چرا خداوند دین ناقص برای بشر فرستاد ؟؟؟

تب‌های اولیه

78 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خداوند دین ناقص برای بشر فرستاد ؟؟؟

با عرض سلام خدمته کارشناس محترم سایت ...
سوالم این هست که چرا خداوند برای بشر دین ناقص فرستاده ....

[=arial]با نام الله


[=arial]

[=arial] کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

منظورتون از دین اگر اسلام است که به تصریح قرآن، کامل است:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً. (مائده/3)

امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.

و اگر منظورتان دین دیگری یا به طور کلی سیر تاریخی ارسال انبیا و شرایع دینی است و یا اسلام را دین کاملی نمیدانید، منظورتان را هر کدام است با توضیح بیشتری بیان کنید تا پاسخ متناسب با هر بخش ارائه شود.

در پناه حق

سلام جناب طه امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

معمولا در برخورد با ادیان دیگر ادعا میشود که دین اسلام دینی کامل هست و ادیان دیگر ناقص هستند و یکی از دلایل تجدد ادیان رو این مساله عنوان میکنند ...
من میخواستم از شما بپرسم که علت ناقص بودن ادیان دیگر چیست ... مثلا چرا حضرت موسی یا حضرت عیسی مسیح دین اسلام رو نیاوردند و باید دین در
زمان حضرت محمد کامل میشد

توضیح اینکه : اولا مسائل مذهبی و درک اونها رو سخت و دشوار نمیدونم ... ( بجز مساله توحید و نبوت و معاد ) ولی در مورد مسائل عملی مثلا دروغ نگفتن ... قتل نکردن ... دزدی نکردن و ... احکامی آسان هستند که به راحتی هر عقل سلیمی اون رو میپذیره ... پس چه نیازی بود دین تا زمان حضرت محمد کامل نشه ... مثلا آیا شما میتونید دستوری رو در درون دین اسلام نام ببرید که درک کردن اون برای یهودی ها یا مسیحی ها سخت یا دشوار بوده باشه ... ثانیا من ادیان دیگر رو بسیار سخت تر دین اسلام میدونم ...

مثلا یهودی ها شنیدم 13 مدل روزه گرفتن دارند که هر کدوم از اونها برای خودش قوانین و آداب خاص خودش رو داره ...
مثلا حضرت عیسی مسیح گناه رو خیلی سخت از دین اسلام تعریف میکنه : میگه اگر کسی بتونه خیری رو در مورده برادرش انجام دهد و از این کار ممانعت کند گناهکار هست

حتی خوندن کتاب تورات رو من نتونستم تمومش کنم به نظره من تورات کتابی بسیار سنگین هست

سوالم این هست ...
چه نیازی بوده که ادیانی متفاوت ظهور کنند ... مثلا چرا یک دین و 124000 امام نداشتیم ...

با تشکر

نفرنفر;506219 نوشت:
سلام جناب طه امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

معمولا در برخورد با ادیان دیگر ادعا میشود که دین اسلام دینی کامل هست و ادیان دیگر ناقص هستند و یکی از دلایل تجدد ادیان رو این مساله عنوان میکنند ...
من میخواستم از شما بپرسم که علت ناقص بودن ادیان دیگر چیست ... مثلا چرا حضرت موسی یا حضرت عیسی مسیح دین اسلام رو نیاوردند و باید دین در
زمان حضرت محمد کامل میشد

توضیح اینکه : اولا مسائل مذهبی و درک اونها رو سخت و دشوار نمیدونم ... ( بجز مساله توحید و نبوت و معاد ) ولی در مورد مسائل عملی مثلا دروغ نگفتن ... قتل نکردن ... دزدی نکردن و ... احکامی آسان هستند که به راحتی هر عقل سلیمی اون رو میپذیره ... پس چه نیازی بود دین تا زمان حضرت محمد کامل نشه ... مثلا آیا شما میتونید دستوری رو در درون دین اسلام نام ببرید که درک کردن اون برای یهودی ها یا مسیحی ها سخت یا دشوار بوده باشه ... ثانیا من ادیان دیگر رو بسیار سخت تر دین اسلام میدونم ...

مثلا یهودی ها شنیدم 13 مدل روزه گرفتن دارند که هر کدوم از اونها برای خودش قوانین و آداب خاص خودش رو داره ...
مثلا حضرت عیسی مسیح گناه رو خیلی سخت از دین اسلام تعریف میکنه : میگه اگر کسی بتونه خیری رو در مورده برادرش انجام دهد و از این کار ممانعت کند گناهکار هست

حتی خوندن کتاب تورات رو من نتونستم تمومش کنم به نظره من تورات کتابی بسیار سنگین هست

سوالم این هست ...
چه نیازی بوده که ادیانی متفاوت ظهور کنند ... مثلا چرا یک دین و 124000 امام نداشتیم ...

با تشکر

با سلام ... یکی از بزرگترین دلیل نقص ادیان گذشته وجود دین جدید ثابت شده در اینده هست ! وقتی خدای یکتا بعد از رسالت موسی علیه السلام این بار به صورت گسترده تر عیسی علیه السلام را برای هدایت بشر میفرستد جزاین نیست که قوانین بیشتری برای رسیدن به کمال و رستگاری از سوی خداوند عرضه شدهاست ! معنای نقصان در ادیان قبل اسلام این نیست که نعوذ بالله ان ادیان دچار مشکل بوده اند بلکه نقصان به معنای عدم کفایت است ! یعنی دین موسی دیگر برای مردمان زمان عیسی کافی نبود چرا که مردم زمان عیسی به تمدن عقلی بیشتری دست پیدا کرده و فهم و درک بیشتری از توحید و معارف و ایات الهی داشتند[=Calibri] !
و اما ان چه از صفات نام بردید به بحث حسن وقبح عقلی برمیگردد و باید عرض کنم عقل بدون بیمه دین هرگز نمیتواند به عمق عاقبت صفات مختلف پی ببرد ! مثلا دذدی کردن را عقل میگوید بد است ! ولی اینکه این دذدی چه عواقبی دارد و تا کجا باعث سقوط انسان میشود عقل عاجز است ! و عقل هیچ وقت نمیتواند حکم دقیق و صحیحی در مورد صفات بدهد زیرا عقل تحت تحریک هوای نفس انسان است و ممکن است حکم خالی از صواب به انسان بدهد ! لذا انسان نیازمند گاهی چون هوای نفس او را تهدید میکند عقلش او را فرمان میدهد که دذدی نیکوست ! حال انکه حکم اصلی عقل که قبح این عمل است توسط تاثیر هوای نفس تحریف شده است و این جاست که دین الهی احکام صحیح عقل را بیمه میکند و راه را بدون هیچ کم و کاستی به انسان نشان میدهد[=Calibri] !
ثقل کتاب و نوشته های کتاب تورات دلیل برکامل بودن و خالی از نقص ان نیست ! به خصوص اینکه این کتاب ها دچار تحریف شده اند وحتی امروزه در مسیحیت هم به خوبی میدانند که انجیل دچار تحریف شده است و الا بر چهاریا پنج روایت مختلف نبود ! انجیل یکی بوده ولی امروزه انجیل یوحنا ! متی ! برنابا ! لوقی !مرقس و[=Calibri] ....
اتفاقا همین که 13 مدل روزه گرفتن در یهودیت هست خود نشان میدهد که این دین کامل نیست و الا با یک حرکت و دستور واحد کار ر امت اسان میکرد ! ولی راه رستگاری در این دین ان قدر دور است که باید متوسل به13 مدل روزه مختلف شد[=Calibri] !
خداوند به بهترین شکل حجت را بر بشر تمام کرده است و در هر عصر و زمانی پیامبری را نسبت به فهم و درک و شعور مردم زمانه بر بشرمبعوث میکرد و امروزه این اسلام هست که تاریخ بشریت از پس او هیچ دین رسمی و ثابت شده ای را به ثبت نرسانده ! شما روش سخن خدا را در قران کریم با انجیل و تورات امروزی مقایسه کنید اختلاف عجیب ان به حیث معارف و شیوایی و دلربایی را خواهید دید[=Calibri] !
قران کریم از ان حیث کامل و بی نقص است که اخبار همه پیامبران بزرگ و مورد توجه پیشین را دریک کتاب و یک دین به بشر نازل کرده است و از همه ان ها مواعظ و پندها را به بشر ابلاغ کرده و به بیان دیگر جامع همه ادیان است بلکه متذکر شوند
اسلام مبین امروزه پاسخ گو به همه ابعاد اصلی مادی و معنوی انسان هاست وهیچ کس نیست که پاسخی از فعل خود را در این دین نهایی پروردگار نیابد ! و الله علیم حکیم

[="Tahoma"][="Navy"]

نفرنفر;504017 نوشت:
با عرض سلام خدمته کارشناس محترم سایت ...
سوالم این هست که چرا خداوند برای بشر دین ناقص فرستاده ....

سلام
خدای متعال کتاب و مفسر الهی آنرا برای بشر فرستاد که پاسخگوی همه مشکلات و مسائل است اما مردم مفسر رسمی الهی را کنار گذاشتند یا کشتند و خدای متعال آنها را از فیض ارتباط مستقیم محروم ساخت در عین حال دین توسط علما که جانشینان نازلتر هستند ترویج میشود و اگر به اصول تعالیم عمل شود مابقی هم حل است
یا علیم[/]

[="Arial Black"][="Navy"]با سلام

اینکه عده ای، مفسر رسمی و امام منصوب از جانب خدا را کنار بگذارند ، چه دلیلی می شود که خدا آیندگان را از حضور و ارتباط مستقیمِ امام منصوب با سایر مردم بی بهره گذارد؟[/]

سلام علیکم و رحمه الله

vivaziba;506474 نوشت:
اینکه عده ای، مفسر رسمی و امام منصوب از جانب خدا را کنار بگذارند ، چه دلیلی می شود که خدا آیندگان را از حضور و ارتباط مستقیم با سایر مردم بی بهره گذارد؟

کمی توضیح بدهید مطلب تان مبهم است/ خدا کدام آیندگان را از حضور و ارتباط مستقیم با چه مردمی بی بهره گذاشته ؟

یاحق

فاتح;506567 نوشت:
کمی توضیح بدهید مطلب تان مبهم است/ خدا کدام آیندگان را از حضور و ارتباط مستقیم با چه مردمی بی بهره گذاشته ؟

با سلام.
فکر کنم منظورشان مایی هستیم که از حضور امام معصومبی بهره ایم.
و من الله توفیق

نفرنفر;506219 نوشت:
سلام جناب طه امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

معمولا در برخورد با ادیان دیگر ادعا میشود که دین اسلام دینی کامل هست و ادیان دیگر ناقص هستند و یکی از دلایل تجدد ادیان رو این مساله عنوان میکنند ...
من میخواستم از شما بپرسم که علت ناقص بودن ادیان دیگر چیست ... مثلا چرا حضرت موسی یا حضرت عیسی مسیح دین اسلام رو نیاوردند و باید دین در
زمان حضرت محمد کامل میشد

توضیح اینکه : اولا مسائل مذهبی و درک اونها رو سخت و دشوار نمیدونم ... ( بجز مساله توحید و نبوت و معاد ) ولی در مورد مسائل عملی مثلا دروغ نگفتن ... قتل نکردن ... دزدی نکردن و ... احکامی آسان هستند که به راحتی هر عقل سلیمی اون رو میپذیره ... پس چه نیازی بود دین تا زمان حضرت محمد کامل نشه ... مثلا آیا شما میتونید دستوری رو در درون دین اسلام نام ببرید که درک کردن اون برای یهودی ها یا مسیحی ها سخت یا دشوار بوده باشه ... ثانیا من ادیان دیگر رو بسیار سخت تر دین اسلام میدونم ...

مثلا یهودی ها شنیدم 13 مدل روزه گرفتن دارند که هر کدوم از اونها برای خودش قوانین و آداب خاص خودش رو داره ...
مثلا حضرت عیسی مسیح گناه رو خیلی سخت از دین اسلام تعریف میکنه : میگه اگر کسی بتونه خیری رو در مورده برادرش انجام دهد و از این کار ممانعت کند گناهکار هست

حتی خوندن کتاب تورات رو من نتونستم تمومش کنم به نظره من تورات کتابی بسیار سنگین هست

سوالم این هست ...
چه نیازی بوده که ادیانی متفاوت ظهور کنند ... مثلا چرا یک دین و 124000 امام نداشتیم ...


با سلام.
نکته ای را که باید در این مساله مد نظر قرار داد تفاوت بین دین و شریعت است.
دین خدا از همان ابتدا از حضرت آدم تا خاتم یکی بوده و تغییر نکرده و ان همانا اسلام بوده است. ( ان الدین عند الله الاسلام ) دین در نزد خدا فقط اسلام است. با این تفاسیر دین حضرت موسی و عیسی هم اسلام بوده است و تغییری در آن زخ نداده. به این معنا که اصول حاکم بر آن تغییر نکرده. اصول تمام ادیان که در قرآن هم به آن اشاره شده این است : ایمان به خدا و روز جزا و عمل صالح.
این اصول 3 گانه دین یگانه است.
چیزی که در طول زمان در حال تغییر بوده است شریعت است نه دین. شریعت هم بر اساس جوامعی که دین در آن نازل شده شکل می گرفته است.
ختم نبوت هم برای این بوده که از یک طرف تا آن زمان تمام اصول کلی مورد نیاز انسان در شریعت بیان شده و از طرف دیگر عقل انسان به یک بالندگی ای رسیده که توانسته آن اصول کلی را استخراج کند و الباقی مسایل خود را بر اساس آن اصول کلی حل نماید.
و من الله توفیق

نفرنفر;506219 نوشت:

سوالم این هست ...
چه نیازی بوده که ادیانی متفاوت ظهور کنند ... مثلا چرا یک دین و 124000 امام نداشتیم ...
با تشکر

سلام علیکم!
چه بیان جالبی! اتفاقاً دقیقاً هم همینطور بوده فقط سر عدد ۱۲۴۰۰۰ آن اختلاف است (ظاهرًاً ۸۰۰۰ عدد درست‌تری است که ۴۰۰۰ تای آنها هم پیابران بنی‌اسرائیل بوده‌اند، اما شاید اگر تعداد نبی و وصی را با هم جمع بزنید خیلی بیشتر شود) Smile
ان الدین عند الله اسلام، هم قبل از رسول خدا و هم بعد رسول خدا، دین در روح خود تسلیم شدن به خداوند را دارد، تفاوت در احکام آن در دوره‌های متعدد زمانی هم چیزی شبیه ناسخ و منسوخ داشتن قرآن در همان ۲۳ سال دعوت پیامبر خدا بوده است، صل‌الله‌علیه‌و‌آله.

در حدیثی هم از امام صادق علیه‌السلام پرسیده شد که آیا مثلاً حواریون مسلمان بودند که امام پاسخ قاطعی بر اساس قرآن دادند که همه‌ی انبیاء گذشته ملسمان بودند. جالبه که همینطور که احکام رسول خدا صل‌الله‌علیه‌و‌آله در پاره‌ای از موارد با احکام امت اسلاک تفاوت دارد (در مثلاً وجوب نماز شب برای ایشان)، احکام انبیاء گذشته هم با احکام امت‌هایشان کمی متفاوت بوده، از جمله اینکه انبیاء همه به زبان عربی عبادت خدا را می‌کرده‌اند، از جمله اینکه انبیاء همگی روزه‌ی ماه مبارک را مانند ما داشته‌اند و اینکه در قرآن آمده بر شما روزه واجب شد همانطور که بر پیشینیان شما واجب شده بود منظور از «همانطور» شباهت در تنها وجوب روزی نیست بلکه شباهت کامل است و منظور از گذشتگان هم انبیاء گذشته است. حالا اگر اشتباهی یادم نمانده باشد یا اشتباه نخوانده باشم یا سند آن احادیث ضعیف نبوده باشد. ان شاء الله اساتید نظرشان را بگویند.

owari;506653 نوشت:
حالا اگر اشتباهی یادم نمانده باشد یا اشتباه نخوانده باشم یا سند آن احادیث ضعیف نبوده باشد. ان شاء الله اساتید نظرشان را بگویند.

با سلام.
اگر نگران سند حدیث هستید لازم نیست نگران باشید. چرا که قرآن هم حضرت ابراهیم را مسلمان خوانده است. این که دیگه سند نمی خواد. این نشون می ده که همه ادیان اسلام بوده اند.
و من الله توفیق

نفرنفر;506219 نوشت:
میخواستم از شما بپرسم که علت ناقص بودن ادیان دیگر چیست

با عرض سلام به شما دوست گرامی

برخی از دوستان مطالب خوبی گفته بودند. بنده هم در این باره چند نکته عرض میکنم:

1- ادیان سابق برای اهل آن دین ناقص نبود بلکه برای ایشان کاملترین دین محسوب میشد اما نسبت به اسلام نواقصی داشته است. اینکه چه نواقصی؟ در نکات بعدی اشاره میکنیم و اگر لازم باشد در پستهای آینده بحث میکنیم.

2- اینکه چرا حضرات موسی و عیسی دین اسلام (به معنای مصطلح آن) را نیاوردند و این دین به حضرت محمد داده شد علت را باید در خاتمیت نبوت و خاتم الانبیا بودن حضرت محمد جستجو نمود به عبارت دیگر خداوند اسلام به عنوان کاملترین دین را به محمد داد زیرا محمد آخرین پیامبر بود و خاتمیت نبوت با ارائه دین غیر کامل ناسازگار است. البته باید توجه داشته باشیم که خصوصیت خود نبی هم در قابلیت داشتن دریافت دین کامل نقش اساسی دارد لذا در روایات فراوانی داریم که مقام پیامبر نزد خدا از انبیای سابق بالاتر بوده است.

3- یک نکته مهم در مقایسه واقعی میان اسلام محمدی و یهودیت موسوی و مسیحیت عیسوی و کشف وجوه نقصان و کمال هر کدام از این ادیان دستیابی به همان دین نازل شده بر مردم هر دوره است. درباره یهودیت و مسیحیت به گفته قرآن و روایات، آنچه در حال حاضر موجود است دینی تحریف شده و غیر قابل اعتماد است. پس عملا شاید نتوانیم شواهد کاملی از کمال دین اسلام بر دین یهودیت و مسیحیت (قبل از تحریف) ارائه دهیم.

4- نکته دیگر این است که سنگینی فهم کتاب مقدس یهود و مسیحیت (به فرض عدم تحریف آن) برای ما و شما و حتی مسیحیان و یهودیان امروز به معنای سختی درک آن برای مردم زمان نزول نیست پس نباید این را به عنوان کمال ادیان سابق بر اسلام به شمار آورد.

5- نکته دیگر درباره سنگینی احکام یهودیان است که در قران و روایات هم اشاره شده است که برخی از احکام دشوار برای مردم آن زمان قرار داده شده بود اما برای مسلمین وجود ندارد. باید توجه داشت نمیتوان دشواری ظاهری برخی از احکام عملیه یک دین را ملاک کمال و برتری آن بر دین دیگر قلمداد کرد همانطور که در امور روزمره خودمان مشاهده میکنیم مثلا وظایف یک کارگر (به حسب ظاهری و جسمی) سخت تر از یک مهندس است اما سختی کار کارگر باعث نمیشود او را کاملتر از مهندس قلمداد کنیم بلکه عکس مطلب را شاهدیم. در اسلام نیز ملاک برتری یک امر بر امر دیگر ظاهر قضیه نیست بلکه کارایی و باطن و اموری از این قبیل است.

6- بنده نیز با شما موافقم که اصول کلی (توحید و نبوت و معاد) و نیز رفتارهایی از قبیل زشتی دروغ و قتل و زنا برای مردم آن زمان هم قابل درک بوده است و تورقی اجمالی در آیات قران و نیز روایات نشان میدهد این امور از آموزه های مشترک همه ادیان بوده است پس ملاک برتری اسلام، به گفته اسلام، در این امور نیست بلکه جایی دیگر است؟ کجاست؟ عرض شد شاید باید محتوای اصلی آن ادیان در دست ما باشد تا بتوانیم قضاوتی کامل داشته باشیم. با این حال محققین با تطبیقی که در محتوای همین ادیان امروز انجام داده اند مواردی را در برتری و کمال اسلام بر دیگر ادیان بیان کرده اند که میتوانید برخی از آنها را در این ادرس ببینید: http://porseman.org/q/show.aspx?id=129559

شاید بگویید ظرفیت مردم آن زمان به قدری بوده است که همین احکام اسلام را درک و عمل کنند. میگوییم نمیتوان از این بابت خیلی هم مطمئن بود. یک شاهد بر این مطلب همین راه یافتن تحریف در کتب آسمانی آن ادیان است؛ و لجاجتهای عجیب و قریب مثل داستان بقره قوم موسی و مشرک شدن قوم موسی تنها پس از زمان کوتاهی از مشاهده معجزه شکافته شدن نیل و درخواست از موسی که برایمان بتی برای پرستش قرار ده. یا داستان حواریون عیسی که از او با ادبیاتی عجیب خواستند مائده ای از آسمان فرو فرستد: إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين (مائده/112)

اینها تنها نمونه هایی بود که نشان میدهد اگر هم قوم موسی و عیسی میتوانستند معارف عمیق اسلام را بفهمند اما در عمل به آن از شرایط مساعدی برخوردار نبودند.

7- نکته آخر هم اینکه امامت مقامی عالی است که در حقیقت شایستگی بخصوصی میخواهد که از میان انبیا تنها به برخی اختصاص یافت. حضرت ابراهیم پیامبر اولوالعزم الهی بود و تنها پس از آن امتحانهای مشکل به مقام امامت رسید. این نشان میدهد اصلا امکان اینکه 124 هزار امام داشته باشیم وجود ندارد.

در پناه حق

vivaziba;506474 نوشت:
اینکه عده ای، مفسر رسمی و امام منصوب از جانب خدا را کنار بگذارند ، چه دلیلی می شود که خدا آیندگان را از حضور و ارتباط مستقیمِ امام منصوب با سایر مردم بی بهره گذارد؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

دوست عزیز؛ گرچه از نظر تاریخی تنها عده ای مشخص مانع بهره مندی همگان از چشمه سار ائمه شدند اما علت حقیقی سلب این لطف الهی تا امروز هم گریبانگیر توده مردم است و آن اهل دنیا بودن و اهتمام نداشتن به دین و دیانت و ولایت. داستان شتر حضرت صالح را به یاد اورید. امام علی در این باره فرمود: ناقه ثمود را يك نفر از پاى درآورد، اما خداوند همه آنها را مجازات كرد چرا كه همه به آن كار راضى بودند (خطبه 192/نهج البلاغه) گمان نکنید توده انسانهای روزگار ما بهتر از آن مردم بوده اند. از اینرو است که مهدی صاحب الزمان هنگامی ظهور میکند که مردم مظلوم با تمام وجود – نه به زبان – انتظارش را میکشند.

در پناه حق

شریعت عقلانی;506648 نوشت:

با سلام.
نکته ای را که باید در این مساله مد نظر قرار داد تفاوت بین دین و شریعت است.
دین خدا از همان ابتدا از حضرت آدم تا خاتم یکی بوده و تغییر نکرده و ان همانا اسلام بوده است. ( ان الدین عند الله الاسلام ) دین در نزد خدا فقط اسلام است. با این تفاسیر دین حضرت موسی و عیسی هم اسلام بوده است و تغییری در آن زخ نداده. به این معنا که اصول حاکم بر آن تغییر نکرده. اصول تمام ادیان که در قرآن هم به آن اشاره شده این است : ایمان به خدا و روز جزا و عمل صالح.
این اصول 3 گانه دین یگانه است.
چیزی که در طول زمان در حال تغییر بوده است شریعت است نه دین. شریعت هم بر اساس جوامعی که دین در آن نازل شده شکل می گرفته است.
ختم نبوت هم برای این بوده که از یک طرف تا آن زمان تمام اصول کلی مورد نیاز انسان در شریعت بیان شده و از طرف دیگر عقل انسان به یک بالندگی ای رسیده که توانسته آن اصول کلی را استخراج کند و الباقی مسایل خود را بر اساس آن اصول کلی حل نماید.
و من الله توفیق

سلام
میشه در مورد شریعت بیشتر توضیح بدید؟

نفرنفر;506219 نوشت:
من میخواستم از شما بپرسم که علت ناقص بودن ادیان دیگر چیست ... مثلا چرا حضرت موسی یا حضرت عیسی مسیح دین اسلام رو نیاوردند و باید دین در زمان حضرت محمد کامل میشد

به نظرم همه ادیان سابق دچار تحریف شدن و شاید مهمترین نقص این ادیان همین نکته بوده که دچار تحریفات زیادی شدن، البته دین اسلام هم دچار تحریف هایی شده ولی فرق اسلام به یهودیت و مسیحیت اینه که در اسلام، اصول عقاید و کتاب آسمانی بدون تحریف باقی مونده. اما شما مسیحیت رو ببینید، مهمترین رکن مسحیت الان به عنوان تثلیث داره معرفی میشه که کاملا غیر منطقی و مخالف عقله. از اون طرف یهودیت رو هم در نظر داشته باشید که دچار نژادپرستی و خودبرتربینی عجیبی شدن تا جایی که نژاد یهود رو در بعضی موارد بر دین یهودیت ترجیح میدن، اینا همه نشون میده که ادیان الهی سابق دچار تحریفاتی شدن که نیازمند ظهور یک پیامبر جدید بوده تا دین تحریف نشده خداوند رو به مردم ابلاغ کنه.
اما اینکه چرا پیامبر های سابق کاری نکردن که دینشون تحریف نشه شاید علتش این بوده که در اون زمانها امکان اینکه بشه از راه های طبیعی دینی رو از تحریف شدن حفظ کرد وجود نداشته، یعنی وضعیت علم و دانش مردم طوری نبوده که بشه کاری کرد که آیین یهود و مسیح دست نخورده باقی بمونه.

muiacir;507725 نوشت:
سلام
میشه در مورد شریعت بیشتر توضیح بدید؟

با سلام خدمت شما دوست عزیز و پوزش بابت تاخیر.
البته اساتید فن هستند و بنده کسی نیستم که بخواهم به سوالات پاسخ دهم. منتها در حد سواد اندک بنده :
دین خدا در طول تاریخ بشریت یکی بوده است بدین معنا که اصول حاکم بر آن ثابت بوده است.
بر اساس آیه 62 سوره بقره : ایمان به خدا و روز جزا و عمل صالح 3 اصل اساسی دین یگانه الهی بوده است.
حال وقتی این 3 اصل بخواهد جزیی شود و در قالب احکام در زمان و مکان خاص تحقق پیدا کند قالب شریعت به خود می گیرد. در زمانی و مکان های متفاوت شریعت اسلام متفاوت می شود. ( اسلام = دین یگانه خدا یا اصول 3 گانه فوق الذکر )
شریعت بیشتر در قالب دستورات و باید ها و نباید ها و در قالب های کاربردی نمود پیدا می کند و نمود دین است در زمان و مکان مشخص.
و من الله توفیق

با سلام
متاسفانه هيچيك از پاسخ ها نه مستند به سندي هستند و نه استدلال محكمي دارند؟ شايد بهتر بود پاسخ ميداديد كه منظورتان از دين چيست؟ ايا منشا همه اديان يكي هستند؟ دليلتان چيست؟ ايا افرادي نظير نوح و ابراهيم و موسي و عيسي ادعاي آوردن دين يا ابداع دين داشتند؟ سندي داريد؟
مطالب شما مرا به ياد سخن زكرياي رازي مي اندازد كه گفت : همه انبيا نظير بزهاي ريشو هستند كه همه دروغگو بودند و الا اين همه اختلاف با هم نداشتند
بهتر نيست آنچه را كه ساخته دست بشر است به خدا نسبت ندهيم؟

[="Tahoma"][="Navy"]

sina178s;508345 نوشت:
ا سلام
متاسفانه هيچيك از پاسخ ها نه مستند به سندي هستند و نه استدلال محكمي دارند؟ شايد بهتر بود پاسخ ميداديد كه منظورتان از دين چيست؟ ايا منشا همه اديان يكي هستند؟ دليلتان چيست؟ ايا افرادي نظير نوح و ابراهيم و موسي و عيسي ادعاي آوردن دين يا ابداع دين داشتند؟ سندي داريد؟
مطالب شما مرا به ياد سخن زكرياي رازي مي اندازد كه گفت : همه انبيا نظير بزهاي ريشو هستند كه همه دروغگو بودند و الا اين همه اختلاف با هم نداشتند
بهتر نيست آنچه را كه ساخته دست بشر است به خدا نسبت ندهيم؟

سلام
یادم می آید یک وقت شما دینی داشتید و ظاهرا مسیحی و طرفدار خدایی مسیح ع بودید
و اکنون سخنان الحاد آمیز می زنید
احتمالا آن کجی اندیشه دینی شما به تاریکی اندیشه منجر شده است
و این پایان تبهکاری و تباه اندیشگی است
یا علیم[/]

محی الدین;509423 نوشت:

سلام
یادم می آید یک وقت شما دینی داشتید و ظاهرا مسیحی و طرفدار خدایی مسیح ع بودید
و اکنون سخنان الحاد آمیز می زنید
احتمالا آن کجی اندیشه دینی شما به تاریکی اندیشه منجر شده است
و این پایان تبهکاری و تباه اندیشگی است
یا علیم

با سلام
اگر كسي گمان كند كه اديان در امتداد و مكمل هم هستند يا صرف تعصب و كم سوادي است يا اينكه عمدا مغلطه مي كند
در كدام دانشگاهي ميگويند درسي كه در دبيرستان خوانده بوديد تحريف شده بود؟ در كدام دبيرستان ميگويند درسي كه در ابتدايي خوانده اي معلمانش خائن و دروغگو بودند و همه چيز را وارونه تدريس كردند؟ در كدام دانشگاهي كسي را كه علم رايج را به چالش بكشد كج انديش و ملحد و تبهكار مي نامند
چقدر از كليساي قرون وسطا ايراد مي گيريد كه تفتيش عقايد ميكرد راحت حكم الحاد ميزد؟ يا انانكه رازي و ابن سينا و خيام و ملاصدرا را ملحد خواندند و حتي اجازه دفن جنازه شان را در قبرستان مسلمانان ندادند حال همانها ادعاي دانشگاهي ميكنند و براي آنان سمينار و بزرگداشت ميگيرند
دوست من كنايه نمي زنم اما در اصالت دين خود كه شما را به اين قضاوت رسانده كمي ترديد كن تا خداوند راه و راستي را به شما بنماياند

با سلام
خداوند دین رو ناقص نفرستاده بلکه کامل کامل برای ما نازل کرده،آنجایی که فرمود:الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت....
:Cheshmak:

[="Tahoma"][="Navy"]

sina178s;509465 نوشت:
با سلام
اگر كسي گمان كند كه اديان در امتداد و مكمل هم هستند يا صرف تعصب و كم سوادي است يا اينكه عمدا مغلطه مي كند
در كدام دانشگاهي ميگويند درسي كه در دبيرستان خوانده بوديد تحريف شده بود؟ در كدام دبيرستان ميگويند درسي كه در ابتدايي خوانده اي معلمانش خائن و دروغگو بودند و همه چيز را وارونه تدريس كردند؟ در كدام دانشگاهي كسي را كه علم رايج را به چالش بكشد كج انديش و ملحد و تبهكار مي نامند
چقدر از كليساي قرون وسطا ايراد مي گيريد كه تفتيش عقايد ميكرد راحت حكم الحاد ميزد؟ يا انانكه رازي و ابن سينا و خيام و ملاصدرا را ملحد خواندند و حتي اجازه دفن جنازه شان را در قبرستان مسلمانان ندادند حال همانها ادعاي دانشگاهي ميكنند و براي آنان سمينار و بزرگداشت ميگيرند
دوست من كنايه نمي زنم اما در اصالت دين خود كه شما را به اين قضاوت رسانده كمي ترديد كن تا خداوند راه و راستي را به شما بنماياند

سلام
نیاز به مجادله در اعمال پیروان نیست
کتاب آسمانی مان را می اوریم هرکدام برتر بود همان را اخذ می کنیم
راستی حالا کدام انجیل را می اورید ؟ متی ؟ لوقا ؟ یوحنا یا ...
ما که یک کتاب بیشتر نداریم همان را می آوریم
البته شما هم یکی را بیاور و قبل از آوردنش ثابت کن بر آنهای دیگر برتر است
یا علیم[/]

sina178s;508345 نوشت:
متاسفانه هيچيك از پاسخ ها نه مستند به سندي هستند و نه استدلال محكمي دارند؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

متاسفانه قضاوت عجولانه ای دارید آنهم درباره موضوعی به اهمیت دین. اسناد و استدلالها موجودند اما زمینه پذیرش انسانها مختلف است.

منظور از اصطلاح دین به طور کلی مجموعه ای از فرامین و قوانین در حوزه باورها و رفتارهاست که از ناحیه خداوند و توسط پیامبران الهی برای تامین سعادت دنیوی و اخروی بشر آمده است.

منشا همه ادیان توحیدی یکی است و دلیل آنرا میتوان در محتوای دینی همه مشاهده کرد. موسی ابراهیم را تایید کرد و عیسی موسی را و محمد هم انبیای سابق را. این نشان میدهد همگان مسیر واحدی را دنبال کرده اند. ممکن است بپرسید اگر کتب مقدس ادیان سابق تحریف شده است چگونه میتوان به آن اعتماد کرد میگوییم ورورد تحریف به معنای فراگیری آن نیست . درست است که تحریف در آن ادیان راه یافته اما اینگونه نیست که همه آنچه بیان کرده باشند تحریف شده باشد تنها اموری را که مخالف با فرامین اسلام و عقل و فطرت باشد را تحریف شده میدانیم.

پیامبران مبدع دین نیستند بلکه پیام آور و فرستاده خدا هستند و دین – با تعریفی که ارائه شد – را به انسانها ابلاغ میکنند. نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) همه مدعی نبوت بوده اند و ابلاغ پیام الهی را به عنوان وظیفه خود اعلام کرده اند. سند این مطلب با مراجعه به محتوای کتب مقدس ادیان توحیدی و تایید عقل و فطرت اثبات میشود.

قضاوت عجولانه شما ما را به یاد این سخن ابن سینا انداخت که:

«كل ما قرع سمعك فذره في بقعة الامكان ما لم يذدّك عنه قائم البرهان‏»

آنچه به گوشت رسید را ممکن بدان مادام که برهانی بر رد آن نداری

در پناه حق

sina178s;509465 نوشت:
اگر كسي گمان كند كه اديان در امتداد و مكمل هم هستند يا صرف تعصب و كم سوادي است يا اينكه عمدا مغلطه مي كند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

دوست عزیز قیاس کردن متون دینی با متون درسی دانشگاه و دبیرستان و نیز قیاس انبیا با معلمان نه دقیق است و نه بجا.

با این وجود:

تغییر در کتب درسی رخدادی اثبات شده است. این تغییر آنجایی که به منظور رعایت سطح ذهنی و فراگیری کیفی و کمی دانش آموزان باشد امری پسندیده است و شبیه مکملیت و امتداد ادیان است که شما قبولش را یا جهالتی تعصب گونه میدانید و یا مغالطه ای عامدانه. و اما آنجا که بخاطر اشتباه انسانی و یا چاپی باشد همان اتفاقی افتاده است که درباره تحریف ادیان میگوییم یعنی تغییری در خلاف مسیر درست و خواست صاحب آن.

درباره معلمان هم همین داستان وجود دارد. گاه معلمی تمام توانش این است محتوای درست و مناسب حال دانش آموزان را به ایشان آموزش دهد ولی این دانش آموزان هستند که تن به فراگیری نمیدهند بلکه گاه در صدد حدف معلم بر می آیند. گاه نیز خود معلم مشکل دارد که البته به اعتقاد برهانی ما، در انبیا چنین چیزی راه ندارد.

آنچه درباره کلیسای قرون وسطا و یا برخی از فقهای مسلمان در مواجهه با اندیشمندانی نظیر بوعلی و ملاصدرا گفتید گرچه سخن درستی است اما بی ربط به محل بحث ماست. سخن ما درباره دین است نه پیروان دین.

در پناه حق

محی الدین;510419 نوشت:

سلام
نیاز به مجادله در اعمال پیروان نیست
کتاب آسمانی مان را می اوریم هرکدام برتر بود همان را اخذ می کنیم
راستی حالا کدام انجیل را می اورید ؟ متی ؟ لوقا ؟ یوحنا یا ...
ما که یک کتاب بیشتر نداریم همان را می آوریم
البته شما هم یکی را بیاور و قبل از آوردنش ثابت کن بر آنهای دیگر برتر است
یا علیم

با سلام
دوستان گرامي مسلمان و كارشناس محترم
سخن گفتن بدون اقل دليل فاقد ارزش عقلي است
شما تمام توان خود را جمع كنيد و از تنها كتاب موجود خود دفاع كنيد و بنده هم از هر چهار روايت انجيل دفاع ميكنم
شما ميفرمائيد قران بدون تحريف است ؟ سلمنا !!!!! فقط يك سند و فقط يك سند ارائه كنيد كه قران فعلي شما همان است كه عثمان خليفه سوم جمع آوري و استاندارد كرد و فقط و فقط يك سند ارائه كنيد كه قران عثمان همان قراني است كه جناب محمد عرضه كرده است
در مقابل اين حقير سند ارائه ميكنم كه اين چهار انجيل هماني است كه توسط شاگردان مسيح نوشته شده است و هيچ تغيير يا تحريفي هم نداشته است گرچه اين ادعاي شما در تحريف بر خلاف متن قران است و قران نه فقط انجيل و تورات را محرف نمي داند بلكه به آن استناد هم كرده است
با اين حال
نحن ابنا الدليل
اين گوي و اين ميدان - منتظر اسناد تاريخي شما هستم

محی الدین;510419 نوشت:
راستی حالا کدام انجیل را می اورید ؟ متی ؟ لوقا ؟ یوحنا یا ...
ما که یک کتاب بیشتر نداریم همان را می آوریم
البته شما هم یکی را بیاور و قبل از آوردنش ثابت کن بر آنهای دیگر برتر است

با سلام.
عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ ......... قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت
sina178s;510698 نوشت:
در مقابل اين حقير سند ارائه ميكنم كه اين چهار انجيل هماني است كه توسط شاگردان مسيح نوشته شده است و هيچ تغيير يا تحريفي هم نداشته است گرچه اين ادعاي شما در تحريف بر خلاف متن قران است و قران نه فقط انجيل و تورات را محرف نمي داند بلكه به آن استناد هم كرده است

یعنی انجیل های کنونی همان کلماتی نیست که بر زبان عیسی (ع) جاری شده است؟ انجیل های کنونی اقوال شاگردان عیسی هستند؟ آیا می توان اقوال شاگردان پیغمبر را حجت دانست.
و من الله توفیق

محی الدین;510419 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
نیاز به مجادله در اعمال پیروان نیست
کتاب آسمانی مان را می اوریم هرکدام برتر بود همان را اخذ می کنیم
راستی حالا کدام انجیل را می اورید ؟ متی ؟ لوقا ؟ یوحنا یا ...
ما که یک کتاب بیشتر نداریم همان را می آوریم
البته شما هم یکی را بیاور و قبل از آوردنش ثابت کن بر آنهای دیگر برتر است
یا علیم
[/]

شما خوبيد؟!
Bible
كه شامل عهد عتيق و عهد حديد هست، يه كتابه،
متي، لوقا و يوحنا و مرقس هر كدوم يك فصل از عهد جديد هست!!

شریعت عقلانی;510720 نوشت:

با سلام. ...
یعنی انجیل های کنونی همان کلماتی نیست که بر زبان عیسی (ع) جاری شده است؟ انجیل های کنونی اقوال شاگردان عیسی هستند؟ آیا می توان اقوال شاگردان پیغمبر را حجت دانست.
و من الله توفیق

سلام علیکم،
در حدیث امام رضا علیه‌السلام با عالم مسیحی امام از عالم پرسیدند به من خبر بده که چند روز انجیل از نزد شما گم شد و او گفت تنها چند روز و همچنین سرّ اینکه چرا مسیحیان سنت دارند که هر یکشنبه کلیسا بروند با آنکه شنبه روز مقدس یهود بود را نمی‌دانست. امام به او پاسخ دادند که با عروج عیسی علیه‌السلام به آسمان انجیل که نازل شده‌ی خداوند بر او بود (کتاب آسمانی) از میان مسیحیان گم شد. مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی علیه‌السلام چند روز بعد نزد حواریون رجعت کردند و انجیل را بر ایشان خواندند و آنها نوشتند در حالیکه اگر اینطور بود همه‌ی آنها باید یک مطلب را می‌نوشتند که اینطور نیست. بلکه حضرت عروج کردند و دیگر هرگز انجیل ایشان پیدا نشد. بعد چهار تن از حواریون به میان پیروان حضرت مسیح علیه‌السلام رفتند که انجیل در قلب ما و با ماست، هر یکشنبه نزد ما بیایید تا بخشی از آن را برای شما بخوانیم. آنها هر یکشنبه جمع می‌شدند و آن چهار حواری هر کدام روایتی از انجیل را برای مردم خواندند تا اینکه روایت ایشان پایان پذیرفت، اما سنت جمع شدن یکشنبه‌های ایشان پابرجا ماند و چهار انجیل تا حدودی متفاوت که هیچ کدام آن کتاب منزل از نزد خداوند نیست بینشان باقی ماند. البته مسیحیانی که تا بحال با ایشان صحبت کرده‌ام هیچ کدام این را قبول ندارند و ماجرایی شبیه به قرآن عثمان را برایش قائل هستند، آنها قائلند به جمع‌اوری اناجیل متفاوت، بعد قرعه‌ کشی از میان آنها و سوزاندن باقی اناجیل که تعدادشان بسیار بیش از چهار بوده است. برخی هم به لحاظ اعتقادی باور دارند که آن قرعه‌کشی بی‌طرفانه نبوده و مثلاً انجیلی را روی سایر کتابها گذاشتند و قرار شد کسی که قرعه را بر می‌دارد آن را بردارد تا آن انجیل رسمیت یابد و خلاصه جزوه‌ی حاوی این چهار انجیل باقی ماند یا چیزی شبیه به این داستان که از نظر ما مردود است، اگرچه ممکن است در برهه‌ای از تاریخ هم چنین چیزی باب شده باشد، مثلاً بر یهود واجب است که هر کس از روی کتاب مقدسشان یک بار روی پوست بنویسد (مثل ما که یک بار حج در تمام عمر بر ما واجب می‌شود) و بعید نیست آنها خواسته باشند چنین کاری کنند و خلاصه کلی کتاب مقدس با اختلافات کم و زیاد نوشته شده باشد و دست آخر مانده باشند که کدام اصل‌تر است و کدام فرع‌تر، الآن هم قدیمی‌ترین انجیلی که در دسترس دارند مربوط به چندین دهه و از مرتبه‌ی یک قرن یا بیشتر بعد از عروج حضرت مسیح علیه‌السلام می‌شود و نه چند روز بعد از به قول ایشان کشته شدن حضرت، نعوذ بالله. البته شایعاتی هست که از غاری در ترکیه انجیلی قدیمی تر پیدا شده که چون درش بشارت به نبوت رسول خدا صل‌الله‌علیه‌و‌آله صراحتاً آمده است تمام سعیشان را می‌کنند که دولت ترکیه آن را افشا نکند و ... همچنین روی زبان اصلی انجیل ابتدایی هم بحث است و اگر اشتباه نکنم عبری یا یونانی بودن آن بیشتر مورد تأیید است که بعد ترجمه به لاتین شده است و ... (این را اصلاً یادم نیست، فقط وقتی بحث روی یافتن نام فارقلطیا در ان کتاب مقدس می‌شود این بحث‌ها برای مسلمین دامن زده می‌شود، اگر اشتباه نکنم). انجیل دیگری هم هست که مسلمین به آن رغبت بیشتری دارند که انجیل معروف بارنابا است، خود مسیحیان بر جعلی بودن آن تأکید دارند و مثلاً می‌گویند تا قبل از قرن‌های وسطی خبری از آن در خبرها نیست و نوشتن آن را با واسطه یا بی‌واسطه به مسلمین نسبت می‌دهند چرا که بسیاری از حرفهای ان با آنچه اسلام از مسیحیت و انجیل می‌گوید نطابق قابل قبولی دارد، اگرچه هنوز هم موارد معدودی از آن هست که با قرآن و اسلا متفاوت باشد. اگر اشتباه نکنم آیت‌الله بهجت هم فرمودند که این انجیل را خوانده‌اند و فقط در سه جا با آموزه‌های دینی ما اختلاف داشته است.
از این بحث که بگذریم برخی مسیحیان معتقد هستند که این اناجیل همگی درست هستند و اگر اشتباه بودند امامان شیعه علیهم‌السلام در مناظره‌هایشان با علمای مسیحی از همان کتاب‌ها استفاده نمی‌کردند. اما این بیان اشتباه است، امامان شیعه با هر قومی با کتاب‌های همان قوم مناظره می‌کردند و ایراد در اعتقادات و کتب ایشان را با نشان دادن تناقض‌ها در آنها نشانشان می‌دادند.
در مورد کتاب Bible هم که دوستمان اشاره کردند این کتاب همان انجیل نیست، انجیل تنها بخش کوچکی از ان است، بلکه هم شامل تورات و عهد عتیق است (که چون مسیحیت برای بنی‌اسرائیل بوده است و در ادامه‌ی یهودیت مسیحیان به تورات هم اعتقاد دارند اگرچه بسیاری به آن عمل نکنند)، هم شامل کتاب حضرت داوود علیه‌اسلام که البته به اسم زبور نمی‌شناسندش و هم شامل انجیل و هم شامل برخی صحیفه‌های دیگر که مربوط به انبیاء دیگر بنی‌اسرائیل بوده است، مثل اشعیای نبی و ... .

ان شاء الله اساتید هرجای این بیانات اشتباه بود را تذکر دهند.

[="Tahoma"][="Navy"]

sina178s;510698 نوشت:
با سلام
دوستان گرامي مسلمان و كارشناس محترم
سخن گفتن بدون اقل دليل فاقد ارزش عقلي است
شما تمام توان خود را جمع كنيد و از تنها كتاب موجود خود دفاع كنيد و بنده هم از هر چهار روايت انجيل دفاع ميكنم
شما ميفرمائيد قران بدون تحريف است ؟ سلمنا !!!!! فقط يك سند و فقط يك سند ارائه كنيد كه قران فعلي شما همان است كه عثمان خليفه سوم جمع آوري و استاندارد كرد و فقط و فقط يك سند ارائه كنيد كه قران عثمان همان قراني است كه جناب محمد عرضه كرده است
در مقابل اين حقير سند ارائه ميكنم كه اين چهار انجيل هماني است كه توسط شاگردان مسيح نوشته شده است و هيچ تغيير يا تحريفي هم نداشته است گرچه اين ادعاي شما در تحريف بر خلاف متن قران است و قران نه فقط انجيل و تورات را محرف نمي داند بلكه به آن استناد هم كرده است
با اين حال
نحن ابنا الدليل
اين گوي و اين ميدان - منتظر اسناد تاريخي شما هستم

سلام
دلیل ما تواتر نقل است
قران کریم از دهها و بلکه صدها قاری نسل به نسل نقل شده و طریق هر قرائت هم مشخص است که در کتب مفصله علوم قرآن ذکر شده است
و اما در قیاس کتاب آسمانی قرآن و انجیل بهتر است به تعالیم بپردازیم تا مشخص شود گستره این تعالیم تا کجاست و چگونه معارفی است و آیا به معیار عقل صحیح اند یا خیر ؟
خوب
بیا از خداشناسی شروع کنیم
قرآن در این مورد چه دارد ؟
انجیل چه می گوید ؟
آیا جهان در تحت ربوبیت خدایی یگانه است یا خدایان متعددی بر آن حکم می رانند ؟
قرآن کریم در بیانات متعددی تصریح به وحدانیت معبود و خالق و رب می کند
این با براهین عقلی مبنی بر وحدانیت خالق جهان منطبق است
خوب سخن انجیل چیست ؟
بنده که مطمئنم اگر انجیل صحیحی باشد غیر از این نگفته اما بگویید ببینیم انجیلی که در دستان شماست چه می گوید ؟
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

شریعت عقلانی;510720 نوشت:
با سلام.
عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ ......... قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت

سلام
هیچکس قرائتهای مختلف قرآن را روایات مختلف از قرآن نمی داند
مبنای اختلاف قرائات عمدتا لهجه های عرب است که موجب تلفظ متفاوت الفاظ میشود و حتی در بسیاری موارد شکل مکتوب الفاظ هم تغییر نمی کند . مثل تفاوت تلفظ کلمه چطوری به لهجه اصفهانی و شیرازی و تهرانی در زبان فارسی خودمان
حتی تفاوتهای لفظی این قرائتها هم بیشتر بر همین مبناست که البته باز هم زیاد نیست و اصلا به حدی نمی رسد که بتوان یک روایت دیگر از قرآن برای آن قائل شد مثلا در یک صفحه از قرآن ممکن است بجای یعبد تعبد باشد و امثال آن
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

Ezio;510722 نوشت:
شما خوبيد؟!
Bible
كه شامل عهد عتيق و عهد حديد هست، يه كتابه،
متي، لوقا و يوحنا و مرقس هر كدوم يك فصل از عهد جديد هست!!

چطوری یک کتابه در حالیکه یک عده از آن با عده دیگر صدها سال فاصله دارد
ما کاری به اعتبارات نداریم
بله شاید کسی بگوید همه کتب فلسفی یک کتاب است
به این معنا که موضوعش یکی است
اما هیچکس کتاب افلاطون و فارابی را یکی حساب نمی کند[/]

با سلام
عزيزان مسلمان
شما كه اينگونه رتحت خلع سلاح ميشويد و دست اويزي غير از بيان تواتر ( كه اثبات خود تواتر نياز به سند دارد ) يا روايت از امام رضا كه خود روايت نياز به سند و بررسي سندي دارد حتي اگر جناب رضا خود موثق باشد كه براي ما نيست و دست به دامن علم رجال و توثيق حديث دارد و حداكثر منطق شما چنگ به دامن يك بيت شعر حافظ زدن است
جاي بسي تاسف است كه اينگونه ادعا هاي بزرگ هم ميكنيد
قديم ها ميگفتند كسي كه خانه اش شيشه اي است به خانه همسايه سنگ پرت نمي كند متاسفانه در اين زمينه شما اصلا خانه اي نداريد
راستي چرا به نسخه سمرقند قران اشاره نكرديد؟؟؟ يا به نسخه توپ قاپي قران؟؟؟ يا به نسخه صنعا قران كه متعلق به قرن دوم هجري است؟؟؟
شما فرموديد ايا انجيل ها را شاگردان مسيح نوشته اند نه خود مسيح؟؟؟ جلل خالق !!!! بيست قرن است گفته ميشود و نوشته شده است انجيل متي - انجيل لوقا - انجيل مرقس - انجيل يوحنا !!!!!!!!!! شما هنوز متوجه نشذه ايد؟؟؟؟ مگر مسيح انجيلي نوشته؟؟؟ اگر نوشته سند تاريخي آن كجاست؟؟؟ در قران ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ كه ششصد سال بعد از مسيح نوشته شده؟؟؟؟

تازه اگر انجيل و تورات تحريف شده باشد كه قران شما به هوا ميرود !!! تائيد قران در باره عيسي و موسي و ابراهيم و ..... و همه و همه مستند به تحريفات است؟

لطفا فقط و فقط يك سند براي ادعايتان عرضه كنيد

sina178s;510773 نوشت:
شما فرموديد ايا انجيل ها را شاگردان مسيح نوشته اند نه خود مسيح؟؟؟ جلل خالق !!!! بيست قرن است گفته ميشود و نوشته شده است انجيل متي - انجيل لوقا - انجيل مرقس - انجيل يوحنا !!!!!!!!!! شما هنوز متوجه نشذه ايد؟؟؟؟ مگر مسيح انجيلي نوشته؟؟؟ اگر نوشته سند تاريخي آن كجاست؟؟؟ در قران ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ كه ششصد سال بعد از مسيح نوشته شده؟؟؟؟

با سلام خدمت دوست گرامی.
دوست عزیز دقت نفرمودید. بنده عرض کردم اقوال عیسی (ع) نه نوشته های عیسی (ع)
ما هم می دانیم عیسی (ع) کتابی ننوشته. همانطور که محمد (ص) کتابی ننوشته. بلکه قرآن را هم کاتبان وحی نوشتند. حال انجیل هایی را هم که حواریون نوشته اند اقوال خودشان است یا مدعی اند که اقوال عیسی (ع) است؟ اگر اقوال خودشان باشد دیگر اینکه بگوییم دینی به نام مسیحیت از طرف خدا آمده بی معنی است. لذا با این اوصاف دید ما نسبت به اناجیل باید دیدمان نسبت به سایر کتب غیر الهی باشد. پس ظاهرا سوال اصلی تاپیک درست است. خداوند دین ناقصی فرستاده است!
مسلمانان حداقل معتقدند این قرآنشان با وجود روایات متعدد اقوال خداوند است که بر زبان محمد (ص) جاری شده. ولی ظاهرا شما معتقدید که اناجیل اربعه اقوال خداوند نیستند. یا هستند؟ روشن تر بیان کنید.
و من الله توفیق

owari;510741 نوشت:
با عروج عیسی علیه‌السلام به آسمان انجیل که نازل شده‌ی خداوند بر او بود (کتاب آسمانی) از میان مسیحیان گم شد.

با سلام
متوجه نشدم. یعنی عیسی (ع) انجیل را خود نوشت و بعد نوشته ها گم شد؟
owari;510741 نوشت:
در حالیکه اگر اینطور بود همه‌ی آنها باید یک مطلب را می‌نوشتند که اینطور نیست.

خوب حواریون که معصوم نبودند. ممکن است جایی را فراموش کرده باشند یا اصلا اشتباه شنیده باشند و ... . بالاخره این احتمالات وجود دارد. مانند برخی احادیث ما مسلمانان که در چند جا چند حدیث با موضوع مشابه و متن نسبتا مشابه ولی با اندکی تفاوت در متون دینی به چشم می خورد.
به هر حال اگر مشخص شود که اناجیل اربعه چقدر با هم متفاوت هستند فکر می کنم به بحث کمک کند.
و من الله توفیق

sina178s;510773 نوشت:
با سلام
عزيزان مسلمان
شما كه اينگونه رتحت خلع سلاح ميشويد و دست اويزي غير از بيان تواتر ( كه اثبات خود تواتر نياز به سند دارد ) يا روايت از امام رضا كه خود روايت نياز به سند و بررسي سندي دارد حتي اگر جناب رضا خود موثق باشد كه براي ما نيست و دست به دامن علم رجال و توثيق حديث دارد و حداكثر منطق شما چنگ به دامن يك بيت شعر حافظ زدن است
جاي بسي تاسف است كه اينگونه ادعا هاي بزرگ هم ميكنيد
قديم ها ميگفتند كسي كه خانه اش شيشه اي است به خانه همسايه سنگ پرت نمي كند متاسفانه در اين زمينه شما اصلا خانه اي نداريد
راستي چرا به نسخه سمرقند قران اشاره نكرديد؟؟؟ يا به نسخه توپ قاپي قران؟؟؟ يا به نسخه صنعا قران كه متعلق به قرن دوم هجري است؟؟؟
شما فرموديد ايا انجيل ها را شاگردان مسيح نوشته اند نه خود مسيح؟؟؟ جلل خالق !!!! بيست قرن است گفته ميشود و نوشته شده است انجيل متي - انجيل لوقا - انجيل مرقس - انجيل يوحنا !!!!!!!!!! شما هنوز متوجه نشذه ايد؟؟؟؟ مگر مسيح انجيلي نوشته؟؟؟ اگر نوشته سند تاريخي آن كجاست؟؟؟ در قران ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ كه ششصد سال بعد از مسيح نوشته شده؟؟؟؟

تازه اگر انجيل و تورات تحريف شده باشد كه قران شما به هوا ميرود !!! تائيد قران در باره عيسي و موسي و ابراهيم و ..... و همه و همه مستند به تحريفات است؟

لطفا فقط و فقط يك سند براي ادعايتان عرضه كنيد

درود رفيق
مطمئن باشيد كامنت شما حذف ميشه
جوابي ندارن بدن دوستان
مخصوصاً وقتي پاي قرآن يمن وسط مياد
انجيل برنابا هم 100 پس از اسلام نوشته شده
لايك [emoji106][emoji106][emoji106][emoji106]

[="Microsoft Sans Serif"]درود:Gol:

sina178s;510698 نوشت:
اين ادعاي شما در تحريف بر خلاف متن قران است و قران نه فقط انجيل و تورات را محرف نمي داند بلكه به آن استناد هم كرده است

قرآن، تورات و انجیل (سخنان پیامبران) را تحریف شده نمی‌داند؛ بلکه در چندجا می‌گوید که بزرگان یهود و مسیح، آن‌را تحریف کرده‌اند:
(توبه/31-30): «و یهودیان میگفتند: عزیر پسر خداست؛ و مسیحیان می‌گفتند: عیسی پسر خداست. این سخنی‌است که به زبان می‌آوردند و همانند سخن کسانی‌است که پیش از این، گمراه شدند ...»
محی الدین;509423 نوشت:
اکنون سخنان الحاد آمیز می زنید احتمالا آن کجی اندیشه دینی شما به تاریکی اندیشه منجر شده است و این پایان تبهکاری و تباه اندیشگی است

تا زمان برپایی قیامت، کسی نمی‌تواند و اجازه ندارد در مورد اینکه نگرش کسی در مورد دین درست است یا نه، قضاوت کند؛ زیرا این‌کار، تنها برای خداست(که البته خیلی‌ها در ادیان، این اجازه را به خود می‌دهند).
width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]جنگ هفتاد و دو ملت، همه را عذر بنه
[/TD]
[TD]چون ندیدن حقیقت، ره افسانه زدند

چه بسیار کسانی که به ظاهر گمراه هستند ولی در راه هستند؛ و چه بسیار کسانی که به ظاهر در راه هستند، ولی به خاطر غرور و خودبرتر بینی، گمراه هستند.
محی الدین;510763 نوشت:
قران کریم از دهها و بلکه صدها قاری نسل به نسل نقل شده و طریق هر قرائت هم مشخص است که در کتب مفصله علوم قرآن ذکر شده است
مبنای اختلاف قرائات عمدتا لهجه های عرب است که موجب تلفظ متفاوت الفاظ میشود و حتی در بسیاری موارد شکل مکتوب الفاظ هم تغییر نمی کند . مثل تفاوت تلفظ کلمه چطوری به لهجه اصفهانی و شیرازی و تهرانی در زبان فارسی خودمان

هنگامی که برای نخستین بار کسانی آمدند و در مورد نادرستی تورات سخن گفتند، بسیار برخورد شدیدی با آن‌ها صورت گرفت؛ همان شرایط، دارد برای قرآن نیز روی می‌دهد.
شیعه و سنی در گرفتن وضو، تفاوت دارند و این تفاوت، ناشی از تفاوت اعراب در روایت‌های مختلف قرآن است.
در مورد بسیاری از سوره‌های قرآن می‌خوانیم که: «این سوره، بنا به قول مشهور، 120 آیه دارد» یعنی برخی برای آن، چند آیه بیشتر می‌دانند و برخی، نه؛ که این هم خود جای اندیشه دارد.
حدیث‌های بسیاری نیز در مورد تحریف قرآن هست که به روش‌های گوناگون ردشان می‌کنند؛ چون دانش رجال، چارچوب استواری ندارد.
اینکه قرآن تحریف شده باشد یا نه (که از نظر من شده است) تفاوتی در برداشت ما از آن نمی‌کند و از آن می‌شود استفاده‌های فراوانی کرد؛ مگر اینکه برای کوچک کردن دیگران و برتر دانستن یک مسلمان از دیگران، بهشان نیش و کنایه بزنیم و گرنه در رفتار و کردار، مسلمان، یهودی و مسیحی، تفاوتی با هم ندارند (هم خوب دارند، هم دزد و هم ...).

به نام خدا

sina178s;510773 نوشت:
شما كه اينگونه رتحت خلع سلاح ميشويد و دست اويزي غير از بيان تواتر ( كه اثبات خود تواتر نياز به سند دارد ) يا روايت از امام رضا كه خود روايت نياز به سند و بررسي سندي دارد حتي اگر جناب رضا خود موثق باشد كه براي ما نيست و دست به دامن علم رجال و توثيق حديث دارد و حداكثر منطق شما چنگ به دامن يك بيت شعر حافظ زدن است

لطفا تواتر را توضیح دهید. وجود امام رضا(ع) نیاز به اثبات ندارد همانگونه که وجود ماه نیاز به اثبات ندارد.وجود امام رضا(ع) هم از نظر دینی ثابت شده است و هم از نظر تاریخی.و نیاز به علم رجال نیست.

اینک شما وجود خودتان را برای بنده اثبات کنید!

sina178s;510773 نوشت:
شما فرموديد ايا انجيل ها را شاگردان مسيح نوشته اند نه خود مسيح؟؟؟ جلل خالق !!!! بيست قرن است گفته ميشود و نوشته شده است انجيل متي - انجيل لوقا - انجيل مرقس - انجيل يوحنا !!!!!!!!!! شما هنوز متوجه نشذه ايد؟؟؟؟ مگر مسيح انجيلي نوشته؟؟؟ اگر نوشته سند تاريخي آن كجاست؟؟؟ در قران ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ كه ششصد سال بعد از مسيح نوشته شده؟؟؟؟

انجیل به این دلیل تحریفش قطعی است که از چند قرن پیش به اینطرف بارها توسط خود کشیشان مسیحی تحریف گشته است و متن کتاب عوض شده است.وجود 4 انجیل خود گواه این مدعاست.اما کتاب قران از ابتدا همین بود و همین خواهند ماند ، بارها اشخصای سعی در تحریف داشتند و کتوبی جعلی را با نام قرآن قصد عرضه داشتند که نتوانستند این امر را محقق کنند و نخواهند توانست.
اگر قران تحریف شده است و نوشته ی دست بشر است چگونه کسی تا بحال نتوانست آیه ای همانند قران بیاورد ، امروز که بازی با کلمات بسیار ساده است!

sina178s;510773 نوشت:
تازه اگر انجيل و تورات تحريف شده باشد كه قران شما به هوا ميرود !!! تائيد قران در باره عيسي و موسي و ابراهيم و ..... و همه و همه مستند به تحريفات است؟

یعنی اگر کتابی تحریف شود کتابهای دیگر صدرصد تحریف شده اند؟ اگر در کتابی تحریف شده نام شخصیتی باشد که آن اسم در کتابی دیگر باشد یعنی کتاب دوم هم تحریف شده است؟ عجب استدلال جالبی کرده اید. تحریف انجیل و تورات تحریف شخصیت نیست ، تحریف در رفتار شخصیت است ، تحریف در گفتار شخصیت است.

------------------------------

اینکه چرا خداوند ادیان مختلف را آورد تا با اسلام آن را کامل کند دلیل در فرستادن دین ناقص برای بشر نیست.
شما وقتی میخواهی شخصی که به چیزی عادت کرده را به چیز دیگری عادت دهید نمیتوانید بیایید و بگویید دیگر این کار را نکن و این کار را بکن.
شما ابتدا باید به مرور زمان عادتهای غلط و باورهای غلط را از او بگیری ، سپس به مرور زمان با گفتار و عمل ، عادت جدید را جایگزین عادت قبلی کنید.
آمدن پیغمبران هم به همین دلیل بود ابتدا عادتهای غلط را از افراد بگیرند و مردم را برای تکمیل دین آمده کنند.

یازهرا:Gol:

به نام خدا

آبـرنـگـ;510827 نوشت:
شیعه و سنی در گرفتن وضو، تفاوت دارند و این تفاوت، ناشی از تفاوت اعراب در روایت‌های مختلف قرآن است.

تفاوت وضو بین شیعه و سنی ربطی به روایتهای مختلف از قرآن نیست. بلکه بخاطر تفسیرهای گوناگون از یک آیه است.
تفسیر گوناگون ، متن اصلی و کلی آیه را تغییر نمیدهد و تغییر نخواهد داد.

یازهرا:Gol:

به نام خدا

آبـرنـگـ;510827 نوشت:
حدیث‌های بسیاری نیز در مورد تحریف قرآن هست که به روش‌های گوناگون ردشان می‌کنند؛ چون دانش رجال، چارچوب استواری ندارد.
اینکه قرآن تحریف شده باشد یا نه (که از نظر من شده است) تفاوتی در برداشت ما از آن نمی‌کند و از آن می‌شود استفاده‌های فراوانی کرد؛

لطفا کلی سخن نگویید.
آیه ای که ادعای تحریف آن را دارید بیان کنید و دلیل تحریف را نیز با سند ارائه دهید.

یازهرا:Gol:

sina178s;510773 نوشت:
با سلام
عزيزان مسلمان
شما كه اينگونه رتحت خلع سلاح ميشويد و دست اويزي غير از بيان تواتر ( كه اثبات خود تواتر نياز به سند دارد ) يا روايت از امام رضا كه خود روايت نياز به سند و بررسي سندي دارد حتي اگر جناب رضا خود موثق باشد كه براي ما نيست و دست به دامن علم رجال و توثيق حديث دارد و حداكثر منطق شما چنگ به دامن يك بيت شعر حافظ زدن است
جاي بسي تاسف است كه اينگونه ادعا هاي بزرگ هم ميكنيد
قديم ها ميگفتند كسي كه خانه اش شيشه اي است به خانه همسايه سنگ پرت نمي كند متاسفانه در اين زمينه شما اصلا خانه اي نداريد
راستي چرا به نسخه سمرقند قران اشاره نكرديد؟؟؟ يا به نسخه توپ قاپي قران؟؟؟ يا به نسخه صنعا قران كه متعلق به قرن دوم هجري است؟؟؟
شما فرموديد ايا انجيل ها را شاگردان مسيح نوشته اند نه خود مسيح؟؟؟ جلل خالق !!!! بيست قرن است گفته ميشود و نوشته شده است انجيل متي - انجيل لوقا - انجيل مرقس - انجيل يوحنا !!!!!!!!!! شما هنوز متوجه نشذه ايد؟؟؟؟ مگر مسيح انجيلي نوشته؟؟؟ اگر نوشته سند تاريخي آن كجاست؟؟؟ در قران ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ كه ششصد سال بعد از مسيح نوشته شده؟؟؟؟

تازه اگر انجيل و تورات تحريف شده باشد كه قران شما به هوا ميرود !!! تائيد قران در باره عيسي و موسي و ابراهيم و ..... و همه و همه مستند به تحريفات است؟

لطفا فقط و فقط يك سند براي ادعايتان عرضه كنيد

سلام،
حقیر با صحبت امام رضا علیه‌السلام چه چیز را سعی کردم برای شما اثبات کنم که شما ابتدا اثبات صادر کننده‌ی کلام (امام رضا علیه‌السلام) و بعد تحریف نشدن کلام ایشان در سلسله‌ی سند روایت را خواستار باشید؟ اگر از شما بپرسند چرا مسیحی هستید مگر معجزه‌ی پیامبرتان را دیده‌اید که گمان می‌کنید مثلاً حضرت مسیح علیه‌آلسلام مرده را زنده کرده است چه دارید که پاسخ بگویید جز آنکه این اخبار از کسانی به شما رسیده است که به آنها اعتماد دارید. بدون شک برای اثبات این اعتماد هم دلیلی نخواهید داشت مگر اینکه بگویید دلیلش شخصی است. می‌ماند بحث کردن روی تعالیم این دین که از روی آنها پی ببریم آیا اصلاً حضرت مسیح علیه‌السلامی که از طرف خداوند آمده باشد وجود داشته است یا خیر. اقوال تاریخی هم که همه موافق هستید تا حدود زیادی غیرقابل استناد هستند، همین یک علم رجال که ما داریم را هم آن اقوال ندارند.
حالا شما بفرمایید با عقل خودتان می‌توانید تعالیم حضرت مسیح علیه‌السلام را بپذیرید؟ آیا قبول ندارید که پذیرش برخی از تعالیم دین شما توسط علمای خود شما متوقف بر داشتن ایمان بر درستی آنهاست؟ به عبارت دیگر آیا این دور فلسفی که باطل است نخواهد بود؟
اما آیا مشابه این صحبت‌ها به اعتقاد مسلمین هم وارد است؟ خیر! چون آنها اعتقاد دارند که معجزه (دلیل برای اثبات نبوت) پیامبرشان که هرگز هم او را ندیده‌اند و فقط درباره‌اش مانند شما از کسانی که به آنها اعتماد دارند شنیده‌اند همچنان نزد آنهاست. کاری ندارد، وقتی زنده کردن مردگان در همین امروز هم از طرف حضرت مسیح علیه‌السلام وجود می‌داشت هنوز هم برای اثبات نبوت (البته نه خداوندی) ایشان می‌شد به همان استناد کرد، ما هم به همین معجزه بودن قرآن استناد می‌کنیم و مطلقاً بحث روایی و تواتری برای اثبات قرآن نداریم، اگر داشته باشیم هم همانقدری اعتبار خواهد داشت که ادله‌ی تواتری شما برای اثبات صحت اناجیل چهارگانه و یهود برای اثبات دست نخورده ماندن تورات (مطابق با تاریخ ادیان به روایت اسلام نه تنها انجیل وحی شده توسط خداوند که تورات هم از مدتی را مفقود مانده و عزیر علیه‌السلام بودند که آن را پیش یهود بازگرداندند بعد از آنی که آنرا مفقود یافته بودند و به همین دلیل یهود آن بزرگوار را پسر خداوند می‌دانستند و البته می‌دانم که یهود امروز به کل منکر این قضیه است، اما مناظره‌ی جالبی بین نبی خدا و علمای مسیحی و یهودی و مجوس و ... در کتب شیعه است که در این موارد هم صحبت‌های جالبی دارد) معتبر به حساب می‌آید. قوی‌ترین استدلال مسلمین برای اینکه قرآن و دینشان بر حق است این است که معجزه‌ی پیامبرشان همچنان نزد ایشان است، بخوانید تا مثل این باشد که در زمان رسول خدا دین اسلام به شما عرض شده باشد. البته در زمان غیبت حجت خدا البته در فهم آن به مشکلاتی ممکن است بخورید ولی آنقدر نقاط روشن از آن توسط حجت‌های پیشین خداوند روبروی ما هست که دیگر ندانسته‌هایمان از قرآن را دلیل بر ردّ قرآن ندانیم.
اینکه شما می‌فرمایید «مگر مسیح انجیلی نوشته؟ اگر نوشته سند تاریخی‌اش کجاست؟» خود شما بفرمایید، به فرض که ما سند تاریخی برای شما بیاوریم شما که کتابی که معجزه است را قبول ندارید آن اسناد تاریخی را چطور خواهید پذیرفت؟ با خودتان فکر کنید که اگر سندی پیش روی شما گذاشته شد که مطالبش با اعتقادات شما و پدران و اجداد شما تا چندین و چند نسل سازگاری نداشت آن اسناد باید چه اثباتی برای سند بودن خودشان داشته باشند تا شما آنها را بپذیرید؟ هر چیزی هم که ما بگوییم شما به جایی از آن ایراد گرفته و نهایتاً آن را تحریف ذهن معیوب ما و سایر مسلمین خواهید دانست.
با انکار اناجیل چهارگانه هم قرآن به هوا نمی‌رود نگران نباشید. قرآن صحبت از چهار کتاب آسمانی دارد که همه مرد تأیید هستند و در ورایات زیادی اشاره شده ست که اصل آن کتابها میراث انبیاء است و اکنون هم تورات و انجیل در غاری هستند که در زمان ظهور و بازگشت مسیح علیه‌السلام به شما عرضه خواهند شد و شما درستی آنها را تأیید خواهید کرد. فعلاً باید به همین اناجیل خود اکتفا نمایید و وظیفه‌ای جز تعقل در آنها ندارید، اگرچه صحبت‌های جناب پولوس مقدس را هم اگر بدون تعصب مطالعه کنید به همان صحبت‌های آن مسیحی معتقد دیگری خواهید رسید که «چه مدرکی داریم که او با نفاق وارد دین مسیحیت نشده و سپس دین را تحریف نکرده باشد وقتی خدا و پسر خدا بودن مسیح تنها از قول او نقل شده و در جای دیگری از کتاب مقدس نیست و ...؟» اگر تعقل و انصاف شما را به اسلام رسانید که خوشابحالتان و برادر ما هستید در اسلام و ان شاء الله در کسب معارف از ما پیشی هم خواهید گرفت، بخاطر همان تعقل و انصافتان، اما اگر تعقل و انصاف داشتید و به حقانیت اسلام نرسیدید نگران قیامت هم ان شاء الله لازم نیست که باشید چون از نظر اسلام هم شما مستوجب عذاب الهی نخواهید بود (تا جایی که حقیر فهمیده‌ام، درستش‌ترش را خداوند داند و حجت او و علمای دین). اما اگر حقیقتی را متوجه شدید یا به آن شک کردید و بجای دنبال کردن آن تردید تنها از روی تعصب انکارش کردید دیگر طبق تعالیم دین خودتان هم مستوجب رحمت خداوند نخواهید بود، اشتباه می‌کنم؟

یا علی

با سلام
من همه پست ها را كه در پاسخ به پست من نوشته شده است را مطالعه كردم و متاسفم كه بگويم قريب به اتفاق كساني كه به تحريف كتابمقدس اصرار دارند نه كتابمقدس را خوانده اند و نه موقعيت آن را در ايمان مسيحي ميدانند
حتي نه فقط اين متاسفانه از خود قران هم بيگانه هستند چرا كه قران هيچ كجا نگفته اين كتب تحريف شده بلكه از يهود مي خواهد آن را تحريف نكنند - تمام افعال مربوط به تحريف يا امري هستند يا مضارع و ربطي به گذشته يعني قبل از ظهور اسلام ندارند - حال كتابي كه در قرن ششم ميلادي محرف نبوده و به زبانهاي مختلف هم ترجمه و منتشر شده و در اقصاي عالم پخش است و نسخه هاي ان نه يكي و دو تا بلكه صدها نسخه موجود است چگونه قابل تحريف ميشود؟؟/ جالب اينكه به اين نوع تحريف نه فقط نويسنده قران و بلكه اصحاب جناب محمد و حتي مفسرين قران تا قرن چهارم نيز اعتقادي نداشتند و از قرن چهارم هجري است كه زمزمه هاي تحريف انجيل و تورات شروع ميشود - اگر قران به متن انجيل و تورات استناد ميكند و آن را به شهادت ميگيرد قطعا آن را محرف نمي داند والا دچار مغلطه شده است
دوست گرامي بيش از 100 انجيل در قرن دوم و سوم نوشته شد است و حداقل 20 انجيل كامل اكنون موجود هستند و خود كليسا آنها را حفظ كرده و هم كتابسوزي نكرده و انها را در نهايت امانت نگهداشته است - اين كتب در كتابخانه هايي نظير واتيكان و كتابخانه سلطنتي لندن موجود و در دسترس هستند انچه 4 انجيل رسمي است و در كانون عهد جديد پذيرفته شده توانسته اند اجماع طرفداران و منتقدين متون ابا كليسا را داشته باشند و ابا كليسا بر اصالت و دست اول بودن و اطمينان از اينكه توسط خود شاگردان به نگارش در امده اند مورد قبول واقع شده اند
هيچ انجيلي نوشته خود مسيح نيست انجيل يعني خبر خوش و گزارش زندگي يا زندگي نامه مسيح و كه شامل تاريخ و عملكرد و گفتار و تعاليم مسيح هستند كه توسط چها نفر گزارش شده است
همانطور كه قبلا گفتم ما به كتب آسماني اعتقادي نداريم اصولا از آسمان كتابي نيامده و تا آنجا هم كه بشر به ياد دارد از آسمان برف و باران و تگرگ مي آيد و نه كتاب - لذا اگر شما هم قران را وحي حضرت الله به جناب محمد و با واسطه گري جبرائيل ميدانيد اين يك تز ايماني است و نه يك واقعه تاريخي و مستند - شايد براي شما به لحاظ ايمانتان معتبر و قابل استناد باشد ولي از نظر ما كتابي است در زمره ساير كتب
فرموديد مطال متناقض و غير عقلي انجيل دليل بر تحريف است - خير - فرض كنيد آموزه اي نظير تثليث غلط باشد - فرض محال محال نيست - اما دليل تحريف نمي شود براي اثبات تحريف سند لازم است كه شما ثابت كنيد درست تثليث چه بوده - حتي اگر ثابت كنيد كل كتابمقدس غلط است باز دليل تحريف نيست - تحريف سند مي خواهد يعني شما نسخه اي قديمي تر عرضه كنيد كه با اين كتابمقدس مغاير باشد و اصالت و اعتبار تاريخي و نسخه شناسي آن غالب باشد
اما شگرد دائمي شما هنوز پا بر جاست يعني طرح حجم زياد شبهه و سوال و فرار از اصل و محور بحث!!!!!!
آيا سندي بر قران نيافتيد؟؟؟؟؟؟
هميشه منتظر بوده ام و هستم و به گمانم اين انتظار تا قيامت هم ادامه خواهد داشت

[="Tahoma"][="Navy"]

sina178s;510773 نوشت:
با سلام
عزيزان مسلمان
شما كه اينگونه رتحت خلع سلاح ميشويد و دست اويزي غير از بيان تواتر ( كه اثبات خود تواتر نياز به سند دارد ) يا روايت از امام رضا كه خود روايت نياز به سند و بررسي سندي دارد حتي اگر جناب رضا خود موثق باشد كه براي ما نيست و دست به دامن علم رجال و توثيق حديث دارد و حداكثر منطق شما چنگ به دامن يك بيت شعر حافظ زدن است
جاي بسي تاسف است كه اينگونه ادعا هاي بزرگ هم ميكنيد
قديم ها ميگفتند كسي كه خانه اش شيشه اي است به خانه همسايه سنگ پرت نمي كند متاسفانه در اين زمينه شما اصلا خانه اي نداريد
راستي چرا به نسخه سمرقند قران اشاره نكرديد؟؟؟ يا به نسخه توپ قاپي قران؟؟؟ يا به نسخه صنعا قران كه متعلق به قرن دوم هجري است؟؟؟
شما فرموديد ايا انجيل ها را شاگردان مسيح نوشته اند نه خود مسيح؟؟؟ جلل خالق !!!! بيست قرن است گفته ميشود و نوشته شده است انجيل متي - انجيل لوقا - انجيل مرقس - انجيل يوحنا !!!!!!!!!! شما هنوز متوجه نشذه ايد؟؟؟؟ مگر مسيح انجيلي نوشته؟؟؟ اگر نوشته سند تاريخي آن كجاست؟؟؟ در قران ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ كه ششصد سال بعد از مسيح نوشته شده؟؟؟؟

تازه اگر انجيل و تورات تحريف شده باشد كه قران شما به هوا ميرود !!! تائيد قران در باره عيسي و موسي و ابراهيم و ..... و همه و همه مستند به تحريفات است؟

لطفا فقط و فقط يك سند براي ادعايتان عرضه كنيد


سلام
خوب پس حرفی در تعالیم ندارید و خودتان هم می بینید که در اولی ترین اصول دین حرف عقلانی در مسیحیت امروزی نیست
و البته این حرفی که اینجا زده اید هم ناشی از توصیه های دین تحریف شده مسیحیت به پرهیز از علم و تفکر و اندیشه است
آیا می دانید با نفی اعتبار تواتر در نقل ، اعتبار تمام کتب گذشته را دارید نفی می کنید ؟ همه کتابهای گذشته منقول است یا از کتاب به کتاب دیگر یا از سینه به سینه دیگر مگر راهی دیگری غیر از این بوده است
خوب اگر اعتبار تواتر را انکار می کنید چرا اعتبار انجیلهای خودتان را نفی نمی کنید ؟ و آنوقت از کجا معلوم که مسیحی بوده است که بخواهد کتابی بنویسد یا برایش بنویسند ؟
ما مسیح را هم به اعتبار قرآن قبول داریم و البته مسیحی که میگوید : من بنده خدایم به من کتاب داد و مرا پیامبر قرار داد
دیگر اینکه مگر قرآن به استناد انجیل است که تحریف در انجیل نوشته دست عالمان خودفروخته به قرآن راه یابد بلکه قرآن کتابی است که از سوی خدا نازل شده و نیازی به هیچ کتابی ندارد
درباره این قرآنهایی که میگویید ما هیچ سند و مدرک ارزشمندی نداریم و دلیلی هم ندارد که داشته باشیم و با توجه به اینکه قرآن و اسلام همیشه دشمنان سرسختی داشته که میخواسته اند آنرا بی اعتبار کنند هیچ بعید نیست این نساخی های تحریف آمیز کار همآنان باشد همانطور که اخیرا اسرائیلیهای نژادپرست ( که مسیحیت را هم آنها تحریف کردند ) دست به چاپ قرآن محرف زد اما با هوشیاری علمای اسلام تیرش به سنگ خورد
و آخر اینکه دلیل ما بر تحریف خود اختلافات قابل توجه همین نسخه های متعدد انجیل است و البته اختلاف همین انجیلهای پذیرفته شده با انجیلهای دیگری مثل انجیل برنابا (که مورد خشم کلیسا بخاطر بیان واضحتر درمورد پیامبر آخرالزمان) است
یا علیم[/]

به نام خدا
سلام

sina178s;511185 نوشت:
نه كتابمقدس را خوانده اند و نه موقعيت آن را در ايمان مسيحي ميدانند

بنده کتاب مقدس را خوانده ام.
sina178s;511185 نوشت:
حال كتابي كه در قرن ششم ميلادي محرف نبوده و به زبانهاي مختلف هم ترجمه و منتشر شده

چگونه با اطمینان میگویید تا قرن شش تحریف نشده است؟ ثابت کنید در آن زمان به زبان های مختلف ترجمه شده بود.
sina178s;511185 نوشت:
و از قرن چهارم هجري است كه زمزمه هاي تحريف انجيل و تورات شروع ميشود

چگونه از قرن چهارم زمزمه های تحریف انجیل و تورات بلند میشود ولی ادعا میکنید تا قرن شش خبری نبود.
sina178s;511185 نوشت:
اگر قران به متن انجيل و تورات استناد ميكند و آن را به شهادت ميگيرد قطعا آن را محرف نمي داند والا دچار مغلطه شده است
اولا قرآن به متن فعلی تورات و انجیل استناد نکرده است. قرآن فرموده است کتابی که به عیسی فرستادیم درست است.
آیات 75 ، 78 و 79 سوره بقره تاکید بر تحریف دارد.
sina178s;511185 نوشت:
همانطور كه قبلا گفتم ما به كتب آسماني اعتقادي نداريم اصولا از آسمان كتابي نيامده و تا آنجا هم كه بشر به ياد دارد از آسمان برف و باران و تگرگ مي آيد و نه كتاب

دوست گرامی کسی نگفته است از آسمان کتابی به صورت کتابت شده می آید.بلکه فرشته ی وحی چیزی که باید درون کتاب باشد را از جانب خداوند بیان میکند.حضرت عیسی(ع) هم از جانب خود سخن نمیگفت که اگر میگفت باطل بود.
sina178s;511185 نوشت:
لذا اگر شما هم قران را وحي حضرت الله به جناب محمد و با واسطه گري جبرائيل ميدانيد اين يك تز ايماني است و نه يك واقعه تاريخي و مستند

عیسی(ع) از کجا میدانست و از کجا فهمید پیغمبر است؟ اگر بگویید خودش به این باور رسید که غلط است. اگر بگویید از جانب فرشته وحی پس سخن شما غلط است.
sina178s;511185 نوشت:
حتي اگر ثابت كنيد كل كتابمقدس غلط است باز دليل تحريف نيست

عجب سخنی ، اگر چیزی ثابت شود نیز برای شما قابل قبول نیست!
sina178s;511185 نوشت:
آيا سندي بر قران نيافتيد؟؟؟؟؟؟

شما سندی بر تورات یافتید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
sina178s;511185 نوشت:
هميشه منتظر بوده ام و هستم و به گمانم اين انتظار تا قيامت هم ادامه خواهد داشت

شما که تواتر سخنان امام رضا(ع) را خواستارید ابتدا تواتر انجیل چهارگانه را ثابت کنید.
تواتر سخنان امام رضا(ع) سالهاست که ثابت شده است. اما تواتر اناجیل هیچگاه ثابت نشده و نخواهد شد.

یازهرا:Gol:

sina178s;511185 نوشت:
با سلام
من همه پست ها را كه در پاسخ به پست من نوشته شده است را مطالعه كردم و متاسفم كه بگويم قريب به اتفاق كساني كه به تحريف كتابمقدس اصرار دارند نه كتابمقدس را خوانده اند و نه موقعيت آن را در ايمان مسيحي ميدانند

با سلام.

1)شما دلیل منطقی بیاور که این کتاب مقدس شما، کلام خداست تا ما تحریفش را ثابت کنیم. آیا ایمان مسیحی، می تواند بدون توسل به قرآن و ایمان اسلامی، به صورت قائم به خود، دلیلی برای کلام خدا بودن این کتاب بیاورد؟ کتاب مقدس شما، یک کتاب نیست، بلکه مجموعه ایست از حداقل 66 کتاب و رساله(بسته به مذهبی که شما دارید) شما ثابت کنید تمامی این کتب، کلام خدا هستند.

2)کی گفته کتاب مقدّس تحریف شده؟ حرف بی حسابیه! فقط 18 تا کتاب در این مجموعه کتب تشکیل دهنده ی کتاب مقدّس شما هستن که بین خود ایمانداران مسیحی سرشون مناقشه وجود داره: اول مکابیان، دوم مکابیان، سوم مکابیان، طوبیت، بن سیراخ و...

از این 18 تا کتاب پروتستانها هیچکدومو کلام خدا نمی دونن، یعنی عملاً معتقدند که کاتولیکها 7 کتاب و ارتدوکسها بیش از 7 کتاب از این 18 کتابو به کلام خدا تحمیل کرده اند(یعنی "تحریف به اضافه" رو به کاتولیک و ارتدوکس نسبت میدن!) از اون طرف کاتولیکها، از این 18 کتاب، 7 تا رو قبول دارن، یعنی معتقدن پروتستانها 7 کتاب رو از کلام خدا حذف کرده اند و ارتدوکسها هم که بسته به کلیساشون به غیر از این 7 تا، تعدادی کتابو به کلام خدا اضافه کردن(یعنی "تحریف به نقصان" رو به پروتستان و "تحریف به اضافه" رو به ارتدوکس نسبت میدن!)در نهایت، کلیسای پرشکوه ارتدوکس، که خودش در درون بر سر این کتب مناقشه داره، بین 8 تا 18 مورد از این کتابها رو به صورت منطقه ای کلام خدا می دونه، پس حداقلش اینه که معتقده که کلیساهای پروتستان و کاتولیک، بخشهایی از کلام خدا رو حذف کرده اند.(یعنی "تحریف به نقصان" رو به کاتولیک و پروتستان نسبت میدن!) پس شما اگر مسیحی باشی، به خودی خود، همکیشان خودت از مذهبهای دیگه رو محکوم به تحریف میدونی و همکیشانت از مذهبهای دیگه، حضرتعالی رو محکوم به تحریف میدونن!

فقط دقت کنید که مناقشه بر سر یک کلمه و یک جمله نیست! مناقشه بر سر چندین کتاب کامله! حالا برخی پروتستانها بهانه میارن که "این 18 تا هم کتابهای خوبی هستن! ما نمیگیم بد هستن!" خب من هم کلا کتاب مقدس شما رو بد نمیدونم! مسئله بر سر کلام خدا دونستن هست و نه بر سر خوب بودن! وقتی میگی این کتاب، کلام خدا نیست، یعنی کسی که این کتابو کلام خدا میدونه، تحریف به اضافه کرده، اون هم در کتاب مقدس که از دید خودت کلام خداست. پس به صورت اتوماتیک شما کتاب مقدّس رو تحریف شده می دونید، ولی میگید مذهبهای دیگرتون تحریفش کردن و مذهب شما تحریفش نکرده!

اختلاف نُسخ و انواع تحریف

بین نسخ مختلف یک کتاب، ممکن است اختلافاتی باشد. این اختلاف در کتب قدیمی، به دلیل نبود دستگاه چاپ بیشتر رخ دادنی بوده است. قرآن به دلیل اینکه همزمان از بر نیز شده است و نسخه های قرن اوّلی آن نیز موجود هستند، اختلاف بسیاری در نُسخ ندارد ولی در کتب مقدسه یهود و نصاری، نسخه ها حداقل چند قرن با نویسنده فاصله دارند، مسئله اختلاف نُسَخ ایجاد کننده ی شرایط تحریف است.

انواع تحریف لفظی

تحریف لفظی، را بر اساس تفاوت نوع اختلاف می شود به دو دسته مُضِر و غیرمُضِر، یا اساسی و جزئی تقسیم نمود.

مثال برای تحریف غیرمضر و جزئی: پدر شما، به شما می گوید: «به برادرت بگو زود بیاد پیش من.» شما نزد برادرتان می روید و می گویید: «پدر گفت سریع بروی پیش او.» اینجا شما یک تحریف جزئی و غیرمضر در کلام پدرتان ایجاد کرده اید: او گفته "زود" و شما به جای زود، گفته اید "سریع". این تحریف جزئی و غیرمضر است، زیرا ضرری برای اصل کلام نداشته و همان منظور را می رساند!

مثال برای اختلاف مضر و اساسی: پدر شما، به شما می گوید: «به برادرت بگو لپ تاپتو بردار بیا پیش من.» شما نزد برادرتان می روید و می گویید: «پدر گفت بروی پیش او.» اینجا شما تحریفی مضر بر کلام پدرتان وارد کرده اید، و آوردن لپ تاپ را حذف نموده اید! به طور مشابه اگر یک امر اساسی را به این سخن اضافه می کردید، تحریف مضر و اساسی انجام داده بودید.

وقتی دو نسخه با هم اختلاف دارند، مشخص است که حداقل یکی اصل سخن را تحریف نموده است، ولی اگر این تحریف مصداق تحریف غیرمُضِر و جزئی باشد، کتاب را تحریف شده نخواهیم دانست، ولی اگر تحریف اساسی و مُضِر باشد، کتاب تحریف شده است.

اختلاف قرائات و نُسَخ در قرآن

اختلافات موجود بین قرائات و نُسَخ قرآن، هر چند اکثر مسلمین بر قرائت حفص از عاصم اجماع داشته و اختلاف خاصی در آن ندارند، بسیار ناچیز و غیرمُضر است. زیرا در تمام موارد، مفهوم یکسانی از متن جملات اختلافی برداشت می شود:

در سوره شمس، آیه 15، در قرائت حفص «و لا یخاف» آمده است و در قرائت ورش «فلا یخاف» آمده است. که هر دو یک معنا را می رسانند: و نمی ترسد.(«فَ» هم در ترجمه ها، در خیلی موارد به «وَ» ترجمه می شود و حتی اگر به "پس" ترجمه شود نیز اختلاف معنایی خاصی ایجاد نخواهد شد.)

در سوره آل عمران، آیه 133، در قرائت حفص داریم «و سارعوا» و در قرائت ورش داریم «سارعوا»! مسلّم است که فقط تفاوت در این است که جملۀ قبل تمام شده است یا اینکه با حرف "و" به این جمله عطف شده است. شما خودتان آیات 132 و 133 از سورۀ آل عمران را در کنار هم قرار بدهید و ببینید که آیا بودن یا نبودن این حرف "و" تفاوتی در معنا و محتوای آیه ایجاد می کند؟

و مواردی مشابه این.

اختلافات اساسی در نُسخ کتاب مقدّس

در کتاب مقدس نیز اختلافاتی وجود دارد. این اختلافات نشانگر تحریف هستند. گاهی این تحریفات جزئی و غیرمُضِر هستند که با آنها کاری نداریم. ولی در مواردی نیز این تحریفات اساسی و مُضِر هستند که فرد بلاتکلیف می ماند و نمی داند خدا دقیقا چه گفته است!

-در تورات، بین طول عمر انسانهای اوّلیه، از آدم تا ابراهیم، بین نسخه های عبری، یونانی و سامری، اختلافات اساسی وجود دارد. مسیحیان و یهودیان نسخه سامری را قبول ندارند، ولی نسخه سامری هم نسخه ای است از نُسخ تورات. ضمن اینکه کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس، نسخه یونانی را قبول دارند، پس اختلافات نسخه یونانی با نسخه عبری، در مسیحیت موضوعیت جدی خواهد داشت.

-زبور داود(مزامير) فصل105 آيه 28؛ نسخه عبری می گويد "پس به کلام او مخالفت نورزيدند." و نسخه يونانی می گويد: "به کلام او مخالفت ورزيدند."

- به آیه 46 از فصل 24 انجیل لوقا توجه بفرمایید:

KJV:
And said unto them, Thus it is written, and thus it behoved Christ to suffer, and to rise from the dead the third day

NIV:
This is what is written: The Christ will suffer and rise from the dead on the third day



ترجمه قدیم:
و به ایشان گفت: بر همین منوال مکتوب است و بدینطور سزاوار بود که مسیح زحمت کشد و روز سوم از مردگان برخیزد.

ترجمه هزاره نو: و به ایشان گفت: نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوّم از مردگان بر‌خواهد خاست.

آشکارا عبارت «thus it behoved» در ترجمۀ انگلیسی و «بدینطور سزاوار بود» در ترجمۀ فارسی، مورد اختلاف است، و این اختلاف به خاطر اختلاف نسخی است که دو دسته ترجمۀ مختلف از آن استفاده می کنند. این اختلاف تفاوت معنایی ایجاد می کند، زیرا ایجاد ابهام می شود که رنج کشیدن و برخاستن عیسی در روز سوم مکتوب است، یا اینکه سخنان پیشین عیسی مکتوب بوده است و رنج کشیدن و برخاستن او در روز سوم، فقط سزاوار بوده است.

-آیه 9 از فصل 19 انجیل متی:

KJV:
And I say vnto you, Whosoeuer shall put away his wife, except it be for fornication, and shall marry another, committeth adultery:and whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery.

NIV:
I tell you that anyone who divorces his wife, except for marital unfaithfulness, and marries another woman commits adultery.



ترجمه قدیم:
و به شما می گویم هر که زن خود را بغیر عّلت زنا طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هر که زن مطلّقه ای را نکاح کند، زنا کند.

ترجمه هزاره نو:
به شما می‌گویم، هر‌که زن خود را به علتی غیر از خیانت در زناشویی طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است.

جمله «whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery» در ترجمه انگلیسی و «هر که زن مطّلقه ای را نکاح کند، زنا کند» در ترجمه فارسی، در یک جا هست و در جای دیگر وجود ندارد، و اختلافی اساسی دارد، زیرا طبق ترجمۀ قدیمی و KJV اگر کسی با یک زن مطلّقه ازدواج کند، زنا کرده است ولی طبق ترجمه هزارۀ نو و NIVچنین مسئله ای مطرح نشده است. این اختلاف هم به خاطر تفاوت نسخی است که این دو دسته ترجمه، برای برگردان کتاب مقدّس از آن استفاده نموده اند. حال آیا یک مسیحی تکلیفش روشن است که با زن مطلقه نکاح بکند یا خیر؟

اینجا مشخص می شود، که کتاب مقدّس مسیحیان، بر اساس نُسخ خودش، محکوم به تحریف است، و حتی در نسخه هایی از آن که بین مسیحیان رایج است، اختلافات اساسی وجود دارد.

[="Microsoft Sans Serif"]درود:Gol:

خادم ولایت;510832 نوشت:
به نام خدا
تفاوت وضو بین شیعه و سنی ربطی به روایتهای مختلف از قرآن نیست. بلکه بخاطر تفسیرهای گوناگون از یک آیه است.
تفسیر گوناگون ، متن اصلی و کلی آیه را تغییر نمیدهد و تغییر نخواهد داد.
یازهرا

خادم ولایت;510833 نوشت:
به نام خدا
لطفا کلی سخن نگویید.
آیه ای که ادعای تحریف آن را دارید بیان کنید و دلیل تحریف را نیز با سند ارائه دهید.
یازهرا

من برای بحث کردن آن سخن را نگفتم زیرا همانگونه که در نوشته‌ی پیشین نیز گفته شد، بسیاری در برابر این سخنان جبهه می‌گیرند بنده نیز حال حوصله‌ی بحث و جدل بی‌خودی و برچسب وهابی، یهودی و کافر خوردن را ندارم. به همین‌منظور بود که دیدگاهی کلی ندادم و گفتم: «از نظر من...».
در این مورد پیش‌تر گفت و گو شده و شما بزنید «تحریف قرآن» تا گفتار مورد نظر در همین تارنما، نمایان شود و در آن‌جا سخنان را ببینید و پاسخ در مورد تحریف و تفاوت وضوگرفتن را می‌یابید.

با سلام
همانطور كه عرض كردم تمام مطالب يا به خاطر نخواندن كتابمقدس است يا تعصب به حدي كه دوستمان خادم ولايت تاريخ هجري و ميلادي را يكي فرص كردند تا سخن و استدلالشان درست دربيايد
براي بعضي ها كلمه تواتر گويا يك كلكه جادويي است كه جاي هر گونه سوال را خالي ميكند مثلا بگوئيد از كجا ميدانيد نادرشاه به امريكا حمله كرد اگر بگويند به تواتر نقل است ديگر دليل و يا سندي نياز نيست حال در زمان نادرشاه اصلا امريكايي بوده يا نه اصلا محل نزاع نيست
دوست عزيز من نگفتم تواتر را قبول ندارم بلكه گفتم تواتر نياز به سند دارد يعني ادعاي نقل يك مطلب به تواتر نياز به ارائه سندهاي تواتر دارد و صرف ادعا قبول نيست
اما در باره تحريف و اختلاف كتب
دوست گرامي تزكيه خانم
شما كتبي را عرضه كرديد كه پروتستانها آن را آپوكريفا مينامند همه مربوط به عهد عتيق است مرجع تعيين كتب معتبر كليسا است و چون در اين كتب بخشي از آموزه هاي الهياتي سنت كليسا نهفته است در كانون كتابمقدس پذيرفته شده اند اين كتب از نظر يهوديان هميششه معتبر بوده است و تازگي ندارد مركز ثقل الهيات مسيحي عمدتا در كانون عهد جديد است و نه عهد عتيق
پذيرفتن يا نپذيرفتن كتب مورد اشاره شما هيچگونه تغيير ي در ايمان و اعتقادات مسيحيان ندارد كاتوليك يا غير آن
اما در مورد اختلافات نسخ كه عمدتا در كار نسخه برداري امري رايج است و غير قابل اجتناب - چون در قديم دستگاه چاپي نبوده است با اين حال تعداد بيشمار نسخ و امكان تعيين نسخ قديمتر و تعداد نسخ ترجمه شده به ساير زبانها و نقل قول هاي موجود در نوشتجات ابا كليسا كه امكان بازيافت بيش از 99 درصد غهد جديد را ميسر ميكند هر مشكلي را كه ناشي از تساهل در نسخه برداري بوده از ميان برده است
اگر همين نوع انتقاد را در باره نسخ قراني بكار بگيريد چيزي از قران بجاي نخواهد ماند
اما سوال اصلي اين است بر فرض صحت ادعاي شما ايا موارد نقدي شما الهيات مسيح را عوض ميكند؟؟؟؟؟ ايا ميتوانيد با اتكا به اينگونه تغييرات مدعي شويد كه مسيح پسر خدا نيست؟؟؟/
موضوع اصلي مناقشه هم كه كماكان باقي است موضوع كلام خدا!!!!!!!!!!!!!! وقاي نويسنده يك كتاب مثلا جناب لوقا است كه خود مدعي است با دقت مطالب را تحقيق كرده و پس از يافتن شهود موثق و سند كافي و اطمينان از صحت مطلب آن را در نوشته خود اورده است نميدانم منظور شما از وحي چيست؟؟؟ بر وحي نه دليلي وجود دارد و نه شاهدي --- از طرف هركس كه باشد يك ادعاي صرف است

در نهايت بار ديگر منتظر ارائه يك سند تاريخي معتبر بر متن قران موجود دارم - اميدوارم يك فرد با سواد پيدا شود كه وارد گود شده براي قران سندي ارائه كند

به نام خدا

sina178s;511551 نوشت:
همانطور كه عرض كردم تمام مطالب يا به خاطر نخواندن كتابمقدس است يا تعصب به حدي كه دوستمان خادم ولايت تاريخ هجري و ميلادي را يكي فرص كردند تا سخن و استدلالشان درست دربيايد

اتفاقا بنده یکی فرض نکردم. مطلبم را به دلیل تناقض در نوشته های خودتان مرقوم فرموده ام.

sina178s;511551 نوشت:
براي بعضي ها كلمه تواتر گويا يك كلكه جادويي است كه جاي هر گونه سوال را خالي ميكند مثلا بگوئيد از كجا ميدانيد نادرشاه به امريكا حمله كرد اگر بگويند به تواتر نقل است ديگر دليل و يا سندي نياز نيست حال در زمان نادرشاه اصلا امريكايي بوده يا نه اصلا محل نزاع نيست
دوست عزيز من نگفتم تواتر را قبول ندارم بلكه گفتم تواتر نياز به سند دارد يعني ادعاي نقل يك مطلب به تواتر نياز به ارائه سندهاي تواتر دارد و صرف ادعا قبول نيست

این چنین که الان فرموده اید در پستهای قبلیان نگفته بودید.امروز نامه ای که حضرت علی(ع) به مالک اشتر نوشته اند وجود دارد و هم اکنون این نامه در سازمان ملل متحد به عنوان منشور سازمان ملل متحد وجود دارد.و وجود همین نامه و نامه های دیگر وجود مبارک حضرت علی(ع) را اثبات میکند.
اما آیا شما سندی در دست دارید که وجود حضرت عیسی(ع) را اثبات کند؟
گویا شما نمیدانید تاریخ نگاران چگونه تاریخ گذشته را مینویسند که اینگونه میگویید نیاز به سندی محکم است.هرچند اسناد محکم در اسلام وجود دارد.

-----------------------

اینکه شما به پستهای تمام دوستان یک جا و به صورت کلی پاسخ میدهید نشان از ضعف شما در پاسخ دادن دارد.یعنی پاسخ درستی ندارید که بدهید. و همین امر حقانیت اسلام و دین شیعه را ثابت میکند.

نگاهی گذرا بر تورات و انجیل

کتاب تورات و انجیل از ابتدا تحریف شده است.
خط ابتدایی کتاب.
خداوند زمین و آسمانها را در شش روز آفرید و روز هفتم استراحت کرد.
کتاب تورات و انجیل با این سخن اولا تحریفی اشکار کرده اند.دوما توهینی آشکار کرده اند.
تحریف: خدا زمین و آسمان را در هفت دوره آفرید نه شش روز.
توهین: با این جمله این دو کتاب برای خدا جسم و زمان و مکان قائل شده اند. یعنی خداوند از این خلقت خسته شده است و استراحت کرده است.
زمانی که میگویید خداوند خسته شده است یعنی برای خداوند جسم قائل شده اید و این یعنی مادی بودن خداوند.
زمانی که خداوند استراحت میکند یعنی خداوند زمانی از مخلوقات خود قافل میشود و این یعنی ضعف در خداوندی خدا.

کتابی که از ابتدا اینگونه تحریف شده است و خدا را زیر سوال میبرد تا انتها چگونه است؟و همین امر ادعای اسلام مبنی بر تحریف انجیل و تورات را ثابت میکند.

sina178s;511551 نوشت:
ايا ميتوانيد با اتكا به اينگونه تغييرات مدعي شويد كه مسيح پسر خدا نيست؟؟؟

شما قائل به وجود سه خدا هستید چگونه سه خدا وحود دارد.جای یگویید عیسی خداست و جایی میگویید پسر خداست.
چگونه میشود کسی هم خدا باشد و هم پسر خدا.عیسی(ع) یکبار آدم میشود ، یکبار روح القدوس میشود ، یکبار خدا بود.
عیسی(ع) وقتی عبادت میکرد خودش را پرستش میکرد؟
sina178s;511551 نوشت:
در نهايت بار ديگر منتظر ارائه يك سند تاريخي معتبر بر متن قران موجود دارم

قرآن با خط کوفی متعلق به 1400 پیش وجود دارد. اما آیا همچین کتابی با همچین قدمتی از مسیحیت وجود دارد؟ اگر دارد چرا نمیگذارند کسی برود و از آن کتاب رونوشت بردارد همانگونه که بارها از قران باخط کوفی رونوشت برداشته شد و آن متن همین متن امروزی است.

این شما هستید که از زیر پاسخ دادن به شبهات فرار میکنید و کلی گویی میکنید.و هیچگاه به شبهات پاسخ نمیدهید.نه ما.


یازهرا:Gol:

با سلام

sina178s;511551 نوشت:

شما كتبي را عرضه كرديد كه پروتستانها آن را آپوكريفا مينامند همه مربوط به عهد عتيق است مرجع تعيين كتب معتبر كليسا است و چون در اين كتب بخشي از آموزه هاي الهياتي سنت كليسا نهفته است در كانون كتابمقدس پذيرفته شده اند اين كتب از نظر يهوديان هميششه معتبر بوده است و تازگي ندارد مركز ثقل الهيات مسيحي عمدتا در كانون عهد جديد است و نه عهد عتيق
پذيرفتن يا نپذيرفتن كتب مورد اشاره شما هيچگونه تغيير ي در ايمان و اعتقادات مسيحيان ندارد كاتوليك يا غير آن

بحث بر سر ایمان و اعتقاد و مرکز ثقل الهیات مسیحیان نیست، بلکه بحث بر سر محتوای منبع الهیاتی و کتب مقدسه است که شما می گویید تحریف نشده است. می فرمایید مرجع معتبر کلیسا است! بسیار خب، کدام کلیسا؟ و چگونه مرجعیت این کلیسا را ثابت می کنید؟ کلیسای ارتدوکس مرجع است یا کاتولیک یا پروتستان؟ اینکه شما کلیسای خودتان را مرجع می دانید، قابل تحمیل به پیروان سایر مذاهب نیست. خب همین کلیساها هستند که بخشی از این کتب را پذیرفته و بخشی از آنرا نمی پذیرند و برای پیروانشان مرجعیت دارند.

پس همچنان اینکه کتاب مقدس واحدی بین مسیحیان به عنوان کلام خدا شناخته نشده است، بر سر جای خودش باقی است.


sina178s;511551 نوشت:

اما در مورد اختلافات نسخ كه عمدتا در كار نسخه برداري امري رايج است و غير قابل اجتناب - چون در قديم دستگاه چاپي نبوده است با اين حال تعداد بيشمار نسخ و امكان تعيين نسخ قديمتر و تعداد نسخ ترجمه شده به ساير زبانها و نقل قول هاي موجود در نوشتجات ابا كليسا كه امكان بازيافت بيش از 99 درصد غهد جديد را ميسر ميكند هر مشكلي را كه ناشي از تساهل در نسخه برداري بوده از ميان برده است
اگر همين نوع انتقاد را در باره نسخ قراني بكار بگيريد چيزي از قران بجاي نخواهد ماند


اولاً در مورد قرآن، حمله به قرآن، کتاب مقدس شما را از زیر تیغ نقد بیرون نمی کشد. ضمن اینکه نشان دادیم که موارد اختلاف نسخ در قرآن چگونه هستند و نشانگر تحریف اساسی نیستند.

ثانیاً بنده با رایج بودن و غیرقابل اجتناب بودنِ اختلاف نُسَخ کاری ندارم، مسئله اینجاست که آیا طبق آیه 9 از فصل 19 انجیل متی، حضرت عیسی گفت که ازدواج با زن مطلقه، زناکاری است یا نگفت؟ آیا حضرت عیسی طبق

آیه 46 از فصل 24 انجیل لوقا گفت مکتوب است که مسیح رنج بکشد و در روز سوم از مردگان برخیزد یا گفت این امر سزاوار بود؟ اینها امور کوچکی نیستند که بخواهیم به راحتی از کنارشان بگذریم.

ثالثاً با پذیرش قابل بازیافت بودن بیش از 99% عهد جدید، که البته ادعای بی سند شماست، پذیرفته اید که حداقل نزدیک به 1% عهد جدید هم غیر قابل بازیافت است که برابری می کند به یک آیه از هر صد آیه و گاهی مواردی همچون مثالهای فوق را در پی دارد که اموری جدی هستند. همین که یک درصد از کتابی که هزاران آیه دارد، مورد تشکیک باشد، که تازه این ادعای شماست که به این کتب ایمان دارید و نه ادعای منتقدین، نشانگر غیرمعتبر بودنِ این کتب و وجود تحریفی اساسی است. چه بسا در همین یک درصد، باوری غلط قرار داشته باشد یا حلالی حرام یا حرامی حلال انگاشته شود.

sina178s;511551 نوشت:

اما سوال اصلي اين است بر فرض صحت ادعاي شما ايا موارد نقدي شما الهيات مسيح را عوض ميكند؟؟؟؟؟ ايا ميتوانيد با اتكا به اينگونه تغييرات مدعي شويد كه مسيح پسر خدا نيست؟؟؟/
موضوع اصلي مناقشه هم كه كماكان باقي است موضوع كلام خدا!!!!!!!!!!!!!! وقاي نويسنده يك كتاب مثلا جناب لوقا است كه خود مدعي است با دقت مطالب را تحقيق كرده و پس از يافتن شهود موثق و سند كافي و اطمينان از صحت مطلب آن را در نوشته خود اورده است نميدانم منظور شما از وحي چيست؟؟؟ بر وحي نه دليلي وجود دارد و نه شاهدي --- از طرف هركس كه باشد يك ادعاي صرف است

اولاً بله مواردی هم هستند که الهیات شما را زیر و رو می کنند! مثل آن آیه تحریفی معروف در نامه اول یوحنا که هنوز در ترجمه کینگ جیمز قابل رؤیت است. امروزه کلیسا آن آیه را انکار می کند، ولی روزی مسیحیان، آنرا به صورت آشکار نشانگر آموزش تثلیث در کتاب مقدس می دانستند.

ثانیاً ما برای نقد الهیات مسیحی، و پسر خدا بودنِ مسیح، نه تنها نیازی به نقد کتاب مقدّس نداریم، بلکه کتاب مقدّس شما، بهترین ردیه بر تثلیث و مفاهیم الهیاتی خودتان، حتی در مورد پسر خدا بودن مسیح، را به همراه دارد. نقد کتاب مقدس نه برای زیر سؤال بردن الهیات مسیحی، بلکه برای نشان دادن عدم اعتبار مبانی شماست، وگرنه کسی نگفته مبانی الهیاتی شما، اثباتگر الهیات شما هستند. این خود شما هستید که با سوءتفسیر آیات را به نفع خود مصادره می کنید. هر جا تئوس به عیسی نسبت داده شود نتیجه به الوهیت او می گیرید ولی وقتی همین تئوس به شیطان نسبت داده شود(دوم قرنطیان4:4) نمی پذیرید که طبق کتاب مقدستان، شیطان هم خداست؛ و دهها مثال دیگر.

ثالثاً گیریم که لوقا چنان ادعایی بکند. مگر هر کس هر ادعایی کرد، ادعایش را باید راست انگاشت؟ لوقا حتی نمی گوید که این خادمان کلام که مطالبش را از آنها گرفته است، چه کسانی هستند! و از این خادمان ناشناس کلام هم تأییدیه ای بر ادعاهای لوقا نداریم.

رابعاً من از وحی صحبتی نکردم. اگر می خواهید پیرامون وحی بحث کنید، این آدرس انجمن "وحی الهی" است:

http://www.askdin.com/forum103.html



شبهاتتان را در آنجا طرح کنید تا جواب بگیرید.

sina178s;511551 نوشت:
در نهايت بار ديگر منتظر ارائه يك سند تاريخي معتبر بر متن قران موجود دارم - اميدوارم يك فرد با سواد پيدا شود كه وارد گود شده براي قران سندي ارائه كند


عرض شد که به فرض بی سند بودنِ قرآن(!) سندیتِ کتاب مقدس شما بیشتر نخواهد شد. اگر پیرامون سندیتِ قرآن سؤالی دارید، این آدرس انجمن "تحریف ناپذیری قرآن" است:

http://www.askdin.com/forum9.html

شبهاتتان را آنجا طرح کنید تا جواب بگیرید.

ما نمی توانیم به صورت همزمان، هم به مفهوم وحی بپردازیم و هم به سندیت قرآن و هم به منابع الهیاتی شما. این تاپیک بیشتر به ادیان دیگر و منابع ضعیفشان ربط دارد و ما هم در همان محور، جواب شما را داده ایم. در مورد وحی و سندیت قرآن، در انجمن مربوطه، شبهاتتان را طرح کنید تا جواب بدهند.

***


همانطور که عرض کردیم، اگر کتاب شما سندیتی دارد، بدون حمله به قرآن، با دلایل قائم به اسناد معتبر و بر مبنای عقل سلیم، کلام خدا بودن و تحریف نشده بودنش را ثابت کنید. هر چند ما تحریف کتابتان را ثابت کردیم و جواب شما فقط این است که این امر اجتناب ناپذیر است و 99% از آن سالم مانده است!

خادم ولایت;511577 نوشت:
به نام خدا

اتفاقا بنده یکی فرض نکردم. مطلبم را به دلیل تناقض در نوشته های خودتان مرقوم فرموده ام.

پاسخ:
لطفا يك بار ديگر به متن مراجعه كنيد هم پست من موجود است و هم نقل قولي كه شما آورديد و تهمت ناروا نزنيد

این چنین که الان فرموده اید در پستهای قبلیان نگفته بودید.امروز نامه ای که حضرت علی(ع) به مالک اشتر نوشته اند وجود دارد و هم اکنون این نامه در سازمان ملل متحد به عنوان منشور سازمان ملل متحد وجود دارد.و وجود همین نامه و نامه های دیگر وجود مبارک حضرت علی(ع) را اثبات میکند.
اما آیا شما سندی در دست دارید که وجود حضرت عیسی(ع) را اثبات کند؟

پاسخ :
اولا خود نهج البلاغه در نزد شما شعيان مشكل سندي دارد و همه علما همه مطالب آن را تائيد نمي كنند و دوم اينكه نه فقط سند تاريخي معتبر وجود دارد حتي كتب تاريخي غير مسيحي نظير ويل دورانت بخش قيصر و مسيح هم آن را تائيد ميكند حتي ثبت سند مصلوب شدن مسيح در كتب امپراطوري رم موجود است
گویا شما نمیدانید تاریخ نگاران چگونه تاریخ گذشته را مینویسند که اینگونه میگویید نیاز به سندی محکم است.هرچند اسناد محکم در اسلام وجود دارد.

-----------------------

اینکه شما به پستهای تمام دوستان یک جا و به صورت کلی پاسخ میدهید نشان از ضعف شما در پاسخ دادن دارد.یعنی پاسخ درستی ندارید که بدهید. و همین امر حقانیت اسلام و دین شیعه را ثابت میکند.

پاسخ :
يكي از روشهاي مغلطه ايجاد حجم زياد سوال براي به حاشيه بردن اصل موضوع است بر محور اصالت نسخ باقي باشيذ تا پاسخ دهم و سند قران هم يادتان نرود

نگاهی گذرا بر تورات و انجیل

کتاب تورات و انجیل از ابتدا تحریف شده است.
خط ابتدایی کتاب.
خداوند زمین و آسمانها را در شش روز آفرید و روز هفتم استراحت کرد.
کتاب تورات و انجیل با این سخن اولا تحریفی اشکار کرده اند.دوما توهینی آشکار کرده اند.
تحریف: خدا زمین و آسمان را در هفت دوره آفرید نه شش روز.
توهین: با این جمله این دو کتاب برای خدا جسم و زمان و مکان قائل شده اند. یعنی خداوند از این خلقت خسته شده است و استراحت کرده است.
زمانی که میگویید خداوند خسته شده است یعنی برای خداوند جسم قائل شده اید و این یعنی مادی بودن خداوند.
زمانی که خداوند استراحت میکند یعنی خداوند زمانی از مخلوقات خود قافل میشود و این یعنی ضعف در خداوندی خدا.

کتابی که از ابتدا اینگونه تحریف شده است و خدا را زیر سوال میبرد تا انتها چگونه است؟و همین امر ادعای اسلام مبنی بر تحریف انجیل و تورات را ثابت میکند.

پاسخ :
اگر اين دليل تحريف است لطفا در مورد قران هم همين سوال را پاسخ دهيد كه يكجا 6 روز و جاي ديگر 8 روز براي خلقت زمان تعيين كرده - البته من اين اشتباه را به حساب تحريف نمي گذارم

شما قائل به وجود سه خدا هستید چگونه سه خدا وحود دارد.جای یگویید عیسی خداست و جایی میگویید پسر خداست.
چگونه میشود کسی هم خدا باشد و هم پسر خدا.عیسی(ع) یکبار آدم میشود ، یکبار روح القدوس میشود ، یکبار خدا بود.
عیسی(ع) وقتی عبادت میکرد خودش را پرستش میکرد؟

پاسخ: لطفا به پست تثليث در همين سايت مراجعه كنيد پاسخ كامل موجود است

قرآن با خط کوفی متعلق به 1400 پیش وجود دارد. اما آیا همچین کتابی با همچین قدمتی از مسیحیت وجود دارد؟ اگر دارد چرا نمیگذارند کسی برود و از آن کتاب رونوشت بردارد همانگونه که بارها از قران باخط کوفی رونوشت برداشته شد و آن متن همین متن امروزی است.

این شما هستید که از زیر پاسخ دادن به شبهات فرار میکنید و کلی گویی میکنید.و هیچگاه به شبهات پاسخ نمیدهید.نه ما.


یازهرا:Gol:

پاسخ: لطفا آدرس اين قران 1400 ساله را بدهيد تا ما هم ببينيم - البته ميدانم كه ادعاي تان واهي است چون قديم ترين نسخه مربوط به قرن دوم هجري است يعني نسخه صنعا - نسخه 1400 ساله از قران موجود نيبست
بعدا داستان تاريخ قران امروزي را به تفصيل خواهم گفت تا بدانيد اين نسخه آن نسخه 1400 سال پيش نيست

در تحریف مسیحیت همین بس که انجیل بر چهار روایت دارند ! در حالی که انجیل کتاب واحدی بوده ... اصل الفاظ قران کریم یکی هست و واحد است و فقط در اعراب ان اختلاف هست ان هم جزئی نه به صورت وسیع که هدف از داده های یک کتاب گم شود

موضوع قفل شده است