وقتی توکل برخدا در تصمیم گیری ها جواب نمیدهد؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وقتی توکل برخدا در تصمیم گیری ها جواب نمیدهد؟

با سلام
چندین بار پیش آمده در تصمیمی مانده ای ودر نهایت عجز از خدا کمک خواسته ای و نهایتا با عقل خودت و آن شرایط تصمیمی گرفته ای و گفته ای خدایاعقلم این را میگوید و نهایتا به خدا توکل کرده ای. اما متاسفانه نتیجه خوشایند نبوده - ضرر مالی یا اختلاف خانوادگی -
حال سوال اینجاست خدا که عجز تو را دیده و اعتراف به ناتوانایت را هم شنیده -توکل هم که کرده ای پس چرا اینجوری شد؟

با نام الله

کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تشکر از بابت پرسش بسیار زیبایتان

توکل بدین معنی است که انسان از هوا ها و فرمان های نفس ،کناره گیرد و خواست خدای سبحان را بر خواست خود، وعملی که خدا می خواهد بر عملی که نفس می خواهد ترجیح دهد و به عبارت دیگر، دین خدا را پیشه سازد و به احکام آن عمل کند، بدین معنا که خداوند او را در دستیابی به زندگانی خوب که مراد و مقصود او است و سعادت و خوشبختی که فطرتا آرزوی اوست کفایت می کند و یاری می رساند.
لذا اگر کسی بعد از اینکه تحقیقات لازم را بعمل آورده و در مورد تصمیم خود با اهل فن مشورت کرده و تمام تلاش خود را بکار گیرد و بر خداوند توکل کند(خواست خود را بر خواست خدا ترجیح ندهد و تقوای الهی پیشه کند) یقین بداند خداوند سبحان او در رسیدن به مرادش یاری می رساند .
خداوند در قرآن کریم مي فرمايد: « وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ، وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ، إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً» كسى كه از خدا بترسد، خدا برايش راه نجاتى قرار داده، از مسيرى كه خودش نپندارد، روزيش ميدهد، و كسى كه بر خدا توكل كند، او وى را بس است، كه خدا بكار خويش مى‏رسد، و خدا براى هر چيزى مقدار و اندازه‏اى قرار داده .
در صدر آيه، با مطلق آوردن كلام، مى‏فهماند هر كس از خدا بترسد، و هر كس بطور مطلق بر خدا توكل كند، خدا او را روزى ميدهد، و كافى براى او است(ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 120)
اين دلالت را اطلاق آيات زير نيز دارد:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي، فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»(بقره 186) و چون بندگان من سراغ مرا از تو مى‏گيرند من نزديكم، دعاى دعا كننده را در صورتى كه مرا بخواند اجابت مى‏كنم، (هر چند كه اسباب ظاهرى مانع از اجابت باشد)
«ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»(غافر 60) مرا بخوانيد تا دعايتان را مستجاب كنم، (هر چند كه اسباب ظاهرى اقتضاى آن نداشته باشد)
«أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» (زمر 36) آيا خدا كافى بنده خود نيست؟ (چرا هست، و حوائج و سؤالات او را كفايت مى‏كند، هر چند كه اسباب ظاهرى مخالف آن باشند).

با توجه به این آیات ممکن نیست کسی بر خداوند توکّل(حقیقی) کند اما خداوند او را یاری نرساند، اگر با وجود توکل بر خداوند باز هم می بینیم مشکلاتی در زندگی بوجود امده بدانیم توکلی که کرده ایم حقیقی نبوده بلکه لقلقه زبان است، توکّل به خداوند باید با تمام وجود باشد و با تمام وجود نتیجه کار را به خدا بسپاریم؛ امام کاظم(ع) می فرمایند:
«توکل بر خدا دارای درجاتی است؛ یکی از آن درجات این است که در تمام امورت بر خدا توکل کنی و از او نسبت به آنچه درباره ی تو انجام داده است؛ راضی باشی و بدانی که هیچ خیر و فضیلتی را از تو دریغ نداشته است و بدانی که حکم در آن به او اختصاص دارد پس بر خدا توکل کن و امورت را به آن واگذار و در تمام امور به او اعتماد کن».
توکل یعنی رضایت مطلق از پیش آمدی که خداوند مصلحت بداند، لذا نتیجه هر چه باشد فرد توکل کننده چون اعتماد به خدا دارد راضی است، فرد به نتیجه فکر نمی کند بلکه همه امور را به دست خدا سپرده و نتیجه هر چه باشد راضی به رضای خداست.
البته نا گفته نماند گاهي با وجود همه شرايط، ولي به دليل نبود مصلحت، دعا برآورده نمي شود، زيرا خداوند بر مصالح بندگان خود آگاهي دارد.
افزون بر این، گاهي با وجود شرايط و مصلحت، ولي از آن رو که خداوند دوست دارد نداي بنده اش را بشنود و حالت راز و نياز در او تداوم يابد، درخواست او را عملي نمي سازد. پيداست اين ويژگي نيز براي بالندگي معنوي دعا کننده، سودمند مي باشد و چه بسا سود آن از برآوده شدن نيازش، بيشتر باشد.
در روایت آمده است: «خداوند اجابت دعاي بنده مؤمن را از آن جهت به تأخير مي اندازد كه صداي او را دوست دارد و مي خواهد بنده اش بيشتر به درگاهش اصرار كند، تا لطف و كرامت بيشتري را متوجه او سازد». (اصول كافي، ج 4، ص 247)

هادی;502917 نوشت:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي، فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»(بقره 186) و چون بندگان من سراغ مرا از تو مى‏گيرند من نزديكم، دعاى دعا كننده را در صورتى كه مرا بخواند اجابت مى‏كنم، (هر چند كه اسباب ظاهرى مانع از اجابت باشد)
«ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»(غافر 60) مرا بخوانيد تا دعايتان را مستجاب كنم، (هر چند كه اسباب ظاهرى اقتضاى آن نداشته باشد)
«أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» (زمر 36) آيا خدا كافى بنده خود نيست؟ (چرا هست، و حوائج و سؤالات او را كفايت مى‏كند، هر چند كه اسباب ظاهرى مخالف آن باشند).

با توجه به این آیات آیا دعا کردن یک فرد عادی با یک شخصی که از نظر معنوی در مرتبه ی بالایی است تفاوت دارد آیا هر شخصی خدا را از صمیم قلب بخواند و به او توکل کند (بدون در نظر گرفتن رتبه معنوی ) نتیجه می گیرد یا باید قبل از دعا و توکل انسان به اون مرتبه برسد؟؟

مثلا وقتی که شخصی بسیار برای موضوعی دعا میکند و به خواسته اش نمی رسد تا اینکه نزد دعانویس میرود و زود نتیجه می گیرد

بنام خدا

به حقیقت که بسیار بسیار بسیار زیبا جواب دادند جناب پاسخگو
انگار که معنای توکل داشت فراموشم میشد

توکل بدین معنی است که انسان از هوا ها و فرمان های نفس ،کناره گیرد و خواست خدای سبحان را بر خواست خود، وعملی که خدا می خواهد بر عملی که نفس می خواهد ترجیح دهد و به عبارت دیگر، دین خدا را پیشه سازد و به احکام آن عمل کند، بدین معنا که خداوند او را در دستیابی به زندگانی خوب که مراد و مقصود او است و سعادت و خوشبختی که فطرتا آرزوی اوست کفایت می کند و یاری می رساند.

mehrak;501574 نوشت:
چندین بار پیش آمده در تصمیمی مانده ای ودر نهایت عجز از خدا کمک خواسته ای و نهایتا با عقل خودت و آن شرایط تصمیمی گرفته ای و گفته ای خدایاعقلم این را میگوید و نهایتا به خدا توکل کرده ای. اما متاسفانه نتیجه خوشایند نبوده - ضرر مالی یا اختلاف خانوادگی -
حال سوال اینجاست خدا که عجز تو را دیده و اعتراف به ناتوانایت را هم شنیده -توکل هم که کرده ای پس چرا اینجوری شد؟

سلام
با تشکر از پاسخ استاد هادی، نکات زیر هم به درک دقیق توکل کمک می کند:

1- توکل تلاش مجاهدانه در راه رسیدن به چیزی است که در آن مسیر صحیح را با مشورت با افراد ذیصلاح، درست انتخاب کرده باشیم.
2- در تلاش مجاهدانه از کسی غیر خدا نترسیم و مایوس نشویم و بر مشکلات پیش آمده صبر کنیم و امیدوار به امداد غیبی باشیم.
3- نتیجه را به خدا واگذار کنیم چون تلاش ما در مسیر مشورت شده، با ترس از خدا، و صبر بر مشکلاتش بوده است... و او از مصلحت ما آگاه است.

چند مطلب تکمیلی مفید:

« سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَكُّلِّ؟ فَقالَ(عليه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ ».
از امام رضا(عليه السلام) از حقيقت توكّل سؤال شد. فرمود: اين كه جز خدا از كسى نترسى.

معنای واقعی توکل: http://www.farhangnews.ir/content/19951

لوازم ضروی یک متوکل: http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=160193

[="Arial Black"][="Black"]هوالمحبوب
«خداوند کلاغ وطوطی را در یک شب ،سیاه و زشت آفرید،طوطی اعتراض کرد وزیبا شد اما کلاغ چیزی نگفت وراضی شد به رضای خدا.از آن روز طوطی در قفس شد اما کلاغ آزاد آزاد بود،کاش بیاموزیم که راضی باشیم برضای خدا وقتیکه اوست علیم علی کل شی.
یه جایی خونده بودم خداوند 3جور به دعای بندگانش پاسخ میده:
1-دعای بنده اش را میشنود وآن چیز را به او میدهد.
2-دعای بنده اش رامی شنود وبه مصلحت خودش چیز دیگری به او میدهد.
3-ودعای بنده اش را میشنود ومیگوید صبر کن و آنگاه چیز بهتری به او میدهد.
کاش میشد حسبی الله گفتنمون خالص باشه وخودمون کوچکترین حرکتی نکنیم که باعث تغییر دادن مسیر استجابت خاستمون بشه .ینی قشنگ خودمونو بسپریم دست خدا وبهش اعتماد کنیم از دل نه بخاطر نیازمون ومقطعی.
یا علی(ع)
[/]

با تشکر از همه دوستان که راهنمایی فرمودند.التماس دعا

ونوس;502966 نوشت:
با توجه به این آیات آیا دعا کردن یک فرد عادی با یک شخصی که از نظر معنوی در مرتبه ی بالایی است تفاوت دارد آیا هر شخصی خدا را از صمیم قلب بخواند و به او توکل کند (بدون در نظر گرفتن رتبه معنوی ) نتیجه می گیرد یا باید قبل از دعا و توکل انسان به اون مرتبه برسد؟؟

مثلا وقتی که شخصی بسیار برای موضوعی دعا میکند و به خواسته اش نمی رسد تا اینکه نزد دعانویس میرود و زود نتیجه می گیرد

با سلام و عرض ادب همچنین تقدیر و تشکر از دوستان بزرگوار بابت نکات زیبایی که مطرح فرمودند.

دعا اگر با شرایط انجام بگیرد و همچنین معنی توکل اگر صحیح فهمیده شود، طبق آیه شریفه «ادعونی استجب لکم»(غافر 60) دعا مستجاب است .
انسان هر چه مقرب تر به درگاه الهی باشد دعای وی به استجابت نزدیک تر است لذا دعای حضرات معصومین علیهم السلام بدون شک مستجاب است و پایین تر از این بزرگواران دعای اولیای الهی نیز مستجاب است.
اولین شرط و مهم ترین شرط برای استجابت دعا ترک محرمات و انجام واجبات است، علامه حسن زاده آملی می فرمایند: «یكی از شرایط استجابت دعا طهارت و پاكی انسان از هرگونه آلودگی ظاهری و باطنی است»(حسن زاده آملی، رساله وحدت از دیدگاه عارف و حكیم، ص 42، نشر فجر، سال 1362 ش )چون کسی که به این دو وظیفه مسلم و مهم عمل نکند ناخواسته به جنگ با خدا رفته است، در دعای کمیل می خوانیم:« اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء» خدایا بیامرز برایم گناهانی كه از اجابت دعا جلوگیری می‌كند.
معلوم می شود طبق آیه شریفه استجابت دعا از جانب خداوند حکیم قطعی است اما اولا دعا شرایط خاص خودش را داراست و ثانیا گناه و نافرمانی مانع استجابت دعا می شود لذا برای استجابت دعا باید این موانع برطرف بشود.
رسیدن به مراتب بالای معنویت چیزی جز ترک محرمات و انجام واجبات نیست، لذا هر فردی اگر اراده کرده و بر خدا توکّل کند می تواند به این مرتبه از معرفت برسد که انسان حق ندارد از دستورات مولی و معبود خویش سرپیچی کند به یقین کسی که به این معرفت رسید و عامل دستورات الهی شد خداوند عنایت های خاصه خود را شامل حال بنده خود می کند. علامه جوادی املی می فرمودند: «دعا اگر واجد شرائط باشد، یقینا مستجاب است. و اگر ما بعضی از ادعیه مان مستجاب نیست، رازش این است که «انّا ندعوا من لا نعرفه» ما خدا را می خوانیم و دعا می کنیم اما دعای ما از روی معرفت نیست.(سخنرانی آیت الله جوادی آملی (مدظلّه العالی) در درس تفسیر)

نکته دیگر اینکه دعانویسی کار هر کسی نیست؛ متأسفانه برخی از این موقعیت سوء استفاده کرده و بدون داشتن شرایط، اقدام به دعانویسی می کنند مراجعه به این گونه افراد طبق فتوای مراجع بزرگوار اشکال دارد.

همان طور که عرض شد اولین عامل استجابت دعا ترک گناه است، یکی از بزرگان اهل دل می فرمودند نماز شب در استجابت دعا تأثیر بسزایی دارد ، می فرمودند امکان ندارد کسی نماز شب بخواند و خداوند به خواسته های وی لبیک نگوید (این سخن بدین معنی است که نماز شب توفیقات انسان را افزون کرده و عامل بسیار خوبی در ترک گناه می باشد، و کسی که از طهارت باطن و ظاهر برخوردار باشد دعایش مستجاب است)

ونوس;502966 نوشت:
مثلا وقتی که شخصی بسیار برای موضوعی دعا میکند و به خواسته اش نمی رسد تا اینکه نزد دعانویس میرود و زود نتیجه می گیرد

شاید این نتیجه گرفتن از دعا نویس برای امتحان ما باشد که آیا دعا نویس را موثر می دانیم یا قاضی الحاجات را !

عالمی می‌فرمود گاهی ما گناهی داریم که از آن اطلاعی نداریم...

مثلا مرد در خانه کمک به همسرش نمی‌کند و کار خانه را فقط وظیفه همسرش می داند!.... در حالیکه ثواب اینکار از نماز شب و جهاد و ... هم بالا تر است.

یا اولاد در منزل برای والدین احترام توصیه شده در اسلام را نمی‌گذارند. مخصوصا کمک به مادر و انجام کارهای خودشان و یا منزل!

در پست زیر نیز یک کلید استجابت دعا از یک عالمی آمده است:

http://www.askdin.com/thread34625-2.html#post456171

هادی;502917 نوشت:
كسى كه از خدا بترسد، خدا برايش راه نجاتى قرار داده، از مسيرى كه خودش نپندارد، روزيش ميدهد، و كسى كه بر خدا توكل كند، او وى را بس است، كه خدا بكار خويش مى‏رسد، و خدا براى هر چيزى مقدار و اندازه‏اى قرار داده .

با سلام وتشکر از پاسخ خوبتان
چند نکته مطرح میشود.اول اینکه در تجربه شخصی من کناره گیری از هوس بوده وخدا را درنظر داشته ام و مساله دوم آیا خداوند برای بنده خویش کافی نیست یک تعارض می آورد و اینکه قطعا خدابرای بنده خویش کافی است اما از آنجا که خوشی وناخوشی نسبی است و به قول قدیمی ها خدا همیشه جای شکرش را میگذارد من بنده با این توجیهات راضی میشوم اما چون این توجیهات ریشه ندارد باز بهانه میگیرم و ناشکری میکنم اما از طرفی میدانم خدا بنده راضی به رضایش را دوست دارد و اینجاست که ترمز به خویش میدهم و فقط با این توجیه که خداوند اگرنخواهد برگی از درخت هم نمی افتد میگویم خداوند متعال خواسته که اینگونه شود و حال خوب من بنده وقتی است که تسلیم به اوباشم و غر نزنم.نمیدانم چقدر درست است ولی اینگونه خود را راضی میکنم!

mehrak;501574 نوشت:
با سلام
چندین بار پیش آمده در تصمیمی مانده ای ودر نهایت عجز از خدا کمک خواسته ای و نهایتا با عقل خودت و آن شرایط تصمیمی گرفته ای و گفته ای خدایاعقلم این را میگوید و نهایتا به خدا توکل کرده ای. اما متاسفانه نتیجه خوشایند نبوده - ضرر مالی یا اختلاف خانوادگی -
حال سوال اینجاست خدا که عجز تو را دیده و اعتراف به ناتوانایت را هم شنیده -توکل هم که کرده ای پس چرا اینجوری شد؟

حتما" فيلم خاكستري رو ببين
يك شب قبل از شب ولادت حضرت زهرا (س) گذاشته بود

mehrak;505812 نوشت:
با سلام وتشکر از پاسخ خوبتان
چند نکته مطرح میشود.اول اینکه در تجربه شخصی من کناره گیری از هوس بوده وخدا را درنظر داشته ام و مساله دوم آیا خداوند برای بنده خویش کافی نیست یک تعارض می آورد و اینکه قطعا خدابرای بنده خویش کافی است اما از آنجا که خوشی وناخوشی نسبی است و به قول قدیمی ها خدا همیشه جای شکرش را میگذارد من بنده با این توجیهات راضی میشوم اما چون این توجیهات ریشه ندارد باز بهانه میگیرم و ناشکری میکنم اما از طرفی میدانم خدا بنده راضی به رضایش را دوست دارد و اینجاست که ترمز به خویش میدهم و فقط با این توجیه که خداوند اگرنخواهد برگی از درخت هم نمی افتد میگویم خداوند متعال خواسته که اینگونه شود و حال خوب من بنده وقتی است که تسلیم به اوباشم و غر نزنم.نمیدانم چقدر درست است ولی اینگونه خود را راضی میکنم!


با سلام و عرض ادب و تشکر از عنایت جنابعالی

کاملا حق باشماست؛ الگوی مومنین ائمه معصومین علیهم السلام است، لذا در هر امری، به این بزرگواران تأسی می کنند، ائمه به نحو احسن وظایف خود را که بندگی و عبودیت محض است انجام می دادند و امور خود را به خدا واگذار می کردند .
ما هم موظف به انجام وظیفه هستیم؛ وظایفی که خداوند به ما محول کرده (از قبیل انجام واجبات و ترک محرمات و همچنین کار و تلاش خستگی ناپذیر در راه معبود و معشوق) به نحو اتمّ و اکمل انجام دهیم و نتیجه را به خود خدا واگذار کنیم، ما موظف هستیم عبد محض برای خداوند یکتا باشیم یک عبد همه چیز خود را از مولی دارد، تک تک سلّول های وجود ما از خداست و اوست که هستی را به ما عنایت فرموده لذا همه بند بند وجود ما محتاج اوست.
ما در عين اين كه از حضرت حق طلبكار نيستيم، و استحقاق هيچ گونه نعمتى نداريم، اما حضرت دوست آن به آن و لحظه به لحظه ما را غرق در نعمت نموده، و از هيچ برنامه يا منفعتى نسبت به ما مضايقه نفرموده است.
قالَ اللَّهُ تباركَ وتعالى: «ما تَحبَّبَ إليَّ عبدي بأحَبَّ مِمّا افْتَرَضتُ علَيهِ» (الكافي: ج 2، ص 82، ح 5)
خداوند مى ‏فرمايد: بنده من با هيچ كارى پسنديده‏تر از انجام آن چه كه بر او فرض كردم، محبوب من نمی‏شود.
اگر در انجام وظیفه کوتاهی نکرده باشیم و از گناه و نافرمانی دوری کرده باشم یقینا الطاف الهی شامل حال بندگان خود خواهد شد، اما ممکن است بنابر مصالح دنیوی و اخروی، برخی خواسته های دنیوی انسان برآورده نشود.


استاد حسین انصاریان می فرماید: «عبد بايد بداند كمى يا زيادى نعمت هاى مادى بر وفق مصلحت او و از اين بالاتر براى امتحان اوست»
ایشان در ادامه می فرمایند: «هيچ گاه نعمت حق به نظر شما كوچك نيايد، هر نعمتى كه بدست شما مى رسد، با كمك هزاران موجب و علت بدست شما مى رسد، و به خاطر هدفى مقدس و والا، آن نعمت به شما عنايت مى شود، شما اگر تجلى رحمانيّت و رحيميت و لطف حضرت او را در نعمت ببينيد، آن را عظيم خواهيد يافت.
هرگز كميت نعمت را نبينيد به كيفيت آن بينديشيد ، حقيقت نعمت را در نظر بگيريد ، صاحب نعمت را و محبت و عشق او را تماشا كنيد.
اگر به ما چيزى نمى داد ، بايد به واقع از او رضايت داشتيم، چه رسد به وضع فعلى ما كه پيچيده به هر نوع نعمتى هستيم!!
همين نعمت شناخت خدا، و معرفت به انبياء و ائمه و اولياء، و نعمت ايمان، و اين كه اجازه داريم نام مقدس او را ببريم، و در پنج وقت به پيشگاه او به نماز بايستيم، و در ماه رمضان روزه بگيريم و ... مگر برنامه كمى است؟»

خواجه عبدالله انصاری در یکی از مناجات های خود فرمود:

يا رب زره راست نشاني خواهم ****** از باده آب و خاك جاني خواهم
از نعمت خود چو بهره مندم كردي ****** در شكر گزاريت زباني خواهم

نقل می کنند يكى از شاگردان با معرفت عارف ربانى ، فيلسوف الهى ، حكيم صمدانى ، حضرت الهى قمشه اى نقل كرد : آن جناب سفرى به آستانه بوسى عبد راضى حضرت رضا (عليه السلام) به مشهد مشرف شد .
شبى در حرم حضرت رضا عرضه مى دارد يابن رسول الله شما داراى مقام رضاى كامل هستيد ، از حضرت حق بخواهيد ذره ى از اين مقام به اين فقير عنايت كند .
وقتى از حرم خارج مى شود ، ماشينى در خيابان به او مى زند ، وقتى چشم باز مى كند خود را روى تخت بيمارستان مى بيند ، سئوال مى كند چه شده ، مى گويند تصادف كرده ايد ، و راننده اى كه به شما زده دستگير شده و اينجاست ، مى فرمايد كاغذ و قلمى به من بدهيد ، يك رضايت نامه كامل مى نويسد و دستور مى دهد ، راننده را آزاد كنيد ، زيرا من چند لحظه قبل در حرم حضرت رضا از خداوند عزيز طلب مقام رضا كردم ، و اين مصيبت برق اول اين مقام جهت امتحان استعداد و ادعاى من است ، اگر در همين مرحله اول زبان و دل به گله و شكايت باز كنم از بدست آوردن اين عنايت محروم خواهم گرديد !!
به هر حال عبد شاكر و راضی كسى است كه از وجود مقدس حضرت دوست راضى باشد .

موضوع قفل شده است