با اینکه ممکن بود بفرماید: (قل هو الله احد و صمد)؟ ظاهرا این تکرار براى اشاره به این معنا بوده که هر یک از دو جمله (هو الله احد) و (الله الصمد) مستقلا کافى در تعریف خداى تعالى است، چون مقام، مقام معرفى خدا به وسیله صفتى است که خاص خود او باشد، پس معنا چنین است که معرفت به خداى تعالى حاصل مى گردد چه از شنیدن جمله (هو الله احد) و چه از شنیدن (الله الصمد) چه آنجور توصیف و تعریف شود و چه اینجور.
و این دو آیه شریفه در عین حال هم به وسیله صفات ذات، خداى تعالى را معرفى کرده، و هم به وسیله صفات فعل. جمله (الله احد) خدا را به صفت احدیت توصیف کرده، که احدیت عین ذات است. و جمله (الله الصمد) او را به صفت صمدیت توصیف کرده که صفت فعل است، چون گفتیم صمدیت عبارت از این است که هر چیزى به سوى او منتهى مى شود.
بعضى از مفسرین گفته اند: کلمه (صمد) به معناى هر چیز توپرى است که جوفش خالى نباشد، و در نتیجه نه بخورد و نه بنوشد و نه بخوابد و نه بچه بیاورد و نه از کسى متولد شود. که بنابر این تفسیر، جمله (لم یلد و لم یولد) تفسیر کلمه (صمد) خواهد بود.
[ نظرات / امتیازها ]

آنگونه که فرموده اید آنقدر هم ساده نیست.


یازهرا:Gol:
مگر میشود کاری به ترجمه ها نداشته باشیم!!!
بگذریم
تمامی مواردی که در مورد صمد فرمودید توی اون شعر من هم میشه گفت.در واقع اصل حرف بی نیازی خداست.
حالا شما بفرمایید شعر بنده چه مشکلی داشت که نتونست در جواب تحدی "الله الصمد" باشه؟

به نام خدا

muiacir;527719 نوشت:
تمامی مواردی که در مورد صمد فرمودید توی اون شعر من هم میشه گفت.در واقع اصل حرف بی نیازی خداست.
حالا شما بفرمایید شعر بنده چه مشکلی داشت که نتونست در جواب تحدی "الله الصمد" باشه؟

جالب شد!

لطفا شعر خود را بیان بفرمایید و تمام مواردی که پیرامون صمد آمده است را درون شعر نشانمان دهید.

یعنی به موراد زیر اشاره داشته باشد.

((صمد)) کسى است که در منتهاى سیادت و آقائى است .
((صمد)) ذاتى است دائم ازلى و جاودانى .
((صمد)) وجودى است که جوف ندارد.
((صمد)) کسى است که نمى خورد و نمى آشامد.
((صمد)) کسى است که نمى خوابد.
در عبارت دیگرى آمده است ((صمد کسى است که قائم به نفس است و بى نیاز از غیر.))
((صمد)) کسى است که تغییرات و کون و فساد ندارد.

((صمد)) یعنی قصد کردن با اعتماد
((صمد)) دو ریشه اصلى دارد: یکى به معنى ((قصد)) است ، و دیگرى به معنى ((صلابت و استحکام ))
((صمد)) به معناى هر چیز توپرى است که جوفش خالى نباشد
و ... (بماند)

یازهرا:Gol:

با سلام خدمت کاربر محترم خادم ولایت
در خصوص ایه ای که در مورد والعصر بود بنده ان چیزی که فی البداهه به ذهنم امد را بیان کردم و اصلا رویش کار نشده بود و به صورت جدی هم بیان نکرده و نمیکنم در مورد این سوره هم بنده چیزی که به ذهنم امده را میگویم در جوابش هم فقط بنده را مواخذه کنید
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز // میکشم ناز *صمد* تا به همه ناز کنم

با نام خدا
عرض سلام خدمت کاربر محترم و گرامی دانش

دانش;527733 نوشت:
با سلام خدمت کاربر محترم خادم ولایت
در خصوص ایه ای که در مورد والعصر بود بنده ان چیزی که فی البداهه به ذهنم امد را بیان کردم و اصلا رویش کار نشده بود و به صورت جدی هم بیان نکرده و نمیکنم در مورد این سوره هم بنده چیزی که به ذهنم امده را میگویم در جوابش هم فقط بنده را مواخذه کنید
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز // میکشم ناز *صمد* تا به همه ناز کنم

هرچند بنده تحدی به زبان فارسی را اصلا قبول ندارم و عقیده ام بر این امر است که باید به زبان عربی باشد.
اما یک نکته: شما یک آیه بیاورید که از قران کمک نگرقته باشد.و آیه ای که به عنوان تحدی بیان میکنید بگونه ای باشد همانند قران اما خارج از قران.

اگر قرار بود اینگونه تحدی کنیم . خوب بجای الله صمد ، میگفتیم دانش صمد. نیازی به این شعر نبود.

اما بازهم یک نکته پیرامون شعری که بیان داشته اید.
این شعر در وصف خداست.تحدی نباید در وصف خدا باشد.
زیرا همانگونه که عرض کردم آیه 129 سوره توبه به مراتب از این شعر پر مغز تر است.
بخش اول این آیه میگوید ، و خدا کافی است.یعنی پر مغز تر از آن شعر است.

یازهرا:Gol:

با سلام
فکر میکنم شما معیار های مشابهت را در نظر نگرفته اید همانطور که در تاپیک ایا تحدی قران فقط به زبان عربی است عنوان شده مطلبی ادبی. برای مشابهت یا باید کاملا مساوی باشد که این غیر منطقی است و یا باید شبیه باشد مثلا در جواب بسم الله الرحمن الرحیم میشود گفت بسم الله العالم و العلیم همان طور که میبینید از لحاظ ساختاری مشابهت صورت گرفته ولی از لحاظ معنایی نا ممکن است کلماتی هم معنی پیدا بشود که ساختاری مشابه نیز داشته باشد و این در مورد تمام متون و زبان ها نیز جاریست پس این درست نیست که بگوییم نمیتوانید از ان کلمات استفاده کنید زیرا در این صورت تحدی وجهی نا معقول به خود میگیرد
در مورد این جمله هم درست میفرمایید و بنده هم تحدی به این شکل را درست نمیدانم و تحدی خود را در تاپیکی مجزا(تحدی من به قران به زبان فارسی) به صورت جدی تر عنوان کرده ام
موفق باشید

به نام خدا
سلام

دانش;527743 نوشت:
با سلام
فکر میکنم شما معیار های مشابهت را در نظر نگرفته اید همانطور که در تاپیک ایا تحدی قران فقط باید به زبان عربی باشد یا خیر عنوان شده مطلبی ادبی. برای مشابهت یا باید کاملا مساوی باشد که این غیر منطقی است و یا باید شبیه باشد مثلا در جواب بسم الله الرحمن الرحیم میشود گفت بسم الله العالم و العلیم همان طور که میبینید از لحاظ ساختاری مشابهت صورت گرفته ولی از لحاظ معنایی نا ممکن است کلماتی هم معنی پیدا بشود که ساختاری مشابه نیز داشته باشد و این در مورد تمام متون و زبان ها نیز جاریست پس این درست نیست که بگوییم نمیتوانید از ان کلمات استفاده کنید زیرا در این صورت تحدی وجهی نا معقول به خود میگیرد
در مورد این جمله هم درست میفرمایید و بنده هم تحدی به این شکل را درست نمیدانم و تحدی خود را در تاپیکی مجزا به صورت جدی تر عنوان کرده ام
موفق باشید

تحدی به زبان فارسی غلط است زیرا کلمات فارسی به هیچ وجه فصاحت کلمات عربی را ندارند.
یکی از ویژگی های آیات قران کریم فصاحت و بلاغت بسیار بالای این آیات است.و هر آیه ای که به عنوان تحدی میخواد بیان شود ابتدا باید در حدی باشد که کلماتش همانند کلمات قران آن بلاغت و فصاحت را داشته باشد.
بنده تحدی به زبان غیر عربی را قبول ندارم و سعی میکنم پیرامونش بحثم نکنم.
هروقت کلماتی در زبان غیر عرب آورده اید که در بلاغت و فصاحت همانند کلمات عربی بودند و با آنها آیه ای آورده اید آنگاه وارد بحث میشوم.

پیرامون بسم الله الرحمن الرحیم.
این که بجای بسم الله الرحمن الرحیم بگویم بسم الله قاسم الجبارین یا ... تحدی نیست.
زیرا رحمن و رحیم دو صفت از اوصاف خداوند هستند و این امر که شخصی بیاید بجای دوصفت خداوند دو صفت دیگر را بگذارد تحدی حساب نمیشود.
دلیل این امر که قرآن با بسم الله الرحمن الرحیم شروع میشود برای این است که قران را با دو صفت رحمت بیان کند.
این ترجمه که میگویند به نام خداوند بخشنده مهربان کاملا غلط است.
معنی بسم الله الرحمن الرحیم میشود به نام خداوند بخشده ی بخشاینده. یعنی دو صفت از بزرگترین صفات رحمت خداوند.
رحمت بخشندگی دنیوی خداست که همگان حتی کافران از آن برخوردارند ، مانند تمام نعمات روی زمین.
بخشایند یا رحیم بودن خداوند منشاء اخروی دارد و فقط شامل حال مومنین میشود نه همه کس.
و دیگر موارد که از حد این تاپیک فراتر است.

یازهرا:Gol:

با سلام
جناب خادم ولایت بنده دوستان دیگر به اندازه کافی درمورد عربی بودن یا نبودن تحدی بحث کردیم و به نتیجه هایی رسیدیم حالا شما اگر دوست ندارید قبول بکنید خود میدانید بنده هم نه وقت و نه حوصله ان را دارم در این تاپیک دوباره ان ها را بازگو کنم
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم هم جوابتان را در پست قبل دادم اگر بدون تعصب بخوانید شاید نتیجه ی دیگری بگیرید
موفق باشید

muiacir;527477 نوشت:
تاپیک جالب شد ، حرف دوتا بچه مسلمون با هم فرق کرد.

سلام بر شما

شما هم بچه مسلمان هستید و حرف ما سه نفر فرق می کند مهم نیست
مهم این است که ببینیم حرف کدام بر قران و عقل و منطق استوار است

muiacir;527477 نوشت:
پی نوشت 1 : وقتی خود نویسنده کتاب یه ادعا کرده باشه و میدون رو داده باشه دست طرفداراش بهتر از این هم انتظار نمیره.
بگذریم

دوست گرامی نویسنده کتاب به یک سوره و حداقلش به یک حدیث تحدی کرده
معنای سوره که کاملا مشخصه

و معنای حدیث هم شامل سخنی می شود که با معنی و حاوی رساننده یک پیام باشد

. «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً»[3]
«بگو اگر جن و انس اتفاق كنند كه همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد، هرچند یكدیگر را در این كار كمك كنند».[4]
2. «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ».[5]
«آیا آن‎ها می‎گویند: «او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است»؟ بگو: «اگر راست می‎گویید، یك سوره همانند آن بیاورید، و غیر از خدا هر كس را می‎توانید (به یاری) طلبید!»
3. «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ»
«آیا می‎گویند: «او به دروغ این قرآن را به خدا نسبت داده و ساختگی است؟» بگو: «اگرراست می‎گویید، شما هم ده سوره‎ی ساختگی همانند این قرآن را بیاورید؛ و تمام كسانی را كه می‎توانید، ـ غیر از خدا ـ برای این كار دعوت كنید!».
4. «أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یُؤْمِنُونَ فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِینَ»[6].
«یا می‎گویند: قرآن را به خدا افترا بسته؟ ولی آنان ایمان ندارند، اگر راست می‎‏گویند سخنی همانند آن بیاورند.»
5. «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِینَ»[7]
«و اگر درباره آن چه بر بنده خود (پیامبر) نازل كرده‎ایم شك و تردید دارید، (دست كم) یك سوره همانند آن بیاورید، و گواهان خود را ـ غیر خدا ـ فرا خوانید اگر راست می‎گویید. پس اگر چنین نكردید ـ كه نخواهید كرد ـ از آتشی بترسید كه هیزم آن، (بدن‎های مردم (گنهكار) و سنگها (بتها) است، و برای كافران آماده شده است!».

من هیچگاه از اول هم نگفتم والعصر تنها را جواب دهید بلکه گفتم سوره والعصر

و اینکه گفتم تنها یک ایه را تحدی کنید سخن من بود و سخن خدا نیست
و ان درخواست شخصی حقیر از شما بود

و الان هم بر سر این درخواست شخصی هستم و اگر می توانید همان کلمه واعصر را تحدی کنید
که تا به حال جوابی از شما ندیدم

muiacir;527477 نوشت:
پی نوشت 2 : شما پزشک ارتوپد هستین؟اگر ارتوپد هستین که باید بگم انگشت در حال حاضر ساختن که 85 درصد تمام حرکات ظریف یه انگشت معمولی رو میتونه انجام بده(بستن بند کفش، بستن دکمه ، نخ کردن سوزن ، نگه داشتن سکه و ....) و شک نکنین توی چند سال آینده این 85 به 100 میرسه چه بسا از 100 هم میگذره و کارهایی که یه انگشت نمیتونه انجام بده رو انجام میده.
اگرم پزشک نیستین یا ارتوپد نیستین یا از بر و بچه های ارتوپد فنی نیستین که احتمالا مثل تحدی قرآن کاملا متعصبانه و بدون علم میخواین ادعا کنین که این 85 درصد هیچ وقت به 100 نمیرسه

عزیز اون انگشتی که هم ساختن با اتصال به بدن انسان قادر به انجام کار است و در حقیقت ان انگشت مصنوعی مثل یک ابزاز متصل به انسان است

و ان هنر نیست اگر اینطوری باشه که رباط ها مثال بهتری هستند

شما اگر توانستید یک بند انگشت بسازید که زندگی به تنهایی در ان وجود داشته باشد ان وقت ادعایتان قابل قبول است

موفق باشید

به نام خدا
سلام

دانش;527749 نوشت:
با سلام
جناب خادم ولایت بنده دوستان دیگر به اندازه کافی درمورد عربی بودن یا نبودن تحدی بحث کردیم و به نتیجه هایی رسیدیم حالا شما اگر دوست ندارید قبول بکنید خود میدانید بنده هم نه وقت و نه حوصله ان را دارم در این تاپیک دوباره ان ها را بازگو کنم
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم هم جوابتان را در پست قبل دادم اگر بدون تعصب بخوانید شاید نتیجه ی دیگری بگیرید
موفق باشید

دوست کرامی بنده کاری ندارم شما با چه کسانی به مناظره نشسته اید و به نتیجه رسیده اید که تحدی به زبان غیر عرب هم قبول است.

مهم آیات قران است وقتی خداوند میگوید کسی نمی تواند هماند قران آیه ای بیاورد یعنی باید تمام ویژگی های یک آیه قران را داشته باشد.

اولین و مهمترین ویژگی آیات قرآن عربی بودن آن است ، ظاهرا دوستانی که با شما هم عقیده هستند دلیل این امر که چرا قرآن عربی نازل شد را نمیدانند.

پیرامون بسم الله الرحمن الرحیم : ساده تر بیان میکنم
اینکه شما بیایید بجای دوصفت رحمن و رحیم خداوند ، دو صفت دیگرش را بیان کنید آیه ای جدید بیان نکرده اید.
در توان این تاپیک نیست کلمه بسم الله را باز کنم.سپس پیرامون صفات بعد از ان بحث کنم.
در نتیجه تحدی در این زمینه غیر قابل ممکن است. و کاملا بی معنی است.

یازهرا:Gol:

موضوع قفل شده است