جمع بندی رفتار مردم ظاهربین

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رفتار مردم ظاهربین

سلام.من یه جوونم که تیپمرتب وساده ای دارم
حالا چون ساده است وقتی داخل مغازه ای میشم یابه شرمتی میرم خیلی
رفتارشون بامن فرق داره بااونکسی که لباس های عجیب وغریب ومدل موفش دارن.
انگارکه اونافرشته هستن.
چیکارکنم همین تیپی بمونم؟؟؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

مصطفی93;492563 نوشت:
سلام.من یه جوونم که تیپمرتب وساده ای دارم
حالا چون ساده است وقتی داخل مغازه ای میشم یابه شرمتی میرم خیلی
رفتارشون بامن فرق داره بااونکسی که لباس های عجیب وغریب ومدل موفش دارن.
انگارکه اونافرشته هستن.
چیکارکنم همین تیپی بمونم؟؟؟

بسمه تعالی
با سلام و تقدیم تحیت
طبعا افراد دارای دیدگاه و سلایق متفاوتی هستند و مبتنی بر طرز تفکر و احساس خود رفتارشان را تنظیم می کنند. بنابراین نه قرار است همه سلائق و برداشتها مانند هم باشد و نه قرار است یک سلیقه را همه افراد بدون استثناء تایید کنند.
آنچه که مهم است این است که پشت رفتار ما و از جمله طرز پوشش، منطق خاصی وجود داشته باشد که باعث انتخاب آگاهانه ما باشد.
در صورتی که ما بواسطه منطق قوی، حرمت خود(عزت نفس) و اعتماد به نفس کافی از تایید درونی برخوردار باشیم، آنگاه کمتر خود را محتاج تایید بیرونی می دانیم...
به هر حال این شما هستید که حق انتخاب دارید، انتخاب خود را بر مبنای خواست درونی و باورهایتان تنظیم کنید و نه قضاوت دیگران

در پناه خدای متعال موفق باشید

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام
هميشه نبايد تيپ دهه شصت بزنيم،مي تونيم به حدي كه تبرج نباشه از آرايش در لباس استفاده كنيم،و در عين حال مذهبي هم باشيم.
مقاله زير شايد كمكي باشد به شما.
[SPOILER]
منبع:سايت هفته نامه 9 دي
تطورات زیبایی شناسانه نوحزب اللهی ها

حجت الاسلام دکتر علی جعفری

«حزب‌اللهي‌ها» در بروز و ظهور متأخر خود، از اوايل دهه هشتاد به اين سو، در پهنه‌هاي فرهنگي كلان‌شهرها و خصوصاً در جغرافياي فرهنگي تهران نوعي «شيك‌گرايي‌» عمومي را در منش رفتاري و بيش از آن در كنش مصرفي خود نشان مي‌دهند. تطورات زيبايي‌شناسانه حزب‌اللهي‌ها در گرايش به آداب و كالاهاي شيك در بخش‌هايي از بدنه‌هاي آنها در حدّ نگرش مثبت به شيك‌رفتاران و شيك‌مصرفان و در بدنه‌هاي متأخرتر به شيك حزب‌اللهي‌گري قطعي رسيده است. بدين ترتيب كه اكنون و در اوايل دهه 90 با صورتبندي‌هاي نويني از رمزگان‌هاي منشي و كنشي حزب‌اللهي مواجهيم. «شيك نوحزب‌اللهي‌گري» يك گفتمان نشانه‌شناختي جديد است كه درعين حفظ نظام معنايي هويت حزب‌اللهي، رمزگان‌هاي بغايت جديد و جذابي را ناظر به انواع دانه درشتي از نقش‌هاي اجتماعي توليد مي‌كند.
«شيك حزب‌اللهي‌‌گري» البته فقط مسأله‌اي «درون حزب‌اللهي» نيست، بلكه به همان اندازه وچه بسا بيش از آن يكي از شاخص‌هاي پيش‌روندگي و سرزندگي فراگفتمان اجتماعي حزب‌الله ايران معاصر در مقايسه با ساير گفتمان‌ها يا فراگفتمان‌هاي رقيب است. بررسي تحولات دهه 90 نشان مي‌دهد كه بدنه‌هاي جمعيتي حزب‌اللهي به لحاظ بهبود و ارتقاء نظام‌هاي بيان و ارائه خود در مقايسه با بدنه‌هاي جمعيتي ديگر پوياتر و سريعتر نشان مي‌دهند. اگرچه سرعت بيشتر نوحزب‌اللهي‌ها در ترميم برخي محدوديت‌هاي سنتي در ساحت‌هاي بيشتر زباني و كمتر معنايي به معني رسيدن آنها به موقعيت نسبتاً برتر در برابر جريان‌هاي گفتماني ديگر از جمله جريان روشنفكري نيست اما اين واقعيت مي‌تواند چشم‌انداز متفاوتي را از آرايش قشربندي اجتماعي و بالاخص فرهنگي ايران در اواخر دهه 90 و اوايل دهة پسا90 ايران نشان دهد.
«شيك گرايي حزب‌اللهي» درعين حال كه از مبدأ و مأواي نوعي گفتمان زيبايي‌شناسانه برخاسته است و مثابه همة تطورات نشانه‌شناسانه بيم انحراف تدريجي اش از «فحوا» و «معناي» زندگي حزب‌اللهي مي‌رود، امّا علي‌رغم عمر حداقل يك دهه‌اي‌اش، نشانه قابل توجهي از افول معنا و محتواي فرهنگي حزب‌الله نشان نداده است. اتفاقاً به موازات ازدياد و تكثير «شيك‌ حزب‌اللهي‌ها»، وجوه اصيل‌تر و متعهدانه‌تري از مبادي و غايات حزب‌الله مطرح و تثبيت شده است. «شيك حزب‌اللهي‌‌گري» نه تنها در ساحت«هويت معنايي» بلكه حتي در ساحت «ماهيت نشانه‌اي» نيز از هيچ‌يك از نمادهاي سنتي حزب‌الله عبور نكرده است. در شيك حزب‌اللهي‌گري پسرانه و مردانه، «محاسن اسلامي» و در شيك حزب‌اللهي‌گري دخترانه و زنانه «حجاب برتر» (چادر) همچنان دال مركزي است. مي‌توان گفت كه «شيك حزب‌اللهي‌‌گري» گفتماني بيشتر آرايشي است تا پيرايشي؛ لذا به دنبال همنشين‌ كردن عناصر زيبايي‌شناختي جديد با نشانه‌هاي قبلي است تا زدودن ميراث نشانه‌شناختي سابق. به همين جهت است كه رمزگان‌هاي نوحزب‌اللهي‌ شيك‌گرا علي‌رغم فاصله گرفتن از رمزگان‌هاي حزب‌اللهي سنتي امّا هرگز به رمزگان‌هاي غير حزب‌اللهي شبيه نشده است. اينگونه در پروسه عمومي شيك حزب‌اللهي‌گري، گرته‌برداري از ديگر الگوها و تيپ‌هاي رفتاري و اجتماعي، واجد كمترين سهم بوده است و در عوض بار اصلي توليد فرهنگي به دوش عناصر خلّاق و نوآور حزب‌اللهي گذاشته شده است.
4) يكي از نقاط رهايي نوحزب‌اللهي‌گري دهة هشتادي ايران از حزب‌اللهي‌گري پيش از آن، تكثير چشم‌گير حزب‌اللهي‌هاي نوآور و مولّد فرهنگي است. بدنه‌هاي جمعيتي حزب‌اللهي در هر اندازه و نوعي از كانون‌هاي فرهنگي كه در حاشيه برخي مساجد شكل گرفته‌اند تا نواحي بسيج شهري و از هيأت‌هاي عاشورايي كوچك گرفته تا برخي ابرهيأت‌هاي مركز استاني، متأثر از تكاپوهاي مؤثر و مولد افراد و گروه‌هايي از ايده‌پردازان، نوآوران و خلاقان فرهنگي هستند. حضور متراكم عناصر و گروه‌هاي نوآور و هم‌افزايي‌هاي ناشي از تعاملات مستمر ايشان در حوزه عمومي حزب‌اللهي، هم نشاط و سرزندگي عمومي كانون‌هاي تمركز و تجمع ايشان را بالا برده و هم تأثيرات جالب و چشم‌نوازي در ارتقاء برخي از نوآوران در حدّ «تيپ‌هاي فرهنگي» به بلوغ رسيده حزب‌اللهي داشته است. اين تيپ‌هاي كاملاً جديد كه ديگر براي قريب به اتفاق حزب‌اللهي‌ها شناخته شده و براي تعداد قابل توجهي از آنها به الگوهاي زيبايي‌شناختي قابل تمسك تبديل شده‌اند، در حقيقت اولين مابه‌ازاهاي اجتماعي «شيك حزب‌اللهي‌‌ها» محسوب مي‌شوند. براي مثال مي‌توان تيپ «وحيد يامين‌پور» را استعاره‌اي از نوحزب‌اللهي تلويزيوني، تيپ «حامد زماني» را استعاره‌اي از خوانندگي نوحزب‌اللهي و تيپ «برقعي» را استفاده‌اي از شاعرانگي نوحزب‌اللهي و «شهيداحمدي‌ روشن» را استعاره از دانشمندي نوحزب‌اللهي دانست. ارتقاء عيار زيبايي‌شناختي جريان اجتماعي حزب‌الله ايران، در كنار توسعه نشاط و سرزندگي عمومي حزب‌اللهي‌ها، كمترين كاركرد تولد تيپ‌هاي استعاري از اين دست است. از طرف ديگر خوانش «شيك – تيپ‌ها»ي مذكور به مثابه الگوهاي موفق يا شبه موفقي از «بچه حزب‌اللهي‌ها»يي كه در ساحاتي از فعاليت و نقش‌هاي اجتماعي برجسته حضور معني‌دار و فعال يافته‌اند بهترين زمينه را براي تقويت انگيزه حزب‌اللهي‌هاي علاقمند به فعاليت در چارچوب‌ها و نقش‌هاي مذكور فراهم مي‌كند. بديهي است كه هيچ عاملي به اندازه تولد و درخشش الگوهاي در دسترس و معتبر نمي‌تواند در راستاي جهش انگيزه‌هاي نوحزب‌اللهي‌ها و تحرك آنها براي در اختيار گرفتن ظرفيت‌هاي بيش‌تري از جايگاه‌ها و نقش‌هاي اجتماعي جامعه مؤثر افتد. خالي بودن ويترين حزب‌اللهي‌ها از «شيك – تيپ‌»ها يكي از موانع اصلي تطورات اجتماعي حزب‌الله ايران به شمار مي‌آيد كه به نظر مي‌رسد به مرور درحال رفع شدن است.
«شيك حزب‌اللهي‌‌گري»كه پيش از اين فقط در چارچوب يك تيپ خاص و آن هم «جنتلمنيزم رسمي كت و شلواري» قابل دسترس بود اينك مابه‌ازاءهاي رمزگاني بسيار بيشتر و متنوع‌تري يافته است. تا اوايل دهه هشتاد تنها فرصت حزب‌اللهي‌ها براي شيك بودن، تمسك به تيپ‌هاي اداري و رسمي بود. اوج شيك‌گرايي يك پسر حزب‌اللهي دهه‌ هفتادي در موقعيت داماد شدن وي رخ مي‌داد، آنجا كه مي‌بايست در قالب يك رمزگان سنتي شيك ظاهر شود. حال اگر تمايل براي استمرار تيپ دامادي خود داشت شيك مي‌ماند و اگر عطاي محدوديت‌هاي رفتاري و منشي اين تيپ را به لقاء مزيت‌هاي شيك مأب آن مي‌بخشيد تمام راه‌هاي پيش‌رويش به سوي شيك‌گرايي بسته مي‌ماند. در اين شرايط باقي ماندن در قالب چند تيپ سنتي حزب‌اللهي كه از دهه 60 به يادگار مانده بود تنها امكان انتخاب ديگر او بود. تيپ‌هاي سنتي حزب‌اللهي از قبيل «پيراهن ساده روي شلوار» كه بعضاً با «كاپشن معروف جبهه‌اي» ست مي‌شد ديگر در چارچوب شيك‌گرايي ارزيابي نمي شدند ، لذا شيك‌گرايي حداقلي حزب اللهي در حدّ همان جنتلمنيزم مذهبي كت و شلواري باقي ماند. تنها تجربة دهة هفتادي كه تلاش كرد نوعي شيك‌گرايي غير كت‌وشلواري را دست و پا كند، حركت برخي عناصر دانشگاهي يا دولتي به سوي بازتوليد نوعي «كت – كاپشن سبك بهاره –پاييزي» بود كه يك نوع آن به «تيپ – كاپشن» احمدي‌نژادي موسوم شد. هرچند كه اين زيبايي‌شناسي متمايز نيز باز در چارچوب فعالين اداري و مديران دولتي حزب‌اللهي محدود ماند. بدين ترتيب در دوران دهه‌ي 60 و 70 علي‌رغم حضور نسبتاً مؤثر بدنه‌هاي حزب‌اللهي در نقش‌هاي مختلف اجتماعي، امّا تيپ همه آنها به يك شكل و از يك نوع و عمدتاً متأثر از تيپ‌ پيراهن روشن روي شلوار به ضميمه كاپشن جبهه‌اي معروف بود. چنانچه نمي‌شد بين تيپ تلويزيوني آويني با تيپ شاعري سيدحسن حسيني و قيصر امين‌پور، با تيپ سينمايي رسول ملاقلي‌پور، با تيپ وزارتي احمد توكلي، با تيپ مداحي حاج منصور ارضي، با تيپ سپاهي رحيم صفوي و ... تفاوت قابل ملاحظه‌اي مشاهده كرد.
شيك‌گرايي نحله‌اي كاربردي از زيبايي‌شناسي بدن و رفتار است كه در ميانه رمزگان‌هاي رفتاري و پوششي بسيط از يك طرف و رمزگان‌هاي تجملي و تبرّجي افراطي از طرف ديگر قرار مي‌گيرد. در شيك‌گرايي به واسطه به رسميت شناخته شدن دوره‌هاي زماني براي ايجاد تغيير و تحول در تناسبات زيبايي‌شناختي، نوعي مدگرايي ميانه‌رو مستتر است. «مدگرايي شيك» درعين حال كه از زيبايي‌شناسي‌هاي در تاريخ مانده فارغ از مد فاصله مي‌گيرد ولي مرزهاي روشني نيز با مدگرايي غليظ تبرّج و تفاخر پيدا مي كند. «شيك‌گرايي» نه از جنس زيبايي‌شناسي‌هاي موزه‌اي ايستا و نه از جنس زيبايي‌شناسي‌هاي برج عاج‌نشين اشراف‌زده و نه از جنس زيبايي‌شناسي‌هاي رقيق غيرچشمگير است. بدين ترتيب در شيك‌گرايي با نوعي زيباشناسي مردمي پوياي كاربردي مواجهيم كه تلاش دارد با حداقل مؤونه‌هاي مادي و سبكباري مصرفي، رضايت زيبايي‌شناختي همه جانبه‌اي را در كاربران خود تأمين كند.
تولد بيمار شيك‌گرايي در ايران معاصر و همنشين شدن آن با انواعي از تجمل‌گرايي اشرافي، تفاخر روشنفكري و تبرّجات هنرمندي، اجازه نداد تا از مزيت‌هاي راستين آن در راستاي تقويت جلوه و جمال اجتماعي اصيل ايران استفاده شود. بديهي است كه قرار گرفتن لوگوي شيك‌گرايي بر فراز گفتمان‌هاي بيماري از ايندست، بدنه‌هاي اصيل و اهل دقت اجتماعي را در كاربست آن دچار محافظه‌كاري و احتياط كند. اينگونه بود كه جريان تطورات اجتماعي حزب‌اللهي‌هاي ايران تا سال‌هاي سال در اجتناب از شيك‌گرايي شكل گرفت و علي‌رغم اقتدار معنايي هماره حزب‌الله در ايران پساانقلابي، اما در جلوه و جمال زيبايي‌شناسانه آن هميشه نوعي عقب‌افتادگي و درماندگي به نظر مي‌رسيد. پديده فاخر «شيك نوحزب‌اللهي‌ ايران»، با عبور هوشمندانه خود از بسياري سنت‌هاي ديرين امّا بيمار شيك‌گرايي ايراني از جمله «سنت متجمل سرمايه‌دارانه»، «متفاخر روشنفكرانه» و «متبرج هنرمندانه»، نه تنها صورتبندي جديدي را از شيك‌گرايي متناسب با آرمان و هويت خود ارائه كرد، بلكه بيش از آن راه را براي تحوّل در نظام نشانه‌شناختي فرهنگ عمومي ايرانيان به سوي انواعي از زيبايي‌شناسي‌هايي بومي و بهنجار گشود. بي‌ترديد مي‌توان نوحزب‌اللهي‌ها را در سرليست بنيان‌گذاران زيبايي‌شناسي اجتماعي اصيل و نوين ايران پساانقلابي جاي داد.
[/SPOILER][/]

[="Indigo"]

مصطفی93;492563 نوشت:
رفتارشون بامن فرق داره بااونکسی که لباس های عجیب وغریب ومدل موفش دارن.
انگارکه اونافرشته هستن.

آی گفتی برادر ... دست رو دلم نزار که خونه ...

[SPOILER]طرف تا دیروز چپ و راست دنبالمون بوده که خودشو یه اپسیلون شبیه ما کنه ... بگن بعله شمام خوشتیپی !

حالا که ما رفتیم تو خط حجاب بیا ببین چه کلاسی میزاره ....

اووف دلم میخواد کله این جور ادما رو کفتری بکنم ... دست بگیرم دو طرف گردنشون... گردنو از تو بدن بکشم بیرون ....چه حالی بده :_loool:[/SPOILER]

****

مصطفی93;492563 نوشت:
چیکارکنم همین تیپی بمونم؟؟؟

تو این قضیه من خیلی خبره ام ... بیا که اومدی پیش آدمش...:Nishkhand:

میدونی عقیده ی من اینه هرکسی خودش میگه چه جوری باهام رفتار کنین ....

ببین باید همیشه سرت بالا باشه جلوی این دسته از ادم ها .... غرورت و سفت بچسبی ها ... دست پایین بگیری درجا سوارت میشن ...

یعنی یه ذره شل بیای باید منتظر نگاه تحقیر آمیز باشی...شک نکن

من دوروز پیش داشتم میرفتم یه جا نهار بگیرم ... دختره که اتفاقا از رفیقای خیلی وقت پیشمم بود اما منو به جا نیاورد :Gig:.... با ارایش انچنانی... زیر چشمی داشت سرتاپامو اسکن میکرد...

همچین یه گوشه چشم اومدم براش و گوشه ی چادرمو شوت کردم سمتش که چشاش درویش شد .... کله ام از اعتماد به نفس چسبیده بود به پشتم ...:Khandidan!:

فقط باید اعتماد به نفس داشته باشی... یه چیزی در حد اعتماد به سقف ها ...

مطمئن باش تا خودت اجازه ندی ... احدی جرات نمیکنه چپ نگات کنه ...

مطمئن باش [/]

[="Navy"]

مصطفی93;492563 نوشت:
چیکارکنم همین تیپی بمونم؟؟؟

سلام. بعضي وقت‌ها ميدونم سخته ولي بايد سعي کني که به رفتار و گفتار ديگران اهمّيّت ندي چون تو کار نامشروعي که انجام نميدي.

مردم رو هيچ وقت نميشه راضي نگه داشت، هرکاري بکني يه عدّه خوششون مياد و يه عدّه بدشون مياد، بايد خالق رو راضي نگه بداري و ديگر هيچ. البته اينو به خودم گوشزد ميکنم.[/]

عجب!
اوّلين باره كه مي بينم شخصي ميگه به خاطر ظاهر مذهبي داشتن مورد تبعيض قرار گرفته!
اون چيزي كه ما داريم مي بينيم مردم براي افرادي كه به قول شما ظاهر عجيب و غريب دارن تبعيض قرار ميدن يا اگه يه نفر يه لباس با آرم خارجي بپوشه، يا مدل مويي داشته و گردن بندي انداخته باشه (حتي گردن بندي مثل نگارفروهر كه ايراني اصل هست) انگ شيطان پرستي و ..!!
ميزنن
شما مطمئن باش تبعيض ها و حرف هاي پشت سر همون شخصي كه لباس عجيب و غريب داره به قول شما، خيلي بيشتر از شماست!
ولي اين افراد به كارشون اعتماد دارن و حرف ديگران اصلاً مهم نيست!
حالا اگه شما به كارتون اعتماد داريد كه نبايد براتون مهم باشه
من خودم يه همكلاسي دارم هر كاري كه بگيد كرده! اما چون ظاهر مذهبي داره همه قبولش دارن و احترام ميذارن
ولي در مورد من و دوستانم چون ظاهر اون رو نداريم، فكري نيست كه نكرده باشن
پس خيالتون راحت باشه از اين جهت!
اعتماد و اعتقاد كه باشه حرف و رفتار مردم هـيچ اثري نداره

Ezio;510122 نوشت:
عجب!...

جسارت نباشه ولي اونطور که از حرفاتون برمياد شما هم مثل اينکه با اين مذهبي ها مشکلاتي داريد؟!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
متاسفانه در حال حاضر در جامعه ما یک دید غیرمثبت نسبت به قشر مذهبی وجود دارد.در واقع تیپ های مذهبی برای خیلی از مردم تیپ های عادی و معمولی محسوب نمی شوند.تیپ عادی و معمول از نظر اکثر مردم همان است که انسان شلوار تنگ و پیراهن کوتاه بپوشد و مقداری از ساعات شبانه روز را به کار کردن بر روی موهایش بگذارند.
البته اسلام مخالف آراستگی نیست.اما آراستگی را نباید لزوماً چیزی دانست که مردم می پندارند.
بنده هم مانند سایر دوستان توصیه می کنم اصل را بر این قرار بدهید که حرف های دیگران در خصوص این موارد برای شما ارزشی پیدا نکند.چون اگر انسان بخواهد با حرف مردم زندگی کند،هر روز یک ایرادی از او می گیرند.امروز از پوشش انسان ایراد می گیرند،فردا از عقایدش و همینطور الی آخر.تا زمانی که انسان مثل خودشان نشود،از او ایراد می گیرند و وقتی هم که انسان مثل خودشان شود،خیلی چیز ها را از دست داده.به خصوص که اهمیت دادن به حرف دیگران باعث خورد شدن اعصاب شما خواهد شد.
لذا اصل را به نظر حقیر بر توجه نکردن به حرف های مردم و توجه به رضایت خالق قرار بدهید.انسان با این مسئله چندین مرتبه در زندگی مواجه می شود.

به نظر حقیر اگر قصد دارید تیپ ظاهری خودتان را تغییر دهید،حداقل الان این کار را انجام ندهید.بگذارید حرف های مردم برایتان بی ارزش بشوند و بعد این کار را انجام بدهید تا علت تغییر تیپتان حرف مردم نباشد،بلکه یا توصیه های دینی باشد،یا شده حتی به خاطر دل خودتان این کار را انجام دهید،نه به خاطر حرف مردم.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بن موسی;510125 نوشت:
متاسفانه در حال حاضر در جامعه ما یک دید غیرمثبت نسبت به قشر مذهبی وجود دارد.در واقع تیپ های مذهبی برای خیلی از مردم تیپ های عادی و معمولی محسوب نمی شوند.تیپ عادی و معمول از نظر اکثر مردم همان است که انسان شلوار تنگ و پیراهن کوتاه بپوشد و مقداری از ساعات شبانه روز را به کار کردن بر روی موهایش بگذارند.

دقيقاً همينطوره، عين واقعيّت.

Hadi99g;510128 نوشت:

دقيقاً همينطوره، عين واقعيّت.

جدي؟
پس من ايران نيستم!
اينجا يه جاي ديگه ست!
گويا در ايران افرادي كه تيپ مذهبي دارن رو كتك مي زنن!
اين جايي كه من هستم (تهران) برعكسه
اصلاً چيزي نيست كه اين دوستمون (صاحب تاپيك) ميگه
با اين حساب، يا من ايران نيستم، يا شما؟!
اصلاً داريم هـمچين چيزي؟!

Hadi99g;510123 نوشت:

جسارت نباشه ولي اونطور که از حرفاتون برمياد شما هم مثل اينکه با اين مذهبي ها مشکلاتي داريد؟!

نه من با هـيچ كس مشكل ندارم
چون همه انسان هستند و با هم برابر
حالا هر عقيده اي ميخوان داشته باشن، مذهبي بودن يا نبودن ربطي به من نداره!
من فقط اون چيزي كه هست رو گفتم

به نام خدا
سلام

اینکه مردمانی نسبت به مذهبیان آلرژی پیدا کرده اند و همین که دوست گرامی فرمودند دید غیر مثبتی به مذهبیان دارند بخاطر وجود افراطیانی بین مذهبیان است.
بنده خودم در یکی از بزرگترین هیئات مذهبی در تهران فعالیت میکردم.طبق سیاست هیئت ما تمامی جوانان خوب منطقه که دیگران به آنها میگویند ارازل را جذب هیئت کردیم زمانی که مسئول هیئت عوض شد باافراطی گری باعث شد نه تنها به اصطلاح ارازل آنجا را ترک کنند بلکه خود مذهبیان نیز فراری شدند.و این باور غلط از مذهبیان در ذهن خیلیها نقش بسته است.اگر خود مذهبیان با افراطیها برخورد کنند مشکلات برطرف میشود.
تقصیر خودمان است قبل از اینکه از رحمت خدا بگوییم از غضب خدا میگوییم.قبل از اینکه از بهشت سخن بگوییم از جهنم سخن میگوییم.به کودک میگوییم اگر اینکار را بکنی خدا تورو دوست ندارد.من کودک وقتی چندبار ببینم هرکاری میکنم خدا دوستم ندارد میگویم این چه خدایی است من هم دوستش ندارم.
وقتی بیاییم به کودک بگوییم اگر فلان کار را بکنی و این کار را نکنی خدا تو را دوست دارد. کودک برای اینکه مورد توجه خدا قرار بگیرد کار خوب را انجام میدهد.
اگر به جای اینکه به جوان غیر مذهبی که سر کوچه ایستاده بگوییم گمشو اینجا واینستا... بیاییم و با او رفیق شویم او را به هیئت های مذهبی دعوت کنیم و......نتیجه اش زیبا تر است. ووووو!

آنوقت دید منفی تبدیل به دید مثبت میشود.

یازهرا:Gol:

خادم ولایت;510144 نوشت:
بخاطر وجود افراطیانی بین مذهبیان است....

موافقم.

البته از يک جهت هم ممکنه حکومت اسلامي روي اين جريان، تأثيرگدار باشه، منظورم اينه که مثلاً بعضي افراد از حکومت، دل خوشي ندارند يا ناراضيند، بعدش ميان اون رو سر مذهب و مذهبيان خالي مي‌کنند.

بعضي ها حتّي وقتي يه نفر مذهبي رو مي‌بينند فوري فکر مي‌کنند که يارو مأمور اطّلاعاته! در حالي که بنده خدا اصلاً نميدونه که اطّلاعات چي هست!

اصن يه وضي!!

Ezio;510131 نوشت:
جدي؟
پس من ايران نيستم!
اينجا يه جاي ديگه ست!
گويا در ايران افرادي كه تيپ مذهبي دارن رو كتك مي زنن!
اين جايي كه من هستم (تهران) برعكسه
اصلاً چيزي نيست كه اين دوستمون (صاحب تاپيك) ميگه
با اين حساب، يا من ايران نيستم، يا شما؟!
اصلاً داريم هـمچين چيزي؟!

ببين اصلاً همين حرفهاي شما از سرتاپاش مي‌باره که شما هم نسبت به مذهبيان ديد مثبتي نداري، ديدت منفيه، «کتک مي زنن، ايران نيستم، ....»

تقصير شما هم نيست دوست عزيز، يه عدّه جرياناتي اتّفاق افتاد که شما حق داريد. من درکتون ميکنم و حق رو به شماها ميدم.

Ezio;510134 نوشت:
نه من با هـيچ كس مشكل ندارم
چون همه انسان هستند و با هم برابر
حالا هر عقيده اي ميخوان داشته باشن، مذهبي بودن يا نبودن ربطي به من نداره!
من فقط اون چيزي كه هست رو گفتم

سلام علیکم،
خیلی انسان شریفی هستید الحمد لله ولی نمی‌دانم چرا همه‌اش باید با شما مخالفت (البته ان شاء الله سازنده) کنم، خلاصه‌اش اینکه به دل نگیرید:

ای برادر تو همه اندیشه‌ای ... مابقی تو استخوان و ریشه ای
گر گل است اندیشه‌ات تو گلشنی ... ور که خار است آن تو هیمه گلخنی
(مولوی)

انسان‌ها از چند نظر عیناً مشابه هم هستند، یکی فطرته، دیگری هم صورته که یعنی بشر بودن (بشر از واژه‌ی بشره می‌آید که یعنی پوست و خلاصه ظاهر):

قَالَتْ لَهُمْ رُ‌سُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ... [ابراهیم، ۱۱]
گفتند برایشان فرستادگان خداوند بر ایشان که هرآینه ا نیستیم مگر بشرهایی (نه انسان‌هایی) مثل شما ولی خداوند منت می‌گذارد بر هر یک از بندگانش که می‌خواهد ...

ما هم به بشر بودن همه احترام می‌گذاریم اما انسان بودن برخی از افراد لایق احترام نیست، اینکه برخی فکر .می‌کنند باید به نظرات همه‌ی افراد احترام گذاشت (چون نظر هر کسی برای خودش محترم است) این دیگر از آن حرفهاست، فکر کنید مثلاً یک پیامبر بخواهد به نظرات یک بت‌پرست احترام بگذارد!؟!
البته روال کار هم انجام بی‌احترامی نیست، بی‌احترامی برای شیطان خاکریز و جبهه درست می‌کند، در عوض باید مخالفت سازنده کرد: امر به معروف و نهی از منکر
دست آخر هم بشر بودن همه قابل احترامه. شیخی بود که به هر مؤمن و کافر فقیری که به درب خانه‌اش می‌آمد تکه نانی غذا می‌داد، به او گفتند به کفار هم می‌دهی؟ پاسخ داد «آنکه نزد خالق به جان ارزد، نزد بوالحسن به نان ارزد».

مصطفی93;492563 نوشت:
سلام.من یه جوونم که تیپمرتب وساده ای دارم
حالا چون ساده است وقتی داخل مغازه ای میشم یابه شرمتی میرم خیلی
رفتارشون بامن فرق داره بااونکسی که لباس های عجیب وغریب ومدل موفش دارن.
انگارکه اونافرشته هستن.
چیکارکنم همین تیپی بمونم؟؟؟

سلام علیکم مؤمن،
دوستان هر چه نظر خوب بوده را دادند، این پست جنبه‌ی تأکیدی دارد! Smile
چیکار کنید که همین تیپی بمونید/ اگر تیپتون تو ذوق نمی‌زنه، تمیز و مرتب و ساده هستید، ساده است فقط به تیپتون افتخار کنید. کسی که به داشته‌اش افتخار کند ملامت‌گران به او راهی نخواهند یافت.
یا علی

owari;510343 نوشت:
سلام علیکم،
خیلی انسان شریفی هستید الحمد لله ولی نمی‌دانم چرا همه‌اش باید با شما مخالفت (البته ان شاء الله سازنده) کنم، خلاصه‌اش اینکه به دل نگیرید:

ای برادر تو همه اندیشه‌ای ... مابقی تو استخوان و ریشه ای
گر گل است اندیشه‌ات تو گلشنی ... ور که خار است آن تو هیمه گلخنی
(مولوی)

انسان‌ها از چند نظر عیناً مشابه هم هستند، یکی فطرته، دیگری هم صورته که یعنی بشر بودن (بشر از واژه‌ی بشره می‌آید که یعنی پوست و خلاصه ظاهر):

قَالَتْ لَهُمْ رُ‌سُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ... [ابراهیم، ۱۱]
گفتند برایشان فرستادگان خداوند بر ایشان که هرآینه ا نیستیم مگر بشرهایی (نه انسان‌هایی) مثل شما ولی خداوند منت می‌گذارد بر هر یک از بندگانش که می‌خواهد ...

ما هم به بشر بودن همه احترام می‌گذاریم اما انسان بودن برخی از افراد لایق احترام نیست، اینکه برخی فکر .می‌کنند باید به نظرات همه‌ی افراد احترام گذاشت (چون نظر هر کسی برای خودش محترم است) این دیگر از آن حرفهاست، فکر کنید مثلاً یک پیامبر بخواهد به نظرات یک بت‌پرست احترام بگذارد!؟!
البته روال کار هم انجام بی‌احترامی نیست، بی‌احترامی برای شیطان خاکریز و جبهه درست می‌کند، در عوض باید مخالفت سازنده کرد: امر به معروف و نهی از منکر
دست آخر هم بشر بودن همه قابل احترامه. شیخی بود که به هر مؤمن و کافر فقیری که به درب خانه‌اش می‌آمد تکه نانی غذا می‌داد، به او گفتند به کفار هم می‌دهی؟ پاسخ داد «آنکه نزد خالق به جان ارزد، نزد بوالحسن به نان ارزد».

همين كه من رو بي شرف و عوضي نمي دونيد،
من از شما تشكر مي كنم
ولي بحث احترام به انسانيّت شد، پس اگر از ديد فردي انسانيّت شما مشكل داشت، و بر خوردي با شما كرد، نبايد ناراحت شويد

خادم ولایت;510144 نوشت:
اینکه مردمانی نسبت به مذهبیان آلرژی پیدا کرده اند و همین که دوست گرامی فرمودند دید غیر مثبتی به مذهبیان دارند بخاطر وجود افراطیانی بین مذهبیان است.
بنده خودم در یکی از بزرگترین هیئات مذهبی در تهران فعالیت میکردم.طبق سیاست هیئت ما تمامی جوانان خوب منطقه که دیگران به آنها میگویند ارازل را جذب هیئت کردیم زمانی که مسئول هیئت عوض شد باافراطی گری باعث شد نه تنها به اصطلاح ارازل آنجا را ترک کنند بلکه خود مذهبیان نیز فراری شدند.و این باور غلط از مذهبیان در ذهن خیلیها نقش بسته است.اگر خود مذهبیان با افراطیها برخورد کنند مشکلات برطرف میشود.

سلام

مذهبیان افراطی که تعداشان هم بسیار زیاد است
به نظر حقیر حداقل دو حالت دارد
یا لا مذهبانی هستند که با نقاب مذهب می خواهند به اهداف شوم و مادی خود برسند
و منافعشان در همین است

یا بی سوادان مذهب هستند که درک درستی از مذهب نمی توانند بدست اورند
و طوطی وار یک سری مسائل را از کتابها خوانده اند و حفظ کرده اند بدون اینکه به
فهم عمیق معارفی که خوانده اند پی ببرند فقط خوانده هایشان را طوطی وار تکرار می کنند

یا لطیف

به نام خدا
سلام

دل ارام;510365 نوشت:
سلام

مذهبیان افراطی که تعداشان هم بسیار زیاد است
به نظر حقیر حداقل دو حالت دارد
یا لا مذهبانی هستند که با نقاب مذهب می خواهند به اهداف شوم و مادی خود برسند
و منافعشان در همین است

یا بی سوادان مذهب هستند که درک درستی از مذهب نمی توانند بدست اورند
و طوطی وار یک سری مسائل را از کتابها خوانده اند و حفظ کرده اند بدون اینکه به
فهم عمیق معارفی که خوانده اند پی ببرند فقط خوانده هایشان را طوطی وار تکرار می کنند

یا لطیف

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

یازهرا:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این تاپیک هر چند ربطی به افراط ندارد،ولی بحث افراط نوعی توجیه شده برای بی دینی و دین گریزی برخی.تقریباً همه افرادی که درباره دین اندیشه کرده اند،به این مسئله برخورد کرده اند:فردی کار نادرستی انجام می دهد و برخی این را به حساب دین می گذارند و می گویند بفرما،ببین دین چیزی بدی است.به چیزی چیزی دستور می دهد و . ...معمولاً در پاسخ به این مسئله گفته می شود ملاک این که دین چه می گوید،عمل افراد عادی نیست.حال قضیه تاثیر افراط بر دین گریزی هم همینطور است.در اینجا چند نکته مهم است:
1-اگر دقت کنید،فردی که مشابه بالا استدلال می کند،به این مسئله تاکید می کنید که ببین فلانی کار بد کرد و فلانی دین دار است،پس دین به بدی توصیه کرده.در اینجا نکته ظریفی وجود دارد و آن هم این است که معیار فرد برای بد بودن عمل دیندار،مشخصاً چیزی غیر از دین است.و گرنه این استدلال را نمی کرد.یعنی فرد برای خودش یکسری گزاره های اخلاقی دارد که آن ها را از دین نگرفته،چون اگر از دین گرفته بود متوجه می شد که عمل دین دار،مطابق آن گزاره اخلاقی دینی نیست.
پس تا اینجا نتیجه می گیریم کسی که چنین استدلالی می کند و افراط را برای دین گریزی موجه می داند،معیار های اخلاقی اش غیردینی است.
2-در یک جامعه سالم از نظر فکری،استدلال غلط بالا را نخواهیم داشت.یعنی یک جامعه که از نظر فکری و عقیدتی و اخلاقی سالم باشد،این را درک می کند که معیار دین چنین افرادی نیستند و لذا با دین فاصله پیدا نخواهد کرد.
3-اختیار در اینجا خیلی مهم است.آیا محال است یک انسان افراطی نزد انسان باشد،ولی انسان دین خود را حفظ کند؟خیر محال نیست.پس در واقع صرف وجود افراطی باعث دین گریزی نیست.بلکه اختیار انسان هم در اینجا نقش دارد.فرض کنید به فرد در قیامت بگویند چرا نماز نخواندی.بگوید فلانی من را از دین گریزان کرد.آیا به او گفته نخواهد شد مگر تو عقل نداشتی و نمی توانستی تدبر کنی و ببینی فلانی عملش غیردینی است؟
یا به او نمی گویند که اصلاً معیار تو چه بود که از دین گریزان شدی؟از کجا معلوم آن فرد دیندار بوده،ولی تو به خاطر معیار های غلطت او را افراطی فرض کرده ای؟

در کل افراطی را می توان یک برچسب دانست که کاربرد های فراوان دارد.چون کسی که از دین به خاطر افراط گریزان می شود،همانطور که گفته شد دو حالت دارد:
1-معیارش دینی باشد.
2-معیارش دینی نباشد.
اگر معیارش دینی باشد دو حالت است:
1-بررسی می کند و می بیند که عمل فرد طبق دین است،پس دیگر جایز نیست به او بگوید افراطی.
2-بررسی می کند و می بیند که عمل فرد طبق دین نیست،در اینصورت گریزان شدنش از دین موجه نیست چون می فهمد که بین رفتار آن فرد و دین فاصله وجود دارد.فقط گریزان شدنش از آن فرد موجه است.
اگر معیارش دینی نباشد،اگر فرد را افراطی دانست،این افراطی دانستنش ارزشی ندارد.چون با ملاک غیردینی آمده.چنین فردی ممکن است به خاطر تشکیل دادن دسته عزاداری به گروهی بگوید افراطی که این هم به واسطه همان معیار های غیردینی است.

حال جماعتی که معیارشان دینی نباشد،مطمئن باشید روزی به واسطه شراب نخوردن به شما خواهند گفت افراطی.روزی به خاطر نماز خواندن به شما خواهند گفت افراطی.همانطور که امروز به خاطر رعایت حجاب به شما می گویند افراطی.این را بنده به شما وعده خواهم داد مگر این که حضرت صاحب الزمان (عج) تا آن موقع ظهور کند (ان شاء الله).
یک نفر هم درباره بی سواد های دینی حرف زد.بی سواد دینی کسی است که در هیچ شاخه فقهی یا کلامی یا فلسفی یا ... تخصصی ندارد و با خواندن یکسری کتب عادی می خواهد درباره هر موضوعی اظهار نظر کند و حتی اولیات منطقی را هم بلد نیست (مثلاً عدم نتیجه گیری را با نتیجه گیری عدم یکی می گیرد).این چیزی بود که استاد و معلمم شهید مرتضی مطهری (ره) به من آموخت.به یاد شهید مرتضی مطهری (ره) که به خاطر همین حرف ها ترور شد.توسط بی سوادان دینی ای به نام گروهک فرقان که برای خودشان جلسات تفسیر قرآن تشکیل می دادند.بدون ذره ای آگاهی از علوم دینی.

خلاصه آن که افراط توجیه بی دینی نمی شود.شاید بشود گفت هیچ چیزی توجیه بی دینی نمی شود.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

[="Tahoma"][="Navy"]

خادم ولایت;510144 نوشت:
به نام خدا
سلام

اینکه مردمانی نسبت به مذهبیان آلرژی پیدا کرده اند و همین که دوست گرامی فرمودند دید غیر مثبتی به مذهبیان دارند بخاطر وجود افراطیانی بین مذهبیان است.
بنده خودم در یکی از بزرگترین هیئات مذهبی در تهران فعالیت میکردم.طبق سیاست هیئت ما تمامی جوانان خوب منطقه که دیگران به آنها میگویند ارازل را جذب هیئت کردیم زمانی که مسئول هیئت عوض شد باافراطی گری باعث شد نه تنها به اصطلاح ارازل آنجا را ترک کنند بلکه خود مذهبیان نیز فراری شدند.و این باور غلط از مذهبیان در ذهن خیلیها نقش بسته است.اگر خود مذهبیان با افراطیها برخورد کنند مشکلات برطرف میشود.
تقصیر خودمان است قبل از اینکه از رحمت خدا بگوییم از غضب خدا میگوییم.قبل از اینکه از بهشت سخن بگوییم از جهنم سخن میگوییم.به کودک میگوییم اگر اینکار را بکنی خدا تورو دوست ندارد.من کودک وقتی چندبار ببینم هرکاری میکنم خدا دوستم ندارد میگویم این چه خدایی است من هم دوستش ندارم.
وقتی بیاییم به کودک بگوییم اگر فلان کار را بکنی و این کار را نکنی خدا تو را دوست دارد. کودک برای اینکه مورد توجه خدا قرار بگیرد کار خوب را انجام میدهد.
اگر به جای اینکه به جوان غیر مذهبی که سر کوچه ایستاده بگوییم گمشو اینجا واینستا... بیاییم و با او رفیق شویم او را به هیئت های مذهبی دعوت کنیم و......نتیجه اش زیبا تر است. ووووو!

آنوقت دید منفی تبدیل به دید مثبت میشود.

یازهرا:Gol:

با شما موافقم
اونقدر از غضب خدا گفتند که رحمت و فضل خدا میشه سراب!!

بعضی از مثلا مذهبیها اینقدر تو جامعه میخوان تافته جدا بافته باشن ، من نمیدونم این زبان فارسی چه اشکالی داره که همه اش عربی سلام و علیک و خداحافظی دارند !!

از اونطرف این فارسی بدبخت اینقدر ضعیفه که انگلیسی با لهجه آمریکایی و فرانسوی هرچند با سختی و دشواری می ارزه!!

این افراط و تفریطا آخرش ما رو ...[/]

به نام خدا
سلام

بن موسی;510645 نوشت:
تا اینجا نتیجه می گیریم کسی که چنین استدلالی می کند و افراط را برای دین گریزی موجه می داند،معیار های اخلاقی اش غیردینی است.

افراطی که بنده عرض کردم افراط ناشی از تعصب بود.زمانی که به جوانی که موهای سیخ است با بدبینی نگاه کنید و با بدبینی برخورد کنید میشود افراط تعصبی در دین.
بن موسی;510645 نوشت:
3-اختیار در اینجا خیلی مهم است.آیا محال است یک انسان افراطی نزد انسان باشد،ولی انسان دین خود را حفظ کند؟خیر محال نیست.پس در واقع صرف وجود افراطی باعث دین گریزی نیست.بلکه اختیار انسان هم در اینجا نقش دارد.فرض کنید به فرد در قیامت بگویند چرا نماز نخواندی.بگوید فلانی من را از دین گریزان کرد.آیا به او گفته نخواهد شد مگر تو عقل نداشتی و نمی توانستی تدبر کنی و ببینی فلانی عملش غیردینی است؟
یا به او نمی گویند که اصلاً معیار تو چه بود که از دین گریزان شدی؟از کجا معلوم آن فرد دیندار بوده،ولی تو به خاطر معیار های غلطت او را افراطی فرض کرده ای؟

در کل افراطی را می توان یک برچسب دانست که کاربرد های فراوان دارد.چون کسی که از دین به خاطر افراط گریزان می شود،همانطور که گفته شد دو حالت دارد:
1-معیارش دینی باشد.
2-معیارش دینی نباشد.
اگر معیارش دینی باشد دو حالت است:
1-بررسی می کند و می بیند که عمل فرد طبق دین است،پس دیگر جایز نیست به او بگوید افراطی.
2-بررسی می کند و می بیند که عمل فرد طبق دین نیست،در اینصورت گریزان شدنش از دین موجه نیست چون می فهمد که بین رفتار آن فرد و دین فاصله وجود دارد.فقط گریزان شدنش از آن فرد موجه است.
اگر معیارش دینی نباشد،اگر فرد را افراطی دانست،این افراطی دانستنش ارزشی ندارد.چون با ملاک غیردینی آمده.چنین فردی ممکن است به خاطر تشکیل دادن دسته عزاداری به گروهی بگوید افراطی که این هم به واسطه همان معیار های غیردینی است.


این سخن شما درست و متین. اما این سخن زمانی کاربرد دارد که فردی که دین گریز میشود سواد دینی داشته باشد.
اما فردی که تازه درحال جذب است و آموزه های دینی را بلد نیست وقتی مسئول یک هیئت با او تعصبی برخورد میکند دیگر طبیق عمل آن مسئول با آمزه های دینی عملا غیر ممکن است و باعث دین گریزی میشود.همانند اسلام هراسی که آمریکا به کمک فرقه ها ضاله و گروه های تروریست در جهان پخش میکند.کسی که آموزه های دینی را بلد نیست و دین گریز میشود عملا نمیتوانید بگویید منطقی برخورد نکرد.زیرا او احساس میکند آموزه ای دینی آن افراد را اینگونه کرده است.

درکل منظور از افراط تعصبی برخورد کردن با موراد است.و زود قضاوت کردن درباره دیگران است.

یازهرا:Gol:

ریحانه النبی;510663 نوشت:

با شما موافقم
اونقدر از غضب خدا گفتند که رحمت و فضل خدا میشه سراب!!

بعضی از مثلا مذهبیها اینقدر تو جامعه میخوان تافته جدا بافته باشن ، من نمیدونم این زبان فارسی چه اشکالی داره که همه اش عربی سلام و علیک و خداحافظی دارند !!

از اونطرف این فارسی بدبخت اینقدر ضعیفه که انگلیسی با لهجه آمریکایی و فرانسوی هرچند با سختی و دشواری می ارزه!!

این افراط و تفریطا آخرش ما رو ...

سلام علیکم مؤمن،
اگرچه با پیام شما موافق باشم ولی مثال سنگینی زدید، احتمالاً نمی‌دانستید که سلام نام خداست، رحمت خدا پیامبر اوست که رحمة للعالمین است و برکات او اهل بیت او هستند علیهم‌السلام أجمعین. گفتن السلام علیکم و رحمة الله و برکاته تحیت بهشتیان در بهشت و مؤمنان در دنیاست، نام مؤمن هم یکی از نامهای خداست، شما اگر احیاناً دوست دارید فقط به زبا مادری تکلم کنید بفرمایید درود و خود را شبیه غیرمؤمنان کنید … ولی جواب سلام را به یاد داشته باشی که واجب است بدهیم

[="Tahoma"][="Navy"]

owari;510669 نوشت:
سلام علیکم مؤمن،
اگرچه با پیام شما موافق باشم ولی مثال سنگینی زدید، احتمالاً نمی‌دانستید که سلام نام خداست، رحمت خدا پیامبر اوست که رحمة للعالمین است و برکات او اهل بیت او هستند علیهم‌السلام أجمعین. گفتن السلام علیکم و رحمة الله و برکاته تحیت بهشتیان در بهشت و مؤمنان در دنیاست، نام مؤمن هم یکی از نامهای خداست، شما اگر احیاناً دوست دارید فقط به زبا مادری تکلم کنید بفرمایید درود و خود را شبیه غیرمؤمنان کنید … ولی جواب سلام را به یاد داشته باشی که واجب است بدهیم

با سلام بر شما :Gol:
شاید باید واضح تر میگفتم تا اینجور تعبیر نشود.

منظور از ابتدا تا انتها بود که با مثال سلام تا خداحافظی مطرح شد. وگرنه در لفظ سلام مشکلی نیست شکر خدا.

افرادی که مورد نظر هست که حتی در صحبت زبان مادری و عامیانه در ادای حروف مانند عرب زبانها تلفظ می کنند.[/]

مصطفی93;492563 نوشت:
سلام.من یه جوونم که تیپمرتب وساده ای دارم
حالا چون ساده است وقتی داخل مغازه ای میشم یابه شرمتی میرم خیلی
رفتارشون بامن فرق داره بااونکسی که لباس های عجیب وغریب ومدل موفش دارن.
انگارکه اونافرشته هستن.
چیکارکنم همین تیپی بمونم؟؟؟

اگر ظاهر تمیز و اراسته دارین و ظاهرتون باعث نمیشه کسی ازتون گریزان بشه اهمیتی به نظر کسی ندین..

---------------------------------------------------------------

این تاپیک رو که می خوندم نظرات جالبی رو دیدم که مصادیق این نظرات رو روزانه شاهد هستم ..

برام عجیب هست وقتی صحبت از حجاب میشه بحث رعایت حقوق دیگران وسط کشیده میشه ولی وقتی به ظاهر استاندارد یه نفر ایرادی وارد میشه همه دم از این میزنن که آه چقدر افراد مذهبی مظلوم واقع شدن.. اگر احترام به چنین چیزی که هر کسی آزاد هست نوع پوشش رو خودش تعیین کنه و همه باید به پوشش و ظاهر افراد مذهبی احترام بذارن و این برای همگی مورد پذیرش هست پس ایراد به نوع پوشش کسی دیگه که مورد پسند شما نیست چه توجیهی داره ؟ ا اگر حقوق افراد جامعه باید رعایت بشه دوست عزیز مذهبی شما هم باید ظاهرت رو جوری درست کنی که حق مردم دیگه ضایع نشه وقتی با شما ارتباطی برقرار میکنن

مورد دوم که برام جالب بود اه و ناله ها و شکایت ها و مظلومیت قشر مذهبی و ساده پوش بود :

رک و صریح نظرمو بگم ، دوست عزیزی که کثیف بودن بدن و بد بو بودن دهان و بدن ، نگه داشتن موهای زائد صورت و بینی و گوش و پشت گردن و کثیف و نامرتب بودن لباس و ظاهر و موی سر رو سادگی میدونید باید بدونید چنین معیارهایی برای مثبت و ساده بودن از طرف هر انسان استاندارد و نرمالی مورد قبول نیست .. کسی که بد بو بودن و کثیف بودن ظاهرش رو نشانه حفظ ایمانش میدونه و ترجیح میده از عطر و ادکلن استفاده نکنه تا بوی بد بدنش و دهانش باعث آزار بقیه بشه ولی باعث به گناه افتادنشون نشه! چنین کسی مورد پذیرش اجتماع (با روان سالم) قرار نمیگیره.

خانمی که صورتتون به طرز وحشتناکی نامرتب هست و تفاوتی با یک مرد ندارین خانمی که از دیدن صورتتون با عرض معذرت آدم حالت تهوع بهش دست میده، خانمی که رنگ سیاه لب و دور چشم شما باعث میشه آدم نتونه حتی بهتون نگاه کنه ظاهر شما نه تنها نامحرمی رو جذب نخواهد کرد (شکر خدا) بلکه همجنس خودتون رو هم ازتون دور می کنه چون هم جنس خودتون (و هر انسان سالم دیگه ای) از دیدن چنین ظاهری احساس خوشایندی بهش دست نمیده..

اینکه یه پسر تا حلقوم دکمه پیراهنش رو ببنده جوری که ادم تصور کنه ایشون درحال خفه شدن هستن و موی صورتش از زیر چشم تا نزدیک یقه پیراهنش به طرز نامرتب و وحشتناکی ادامه داشته باشه ، موی صورتش از بینی و گوش و پشت گردن به طرز شگفت انگیزی به هم ارتباط داشته باشه یا بوی بدنش از فاصله 10 متری به مشام برسه درکنار هیکل نامتناسب و ناموزونش نباید انتظار داشته باشه کسی جذبش بشه یا حتی باهاش بخواد ارتباط عادی در حد ارتباطات روزمره برقرار کنه این رفتار به خاطر اینکه شما ظاهر ساده داشته باشین یا دوست دارین ساده باشین نیست این به خاطر ظاهر غیر عادی شماست..

خیلی از افراد ظاهر ساده دارن ولی پوشش و ظاهرشون تمیز و مرتب هست و هیچ کسی هم ازشون گریزان نیست و به نوع پوششون احترام میذاره .

خانمی که برای بالا بردن اعتماد به نفس خودت گوشه چادرت رو شوت میکنی سمت دوست بی حجابت این رفتار ها رفتار دور از ادب و نزاکت اجتماعیه قبل از اینکه چادر باعث تمسخر یا پایین اومدن اعتماد به نفس کسی بشه رفتاری که شخص چادری داره باعث گریزان بودن مردم ازش میشه .

من به شخصه هیچ وقت از جلوی مسجد یا اماکن مذهبی یا جمعیت مذهبی ها عبور نمیکنم چرا ؟ برای همین رفتارهای افزایش اعتماد به نفس ..

چون چه ساده لباس بپوشم چه غیر ساده از نگاه وحشتناک مردان مومنی که از مسجد بیرون میان یا جلوی مسجد گروه گروه وایسادن و عابرای پیاده رو زیر نظر میگیرن خوشم نمیاد، چون از نگاه و متلک ها و فحش های زیر لب خانم های چادری خوشم نمیاد..

چون برام عجیبه میبینم خانمی کوچکترین زیبایی تو صورتش نیست که هیچ! .. ادم از دیدن صورتش وحشت میکنه بعد این خانم خودش رو با کلی پارچه پوشونده که حجابش رو حفظ کنه و نامحرم به گناه نیفته! این خانم به صورت کامل هم بی حجاب بشه به خاطر چنین ظاهر وحشتناکی امکان نداره محرم و نامحرم نگاهش کنن چه برسه به اینکه خدایی نکرده نامحرم به گناه بیفته !

از کنار مسجد رد میشم و معذرت می خوام صدای شدید تف کردن خانم محجبه ای رو میشنوم که اون ور خیابون به موازات من و درحالی که به من نگاه میکنه محتویات دهان و پشت حلقش رو خالی می کنه... خانم عزیز شما خانم هستین رفتاری در شان یک خانم داشته باشین!

پس دلیل رفتار مردم با چنین افرادی اول رفتارشون و بعد ظاهر غیر استاندارد شون هست هیچ انسانی نمیتونه ظاهر به هم ریخته و کثیف یا وحشتناک کسی رو تحمل کنه .. یه نفر می تونه ساده لباس بپوشه ولی وقتی می خواد تو اجتماع ظاهر بشه باید ظاهری داشته باشه که باعث گریختن مردم نشه یا رفتاری داشته باشه که دور از نزاکت نباشه چه با حجاب باشه چه بی حجاب

من پسر هایی رو دیدم با ظاهر ساده ی ساده ولی : صورتشون چه ریش داشته باشه چه نداشته باشه خیلی تمیز و مرتب ، دندون های تمیز و دهان خوشبو، بدن خوشبو و مرتب و ظاهر کاملا منظم و اتو کشیده ای دارن و همیشه هم مورد احترام مردم هستن و هیچ کسی هم از دیدنشون وحشت نمیکنه از صحبت با جنس مخالف گریزان نیستن و وحشت سر تا پاشون رو فرا نمیگیره به جنس مخالف به خاطر پوشش توهین نمی کنن چه با رفتار چه با نگاه چه با کلامشون. وقتی یک خانم باهاشون صحبت میکنه در هر حالتی سعی میکنن مودب و موقر باشن ..

دخترانی رو دیدم که ظاهر ساده و تمیز و مرتبی رو دارن با هر پوشش و حجابی وقتی به صورتشون نگاه میکنیم یک مرد نمیبینیم یک دختر تمیز با زیبایی دخترونه میبینیم .. لباس و دهان خوشبو دارن و وقتی باهاشون صحبت میکنیم حالت تهوع بهمون دست نمیده این افراد همیشه دلنشین و مورد احترام هستن و قبل از ظاهرشون رفتار مناسب و مودبانشون به دل میشینه . این خانم ها نیازی ندارن برای بالا بردن اعتماد به نفسشون جلوی یک بی حجاب گوشه چادرشون رو شوت کنن یا محتویات دهانشون رو تف کنن یا زیر لب فحش و توهین و متلک بندازن یا کسی رو مسخره کنن این افراد به خاطر رفتار مناسب و ظاهر استانداردشون (از نظر اجتماع) مورد احترام قرار میگیرن ..

میدونم خوندن چنین متنی که صراحتا حقیقت رو بیان کرده باعث آزردگی خاطر خیلی از دوستان میشه قصد بی احترامی نبود ولی بهتر هست ایرادات بدون تعارف یادآوری بشه و پیشاپیش خودم رو برای توهین و بد بیراه چه تو پیغام خصوصی و چه در تاپیک آماده کردم (البته اگر به این انجمن باز هم سر بزنم..)

[="Times New Roman"][="Black"]این رفتار مردم بخاطر اینه که از باطن افراد خبر ندارند..
گاهی اوقات من خودم دو نفر رو توی خیابون می بینم که با هم دوست هستندکه از نظر ظاهری زمین تا آسمون با هم فرق می کنند..
.
ولی چون از شخصیت همدیگه آگاه هستند ، دیگه به ظاهر اهمیت نمیدن..
.
مردم هم معمولا چون توی برخورد اول از باطن کسی خبر ندارند ، ملاک رو ظاهر میزارن ، اگر چه اشتباهه ولی اینجوریه دیگه..
.
شما هم به این فکر کنید برخورد اونا بخاطر بی خبری از درون شماست ، و رفتار خوب کسانی که شما رو میشناسند رو به یاد بیارید..:Gol:
[/]

نقل قول:
[=Times New Roman]
مردم هم معمولا چون توی برخورد اول از باطن کسی خبر ندارند ، ملاک رو ظاهر میزارن ، اگر چه اشتباهه ولی اینجوریه دیگه..

این مورد بیشتر درباره کسایی صدق میکنه که پوشش خیلی متفاوت دارن از بقیه افراد که بازم چنین نگاهی بهشون و چنین قضاوتی درست نیست .

ولی خب خیلی از افراد ممکنه پوشش ساده ای داشته باشن ولی همیشه مورد لطف و مرحمت زیاد افراد مذهبی قرار میگیرن چرا ؟ چون ظاهرشون خیلی متفاوت تر از یک فرد مذهبی هست یا فقط خودشون و پوشش خودشون رو قبول دارن و لیاقت هر کسی غیر از خودشون رو مرگ و فحش و لعنت میدونن

برخورد زننده افراد مذهبی با افراد غیر مذهبی یا ظاهر غیر استاندارد (مثل مواردی که تو پست قبل گفته شد) یک فرد مذهبی هست که باعث شه بقیه افراد ازش دوری کنن یا ازش فاصله بگیرن نه پوشش ساده ..

موضوع قفل شده است