جمع بندی آیا فکر نمی کنید مردان از حکم اسلام در مورد تعدد زوجات، سوء استفاده می کنند؟

تب‌های اولیه

110 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

owari;520031 نوشت:
فقط تا جایی که در روایت دیگری آمده بود اعراب جاهلی ازدواج با محارم را مجاز نمی‌دانستند و قوم مجوس بود

سلام علیکم و رحمه الله

چشم سعی میکنم توضیحم را اصلاح کنم. خارج از اینکه خطاب آیه 22 سوره نساء به چه قومی است , اگر بخواهیم بنا بر آیه 23 سوره نساء ابتدای آیه 52 سوره احزاب را معنی کنیم ( تفسیر آیه با آیه دیگر یفسر الآیات بعضهم بعضا ) چنین میشود :

لا یحل لک نساء من بعد ( یعنی العیاذ بالله ) حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ

مگر تا به آن موقع بر پیامبر این ازدواج حلال بوده و یا پیامبر چنین ازدواجی داشته اند که بخواهد با این آیه حرام اعلام شود.

آیه را عینا نقل میکنم و یا آوری میکنم این آیه خطاب به پیامبر است

لَا يحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ رَقِيبًا(الأحزاب/52)

بعد از اين ديگر زني بر تو حلال نيست، و نمي‌تواني همسرانت را به همسران ديگري مبدل کني [= بعضي را طلاق دهي و همسر ديگري به جاي او برگزيني‌] هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که بصورت کنيز در ملک تو درآيد! و خداوند ناظر و مراقب هر چيز است (و با اين حکم فشار قبايل عرب را در اختيار همسر از آنان، از تو برداشتيم).

علامه بحرانی از آن دسته علمائی است که تمام احادیث را صحیح میدانند و معتقد به ضعف و رد روایتی نیستند لذا بدون بررسی سندی و ... این روایت را درتفسیر بکار برده است.

یاحق

اسماء;520068 نوشت:
سلام جناب فاتح ، هر چند بنده برای شما احترام خاصی قائلم اما خودتون پاسخ میدید !

عرض سلام و ادب خدمت سرکار اسماء بزرگوار

چشم بنده ادامه نمی دهم. تبادل نظری بود بین بنده و جناب اواری گرامی.

موفق و سربلند باشید در پناه حق

هو الناظر

هدی;519162 نوشت:
حال در خصوص تعدد زوجات نيز بنظر مي رسد چنين باشد ، با توجه به اينكه آيه 3 سوره مباركه نساء، صرفا جواز تعدد زوجات را صادر فرموده نه وجوبش و نه حتي استحبابش را ، حال بايد ديد عمل به اين حكم از سوي مردان در شرايط وفرهنگي ، اجتماعي ، خانوادگي ، زماني و ... مختلف ، تا چه حد به حفظ سلامتخود و خانواده شان منجر خواهد شد و آيا مشكلي را حل مي كند يا مشكلاتي بر مشكل قبلي مي افزايد ؟

جناب بن موسی بنده خیر مقدم برادر عرض کردم!

چرا اینقد پرخاشگررررررر!!!!

آخه میگیید ما چکار کنیم شما حرف استاد طاها رو قبول دارید ما حرف استاد هدی!!!

بعد هم بنظرتون دلیلی هست ما استدلالات شما رو حتما بپذیریم و اگه نپذیرفتیم جامون تو جهنمه!

بن موسی;520046 نوشت:

البته سوء استفاده از یک حکم دلیل نمی شود تا آن حکم را برداریم.اگر بخواهیم این کار را کنیم،می شود گفت که همه احکام را باید از بین ببریم.مثلاً از نماز خواندن هم می شود سوء استفاده کرد.به این شکل که فرد ریاکاری کند و خودش را عابد نشان دهد تا به مقاصدش برسد.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

خب دقیقا" همینطوره که بعضی برای منافع خودشون از بعضی دستورات سو استفاده میکنند .

اما بخاطر یک نماز نخون در مسجد رو نمی بندند . اگر کسی از احکام سو استفاده میکنه قرار

نیست احکام برداشته بشه و یا تغییر کنه که چنین چیزی امکان نداره .

اما اگر کسی از نماز سو استفاده کنه اول دودش تو چشم خودش میره . کسی ضرر نمیکنه

اما در این خصوص سواستفاده کردن اقایون باعث بدبین شدن در مورد این دستور شده .

دل ارام;520037 نوشت:
نقد کتاب فوق

[=B Mitra]از آن­جا که در بستر تاریخ حدیث و تفسیر جریان­هایی چون حذف تدریجی اسناد روایی به­سبب بی­توجهی به اهمیت ثبت آن­ها و ظهور منحرفانه غالیان و افراط­گران و نفوذ نیرنگ­آمیز اسراییلیات در متون اسلامی و رواج­یابی جعل حدیث در پی چند­دستگی­های سیاسی سبب شد تا ناراستی­هایی به منابع تفسیر روایی شیعه راه یابد[=Calibri][32]، باید دانست که در هیچ یک از کتاب­های روایی، صحت و اعتبار تمامی روایات قطعی نیست. بنابراین نظر به این­که علامه بحرانی در کار خود صرفا به جمع­آوری روایات تکیه کرده و اقدام به تصفیه روایات و جداسازی سره از ناسره نکرده است، پیداست که «البرهان» نیز به چنین چالشی کشیده می­شود؛ از این رو گرچه بخش چیره­ای از روايات تفسير «البرهان» كه از كتاب­های معتبری همچون «كتب اربعه» و «بصائر» و «محاسن» و «خصال» و «علل الشرايع» و «امالي صدوق» و «امالي مفيد» و «تفسير عياشي» و «تفسير علي بن ابراهيم» و «مناقب ابن شهرآشوب» و ... آورده شده،[=Calibri][33] معتبر و اطمینان­بخش است، اما گاه روايات نامعتبري نيز در اين کتاب يافت مي­شود كه پیوند آن به اهل بيت علیهم السلام ناپذیرفتنی می­نماید؛ به­ویژه این­که در «البرهان» روایاتی دال بر باور تحریف قرآن نیز آمده است. شايد این روایات از آن رو در اين تفسير به چشم می­آید که علامه بحرانی در راه گردآوري همه­ روايات پیوسته به آيات پا فشرده و تصفیه روایات را گامی پس از جمع­آوری دانسته است.
[=B Mitra]در رویارویی با این موضوع و تشخیص صحیح و سقیم روایات دو رویکرد وجود دارد: نخست، رويكرد مشهور عالمان و محدثان و فقیهان شيعه از آغاز تا كنون است كه صحت يك روايت را منحصر در كامل بودن و قابل اعتماد بودن سلسله راويان آن روايت نمي­دانند؛ بلكه اگر حديث و روايتي در كتاب­های شناخته شده و متداول بين علماي شيعه آمده باشد و درون­مایه آن با شواهد و قرائني هچون سازگاری با قرآن و عقل قطعي و روايات ديگر نیک دانسته شود، هرچند دارای سلسله سند كامل و درست و معلوم نباشد، آن روايت را معتبر برمی­شمارند و در مقام نظر و يا عمل به آن ترتيب اثر مي­دهند. دیگری رويكرد غير مشهور است كه صحيح بودن روايات را بسته به داشتن سلسله سند كامل و صحيح مي­داند.[=B Mitra]به دلایل گوناگونی كه سخن­راندن از تمامی آن­ها در توان این نوشتار نيست،[=Calibri][34] رويكرد اول پذیرفتنی است. چرا­که پذيرش رويكرد دوم، به مفهوم بي­اعتبار دانستن گستره­ای فراخ از روايات و احاديث شيعه و کنار گذاشتن بيش از نود درصد از ميراث ارزشمند حديثي شيعه حتي در كتاب­های معتبري چون كافي است و ناگفته پیداست تن دادن به چنين مفهومي پيامدهاي سهمگيني را براي معارف اسلامي و شيعي به دنبال دارد. به­عنوان نمونه، نخستين باب از ابواب اصول كافي نوشته­ مرحوم كليني، باب عقل و جهل دارای 34 روايت است كه نزد همگان در شمار عالي­ترين روايات شيعه به شمار مي­روند و گرایش­های گوناگون فكري شیعی پیوسته در اثبات والایی جایگاه اندیشه در مکتب تشيع به آن­ها استناد جسته­اند و اين درحالي است كه براساس رويكرد دوم، تنها دو روايت فرعي از 34 روايت یاد شده، صحيح و معتبر مي­باشند. [=B Mitra]در نتیجه گرچه وجود روایات ضعیف و مورد تردید از اهمیت کار علامه بحرانی نمی­کاهد، هم­چنان­که از اهمیت کار مرحوم مجلسی در مجموعه «بحار الانوار» نکاسته است، باید دانست که گردآوری و ساختاربخشی، گام نخست است و بدون نقد و تنقیح و تصفیه نصوص مرویه در این کتاب برای جداسازی صحیح از غیر و نیز استخراج و استنباط اصول شیوه تفسیری معصومین علیهم السلام نمی­توان از «البرهان» بهره تام برد، به­ویژه این­که شناخت روایات نزد خواننده عام، قریب به محال و یا حداقل همراه با ظن و تردید است. اما آن­چه که در آن جای هیچ تردید نیست، این است که «البرهان» مجموعه­ای بی­نظیر را به دست مفسران و پژوهشگران نقاد رسانیده است.

بخشی از مقاله http://www.sematmag.com/index.php/semat-archive/46-no-6/225----l---


- ر.ک: آسیب شناسی و روش شناسی تفسیر معصومان (ع)، فصل سوم.
[=Calibri][33]- برای آگاهی بیشتراز این کتاب­ها به «الذریعۀ الی تصانیف الشیعۀ» نوشته­ی محمد حسن آقا بزرگ تهرانی بنگرید.

[=Calibri][34]- ر.ک: روش تفسیر قرآن، ص 213 و 222

سلام علیکم،
احسنت، نقد منصفانه‌ای بود و دربست قبولش دارم! با همین دید هم این کتاب شریف را می‌خوانم و البته اگرچه حقیر عالم دینی نیستم ولی به گروه اول شمرده شده در این نقد خود را متعلق می‌دانم که صرف سند صحیح را لازم نمی‌دانم وقتی یک حدیث با قرآن انطباق داشته باشد و آیات آن و احادیث دیگر را توضیح دهد و آنها این حدیث را توضیح دهند مطلب ان حدیث را به عنوان صحیح یا لااقل قابل اعتنا به اطلاعاتم اضافه می‌کنم تا بیشتر رویشان فکر کنم و واقعاً کلام معصومین علیهم‌السلام نور است که دلها را روشن می‌کند، نه فقط این یک حدیث که تمام احادیث ایشان.
در پناه خداوند باشید

_Member_;520050 نوشت:
این پست رو بدون نقل قول میفرستم که مخاطب شخص خاصی نباشه ..

-----------------------
برای این دیدگاه : آزادی شهوت رانی مرد و رضایت و تسلیم شدن زن در مقابل خواسته مرد با دلیل تفاوت در خلقتشون!

یعنی از نظر اسلام زنان غزیزه ندارن ؟ یا احساسات و عواطف انسانی یا خواسته های انسانی یا مثلا روانشون آسیبی نمیبینه از شهوت رانی های مردی که باهاشون داره زندگی میکنه؟ و این خلقت زن هست ؟

این دیدگاه غریزه های انسانی زن رو به طور کامل نقض میکنه سوالم اینه پس اسلام چطور زن و مرد رو انسان میدونه ؟ این طور به نظر میاد یکی فرشته یکی انسان یا یکی شیطان یکی انسان هست و زن هیچ غریزه و احساس و نیازی در نظر اسلام نداره و فقط برای خدمت کردن به مرد به وجود اومده

برای رفع نیاز های جنسی زن چه دستور و قانونی تو اسلام اومده ؟ اسلام دست زن رو هم انقدر باز گذاشته برای رفع نیازش ؟ مرد هم رابطه والدین و فرزند رو برای رفع نیاز جنسیش باید رعایت کنه ؟

این بحث ها هیچ وقت نتیجه نداشته جز اینکه زن باید ساکت باشه و تسلیم بشه هیچ وقتم یه مرد از چنین جایزه بزرگی که اسلام به خاطر مرد بودنش بهش اهدا کرده! گذشت نخواهد کرد چون این مجوز کم چیزی نیست برای کسی که شهوت و هوسرانی رو جزو طبیعت خودش میدونه

سلام علیکم خواهرم،
چرا اتفاقاً آیه‌ای در قرآن هست که:
قَالَ رَ‌بُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ [طه، ۵۰]
گفت پروردگار ما است آنکه داد به هر چیزی آفرینش آن را پس هدایت کرد
و کتاب شریف توحید مفضل پر است از مثال برای این صدق این آیه در عالم وجود. امکاناتی که خداوند به خانم‌ها داده است و احکامی که برایشان وضع کرده است، حقوقی که برایشان قرار داده و وظایفشان، اینها را اگر بشناسیم و بعد بخواهیم مهندسی معکوس کنیم تا وجود خانم‌ها در مرتبه‌ی نفسشان به پاینن را --که با مردها از آن مرتبه به پایین اختلاف دارند-- بشناسیم این خودش یک دانشگاه بزرگ اسلامی خواهد بود برای مطالعه‌ی جنس زن. همینطور هم شناخت حقوق و احکام و وظایف مردها و مهندسی معکوس آن دانشگاهی است اسلامی برای شناخت مرد. همینکه به خداوند حسن ظن داشته باشیم و بدانیم که هر حکم او از سر حکمت است اجازه است برای ورود به این دانشگاهی که غرب و شرق عالم از بهره‌بردن از آن محرومند ...
حرف زیاد است و به اندازه‌ی کافی از موضوع تاپیک دور شده‌ایم ولی خداوند زن‌ها را موجوداتی خارق‌العاده خلق کرده، همینقدر آنها را شناختم که واقعاً چراغ هستند برای هر جمعی که در آن باشند، موجوداتی کم‌مصرف که با کمترین توجه و محبت دریافتی خودشان منبعی از محبت و روح زندگی هستند و این تازه جدای از قابلیت مادر شدن آنهاست که کارخانه‌ی انسان‌سازی هستند (تجلی خالقیت) و بعد تربیت آن انسان (تجلی ربانیت خدا) و در راستای آن (رحمانیت و رحیمیت و غفار بودن و ...).
زن در دیدگاه اسلام موجود واقعاً عجیبی است که صحبت کردن از محدودیت‌های جنسی برای او توهین است به جایگاه او ... شاید خوب باشد تاپیکی بزنند برای بررسی روان‌شناسی زن و مرد در اسلام با توجه به احکام اسلامی ...
یا علی

دل ارام;520055 نوشت:
این حرفهای شما مغلطه است

وقتی مثلا پنج نفر در یک خانه مظنون به جنایت باشند و مشخص نباشه جنایت رو چه کسی انجام داده

هر پنج نفر مظنون هستند
از نظر قانون مگر اینکه
این ظن با دلائل کافی از فردی رد بشه

وقتی می دونیم در این کتاب احادیث نادرست هم وجود داره ولی نمی دونیم کدومها هستند
همه احادیث در مظان اتهام هستند مگر اینکه درستی انها ثابت شود

سلام علیکم،
یاد یک حکم شرعی افتادم. فرض کنید که اگر قطره‌ی نجاستی به روی فرشی بریزد آن نقطه نجس می‌شود و مثلاً اگر پای آدم خیس باشد و آن قسمت نجس تماس داشته باشد پا نجس می‌شود و با راه رفتن روی فرش و جاهای دیگر خانه همه جا نجس می‌شود. حالا فرض کنید که ببینیم یک قطره‌ی نجاست ریخت روی فرش ولی ردش را نتوانیم بگیریم و متوجه نشویم که دقیقاً کجا نجس شده است! حالا به نظر شما اگر با پای خیس از روی فرش رد شویم پا نجس شده است؟ حکم شرعی آن این است که خیر چون تا اطمینان نداریم جایی نجس باشد پا نجس نمی‌شود ... اما اگر طوری شود که با پا تمام نقاط فرش لمس شود آن وقت مطمئن می‌شویم که پا نجس شده است چون وجود داشته است نقطه‌ای از فرش که نجس باشد.
حالا شده بحث درست و غلط در این کتاب شریف.
از یک طرف مطمئن نیستیم که وجود داشته باشد روایت حتماً جعلی در این کتاب، یعنی شاید این کتاب حاوی حدیث جعلی باشد و شاید نباشد،
به طور موردی اگر از احادیث این کتاب استفاده شود لزومی ندارد حتماً جعلی باشند
اگر از تمامی احادیث این کتاب استفاده شود و مطمئن باشیم که حدیث جعلی در آن وجود دارد حتماً در کل برداشت ما نقص خواهد داشت ...

اما مطلب مهم این است که هر حدیثی که به طور موردی استفاده می‌شود هم اگر با تعالیم قطعی شیعه در تضاد رفع‌نشدنی باشد باید آن را نادیده گرفت و یا فرض نمود که نیاز به تأویل دارد ...

این روایت خاص به نظرم نمی‌رسد مشکل داشته باشد ولی باز علما باید نظر دهند
یا علی

فاتح;520081 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

...

مگر تا به آن موقع بر پیامبر این ازدواج حلال بوده و یا پیامبر چنین ازدواجی داشته اند که بخواهد با این آیه حرام اعلام شود.

سلام علیک برادر و رحمة‌الله و برکاته،
نه برادرم اشکال شما وقتی وارد است که «من بعد» («بعد از اين» در ترجمه‌اتان) در آیه‌ی مورد نظر به معنای بعد زمانی باشد، ولی شما لزومی برای این مسأله می‌بینید؟ من بعد می‌تواند به این معنی باشد که «از بعد از این موارد که شمرده شده دیگر ...». بنابراین این آیه به آن معنی نیست که رسول خدا نعوذبالله تا آن موقع با محارم ازدواج کنند چون «من بعد» معنای زمانی ندارد ... به نظر خودم منطقیه، حالا شاید هم اشتباه کنم ...

فاتح;520081 نوشت:
علامه بحرانی از آن دسته علمائی است که تمام احادیث را صحیح میدانند و معتقد به ضعف و رد روایتی نیستند لذا بدون بررسی سندی و ... این روایت را درتفسیر بکار برده است.

برادرم تمام احادیث را صحیح می‌دانند کمی اتهام سنگین برای عالم بزرگی مثل علامه بحرانی نیست؟ ایشان علم رجال را قبول نداشتند؟

فاتح;520084 نوشت:
چشم بنده ادامه نمی دهم. تبادل نظری بود بین بنده و جناب اواری گرامی.

موفق و سربلند باشید در پناه حق

حق با شماست خصوصاً‌که کل این بحث‌ها سر یک سوء تفاهم شروع شد که شما مطلبی را فرمودید:

نقل قول:
اولا خداوند حلال و حرام را برای حفظ اعتدال مطرح فرمود و اهل اسراف تابعین شیطان اند .

و حقیر اشتباهی برداشت کردم که منظورتان از اسراف بیش از گرفتن یک همسر است:

نقل قول:
به طور خاص در مورد چندهمسری روایت وارد شده که در همه چیز اسراف است مگر در گرفتن همسر ...

بعد یک سؤال شما در مورد اسراف بودن یا نبودن پرسیدید و با جواب حقیر به بجث دامن زده شد و به کل از موضوع اصلی تاپیک منحرف شدیم. پس احتمالاً‌ واقعاً بهتر است که دیگر آن را کش ندهیم.
در هر صورت از تبادل نظر با شما خوشوقت شدم،
در پناه خداوند باشید ان شاء الله
یا علی

در ابتدا اجازه دهيد كه از يكديگر بخواهيم اسلام را با توجه به مبين و مفسرش و از طريق سيره صحيح اهل بيت عليهم السلام بشناسيم . از منظر اسلام، اصل بر تک همسری است. کما اینکه پیامبر (ص) تا زمان حیات حضرت خدیجه (س) همسر دیگری نداشتند و دوره بعدی شرایط اجتماعی تعدد همسران را ایجاب کرد. کما اینکه حضرت علی (ع) نیز تا زمان حیات حضرت فاطمه (س) همسر دیگری نداشتند. آيا اين ضرورتهاي اجتماعي نبود كه در دوران بعد منجر به تعدد زوجات پيامبر اسلام – صلي الله عليه و آله و سلم – و يا ساير ائمه عليهم السلام شد ؟ اين مساله سوال مهمي است بد نيست در اين زمينه تحقيق و انديشه كنيم .

zarif razavi;519853 نوشت:
برای من سوالی پیش اومده.اینکه مرد جواز 4 همسر را با شرایط خاص و عدالت دارد.این 4 تا شامل هم زنان عقد دائم و عقد موقت می شود یا نه تنها شامل عقد دائم؟
در صورتی که تنها عقد دائم باشد نمیتوانیم بگوییم اسلام چند همسری را محدود و کنترل کرده چون فرد می تواند ده ها همسر با عقد موقت داشته باشد بدون اینکه دردسرها و بسیاری از مسئولیت های همسر با عقد دائم را داشته باشد.
خواهش میکنم این موضوع را برام بیشتر توضیح بدین.

با سلام خدمت شما
در پاسخ به سوال اول شما عرض مي شود كه بله اين جواز 4 همسري صرفا در عقد دائم است و در عقد موقت مرد مي تواند بيش از اين تعداد را به عقد خود در آورد اما چند نكته :

  1. در عقد موقت مهريه بايد پرداخت شود و نفقه هم مي تواند در ضمن مهريه لحاظ گردد و هر چند ممكن است اين مسائل اقتصادي براي برخي از مردان مهم نباشد اما خود مانعي بر سر راه تعدد متعه از سوي غالب مردان است .
  2. فرزند حاصل از ازدواج موقت مانند فرزند حاصل از ازدواج دائم است و مخارج و هزينه ها و مسئوليت او بر عهده پدر است و اين نيز خود وظيفه و منعي جدي است .
  3. هدف از عقد موقت ، رفع نياز غريزى بشر و جلوگيرى از گرفتار شدن انسان‌ها به فحشا و حرام است و از ديدگاه اسلام و همه اديان آسمانى هوسرانى ، مذموم و مردود است چنانكه در روايات اسلامى مرد «ذوّاق» يعنى كسى كه زنان رابراى كام‌جويى گرفته، سپس طلاق‌مى‌دهد، لعن و نفرين شده است (1)
  4. سوء استفاده از قوانين در همه جا صورت مي گيرد مانند خانمهايي كه شغلشان ازدواج است ( چه دائمش و چه موقتش و چه در آمد هنگفت و سرمايه كلاني كه از اين راه به جيب نمي زنند!) آيا تمامي خانمها اينگونه اند ؟ برخي مردان نيز در خصوص تعدد زوجات و يا عقد موقت ممكن است از اين قانون سوء استفاده كنند و به فرمايش شما مردي باشد كه با دهها زن عقد موقت ببندد آيا قصد شارع مقدس از چنين حكمي ، سوء استفاده هاي اينچنيني بوده است ؟ در حاليكه مفسران حقيقي قرآن كريم از شهوتراني و افسارگسيختگي –حتي بشكل مشروعش- منع و نهي نموده اند .

(1)- الكافى، ج‌6، ص‌54‌ـ‌55; وسائل الشيعه، ج‌22، ص‌9.

[=Calibri]5-[=Calibri] نكته بسيار مهم و شايان توجه اينكه عقد موقت صرفا وسيله و ابزاري براي اطفاء شهوات نيست بلكه وسيله اي براي ايجاد محرميتها هم مي باشد مانند رضاع- شير دادن- . محرميتهاي سببي لازم ،ضروري و بسياري كه به هيچ طريقي نمي توانند ايجاد شوند، با استفاده از عقد موقت اتفاق مي افتد .يك مثال ساده: دختر بچه بي سرپرستي را كه به سرپرستي ميگيرند بر پدرخوانده اش نامحرم است و پس از سن تكليف شرعا بايد از پدرخوانده خود حجاب كند حال اگر او را براي يكساعت به عقد پدر پدرخوانده اش دربياورند ، او ديگر بر پدرخوانده خود هميشه محرم خواهد بود و مشكل بزرگ اينچنيني با استفاده از حكم عقد موقت به راحتي حل مي شود . از اينگونه استفاده ها از عقد موقت كه موجب رفع مشكلات مي شود زياد هستند و شايد علت عدم تعيين تعداد در ازدواج موقت ، استفاده كاربردي زياد اين حكم باشد ؛ حال اگر يك نفر مريض بود و از حكمي بد استفاده كرد آيا بايد حكم تعطيل شود ؟يا اينكه علت و فلسفه ي وضع آن حكم را ، آن سوء استفاده برشمريم؟

نكته فوق ، علتي مهم و بسيار كاربردي در عقد موقت بوده كه متاسفانه تقريبا در بحثهايي كه در ارتباط با عقد موقت صورت مي گيرد ، مورد غفلت واقع مي شود .

با سلام خدمت شما

mona690;519860 نوشت:
یا اسلام با خودش تناقض داره یا کارشناسای سایت با هم ....!!!!
همکارتون گفتن مستحب است کلی هم تاکیید شده بهش...!!!!

هيچكدام .
اين مساله اختلافي است . برخي آنرا مستحب مي دانند و برخي ، دلايل استحبابش را كافي نمي دانند و معتقد به صرف جواز و مباح بودن چند همسري هستند .

_Member_;519971 نوشت:
جالبه برام انقدر اسلام به رفع نیاز جنسی مرد اهمیت داده وحق مسلم مرد میدونه که به هر طریقی با مجوز شرع شهوت رانی کنه

1- تعدد زوجات ، تجويز، ترغيب يا تاييد شهوتراني در اسلام نيست ، در پستهاي قبلي عرض شد كه از ديدگاه روايات ، مرد ذواق"شهوتراني كه براي كامجويي زن گرفته و طلاق مي دهد " مورد لعن و نفرين است . اساسا هدف خلقت انسان ، شهوتراني و نفس پرستي – در هيچ زمينه اش- نبوده كه حالا با وضع احكام مختلف ، بخواهد زمينه ي شهوتراني مردان را فراهم و راه را براي آنان هموار نمايد .
2- در بررسي علل و فلسفه احكام ، مراقب باشيم كه به خداوند متعال افترا نبنديم : وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ...( انعام/21) و كيست ‏ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بسته يا آيات او را تكذيب نموده...
فلسفه احكام ، صرفا آن چيزي نيست كه ما بيان مي كنيم يا تصور ميكنيم يا توصيف مي كنيم . داروهايي كه براي درمان برخي امراض حاد بكار مي روند عليرغم عوارض جانبي بسياري كه دارند اما استفاده از آن ترجيح داده مي شود زيرا شرايط حياتي را براي فرد بيمار ، بهبود مي بخشد اما فرد سالم ، با مصرف آن ، تازه علائم حياتي اش به مخاطره مي افتد . لطفا در نقد ها ، حكم يكسره نسبت به همه ندهيد .

[=&quot]
[=&quot]3- چرا مساله را فقط از يكسرش مي بينيد ؟ چرا متعرض سر ديگر آن نمي شويد ؟ آن زن ديگري كه همسر دوم و ... چهارم يا صيغه اين آقا مي شود با علم و اراده و اختيار خود و براي رفع نياز جنسي ، يا عاطفي يا اقتصادي و ... اين كار را مي كند مگر كسي مانعش مي شود ؟ . اين محدوديت فقط براي زنان متاهل است كه آنان هم اگر از جانب همسرشان تامين نشوند مي توانند اقدام قانوني نموده و جدا شده و با مرد ديگري ازدواج كنند . اما بنظر مي رسد در عمل به برخي از احكام ، نوع تفكر ، شئونات ، ارزش وجودي و ميزان حاكميت عقل افراد ، بيشتر رخ مي نماياند – البته حساب ضرورتها را با غير ضرورتها و سوء استفاده از احكام بايد جدانمود- . در سر يك سفره در ميهماني ، با اينكه ميزبان ميهمانان را مجاز به استفاده از انواع غذاها نموده اما نوع استفاده از غذا در سر اين سفره ، حاكي از شئونات و ادب و نوع تربيت و ديدگاه افراد است .

_Member_;519971 نوشت:
چه طور ازین حقوق های با مجوز شرعی به زنان نداده که نیازهای جنسیشون رو برطرف کنن و یه عقل دوم و سومی برای زن تعیین کرده که زمان رفع نیاز جنسیش حواسشون بهش باشه که یه دف این عقل ناقص به خطا نره ! چرا ؟ چون زن ارزش داره ! این ارزش هست که اسلام زن رو برده جنسی حساب کنه ؟! آیا زن هم به همین آسودگی خاطر می تونه با هر کسی که دلش خواست در هر سن و سالی مردی رو صیغه کنه ؟!

بر فرض محال كه اسلام اذن تعدد شوهر را مباح مي دانست .اجازه دهيد جسارت كرده و صراحتا بپرسم كدام يك از خانمهايي كه مي شناسيد و مي شناسيم ، حاضر به استفاده از اين حكم بودند ؟!!شايد در مقام جدل به اين پاسخ اكتفا شود كه اگر از نظر شرع مقدس اشكالي ندارد ،چرا بد باشد و چرا زناني كه نيازمندند به اين كار اقدام نكنند ؟اما اين پاسخ بدون در نظر گرفتن روحيات فطري و غريزي در زن خواهد بود ،حتي به شما پيشنهاد نمي كنم كه از ميان خانمهايي كه اطرافتان هستند آمار بگيريد به شما پيشنهاد مي كنم سري به تجربيات مشاوران و خاطرات مشاوره ي آنان از زنان متاهلي كه با مردان ديگر ارتباط داشته اند بزنيد تا ميزان رضايتمندي و ياعدم رضايت آنان را از اين ارتباطات در يابيد . در همان زمان جاهليت صدر اسلام كه ازدواجهاي مشمئز كننده اي همچون ازدواج بدل و صاحب الرايات و شغار و ... مرسوم بود ( در اين زمينه ر.ك به تاپيك زنان در ازدواج هاي عهد جاهليت) و هيچ منعي هم از نظر جامعه آن روز نداشت ، زناني هم بودند كه تن به چنين ازدواجهايي نمي دادند ايا آنها اشتباه كردند ؟ يا از امكاناتي كه برايشان فراهم بود استفاده نكردند ؟ در همان تاپيك بالا چند تن از محصولات مشهور و بنام چنين ازدواجهايي را نام برده ام ، العياذ بالله خداوند با ما سر مخاصمه ندارد و با مردان سر سازش و تباني . حرام ، اثر وضعي اش را مي گذارد –چه خوشمان بيايد و چه بدمان بيايد – سوء استفاده از احكام الهي هم اثرات وضعي اش را مي گذارد – چه با استناد به الهي بودن حكم ، مردي بخواهد شهوتراني اش را توجيه كند يا نكند -

4-خواهر بزرگوارم ! لطفا به اين مساله بيانديشيد كه هدف از خلقت انسان از ديدگاه قرآن كريم چيست؟ تمامي احكام و دستورات دين هم براي تامين همين هدف و در راستاي آن وضع شده است نه نفس پرستي و شهوتراني و افسارگسيختگي .مانند علم داروسازي كه براي بهبود شرايط حياتي بيماران است نه براي خود درماني و طبعا عوارض ناشي از آن .
5-ما در اسلام ، حق بدون تكليف نداريم . مسلما مردي كه به تعدد زوجات اقدام مي نمايد ، تكليف خودش را سنگين تر نموده و خود را در معرض فعل سخت عدالت قرار مي دهد مضاف بر اينكه اجازه ندارد مسئوليتهاي خانواده اول را بر عهده زن اول يا دوم بياندازد ، زيرا همانگونه كه حق تعدد زوجات دارد ، تكليف سرپرستي فرزندان – در تمامي موارد- و نيز تامين نفقه همسران بر عهده ي اوست بانضمام عدالت ميان همسران و اگر تعلل و قصوري در اين زمينه نمايد مورد مواخذه الهي قرار خواهد گرفت . مساله اين است كه گاهي حقوق ، به تنهايي مورد عنايت قرار مي گيرد و تكاليف را فاكتور مي گيريم يا تصور مي شود كه اگر ما فاكتور گرفتيم خداوند هم فاكتور خواهد گرفت

[=Calibri] 6- يك مساله اي كه در تعدد زوجات عموما مورد غفلت قرار ميگيرد اين است كه يك مرد متاهل با يك زن ازدواج مي كند ، زني كه با استناد به حكم تعدد زوجات ، آنرا بسيار بجا و صحيح قلمداد مي نمايد و جالب اينكه همين خانم كه احتمالا و بنا بر فرض تا قبل از اين - كه خود متاهل بوده و همسر اول يك مرد ديگر- حكم تعدد زوجات را ظالمانه مي انگاشته اما اكنون كه مي خواهد با مرد متاهل ديگري ازدواج كند ، اين قانون را عادلانه مي انگارد و جالب اينكه اگر همسر اول اين مرد طلاق بگيرد يا فوت كند و او خود مجددا تنها همسر اين مرد باشد ، با ازدواج ديگر اين مرد مخالفت مي كند و دست به توجيه ازدواج خودش مي زند . نتيجه و غرض اينكه ، ما كاسبكارانه با احكام برخود مي كنيم و تا جايي آنرا عادلانه مي دانيم كه نفعمان اقتضا كند و تا جايي ظالمانه مي بينيم كه منافعمان را در خطر ببينيم و الا عموما به حكيم بودن خداوند در احكامش عملا معترف نيستيم. البته اين مساله صرفا مربوط به تعدد زوجات نيست در بسياري از مسائل و احكام متاسفانه اينگونه عمل مي كنيم . به علل و فلسفه اصيل احكام واقف نيستيم و يا نعوذ بالله خداوند را با ارجحيت جنسيتي در احكام ، توصيف ميكنيم .
[=Calibri]7- بنده مجددا عرض مي كنم كه چه در صورت مباح بودن تعدد زوجات و چه در صورت استحبابش ، مردان بايد به تمامي جوانب مساله بيانديشند و ضررها و خطرات احتمالي كه خانواده ، همسر و فرزندانشان را تهديد مي كند در نظر بگيرند ، شرايط رواني خانوده ، شرايط و اقتضائات تعدد زوجات و مسائل آتي آنرا لحاظ نموده و آنگاه اقدام به عمل به اين حكم نمايند زيرا حتي در صورت استحبابش و حتي در فرضي كه اين عمل صرفا براي استحباب آن انجام شود ، اگر به واجبي ضرر بزند ، تقرب آور نخواهد بود ( «لا قربة بالنوافل اذا اضرت بالفرائض» «اگر مستحبات به واجبات لطمه بزند، مايه تقرب به خداوند نيست») بويژه كه امروزه بسياري از مشكلات و بيماريها – كه به دليل آن تعدد زوجات در گذشته صورت مي گرفت- قابل درمان بوده و نيز مشكل ازدواج دختران بي همسر و زنان بيوه يا مطلقه از طريق همسان گزيني و واسطه گري هاي مناسب براي ازدواج با مردان بي همسر – كه كم هم نيستند- قابل رفع خواهد بود . لذا مي شود صرفا در ضرورتها از آن استفاده نمود . ضرورتهايي كه قابل انكار نيستند .

_Member_;519971 نوشت:
آیا زن هم به همین آسودگی خاطر می تونه با هر کسی که دلش خواست در هر سن و سالی مردی رو صیغه کنه ؟!

چرا نتواند ؟ فقط يك چيز مانع است آنهم اينكه زن در عقد يا عده مرد ديگري باشد .همين .وگرنه اگر بي همسر بود و در عده نبود ، چرا نتواند ازدواج موقت كند؟ مي دانيد چرا اكثر خانمهاي مجرد – اعم از دختران و زنان بيوه و مطلقه- تمايل به ازدواج موقت ندارند ؟ نه از اين باب است كه نتوانند يا محذوريتي براي آنها وجود داشته باشد بلكه به اين دليل است كه نمي خواهند همسر موقت باشند و نمي خواهند موقتا نياز جنسي يا مالي آنها برطرف شود . تمايل ندارند حتي بصورت مشروع و رسمي ، هر از چند گاهي با مردي ارتباط داشته و پس از گذراندن عده با مرد ديگري ارتباط را آغاز كنند . مي بينيد كه حتي اگر زن مجرد باشد و منع شرعي و قانوني و عرفي و ...براي عقد موقت او وجود نداشته باشد باز هم تمايل ندارد امروز با يك مرد و پس از اتمام عده ، با مرد ديگري باشد و اين نشان از تمايل فطري زنان به تك همسري دارد .

_Member_;519971 نوشت:
یا ارزشمندی زیاد زن! در اسلام مانع رفع نیازهای انسانیش میشه ؟

رفع نياز لزوما با ارائه راهكار مساوي صورت نمي گيرد . نياز جنسي در زن و مرد مشترك است و اگر زن از نظر جنسي از ناحيه همسرش تامين نشود براي آن راهكار وجود دارد ، مي تواند اقامه دعوا نموده و از همسرش ، قانونا و شرعا جدا شده و اقدام به ازدواج مجدد – از هر نوعي كه مايل باشد ، دائم يا موقت- نمايد ؛ اين راهكار دين براي اوست كه با روحياتش هم سازگار تر است . آيا از نظر شما اذن ارتباط همزمان يك زن با چند مرد ، دليل بر ارزشمندي زن و اهميت اسلام براي رفع نياز هاي اوست ؟ يا ازدواج يك مرد همزمان با چند زن ، دليل ارزشمندي او از نظر اسلام است ؟ ! يا عدم اذن ازدواج يك زن با چند مرد دليل بر عدم ارزشمندي زن است؟ جايي كه از ديدگاه قرآن كريم ارزش هر شخص به تقواي اوست چگونه اين امور را معيار ارزشگذاري از نظر اسلام تلقي مي فرماييد ؟ اما در جهت رفع نياز هاي انساني و غريزي ، هيچگونه بن بستي در اسلام وجود ندارد و حتي زن متاهل در صورتي كه به لحاظ جنسي از ناحيه همسرش تامين نشود ، مي تواند جدا شود و ازدواج مجدد نمايد .

_Member_;519971 نوشت:
این نوع ارزش گذاری ها برای اینه که زن بتونه تحت تسلط مرد باشه و به اسم عقوبت و گناه یا به اسم زیر پا گذاشتن قانون خدا زیر سلطه مرد باشه و نیاز جنسی مردش رو برطرف کنه اگر واقعا انسان بودن زن برای اسلام اهمیت داشت برای حقوق جنسی زن هم قانونی رو وضع میکرد نه اینکه زمانی که نیاز هست زن هم مانند مرد نیازهای غریزیش رو برطرف کنه اجازه یک مرد رو شرط کنه!

الان در جوامع غربي كه هيچگونه خويشتن داري و محدوديتي در ارتباطات زنان و مردان ، مجرد يا متاهل و ... وجود ندارد ، زن ، ارزشمند است ؟! زن بدون هيچگونه حق و حقوقي ، نياز جنسي مرد همكار و همسايه و دوست و ... را برطرف نمي كند ؟ !
مگر اسلام براي نياز جنسي زن قانون ندارد ؟ چه عيوبي جنسي كه موجب فسخ نكاح است و چه معلقه نگه داشتن زن كه موجب درخواست طلاق وي مي شود .
اجازه پدر نيز فقط براي دختر باكره شرط است كه آنهم اگر بي دليل جلوي ازدواج دختر با فرد هم كفوش را بگيرد ، دختر با مراجعه به دادگاه ، اذن خواهد گرفت .

نكته مهم و مغفولي كه مي خواهم خواهران بزرگوارم را بدان توجه دهم اين است كه لحظه اي با خود بيانديشيد كه يك زن شوهر دار در ازدواج مجدد همسرش با يك مرد طرف نيست بلكه با يك زن طرف است ، زني كه احتمالا تا ديروز تعدد زوجات را منفور بر مي شمرد و اما امروز آنرا حكم صحيح خدا و عملش را مطابق دين بر مي شمرد . اگر يك سازماندهي قوي براي همسان گزيني در كشور – آن هم در عصري كه ارتباطات و ارائه راهكارهاي مختلف اجتماعي در مرحله ي بسيار خوبي از پيشرفت قرار دارد – وجود داشته باشد و دختران مجرد يا بيوه و مطلقه ، براي تشكيل خانواده به اين سازمانها مراجعه و كفو خود را بيابند ، سلامت جامعه از جهات بسياري محفوظ خواهد ماند . هم يك خانواده با تعدد زوجات داراي مشكل نمي شود ، هم يك زن و مرد مجرد ، متاهل شده و از جمعيت مجردان جامعه كاسته خواهد شد و هم بر عفاف جامعه افزوده مي شود. البته اين مساله بر طبق نص شريف قرآن كريم وظيفه هر مسلماني است :
وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ... بى ‏همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد
لذا اگرتزويج مردان و زنان بي همسر را وظيفه خود بدانيم حداقل به تعداد مردان بي همسر ، از زنان بي همسر در جامعه كاسته خواهد شد .
بنظر مي رسد هم زنان بايد بجاي موضع گيري در مقابل يكديگر و برخوردهاي كاسبكارانه و معامله گرانه با احكام – كه يك روز حكمي را منفور و روز ديگر آنرا صحيح و بجا تلقي كنند- حتي المقدور ، بجاي ازدواج با مردان متاهل به فكر ازدواج با مردان مجرد باشند و حكم تعدد زوجات را براي ضرورتها وانهند و هم مردان از چنين حكمي سوء استفاده نكنند و بنياني را كه با صرف جواني و خالصانه ترين عواطف با همسرشان بنا نهاده اند به هر دليل غير ضروري و قابل حلي بر باد نداده و در صدد استحكام آن باشند و حتي المقدور مشكلات موجود را از طرق ديگري حل نمايند و آنان نيز تعدد زوجات را براي ضرورتها وانهند .

ببینید من موافق این مسئله ام که در شرایطی بنا به ضرورت این حکم باید وجود داشته باشد و ان رو میپذیرم.
اما مشکل من و فکر میکنم خیلی افراد دیگه که با این مسئله مخالفت میکنن به دلیل عدم وجود هیچ محدودیتی برای اون است و اینکه
امکان سو استفاده از این حکم به راحتی وجود دارد

  • - چرا اسلام این حکم رو محدود نکرده به شرایط ضرورت؟چه دائم و چه موقت؟

  • - چرا قوانین جانبی نذاشته که جلو سو استفاده ها رو بگیرد؟

  • - میگید شرط عدالت لازمه و همین طور تامین نیاز ها ی مالی که وظیفه ای است در مقابل حق...خیلی خوب قبول!ولی این حکم رو چه کسانی استفاده میکنن؟؟کسانی که تمکن مالی دارن..وگرنه جوان بیچاره ای که شرایط تشکیل یک خانواده رو ندارد باید صبر کنه....حالا میشه بگین کسی که از نظر ملی وضع خوبی دارد چه مشکلی دارد در رعایت عدالت؟!وقتی در فقه ما عدالت رو فقط در نفقه میدونن ان هم نه نفقه ی مساوی که در نفقه ی مطابق شان زن و اینکه هر چهار شب رو پیش یکی از همسرانش باشد!کجای این سخت است؟؟!!!

  • - اگر به قول شما بنای اسلام بر تک همسری است (که دلیل این رو هم مینمیدونم چیه و به استناد کدام ایه و حدیث و سنتی میگید نظر اسلام اینه...!!؟در حالی که عکس ان به نظر میاد کاملا!!) چرا شرایط عقد موقت رو لا اقل برای افرادی که همسر دائم دارن سخت تر نکرده؟یا ازدواج دوم رو؟؟به خصوص عقد موقت که نه نفقه ای میخواد نه رعایت عدالتی نه.....!!:Moteajeb!:
باز هم میگم من کاملا قبول میکنم که در جامعه شرایطی پیش میاد که ممکنه این تنها راه حل باشد ولی مشکلم اینه که چرا اسلام این جواز ها رو فقط برای ان شرایط خاص نداده؟؟
مگه میشه بگیم یک قانون کامله ولی تا این حد راه سو استفاده اش بازه؟؟؟:Moteajeb!:مواردی که بعضی وقتها ادم از اطراف میشنوه واقعا تاسف باره!!!
مرد ی که با 100 هزار تومن دختری هم سن نوشو عقد میکنه چی به سر زن اولش میاد؟!؟! .... این مورد تایید اسلامه....اصلا به فرض که مستحب هم نباشه این کار (که اکثر علما میگن هست البته!!!) چرا اسلام جواز این کار رو داده!!!؟؟
هدی;521572 نوشت:
- تعدد زوجات ، تجويز، ترغيب يا تاييد شهوتراني در اسلام نيست ، در پستهاي قبلي عرض شد كه از ديدگاه روايات ، مرد ذواق"شهوتراني كه براي كامجويي زن گرفته و طلاق مي دهد " مورد لعن و نفرين است . اساسا هدف خلقت انسان ، شهوتراني و نفس پرستي – در هيچ زمينه اش- نبوده كه حالا با وضع احكام مختلف ، بخواهد زمينه ي شهوتراني مردان را فراهم و راه را براي آنان هموار نمايد .

سرکار هدی یه وقت بحث اخلاقه یه وقت یه وقت فقه...من هر جای دیگه ی سایتو دیدم گفتن گناه های اخلاقی عذابی ندارد...این مواردی هم که شما میگین هیچ گناه فقهیی ندارد!مگه همچین مردی کوچکترین کاری خلاف فقه انجام داده که عذابی براش باشه؟؟؟مگه میشه خدا جواز انجام کاری رو بده بعد براش عذاب در نظر بگیره؟؟؟
اگر امثال این حدیث رو میشه بهش استناد کرد چرا فقها در احکام بهش استناد نکردن؟؟!اگر هم نمیشه که.....

[="Indigo"]

فاتح;519886 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

اولا خداوند حلال و حرام را برای حفظ اعتدال مطرح فرمود و اهل اسراف تابعین شیطان اند .

و بعد اینکه مگر زن ها و مردهای خارج از دین و شریعت حرمسراهای مخفی شان که بدون هیچ حق و حقوقی برای طرفین است مگر کسی میتواند بگوید که قابل قبول است ؟

و نهایتا اینکه
جواز چند همسری در مردان و ثواب آن بخاطر خوشگلی مردان صادر نشده :

تعداد پسران در بدو تولد بیش از دختران است

مدیر کل فناوری، اطلاعات و آمار جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور در روزهای میانی هفته در خصوص آمار تولد دختران نسبت به پسران گفت: در حال حاضر شاخص نسبت جنسی در بدو تولد در کشور به ازای هر 100 دختر بین 105 تا 106 پسر است و در دنیا نیز این شاخص بین 104 تا 107 متغیر است و بر همین اساس در کشورمان در بدو تولد تعداد پسران بیش از دختران است.
علی اکبر محزون تاکید کرد: هرچه سن افراد بالاتر می رود هرم سنی متقارن می شود به طوری که در سال های بعد تعداد زنان و مردان برابری می کند اما با توجه به اینکه ریسک مرگ و میر در سنین بالا در مردان بیشتر است بر همین اساس در سن بالاتر از 50 تا 60 سال تفاوت های جنسیتی در بحث مرگ و میر به نوعی دیگر خود را نشان می دهد به طوری که مردان در این سن تعدادشان کمتر از زنان می شود و از حالت برابری خارج می شود.

وی در مورد تعداد مردان ازدواج نکرده نیز گفت: همچنین 3 میلیون و 256 هزار نفر در گروه سنی مردان 20 تا 24 سال ، یک میلیون و 753 هزار نفر در گروه سنی مردان 25 تا 29 سال و 557 هزار نفر نیز در گروه سنی مردان 30 تا 24 سال ازدواج نکرده هستند که در مجموع تعداد آنها 5 میلیون و 570 هزار نفر می شود. / پایان نقل

تفاوت تعداد زن و مرد در جامعه در زمان بروز جنگ و وضعیت بد اقتصادی بسیار فاحش میشود و زنان بی سرپرست برای تامین معاش باید دست بکار شوند

خب در این شزایط اگر سوء استفاده ای بخواهد از زنان انجام شود زمینه مهیاست.

عزیز برادر تحقیق کنید . تعصب و هوای نفس را یک دقیقه خاموش نمائید.

یاحق


خودتون که جواب خودتونو دادین ولی بازم این تاپیکو بخونید کارشناس سایت هم جواب این ادعا رو داده : http://www.askdin.com/thread38007.html[/]

mona690;522030 نوشت:
مگه میشه بگیم یک قانون کامله ولی تا این حد راه سو استفاده اش بازه؟؟؟

فقط هم این حکم اسلام نیست که میشه راحت زش سو استفاده کرد!میشه کاملا مطابق فقه اسلامی عمل کرد و به بهشت رفت!! ولی کوچکترین شباهتی به یک انسان نداشت!
مثلا پدری که برای پول دختر بچه اش رو به عقد یک مرد در میاره و اسلام حتی اجازه ی نزدیکی با این بچه رو میده اگر بالای نه سالش باشه و اون بچه حتی حق طلاق نداره و....این چیزی جز جواز کودک ازاری است؟؟شما میگید اسلام فقط جواز داده توصیه نکرده!!جواز ان به همین حکم چیز کمی ست؟!؟!:read:
(لطفا نگید از این اتفاقا نمی افتد که زیاد می افتد به خصوص تو بعضی شهرای ایران که نمیخوام سم ببرم و سر همین قضیه هم کلی امار خود سوزی همین دختر بچه ها در این شهر ها گزارش میشه!!)

یک مسئله ی دیگر هم هست که میخوام منصفانه بهش جواب بدید...
خیلی وقتها بری توجیح این جور احکام حرف از تنوع طلبی جنسی مردان میزنن و اینکه باید به این نیاز از راه شرعی جواب داد....
خب پس نیازهایی که در زنان هست چه طور؟نباید به انها پاسخ داده بشه؟
شاید یکی از اصلی ترین نیاز های مرد توی ازدواج نیاز جنسی باشد اما اصلی ترین نیاز زن نیاز عاطفی و روحی است که با چنین احکامی به راحتی بی جواب میمونه....
اکثر زنهام با این مسئله به همین دلیل مشکل دارن
یکی از همکاران شما میگفت مرد شخص زن رو میخواد زن شخصیت مرد رو.....زن قلب مرد رو میخواد مرد جسم زن رو (البته اینا 80%-20% است...)
و با این حکم این نیاز زن که اصلی ترین نیازش است سرکوب نمیشه؟؟؟
زنی که 20-30سال با بالا و پایین زندگی یک مرد ساخته انصافه با دختری جوان تر و ترو تازه تر از خودش برای زندگی خودش رقابت کنه؟؟؟
اصلا این تحقیر زن نیست که بخواد چنین کاری بکند؟؟
کسانی که تو ی این زندگی ا هستن چه دلخوشیی ارن برای زنده موندن من نمیدونم!!

درود

ممنون که تاپیک باز شد قبل از توضیحاتم یه نکته رو لازمه یادآوری کنم اگر خانمی در این بحث از حقوق جنسی زنان صحبت میکنه برای حل و فصل مشکل خودش وارد این تاپیک نشده نه نیازی به دلداری و تسلی خاطر داره نه برای کسب اجازه از یوزری وارد این تاپیک شده و نه دنبال راه حل برای مشکلات و خواسته های خودشه! پس لطفا دوستان راه کار های شخصی و پیشنهاد های نا محترمانه به کسی ندن و جوری بحث نکنن که شعور مخاطب رو زیر سوال ببرن و خودشون رو موظف به جواب دادن به سوالات همه ندونن این یه بحث حقوقی درباره تمام زنان هست نه کسی که در حال بحث کردن هست! و لطفا اجازه بدین کارشناس ها جواب سوالات رو بدن من تمایلی به دونستن و شنیدم احساسات و نظرات شخصی یا خاطرات و دلداری های کسی ندارم

هدی;521568 نوشت:
در ابتدا اجازه دهيد كه از يكديگر بخواهيم اسلام را با توجه به مبين و مفسرش و از طريق سيره صحيح اهل بيت عليهم السلام بشناسيم . از منظر اسلام، اصل بر تک همسری است. کما اینکه پیامبر (ص) تا زمان حیات حضرت خدیجه (س) همسر دیگری نداشتند و دوره بعدی شرایط اجتماعی تعدد همسران را ایجاب کرد. کما اینکه حضرت علی (ع) نیز تا زمان حیات حضرت فاطمه (س) همسر دیگری نداشتند. آيا اين ضرورتهاي اجتماعي نبود كه در دوران بعد منجر به تعدد زوجات پيامبر اسلام – صلي الله عليه و آله و سلم – و يا ساير ائمه عليهم السلام شد ؟ اين مساله سوال مهمي است بد نيست در اين زمينه تحقيق و انديشه كنيم .

منظورتون از ضرورت های اجتماعی چی هست ؟ و چه ضرورت اجتماعی زمان پیامبر وجود داشته که باعث شده چنین چیزی (چند همسری و ازدواج موقت حتی در بین متاهلین!) تا کنون جزو قوانین اسلام باشه ؟ مگه اسلام مربوط به تمام دوره ها نیست چرا با وجود اینکه خیلی از شرایط اجتماعی زمان پیغمبر با الان متفاوت هست باز هم قوانین اون شرایط باید وجود داشته باشه ؟

هدی;521569 نوشت:
با سلام خدمت شما
در پاسخ به سوال اول شما عرض مي شود كه بله اين جواز 4 همسري صرفا در عقد دائم است و در عقد موقت مرد مي تواند بيش از اين تعداد را به عقد خود در آورد اما چند نكته :

  1. در عقد موقت مهريه بايد پرداخت شود و نفقه هم مي تواند در ضمن مهريه لحاظ گردد و هر چند ممكن است اين مسائل اقتصادي براي برخي از مردان مهم نباشد اما خود مانعي بر سر راه تعدد متعه از سوي غالب مردان است .
  2. فرزند حاصل از ازدواج موقت مانند فرزند حاصل از ازدواج دائم است و مخارج و هزينه ها و مسئوليت او بر عهده پدر است و اين نيز خود وظيفه و منعي جدي است .
  3. هدف از عقد موقت ، رفع نياز غريزى بشر و جلوگيرى از گرفتار شدن انسان‌ها به فحشا و حرام است و از ديدگاه اسلام و همه اديان آسمانى هوسرانى ، مذموم و مردود است چنانكه در روايات اسلامى مرد «ذوّاق» يعنى كسى كه زنان رابراى كام‌جويى گرفته، سپس طلاق‌مى‌دهد، لعن و نفرين شده است (1)
  4. سوء استفاده از قوانين در همه جا صورت مي گيرد مانند خانمهايي كه شغلشان ازدواج است ( چه دائمش و چه موقتش و چه در آمد هنگفت و سرمايه كلاني كه از اين راه به جيب نمي زنند!) آيا تمامي خانمها اينگونه اند ؟ برخي مردان نيز در خصوص تعدد زوجات و يا عقد موقت ممكن است از اين قانون سوء استفاده كنند و به فرمايش شما مردي باشد كه با دهها زن عقد موقت ببندد آيا قصد شارع مقدس از چنين حكمي ، سوء استفاده هاي اينچنيني بوده است ؟ در حاليكه مفسران حقيقي قرآن كريم از شهوتراني و افسارگسيختگي –حتي بشكل مشروعش- منع و نهي نموده اند .

(1)- الكافى، ج‌6، ص‌54‌ـ‌55; وسائل الشيعه، ج‌22، ص‌9.

زن تنها زمانی که خودش مهریه رو شرط کند مهریه بهش تعلق میگیره در ازدواج موقت زن از هیچ حقوق انسانی برخوردار نیست.

سؤال 2: تفاوت حقوق زن در ازدواج دائم و موقت را بیان فرمایید؟

جواب: در ازدواج دائم زن مهریه, نفقه, ارث و حق همخوابگی با شوهر دارد بخلاف ازدواج موقت که در آن زن فقط حق مهریه دارد و نفقه و ارث و حق همخوابگی ندارد ـ بلی می تواند در ضمن عقد شرایطی را با رضایت طرفین قرار دهند که در این صورت عمل مطابق آن واجب می شود. (ر.ک توضیح المسائل 12 مرجع، ج2، م2413 و، م2424 و 2425)

چرا این نکوهش یا لعن و نفرین قرار دادن جزو تبصره یا قانون نشده ؟ اگر برای اسلام این شهوت رانی و هوس رانی که دلیل اکثر ازدواج های موقت هست واقعا انقدر مورد سرزنش و نکوهش هست چرا با قانون مشخصی شهوترانی و هوسرانی رو مطرود ندونسته ؟ فقط بسنده کرده به اینکه کامجویی مورد لعن و نفرین هست ؟ مثلا قوانین سفت و سختی برای کام جویی زنان وجود داره که حتی کشتن زن هوس ران رو هم مجاز دونسته (سنگسار) خیلی از زنان خائن از طرف خانواده یا همسرانشون کشته شدن و عرف هم این حق رو به مرد داده ولی برای مردی که به صورت شرعی هوس رانی میکنه قوانین سفت و سختی وجود نداره
و در حال حاضر مراجع تقلید تاکنون برای منع شهوت رانی و سو استفاده از صیغه قوانین محکمی رو مشخص کردن ؟

هدی;521570 نوشت:
[=Calibri]5-نكته بسيار مهم و شايان توجه اينكه عقد موقت صرفا وسيله و ابزاري براي اطفاء شهوات نيست بلكه وسيله اي براي ايجاد محرميتها هم مي باشد مانند رضاع- شير دادن- . محرميتهاي سببي لازم ،ضروري و بسياري كه به هيچ طريقي نمي توانند ايجاد شوند، با استفاده از عقد موقت اتفاق مي افتد .يك مثال ساده: دختر بچه بي سرپرستي را كه به سرپرستي ميگيرند بر پدرخوانده اش نامحرم است و پس از سن تكليف شرعا بايد از پدرخوانده خود حجاب كند حال اگر او را براي يكساعت به عقد پدر پدرخوانده اش دربياورند ، او ديگر بر پدرخوانده خود هميشه محرم خواهد بود و مشكل بزرگ اينچنيني با استفاده از حكم عقد موقت به راحتي حل مي شود . از اينگونه استفاده ها از عقد موقت كه موجب رفع مشكلات مي شود زياد هستند و شايد علت عدم تعيين تعداد در ازدواج موقت ، استفاده كاربردي زياد اين حكم باشد ؛ حال اگر يك نفر مريض بود و از حكمي بد استفاده كرد آيا بايد حكم تعطيل شود ؟يا اينكه علت و فلسفه ي وضع آن حكم را ، آن سوء استفاده برشمريم؟

نكته فوق ، علتي مهم و بسيار كاربردي در عقد موقت بوده كه متاسفانه تقريبا در بحثهايي كه در ارتباط با عقد موقت صورت مي گيرد ، مورد غفلت واقع مي شود .

این قضیه سر و صدای زیادی کرد عقد موقت به چشم من و شما می تونه کاربردهای متفاوت داشته باشه ولی اساس عقد موقت محرمیت برای روابط زناشویی هست و پدر پدرخوانده یا خود پدرخوانده شرعا و قانونا مجاز میشه چنین رابطه ای رو با اون دختر داشته باشه حالا یه نفر سو استفاده نمیکنه و وجدانش جلوی سو استفاده رو میگیره یه نفر نه چنین تصوری نداره و دختری که چیزی از عقد موقت نمیدونه رو همسر خودش میبینه ..
قانونی که سواستفاده ازون بیشتر از استفاده هاش هست چرا باید وضع بشه قرار هست چه مشکلی رو حل کنه وقتی مشکلاتی که با خودش میاره 10 برابر سودش هست ؟ اگر وضع شده چرا تبصره ای بهش اضافه نمیشه که جلوی سواستفاده رو بگیره ؟

هدی;521572 نوشت:
1- تعدد زوجات ، تجويز، ترغيب يا تاييد شهوتراني در اسلام نيست ، در پستهاي قبلي عرض شد كه از ديدگاه روايات ، مرد ذواق"شهوتراني كه براي كامجويي زن گرفته و طلاق مي دهد " مورد لعن و نفرين است . اساسا هدف خلقت انسان ، شهوتراني و نفس پرستي – در هيچ زمينه اش- نبوده كه حالا با وضع احكام مختلف ، بخواهد زمينه ي شهوتراني مردان را فراهم و راه را براي آنان هموار نمايد .
2- در بررسي علل و فلسفه احكام ، مراقب باشيم كه به خداوند متعال افترا نبنديم : وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ...( انعام/21) و كيست ‏ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بسته يا آيات او را تكذيب نموده...
فلسفه احكام ، صرفا آن چيزي نيست كه ما بيان مي كنيم يا تصور ميكنيم يا توصيف مي كنيم . داروهايي كه براي درمان برخي امراض حاد بكار مي روند عليرغم عوارض جانبي بسياري كه دارند اما استفاده از آن ترجيح داده مي شود زيرا شرايط حياتي را براي فرد بيمار ، بهبود مي بخشد اما فرد سالم ، با مصرف آن ، تازه علائم حياتي اش به مخاطره مي افتد . لطفا در نقد ها ، حكم يكسره نسبت به همه ندهيد .

در پست قبل هم مطرح شد :
درباره قسمت اول همون طور که در پست قبلی گفته شد چرا این نکوهش یا لعن و نفرین قرار دادن جزو تبصره یا قانون نشده ؟ اگر برای اسلام این شهوت رانی و هوس رانی که دلیل اکثر ازدواج های موقت هست واقعا انقدر مورد سرزنش و نکوهش هست چرا با قانون مشخصی شهوترانی و هوسرانی مرد رو مشابه زنان مطرود ندانسته ؟

هدی;521573 نوشت:

3- چرا مساله را فقط از يكسرش مي بينيد ؟ چرا متعرض سر ديگر آن نمي شويد ؟ آن زن ديگري كه همسر دوم و ... چهارم يا صيغه اين آقا مي شود با علم و اراده و اختيار خود و براي رفع نياز جنسي ، يا عاطفي يا اقتصادي و ... اين كار را مي كند مگر كسي مانعش مي شود ؟ . اين محدوديت فقط براي زنان متاهل است كه آنان هم اگر از جانب همسرشان تامين نشوند مي توانند اقدام قانوني نموده و جدا شده و با مرد ديگري ازدواج كنند . اما بنظر مي رسد در عمل به برخي از احكام ، نوع تفكر ، شئونات ، ارزش وجودي و ميزان حاكميت عقل افراد ، بيشتر رخ مي نماياند – البته حساب ضرورتها را با غير ضرورتها و سوء استفاده از احكام بايد جدانمود- . در سر يك سفره در ميهماني ، با اينكه ميزبان ميهمانان را مجاز به استفاده از انواع غذاها نموده اما نوع استفاده از غذا در سر اين سفره ، حاكي از شئونات و ادب و نوع تربيت و ديدگاه افراد است .

دوست عزیز من و شما هردو خانم هستیم و خیلی خوب میدونید که کسانی که حاضر به ازدواج موقت میشن یا همسر دوم و سوم و چهارم میشن تحت چه شرایطی چنین خواسته ای رو قبول کردن اینکه کسی بر خلاف احساس و خواسته درونی خودش مجبور بشه شرایطی رو قبول کنه مثل فقر و شرایط اقتصادی، اجبار خانواده، فشارهای جامعه، مشکلات فرهنگی خانواده و جامعه و .. دلیل درست و منطقی ای نیست که بگیم این شخص از سر رضایت و خوشی این نوع ازدواج رو پذیرفته .. ما یه شرایط فرهنگی بر اساس اعتقاداتمون تو جامعه به وجود میاریم و زنان بر همون اساس پرروش پیدا میکنن و تحت فشار همون فرهنگ تن به چیزی میدن که ذاتا و در شرایط نرمال و استاندارد خانوادگی و اجتماعی چنین چیزی رو نمی تونن بپذیرن..

حالا چه شرایط فرهنگی زنان رو پرورش میده؟
خانمی حس میکنه اینکه زن دوم و سوم کسی بشه داره ثواب می کنه! خانمی تحت تاثیر شرایط نادرست اجتماعی مبنی بر اینکه زن تنها با ازدواج کامل هست و زن تنها با ازدوج از طرف جامعه مورد پذیرش قرار میگیره حاضر میشه تحت هر شرایطی با کسی که همسر داره هم ازدواج کنه! این فشارهایی که از طرف فرهنگ نادرست جامعه به کسی وارد میشه رو نباید به طبیعت و خواست و اراده و اختیار کسی مربوط بدونیم چون تو یک شرایط اجتماعی و اقتصادی استاندارد چنین چیزی ازطرف یک زن مورد پذیریش نیست.

هدی;521575 نوشت:
بر فرض محال كه اسلام اذن تعدد شوهر را مباح مي دانست .اجازه دهيد جسارت كرده و صراحتا بپرسم كدام يك از خانمهايي كه مي شناسيد و مي شناسيم ، حاضر به استفاده از اين حكم بودند ؟!!شايد در مقام جدل به اين پاسخ اكتفا شود كه اگر از نظر شرع مقدس اشكالي ندارد ،چرا بد باشد و چرا زناني كه نيازمندند به اين كار اقدام نكنند ؟اما اين پاسخ بدون در نظر گرفتن روحيات فطري و غريزي در زن خواهد بود ،حتي به شما پيشنهاد نمي كنم كه از ميان خانمهايي كه اطرافتان هستند آمار بگيريد به شما پيشنهاد مي كنم سري به تجربيات مشاوران و خاطرات مشاوره ي آنان از زنان متاهلي كه با مردان ديگر ارتباط داشته اند بزنيد تا ميزان رضايتمندي و ياعدم رضايت آنان را از اين ارتباطات در يابيد . در همان زمان جاهليت صدر اسلام كه ازدواجهاي مشمئز كننده اي همچون ازدواج بدل و صاحب الرايات و شغار و ... مرسوم بود ( در اين زمينه ر.ك به تاپيك زنان در ازدواج هاي عهد جاهليت) و هيچ منعي هم از نظر جامعه آن روز نداشت ، زناني هم بودند كه تن به چنين ازدواجهايي نمي دادند ايا آنها اشتباه كردند ؟ يا از امكاناتي كه برايشان فراهم بود استفاده نكردند ؟ در همان تاپيك بالا چند تن از محصولات مشهور و بنام چنين ازدواجهايي را نام برده ام ، العياذ بالله خداوند با ما سر مخاصمه ندارد و با مردان سر سازش و تباني . حرام ، اثر وضعي اش را مي گذارد –چه خوشمان بيايد و چه بدمان بيايد – سوء استفاده از احكام الهي هم اثرات وضعي اش را مي گذارد – چه با استناد به الهي بودن حكم ، مردي بخواهد شهوتراني اش را توجيه كند يا نكند -

دوست عزیزم اخلاقیات نسبی هست نباید تصور بشه چیزی که از نظر جامعه ای قبیح و زشت در نظر گرفته میشه از نظر بقیه جوامع هم قبیح و زشت باشه .. نه در این جامعه ای که من و شما داریم زندگی میکنیم زنان و دختران بر این اساس تربیت میشن که فکر کردن به غیر از یک همسر قبیح هست و بر اساس این تربیت هیچ زنی حاضر نیست به بیشتر از 1 همسر فکر کنه نه من نه شما و نه هیچ زن یا دختری که به این صورت پرورش پیدا کرده. یه تفکر اشتباهی که از طرف خیلی از افراد من دیدم تو همین انجمن اینه که کسی که داره درباره چیزی که خلاف عرف هست صحبت میکنه یعنی خودش تمایل به انجامش داره! نه من درباره مسائل مرتبط با خودم صحبتی ندارم چون مشکلی رو تابحال درباره خودم احساس نکردم من درباره همه زنان با تقوی و بی تقوی مسلمان و بی مسلمان صحبت میکنم که تو هر کشوری می تونن زندگی کنن اگر اسلام یه دین جهانی هست باید تمام خواسته ها و نیازها رو در هر فرهنگی بتونه جوابگو باشه..

نباید یه الگو برای تمام زنان با هر حد و اندازه نیاز و خواسته مشخص کنیم و بگیم تو فراتر از این الگو نباید بری چون ارزش داری ولی در واقعیت چنین چیزی نیست ممکنه یه خانم اون ور دنیا نیازی که من و شما تو این کشور حس نکردیم رو داشته باشه مثل مردها که معتقد هستیم از نظر نیازهای جنسی با هم فرق دارن چنین چیزی برای زنان هم وجود داره..

هدی;521576 نوشت:
4-خواهر بزرگوارم ! لطفا به اين مساله بيانديشيد كه هدف از خلقت انسان از ديدگاه قرآن كريم چيست؟ تمامي احكام و دستورات دين هم براي تامين همين هدف و در راستاي آن وضع شده است نه نفس پرستي و شهوتراني و افسارگسيختگي .مانند علم داروسازي كه براي بهبود شرايط حياتي بيماران است نه براي خود درماني و طبعا عوارض ناشي از آن .
5-ما در اسلام ، حق بدون تكليف نداريم . مسلما مردي كه به تعدد زوجات اقدام مي نمايد ، تكليف خودش را سنگين تر نموده و خود را در معرض فعل سخت عدالت قرار مي دهد مضاف بر اينكه اجازه ندارد مسئوليتهاي خانواده اول را بر عهده زن اول يا دوم بياندازد ، زيرا همانگونه كه حق تعدد زوجات دارد ، تكليف سرپرستي فرزندان – در تمامي موارد- و نيز تامين نفقه همسران بر عهده ي اوست بانضمام عدالت ميان همسران و اگر تعلل و قصوري در اين زمينه نمايد مورد مواخذه الهي قرار خواهد گرفت . مساله اين است كه گاهي حقوق ، به تنهايي مورد عنايت قرار مي گيرد و تكاليف را فاكتور مي گيريم يا تصور مي شود كه اگر ما فاكتور گرفتيم خداوند هم فاكتور خواهد گرفت

ببینین یه قانون وضع میشه که زندگی تعداد زیادی از افراد رو برای رفاه و اسایش یه نفر از اعضای خانواده نابود میکنه و ما می دونیم که چنین چیزی اتفاق می افته کسی نمیتونه مدعی بشه که فرزند یا همسر اول کسی ضربه ای ازین خودخواهی ندیده باشن حالا برای رفع نواقص این قانون به کسی که خودخواه هست بگیم شما باید این اصول رو رعایت کنید آقای خودخواه که فعلا درگیر خواسته ها و نیازهات هستی اگر تونستی وسط این شهوت رانی عدالت رو رعایت کنی یا احساس و عواطف دیگری رو در نظر بگیری به خودخواهی خودت ادامه بده اگر نتونستی پس ادامه نده !

به نظر شما کسی که شهوت و هوسش داره هدایتش می کنه یا خواسته و نیاز و خودخواهی خودش داره براش تصمیم میگیره امکان داره عدالت یا برقراری عدالت به ذهنشم خطور کنه ؟ یا اصلا می تونه عدالت رو برقرار کنه ؟ یکی از همسران این فرد کوچکترین خطایی کنه همسرکشی براش حلال میشه بعد انتظار عدالت باید ازین شخص داشت ؟ اگر صحبت بر سر حفظ عدالته و تنها تبصره وارد به این قانون حفظ عدالت هست و فلسفه وجود این قانون هم جلوگیری از گناه و حرام و فساد هست پس باید برای زنانی که به فساد و گناه می افتن هم فکری شده باشه و تبصره عدالت به قانون های مربوط به زنان هم اضافه بشه ..

هدی;521577 نوشت:
[=Calibri] 6- يك مساله اي كه در تعدد زوجات عموما مورد غفلت قرار ميگيرد اين است كه يك مرد متاهل با يك زن ازدواج مي كند ، زني كه با استناد به حكم تعدد زوجات ، آنرا بسيار بجا و صحيح قلمداد مي نمايد و جالب اينكه همين خانم كه احتمالا و بنا بر فرض تا قبل از اين - كه خود متاهل بوده و همسر اول يك مرد ديگر- حكم تعدد زوجات را ظالمانه مي انگاشته اما اكنون كه مي خواهد با مرد متاهل ديگري ازدواج كند ، اين قانون را عادلانه مي انگارد و جالب اينكه اگر همسر اول اين مرد طلاق بگيرد يا فوت كند و او خود مجددا تنها همسر اين مرد باشد ، با ازدواج ديگر اين مرد مخالفت مي كند و دست به توجيه ازدواج خودش مي زند . نتيجه و غرض اينكه ، ما كاسبكارانه با احكام برخود مي كنيم و تا جايي آنرا عادلانه مي دانيم كه نفعمان اقتضا كند و تا جايي ظالمانه مي بينيم كه منافعمان را در خطر ببينيم و الا عموما به حكيم بودن خداوند در احكامش عملا معترف نيستيم. البته اين مساله صرفا مربوط به تعدد زوجات نيست در بسياري از مسائل و احكام متاسفانه اينگونه عمل مي كنيم . به علل و فلسفه اصيل احكام واقف نيستيم و يا نعوذ بالله خداوند را با ارجحيت جنسيتي در احكام ، توصيف ميكنيم .
[=Calibri]7- بنده مجددا عرض مي كنم كه چه در صورت مباح بودن تعدد زوجات و چه در صورت استحبابش ، مردان بايد به تمامي جوانب مساله بيانديشند و ضررها و خطرات احتمالي كه خانواده ، همسر و فرزندانشان را تهديد مي كند در نظر بگيرند ، شرايط رواني خانوده ، شرايط و اقتضائات تعدد زوجات و مسائل آتي آنرا لحاظ نموده و آنگاه اقدام به عمل به اين حكم نمايند زيرا حتي در صورت استحبابش و حتي در فرضي كه اين عمل صرفا براي استحباب آن انجام شود ، اگر به واجبي ضرر بزند ، تقرب آور نخواهد بود ( «لا قربة بالنوافل اذا اضرت بالفرائض» «اگر مستحبات به واجبات لطمه بزند، مايه تقرب به خداوند نيست») بويژه كه امروزه بسياري از مشكلات و بيماريها – كه به دليل آن تعدد زوجات در گذشته صورت مي گرفت- قابل درمان بوده و نيز مشكل ازدواج دختران بي همسر و زنان بيوه يا مطلقه از طريق همسان گزيني و واسطه گري هاي مناسب براي ازدواج با مردان بي همسر – كه كم هم نيستند- قابل رفع خواهد بود . لذا مي شود صرفا در ضرورتها از آن استفاده نمود . ضرورتهايي كه قابل انكار نيستند .

قسمت 6 رو موافقم با شما

این دقیقا چیزی هست که برای رد رضایت ، اختیار و اراده زنانی که همسر دوم و سوم و چهارم میشن می توان بیان کرد باید با این اوصاف کنجکاو شد پس این خانم برای چی خودش همسر دوم و سوم و.. کسی میشه ؟ پس ذاتا زنان رضایت و اختیاری برای پذیرش این قانون ندارن.. غیر از اینکه فشار اجتماع ، شرایط اقصادی و فرهنگ نادرست جامعه یه خانم رو وادار به پذیرش میکنه ؟ این وادار شدن و اجبار در پذیرش این شرایط رو نباید به رضایت و و خواست اون خانم مربوط دونست..

هدی;521578 نوشت:
چرا نتواند ؟ فقط يك چيز مانع است آنهم اينكه زن در عقد يا عده مرد ديگري باشد .همين .وگرنه اگر بي همسر بود و در عده نبود ، چرا نتواند ازدواج موقت كند؟ مي دانيد چرا اكثر خانمهاي مجرد – اعم از دختران و زنان بيوه و مطلقه- تمايل به ازدواج موقت ندارند ؟ نه از اين باب است كه نتوانند يا محذوريتي براي آنها وجود داشته باشد بلكه به اين دليل است كه نمي خواهند همسر موقت باشند و نمي خواهند موقتا نياز جنسي يا مالي آنها برطرف شود . تمايل ندارند حتي بصورت مشروع و رسمي ، هر از چند گاهي با مردي ارتباط داشته و پس از گذراندن عده با مرد ديگري ارتباط را آغاز كنند . مي بينيد كه حتي اگر زن مجرد باشد و منع شرعي و قانوني و عرفي و ...براي عقد موقت او وجود نداشته باشد باز هم تمايل ندارد امروز با يك مرد و پس از اتمام عده ، با مرد ديگري باشد و اين نشان از تمايل فطري زنان به تك همسري دارد .

پس قبول دارین که زنان در هر کجای دنیا هم نیازهایی مشابه مردان دارن و میخوان که برطرفش کنن ؟ چه چیزی باعث شده که زنان ازدواج موقت رو نپذیرن ؟ و نخوان موقتی همسر کسی بشن ؟ دقیقا همین توضیح شماست :
نمي خواهند همسر موقت باشند و نمي خواهند موقتا نياز جنسي يا مالي آنها برطرف شود

زنان به حقوق و خواسته ها و نیازهای خودشون احترام میذارن ازدواج موقت جوابگوی نیاز ها و حقوق و خواسته های زنان نیست!

فقط فشارهای احتماعی و فقر فرهنگی و اقتصادی هست که یه زن رو وادار میکنه ازدواج موقت رو بپذیره ..چرا ازین طرف قضیه به مسئله ازدواج موقت نگاه نمیشه ؟

چرا فقط از طرف رفع نیاز مردان به ازدواج موقت نگاه میکنید ؟

چرا از طرف یک زن به ازدواج موقت نگاه نمیکنید ؟

نیاز و خواسته یه زن اهمیتی نداره ؟

اگر اسلام واقعا برای به خطا نرفتن کسی چنین قانونی رو گذاشته حقوق هر دو طرف رو به صورت عادلانه در نظر میگرفت برای خطا نرفتن زن هم چنین راهکاری رو ارائه میداد (بدون اجازه ولی! درست مشابه مردان که نیازی به اجازه ولی برای برطرف کردن نیازشون ندارن) ولی وقتی فقط بر اساس شهوت و نیاز جنسی مرد این قانون گذاشته بشه مسلمه که مردان برای همین مسئله طرفدارش میشن چون این قانون برخلاف ادعایی که داره (نظارت شرع بر رفتارهای جنسی زن و مرد) هیچ نظارتی بر رفتارهای جنسی زن نداشته و گرنه زن هم میتونست به راحتی مرد نیازش رو با صیغه برطرف کنه!

تو اکثر جوامع (به خصوص جهان سوم و کشورهای مسلمان) انقدر رفع نیاز جنسی زنان قبیح و زشت به نظر میاد که حتی دربارش صحبت هم نمیشه فکر میکنید انقدر جنایت و خیانت از طرف زنان برای چی اتفاق می افته ؟ من و شما ممکنه چنین خواسته ها و نیازهایی رو احساس نکنیم ولی این دلیل نمیشه تمام زنان عالم که انواع فرهنگ بزرگ شدن رو مشابه خودمون بدونیم !

زن چنین اجازه ای نداره بدون اینکه همسرش اجازه بده ازش جدا بشه (فرض کنید با دلیل اینکه هیچ تمایل و علاقه ای به همسرش نداره!) خانم ها اجازه نداره بدون خواست و اجازه پدرش ازدواج موقت یا دائم داشته باشه

هدی;521579 نوشت:
رفع نياز لزوما با ارائه راهكار مساوي صورت نمي گيرد . نياز جنسي در زن و مرد مشترك است و اگر زن از نظر جنسي از ناحيه همسرش تامين نشود براي آن راهكار وجود دارد ، مي تواند اقامه دعوا نموده و از همسرش ، قانونا و شرعا جدا شده و اقدام به ازدواج مجدد – از هر نوعي كه مايل باشد ، دائم يا موقت- نمايد ؛ اين راهكار دين براي اوست كه با روحياتش هم سازگار تر است . آيا از نظر شما اذن ارتباط همزمان يك زن با چند مرد ، دليل بر ارزشمندي زن و اهميت اسلام براي رفع نياز هاي اوست ؟ يا ازدواج يك مرد همزمان با چند زن ، دليل ارزشمندي او از نظر اسلام است ؟ ! يا عدم اذن ازدواج يك زن با چند مرد دليل بر عدم ارزشمندي زن است؟ جايي كه از ديدگاه قرآن كريم ارزش هر شخص به تقواي اوست چگونه اين امور را معيار ارزشگذاري از نظر اسلام تلقي مي فرماييد ؟ اما در جهت رفع نياز هاي انساني و غريزي ، هيچگونه بن بستي در اسلام وجود ندارد و حتي زن متاهل در صورتي كه به لحاظ جنسي از ناحيه همسرش تامين نشود ، مي تواند جدا شود و ازدواج مجدد نمايد .

چرا ؟ مگه هر دو یک غریزه ندارن ؟ (جواب اینه که نه از نظر غریزی یکسان نیستن ولی در واقعیت اگر شواهد دنیا رو در نظر بگیریم در هر کشور و مذهب و فرهنگی میبینیم که چنین چیزی درست نیست زنان هم مشابه مردان چنین غرایزی دارن) بر چه اساسی باید قبول کنیم که این دو جنس راهکار مساوی برای رفع نیاز جنسی نباید داشته باشن ؟ بر اساس نوع پرورش های دوران کودکی ؟ اگربر اساس تعالیم نادرست هر نوع رفتار یه جنس رو از کودکی به غریزه طبیعیش نسبت بدیم و رفتارهای جنس دیگر رو سرکوب کنیم و قبیح بدونیم و بر این اساس دو جنس رو پرورش بدیم مسلمه که یک جنس همیشه بی پروا و یک جنس همیشه سرکوب گر خواهد بود

راهکار اسلام برای زنان چیه ؟ مساوی رو نادیده میگیرم 1 راهکار عاقلانه از طرف اسلام میخوام ؟ صیغه ؟ که بدون اجازه ولی نمی تونه ، جدا شدن از همسر ؟ که بدون اجازه همسرش نمی تونه

نه من چنین چیزی رو ارزشمندی زن و مرد نمیدونم این پاسخی هست که به من داده میشه از طرف مدافعین حقوق زن در اسلام :

زن ارزشمند هست برای همین فکری به حال نیازهای جنسیش نشده!

من رفع نیاز جنسی زن و مرد رو معیاری برای ارزش گذاری نمیدونم البته نظر من ملاک نیست .. ممکنه یه زن اونور دنیا نیازی مشابه یه مرد داشته باشه و بخواد چند همسر داشته باشه! اگر اسلام یه دین کامل هست باید نیاز های این نوع زن رو هم در نظر بگیره درست مشابه مردانی که هوس وشهوتشون رو در نظر گرفته و به اسم ارزشمند دونستن یه جنس اجحاف در حقش نکنه ..

هدی;521580 نوشت:
الان در جوامع غربي كه هيچگونه خويشتن داري و محدوديتي در ارتباطات زنان و مردان ، مجرد يا متاهل و ... وجود ندارد ، زن ، ارزشمند است ؟! زن بدون هيچگونه حق و حقوقي ، نياز جنسي مرد همكار و همسايه و دوست و ... را برطرف نمي كند ؟ !
مگر اسلام براي نياز جنسي زن قانون ندارد ؟ چه عيوبي جنسي كه موجب فسخ نكاح است و چه معلقه نگه داشتن زن كه موجب درخواست طلاق وي مي شود .
اجازه پدر نيز فقط براي دختر باكره شرط است كه آنهم اگر بي دليل جلوي ازدواج دختر با فرد هم كفوش را بگيرد ، دختر با مراجعه به دادگاه ، اذن خواهد گرفت .

نه من ارزشمند نمیدونم بازم میگم من و نظر من و شما ملاک و معیاری برای وضع قانون برای زنان کل دنیا نیست.. من درباره رفع نیازهای جنسی زنان و مردان در نظر اسلام صحبت میکنم من نظری درباره غرب ندارم و نماینده غرب هم نیستم که ازشون دفاع کنم در شرق و کشور های مسلمان هم زن اگر صیغه بخونه می تونه نیاز جنسی مرد همکار همسایه و دوستش رو برطرف کنه !

من درباره زنان کل دنیا صحبت میکنم نه فقط جامعه مسلمانان یا کشور های جهان سوم

والا در اسلام هم حق و حقوقی برای زن در نظر گرفته نشده اگر تن فروشی بد هست در غرب در کشور های مسلمان هم باید بد باشه حتی اگر صیغه بین طرفین خونده شده باشه..

اگر اجازه پدر با دلیل باشه چی؟ دختر درباره رفع نیازش باید چی کار کنه باید صبر کنه تا پدرش اجازه بده ؟! چیزی که برای من جالبه اینه که اسلام به صورت اورژانسی مسائل مرتبط با غرایز جنسی مرد رو رسیدگی میکنه و برای برای حفظ ارزشمندی زنان این قوانین رو وضع کرده .. برام خیلی جالبه زمان جوابگویی به نیازهای انسانی زن ارزشمند و مرد پست به شمار میاد ولی زمانی که بحث حقوق مطرح میشه زن بی ارزش و مرد ارزشمند میشه ..

هدی;521581 نوشت:
نكته مهم و مغفولي كه مي خواهم خواهران بزرگوارم را بدان توجه دهم اين است كه لحظه اي با خود بيانديشيد كه يك زن شوهر دار در ازدواج مجدد همسرش با يك مرد طرف نيست بلكه با يك زن طرف است ، زني كه احتمالا تا ديروز تعدد زوجات را منفور بر مي شمرد و اما امروز آنرا حكم صحيح خدا و عملش را مطابق دين بر مي شمرد . اگر يك سازماندهي قوي براي همسان گزيني در كشور – آن هم در عصري كه ارتباطات و ارائه راهكارهاي مختلف اجتماعي در مرحله ي بسيار خوبي از پيشرفت قرار دارد – وجود داشته باشد و دختران مجرد يا بيوه و مطلقه ، براي تشكيل خانواده به اين سازمانها مراجعه و كفو خود را بيابند ، سلامت جامعه از جهات بسياري محفوظ خواهد ماند . هم يك خانواده با تعدد زوجات داراي مشكل نمي شود ، هم يك زن و مرد مجرد ، متاهل شده و از جمعيت مجردان جامعه كاسته خواهد شد و هم بر عفاف جامعه افزوده مي شود. البته اين مساله بر طبق نص شريف قرآن كريم وظيفه هر مسلماني است :
وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ... بى ‏همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد
لذا اگرتزويج مردان و زنان بي همسر را وظيفه خود بدانيم حداقل به تعداد مردان بي همسر ، از زنان بي همسر در جامعه كاسته خواهد شد .
بنظر مي رسد هم زنان بايد بجاي موضع گيري در مقابل يكديگر و برخوردهاي كاسبكارانه و معامله گرانه با احكام – كه يك روز حكمي را منفور و روز ديگر آنرا صحيح و بجا تلقي كنند- حتي المقدور ، بجاي ازدواج با مردان متاهل به فكر ازدواج با مردان مجرد باشند و حكم تعدد زوجات را براي ضرورتها وانهند و هم مردان از چنين حكمي سوء استفاده نكنند و بنياني را كه با صرف جواني و خالصانه ترين عواطف با همسرشان بنا نهاده اند به هر دليل غير ضروري و قابل حلي بر باد نداده و در صدد استحكام آن باشند و حتي المقدور مشكلات موجود را از طرق ديگري حل نمايند و آنان نيز تعدد زوجات را براي ضرورتها وانهند .

چرا با یک مرد طرف نیست ؟ مگه با یک مرد ازدواج نکرده ؟ مگه من و شما زمان ازدواج تعهد نمیدیم که در همه چیز با همسرمون شریک باشیم و همراه و همدم همسرمون در هر شرایطی باشیم همینطور که همسر ما چنین تعهدی میده ؟ چرا زمانی که یه مرد زیر این تعهد بزنه و حق یه نفر رو تقسیم کنه با دیگری و خودش از حق اضافه برخوردار بشه نباید باهاش طرف شد ؟ یا بهش خرده ای وارد بشه ؟ چرا وقتی حقوق انسانی یه نفر پایمال میشه باید چنین رفتاری رو به طبیعتش نسبت داد مگه زنان غریزه و طبیعت ندارن یا انسان نیستن ؟ یا حقوق انسانی ندارن ؟

از نظر من نیازی به سازمان و مراجع نیست فقط نیاز هست یه فرهنگ سازی بشه که خانم ها آقایون وارد زندگی کسی دیگه نشین وقتی تعهد میکنید که با کسی زندگی کنید خیانت نکنید حیوان بودن جزو غرایز طبیعی شما نیست اگر حیوانیت رو طبیعت خودتون میدونید پس حیوانیت طرف مقابلتون رو هم باید قبول کنید اگر با یک انسان ازدواج کردین باید انسان باشین

چه طور یک خانواده با تعدد زوجات دچار مشکل نمیشود ؟ یعنی اگر یه مرد به جای ازدواج با یه دختر مجرد با یه زن بیوه ازدواج کنه همه این مشکلات حل میشه و خانواده ها با مشکلات تعدد زوجات مواجه نمیشن ؟

من هنوز نتونستم متوجه بشم قباحت تعدد زوجات در زنان چرا در مردان وجود ندارد؟!! والا انقدر که مردان متاهل دنبال صیغه و عقد موقت هستن مجرد ها دنبالش نیستن ..

احکام و قوانین انقدر باید دقیق باشن که اجازه سو استفاده یا برخورد های کاسبکارانه و معامله گرانه رو به مرد و به زن ندن ..نه اینکه ما یه برنامه پر از باگ بنویسیم بعد بگیم مواظب باشین با باگ ها مواجه نشین

mona690;522030 نوشت:
ببینید من موافق این مسئله ام که در شرایطی بنا به ضرورت این حکم باید وجود داشته باشد و ان رو میپذیرم.
اما مشکل من و فکر میکنم خیلی افراد دیگه که با این مسئله مخالفت میکنن به دلیل عدم وجود هیچ محدودیتی برای اون است و اینکه
امکان سو استفاده از این حکم به راحتی وجود دارد

  • - چرا اسلام این حکم رو محدود نکرده به شرایط ضرورت؟چه دائم و چه موقت؟

  • - چرا قوانین جانبی نذاشته که جلو سو استفاده ها رو بگیرد؟

  • - میگید شرط عدالت لازمه و همین طور تامین نیاز ها ی مالی که وظیفه ای است در مقابل حق...خیلی خوب قبول!ولی این حکم رو چه کسانی استفاده میکنن؟؟کسانی که تمکن مالی دارن..وگرنه جوان بیچاره ای که شرایط تشکیل یک خانواده رو ندارد باید صبر کنه....حالا میشه بگین کسی که از نظر ملی وضع خوبی دارد چه مشکلی دارد در رعایت عدالت؟!وقتی در فقه ما عدالت رو فقط در نفقه میدونن ان هم نه نفقه ی مساوی که در نفقه ی مطابق شان زن و اینکه هر چهار شب رو پیش یکی از همسرانش باشد!کجای این سخت است؟؟!!!

  • - اگر به قول شما بنای اسلام بر تک همسری است (که دلیل این رو هم مینمیدونم چیه و به استناد کدام ایه و حدیث و سنتی میگید نظر اسلام اینه...!!؟در حالی که عکس ان به نظر میاد کاملا!!
) چرا شرایط عقد موقت رو لا اقل برای افرادی که همسر دائم دارن سخت تر نکرده؟یا ازدواج دوم رو؟؟به خصوص عقد موقت که نه نفقه ای میخواد نه رعایت عدالتی نه.....!! باز هم میگم من کاملا قبول میکنم که در جامعه شرایطی پیش میاد که ممکنه این تنها راه حل باشد ولی مشکلم اینه که چرا اسلام این جواز ها رو فقط برای ان شرایط خاص نداده؟؟
مگه میشه بگیم یک قانون کامله ولی تا این حد راه سو استفاده اش بازه؟؟؟مواردی که بعضی وقتها ادم از اطراف میشنوه واقعا تاسف باره!!!
مرد ی که با 100 هزار تومن دختری هم سن نوشو عقد میکنه چی به سر زن اولش میاد؟!؟! .... این مورد تایید اسلامه....اصلا به فرض که مستحب هم نباشه این کار (که اکثر علما میگن هست البته!!!) چرا اسلام جواز این کار رو داده!!!؟؟


با عرض سلام واجازه از پاسخگوی گرامی

اگر توجه بفرمایید در همین محدود نکردن ، رعایت حقوق زنان بی همسر هست تا مردان . زیرا اگر در جامعه ای تعداد مردان بیشتر از زنان باشد، مردان بدون همسر باید عزب باقی بمانند و هیچ حقی برای ازدواج به هیچ نحوی ندارند...

دوم اینکه ذات زن میل به ازدواج دائم دارد تا موقت اما اگر موقعیت ازدواج دائم نبود برای اینکه از این حق خود محروم نشوند و همچنین بی همسر بودن ایشان باعث فساد در جامعه نشود ازدواج موقت تجویز شده.

پس اگر واقعبینانه به قضیه نگاه کنیم تعدد زوجات تا 4 همسر به نفع همه آقایان نیست. چون وقتی زنان بی همسر به ازدواج دائم تعدادی از مردان متاهل درآیند دیگر زنی باقی نخواهد بود تا هر مردی بتواند بی نهایت صیغه کند.

ثانیا اگر تعدادی از زنان به دلایلی شرایط ازدواج دائم را نداشته باشند بدون هیچ بی بندوباری جنسی در مدت زمان معینی در عقد ازدواج یک مرد باشند همه مردان نمیتوانند از ایشان بهره جنسی ببرند.

بطور خلاصه در اینکار نفع کلی خانمهای متاهل هست تا ضرر ایشان.

نکته قابل توجه اینکه بسیاری از مردان هم یا به این کار تمایل ندارند و یا زن مجردی پیدا نمیکنند تا به چنین کاری رو بیاورند، پس چرا باید بخاطر یک قانونی که در استثناءات بکار میرود و کلی نیست چنین اما و چرا و اگر آورده شود

تا بجای درست کردن ابرو بزنیم چشمش را هم کور کنیم؟

مجبور شوند در پاسخ این معماهای لاینحل گروهی بگویند خانمها هم حق طلاق دارند. و توقع خانمها بالا برود و به اندک چیزی یاد احقاق حقوق پایمال شده اشان بیفتند و آمار طلاق و ناسازگاریهای زوجین در جامعه اینقدر زیاد شود؟

mona690;522030 نوشت:
بسرکار هدی یه وقت بحث اخلاقه یه وقت یه وقت فقه...
mona690;522030 نوشت:
من هر جای دیگه ی سایتو دیدم گفتن گناه های اخلاقی عذابی ندارد...این مواردی هم که شما میگین هیچ گناه فقهیی ندارد!مگه همچین مردی کوچکترین کاری خلاف فقه انجام داده که عذابی براش باشه؟؟؟مگه میشه خدا جواز انجام کاری رو بده بعد براش عذاب در نظر بگیره؟؟؟
اگر امثال این حدیث رو میشه بهش استناد کرد چرا فقها در احکام بهش استناد نکردن؟؟!اگر هم نمیشه که.....

لطفا برداشتهای غلط خود را از مسائل دینی به دین نسبت ندهید

قرآن کریم را باز کنید ببینید گناههای اخلاق عذاب دارد یا خیر...

بعضی از گناهان قانون فقهی ندارند این خیلی فرق میکند با انکه شما میفرمایید.و با اینحال در قانون اسلامی ، بداخلاقیهای مرد هم در نظر گرفته
شده

اما اشکال شما در حکم فقهی است بله اگر شخص شرایطش را نداشته باشد اینکار شاید از لحاظ فقهی اشکالی نداشته باشد اما باز هم قوانین در این نوع موارد جایی برای شکایت را باز گذارده اند...

پس نفرمایید:

- چرا قوانین جانبی نذاشته که جلو سو استفاده ها رو بگیرد؟

شخص که ز این حکم سوء استفاده کرده طرف حسابش خود خداوند است.

قانون نمیتواند بیاید به زور بگوید آقا تو حق نداری ازدواج مجدد کنی یا اینکه نباید به ازدواج دومت پایبند باشی و باید زنت رو طلاق بدهی. چنین کارهایی عاقلانه است؟

گیرم که ازدواج قانونی نکرد اینکار را غیر قانونی انجام میدهد بدون اینکه آن زن (دوم)حق و حقوقی داشته باشد.

و گیرم که دومی را طلاق داد.. آیا مهر و علاقه ای به زن اول باقی خواهد ماند؟

سلام علیکم،
خواهرمان سرکار تارک دنیا در تاپیک «الگو بودن اعراب در اجرای احکام اسلامی» حدیثی در مورد خواستگاری حضرت امیر علیه‌السلام از دختر ابوجهل پیش از رحلت رسول خدا صل‌الله‌علیه‌و‌آله ارائه کردند که از بد روزگار مصادف شد با بسیار طولانی شدن تاپیک و مشکل شدن جمع‌بندی آن که به حق هم بود چون موارد بحث هم واقعاً ربطی به موضوع اصلی تاپیک نداشت. اما بعد از مدتها درخواست از خواهران گرامی که ادله‌ی شرعی برای حرفهای خود بیاورند این ادله از کتب روایی شیعه فراهم شد، منصفانه نیست اگر حق دفاع به ایشان داده نشود اگر به راستی خود را معتقد به منابع احکام شیعه می‌دانیم و با داریم تسلیم احکام خداوند باشیم چه مطابق میلمان باشد و چه مخاف میلمان.

نقل قول:
حدیث را کامل آنطوری که در منبع شیعی هست، نقل می کنیم:"حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ وَ زِيَادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالا أَتَى رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ يَرْحَمُكَ اللَّهُ هَلْ تُشَيَّعُ الْجَنَازَةُ بِنَارٍ وَ يُمْشَى مَعَهَا بِمِجْمَرَةٍ أَوْ قِنْدِيلٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ مِمَّا يُضَاءُ بِهِ قَالَ فَتَغَيَّرَ لَوْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ ذَلِكَ وَ اسْتَوَى جَالِساً ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ جَاءَ شَقِيٌّ مِنَ الْأَشْقِيَاءِ إِلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهَا أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ عَلِيّاً قَدْ خَطَبَ بِنْتَ أَبِي جَهْلٍ فَقَالَتْ حَقّاً مَا تَقُولُ فَقَالَ حَقّاً مَا أَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَدَخَلَهَا مِنَ الْغَيْرَةِ مَا لَا تَمْلِكُ نَفْسَهَا وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَتَبَ عَلَى النِّسَاءِ غَيْرَةً وَ كَتَبَ عَلَى الرِّجَالِ جِهَاداً وَ جَعَلَ لِلْمُحْتَسِبَةِ الصَّابِرَةِ مِنْهُنَّ مِنَ الْأَجْرِ مَا جَعَلَ لِلْمُرَابِطِ الْمُهَاجِرِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ فَاشْتَدَّ غَمُّ فَاطِمَةَ مِنْ ذَلِكَ وَ بَقِيَتْ مُتَفَكِّرَةً هِيَ حَتَّى أَمْسَتْ وَ جَاءَ اللَّيْلُ حَمَلَتِ الْحَسَنَ عَلَى عَاتِقِهَا الْأَيْمَنِ وَ الْحُسَيْنَ عَلَى عَاتِقِهَا الْأَيْسَرِ وَ أَخَذَتْ بِيَدِ أُمِّ كُلْثُومٍ الْيُسْرَى بِيَدِهَا الْيُمْنَى ثُمَّ تَحَوَّلَتْ إِلَى حُجْرَةِ أَبِيهَا فَجَاءَ عَلِيٌّ فَدَخَلَ حُجْرَتَهُ فَلَمْ يَرَ فَاطِمَةَ فَاشْتَدَّ لِذَلِكَ غَمُّهُ وَ عَظُمَ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَعْلَمِ الْقِصَّةَ مَا هِيَ فَاسْتَحَى أَنْ يَدْعُوَهَا مِنْ مَنْزِلِ أَبِيهَا فَخَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ يُصَلِّي فِيهِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَمَعَ شَيْئاً مِنْ كَثِيبِ الْمَسْجِدِ وَ اتَّكَأَ عَلَيْهِ فَلَمَّا رَأَى النَّبِيُّ ص مَا بِفَاطِمَةَ مِنَ الْحُزْنِ أَفَاضَ عَلَيْهَا مِنَ الْمَاءِ ثُمَّ لَبِسَ ثَوْبَهُ وَ دَخَلَ الْمَسْجِدَ فَلَمْ يَزَلْ يُصَلِّي بَيْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ كُلَّمَا صَلَّى رَكْعَتَيْنِ دَعَا اللَّهَ أَنْ يُذْهِبَ مَا بِفَاطِمَةَ مِنَ الْحُزْنِ وَ الْغَمِّ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهَا وَ هِيَ تَتَقَلَّبُ وَ تَتَنَفَّسُ الصُّعَدَاءَ فَلَمَّا رَآهَا النَّبِيُّ ص أَنَّهَا لَا يُهَنِّيهَا النَّوْمُ وَ لَيْسَ لَهَا قَرَارٌ قَالَ لَهَا قُومِي يَا بُنَيَّةِ فَقَامَتْ فَحَمَلَ النَّبِيُّ ص الْحَسَنَ وَ حَمَلَتْ فَاطِمَةُ الْحُسَيْنَ وَ أَخَذَتْ بِيَدِ أُمِّ كُلْثُومٍ فَانْتَهَى إِلَى عَلِيٍّ ع وَ هُوَ نَائِمٌ فَوَضَعَ النَّبِيُّ ص رِجْلَهُ عَلَى رِجْلِ عَلِيٍّ فَغَمَزَهُ وَ قَالَ قُمْ يَا أَبَا تُرَابٍ فَكَمْ سَاكِنٍ أَزْعَجْتَهُ ادْعُ لِي أَبَا بَكْرٍ مِنْ دَارِهِ وَ عُمَرَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ طَلْحَةَ فَخَرَجَ عَلِيٌّ فَاسْتَخْرَجَهُمَا مِنْ مَنْزِلِهِمَا وَ اجْتَمَعُوا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهَا فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَ مَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي وَ مَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي قَالَ فَقَالَ عَلِيٌّ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَا دَعَاكَ إِلَى مَا صَنَعْتَ فَقَالَ عَلِيٌّ وَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً مَا كَانَ مِنِّي مِمَّا بَلَغَهَا شَيْ‏ءٌ وَ لَا حَدَّثَتْ بِهَا نَفْسِي فَقَالَ النَّبِيُّ صَدَقْتَ وَ صَدَقَتْ فَفَرِحَتْ فَاطِمَةُ ع بِذَلِكَ وَ تَبَسَّمَتْ حَتَّى رُئِيَ ثَغْرُهَا فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ إِنَّهُ لَعَجَبٌ لِحِينِهِ مَا دَعَاهُ إِلَى مَا دَعَانَا هَذِهِ السَّاعَةَ قَالَ ثُمَّ أَخَذَ النَّبِيُّ ص بِيَدِ عَلِيٍّ فَشَبَّكَ أَصَابِعَهُ بِأَصَابِعِهِ فَحَمَلَ النَّبِيُّ ص الْحَسَنَ وَ حَمَلَ الْحُسَيْنَ عَلِيٌّ وَ حَمَلَتْ فَاطِمَةُ أُمَّ كُلْثُومٍ وَ أَدْخَلَهُمُ النَّبِيُّ بَيْتَهُمْ وَ وَضَعَ عَلَيْهِمْ قَطِيفَةً وَ اسْتَوْدَعَهُمُ اللَّهَ ثُمَّ خَرَجَ وَ صَلَّى بَقِيَّةَ اللَّيْلِ"۱

حديث كرد ما را على بن احمد، گفت: حديث كرد ما را ابو العباس احمد بن محمّد بن يحيى از عمرو بن مقدام و زياد بن عبد اللَّه، گفتند: مردى خدمت امام صادق عليه السّلام آمد و به او گفت: خدا رحمت كند، آيا مى‏شود جنازه را در نور آتش تشييع كرد و يا با آتش و قنديل و يا چيز ديگرى كه روشنايى مى‏دهد، همراه جنازه رفت؟ گفت: رنگ امام صادق عليه السّلام از اين سخن دگرگون شد و مرتّب نشست، و سپس گفت: شقيّى از اشقيا به نزد فاطمه دختر پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و به او گفت: آيا مى‏دانى كه على عليه السّلام از دختر ابو جهل خواستگارى كرده است؟ فاطمه گفت:حقيقت را مى‏گويى؟ آن مرد سه بار گفت: آنچه مى‏گويم حقيقت است. پس غيرت فاطمه تحريك شد به طورى كه نتوانست مالك احساسات خود شود و اين بدان جهت بود كه خداوند براى زنان غيرت و براى مردان جهاد را نوشته است و براى زنانى كه خويشتن دارى و صبر كنند پاداش كسى را كه نگهبان مرزها و مهاجر در راه خدا باشد نوشته است. گفت: اندوه فاطمه از اين جريان بيشتر شد و او در انديشه بود، تا اينكه شب شد و او شبانه حسن را در شانه راست و حسين را در شانه چپ خود قرار داد و دست چپ ام كلثوم را به دست خود گرفت و به خانه پدرش رفت، و پس على عليه السّلام آمد و وارد خانه شد و فاطمه عليها السّلام را نديد و از اين جهت به شدّت اندوهگين شد و بر او گران آمد، در حالى كه نمى‏دانست كه قضيّه از چه قرار است. او از اينكه فاطمه را از خانه پدرش صدا بزند، خجالت مى‏كشيد، پس به مسجد در آمد و به تعدادى كه خدا مى‏خواست نماز خواند و پس از آن مقدارى از ريگ‏هاى مسجد را جمع كرد و بر آن تكيه داد. چون پيامبر اندوه فاطمه را ديد قدرى آب به او داد، سپس لباسش را پوشيد و وارد مسجد شد، او همچنان نماز مى‏خواند و در حال ركوع و سجود بود و هر گاه كه‏ دو ركعت نماز مى‏خواند، از خدا مى‏خواست كه اندوه فاطمه را برطرف كند، چون وقتى از پيش او بيرون آمد او بسيار ناراحت بود.زيرا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فاطمه را ديد كه خواب به چشمش نمى‏رود و آرام و قرار ندارد، به او گفت: دخترم برخيز و او برخاست و پيامبر حسن را برداشت و فاطمه حسين را برداشت و دست ام كلثوم را گرفت تا اينكه نزد على عليه السّلام رسيدند، پيامبر پاى خود را روى پاى على گذاشت و او را بيدار كرده و گفت: برخيز اى ابو تراب كه دل آرامى را بى‏قرار ساخته‏اى. ابو بكر را از خانه‏اش و عمر را از مجلسش و نيز طلحه را صدا بزن، على (ع) بيرون رفت و آنها را از منزل‏هايشان صدا زد و همگى نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله گرد آمدند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله گفت: اى على! آيا نمى‏دانى كه فاطمه پاره تن من است و من از او هستم؟ هر كس او را اذيّت كند مرا اذيّت كرده و هر كس مرا اذيّت كند خدا را اذيّت كرده و هر كس او را پس از مرگ من اذيّت كند مانند اين است كه در حال حيات من اذيّت كرده است و هر كس او را در حال حيات من اذيّت كند مانند اين است كه او را پس از مرگ من اذيّت كرده است.مى‏گويد: على عليه السّلام گفت: آرى، اى پيامبر خدا. پيامبر گفت: پس چه چيزى باعث شد كه آن كار را كردى؟ على گفت: سوگند به كسى كه تو را به حقّ به پيامبرى برگزيد آنچه به او رسيده، هرگز از من واقع نشده است و حتى فكر آن را هم به خود راه نداده‏ام. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: راست گفتى، راست گفتى. پس فاطمه عليها السّلام خوشحال شد و تبسّمى كرد، به طورى كه دندان‏هايش ديده شد. پس يكى از آن دو نفر به رفيقش گفت: جاى تعجّب است، ما را در اين وقت براى چه خواسته بود؟سپس پيامبر دست على را گرفت و انگشتانش را به انگشتان او چسبانيد و پيامبر حسن را برداشت و على حسين را و فاطمه ام كلثوم را و پيامبر آنها را به خانه خود آورد و قطيفه‏اى انداخت و آنها را به خدا سپرد و بيرون آمد و بقيه شب را به نماز ايستاد.

منابع -علل الشرایع شیخ صدوق
بحارالانوار

جناب کارشناس طاهر در پست ۲۸۹ از آن تاپیک دنبال کنندگان این بحث را ارجاع دادن به تاپیک دیگری تحت عنوان آیا خواستگاری حضرت علی(ع) از دختر ابی جهل درسته؟ که در آن منابع اهل سنت در این موضوع مورد بحث قرار گرفته است و بر آن اساس و بر اساس محاسبات تاریخی این موضوع به کل نقد شده است. با این وجود از آنجا که حدیث فوق یک حدیث شیعی است و شیخ صدوق هم از اعاظم شیعه است خوب است که در مورد خود همین حدیث هم جداگانه بحث صورت بگیرد.
به طور خلاصه الأن چند مرجع دینی داریم برای این مسأله که برای ازدواج دوم مرد آیا رضایت زن اول شرط هست یا خیر:
الف) قرآن + عقل + اجماع
ب) احادیثی که این مسأله را شرط نمی‌دانند و به قول خواهران دست مردان را در ازدواج دائم تا ۴ و در ازدواج موقت تا الی ما شاء الله باز گذاشته‌اند و حتی اسرافی هم در گرفتن همسر قائل نشده‌اند (بودن اسراف=وجود مرز حلال / نبودن اسراف=مجاز بودن الی ما شاء الله)
ج) حدیث فوق که محدودیت رضایت همسر اول را به نوعی می‌رساند

در مورد اختلافی که در این دو دسته حدیث هست، سه امکان در حالت کلی وجود دارد:
۱. هر دو دسته حدیث جعلی باشند و به امامان معصوم علیه‌السلام به دروغ نسبت داده شده باشند
۲. یکی از این دو دسته حدیث جعلی است
۳. هر دو دسته حدیث درست هستند و تنها برخی از احادیث نیاز به تأویل دارند یا باید به شأن صدورشان دقت کرد و ...

این پست چون طرح مسأله است نظر خودم را در پست دیگر می‌گذارم.
یا علی

سلام علیکم،
بعد از مطالعه‌ی این حدیث و پاسخ‌های تاپیکی که جناب طاهر معرفی کردند چیزهایی که به نظر حقیر در این حدیث شیعی حائز اهمیت هستند:
۱. در اینجا دیگر راوی شخص «مسور» نیست که با زیر سؤال رفتن او کل حدیث زیر سؤال رود،
۲. راوی امام صادق علیه‌السلام است که به مردی که به نزدشان آمده‌اند این مطلب را می‌گویند

اما مواردی که در این حدیث برایم عجیب هستند:
۱. مردی که از امام سؤال می‌پرسد پیرامون تشییع جنازه با چراغ سؤال پرسیده و پاسخ امام ربطی به آن ندارد!؟ اگر امام یاد تشییع جنازه‌ی غریبانه‌ی حضرت زهراء سلام‌الله علیها افتاده بودند و مطلبی در آن باره می‌گفتند بهتر با سؤال آن مرد تطابق داشت تا الآن که ماجرای خواستگاری و ناراحت کردن رسول خدا و ... مطرح شده است ...
۲. امام علیه‌السلام فرموده‌اند که «خداوند براى زنان غيرت و براى مردان جهاد را نوشته است و براى زنانى كه خويشتن دارى و صبر كنند پاداش كسى را كه نگهبان مرزها و مهاجر در راه خدا باشد نوشته است» که راحت قابل قبول نیست! اولا که اگر خداوند در زنان غیرت قرار داده در مردان هم قرار داده و این را دیگر هم مردان قبول دارند و هم زنان، ثانیاً در این چه عدالتی است که خداوند در زنان غیرت را قرار داده باشد و بعد کسانی که صبر پیشه کنند برایشان اجر نگهبانان باشد؟ پس این غیرت بالأخره خوب است یا مقابله کردن با آن خوب است و خودش بد است؟ آن وقت حضرت زهرا سلام‌الله صبر نکردند در حالیکه صبر به منزله‌ی سر است برای ایمان؟
۳. حضرت محمد صل‌الله‌علیه‌و‌آله با اینکه می‌دانستند که حضرت علی علیه‌السلام فکر آن کار را نکرده‌اند باز به ایشان می‌گویند « برخيز اى ابو تراب كه دل آرامى را بى‏قرار ساخته‏اى» که این تهمت است، نیست؟
۴. اگر این کار بد بود نسبت به دختر پیامبر انجام شود آن وقت آن شقی که آمده و حاوی چنین خبری شایعه‌مانند است که از حضرت علی علیه‌السلام بعید است سر بزند نباید مطابق قرآن اول توسط حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها دروغگو خطاب می‌شد بعد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها پیگیر ماجرا می‌شدند؟ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نعوذ بالله خلاف قرآن عمل کرده‌اند؟
لَّوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرً‌ا وَقَالُوا هَـٰذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ [النور، ۱۲]
آیا سزاوار این نبود که چون (از منافقان) چنین بهتان و دروغها شنیدید مردان و زنان مؤمن حسن ظنّشان درباره یکدیگر بیشتر شده و گویند: این دروغی است آشکار؟

بنده علم رجال ندارم و ان شاء الله از آن نظر هم یک نفر این بررسی را بکند ولی از محتوای حدیث به نظر حقیر جعلی است مگر آنکه بزرگواران اشتباهات حقیر را نشان دهند تا پی به اشتباهم ببرم
یا علی

هدی;521569 نوشت:
با سلام خدمت شما
در پاسخ به سوال اول شما عرض مي شود كه بله اين جواز 4 همسري صرفا در عقد دائم است و در عقد موقت مرد مي تواند بيش از اين تعداد را به عقد خود در آورد اما چند نكته :

  1. در عقد موقت مهريه بايد پرداخت شود و نفقه هم مي تواند در ضمن مهريه لحاظ گردد و هر چند ممكن است اين مسائل اقتصادي براي برخي از مردان مهم نباشد اما خود مانعي بر سر راه تعدد متعه از سوي غالب مردان است .
  2. فرزند حاصل از ازدواج موقت مانند فرزند حاصل از ازدواج دائم است و مخارج و هزينه ها و مسئوليت او بر عهده پدر است و اين نيز خود وظيفه و منعي جدي است .
  3. هدف از عقد موقت ، رفع نياز غريزى بشر و جلوگيرى از گرفتار شدن انسان‌ها به فحشا و حرام است و از ديدگاه اسلام و همه اديان آسمانى هوسرانى ، مذموم و مردود است چنانكه در روايات اسلامى مرد «ذوّاق» يعنى كسى كه زنان رابراى كام‌جويى گرفته، سپس طلاق‌مى‌دهد، لعن و نفرين شده است (1)
  4. سوء استفاده از قوانين در همه جا صورت مي گيرد مانند خانمهايي كه شغلشان ازدواج است ( چه دائمش و چه موقتش و چه در آمد هنگفت و سرمايه كلاني كه از اين راه به جيب نمي زنند!) آيا تمامي خانمها اينگونه اند ؟ برخي مردان نيز در خصوص تعدد زوجات و يا عقد موقت ممكن است از اين قانون سوء استفاده كنند و به فرمايش شما مردي باشد كه با دهها زن عقد موقت ببندد آيا قصد شارع مقدس از چنين حكمي ، سوء استفاده هاي اينچنيني بوده است ؟ در حاليكه مفسران حقيقي قرآن كريم از شهوتراني و افسارگسيختگي –حتي بشكل مشروعش- منع و نهي نموده اند .

(1)- الكافى، ج‌6، ص‌54‌ـ‌55; وسائل الشيعه، ج‌22، ص‌9.

با سلام مجدد بر شما
این قسمت آخر را ممنون میشم با ذکر منبع از مفسران گذشته و حال و احادیثی از پیامبر و امامان بزرگوار ذکر بفرمایید (مخصوصا اینکه فرمودید حتی مشروعش).چون این منابع باعث جلوگیری از سو استفاده برخی افراد به ظاهر مومن ولی هوسران را می شود.
:Gol:


به نام خدا

هدی;521569 نوشت:
در حاليكه مفسران حقيقي قرآن كريم از شهوتراني و افسارگسيختگي حتي بشكل مشروعش- منع و نهي نموده اند


آیا تعدد زوجات صرفا و حتما دلیل شهوترانی دارد؟
آیا هرکس که بیش از یک زن میگیرد شهوتران است؟

آیا دوست داشتن شخصی صرفا شهوت است؟

فرق بین شهوت و دوست داشتن چیست؟


لطفا آیه 3 سوره نساء را کلمه به کلمه برایم ترجمه بفرمایید!
همچنین شان نزول آیات را بیان بفرمایید!
همچنین نظر تمام مفسران قدیمی و نوین را پیرامون این ایه بیان بفرمایید!

زیرا بنده سواد درست و حسابی برای ترجمه ندارم!!!

یازهرا:Gol:

سلام و علیکم و رحمه الله

هر حلال خداونددر همه حال پسندیده نیست
مثلا طلاق حلال است ایا کسی به صرف اینکه طلاق حلال است می تواند تند تند زن بگیرد و طلاق دهد
و در جواب دیگران که بگویند چرا زنان را بیخود و بی جهت طلاق می دهی بگوید : چرا در مقابل حکم خداوند و حلال خداوند ایستاده ای !!!!!!!!!!!!

حکایت ازدواج مجدد هم همین است درست است که خداوند ان را حلال کرده
اما اگر قرار باشد این حلال خداوند مایه فساد و بدبختی خانواده گردد از هزاران حرام نکوهیده تر و بدتر است

یا رحمان و یا رحیم

بجای گیر دادن به دستور الهی بهتر است به راه های تقویت روابط زناشویی بپردازیم زیرا اگه مردها وفا داربه همسرانشان بشوند دررابطه زناشویی این بحث هم درست خواهد شد ومخاطب دستور الهی هم معلوم خواهد شد... واگه مشکل اولی حل نشه راههای زیادی که مخالفت شرع درآن آشکاراست انجام می گیرد چه رسد به این بحث....

به نام خدا
سلام

مرسل;531577 نوشت:
سلام و علیکم و رحمه الله

هر حلال خداونددر همه حال پسندیده نیست
مثلا طلاق حلال است ایا کسی به صرف اینکه طلاق حلال است می تواند تند تند زن بگیرد و طلاق دهد
و در جواب دیگران که بگویند چرا زنان را بیخود و بی جهت طلاق می دهی بگوید : چرا در مقابل حکم خداوند و حلال خداوند ایستاده ای !!!!!!!!!!!!

حکایت ازدواج مجدد هم همین است درست است که خداوند ان را حلال کرده
اما اگر قرار باشد این حلال خداوند مایه فساد و بدبختی خانواده گردد از هزاران حرام نکوهیده تر و بدتر است

یا رحمان و یا رحیم

پست جالبی بود اما قابل قبول نبود.

اگر گفته میشود که طلاق نزد خداوند قبیح است ، بابت این است که در این زمینه روایات بسیار زیادی وجود دارد. و اگر وجود همین روایات نبود هیچ کس نمیتوانست بگوید که طلاق نزد خداوند قبیح است.
اما پیرامون ازدواج مجدد هیچ روایتی در این رابطه وجود ندارد و بدون وجود روایات نمی توان مستحب خدا را مکروه خواند و مکروه خدا را مستحب خواند.

درضمن اگر زنی نافرمانی کرد و برخوردهایش شایسته نبود طلاق دیگر امر قبیح به حساب نمی آید. همانگونه که پیغمبر خدا(صلوات الله علیه) این کار را انجام دادند.

اگر قرار باشد روایتی که حلالی را قبیح میداند برای نقض حکمی دیگر بکار برده شود ، اینگونه هرکس از راه میرسد و تمام حلالهای خداوند را زیر سوال میبرد و بالعکس.

یازهرا:Gol:

سلام علیکم
1 - چندتا زن صیغه ای میتونیم داشته باشیم؟اونم 4 تا؟
2 - اینکه بینشون باید عدالت برقرار کنیم کجا اومده؟توی قرآن؟
3 - چرا برای خانم ها تعدد زوج نیست؟من خانم های خیلی زیادی رو دیدم که دلشون میخواد مثل مردا مثلا 3 تا شوهر داشته باشن اما براشون حرامه
4 - چرا برای اخذ همسر دوم و سوم و چهارم احتیاج به حتی اطلاع همسر اول نیست چه برسه به مشورت و اجازه؟این نامردی نیست؟
5 - چرا اگر پدر و جد پدری مرده باشند ، اصلا اجازه مادر دختر برای انجام این وصلت نیازی نیست
6 - ازدواج داءم و موقت هردو باید در دقتری چیزی ثبت بشند یا نه؟چرا؟

mona690;522030 نوشت:
چرا اسلام این حکم رو محدود نکرده به شرایط ضرورت؟چه دائم و چه موقت؟

ببينيد گاهي شرايط ، ويژگي ها و خصوصيات يك امر ، يك حكم ، حتي يك كار معمولي به گونه اي است كه خود ، شرايط محقق شدنش را محدود مي كند ، خود شرايط وقوعش را ضيق و تنگ مي كند . شما مي بينيد نه امروزه و در شرايط فعلي ، بلكه در گذشته كه شرايط تعدد زوجات هموارتر بود ، اكثريت مردان ، تك همسر بودند ( البته فرهنگهاي حاكم بر جوامع مختلف در اين امر موثرند مثلا فرهنگ عربي در گذشته و حال ، چنين حكمي را به سهولت پذيراست و مقاومتي ندارد هر چند امروزه نيز در ميان اعراب ، مردان تك همسر ، بسيارند ، منظور ما ، در اين بحث صرفا به تاثير صعوبت و سختي حكم در اجراي آن است نه تاثير فرهنگها در اجراي آن )
قيد عدالتي كه در اين حكم بصورتي پر رنگ بچشم مي خورد علاوه بر عمل به تكاليفي كه شرع در قبال همسر و فرزندان – شرعا نه عرفا- بر عهده مرد نهاده است ، خود بخود ، اقدام به تعدد زوجات را با مشكل مواجه مي كند . قبلا هم عرض شد كه مرد وظيفه دارد تمامي امور مربوط به تامين خوراك و مسكن و پوشاك و ... را در مورد هر همسر و فرزندان او تامين نمايد و زن، وظيفه كار كردن در منزل و رتق و فتق امور فرزندان را شرعا بر عهده ندارد حتي مرد شرعا موظف است خوراك زن را بصورت آماده – نه مواد خام – تهيه و در اختيار او قرار دهد و همچنين امور فرزندان بر عهده اوست ،بيافزاييد حكم رعايت عدالت را در خصوص هر همسر ، به تكاليف ياد شده . حال مردي كه فقط يك همسر دارد نيز بوضوح شاهديم كه از عهده عمل به تكاليفش ، بدون همراهي همسرش ، بر نمي آيد.لذا عمل به اين حكم ، بخودي خود مشكلات و سختي هايي به همراه دارد و البته تمايل به معطوف نمودن علائق و عواطف در يك خانواده و در يك همسر كه در بسياري از مردان نيز وجود دارد و موجب مي شود با وجود اذن چند همسري ، اقدام به تعدد زوجات ننمايند را به اين محدوديتها بيافزاييد .
مي بينيد كه مجموعا عمل به اين حكم ، خو بخود ، سختي ها و مسئوليتهاي متعدد شرعي و قانوي براي مرد به همراه دارد كه بدون قيد ضرورت، طبيعتا آنرا منحصر به ضرورتها مي كند و مردان عموما ، خود ، بدون بيان قيد ضرورتي كه در آيه وجود داشته باشد ، به سمت استفاده از اين حكم معمولا نمي روند ، پس شرايط اين حكم ، خود بخود آنرا محدود به شرايطي مي كند .
البته ما نيز منكر آن نيستيم كه مرداني وجود دارند كه از اين حكم ، سوء استفاده مي كنند ، فقط اين حكم و اين مساله نيست كه مورد سوء استفاده قرار مي گيرد شما در هر قانون جامع ديگري هم همواره افرادي را مي يابيد كه از بهترين قوانين ، بدترين سوء استفاده ها را مي كنند (1)لذا نه عقد موقت وضع شده تا مورد اينگونه سوء استفاده ها قرار گيرد و نه عموم افراد با وجود عدم مانع ، اقدام به آن مي كنند ، بلكه وضع اين احكام ، براي حل برخي معضلات جامعه بشري است ، همينگونه تعدد زوجات و عقد موقت در خصوص مردان وضع نشده تا مورد سوء استفاده و هوسراني و هرزگي قرار گيرد بلكه براي حل برخي معضلات است .شما اگر به شان نزول ايه سوم سوره نساء دقت بفرماييد (2) خواهيد ديد كه در پي سوء استفاده از عده اي از دختران يتيم ، اين حكم عمومي وضع شد و لذا منظور اين نيست كه مردان سوء استفاده را از يك مورد به مورد ديگر منتقل نمايند .
در مورد عقد موقت هم رواياتش ان شاء الله در پستهاي آتي خواهد آمد كه براي مردان ، بويژه مردان متاهل ، محدوديتهايي قائل شده است .

(1)- مانند زناني كه از ازدواج – چه دائمش چه موقتش – سوء استفاده مي كنند . زناني كه شغل ازدواج را انتخاب كرده اند . از آنجا كه عده ازدواج موقت بعد از تمام شدن مدت در صورتی که عادت ماهانه می بیند، به مقدار دو حیض کامل است ، اگر زني فقط براي يك هفته با مهريه صد سكه به عقد موقت مرد متمولي در آيد ، پس از انقضاي عده ، او در ازاي تقريبا دو ماه و اندكي ، صاحب حدود صد ميليون تومان سرمايه است يعني تقريبا ماهي 50 ميليون تومان ، اگر اين خانم در طول سال 6 ازدواج موقت با شرايط فوق داشته باشد و از سن 25 سالگي تا 45 سالگي – كه اوج فعاليت جنسي اوست- اقدام به چنين ازدواجهايي بكند ، در پايان 45 سالگي او تقريبا يك مولتي ميليارد است .بدون اينكه فعل حرامي مرتكب شده باشد ؛ مي بينيد كه سوء استفاده از قوانين در همه جا و از سوي هر كسي مي تواند صورت گيرد و نكته جالب اينكه تقريبا همه ي زنان مطلقه و بيوه ، اين مساله را مي دانند اما با وجود اينكه مانعي در كار نيست ، حتي براي يكبار هم اقدام به عقد موقت نمي كنند زيرا امور اخلاقي و شئونات شخصي و شخصيتي شان برايشان بسيار ارزشمند تر از هزارها ميليارد سرمايه است و اساسا قابل مقايسه با مسائل مادي نيست .
(2)- ر.ك: تفسير نمونه ، ج 3 ، ص 286

نقل قول:
چرا قوانین جانبی نذاشته که جلو سو استفاده ها رو بگیرد؟

غير از موارد و محدوديتهايي كه در بالا عرض شد جلوگيري از سوء استفاده هايي كه از احكام مي شود – بصورت ايجاد قانوني شرعي- در يد قدرت امام معصوم عليه السلام است كه قدرت و حكومت اجرايي داشته باشد كه تقريبا تا كنون ميسر نشده است اما در مقام تبيين مذمت و تقبيح هوسراني و سوء استفاده از تعدد زوجات و عقد موقت آنچه ميسر بوده بيان فرموده اند .مانند تقبيح و لعن مرد و زن ذواق و ذواقه (1) و نيز استفاده مرد متاهلي كه به همسرش دسترسي دارد از عقد موقت (2)

(1)- الكافى، ج‌6، ص‌54‌ـ‌55; وسائل الشيعه، ج‌22، ص‌9
(2)- فتح بن يزيدگويد: ازحضرت ابوالحسن )عليه السلام( درباره متعه پرسيدم فرمود: متعه حلال ومباح وآزاداست براى مردي كه خدا او رابا نكاح دائم زنى بى نيازنكرده باشد. او خودرابامتعه كردن ازانحراف نگه مى دارد ، ولى اگربه وسيله نكاح دائم بى نيازشده است،متعه هنگامى براومباح است كه ازحضورنزدزوجه اش غايب باشد.( وافى،ج 3 ،ص 56)

نقل قول:
میگید شرط عدالت لازمه و همین طور تامین نیاز ها ی مالی که وظیفه ای است در مقابل حق...خیلی خوب قبول!ولی این حکم رو چه کسانی استفاده میکنن؟؟کسانی که تمکن مالی دارن..وگرنه جوان بیچاره ای که شرایط تشکیل یک خانواده رو ندارد باید صبر کنه....حالا میشه بگین کسی که از نظر ملی وضع خوبی دارد چه مشکلی دارد در رعایت عدالت؟!وقتی در فقه ما عدالت رو فقط در نفقه میدونن ان هم نه نفقه ی مساوی که در نفقه ی مطابق شان زن و اینکه هر چهار شب رو پیش یکی از همسرانش باشد!کجای این سخت است؟؟!!!

تكاليف مرد فقط منحصر در تكاليف او نسبت به همسران نمي شود بلكه بخش عمده اي از وظايف و تكاليف مرد ، نسبت به فرزندان اوست . باز هم شما در بين متمولين جامعه افرادي را مي بينيد كه با وجود تمكن مالي و عدم مانع در اين زمينه ، تك همسرند ، بنابراين اينگونه نيست كه اگر مانعي نباشد ، همه ي مردان به سوي تعدد زوجات سرازير شوند و وجود مانع ، موجب عدم تعدد زوجات باشد بلكه بسياري از مردان نيز تمايل دارند يك بنيان عاطفي واحد را دارا باشند . اگر ضرورتها را در نظر نگيريم ، سوء استفاده از اين حكم منحصر در افراد بسيار معدودي است كه جهت هوسراني اقدام به تعدد زوجات مي كنند همان كه در روايات از آن تقبيح شده است كه مرد «ذوّاق» يعنى كسى كه زنان رابراى كام‌جويى گرفته، سپس طلاق‌مى‌دهد، لعن و نفرين شده است .( 1) بحث قوانين اجرايي آن را نيز در پست شماره 91 عرض كردم . پس اينگونه نيست كه يك حكمي تشريع شود و دست افراد را در سوء استفاده از آن حكم باز گذارد . اسلام هيچگاه تيغ را بدست زنگي مست نمي سپارد .

(1)- كافى، ج‌6، ص‌54‌ـ‌55; وسائل الشيعه، ج‌22، ص‌9.

نقل قول:
اگر به قول شما بنای اسلام بر تک همسری است (که دلیل این رو هم مینمیدونم چیه و به استناد کدام ایه و حدیث و سنتی میگید نظر اسلام اینه...!!؟در حالی که عکس ان به نظر میاد کاملا!!) چرا شرایط عقد موقت رو لا اقل برای افرادی که همسر دائم دارن سخت تر نکرده؟یا ازدواج دوم رو؟؟به خصوص عقد موقت که نه نفقه ای میخواد نه رعایت عدالتی نه.....!!

1- اينكه در پستهاي قبلي عرض كردم كه مدعي هستم بناي اسلام بر تك همسري است مگر ضرورتي حاصل شود ، علتش را ازقرآن كريم و سيره نبوي و علوي عرض مي كنم . (آیا در اسلام اصل بر تک همسری است ؟
بله . اصل بر تک همسری است . چند همسری فرع بر دین است . آیه ای که مربوط به ازدواج است اشاره ای به این موضوع ندارد . آیه ۲۱ سوره روم که مربوط به ازدواج است . قرآن می گوید : از آیات خداوند این است که از جنس خودتان زوج هایی آفرید تا در کنار هم آرامش بگیرید . اینها مربوط به زوج است . یعنی یک خانم و یک آقا . پس این فرع است . نکته ی مهم این است که اسلام ازدواج مجدد را ابداع نکرده بلکه امضاء و محدود کرده است . در قبل از اسلام و درغیر اعراب هم چند همسری و حتی حرمسرا کاملا رایج بوده است . تک همسری اصل است و چند همسری در اسلام فرع است. توجه داشته باشيم كه )همه مي دانيم كه نبي اكرم – صلي الله عليه و آله و سلم – در 25 سالگي با حضرت خديجه سلام الله عليها ازدواج كردند و تا پايان عمر شريف آن بانوي بزرگ ، تك همسر بودند ، پس از ايشان ، به استناد اينكه ازدواج يكي از عقود بسيار كار آمد اجتماعي در ميان اعراب بود ، آن حضرت – صلي الله عليه و آله و سلم – اقدام به تعدد زوجات نمودند و با اينكه دستشان باز بود و مانعي نبود اما به ازدواج با برخي ، اقدام نكردند مثلا هيچ يك از همسران نبي اكرم – صلي الله عليه و آله و سلم- از انصار – يعني مردم مدينه- نبودند با وجود اينكه آن حضرت – صلي الله عليه و آله و سلم – 10 سال در ميان آنها زندگي كردند بنابراين تعدد زوجات آن حضرت – صلي الله عليه و آله و سلم – بر اساس ضرورتهايي بود .
همچنين حضرت علي عليه السلام در مدت زندگي با حضرت زهرا سلام الله عليها ، تك همسر بودند و پس از آن حضرت سلام الله عليها ، بنا به ضرورت تقويت كمي و كيفي تعداد شيعيان و ... چهار همسر اختيار كردند.
2- عقد موقت بر طبق برخي روايات ، براي مردان متاهلي كه دسترسي به همسر دائم خود دارند مورد سوال و اعتراض از ناحيه معصوم عليه السلام واقع شده است : فتح بن يزيد گويد: ازحضرت ابوالحسن )عليه السلام( درباره متعه پرسيدم فرمود: متعه حلال ومباح وآزاداست براى مردي كه خدا او رابا نكاح دائم زنى بى نيازنكرده باشد. او خودرابامتعه كردن ازانحراف نگه مى دارد ، ولى اگربه وسيله نكاح دائم بى نيازشده است،متعه هنگامى براومباح است كه ازحضورنزدزوجه اش غايب باشد.( 1)

على بن يقطين گويد: ازحضرت ابوالحسن )عليه السلام( درباره متعه پرسيدم،فرمود: ترابامتعه چكار؟خداوند ترا بى نيازكرده است.[ توضيح اينكه علي ابن يقطين مرد متاهلي بود كه به همسر دائمش دسترسي داشت] (2)

3- به ياد داشته باشيد كه يكي از علل تشريع عقد موقت ، سهولت آن است تا شرايط سخت ازدواج دائم را نداشته باشد اگر بنابود همان شرايط در اين ازدواج نيز جاري باشد كه ديگر همان ازدواج دائم با همان شرايط مي شد و نوع ديگري از ازدواج محسوب نمي شدكه نيازمند تشريع باشد .

ادامه ...

(1)- وافى،ج 3 ،ص 56

(2)- همان ،ابواب النكاح

نقل قول:
یه وقت بحث اخلاقه یه وقت یه وقت فقه...من هر جای دیگه ی سایتو دیدم گفتن گناه های اخلاقی عذابی ندارد...این مواردی هم که شما میگین هیچ گناه فقهیی ندارد!مگه همچین مردی کوچکترین کاری خلاف فقه انجام داده که عذابی براش باشه؟؟؟مگه میشه خدا جواز انجام کاری رو بده بعد براش عذاب در نظر بگیره؟؟؟

[=&quot]
[=&quot]پاسخ: اولا كه گناهان اخلاقي هم مشمول عذاب الهي هستند مانند غيبت ، فحاشي ، تهمت ، دروغگويي و ...
[=&quot]در ثاني اگر سوء استفاده از اين حكم بر طبق روايتي كه از كافي و وسائل الشيعه نقل كرديم ، و نهي و لعن فاعل اين كار از سوي معصوم عليه السلام ، معناي گناه و عذاب آتي را ندارد پس چه مفهومي دارد ؟ حالا اين مساله جداي از تكاليف و عدالت است يعني نفس اينكار را روايت بد دانسته جداي از اينكه عدالت و تكاليف عمل بشود يا نشود .

نقل قول:
فقط هم این حکم اسلام نیست که میشه راحت زش سو استفاده کرد!میشه کاملا مطابق فقه اسلامی عمل کرد و به بهشت رفت

[=&quot]خواهرم اين برداشت شما و يا افرادي است كه احكام را در اسلام جزيره اي و جداگانه مورد بحث قرار مي دهند . همين روايت لعن و نفرين مرد ذواق يا رواياتي كه در باب تقبيح عقد موقت مرد متاهل و... بيان شد خود نشاندهنده آنست كه هر زمان ائمه عليهم السلام مي ديدند از احكام دارد سوء استفاده مي شود ، عكس العمل نشان داده و سعي در مسدود نمودن موضع سوء استفاده داشتند . منتها چه كنيم كه حكومتهاي جور دست آنان را بسته و نمي توانستند چنين احكامي را اجرايي نمايند تا عملا نيز شاهد برخورد با موارد سوء استفاده از احكام باشيم بلكه آنچه از دست آنان بر مي آمد اين بود كه اينگونه سوء استفاده ها را تقبيح نموده و بدان تصريح نمايند كه بر طبق روايات عرض شده ، تصريح نموده اند .

نقل قول:
یک مسئله ی دیگر هم هست که میخوام منصفانه بهش جواب بدید...
خیلی وقتها بری توجیح این جور احکام حرف از تنوع طلبی جنسی مردان میزنن و اینکه باید به این نیاز از راه شرعی جواب داد...

[=&quot]هر رابطه جنسی دو بعد دارد: عاطفی و شهوانی. اگر بعد شهوانی قویتر باشد میل به تنوع طلبی بیشتر است و اگر بعد عاطفی قویتر باشد میل به یگانه خواهی جنسی. در کل در مردان به دلیل اهمیت بیشتر بعد شهوانی( تحت تاثیرژنتیک و آموزه های محیطی)، تنوع طلبی بیشتر دیده میشود و در زنان به دلیل اهمیت بیشتر بعد عاطفی، یگانه خواهی جنسی بیشتر غالب است اما اين مساله به معني عدم توانايي در كنترل و مديريت اين احساس نيست و بلوغ بعد عاطفي مرد در كنترل اين احساس ، بسيار موثر است.شاهدش هم اين است كه اگر قابل كنترل نبود ، در اذن چند همسري فقط به دليل خوف از عدم رعايت عدالت ميان همسران ، اين اذن ساقط نمي شد . يعني يك مرد در صورت تنوع طلبي جنسي هم اگر نتواند ميان دو يا چند همسرش به عدالت رفتار كند بايد به يك همسر اكتفا نمايد و اين يعني قطعا مي تواند خود كنترلي داشته باشد كه به او اذن تعدد زوجات در صورت عدم رعايت عدالت داده نمي شود ، پس تنوع طلبي جنسي در مردان اگر چه بسته به ژنتيك و محيط ، بيشتر است اما امري غير قابل مديريت و كنترل نيست.

نقل قول:
منظورتون از ضرورت های اجتماعی چی هست ؟ و چه ضرورت اجتماعی زمان پیامبر وجود داشته که باعث شده چنین چیزی (چند همسری و ازدواج موقت حتی در بین متاهلین!) تا کنون جزو قوانین اسلام باشه ؟ مگه اسلام مربوط به تمام دوره ها نیست چرا با وجود اینکه خیلی از شرایط اجتماعی زمان پیغمبر با الان متفاوت هست باز هم قوانین اون شرایط باید وجود داشته باشه ؟

[=&quot]منظور از ضرورتهاي اجتماعي ، پتانسيل هايي است كه حكم ازدواج ، فرا روي آن حضرت – صلي الله عليه و آله و سلم- قرار داد [ من در تاپيكي بطور كاملا مفصل و مشروح در خصوص ضرورتهاي تعدد زوجات حضرت پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) الحمد لله بحثي مستند را آغاز و به انجام رساندم و از تكرار آن در اينجا به جهت عدم ارتباط با موضوع تاپيك و انحراف بحث خودداري مي كنم]
[=&quot]ازدواج يكي از عقود اسلامي است كه داراي تاثيرات و تاثرات فردي ، اجتماعي ، شرعي ، قانوني ، اخلاقي و ... است و دقيقا به دليل همين تاثير و تاثرات در حوزه هاي مختلف است كه در همان حوزه ها مي تواند بسياري از معضلات و مشكلات را حل كند يا تغيير دهد .
[=&quot]ممكن است بروز ضرورتهاي اجتماعي در اعصار مختلف متفاوت باشد اما از آنجا كه از نياز هاي فطري و طبيعي انسان سرچشمه مي گيرد ، اصل آن در هر زمان ، مشترك است .

نقل قول:
زن تنها زمانی که خودش مهریه رو شرط کند مهریه بهش تعلق میگیره در ازدواج موقت زن از هیچ حقوق انسانی برخوردار نیست

در ازدواج موقّت باید مقدار وقت و مقدار مهر تعیین شده باشد و بدون آن باطل است (1) و به محض اینکه عقد خوانده شد مرد مهریه را مدیون است.
نقل قول:
در ازدواج موقت زن از هیچ حقوق انسانی برخوردار نیست

اگر اينطور است كه شمامي فرماييد ، مگر زن مجبور است كه به عقد موقت كسي در بيايد يا عقلش را مگر از دست داده ؟
نقل قول:
تفاوت حقوق زن در ازدواج دائم و موقت را بیان فرمایید؟
در ازدواج دائم زن مهریه, نفقه, ارث و حق همخوابگی با شوهر دارد بخلاف ازدواج موقت که در آن زن فقط حق مهریه دارد و نفقه و ارث و حق همخوابگی ندارد ـ بلی می تواند در ضمن عقد شرایطی را با رضایت طرفین قرار دهند که در این صورت عمل مطابق آن واجب می شود. (ر.ک توضیح المسائل 12 مرجع، ج2، م2413 و، م2424 و 2425)

شما خودتان مي پرسيد و خودتان پاسخ خودتان را مي دهيد .
همانطور كه خودتان گفتيد :
اولا زن مي تواند در ضمن عقد شرايطي را با رضايت طرفين لحاظ كند
ثانيا زن خودش با علم و اطلاع از از اين شرايط ، عقد موقت را مي پذيرد ، در واقع مي تواند نپذيرد .
ثالثا ، جهت تسهيل شرايط ، نوع ديگري از ازدواج به نام ازدواج موقت تشريع شده است و اگر قرار بود كه عينا همان ازدواج دائم باشد كه ديگر تشريع اين ازدواج معنا نداشت .
رابعا ، همانگونه كه در ازدواج موقت ، تسهيل براي مرد است ، تسهيل براي زن نيز هست مثل مدت عده ، مدت عقد – كه مي تواند با رضايت او از ابتدا صورت گيرد – ( قبلا مشروحا عرض شد كه چه بسا خانمهاي با حداقل مدت عقد موقت ، حداكثر سود را مي برند ) اکثر مراجع معظم تقلید از جمله حضرت امام خمینی"ره" فرموده اند:" اگر مرد مدّت صیغه را ببخشد، چنانچه با او نزدیکى کرده، باید تمام چیزى را که قرار گذاشته به او بدهد و اگر نزدیکى نکرده باید نصف آن را بدهد"( 2)بعضی مراجع دیگر فرموده اند:" حتی در صورتی که نزدیکى هم نکرده باشد باید تمام مهر را بپردازد." (3)

(1)- توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، ص 481
(2)-همان، ص 484،م2431
(3)- همان

نقل قول:
[=&quot]و در حال حاضر مراجع تقلید تاکنون برای منع شهوت رانی و سو استفاده از صیغه قوانین محکمی رو مشخص کردن ؟

شما تصور مي كنيد كه مراجع عظام شيعه ، از نزد خودشان احكام وضع مي كنند ؟ تا در منابع چهارگانه دليلي براي حرمت حكمي نيابند آيا حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال اعلام مي كنند ؟!!بحث تقبيح و مذمت با حرمت فرق دارد ، حرمت يك عمل ، نيازمند دلايل محكم است .
نقل قول:
این قضیه سر و صدای زیادی کرد عقد موقت به چشم من و شما می تونه کاربردهای متفاوت داشته باشه ولی اساس عقد موقت محرمیت برای روابط زناشویی هست و پدر پدرخوانده یا خود پدرخوانده شرعا و قانونا مجاز میشه چنین رابطه ای رو با اون دختر داشته باشه حالا یه نفر سو استفاده نمیکنه و وجدانش جلوی سو استفاده رو میگیره یه نفر نه چنین تصوری نداره و دختری که چیزی از عقد موقت نمیدونه رو همسر خودش میبینه ..
قانونی که سواستفاده ازون بیشتر از استفاده هاش هست چرا باید وضع بشه قرار هست چه مشکلی رو حل کنه وقتی مشکلاتی که با خودش میاره 10 برابر سودش هست ؟ اگر وضع شده چرا تبصره ای بهش اضافه نمیشه که جلوی سواستفاده رو بگیره ؟

[=&quot]من تصور مي كنم اطلاعات شما از احكام ، ناقص است . مثالي كه بنده زدم براي نشان دادن فوايد اين حكم بود ، در همان مثال ، فقط براي يكساعت يك دختر بچه مثلا شيرخوار را به عقد پدر پدرخوانده اش در مي آورند و پس از گذشت يكساعت ، پدر خوانده اين بچه براي هميشه به اين بچه محرم است زيرا اين نوزاد ، همسرسابق پدرش محسوب مي شود كه فقط براي اين پدر خوانده و برادرهايش – عموخوانده هاي بچه - محرم است . حالا پدر پدرخوانده چند درصد احتمال دارد طي اين يكساعت عقد موقت ،با اين نوزاد شير خوار نزديكي كند ؟ تقريبا كه خير تحقيقا مشكل رواني دارد ضمن اينكه اگر چنين اتفاقي هم ندرتا بيافتد باز هم احكام ديگري دامنگير اين مرد خواهد شد . باز هم عرض مي كنيم كه سوء استفاده از هر قانوني هميشه ممكن است صورت بگيرد اما آيا بخاطر دو تا بي نماز در مسجد را مي بندند ؟ بله هر گاه ميزان سوء استفاده از يك قانون ، بسيار شود راه حل هايي براي آن در نظر گرفته مي شود اما نه اينكه اصل قانون را زير سوال ببرند .
[=&quot]شما بجاي اينكه پيشنهاد بدهيد كه مثلا راه كارهايي براي تقويت بلوغ عاطفي و كنترل و مديريت مرد بر احساسات تنوع طلبانه اش در سطوح مختلف تربيتي جامعه شكل گيرد – همان كه به وضوح از ناحيه امام كاظم عليه السلام در پاسخ به پرسش علي ابن يقطين از متعه به او فرمودند كه تو را به متعه چه كار – مي خواهيد از اساس بنيان يك حكم راهگشا را تخريب كنيد ؟ خب گيريم كه اين حكم اصلا نبود ، راهكار شما براي افراد مجردي كه به ازدواج دائم دسترسي ندارند چيست ؟ جز كبيره ي زنا چه راه حلي باقي ماند ؟
[=&quot]راهكار شما براي ايجاد محرميت براي پدر خواندگي اينهمه طفل بي سرپرست چيست ؟ حداقل دختر بچه هايي كه به سرپرستي گرفته مي شوند ؟
[=&quot]راهكار شما براي ايجاد محرميتهاي ديگري كه از اين طريق ايجاد مي شود و از طريق ديگري – ازدواج دائم يا رضاع – امكان پذير نيست ، چيست ؟
[=&quot]برداشت شما از عقد موقت ظاهرا منحصر در سوء استفاده اي است كه از آن مي شود و همچنين منحصر در ارتباط جنسي حاصل از آن است ، در حاليكه حقيقت اين حكم اين طور نيست ، عقد موقت در اسلام اولا براي افراد خاصي است نه همه و ثانيا بحثهاي محرميتهاي ناشي از عقد موقت بسيار بسيار كار آمد در تنگناهايي است كه هيچ راه حلي براي آن وجود ندارد ؛ اگر از اين زاويه به مساله نگاه كنيد آنرا صرفا حكمي براي سود جويي جنسي مردان نمي بينيد ، درخت انگور را براي اينكه عده اي از آن شراب تهيه مي كنند ، از بيخ و بن نمي زنند ، براي آن مساله بايد راهكار ديگري جست نه اينكه درخت انگور را قطع كرد .
[=&quot]نوع برخورد هر فردي با يك مساله ، به تربيت ، وضعيت رواني و شخصيتي وي ، محيط و فاكتورهاي ديگري بستگي دارد مثلا يك معتاد الكلي تا كلمه انگور را مي شنود ذهنش صرفا به شراب منصرف مي شود – و نه هيچ خاصيت يا كاربرد ديگري از انگور- يا يك معتاد سرعت از شنيدن لفظ اتومبيل ، صرفا سرعت زيادش برايش تداعي مي شود و لذتي كه از اين مساله عايد او مي شود و نه كاربردهاي ديگر اتومبيل ، اما يك فرد نرمال با تربيت صحيح ، هر مساله را در جايگاه خودش مي بيند و تك بعدي به مسائل نمي نگرد.
[=&quot]منطقي نيست كه يك حكم مفيد را براي سوء استفاده حداقلي كه از آن مي شود تعطيل كنيم اما منطقي است كه با راهكارهاي جانبي از سوء استفاده از آن بكاهيم . چگونه است كه بسياري از مردان ، با اينكه مي دانند كه مي توانند از اين حكم استفاده كنند اما حتي با وجود مشكلات در زندگي خصوصي شان ، تن به چنين ازدواجهايي نمي دهند ؟ آيا اينكه يك مرد متاهل ، شان خودش را اجل از استفاده هاي اين چنيني از احكام بداند ، ناشي از يك ديدگاه برتر نيست ؟

نقل قول:
[=&quot]درباره قسمت اول همون طور که در پست قبلی گفته شد چرا این نکوهش یا لعن و نفرین قرار دادن جزو تبصره یا قانون نشده ؟ اگر برای اسلام این شهوت رانی و هوس رانی که دلیل اکثر ازدواج های موقت هست واقعا انقدر مورد سرزنش و نکوهش هست چرا با قانون مشخصی شهوترانی و هوسرانی مرد رو مشابه زنان مطرود ندانسته ؟

[=&quot]ايجاد تغيير در احكام براي جلو گيري از سوء استفاده هاي مكرر از آن ، در يد قدرت معصوم عليه السلام است آنهم در حالي كه بخش اجرايي حكومتها در درست ايشان باشد .
نقل قول:
[=&quot]دوست عزیز من و شما هردو خانم هستیم و خیلی خوب میدونید که کسانی که حاضر به ازدواج موقت میشن یا همسر دوم و سوم و چهارم میشن تحت چه شرایطی چنین خواسته ای رو قبول کردن اینکه کسی بر خلاف احساس و خواسته درونی خودش مجبور بشه شرایطی رو قبول کنه مثل فقر و شرایط اقتصادی، اجبار خانواده، فشارهای جامعه، مشکلات فرهنگی خانواده و جامعه و .. دلیل درست و منطقی ای نیست که بگیم این شخص از سر رضایت و خوشی این نوع ازدواج رو پذیرفته .. ما یه شرایط فرهنگی بر اساس اعتقاداتمون تو جامعه به وجود میاریم و زنان بر همون اساس پرروش پیدا میکنن و تحت فشار همون فرهنگ تن به چیزی میدن که ذاتا و در شرایط نرمال و استاندارد خانوادگی و اجتماعی چنین چیزی رو نمی تونن بپذیرن[=&quot]..[=&quot]

[=&quot]


[=&quot] اجازه بديد قاطعانه عرض كنم كه اين قضاوت شما را در خوشبينانه ترين حالتش ناشي از بي تجربگي شما بدانم .
[=&quot]بنده طرف مشورت دختر خانمهاي زيادي بوده و هستم چه آنهايي كه در فشار اقتصادي و مشكلات متعدد زندگي اند و چه آنهايي كه در رفاه بوده و زندگي بي دغدغه اي دارند ، از هر دو گروه دختراني را سراغ دارم كه اصرار به ازدواج – چه دائم چه موقتش- با يك كيس متاهل داشته اند ، دختري تحصيل كرده و نجيب و مغرور و متين از خانواده اي محترم و تحصيل كرده و با وجاهت ، عاشق مردي متاهل شده و در ذليلانه ترين صورتش حتي درخواست همسري موقت وي را دارد يا دختري با مشكلات عديده كه اصرار به عقد موقت يا همسر دوم بودن مرد متاهلي را دارد در حاليكه به راحتي مي تواند با كيسهاي مجرد ازدواج كند ، تصور نكنيد اينها استثنائات است خير اين ذهنيت شماست كه براي پوشاندن نقش كاملا تعيين كننده زن در ازدواجهاي دوم و ... رو به مظلوم نمايي نموده است ، شما تصور مي كنيد مرد مجرد كم داريم ؟ انصافا منطقي به قضيه نگاه كنيد ، اگر خانمها تن به ازدواج با مرد متاهل ندهند و اصرار داشته باشند با مردان مجرد ازدواج كنند ، نهايتا تعدد زوجات بسيار بسيار كم شده و به موارد خاص منحصر مي شود . باور كنيد اين فرار زيركانه و انداختن توپ در زمين مشكلات اقتصادي و ... زنان و مظلوم نمايي ، واقعيات در جريان جامعه ي ما را تغيير نمي دهد و مساله را حل نمي كند ، باز هم تكرار مي كنم سياست يك بام و دو هوا در برخورد با احكام ما را نه در دنيايمان موفق مي كند و نه در آخرتمان . بپذيريم كه بخش عمده ي حل اين مشكل در دست خانمهاست اما خانمها معمولا بجاي اينكه باري بردارند معمولا در اين موارد مايلند بار خود را ببندند . از شما سوالي مي پرسم و ابدا نمي خواهم به آن پاسخي در اين تاپيك دهيد ، فقط نزد وجدان خودتان به آن خوب فكر كنيد . اگر شما متاهل باشيد و همسر شما با خانم ديگري ازدواج كند شما دليل مشكلات اقتصادي و فشار زندگي و ... را از اين خانم براي ازدواج با همسرتان كافي مي دانيد و آن را مي پذيريد ؟ !!! انصافا به خودتان پاسخ دهيد .

نقل قول:
[=&quot]حالا چه شرایط فرهنگی زنان رو پرورش میده؟[=&quot]
[=&quot]خانمی حس میکنه اینکه زن دوم و سوم کسی بشه داره ثواب می کنه! خانمی تحت تاثیر شرایط نادرست اجتماعی مبنی بر اینکه زن تنها با ازدواج کامل هست و زن تنها با ازدوج از طرف جامعه مورد پذیرش قرار میگیره حاضر میشه تحت هر شرایطی با کسی که همسر داره هم ازدواج کنه[=&quot]! [=&quot]این فشارهایی که از طرف فرهنگ نادرست جامعه به کسی وارد میشه رو نباید به طبیعت و خواست و اراده و اختیار کسی مربوط بدونیم چون تو یک شرایط اجتماعی و اقتصادی استاندارد چنین چیزی ازطرف یک زن مورد پذیریش نیست[=&quot]. [=&quot]

[=&quot] انصافا شما پاي صحبت چند خانمي كه همسر دوم مردان متاهل شده اند نشسته ايد كه چنين تصوراتي از دلايل آنها داريد ؟ من فكر مي كنم از هر هزارتا خانم ، يك نفر هم چنين دلايلي را حتي در مقام توجيه ازدواجش با مرد متاهل هم نياورد . دلايل شما زيادي غير واقعي است .

نقل قول:

[=&quot]دوست عزیزم اخلاقیات نسبی هست نباید تصور بشه چیزی که از نظر جامعه ای قبیح و زشت در نظر گرفته میشه از نظر بقیه جوامع هم قبیح و زشت باشه

اشتباه شما اين هست كه اين مسائل رو نسبي مي دانيد اينها مسائلي فطري هستند و فطريات ، نسبي نيستند ؛ بله ممكن است در مواردي فطرت را برخي دفن كنند "و قد خاب من دسيها" ( شمس/10) و هر كه آلوده‏اش ساخت قطعا درباخت
اما فطرت اصيل انساني هر گز تغيير نكرده و نسبي نخواهد بود شاهدش هم اين است كه در همان ممالك و فرهنگها و سرزمينهاييي كه مد نظر شماست با اينكه مانعي براي چند همسري زنان وجود ندارد ، اما همه زنان اقدام به اينكار نمي كنند و همان زناني كه اقدام به ايجاد ارتباط با چند مرد كرده اند بدنبال پيدا كردن بهترين كيس براي زندگي با او هستند كيسي كه محاسن مد نظر آنها را واجد باشد نه اينكه تمايل داشته باشند چند همسر بگيرند .

موضوع قفل شده است