جمع بندی آیا تورات تحریف شده است؟!

تب‌های اولیه

196 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا تورات تحریف شده است؟!

با سلام

در آیه 43 سوره مائده آمده است:

و چگونه تو را داور قرار مى‏دهند با آنكه تورات نزد آنان است كه در آن حكم خدا [آمده] ست‏سپس آنان بعد از اين [طلب داورى] پشت مى‏كنند و [واقعا] آنان مؤمن نيستند
این آیه کاملا نشان میدهد حداقل تورات زمان پیامبر تورات واقعی بوده اما اگر تورات الان با تورات زمان پیامبر فرق میکند پس قرآن برای تمامی زمانها نیست و این سخنش بیهوده است اما اگر تورات تحریف نشده است چرا علمای اسلام تاکید بر تحریف آن دارند؟!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شعیب

[=times new roman]با سلام خدمت شما دوست عزیز
[=times new roman]آیه 42 و 43 درباره درخواست قضاوت یهود از پیامبر و اجرای حکمی بوده است :
سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُکَ فَاحْکُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوکَ شَيْئاً وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ(آنها سخت شنونده و پذیرنده دروغ و خورنده حرامند ( مردمشان از علمای خود دروغ می پذیرند و علمائشان از مردم رشوه می گیرند ) پس اگر به نزد تو آمدند خواهی میان آنها داوری کن یا از آنان روی برتاب ، و اگر روی برتافتی هرگز هیچ زیانی به تو نمی رسانند ، و اگر داوری کردی میانشان به عدل و داد داوری کن ، زیرا خدا عدالت پیشگان را دوست دارد.)
وَ کَيْفَ يُحَکِّمُونَکَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فيها حُکْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنينَ(و چگونه تو را داور قرار می دهند با آنکه تورات که حکم خدا در آن است نزد آنهاست! آن گاه پس از آن ( داوری ) روی برمی تابند ( با اینکه حکم تو مطابق کتابشان است ) و آنها ( به کتاب خود نیز ) ایمان ندارند.)
[=times new roman][=times new roman]
[=times new roman][=times new roman][=times new roman]باید توجه داشت که اولا - ما تمام تورات را تحریف یافته نمى دانیم بلکه قسمتى از آن را مطابق واقع مى دانیم و اتفاقا حکم فوق از این احکام تحریف نایافته مى باشد ثانیا - تورات هر چه بوده نزد یهودیان یک کتاب آسمانى و تحریف نایافته محسوب مى شده با این حال آیا جاى تعجب نیست که آنها به آن عمل نکنند؟!.
[=times new roman][=times new roman][=times new roman]
[=times new roman][=times new roman][=times new roman]باید دانست که حکم مزبور یعنى (حکم سنگسار کردن زن و مردى که زناى محصنه کرده اند) در تورات کنونى در فصل بیست و دوم از سفر تثنیه آمده است .
تعجب از این است که آنها تورات را یک کتاب منسوخ نمى دانند، و آئین اسلام را باطل مى شمرند با این حال چون احکام تورات موافق امیالشان نیست آن را رها کرده و به سراغ حکمى مى روند که از نظر اصولى با آن موافق نیستند. و از آن عجبتر اینکه بعد از انتخاب تو براى داورى ، حکم تو را که موافق حکم تورات است چون بر خلاف میل آنها است نمى پذیرند.
(ثم یتولون من بعد ذلک ).
حقیقت این است که آنها اصولا ایمان ندارند و گر نه با احکام خدا چنین بازى نمى کردند.
(و ما اولئک بالمؤ منین ).
[=times new roman]
پس تورات در دست یهودیان درزمان پیامبر در برخی از احکامش تحریف شده و در برخی تحریف نشده بود همانند توراتی که الان موجود است که حکم سنگسار در آن موجود است:
[=times new roman]در اصحاح بیست و دوم از سفر تثنیه از تورات عربى چاپ کمبروج سال 1935 میلادى چنین آمده :[=times new roman]
(22) اگر مردى دیده شود که با زنى شوهر دار در بسترى جمع شده ، باید هر دو کشته شوند، هم آن مرد که با زن جمع شده ، و هم زن تا به این وسیله شر از میان بنى اسرائیل کنده شود (23) اگر دخترى باکره که نامزد مردى شده به مردى برخورد کند و آن مرد در آن شهر با وى جمع شود(24) باید آن دو را به طرف دروازه آن شهر بیرون ببرید و هر دو را سنگ باران کنید تا بمیرند، آن دختر به جرم اینکه در شهر بود و مى توانست فریاد بزند و براى حفظ ناموس خود مردم را به کمک طلب کند و آن مرد را به جرم اینکه زن صاحب شوهرى را ذلیل و بى آبرو کرده ، پس به وسیله سنگباران شر را از بین خود بیرون کنید.
[=times new roman]و این عبارت بطورى که ملاحظه مى کنید حکم رجم را مخصوص ‍ بعضى از صور زناى محصنه کرده ، آن صورتى که زنا در شهر واقع شود و زن نامزد داشته باشد.
[=times new roman]
یهود زمان پیامبر وقتی که یکی از ثروتمندان و صاحب منسبان اجتماعی جامعه زنای محصنه می کرد از این حکم فرار می کردند و اجرا نمی کردند زمان پیامبر همچین اتفاقی برای یکی از بزرگان یهود خیبر افتاد و برای فرار از حکم سنگساری که در تورات بود به پیامبر رجوع کردند تا بین آنها حکم را اجرا کند به امید این که حکم اسلام سبک تر است. که بعد از بیان حکم اسلام آنها سر باز زدند آنگاه آیات مذکور نازل شد.
پس تورات همان گونه که اکنون کاملا تحریف نشده و مصون از تحریف هم نیست در زمان پیامبر هم در برخی از احکام تحریف نشده بود.

[=times new roman]در ادامه برای اطلاع بیشتر داستان مراجعه یهود به پیامبر را می آوریم:
[=times new roman]

در مجمع البیان در تفسیر آیه : (( یا ایها الرسول لا یحزنک الذین یسارعون فى الکفر... )) ، از امام باقر (علیه السلام ) روایت آورده که فرمود: زنى از اشراف خیبر با مردى از اشراف همان قبیله زنا کرد و هر دو هم محصن بودند، یعنى هم زن شوهر داشت و هم مرد همسر داشت احبار یهودیان از سنگسار کردن آن دو به خاطر اینکه از اشراف بودند کراهت داشتند، نامه اى به یهودیان مدینه نوشتند که از پیامبر اسلام حکم این مساله را بپرسند به این امید که حکم اسلام آسان تر از حکم تورات که سنگسار است باشد،
سرانجام عده اى از یهودیان مدینه از قبیل کعب بن اشرف ، کعب بن اسید، شعبة بن عمرو، مالک بن صیف و کنانة بن ابى الحقیق و جمعى دیگر به سوى رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) به راه افتادند و چون شرفیاب حضور حضرتش شدند، عرضه داشتند: اى محمد خبر بده ما را که حکم مرد زنا کار و زن زنا کارى که هر دو محصن باشند چیست ؟ و چه حدى باید بر آن دو جارى شود؟ رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) فرمود: آیا هر حکمى که من بکنم قبول مى کنید و به حکم من راضى مى شوید؟ گفتند: بله ، در این میان جبرئیل نازل شد و حکم سنگسار را بیاورد و رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) فرمود حد آن دو، سنگسار شدن است ولى یهودیان حاضر نشدند آن حکم را بپذیرند جبرئیل به رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) عرضه داشت : مردى به نام ابن صوریا را که به این نام و نشان است بین خود و این یهودیان حکم قرار بده .

رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) از آن جمع پرسید جوانى امرد را که موى صورتش نروئیده و سفید چهره و لوچ است مى شناسید که در فدک منزل دارد؟ و نامش ابن صوریا است ؟ گفتند: بله ، مى شناسیم ، پرسید، او چگونه شخصى است در بین شما؟ عرضه داشتند: او اعلم علماى یهود است که فعلا در روى زمین باقى مانده ، او از هر کس دیگرى به آنچه خداى تعالى بر موسى نازل کرده داناتر است ، حضرت فرمود: پس ‍ بفرستید تا بیاید، یهودیان پیکى روانه فدک کردند و عبدالله بن صوریا را آوردند. رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) به او فرمود: من تو را به آن خدائى سوگند مى دهم که جز او هیچ معبودى نیست ، همان خدائى که تورات را بر موسى نازل کرد و دریا را براى شما بنى اسرائیل شکافت و شما را از غرق نجات داد و فرعون و فرعونیان را غرق کرد، همان خدائى که ابر را بر سر شما سایبان نمود، آن خدائى که بر شما من و سلوى نازل کرد آیا در کتابتان حکم سنگسار را براى مرد و زن زنا کار دیده اى یا نه ؟ ابن صوریا گفت : به همان خدائى که مشخصاتش را برایم شمردى سوگند مى خورم که آرى چنین حکمى در تورات هست و به همان خدا سوگند که اگر ترس آن نبود که خداى تعالى پروردگار تورات مرا به جرم دروغ بستن به تورات و تحریف آن آتش بزند هرگز این اعتراف را نزد تو نمى کردم و لیکن اى محمد تقاضا دارم بگوئى که حکم زناى محصنه در کتاب تو چیست ؟ حضرت فرمود: حکم زنا در قرآن این است که اگر چهار نفر شاهد شهادت دهند که دیده اند آلت تناسل مرد همچون میل در سرمه دان داخل در فرج زن است ، واجب است بر حاکم که آن زن و مرد را رجم کند، ابن صوریا گفت : خداى تعالى در تورات نیز همین حکم را نازل کرده . رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) به وى فرمود: پس اولین بارى که حکم خدا را نادیده گرفتید چه زمانى بود؟ گفت : هر وقت زنى از اشراف زنا مى کرد رهایش مى کردیم و چون زنى از طبقه ضعیف جامعه ، زنا مى کرد حد سنگسار را بر او جارى مى ساختیم و همین باعث شد که زنا در میان اشراف شایع شد، این وضع به همین صورت بود تا اینکه پسر عموى یکى از پادشاهان ما زنا کرد و ما سنگسارش نکردیم ، چیزى نگذشت مردى دیگر از طبقه پایین جامعه ، زنا کرد همینکه خواستیم سنگسارش ‍ کنیم گفت به هیچ وجه نمى گذارم سنگسارم کنید مگر بعد از آنکه پسر عموى شاه را سنگسار کنید (و چون آبروى علماى یهود را در خطر دیدیم ) جمع شدیم و از پیش خود حدى براى زناى محصنه معین کردیم که آسانتر از سنگسار باشد و در اشراف و غیر اشراف یکسان اجرا گردد و آن تازیانه و داغ نهادن بود، به این نحو که چهل ضربه شلاق بخورد و سپس صورتش را سیاه کنند و مرد زنا کار را بر الاغى و زن زنا کار را بر الاغى دیگر سوار کنند آن هم به این نحو که روى آن دو به طرف دم الاغ باشد و بعد آن دو را در شهر بگردانند، از آن به بعد حکم زناى محصنه به جاى رجم ، چنین شکنجه اى شد.
یهودیان ابن صوریا را به ملامت گرفتند که چه زود اسرار یهودیت را به او گفتى و تو براى حل این مشکلى که براى آن به تو مراجعه کردیم اهلیت نداشتى و لیکن چون غایب بودى نخواستیم در پاسخ محمد که مى پرسید: چنین مردى را در فدک مى شناسید از تو بد گوئى کنیم (و بگوئیم ما حکمیت او را قبول نداریم )، ابن صوریا گفت : من براى این اعتراف کردم که او مرا به تورات سوگند داد و اگر این نبود هرگز سر یهودیت را فاش نمى کردم و بالاخره رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) دستور داد آن زن و مرد یهودى را در جلو در مسجدش سنگسار کردند و ابن صوریا عرضه داشت : من اولین عالم یهودى بودم که امر تو را بعد از آنکه دیگران پنهانش کرده بودند هویدا ساختم ، خداى تعالى در این مورد این آیه را نازل کرد: (( یا اهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم کثیرا مما کنتم تخفون من الکتاب و یعفوا عن کثیر )) ، ابن صوریا چون این آیه را شنید برخاست و دو دست خود را (به عنوان التماس ) بر دو زانوى رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) گذاشت و سپس گفت : من در موقعیتى هستم که به خدا و به تو پناه مى برم ، آنچه را هم که مامور شده اى چشم پوشى کنى بیان کن رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) اعتنائى به او نکرد.

mir@;521238 نوشت:
با سلام

در آیه 43 سوره مائده آمده است:

و چگونه تو را داور قرار مى‏دهند با آنكه تورات نزد آنان است كه در آن حكم خدا [آمده] ست‏سپس آنان بعد از اين [طلب داورى] پشت مى‏كنند و [واقعا] آنان مؤمن نيستند
این آیه کاملا نشان میدهد حداقل تورات زمان پیامبر تورات واقعی بوده اما اگر تورات الان با تورات زمان پیامبر فرق میکند پس قرآن برای تمامی زمانها نیست و این سخنش بیهوده است اما اگر تورات تحریف نشده است چرا علمای اسلام تاکید بر تحریف آن دارند؟!

ضمن تائيد كلي توضيح ارائه شده توسط كارشناس محترم لازم به دكر اين نكته است كه يهود سنگسار را مجازاتي خشن مي پنداشتند و سعي داشتند اين حكم را خفيف سازند در اين فقره گمان يهود اين بود كه شايد جناب محمد كه به نظر پيامبر رحمت بود حكمي سبك صادر كند و اجراي اين حكم ملغي شود - در تفسير رازي امده است كه يهود قصد امتحان جناب محمد را داشتند تا كذب بودن ادعاي او ثابت شود اگر حكمي غير از تورات از جانب جناب محمد صادر ميشد كه نشد چون ميگفتند اين شخص پيام جديدي ندارد و اگر راي ديگري ميداد او را به شكستن قوانين تورات متهم ميكردند
با تمام اين توصيفات بايد ياد اور شد كه قران به هيچ وجه معتقد به تحريف تورات و انجيل نيست بلكه معتقد به تحريف تورات توسط ملايان يهود بود كه هنگام تلاوت تورات زبان خود را ميچرخاندند تا معني ديگري غير از واقع آن و همين طور گاه متن تورات را كم و زياد ميكردند
تا قرن چهارم هجري هم مفسرين و متكلمين اسلامي نيز ادعاي تحريف تورات را نداشتند - پس از قرن چهارم كه مسلمين به ترجمه و مطالعه تورات و انجيل پرداختند با تناقضات زيادي در ادعاي قران و تورات موجود است بحث تحريف متني تورات و انجيل را پيش كشيدند

mir@;521238 نوشت:
با سلام

در آیه 43 سوره مائده آمده است:

و چگونه تو را داور قرار مى‏دهند با آنكه تورات نزد آنان است كه در آن حكم خدا [آمده] ست‏سپس آنان بعد از اين [طلب داورى] پشت مى‏كنند و [واقعا] آنان مؤمن نيستند
این آیه کاملا نشان میدهد حداقل تورات زمان پیامبر تورات واقعی بوده اما اگر تورات الان با تورات زمان پیامبر فرق میکند پس قرآن برای تمامی زمانها نیست و این سخنش بیهوده است اما اگر تورات تحریف نشده است چرا علمای اسلام تاکید بر تحریف آن دارند؟!


با سلام
در این تاپیک بدرستی به نکات تحریف شده اشاره کرده ایم
[h=1] آیا واقعا انجیل تحریف شده است ؟[/h]
.
.

شعیب;522405 نوشت:
آیه 42 و 43 درباره درخواست قضاوت یهود از پیامبر و اجرای حکمی بوده است :

با سلام خدمت کارشناس گرامی.
اگر ادامه آیات را تا آیه 48 به دقت بخوانید خواهید دانست که نه تنها تورات که در ادامه به مسیحیان هم دستور داده که به کتاب خود عمل کنند. در واقع شما نمی توانید منظور نظر آیه را به همان شان نزولی که در تفاسیر آمده محدود کنید. زیرا در شان نزول آیه نگفته که مسیحیان نزد رسول الله آمدند. ولی آیات بعدی مسیحیان را هم خطاب قرار داده. متاسفانه برخی علمای اسلام هر جا لازم باشد آیات قرآن را برای تمام زمان ها و مکان ها می دانند و هر جا هم به ضررشان باشد آیات مذکور را مختص به شان نزول می دانند و از کلی بودن خارج می کنند.
در واقع خداوند از این اتفاقی که برای پیامبر افتاده می خواست یک حکم کلی بدهد. و ان این است که :
ما اين كتاب [قرآن] را به‏درستى به سوى تو نازل كرديم در حالى كه تصديق كننده كتاب‏هاى پيش از خود و گواه صادق بر [حقّانيّت همه] آنان است ؛ پس ميان آنان بر طبق آنچه خدا نازل كرده است داورى كن ، و [به هنگام داورى] از حقّى كه به سوى تو آمده [اطاعت كن و] از هواهاى نفسانى آنان پيروى مكن . براى هر يك از شما شريعت و راه روشنى قرار داديم . و اگر خدا مى‏خواست همه شما را امت واحدى قرار مى‏داد ، ولى مى‏خواهد شما را نسبت به آنچه به شما داده امتحان كند ؛ پس به سوى كارهاى نيك بر يكديگر پيشى گيريد . بازگشت همه شما به سوى خداست ؛ نهايتاً شما را به آنچه همواره درباره آن اختلاف مى‏كرديد آگاه مى‏كند.«48» مائده
در واقع خداوند می گوید که شما امت واحد نیستید. و حال که نیستید شریعت واحد هم ندارید. برای هر قومی شریعتی قرار داده و می خواهد انسان را امتحان کند.
شاید بگوید هر شریعتی در زمان خودش معتبر بوده است. ولی در آیه به هیچ عنوان قید زمان نیامده. و همه انسان ها در تمام زمانها را شامل می شود.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;522763 نوشت:
اگر ادامه آیات را تا آیه 48 به دقت بخوانید خواهید دانست که نه تنها تورات که در ادامه به مسیحیان هم دستور داده که به کتاب خود عمل کنند. در واقع شما نمی توانید منظور نظر آیه را به همان شان نزولی که در تفاسیر آمده محدود کنید. زیرا در شان نزول آیه نگفته که مسیحیان نزد رسول الله آمدند. ولی آیات بعدی مسیحیان را هم خطاب قرار داده. متاسفانه برخی علمای اسلام هر جا لازم باشد آیات قرآن را برای تمام زمان ها و مکان ها می دانند و هر جا هم به ضررشان باشد آیات مذکور را مختص به شان نزول می دانند و از کلی بودن خارج می کنند.

با سلام خدمت شما دوست عزیز
اول این که سوال درباره با آیه 42 و 43 بود نه آیات بعد از آن و سوال درباره تحریف پذیری یا عدم آن در زمان رسول خدا و هم اکنون بود که جواب هم متناسب با سوال گذشت و الا احکام جزائی اسلام آنقدر زیاد هست که یکی پس از دیگری می تواند مطرح شود ولی جای آن اینجا نیست.
به عبارت دیگر سوال از تورات بود نه انجیل و الا حرف در این باب زیاد است و جواب باید ناظر به سوال باشد نه بیشتر
ثانیا همانگونه که مستحضرید شان نزول آیه مخصص معنا نیست و یک شان نزول می تواند بابی باشد برای بیان یک سری از معارفی که برای جامعه نیاز است.
در مانحن فیه هم آمدن یهود باعث شد که حکم این مراجعه برای حکم کردن بین یهود برای پیامبر بیان شود که خدا پیامبر را مخیر ساخته که حکم کند یا آنها را رد کند و به کتاب خودشان ارجاع دهد و هم این حکم را برای دیگر اهل کتاب بیان کرده که همان نصرانی های زمان پیامبر بودند چرا که اسلام قصد معارضه با ادیان آسمانی را نداشت و برای زندگی آنها در لوای دین خودشان هم برنامه ارائه کرده است.

شریعت عقلانی;522763 نوشت:
متاسفانه برخی علمای اسلام هر جا لازم باشد آیات قرآن را برای تمام زمان ها و مکان ها می دانند و هر جا هم به ضررشان باشد آیات مذکور را مختص به شان نزول می دانند و از کلی بودن خارج می کنند.

کمی آهسته تر.
عرض شد که جواب ناظر به سوال است و الا جاودانگی آیات قرآن در آن شکی نیست.
همین آیات برای عصر ما و حکومت اسلامی ما نیز راه گشاست تا جایی که محاکم قضایی ما در مراجعه پیروان ادیان دیگر مخیر اند بین حکم بر اساس حقوق اسلامی و ارجاع آنها به حقوق برگرفته از کتاب خودشان.
امام علی (ع) بعد از ماجرای غصب خلافت از ایشان و دعاوی که در جامعه رخ می داد و ناکامی خلفا در رد و فصل آنها بارها فرمودند: اگر می گذاشتند با مسلمان با قرآن و با یهودی با تورات و با مسیحی با انجیل حکم می کردم.

شریعت عقلانی;522763 نوشت:
در واقع خداوند می گوید که شما امت واحد نیستید. و حال که نیستید شریعت واحد هم ندارید. برای هر قومی شریعتی قرار داده و می خواهد انسان را امتحان کند.
شاید بگوید هر شریعتی در زمان خودش معتبر بوده است. ولی در آیه به هیچ عنوان قید زمان نیامده. و همه انسان ها در تمام زمانها را شامل می شود.
و من الله توفیق

دوست عزیز
بارها عرض شد که برای فهم صحیح آیات قرآن و دادن حکم کلامی و فقهی در آن باید تمام آیات را با هم دید چرا که قرآن ناسخ و منسوخ دارد نص و ظاهر دارد محکم و متشابه دارد و الا جزئئ نگری در قرآن باعث تفسیر به رای می شود.
هر وقت آن آیه را دیدید آیات زیر را که انحصر حقانیت دینی را در اسلام می داند را نیز ببینید که گرفتار جزئی نگری و تفسیر به رای نشوید
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ

شعیب;522849 نوشت:
اول این که سوال درباره با آیه 42 و 43 بود نه آیات بعد از آن و سوال درباره تحریف پذیری یا عدم آن در زمان رسول خدا و هم اکنون بود که جواب هم متناسب با سوال گذشت و الا احکام جزائی اسلام آنقدر زیاد هست که یکی پس از دیگری می تواند مطرح شود ولی جای آن اینجا نیست.
به عبارت دیگر سوال از تورات بود نه انجیل و الا حرف در این باب زیاد است و جواب باید ناظر به سوال باشد نه بیشتر

با سلام خدمت استاد عزیز.
مگر تفسیر کردن برخی آیات قرآن با آیات دیگر قرآن ایرادی دارد. مگر تفسیر المیزان معروف به تفسیر قرآن با قرآن نیست. خوب ما هم آیات 42 و 43 را با آیات بعدی اش تا 48 تفسیر کردیم. چه اینکه اگر آیات دیگر از جای دیگری هم استفاده می کردیم باز ایرادی نبود. منتها اولویت با آیات بعدی است.
شعیب;522849 نوشت:
در مانحن فیه هم آمدن یهود باعث شد که حکم این مراجعه برای حکم کردن بین یهود برای پیامبر بیان شود که خدا پیامبر را مخیر ساخته که حکم کند یا آنها را رد کند و به کتاب خودشان ارجاع دهد و هم این حکم را برای دیگر اهل کتاب بیان کرده که همان نصرانی های زمان پیامبر بودند چرا که اسلام قصد معارضه با ادیان آسمانی را نداشت و برای زندگی آنها در لوای دین خودشان هم برنامه ارائه کرده است.

در آیات اشاره شده هیچ اشاره ای به این نشده که باید اهل انجیل به کتاب خود فقط در همین حکم عمل کنند. بلکه گفته باید اهل تورات و انجیل به کتاب خود عمل کنند و قید خاصی هم که دستور قرآن را مختص به حکم اشاره شده بداند نیست.

شعیب;522849 نوشت:
عرض شد که جواب ناظر به سوال است و الا جاودانگی آیات قرآن در آن شکی نیست.
همین آیات برای عصر ما و حکومت اسلامی ما نیز راه گشاست تا جایی که محاکم قضایی ما در مراجعه پیروان ادیان دیگر مخیر اند بین حکم بر اساس حقوق اسلامی و ارجاع آنها به حقوق برگرفته از کتاب خودشان.
امام علی (ع) بعد از ماجرای غصب خلافت از ایشان و دعاوی که در جامعه رخ می داد و ناکامی خلفا در رد و فصل آنها بارها فرمودند: اگر می گذاشتند با مسلمان با قرآن و با یهودی با تورات و با مسیحی با انجیل حکم می کردم.

خوب ما هم که همین را گفتیم. یعنی شریعت های یهود و نصارا هنوز در زمان اسلام معتبر است و منسوخ نشده است. شما هم همین نظر را دارید؟

شعیب;522849 نوشت:
بارها عرض شد که برای فهم صحیح آیات قرآن و دادن حکم کلامی و فقهی در آن باید تمام آیات را با هم دید چرا که قرآن ناسخ و منسوخ دارد نص و ظاهر دارد محکم و متشابه دارد و الا جزئئ نگری در قرآن باعث تفسیر به رای می شود.
هر وقت آن آیه را دیدید آیات زیر را که انحصر حقانیت دینی را در اسلام می داند را نیز ببینید که گرفتار جزئی نگری و تفسیر به رای نشوید
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ

ما در کنار آیات اشاره شده این آیات را هم دیده ایم. برای همین هم باید تفسیری ارایه داد که با هیچ کدام از این آیات تعارض نداشته باشد.
قرآن به تمام ادیان را اسلام می نامد. و این شریعت است که متفاوت است. در واقع از آدم تا خاتم دین الهی یکی بوده و هست. تغییری نکرده. اصولش هم بر اساس ایه 62 سوره بقره ایمان به خدا و روز جزا و عمل صالح است. لذا این تغییری که مشاهده می شود در شریعت هاست نه ادیان.
در تایید این مطلب باید این آیات را هم خواند :
مسلمان خواندن ابراهیم و فرزندان آن :
« وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ = توصیه کرد ابراهیم به فرزندان خویش و نوه اش یعقوب که ؛ ای فرزندان من ، خداوند برای شما این دین را برگزید ، پس نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید » ( البقرة : ۱۳۲)
و بدون فاصله از یعقوب ( اسرائیل ) و فرزندانش ( بنی اسرائیل ) نقل می کند که ؛ « أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ = آیا شما حضور داشتید و شاهد بودید که یعقوب در هنگامه ی مرگ خویش از فرزندانش پرسید : چه چیزی را پس از مرگ من می پرستید ؟ و آنان گفتند : خدای تو و پدران تو ؛ ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می پرستیم ، خدایی یگانه و ما به او تسلیم شده ایم و مسلمانیم » ( البقرة : ۱۳۳ )
همین عنوان در باره ی ؛ « نوح ، لوط ، موسی ، عیسی ، حواریون ، سلیمان ، بلقیس ، فرعون و … » آمده است که با عبارات « اسلمت = اسلام آوردم یا تسلیم حق شدم » یا « انا من المسلمین = من از مسلمانانم » یا « توفنی مسلما = مرا مسلمان بمیران » و … از آن ها یاد شده است ( نگاه کنید به ؛ آل‏عمران : ۵۲ . المائدة : ۱۱۱ . یونس : ۸۴ و ۹۰ . یوسف : ۱۰۱ . النمل : ۴۴ . الذاریات : ۳۶ . و … ) .
در دو آیه ی قرآن ، با صراحت آمده است که « ما کانَ إِبْراهیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ = ابراهیم ، نه یهودی بود و نه مسیحی ، ولیکن بدون انحراف از نسخه ی فطری دین خدا و مسلمان بود و از مشرکان نبود » ( آل‏عمران : ۶۷ ) . در حقیقت ، وقتی ابراهیم یهودی می شود که از شریعت موسی (ع) پیروی کند و حال آنکه چنین امری محال است ، چرا که او قرن ها قبل از موسی از دنیا رفته است و به طریق اولی نمی توانست مسیحی شمرده شود و قطعا نمی توانست تابع شریعت محمدی (ص) شمرده شود . ولی با تمامی این مسائل ، او را « حنیفا مسلما » می شمارد . این به آن خاطر است که « اسلام » نام « دین یگانه » ای بوده است که تمامی پیامبران خدا از ابتدای خلقت تا انتها ، به آن دعوت می کرده اند و به همین جهت ، گاه خدای رحمان آنان را « مسلمان » خوانده است و گاه از قول آنان آمده است که « مسلمان » اند .
در آیه ی دیگر می گوید ؛ « وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ = خداوند برای شما در دین ، بیچارگی قرار نداده است ، این آئین پدر شما ابراهیم است ، او شما را مسلمان نامیده است ، قبل از آنکه این شریعت آمده باشد » (حج / ۷۸ ) .
این آیات روشن می کند که ؛ « از نظر قرآن ، تمامی پیروان شرایع الهی ، حقیقتا مسلمان شمرده می شوند »
لذا وقتی قرآن می فرماید دینی جز اسلام برای خدا پذیرفته نیست منظورش این نیست که شریعت های دیگر بالکل منسوخ شده اند. بلکه تمام شرایعی که در طول تاریخ از جانب خدا آمده اند برای خدا همیشه برای امت های خود معتبر خواهند بود ئ نام دینشان هم اسلام است.
و من الله توفیق

قطعا اگر بنا باشد که بگیم تورات و انجیل تحریف شده و باطل هستند خیلی راحت اون ها هم میتونند بگند قرآن تحریف شده(از منظر برون دینی).ولی اینکه تورات و انجیل تحریف شده ، در تاپیک دیگر مطالبی گفته شد توسط جناب رضا و در آخر هم به این نتیجه رسیده شد که تورات و انجیل حداقل تا زمان پیامبر اسلام تحریف انچنانی نداشته است.
ولی به شخصه نظرات جناب شریعت عقلانی را به واقع نزدیکتر میبینم که قرآن هم معتقد هست این کتاب ها همگی نظر به یک دین دارند و آن هم اسلام هست.
حالا سوالی که پیش میاد اینه که اگر مردمان مختلفند ، شریعت ها مختلف ، چرا آخرین شریعت دین پیامبر اسلام شد؟چرا بعد از آن شریعتی نیامد؟
اصلا چرا با وجود تورات و انجیل ، درحالی که تا زمان پیامبر تحریف آنچنانی نشده بودند ، باز هم شریعتی جدید تحت عنوان محمد و اسلام و قرآن امد؟


شریعت عقلانی;522906 نوشت:
با سلام خدمت استاد عزیز.
مگر تفسیر کردن برخی آیات قرآن با آیات دیگر قرآن ایرادی دارد. مگر تفسیر المیزان معروف به تفسیر قرآن با قرآن نیست. خوب ما هم آیات 42 و 43 را با آیات بعدی اش تا 48 تفسیر کردیم. چه اینکه اگر آیات دیگر از جای دیگری هم استفاده می کردیم باز ایرادی نبود. منتها اولویت با آیات بعدی است.

با سلام
تفسیر قرآن به قرآن به شرط تسلط بر قرآن و مبانی تفسیر از بهترین راه های تفسیر قرآن است. اما نه این که جزئی نگر باشیم و دو سه آیه را ببینیم فقط.
قرآن یک کل لا یتجزی است که باید همه اش را با هم دید.

شریعت عقلانی;522906 نوشت:
در آیات اشاره شده هیچ اشاره ای به این نشده که باید اهل انجیل به کتاب خود فقط در همین حکم عمل کنند. بلکه گفته باید اهل تورات و انجیل به کتاب خود عمل کنند و قید خاصی هم که دستور قرآن را مختص به حکم اشاره شده بداند نیست.

بارها عرض شد که شان نزول مخصص نیست بلکه راهی برای بیان یک حکم کلی است .
اما شان نزول برای بیان آن حکم کلی مهم است.
بنده عرض نکردم که فقط در آن حکم سنگسار فقط باید به تورات و انجیل مراجعه کنند بلکه برای پاسخ به سوال کاربر گرامی شاهد شان نزولش را بیان کردم( لطفا کمی دقت کنید)

شریعت عقلانی;522906 نوشت:
خوب ما هم که همین را گفتیم. یعنی شریعت های یهود و نصارا هنوز در زمان اسلام معتبر است و منسوخ نشده است. شما هم همین نظر را دارید؟

تمامی ادیان قبل از اسلام بعد از بعد نظری منسوخ شده و حجت شرعی نیستند اما در بعد عملی چون خدا از هیچ کس ایمان به اجبار را نخواسته کسانی که در جامعه اسلامی نخواستند که اسلام بیاورند برای رفع خصومات و احکام جزائی شان مخیر بین رجوع به مراجع قضایی اسلامی و عمل بر طبق کتاب خودشان هستند و این نه از باب حجت بودن کتاب آنها است بلکه از باب دفع افسد به فاسد و برای ادنی انتساب به خدای تعالی است.

شریعت عقلانی;522906 نوشت:
ما در کنار آیات اشاره شده این آیات را هم دیده ایم. برای همین هم باید تفسیری ارایه داد که با هیچ کدام از این آیات تعارض نداشته باشد.
قرآن به تمام ادیان را اسلام می نامد. و این شریعت است که متفاوت است. در واقع از آدم تا خاتم دین الهی یکی بوده و هست. تغییری نکرده. اصولش هم بر اساس ایه 62 سوره بقره ایمان به خدا و روز جزا و عمل صالح است. لذا این تغییری که مشاهده می شود در شریعت هاست نه ادیان.
در تایید این مطلب باید این آیات را هم خواند :
مسلمان خواندن ابراهیم و فرزندان آن :
« وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ = توصیه کرد ابراهیم به فرزندان خویش و نوه اش یعقوب که ؛ ای فرزندان من ، خداوند برای شما این دین را برگزید ، پس نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید » ( البقرة : ۱۳۲)
و بدون فاصله از یعقوب ( اسرائیل ) و فرزندانش ( بنی اسرائیل ) نقل می کند که ؛ « أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ = آیا شما حضور داشتید و شاهد بودید که یعقوب در هنگامه ی مرگ خویش از فرزندانش پرسید : چه چیزی را پس از مرگ من می پرستید ؟ و آنان گفتند : خدای تو و پدران تو ؛ ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می پرستیم ، خدایی یگانه و ما به او تسلیم شده ایم و مسلمانیم » ( البقرة : ۱۳۳ )
همین عنوان در باره ی ؛ « نوح ، لوط ، موسی ، عیسی ، حواریون ، سلیمان ، بلقیس ، فرعون و … » آمده است که با عبارات « اسلمت = اسلام آوردم یا تسلیم حق شدم » یا « انا من المسلمین = من از مسلمانانم » یا « توفنی مسلما = مرا مسلمان بمیران » و … از آن ها یاد شده است ( نگاه کنید به ؛ آل‏عمران : ۵۲ . المائدة : ۱۱۱ . یونس : ۸۴ و ۹۰ . یوسف : ۱۰۱ . النمل : ۴۴ . الذاریات : ۳۶ . و … ) .
در دو آیه ی قرآن ، با صراحت آمده است که « ما کانَ إِبْراهیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ = ابراهیم ، نه یهودی بود و نه مسیحی ، ولیکن بدون انحراف از نسخه ی فطری دین خدا و مسلمان بود و از مشرکان نبود » ( آل‏عمران : ۶۷ ) . در حقیقت ، وقتی ابراهیم یهودی می شود که از شریعت موسی (ع) پیروی کند و حال آنکه چنین امری محال است ، چرا که او قرن ها قبل از موسی از دنیا رفته است و به طریق اولی نمی توانست مسیحی شمرده شود و قطعا نمی توانست تابع شریعت محمدی (ص) شمرده شود . ولی با تمامی این مسائل ، او را « حنیفا مسلما » می شمارد . این به آن خاطر است که « اسلام » نام « دین یگانه » ای بوده است که تمامی پیامبران خدا از ابتدای خلقت تا انتها ، به آن دعوت می کرده اند و به همین جهت ، گاه خدای رحمان آنان را « مسلمان » خوانده است و گاه از قول آنان آمده است که « مسلمان » اند .
در آیه ی دیگر می گوید ؛ « وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ = خداوند برای شما در دین ، بیچارگی قرار نداده است ، این آئین پدر شما ابراهیم است ، او شما را مسلمان نامیده است ، قبل از آنکه این شریعت آمده باشد » (حج / ۷۸ ) .
این آیات روشن می کند که ؛ « از نظر قرآن ، تمامی پیروان شرایع الهی ، حقیقتا مسلمان شمرده می شوند »
لذا وقتی قرآن می فرماید دینی جز اسلام برای خدا پذیرفته نیست منظورش این نیست که شریعت های دیگر بالکل منسوخ شده اند. بلکه تمام شرایعی که در طول تاریخ از جانب خدا آمده اند برای خدا همیشه برای امت های خود معتبر خواهند بود ئ نام دینشان هم اسلام است.
و من الله توفیق

هر چند اسلام به معنای تسلیم است، اما در اصطلاح قرآن، صرفا روحیه تسلیم، اسلام نامیده نمی شود. اسلام در اصطلاح قرآن گاهی، به معنای یک دین، آیین و مکتب خاص است؛ مثلاً اسلام در آیه «اَلیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِـیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دِیناً»؛ «امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم.» یقینا به معنای دین و مکتب خاص است که در روز غدیر به حد کمال رسیده است.

همچنین در آیه «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ اَنْ اَسْلَمُوا قُلْ لاتَمُنُّوا عَلَیَّ اِسْلامَکُمْ»؛«از اینکه اسلام آورده اند بر تو منت می نهند. بگو: بر من از اسلام آوردنتان منت مگذارید!» یا آیه «کَفَرُوا بَعْدَ اِسْلامِهِمْ...»؛«و پس از اسلام آوردنشان کفر ورزیده اند...» و حتی در همین آیه ای که به آن استناد شده بود، یعنی: «اِنَّ الدّینَ عِنْدَاللّه الاِْسْلامُ وَ مَااخْتَلَفَ الَّذینَ اُوتُوا الْکِتابَ اِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جائَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَیْنَهُمْ»؛ «در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است و کسانی که کتاب [آسمانی] به آنان داده شده با یکدیگر به اختلاف نپرداختند، مگر پس از آنکه علم برای آنان [حاصل] آمد، آن هم به سابقه حسدی که میان آنان وجود داشت.» به همین معناست. این آیه که اختلاف و مخالفت اهل کتاب را در دین خدا مطرح می کند، قرینه بر این است که اسلام در صدر آن به معنای مکتب و دین خاص مورد قبول خداست.

از این گذشته، بر فرض اینکه اسلام مورد قبول قرآن، همان صدق در طلب و تسلیم در مقابل حقیقت باشد، طالبان کاذب و مسخره گر را چه کنیم؟ آیا می توان این گروه را هم مسلم دانست؟ پس آیه «مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الاِْسْلامِ دینا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ «و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانکاران است.» ناظر به چه کسانی است؟

مرحوم علامه محمد تقی جعفری در مورد آیه شریفه 19 آل عمران می فرماید: «در «اِنَّ الدّینَ عِنْدَاللّه ِ الاِْسْلامُ»هم نمی گوید «اسلام» (به صورت نکره)؛ زیرا حصر در میان است. البته اسلام یک معنی وسیعی است که تا ظهور دین اسلام، با جلوه های متنوعی بروز کرده است؛ ولی بدان جهت که جلوه های ابراهیمی ما قبل اسلام در تغییرات و تحریفات فرو رفته است، لذا منظور از «الاسلام» معنای خاص آن است که در اسلام محمدی صلی الله علیه و آله جلوه گر شده است.»

البته همان گونه که شما با روش کار انجمن آشنا هستید اصل در کار انجمن تفکیک در سوالات برای بهتر جواب گرفتن کاربران است.
بحث درباره ادیان مختلف و حجیت آنها ( پلورالیسم دینی) را می توانید در تاپیک دیگری پی بگیرید
و من الله التکلان

muiacir;522923 نوشت:
قطعا اگر بنا باشد که بگیم تورات و انجیل تحریف شده و باطل هستند خیلی راحت اون ها هم میتونند بگند قرآن تحریف شده(از منظر برون دینی).ولی اینکه تورات و انجیل تحریف شده ، در تاپیک دیگر مطالبی گفته شد توسط جناب رضا و در آخر هم به این نتیجه رسیده شد که تورات و انجیل حداقل تا زمان پیامبر اسلام تحریف انچنانی نداشته است.
ولی به شخصه نظرات جناب شریعت عقلانی را به واقع نزدیکتر میبینم که قرآن هم معتقد هست این کتاب ها همگی نظر به یک دین دارند و آن هم اسلام هست.

با سلام
هیچ ملازمه ای بین اعتقاد به تحریف تورات و انجیل با اعتقاد به تحریف قرآن نیست چرا که :
اولا: قرآن معجزه الهی است و تورات و انجیل معجزه نبودند.
ثانیا کتاب قرآن کتاب دین جاویدان اسلام است و کتاب آسمانی پس از آن نخواهد آمد بر خلاف تورات و انجیل
ثالثا خدا در تورات و انجیل وعده به حفظ آنها از تحریف نداده بر خلاف قرآن که که خدا خود را حافظ آن می داند.
رابعا : درباره قرآن ادله نقلیه و عقلیه بر عدم تحریف داریم بر خلاف تورات و انجیل که قراین متقن تاریخی بر تحریف آن دو داریم.
خامسا : متعدد بودن نسخ عهدین دلیل محکم بر تحریف حد اقل یکی از آنها است که این در باره قرآن صادق نیست بخ دلیل وحدت نسخه قرآن در طول تاریخ.

muiacir;522923 نوشت:
قطعا اگر بنا باشد که بگیم تورات و انجیل تحریف شده و باطل هستند خیلی راحت اون ها هم میتونند بگند قرآن تحریف شده(از منظر برون دینی).ولی اینکه تورات و انجیل تحریف شده ، در تاپیک دیگر مطالبی گفته شد توسط جناب رضا و در آخر هم به این نتیجه رسیده شد که تورات و انجیل حداقل تا زمان پیامبر اسلام تحریف انچنانی نداشته است.
ولی به شخصه نظرات جناب شریعت عقلانی را به واقع نزدیکتر میبینم که قرآن هم معتقد هست این کتاب ها همگی نظر به یک دین دارند و آن هم اسلام هست.
حالا سوالی که پیش میاد اینه که اگر مردمان مختلفند ، شریعت ها مختلف ، چرا آخرین شریعت دین پیامبر اسلام شد؟چرا بعد از آن شریعتی نیامد؟
اصلا چرا با وجود تورات و انجیل ، درحالی که تا زمان پیامبر تحریف آنچنانی نشده بودند ، باز هم شریعتی جدید تحت عنوان محمد و اسلام و قرآن امد؟


با سلام
دوست گرامی این تاپیک به شما کمک میکند هر چند قطره کوچکی از معجزه بودن قرآن را نشان میدهد
و دیگر اینکه به شما ثابت میکند که تحریف در قرآن راه ندارد

معجزه ادبی قران کجاست؟

[=Century Gothic]قلب[=Century Gothic]
و آن صنعت جالبي است و انواعي دارد كه لطيف‏ترين آن قلب مستوي است كه جمله را اگر از آخر هم بخوانيم همان است كه از اول خوانده مي‏شود.:Sham:
مثال از قرآن: وربّك فكبّر (مدّثّر / 3)؛ كلّ في فلك (يس / 40)

..
.

شعیب;522946 نوشت:

با سلام
هیچ ملازمه ای بین اعتقاد به تحریف تورات و انجیل با اعتقاد به تحریف قرآن نیست چرا که :
اولا: قرآن معجزه الهی است و تورات و انجیل معجزه نبودند.
ثانیا کتاب قرآن کتاب دین جاویدان اسلام است و کتاب آسمانی پس از آن نخواهد آمد بر خلاف تورات و انجیل
ثالثا خدا در تورات و انجیل وعده به حفظ آنها از تحریف نداده بر خلاف قرآن که که خدا خود را حافظ آن می داند.
رابعا : درباره قرآن ادله نقلیه و عقلیه بر عدم تحریف داریم بر خلاف تورات و انجیل که قراین متقن تاریخی بر تحریف آن دو داریم.
خامسا : متعدد بودن نسخ عهدین دلیل محکم بر تحریف حد اقل یکی از آنها است که این در باره قرآن صادق نیست بخ دلیل وحدت نسخه قرآن در طول تاریخ.

با سلام
1 - بين اعتقاد به تحريف و اثبات سندي تحريف فاصله بسيار است - چه در اين انجمن و چه در ساير انجمن ها كه بحث تحريف مطرح بوده است تاكنون حتي يك سند تاريخي معتبر توسط مدعيان ارائه نشده است - همانگونه كه در پست قبلي اشاره كردم نه خود قران و نه متكلمين مسلمان تا قبل از قرن جهارم هجري اعتقادي به تحريف انجيل و تورات نداشته اند و اين ادعا جديد و صرفا براي توجيه تضادهاي درون قراني است
2 - هيچ كتابي آسماني نيست - هيچ دليل قانع كننده اي هم وجود ندارد كه بتوان كتابي را به آسمان نسبت داد و دلايل اثبات عكس اين موضوع فراوان است
3 - مسيح فرمود آسمان و زمين زايل ميشود ولي نقطه اي از كتب زايل نخواهد شد - پس ادعاي شما صحيح نيست - اما درباره قران - ايا قران موجود سند تاريخي دارد كه بتوان به اعتبار تاريخي آن صحه گذارد؟
وقتي روايت صحيح السند مبني بر 17000 ايه در قران وجود دارد ولي قران فعلي تقريبا هفت هزار آيه دارد آيا دليل تحريف نيست؟ در اين زمينه حسین محدث نوری در سال ۱۲۹۲ ه. ق. کتابی تحت عنوان فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب


صفحة دوم کتاب

اسناد كافي در اين زمينه عرضه كرده است

4 - لطفا يك سند تاريخي كه ادعا فرموديد بر تحريف تورات و انجيل ارائه كنيد
5 - وجود 4 روايت از زندگي مسيح نه فقط دليل تحريف نيست بلكه صحت ادعا را قوام مي بخشد - اما در باره قران يكي از سندهاي تاريخي را كه عدم تحريف قران را ثابت كند ارائه دهيد

sina178s;522987 نوشت:
4 - لطفا يك سند تاريخي كه ادعا فرموديد بر تحريف تورات و انجيل ارائه كنيد

سلام علیکم و رحمه الله

خب برادر سند جعل شدن تورات و انجیل در خودش هست .

مگر حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام در دوره خشایارشا و ایستر می زیسته که باب ایستر را بنویسد ؟

مگر انجیل را حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام نوشته و یا در زمانی قبل از عروج ایشان این کتاب نوشته شده که بخواهیم آنرا مستند بدانیم.

قرآن کریم با چندین سند از طرق مختلف نقل گردیده و تنها اختلاف نسخ در قرائت آن بوده و نه در مفاهیم و اصول و فروع آنچنانکه در مورد دیگر کتاب شاهدیم و الی الاخ .

یاحق

فاتح;523016 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

خب برادر سند جعل شدن تورات و انجیل در خودش هست .

مگر حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام در دوره خشایارشا و ایستر می زیسته که باب ایستر را بنویسد ؟

مگر انجیل را حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام نوشته و یا در زمانی قبل از عروج ایشان این کتاب نوشته شده که بخواهیم آنرا مستند بدانیم.

قرآن کریم با چندین سند از طرق مختلف نقل گردیده و تنها اختلاف نسخ در قرائت آن بوده و نه در مفاهیم و اصول و فروع آنچنانکه در مورد دیگر کتاب شاهدیم و الی الاخ .

یاحق

برادر من ، یه نکته ای که خیلی مهمه توی بحث های جناب سینا ، اینه که سخن شما توی جمله زیر به کل غلطه و مسلمانا فکر میکنند قرآن متواتر هست.
"قرآن با چندین سند از طرق مختلف نقل گردیده است:
اگر فکر میکنید قرآن متواتره تا آدرس تاپیک بدم کاملا میفهمید بحث تواتر اصلا در مقوله قرآن وجود نداره.
مطلب دوم اینکه سند تاریخی و ادله معتبری دارید که این کتاب بعد از 1400 سال هنوز هیچ تحریفی نشده؟
و مطلب آخر اینکه خود قرآن میفرماید وحی به تمامی موجودات میشود حای به زنبور.شما به من اثبات کن وحی به اربابان ادیان غیر الهی مثل بودیسم وحی آسمانی نبوده و فقط وحی به پیغمبر اسلام وحی آسمونی بکده.ملاک تشخیص وحی آسمونی چیه؟تطابق با عقل زمینی؟

muiacir;523026 نوشت:
اگر فکر میکنید قرآن متواتره تا آدرس تاپیک بدم کاملا میفهمید بحث تواتر اصلا در مقوله قرآن وجود نداره.

بسم الله . تاپیک را معرفی بفرمائید و ثابت بفرمائید تواتر در اصل قرآن وجود ندارد.

sina178s;522987 نوشت:
با سلام
1 - بين اعتقاد به تحريف و اثبات سندي تحريف فاصله بسيار است - چه در اين انجمن و چه در ساير انجمن ها كه بحث تحريف مطرح بوده است تاكنون حتي يك سند تاريخي معتبر توسط مدعيان ارائه نشده است - همانگونه كه در پست قبلي اشاره كردم نه خود قران و نه متكلمين مسلمان تا قبل از قرن جهارم هجري اعتقادي به تحريف انجيل و تورات نداشته اند و اين ادعا جديد و صرفا براي توجيه تضادهاي درون قراني است
2 - هيچ كتابي آسماني نيست - هيچ دليل قانع كننده اي هم وجود ندارد كه بتوان كتابي را به آسمان نسبت داد و دلايل اثبات عكس اين موضوع فراوان است
3 - مسيح فرمود آسمان و زمين زايل ميشود ولي نقطه اي از كتب زايل نخواهد شد - پس ادعاي شما صحيح نيست - اما درباره قران - ايا قران موجود سند تاريخي دارد كه بتوان به اعتبار تاريخي آن صحه گذارد؟
وقتي روايت صحيح السند مبني بر 17000 ايه در قران وجود دارد ولي قران فعلي تقريبا هفت هزار آيه دارد آيا دليل تحريف نيست؟ در اين زمينه حسین محدث نوری در سال ۱۲۹۲ ه. ق. کتابی تحت عنوان فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب


صفحة دوم کتاب

اسناد كافي در اين زمينه عرضه كرده است

4 - لطفا يك سند تاريخي كه ادعا فرموديد بر تحريف تورات و انجيل ارائه كنيد
5 - وجود 4 روايت از زندگي مسيح نه فقط دليل تحريف نيست بلكه صحت ادعا را قوام مي بخشد - اما در باره قران يكي از سندهاي تاريخي را كه عدم تحريف قران را ثابت كند ارائه دهيد

با سلام. بنده ابداً قصد بحث کردن ندارم. فقط خواستم بگم که این شبهات ایشون تکراری هستن و در اینجا به اکثر این حرفها پاسخ داده ایم.

اما در مورد شبهات جناب محدث نوری، باید عرض کنم که اگر محدث نوری یک متکلم متأخر شیعه است، ژوستین شهید جزء آبای کلیساست و این ژوستین شهید، در نوشتارهایش مدعی شده است که یهودیان پیشگوییهای مربوط به حضرت عیسی را از کتب مقدّسه ی خودشان، یعنی عهد عتیق که شامل تورات و تنخ می شود، حذف نموده اند. حال آیا نگرش این پدر کلیسا برای ایشان سند تحریف عهد عتیق و به خصوص تورات هست که از ما انتظار دارند نظر یک عالم متأخر شیعی که دهها کتاب در پاسخ به شبهاتش نوشته شده است را سند تحریف قرآن قرار بدهیم؟

کتاب فصل الخطاب، یکی از سخیفترین کتب در اثبات تحریف قرآن است، و حتی با تألیف مشابه مسیحیان در اثبات تحریف قرآن نیز قابل مقایسه نیست. روایتهای ذکر شده در فصل الخطاب، عموماً ضعیف السند هستند و در پاره ای موارد که حدیث صحیح است یا حدیث تأویل پذیر است و میتوان آنرا به چیزی غیر از تحریف تفسیر نمود و یا روایتهای صحیح دیگر و یا حتی متواتر در برابر آن وجود دارد. برای مثال در برابر تنها روایت صحیح السندی که ایشان نقل می کنند که نشان می دهد که در قرآن نام حضرت علی آمده است، روایت صحیح السند دیگری داریم که با نقل به مضمون، راوی به امام صادق عرض می کند که به ما می گویند اگر علی جانشین پیامبر است چرا نام او در قرآن نیست؟ و امام صادق پاسخ می دهند به آنها بگویید مگر جزئیات وضو و نماز در قرآن آمده که جزئیات جانشینی پیامبر در آن بیاید و انتظار داشته باشیم نام علی هم در قرآن باشد؟ و صحت این روایت را حضرت آیت الله صافی نیز تأیید فرموده اند. این روایت صحیح السند به خوبی نشان می دهد که نام حضرت علی(ع) از دیدگاه ائمه(ع) در قرآن نیامده است.

بنده ابداً قصد بحث با آیدی سینا رو ندارم ولی مجبور شدم جواب بدم چون دیگران پاسخ نمی دهند و من نمی دانم چرا در این سایت یه کارشناس که وارد به مباحث مسیحیت باشه، وجود نداره که شبهات سست ایشان را در هم بشکند و خودم هم که به دلایلی نمی توانم صحبت کنم. امیدوارم دیگران حداقل پستی که به آن اشاره کردم را بخوانند و به آن علیه ایشان استناد کنند.

سبحان الله
تحریف شده یا نه الله اعلم عالمین ام نمیشه منکر شباهت بالای تورات و قرآن شد

SeYEd MohAMad;523222 نوشت:
نمیشه منکر شباهت بالای تورات و قرآن شد

لطفا توضیح بیشتری بدهید . از این جمله شما میتوان اینطور برداشت کرد که قرآن از روی تورات نوشته شده که این نیاز به دلیل و سند دارد
و میتوان اینطور برداشت کرد که در مواردی تشابه در تشریع احکام و عقاید وجود دارد که نیاز دارد با مثالی آن را تبئین نمائید.

فاتح;523249 نوشت:
لطفا توضیح بیشتری بدهید . از این جمله شما میتوان اینطور برداشت کرد که قرآن از روی تورات نوشته شده که این نیاز به دلیل و سند دارد
و میتوان اینطور برداشت کرد که در مواردی تشابه در تشریع احکام و عقاید وجود دارد که نیاز دارد با مثالی آن را تبئین نمائید.

سبحان الله
سلام برادر گرامی،اما سومین چیزی صحیحی که میشود برداشت کرد این است که نازل کننده ی هر دو یکی است و آن هم الله متعال است پس شباهت بالای این دو کتاب به این دلیل است که هر دو را الله عزوجل نازل کرده،
در زیر مختصرا بعضی از شباهت های این دو کتاب را میگویم.
نخستین چیز ده فرمان موسی است که
فهرستی از دستورات مذهبی است که طبق کتاب‌های خروج وتثنیه از جانب خدا، بر موسی در محلی به نام کوه سینا وحی شد و موسی آن‌ها را برای قوم خواند. این است ده فرمان که در قرآن نیز به آنها اشاره شده:
1-من خداوند خالق تو هستم که تو را از اسارت و بندگی مصر آزاد ساختم.
2-تو را معبود دیگری جز من نباشد.

پروردگارت حكم قطعى كرده كه غير او را نپرستيد (اسراء 23)
3-نام خدای خالقت را بیهوده بر زبان نیاور(سوگند نخور)
خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهيد (بقره 224)
4-روز شنبه
را به یاد داشته باش تا آن را مقدس بداری
ايشان را از دهكده‏اى كه نزديك دريا بود بپرس، چون به حرمت شنبه تعدى كردند به سزاى آن عصيان كه مى‏كردند مبتلايشان مى‏كرديم (اعراف 163)
5-پدر و مادرت را احترام بگذار
و به والدين احسان كنيد (اسراء 23 لقمان 14 مریم 14 العنکبوت 8 الاحقاف 15)
6-قتل نکن.
7-زنا نکن.
8-دزدی
نکن.
9-شهادت دروغ نده.
10-چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش.

مورد 6 به بعد هم جز محرمات دین اسلام است... همچنین ویرایش هایی از این ده فرمان در قرآن هست

بگو بياييد تا برايتان بخوانم آنچه را كه پروردگارتان بر شما حرام كرده، اينكه چيزى را با او شريك مكنيد و با پدر و مادر به نيكى رفتار كنيد و فرزندان خويش را از بيم فقر مكشيد كه ما شما و ايشان را روزى مى‏دهيم و به كارهاى زشت آنچه عيان است(زنای علنی) و آنچه نهان(زنای در خفا) است نزديك مشويد و نفسى را كه خدا كشتن آن را حرام كرده جز به حق مكشيد اينها است كه خدا شما را بدان سفارش كرده است شايد تعقل كنيد(انعام 151)

و ياد آوريد هنگامى را كه از بنى اسرائيل عهد گرفتيم كه جز خداى را نپرستيد و نيكى كنيد در باره پدر و مادر و خويشان و يتيمان و فقيران و بزبان خوش با مردم تكلم كنيد و نماز بپاى داريد و زكاة مال خود بدهيد پس شما عهد را شكستيد و روى گردانيديد جز چند نفرى و شمائيد كه از حكم و عهد خدا برگشتيد .و چون از شما اين پيمانتان بگرفتيم كه خون يكدگر مريزيد و يكدگر را از ديار بيرون مكنيد و آن گاه شما اقرار هم كرديد و شهادت داديد .(بقره 83 و 84)

و یکی دیگر از شباهت های بالای تورات و قرآن بعثت موسی علیه السلام است:
در قرآن سوره ی طه
آيا خبر موسى به تو رسيده است؟ (9).
آن دم كه آتشى ديد، و به اهل خود گفت: بمانيد كه من آتش مى‏بينم شايد شعله‏اى از آن برايتان بياورم يا به وسيله آتش راه را پيدا كنم- پيرامون آن كسى را ببينم كه راه را وارد است- (10).
و چون به آتش رسيد ندا داده شد كه اى موسى! (11).
من خود پروردگار توام كفشهاى خود را بيرون آر كه تو در سرزمين مقدس طوى هستى (12).
من تو را برگزيده‏ام به آنچه بر تو وحى مى‏شود گوش فرا دار (13).
من خداى يكتايم، معبودى جز من نيست، عبادت من كن و براى ياد كردن من نماز به پا كن (14).
قيامت آمدنى است، مى‏خواهم آن را پنهان كنم تا هر كس در مقابل كوششى كه مى‏كند سزا ببيند (15).
آنكه رستاخيز را باور ندارد و پيروى هوس خود كند ترا از باور كردن آن باز ندارد كه هلاك مى‏شوى (16).
اى موسى! اين چيست كه به دست راست تو است؟ (17).
گفت: اين عصاى من است كه بر آن تكيه مى‏كنم و با آن براى گوسفندان خويش برگ مى‏تكانم و مرا در آن حاجت‏هايى ديگر است (18).
گفت: اى موسى! آن را بيفكن (19).
پس آن را افكند كه ناگهان مارى شد كه سريع راه مى‏رفت (20).
فرمود آن را بگير و نترس كه آن را به حالت اولش باز مى‏گردانيم (21).
و دستت را به گريبان خود ببر تا نورانى بدون عيب بيرون آيد، و اين معجزه ديگرى است (22).
تا آيه‏ هاى بزرگ خويش را به تو بنمايانيم (23).
به سوى فرعون برو كه او طغيان كرده است (24).
گفتند پروردگارا ما بيم داريم در آزارمان شتاب كند يا طغيانش بيشتر شود (45).
فرمود: مترسيد كه من با شما هستم، مى‏شنوم و مى‏بينم (46).

و حالا بعثت موسی علیه السلام در تورات سفر خروج
موسی دید که بوته شعله ور است اما نمیسوزد
پس نزدیک رفت تا علتش را بفهمد
وقتی خداوند دید که موسی به بوته نزدیک شد میشود از میان بوته ندا داد ای موسی!
خدا فرمود بیش از این نزدیک نشو کفش هایت را در آور زیرا در مکان مقدسی هستی. من خدای اجدادت ابراهیم و اسحاق و یعقوب ام رنج مردمم را دیده ام و تورا به مصر میفرستم
ای موسی در دستت چه داری؟
جواب داد عصا
خداوند فرمود آنرا به زمین بینداز. وقتی موسی چنین کرد ناگهان عصا به ماری تبدیل شد و موسی از آن فرار کرد
خداوند فرمود دستت را دراز کن و دمش را بگیر..موسی دم مار را گرفت و مار دوباره با عصا تبدیل شد
سپس خداوند فرمود دستت را داخل ردایت ببر
موسی دستش را داخل ردایش برد و وقتی بیرون آورد دستش مثل برف سفید شده بود
خداوند فرمود حال تو را نزد فرعون میفرستم تا مردم من را از مصر بیرون آوری
موسی گفت خدایا من کیستم که نزد فرعون روم و بنی اسرائیل را بیرون آورم؟
خداوند فرمود من با تو خواهم بود

میبینی دوست من؟ این شباهت ها اتفاقی نیست و نشان از آن دارد که یک خالق هر دوی آنان را نازل کرده است...نه این که قرآن از روی تورات نوشته شده باشد نه من منظورم اون نبود!

sina178s;522987 نوشت:
با سلام
1 - بين اعتقاد به تحريف و اثبات سندي تحريف فاصله بسيار است - چه در اين انجمن و چه در ساير انجمن ها كه بحث تحريف مطرح بوده است تاكنون حتي يك سند تاريخي معتبر توسط مدعيان ارائه نشده است - همانگونه كه در پست قبلي اشاره كردم نه خود قران و نه متكلمين مسلمان تا قبل از قرن جهارم هجري اعتقادي به تحريف انجيل و تورات نداشته اند و اين ادعا جديد و صرفا براي توجيه تضادهاي درون قراني است
2 - هيچ كتابي آسماني نيست - هيچ دليل قانع كننده اي هم وجود ندارد كه بتوان كتابي را به آسمان نسبت داد و دلايل اثبات عكس اين موضوع فراوان است
3 - مسيح فرمود آسمان و زمين زايل ميشود ولي نقطه اي از كتب زايل نخواهد شد - پس ادعاي شما صحيح نيست - اما درباره قران - ايا قران موجود سند تاريخي دارد كه بتوان به اعتبار تاريخي آن صحه گذارد؟
وقتي روايت صحيح السند مبني بر 17000 ايه در قران وجود دارد ولي قران فعلي تقريبا هفت هزار آيه دارد آيا دليل تحريف نيست؟ در اين زمينه حسین محدث نوری در سال ۱۲۹۲ ه. ق. کتابی تحت عنوان فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب


صفحة دوم کتاب

اسناد كافي در اين زمينه عرضه كرده است

4 - لطفا يك سند تاريخي كه ادعا فرموديد بر تحريف تورات و انجيل ارائه كنيد
5 - وجود 4 روايت از زندگي مسيح نه فقط دليل تحريف نيست بلكه صحت ادعا را قوام مي بخشد - اما در باره قران يكي از سندهاي تاريخي را كه عدم تحريف قران را ثابت كند ارائه دهيد

با سلام
قابل توجه جناب سینا
مسیحیان عزیز نمی دانند که نویسنده بسیاری از سفرهای کتاب مقدس کیست و در بین دانشمندان مسیحی در این زمینه اختلافات زیادی وجود دارد.
در زیر فهرستی از سفرهایی است که نویسندگان آن مجهول است و نام و نشانی از آنان در دست نیست. با وجود این ابر تیره‌ای که بر فراز این اسفار وجود دارد ،
چگونه می‌توان گفت که این مجموعه ، نوشته هایی آسمانی است و از طرف خداوند است؟ :Gig:
چه تضمینی بر از طرف خدا بودن نوشته هایی وجود دارد که نشانی از نویسنده و مشخصات آن نداریم؟



علاوه بر این هیچ یک از دانشمندان مسیحی تا کنون نتوانسته اند دقیقا زمان نگارش این کتاب ها را معلوم کنند.


سفر یونس ناشناخته
اول تواریخ نویسنده ناشناس است ولی احتمال می دهند که آن را عزرا جمع آوری کرده و نوشته باشد.
دوم تواریخ نویسنده ناشناس است ولی احتمال می دهند که آن را عزرا جمع آوری کرده و نوشته باشد.
انتهای سفر یوشع ناشناخته
داوران
ناشناخته (می گویند احتمالا سموئیل آن را نوشته است)
اول سموئیل ناشناخته (می گویند احتمالا سموئیل آن را نوشته است)
دوم سموئیل ناشناخته
سفر اول پادشاهان ناشناخته
سفر دوم پادشاهان ناشناخته
سفر استرناشناخته
سفر ایوب
احتمال دارد نویسنده اش ایوب باشد ولی برخی می گویند موسی آن را نوشته و برخی دیگر می گویند سلیمان و برخی هم الیهو.مزامیر۳۷ مزمور را را داود نوشته است. ۱۲ مزمور را آساف ، ۹ مزمور را قورح و دو مزمور را هم سلیمان. بنا بر این ۵۱ مزمور دیگر باقی می ماند که نویسنده آن نامشخص است.
روت ناشناخته
اشعیا بیشتر این سفر به اشعیا نسبت داده می‌شود ولی احتمال می دهند که بخش هایی از آن را دیگران نوشته باشند.
سفر حبقوق از زمان و مکان تولد نویسنده این کتاب هیچ اطلاعاتی در دست نیست.
سفر های امثال ، جامعه و غزل غزل‌هانویسنده اش مشخص نیست ولی معمولا آن را به سلیمان نسبت می دهند.
سفر عزرامی گویند احتمالا عزرا این سفر را نوشته است و نظری قطعی درباره نویسنده این سفر وجود ندارد.

گذشته از اشکلات محتوایی ای که در تورات وجود دارد و نیز صرف نظر از آن که نویسنده واقعی اسفار پنجگانه تورات کیست(ر.ک: نقدهای اسپینوزا)، نسخه هایی هم که اکنون از تورات موجود است ، گوناگون و با یکدیگر متفاوت است.

امروزه ما سه نسخه مشهور و متفاوت را از تورات می بینیم که نسخه های دیگر، از این سه نسخه اصلی منشعب و چاپ و منتشر می شوند:


  1. نسخه عبری: این نسخه نزد یهودیان و نیز بیشتر دانشمندان پروتستان معتبر به حساب می آید. این نسخه تورات از نسخه ماسوری و ترجمه های آن گرفته شده است.
  2. نسخه یونانی: این نسخه نزد مسیحیان کاتولیک و ارتدوکس معتبر شناخته می شود. نسخه یونانی تورات از همان سبعینیه معروف و ترجمه آن گرفته شده است.
  3. نسخه سامری: فقط یهودیان و آن هم یهودیان سامری این نسخه را معتبر می دانند.

اکنون اگر شما این سه نسخه اصلی را با یکدیگر مقایسه کنید ، می بینید که اختلاف ها و تفاوت هایی اساسی و فاحش با یکدیگر دارند که از باب نمونه به مواردی از آن اشاره می کنم :

الف: اختلاف در تعداد اسفار: تعداد کتاب ها و سفر های این سه نسخه با هم متفاوتند.
نسخه عبری: سی و نه سفر دارد و اسفار بیشتری که برای این نسخه ذکر شده است را مقدس نمی دانند.
نسخه یونانی: از نسخه عبری هفت سفر بیشتر دارد و کاتولیک ها و ارتدوکس ها این هفت سفر اضافه را مقدس و قانونی به حساب می اورند.
نسخه سامری: این نسخه فقط اسفار پنجگانه تورات را شامل می شود و بس. گاهی هم سفر یوشع را در زمره آن به شمار می آورند اما غیر از این شش سفر ، هیچ سفر یا کتاب دیگری از تورات را نه مقدس می دانند و نه معتبر.
جالب آن که با وجود اختلاف فاحشی که بدان اشاره کردیم ، همگی می پندارند همه این موارد از جانب خداوند آمده است .
همه این ها عین حقیقت است و غیر از آن باطل است و نادرست. به نظر شما آیا این نمی تواند قرینه‌ای بر تحریف به زیاده یا تحریف به نقصان تورات باشد؟
ب: اختلاف محتوایی بین اسفار مشترک از نسخه های سه گانه فوق:
گذشته از تفاوت های اساسی که این نسخه ها در تعداد اسفار با یکدیگر دارند ، حتی در سفر های مشترک نیز با هم مختلف و متناقضند.
به عنوان مثال اگر نگاهی به تاریخ تولد نسل‌ آدم علیه السلام تا زمان حضرت نوح بیندازیم می بینیم که طول عمر افرادی که در این دوره ها از آنان نام برده می شود ، بسیار متفاوت است. به جدول زیر توجه کنید:

نام1- نسخه عبری 2-نسخه سامری 3 -نسخه یونانی
آدم۱۳۰ ۱۳۰ ۲۳۰
شیث ۱۰۵ ۱۰۵ ۲۰۵
آنوش ۹۰ ۹۰ ۱۹۰
قینان ۷۰ ۷۰ ۱۷۰
یارد ۱۶۲ ۶۲ ۲۶۲
متوشالح ۱۸۷ ۶۷ ۱۸۷
لامک ۱۸۲ ۵۳ ۱۸۸
عمر دنیا از هنگام خلقت آدم تا طوفان نوح ۱۶۵۶ ۱۳۰۷ ۲۲۶۲

آیا این اختلاف عمیق نمی تواند ما را نسبت به مصون بودن کتاب مقدس از تحریف دچار تردید نماید؟
به مثال هایی دیگر از همین اختلاف نسخه ها توجه کنید:
اختلاف زمان از طوفان نوح تا تولد ابراهیم علیه السلام :
در نسخه عبری ۲۹۲ سال
در نسخه یونانی ۱۰۷۲ سال
در نسخه سامری ۹۴۲ سال

اختلاف مدت از زمان آفرینش آدم تا تولد عیسای مسیح علیه السلام
در نسخه عبری ۴۰۰۴ سال
در نسخه یونانی ۵۸۷۲ سال
در نسخه سامری ۴۷۰۰ سال

نام کوهی که موسی توصیه کرد روی آن هیکل را بنا کنند:
در نسخه عبری: کوه عیبال ، کوه لعن ، کوه خشک و عاری از برکت .
در نسخه سامری : کوه جرزیم ، کوه با برکت و پر از آب .
در نسخه یونانی : کوه عیبال ، کوه برکت و همان کوهی که قربانگاه خداوند بر آن بنا شده است. (تثنیه ۲۷ : ۴)
ده فرمان:
در نسخه عبری و یونانی ده فرمان است
اما در نسخه سامری یازده فرمان
آمار بنی اسرائیل و فرزندانش هنگام ورود به سرزمین مصر:
در نسخه سامری : ۷۵
در نسخه یونانی : ۷۰

روز قیامت:
در عبری و یونانی اصلا هیچ ذکری از قیامت به میان نیامده است.
در نسخه سامری موسی علیه السلام صراحتا از قیامت سخن می گوید.

در طول مطالعه کتاب مقدس شاید شما هم برخورد کرده باشید که در مواردی نام کتاب هایی آورده می شود که امروزه اثری از آن ها در کتاب مقدس نیست.این ارجاعات که مرجع آن ها گم یا حذف شده ، ما را نسبت به اعتبار کتاب مقدس به تردید می افکند.
فرض کنید شما یک کتاب علمی نوشته اید.در این کتاب در چندین فصل مطالب خود را به جایی در همان کتاب ارجاع می دهید. اکنون اگر خواننده ای که کتاب شما را مطالعه می کند و به دنبال محلی که ارجاع داده اید می گردد ، اثری از محل ارجاع شما نیابد ،‌
به نظر شما چه حسی نسبت به کتاب شما پیدا می کند؟
آیا اعتبار کتاب شما نزد او زیر سوال نمی رود؟
در کتاب مقدس به کتاب های آسمانی بسیاری در همین کتاب استشهاد می شود که اثری از آن نیست و در کتاب مقدس وجود ندارند. به عنوان نمونه:

سفر جنگ های یهوه:
اعداد فصل ۲۱ : ‌۱۴ از این جهت در کتاب جنگهای یهُوَه گفته میشود: “واهیب در سوفه و وادیهای ارنون ۱۵ و رودخانه وادیهایی که بسوی مسکن عار متوجه است و بر حدود موآب تکیه میزند.”
سفر یاشر:
یوشع فصل ۱۰ : ۱۳ پس آفتاب ایستاد و ماه توقف نمود تا قوم از دشمنان خود انتقام گرفتند. مگر این در کتاب یاشِر مکتوب نیست که آفتاب در میان آسمان ایستاد و قریب به تمامی روز به فرو رفتن تعجیل نکرد.
سفر وقایع سلیمان:

اول پادشاهان فصل ۱۱ : ۴۱ و بقیة امور سلیمان و هر چه کرد و حکمت او آیا آنها در کتاب وقایع‌ِ سلیمان مکتوب نیست؟
سفر مراثی:

دوم تواریخ فصل ۳۵ : ۲۵ و ارمیا به جهت یوشیا مرثیه خواند و تمامی مغنیان و مغنیات یوشیا را در مراثی خویش تا امروز ذکر میکنند و آنرا فریضه‌ای در اسرائیل قرار دادند چنانکه در سِفر مراثی مکتوب است.
سفر یوشیا:

دوم تواریخ فصل ۳۵ : ۲۵ و ارمیا به جهت یوشیا مرثیه خواند و تمامی مغنیان و مغنیات یوشیا را در مراثی خویش تا امروز ذکر میکنند و آنرا فریضه‌ای در اسرائیل قرار دادند چنانکه در سِفر مراثی مکتوب است.
سفر تواریخ ناتان نبی:
دوم تواریخ فصل ۹ : ۲۹ و اما بقیة وقایع سلیمان از اول تا آخر آیا آنها در تواریخ ناتان نبی و در نبوت اَخِیای شیلونی و در رؤیای یعد‌ُوی رایی دربارة یر‌ُبعام بن‌نَباط مکتوب نیست؟
سفر تواریخ شمعیای نبی:
دوم تواریخ فصل ۱۲ : ۱۵ و اما وقایع اول و آخر ر‌َحبعام آیا آنها در تواریخ شَمعیای نبی و تواریخ انساب عد‌ُّوی رایی مکتوب نیست؟ و در میان ر‌َحبعام و یر‌ُبعام پیوسته جنگ می‌بود.
سفر اخیای شیلونی نبی:
دوم تواریخ فصل ۹ : ۲۹ و اما بقیة وقایع سلیمان از اول تا آخر آیا آنها در تواریخ ناتان نبی و در نبوت اَخِیای شیلونی و در رؤیای یعد‌ُوی رایی دربارة یر‌ُبعام بن‌نَباط مکتوب نیست؟
سفر رویای یعدوی رایی :

دوم تواریخ فصل ۹ : ۲۹ و اما بقیة وقایع سلیمان از اول تا آخر آیا آنها در تواریخ ناتان نبی و در نبوت اَخِیای شیلونی و در رؤیای یعد‌ُوی رایی دربارة یر‌ُبعام بن‌نَباط مکتوب نیست؟

سفر تواریخ جاد رایی :
اول تواریخ فصل ۲۹ : ۲۹ و اینک امور اول و آخر داود پادشاه در سِفرِ اخبار‌ِ سموئیل رایی و اخبار ناتان نبی و اخبار جاد رایی ۳۰ با تمامی سلطنت و جبروت او و روزگاری که بر وی و بر اسرائیل و بر جمیع ممالک آن اراضی گذشت مکتوب است.
سفر تورات خدا:
یوشع فصل ۲۴ : ۲۶ و یوشع این سخنان را در کتاب تورات خدا نوشت و سنگی بزرگ گرفته آنرا در آنجا زیر درخت بلوطی که نزد قدس یهُوَه بود برپا داشت.
اگر منظور از تورات خدا سفر دیگری غیر از تورات باشد که خوب مشخص است که چنین سفری در کتاب مقدس نیست. اگر هم منظور تورات کنونی باشد ، آیه مورد ارجاع در تورات کنونی نیست.

سفر تورات موسی :
یوشع فصل ۸ : ۳۱ چنانکه موسی بندة یهُوَه بنی‌اسرائیل را امر فرموده بود بطوری که در کتاب تورات موسی مکتوب است یعنی مذبحی از سنگهای ناتراشیده که کسی بر آنها آلات آهنین بلند نکرده بود و بر آن قربانیهای سلامتی برای یهُوَه گذرانیدند و ذبایح سلامتی ذبح کردند.
آیه مورد ارجاع در تورات نیست.

سفر تورات موسی :
یوشع فصل ۲۳ : ۶ پس بسیار قوی باشید و متوجه شده هر چه در سفر تورات موسی مکتوب است نگاه دارید و به طرف چپ یا راست از آن تجاوز منمایید.
آیه مورد ارجاع در تورات نیست.

سفر تواریخ سموئیل:
اول تواریخ فصل ۲۹ : ۲۹ و اینک امور اول و آخر داود پادشاه در سِفرِ اخبار‌ِ سموئیل رایی و اخبار ناتان نبی و اخبار جاد رایی
سفر حیات بره:
مکاشفه یوحنا فصل ۱۳ : ۸ و جمیع ساکنان جهان جز آنانی که نامهای ایشان در دفتر حیات بر‌ّه‌ای که از بنای عالم ذبح شده بود مکتوب است او را خواهند پرستید.
مکاشفه یوحنا فصل ۲۱ : ۲۷ و چیزی ناپاک یا کسی که مرتکب عمل زشت یا دروغ شود هرگز داخل آن نخواهد شد مگر آنانی که در دفتر حیات بر‌ّه مکتوبند.

واقعا این ارجاعات و اسفار چه شده اند؟ چرا در کتاب مقدس وجود ندارند؟

آدام کلارک مفسر معروف مسیحی درباره این اسفار گم شده می گوید: بر قلب های دانشمندان به خاطر فقدان و از دست دادن همیشگی تاریخ مخلوقات، نگرانی و غم بزرگی نشسته است.(ر.ک ذیل تفسیر اول پادشاهان ۴ : ۱۳ – ۳۲)


نوشته ‌ها و یادداشت های تفسیر کلارک را می توانید از آدرس های زیر مشاهده نمایید:
http://www.studylight.org/com/acc/
http://www.godrules.net/library/clarke/clarke.htm
زندگی نامه کلارک که آن را در نیویورک نوشته است را نیز می توانید با قلم خودش از اینجا بخوانید:
http://www.godrules.net/library/clarke/08clarke_a0.htm

تامس (توماس) انگلس کاتولیک نیز می گوید: دنیا همه بر این اتفاق نظر دارند که کتاب های گمشده کتاب مقدس ، کمتر از بیست کتاب نیستند.
دائره المعارف کتابیه ذیل واژه اپوکریفا نیز از کتاب های مفقود و گمشده بسیاری سخن می گوید که در قرن چهارم میلادی مورد قبول مسیحیان واقع شده بوده است . برای توضیح بیشتر می‌توانید به دائره المعارف مزبور مراجعه نمایید.
و اکنون این سوال همچنان مطرح می شود که مرجع ضمیر و منبع ارجاعات کتاب مقدس کجا رفته اند؟ اگر حذف نشده اند پس چه توجیهی دارند و اگر حذف شده اند پس چگونه می توان گفت که کتاب مقدس تحریف نشده است؟[=Century Gothic]

با سلام
اینم واسه دل بچه شیعه ها که بدون به تازگی کتاب مقدسی که پیدا شده واتیکان را لرزانده
در ان چه در مورد اینکه عیسی مسیح هرگز به صلیب کشیده نشده و چه در مورد خاتم انبیاء ذکر شده

Bombe au Vatican: Une Bible de 1500 ans confirme que Jésus Christ n’a pas été Crucifié



Nous remettons l'article, les photos ayant été hackées
.



Au grand dam du Vatican, une bible vieille de 1500 à 2000 ans a été trouvée en Turquie, dans le Musée d’Ethnographie d’Ankara. Découverte et tenue secret en l’an 2000, le livre contient l’Évangile de Barnabé, un disciple du Christ, qui démontre que Jésus n’a pas été crucifié, et il n’était pas le fils de Dieu, mais un prophète. Le livre appelle également l’apôtre Paul « L’Imposteur ». Le livre affirme également que Jésus est monté vivant au ciel, et que Judas Iscariote a été crucifié à sa place.Un rapport publié par Le National Turk affirme que la Bible a été saisi par un gang de trafiquants lors d’une opération dans la région méditerranéenne. Le rapport indique que le gang a été accusé de contrebande d’antiquités, de fouilles illégales, et de possession d’explosifs. Les livres eux-mêmes sont évalués à plus de 40 millions de livres turques (environ 28 millions. Dollars). Où est la Guilde des voleurs, quand vous en avez besoin?AuthenticitéSelon les rapports, les experts et les autorités religieuses de Tehram insistent que le livre est original. Le livre lui-même est écrit avec des lettres d’or, sur cuir faiblement liées en araméen, la langue de Jésus-Christ. Le texte maintient une vision similaire à l’islam, ce qui contredit les enseignements du Nouveau Testament du christianisme. Jésus prévoit également la venue du Prophète Mahomet, qui a fondé l’islam 700 ans plus tard.On croit que, pendant le Concile de Nicée, l’Église catholique a choisi de conserver les évangiles qui forment la Bible que nous connaissons aujourd’hui; omettant l’Evangile de Barnabé (parmi beaucoup d’autres) en faveur des quatre évangiles canoniques de Matthieu, Marc, Luc et Jean. Beaucoup de textes bibliques ont commencé à faire surface au fil du temps, y compris ceux de la Mer Morte et les évangiles gnostiques; mais ce livre en particulier, semble inquiéter le Vatican.L’Eglise Romaine Catholique le veutQu’est-ce que cela signifie pour les religions dérivées du christianisme et leurs partisans? Plutôt serré comme endroit. Le Vatican a demandé aux autorités turques de faire examiner le contenu du livre au sein de l’Eglise. Maintenant que le livre a été trouvé, viendront-ils à accepter sa preuve? Vont-ils nier tout cela ? Vous allez appeler cela un « mensonge musulman », comme l’a fait le magazine «Vérité», en 2000? Pour beaucoup, ce livre est une lueur d’espoir, que les croyants se rendent vite compte que l’objet de leur adoration est arbitraire; et que tout le texte, en particulier des textes religieux, est sujette à l’interprétation.Qu’est-ce que cela signifie pour les athées / agnostiques / penseurs laïques? Le texte est réel? Faux? Est-ce important? Espérons que ces nouvelles inspirent le religieux à poser des questions, au lieu de pointer du doigt ou de croire quoi que ce soit à l’aveuglette. S’il vous plaît, ne vous moquez pas et ne lancez pas des « Je vous l’avais dit! » S. Le plus grand danger de la foi, c’est quand les gens croient ce qu’ils veulent croire, et se défendent contre toutes preuves; surtout quand cette preuve révolutionne leur fondation à partir de sa base. Et le plus grand coupable de ce danger est le piège de l’ego: rejeter / critiquer les autres Pendant des siècles, la «défense» de la foi aveugle a conduit les nations à la guerre, la violence, la discrimination, l’esclavage et de devenir la société d’automates que nous sommes aujourd’hui; et depuis tout aussi longtemps, elle a été justifié par des mensonges. Si vous savez mieux, agissez en tant que tel

http://lefirago.info/2014/05/bombe-au-vatican-une-bible-de-1500-ans-confirme-que-jesus-christ-n-a-pas-ete-crucifie.html?fb_action_ids=674004852653091

http://www.nouvelordremondial.cc/2014/05/06/une-bible-de-1500-ans-confirme-que-jesus-christ-na-pas-ete-crucifie-le-vatican-tremble
/
.

سلام علیکم و رحمه الله

با سپاس از استاد رضای عزیز که همواره دست پر حضور دارند

رضا;523328 نوشت:
دل بچه شیعه ها

ما ناراحتی ای از این عزیزان نداریم

فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَينَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَينَنَا وَبَينَكُمُ اللَّهُ يجْمَعُ بَينَنَا وَإِلَيهِ الْمَصِيرُ(شوري/15)
پس به همين خاطر تو نيز آنان را به سوي اين آيين واحد الهي دعوت کن و آنچنان که مأمور شده‌اي استقامت نما، و از هوي و هوسهاي آنان پيروي مکن، و بگو: «به هر کتابي که خدا نازل کرده ايمان آورده‌ام و مأمورم در ميان شما عدالت کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ نتيجه اعمال ما از آن ما است و نتيجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصي در ميان ما نيست؛ و خداوند ما و شما را در يکجا جمع مي‌کند، و بازگشت (همه) به سوي اوست

وفقکم الله فی کل الخیر :Gol:

یاحق

با سلام

به عنوان آغازگر تاپیک بنده جوابم را گرفته ام اما اینکه برخی میگویند قرآن تحریف شده است یا نه براحتی با باور داشتن به ادعاهای روابط عددی در قرآن (مستندهاش رو منظورمه) میتوانید بفهمید که در قرآن حرفی را نمیتوان جابجا کرد چرا که نحوه قرار گرفتن حرفها هم روی اصول هست اما در مورد باقی ادیان هم اگر فردی فکر میکند دینش تحریف نشده این حقش هست که اینچنین فکر کند به هر حال همه ادیان حتی اسلام هم ایرادات خاص خودش را دارد.

رضا;523328 نوشت:
با سلام
اینم واسه دل بچه شیعه ها که بدون به تازگی کتاب مقدسی که پیدا شده واتیکان را لرزانده
در ان چه در مورد اینکه عیسی مسیح هرگز به صلیب کشیده نشده و چه در مورد خاتم انبیاء ذکر شده

Bombe au Vatican: Une Bible de 1500 ans confirme que Jésus Christ n’a pas été Crucifié

Nous remettons l'article, les photos ayant été hackées
.


Au grand dam du Vatican, une bible vieille de 1500 à 2000 ans a été trouvée en Turquie, dans le Musée d’Ethnographie d’Ankara. Découverte et tenue secret en l’an 2000, le livre contient l’Évangile de Barnabé, un disciple du Christ, qui démontre que Jésus n’a pas été crucifié, et il n’était pas le fils de Dieu, mais un prophète. Le livre appelle également l’apôtre Paul « L’Imposteur ». Le livre affirme également que Jésus est monté vivant au ciel, et que Judas Iscariote a été crucifié à sa place.Un rapport publié par Le National Turk affirme que la Bible a été saisi par un gang de trafiquants lors d’une opération dans la région méditerranéenne. Le rapport indique que le gang a été accusé de contrebande d’antiquités, de fouilles illégales, et de possession d’explosifs. Les livres eux-mêmes sont évalués à plus de 40 millions de livres turques (environ 28 millions. Dollars). Où est la Guilde des voleurs, quand vous en avez besoin?AuthenticitéSelon les rapports, les experts et les autorités religieuses de Tehram insistent que le livre est original. Le livre lui-même est écrit avec des lettres d’or, sur cuir faiblement liées en araméen, la langue de Jésus-Christ. Le texte maintient une vision similaire à l’islam, ce qui contredit les enseignements du Nouveau Testament du christianisme. Jésus prévoit également la venue du Prophète Mahomet, qui a fondé l’islam 700 ans plus tard.On croit que, pendant le Concile de Nicée, l’Église catholique a choisi de conserver les évangiles qui forment la Bible que nous connaissons aujourd’hui; omettant l’Evangile de Barnabé (parmi beaucoup d’autres) en faveur des quatre évangiles canoniques de Matthieu, Marc, Luc et Jean. Beaucoup de textes bibliques ont commencé à faire surface au fil du temps, y compris ceux de la Mer Morte et les évangiles gnostiques; mais ce livre en particulier, semble inquiéter le Vatican.L’Eglise Romaine Catholique le veutQu’est-ce que cela signifie pour les religions dérivées du christianisme et leurs partisans? Plutôt serré comme endroit. Le Vatican a demandé aux autorités turques de faire examiner le contenu du livre au sein de l’Eglise. Maintenant que le livre a été trouvé, viendront-ils à accepter sa preuve? Vont-ils nier tout cela ? Vous allez appeler cela un « mensonge musulman », comme l’a fait le magazine «Vérité», en 2000? Pour beaucoup, ce livre est une lueur d’espoir, que les croyants se rendent vite compte que l’objet de leur adoration est arbitraire; et que tout le texte, en particulier des textes religieux, est sujette à l’interprétation.Qu’est-ce que cela signifie pour les athées / agnostiques / penseurs laïques? Le texte est réel? Faux? Est-ce important? Espérons que ces nouvelles inspirent le religieux à poser des questions, au lieu de pointer du doigt ou de croire quoi que ce soit à l’aveuglette. S’il vous plaît, ne vous moquez pas et ne lancez pas des « Je vous l’avais dit! » S. Le plus grand danger de la foi, c’est quand les gens croient ce qu’ils veulent croire, et se défendent contre toutes preuves; surtout quand cette preuve révolutionne leur fondation à partir de sa base. Et le plus grand coupable de ce danger est le piège de l’ego: rejeter / critiquer les autres Pendant des siècles, la «défense» de la foi aveugle a conduit les nations à la guerre, la violence, la discrimination, l’esclavage et de devenir la société d’automates que nous sommes aujourd’hui; et depuis tout aussi longtemps, elle a été justifié par des mensonges. Si vous savez mieux, agissez en tant que tel

http://lefirago.info/2014/05/bombe-au-vatican-une-bible-de-1500-ans-confirme-que-jesus-christ-n-a-pas-ete-crucifie.html?fb_action_ids=674004852653091

http://www.nouvelordremondial.cc/2014/05/06/une-bible-de-1500-ans-confirme-que-jesus-christ-na-pas-ete-crucifie-le-vatican-tremble
/
.


با سلام
خدمت استاد رضا
گمان ميكردم پس از اين همه سال حداقل كمي مطلب ياد گرفته باشيد و لي كماكان كپي پست و رنگ اميزي را ادامه ميدهيد
دوست گرامي مطلبي كه كپي پست كرديد پاسخي به مطالب وارده نبود - و بسيار جالب اينكه مدعي شديد سندي ارائه ميكنيد كه موجب شادي دل بچه شيعه ها شود اما عجب سندي كه عكس يك سري اوراق به ظاهر قديمي و البته به زباني كه كسي قادر به فهم آن نباشد - خدا را به واسطه خداوند ما عيساي مسيح شكر ميكنم كه گرچه مسيحيان هيچگاه ادعايي در اعجاز كتابمقدس نكرده اند اما دشمنان كابمقدس در همين زمينه غير اعجاز چنان خالي است كه به هر تخته پاره اي براي اثبات مدعاي خود چنگ مي زنند
اسناد كتابمقدس چه عهد عتيق و چه عهد جديد به اعتراف تمامي باستانشناسان كتابمقدس تعم از مسيحي و غير مسيحي به حدي به زمان نويسنده نزديك هستند كه هر ادعاي را بي اعتبار ميكنند وقتي نزديك به 5000 سند مربوط به قرن دوم و سوم ميلادي از عهد جديد موجود است واقعا چه منطقي ميتواند به كتابي كه مدعي ميشود 1500 سال قدمت دارد معتبر ميسازد
سعي كنيد ابتدا يكبار ديگر پست قبلي را بخوانيد و اگر پاسخي درخور داشتيد عرضه كنيد - راستي ميتونيد يك نسخه از قران كامل را كه نه به قرن پتجم حتي به قرن 7 يا 8 و يا 9 هجري تعلق داشته باشد ارائه كنيد؟؟؟؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمه الله

نسخ قرآن کریم در تمام بلاد اسلامی از صدر اسلام تا کنون وجود داشته و دارد . این در حالی است که مذاهب فقهی اسلامی در حال حاضر به 8 فرقه مذهبی و 5 مذهب کلامی و بنا برفرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم 72 مذهب و فرقه متفرق میشوند و در سراسر بلاد اسلامی حاضرند و در تمام اعصار از زمان صدر اسلام تا کنون یک نسخه واحد داشته اند و دارند.

در مورد قرائات مختلف و چگونگی آن استاد میقات در این تاپیک توضیح داده اند مراجعه بفرمائید ببینید اختلاف قرائت چیست و کیفیت اختلاف تا چه اندازه است .

اما در مورد مسیحیت عزیز برادر امروز 50 کتاب مختلف در واتیکان هست در اوائل چند تا بوده و از بین رفته را خدا عالم است .

در مورد همین نسخه ای که در دست شماست
هرکدام از فرق مسیحی نظری در موردش دارند عده ای به تمام آن عده ای به نیمی از آن یا بخشی از آن معتقدند و عده ای هم کتاب مکمل بر آن نوشته اند و به آن عمل میکنند

در وضعیتی که هر کدام شما ادعای نبوت دارند شما بر اصالت چه اصرار می کنید نمی دانم.

موفق باشید

یاحق

فاتح;523405 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمه الله

نسخ قرآن کریم در تمام بلاد اسلامی از صدر اسلام تا کنون وجود داشته و دارد . این در حالی است که مذاهب فقهی اسلامی در حال حاضر به 8 فرقه مذهبی و 5 مذهب کلامی و بنا برفرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم 72 مذهب و فرقه متفرق میشوند و در سراسر بلاد اسلامی حاضرند و در تمام اعصار از زمان صدر اسلام تا کنون یک نسخه واحد داشته اند و دارند.

در مورد قرائات مختلف و چگونگی آن استاد میقات در این تاپیک توضیح داده اند مراجعه بفرمائید ببینید اختلاف قرائت چیست و کیفیت اختلاف تا چه اندازه است .

اما در مورد مسیحیت عزیز برادر امروز 50 کتاب مختلف در واتیکان هست در اوائل چند تا بوده و از بین رفته را خدا عالم است .

در مورد همین نسخه ای که در دست شماست
هرکدام از فرق مسیحی نظری در موردش دارند عده ای به تمام آن عده ای به نیمی از آن یا بخشی از آن معتقدند و عده ای هم کتاب مکمل بر آن نوشته اند و به آن عمل میکنند

در وضعیتی که هر کدام شما ادعای نبوت دارند شما بر اصالت چه اصرار می کنید نمی دانم.

موفق باشید

یاحق

با سلام
عزيز برادر
يا خبر نداريد و يا اينكه تجاهل ميفرمائيد
چرا؟ چون
مسيحيان هيچگاه كتابسوزي نكردند بلكه حتي كتبي كه خارج از ايمان مسيحي است و يا به لحاظ تاريخي هيچ اعتباري نداشتند نظير انجيل برنابا كه قرت نهم ميلادي توسط يك راهب مسلمان شده نوشته شده است يا انجيل پرس يا انجيل يعقوب و يا انجيل كودكي مسيح و ... همه را حفظ و نگهداري كرده تا صداقت و امانت داري كليسا هيچگاه زير سوال نرود برعكس مسلمين و بنا به اعتراف مستند خود مسلمين پس از جمع آوري قران توسط عثمان خليفه سوم دستور داده شد تا همه قرانهاي ديگر سوزانده شوند
كدام نيمه از از اناجيل را گروهي قبول دارند و گروهي ندارند؟؟؟؟
كانون عهد جديد در شوراي نيقيه تعيين شد زماني كه هيچ فرقه اي در مسيحيت وجود نداشت - لطفا كمي دقت كنيد تا متهم به كم سوادي نشويد

اما دوست عزيز شما مدعي هستيد كه فقط يك قران در طي تاريخ وجود داشته - سلمنا

- با اسنادي جنابان محدث نوري يا شيخ قمي چه ميكنيد فقط شيعه ها را گفتم كه بهانه سني ها را نگيريد
- از همين قران كه مدعي هستيد يك نسخه را نام ببريد كه قدمت آن بيش از 500 سال باشد و با قران موجود مطابقت كند؟
- تكليف قران هاي نسخه سمرقند - توپ قاپو - و نسخه صنعا چه ميشود؟
- شما به عنوان مسلمان ايا تا بحال از خود نپرسيديد كه چرا نسخه صنعا منتشر نمي شود؟؟؟

سلام علیکم و رحمه الله

در مورد نسخ انجیل و این مطالبی که میفرمائید کلیسا امانت داری ای فرضا از قرن ششم میلادی داشته در حالیکه پولس چنین امانت داری ای در مورد غلاطیان نداشته ؛ میشود در تاپیک مرتبط بحث کرد

اما در مورد نسخه سوزی عثمان . لازم است این را بدانید که قرآن کریم در زمان پیامبر کاملا بشکل کتاب جمع آوری شده و افرادی غیر از مساله کتابت و جمع آوری آن حافظ قرآن کریم بوده اند و آنچه که در مورد نسخه سوزی عثمان مظرح میشود در حد اختلاف خط و عدم نقطه گذاری ختم میشود و نه اختلاف در اصل کتاب .

در مورد قرائت هم ما نسخه طلائی داریم که همان روایت حفص از عاصم است که سلسله این سند به علی علیه السلام میرسد و لذا خط و نقطه گذاری آن مورد وثاقت فریقین بوده و هست.

اما بعد اینکه شما مگر کتاب محدث قمی را خوانده اید که به چه چیزی استناد میکند و چه ادعائی را مطرح میکند و بعد با اعتماد به نظر ایشان استناد میکنید ؟
در این مورد سرکار زکیه بطور خلاصه پاسخ را آورده اند .

sina178s;523439 نوشت:
- شما به عنوان مسلمان ايا تا بحال از خود نپرسيديد كه چرا نسخه صنعا منتشر نمي شود؟؟؟

نسخ قرآن اولا دارای اصل واحدند و تفاوت آنها در حد نحوه قرائت آن است .

در مورد قرائات هم به خبرها , حتی خبرهای واحد استناد می شده

خب . نسخه صنعا کدامیک از این شرایط را دارست که بخواهیم درخواست کنیم آن را منتشر کنند ؟

یاحق

sina178s;523439 نوشت:
با سلام
عزيز برادر
يا خبر نداريد و يا اينكه تجاهل ميفرمائيد

- تكليف قران هاي نسخه صنعا چه ميشود؟
- شما به عنوان مسلمان ايا تا بحال از خود نپرسيديد كه چرا نسخه صنعا منتشر نمي شود؟؟؟

با سلام

عجب جناب سینا شما که جواب خودتان را بارها و بارها گرفتید !!
بنده تعجب میکنم تکرار مکررات چه سودی دارد

دوست گرامی در مورد قرآن مطمئن باشید اگر چنین چیزی بود دشمنان بزرگ اسلام تو بوق و کرنا زده بودند شما فکر میکنید یهود دشمن قسم خورده اسلام منتظر کسی میشد که اجازه بگیرد و یا به احترام مسلمانان چنین چیزی را عنوان نکنند ؟!!
به امثال بیسوادانیچون مشیری هم در صفحات اینترنت توجه نکنید!!
بارها از طریق انجمن مسلمانان اروپا برای این ملعون(مشیری )دعوت نامه برای مناظره در یکی از شبکها ی تلویزیونی فرستاده شد که خود بنده شاهد این قضایا بوده ام اما ایشان طفره رفت و نه پذیرفت !

اما در مورد قرانهای یافت شده که اینجا میتوانید تصویری از آنها را مشاهده کنید

تصاويري از قرآن هاي كشف شده در صنعا در يونسكو:Sham::Sham:

مهم توضیحاتی که لازم است در مورد این کشف بدانید تا حقایقی روشن شود

مسجد جامع صنعا از قديمى ترين مساجد جهان است و حتى دستور ساخت آن را به رسول اكرم(ص) نسبت داده اند. در سال 1972 به هنگام بازسازى ضلع غربى مسجد كه بر اثر باران شديد فرو ريخته بود, فضايى ميان سقف و پشت بام پديدار گشت كه انبوهى از نسخه هاى كهن قرآن را در خود جاى داده بود.
قاضى اسماعيل اكوا كه در آن زمان رئيس بخش عتيقه هاى صنعا بود, باتوجه به اهميت و ارزش فوق العاده اين ميراث, درصدد جلب حمايت مالى خارجى براى دسته بندى, ترميم و حفظ نسخه ها برآمد.
ابتدا دانمارك پيشنهاد انتقال نسخ به كپنهاگ را ارائه كرد كه به دليل عدم امكان تعيين دقيق تعداد دستنوشته ها يا برآورد معقول ارزش آنها از سوى يمن پذيرفته نشد.
در سال 1974 اين نسخه ها كه در آن هنگام در كيسه هايى بزرگ در زيرزمين موزه ملى يمن انبار شده بود, به آلبرشت نُت3 استاد تاريخ زبان عربى در دانشگاه بُن كه به يمن سفر كرده بود, نشان داده شد.
با تلاش هاى نُت كه به ارزش بى بديل اين يافته ها پى برده بود, وزارت امور خارجه آلمان هزينه مالى پروژه حفظ و رده بندى اين نسخه ها را تقبل كرد.
اين هزينه كه بالغ بر 1/1 ميليون يورو بود, بيشترين كمك مالى اى بود كه تا آن زمان از سوى آلمان غربى به يك پروژه فرهنگى در خارج اختصاص مى يافت.
توافق نامه ميان آلمان و يمن در پاييز 1980 امضا شد و نخستين متخصصان از سال بعد كار خود را آغاز كردند.

محتوا و اهميت فرهنگى يافته ها

به دليل نابودى كتابخانه هاى بزرگ اسلامى در گذر ايام و حوادث روزگار, نسخه هاى خطى كهن اسلامى به ويژه نسخ قرآنى باقيمانده از قرون نخست هجرى, بسيار نادر و كمياب است; از اين رو گنجينه مسجد جامع صنعا با حدود 15000 قطعه پوست, متعلق به 950 نسخه مختلف قرآن, فوق العاده و شورانگيز است; به ويژه كه برخى از اين قرآن ها در قرن نخست هجرى نگاشته شده اند.
از آنجا كه هيچ يك از قطعه هاى يافت شده, تاريخ نگارش نداشت, تاريخ گذارى نسخ صرفاً باتوجه به سبك و اسلوب امكان پذير است; بر اين اساس, بيشتر اين نسخه ها متعلق به قرن چهارم و پنجم هجرى است.
بايد توجه داشت تاريخ و مكان نگارش قرآن هرگز در متن ثبت نمى گردد, بلكه در اولين يا آخرين صفحه خالى يا در بخش داخلى جلد كتاب نوشته مى شود كه البته اين بخش ها در همه نسخ به دست آمده, از ميان رفته بود. دو سوم قطعات, ظاهراً يمنى و بقيه از ساير نواحى است.
با آگاهى هاى فعلى, تعيين دقيق تفاوت هاى جغرافيايى خط عربى ممكن نيست. استفاده از تجزيه و تحليل هاى فيزيكى و شيميايى به دليل كمبود وقت و بودجه ميسر نبود.
اين شيوه ها علاوه بر صرف هزينه و زمان زياد, غالباً نتايج قطعى در پى ندارد; زيرا از يك نوع جوهر و رنگ, مدتى طولانى در قلمرويى وسيع استفاده مى شد.
استفاده از مواد راديواكتيو (كربن 14) نيز براى اسناد تاريخى به اندازه كافى دقيق نيست.
هيچ يك از قرآن هاى يافت شده كامل نيست.
در بيشتر موارد تنها چند برگ از يك نسخه باقى مانده است; اما گاه بخش عمده اى از يك كتاب و گاه تنها يك برگ از يك قرآن باقى مانده است.
اندازه نسخ بسيار متفاوت است: از ورق هايى به ابعاد 4 در 5 سانتيمتر تا 45 در 50. ظاهراً فضايى كه قرآن ها در آن جا داده شده, محل اختفا نبوده است (زيرا در آن صورت انتظار مى رفت گران بهاترين و زيباترين كتاب ها در آنجا نگهدارى شود, نه قطعات و ورق هاى پراكنده), بلكه محلى براى قراردادن قرآن هايى بوده كه ديگر نمى شد از آنها استفاده كرد.
اين قرآن ها به رغم قطعه قطعه و ناقص بودن, از اهميتى فراوان برخوردارند, زيرا نه تنها آگاهى هايى درباره مراحل آغازين كتابت قرآن در اختيار ما مى نهند, بلكه اطلاعاتى درباره تحول خط عربى و هنر كتاب سازى در تمدن اسلامى نيز ارائه مى كنند.
افزون بر تنوع حيرت آور خط, تزيينات رنگى به كاررفته در نگارش اين قرآن ها نيز بسيار گوناگون است. شاهكار اين تزيينات دو تصوير هنرمندانه از دو مسجد است كه تاكنون معلوم نشده است نماد چيست.
تنها كمتر از 150 قطعه از اين پوست نوشته ها, قرآن نيست.
بيشتر اين موارد برگ هايى از كتاب هاى حديثى يا ساير متون دينى است; البته قطعاتى از كتاب هاى پزشكى و حتى اسناد مالكيت و نامه هاى شخصى نيز وجود دارد. در ميان يافته ها, قطعاتى بر كاغذ نوشته شده نيز وجود دارد كه هنوز شمارش نشده اند. از آنجا كه بررسى و مطالعه قطعات كهن تر كه بر پوست نوشته شده اند, در اولويت قرار داشت, هنوز به نوشته هاى روز كاغذ پرداخته نشده است.
جلد همه آثار باقى مانده كنده شده است. تنها تعداد بسيار محدودى جلدهاى پاره و شل شده به همراه پاره هايى از دستنوشته ها باقى مانده است; در اين ميان بقايايى از جلدهاى چرمى با غلاف چوبى از نسخه هاى بر پوست نوشته شده و جلدهاى مقوايى يا چرمى متعلق به نسخه هاى بر روى كاغذ به دست آمده است.

قرآن كتاب مقدس مسلمان هاست كه براساس اخبار و روايات, در آغاز سده هفتم ميلادى بر حضرت محمد(ص) در مكه و مدينه نازل شد. در متن قرآن هيچ گونه اختلاف و دگرگونى راه نيافته است.
قرآن در زمان خليفه سوم, عثمان جمع آورى شد و از آن زمان اصلاً تغيير نكرده است.
اين واقعيت بسيار مهم است: به رغم زمزمه هاى مخالفى كه به گوش مى رسد,4 قاطعانه و بى هيچ شكى بايد گفت در ميان بقاياى قرآن هاى مسجد جامع صنعا هيچ گونه اختلاف و تحريفى در متن وجود ندارد.:Sham:
تنها تفاوت هايى در رسم الخط, ترتيب سوره ها, علائم آيات و ساير تقسيمات به چشم مى خورد.:Sham:
قرآن مشتمل بر 114 سوره با طول متفاوت است. نام سوره ها بعدها براى تمايز آسان تر به متن اضافه شده است.
سوره ها نيز از آياتى با طول متفاوت تشكيل مى شوند.
تقسيمات ديگرى نيز وجود دارد كه رايج ترين آن تقسيم به سى جزء براى تلاوت در سى روز ماه رمضان است.
در تقسيم بندى كوچك تر قرآن, 60 حزب و در يك تقسيم بندى بزرگ تر, هفت بخش (يا منازل, به تعداد روزهاى هفته) است.
در اين تقسيم بندى ها سوره ها و آيات درنظر گرفته نمى شوند, بلكه سعى بر اين است كه متن به بخش هاى تقريباً مساوى تقسيم شود.
نشانه هايى كه براى اين تقسيمات به كار مى رود, اغلب تزيين شده است و معمولاًت در حاشيه قرار داده مى شود.
اين تقسيمات در تكوين و تكامل عناصر تزيينى كه خيلى زود به خط قرآن نيز سرايت كرد, نقش اساسى داشته است; با اين همه آنچه همواره از بيشترين اهميت برخوردار بوده, كتابت قرآن بوده است كه بسيارى آن را كارى مقدس مى دانستند كه كاتب را به بهشت نزديك مى سازد; و هم از اين رو خطاطى برترين هنر شمرده مى شد.

زبان قرآن عربى است كه مانند ساير زبان هاى سامى, از راست به چپ نوشته مى شود.
در عربى تنها حروف صامت و مصوت هاى بلند نوشته مى شود.
گاه خواندن حروف صامت به دليل شباهت حروف, دشوار است. اين امر در ابتداى تاريخ اسلام كه سنت شفاهى غالب بود و بيشتر مردم قرآن را حفظ بودند و معناى واژگان واضح و آشكار بود, مشكلى ايجاد نمى كرد; اما با گسترش قلمروى اسلام تا قلب آسيا در شرق و از شمال آفريقا تا اسپانيا در غرب, مشكلات رخ نمود.
براى تازه مسلمانانى كه عربى زبان مادرى شان نبود, اين كاستى هاى خط, موجب سردرگمى مى شد و مى توانست به تفسيرهاى نادرست بينجامد; به همين سبب خيلى زود از نقطه گذارى (تنقيط) براى تمايز حروف متشابه استفاده شد.
گاه اين نقطه ها در دوره اى متأخرتر به متنى كهن تر افزوده مى شد; امرى كه از تفاوت شكل و جوهر قابل تشخيص است.
اندكى بعد, علائمى براى مشخص ساختن مصوت هاى كوتاه به كار گرفته شد (تشكيل) كه در ابتدا صرفاً نقطه هاى ساده قرمز رنگ بود.

گاه نقطه هايى سبزرنگ و به ندرت نقطه هاى زرد و آبى به اين نقطه هاى قرمز افزوده شده است, اما هنوز مشخص نيست كه اين رنگ هاى متفاوت چه كمكى به خواندن قرآن مى كرده است.
قديمى ترين نوع رسم الخط عربى, خط حجازى است. از آنجا كه مدينه و مكه, كهن ترين مراكز نگارش قرآن ـ در سرزمين حجاز قرار دارند, اين خط بدين نام شهرت يافته است.
حجازى خطى شكسته, مايل به راست با امتداد يافتن حروف در دو سوى بالا و پايين است.
خط حجازى بسيار نادر است; تنها معدودى موزه در سر تا سر جهان بيش از چند برگ از اين نوع خط را دارند; در حالى كه گنجينه يافت شده در مسجد جامع صنعا تعداد چشمگيرى از اين خط را داراست; اما بيشتر دستنوشته هاى مسجد جامع صنعا به خط كوفى است. اين نام بر رسم الخطهاى مختلف با ويژگى هاى اصلى يكسان, اما ظاهر كاملاً متفاوت اطلاق مى شود.
در صنعا نمونه هاى گوناگونى يافت شده است كه طيفى گسترده از دستخطهاى بى قواره تا رسم الخطهاى بسيار هنرمندانه را به نمايش مى گذارد. قديمى ترين قرآن به خط حجازى, هميشه بزرگ و همچنين داراى شكلى افقى اند.
بعدها تمايل به داشتن قرآن هاى كوچك كه بتوان همه جا آنها را حمل كرد و در هرجا و هر مكان خواند, بيشتر شد.
ورق هاى بسيار كوچك, با خطوطى ريز, اما زيبا در قطعات يافت شده در صنعا مشاهده مى شود.
در قرن دوم هجرى به دلايلى نامعلوم, شكل كتاب ها از افقى به عمودى تغيير يافت. تقريباً سه قرن بعد كتاب ها بار ديگر به شكل افقى درآمد كه به نظر مى رسد به اختراع كاغذ مربوط باشد.

با سلام
دوستان ادامه مطالب را اینجا دنبال کنند تا به بیهودگی این سخنان و شبهات نخ نما پی ببرند

http://www.askdin.com/thread13771-2.html

.
.

با سلام
جناب رضا نصيحتي به شما دارم و اينكه داستان پرداز خوبي نيستيد - اين را دوستانه ميگويم - دلگير نشويد
اولا - بنده يهودي نيستم و در ضمن يهود نه فقط دشمن اسلام نبوده و نيستند جاي پاي آنها در سنت و احاديث خصوصا شيعه پيداست پس لطفا فرافكني نكنيد
ثانيا - بنده و شما را چه به اقاي مشيري - ايشان به همان اندازه كه مخالف اسلام هستند با مسيحيت هم سر عناد دارند - چرا با اتيكت زدن سعي در القاي مسائل غير واقعي ميكنيد
ثالثا - فرموديد :

رضا;523547 نوشت:
در سال 1974 اين نسخه ها كه در آن هنگام در كيسه هايى بزرگ در زيرزمين موزه ملى يمن انبار شده بود, به آلبرشت نُت3 استاد تاريخ زبان عربى در دانشگاه بُن كه به يمن سفر كرده بود, نشان داده شد.
با تلاش هاى نُت كه به ارزش بى بديل اين يافته ها پى برده بود, وزارت امور خارجه آلمان هزينه مالى پروژه حفظ و رده بندى اين نسخه ها را تقبل كرد.
اين هزينه كه بالغ بر 1/1 ميليون يورو بود, بيشترين كمك مالى اى بود كه تا آن زمان از سوى آلمان غربى به يك پروژه فرهنگى در خارج اختصاص مى يافت.

برادر جان در ان سالها يورو معنايي نداشت گفتم كه داستانپرداز خوبي نيستيد

رابعا:
دوست گرامي آنچه بيان كردم گزارش موجودي است كه توسط منابع رسمي بيان شده - و حتي عنوان كرده اند كه اين متوان چون داراي غلط هاي بسيار بود و از سوي ديگر چون متن قراني بود آنها را دفن كرده اند - حال شما ميگوئيد دقيقا با كپي كنوني قران يكي است؟؟؟؟
اگه اينگونه بود براي قراني كه سندي ندارد يك معجزه بود و مسلمين خصوصا صعودي ها كه براي كسب عناوين جعلي اين همه از دلارهاي نفتي خود مايه مي گذارند كه تاكنون گوش دنيا را كر كرده بودند
ميتونيد يك متن كوچيك ولو يك ايه از همين قران بيان كنيد؟؟؟؟؟
ادم عاقل ادعايي نمي كند كه نتواند ثابت كند - بحث اصلي اين تاپيك بر سر نسخه صنعا نيست والا چند مقاله در اين مورد برايتان پست ميكردم
كاش به جاي قلم فرسايي درباره تاريخ قران كه تماما بي سند هستند لااقل به همان نسخه صنعا مي پرداختيد

فاتح;523450 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

در مورد نسخ انجیل و این مطالبی که میفرمائید کلیسا امانت داری ای فرضا از قرن ششم میلادی داشته در حالیکه پولس چنین امانت داری ای در مورد غلاطیان نداشته ؛ میشود در تاپیک مرتبط بحث کرد

اما در مورد نسخه سوزی عثمان . لازم است این را بدانید که قرآن کریم در زمان پیامبر کاملا بشکل کتاب جمع آوری شده و افرادی غیر از مساله کتابت و جمع آوری آن حافظ قرآن کریم بوده اند و آنچه که در مورد نسخه سوزی عثمان مظرح میشود در حد اختلاف خط و عدم نقطه گذاری ختم میشود و نه اختلاف در اصل کتاب .

در مورد قرائت هم ما نسخه طلائی داریم که همان روایت حفص از عاصم است که سلسله این سند به علی علیه السلام میرسد و لذا خط و نقطه گذاری آن مورد وثاقت فریقین بوده و هست.

اما بعد اینکه شما مگر کتاب محدث قمی را خوانده اید که به چه چیزی استناد میکند و چه ادعائی را مطرح میکند و بعد با اعتماد به نظر ایشان استناد میکنید ؟
در این مورد سرکار زکیه بطور خلاصه پاسخ را آورده اند .

نسخ قرآن اولا دارای اصل واحدند و تفاوت آنها در حد نحوه قرائت آن است .

در مورد قرائات هم به خبرها , حتی خبرهای واحد استناد می شده

خب . نسخه صنعا کدامیک از این شرایط را دارست که بخواهیم درخواست کنیم آن را منتشر کنند ؟

یاحق

جناب اقاي فاتح حفيفتا بنده را نا اميد كرديد
شوراي نيقيه در اول قرن چهارم تشكيل شد تا قرن ششم هم در اقصا نقاط و به زبانهاي مختلف ترجمه شده است كه بسياري از اين ترجمه ها موجود هستند مثلا نسخه ارمني آن كه در موزه ايروان نگهداري ميشود
نسخه هاي موجود از عهد جديد به حدي زياد هستند كه امكان تحريف غير ممكن است و نه فقط اين نقل قول هايي كه از ابا كليسا در نوشته هايشان از عهد جديد به حدي است كه حداكثر 18 ايه كه مربوط به اسامي گيرندگان رسالات است بقيه عهد جديد از نوشته ابا كليسا قابل بازيافت است
لطفا براي اينكه اطلاعات شما در باره قران بيشتر شود به مقالات دكتر مدرسي مراجعه كنيد - آنجه در باره قران گفتيد به حدي خلاف واقع است كه لازم به پاسخ نمي بينم

جناب sina178s

مسیحیان موحد بر این باورند که انجیل تحریف شده است.

sina178s;523862 نوشت:
شوراي نيقيه در اول قرن چهارم تشكيل شد تا قرن ششم هم در اقصا نقاط و به زبانهاي مختلف ترجمه شده است كه بسياري از اين ترجمه ها موجود هستند مثلا نسخه ارمني آن كه در موزه ايروان نگهداري ميشود
نسخه هاي موجود از عهد جديد به حدي زياد هستند كه امكان تحريف غير ممكن است و نه فقط اين نقل قول هايي كه از ابا كليسا در نوشته هايشان از عهد جديد به حدي است كه حداكثر 18 ايه كه مربوط به اسامي گيرندگان رسالات است بقيه عهد جديد از نوشته ابا كليسا قابل بازيافت است

سلام علیکم و رحمه الله

ما کاری به تاریخچه بعد از شورای نیقیه نداریم که زحمت می کشید سند برایش جمع آوری میکنید .
اگر به تاریخی هم در مورد اصالت انجیل میخواهید استناد کنید اثبات کنید این انجیل که در دست شماست در زمانی قبل از عروج مسیح یا بقول شما مصلوب شدنش نوشته شده و مورد تائید او قرار گرفته تا اصالت بیابد که اینچنین هم نیست.

در مورد آنچه که ادعا میشود مسیح پسر خداست اختلاف بوده و این اختلاف باعث تشکیل شورای نیقیه شده بشکلی که عده ای از مسیحیان به فرزند خدا بودن مسیح معتقد نبودند .
یعنی این انجیلی که امروز در دست شماست را قبول نداشته اند و از انجیل دیگری تبعیت میکردند که تصادفا آن زمان مسلمانی نبود که گردنش بیاندازید.

تورات هم جای دفاعی ندارد. این کتاب حداقل تا دوره هخامنشیان توسط افراد نا مشخصی نگارش میشده و این مساله ای قطعی است.

sina178s;523862 نوشت:
لطفا براي اينكه اطلاعات شما در باره قران بيشتر شود به مقالات دكتر مدرسي مراجعه كنيد - آنجه در باره قران گفتيد به حدي خلاف واقع است كه لازم به پاسخ نمي بينم

آنچه که بنده نوشته ام برداشتی از کتاب تاریخ قران آیت الله معرفت ص 99 بود . بنده شما را متهم به چیزی نمی کنم تا زمانی که محل استناد شما را نخوانم لذا
شما دو ( 2 ) خط را از مقالاتی که مدعی هستید خلاف این مطالب است در رد آنچه آورده شد بیاورید .

یاحق

فاتح;523915 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

ما کاری به تاریخچه بعد از شورای نیقیه نداریم که زحمت می کشید سند برایش جمع آوری میکنید .
اگر به تاریخی هم در مورد اصالت انجیل میخواهید استناد کنید اثبات کنید این انجیل که در دست شماست در زمانی قبل از عروج مسیح یا بقول شما مصلوب شدنش نوشته شده و مورد تائید او قرار گرفته تا اصالت بیابد که اینچنین هم نیست.

در مورد آنچه که ادعا میشود مسیح پسر خداست اختلاف بوده و این اختلاف باعث تشکیل شورای نیقیه شده بشکلی که عده ای از مسیحیان به فرزند خدا بودن مسیح معتقد نبودند .
یعنی این انجیلی که امروز در دست شماست را قبول نداشته اند و از انجیل دیگری تبعیت میکردند که تصادفا آن زمان مسلمانی نبود که گردنش بیاندازید.

تورات هم جای دفاعی ندارد. این کتاب حداقل تا دوره هخامنشیان توسط افراد نا مشخصی نگارش میشده و این مساله ای قطعی است.

آنچه که بنده نوشته ام برداشتی از کتاب تاریخ قران آیت الله معرفت ص 99 بود . بنده شما را متهم به چیزی نمی کنم تا زمانی که محل استناد شما را نخوانم لذا
شما دو ( 2 ) خط را از مقالاتی که مدعی هستید خلاف این مطالب است در رد آنچه آورده شد بیاورید .

یاحق

با سلام
باز هم كه بيشتر نااميد شدم
وقتي سخن از ابا كليسا است مربوط به قبل از شوراي نيقيه است - قبل از صعود مسيح هم انجيلي نوشته نشده است - با چه عقلي ميتوان چنين مطلبي را مطالبه كرد وقتي خود خداوند در بين مردم است چه لزومي دارد كتابي بنويسد !!!!!!
مشكل اين است كه شما حداقل آشنائي را با مسيحيت و كليسا نداريد و نمي دانم چرا اصرار داريد كه با چيزي كه اقل اشنائي را نداريد مقابله كنيد
در ضمن كمي در باره شوراي نيقيه مطالعه كنيد بهتر است در باره پسر خدا بودن مسيح بحثي نبود
در باره تورات هم همينطور - عزيز برادر با پيدا شدن اسناد درياي مرده ديگر شكي نه براي يهود و نه براي مسيحيان و نه براي مخالفين تورات

sina178s;524211 نوشت:
در ضمن كمي در باره شوراي نيقيه مطالعه كنيد بهتر است در باره پسر خدا بودن مسيح بحثي نبود

بنده به تغیر شما احترام میگذارم ولی مطالبتان دارد میگوید دستهایتان خالی است لذا به ادعا های بی اساس و تجاهل دارید بحث میکنید که ارزش بحث را از بین می برد.
بروید در مورد دین خودتان تحقیق بفرمائید . یک کسی که از دین شما از شما شایسته تر است بفرستید بیاید پاسخ بدهد.

والسلام علیکم و رحمه الله

sina178s;522987 نوشت:
- بين اعتقاد به تحريف و اثبات سندي تحريف فاصله بسيار است - چه در اين انجمن و چه در ساير انجمن ها كه بحث تحريف مطرح بوده است تاكنون حتي يك سند تاريخي معتبر توسط مدعيان ارائه نشده است - همانگونه كه در پست قبلي اشاره كردم نه خود قران و نه متكلمين مسلمان تا قبل از قرن جهارم هجري اعتقادي به تحريف انجيل و تورات نداشته اند و اين ادعا جديد و صرفا براي توجيه تضادهاي درون قراني است

ما برای این که نشان دهیم که تحریف تورات و انجیل از زمان صدر اسلام مطرح بوده آیات زیر را می آوریم به این معنا که قرآن به عنوان معتبر و کهن ترین متن اسلامی آن دو را محرف می دانسته است.
البته مستحضرید که این تاپیک در صدد تقویت یا رد ادعای تحریف عهدین نیست
در شش آیه از آیات نورانی قرآن کریم، از تحریف سخن به میان آمده است :

آیه یکم. بقره: 75

(أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ آیا انتظار دارید به ]آیین[ شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که آگاه بودند؟!

در این آیه خداوند متعال به مسلمانانی که امید داشتند قوم یهود اسلام را اختیار کنند، می‌گوید: اینان هم آنان‌اند که کلام خدا را شنیدند و پس از فهمیدن آن به تحریفش پرداختند.

آیه دوم. آل‌عمران: 78

(وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقآ یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ در میان آنها کسانی هستند که زبان خود را چنان می‌گردانند که گمان کنید ]آنچه را می‌خوانند[ از کتاب ]خدا[ است، در حالی که از کتاب ]خدا[ نیست! ]و با صراحت [می‌گویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ می‌بندند، در حالی که می‌دانند.


آیه سوم (فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِاللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنآ قَلِیلا فَوَیْلٌ لَّهُم مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ)؛ پس وای بر آنها که نوشته‌ای‌بادست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنان از آنچه با دست خود نوشتند ووای‌برآنان‌ازآنچه‌از این‌راه به دست می‌آورند.

آیه چهارم(مَنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیّآ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنآ فِی الدِّینِ)؛ بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف می‌کنند و ]به جای اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»[، می‌گویند : «شنیدیم و مخالفت کردیم! و ]نیز می‌گویند Blush بشنو! که هرگز نشنوی! و ]از روی تمسخر می‌گویند Blush «راعنا ]ما را تحمیق کن![» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا طعنه زنند.

خداوند متعال در این آیه به صراحت از تحریف کلمات و جابه‌جا کردن آنها به وسیله قوم یهود، خبر داده است.

آیه پنجم(فَبِمَا نَقْضِهِم مِیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظّآ مِمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ)؛ پس به سبب پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دل‌های آنان را سخت و سنگین نمودیم. سخنان ]خدا [را از موردش تحریف می‌کنند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند.

خداوند متعال در این آیه از پیمان‌شکنی‌های قوم یهود، تحریف و جابه‌جایی کلمات و نیز فراموش کردن آن کلمات از سوی قوم یهود خبر می‌دهد. این پیمان‌شکنی‌ها سبب دور شدن آنها از رحمت خداوند و سنگ شدن دل‌های آنها شد.

آیه ششم. مائده: 41

(وَمِنَ الَّذِینَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَـذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ)؛ و ]همچنین[ گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می‌دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند. آنان سخنان را از مفهوم اصلی‌اش تحریف می‌کنند، و ]به یکدیگر[ می‌گویند: اگر این ]که ما می‌خواهیم[ به شما داده شد ]و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،[ بپذیرید، وگرنه ]از او [دوری کنید.

خداوند متعال در این آیه از برخی بنی‌اسرائیل نام می‌برد که با جاسوسی و کارشکنی در رسالت پیامبر اکرم ، به تحریف کلمات می‌پردازند.

sina178s;522987 نوشت:
هيچ كتابي آسماني نيست - هيچ دليل قانع كننده اي هم وجود ندارد كه بتوان كتابي را به آسمان نسبت داد و دلايل اثبات عكس اين موضوع فراوان است

درباره آسمانی بودن برخی از کتب ادیان شکی نیست فقط درباره قرآن بگویم که او معجزه خداست و از طرف اوست و قرآن بر منکرینش تحدی کرده است
و اگر شما می گویید قرآن کلام بشر است مثل آن را بیاورید

sina178s;522987 نوشت:
مسيح فرمود آسمان و زمين زايل ميشود ولي نقطه اي از كتب زايل نخواهد شد - پس ادعاي شما صحيح نيست - اما درباره قران - ايا قران موجود سند تاريخي دارد كه بتوان به اعتبار تاريخي آن صحه گذارد؟

نقل متواتر بر نسخه فعلی داریم
همچنین ادله محکم عقلی بر عدم تحریف.

sina178s;522987 نوشت:
وقتي روايت صحيح السند مبني بر 17000 ايه در قران وجود دارد ولي قران فعلي تقريبا هفت هزار آيه دارد آيا دليل تحريف نيست؟ در اين زمينه حسین محدث نوری در سال ۱۲۹۲ ه. ق. کتابی تحت عنوان فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب

حدیث مذکور مجعول و کتاب اشاره شده مخدوش است.

sina178s;522987 نوشت:
- لطفا يك سند تاريخي كه ادعا فرموديد بر تحريف تورات و انجيل ارائه كنيد
5 - وجود 4 روايت از زندگي مسيح نه فقط دليل تحريف نيست بلكه صحت ادعا را قوام مي بخشد - اما در باره قران يكي از سندهاي تاريخي را كه عدم تحريف قران را ثابت كند ارائه دهيد

ادله بسیار است اما تاپیک موضوعش این نیست می توانید به انجمن مراجعه فرمایید.

شعیب;524252 نوشت:

ما برای این که نشان دهیم که تحریف تورات و انجیل از زمان صدر اسلام مطرح بوده آیات زیر را می آوریم به این معنا که قرآن به عنوان معتبر و کهن ترین متن اسلامی آن دو را محرف می دانسته است.
البته مستحضرید که این تاپیک در صدد تقویت یا رد ادعای تحریف عهدین نیست
در شش آیه از آیات نورانی قرآن کریم، از تحریف سخن به میان آمده است :

آیه یکم. بقره: 75

(أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ آیا انتظار دارید به ]آیین[ شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که آگاه بودند؟!

در این آیه خداوند متعال به مسلمانانی که امید داشتند قوم یهود اسلام را اختیار کنند، می‌گوید: اینان هم آنان‌اند که کلام خدا را شنیدند و پس از فهمیدن آن به تحریفش پرداختند.

آیه دوم. آل‌عمران: 78

(وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقآ یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ در میان آنها کسانی هستند که زبان خود را چنان می‌گردانند که گمان کنید ]آنچه را می‌خوانند[ از کتاب ]خدا[ است، در حالی که از کتاب ]خدا[ نیست! ]و با صراحت [می‌گویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ می‌بندند، در حالی که می‌دانند.


آیه سوم (فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِاللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنآ قَلِیلا فَوَیْلٌ لَّهُم مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ)؛ پس وای بر آنها که نوشته‌ای‌بادست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنان از آنچه با دست خود نوشتند ووای‌برآنان‌ازآنچه‌از این‌راه به دست می‌آورند.

آیه چهارم(مَنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیّآ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنآ فِی الدِّینِ)؛ بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف می‌کنند و ]به جای اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»[، می‌گویند : «شنیدیم و مخالفت کردیم! و ]نیز می‌گویند Blush بشنو! که هرگز نشنوی! و ]از روی تمسخر می‌گویند Blush «راعنا ]ما را تحمیق کن![» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا طعنه زنند.

خداوند متعال در این آیه به صراحت از تحریف کلمات و جابه‌جا کردن آنها به وسیله قوم یهود، خبر داده است.

آیه پنجم(فَبِمَا نَقْضِهِم مِیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظّآ مِمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ)؛ پس به سبب پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دل‌های آنان را سخت و سنگین نمودیم. سخنان ]خدا [را از موردش تحریف می‌کنند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند.

خداوند متعال در این آیه از پیمان‌شکنی‌های قوم یهود، تحریف و جابه‌جایی کلمات و نیز فراموش کردن آن کلمات از سوی قوم یهود خبر می‌دهد. این پیمان‌شکنی‌ها سبب دور شدن آنها از رحمت خداوند و سنگ شدن دل‌های آنها شد.

آیه ششم. مائده: 41

(وَمِنَ الَّذِینَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَـذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ)؛ و ]همچنین[ گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می‌دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند. آنان سخنان را از مفهوم اصلی‌اش تحریف می‌کنند، و ]به یکدیگر[ می‌گویند: اگر این ]که ما می‌خواهیم[ به شما داده شد ]و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،[ بپذیرید، وگرنه ]از او [دوری کنید.

خداوند متعال در این آیه از برخی بنی‌اسرائیل نام می‌برد که با جاسوسی و کارشکنی در رسالت پیامبر اکرم ، به تحریف کلمات می‌پردازند.

درباره آسمانی بودن برخی از کتب ادیان شکی نیست فقط درباره قرآن بگویم که او معجزه خداست و از طرف اوست و قرآن بر منکرینش تحدی کرده است
و اگر شما می گویید قرآن کلام بشر است مثل آن را بیاورید

نقل متواتر بر نسخه فعلی داریم
همچنین ادله محکم عقلی بر عدم تحریف.

حدیث مذکور مجعول و کتاب اشاره شده مخدوش است.

ادله بسیار است اما تاپیک موضوعش این نیست می توانید به انجمن مراجعه فرمایید.

با سلام
خدا را به واسطه خداوند و منجي مان عيساي مسيح سپاس ميگويم كه دست دشمنان مسيح چنان خالي است كه حتي يك دليل و سند محكمه پسند در مخدوش نمودن انجيل اين خبر خوش آسماني ندارند - چه اگر چنين بود شايد ذره اي در دل هر انسان منصفي شك وترديد در صحت پيام مسيح ايجاد ميشد
برايم واقعا جاي تاسف و تامل و شگفتي است كه شما براي اثبات ادعاي خود حتي به قران هم رحم نمي كنيد و به كتابي كه آن را وحي ميدانيد و به كسي كه او را امين مي ناميد چنين دروغ مي بنديد
جناب كارشناس اگر عربي نمي دانيد عنوان كارشناس را از پسوند اسم كاربري تان حذف كنيد و اگر عربي ميدانيد با چنين استدلالي ابروي قران را نبريد
هر انسان عاقلي كه كمي عربي بلد باشد مي بيند كه در همه اياتي كه شما به آن احتجاج كرديد افعال مضارع هستند و نه ماضي!!!!!!!
قران نه فقط تورات و انجيل را محرف نمي داند بلكه به آن استناد هم ميكند شما چگونه به خود اجازه ميدهيد كه به نام دفاع از قران اينچنين به قران خيانت كنيد
جالب اينكه خودتان هم در ابتدا مدعي ميشويد كه قران كتابمقدس را محرف ميدانسته است و از فعل ماضي استفاده ميكنيد اما هنگام استدلال از افعال مضارع استفاده ميكنيد و ميگوئيد بني اسرائيل به تحريف تورات مي پرداختند - شگفتا!!!!
دوست عزيز تحدي يعني چه؟؟؟؟ شما از من غير عرب مي خواهيد كه براي ابطال كتابي كه هزار دليل بر بطلان آن است يك كتاب به عربي بنويسم؟؟؟؟؟ عجب تحدي پر مغلطه اي؟؟؟
خوب من هم با شما تحدي ميكنم - شماخداي الله تان و جناب محمد و 12 امام و 124000 پيغمبرتان و كل مسلمانان از بدو اسلام تا يك ميليارد مسلمان امروزي را جمع كنيد اگر توانستيد يك اتومبيل بنز بسازيد بنده دين شما را ميپذيرم - اگر اين تحدي منطقي است اين گوي و اين ميدان و اگر غير منطقي است در تحدي تان تجديد نظر كنيد غلط هاي علمي قران و ضد ونقيض گوئي هاي قران به حدي زياد است براي رد آن نيازي به تحدي نيست

به تواتر غير مستند و ادعاي صرف و مخدوش و غير معتبر خواندن هر صداي مخالف هم نياز به پاسخ ندارد

[="Microsoft Sans Serif"]

نقل قول:
خالد بن ولید
این ارسال توسط bina88 حذف شده است. دلیل:غیر مرتبط ,تاپیکی ایجاد کنید و سوالتان را در آنجا مطرح کنید


کارشناس شما ادعا کرده است که آن حدیث جعلی است و بنده سخن یکی از علمای بزرگ شیعه بر صحت آن حدیث را قرار داده ام،کجای مطلب غیر مرتبط است؟!!!! یعنی هر چه کارشناس شما گفتند اگر کسی نتوانست جوابش را بدهد در سایت شما می ماند اما اگر با اسناد معتبر از کتب شیعه جواب او را بدهد غیر مرتبط می شود؟!!!!!!
لابد هر چیزی که توان پاسخگویی نداشته باشیم غیر مرتبط می شود:Khandidan!:
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ تفصیل این مطالب در سایت های دیگر آمده است و با حذف و سانسور راه به جایی نمی برید.

[="Times New Roman"][="Black"]جناب خالد

اولا لازم است بدانید
موضوع بحث چیز دیگری است آیا تورات تحریف شده یا خیر

این سوال و شبهه نقضی ؛ از طرف مخالفین ( یهود و نصارا ) قرآن بود . حال شما هم یکی از مخالفین تفاوتی نمیکند .

بله این شکل سوال مرتبط است ان شاء الله پاسخ شما داده میشود[/]

[="Microsoft Sans Serif"]

bina88;524848 نوشت:
این سوال و شبهه نقضی ؛ از طرف مخالفین ( یهود و نصارا ) قرآن بود . حال شما هم یکی از مخالفین تفاوتی نمیکند .

اولا اینکه من هم یکی از مخالفین قرآن مانند یهود و نصارا هستم بسیار مضحک بود زیرا این شما هستید که قایل به تحریف قرآن و مخالف قرآن هستید و هزاران حدیث که دلالت بر تحریف قرآن می کند در کتبتان موجود است و علمای تراز اول شما مثل صاحب فصل الخطاب کتاب در اثبات تحریف قرآن می نویسد و سایر علمای شما آنجا که تقیه را کنار گذاشته اند اقرار به تحریف قرآن کرده اند که اسامی این علما در همان کتاب کذایی موجود است البته وجود این احادیث در تضعیف قرآن و اسلام در کتب شما جای تعجب ندارد وقتی که مذهب شما توسط یک یهودی به اسم عبد الله بن سبا ساخته شده است و دشمنی یهود با اسلام و قران هم واضح است که لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا باید هم اینگونه احادیث در تضعیف قرآن و اسلام در کتب شما باشد.
ثانیا چنانچه که قبلا هم گفتم شیعه حتی به یک روایت نمی تواند قرآن را ثابت کند و این اهل سنت هستند که قران را جمع آوری کردند که قرآن در زمان حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه جمع آوری شده و نزد ما اهل سنت متواتر است و قرآن شما نزد امام زمانتان است که در صورت مخفی بودن قرآن معلوم نیست چرا اصلا خداوند این قرآن را بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل کرده؟! آن را نازل نمی کرد تا مهدی شما ظهور کند و آنوقت این قرآن را بر او نازل می کرد.

[="Times New Roman"][="Black"]

خالد بن ولید;524869 نوشت:
اولا اینکه من هم یکی از مخالفین قرآن مانند یهود و نصارا هستم بسیار مضحک بود زیرا این شما هستید که قایل به تحریف قرآن و مخالف قرآن هستید و هزاران حدیث که دلالت بر تحریف قرآن می کند در کتبتان موجود است و علمای تراز اول شما مثل صاحب فصل الخطاب کتاب در اثبات تحریف قرآن می نویسد و سایر علمای شما آنجا که تقیه را کنار گذاشته اند اقرار به تحریف قرآن کرده اند که اسامی این علما در همان کتاب کذایی موجود است البته وجود این احادیث در تضعیف قرآن و اسلام در کتب شما جای تعجب ندارد وقتی که مذهب شما توسط یک یهودی به اسم عبد الله بن سبا ساخته شده است و دشمنی یهود با اسلام و قران هم واضح است که لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا باید هم اینگونه احادیث در تضعیف قرآن و اسلام در کتب شما باشد.
ثانیا چنانچه که قبلا هم گفتم شیعه حتی به یک روایت نمی تواند قرآن را ثابت کند و این اهل سنت هستند که قران را جمع آوری کردند که قرآن در زمان حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه جمع آوری شده و نزد ما اهل سنت متواتر است و قرآن شما نزد امام زمانتان است که در صورت مخفی بودن قرآن معلوم نیست چرا اصلا خداوند این قرآن را بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل کرده؟! آن را نازل نمی کرد تا مهدی شما ظهور کند و آنوقت این قرآن را بر او نازل می کرد.

در این موارد تاپیک هائی قبلا ایجاد شده و پاسخ داده شده ولی میتوانید در هر مورد و موضوعی که اینجا ذکر کردید تاپیکی ایجاد کنید و پاسخ دریافت نمائید

از دوستان گرامی هم خواهشمندم در مورد مطالبی که ایشان مطرح کرده اند اینجا نظر و پاسخی مطرح ننمایند چراکه به این تاپیک مربوط نیست و لاجرم مجبور به حذف آن خواهیم شد.[/]

خالد بن ولید;524869 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
اولا اینکه من هم یکی از مخالفین قرآن مانند یهود و نصارا هستم بسیار مضحک بود زیرا این شما هستید که قایل به تحریف قرآن و مخالف قرآن هستید و هزاران حدیث که دلالت بر تحریف قرآن می کند در کتبتان موجود است و علمای تراز اول شما مثل صاحب فصل الخطاب کتاب در اثبات تحریف قرآن می نویسد و سایر علمای شما آنجا که تقیه را کنار گذاشته اند اقرار به تحریف قرآن کرده اند که اسامی این علما در همان کتاب کذایی موجود است البته وجود این احادیث در تضعیف قرآن و اسلام در کتب شما جای تعجب ندارد وقتی که مذهب شما توسط یک یهودی به اسم عبد الله بن سبا ساخته شده است و دشمنی یهود با اسلام و قران هم واضح است که لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا باید هم اینگونه احادیث در تضعیف قرآن و اسلام در کتب شما باشد.
ثانیا چنانچه که قبلا هم گفتم شیعه حتی به یک روایت نمی تواند قرآن را ثابت کند و این اهل سنت هستند که قران را جمع آوری کردند که قرآن در زمان حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه جمع آوری شده و نزد ما اهل سنت متواتر است و قرآن شما نزد امام زمانتان است که در صورت مخفی بودن قرآن معلوم نیست چرا اصلا خداوند این قرآن را بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل کرده؟! آن را نازل نمی کرد تا مهدی شما ظهور کند و آنوقت این قرآن را بر او نازل می کرد.

با سلام
دوست عزيز
اولا نسبت دادن شيعه دوازده امامي به عبدالله ابن سبا يهودي بيش از اينكه واقعيت و سند تاريخي داشته باشد يك فحش است. و جايگاه عقلي و نقلي ندارد - جائي كه تعصب باشد عقل كور ميشود و جواب هاي هوي ميشود - شما اسم كاربري انتخاب كرده ايد كه نشان از بستن شمشير از رو را دارد - براي يك ايراني ولو مسيحي يا حتي بي دين - عنوان كردن عبدالله ابن سبا يهودي با نام كاربري خالد ابن وليد ضرب المثل درس نخوانده ملا شدن براي شماست
دوم اينكه چون اين تالار شيعه است و به رفرنس هاي علماي اهل سنت - با عنوان كردن اين راوي يا مفسر و عالم سني است رد ميشود براي همين من فقط به منابع شيعي مي پردازم و الا روايات و اخبار از اهل سنت كه دلالت بر تحريف قران است بسيار است.
ثالثا ميتوانيد تواتر قران را اثبات كنيد؟ روايت صحيح السند اين تواتر كجاست ؟ چرا قران جمع آوري شده در خانه حفصه نگهداري ميشد؟ اكنون اين قران كجاست ؟ پاسخ عمر خليفه دوم در گمشدن بعضي از ايات را چگونه ميدهيد؟ تكليف ايات رضا چه ميشود؟ پاسخ ادعاي اسما در حلال بودن متعه را چگونه ميدهيد ؟ مگر خوارجي كه پس از جمع آوري قران شاكي بودند كه سوره يوسف از قران نيست پاسخ منطقي گرفتند؟ چرا مردمي كه شما به عدالت انها اصرار داريد قراني را كه حضرت علي جمع آوري كرده بود رد كردند تا اينگونه سوژه استهزا شما نمي شد؟ و صدها سوال ديگر كه نه فرصت طرح است و نه بحث

sina178s;524682 نوشت:
خدا را به واسطه خداوند و منجي مان عيساي مسيح سپاس ميگويم كه دست دشمنان مسيح چنان خالي است كه حتي يك دليل و سند محكمه پسند در مخدوش نمودن انجيل اين خبر خوش آسماني ندارند - چه اگر چنين بود شايد ذره اي در دل هر انسان منصفي شك وترديد در صحت پيام مسيح ايجاد ميشد

با سلام
دلایل مسلمانها بر تحریف كتاب مقدس:
الف: حكم عقل

عقل سلیم وجود پاره ای از گزاره های انحرافی در كتاب مقدس را نشانه تردید ناپذیر تحریف در این كتاب می شمارد به عنوان مثال مواردی از گزاره های انحرافی عبارتند از:

1- خدا در كتاب مقدس:
خداوند در كتاب مقدس بصورت ضعیف ناقص ترسو، حسود و انسان واره توصیف شده است و هم طراز با عیسی دانسته شده است. به عنوان مثال: علّت منع آدم و حوّا از درخت ممنوعه و اخراج آن دو از بهشت آن بوده كه خداوند ترسیده بود كه آدم با خوردن از میوه درخت ممنوعه عارف به نیك و بد گردیده، از تمام جهات مثل خداوند گردند یعنی حیات ابدی پیدا كنند. و در عهد جدید علّت مخالفت یهودیان با حضرت عیسی الوهیت وی دانسته شده است. در نامه پولس به فیلپیان خدا و عیسی هم طراز و برابر معرفی شده است. بنابراین آموزه های فوق كه در كتاب مقدس مكتوب است با قدرت، علم و حكمت الهی و غنای ذاتی پروردگار در تعارض می باشد. عقل سلیم ساحت مقدس ربوبی را از نسبت های فوق مبرا و منزه می داند. پس چنین نیست هایی، ناشی از توهمات انحرافی انسانها است كه به نام دین آسمانی قالب گردیده است.

2- پیامبران در كتاب مقدس:
متأسفانه در كتاب مقدس نسبت های ضداخلاقی و ناروائی درباره پیامبران الهی مطرح شده است. به صورت مثال: حضرت لوط توسط دخترانش با شراب مست می شود و در نتیجه با دختران خود همبستر می شود تا از لوط نسلی بیادگار بماند. حضرت ابراهیم به علّت ترس از جانش زن خود ساره را كه از زیبایی فوق العاده برخوردار بوده به عنوان خواهر خود در دربار فرعون معرّفی و به فرعون تزویج می كند. سرانجام فرعون از واقعیت مطلب مطلع می شود، و ابراهیم را بخاطر اقدامش سرزنش می كند. و نیز حضرت داود به خاطر پنهان نگهداشتن رابطه نامشروعش با زن او ریاه رحتّی، او را كه از مجاهدان مخلص و پاكدل بوده است بر اثر یك توطئه به قتل می رساند. و زن او را تصاحب می كند. حضرت سلیمان بخاطر تمایل زنانش به بت پرستی، دستور ساخت و ساز بتخانه های متعدد را صادر می كند. به حضرت عیسی نسبت داده اند كه وی در اثر معجزه ای در یك مراسم عروسی شرابی بسیار مست كننده تهیه می كند. در حالیكه شراب در كتاب مقدس تحریم گردیده است. و نیز این نسبت كه وی پاهایش را با اشك زن خاطئه شستشو و با موهای او خشك می كرده است. و نمونه های شرم آور دیگر كه حكایت از تحریف خطرناك در كتاب مقدس دارد. در حالیكه پیامبران الهی باید واجد صفات و اخلاقی باشند كه ذرّه ای خدشه به امانت داری و صداقت آنان در پیام رسانی از جانب خداوند، وجود نداشته باشد امّا تصویر پیامبران الهی در كتاب مقدس آنچنان مخدوش و آلوده است كه جای هیچ اطمینان منطقی، بر صداقت و درستكار و امانت داری آنان باقی نمی ماند.
ب. شواهد تاریخی:
براساس تاریخ سرگذشت بنی اسرائیل كتاب مقدس «دچار تحوّلات گوناگون گردیده است.

1- عهد عتیق و تحریف:
یهودیان تورات را در میان تابوت مقدس می گذاشتند و از آن به شدّت مواظبت می كردند. تا اینكه در سال 586 قبل از میلاد بخت النصر پادشاه بابل تمام سكنه فلسطین را به اسارت گرفت و تمام آثار یهود از جمله تابوت و تورات را نابود كرد. تمام میراث فرهنگی و معنوی یهود كه در تابوت قرار داشت كاملاً محو و نابود گردید. یهودیان تا پنجاه سال دیگر در اسارت بابلیان باقی ماند. كوروش پادشاه ایران در جنگ بابلیان موفق شد كه آنها را شكست داده و یهودیان را از اسارت رهائی بخشد. و به آنان اجازه عورت به فلسطین داد. یهودیان تنها در سال 475 قبل از میلاد موفق شدند كه تحت ریاست عُزیر اقدام به جمع آوری و تدوین عهدعتیق نمایند. یعنی فاصله نابودی تورات و زمان تدوین مجرد آن 111 سال می باشد طبیعی است كه بسیاری از مطالب عهد عتیق در مرور این سالها فراموش گردیده و بسیاری از مطالب كه عمدتاً متأثر از محیط بت پرستی بابل و عقاید مشركانه ایران آن زمان بوده است. در تدوین مجدد عهد عتیق جا باز كند. پس بصورت طبیعی هیچ اعتبار منطقی و علمی برای تدوین مجدد عهد عتیق نمی ماند كه عیناً همان كتابی باشد كه در 111 سال قبل بوده است. و استناد همین عهد عتیق به أنبیا و پیامبران قبل از حادثه بابل كاملاً مشكوك و غیرقابل اطمینان است.

2- عهد جدید و تحریف:
از میان اناجیل موجود تنها انجیل متی قدیمی ترین انجیل تدوین شده است كه تاریخ تدوین آن میان سال 38 میلادی تا 60 میلادی دور می زند. براساس اینكه زبان اصلی فلسطین و اطراف آن عبری بوده باید انجیل متی هم به زبان عبری نوشته شد. امّا عجیب این است كه انجیل به زبان یونانی تدوین شده است. سئوال دینی این است اگر انجیل متی ترجمه یونانی از زبان عبری است نسخه اصلی زبان عبری آن كجا است؟ آیا ترجمه دقیق است یا نه؟ مطابق با اصل نسخه است یا نه؟. همه این پرسشها پاسخ منطقی و اطمینان بخشی ندارد. زیرا كه نسخه اصلی عبری متی در دسترس نبوده است. از همین جا است كه اصالت و وثاقت انجیل متی زیر سئوال می رود هیچ استناد علمی و منطقی وجود ندارد. كه انجیل متی یونانی زبان دقیقاً همان انجیلی عبری واصل باشد. در حالی كه بر سایر اناجیل اعتماد و استنادشان به انجیل متی ختم می شود. انجیل لوقا توسط شخصی تدوین شده است كه هرگز مسیح را ندیده بلكه تعالیم مسیحیت را از پولس كه او هم از حواریون مسیح نبود بلكه بعد از حادثه تصلیب به مسیح گرویده است. انجیل مرقس نیز توسط یكی از شاگردان پطرس نوشته شده است. مرقس در تدوین انجیل خود از پطرس و انجیل متی متأثر بوده است. انجیل یوحنا آخرین انجیل تدوین شده است كه زمان تدوین آن قریب سال 100 میلاد می باشد. یعنی 30 سال پس از مرگ پولس. یوحنای تدوین كننده انجیل همان یوحنای حواری نیست گرچه مسیحیان بر این عقیده اند امّا شخصی دیگری كه معروف به یوحنای شیخ بوده است، چنین انجیلی را تدوین كرده است. و این انجیل مملو از مطالب غلوآمیز و از جمله الوهیت حضرت مسیح است.

بنابراین اولاً نسبت این اناجیل به نویسندگان واقعی شان در حد حدس و گمان است. ثانیاً در قرنهای نخست میلادی تا حدودی، صد تا انجیل موجود بوده است. و از میان آن همه اناجیل تنها چهار انجیل مورد قبول كلیسا واقع شده است. انجیل برنابا به علّت اینكه سخن از بشارت بعثت حضرت محمد در آن است. و نیز فداء، تصلیب تثلیث و الوهیت و فرزندی مسیح نسبت به خداوند را مردود شمرده است، توسط كلیسا كنار گذاشته شده است، براساس نقل تفسیر المنار از پروفسور أكهارن آلمانی «مسیحیها در قرن دوّم سه تا چهاربار اناجیل را تغییر و تبدیل داده اند. فرقه «ابیونیه» تنها به انجیل متی كه نسخه وقت آن با نسخه فعلی آن كاملاً متفاوت است، اعتقاد داشته است. و فرقه دیگری بنام «مارسیونیه» تنها به انجیل لوقا اعتماد داشته است كه نسخه آن در همان زمان غیر از نسخه موجود فعلی بوده است. بنابراین براساس شواهد تاریخی، برای انسان منصف و حق طلب وثاقت و اصالت اناجیل اربعه مورد تردید و ابهام قرار دارد.

نتیجه:
اعتبار كتاب مقدس اعم از عهد عتیق و جدید از نظر عقلی و نقلی و نیز شواهد تاریخی و علمی مخدوش است به همین جهت نویسندگان آزاد اندیش در وجود عیسی و موسی تردیدها كرده اند. بنابراین وجود تحریف در كتاب مقدس غیر قابل كتمان و انكار است. به حكم عقل ونقل و شواهد تاریخی كتاب مقدس به شدت مورد دستبرد منحرفین و دنیاپرستان واقع شده است. پس گزاره های خود ستیز و متناقض در كتاب مقدس ناشی از تمایلات ضد الهی افراد منحرف است

sina178s;524682 نوشت:
هر انسان عاقلي كه كمي عربي بلد باشد مي بيند كه در همه اياتي كه شما به آن احتجاج كرديد افعال مضارع هستند و نه ماضي!!!!!!!

با سلام
اول این که دلالت فعل مضارع بر زمان حال با استمرار در آینده است و گاهی آوردن فعل مضارع دلیل بر این است که کار مورد نظر از گذشته شروع شده با تاکید بر ادامه آن زمان حال نه این که یک بار این کار را انجام داده یا می دهند ( راجع الی صرف المیر باب الافعال فصل الفعل المضارع ) بلکه این کارشان استمرار دارد.
با توجه به مطلب بالا این آیات در صدر اسلام نازل شده و دلالت دارد بر فعل تحریف توسط اهل کتاب .
ثانیا آمدن فعل مضارع همراه کان معنای ماضی دارد پس با صرف نظر از استدلال گذشته آیه اول دلالت بر زمان ماضی دارد. یعنی عمل تحریف بر کتاب اهل کتاب توسط آنها صورت پذیرفته است.
شعیب;524252 نوشت:
آیه یکم. بقره: 75

(أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ آیا انتظار دارید به ]آیین[ شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که آگاه بودند؟!

sina178s;524682 نوشت:
قران نه فقط تورات و انجيل را محرف نمي داند بلكه به آن استناد هم ميكند شما چگونه به خود اجازه ميدهيد كه به نام دفاع از قران اينچنين به قران خيانت كنيد

در پست های ابتدایی گذشت که ما قایل به تحریف تورات و انجیل هستیم نه همه آن را بلکه در اکثر آن .
قرآن هم به حکمی از احکام غیر محرف آن یهود و نصارا را ارجاع داده است.( مراجعه کنید به اوایل تاپیک)

sina178s;524682 نوشت:
جالب اينكه خودتان هم در ابتدا مدعي ميشويد كه قران كتاب مقدس را محرف ميدانسته است و از فعل ماضي استفاده ميكنيد اما هنگام استدلال از افعال مضارع استفاده ميكنيد و ميگوئيد بني اسرائيل به تحريف تورات مي پرداختند - شگفتا!!!!

حکمت آوردن فعل مضارع در آیات گذشت.
سلمنا که فعل مضارع به تحریف در زمان نزول دلالت کند باز هم مدعای ما ثابت است که در صدر اسلام کتب مقدس محرف بوده اند. و این بر خلاف استنباط شماست که فرمودید:
sina178s;522987 نوشت:
همانگونه كه در پست قبلي اشاره كردم نه خود قران و نه متكلمين مسلمان تا قبل از قرن جهارم هجري اعتقادي به تحريف انجيل و تورات نداشته اند و اين ادعا جديد و صرفا براي توجيه تضادهاي درون قراني است

خود قرآن قایل به تحریف عهدین می باشد

sina178s;524682 نوشت:
دوست عزيز تحدي يعني چه؟؟؟؟ شما از من غير عرب مي خواهيد كه براي ابطال كتابي كه هزار دليل بر بطلان آن است يك كتاب به عربي بنويسم؟؟؟؟؟ عجب تحدي پر مغلطه اي؟؟؟

کار جاهل مراجعه به عالم است .
شما می توانید به متخصص ادبیات عرب مراجعه کنید و نظر او را درباره قرآن بدانید .
این گونه نیست که ما از شمای عربی نخوانده بخواهیم که مثل قرآن بیاورید بلکه شما این اجازه را به خود بدهید که درباره اعجاز های قرآن در علوم مختلف به کارشناسان آن علم مراجعه کنید. آنگاه به حکم اولویت به معجزه بودن قرآن حکم دهید.

sina178s;524682 نوشت:
خوب من هم با شما تحدي ميكنم - شماخداي الله تان و جناب محمد و 12 امام و 124000 پيغمبرتان و كل مسلمانان از بدو اسلام تا يك ميليارد مسلمان امروزي را جمع كنيد اگر توانستيد يك اتومبيل بنز بسازيد بنده دين شما را ميپذيرم - اگر اين تحدي منطقي است اين گوي و اين ميدان و اگر غير منطقي است در تحدي تان تجديد نظر كنيد غلط هاي علمي قران و ضد ونقيض گوئي هاي قران به حدي زياد است براي رد آن نيازي به تحدي نيست

جواب شما در پست قبلی واضح شد در علومی که انسان جاهل است باید به متخصص رجوع کند .
به متخصصین که مراجعه کنید به راحتی می فهمید که در دنیای امروز چندین شرکت خودرو سازی در دنیا با هم رقابت می کنند یک بار تویوتا و یک بار بی ام دبلیو و. .... در صدر بهترین ها قرار می گیرند این یعنی شکست تحدی بنز.
بشری بودن محصولی مثل خودرو دیگر نیازی به تحدی ندارد. بر فرض هم که تحدی باشد با دیگر شرکت ها شکسته می شود( کاری که دیگران در سطح آن یا بهتر از آن را انجام می دهند)

sina178s;524682 نوشت:
چه اگر چنين بود شايد ذره اي در دل هر انسان منصفي شك وترديد در صحت پيام مسيح ايجاد ميشد

این که انجیل های موجود در دست و بازار همگی محرف هستند شکی نیست حتی خود مسیحیان(عالمان و مورخان) بر آن معترف اند:
1- ديدگاه كليسا: ساروخاچيكى در كتاب [كتاب مقدس را بهتر بشناسيم، ص 14] مى‏گويد «به اعتقاد مسيحيت كليسايى كتاب مقدس كتابى است مصون از خطا و كاملاً قابل اعتماد، زيرا به وسيله روح‏القدس الهام شده است... البته بى‏خطايى فقط شامل نسخه‏هاى اصلى كتاب مقدس است... و ما هيچ يك از نسخه‏ هاى كتاب مقدس را در اختيار نداريم»، (نقل از درآمدى بر تاريخ و كلام مسيحيت، محمدرضا زيبايى‏نژاد، انتشارات اشراق).
ديگر اين كه همه مسيحيان هميشه و همه جا معتقد بوده و هستند كه اناجيل كنونى زندگى‏نامه و سخنان حضرت عيسى است كه متى و مرقس، لوقا و يوحنا آنها را نوشته‏اند. تا آنجا كه تاريخ نشان مى‏دهد مسيحيان هرگز براى حضرت عيسى (ع) به كتابى قائل نبوده‏اند و اناجيل را صرفا بيانگر زندگى و سخنان وى مى‏دانسته‏اند.
توماس ميشل در اين باب مى‏گويد: «پس از نوشته شدن اناجيل يك سنت شفاهى وجود داشت عيسى به عقيده مسيحيان در حدود سال 30 وفات يافت و كسانى كه از او پيروى كرده وى را شناخته، كارهايش را ديده و سخنانش را شنيده بودند خاطرات خويش از او را در حافظه نگه مى‏داشتند هنگامى كه مسيحيان نخستين براى عبادت گرد مى‏آمدند آن خاطرات نقل مى‏شد اندك اندك اين منقولات شكل مشخصى يافت و بر حجم آنها افزوده شد»، (كلام مسيحى، ص 43 و 44، توماس ميشل، ترجمه: حسين توفيقى).
2-ديدگاه دانشمندان بى‏طرف: دانشمندان كتاب مقدس را صرفا نوشته‏اى قديمى مى‏دانند كه به دست انسان‏ها پديد آمده است و... دانشمندان بى‏طرف براى عهد عتيق تورات 2500 سال قدمت قائلند و براى عهد جديد - اناجيل - تاريخى نزديك به تاريخ سنتى كليسا يعنى 1900 سال را معتقدند»، (آشنايى با اديان بزرگ، ص 136، حسين توفيقى، انتشارات سمت).
اناجيل اربعه و عهد جديد مورد قبول همه مسيحيان است. به دليل اختلاف انجيل يوحنا با اناجيل سه‏گانه ديگر - متى، مرقس، لوقا - كه مطلب الوهيت مسيح را با صراحت بيان نموده اما از ذكر امورى چون حكايت ميلاد و صعود مسيح و عشاى ربانى و مسائل ديگر خوددارى نموده، اناجيل سه‏گانه (مرقس، متى، لوقا) همگون و انجيل چهارم يوحنا را غيرهمگون نام نهاده‏اند.
در قرن هفدهم نسخه‏اى از انجيل برنابا كشف شد در اين انجيل به پيامبر اسلام بشارت داده است برنابا از مبلغان اوليه مسيحيت است و در كتاب مقدس به عظمت ياد شده است ولكن دليل محكمى بر اين كه انجيل موجود همان انجيل برنابا است اقامه نشده است و نمى‏توان به اين كتاب استناد جست.

با رويكرد تاريخى و محتوايى به مضامين كتاب مقدس (تورات و انجيل) مى‏توان تحريف آن را اثبات نمود. مثلاً بر اساس گزارشات موثق و معتبر و مستند تاريخى، كتاب مقدس در طول 1500 سال تأليف و گردآورى شده است، از همين روست كه علاوه بر برخوردارى از شيوه‏هاى متنوع ادبى با گذشت زمان تحول آرام و كندى را تجربه كرده است. صرف نظر از اقليتى نا چيز از مسيحيان كه مى‏پندارند كتاب‏هاى مقدس با همين الفاظ الهام شده و خدا پيام خود را كلمه به كلمه به كاتب بشرى منتقل و وى چيزهايى را كه خدا املا نموده، با امانت ثبت كرده است، اكثر مسيحيان معتقدند كه خداوند كتاب‏هاى مقدس را به وسيله مؤلفانى بشرى نوشته است و بر اين اساس، اعتقاد دارند كه كتاب‏هاى مقدس يك مؤلف الهى و يك مؤلف بشرى دارد، (ر.ك: تاريخ تمدن، ويل دورانت، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 ش، ج 3، ص 695 ـ 721).
جالب است بدانيد كه تعداد كتابهاى مقدس (در مجموع 46 يا به روايتى 39 كتاب عهد عتيق يهود يعنى تورات و 27 كتاب عهد جديد يعنى انجيل) بر اساس نوعى توافق اجماعى حاصل شده است، (كلام مسيحى، همان، ص 51) و در اين صورت پر واضح است كه بشر مصون از خطا نيست.
طرح مؤلف بشرى در كنار مؤلف الهى در تدوين كتاب مقدس و در نتيجه تحريف آن باعث گرديد پيامدهاى ناگوارى براى كتاب مقدس به وجود آيد كه گزارش آن در اين مجال اندك ممكن نيست (فرهنگ و مسيحيت در غرب، محمدرضا کاشفي، فصل دوّم، مبحث كتاب مقدس).
اما با توجه به نگرش محتوايى به مضامين كتاب مقدس نيز روشن مى‏گردد كه برخى از كتب اديان آسمانى دچار تحريف گشته‏اند؛ زيرا، اگر اين كتاب دچار زياده و نقصان و تغيير در لفظ و مفاهيم نشود هيچ گاه مطالب متناقض و خرد ستيز نخواهد داشت و حال آن كه با مراجعه به اين كتب مسائل منافى با يكديگر و غير عقلانى فراوان يافت مى‏شود و اين خود دليل بر تحريف كتاب مقدس است، (در اين باب ر.ك: كلام مسيحى، صص 66 ـ 80 و تورات، انجيل، قرآن و علم، موريس بوكاى، ترجمه مهندس ذبيح الله دبير، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1374 ش، مجموع كتاب).
تحريف تورات:
تحريف تورات از نظر تاريخى و علمى قطعى است، از جمله در عهد قديم كتاب دوم تواريخ ايام باب 34 سخن ازيافته شدن دوباره تورات است كه معلوم مى‏شود تورات در نزد بنى‏اسرائيل نبوده و مفقود شده بود و تازه معلوم نيست نسخه يافت شده در آن زمان نسخه صحيح تورات باشد يا نه.
به علاوه تورات اصلى كتاب حضرت موسى بوده است و تورات كنونى مسلما كتاب آن بزرگوار نيست زيرا در باب34 سفر تثنيه و نيز در باب 36 سفر پيرايش شرح وفات و دفن حضرت موسى است و معلوم مى‏شود كه اين مطالب پس از حضرت موسى به تورات اضافه شده است و تورات دستكارى شده است.
موضوع قفل شده است