جمع بندی جزئيات مراحل مرگ

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جزئيات مراحل مرگ

با سلام

مي خواستم بدانم بعد از مرگ دقيقا چه اتفاقاتي براي فرد رخ مي دهد.
اصلا خود مرگ چيست و چطور فرد مي فهمد كه مرده؟ و بعد چه اتفاقاتي رخ مي دهد .... نهايتا تا قيامت.

با تشكر

با نام الله





کارشناس بحث: استاد اندیشمند

با سلام خدمت شما کاربر گرامی

"الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها..."[1]
"خداست که به هنگام مرگ ارواح را مى‏گیرد و ارواحى را که نمرده‏ اند نیز به هنگام خواب قبض مى‏کند، سپس ارواح کسانى که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه مى‏دارد و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) باز مى‏گرداند" ضمیر در "موتها" و "منامها" گرچه ظاهراً به انفس برمى‏گردد، ولى در واقع اشاره به ابدان و اجساد انسان هاست؛ زیرا بدن مى‏میرد نه روح، پس مرگ یک خواب طولانى است و خواب یک مرگ موقت. به عبارت دیگر، مرگ چندان فرقى با خواب ندارد مگر این که خواب توفاى ناقص است؛ یعنى به روح دوباره اذن داده مى‏شود که به بدن برگردد.[2]

پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) در این باره مى‏فرماید: شما براى فنا آفریده نشده ‏اید، بلکه براى بقا آفریده شده‏اید و تنها از خانه ‏اى به خانه دیگر مى‏روید.[3]

حضرت على (ع) هم مرگ را این گونه توصیف مى‏کنند: مرگ جدا شدن از خانه فناست و رحلت کردن بسوى خانه بقا که دائم و سرمد باشد، پس عاقل تهیّه آن را به طور شایسته باید بگیرد. [4]

مساله مرگ جزء قضاهاى حتمى است كه خداى تعالى در نظام عالم رانده، و از خود مرگ غرض و منظور دارد، هم چنان كه از آيه" كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ" [5]نيز اين معنا استفاده مى‏شود، چون مى‏فهماند منظور از ميراندن همگى شما آزمايش شما است. و مردن عبارت است از انتقال از يك خانه به خانه‏ اى كه بعد از آن و ديوار به ديوار آن قرار دارد، و اين مرگ و انتقال حق است، همانطور كه بعث و جنت و نار حق است.و از لحظات اولیه مرگ به «سكرات موت» تعبير مي كنند : جائَت سَكرَة الموت[6] و مراد از سكره و مستى موت، حال نزع و جان كندن آدمى است، كه مانند مستان‏ مشغول به خودش است، نه مى‏فهمد چه مى‏گويد و نه مى‏فهمد اطرافيانش در باره ‏اش چه مى‏گويند.[7]

به طور کلی در منابع دینی بعد از مرگ انسان وارد عالم برزخ می شود و تا قیامت در آنجا می ماند.حيات برزخي حقيقت و باطن همين عالم دنياست. دنيا ظاهري دارد و باطني، ظاهر دنيا كه بدان عالم مُلك گفته مي شود همين دنياي مادي است كه ما در آن زندگي مي كنيم كه خصوصيات خاص خودش را دارد(مكان، زمان، مادي بودن...) همين دنيا باطني دارد كه بعضي خصوصيات عالم دنيا را داراست. مثلاً شكل و اندازه و رنگ و بو در آن عالم هم وجود دارد و لكن ماده در آنجا نيست. صورت مردمان برزخي رنگ و اندازه مشخصي دارد و در آنجا خوشحالي و مسرّت و غضب و نگراني هست در آ‌نجا نور هست و لكن آنجا ماده نيست.[8] در بعضي از روايات از همين حيات برزخي به«عالم قبر» تعبير شده است.در روايتي است كه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ پرسيدند: برزخ چيست آن حضرت فرمود: قبر از هنگام مرگ آدمي است تا روزي كه قيامت مي شود[9].

همچنین می توانید دراین مورد به کتب زیر مراجعه فرمایید:

1- انسان از آغاز تا انجام نوشته استاد علامه طباطبائی
2- معاد یا بازگشت به سوی خدا نوشته استاد شجاعی در 2 جلد
3- معاد شناسی نوشته علامه محمد حسین حسینی طهرانی در 10 جلد
4- سیاحت غرب نوشته مرحوم آقا نجفی قوچانی
5- معاد نوشته استاده شهید دستغیب

[1] سوره زمر آیه 42
[2] ر.ک، پیام قرآن،آیت الله مکارم شیرازی ج 5، ص 433
[3] بحارالانوار ج 6، ص 249
[4] الموت مفارقة دار الفناء و ارتحال الى دار البقاء" در بیانى دیگر مى‏فرمایند: خذوا من ممرکم لمقرکم (نهج البلاغه صبحى صالح ص 493) دنیا جاى عبور و آخرت دار قرار است و در حال احتضار شما به آن جا سوق داده مى‏شوید: "الى ربک یومئذ المساق" (قیامت،30 - 26).
[5] سوره آل عمران آیه 185
[6] سوره ق آیه19
[7] ر.ک:المیزان ،ذیل آیه 19 سوره مبارکه ق
[8] ر.ك: تهراني، سيد محمد حسين، معاد شناسي، ج 2، ص 185، جوادي آملي، عبدالله، معاد و قرآن، ج 4، ص 218
[9] نورالثقلين، ج 3، ص 554

"السلام عليك يا موسي بن جعفـر"

عرض سلام مجدد.
با تشكر فراوان از كارشناس گرامي؛

آنطور كه من متوجه شدم هنگام مردن گويي به خواب ميروي. من جايي شنيده ام افراد با ايمان ضعيف تا مدتي بعد از مرگ متوجه نمي شوند كه مرده اند. يعني فكر ميكنند در خواب هستند؟
منظور من از سوالم بيشتر اين بود كه آيا در لحظه مردن كه مثل خواب است با ديدن عزرائيل متوجه ميشويم كه مرده ايم؟ يعني از كجا ميفهميم كه خواب است يا مرگ است. مردن درد خاصي دارد يا ترس دارد؟ در متن يكي از كارشناسان محترم سايت ديده بودم كه هنگام مرگ وحشت فراوان فرد را ميگيرد و ترس بيش از حد باعث از بين رفتن حجابهاي نفساني و ديدن برخي حقايق ميشود. آيا درست است؟

- ببخشيد نميدانم منظورم را رساندم يا نه...؟


اگه انسان در خواب حس واقعی او به او بگوید مرده چه ؟
حتی حس کند که نفس نمیکشد و خودش رو هم ببینه؟
من این اتفاق برام افتاده و نمیدونم چی بود
وقتی که یهو از خواب پریدم خییییس عرق بودم به طوری که تا به حال اونططوری خودم رو ندیده بودم
تا چند روز هم نمیتونستم خوب نفس بگشم
انگار که برای نفس کشیدن باید همش هوشیار باشم و یادم باشه که نفس بکشم و نفس کشیدنم یه چیز طبیعی نبود .
اون چه حالتی بود من داشتم ؟
..
و اینکه سوال دیگه :
مراحل مرگ برای سادات و غیر سادات فرق دارد؟
و یا عذاب و...
نکیر و منکر و یا ...

Niyaz;369408 نوشت:
با سلام

مي خواستم بدانم بعد از مرگ دقيقا چه اتفاقاتي براي فرد رخ مي دهد.
اصلا خود مرگ چيست و چطور فرد مي فهمد كه مرده؟ و بعد چه اتفاقاتي رخ مي دهد .... نهايتا تا قيامت.

با تشكر

سلام

دوست من مرگ و حالات مرگ و اینکه بعد از مرگ چه اتفاقاتی برای انسان می افتد را هیچ کس نمی تواند دقیقا بیان کند
و همه این مطالبی هم که می گویند حالات حدس و گمان است
و ضمن اینکه این حالات برای همه یکسان نیست و از فردی تا فرد دیگر متفاوت است
حتی در حالت مرگ ارام و در بستر این حالات متفاوت است
و در حالات دیگر این حالات متفاوت واضح تر است
مثل تصادف و ضربه مغزی که فرد در مدت کمتر از چند ثانیه می میرد
واضح است با فردی که مثلا در چاهی افتاده و بر اثر تشنگی و گرسنگی ساعتها طول می کشد بمیرد

[QUOTE=Niyaz;369408]با سلام

مي خواستم بدانم بعد از مرگ دقيقا چه اتفاقاتي براي فرد رخ مي دهد.
اصلا خود مرگ چيست و چطور فرد مي فهمد كه مرده؟ و بعد چه اتفاقاتي رخ مي دهد .... نهايتا تا قيامت.

با تشكر

پاسخ : با سلام وآرزوی قبولی عبادات شما در این ایام پر برکت .
در ابتدا درباره چیستی مرگ باید اشاره شود : بر اساس آن چه از مجموع آموزه های دینی وفلسفی وعرفانی بدست می آید مرگ یک انهدام وفنا ونابودی نیست بلکه انتقال از یک نشئه به نشئه دیگر وتبدیل آفرینش انسان است به همین جهت زندگی انسان با مرگ پایان نمی یابد بلکه تنها نشئه او تغییر می کند.(1) حال در باره فرایند سیر انسان بعد از مرگ باید گفت :

از وقتی که انسان از دنیا می رود تا هنگام برپا شدن قیامت، روح او در عالمی به سر می برد که به آن، عالم برزخ گفته می شود. از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: برزخ چیست؟ فرمود: قبر است از زمان مردن تا قیامت.
در عالم برزخ، حوادث زیادی اتفاق می افتد که در برخی از آیات قرآن از جمله آیات 99 و 100 سوره مؤمنون و در روایات فراوانی، بدان حوادث اشاره شده است; به عنوان نمونه به برخی از حوادثی که شب اوّل قبر اتفاق می افتد، اشاره می شود:
1. پرسش در قبر
از مضمون روایت امام سجاد(علیه السلام) استفاده می شود : وقتی انسان را در قبر می گذارند، دو فرشته از فرشته های الهی به سراغ او می آیند . از اصول عقاید، یعنی توحید، نبوت و امامت و اینکه از چه پیشوایانی پیروی می کرده و از چگونگی مصرف کردن عمر در راه های مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آن ها می پرسند. چنانچه از مؤمنان راستین باشد، به خوبی از عهده جواب بر می آید و مشمول رحمت و عنایات حق می شود .اگر از مؤمنان نباشد، در پاسخ سؤالات، عاجز می ماند و مشمول عذاب دردناک برزخی می شود.(2)
2. حضور ائمه(علیهم السلام)
وقتی مؤمن بمیرد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) همراه با ملائکه مقرب می آیند. اگر مؤمن توانست جواب نکیر و منکر را بدهد، آن ها به نفع او شهادت می دهند. اگر نتوانست جواب بدهد (زبانش بند آمد) پیامبر به امر خدا شهادت می دهد که این مؤمن، زبانش از ترس بند آمده ; وگرنه به آنچه شما می پرسید، معتقد است.حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) نیز فرمایش حضرت رسول را تأیید می کنند.(3)
3. تجسم اعمال
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «وقتی مؤمن داخل قبر شود، (با توجه به تجسم اعمال) نماز در سمت راست و زکات در سمت چپ او قرار می گیرد . نیکوکاری هایش بالای سر او سایه می افکنند . «صبر» در قسمتی دیگر قرار می گیرد. وقتی دو فرشته برای پرسش می آیند، «صبر» به نماز و روزه می گوید: از صاحبتان دفاع کنید وگرنه من آماده دفاع هستم».(4)
4. فشار قبر
آن گونه که از برخی احادیث استفاده می شود، فشار قبر برای همه هست; البته در برخی، کیفر اعمال محسوب می شود و برای بعضی، ملایم تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی هاست.
امام صادق(علیه السلام) از رسول اکرم نقل فرمود: «ضَغطَةُ القَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ کَفّارَةٌ لِما کان مِنْهُ من تَضْییع النِّعَم; فشار قبر برای مؤمن، کفاره نعمت هایی است که ضایع کرده است».(5)
5. وحشت شب اوّل قبر
در مورد هول و هراس قبر، در روایتی حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «برای کسی که آمرزیده نشود، بعد از مرگ، از خود «مرگ» رخدادهایی سخت تر است. از قبر، و تنگی و تاریکی آن بر حذر باشید.قبر هر روز می گوید: من خانه غربتم. من خانه وحشتم. من خانه کِرْم هستم . قبر (برای مؤمنان) باغی از باغ های بهشت، و (برای گناهکاران) گودالی از گودال های آتش است. زندگی و معیشت سختی که خدا دشمنان خودش را از آن ترسانده، عذاب قبر است».(6) پس جای ترس و نگرانی جدی وجود دارد ،ولی در عین حال در خوف و امید باید قرار داشت .از فضل و رحمت خدا نباید امید نشد .به توجه و شفاعت ائمه امیدوار بود و با توبه و عمل صالح باید در مسیر حرکت نمود .
محبت اهلبیت در همه عوالم به داد انسان خواهد رسید .(7)
هنگام سؤال نکیر و منکر از سوی حضرات معصوم(ع) کمک‌هایی نصیب انسان می‌شود . آدمی از توجه حضرات به نحوی بهره می‌گردد.این اثر محبت است، ولی باید سعی شود که محبت همراه با معرفت و عمل باشد ،چون در برخی روایات بر عنصر عمل بسیار تاکید شده ، در کلام نورانی امام باقر علیه السلام آمده :
«یا جابر! بلغ شیعتى عنى السلام و اعلمهم انه لا قرابه بیننا و بین الله عزوجل و لا یتقرب الیه الابالطاعه یا جابر من اطاع الله و احبنا فهو ولینا و من عصى الله لم ینفعه حبنا؛(8)
اى جابر! از طرف من به شیعیان سلام برسان .به آن ها اعلام کن که هیچ قرابت وخویشاوندى بین ما و خدا نیست . فقط با طاعت و بندگى به درگاه الهى تقرب جسته مى‏شود. اى جابر! هرکس اطاعت خدا را کند و - همراه آن - به ما محبت ورزد ، دوست و محب ما مى‏باشد .هرکس معصیت خدا را کند ،دوستی ما برایش سودمند نمى‏باشد».
بنابراین اولین شرط دوستی اهل بیت(ع) اطاعت حق تعالى و پرهیز از گناه مى‏باشد. ممکن است درجه پایین محبت ( میل باطنى و رغبت درونى) را داشته باشد؛ ولى عملاً اهل معصیت هم باشد، چنین دوستى خیلى سود بخش نیست.
معصیت‏هاى اتفاقى که بعدش توبه باشد - باعث نمى‏شود که دوستی اهل بیت(ع) سودى نبخشد.بنابراین این محبت اهل بیت (ع) باید در عمل نمودار شود.
یکی از راه های دوستى اهل‏بیت ،معرفت به آنان است، زیرا در سایه معرفت است که به کمالات و ویژگى‏هاى آنان آگاه مى‏گردیم . آگاهی و معرفت ،شیفتگى و محبت نسبت به اهل بیت(ع) را در پى دارد.یکی از آثار و علایم شیفتگی و محبت به اهل بیت علیهم السلام، ابراز حزن و اندوه هنگام غم و مصیبت آنان و اظهار شادی و خوشحالی در ولادت ها و اعیاد مربوط به آنان است .
نکته مهمی که در شیوه ابراز شادی و عزاداری باید رعایت شود، این است که مجالس و شیوه های به گرفته شده، باید با" فرهنگ و آموزه هایی" که آنان با قول و عمل خویش تبیین نموده اند ،هماهنگ باشد، به گونه ای که اگر حضرات ائمه علیهم السلام در مجلس حضور داشتند ، اجازه انجام آن کارها را می دادند.
قطعا هر کار و هر شیوه عزاداری یا برگزاری جشنی که جنبه تنفر آمیز داشته باشد و سبب رویگردانی مردم و اندیشمندان به دین و مذهب یا سست شدن عقاید و علاقه مردم به ائمه(ع) گردد، حرام است .
حضرت على علیه السلام مى‏فرمایند: «انا مع رسول الله(ص)و معى عترتى على الحوض، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعلمنا... ؛(8). با رسول الله در حالى که عترت با من هستند بر حوض [کوثر ]اشراف داریم. پس هر کس ما را مى‏خواهد، هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند...».
پی نوشت ها:
1. نتایج کلامی حکمت صدرایی و ص227
2. محمد باقر مجلسی بحار الانوار،نشر دار احیاء التراث العربی،بیروت 1403 ق ، ج 6، ص 223، حدیث 24،
3. .همان، ص 229، ح 32 .
4. همان، ص 230، ح 35 .
5. همان .
6. همان، ص 218، ح 13.
7. همان،ص 223،
8. ری شهری، میزان الحکمه، نشر دار الحدیث، قم ، ج 2 ،ص 238، ح 3211.
9. همان، ح 3212.

با سلام
ببخشيد من همچنان اين تاپيك را چك ميكنم اما نميدانم چرا كارشناسان محترم پاسخم را نميدهند...
پست قبلم بدون جواب مانده. و سوال ديگري هم دارم.

در رسانه ها هم امثال چنين روايت هايي را شنيده ام:

امام صادق (ع) فرموده : میان دنیا و آخرت ٬ هزار عقبه است که آسانترین آنها مرگ است . همچنین امام صادق (ع) به ابو بصیر فرموده : به یاد آور آن وقتی را که تنها در قبر باشی و چشمایت از حدقه در بیاید و به صورتت بریزد . و بند بند بدنت از هم جدا شود . و گوشت بدنت را کرمها بخورند. وخیال کن که در آن حال هستی و هیچ زاد و توشه ای هم نداری و از خداوند می خواهی که تو را به دنیا برگرداند و جبران مافات کنی . حال که اینجا هستی تصور کن این خواسته تو را خداوند اجابت کرده و به دنیا برگردانده پس تا وقت باقی است جبران کن و کارهایی که مرضیّ خداوند است انجام بده و از کارهایی که موجب نارضایتی و سحظ خداوند است دست بکش. (کفایة الموحدین ٬ ج ۴ ٬ ص ۲۵۴ به نقل از تفسیر مجمع البیان

)

من قبلا تصور ميكرم هنگام مرگ بلافاصله قبض روح رخ ميدهد و همانطور كه خداوند فرموده ما براي خداييم و به سويش ميرويم؛ روحمان به سوي خدا ميرود و به بهشت و جهنم برزخي....
اما خوب از وقتي اين روايتها را شنيده ام واقعا هر كسي فوت ميكند از نظر روحي خيلي به هم ميريزم. فكر ميكنم تمام كرمهايي كه گوشت بدنش را ميكنند را حس ميكند... چشم ها از حدقه بيرون ميزند...

خوب شنيده ام با عذاب انسان پاك ميشود...آيا اين هم عذابي براي پاك شدن است...

:Ghamgin:

پس ميشود كه مرده اي با روحش خاك شوند و همه چيز را حس كند؟؟

متشكر

:Gol:

Niyaz;377914 نوشت:
من قبلا تصور ميكرم هنگام مرگ بلافاصله قبض روح رخ ميدهد و همانطور كه خداوند فرموده ما براي خداييم و به سويش ميرويم؛ روحمان به سوي خدا ميرود و به بهشت و جهنم برزخي....
اما خوب از وقتي اين روايتها را شنيده ام واقعا هر كسي فوت ميكند از نظر روحي خيلي به هم ميريزم. فكر ميكنم تمام كرمهايي كه گوشت بدنش را ميكنند را حس ميكند... چشم ها از حدقه بيرون ميزند...

خوب شنيده ام با عذاب انسان پاك ميشود...آيا اين هم عذابي براي پاك شدن است...

با سلام خدمت شما بزرگوار

بله هنگام مرگ انسان قبض روح می شود و این حدیث نیز بیانگر اتفاقاتی است که برای بدن می افتد نه روح انسان زیرا انسان بعد از مرگ در یک بدن مثالی است.

موفق باشید

ممنون از سوالات و پاسخ های خوب دوستان
و اما سوال من: روح بعد از مرگ به بدنش سر میزنه یا اینکه بعد از سوال و جوابهایی که شد دیگه هیچ وقت به قبر برنمیگرده
دعاهایی که همراه مرده در قبر میزارن روی سوال و جوابهایی که ازش میشه موثره همچنین تربت امام حسین علیه السلام که همراه میت در قبر میزان

Niyaz;369408 نوشت:
با سلام

مي خواستم بدانم بعد از مرگ دقيقا چه اتفاقاتي براي فرد رخ مي دهد.
اصلا خود مرگ چيست و چطور فرد مي فهمد كه مرده؟

با تشكر

سلام

روی آدرس زیر کلیک کنید:این کلیپها در مورد مرگ تقریبی هست... یعنی کسانی که در حد چند ثانیه یا دقیقه مرگ رو تجربه کردن و روحشون از بدنشون جدا شده

http://tebyan.net/newindex.aspx?pid=19608&keyword=%D9%85%D8%B1%DA%AF%20%D8%AA%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8%DB%8C&parts=

دیدن این کلیپها شاید تا حدودی بتونه جواب سوالاتتون رو بده.
البته اینها به جدا شدن روح اشاره داره(حتی نحوه ی حرکت روح به سمت بالا) و ... .

در مورد لحظه مرگ، فقط میتونیم به روایات مراجعه کنیم... روایتهایی که از پیامبر و امامان هستند و در مورد احتضار و ...

همچنین داستانی هست که به گفتگوی سلمان و یکی از مردگان مشهور شده، نمیدونم آیا بزرگان قبولش دارند یا نه... لطفا بخونیدش

[SPOILER]سلمان فارسی ٬ آن یار برگزیده و ممتاز رسول خدا (ص) و علی (ع) گفت و گویی با یکی از مردگان دارد ٬ که ترسیمی روشن از حوادث هنگام مرگ و عالم برزخ و هول مطلع است
سلمان ساعات آخر عمر را می پیمود و در مدائن بود ٬ بیمار و بستری گردید ٬ « اصبغ بن نباته » یکی از یاران خاص امام علی (ع) می گوید : همواره به عیادت سلمان می رفتم ٬ وقتی که بیماریش سخت شد و یقین به مرگ یافت ٬ به من فرمود : « ای اصبغ ! رسول خدا (ص) به من خبر داده که هر گاه اجلم فرا رسید ٬ مردگان با من صحبت می کنند ٬ اگر ممکن است تابوتی فراهم کن و مرا در میان آن بگذار و چهار نفر را خبر کن تا گوشه ی تابوت مرا بلند کنند و مرا به قبرستان ببرند .
اصبغ می گوید : به دستور سلمان عمل کردیم ٬ تابوت را برداشته و به قبرستان بردیم ٬ و در آن جا بر زمین نهادیم ٬ از ما خواست که او را رو به قبله اش بنشانیم ٬ وقتی که رو به قبله اش کردیم ٬ با صدای بلند ٬ خطاب به مردگان گفت :
« سلام بر شما ای همنشینان با خاک محنت ٬ سلام بر شما ای چشم پوشیدگان از دنیا. »
هیچ کس پاسخ سلمان را نداد .
بار دوم صدا زد :
« سلام بر شما ای کسانی که زمین پوشش شما شده ٬ و با اعمال خود در دنیا ملاقات کرده اید ٬ سلام بر شما ای منتظران نفخه ی نخستین قیامت ٬ شما را به خدا سوگند می دهم که یکی از شما جواب مرا بدهد و با من سخن بگوید ٬ من سلمان فارسی آزاد شده به دست رسول خدا (ص) هستم ٬ پیامبر (ص) به من وعده داد که هرگاه مرگم فرا رسید ٬ مرده ای با من سخن می گوید . »
وقتی سلمان به این جا رسید و ساکت شد ٬ ناگاه مرده ای در قبر خود به زبان آمد و گفت :
« سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد ٬ ای صاحبان خانه ی فاین ٬ و سرگرم شدگان به امور دنیا ٬ ما سخن تو را شنیدیم و به پاسخت شتافتیم ٬ از هر چه می خواهی بپرس که خدا تو را رحمت کند . »
آنگاه بین سلمان و آن مرده ٬ چنین گفت و گو شد :
سلمان : آیا تو اهل بهشت هستی ٬ یا اهل جهنم ؟
مرده : ای سلمان ! من از کسانی هستم که خدا به فضل و کرمش بر من منت نهاد و مرا از اهل بهشت نمود .
سلمان : ای بنده خدا اکنون ٬ چگونگی مرگ را برای من تعریف کن ٬ که آن را چگونه یافتی و هنگام آن چه دیدی و با تو چه شد ؟
مرده : آرام بگیر ای سلمان ! سوگند به خدا اگر مرا با قیچی بریده بریده می کردند و با اره جدا جدا می نمودند ٬ از سکرات مرگ بر من آسان تر بود ٬ بدان که من در دنیا از کسانی بودم که خداوند توفیق انجام کارهای نیک را به من داده بود ٬ واجبات الهی را به جا می آوردم ٬ و قرآن را تلاوت می کردم و در نیکی به پدر و مادر اقدام جدی داشتم ٬ و از کارهای حرام دوری می نمودم و ستم نمی کردم و در طلب روزی حلال کوشا بودم ٬ به خاطر آنکه از حساب الهی ٬ ترس داشتم ٬ در بهترین زندگی و غرق در نعمتها بودم که ناگهان بیمار شدم ٬ چند روزی نگذشت که لحظات عمرم فرا رسید ٬ شخص تنومند بد منظری را دیدم که در برابر صورتم ایستاد٬ تا به چشمانم اشاره کرد ٬ نابینا شدم ٬ و به گوشم اشاره کرد ٬ کر شدم ٬ و به زبانم اشاره نمود ٬ لال شدم ٬ در این حال صدای بستگان به گریه بلند شد ٬ از آن شخص پرسیدم : « کیستی که این گونه بر من مسلط می باشی ؟ » گفت : عزرائیل هستم ٬ آمده ام تا تو را به سرای آخرت کوچ دهم ٬ که مدت زندگی تو به پایان رسید . در همین هنگام دو نفر خوش قیافه آمدند و یکی در طرف راست ٬ و دیگری در طرف چپم قرار گرفتند ٬ بر من سلام کردند و گفتند : ما نامه ی عمل تو را آورده ایم ٬ بگیر و بخوان ٬ ما دو فرشته ای هستیم که در دنیا اعمال تو را می نوشتیم . آن دو فرشته ی « رقیب » و « عتید » ۱بودند که نامه ی نیکی ها را از فرشته « رقیب » گرفتم و خواندم ٬ شادمان شدم ٬ ولی با دیدم نامه ی گناهان که از فرشته ی « عتید » به من رسید گریان و غمگین گشتم .
آن دو فرشته به من گفتند : به تو مژده باد ٬ نگران مباش که به تو نیکی می رسد .
در این هنگام ٬ عزرائیل روحم را به طور کلی قبض کرد ٬ صدای گریه ی بستگانم بلند شد ٬ عزرائیل به بستگانم می گفت : « چرا گریه می کنید ؟ سوگند به خدا ما به او ظلم نکردیم تا گله کنید ٬ و به او تعدی نکردیم تا ناله و گریه کنید ٬ ما و شما بنده ی یک خدا هستیم ٬ اگر خدا به شما درباره ی ما فرمان می داد ٬ اطاعت می کردیم ٬ چنان که ما امر او را اطاعت نمودیم و ما روح این را قبض نکردیم ٬ مگر پس از آنکه دوران عمرش سپری شد ٬ و اجلش فرا رسید ٬ ناراحت نباشید که او به سوی خدای بزرگوار کوچ می کند ٬ که هر طور بخواهد درباره اش حکم نماید که خداوند بر همه چیز توانا است ٬ پس اگر صبر کنید از طرف خدا پاداش می برید ٬ و اگر بی تابی کنید ٬ گناه کرده اید ٬ من بسیار به سراغ شما می آیم ٬ پسران و دختران و پدران و مادران را از شما می گیرم . »
سپس عزرائیل از من منصرف شد و روح مرا همراهش برد ٬ در این هنگام فرشته ای نرد او آمد و روح مرا از او گرفت و در میان پارچه ی حریر نهاد و در یک لحظه به سوی آسمان بالا برد ٬ و در پیشگاه عدل الهی قرار داد ٬ خداوند مطالبی در مورد اعمال کوچک و بزرگ ٬ نماز ٬ روزه ٬ حج ٬ قرائت قرآن ٬ زکات ٬ صدقات ٬ ساعات شب و روز ٬ اطاعت پدر و مادر ٬ آدم کشی ٬ خوردن مال یتیم و حرام و امثال این امور پرسید . سپس آن فرشته ٬ روح مرا به اذن خدا به سوی زمین رد کرد ٬ در این هنگام غسل دهنده آمد و لباسهایم را از تنم خارج ساخت و به غسل دادن بدنم مشغول شد ٬ روحم با او فریاد می زد :
« ای بنده خدا ! با یان بدن ضعیف مدارا کن » ٬ سوگند به خدا از رگی خارج نشدم مگر اینکه پاره شد ٬ از عضوی بیرون نرفتم مگر اینکه کوبیده شد ٬ سوگند به خدا ٬ اگر غسل دهنده فریاد مرا می شنوید ٬ هرگز مرده ای را غسل نمی داد ٬ سپس او آب را بر بدنم جاری ساخت و مرا سه غسل داد . در سه پارچه کفن کرد و حنوط نمود و این آخرین توشه ام بود که به سوی آخرت رفتم ٬ بعد از غسل ٬ انگشترم را از دست راستم بیرون آورد و به پسر بزرگم داد و به او تسلیت گفت ٬ پس از کفن کردن مرا تلقین نمود و سپس خویشانم را صدا زد : بیایید و با وی وداع کنید ٬ آنها برای وداع آمدند ٬ پس از وداع ٬ جنازه را در میان تابوت نهاد و برداشتند ٬ روحم در این هنگام بین چهره و کفنم بود ٬ تا اینکه مرا برای نماز بر زمین نهادند و نماز خواندند و سپس مرا به کنار قبر آوردند و در داخل قبر سرازیر نمودند ٬ در این وقت ٬ وحشت عظیمی مرا فرا گرفت .
ای سلمان ! گویی از آسمان به زمین افتادم ٬ سپس خشت لحد را چیدند و قبر را با خاک پوشاندند ٬ در این هنگام روحم به زبان و قلبم مراجعه کرد ( پیوندش با این سه عضو برقرار شد ) آنگاه بستگانم مراجعت کردند ٬ در این هنگام پشیمانی مرا فرا گرفت و گفتم : ای کاش من نیز با آنها مراجعت می کردم ٬ شخصی از جانب قبر در جوابم گفت : « نه ٬ چنین نیست ٬ این فقط گفتاری است که او به زبان می گوید ٬ و در پشت سر آن ها برزخی است تا هنگامی که بر انگیخته می شوند . » (سوره ی مومنون / ۱۰ )
از آن جواب دهنده پرسیدم : کیستی ؟ ٬ گفت فرشته « منبّه » ( بیدادگر ) هستم ۲ خداوند مرا بر همه ی انسانها مامور کرده ٬ که بعد از مرگ ٬ اعمال آنها را به آنها خبر دهم ٬ سپس همین فرشته مرا نشانید و گفت: بنویس.
گفتم : کاغذ ندارم .
گوشه کفنم را گرفت و گفت : این کاغذ ٬ بنویس .
گفتم : قلم ندارم .
گفت : انگشت سبّابه ات قلم تو است .
گفتم : مرکّب نیست.
گفت : آب دهانت ٬ مرکّب است .
سپس او می گفت و من می نوشتم ٬ همه ی اعمالم از کوچک و بزرگ را گفت و من نوشتم ٬ آنگاه نامه ی مرا گرفت و مهر کرد و پیچید و به گردنم افکند.
به فرشته منبّه گفتم : چرا با من چنین می کنی ؟
گفت : آیا نشنیده ای که خداوند در قرآن می فرماید : « اعمال هر انسانی را به گردنش قرار دادیم ٬ و روز قیامت کتابی برای او بیرون می آوریم که آن را در برابر خود گشوده می بیند ٬ کتابت را بخوان ٬ کافی است که امروز خود حسابگر خود باشی » ( سوره ی اسرار / ۱۳ و ۱۴ )
سپس فرشته ی منبّه رفت ٬ فرشته ی « منکر » آمد ... گفت : ای بنده ی خدا ! به من بگو : پروردگارت کیست ؟ دینت چیست ؟ و پیامبرت کدام است ؟... من به لطف خدا در پاسخ گفتم : خدا ٬ پروردگار من است. محمد (ص) پیامبر من است . اسلام ٬ دین من است . قرآن ٬ کتاب من است . کعبه ٬ قبله ی من است . علی (ع) امام من است . مومنان ٬ برادران من هستند . و به یکتایی خدا و رسالت محمد (ص) گواهی می دهم ٬ این سخن و اعتقاد من است و بر این اساس با خدایم در معاد ٬ ملاقات می کنم . در این هنگام فرشته « منکر » به من گفت : « ای بنده ی خدا ! سلامت و نجات بر تو بشارت باد ٬ تو از ( عذاب و بازجویی ) رهایی یافتی » سپس از نزد من رفت ٬ و فرشته ی «نکیر » با هیئتی ... نزد من آمد و گفت : اعمال خود را بیاور . اعتقادات و اعمال خود را شرح دادم ... مرا به نعمتهای الهی بشارت داد و مرا در قبرم خوابانید و گفت : « مانند خواب ناز عروس بخواب. » آنگاه از ناحیه ی سر ٬ دری از بهشت را به رویم گشود ٬ و از ناحیه ی پا دری از دوزخ را به سویم باز کرد ٬ قبرم می ورزید ٬ سپس در دوزخ را که از ناحیه ی پا بود یست ... این است سرگذشت من !
آنگاه آن مرد مرده ٬ شهادتین را به زبان جاری کرده ... و سخنش قطع شد . سلمان به اصبغ بن نباته و همراهان گفت : مرا به پایین بیاورید و تکیه دهید ٬ آنها چنین کردند ٬ سلمان دعایی خواند و سپس ماجرای وفات سلمان پیش آمد.۳
۱) در قرآن در آیه ی ۱۸ سوره «ق» می خوانیم : « هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی کند مگر اینکه نزد آن فرشته رقیب (مرافب) و عتید (آماده) برای انجام ماموریت است . »
۲) مطابق پاره ای از روایات ٬ این فرشته ٬ « رومان » نام دارد.
۳) اقتباس و تلخیص از بحارالانوار ٬ ج۲۲ ٬ ص ۳۷۴ الی ۳۸۰ - عالم برزخ در چند قدمی ما ٬ ص۱۹۶[/SPOILER]

[="Indigo"]سلام ...

با تشکر از کاشناسای محترم ...

ادم از لحظه ی مرگ وارد عالم برزخ میشه دیگه درست ؟

پس عملا زمان خاکسپاری و قبری که ما برای مرده امون با مبلغ گزافی تهیه میکنیم هیچ ...فقط یه فضای چند متر در چند متره که جسم تو اون پوسیده میشه و بس ...درست ؟

یعنی مرده ای که جلوی رومون تموم کرده و ما داریم بالا سرش قران میخونیم ...

وارد برزخ یا همون عالم قبر شده ....؟

این مرده طی همون ده دیقه ای که تموم کرده و ما کنارشیم و داریم گریه میکنیم ... داره فشار قبر تحمل میکنه .... ؟

داره جواب نکیر و منکر و میده و معصومینمون بالا سرشن ... ؟؟

پس این تلقین و ده قدم فاصله گرفتن از قبر قضیه اش چیه ؟

این که میگن دوتا چوپ تر دفن کنن با مرده چی ؟ شاید یه مرده بعد چند روز دفن بشه ...

چه جوری چوب تر کمک میکنه به کم شدن فشار قبر ؟[/]

[="DarkOrchid"]

SH!SH-GoOoSHe*;513744 نوشت:
م از لحظه ی مرگ وارد عالم برزخ میشه دیگه درست ؟

پس عملا زمان خاکسپاری و قبری که ما برای مرده امون با مبلغ گزافی تهیه میکنیم هیچ ...فقط یه فضای چند متر در چند متره که جسم تو اون پوسیده میشه و بس ...درست ؟

یعنی مرده ای که جلوی رومون تموم کرده و ما داریم بالا سرش قران میخونیم ...

وارد برزخ یا همون عالم قبر شده ....؟

این مرده طی همون ده دیقه ای که تموم کرده و ما کنارشیم و داریم گریه میکنیم ... داره فشار قبر تحمل میکنه .... ؟

داره جواب نکیر و منکر و میده و معصومینمون بالا سرشن ... ؟؟

پس این تلقین و ده قدم فاصله گرفتن از قبر قضیه اش چیه ؟

این که میگن دوتا چوپ تر دفن کنن با مرده چی ؟ شاید یه مرده بعد چند روز دفن بشه ...

چه جوری چوب تر کمک میکنه به کم شدن فشار قبر ؟


با سلام و عرض ادب...
طبقه ای که روان آدمی پس از مفارقت بدن به آنجا منتقل میشود متداخل در جهان ماست و بنا بر ارتعاش لطیف تری که دارد قابل رویت نیست برای انسان ها... و وقتی روح از بدن خارج میشود چه در اثر مرگ و چه در اثر تجرد نفس اولیا خدا و یا چه در خواب های اولیا خدا و یا هنگام ترس که روح از بدن خارج میشود ارتعاش روح متانسب با طبقه مورد نظر میشود و بعد از مرگ روان آدمی شروع به تکامل میکند...
___
و در گذارشاتی روان آدمی پس از مفارقت از بدن توسط یک تونل به عالم مورد نظر انتقال پیدا میکند
__________
و بنا بر گذارشات جناب حکیم عمر خیام روح آدمی متشکل شده از روان و روان پوش و وقتی که شخص مرد روان پوش از آدم کامل جدا نشده و روح آدم تا 2 یا 3 روز و یا کمتر و یا بیشتر بنا بر جدا نشدن کامل رانپوش نزد کالبد جسمانیش حاظر میشه بنا بر همین نظریه قدیمیان عقیده داشتند شخصی که مرد آینه های اتاق رو بپوشنید به دلیل اینکه روح آدمی وقتی در این آینه ها وارد بشه باعث سردرگمی و گیجی روح میشه... و برای همین باید چند روز اول برای مرده بر سر قبرش قرآن خوند..
[/]

[="Indigo"]سلام ...

مرسی از توضیحاتی که دادید...

عقل فعال;513766 نوشت:
طبقه ای که روان آدمی پس از مفارقت بدن به آنجا منتقل میشود متداخل در جهان ماست و بنا بر ارتعاش لطیف تری که دارد قابل رویت نیست برای انسان ها...

یعنی عالم برزخ تو همین دنیاست و ما نمیتونیم درکش کنیم ...هوم ؟

چون تو یه تاپیک دیگه خوندم ... ما همین الانشم داریم کفاره ی گناهامونو پس میدیم اما بعد از مرگ به دلیل کنار رفتن پرده هاست که میتونیم حس کنیم...

منظورتون اینه ؟

عقل فعال;513766 نوشت:
بعد از مرگ روان آدمی شروع به تکامل میکند...
___

این تکامل یعنی چی ... ؟؟

عقل فعال;513766 نوشت:
روح آدم تا 2 یا 3 روز و یا کمتر و یا بیشتر بنا بر جدا نشدن کامل رانپوش نزد کالبد جسمانیش حاظر میشه

خب ...

فشار قبر و سوالای نکیر و منکر چی ... ؟؟

این که میگن نماز یه طرف مرده است و روزه یه طرف و صبر هم یه طرف چی ... ؟؟

این اتفاق ها کی میفتن ... اینو میخوم بدونم ...

طبق گفته ی شما ...

عقل فعال;513766 نوشت:
در گذارشاتی روان آدمی پس از مفارقت از بدن توسط یک تونل به عالم مورد نظر انتقال پیدا میکند

این یعنی بلافاصله بعد مرگ یا وقتی که روانپوش کامل از جسم جدا بشه ... ؟

گیج شدم :Gig:[/]

[="Indigo"]چرا میگن زمانی که یه مرده رو میخوان دفن کنن ....

چند بار بزارن زمین و بعد دفن کنن تا اماده بشه برای سوالهای نکیر و منکر ... ؟؟ شاید یه مرده هیچ وقت دفن نشه ...

مگه شما نمیگید ...

بلافاصله بعد مرگ ادم وارد عالم قبر میشه ... ؟ با این حساب این قبری که ما مرده رو توش دفن میکنیم ... فقط یه فضای خاکی و بی ارزشه ...

اینجوری تربت دفن کردن و جردتین و اینا هم هیچ... این مستحبات همه دود میشه میره هوا ...

این تاپیک و بخونین ...

کارشناس محترم از قبری که ما میبیینم صحبت میکنن ...

[h=1]درست است كه انسان مرده تا 72 ساعت گوشهايش ميشنود[/h]
پس چطور میگن کسی که به دار اویخته شده هم عذاب قبر داره ؟ هوم ؟[/]

و اینکه سوال دیگه : مراحل مرگ برای سادات و غیر سادات فرق دارد؟ و یا عذاب و... نکیر و منکر و یا ... من شنیدم نسل فاطمه (س) از عذاب در امانن و.... دیگه هیچ نمیدونم شرمنده

[="DarkOrchid"]

SH!SH-GoOoSHe*;513779 نوشت:
یعنی عالم برزخ تو همین دنیاست و ما نمیتونیم درکش کنیم ...هوم ؟

تمامی طبقات عظیم روحی متداخل در جهان ما هستند و به دلیل لطیف بودن طبقات قابل رویت نیستند..
SH!SH-GoOoSHe*;513779 نوشت:
این تکامل یعنی چی ... ؟؟

همانطور که این تکامل عقلی و روحی و معنوی در انسان در این دنیا وجود دارد در آن دنیا هم وجود دارد...
SH!SH-GoOoSHe*;513779 نوشت:
فشار قبر و سوالای نکیر و منکر چی ... ؟؟

فشار قبر به این معنی نیست که قبر بر روی جسم آدم فشار بیاره مثلا شخصی که شخصی رو با تفنگ کشته این صدای تفنگ و تصویر کشتن فرد در قوه خیال روح شخص نقش میبنده و عذاب میکشه یعنی هی تصور کشتن شخصی رو میکنه و عذاب میکشه... و سوالات نکیر و منکر هم پس از مقارقت روح از بدن و انتقالش به عالم برزخ مورد سوال قرار میگیره
SH!SH-GoOoSHe*;513779 نوشت:
این یعنی بلافاصله بعد مرگ یا وقتی که روانپوش کامل از جسم جدا بشه ... ؟

روان آدمی وقتی از کالبد جسمانی در اثر مرگ جدا شده این مرحله انتقال رو طی میکنه و بدلیل کامل جدا نشدنه روانپوش از کالبد جسمانی در روز های اول وابستگی زیادی به کالبد جسمانی داره به همین دلیل حضورش بیشتره..
فردی هم که توی این دنیا وابستگی های بسیاری داره وقتی روح از بدنش جدا شد روح لطیف هستش دیگه پس باید انتقال پیدا کنه به عالمی که لطافتش مناسب با روح شخص هست....و چون این تعلقات زیاده روح با عالم دنیا و مادی برمیگرده که لطافت مناسب روح رو نداره و اینجاست که عذاب میکشه چون این دنیا مناسب روح نیست برای همین هست توی اسلام بسیار به وابستگی نداشتن و زهد سفارش میکنه...به قول بزرگی شرط انتقال نداشتن وابستگیست
...
[/]

[="DarkOrchid"]

*"عطر سیب"*;513787 نوشت:
و اینکه سوال دیگه : مراحل مرگ برای سادات و غیر سادات فرق دارد؟ و یا عذاب و... نکیر و منکر و یا ... من شنیدم نسل فاطمه (س) از عذاب در امانن و.... دیگه هیچ نمیدونم شرمنده

شخصی جناب مرحوم آخوند کاشی را خواب دید ...
از ایشون در خواب سوال کردند مقام شما بالاتر بود یا آن عالم که از رفیقان شما بود ؟
ایشون فرمودند : رفیق من مقام رفیع تری داشتند به خاطری اینکه ایشون بار عیال و زن بچه را کشیده بودند که من نکشیده بودم( ایشون مجرد زندگی کردند ) و دوم اینکه رفیق ما سید بود و ما سید نبویدم....
[/]

[="Indigo"]

عقل فعال;513789 نوشت:
همانطور که این تکامل عقلی و روحی و معنوی در انسان در این دنیا وجود دارد در آن دنیا هم وجود دارد...

تکامل رو تعریف میکنید ... ؟

تکامل عقلی ... روحی و معنوی رو ؟

چطور کسی که میمیره قراره تکامل پیدا کنه ؟

عقل فعال;513789 نوشت:
فشار قبر به این معنی نیست که قبر بر روی جسم آدم فشار بیاره مثلا شخصی که شخصی رو با تفنگ کشته این صدای تفنگ و تصویر کشتن فرد در قوه خیال روح شخص نقش میبنده و عذاب میکشه یعنی هی تصور کشتن شخصی رو میکنه و عذاب میکشه...

درست ...

عقل فعال;513789 نوشت:
سوالات نکیر و منکر هم پس از مقارقت روح از بدن و انتقالش به عالم برزخ مورد سوال قرار میگیره

عقل فعال;513789 نوشت:
روان آدمی وقتی از کالبد جسمانی در اثر مرگ جدا شده این مرحله انتقال رو طی میکنه و بدلیل کامل جدا نشدنه روانپوش از کالبد جسمانی در روز های اول وابستگی زیادی به کالبد جسمانی داره به همین دلیل حضورش بیشتره..

نمیفهمم ...

این حضور ارتباطی با سوالات نکیر و منکر و حضور معصومینمون داره..؟

شما میفرمایید

عقل فعال;513766 نوشت:
روان آدمی پس از مفارقت از بدن توسط یک تونل به عالم مورد نظر انتقال پیدا میکند

عقل فعال;513789 نوشت:
سوالات نکیر و منکر هم پس از مقارقت روح از بدن و انتقالش به عالم برزخ مورد سوال قرار میگیره

واین مفارقت زمانیه که :

همون روانپوش که نمیدونم چیه از کالبد جدابشه ... درست ؟ یا به عبارتی وابستگی نباشه و روح کنار کالبدش حضور پیدا نکنه ؟ هوم ؟

پس با این حساب تا زمانی که جدا نشه و مفارقت نکنه نباید نکیر و منکری باشه ...

عقل فعال;513789 نوشت:
سوالات نکیر و منکر هم پس از مقارقت روح از بدن و انتقالش به عالم برزخ مورد سوال قرار میگیره

یعنی شاید چندین روز یا چندین ماه بعد مرگ ..![/]

[="Indigo"]میشه یه کارشناس لطف کنه و بیاد جواب سوالای منو بده ؟؟؟؟:vamonde:[/]

http://www.askdin.com/thread29158.html
جمع بندی
سوال : جزئيات مراحل مرگ

مي خواستم بدانم بعد از مرگ دقيقا چه اتفاقاتي براي فرد رخ مي دهد.
اصلا خود مرگ چيست و چطور فرد مي فهمد كه مرده؟ و بعد چه اتفاقاتي رخ مي دهد .... نهايتا تا قيامت.

پاسخ :

پاسخ : با سلام وآرزوی قبولی عبادات شما در این ایام پر برکت .
در ابتدا درباره چیستیمرگ باید اشاره شود : بر اساس آن چه از مجموع آموزه های دینی وفلسفی وعرفانی بدست می آید مرگ یک انهدام وفنا ونابودی نیست بلکه انتقال از یک نشئه به نشئه دیگر وتبدیل آفرینش انسان است به همین جهت زندگی انسان با مرگ پایان نمی یابد بلکه تنها نشئه او تغییر می کند.(1) حال در باره فرایند سیر انسان بعد از مرگ باید گفت :

از وقتی که انسان از دنیا می رود تا هنگام برپا شدن قیامت، روح او در عالمی به سر می برد که به آن، عالم برزخ گفته می شود. از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: برزخ چیست؟ فرمود: قبر است از زمان مردن تا قیامت.
در عالم برزخ، حوادث زیادی اتفاق می افتد که در برخی از آیات قرآن از جمله آیات 99 و 100 سوره مؤمنون و در روایات فراوانی، بدان حوادث اشاره شده است; به عنوان نمونه به برخی از حوادثی که شب اوّل قبر اتفاق می افتد، اشاره می شود:
1. پرسش در قبر
از مضمون روایت امام سجاد(علیه السلام) استفاده می شود : وقتی انسان را در قبر می گذارند، دو فرشته از فرشته های الهی به سراغ او می آیند . از اصول عقاید، یعنی توحید، نبوت و امامت و اینکه از چه پیشوایانی پیروی می کرده و از چگونگی مصرف کردن عمر در راه های مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آن ها می پرسند. چنانچه از مؤمنان راستین باشد، به خوبی از عهده جواب بر می آید و مشمول رحمت و عنایات حق می شود .اگر از مؤمنان نباشد، در پاسخ سؤالات، عاجز می ماند و مشمول عذاب دردناک برزخی می شود.(2)
2. حضور ائمه(علیهم السلام)
وقتی مؤمن بمیرد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) همراه با ملائکه مقرب می آیند. اگر مؤمن توانست جواب نکیر و منکر را بدهد، آن ها به نفع او شهادت می دهند. اگر نتوانست جواب بدهد (زبانش بند آمد) پیامبر به امر خدا شهادت می دهد که این مؤمن، زبانش از ترس بند آمده ; وگرنه به آنچه شما می پرسید، معتقد است.حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) نیز فرمایش حضرت رسول را تأیید می کنند.(3)
3. تجسم اعمال
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «وقتی مؤمن داخل قبر شود، (با توجه به تجسم اعمال) نماز در سمت راست و زکات در سمت چپ او قرار می گیرد . نیکوکاری هایش بالای سر او سایه می افکنند . «صبر» در قسمتی دیگر قرار می گیرد. وقتی دو فرشته برای پرسش می آیند، «صبر» به نماز و روزه می گوید: از صاحبتان دفاع کنید وگرنه من آماده دفاع هستم».(4)
4. فشار قبر
آن گونه که از برخی احادیث استفاده می شود، فشار قبر برای همه هست; البته در برخی، کیفر اعمال محسوب می شود و برای بعضی، ملایم تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی هاست.
امام صادق(علیه السلام) از رسول اکرم نقل فرمود: «ضَغطَةُ القَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ کَفّارَةٌ لِما کان مِنْهُ من تَضْییع النِّعَم; فشار قبر برای مؤمن، کفاره نعمت هایی است که ضایع کرده است».(5)
5. وحشت شب اوّل قبر
در مورد هول و هراس قبر، در روایتی حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «برای کسی که آمرزیده نشود، بعد از مرگ، از خود «مرگ» رخدادهایی سخت تر است. از قبر، و تنگی و تاریکی آن بر حذر باشید.قبر هر روز می گوید: من خانه غربتم. من خانه وحشتم. من خانه کِرْم هستم . قبر (برای مؤمنان) باغی از باغ های بهشت، و (برای گناهکاران) گودالی از گودال های آتش است. زندگی و معیشت سختی که خدا دشمنان خودش را از آن ترسانده، عذاب قبر است».(6) پس جای ترس و نگرانی جدی وجود دارد ،ولی در عین حال در خوف و امید باید قرار داشت .از فضل و رحمت خدا نباید امید نشد .به توجه و شفاعت ائمه امیدوار بود و با توبه و عمل صالح باید در مسیر حرکت نمود .
محبت اهلبیت در همه عوالم به داد انسان خواهد رسید .(7)
هنگام سؤال نکیر و منکر از سوی حضرات معصوم(ع) کمک‌هایی نصیب انسان می‌شود . آدمی از توجه حضرات به نحوی بهره می‌گردد.این اثر محبت است، ولی باید سعی شود که محبت همراه با معرفت و عمل باشد ،چون در برخی روایات بر عنصر عمل بسیار تاکید شده ، در کلام نورانی امام باقر علیه السلام آمده :
«یا جابر! بلغ شیعتى عنى السلام و اعلمهم انه لا قرابه بیننا و بین الله عزوجل و لا یتقرب الیه الابالطاعه یا جابر من اطاع الله و احبنا فهو ولینا و من عصى الله لم ینفعه حبنا؛(8)
اى جابر! از طرف من به شیعیان سلام برسان .به آن ها اعلام کن که هیچ قرابت وخویشاوندى بین ما و خدا نیست . فقط با طاعت و بندگى به درگاه الهى تقرب جسته مى‏شود. اى جابر! هرکس اطاعت خدا را کند و - همراه آن - به ما محبت ورزد ، دوست و محب ما مى‏باشد .هرکس معصیت خدا را کند ،دوستی ما برایش سودمند نمى‏باشد».
بنابراین اولین شرط دوستی اهل بیت(ع) اطاعت حق تعالى و پرهیز از گناه مى‏باشد. ممکن است درجه پایین محبت ( میل باطنى و رغبت درونى) را داشته باشد؛ ولى عملاً اهل معصیت هم باشد، چنین دوستى خیلى سود بخش نیست.
معصیت‏هاى اتفاقى که بعدش توبه باشد - باعث نمى‏شود که دوستی اهل بیت(ع) سودى نبخشد.بنابراین این محبت اهل بیت (ع) باید در عمل نمودار شود.
یکی از راه های دوستى اهل‏بیت ،معرفت به آنان است، زیرا در سایه معرفت است که به کمالات و ویژگى‏هاى آنان آگاه مى‏گردیم . آگاهی و معرفت ،شیفتگى و محبت نسبت به اهل بیت(ع) را در پى دارد.یکی از آثار و علایم شیفتگی و محبت به اهل بیت علیهم السلام، ابراز حزن و اندوه هنگام غم و مصیبت آنان و اظهار شادی و خوشحالی در ولادت ها و اعیاد مربوط به آنان است .
نکته مهمی که در شیوه ابراز شادی و عزاداری باید رعایت شود، این است که مجالس و شیوه های به گرفته شده، باید با" فرهنگ و آموزه هایی" که آنان با قول و عمل خویش تبیین نموده اند ،هماهنگ باشد، به گونه ای که اگر حضرات ائمه علیهم السلام در مجلس حضور داشتند ، اجازه انجام آن کارها را می دادند.
قطعا هر کار و هر شیوه عزاداری یا برگزاری جشنی که جنبه تنفر آمیز داشته باشد و سبب رویگردانی مردم و اندیشمندان به دین و مذهب یا سست شدن عقاید و علاقه مردم به ائمه(ع) گردد، حرام است .
حضرت على علیه السلام مى‏فرمایند: «انا مع رسول الله(ص)و معى عترتى على الحوض، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعلمنا... ؛(8). با رسول الله در حالى که عترت با من هستند بر حوض [کوثر ]اشراف داریم. پس هر کس ما را مى‏خواهد، هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند...».

پی نوشت ها:
1. نتایج کلامی حکمت صدرایی و ص227
2. محمد باقر مجلسی بحار الانوار،نشر دار احیاء التراث العربی،بیروت 1403 ق ، ج 6، ص 223، حدیث 24،
3. .همان، ص 229، ح 32 .
4. همان، ص 230، ح 35 .
5. همان .
6. همان، ص 218، ح 13.
7. همان،ص 223،
8. ری شهری، میزان الحکمه، نشر دار الحدیث، قم ، ج 2 ،ص 238، ح 3211.
9. همان، ح 3212.

موضوع قفل شده است